پیدیاف
ادبیات و زبان
پیدیاف معنی واژگان جدید هم خانواده و متضاد کل کتاب فارسی پنجم دبستان
معنی واژگان جدید هم خانواده ومتضاد کل کتاب فارسی پنجم دبستان معلمان توانمند دانش آموزان خلاق مدارس یادگیرنده
محمد فایق مجیدی دهگلان
* ستایش:
هستی :وجود ،آفرینش ،جهان
خاک :در این بیت به معنی انسان
از پی :به دنبال
بیم :ترس ،خوف
کریم :بخشنده
چاره :تدبیر ،راه حل
که :چه کسی
قبله :جهتی که ما نماز می خوانیم
ننوازی :محبت نکنی
مونس :همدم ،یار
غمخوارگان :رنج دیدگان
بیچارگان :درماندگان ،عاجزان
واژگان مخالف:
هستی #نیستی
ضعیف #توانا
بیچارگان #توانمندان ،سعادتمندان
واژگان هم خانواده:
ضعیف :ضعف ،مستضعف
کریم :کرامت ،تکریم
مونس :انس ،انیس
از هم گسیخت :از هم جدا شد ،پاره شد
درس اول :تماشاخانه
دهقان :کشاورز
تاک :درخت انگور
شاخساران :درختان انبوه و پر شاخ و برگ
تماشاخانه :جایی که در آن چیزی نمایش داده
می شود
شگفتی ها :عجایب ،پدیده های عجیب
لطیف :زیبا ،نرم
تماشاگه :محل تماشا و گردش
مقایسه کنیم:بسنجیم
تأمل :اندیشه ،درنگ
کردار :عمل ،رفتار
نگاشته :نوشته
آفرینش :خلقت ،به وجود آمدن
سنگالخ :زمینی که در آن سنگ فراوان باشد
هیس :ساکت
مخملی :از جنس مخمل ،مثل مخمل نرم
سر زده :بی خبر
نارون :درختی برگ ریز که در همه جا
پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل
گل بوته :بوته گل
باز :دوباره
سرشار :لبریز ،پر
پدیده :چیز تازه
عجیب :غریب ،شگفت آور
درنگ :توقف ،سکون
سربه فلک کشیده :بسیار مرتفع ،بلند
عالمان :دانایان
گوارا :مطبوع ،دلچسب
موضوع :مطلب
شکننده :ظریف ،نازک
سردر می آورد :می رویند و رشد می کنند
توصیف :وصف کردن
تاالب :جایی که در آن آب جمع شود و بماند
رفته رفته :آرام آرام
رنگ رنگ :دارای رنگ های مختلف
بستان :باغ
کوته :کوتاه
برگ نو :برگ تازه
کهن :قدیم ،گذشته
نغمه خوان :آواز خوان
آشیان :النه ،خانه
واژگان مخالف:
لطیف #خشن
نو#کهنه
درنگ #عجله
کهن #جدید
بلندترین#کوتاه ترین
بخندد#بگرید ،گریه کند
ساده #سخت
زیبا #زشت
سرد #گرم
پاکی#ناپاکی ،پلیدی
آرام#نا آرام
نرم #زیر
شاداب#غمگین
نازک #کلفت
خواب#بیدار
کوتاه #بلند
خشک #خیس
روشنایی#تاریکی
گرما #سرما
واژگان هم خانواده:
لطیف :لطف ،الطاف
عجیب :عجایب ،تعجب
آفرینش :آفریده ،آفرید
عالم :علم ،معلم
عمیق:عمق ،اعماق
توصیف :وصف ،موصوف
فصل :فصول
درس دوم :فضل خدا
فضل :بخشش
بحر:دریا
شکرت :شکر تو را
بر:خشکی
شمار کردن :شمردن ،حساب کردن
لیل :شب
که :چه کسی
اجزا :جمع جز ،بخش ها
انجم :ستارگان
تاثیر :اثر کردن
نهار :روز
شاخ برهنه :شاخه بدون برگ و میوه
خاک مرده :خاک خشک و بی حاصل
بنی آدم :انسان
بیخ :بن ،اساس
شاخسار :شاخه های درختان
توحیدگوی :ستایش کننده
از پشت کوه بیرون آمد :طلوع کرد
زمزمه :نغمه ،سرود ،آواز
تحسین می کرد:آفرین می گفت
حسرت می خورند :افسوس می خوردند
خورشید نورش را پنهان کرد :غروب کرد
سراغ :در جستجوی چیزی رفتن
برکه :آبگیر
غرور :سربلندی
مغرور :خودخواه ،متکبر
خود بینی :غرور ،تکبر
به شگفت آمد :تعجب کرد
نسیم مالیم :باد آرام
جذب :چیزی را به سوی خود کشیدن
گلبرگ :برگ گل
مشخص :معلوم
تشکر :سپاس گزاری
جالیز :کشتزار خربزه
لب به سخن باز کرد :شروع به حرف زدن
از کار خدا سردر نمی آورم :متوجه رازهای
