صفحه 1:
( به نم چاشنیبخش زبانها Lage ayia pepe
معلی واه چاشنی: مزء. طعم. جاشنيخش: مزمدهنده؛ منظور از «جاشنىبخش زبانها» أنجه که سیب یی و
Gi if شود. حلاوت: شيرينى. حلاوتسن: شيرينويخش, دليذيرى. الذت,
٠ معيار سنجش شييريثي
معلیه به نم خاندی سختم را AS pie نام وريد أو سيب زيبايى. تأتبركقارى و رزشمندی ستختائم موشود و
كفتارم را بر از معانى شيرين و النتيخش م ىكند.
۲ بلند آن سرء كه او خواهد بلندش ١ تَؤند آن دل. كه اوخواهد ندش
معثى واؤكان: تؤنده خوار و زبون. اندوكين.
معلی؛ آن کسیبزرگ و والا مى شود كه خداوند و را يزرك كردائد و آن کسی بست و زيون م شود كه خداوند اورا يست
و زيون كرذائد (عمدجيز به دست اوست)
- ۰ مهم oes
38 درتابستة احسان كشادمست ١ به هر کس آنچه میپایست. دادهست
ghee + احسان: بخشش کردن,تیکوکای.
yl than 2 احان و بخشندگیش رب روی هم انا از کرده وه هر کس آن جيز ركه لأزم ونشايستة و
۲ ۳ eee GOS
كدتى يك موى باشد بسيش ونى كنم ١ بسه ترتييسى نهساده وضع عالم ۴
معثى والركان: وضع: ايجاد كردن. شكل نهادن. عا
هستی: ی نیک aL gg مقر کب ناه کم و
يه كوناى إين جهان را أفريده نست که حی رای در آنعیب و برد نمیبنی و هر چیزی در جای خود
۳
te geet
أكر اقش رين جال كردد ١ همسه ادبارهسا اقبال كسردة
ne gM ae ببختى. سيدروزى: a UN JUS
ie gan و لطف خداوند شامل حال كسي شودء همة يديختيها به خوشيختي تبديل مىيقود
تتههای مهم سعد یی سس ده
صفحه 2:
1
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
۶ وقر TITTIES
GM law توفیق: ان است که خداند اسب را موفق خواهش بنده متا کند Jags
كردانيدن. تدبير: انديشيدن. مشورت كردن. واى: انديشه. فك تدی. بای یک سو نهادن:کایه از ری کرد
oS alae
شامل حال ينذه sls abd Maga
۰ مهم lees
۷رد را کر نبخشد روشنایی .. بمانسد تساابسد در تیسرمرایسی
تیه برد گر
یر از دست ندشه و قل هم کاری بنیآید و نان تفای نام
معلى والأكان؛ esl leas كمراه.
gy an ls Lb ap Haglan قت a dy thea ly A SA
برميدارد و گمراه مي:
تکههای مهم ۰ -
كمال عقل آن باشد در اين را کسه گید نیسستم از هسیع آکساه
فرهاد و
ae ولوق سس , مس
مطلية زمنى انسان در دی به كمال مورسد كه نادائى و اكاهى غود را بيذي
gOS مهم ی هی متسه
صفحه 3:
1 زان دی ست یی روم مرس وشیوعسی:
معلی ae al QD بخشش. طفع: احسان نيكى كرد
en gan روباهى بدون دست ويا وثتان ديد و در مهريتى و أف
GOES. میم سس sin aaa ی
ينش. فووماندن: متحتر شدن
غداوئد شكفترده شد
۲ که چون زندگانی به سر میبرد؟ بدین دست و بای از کجا سیخورد؟
me IGM ae بردن: كناه از كذراتدن. سيرى كردن
معلىة (أن شخص شكفتزده با خود كفت) كه ابن روباء جكونه كذران زندكى مىكند و بدون دست و ياى سالم. چگونه
غنايش را هه میکند؟
0 eee GOO
“ا دراين بود درويش شوريده رنى ١ كه شيرى برآمد. شُغالى به جنك
معنى والكان: درويش: جولقى. كدا. شوريدهرنك: أشفتهحال. شغال: جانور يستاندارى لست از تيرة سكان كه جزو رستة.
كوشتخواران استد
معقیه ان دویش آشفتحال و رین
ای میم سس سس
روباه فكر مىكرد كه شيرى أمده در حالى كه شفالى به جنك
۴ شقال تكونيغت را شير خورد بمائد آنجه. روباءاز آن سير خوره
معتی وان نگونبخت: که از دیخت. بجر
ot clan شفال بدبخت را خورد و هر جه از أن شكار يافى ماند به روبله رسيد و روما ب خوردنش سير شد.
سای میم 5 7 5
۶ یلین: مر رادیدهپیننده کرد ۰ شسدوتکیسه پسرآفرشده کرو
معنى والكان: بقين: اطمينان. بىكمان. يدون شك. تكيه كردن: كنايه از اعتماد كردن.
صفحه 4:
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
J Fas aE Gy Joab معارية اطمينان به
ای مهم سس سس ۰
۷ کزین پس به نجی نشینم چو سور کسه روزی نخوردنسد پسیلان بسه زور
CR SGN le سس
lag ye a ay cl] GS 295 ak GD Ngan گوشهایپه میبم و رای دق
زر ها هم ا وجود تون و تيروى زيادء تم تند غذاى خود را ب دست أورتد
ها هت رد یه تک نی aan کی
A تخدان فروبردچشدی به چیپ کسه بخشسنده:روزی فرستد ز یسب
معلی واژگان: زنخدان: جاه. چندی: منتی, جیب: گریبان, بت زنخدان به جیب فرو بردن: كنايه از گوشهگیری كردن و
امنتظر يودن. بخشنده:منظورعداون است. قیبه پنهن. هن از چشم عالمی که خدوندفرشتگان و - در آنقرار داد
مت (ان شخس) بای متتی دون تاش و کوشش در گوشهای نخست و منتظر ادا اند بخشته از یب بیش تلا
ae
تتههای میم :
نه بیگانه تیسار ضوردش نسه دوست چو چنگش, رگ و استخوان ماند و پوست
معلی واه بیگانه: غریب. نااشا. تیمار: خدمت و غمخواری, فکر. اندیشه. پرستاری. تیمار خوردن: مرافبت کردن,
آغمخوار شدن. ججنك: نوعى سار كه سر أن خميده است و تارها دارد. مصراع دوم: كنايه ا لاغرو ضعيف شدن.
Seat eae نه غريبه و ته دوست, به فكرش نبو و ب أو غمخوارى نكر رای همین به خاطر نخوردن غذا همانند جنك
ap
نکتهای مهم: بیج a
١ جوصبرش نماد از ضعیفی و هوش .از دیسوار محضوایش آمسد بسه کسوش:
le all ie tan GM eae ران. محواب: بلاى خانه و صدر مجلس.
بن جا منظور. محل كوش كيرى أن شخص لس
معن وفتى كه لاز شت كرستكي وناواني) مقل و صبرش رز دست داد ازعالم شيب اين سختان يه كوشش رسي لين
بيت يابيت بعدى موقيف لعفي اس
7 5 7 میم ges
ای ایستادن پیش از در مسجد. در
لا )رو شير فزتده باش لى خقل ١... مینسدازخود را چسوروساه شل
صفحه 5:
17 چنان سعی کن کزتوماند جو شیر چه باشسی چو روسه به ومانده: سیر
nally SMe یماد من
معش به كونداى تلاش كن كه همانند شیر از تو یه دیگران نقعی برسد و سودی برای دیگران بافیبماند؛چرا میخواهی|
fl alan اند تاش دیگران سیر شوى؟
, tote 5a
“1 بخور تا توانى به بازوى نحويش ES در ترازوی خسویش
ine ركان
زيرا كوشش هر كس بر ارزش و جايكاه او مىافزايد.
1 بكيراى جوان. دست درويش بير نسه خسودرابسیفکن کسه دسستم بكيسر
معلی واگ بيفكن: فعل امر از مصدر لذكندن»؛ به معني #انداختن» و هبرت كرهن» استد فصت ككرقتن: که از كنك
highs
وناتوان كمك كنى.
sep soe جرد چیه ی
جای انکهخودت را
تشان دهی و منتظر کمک ديكران باشى. يهتر است به انس هاى نيازصند و بير
8( خدارا بر آنبنده پفشایش است ۰ که غلع از وجودش در سایش است
معلى والأكان: بخشايش: دركذشتن. مفو كردن. خلق: مردم. انسان: أفريده
عطلن؛ fs انیا که مد از اد
gt تستمتة ۳ as نی
acne ميهد وعتو مهد
IP رم ورزد آن سركه cash pple كسهدونهقتائند يىمفز و يوست
معثى والكان: قرم: جوانمردى. سخاوت. بزركوارى» بخشندگی. دون: پست. دونهشت. کوتاهشت دارای طبع پست و كوتاه
له کنی كه عقل و انیشه اد رل جومردی و بخشندگی رز پیش می گید و اسانهایفروماه و کته ندیش؛ع[
اكتتعاى مهم ....-. ۰ 0
/!ل كسى نيك بيتد به هردو سراى GMS GE yall SEAS
بوستان, سعدی|
معثى والكان: سرا؛ خانم منظور از «هر دو سراى» دنيا و آخرت لست
OPP
صفحه 6:
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
ai aaa GA رای جتند معني هستند ان
را بدن فا رفتن در جمله به کر یریپ دیا متوچهمعنی ان میشويم.ق اگر همین واه با ای دیگر با
در جمله فا ید به راحتی موم معنی آن را دربافتکنیم
ادر تركيب «اب روان» به خاطر أمدن وار
«أب» و «زوان و جارى» بودن تناسب است و بيشتر مواقع در كتار هم قرار مى كيرد در نمونة دوم به ad
كه مترادف «روان» لستء متوقه معنى دفيق وازة «روان» مشو
این واه که در شاه رای جند معني مستدد يه هاي تمن تون شود هدند وم لت درم ی جرد
به معثى #جارى و روندة» بودن وازة #روان» بى موبريم. در واقع بين
ni NB he
ابن كار از دو راه انجام مى كيرد:
الف) قرار دادن وازه در جعله: - اب روان را توشيدم. روم شاد شد
ب) توجخه به رابطدهاى معنايى (ترادف. تضاد. تفتئن.
sys
کلاب است کوبیبه age همی شاه کرددبه بویش روان
در مصراع اول با كمك وازة #جوى» به معنى «رود» متوجه م شويم كه و
مصراع دوم با كمك عبارت «شاد كردد» متوجه مى شويم كه هروان» به معتى «روج» ست.
