پی‌دی‌اف
ادبیات و زبان

پی‌دی‌اف معنی واژگان جدید هم خانواده و متضاد کل کتاب فارسی پنجم دبستان

صفحه 1:
lee ‏أفرينش.‎ ogy ‏یه دبا‎ کریم بخشنده see نواژی: محبت نکتی شخوارگان: رعدیدگان 2 اخاكه در اين بيت به معني انسان نیم ترس خوف pes ole قبل: جهتى كك ما نما مى خوايم مونس: همدم. از ردق سفق بیچارگان# توانندن»سعادتمدان

صفحه 2:
تاشاخان: یی که درآ چیزی نا می شود شگنی دا عجایب دید ای عجیب دید ری رم تماشاكه: محل تماشا و ككردش ‎oS‏ عمل تا نكاشته: ‎ety‏ ‏آفريتش: خلقت. به وجود آمدن ‏سنگلاغ:زیتی که در آن سنگ فراوانباشد ‏هیس:ساکت ‏مخملى: لز جنس مخمل. مثل مخمل نرم سر زدهابى خير ‏ثارون: درختى يرك ريز كه در همه جا .يراكنده واز جمله درختان جنكلى نقاط معتدل ‏از هم كسيخت: از هم جد شد, ياره شد ‎ins‏ كشاورز ‏تاک: درخت انگور ‏شاغساران: درختان انبوه وير شاخ و برگ كل بون بوته كل ‏با دوبارة ‏سرشا لبريز. بر ‏ايديده: جيز تازه ‏عجیب: غریب شکفت آور ‏درنگ: توقف. سکون ‎hg po ‏سربه قلك كشيده: بسيار‎ lub ole ‎is‏ مطبوع: دلجسب ‏موضوع: مطلب ‏شكتنده: ظريفه نازى ‏سردر می آورد: میروین و رشد می کنند اتوصيف: وصف کردن ‏تلاب جابی که در آن آب جمع شود و بمائد ‏رفه رف آرام آرام ‏أ[ رنگ رنگ دای رنگ های مختلف ‎ ‎ ‎

صفحه 3:
ast ‏بلندترين أكوتاه ترين‎ ‏ازيبا ره‎ ‏آرم انا آرام‎ cas Hs hss درنگ#عجهه بختددالبكريد. كريه ند سرد گرم نم زیر غواب البيدار ‎fast gts)‏ آفرینش:آفریده آفرد تومیف: ومف. موصوف

صفحه 4:
اجزاء جمع جزء بخش ها تاثير: ار كردن شاخ يرهنه: شاخه بدون برك و ميوة ی آدم اسان شاغسار: شاغه هلى درختان از پشت كوه ييرون آمد طلوع كرد تحسین می کردآفرین می گفت. خورشيد نورش را ينهان كرد: غروب ابركه: آبكير مغرور: خودخواد متكبر به شکفت آمد: عجپ کرد جذب: چیزی را بهسوی خود کشیدن مشخس معلوم جاليز: كشترار خريزه از كار خذا سردر نمى آورم؛ متوجه رازهاى شكرت: شكر تورا شمار كردن: شمردن. حساب كردن ‎ses‏ انجم: ستاركان نهارن ووز خاک مرده: خاک خشک وبی حاصل ودب للقن توحيد كوى: ستايش كننذة ‎ati)‏ سرود آواز حسرت می خورئد: اقسوس مى خوردند سرا در جستجوى جيزى رفتن غرور: سربلتدى غود بيني: غرورء تكبر نسيم ملايم: اد آرام گلبرک برك كل تشكر: سياس ككزارى لب به سخن باز كرد: شروع به حرف زدن كرد

صفحه 5:
خالق: آفرینده كردكان؛ درخت كردو ناكهان: غير متتظرة أبلاى وحشتناكي: كرفظارى سختي اليل# نهار يزرك #كوجى عفرور# قروئن متواضع

صفحه 6:
روزتكاران كهن: زمان هاى قديم بغش: قسمته جاء مكان خلامه: ه هرحال.کوناه شده تصسیم گرفتند: رده کردند در دل خندیدند: مسخره کردند فاسد: معیوب خراب فرق: قاوت.اختلاق بلند آوازه: معروف, مشهور تیوه طرف: دانایی: آگاهی سربلدی:سرافرازی رهنمای: رات دلگفای: خوشایند ‎ee‏ ‏گرای:گراییدن:ملداشتن ‏شکوه: جلال : بزرگی اندیشه: فکر درس سوم؛راژی و ساشت پیمارستان ae ‏ايرس وجو برسيدق‎ هيدتري .هوس: آرزو ميل اع میتی رو دمن کر خون سردی: دبای :اش پاکیزه نر: تمیزتر, پاک قر 5770 تب فشک زیوآ زج ره هوشاری: باهش آگاهی خرداعقل بد درا فراش 522000 موه د مزب یب فد بر جوان

صفحه 7:
فاسد: ‎ald‏ فاد شوق» اشتياق. تشویق شرط: شرایط مشروط ‎bhp Saye‏ موفق ‎ely any‏ دانش: دنشمند.دانشگاه توانا توانايى. تواتمند

صفحه 8:
درس جهارم؛ بازركان و يسرلن بازركان: تاجر اكترد خود: دور خود ‎tte‏ ‏اخصلت: خلق وخوى. صفت روی بر گردند:برگردد پشت کند. يش ی و غفلت: بى توجهى + بى اعتنايى 9 جاربايان: حيواناتي كه دو دست و دو با دارئد مراقبت: نگهداری بکوشید:سعی کرد .تاش کرد تهيدست: ققیر مسکین خشنود:راشی, شاد كسب درمت كار نیکوی: خوبی . پسندیده ود گنای تام ونشون ‎anole‏ ‏فروغ:روشتیی . پتو پروردن؛پرورش دادن؛ تربیت کرد نهان: خویی + پسندیدهبودن بهره ‎Splat‏ ‏آراست؛زینت داد ‎sige‏ آزار دهتدة مطوم ناخ بى شك بى ترديد . بى ككمان ‎Sp Sle‏ حوادث: رويدادها. Sg jay pane

صفحه 9:
با تجربه کم تجربه .یی تجربه تهیدست# فروتند كرسته #سير ‎ASAT ole‏

صفحه 10:
درس يفجم: جذار و كدوين یی قد کشید:رشد کرد بزرگ شد ‎say‏ pla ‏داورى؛‎ مهرگان: وی ‎Fal‏ جوانه مى زد شکوفه میداد معجزه آاءشیهمعجزه عجیب. رسیدگی می کرد: مواطبت می کرد هيجان انكيز: شوق آور. یج ده ذوق به عنون: هام به سمت روزها پشت سرهم آمدند: روزها به سرعت طی شد و گذشت غصه: غم رلج به آرامى: به حستكي اسلا هرگ مقداری زر كمى طلا دفن كرد: زير زمين ينهان كرد هيد يرفق ثرمي: ترم بودن مهربائي بستد: كرفت باد مهركان: باد ‎sal‏ ‏آنگه آن گاه عجيب: شكفت آور جارجبيان: كسانى كه در رو زكاران ككاشته خبرهاى مهم رابا صداى بلند به اطلاع مردم. ‎sate ge‏ هجوم وردئد: حمله كردئد اشتياق: آرزومندى , شوق مطمئن باش: آسوده باش , خیالت راحت باشد

صفحه 11:
عواظبت كردم: تكهدارى كردم حاصل کنم بدست آوردم سرزنش: نکوهش لام افلان: شخصى غير معلوم. تعسين: آقرين كنتن اشارت:اشاره نشان دادن اعتماد: اطمينان كردن درستي: خشونت زر طلبيد: طلارا خواست از داد يس قاد درمان نداشت: راه حلى بيدا فكرد. معلق: آويختن : آويزان شدن ند ات کوناهقامت رین بان ترین ‎Bait gals‏ نامرد #مرد ايهترين #بدترين پیر #برناجوان خلی #یر زا #زشت زود #دیر اشلوغ #خلوت ادرمان# درد انرمى #زيرى , درشتي اتتخاب: منتخب