کرد
خدا نمی شوم
خالق :آفریننده
کردگان :درخت گردو
ناگهان :غیر متنظره
بالی وحشتناکی :گرفتاری سختی
واژگان مخالف:
بحر #بر
لیل #نهار
مرده #زنده
برهنه #پوشیده
بزرگ #کوچک
زیبا #زشت
خواب #بیدار
مغرور #فروتن،متواضع
غمگین #شاد
واژگان هم خانواده:
فضل:فاضل،فضیلت
انجم:نجوم
شکر:شاکر ،تشکر
تاثیر :موثر ،اثر
تعریف :معرفی
دیدن :دید ،دیدار
درس سوم :رازی و ساخت بیمارستان
روزگاران کهن :زمان های قدیم
گرمابه :حمام محلی
بخش :فسمت ،جا ،مکان
پرس و جو :پرسیدن
خالصه :به هرحال ،کوتاه شده
طبیب :پزشک
تصمیم گرفتند :اراده کردند
هوس :آرزو ،میل
در دل خندیدند :مسخره کردند
فرا خواند :صدا زد ،دعوت کرد
شگفت زده :متعجب ،متحیر
خون سردی :بردباری ،آرامش
فاسد :معیوب ،خراب
پاکیزه تر :تمیزتر ،پاک تر
فرق :تفاوت ،اختالف
پدرش را از دست داده بود :پدرش فوت
بلند آوازه :معروف ،مشهور
سمت :سو ،طرف
دانایی :آگاهی
سربلندی :سرافرازی
رهنمای :راهنما
دلگشای :خوشایند
سرا :خانه
گرای :گراییدن ،میل داشتن
شکوه :جالل ،بزرگی
اندیشه :فکر
کرده بود
دست بردار نبود :آن را رها نمی کرد
هوشیاری :باهوشی ،آگاهی
خرد:عقل
بلند :دراز ،افراشته
دست گیرد :کمک می کند
هر دو سرا :دنیا و آخرت
گزند :آسیب ،ضرر
برنا :جوان
واژگان مخالف:
کهن #جدید
بزرگ #کوچک
نزدیک #دور
تازه #کهنه
خندید #گریست
بدبو #خوش بو
پاکیزه #کثیف
ساده #مشکل
سالم #بیمار
مناسب #نا مناسب
برتر #پایین تر
بلند #کوتاه
بد #خوب
برنا #پیر
توانا #ناتوان
واژگان هم خانواده:
اندیشه :اندیشیدن ،اندیشمند
فاسد :فساد ،مفاسد
شوق :اشتیاق ،تشویق
طبیب :طب ،مطب
شرط :شرایط ،مشروط
موفقیت :توفیق ،موفق
تعجب :متعجب ،عجیب،
رهنما :راهنمایی
دانش :دانشمند ،دانشگاه
عجایب
توانا :توانایی ،توانمند
درس چهارم :بازرگان و پسران
بازرگان :تاجر
گرد خود :دور خود
مقام :رتبه
خصلت :خلق و خوی ،صفت
روی برگرداند :برگردد ،پشت کند ،پشیمان
شود
مراقبت :نگهداری
تهیدست :فقیر ،مسکین
خشنود :راضی ،شاد
کسب :درآمد ،کار
گمنام :بی نام و نشون
فروغ :روشنایی ،پرتو
نهان :خوبی ،پسندیده بودن
آراست :زینت داد
معلوم :مشخص
بی شک :بی تردید ،بی گمان
هالک :نابود
حوادث :رویدادها ،پیش آمدها
معموال :بیشتر اوقات
اندوختن :جمع کردن ،پس انداز کردن ،
ذخیره کردن
کاهلی :تنبلی ،سستی
اسباب :سبب ها ،علت ها
غفلت :بی توجهی ،بی اعتنایی
چارپایان :حیواناتی که دو دست و دو پا دارند
بکوشید :سعی کرد ،تالش کرد
فضیلت :نیکویی ،برتری
شناخته شده :در این جا معروف
نیکویی :خوبی ،پسندیده بودن
نهان :مخفی
پروردن :پرورش دادن ،تربیت کردن
بهره گیرند :استفاده ببرند
موذی :آزار دهنده
واژگان مخالف:
با تجربه #کم تجربه ،بی
بسیار #کم
نیک #بد
تجربه
تهیدست #ثروتمند
زود #دیر
اندک #بسیار
گرسنه #سیر
شاد #غمگین
گمنام #معروف ،مشهور
نهان #آشکار
واژگان هم خانواده:
تجربه :تجارب
جمع :مجموع ،جامع
محافظت :حفاظ ،حفظ
مقصد :مقصود ،قصد
غفلت :غافل
فضیلت :فاضل ،فضل
معلوم :علوم ،علم
هالک :هالکت ،مهلک
درس پنجم :چنار و کدوبن
کدوبن :بوته گل
قد کشید :رشد کرد ،بزرگ شد
ازو :از او
داوری :قضاوت
مهرگان :اوایل پاییز
جوانه می زد :شکوفه می داد
معجزه آسا :شبیه معجزه ،عجیب
رسیدگی می کرد :مواظبت می کرد
هیجان انگیز :شوق آور ،ایجاد کننده ذوق