انواع روليط معنايى والأكان در يان فارسى
-١ ترادف (مترادف بودن) به
See مهروخورشيد
۲- تناسب: sega Se J lan ol که همیشه در کنر هم فا میرن موه
tal le بای زمستان (مجموعة يديدهاى طبيعت).
apa cont cals Masaya arya en ics pal sae pal lah ag) ba
ghia ¥ بط ین دوز که درآ معنای یکی وازدفاء مدای واه دگر را در برمیگبرده موه «حیون و اهوم
نود و #خيوان» يك اصطلاج عمومى نت كه «اهو» و ديكو حيانات را
saeco
glo Ae ln معنای یکسانهستند. تراد (مترادقه هممن) مگویند: وه
در این نمن. «هوه به نمی از «حیوان» کشت می:
فريرمىكيرد هر تضتن, کلب جزه در كنار هم قرار مى كيز
۱-معنایواژهای مشس د
- معي gly دغل روز حاجت الست ١ قرظى بدرسم تجويه از دوستان طب 7ه
OTS were) ett one
- فغرى كد ازوسيات هون قتی رسد کر تام نک دری از نفخ ار دار SS
صفحه 7:
؟- برا قرياقت معالى هري از وا
ععتابي) جند جملة مناسب بتويسيد
؟- از متن درس؛ دو كنايه ابید و موم آنهارابنويسيد.
S S&S
eS eS
SB = ea =
ting ted سیزدهم ره شون بویسید
0
*- هرك و دريافت غود را از بيت زير بتويسيد.
یقین: مرد رأ ديده. بيننده كرف شسدو تکیسه پر آفریشده کسرد
۷- بریمفهوم هر یک از سروددهاى زير. يينى مناسب از متن درس بيايد.
- سجر ديدم درخست ارغوائى كشيده سر به يام خستدجائي
بسه كوش ارغسوان آهسته كفستم: ١ بهسارت خسوش كسه فكسر ديكرائسى
- هر كه نان از عمل خويش خورد. منت حاتم طابى نيرد.
دريارة انبا معناى متن درس و خفل از تو حركت. از خدا يركت» توضيح هید
خود راييازماييد
BU ei
-١ متضاد وازدهاى زيررا در درس «نیکی» ple در جدولبنویسید
SE ۳1
۲- رايطة معنابى جفتوازدهاى زيررا بنويسيد. (ترادف. تناسب. تضاد. تضقن
Ee كل و لاله
<p
ها یج
0
صفحه 8:
در هر يك از جملدهاى زير. معتاى وازة نت ربا توجه به دام رابطة معتبی درم ام
ta یدیم
مه دوه مه بسح
آزمون آدیی
١ براى هربك از هی زیر از من درس «نیکی »یک نمون ياوريد.
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
cA anit
RE -١ آیههایزی. شم ره ید دام یک از بیتهای درس میندازد؟آن بیت را پویسید.
© رن شاه ول غن شاه (عداند. هر ک را كه يخواعد به مقام بلند مورسائد و هر كس را كه يخواهد خوار و ليل
© يخرجونهم من التور الى الظلمات (أنهارا از نور خارج م ىكند و به ظلمت و تاريكى ميرد
ی عن اسع هه
؟- مفهوم كنابى هر بك از عبارتهاى زير و ينويسيد.
Cee)
ESET ETE?) [ميهوم كنابي:
؟- درك ودريافت غود را ازبيت زير بنويسيد.
«بخور تا توانى به بازوى خويش كه ستعيت بود در تسرازوى خويش»
0 ی 3 مس
Ko
مور را دیدند که ه زورمندی کمر بسته و ملخی را ده بر خودبرداشته. به تعجب گفتند: هين مور را ینید
که ابا به این گرانی چون میکشد؟»
مور چون این بشنید.بخندید و كفت: «مردان, با را بهنیروی هقت و بازوی حمیّت کشند.نه به قوت تن »
obese جام
معثى والركان هقت: اراده فوى. غزم جزم. سعى و نلاش. كمر يستن: كنايه از أماده شدن براى انجام كارى. كران: سنككين.
ونه (قيد كيفزت) حهيت: جوانمردى. مرداتكى. غيرت.
صفحه 9:
شعرخوانی: زاغ و کیک
3
( زاغی از آنجا که فراضی زد رخت غود ازياغ به راى كشيد
معن والكا فراع سودگي آسایش. ؤي بركزين التخاب كرد راغ: محرا دامنة سيز كود
OE tga براى بن كه به أرامش برسدء ا يغ به صحرانى تقل مكان كرد.
te gees ۱ سس
۲ ديد يكى عرصه به دامان كوه غرضه وه مخيرزن بنيان كوه
gh Lab gy ce stage GOR lan ده: نشاندهنده نمیانگر مخزن: محل خخبر ثروت, گنجینه
معثىة أن كلاغ منظرة زيبابى در دامتة از لها بود و بر سر کو مزا رونیه برد ین بای
۳ نادره کیکی ببه Ls Le شساهد آن روضة فیسروزه قسام
GSM oan بنظير. كمياب. قادره كبكي: كبك كمياب. جعال؛ زيبابى. جهال تعام: در یبای کالبو شاهد
زباروي موب مشوقروضه با رقم نگ فيروزه؛ سنك أب رتك فيروذه ام به رنك فيروزه نگ
رنك زتدكى مىكرد و محبوب آن باغ بود
* اهم حركاتش متناسب به هم ...هسم غطسواتش كتقسارب به هم
معتى والأكائ» خطوات: كارها. dap جمع خطوم فتقارب: نزديك به هم در كنار هم.
ععلري مرتحا آن كيكت نادت و وبا بهد وهم شدهعليان نوديك يدهم وقد
تکتههای مهم 3 ۹
_ زاغ چو دید آن ره ورفتاررا .. وآن روش و جنس بش همسواررا
GOD ine خنیش هموار حرکتهایمزن و هنک
معلی» وفتی کلا آن ره رفتن موزون و حرکتهای هماهنگ و متناسب کبک را
هی موم سس 00
الين بيت با بيت بعدى موقوف المعائى لست).
8 بازكشيد ازروش خويش با در پسی او کسود بسه تقلیسد جسای
معلی ولژکان: در بى: به ال.
معلىة (كلاغ) روش راه رفتن خود را غراموش
age gO سس سر و ی
ابه تقليد ازراه رفتن كيك برداخت.
OPP
صفحه 10:
1
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
۷ بر قدم او قدمی میکشید ۰ وزقلسم آورقمی مس یکشسید
معثى والأكانن: رقم مى كشيد: مینوشت.
ععقيي: كلا دفي مثل كيك حوكت ميكوذ و سعی میکد ددم برداشتن از کیک قلید ند
و nag رتیت دج
A درییاش .آلعضه در آن ترزار ed) روزى سه جار
معلی وکا در بآش: هلاقن es tie lie ae دای سبزه YE Lae
رفتن کبک پیروی میکرد
٩ عاقست از ضامی ضود سسوخته هسسووی کیک تیاموختتد
معقی واه خامی: رابجا به معنى بىتجريكى و ثادائى ست هروى: راه رفتن.
معقی» سانجا كلاغ از بىتجريكى و نادانواش ضرر و زيان ديد و شيوة را رفتن كيك را هم باد تكرفت.
Atay goes ۰ ۰
De كرد فسراائش ره و رقصار حو مانسد قرامست زده از كسار خسویش
اتحفةالاحوار جام
ds il gM lan شدة «فراموش» رامت زهه تلوانزده. كسى كه غرامت كشد. يشيمان
il Lay oy GD nln كرد و به خاظر تقليد كوركوراته زيان وظترر ديد
rep goes ل لس
1
]- امن سروفة راز يد لحن و آهتگ خوانش,بررسی نماید.
صفحه 11:
-١ معنى وازدهاى ند بل - مر خوردن- قوت - جیب» ه تیب در دام گزینهآمده است؟
5 من سعادت-مرقیت گرن- شراک مود ea
؟) oS yp Bho op nee bas
ابا توه به بات و عبات زرد دام واژه درست See aa gine
ele) Sh See es cle )١
6 گوم زرد آن سر که منزی درایست .که دیهان دی یرو
Ge) J ye eh ee
et le pe
7- در كدام كزينه, غلط املابى وجوذ دارد؟.
مسین آن بیهمتت را که هرگ ز
© کریة شام و سعر شکر که ضایع نکشت
؟) ah gy aS La Las
۵- در Dali sn pin Say ada ta ryan lant ie na af a
toa دریافت میشود؟
الف كرمر مسال ye ورباريفا وجنت قوق كريةان يفنا
ب)إى صب لكهتى ايوى خوش) ازكوى فلانى به سنآ زاروبيمار عمسم راحت حال بهمنار
ج) مسوع سيز فك ديدم وداس مهنو بسا از کشت خسویش آمسدو هنکسام رو
6 تا كل روي تلو در بساغ طلست پفتکفت .. پسردة صیرمسن آز دامن سل چاکواست
۶- آرای کر فه در i ندرست آمده ات
کم ود آن سر که مفزی در آوست .که دونهتاند ینف و پوست (تشیه
MUD EOS Ge ey ST
© به مجاز اين وآنتهسى ناش بهحقیت چویگری هنه يت (ضاه)
(olen erties Se a #
- كدام كزينه بابي «اكسى ليك بيند به هر هو سراى| كه نيكى رسائد به خلق خداى» تناسب و رابت مفهومی {as
)هر كوتكاشت مهروز خحوبى كلى نجيد دررهكتار ياد تكهيانلالديود
6 بسه گسوش ارف وان آهسسته گفستم .سارت وض كه ركفي
مشسوتسا تسوانی و رجمست بسری ...که رحمست برنسدت چسورجمست بسری
6 خسدا زیر آن بندهبخشایش سيت که سق ازوجودش درس ایشالست
OPP
صفحه 12:
»روش یرنه اش ای سل
شل ی
> ح رو Chie wis
Jey ping ase 1
I a A چه در کار آزمدن اد زب in i pa af aoa ie
یک سای رد
ی کب قوس امود رهد یدوز تن
Po joy Sees
بخور تاتوقي به بازوى خويش كهسعيتبودفر ترزوى خويش
؟)ای نهسان گشسته در بوگسی خنویش Sk i his
1١ ریت زیر در کم زیت آده است؟
زین ae ew که روزی نقورانسد بسیلنبسه زو
فارسى و نگارش آسان یازدهم.
رای ری اس ایام
ﺳﺘﺎﻳﺶ:
ﻟﻄﻒ ﺧﺪا
1ﺑﻪ ﻧﺎم ﭼﺎﺷـﻨﻲ ﺑﺨـﺶِ زﺑـﺎن ﻫـﺎ
ﺣــﻼوت ﺳــﻨﺞِ ﻣﻌﻨــﻲ در ﺑﻴــﺎنﻫــﺎ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﭼﺎﺷﻨﻲ :ﻣﺰه ،ﻃﻌﻢ .ﭼﺎﺷﻨﻲﺑﺨﺶ :ﻣﺰهدﻫﻨﺪه؛ ﻣﻨﻈﻮر از »ﭼﺎﺷﻨﻲﺑﺨﺶ زﺑﺎنﻫﺎ« آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺳﺒﺐ زﻳﺒﺎﻳﻲ و
ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاري زﺑﺎن ﻣﻲﺷﻮد .ﺣﻼوت :ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ .ﺣﻼوتﺳﻨﺞ :ﺷﻴﺮﻳﻨﻲﺑﺨﺶ ،دﻟﭙﺬﻳﺮي ،ﻟﺬّتﺑﺨﺸﻲ ،ﻣﻌﻴﺎر ﺳﻨﺠﺶ ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ
ﻣﻌﻨﺎ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪاوﻧﺪي ﺳﺨﻨﻢ را آﻏﺎز ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻧﺎم و ﻳﺎد او ﺳﺒﺐ زﻳﺒﺎﻳﻲ ،ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاري و ارزﺷﻤﻨﺪي ﺳﺨﻨﺎﻧﻢ ﻣﻲﺷﻮد و
ﮔﻔﺘﺎرم را ﭘﺮ از ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺷﻴﺮﻳﻦ و ﻟﺬّتﺑﺨﺶ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................... :
................................................................................................................................................................................................
