صفحه 1:
lee أفرينش. ogy
یه دبا
کریم بخشنده
see
نواژی: محبت نکتی
شخوارگان: رعدیدگان
2
اخاكه در اين بيت به معني انسان
نیم ترس خوف
pes ole
قبل: جهتى كك ما نما مى خوايم
مونس: همدم. از
ردق سفق
بیچارگان# توانندن»سعادتمدان
صفحه 2:
تاشاخان: یی که درآ چیزی نا
می شود
شگنی دا عجایب دید ای عجیب
دید ری رم
تماشاكه: محل تماشا و ككردش
oS عمل تا
نكاشته: ety
آفريتش: خلقت. به وجود آمدن
سنگلاغ:زیتی که در آن سنگ فراوانباشد
هیس:ساکت
مخملى: لز جنس مخمل. مثل مخمل نرم
سر زدهابى خير
ثارون: درختى يرك ريز كه در همه جا
.يراكنده واز جمله درختان جنكلى نقاط معتدل
از هم كسيخت: از هم جد شد, ياره شد
ins كشاورز
تاک: درخت انگور
شاغساران: درختان انبوه وير شاخ و برگ
كل بون بوته كل
با دوبارة
سرشا لبريز. بر
ايديده: جيز تازه
عجیب: غریب شکفت آور
درنگ: توقف. سکون
hg po سربه قلك كشيده: بسيار
lub ole
is مطبوع: دلجسب
موضوع: مطلب
شكتنده: ظريفه نازى
سردر می آورد: میروین و رشد می کنند
اتوصيف: وصف کردن
تلاب جابی که در آن آب جمع شود و بمائد
رفه رف آرام آرام
أ[ رنگ رنگ دای رنگ های مختلف
صفحه 3:
ast
بلندترين أكوتاه ترين
ازيبا ره
آرم انا آرام
cas Hs
hss
درنگ#عجهه
بختددالبكريد. كريه ند
سرد گرم
نم زیر
غواب البيدار
fast gts)
آفرینش:آفریده آفرد
تومیف: ومف. موصوف
صفحه 4:
اجزاء جمع جزء بخش ها
تاثير: ار كردن
شاخ يرهنه: شاخه بدون برك و ميوة
ی آدم اسان
شاغسار: شاغه هلى درختان
از پشت كوه ييرون آمد طلوع كرد
تحسین می کردآفرین می گفت.
خورشيد نورش را ينهان كرد: غروب
ابركه: آبكير
مغرور: خودخواد متكبر
به شکفت آمد: عجپ کرد
جذب: چیزی را بهسوی خود کشیدن
مشخس معلوم
جاليز: كشترار خريزه
از كار خذا سردر نمى آورم؛ متوجه رازهاى
شكرت: شكر تورا
شمار كردن: شمردن. حساب كردن
ses
انجم: ستاركان
نهارن ووز
خاک مرده: خاک خشک وبی حاصل
ودب للقن
توحيد كوى: ستايش كننذة
ati) سرود آواز
حسرت می خورئد: اقسوس مى خوردند
سرا در جستجوى جيزى رفتن
غرور: سربلتدى
غود بيني: غرورء تكبر
نسيم ملايم: اد آرام
گلبرک برك كل
تشكر: سياس ككزارى
لب به سخن باز كرد: شروع به حرف زدن
كرد
صفحه 5:
خالق: آفرینده
كردكان؛ درخت كردو
ناكهان: غير متتظرة
أبلاى وحشتناكي: كرفظارى سختي
اليل# نهار
يزرك #كوجى
عفرور# قروئن متواضع
صفحه 6:
روزتكاران كهن: زمان هاى قديم
بغش: قسمته جاء مكان
خلامه: ه هرحال.کوناه شده
تصسیم گرفتند: رده کردند
در دل خندیدند: مسخره کردند
فاسد: معیوب خراب
فرق: قاوت.اختلاق
بلند آوازه: معروف, مشهور
تیوه طرف:
دانایی: آگاهی
سربلدی:سرافرازی
رهنمای: رات
دلگفای: خوشایند
ee
گرای:گراییدن:ملداشتن