به عنوان :به نام ،به سمت
روزها پشت سرهم آمدند :روزها به سرعت
طی شد و گذشت
غصه :غم ،رنج
به آرامی :به آهستگی
اصال :هرگز
طبیب :پزشک
جمله :همه
نرمی :نرم بودن ،مهربانی
بستد :گرفت
غازی :بند باز
کهن سال :پیر ،قدیمی
باور :یقین ،اعتقاد
کاهلی :سستی ،تنبلی
باد مهرگان :باد پاییزی
آنگه :آن گاه
عجیب :شگفت آور
امپراتور :پادشاه
جارچیان :کسانی که در روزگاران گذشته
خبرهای مهم را با صدای بلند به اطالع مردم
مقداری زر :کمی طال
می رساندند
دفن کرد :زیر زمین پنهان کرد
هجوم آوردند :حمله کردند
باز نیافت :پیدا نکرد
اشتیاق :آرزومندی ،شوق
حاکم :قاضی ،فرماندار
مطمئن باش :آسوده باش ،خیالت راحت باشد
مواظبت کردم :نگهداری کردم
حاصل کنم :بدست آوردم
سرزنش :نکوهش ،مالمت
فالن :شخصی غیر معلوم
تحسین :آفرین گفتن
اشارت :اشاره ،نشان دادن
اعتماد :اطمینان کردن
درستی :خشونت
زر طلبید :طال را خواست
باز داد :پس داد
درمان نداشت :راه حلی پیدا نکرد
معلق :آویختن ،آویزان شدن
واژگان مخالف:
بلند قامت #کوتاه قامت
باالترین #پایین ترین
کاهلی #زرنگی
نامرد #مرد
بهترین #بدترین
پیر #برنا،جوان
خالی #پر
زیبا #زشت
زود #دیر
شلوغ #خلوت
درمان #درد
نرمی #زبری ،درشتی
واژگان هم خانواده:
انتخاب :منتخب
مخصوص :اختصاص ،خاص
دقت :دقیق
مطمئن :اطمینان
منتظر :انتظار
زحمت :مزاحم ،مزاحمت
جمع :مجموعه ،جامع
اعتماد :معتمد
حاصل :محصول
درس ششم :سرود ملی
اهتزاز:جنبش ،حرکت
نواخته :سروده ،خوانده
از خود گذشتگی :ایثار
ضامن :کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد،
سر زد :طلوع کرد
مراقبت کننده
افق :کناره ،کرانه آسمان
تقویت کند :نیرومند سازد
مهر :خورشید
ایمان :عقیده ،باور
خاوران :مشرق
در جهان می درخشد :در دینا معروف و
فروغ :روشنایی
مشهور بود
حق باوران :کسانی که به حق و حقیقت باور
گام های استوار :قدم های محکم
داند ،دینداران
سربلندی :افتخار
فر :شکوه ،جالل
خوشا :چه قدر خوب
پاینده :استوار ،جاویدان
عنبر نسیم :خوش بو
احساسات :هیجانات ،عواطف
سیم :سکه
اعتقادات :باورها ،عقیده ها
سراسر :تمامی ،همه جا
شور انگیز :هیجان انگیز
خرمی :شادابی
غرور :سربلندی
اندرون :داخل
تصور کنید :مجسم کنید ،گمان کنید
گهر :مخفف گوهر ،مروارید ،سنگ های با
تفکر :اندیشه ،فکر
ارزش
به خصوص :مخصوصا
مرز :خط فرضی بین دو کشور
موزون :خوش آهنگ ،آهنگین
بدان :جمع بد
نو ایزدی :پرتو و نور خدایی
پیشه :کار ،شغل ،حرفه
رهنما :راهنما
مهر :محبت
پیکر :جسم
پاینده :جاودان
نپرورم :پرورش ندهم
در :مروارید
سررشته :آمیخته
پرگو :پر حرف
ار :مخفف اگر
واژگان مخالف:
خاوران #باختران
استقالل #وابستگی
فریاد #سکوت
پیروزی #شکست
کوتاه #بلند
مشکل #آسان
ارزشمند #بی ارزش
شجاعت #ترس
استوار #سست
سخت کوش #تنبل
واژگان هم خانواده:
استقالل :مستقل
اسالمی :مسلمان ،مسلمین
احساسات :احساس ،حس
افتخار :فاخر ،مفتخر
عظمت :عظیم
احترام :محترم
شهدا :شهید ،شاهد
درس هشتم :ذفاع از میهن
مباد :نباشد
یال :موی گردن شیر و اسب
بدین :به این
گویی :انگار
بوم و بر :سرزمین
ناگوار :ناپسند
سلسله :پادشاهی
غرق اندوه شد :بسیار غمگین شد
هخامنشی :یکی از سلسله های ایرانی
سپاه عظیم :لشکر بزرگ
تاسیس کرد :بنا کرد
مانع :بازدارنده
به شمار می رفت :به حساب آمد
خرد :کوچک