2ﺑﻠﻨﺪ آن ﺳﺮ ،ﻛﻪ او ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻠﻨﺪش
ﻧَﮋَﻧﺪ آن دل ،ﻛﻪ او ﺧﻮاﻫﺪ ﻧَﮋَﻧﺪش
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻧَﮋَﻧﺪ :ﺧﻮار و زﺑﻮن ،اﻧﺪوﻫﮕﻴﻦ.
ﻣﻌﻨﻲ :آن ﻛﺴﻲ ﺑﺰرگ و واﻻ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ او را ﺑﺰرگ ﮔﺮداﻧﺪ و آن ﻛﺴﻲ ﭘﺴﺖ و زﺑﻮن ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ او را ﭘﺴﺖ
و زﺑﻮن ﮔﺮداﻧﺪ) .ﻫﻤﻪﭼﻴﺰ ﺑﻪ دﺳﺖ اوﺳﺖ(.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
3در ﻧﺎﺑﺴــﺘﺔ اﺣﺴــﺎن ﮔﺸــﺎدهﺳــﺖ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ آﻧﭽﻪ ﻣـﻲﺑﺎﻳﺴـﺖ ،دادهﺳـﺖ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :اﺣﺴﺎن :ﺑﺨﺸﺶ ﻛﺮدن ،ﻧﻴﻜﻮﻛﺎري.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺧﺪاوﻧﺪ درِ اﺣﺴﺎن و ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﻲاش را ﺑﻪ روي ﻫﻤﺔ اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﺎز ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ،آن ﭼﻴﺰ را ﻛﻪ ﻻزم و ﺷﺎﻳﺴﺘﺔ او
ﺑﻮده ،ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
4ﺑــﻪ ﺗﺮﺗﻴﺒــﻲ ﻧﻬــﺎده وﺿــﻊ ﻋــﺎﻟﻢ
ﻛﻪ ﻧﻲ ﻳﻚ ﻣﻮي ﺑﺎﺷﺪ ﺑـﻴﺶ و ﻧـﻲ ﻛـﻢ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :وﺿﻊ :اﻳﺠﺎد ﻛﺮدن ،ﺷﻜﻞ ﻧﻬﺎدن .ﻋﺎﻟَﻢ :دﻧﻴﺎ ،ﻫﺴﺘﻲ .ﻧﻲ :ﻧﻪ .ﻳﻚ ﻣﻮي :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﻣﻘﺪار ﻛﻢ؛ ﺑﻪ اﻧﺪازة ﻛﻢ و
ﻧﺎﭼﻴﺰ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي اﻳﻦ ﺟﻬﺎن را آﻓﺮﻳﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺘّﻲ ذرهاي در آن ﻋﻴﺐ و اﻳﺮاد ﻧﻤﻲﺑﻴﻨﻲ و ﻫﺮ ﭼﻴﺰي در ﺟﺎي ﺧﻮد
ﻗﺮار دارد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
5
اﮔﺮ ﻟﻄﻔﺶ ﻗَـﺮﻳﻦ ﺣـﺎل ﮔـﺮدد
ﻫﻤـــﻪ ادﺑﺎرﻫـــﺎ ،اﻗﺒـــﺎل ﮔـــﺮدد
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻗﺮﻳﻦ :ﻫﻤﺪم ،ﻳﺎر .ادﺑﺎر :ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ،ﺳﻴﻪروزي؛ ﻣﺘﻀﺎد اﻗﺒﺎل .اﻗﺒﺎل :ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ،ﺳﻌﺎدت.
ﻣﻌﻨﻲ :اﮔﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ و ﻟﻄﻒ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎل ﻛﺴﻲ ﺷﻮد ،ﻫﻤﺔ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
/ 6ﺗﻴﺮﮔﺎن
6وﮔﺮ ﺗﻮﻓﻴﻖ او ﻳﻚ ﺳـﻮ ﻧﻬـﺪ ﭘـﺎي
ﻧــﻪ از ﺗــﺪﺑﻴﺮ ﻛــﺎر آﻳــﺪ ﻧــﻪ از راي
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺗﻮﻓﻴﻖ :آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ،اﺳﺒﺎب را ﻣﻮاﻓﻖ ﺧﻮاﻫﺶ ﺑﻨﺪه ،ﻣﻬﻴﺎ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﻮاﻫﺶ او ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺮﺳﺪ؛ ﺳﺎزﮔﺎر
ﮔﺮداﻧﻴﺪن .ﺗﺪﺑﻴﺮ :اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن ،ﻣﺸﻮرت ﻛﺮدن .راي :اﻧﺪﻳﺸﻪ ،ﻓﻜﺮ ،ﺗﺪﺑﻴﺮ .ﭘﺎي ﻳﻚ ﺳﻮ ﻧﻬﺎدن :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﻛﻨﺎرهﮔﻴﺮي ﻛﺮدن؛
ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﻧﻜﺮدن.
ﻣﻌﻨﻲ :اﮔﺮ ﻟﻄﻒ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎل ﺑﻨﺪهاش ﻧﺸﻮد ،دﻳﮕﺮ از دﺳﺖ اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻋﻘﻞ ﻫﻢ ﻛﺎري ﺑﺮﻧﻤﻲآﻳﺪ و اﻧﺴﺎن ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ اﻧﺠﺎم
ﻛﺎري را ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................. :
...............................................................................................................................................................................................
7ﺧﺮد را ﮔـﺮ ﻧﺒﺨﺸـﺪ روﺷـﻨﺎﻳﻲ
ﺑﻤﺎﻧــﺪ ﺗــﺎ اﺑــﺪ در ﺗﻴــﺮهراﻳــﻲ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺗﻴﺮهراﻳﻲ :ﺑﺪاﻧﺪﻳﺸﻲ ،ﮔﻤﺮاﻫﻲ.
ﻣﻌﻨﻲ :اﮔﺮ ﺧﺪاوﻧﺪ راه درﺳﺖ را ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻧﺸﺎن ﻧﺪﻫﺪ و ﺑﻪ او آﮔﺎﻫﻲ و داﻧﺶ ﻧﺪﻫﺪ ،اﻧﺴﺎن ﺑﺮاي ﻫﻤﻴﺸﻪ در راه ﻧﺎدرﺳﺖ ﻗﺪم
ﺑﺮﻣﻲدارد و ﮔﻤﺮاه ﻣﻲﺷﻮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................... :
.............................................................................................................................................................................................
8ﻛﻤﺎل ﻋﻘـﻞ آن ﺑﺎﺷـﺪ در اﻳـﻦ راه
ﻛــﻪ ﮔﻮﻳــﺪ ﻧﻴﺴــﺘﻢ از ﻫــﻴﭻ آﮔــﺎه
ﻓﺮﻫﺎد و ﺷﻴﺮﻳﻦ ،وﺣﺸﻲ ﺑﺎﻓﻘﻲ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن............................................................................................................................................................ :
ﻣﻌﻨﻲ :زﻣﺎﻧﻲ اﻧﺴﺎن در راه ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪاوﻧﺪي ﺑﻪ ﻛﻤﺎل ﻣﻲرﺳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎداﻧﻲ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﻲ ﺧﻮد را ﺑﭙﺬﻳﺮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................... :
.............................................................................................................................................................................................
درس اول :ﻧﻴﻜﻲ
1ﻳﻜﻲ روﺑﻬﻲ دﻳﺪ ﺑﻲ دﺳـﺖ و ﭘـﺎي
ﻓــﺮو ﻣﺎﻧــﺪ در ﻟﻄــﻒ و ﺻــﻨﻊ ﺧــﺪاي
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻟﻄﻒ :ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ،ﺑﺨﺸﺶ .ﺻﻨﻊ :اﺣﺴﺎن ،ﻧﻴﻜﻲ ﻛﺮدن ،آﻓﺮﻳﻨﺶ .ﻓﺮوﻣﺎﻧﺪن :ﻣﺘﺤﻴﺮ ﺷﺪن.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺷﺨﺼﻲ روﺑﺎﻫﻲ ﺑﺪون دﺳﺖ و ﭘﺎ و ﻧﺎﺗﻮان دﻳﺪ و در ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ و آﻓﺮﻳﻨﺶ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺷﮕﻔﺖزده ﺷﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
2ﻛﻪ ﭼﻮن زﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳـﺮ ﻣـﻲﺑـﺮد؟
ﺑﺪﻳﻦ دﺳﺖ و ﭘﺎي از ﻛﺠـﺎ ﻣـﻲﺧـﻮرد؟
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮدن :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﮔﺬراﻧﺪن ،ﺳﭙﺮي ﻛﺮدن.
ﻣﻌﻨﻲ) :آن ﺷﺨﺺ ﺷﮕﻔﺖزده ﺑﺎ ﺧﻮد ﮔﻔﺖ (:ﻛﻪ اﻳﻦ روﺑﺎه ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬران زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨـﺪ و ﺑـﺪون دﺳـﺖ و ﭘـﺎي ﺳـﺎﻟﻢ ،ﭼﮕﻮﻧـﻪ
ﻏﺬاﻳﺶ را ﺗﻬﻴﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ؟
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
3در اﻳﻦ ﺑﻮد دروﻳـﺶ ﺷـﻮرﻳﺪه رﻧـﮓ
ﻛﻪ ﺷـﻴﺮي ﺑﺮآﻣـﺪ ،ﺷُـﻐﺎﻟﻲ ﺑـﻪ ﭼﻨـﮓ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :دروﻳﺶ :ﺟﻮﻟَﻘﻲ ،ﮔﺪا .ﺷﻮرﻳﺪهرﻧﮓ :آﺷﻔﺘﻪﺣﺎل .ﺷُﻐﺎل :ﺟﺎﻧﻮر ﭘﺴﺘﺎﻧﺪاري اﺳﺖ از ﺗﻴﺮة ﺳﮕﺎن ﻛﻪ ﺟﺰو رﺳﺘﺔ
ﮔﻮﺷﺘﺨﻮاران اﺳﺖ.
ﻣﻌﻨﻲ :آن دروﻳﺶ آﺷﻔﺘﻪﺣﺎل و ﭘﺮﻳﺸﺎن ،ﻫﻨﻮز داﺷﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ روﺑﺎه ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﺮد ﻛﻪ ﺷﻴﺮي آﻣﺪ؛ در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺷﻐﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ
داﺷﺖ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
4ﺷﻐﺎل ﻧﮕﻮن ﺑﺨـﺖ را ﺷـﻴﺮ ﺧـﻮرد
ﺑﻤﺎﻧﺪ آﻧﭽﻪ ،روﺑـﺎه از آن ﺳـﻴﺮ ﺧـﻮرد
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻧﮕﻮنﺑﺨﺖ :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﺑﺪﺑﺨﺖ ،ﺑﻴﭽﺎره.