شکوه: جلال : بزرگی
اندیشه: فکر
درس سوم؛راژی و ساشت پیمارستان
ae
ايرس وجو برسيدق
هيدتري
.هوس: آرزو ميل
اع میتی رو دمن کر
خون سردی: دبای :اش
پاکیزه نر: تمیزتر, پاک قر
5770
تب
فشک زیوآ زج ره
هوشاری: باهش آگاهی
خرداعقل
بد درا فراش
522000
موه د مزب
یب فد
بر جوان
صفحه 7:
فاسد: ald فاد شوق» اشتياق. تشویق
شرط: شرایط مشروط bhp Saye موفق
ely any دانش: دنشمند.دانشگاه
توانا توانايى. تواتمند
صفحه 8:
درس جهارم؛ بازركان و يسرلن
بازركان: تاجر
اكترد خود: دور خود
tte
اخصلت: خلق وخوى. صفت
روی بر گردند:برگردد پشت کند. يش
ی و غفلت: بى توجهى + بى اعتنايى
9 جاربايان: حيواناتي كه دو دست و دو با دارئد
مراقبت: نگهداری
بکوشید:سعی کرد .تاش کرد
تهيدست: ققیر مسکین
خشنود:راشی, شاد
كسب درمت كار
نیکوی: خوبی . پسندیده ود
گنای تام ونشون
anole
فروغ:روشتیی . پتو
پروردن؛پرورش دادن؛ تربیت کرد
نهان: خویی + پسندیدهبودن
بهره Splat
آراست؛زینت داد
sige آزار دهتدة
مطوم ناخ
بى شك بى ترديد . بى ككمان
Sp Sle
حوادث: رويدادها.
Sg jay pane
صفحه 9:
با تجربه کم تجربه .یی
تجربه
تهیدست# فروتند
كرسته #سير
ASAT ole
صفحه 10:
درس يفجم: جذار و كدوين
یی
قد کشید:رشد کرد بزرگ شد
say
pla داورى؛
مهرگان: وی Fal
جوانه مى زد شکوفه میداد
معجزه آاءشیهمعجزه عجیب.
رسیدگی می کرد: مواطبت می کرد
هيجان انكيز: شوق آور. یج ده ذوق
به عنون: هام به سمت
روزها پشت سرهم آمدند: روزها به سرعت
طی شد و گذشت
غصه: غم رلج
به آرامى: به حستكي
اسلا هرگ
مقداری زر كمى طلا
دفن كرد: زير زمين ينهان كرد
هيد يرفق
ثرمي: ترم بودن مهربائي
بستد: كرفت
باد مهركان: باد sal
آنگه آن گاه
عجيب: شكفت آور
جارجبيان: كسانى كه در رو زكاران ككاشته
خبرهاى مهم رابا صداى بلند به اطلاع مردم.
sate ge
هجوم وردئد: حمله كردئد
اشتياق: آرزومندى , شوق
مطمئن باش: آسوده باش , خیالت راحت باشد
صفحه 11:
عواظبت كردم: تكهدارى كردم حاصل کنم بدست آوردم
سرزنش: نکوهش لام افلان: شخصى غير معلوم.
تعسين: آقرين كنتن اشارت:اشاره نشان دادن
اعتماد: اطمينان كردن درستي: خشونت
زر طلبيد: طلارا خواست از داد يس قاد
درمان نداشت: راه حلى بيدا فكرد. معلق: آويختن : آويزان شدن
ند ات کوناهقامت رین بان ترین Bait gals
نامرد #مرد ايهترين #بدترين پیر #برناجوان
خلی #یر زا #زشت زود #دیر
اشلوغ #خلوت ادرمان# درد انرمى #زيرى , درشتي
اتتخاب: منتخب
صفحه 12:
حي ری
pate حركت
نواخته: سروده. خوائدة
سر زد طلوع کرد
افق: heed 018 sh
مهرر خورشید
خاورن: مشرق
فروغ؛ روشنایی
حق باران: کسانی که بهحق و حقیقت یار
as als
فرهشکوه جلال
يايتده: استوار. جاويدان.