صفحه 12:
حي ری ‎pate‏ حركت نواخته: سروده. خوائدة سر زد طلوع کرد ‏افق: ‎heed 018 sh‏ مهرر خورشید ‏خاورن: مشرق ‏فروغ؛ روشنایی ‏حق باران: کسانی که بهحق و حقیقت یار ‎as als ‏فرهشکوه جلال‎ ‏يايتده: استوار. جاويدان. ‏احساسات: هيجانات , عواطف اعتقادات: ياورها . عقيده ها ‎op‏ اتكيز: هيجان انكيز غرورسربلندی ‏تصورکنید: مجسم کنید. ككمان كنيد اتقكر: انديشه : فكر ‏تصرف ‎ ‏موزون خوش آهنگ : آنگین ‏از خود گذشتگی: یار ‏ضامن: کسی که مسئولیت کاری رامیپذیرد. ‏عراقبت کننده تقویت کند نیرومندسازد ايمان: عقيده. باور ‏در جهان مي درخشد؛ در دیا معروف و ‏مشهور يود كام هاى استوار: قدم ها محكم ‏سريلتدى: افتخار ‏اندرون: داخل كهر: مخقف كوهر. مرواريد. سدك هلى با ارزش ‏مرزهخط قرضی بین دو کشور ‎

صفحه 13:
بدان؛جمع بد پیش کر شفل . حرقه ‎al,‏ جاودان در مرواريد پر گود پر حرف خاوران #باختران پیروزی ‎SH‏ ‏ارزشمند #بی ارزش سخت کوش # تبل نوایزدی:پرنو و ور خدایی ‎Lan tan,‏ se نیرورم:پرورش ندهم سررشته :آمیخت مس قر استقلل #وبستگی كوت بلتد شجاعت # ترس

صفحه 14:
thd ake errs بوم و بره سرزمين اسلسله: ادشاهي هخامنشی: یکی از سلسله هی یرنی تاسیس کرد: با کرد به شمار می رفت: به حساب آمد ‎ont‏ ده الب ‎che he‏ ‏ناخت و ثاز: حمله و هجوم ‏ابو سيار ‏جوم له ‏با خاک یکسان کرد همه چیز رابود کرد به تومیدی گریی: درد شد ‏آهنك ايران كرد: تصميم كرفت به را ايرود ‏بارس: فارس ‏چابک: جالاى ‏بال: موى كردن شير واسب ‎Bas‏ ‎sets ‏غرق اندوه شد: بسيار شمكين شد سباه عظيم: لشكر يرك ‏عائع بازدارئدة ‏خرد؛ کوچک ‎Been Sule ‎saab St ‏اوضاع؛ شرايط وضعيت چیرگی:پرتری و تسلط ‏خانان: خانه و كاشاته. ‏كلكون: سرخ شده بهرنگ خون يكار جنگ ‎Sashes Stina! ‏مقدونيه: نام شهرى در يونان زاد كاه اسکندر ‎

صفحه 15:
باختر #خاور اسیر #زاد زودتر #دیرتر

صفحه 16:
یرو مرو و قرو موضوع: مطلب خوش نما زب و آراسته غيره :زل زدن محو شدن: با تمام وجود تماشا كردن بزرك مردان: مردان بزرك ديروز وامروز: كذشته وآيتده جلب كرد: جذب كرد معاصر: هم زمان و هم دورد هستهای:مربوط ب نرژی هسته ای Sal eso نگاهمدوشته شد: کی از زل زدن ‎pie ue‏ روانه شدیم حرکت کردیم منظم عرتب مزاحم نمی شوم زحمت نمیدهم متوجه کرد؛ توجهش راجلب کرد دلاوران: جتكجويان و دليران كشمكش: دعو قصل كتاب: قسبتي از كتاب اقتاورى: بهره از دائش جديد در كارهاى صنعتی و كشاورزى و جالب: جذاب وشايستة اتعريف: باركو كردن . معنى كردن ‎lees‏ أن شاله: اكر خدا بخواهد

صفحه 17:
ASH te ‏واه قر‎ ak ایستا #حرکت کرد پشت #جلوءروی متاسب ‎ta‏ لمرو #دیروز کذشه #حل

صفحه 18:
درس دعم ذام يكو / ‏جست وجو گر‎ ins جست و چو کننده جست ‎aS pr‏ شباتكاه: به هنكام غيال انكيز: آن جه سبب تخیل می شود يكشدز (در ذقتر ان ها نيز بكش) نقلقى كتد, طراحیکند استعداد: ‎ce ap‏ وق اعاده:قیرعدی:غیرمعمولی قلم موا قلم مو دار مخصوص تقاشى مشفول كرد اورابه اجام كار وادار كرد ‎asus outage gas‏ زمزعه: زير لب سن كفن SN iin pie هيجان: شور : ذوق . اشتياق شفافيت: صاف وروشن بودن . اسختى كوه؛ محكم بودن كوه خشته آجر خام اتحسين آمبز: همراه با ستايش و افرين تشویق: نحسین, آفرین گفتنِ \ ‏مراقب: نگهبان‎ J a آفت:آسیب .بل زین غرور: در اين درس به معنى خود خواهى و مغرور شدن است. نیم رخ نصف صورت. منظره نصف جهره كارش ككره خورد: كنايه از دجار مشكل شدن ضامن آهو: لقب امام رضالع). ضامن: كسى كه مستوليت كارى رامى يذيرد.. نگهداری و مراقبت کنده از چیزی که رمهچهارییان سرخ شده بود:دراین درس خجالت: بی صبرانه:پدون تحمل. بدون شکیبیی به به؛ كلمة تحسين ‎eT‏ مطمئن: آرام : آسوده :با اطمينان. نام آشنا: شناغته شده , معروق . مشهور تكاره نقش , صورت , نقاشى اسوتكوار: مصيبت زده : اتدوهكين. مات زده کرده ان. تعسین کرده giggle

صفحه 19:
مشغول: شغل.شاغل .مشاغل مجمود: 20110 ذهن: لذهان. ذهتيّت. ذهتى . شهرت: مشهورسشاهیرشهیر

صفحه 20:
درس یاژدهم: نقش خردمندان خانمان سبوز : ويرانكر / مغولان : اقوامى زرد يوشت با جند طايقه كه در قسمت آسياى شرقي يودلو سابه وحشت : أثر ترس , نشانه ى ييم و هراس هراس انگی :ترسنک » وحشتناک قلعم + كشتار كروهى , قتل دسته جمعى شوب : قتته: شور و غوغا ‎Sa‏ اسم يكى از نواد كان جدكيز خان. قب مزدم را دنهم فشرد : به كناية ردم ایان را ارخت کرد ‏اديار : سكه طلا ء بول و ثروت ‎at sales ‏زیرکاه: خردمندانه ‎lel‏ : به جود آورد بسار ‎cane‏ شگفت آور ‏نشتی : ظرف های بزرگ و پهن ‏مامور کرد :کسی را به نام کاری گذاشتن ‏قلعه ؛ ساختمان محكم و بلند براى دفاع از ‏مهيب ؛ ترسناك گمان مي کردند تصور می کردند. حادئه ى ناكوار: بيش آمد نايسنو حوادث : رويدادها . اتقاق ها ‏بيش يينى : غيب عكوبى , عاقبت انديشى امكانات : ابزارها و شرايط مناسب ‏عدب جيزى راب سوی خوذ کفیدن: 9 رصدخانه : مکانی که در آن ستاره شناسان. ‏ستاركان را مشاهدة و رسیم ند مراثه نام شهریاست ‏به كار كيرد : استفاده ند ‎Ja‏ كناب : تعدا ‎Bessie Soe ‏نسخهبردری : ووتويسي كردن همت : صد وراد ‎atts. sles i ‏از مان ی رفت:ابودمی شد ‏ولايت : سرزمين ‎

صفحه 21:
1. pais in Kinds تامیس كردن : بنا كردن , يايه بذارى كردن أداره مى شدئد : مديريت مى ‎Ba‏ انظاميه : مدرسه هاى تاسيس شده توسط نظام st ‏تحمیل کرده است : درس خوائده الست‎ ‏تحقيق : مطالعه‎ ابر فروغ :ير قور سای #آقاب 1 آلوده #نشست ‎Be gl as elias!‏ أخواب #بيدار پر فروغ #کم فروق