ﻣﻌﻨﻲ :آن ﺷﻴﺮ ،ﺷﻐﺎل ﺑﺪﺑﺨﺖ را ﺧﻮرد و ﻫﺮ ﭼﻪ از آن ﺷﻜﺎر ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﻪ روﺑﺎه رﺳﻴﺪ و روﺑﺎه ﺑﺎ ﺧﻮردﻧﺶ ﺳﻴﺮ ﺷﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................ :
..............................................................................................................................................................................................
5دﮔــﺮ روز ﺑــﺎز اﺗّﻔــﺎق اوﻓﺘــﺎد
ﻛﻪ روزي رﺳـﺎن ﻗـﻮت روزش ﺑـﺪاد
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :روزيرﺳﺎن :ﻣﻨﻈﻮر ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ .ﻗُﻮت :رزق روزاﻧﻪ ،ﺧﻮراك ،ﻏﺬا.
ﻣﻌﻨﻲ :در روزﻫﺎي دﻳﮕﺮ ﻫﻢ ،ﻫﻤﻴﻦ اﺗّﻔﺎق رخ داد و ﺧﺪاوﻧﺪ روزيرﺳﺎن ،ﻏﺬاي روزاﻧﺔ روﺑﺎه را ﺑﻪ او رﺳﺎﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................. :
...............................................................................................................................................................................................
6ﻳﻘﻴﻦ ،ﻣﺮد را دﻳـﺪه ،ﺑﻴﻨﻨـﺪه ﻛـﺮد
ﺷــﺪ و ﺗﻜﻴــﻪ ﺑــﺮ آﻓﺮﻳﻨﻨــﺪه ﻛــﺮد
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻳﻘﻴﻦ :اﻃﻤﻴﻨﺎن ،ﺑﻲﮔﻤﺎن ،ﺑﺪون ﺷﻚ .ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮدن :ﻛﻨﺎﻳﻪ از اﻋﺘﻤﺎد ﻛﺮدن.
/ 8ﺗﻴﺮﮔﺎن
ﻣﻌﻨﻲ :اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﻪ روزيرﺳﺎن ﺑﻮدن ﺧﺪاوﻧﺪ ،دﻳﺪﮔﺎه او را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮ داد .رﻓﺖ و ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺧﺪاوﻧﺪ اﻋﺘﻤﺎد ﻛﺮد.
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................. :
...............................................................................................................................................................................................
ﻛـــﻪ روزي ﻧﺨﻮردﻧـــﺪ ﭘـــﻴﻼن ﺑـــﻪ زور
7ﻛﺰﻳﻦ ﭘﺲ ﺑﻪ ﻛُﻨﺠﻲ ﻧﺸـﻴﻨﻢ ﭼـﻮ ﻣـﻮر
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻛﺰﻳﻦ :ﻛﻮﺗﺎهﺷﺪة »ﻛﻪ از اﻳﻦ« اﺳﺖ .ﻛُﻨﺞ :ﮔﻮﺷﻪ .روزي :ﺗﻮﺷﻪ ،ﻏﺬاي روزاﻧﻪ .ﭘﻴﻼن :ﻓﻴﻞﻫﺎ.
ﻣﻌﻨﻲ) :آن ﺷﺨﺺ ﺑﺎ ﺧﻮد ﮔﻔﺖ (:از اﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﻮرﭼﻪاي ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪاي ﭘﻨﺎه ﻣﻲﺑﺮم و ﺑﺮاي رزق و روزي ﺗﻼش ﻧﻤﻲﻛﻨﻢ؛
زﻳﺮا ﻓﻴﻞﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻮان و ﻧﻴﺮوي زﻳﺎد ،ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻏﺬاي ﺧﻮد را ﺑﻪ دﺳﺖ آورﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
ﻛــﻪ ﺑﺨﺸــﻨﺪه ،روزي ﻓﺮﺳــﺘﺪ ز ﻏﻴــﺐ
8زﻧَﺨﺪان ﻓﺮو ﺑﺮد ﭼﻨـﺪي ﺑـﻪ ﺟﻴـﺐ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :زﻧَﺨﺪان :ﭼﺎﻧﻪ .ﭼﻨﺪي :ﻣﺪﺗﻲ .ﺟﻴﺐ :ﮔﺮﻳﺒﺎن ،ﻳﻘﻪ .زﻧﺨﺪان ﺑﻪ ﺟﻴﺐ ﻓﺮو ﺑﺮدن :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﮔﻮﺷﻪﮔﻴﺮي ﻛﺮدن و
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدن .ﺑﺨﺸﻨﺪه :ﻣﻨﻈﻮر ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ .ﻏﻴﺐ :ﭘﻨﻬﺎن ،ﻧﻬﺎن از ﭼﺸﻢ ،ﻋﺎﻟﻤﻲ ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ،ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن و ...در آن ﻗﺮار دارﻧﺪ.
ﻣﻌﻨﻲ) :آن ﺷﺨﺺ( ﺑﺮاي ﻣﺪﺗﻲ ﺑﺪون ﺗﻼش و ﻛﻮﺷﺶ در ﮔﻮﺷﻪاي ﻧﺸﺴﺖ و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪه از ﻏﻴﺐ ﺑﺮاﻳﺶ ﻏﺬا
ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................. :
...............................................................................................................................................................................................
9ﻧــﻪ ﺑﻴﮕﺎﻧــﻪ ﺗﻴﻤــﺎر ﺧــﻮردش ﻧــﻪ دوﺳــﺖ
ﭼﻮ ﭼﻨﮕﺶ ،رگ و اﺳـﺘﺨﻮان ﻣﺎﻧـﺪ و ﭘﻮﺳـﺖ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ :ﻏﺮﻳﺐ ،ﻧﺎآﺷﻨﺎ .ﺗﻴﻤﺎر :ﺧﺪﻣﺖ و ﻏﻤﺨﻮاري ،ﻓﻜﺮ ،اﻧﺪﻳﺸﻪ ،ﭘﺮﺳﺘﺎري .ﺗﻴﻤﺎر ﺧﻮردن :ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻛﺮدن،
ﻏﻤﺨﻮار ﺷﺪن .ﭼﻨﮓ :ﻧﻮﻋﻲ ﺳﺎز ﻛﻪ ﺳﺮِ آن ﺧﻤﻴﺪه اﺳﺖ و ﺗﺎرﻫﺎ دارد .ﻣﺼﺮاع دوم :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﻻﻏﺮ و ﺿﻌﻴﻒ ﺷﺪن.
ﻣﻌﻨﻲ :ﻫﻴﭻﻛﺲ ،ﻧﻪ ﻏﺮﻳﺒﻪ و ﻧﻪ دوﺳﺖ ،ﺑﻪ ﻓﻜﺮش ﻧﺒﻮد و ﺑﺎ او ﻏﻤﺨﻮاري ﻧﻜﺮد .ﺑﺮاي ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺨﻮردن ﻏﺬا ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﭼﻨﮓ
ﻻﻏﺮ ﺷﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
10ﭼﻮ ﺻﺒﺮش ﻧﻤﺎﻧـﺪ از ﺿـﻌﻴﻔﻲ و ﻫـﻮش
ز دﻳــﻮار ﻣﺤــﺮاﺑﺶ آﻣــﺪ ﺑــﻪ ﮔــﻮش:
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻫﻮش :ﻋﻘﻞ ،آﮔﺎﻫﻲ ،ﺟﺎن ،روان .ﻣﺤﺮاب :ﺑﺎﻻي ﺧﺎﻧﻪ و ﺻﺪر ﻣﺠﻠﺲ ،ﺟﺎي اﻳﺴﺘﺎدن ﭘﻴﺶ ﻧﻤﺎز در ﻣﺴﺠﺪ .در
اﻳﻦ ﺟﺎ ﻣﻨﻈﻮر ،ﻣﺤﻞّ ﮔﻮﺷﻪﮔﻴﺮي آن ﺷﺨﺺ اﺳﺖ.
ﻣﻌﻨﻲ :وﻗﺘﻲ ﻛﻪ )از ﺷﺪت ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ( ﻋﻘﻞ و ﺻﺒﺮش را از دﺳﺖ داد ،از ﻋﺎﻟﻢ ﻏﻴﺐ اﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎن ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ رﺳﻴﺪ) ...اﻳﻦ
ﺑﻴﺖ ﺑﺎ ﺑﻴﺖ ﺑﻌﺪي ﻣﻮﻗﻮفاﻟﻤﻌﺎﻧﻲ اﺳﺖ(.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
11ﺑﺮو ﺷﻴﺮ درﻧﺪه ﺑـﺎش ،اي دﻏَـﻞ
ﻣﻴﻨــﺪازﺧﻮد را ﭼــﻮ روﺑــﺎه ﺷَــﻞ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :دﻏَﻞ :ﻧﺎراﺳﺖ ،ﺣﻴﻠﻪﮔﺮ .ﺷَﻞ :دﺳﺖ و ﭘﺎي از ﻛﺎر اﻓﺘﺎده.
ﻣﻌﻨﻲ :اي اﻧﺴﺎن ﺣﻴﻠﻪﮔﺮ و ﺗﻨﺒﻞ ،ﺑﺮو ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻴﺮ درﻧﺪه ﺗﻼش ﻛﻦ و ﺧﻮدت را ﻣﺎﻧﻨﺪ روﺑﺎه ﺑﻲدﺳﺖ و ﭘﺎ ،ﻧﺎﺗﻮان ﺗﺼﻮر ﻧﻜﻦ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
ﺗﻴﺮﮔﺎن 9/
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :واﻣﺎﻧﺪه :ﺑﺎﻗﻲﻣﺎﻧﺪه ،ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪه ،ﭘﺲﻣﺎﻧﺪه.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﺗﻼش ﻛﻦ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻴﺮ از ﺗﻮ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻧﻔﻌﻲ ﺑﺮﺳﺪ و ﺳﻮدي ﺑﺮاي دﻳﮕﺮان ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ؛ ﭼﺮا ﻣﻲﺧﻮاﻫﻲ
ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ روﺑﺎه از ﭘﺲﻣﺎﻧﺪة ﺗﻼش دﻳﮕﺮان ﺳﻴﺮ ﺷﻮي؟
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................... :
.............................................................................................................................................................................................
13ﺑﺨﻮر ﺗﺎ ﺗﻮاﻧﻲ ﺑـﻪ ﺑـﺎزوي ﺧـﻮﻳﺶ
ﻛــﻪ ﺳ ـﻌﻴﺖ ﺑــﻮد در ﺗــﺮازوي ﺧــﻮﻳﺶ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن............................................................................................................................................................ :
ﻣﻌﻨﻲ :ﺗﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻲ از ﻧﺘﻴﺠﺔ ﺗﻼشﻫﺎي ﺧﻮد ،اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻦ و ﺑﻬﺮه ﺑﺒﺮ؛ زﻳﺮا ﻛﻮﺷﺶ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺮ ارزش و ﺟﺎﻳﮕﺎه او ﻣﻲاﻓﺰاﻳﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................ :
..............................................................................................................................................................................................