احساسات: هيجانات , عواطف
اعتقادات: ياورها . عقيده ها
op اتكيز: هيجان انكيز
غرورسربلندی
تصورکنید: مجسم کنید. ككمان كنيد
اتقكر: انديشه : فكر
تصرف
موزون خوش آهنگ : آنگین
از خود گذشتگی: یار
ضامن: کسی که مسئولیت کاری رامیپذیرد.
عراقبت کننده
تقویت کند نیرومندسازد
ايمان: عقيده. باور
در جهان مي درخشد؛ در دیا معروف و
مشهور يود
كام هاى استوار: قدم ها محكم
سريلتدى: افتخار
اندرون: داخل
كهر: مخقف كوهر. مرواريد. سدك هلى با
ارزش
مرزهخط قرضی بین دو کشور
صفحه 13:
بدان؛جمع بد
پیش کر شفل . حرقه
al, جاودان
در مرواريد
پر گود پر حرف
خاوران #باختران
پیروزی SH
ارزشمند #بی ارزش
سخت کوش # تبل
نوایزدی:پرنو و ور خدایی
Lan tan,
se
نیرورم:پرورش ندهم
سررشته :آمیخت
مس قر
استقلل #وبستگی
كوت بلتد
شجاعت # ترس
صفحه 14:
thd ake
errs
بوم و بره سرزمين
اسلسله: ادشاهي
هخامنشی: یکی از سلسله هی یرنی
تاسیس کرد: با کرد
به شمار می رفت: به حساب آمد
ont ده الب
che he
ناخت و ثاز: حمله و هجوم
ابو سيار
جوم له
با خاک یکسان کرد همه چیز رابود کرد
به تومیدی گریی: درد شد
آهنك ايران كرد: تصميم كرفت به را
ايرود
بارس: فارس
چابک: جالاى
بال: موى كردن شير واسب
Bas
sets
غرق اندوه شد: بسيار شمكين شد
سباه عظيم: لشكر يرك
عائع بازدارئدة
خرد؛ کوچک
Been Sule
saab St
اوضاع؛ شرايط وضعيت
چیرگی:پرتری و تسلط
خانان: خانه و كاشاته.
كلكون: سرخ شده بهرنگ خون
يكار جنگ
Sashes Stina!
مقدونيه: نام شهرى در يونان زاد كاه اسکندر
صفحه 15:
باختر #خاور
اسیر #زاد
زودتر #دیرتر
صفحه 16:
یرو مرو و قرو
موضوع: مطلب
خوش نما زب و آراسته
غيره :زل زدن
محو شدن: با تمام وجود تماشا كردن
بزرك مردان: مردان بزرك
ديروز وامروز: كذشته وآيتده
جلب كرد: جذب كرد
معاصر: هم زمان و هم دورد
هستهای:مربوط ب نرژی هسته ای
Sal eso
نگاهمدوشته شد: کی از زل زدن
pie ue
روانه شدیم حرکت کردیم
منظم عرتب
مزاحم نمی شوم زحمت نمیدهم
متوجه کرد؛ توجهش راجلب کرد
دلاوران: جتكجويان و دليران
كشمكش: دعو
قصل كتاب: قسبتي از كتاب
اقتاورى: بهره از دائش جديد در كارهاى
صنعتی و كشاورزى و
جالب: جذاب وشايستة
اتعريف: باركو كردن . معنى كردن
lees
أن شاله: اكر خدا بخواهد
صفحه 17:
ASH te واه قر ak
ایستا #حرکت کرد پشت #جلوءروی
متاسب ta لمرو #دیروز
کذشه #حل
صفحه 18:
درس دعم ذام يكو
/ جست وجو گر ins
جست و چو کننده جست aS pr
شباتكاه: به هنكام
غيال انكيز: آن جه سبب تخیل می شود
يكشدز (در ذقتر ان ها نيز بكش) نقلقى كتد,
طراحیکند
استعداد: ce ap
وق اعاده:قیرعدی:غیرمعمولی
قلم موا قلم مو دار مخصوص تقاشى
مشفول كرد اورابه اجام كار وادار كرد
asus outage gas
زمزعه: زير لب سن كفن
SN iin pie
هيجان: شور : ذوق . اشتياق
شفافيت: صاف وروشن بودن .