خیره کننده :جالب
برآمدگی :برجستگی
جالل :عظمت
ناگوار :ناپسند
تاخت و تاز :حمله و هجوم
اوضاع :شرایط وضعیت
انبوه :بسیار
چیرگی :برتری و تسلط
هجوم :حمله
خانمان :خانه و کاشانه
با خاک یکسان کرد :همه چیز را نابود کرد
گلگون :سرخ شده به رنگ خون
به نومیدی گرایید :دلسرد شد
پیکار :جنگ
آهنگ ایران کرد :تصمیم گرفت به ایران
ایستادگی :مقاومت
برود
مقدونیه :نام شهری در یونان زادگاه اسکندر
پارس :فارس
چابک :چاالک
واژگان مخالف:
نیرومند #ضعیف
باختر #خاور
انبوه #کم
امید #نا امیدی
اسیر #ازاد
دشمن #دوست
دلیر #ترسو
زودتر #دیرتر
واژگان هم خانواده:
هجوم :مهاجم ،تهاجم
شدت :شدید
مانع :موانع ،منع
اوضاع :وضع
درس نهم :نام آوران دیروز ،امروز و فردا
موضوع :مطلب
خوش نما :زیبا و آراسته
خیره :زل زدن
محو شدن :با تمام وجود تماشا کردن
بزرگ مردان :مردان بزرگ
دیروز و امروز :گذشته و آینده
جلب کرد :جذب کرد
معاصر :هم زمان و هم دوره
هسته ای :مربوط به انرژی هسته ای
لحن :نوع آهنگ
نگاهم دوخته شد :کنایه از زل زدن
تحویل دادم :سپردم
روانه شدیم :حرکت کردیم
منظم:مرتب
چیده شده بود :مرتب شده بود
مزاحم نمی شوم :زحمت نمیدهم
متوجه کرد :توجهش را جلب کرد
دالوران :جنگجویان و دلیران
کشمکش :دعوا
فصل کتاب :قسمتی از کتاب
فناوری :بهره از دانش جدید در کارهای
صنعتی و کشاورزی و پزشکی
جالب :جذاب و شایسته
تعریف :بازگو کردن ،معنی کردن
ناگزیر :حتما
ان شااهلل :اگر خدا بخواهد
واژگان مخالف:
بلندتر #کوتاه تر
بیشتر #کمتر
خوش اخالق #بد اخالق
ایستاد #حرکت کرد
پشت #جلو ،روی
منظم #نا منظم
مناسب #نامناسب
امروز #دیروز
برخاست #نشست
گذشته #حال
واژگان هم خانواده:
گفت :گفتار ،گفتگو
منظم :ناظم ،نظم
لطف :الطاف ،لطیف
معاصر :عصر
مخصوص :خاص ،خصوص
صبر :صابر ،صبور
جمع :مجموع ،جمیع
درس دهم :نام نیکو
کنجکاو :جست و جو گر
جست و جو کننده :جست و جو کننده
شبانگاه :به هنگام شب
خیال انگیز :آن چه سبب تخیل می شود
بکشد; (در ذفتر ان ها نیز بکشد) نقاشی کند،
طراحی کند
استعداد :ذوق ،توانایی
فوق العاده :غیرعادی ،غیر معمولی
قلم مو :قلم مو دار مخصوص نقاشی
مشغول کرد :او را به انجام کار وادار کرد
آفت:آسیب ،بال ،زیان
غرور :در این درس به معنی خود خواهی و
مغرور شدن است
نیم رخ :نصف صورت ،منظره نصف چهره
کارش گره خورد :کنایه از دچار مشکل شدن
ضامن آهو :لقب امام رضا(ع)
ضامن :کسی که مسئولیت کاری را می پذیرد،
نگهداری و مراقبت کننده از چیزی
کلّه :رمه چهارپایان
سرخ شده بود :در این درس خجالت کشیده
دلنشین :خوشایند ،پسندیده
بود
زمزمه :زیر لب سخن گفتن
بی صبرانه :بدون تحمل ،بدون شکیبایی
سپیده دم :سحرگاه ،بامداد
به به :کلمه تحسین ،آفرین
هیجان :شور ،ذوق ،اشتیاق
مطمئن :آرام ،آسوده ،با اطمینان
شفافیت :صاف وروشن بودن ،آشکار بودن
نام آشنا :شناخته شده ،معروف ،مشهور
سختی کوه :محکم بودن کوه
نگاره :نقش ،صورت ،نقاشی
خشت :آجر خام
سوگوار :مصیبت زده ،اندوهگین ،ماتم زده
تحسین آمیز :همراه با ستایش و افرین
ستوده اند :ستایش کرده اند ،تحسین کرده
تشویق :تحسین ،آفرین گفتن
اند
مراقب :نگهبان
ضایع:تباه شده ،تلف شده
واژگان مخالف:
هیچ چیز #همه چیز
کم حرف #پر حرف
پرکار #کم کار
سیاهی #سفیدی
غرور #تواضع
بی صبرانه #با آرامش