14ﺑﮕﻴﺮ اي ﺟﻮان ،دﺳـﺖ دروﻳـﺶ ﭘﻴـﺮ
ﻧــﻪ ﺧــﻮد را ﺑــﻴﻔﻜﻦ ﻛــﻪ دﺳــﺘﻢ ﺑﮕﻴــﺮ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺑﻴﻔﻜﻦ :ﻓﻌﻞ اﻣﺮ از ﻣﺼﺪر »اﻓﻜﻨﺪن«؛ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ »اﻧﺪاﺧﺘﻦ« و »ﭘﺮت ﻛﺮدن« اﺳﺖ .دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ :ﻛﻨﺎﻳﻪ از ﻛﻤﻚ
ﻛﺮدن ،ﻳﺎري رﺳﺎﻧﺪن.
ﻣﻌﻨﻲ :اي ﺟﻮان ،ﺑﻪ ﺟﺎي اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮدت را ﻧﺎﺗﻮان ﻧﺸﺎن دﻫﻲ و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻛﻤﻚ دﻳﮕﺮان ﺑﺎﺷﻲ ،ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎنﻫﺎي ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ و ﭘﻴﺮ
و ﻧﺎﺗﻮان ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻲ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................. :
...............................................................................................................................................................................................
15ﺧﺪا را ﺑﺮ آن ﺑﻨـﺪه ﺑﺨﺸـﺎﻳﺶ اﺳـﺖ
ﻛﻪ ﺧﻠـﻖ از وﺟـﻮدش در آﺳـﺎﻳﺶ اﺳـﺖ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺑﺨﺸﺎﻳﺶ :درﮔﺬﺷﺘﻦ ،ﻋﻔﻮ ﻛﺮدن .ﺧَﻠﻖ :ﻣﺮدم ،اﻧﺴﺎن ،آﻓﺮﻳﺪه.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺧﺪاوﻧﺪ ،اﻧﺴﺎﻧﻲ را ﻛﻪ ﻣﺮدم از او در آﺳﺎﻳﺶ و راﺣﺘﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ و ﻋﻔﻮ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.............................................................................................................................................................. :
................................................................................................................................................................................................
16ﻛَﺮَم ورزد آن ﺳﺮ ﻛـﻪ ﻣﻐـﺰي در اوﺳـﺖ
ﻛــﻪ دونﻫﻤﺘﺎﻧﻨــﺪ ﺑـــﻲﻣﻐــﺰ و ﭘﻮﺳـــﺖ
ك
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻛَﺮَم :ﺟﻮاﻧﻤﺮدي ،ﺳﺨﺎوت ،ﺑﺰرﮔﻮاري ،ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﻲ .دون :ﭘﺴﺖ .دونﻫﻤﺖ :ﻛﻮﺗﺎهﻫﻤﺖ ،داراي ﻃﺒﻊ ﭘﺴﺖ و ﻛﻮﺗﺎه
اﻧﺪﻳﺸﻪ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﻘﻞ و اﻧﺪﻳﺸﻪ دارد ،راه ﺟﻮاﻧﻤﺮدي و ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﻲ را در ﭘﻴﺶ ﻣﻲﮔﻴﺮد و اﻧﺴﺎنﻫﺎي ﻓﺮوﻣﺎﻳﻪ و ﻛﻮﺗﺎه اﻧﺪﻳﺶ ،ﻋﻘﻞ
و اﻧﺪﻳﺸﻪاي ﻧﺪارﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ............................................................................................................................................................... :
.................................................................................................................................................................................................
17ﻛﺴﻲ ﻧﻴﻚ ﺑﻴﻨﺪ ﺑﻪ ﻫـﺮ دو ﺳـﺮاي
ﻛــﻪ ﻧﻴﻜــﻲ رﺳــﺎﻧﺪ ﺑــﻪ ﺧﻠــﻖ ﺧــﺪاي
ﺑﻮﺳﺘﺎن ،ﺳﻌﺪي
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺳﺮا :ﺧﺎﻧﻪ .ﻣﻨﻈﻮر از »ﻫﺮ دو ﺳﺮاي« دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت اﺳﺖ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ در دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت ،ﻧﻴﻜﻲ ﻣﻲﺑﻴﻨﻨﺪ ﻛﻪ در اﻳﻦ دﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺮدم ﺧﻮﺑﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ................................................................................................................................................................ :
..................................................................................................................................................................................................
درس اول :ﻧﻴﻜﻲ
12ﭼﻨﺎن ﺳﻌﻲ ﻛﻦ ﻛﺰ ﺗﻮ ﻣﺎﻧـﺪ ﭼـﻮ ﺷـﻴﺮ
ﭼﻪ ﺑﺎﺷـﻲ ﭼـﻮ روﺑـﻪ ﺑـﻪ واﻣﺎﻧـﺪه ،ﺳـﻴﺮ؟
/ 10ﺗﻴﺮﮔﺎن
داﻧﺶ زﺑﺎﻧﻲ
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ ،ﺑﺮﺧﻲ واژهﻫﺎ داراي ﭼﻨﺪ ﻣﻌﻨﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ واژة »روان« .اﮔﺮ ﺑﻪ ﻟﻐﺖﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﺪ ،ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ
-2روح
واژة »روان« دو ﻣﻌﻨﻲ دارد -1 :روﻧﺪه ،ﺟﺎري
اﮔﺮ اﻳﻦ واژه را ﺑﺪون ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ در ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺒﺮﻳﻢ ،دﻗﻴﻘﺎً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻌﻨﻲ آن ﻧﻤﻲﺷﻮﻳﻢ .اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻴﻦ واژه ﺑﺎ واژهاي دﻳﮕﺮ ﻳﺎ
در ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد ،ﺑﻪ راﺣﺘﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻴﻢ ﻣﻌﻨﻲ آن را درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻴﻢ:
روح و روان
آّب روان
در ﺗﺮﻛﻴﺐ »آب روان« ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ آﻣﺪن واژة »آب« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ »ﺟﺎري و روﻧﺪه« ﺑﻮدن واژة »روان« ﭘﻲ ﻣﻲﺑﺮﻳﻢ .در واﻗﻊ ﺑﻴﻦ
»آب« و »روان و ﺟﺎري« ﺑﻮدن ﺗﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ و ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮاﻗﻊ در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ .در ﻧﻤﻮﻧﺔ دوم ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ آﻣﺪن واژة »روح«
ﻛﻪ ﻣﺘﺮادف »روان« اﺳﺖ ،ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻌﻨﻲ دﻗﻴﻖ واژة »روان« ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ.
اﻳﻦ واژهﻫﺎ ،ﻛﻪ در ﻟﻐﺖﻧﺎﻣﻪ داراي ﭼﻨﺪ ﻣﻌﻨﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺧﻮد را ﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻧﻨﺪ و ﻻزم اﺳﺖ در ﺟﻤﻠﻪ ﻳﺎ زﻧﺠﻴﺮة
ﺳﺨﻦ ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ.
اﻳﻦ ﻛﺎر از دو راه اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﻴﺮد:
رواﻧﻢ ﺷﺎد ﺷﺪ.اﻟﻒ( ﻗﺮار دادن واژه در ﺟﻤﻠﻪ - :آب روان را ﻧﻮﺷﻴﺪم.
ب( ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ راﺑﻄﻪﻫﺎي ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ )ﺗﺮادف ،ﺗﻀﺎد ،ﺗَﻀَﻤﻦ ،ﺗﻨﺎﺳﺐ(
ﻧﻤﻮﻧﻪ:
ﻫﻤﻲ ﺷﺎد ﮔﺮدد ﺑﻪ ﺑﻮﻳﺶ روان
ﮔﻼب اﺳﺖ ﮔﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﺟﻮﻳﺶ روان
در ﻣﺼﺮاع اول ﺑﺎ ﻛﻤﻚ واژة »ﺟﻮي« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ »رود« ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ واژة »روان« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ »ﺟﺎري و روﻧﺪه« اﺳﺖ .در
ﻣﺼﺮاع دوم ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻋﺒﺎرت »ﺷﺎد ﮔﺮدد« ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ »روان« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ »روح« اﺳﺖ.
اﻧﻮاع رواﺑﻂ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ واژﮔﺎن در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ:
-1ﺗﺮادف )ﻣﺘﺮادف ﺑﻮدن( :ﺑﻪ واژهﻫﺎ ﻳﺎ ﻋﺒﺎراﺗﻲ ﻛﻪ داراي ﻣﻌﻨﺎي ﻳﻜﺴﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ ،ﺗﺮادف )ﻣﺘﺮادف ،ﻫﻢﻣﻌﻨﺎ( ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ؛ ﻧﻤﻮﻧﻪ:
ﻣﻬﺮ و ﺧﻮرﺷﻴﺪ
ﻣﻬﺮ و ﻣﺤﺒﺖ
-2ﺗﻨﺎﺳﺐ :آوردن واژهﻫﺎﻳﻲ از ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ؛ ﻧﻤﻮﻧﻪ:
ﺑﻬﺎر ،ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ،ﭘﺎﻳﻴﺰ ،زﻣﺴﺘﺎن )ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎي ﻃﺒﻴﻌﺖ(
-3ﺗﻀﺎد :آوردن واژهﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﻣﻌﻨﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﻀﺎد ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻧﻤﻮﻧﻪ :ﺷﺐ و روز ،ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ،راﺳﺖ و دروغ.
-4ﺗَﻀَﻤﻦ :راﺑﻄﺔ ﺑﻴﻦ دو واژه ﻛﻪ در آن ﻣﻌﻨﺎي ﻳﻜﻲ از واژهﻫﺎ ،ﻣﻌﻨﺎي واژة دﻳﮕﺮ را در ﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮد؛ ﻧﻤﻮﻧﻪ» :ﺣﻴﻮان و آﻫﻮ«.
در اﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ» ،آﻫﻮ« ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ از »ﺣﻴﻮان« ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد و »ﺣﻴﻮان« ﻳﻚ اﺻﻄﻼح ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ »آﻫﻮ« و دﻳﮕﺮ ﺣﻴﻮاﻧﺎت را
درﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮد .در ﺗﻀﻤﻦ ،ﻛﻞ ﺑﺎ ﺟﺰء در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ» :درﺧﺖ و ﺳﺮو«.