صفحه 22:
Wen Se di ‏درس دوژدهي: درس‎ ی re, بي هسناء يكنا اكنجينه : خزانه . جلى كنج کین قديم انكهبان بمحافظ . باسدار سام ريمن :سام يسر تريمان. انكو: خوب , نيكو پرسان :ماد شید خورشید خاندان : خانوادة اندوهكين : ناراحت : ‎Sab‏ ‏جرات : شجاعت.دلیری شيردل : دلير . شجاع ايزدان : خداوئد اديدار: ديدن . ملاقات شرصسار: غجالت زد : شرمتدة كردن كشان : در شاهنامه يعنى بهلوانان انهان : يتهان كوه سر به قلك كشيده : كوه بلند سیسرغ + مرغیاقسانه ای دام :کنر :قسمت پایین کود بفکند خوار :با خفت دور نداخت. جفا: قلم آ شیاه :له دستان : دستان ا ال اسم پدر رستم است. روزگاری درز : زمانی طولنی دهان به دهان كشت : كنايه در همه بجا گفت موبدان : روحانیان زرتشتی سرزنش : نکوهش پوزش + عذرخواهی روان شد: ه ره فاد بيسودن : طى كردن Meals

صفحه 23:
دستئاه : قدرت و جلال : ثروت غواستار: خواهان سرافزازي : سر بلندى و افتخار پیوسته :مدوم ‎gt MT ul‏ بدون زحمت دادن به طبل ساز بزرگ استواه ای ‏بزرگان :در ان جا انسان های بزرگوار ‏تصور می کرد انديشه مى كرد ‏زا ازشت ييران #جونان ندوهگین #خوشعال ‎BTM ede‏ آشکار# نان ‎5H‏ ‏جفا #مهر رسي هيزن تاپسند #پسندیده گران بها بی ارزش ‎ote‏ عاجز 4 توا ‎Sei‏ قريه #لاغر ‎ ‎

صفحه 24:
شعره شاعر : مشاعره لرزه: لزان + لرزشٍ علاج : معالجة درس سيؤدهم: روزى ك بارلن فى باريد دکان: مفازه رهكذران : عابران ابى اختبار : ناكاه و بى اراده جامه : باس ‎UE pe wa et‏ نم مار ام مان ‏الذت بردن : احساس خوشي كردن ارسم : آيين روش وا :تال قوره ال رفن آب با فشار ‏عود ‏ توعی چوب خوشیو ‏جاودان : هميشكي ‏از قول من داز طرف من ‏خیره شدن : چشم دوختن , زل زدت ‎

صفحه 25:

صفحه 26:
اسنادگی كن : مقاومت کند تهراس :ترس ليست رشت يستديدة : ليكو می پرهیزند : دوری می کنند خودداری«دوری مكان امن جای خطر ناک عاقبت : سرانجام - بايان كار كمال : آراستكي ‎le‏ ستجيده رقتار كردن ‏رویاروبی + روبرو شدن ‏جاره جوبى : تديير وجاره انديشى ‎aed gene‏ چنگ شريفي : بزركوادى ‏همنوع :دويا جند نفر از يك نوع ‎oat: ‏رخ دهد : اتقاق بيقتد جهل : نادائي ‎eet‏ مي تلو بهعهده می گیرد - ضمانت ‎

صفحه 27:
ترس: ترسو: ترسان ‎Sines Gp digs‏ دفاع: مداقع .دقع ager By o> خطوط : خط ها سیم پم سیم تفن ركبار : باران تند و درشت ی کت ‎ess pas, |] MMe Sea tees ew‏ عي شد خودرو ‏ ماشين آشناء دوست سیر :اه تامل كن : فكر كن نصحيت : بتد و اندرز تحمل كن ؛ صبر كن احتياج دارم : نياز دارم. ترس + مهربانی 3 مطمئن شوى : يقين بيدا كني مایم :رام لاله یدون درنگ و معطلی آسیب دیده:مجرو ین سرنگون شدن :واژگون شدن كم كمك : آزام آرام مراقبت كردن : تكهدارى يا كرفت : استوار شد و رشد كرد محصول : حاصل انام يافت : ناميده شد

صفحه 28:
ييمودن مساقتي : طى كردن راهى وبلون : ساز ‎Fo‏ به ذل يسرك تشسست : كتابه يسرك از آن sel pa ne ‏ود‎ مدرک + مدرک هاودرجههایعلی غلام ايندم محت :نج :درد یزود تجره نشده در نا آغز کرد مات مهرب على : يادشاة آزرده: رتجيده eh ‏طریق :ره و روش‎ اخامش : مخقف خاموش وساكت غايب ‏ بايان , نایت ahh pos بری چند؛چندباری یه وخ خر هر چاه :باس سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی برآمد : بالا آعد وارد كشتي . پسندیدهآمد؛پذیرفت thea pb Jub ul : ‏حكم‎

صفحه 29:
درس شائزدهم: وقتى يوعلى ٠كودك‏ يود / some oe بهبودى : تتدرستي شكرانه : كارى كه برلى سپاس انجام می شود ‎She‏ رحدت : لطف و مهربائ نذر کرده ای :دادن مال يا جيزى يا انجام کاری در را خدا NS yrs tal ‏سهیده دم‎ سر در كتاب دارد تیه از سرگرم خواندن كتاب ا. رم بگذاریم:جازهدهیم واكذار كن : بسير اناديده يكيرم : منصرف شوم »در نظر نگیرم فرمت :مهلت + زمان بارسى : فارسي افرا كرفتن : موخت اشك شوق : كريه از شادى دل خوشی : ‎nigh asl‏ ‎ol‏ بي اندازه : علاقه ‎Cone‏ ‏جهش : حركت ناكهائى حبرت آور شگفت آور, تعجب آور حقيقت : واقعيت بی رنگ : رنگ پریده ناگی :شیر متظره پیش ین نشده

صفحه 30:
سفارش : درخواستانجام کاری -توصیه حيرت زده : سركشته - شكفت زده دست بردار نود : اصرار مى كر برقى در جشمانش : نور اميد وشادى در ‎hee‏ ‏ماجراها: داستان ها دم به دود بي در يي سوام شب وروز نبى شناسد؛ كنايه تمام وقت كارى را اجام دادن پشتکار: ون , جدید روی گشاده : چهره خندن و شاداب كنجكاو: جست وجو كر نادار :مشهور آسودهخاطر : آسودهدل -خیال راحت. ‎et‏ : انديشه. ‏ماهر : زبر دستى - مهارت ‏رويداد : حلاقه ‏انقل مى كرد : تعريف مى كرد ‏جشم به دهان أو دوخته بود : كنابه يه دهان او خیره شده بود که در حال حرف زدن بود ‎ ‎ ‎ ‏#تش__ا ‏آرام و قرر از کف داذه يوذ : كتاية از برو ‏تحمل اويايان يافته بود کوهسار : زمينى كنه ذرآن كوه الست کوهستان ‏ناه :مختف ناگهان ‏دچار: گرفتار ‏كران سنگ : سنگ بزرگ و سنگین ‏ثيره ذل :سياه دل - ‎beet‏ ‏سخت سر :مقاوم- سرسخت -لجیاز ‏زور آزمای: کسی که با دیگران دست و پنجه اثرم كند - يهلوان ‏در استاد : باقشارى كرد - اصرار كرد ابرام : ياقشارى كردن در كارى. ‎detest ‎ ‎

صفحه 31:
ناد نمی آید نايد ب بار: سود وقايده لى به دست نمى آآيد زه سلف زمر سهل : آسان ابرخاسته بود #نشسته بود ‎١.‏ شكر #ناشكرى , ناسياسى پاسخ #جواب ‎Sass‏ #بزرگ دور #نزدیک نا توان #توانا