شبانگاه #صبحگاه
واژگان هم خانواده:
نقش :نقوش،نقاش ،نقشه
مساجد :سجده،مسجد،سجود
مشغول :شغل،شاغل ،مشاغل
حافظ:حفظ،محفوظ،حافظه
تشویق:مُشَوِّق ،شوق،اشتیاق
محمود :حامد،حمد ،تحمید
ضامن :تضمین،ضمانت،ضمین
ذهن :اذهان ،ذهنیّت ،ذهنی
شهرت :مشهور،مشاهیر،شهیر
درس یازدهم :نقش خردمندان
خانمان سوز :ویرانگر
مغوالن :اقوامی زرد پوشت با چند طایفه که
مهیب :ترسناک
در قسمت آسیای شرقی بودند
گمان می کردند :تصور می کردند
سایه وحشت :اثر ترس ،نشانه ی بیم و
حادثه ی ناگوار :پیش آمد ناپسند
هراس
حوادث :رویدادها ،اتفاق ها
هراس انگیز :ترسناک ،وحشتناک
پیش بینی :غیب گویی ،عاقبت اندیشی
قتل عام :کشتار گروهی ،قتل دسته جمعی
امکانات :ابزارها و شرایط مناسب
آشوب :فتنه ،شور و غوغا
جذب :جیزی را به سوی خود کشیدن ،
هالکو :اسم یکی از نوادگان چنگیز خان
کشش
قلب مردم را در هم فشرد :به کنایه مردم
رصدخانه :مکانی که در آن ستاره شناسان
ایران را ناراخت کرد
ستارگان را مشاهده و بررسی می کنند
دینار :سکه طال ،پول و ثروت
مراغه :نام شهری است
مشاور :راهنما
به کار گیرد :استفاده کند
زیرکانه :خردمندانه
شمار کتاب :تعداد
ایجاد کند :به وجود آورد ،بسازد
چیرگی :برتری ،تسلط
عجیبی :شگفت آور
نسخه برداری :رونویسی کردن
تشتی :ظرف های بزرگ و پهن
همت :قصد و اراده
مامور کرد :کسی را به انجام کاری گذاشتن
آثار :جمع اثر ،نشانه ها
قلعه :ساختمان محکم و بلند برای دفاع از
از میان می رفت :نابود می شد
دشمن ساخته می شد
والیت :سرزمین
تدبیر :اندیشیدن به منظور پیدا کردن راه حل
تاسیس کردن :بنا کردن ،پایه پذاری کردن
اداره می شدند :مدیریت می شدند
نظامیه :مدرسه های تاسیس شده توسط نظام
الملک
تحصیل کرده است :درس خوانده است
تحقیق :مطالعه
پر فروغ :پر نور
واژگان مخالف:
سایه #آفتاب
پاک #برخاست
آلوده #نشست
اندوه #شادی
دشمن #دوست
نیازمند #بی نیاز
خواب #بیدار
معروف #گمنام
پر فروغ #کم فروغ
واژگان هم خانواده:
قتل :قاتل ،مقتول
جامعه :جمع ،جوامع
حکومت :حاکم
عجیبک عجب ،عجایب
حادثه :حوادث
مدارس :مدرسه ،درس
تحصیل :حاصل ،محصول
لطف :لطیف
عظمت :عظیم ،معظم
درس دوازدهم :درس آزاد(فرهنگ بومی)2
نام آور :معروف
بی همتا :یکتا
نهان :پنهان
گنجینه :خزانه ،جای گنج
کوه سر به فلک کشیده :کوه بلند
کهن :قدیم
سیمرغ :مرغی افسانه ای
نگهبان :محافظ ،پاسدار
دامنه :کناره ،قسمت پایین کوه
سام نریمان :سام پسر نریمان
بفکند خوار :با خفت دور انداخت
نکو :خوب ،نیکو
جفا :ظلم
برسان :مانند
آشیانه :النه
شید :خورشید
دستان :دستان یا زال اسم پدر رستم است
خاندان :خانواده
روزگاری دراز :زمانی طوالنی
اندوهگین :ناراحت ،غمگین
دهان به دهان گشت :کنایه در همه جا گفته
جرات :شجاعت ،دلیری
شیردل :دلیر ،شجاع
یزدان :خداوند
دیدار :دیدن ،مالقات
شرمسار :خجالت زده ،شرمنده
گردن کشان :در شاهنامه یعنی پهلوانان
بد نشان :زشت ،شوم
مهان :بزرگان
شد
موبدان :روحانیان زرتشتی
سرزنش :نکوهش
پوزش :عذرخواهی
روان شد :به راه افتاد
پیمودن :طی کردن
فراز :باال
جالل :عظمت
دستگاه :قدرت و جالل ،ثروت
هریسه :نوعی آش
خواستار :خواهان
درجه :مقام
سرافزازی :سربلندی و افتخار
اطبا :جمع طبیب
پیوسته :مداوم
معالجت :معالجه کردن ،درمان کردن
بی آزارت :بی آزار تو ،بدون زحمت دادن به