اسختى كوه؛ محكم بودن كوه
خشته آجر خام
اتحسين آمبز: همراه با ستايش و افرين
تشویق: نحسین, آفرین گفتنِ
\ مراقب: نگهبان J
a
آفت:آسیب .بل زین
غرور: در اين درس به معنى خود خواهى و
مغرور شدن است.
نیم رخ نصف صورت. منظره نصف جهره
كارش ككره خورد: كنايه از دجار مشكل شدن
ضامن آهو: لقب امام رضالع).
ضامن: كسى كه مستوليت كارى رامى يذيرد..
نگهداری و مراقبت کنده از چیزی
که رمهچهارییان
سرخ شده بود:دراین درس خجالت:
بی صبرانه:پدون تحمل. بدون شکیبیی
به به؛ كلمة تحسين eT
مطمئن: آرام : آسوده :با اطمينان.
نام آشنا: شناغته شده , معروق . مشهور
تكاره نقش , صورت , نقاشى
اسوتكوار: مصيبت زده : اتدوهكين. مات زده
کرده ان. تعسین کرده
giggle
صفحه 19:
مشغول: شغل.شاغل .مشاغل
مجمود: 20110
ذهن: لذهان. ذهتيّت. ذهتى . شهرت: مشهورسشاهیرشهیر
صفحه 20:
درس یاژدهم: نقش خردمندان
خانمان سبوز : ويرانكر /
مغولان : اقوامى زرد يوشت با جند طايقه كه
در قسمت آسياى شرقي يودلو
سابه وحشت : أثر ترس , نشانه ى ييم و
هراس
هراس انگی :ترسنک » وحشتناک
قلعم + كشتار كروهى , قتل دسته جمعى
شوب : قتته: شور و غوغا
Sa اسم يكى از نواد كان جدكيز خان.
قب مزدم را دنهم فشرد : به كناية ردم
ایان را ارخت کرد
اديار : سكه طلا ء بول و ثروت
at sales
زیرکاه: خردمندانه
lel : به جود آورد بسار
cane شگفت آور
نشتی : ظرف های بزرگ و پهن
مامور کرد :کسی را به نام کاری گذاشتن
قلعه ؛ ساختمان محكم و بلند براى دفاع از
مهيب ؛ ترسناك
گمان مي کردند تصور می کردند.
حادئه ى ناكوار: بيش آمد نايسنو
حوادث : رويدادها . اتقاق ها
بيش يينى : غيب عكوبى , عاقبت انديشى
امكانات : ابزارها و شرايط مناسب
عدب جيزى راب سوی خوذ کفیدن:
9
رصدخانه : مکانی که در آن ستاره شناسان.
ستاركان را مشاهدة و رسیم ند
مراثه نام شهریاست
به كار كيرد : استفاده ند
Ja كناب : تعدا
Bessie Soe
نسخهبردری : ووتويسي كردن
همت : صد وراد
atts. sles i
از مان ی رفت:ابودمی شد
ولايت : سرزمين
صفحه 21:
1. pais in Kinds
تامیس كردن : بنا كردن , يايه بذارى كردن
أداره مى شدئد : مديريت مى Ba
انظاميه : مدرسه هاى تاسيس شده توسط نظام
st
تحمیل کرده است : درس خوائده الست
تحقيق : مطالعه
ابر فروغ :ير قور
سای #آقاب 1 آلوده #نشست
Be gl as elias!