صفحه 32:
درس حقدهم :كار و تلاش سليمان ‏ نام يكى از يبامبران ‎AB‏ که بر حیوانات . جن و انسان ها قرسانروایی می کرد موری + مورچه ای وزان : مخفف واز آن كران : بزرك و سنكين موعت سعي : تلاش و کوشش. فارغ : آسوده. راحت مسکین :یو اند ‎Sle‏ سرزمین + مرو ‏خوابهخوردن :نج سیر کشیدن ‏مزا اذیت نکن + آزار ‎be‏ ‏سور : جشن و مهمائي ‏قناعت : قانع بودن ‏توشه : خوراك و آذوقه سفر ‏كنج : كوهر ها و جيزهاى قيمتى ‎eee‏ ‏كامكارى : نيك بختى + خوش بختى ‎ ‏بردباری : شکیبیی +صبر هشیارن :عاقلن + دانايان که مخقف گاه ‏دی اندیشیدن به منظورپیدا کردن راد حلى براى مشكل ‎as ie‏ عالم با + كاه و هوشيار ‏بيرايه: آنهه سیب زیسایی شود اسزار آراستن * زیور و زینت. ‎We ss) ‎mally, ‏حضور یافه ام :مشرف شده ام :آمده ام ‏جایگاه: مره +درجه رحمت حق بر آنن با لطف خدا بر نان باد شوق آموختن : علاقه به ياد كرفتن ‎ae‏ مدرسه © ديستان ‏از بر کردم حفظ كردم ‏آداب : رسم وروش ‎

صفحه 33:
معين كرد : مسخص كرد پر مر ير از عشق و محبت أثر كذار : تاثير كذار pile Ay: Haile بدگوبی حسودان ‎gal a‏ و به زشتى ياد کردن اسان های حسود راده شدهداخراج شد خوازم :نام سرزمیتی كه ابوریعان درآ زندگیمی کرد مهارت :ماهر بودن در کاری حساب کردن ؛ شمردن اختر شناسی: ساره شناسی ‏ نجوم حکمت : دانش و معرفت وعلم ناكزير :تجار نان آور خانه : كسى كه مايحتاج خانوادة را ‎Seals‏ باور: بریکننده کسب علم و معرفت : به دست آوردن علم و داش مهرگان :پیز« اوبل ابیز دانستم ؛ قهميدم ‎٠‏ درياقتم i ۳۹۳ و شدم درفنم عالمن + انایان + خردمتدان روخ نی تم ديار : سرزمين * ناحيه پزوهش : تحقیق خردمتداته : عاقلاته. جه بسا : ييار فراوان ‎oa Up: Ste‏ هوشمندی : آگاهی در دل داشت: قصد ونیست. کعبهپرود امه ات پس از درگذشت مادز :ین از قوت عادر راهزنی :غارتگری اسكه : يول قلزى اصادق : راستكو Wh gees توه ى من است : خوراك و آذورقه سقرم

صفحه 34:
مین :یا ردیک: ‎Nf‏ .۳ هم نشين : دوست معرفت : شناخت و عم غاكيان : اهل خاى » مردم وانسان فا عا تين بركرده اند : بلند كرده اند انيك ؛ خوش - خوب خاكدان : دنيلى خاكى ‎٠‏ اين جهان ‎Sle‏ پادشاه ‎a aie pee‏ ey hte ‏هو‎ حضور #غياب تخستين# آخرينٍ مان كار # زود كذر اناشناخته # شتاخته پاک #آلوده غافلن # هوشیاران فارغ: قراغت رسم: رسوم . مرسوم معلم: علم ‏ علوم . تعليم

صفحه 35:
ارزش: ب ارزش ‎٠‏ ارزشبد ‎١‏ رحمته رحمان. رعيم مكتب: مكاتب . مكتوب ‎١‏ خواندن: خواننده. خوانش آموزش: آموزنده :آموختتی ‏ کسپ: کاسب. کسیه عشقء عاشق, معشوق ‏ حج: حجا حاجى . حاجيان الطف: الطاف : لطيف