ﻛﺎرﮔﺎه درسﭘﮋوﻫﻲ
-1ﻣﻌﻨﺎي واژهﻫﺎي ﻣﺸﺨّﺺ ﺷﺪه را ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
-ﻣﻌﻴﺎر دوﺳﺘﺎنِ دﻏﻞ روز ﺣﺎﺟﺖ اﺳﺖ
ﻗﺮﺿﻲ ﺑﻪ رﺳﻢ ﺗﺠﺮﺑﻪ از دوﺳﺘﺎن ﻃﻠﺐ
-ﺻﻮرت ﺑـﻲﺻـﻮرت ِﺑـﻲﺣﺪ ﻏـﻴﺐ
ز آﻳـﻨﺔ دل ﺗﺎﻓـﺖ ﺑﺮ ﻣﻮﺳـﻲ ز ﺟﻴﺐ
-ﻓﺨﺮي ﻛﻪ از وﺳﻴﻠﺖ دون ﻫﻤﺘﻲ رﺳﺪ
ﮔﺮ ﻧﺎم و ﻧﻨﮓ داري ،از آن ﻓﺨﺮ ،ﻋﺎر دار
:
ﺗﻴﺮﮔﺎن 11/
-2ﺑﺮاي درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻫﺮ ﻳﻚ از واژهﻫﺎي »دﺳﺖ« و »ﺳﻴﺮ« ﺑﻪ ﻛﻤﻚ دو روش )ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ واژه در ﺟﻤﻠﻪ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ راﺑﻄﻪﻫﺎي
ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ( ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻠﺔ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
درس اول :ﻧﻴﻜﻲ
دﺳﺖ:
ﺳﻴﺮ:
-3از ﻣﺘﻦ درس ،دو ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺑﻴﺎﺑﻴﺪ و ﻣﻔﻬﻮم آﻧﻬﺎ را ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
ﻛﻨﺎﻳﻪ
ﻛﻨﺎﻳﻪ
ﻣﻔﻬﻮم
ﻣﻔﻬﻮم
-4ارﻛﺎن ﺗﺸﺒﻴﻪ را در ﻣﺼﺮاع دوم ﺑﻴﺖ دوازدﻫﻢ ﻣﺸﺨّﺺ ﻛﻨﻴﺪ.
ﻣﺸﺒﻪ
ﻣﺸﺒﻪﺑﻪ
ادات ﺗﺸﺒﻴﻪ
وﺟﻪﺷﺒﻪ
-5ﻣﻌﻨﻲ و ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻴﺖ ﺳﻴﺰدﻫﻢ را ﺑﻪ ﻧﺜﺮ روان ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
........................................................................................................................................................................................................................
-6درك و درﻳﺎﻓﺖ ﺧﻮد را از ﺑﻴﺖ زﻳﺮ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
ﺷــﺪ و ﺗﻜﻴــﻪ ﺑــﺮ آﻓﺮﻳﻨﻨــﺪه ﻛــﺮد
ﻳﻘﻴﻦ ،ﻣـﺮد را دﻳـﺪه ،ﺑﻴﻨﻨـﺪه ﻛـﺮد
........................................................................................................................................................................................................................
..............................................................................................................................................................................................................................
-7ﺑﺮاي ﻣﻔﻬﻮم ﻫﺮ ﻳﻚ از ﺳﺮودهﻫﺎي زﻳﺮ ،ﺑﻴﺘﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ از ﻣﺘﻦ درس ﺑﻴﺎﺑﻴﺪ.
ﻛﺸــﻴﺪه ﺳــﺮ ﺑــﻪ ﺑــﺎم ﺧﺴــﺘﻪﺟــﺎﻧﻲ
ﺳــﺤﺮ دﻳــﺪم درﺧــﺖ ارﻏــﻮاﻧﻲﺑﻬــﺎرت ﺧــﻮش ﻛــﻪ ﻓﻜــﺮ دﻳﮕﺮاﻧــﻲ
ﺑــﻪ ﮔــﻮش ارﻏــﻮان آﻫﺴــﺘﻪ ﮔﻔــﺘﻢ:
........................................................................................................................................................................................................................
ﻫﺮ ﻛﻪ ﻧﺎن از ﻋﻤﻞ ﺧﻮﻳﺶ ﺧﻮرد ،ﻣﻨّﺖ ﺣﺎﺗﻢ ﻃﺎﻳﻲ ﻧﺒﺮد.........................................................................................................................................................................................................................
-8درﺑﺎرة ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻣﺘﻦ درس و ﻣﺜَﻞ »از ﺗﻮ ﺣﺮﻛﺖ ،از ﺧﺪا ﺑﺮﻛﺖ« ﺗﻮﺿﻴﺢ دﻫﻴﺪ.
........................................................................................................................................................................................................................
..............................................................................................................................................................................................................................
ﺧﻮد را ﺑﻴﺎزﻣﺎﻳﻴﺪ
آزﻣﻮن زﺑﺎﻧﻲ
-1ﻣﺘﻀﺎد واژهﻫﺎي زﻳﺮ را در درس »ﻧﻴﻜﻲ« ﺑﻴﺎﺑﻴﺪ و در ﺟﺪول ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
واژه
ﻗﻬﺮ
ﻣﺘﻀﺎد
واژه
ﺧﻮشﺑﺨﺖ
-2راﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﺟﻔﺖواژهﻫﺎي زﻳﺮ را ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ) .ﺗﺮادف ،ﺗﻨﺎﺳﺐ ،ﺗﻀﺎد ،ﺗﻀﻤﻦ(
ﻣﺎه و ﺳﺘﺎره
ﮔﻞ و ﻻﻟﻪ
ﻓﺮاز و ﻧﺸﻴﺐ
ﺧﻮاري و ﭘﺴﺘﻲ
ﻣﺘﻀﺎد
/ 12ﺗﻴﺮﮔﺎن
-3در ﻫﺮ ﻳﻚ از ﺟﻤﻠﻪﻫﺎي زﻳﺮ ،ﻣﻌﻨﺎي واژة »ﺗﻨﺪ« را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻛﺪام راﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ درﻣﻲﻳﺎﺑﻴﻢ؟
اﻟﻒ( ﺑﺎد ﺗﻨﺪ و ﺷﺪﻳﺪي ﻣﻲوزﻳﺪ.
راﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ...........................
ب( ﮔﺎﻫﻲ ﺗﻨﺪ و ﮔﺎﻫﻲ ﻛُﻨﺪ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﺮد.
راﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ...........................
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
آزﻣﻮن ادﺑﻲ
-1ﺑﺮاي ﻫﺮ ﻳﻚ از آراﻳﻪﻫﺎي زﻳﺮ ،از ﻣﺘﻦ درس »ﻧﻴﻜﻲ« ﻳﻚ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻴﺎورﻳﺪ.
واجآراﻳﻲ
ﺗﺸﺒﻴﻪ
ﻛﻨﺎﻳﻪ
-2از ﻣﻴﺎن ﺑﻴﺖﻫﺎي درس »ﺳﺘﺎﻳﺶ« ﻳﺎ »ﻧﻴﻜﻲ« دو ﺑﻴﺖ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ ﻛﻪ در آن از آراﻳﺔ ﻣﺮاﻋﺎت ﻧﻈﻴﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻴﺖ اول
ﺑﻴﺖ دوم
آزﻣﻮن ﻓﻜﺮي
-1ﻫﺮ ﻳﻚ از آﻳﻪﻫﺎي زﻳﺮ ،ﺷﻤﺎ را ﺑﻪ ﻳﺎد ﻛﺪام ﻳﻚ از ﺑﻴﺖﻫﺎي درس ﻣﻲاﻧﺪازد؟ آن ﺑﻴﺖ را ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
ﺗُﻌﺰﱡ ﻣﻦ ﺗَﺸﺎء و ﺗُﺬلﱡ ﻣﻦ ﺗَﺸﺎء )ﺧﺪاوﻧﺪ ،ﻫﺮ ﻛﺲ را ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻲرﺳﺎﻧﺪ و ﻫﺮ ﻛﺲ را ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺧﻮار و ذﻟﻴﻞ
ﻣﻲﻛﻨﺪ(.
........................................................................................................................................................................................................................
ﻳﺨﺮﺟﻮﻧﻬﻢ ﻣﻦ اﻟﻨّﻮر اﻟﻲ اﻟﻈﻠﻤﺎت )آﻧﻬﺎ را از ﻧﻮر ﺧﺎرج ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﻇﻠﻤﺖ و ﺗﺎرﻳﻜﻲ ﻣﻲﺑﺮد(.
........................................................................................................................................................................................................................
-2ﻣﻔﻬﻮم ﻛﻨﺎﻳﻲ ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻋﺒﺎرتﻫﺎي زﻳﺮ را ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
زﻧﺨﺪان ﻓﺮو ﺑﺮد ﭼﻨﺪي ﺑﻪ ﺟﻴﺐ
ﻣﻔﻬﻮم ﻛﻨﺎﻳﻲ:
وﮔﺮ ﺗﻮﻓﻴﻖ او ﻳﻚ ﺳﻮ ﻧﻬﺪ ﭘﺎي
ﻣﻔﻬﻮم ﻛﻨﺎﻳﻲ:
-3درك و درﻳﺎﻓﺖ ﺧﻮد را از ﺑﻴﺖ زﻳﺮ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ.
ﻛﻪ ﺳﻌﻴﺖ ﺑـﻮد در ﺗـﺮازوي ﺧـﻮﻳﺶ«
»ﺑﺨﻮر ﺗﺎ ﺗـﻮاﻧﻲ ﺑـﻪ ﺑـﺎزوي ﺧـﻮﻳﺶ
........................................................................................................................................................................................................................
ﮔﻨﺞ ﺣﻜﻤﺖ :ﻫﻤﺖ
ﻣﻮري را دﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ زورﻣﻨﺪي ﻛﻤﺮ ﺑﺴﺘﻪ و ﻣﻠﺨﻲ را ده ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﻮد ﺑﺮداﺷﺘﻪ .ﺑﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ» :اﻳﻦ ﻣﻮر را ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ
ﻛﻪ ]ﺑﺎر[ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺮاﻧﻲ ﭼﻮن ﻣﻲﻛﺸﺪ؟«
ﻣﻮر ﭼﻮن اﻳﻦ ﺑﺸﻨﻴﺪ ،ﺑﺨﻨﺪﻳﺪ و ﮔﻔﺖ» :ﻣﺮدان ،ﺑﺎر را ﺑﻪ ﻧﻴﺮوي ﻫﻤﺖ و ﺑﺎزوي ﺣﻤﻴﺖ ﻛﺸﻨﺪ ،ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﻮت ﺗﻦ«.
ﺑﻬﺎرﺳﺘﺎن ،ﺟﺎﻣﻲ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻫﻤﺖ :ارادة ﻗﻮي ،ﻋﺰمِ ﺟﺰم ،ﺳﻌﻲ و ﺗﻼش .ﻛﻤﺮ ﺑﺴﺘﻦ :ﻛﻨﺎﻳﻪ از آﻣﺎده ﺷﺪن ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﻛﺎري .ﮔﺮان :ﺳﻨﮕﻴﻦ.
ﭼﻮن :ﭼﮕﻮﻧﻪ )ﻗﻴﺪ ﻛﻴﻔﻴﺖ( .ﺣﻤﻴﺖ :ﺟﻮاﻧﻤﺮدي ،ﻣﺮداﻧﮕﻲ ،ﻏﻴﺮت.
ﺗﻴﺮﮔﺎن 13/
ﺷﻌﺮﺧﻮاﻧﻲ :زاغ و ﻛﺒﻚ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻓﺮاغ :آﺳﻮدﮔﻲ ،آﺳﺎﻳﺶ .ﮔُﺰﻳﺪ :ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ،اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮد .راغ :ﺻﺤﺮا ،داﻣﻨﺔ ﺳﺒﺰ ﻛﻮه.