عاجز ماندند :درمانده شدند
تو
عالج :درمان
طبل :ساز بزرگ استوانه ای
سرای :خانه ،کاشانه
بزرگان :در این جا انسان های بزرگوار
خفت :خوابید
تصور می کرد :اندیشه می کرد
فربه :چاق
صحت :سالمتی
واژگان مخالف:
زیبا #زشت
پیران #جوانان
سفید #سیاه
اندوهگین #خوشحال
عاقبت #آغاز
شجاع #ترسو
آشکار #نهان
بلند #کوتاه
خوار #عزیز
جفا #مهر
گرسنگی #سیری
تندرست #بیمار
ناپسند #پسندیده
گران بها #بی ارزش
دیو #فرشته
بیمار #سالم
عاجز #توانا
راست #چپ
الغر #چاق
فربه #الغر
امید #نا امید
واژگان هم خانواده:
مشهور :شهرت ،مشاهیر
شعر :شاعر ،مشاعره
عیب :عیوب ،معیوب
خلق :خالق ،مخلوق
لرزه :لرزان ،لرزش
تصور :تصویر ،تصاویر
اطبا :طبیب ،مطب
عالج :معالجه
حاضر :حضور ،محضر
درس سیزدهم :روزی که باران می بارید
دکان :مغازه
رهگذران :عابران
سوار سبز پوش :امام زمان
بی اختیار :ناگاه و بی اراده
جامه :لباس
تمیز :پاکیزه
نرگس :نام گل – نام مادر امام زمان
لذت بردن :احساس خوشی کردن
رسم :آیین – روش
مخصوصا :به ویژه
پیشواز :استقبال
تصویر :نقشه ،عکس
فواره :باال رفتن آب با فشار
بوستان :باغ
عود :نوعی چوب خوشبو
دیدنی تر :تماشایی تر
جاودان :همیشگی
انتظار داشت :توقع داشت
مشغول :سرگرم
از قول من :از طرف من
خیره شدن :چشم دوختن ،زل زدن
واژگان مخالف:
کوچک #بزرگ
تمیز #کثیف
زیبا #زشت
زود #دیر
آرام #تند
ساکت #شلوغ
باز #بسته
واژگان هم خانواده:
مخصوصا :مخصوص ،خاص
خارج :خروج
انتظار :منتظر
مشغول :شغل ،شاغل
درس چهاردهم:شجاعت
ایستادگی کند :مقاومت کند
چاره جویی :تدبیر و چاره اندیشی
نهراسد :نترسد
صحنه ی نبرد :میدان جنگ
ناپسند :رشت
شریفی :بزرگواری
پسندیده :نیکو
همنوع :دو یا چند نفر از یک نوع
می پرهیزند :دوری می کنند
تدبیر :اندیشیدن
خودداری :دوری
مهارت :ماهر بودن
مکان ناامن :جای خطر ناک
عقب نشینی :به عقب رفتن
عاقبت :سرانجام – پایان کار
نکوهیده :زشت – ناپسند
کمال :آراستگی
رخ دهد :اتفاق بیفتد
متانت :سنجیده رفتار کردن
جهل :نادانی
رویارویی :روبرو شدن
تضمین می کند :به عهده می گیرد – ضمانت
می کند
واژگان مخالف:
رنج #خوشی
ناپسند #پسندیده
نا امن #امن
ترسو #شجاع
نکوهیده #پسندیده
موفقیت #شکست
اصلی #فرعی
جهل #دانایی
تاریکی #روشنایی
درمان #درد
تلخی #شیرینی
سالمت #بیماری
دروغین #راستین
واژگان هم خانواده:
ترس :ترسو ،ترسان
شریف :شرف ،مشرف
قدرت :قادر ،مقتدر ،اقتدار
موفقیت :توفیق ،موفق
جهال :جاهل ،جهالت
تضمین :ضامن ،ضمانت
دفاع :مدافع ،دفع
درس پانزدهم:کاجستان
خطوط :خط ها
سیم پیام :سیم تلفن
رگبار :باران تند و درشت
تازیانه :رشته از چرم کهه بهرای زدن اسهتفاده
می شد
آشنا :دوست
تامل کن :فکر کن
تحمل کن :صبر کن
نرمی :مهربانی
مالیم :آرام
آسیب دیده :مجروح
کم کمک :آرام آرام
پا گرفت :استوار شد و رشد کرد
نام یافت :نامیده شد
پیش از آن که :قبل از آن که
پسرک :پسر کوچک
خودرو :ماشین
مسیر :راه
نصحیت :پند و اندرز
احتیاج دارم :نیاز دارم
مطمئن شوی :یقین پیدا کنی
بالفاصله :بدون درنگ و معطلی
سرنگون شدن :واژگون شدن
مراقبت کردن :نگهداری
محصول :حاصل
پیمودن مسافتی :طی کردن راهی
حکیمی :طبیبی
ویلون :ساز موسیقی
طریق :راه و روش
به دل پسهرک نشسهت :کنابهه پسهرک از آن
خامش :مخفف خاموش و ساکت
صدا خوشش آمد
مایل بود :میل داشت