* ستایش: هستی :وجود ،آفرینش ،جهان خاک :در این بیت به معنی انسان از پی :به دنبال بیم :ترس ،خوف کریم :بخشنده چاره :تدبیر ،راه حل که :چه کسی قبله :جهتی که ما نماز می خوانیم ننوازی :محبت نکنی مونس :همدم ،یار غمخوارگان :رنج دیدگان بیچارگان :درماندگان ،عاجزان واژگان مخالف: هستی #نیستی ضعیف #توانا بیچارگان #توانمندان ،سعادتمندان واژگان هم خانواده: ضعیف :ضعف ،مستضعف کریم :کرامت ،تکریم مونس :انس ،انیس از هم گسیخت :از هم جدا شد ،پاره شد درس اول :تماشاخانه دهقان :کشاورز تاک :درخت انگور شاخساران :درختان انبوه و پر شاخ و برگ تماشاخانه :جایی که در آن چیزی نمایش داده می شود شگفتی ها :عجایب ،پدیده های عجیب لطیف :زیبا ،نرم تماشاگه :محل تماشا و گردش مقایسه کنیم:بسنجیم تأمل :اندیشه ،درنگ کردار :عمل ،رفتار نگاشته :نوشته آفرینش :خلقت ،به وجود آمدن سنگالخ :زمینی که در آن سنگ فراوان باشد هیس :ساکت مخملی :از جنس مخمل ،مثل مخمل نرم سر زده :بی خبر نارون :درختی برگ ریز که در همه جا پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل گل بوته :بوته گل باز :دوباره سرشار :لبریز ،پر پدیده :چیز تازه عجیب :غریب ،شگفت آور درنگ :توقف ،سکون سربه فلک کشیده :بسیار مرتفع ،بلند عالمان :دانایان گوارا :مطبوع ،دلچسب موضوع :مطلب شکننده :ظریف ،نازک سردر می آورد :می رویند و رشد می کنند توصیف :وصف کردن تاالب :جایی که در آن آب جمع شود و بماند رفته رفته :آرام آرام رنگ رنگ :دارای رنگ های مختلف بستان :باغ کوته :کوتاه برگ نو :برگ تازه کهن :قدیم ،گذشته نغمه خوان :آواز خوان آشیان :النه ،خانه واژگان مخالف: لطیف #خشن نو#کهنه درنگ #عجله کهن #جدید بلندترین#کوتاه ترین بخندد#بگرید ،گریه کند ساده #سخت زیبا #زشت سرد #گرم پاکی#ناپاکی ،پلیدی آرام#نا آرام نرم #زیر شاداب#غمگین نازک #کلفت خواب#بیدار کوتاه #بلند خشک #خیس روشنایی#تاریکی گرما #سرما واژگان هم خانواده: لطیف :لطف ،الطاف عجیب :عجایب ،تعجب آفرینش :آفریده ،آفرید عالم :علم ،معلم عمیق:عمق ،اعماق توصیف :وصف ،موصوف فصل :فصول درس دوم :فضل خدا فضل :بخشش بحر:دریا شکرت :شکر تو را بر:خشکی شمار کردن :شمردن ،حساب کردن لیل :شب که :چه کسی اجزا :جمع جز ،بخش ها انجم :ستارگان تاثیر :اثر کردن نهار :روز شاخ برهنه :شاخه بدون برگ و میوه خاک مرده :خاک خشک و بی حاصل بنی آدم :انسان بیخ :بن ،اساس شاخسار :شاخه های درختان توحیدگوی :ستایش کننده از پشت کوه بیرون آمد :طلوع کرد زمزمه :نغمه ،سرود ،آواز تحسین می کرد:آفرین می گفت حسرت می خورند :افسوس می خوردند خورشید نورش را پنهان کرد :غروب کرد سراغ :در جستجوی چیزی رفتن برکه :آبگیر غرور :سربلندی مغرور :خودخواه ،متکبر خود بینی :غرور ،تکبر به شگفت آمد :تعجب کرد نسیم مالیم :باد آرام جذب :چیزی را به سوی خود کشیدن گلبرگ :برگ گل مشخص :معلوم تشکر :سپاس گزاری جالیز :کشتزار خربزه لب به سخن باز کرد :شروع به حرف زدن از کار خدا سردر نمی آورم :متوجه رازهای کرد خدا نمی شوم خالق :آفریننده کردگان :درخت گردو ناگهان :غیر متنظره بالی وحشتناکی :گرفتاری سختی واژگان مخالف: بحر #بر لیل #نهار مرده #زنده برهنه #پوشیده بزرگ #کوچک زیبا #زشت خواب #بیدار مغرور #فروتن،متواضع غمگین #شاد واژگان هم خانواده: فضل:فاضل،فضیلت انجم:نجوم شکر:شاکر ،تشکر تاثیر :موثر ،اثر تعریف :معرفی دیدن :دید ،دیدار درس سوم :رازی و ساخت بیمارستان روزگاران کهن :زمان های قدیم گرمابه :حمام محلی بخش :فسمت ،جا ،مکان پرس و جو :پرسیدن خالصه :به هرحال ،کوتاه شده طبیب :پزشک تصمیم گرفتند :اراده کردند هوس :آرزو ،میل در دل خندیدند :مسخره کردند فرا خواند :صدا زد ،دعوت کرد شگفت زده :متعجب ،متحیر خون سردی :بردباری ،آرامش فاسد :معیوب ،خراب پاکیزه تر :تمیزتر ،پاک تر فرق :تفاوت ،اختالف پدرش را از دست داده بود :پدرش فوت بلند آوازه :معروف ،مشهور سمت :سو ،طرف دانایی :آگاهی سربلندی :سرافرازی رهنمای :راهنما دلگشای :خوشایند سرا :خانه گرای :گراییدن ،میل داشتن شکوه :جالل ،بزرگی اندیشه :فکر کرده بود دست بردار نبود :آن را رها نمی کرد هوشیاری :باهوشی ،آگاهی خرد:عقل بلند :دراز ،افراشته دست گیرد :کمک می کند هر دو سرا :دنیا و آخرت گزند :آسیب ،ضرر برنا :جوان واژگان مخالف: کهن #جدید بزرگ #کوچک نزدیک #دور تازه #کهنه خندید #گریست بدبو #خوش بو پاکیزه #کثیف ساده #مشکل سالم #بیمار مناسب #نا مناسب برتر #پایین تر بلند #کوتاه بد #خوب برنا #پیر توانا #ناتوان واژگان هم خانواده: اندیشه :اندیشیدن ،اندیشمند فاسد :فساد ،مفاسد شوق :اشتیاق ،تشویق طبیب :طب ،مطب شرط :شرایط ،مشروط موفقیت :توفیق ،موفق تعجب :متعجب ،عجیب، رهنما :راهنمایی دانش :دانشمند ،دانشگاه عجایب توانا :توانایی ،توانمند درس چهارم :بازرگان و پسران بازرگان :تاجر گرد خود :دور خود مقام :رتبه خصلت :خلق و خوی ،صفت روی برگرداند :برگردد ،پشت کند ،پشیمان شود مراقبت :نگهداری تهیدست :فقیر ،مسکین خشنود :راضی ،شاد کسب :درآمد ،کار گمنام :بی نام و نشون فروغ :روشنایی ،پرتو نهان :خوبی ،پسندیده بودن آراست :زینت داد معلوم :مشخص بی شک :بی تردید ،بی گمان هالک :نابود حوادث :رویدادها ،پیش آمدها معموال :بیشتر اوقات اندوختن :جمع کردن ،پس انداز کردن ، ذخیره کردن کاهلی :تنبلی ،سستی اسباب :سبب ها ،علت ها غفلت :بی توجهی ،بی اعتنایی چارپایان :حیواناتی که دو دست و دو پا دارند بکوشید :سعی کرد ،تالش کرد فضیلت :نیکویی ،برتری شناخته شده :در این جا معروف نیکویی :خوبی ،پسندیده بودن نهان :مخفی پروردن :پرورش دادن ،تربیت کردن بهره گیرند :استفاده ببرند موذی :آزار دهنده واژگان مخالف: با تجربه #کم تجربه ،بی بسیار #کم نیک #بد تجربه تهیدست #ثروتمند زود #دیر اندک #بسیار گرسنه #سیر شاد #غمگین گمنام #معروف ،مشهور نهان #آشکار واژگان هم خانواده: تجربه :تجارب جمع :مجموع ،جامع محافظت :حفاظ ،حفظ مقصد :مقصود ،قصد غفلت :غافل فضیلت :فاضل ،فضل معلوم :علوم ،علم هالک :هالکت ،مهلک درس پنجم :چنار و کدوبن کدوبن :بوته گل قد کشید :رشد کرد ،بزرگ شد ازو :از او داوری :قضاوت مهرگان :اوایل پاییز جوانه می زد :شکوفه می داد معجزه آسا :شبیه معجزه ،عجیب رسیدگی می کرد :مواظبت می کرد هیجان انگیز :شوق آور ،ایجاد کننده ذوق به عنوان :به نام ،به سمت روزها پشت سرهم آمدند :روزها به سرعت طی شد و گذشت غصه :غم ،رنج به آرامی :به آهستگی اصال :هرگز طبیب :پزشک جمله :همه نرمی :نرم بودن ،مهربانی بستد :گرفت غازی :بند باز کهن سال :پیر ،قدیمی باور :یقین ،اعتقاد کاهلی :سستی ،تنبلی باد مهرگان :باد پاییزی آنگه :آن گاه عجیب :شگفت آور امپراتور :پادشاه جارچیان :کسانی که در روزگاران گذشته خبرهای مهم را با صدای بلند به اطالع مردم مقداری زر :کمی طال می رساندند دفن کرد :زیر زمین پنهان کرد هجوم آوردند :حمله کردند باز نیافت :پیدا نکرد اشتیاق :آرزومندی ،شوق حاکم :قاضی ،فرماندار مطمئن باش :آسوده باش ،خیالت راحت باشد مواظبت کردم :نگهداری کردم حاصل کنم :بدست آوردم سرزنش :نکوهش ،مالمت فالن :شخصی غیر معلوم تحسین :آفرین گفتن اشارت :اشاره ،نشان دادن اعتماد :اطمینان کردن درستی :خشونت زر طلبید :طال را خواست باز داد :پس داد درمان نداشت :راه حلی پیدا نکرد معلق :آویختن ،آویزان شدن واژگان مخالف: بلند قامت #کوتاه قامت باالترین #پایین ترین کاهلی #زرنگی نامرد #مرد بهترین #بدترین پیر #برنا،جوان خالی #پر زیبا #زشت زود #دیر شلوغ #خلوت درمان #درد نرمی #زبری ،درشتی واژگان هم خانواده: انتخاب :منتخب مخصوص :اختصاص ،خاص دقت :دقیق مطمئن :اطمینان منتظر :انتظار زحمت :مزاحم ،مزاحمت جمع :مجموعه ،جامع اعتماد :معتمد حاصل :محصول درس ششم :سرود ملی اهتزاز:جنبش ،حرکت نواخته :سروده ،خوانده از خود گذشتگی :ایثار ضامن :کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد، سر زد :طلوع کرد مراقبت کننده افق :کناره ،کرانه آسمان تقویت کند :نیرومند سازد مهر :خورشید ایمان :عقیده ،باور خاوران :مشرق در جهان می درخشد :در دینا معروف و فروغ :روشنایی مشهور بود حق باوران :کسانی که به حق و حقیقت باور گام های استوار :قدم های محکم داند ،دینداران سربلندی :افتخار فر :شکوه ،جالل خوشا :چه قدر خوب پاینده :استوار ،جاویدان عنبر نسیم :خوش بو احساسات :هیجانات ،عواطف سیم :سکه اعتقادات :باورها ،عقیده ها سراسر :تمامی ،همه جا شور انگیز :هیجان انگیز خرمی :شادابی غرور :سربلندی اندرون :داخل تصور کنید :مجسم کنید ،گمان کنید گهر :مخفف گوهر ،مروارید ،سنگ های با تفکر :اندیشه ،فکر ارزش به خصوص :مخصوصا مرز :خط فرضی بین دو کشور موزون :خوش آهنگ ،آهنگین بدان :جمع بد نو ایزدی :پرتو و نور خدایی پیشه :کار ،شغل ،حرفه رهنما :راهنما مهر :محبت پیکر :جسم پاینده :جاودان نپرورم :پرورش ندهم در :مروارید سررشته :آمیخته پرگو :پر حرف ار :مخفف اگر واژگان مخالف: خاوران #باختران استقالل #وابستگی فریاد #سکوت پیروزی #شکست کوتاه #بلند مشکل #آسان ارزشمند #بی ارزش شجاعت #ترس استوار #سست سخت کوش #تنبل واژگان هم خانواده: استقالل :مستقل اسالمی :مسلمان ،مسلمین احساسات :احساس ،حس افتخار :فاخر ،مفتخر عظمت :عظیم احترام :محترم شهدا :شهید ،شاهد درس هشتم :ذفاع از میهن مباد :نباشد یال :موی گردن شیر و اسب بدین :به این گویی :انگار بوم و بر :سرزمین ناگوار :ناپسند سلسله :پادشاهی غرق اندوه شد :بسیار غمگین شد هخامنشی :یکی از سلسله های ایرانی سپاه عظیم :لشکر بزرگ تاسیس کرد :بنا کرد مانع :بازدارنده به شمار می رفت :به حساب آمد خرد :کوچک خیره کننده :جالب برآمدگی :برجستگی جالل :عظمت ناگوار :ناپسند تاخت و تاز :حمله و هجوم اوضاع :شرایط وضعیت انبوه :بسیار چیرگی :برتری و تسلط هجوم :حمله خانمان :خانه و کاشانه با خاک یکسان کرد :همه چیز را نابود کرد گلگون :سرخ شده به رنگ خون به نومیدی گرایید :دلسرد شد پیکار :جنگ آهنگ ایران کرد :تصمیم گرفت به ایران ایستادگی :مقاومت برود مقدونیه :نام شهری در یونان زادگاه اسکندر پارس :فارس چابک :چاالک واژگان مخالف: نیرومند #ضعیف باختر #خاور انبوه #کم امید #نا امیدی اسیر #ازاد دشمن #دوست دلیر #ترسو زودتر #دیرتر واژگان هم خانواده: هجوم :مهاجم ،تهاجم شدت :شدید مانع :موانع ،منع اوضاع :وضع درس نهم :نام آوران دیروز ،امروز و فردا موضوع :مطلب خوش نما :زیبا و آراسته خیره :زل زدن محو شدن :با تمام وجود تماشا کردن بزرگ مردان :مردان بزرگ دیروز و امروز :گذشته و آینده جلب کرد :جذب کرد معاصر :هم زمان و هم دوره هسته ای :مربوط به انرژی هسته ای لحن :نوع آهنگ نگاهم دوخته شد :کنایه از زل زدن تحویل دادم :سپردم روانه شدیم :حرکت کردیم منظم:مرتب چیده شده بود :مرتب شده بود مزاحم نمی شوم :زحمت نمیدهم متوجه کرد :توجهش را جلب کرد دالوران :جنگجویان و دلیران کشمکش :دعوا فصل کتاب :قسمتی از کتاب فناوری :بهره از دانش جدید در کارهای صنعتی و کشاورزی و پزشکی جالب :جذاب و شایسته تعریف :بازگو کردن ،معنی کردن ناگزیر :حتما ان شااهلل :اگر خدا بخواهد واژگان مخالف: بلندتر #کوتاه تر بیشتر #کمتر خوش اخالق #بد اخالق ایستاد #حرکت کرد پشت #جلو ،روی منظم #نا منظم مناسب #نامناسب امروز #دیروز برخاست #نشست گذشته #حال واژگان هم خانواده: گفت :گفتار ،گفتگو منظم :ناظم ،نظم لطف :الطاف ،لطیف معاصر :عصر مخصوص :خاص ،خصوص صبر :صابر ،صبور جمع :مجموع ،جمیع درس دهم :نام نیکو کنجکاو :جست و جو گر جست و جو کننده :جست و جو کننده شبانگاه :به هنگام شب خیال انگیز :آن چه سبب تخیل می شود بکشد; (در ذفتر ان ها نیز بکشد) نقاشی کند، طراحی کند استعداد :ذوق ،توانایی فوق العاده :غیرعادی ،غیر معمولی قلم مو :قلم مو دار مخصوص نقاشی مشغول کرد :او را به انجام کار وادار کرد آفت:آسیب ،بال ،زیان غرور :در این درس به معنی خود خواهی و مغرور شدن است نیم رخ :نصف صورت ،منظره نصف چهره کارش گره خورد :کنایه از دچار مشکل شدن ضامن آهو :لقب امام رضا(ع) ضامن :کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد، نگهداری و مراقبت کننده از چیزی کلّه :رمه چهارپایان سرخ شده بود :در این درس خجالت کشیده دلنشین :خوشایند ،پسندیده بود زمزمه :زیر لب سخن گفتن بی صبرانه :بدون تحمل ،بدون شکیبایی سپیده دم :سحرگاه ،بامداد به به :کلمه تحسین ،آفرین هیجان :شور ،ذوق ،اشتیاق مطمئن :آرام ،آسوده ،با اطمینان شفافیت :صاف وروشن بودن ،آشکار بودن نام آشنا :شناخته شده ،معروف ،مشهور سختی کوه :محکم بودن کوه نگاره :نقش ،صورت ،نقاشی خشت :آجر خام سوگوار :مصیبت زده ،اندوهگین ،ماتم زده تحسین آمیز :همراه با ستایش و افرین ستوده اند :ستایش کرده اند ،تحسین کرده تشویق :تحسین ،آفرین گفتن اند مراقب :نگهبان ضایع:تباه شده ،تلف شده واژگان مخالف: هیچ چیز #همه چیز کم حرف #پر حرف پرکار #کم کار سیاهی #سفیدی غرور #تواضع بی صبرانه #با آرامش شبانگاه #صبحگاه واژگان هم خانواده: نقش :نقوش،نقاش ،نقشه مساجد :سجده،مسجد،سجود مشغول :شغل،شاغل ،مشاغل