ﻣﻌﻨﻲ :ﻛﻼﻏﻲ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﻪ آراﻣﺶ ﺑﺮﺳﺪ ،از ﺑﺎغ ﺑﻪ ﺻﺤﺮاﻳﻲ ﻧﻘﻞ ﻣﻜﺎن ﻛﺮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ..................................................................................................................................................................................... :
.....................................................................................................................................................................................................................
ﻋﺮﺿــﻪ ده ﻣﺨــﺰنِ ﭘﻨﻬــﺎن ﻛــﻮه
2دﻳﺪ ﻳﻜﻲ ﻋﺮﺻﻪ ﺑﻪ داﻣـﺎن ﻛـﻮه
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻋﺮﺻﻪ :ﻣﻴﺪان ،ﭘﻬﻨﻪ ،ﻓﻀﺎ .ﻋﺮﺿﻪ ده :ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ،ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﮕﺮ .ﻣﺨﺰن :ﻣﺤﻞّ ذﺧﻴﺮة ﺛﺮوت ،ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ.
ﻣﻌﻨﻲ :آن ﻛﻼغ ﻣﻨﻈﺮة زﻳﺒﺎﻳﻲ در داﻣﻨﺔ ﻛﻮه دﻳﺪ .داﻣﻨﺔ ﻛﻮه ﭘﺮ از ﮔﻞﻫﺎ ﺑﻮد و ﺑﺮ ﺳﺮ ﻛﻮه ﺳﺒﺰهﻫﺎ روﻳﻴﺪه ﺑﻮد ،اﻳﻦ زﻳﺒﺎﻳﻲﻫﺎ
ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﮔﻨﺞ ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ زﻳﺒﺎﻳﻲﻫﺎي ﻧﻬﻔﺘﺔ ﻛﻮه ﺑﻮدﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ...................................................................................................................................................................................... :
......................................................................................................................................................................................................................
ﺷــﺎﻫﺪ آن روﺿــﺔ ﻓﻴــﺮوزه ﻓــﺎم
3ﻧﺎدره ﻛﺒﻜـﻲ ﺑـﻪ ﺟﻤـﺎل ﺗﻤـﺎم
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻧﺎدره :ﺑﻲﻧﻈﻴﺮ ،ﻛﻤﻴﺎب .ﻧﺎدره ﻛﺒﻜﻲ :ﻛﺒﻚ ﻛﻤﻴﺎب .ﺟﻤﺎل :زﻳﺒﺎﻳﻲ .ﺟﻤﺎل ﺗﻤﺎم :در زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻮد .ﺷﺎﻫﺪ:
زﻳﺒﺎروي ،ﻣﺤﺒﻮب ،ﻣﻌﺸﻮق .روﺿﻪ :ﺑﺎغ ،ﮔﻠﺰار .ﻓﺎم :رﻧﮓ .ﻓﻴﺮوزه :ﺳﻨﮓ آﺑﻲرﻧﮓ .ﻓﻴﺮوزه ﻓﺎم :ﺑﻪ رﻧﮓ ﻓﻴﺮوزه ،ﻓﻴﺮوزهرﻧﮓ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﻛﺒﻚ ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺒﺎ و ﻛﻤﻴﺎﺑﻲ در آن ﺑﺎغ ﻓﻴﺮوزهرﻧﮓ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﺮد و ﻣﺤﺒﻮب آن ﺑﺎغ ﺑﻮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ...................................................................................................................................................................................... :
.......................................................................................................................................................................................................................
ﻫــﻢ ﺧُﻄُــﻮاﺗﺶ ﻣﺘﻘــﺎرِب ﺑــﻪ ﻫــﻢ
4ﻫﻢ ﺣﺮﻛﺎﺗﺶ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑـﻪ ﻫـﻢ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺧُﻄُﻮات :ﮔﺎمﻫﺎ ،ﻗﺪمﻫﺎ ،ﺟﻤﻊِ ﺧُﻄﻮه .ﻣﺘﻘﺎرِب :ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ ﻫﻢ ،در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﻫﻢ ﺣﺮﻛﺖﻫﺎي آن ﻛﺒﻚ ،ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ و زﻳﺒﺎ ﺑﻮد و ﻫﻢ ﻗﺪمﻫﺎﻳﺶ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﻮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ.................................................................................................................................................................................. :
...................................................................................................................................................................................................................
و آن روش و ﺟﻨـــﺒﺶ ﻫﻤـــﻮار را
5زاغ ﭼﻮ دﻳـﺪ آن ره و رﻓﺘـﺎر را
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺟﻨﺒﺶ ﻫﻤﻮار :ﺣﺮﻛﺖﻫﺎي ﻣﻮزون و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ.
ﻣﻌﻨﻲ :وﻗﺘﻲ ﻛﻼغ آن راه رﻓﺘﻦ ﻣﻮزون و ﺣﺮﻛﺖﻫﺎي ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﻛﺒﻚ را دﻳﺪ) ...اﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺑﺎ ﺑﻴﺖ ﺑﻌﺪي ﻣﻮﻗﻮفاﻟﻤﻌﺎﻧﻲ اﺳﺖ(.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ..................................................................................................................................................................................... :
.....................................................................................................................................................................................................................
در ﭘــﻲِ او ﻛــﺮد ﺑــﻪ ﺗﻘﻠﻴــﺪ ﺟــﺎي
6ﺑﺎز ﻛﺸـﻴﺪ از روش ﺧـﻮﻳﺶ ﭘـﺎي
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :در ﭘﻲِ :ﺑﻪ دﻧﺒﺎلِ.
ﻣﻌﻨﻲ) :ﻛﻼغ( روش راه رﻓﺘﻦ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﻛﺮد و ﺑﻪ ﺗﻘﻠﻴﺪ از راه رﻓﺘﻦ ﻛﺒﻚ ﭘﺮداﺧﺖ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ................................................................................................................................................................................... :
...................................................................................................................................................................................................................
درس اول :ﻧﻴﻜﻲ
1زاﻏﻲ از آنﺟﺎ ﻛـﻪ ﻓﺮاﻏـﻲ ﮔُﺰﻳـﺪ
رﺧﺖ ﺧﻮد از ﺑﺎغ ﺑـﻪ راﻏـﻲ ﻛﺸـﻴﺪ
/ 14ﺗﻴﺮﮔﺎن
7ﺑﺮ ﻗـﺪم او ﻗـﺪﻣﻲ ﻣـﻲ ﻛﺸـﻴﺪ
وز ﻗﻠـــﻢ او رﻗﻤـــﻲ ﻣـــﻲﻛﺸـــﻴﺪ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :رﻗﻢ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ :ﻣﻲﻧﻮﺷﺖ.
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
ﻣﻌﻨﻲ :ﻛﻼغ دﻗﻴﻘﺎً ﻣﺜﻞ ﻛﺒﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﺮد و ﺳﻌﻲ ﻣﻲﻛﺮد در ﻗﺪم ﺑﺮداﺷﺘﻦ از ﻛﺒﻚ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻨﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ..................................................................................................................................................................................... :
......................................................................................................................................................................................................................
8در ﭘﻲ اَش ،اَﻟﻘﺼـﻪ در آن ﻣﺮﻏـﺰار
رﻓﺖ ﺑـﺮ اﻳـﻦ ﻗﺎﻋـﺪه روزي ﺳـﻪ ﭼـﺎر
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :در ﭘﻲاَش :ﺑﻪ دﻧﺒﺎل او .اَﻟﻘﺼﻪ :ﺧﻼﺻﻪ .ﻣﺮﻏﺰار :ﺳﺒﺰهزار ،زﻣﻴﻨﻲ ﻛﻪ داراي ﺳـﺒﺰه و ﻋﻠـﻒﻫـﺎي ﺧـﻮد رو اﺳـﺖ.
ﻗﺎﻋﺪه :ﺷﻴﻮه ،روش .روزي ﺳﻪ ﭼﺎر :ﺳﻪ ،ﭼﻬﺎر روز.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺧﻼﺻﻪ ،ﻛﻼغ ﭼﻨﺪ روزي در آن ﺳﺒﺰهزار از ﺷﻴﻮة راه رﻓﺘﻦ ﻛﺒﻚ ﭘﻴﺮوي ﻣﻲﻛﺮد.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................................................... :
...........................................................................................................................................................................................................................
9ﻋﺎﻗﺒــﺖ از ﺧــﺎﻣﻲ ﺧــﻮد ﺳــﻮﺧﺘﻪ
رﻫــــﺮوي ﻛﺒــــﻚ ﻧﻴﺎﻣﻮﺧﺘــــﻪ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﺧﺎﻣﻲ :در اﻳﻦﺟﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﻲﺗﺠﺮﺑﮕﻲ و ﻧﺎداﻧﻲ اﺳﺖ .رﻫﺮوي :راه رﻓﺘﻦ.
ﻣﻌﻨﻲ :ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻛﻼغ از ﺑﻲﺗﺠﺮﺑﮕﻲ و ﻧﺎداﻧﻲاش ﺿﺮر و زﻳﺎن دﻳﺪ و ﺷﻴﻮة راه رﻓﺘﻦ ﻛﺒﻚ را ﻫﻢ ﻳﺎد ﻧﮕﺮﻓﺖ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................................................... :
...........................................................................................................................................................................................................................
10ﻛﺮد ﻓـﺮاﻣﺶ ره و رﻓﺘـﺎر ﺧـﻮﻳﺶ
ﻣﺎﻧــﺪ ﻏَﺮاﻣــﺖ زده از ﻛــﺎر ﺧــﻮﻳﺶ
ﺗﺤﻔﺔاﻻﺣﺮار ،ﺟﺎﻣﻲ
ﻣﻌﻨﻲ واژﮔﺎن :ﻓﺮاﻣﺶ :ﻛﻮﺗﺎه ﺷﺪة »ﻓﺮاﻣﻮش« .ﻏﺮاﻣﺖ زده :ﺗﺎوانزده ،ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻏﺮاﻣﺖ ﻛﺸﺪ ،ﭘﺸﻴﻤﺎن.
ﻣﻌﻨﻲ) :ﻛﻼغ( راه رﻓﺘﻦ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﻛﺮد و ﺑﻪ ﺧﺎﻇﺮ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻮرﻛﻮراﻧﻪ زﻳﺎن و ﺿﺮر دﻳﺪ.
ﻧﻜﺘﻪﻫﺎي ﻣﻬﻢ........................................................................................................................................................................................... :
...........................................................................................................................................................................................................................
درك و درﻳﺎﻓﺖ
-1اﻳﻦ ﺳﺮوده را از دﻳﺪ ﻟﺤﻦ و آﻫﻨﮓ ﺧﻮاﻧﺶ ،ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ.
........................................................................................................................................................................................................................
..............................................................................................................................................................................................................................
.............................................................................................................................................................................................................................