أخواب #بيدار پر فروغ #کم فروق
صفحه 22:
Wen Se di درس دوژدهي: درس
ی
re,
بي هسناء يكنا
اكنجينه : خزانه . جلى كنج
کین قديم
انكهبان بمحافظ . باسدار
سام ريمن :سام يسر تريمان.
انكو: خوب , نيكو
پرسان :ماد
شید خورشید
خاندان : خانوادة
اندوهكين : ناراحت : Sab
جرات : شجاعت.دلیری
شيردل : دلير . شجاع
ايزدان : خداوئد
اديدار: ديدن . ملاقات
شرصسار: غجالت زد : شرمتدة
كردن كشان : در شاهنامه يعنى بهلوانان
انهان : يتهان
كوه سر به قلك كشيده : كوه بلند
سیسرغ + مرغیاقسانه ای
دام :کنر :قسمت پایین کود
بفکند خوار :با خفت دور نداخت.
جفا: قلم
آ شیاه :له
دستان : دستان ا ال اسم پدر رستم است.
روزگاری درز : زمانی طولنی
دهان به دهان كشت : كنايه در همه بجا گفت
موبدان : روحانیان زرتشتی
سرزنش : نکوهش
پوزش + عذرخواهی
روان شد: ه ره فاد
بيسودن : طى كردن
Meals
صفحه 23:
دستئاه : قدرت و جلال : ثروت
غواستار: خواهان
سرافزازي : سر بلندى و افتخار
پیوسته :مدوم
gt MT ul بدون زحمت دادن به
طبل ساز بزرگ استواه ای
بزرگان :در ان جا انسان های بزرگوار
تصور می کرد انديشه مى كرد
زا ازشت ييران #جونان
ندوهگین #خوشعال BTM ede
آشکار# نان 5H
جفا #مهر رسي هيزن
تاپسند #پسندیده گران بها بی ارزش
ote عاجز 4 توا
Sei قريه #لاغر
صفحه 24:
شعره شاعر : مشاعره
لرزه: لزان + لرزشٍ
علاج : معالجة
درس سيؤدهم: روزى ك بارلن فى باريد
دکان: مفازه
رهكذران : عابران
ابى اختبار : ناكاه و بى اراده جامه : باس
UE pe wa et نم مار ام مان
الذت بردن : احساس خوشي كردن ارسم : آيين روش
وا :تال
قوره ال رفن آب با فشار
عود توعی چوب خوشیو
جاودان : هميشكي
از قول من داز طرف من
خیره شدن : چشم دوختن , زل زدت
صفحه 25:
صفحه 26:
اسنادگی كن : مقاومت کند
تهراس :ترس
ليست رشت
يستديدة : ليكو
می پرهیزند : دوری می کنند
خودداری«دوری
مكان امن جای خطر ناک
عاقبت : سرانجام - بايان كار
كمال : آراستكي
le ستجيده رقتار كردن
رویاروبی + روبرو شدن
جاره جوبى : تديير وجاره انديشى
aed gene چنگ
شريفي : بزركوادى
همنوع :دويا جند نفر از يك نوع
oat:
رخ دهد : اتقاق بيقتد
جهل : نادائي
eet مي تلو بهعهده می گیرد - ضمانت
صفحه 27:
ترس: ترسو: ترسان
Sines Gp digs
دفاع: مداقع .دقع
ager By o>
خطوط : خط ها
سیم پم سیم تفن
ركبار : باران تند و درشت ی کت
ess pas, |] MMe Sea tees ew
عي شد
خودرو ماشين
آشناء دوست
سیر :اه
تامل كن : فكر كن
نصحيت : بتد و اندرز
تحمل كن ؛ صبر كن
احتياج دارم : نياز دارم.