حافظ:حفظ،محفوظ،حافظه تشویق:مُشَوِّق ،شوق،اشتیاق محمود :حامد،حمد ،تحمید ضامن :تضمین،ضمانت،ضمین ذهن :اذهان ،ذهنیّت ،ذهنی شهرت :مشهور،مشاهیر،شهیر درس یازدهم :نقش خردمندان خانمان سوز :ویرانگر مغوالن :اقوامی زرد پوشت با چند طایفه که مهیب :ترسناک در قسمت آسیای شرقی بودند گمان می کردند :تصور می کردند سایه وحشت :اثر ترس ،نشانه ی بیم و حادثه ی ناگوار :پیش آمد ناپسند هراس حوادث :رویدادها ،اتفاق ها هراس انگیز :ترسناک ،وحشتناک پیش بینی :غیب گویی ،عاقبت اندیشی قتل عام :کشتار گروهی ،قتل دسته جمعی امکانات :ابزارها و شرایط مناسب آشوب :فتنه ،شور و غوغا جذب :جیزی را به سوی خود کشیدن ، هالکو :اسم یکی از نوادگان چنگیز خان کشش قلب مردم را در هم فشرد :به کنایه مردم رصدخانه :مکانی که در آن ستاره شناسان ایران را ناراخت کرد ستارگان را مشاهده و بررسی می کنند دینار :سکه طال ،پول و ثروت مراغه :نام شهری است مشاور :راهنما به کار گیرد :استفاده کند زیرکانه :خردمندانه شمار کتاب :تعداد ایجاد کند :به وجود آورد ،بسازد چیرگی :برتری ،تسلط عجیبی :شگفت آور نسخه برداری :رونویسی کردن تشتی :ظرف های بزرگ و پهن همت :قصد و اراده مامور کرد :کسی را به انجام کاری گذاشتن آثار :جمع اثر ،نشانه ها قلعه :ساختمان محکم و بلند برای دفاع از از میان می رفت :نابود می شد دشمن ساخته می شد والیت :سرزمین تدبیر :اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حل تاسیس کردن :بنا کردن ،پایه پذاری کردن اداره می شدند :مدیریت می شدند نظامیه :مدرسه های تاسیس شده توسط نظام الملک تحصیل کرده است :درس خوانده است تحقیق :مطالعه پر فروغ :پر نور واژگان مخالف: سایه #آفتاب پاک #برخاست آلوده #نشست اندوه #شادی دشمن #دوست نیازمند #بی نیاز خواب #بیدار معروف #گمنام پر فروغ #کم فروغ واژگان هم خانواده: قتل :قاتل ،مقتول جامعه :جمع ،جوامع حکومت :حاکم عجیبک عجب ،عجایب حادثه :حوادث مدارس :مدرسه ،درس تحصیل :حاصل ،محصول لطف :لطیف عظمت :عظیم ،معظم درس دوازدهم :درس آزاد(فرهنگ بومی)2 نام آور :معروف بی همتا :یکتا نهان :پنهان گنجینه :خزانه ،جای گنج کوه سر به فلک کشیده :کوه بلند کهن :قدیم سیمرغ :مرغی افسانه ای نگهبان :محافظ ،پاسدار دامنه :کناره ،قسمت پایین کوه سام نریمان :سام پسر نریمان بفکند خوار :با خفت دور انداخت نکو :خوب ،نیکو جفا :ظلم برسان :مانند آشیانه :النه شید :خورشید دستان :دستان یا زال اسم پدر رستم است خاندان :خانواده روزگاری دراز :زمانی طوالنی اندوهگین :ناراحت ،غمگین دهان به دهان گشت :کنایه در همه جا گفته جرات :شجاعت ،دلیری شیردل :دلیر ،شجاع یزدان :خداوند دیدار :دیدن ،مالقات شرمسار :خجالت زده ،شرمنده گردن کشان :در شاهنامه یعنی پهلوانان بد نشان :زشت ،شوم مهان :بزرگان شد موبدان :روحانیان زرتشتی سرزنش :نکوهش پوزش :عذرخواهی روان شد :به راه افتاد پیمودن :طی کردن فراز :باال جالل :عظمت دستگاه :قدرت و جالل ،ثروت هریسه :نوعی آش خواستار :خواهان درجه :مقام سرافزازی :سربلندی و افتخار اطبا :جمع طبیب پیوسته :مداوم معالجت :معالجه کردن ،درمان کردن بی آزارت :بی آزار تو ،بدون زحمت دادن به عاجز ماندند :درمانده شدند تو عالج :درمان طبل :ساز بزرگ استوانه ای سرای :خانه ،کاشانه بزرگان :در این جا انسان های بزرگوار خفت :خوابید تصور می کرد :اندیشه می کرد فربه :چاق صحت :سالمتی واژگان مخالف: زیبا #زشت پیران #جوانان سفید #سیاه اندوهگین #خوشحال عاقبت #آغاز شجاع #ترسو آشکار #نهان بلند #کوتاه خوار #عزیز جفا #مهر گرسنگی #سیری تندرست #بیمار ناپسند #پسندیده گران بها #بی ارزش دیو #فرشته بیمار #سالم عاجز #توانا راست #چپ الغر #چاق فربه #الغر امید #نا امید واژگان هم خانواده: مشهور :شهرت ،مشاهیر شعر :شاعر ،مشاعره عیب :عیوب ،معیوب خلق :خالق ،مخلوق لرزه :لرزان ،لرزش تصور :تصویر ،تصاویر اطبا :طبیب ،مطب عالج :معالجه حاضر :حضور ،محضر درس سیزدهم :روزی که باران می بارید دکان :مغازه رهگذران :عابران سوار سبز پوش :امام زمان بی اختیار :ناگاه و بی اراده جامه :لباس تمیز :پاکیزه نرگس :نام گل – نام مادر امام زمان لذت بردن :احساس خوشی کردن رسم :آیین – روش مخصوصا :به ویژه پیشواز :استقبال تصویر :نقشه ،عکس فواره :باال رفتن آب با فشار بوستان :باغ عود :نوعی چوب خوشبو دیدنی تر :تماشایی تر جاودان :همیشگی انتظار داشت :توقع داشت مشغول :سرگرم از قول من :از طرف من خیره شدن :چشم دوختن ،زل زدن واژگان مخالف: کوچک #بزرگ تمیز #کثیف زیبا #زشت زود #دیر آرام #تند ساکت #شلوغ باز #بسته واژگان هم خانواده: مخصوصا :مخصوص ،خاص خارج :خروج انتظار :منتظر مشغول :شغل ،شاغل درس چهاردهم:شجاعت ایستادگی کند :مقاومت کند چاره جویی :تدبیر و چاره اندیشی نهراسد :نترسد صحنه ی نبرد :میدان جنگ ناپسند :رشت شریفی :بزرگواری پسندیده :نیکو همنوع :دو یا چند نفر از یک نوع می پرهیزند :دوری می کنند تدبیر :اندیشیدن خودداری :دوری مهارت :ماهر بودن مکان ناامن :جای خطر ناک عقب نشینی :به عقب رفتن عاقبت :سرانجام – پایان کار نکوهیده :زشت – ناپسند کمال :آراستگی رخ دهد :اتفاق بیفتد متانت :سنجیده رفتار کردن جهل :نادانی رویارویی :روبرو شدن تضمین می کند :به عهده می گیرد – ضمانت می کند واژگان مخالف: رنج #خوشی ناپسند #پسندیده نا امن #امن ترسو #شجاع نکوهیده #پسندیده موفقیت #شکست اصلی #فرعی جهل #دانایی تاریکی #روشنایی درمان #درد تلخی #شیرینی سالمت #بیماری دروغین #راستین واژگان هم خانواده: ترس :ترسو ،ترسان شریف :شرف ،مشرف قدرت :قادر ،مقتدر ،اقتدار موفقیت :توفیق ،موفق جهال :جاهل ،جهالت تضمین :ضامن ،ضمانت دفاع :مدافع ،دفع درس پانزدهم:کاجستان خطوط :خط ها سیم پیام :سیم تلفن رگبار :باران تند و درشت تازیانه :رشته از چرم کهه بهرای زدن اسهتفاده می شد آشنا :دوست تامل کن :فکر کن تحمل کن :صبر کن نرمی :مهربانی مالیم :آرام آسیب دیده :مجروح کم کمک :آرام آرام پا گرفت :استوار شد و رشد کرد نام یافت :نامیده شد پیش از آن که :قبل از آن که پسرک :پسر کوچک خودرو :ماشین مسیر :راه نصحیت :پند و اندرز احتیاج دارم :نیاز دارم مطمئن شوی :یقین پیدا کنی بالفاصله :بدون درنگ و معطلی سرنگون شدن :واژگون شدن مراقبت کردن :نگهداری محصول :حاصل پیمودن مسافتی :طی کردن راهی حکیمی :طبیبی ویلون :ساز موسیقی طریق :راه و روش به دل پسهرک نشسهت :کنابهه پسهرک از آن خامش :مخفف خاموش و ساکت صدا خوشش آمد مایل بود :میل داشت مدارک :مدرک ها و درجه