مدارک :مدرک ها و درجه های علمی
غالم :بنده
غایب :پایان ،نهایت
کرم :لطف
باری چند :چند باری
غوطه خورد :غرق شد
محنت :رنج ،درد
نیازموده :تجربه نشده
در نهاد :آغاز کرد
مالطفت :مهربانی
ملک :پادشاه
جامه :لباس
سکان :وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد :باال آمد وارد کشتی شد
پسندیده آمد :پذیرفت
حکم :دانش ،دلیل خردمندانه
آزرده :رنجیده
واژگان مخالف:
خارج #داخل
دوست #دشمن
آشنا #غریبه
روز #شب
خم #راست
مالیم #تند
سالم #بیمار
آسان #سخت
زیاد #کم
ثروت #فقر
بزرگ #کوچک
زیر #رو
عاقبت #آغاز
باال #پایین
محکم #سست
کمترین #بیشترین
نا امید #امیدوار
واژگان هم خانواده:
خطوط :خط ،خطاط
سالم :سالمت ،سلیم
عبور :عابر ،معابر
تشکر :شکر ،شکور ،شاکر
خبرک اخبار ،مخبر
فکر :فکور ،تفکر ،افکار
درس شانزدهم :وقتی بوعلی ،کودک بود
تازه از بستر بیماری برخاسته بود :تازه خوب
شده بود
نادیده بگیرم :منصرف شوم ،در نظر نگیرم
بهبودی :تندرستی
فرصت :مهلت ،زمان
شکرانه :کاری که برای سپاس انجام می شود
پارسی :فارسی
،مبارکی
رحمت :لطف و مهربانی
نذر کرده ایم :دادن مال یا چیزی یا انجام
کاری در راه خدا
سپیده دم :بامداد ،سحرگاه
سر در کتاب دارد :کنایه از سرگرم خواندن
فرا گرفتن :آموخت
اشک شوق :گریه از شادی
دل خوشی :شادمانی ،خوشحالی
دلبستگی بی اندازه :عالقه – محبت
جهش :حرکت ناگهانی
کتاب است
حیرت آور :شگفت آور ،تعجب آور
سیما :چهره
حقیقت :واقعیت
بگذاریم :اجازه دهیم
بی رنگ :رنگ پریده
واگذار کن :بسپر
ناگهانی :غیر منتظره ،پیش بینی نشده
سفارش :درخواست انجام کاری – توصیه
آرام و قرار از کف داده بود :کنایه از صبر و
حیرت زده :سرگشته – شگفت زده
تحمل او پایان یافته بود
دست بردار نبود :اصرار می کرد
برقی در چشمانش :نور امید و شادی در
چشمانش
ماجراها :داستان ها
دم به دم :پی در پی ،مدام
شب وروز نمی شناسد :کنایه تمام وقت کاری
کوهسههار :زمینههی کههه در آن کههوه اسههت –
کوهستان
ناگه :مخفف ناگهان
دچار :گرفتار
گران سنگ :سنگ بزرگ و سنگین
تیره دل :سیاه دل – نامهربان
را انجام دادن
سخت سر :مقاوم – سرسخت – لجباز
پشتکار :توان ،جدید
زور آزمای :کسی که با دیگران دست و پنجه
روی گشاده :چهره خندان و شاداب
کنجکاو :جست و جو گر
نامدار :مشهور
آسوده خاطر :آسوده دل – خیال راحت
تامل :اندیشه
ماهری :زبر دستی – مهارت
رویداد :حادثه
نقل می کرد :تعریف می کرد
چشم به دهان او دوخته بود :کنابه به دهان او
نرم کند – پهلوان
در استاد :پافشاری کرد – اصرار کرد
ابرام :پافشاری کردن در کاری
بسی :بسیار
به نرمی :آهسته
سخت :محکم
کرم کرده :لطف کن
نیک بخت :خوش بخت – خوش اقبال
کاوید :جست و جو کرد – تالش کرد
خیره شده بود که در حال حرف زدن بود
خارا :نوعی سنگ محکم و سخت
به ستوه آمدن :خسته شدن
یاس :ناامیدی
ناید :نمی آید
ناید به بار :سود و فایده ای به دست نمی آید
گرت :مخفف اگر تو
سهل :آسان
واژگان مخالف:
بیماری #سالمتی
برخاسته بود #نشسته بود
شکر #ناشکری ،ناسپاسی
نیازمند #بی نیاز
پاسخ #جواب
کوچک #بزرگ
نخستین #آخرین
دور #نزدیک
نا توان #توانا
نامدار #گمنام
واژگان هم خانواده:
شکرک شاکر ،تشکر
حقیقت :حقایق
طبیب :طب ،مطب ،اطبا
دانش :دانشمند ،دانا
کوشش :کوشا ،کوشنده
نقل :انتقال
حفظ :حافظ ،محافظت