ترس + مهربانی
3 مطمئن شوى : يقين بيدا كني
مایم :رام
لاله یدون درنگ و معطلی
آسیب دیده:مجرو
ین سرنگون شدن :واژگون شدن
كم كمك : آزام آرام
مراقبت كردن : تكهدارى
يا كرفت : استوار شد و رشد كرد
محصول : حاصل
انام يافت : ناميده شد
صفحه 28:
ييمودن مساقتي : طى كردن راهى
وبلون : ساز Fo
به ذل يسرك تشسست : كتابه يسرك از آن
sel pa ne
ود
مدرک + مدرک هاودرجههایعلی
غلام ايندم
محت :نج :درد
یزود تجره نشده
در نا آغز کرد
مات مهرب
على : يادشاة
آزرده: رتجيده
eh
طریق :ره و روش
اخامش : مخقف خاموش وساكت
غايب بايان , نایت
ahh pos
بری چند؛چندباری
یه وخ خر هر
چاه :باس
سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد : بالا آعد وارد كشتي .
پسندیدهآمد؛پذیرفت
thea pb Jub ul : حكم
صفحه 29:
درس شائزدهم: وقتى يوعلى ٠كودك يود
/ some oe
بهبودى : تتدرستي
شكرانه : كارى كه برلى سپاس انجام می شود
She
رحدت : لطف و مهربائ
نذر کرده ای :دادن مال يا جيزى يا انجام
کاری در را خدا
NS yrs tal سهیده دم
سر در كتاب دارد تیه از سرگرم خواندن
كتاب ا.
رم
بگذاریم:جازهدهیم
واكذار كن : بسير
اناديده يكيرم : منصرف شوم »در نظر نگیرم
فرمت :مهلت + زمان
بارسى : فارسي
افرا كرفتن : موخت
اشك شوق : كريه از شادى
دل خوشی : nigh asl
ol بي اندازه : علاقه Cone
جهش : حركت ناكهائى
حبرت آور شگفت آور, تعجب آور
حقيقت : واقعيت
بی رنگ : رنگ پریده
ناگی :شیر متظره پیش ین نشده
صفحه 30:
سفارش : درخواستانجام کاری -توصیه
حيرت زده : سركشته - شكفت زده
دست بردار نود : اصرار مى كر
برقى در جشمانش : نور اميد وشادى در
hee
ماجراها: داستان ها
دم به دود بي در يي سوام
شب وروز نبى شناسد؛ كنايه تمام وقت كارى
را اجام دادن
پشتکار: ون , جدید
روی گشاده : چهره خندن و شاداب
كنجكاو: جست وجو كر
نادار :مشهور
آسودهخاطر : آسودهدل -خیال راحت.
et : انديشه.
ماهر : زبر دستى - مهارت
رويداد : حلاقه
انقل مى كرد : تعريف مى كرد
جشم به دهان أو دوخته بود : كنابه يه دهان او
خیره شده بود که در حال حرف زدن بود
#تش__ا
آرام و قرر از کف داذه يوذ : كتاية از برو
تحمل اويايان يافته بود
کوهسار : زمينى كنه ذرآن كوه الست
کوهستان
ناه :مختف ناگهان
دچار: گرفتار
كران سنگ : سنگ بزرگ و سنگین
ثيره ذل :سياه دل - beet
سخت سر :مقاوم- سرسخت -لجیاز
زور آزمای: کسی که با دیگران دست و پنجه
اثرم كند - يهلوان
در استاد : باقشارى كرد - اصرار كرد
ابرام : ياقشارى كردن در كارى.
detest
صفحه 31:
ناد نمی آید
نايد ب بار: سود وقايده لى به دست نمى آآيد
زه سلف زمر
سهل : آسان
ابرخاسته بود #نشسته بود ١. شكر #ناشكرى , ناسياسى
پاسخ #جواب Sass #بزرگ
دور #نزدیک نا توان #توانا
صفحه 32:
درس حقدهم :كار و تلاش
سليمان نام يكى از يبامبران AB که بر
حیوانات . جن و انسان ها قرسانروایی می
کرد
موری + مورچه ای
وزان : مخفف واز آن
كران : بزرك و سنكين
موعت
سعي : تلاش و کوشش.