های علمی غالم :بنده غایب :پایان ،نهایت کرم :لطف باری چند :چند باری غوطه خورد :غرق شد محنت :رنج ،درد نیازموده :تجربه نشده در نهاد :آغاز کرد مالطفت :مهربانی ملک :پادشاه جامه :لباس سکان :وسیله ای برای هدایت کشتی برآمد :باال آمد وارد کشتی شد پسندیده آمد :پذیرفت حکم :دانش ،دلیل خردمندانه آزرده :رنجیده واژگان مخالف: خارج #داخل دوست #دشمن آشنا #غریبه روز #شب خم #راست مالیم #تند سالم #بیمار آسان #سخت زیاد #کم ثروت #فقر بزرگ #کوچک زیر #رو عاقبت #آغاز باال #پایین محکم #سست کمترین #بیشترین نا امید #امیدوار واژگان هم خانواده: خطوط :خط ،خطاط سالم :سالمت ،سلیم عبور :عابر ،معابر تشکر :شکر ،شکور ،شاکر خبرک اخبار ،مخبر فکر :فکور ،تفکر ،افکار درس شانزدهم :وقتی بوعلی ،کودک بود تازه از بستر بیماری برخاسته بود :تازه خوب شده بود نادیده بگیرم :منصرف شوم ،در نظر نگیرم بهبودی :تندرستی فرصت :مهلت ،زمان شکرانه :کاری که برای سپاس انجام می شود پارسی :فارسی ،مبارکی رحمت :لطف و مهربانی نذر کرده ایم :دادن مال یا چیزی یا انجام کاری در راه خدا سپیده دم :بامداد ،سحرگاه سر در کتاب دارد :کنایه از سرگرم خواندن فرا گرفتن :آموخت اشک شوق :گریه از شادی دل خوشی :شادمانی ،خوشحالی دلبستگی بی اندازه :عالقه – محبت جهش :حرکت ناگهانی کتاب است حیرت آور :شگفت آور ،تعجب آور سیما :چهره حقیقت :واقعیت بگذاریم :اجازه دهیم بی رنگ :رنگ پریده واگذار کن :بسپر ناگهانی :غیر منتظره ،پیش بینی نشده سفارش :درخواست انجام کاری – توصیه آرام و قرار از کف داده بود :کنایه از صبر و حیرت زده :سرگشته – شگفت زده تحمل او پایان یافته بود دست بردار نبود :اصرار می کرد برقی در چشمانش :نور امید و شادی در چشمانش ماجراها :داستان ها دم به دم :پی در پی ،مدام شب وروز نمی شناسد :کنایه تمام وقت کاری کوهسههار :زمینههی کههه در آن کههوه اسههت – کوهستان ناگه :مخفف ناگهان دچار :گرفتار گران سنگ :سنگ بزرگ و سنگین تیره دل :سیاه دل – نامهربان را انجام دادن سخت سر :مقاوم – سرسخت – لجباز پشتکار :توان ،جدید زور آزمای :کسی که با دیگران دست و پنجه روی گشاده :چهره خندان و شاداب کنجکاو :جست و جو گر نامدار :مشهور آسوده خاطر :آسوده دل – خیال راحت تامل :اندیشه ماهری :زبر دستی – مهارت رویداد :حادثه نقل می کرد :تعریف می کرد چشم به دهان او دوخته بود :کنابه به دهان او نرم کند – پهلوان در استاد :پافشاری کرد – اصرار کرد ابرام :پافشاری کردن در کاری بسی :بسیار به نرمی :آهسته سخت :محکم کرم کرده :لطف کن نیک بخت :خوش بخت – خوش اقبال کاوید :جست و جو کرد – تالش کرد خیره شده بود که در حال حرف زدن بود خارا :نوعی سنگ محکم و سخت به ستوه آمدن :خسته شدن یاس :ناامیدی ناید :نمی آید ناید به بار :سود و فایده ای به دست نمی آید گرت :مخفف اگر تو سهل :آسان واژگان مخالف: بیماری #سالمتی برخاسته بود #نشسته بود شکر #ناشکری ،ناسپاسی نیازمند #بی نیاز پاسخ #جواب کوچک #بزرگ نخستین #آخرین دور #نزدیک نا توان #توانا نامدار #گمنام واژگان هم خانواده: شکرک شاکر ،تشکر حقیقت :حقایق طبیب :طب ،مطب ،اطبا دانش :دانشمند ،دانا کوشش :کوشا ،کوشنده نقل :انتقال حفظ :حافظ ،محافظت درس هفدهم:کار و تالش سلیمان :نام یکی از پیامبران الههی کهه بهر حیوانات ،جن و انسان ها فرمهانروایی مهی کرد موری :مورچه ای وزان :مخفف و از آن گران :بزرگ و سنگین رسم :روش ،شیوه بردباری :شکیبایی ،صبر هشیاران :عاقالن ،دانایان گه :مخفف گاه تدبیر :اندیشهیدن بهه منظهور پیهدا کهردن راه کاه :علف حلی برای مشکل سعی :تالش و کوشش عاقل :دانا ،عالم فارغ :آسوده ،راحت بینا :آگاه و هوشیار به تندی :به سرعت پیرایههه :آنچههه سههبب زیبههایی شههود ،ابههزار مسکین :بینوا ،نیازمند آراستن ،زیور و زینت ملک :سرزمین ،قلمرو اینک :حاال خونابه خوردن :رنج بسیار کشیدن پیشگاه :صحن میازار :اذیت نکن ،آزار نرسان حضور یافته ام :مشرف شده ام ،آمده ام سور :جشن و مهمانی جایگاه :مرتبه ،درجه قناعت :قانع بودن رحمت حق بر آنان باد :لطف خدا بر آنان باد توشه :خوراک و آذوقه سفر شوق آموختن :عالقه به یاد گرفتن گنج :گوهر ها و چیزهای قیمتی مکتب :مدرسه ،دبستان همواره :همیشه از بر کردم :حفظ کردم کامکاری :نیک بختی ،خوش بختی آداب :رسم و روش معین کرد :مسخص کرد عزم :قصد ،اراده پر مهر :پر از عشق و محبت شدم :رفتم اثر گذار :تاثیر گذار عالمان :دانایان ،خردمندان ماندگار :پایدار ،ماندنی مردم عادی :عامه ی مردم بدگویی حسودان :بد گفتن و به زشتی یاد دیار :سرزمین ،ناحیه کردن انسان های حسود رانده شده :اخراج شد خوارزم :نام سرزمینی که ابوریحان در آن زندگی می کرد مهارت :ماهر بودن در کاری حساب کردن :شمردن اختر شناسی :ستاره شناسی ،نجوم حکمت :دانش و معرفت و علم ناگزیر :ناچار نان آور خانه :کسی که مایحتاج خانواده را فراهم می کند یاور :یاری کننده کسهب علههم و معرفهت :بههه دسههت آوردن پژوهش :تحقیق خردمندانه :عاقالنه چه بسا :بسیار ،فراوان پرسشگر :سوال کننده هوشمندی :آگاهی در دل داشت :قصد و نیست داشت که به خانهه کعبه برود به سبب :به علت پس از درگذشت مادر :پس از فوت مادر راهزنی :غارتگری سکه :پول فلزی صادق :راستگو علم و دانش دینار :سکه ی طال مهرگان :پاییز ،اوایل پاییز توشه ی مهن اسهت :خهوراک و آذورقهه سهفرم دانستم :فهمیدم ،دریافتم است ناپسند :نکوهیده ،زشت صمیمی :بسیار نزدیک پرتو :روشنایی هم نشین :دوست معرفت :شناخت و علم خاکیان :اهل خاک ،مردم و انسان ها بپرور :پرورش بده برکرده اند :بلند کرده اند نیک :خوش – خوب خاکدان :دنیای خاکی ،این جهان ملک :پادشاه ضمیر :باطن غافالن :نادانان لطف :مهربانی ،رحمت واژگان مخالف: بنشینم #بایستم می گذرد #نمی گذرد حضور #غیاب قبول #مردود فراز #نشیب نخستین #آخرین شیرین #تلخ بهترین #بدترین ماندگار #زودگذر رنج #خوشی خفتن #بیداری ناشناخته #شناخته رفتن #آمدن دروغگو #راست گو پاک #آلوده نا پسند #پسندیده دراز #کوتاه غافالن #هوشیاران بیدار #خواب واژگان هم خانواده: سعی :ساعی فارغ :فراغت جسم :اجسام قناعت :قانع رسم :رسوم ،مرسوم تدبیر :تدابیر بینا :بیننده معلم :علم ،علوم ،تعلیم حضور :حاضر ،محضر ارزش :با ارزش ،ارزشمند رحمت :رحمان ،رحیم حق :حقوق مکتب :مکاتب ،مکتوب خواندن :خواننده ،خوانش وظایف :وظیفه ،موظف آموزش :آموزنده ،آموختنی کسب :کاسب ،کسبه معرفت :عارف ،عرفان عشق :عاشق ،معشوق حج :حجاج ،حاجی ،حاجیان ضمیر :ضمایر لطف :الطاف ،لطیف

29,500 تومان