درس هفدهم:کار و تالش
سلیمان :نام یکی از پیامبران الههی کهه بهر
حیوانات ،جن و انسان ها فرمهانروایی مهی
کرد
موری :مورچه ای
وزان :مخفف و از آن
گران :بزرگ و سنگین
رسم :روش ،شیوه
بردباری :شکیبایی ،صبر
هشیاران :عاقالن ،دانایان
گه :مخفف گاه
تدبیر :اندیشهیدن بهه منظهور پیهدا کهردن راه
کاه :علف
حلی برای مشکل
سعی :تالش و کوشش
عاقل :دانا ،عالم
فارغ :آسوده ،راحت
بینا :آگاه و هوشیار
به تندی :به سرعت
پیرایههه :آنچههه سههبب زیبههایی شههود ،ابههزار
مسکین :بینوا ،نیازمند
آراستن ،زیور و زینت
ملک :سرزمین ،قلمرو
اینک :حاال
خونابه خوردن :رنج بسیار کشیدن
پیشگاه :صحن
میازار :اذیت نکن ،آزار نرسان
حضور یافته ام :مشرف شده ام ،آمده ام
سور :جشن و مهمانی
جایگاه :مرتبه ،درجه
قناعت :قانع بودن
رحمت حق بر آنان باد :لطف خدا بر آنان باد
توشه :خوراک و آذوقه سفر
شوق آموختن :عالقه به یاد گرفتن
گنج :گوهر ها و چیزهای قیمتی
مکتب :مدرسه ،دبستان
همواره :همیشه
از بر کردم :حفظ کردم
کامکاری :نیک بختی ،خوش بختی
آداب :رسم و روش
معین کرد :مسخص کرد
عزم :قصد ،اراده
پر مهر :پر از عشق و محبت
شدم :رفتم
اثر گذار :تاثیر گذار
عالمان :دانایان ،خردمندان
ماندگار :پایدار ،ماندنی
مردم عادی :عامه ی مردم
بدگویی حسودان :بد گفتن و به زشتی یاد
دیار :سرزمین ،ناحیه
کردن انسان های حسود
رانده شده :اخراج شد
خوارزم :نام سرزمینی که ابوریحان در آن
زندگی می کرد
مهارت :ماهر بودن در کاری
حساب کردن :شمردن
اختر شناسی :ستاره شناسی ،نجوم
حکمت :دانش و معرفت و علم
ناگزیر :ناچار
نان آور خانه :کسی که مایحتاج خانواده را
فراهم می کند
یاور :یاری کننده
کسهب علههم و معرفهت :بههه دسههت آوردن
پژوهش :تحقیق
خردمندانه :عاقالنه
چه بسا :بسیار ،فراوان
پرسشگر :سوال کننده
هوشمندی :آگاهی
در دل داشت :قصد و نیست داشت که به خانهه
کعبه برود
به سبب :به علت
پس از درگذشت مادر :پس از فوت مادر
راهزنی :غارتگری
سکه :پول فلزی
صادق :راستگو
علم و دانش
دینار :سکه ی طال
مهرگان :پاییز ،اوایل پاییز
توشه ی مهن اسهت :خهوراک و آذورقهه سهفرم
دانستم :فهمیدم ،دریافتم
است
ناپسند :نکوهیده ،زشت
صمیمی :بسیار نزدیک
پرتو :روشنایی
هم نشین :دوست
معرفت :شناخت و علم
خاکیان :اهل خاک ،مردم و انسان ها
بپرور :پرورش بده
برکرده اند :بلند کرده اند
نیک :خوش – خوب
خاکدان :دنیای خاکی ،این جهان
ملک :پادشاه
ضمیر :باطن
غافالن :نادانان
لطف :مهربانی ،رحمت
واژگان مخالف:
بنشینم #بایستم
می گذرد #نمی گذرد
حضور #غیاب
قبول #مردود
فراز #نشیب
نخستین #آخرین
شیرین #تلخ
بهترین #بدترین
ماندگار #زودگذر
رنج #خوشی
خفتن #بیداری
ناشناخته #شناخته
رفتن #آمدن
دروغگو #راست گو
پاک #آلوده
نا پسند #پسندیده
دراز #کوتاه
غافالن #هوشیاران
بیدار #خواب
واژگان هم خانواده:
سعی :ساعی
فارغ :فراغت
جسم :اجسام
قناعت :قانع
رسم :رسوم ،مرسوم
تدبیر :تدابیر
بینا :بیننده
معلم :علم ،علوم ،تعلیم
حضور :حاضر ،محضر
ارزش :با ارزش ،ارزشمند
رحمت :رحمان ،رحیم
حق :حقوق
مکتب :مکاتب ،مکتوب
خواندن :خواننده ،خوانش
وظایف :وظیفه ،موظف
آموزش :آموزنده ،آموختنی
کسب :کاسب ،کسبه
معرفت :عارف ،عرفان
عشق :عاشق ،معشوق
حج :حجاج ،حاجی ،حاجیان
ضمیر :ضمایر
لطف :الطاف ،لطیف
29,500 تومان