فارغ : آسوده. راحت
مسکین :یو اند
Sle سرزمین + مرو
خوابهخوردن :نج سیر کشیدن
مزا اذیت نکن + آزار be
سور : جشن و مهمائي
قناعت : قانع بودن
توشه : خوراك و آذوقه سفر
كنج : كوهر ها و جيزهاى قيمتى
eee
كامكارى : نيك بختى + خوش بختى
بردباری : شکیبیی +صبر
هشیارن :عاقلن + دانايان
که مخقف گاه
دی اندیشیدن به منظورپیدا کردن راد
حلى براى مشكل
as ie عالم
با + كاه و هوشيار
بيرايه: آنهه سیب زیسایی شود اسزار
آراستن * زیور و زینت.
We ss)
mally,
حضور یافه ام :مشرف شده ام :آمده ام
جایگاه: مره +درجه
رحمت حق بر آنن با لطف خدا بر نان باد
شوق آموختن : علاقه به ياد كرفتن
ae مدرسه © ديستان
از بر کردم حفظ كردم
آداب : رسم وروش
صفحه 33:
معين كرد : مسخص كرد
پر مر ير از عشق و محبت
أثر كذار : تاثير كذار
pile Ay: Haile
بدگوبی حسودان gal a و به زشتى ياد
کردن اسان های حسود
راده شدهداخراج شد
خوازم :نام سرزمیتی كه ابوریعان درآ
زندگیمی کرد
مهارت :ماهر بودن در کاری
حساب کردن ؛ شمردن
اختر شناسی: ساره شناسی نجوم
حکمت : دانش و معرفت وعلم
ناكزير :تجار
نان آور خانه : كسى كه مايحتاج خانوادة را
Seals
باور: بریکننده
کسب علم و معرفت : به دست آوردن
علم و داش
مهرگان :پیز« اوبل ابیز
دانستم ؛ قهميدم ٠ درياقتم
i
۳۹۳ و
شدم درفنم
عالمن + انایان + خردمتدان
روخ نی تم
ديار : سرزمين * ناحيه
پزوهش : تحقیق
خردمتداته : عاقلاته.
جه بسا : ييار فراوان
oa Up: Ste
هوشمندی : آگاهی
در دل داشت: قصد ونیست.
کعبهپرود
امه ات
پس از درگذشت مادز :ین از قوت عادر
راهزنی :غارتگری
اسكه : يول قلزى
اصادق : راستكو
Wh gees
توه ى من است : خوراك و آذورقه سقرم
صفحه 34:
مین :یا ردیک: Nf .۳
هم نشين : دوست معرفت : شناخت و عم
غاكيان : اهل خاى » مردم وانسان فا عا تين
بركرده اند : بلند كرده اند انيك ؛ خوش - خوب
خاكدان : دنيلى خاكى ٠ اين جهان Sle پادشاه
a aie pee
ey hte هو
حضور #غياب
تخستين# آخرينٍ
مان كار # زود كذر
اناشناخته # شتاخته
پاک #آلوده
غافلن # هوشیاران
فارغ: قراغت
رسم: رسوم . مرسوم
معلم: علم علوم . تعليم
صفحه 35:
ارزش: ب ارزش ٠ ارزشبد ١ رحمته رحمان. رعيم
مكتب: مكاتب . مكتوب ١ خواندن: خواننده. خوانش
آموزش: آموزنده :آموختتی کسپ: کاسب. کسیه
عشقء عاشق, معشوق حج: حجا حاجى . حاجيان
الطف: الطاف : لطيف