-2ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﻤﺮو ﻓﻜﺮي ﺷﻌﺮ ،درﺑﺎرة رﻳﺸﻪﻫﺎي ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎي ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻧﺎﺑﻪﺟﺎ و ﻛﻮرﻛﻮراﻧﻪ ،ﮔﻔﺖ و ﮔﻮ ﻛﻨﻴﺪ.
........................................................................................................................................................................................................................
..............................................................................................................................................................................................................................
.............................................................................................................................................................................................................................
ﺗﻴﺮﮔﺎن 15/
ﭘﺮﺳﺶﻫﺎي ﭼﻬﺎرﮔﺰﻳﻨﻪاي درس اول
(1ﻳﻜــﻲ روﺑﻬــﻲ دﻳــﺪ ﺑــﻲدﺳــﺖ و ﭘــﺎي
(2ﻛَـﺮَم ورزد آن ﺳــﺮ ﻛـﻪ ﻣﻐــﺰي در اوﺳــﺖ
(3ﺑـــﺮو ﺷـــﻴﺮ درﻧـــﺪه ﺑـــﺎش اي دﻏـــﻞ
(4ﺧــــﺮد را ﮔــــﺮ ﻧﺒﺨﺸــــﺪ روﺷــــﻨﺎﻳﻲ
ﻓﺮوﻣﺎﻧـــــﺪ در ﻟﻄـــــﻒ و ﺻـــــﻨﻊ ﺧـــــﺪاي
ﻛــــﻪ دونﻫﻤﺘﺎﻧﻨــــﺪ ﺑــــﻲﻣﻐــــﺰ و ﭘﻮﺳــــﺖ
ﻣﻴﻨــــﺪاز ﺧــــﻮد را ﭼــــﻮ روﺑــــﺎه ﺷــــﻞ
ﺑﻤﺎﻧـــــﺪ ﺗـــــﺎ اﺑـــــﺪ در ﺗﻴـــــﺮهراﻳـــــﻲ
درس اول :ﻧﻴﻜﻲ
-1ﻣﻌﻨﻲ واژهﻫﺎي »ﻧَﮋﻧﺪ -اﻗﺒﺎل -ﺗﻴﻤﺎر ﺧﻮردن -ﻗﻮت -ﺟﻴﺐ« ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ،در ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪ آﻣﺪه اﺳﺖ؟
(1ﻛﺜﻴﻒ -ﺑﺨﺖ -اﺑﺮاز ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻲ -ﺗﻮان -ﮔﺮﻳﺒﺎن
(2ﻏﻤﮕﻴﻦ -ﺳﻌﺎدت -ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻛﺮدن -ﺧﻮراك ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز -ﮔﺮﻳﺒﺎن
(3آزردهﺧﺎﻃﺮ -ﺑﺨﺖ -ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻛﺮدن -ﻏﺬاي ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز -ﮔﺮدﻧﻪ
(4آﻟﻮده -ﺑﺨﺖ -ﻏﻢ ﺧﻮردن -ﺗﻮان -ﮔﺮﻳﺒﺎن
-2ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺑﻴﺎت و ﻋﺒﺎرت زﻳﺮ ،ﻛﺪام واژه درﺳﺖ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ؟
)ﺻﻨﻊ :آﻓﺮﻳﻨﺶ(
)دون :ﭘﺴﺖ(
)دﻏﻞ :ﺣﻘﻴﺮ(
)ﺗﻴﺮهراﻳﻲ :ﺑﺪاﻧﺪﻳﺸﻲ(
-3در ﻫﻤﺔ ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ،ﺑﻪﺟﺰ ﮔﺰﻳﻨﺔ .......................واژهﻫﺎي ﻗﺎﻓﻴﻪ ،داراي آراﻳﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
(1ﺷــﻐﺎل ﻧﮕــﻮن ﺑﺨــﺖ را ﺷــﻴﺮ ﺧــﻮرد
(2ﻛﺰﻳﻦ ﭘﺲ ﺑـﻪ ﻛُﻨﺠـﻲ ﻧﺸـﻴﻨﻢ ﭼـﻮ ﻣـﻮر
(3ﻧــﻪ ﺑﻴﮕﺎﻧــﻪ ﺗﻴﻤــﺎر ﺧــﻮردش ﻧــﻪ دوﺳــﺖ
(4ﻳﻘــﻴﻦ ،ﻣــﺮد را دﻳــﺪه ،ﺑﻴﻨﻨــﺪه ﻛــﺮد
ﺑﻤﺎﻧـــﺪ آﻧﭽـــﻪ ،روﺑـــﺎه از آن ﺳـــﻴﺮ ﺧـــﻮرد
ﻛــــﻪ روزي ﻧﺨﻮردﻧــــﺪ ﭘــــﻴﻼن ﺑــــﻪ زور
ﭼـﻮ ﭼـﻨﮕﺶ ،رگ و اﺳـﺘﺨﻮان ﻣﺎﻧـﺪ و ﭘﻮﺳـﺖ
ﺷــــﺪ و ﺗﻜﻴــــﻪ ﺑــــﺮ آﻓﺮﻳﻨﻨــــﺪه ﻛــــﺮد
-4در ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪ ،ﻏﻠﻂ اﻣﻼﻳﻲ وﺟﻮد دارد؟
(1اي ﻣﻘﺼــــﺪ ﺧﻮرﺷﻴﺪﭘﺮﺳــــﺘﺎن روﻳــــﺖ
(2ﻣﺒـــﻴﻦ آن ﺑـــﻲﻫﻤﻴـــﺖ را ﻛـــﻪ ﻫﺮﮔـــﺰ
(3ﮔﺮﻳﺔ ﺷﺎم و ﺳﺤﺮ ﺷـﻜﺮ ﻛـﻪ ﺿـﺎﻳﻊ ﻧﮕﺸـﺖ
(4ﮔﻮﻳﻴــــﺎ ﺑــــﺎور ﻧﻤــــﻲدارﻧــــﺪ روز داوري
ﻣﺤـــــــــﺮاب ﺟﻬﺎﻧﻴـــــــــﺎن اﺑﺮوﻳـــــــــﺖ
ﻧﺨﻮاﻫــــــﺪ دﻳــــــﺪ روي ﻧﻴــــــﻚﺑﺨﺘــــــﻲ
ﻗﻄــــﺮة ﺑــــﺎران ﻣــــﺎ ﮔــــﻮﻫﺮ ﻳﻜﺪاﻧــــﻪ ﺷــــﺪ
ﻛــﺎﻳﻦ ﻫﻤــﻪ ﻗﻠــﺐ و دﻏــﻞ در ﻛــﺎر داور ﻣــﻲﻛﻨﻨــﺪ
-5در ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ،ﻣﻌﻨﺎي واژهﻫﺎي ﻣﺸﺨّﺺﺷﺪه در ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ »ﺗﻨﺎﺳﺐ -ﺗﻀﻤّﻦ -ﺗـﺮادف-
ﺗﻀﺎد« درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﺷﻮد؟
اﻟـــﻒ( ﮔـــﺮ در ﻋﺴـــﻞ ﻧﺸـــﻴﻨﻲ ﺗﻠﺨـــﺖ ﻛﻨﻨـــﺪ زود
ب( اي ﺻﺒﺎ ﻧُﻜﻬﺘﻲ )ﺑﻮي ﺧـﻮش( از ﻛـﻮي ﻓﻼﻧـﻲ ﺑـﻪ ﻣـﻦ آر
ج( ﻣــــﺰرع ﺳــــﺒﺰ ﻓﻠــــﻚ دﻳــــﺪم و داس ﻣــــﻪ ﻧــــﻮ
د( ﺗــــﺎ ﮔــــﻞ روي ﺗــــﻮ در ﺑــــﺎغ ﻟﻄﺎﻓــــﺖ ﺑﺸــــﻜﻔﺖ
(2د ،ج ،ب ،اﻟﻒ
(1ج ،د ،ب ،اﻟﻒ
-6آراﻳﺔ ﺑﻪ ﻛﺎر رﻓﺘﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻛﺪام ﺑﻴﺖ ،ﻧﺎدرﺳﺖ آﻣﺪه اﺳﺖ؟
(1ﻛــﺮم ورزد آن ﺳــﺮ ﻛــﻪ ﻣﻐــﺰي در اوﺳــﺖ
(2زﻧﺨــﺪان ﻓــﺮو ﺑــﺮد ﭼﻨــﺪي ﺑــﻪ ﺟﻴــﺐ
(3ﺑـــﻪ ﻣﺠـــﺎز اﻳـــﻦ و آن ﻧﻬـــﻲ ﻧـــﺎﻣﺶ
(4ﻗﻄــــﺮه و ﺑﺤــــﺮ ﺟــــﺰ ﻳﻜــــﻲ ﻧﺒــــﻮد
ور ﺑــــﺎ وﻓــــﺎ ﺗــــﻮ ﺟﻔــــﺖ ﺷــــﻮي ﮔــــﺮدد آن ﺟﻔــــﺎ
زار و ﺑﻴﻤــــﺎر ﻏﻤــــﻢ ،راﺣــــﺖ ﺟــــﺎﻧﻲ ﺑــــﻪ ﻣــــﻦ آر
ﻳـــــﺎدم از ﻛﺸـــــﺘﺔ ﺧـــــﻮﻳﺶ آﻣـــــﺪ و ﻫﻨﮕـــــﺎم درو
ﭘـــﺮدة ﺻـــﺒﺮ ﻣـــﻦ از داﻣـــﻦ ﮔـــﻞ ﭼـــﺎكﺗـــﺮ اﺳـــﺖ
(3ب ،ج ،د ،اﻟﻒ
(4ب ،اﻟﻒ ،ج ،د
ﻛــﻪ دونﻫﻤﺘﺎﻧﻨــﺪ ﺑــﻲﻣﻐــﺰ و ﭘﻮﺳــﺖ )ﺗﺸــﺒﻴﻪ(
ﻛــﻪ ﺑﺨﺸــﻨﺪه روزي ﻓﺮﺳــﺘﺪ ﺑــﻪ ﻏﻴــﺐ )ﻛﻨﺎﻳــﻪ(
ﺑــﻪ ﺣﻘﻴﻘــﺖ ﭼــﻮ ﺑﻨﮕــﺮي ﻫﻤــﻪ اوﺳــﺖ )ﺗﻀــﺎد(
آب درﻳــﺎ ،ﭼــﻮ ﺑﻨﮕــﺮي از ﺟﻮﺳــﺖ )ﺗﻨﺎﺳــﺐ(
-7ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪ ﺑﺎ ﺑﻴﺖ »ﻛﺴﻲ ﻧﻴﻚ ﺑﻴﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ دو ﺳﺮاي /ﻛﻪ ﻧﻴﻜﻲ رﺳﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﺧﺪاي« ﺗﻨﺎﺳﺐ و ﻗﺮاﺑﺖ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ دارد؟
(1ﻫﺮ ﻛﻮ ﻧﻜﺎﺷـﺖ ﻣﻬـﺮ و ز ﺧـﻮﺑﻲ ﮔﻠـﻲ ﻧﭽﻴـﺪ
(2ﺑــــﻪ ﮔــــﻮش ارﻏــــﻮان آﻫﺴــــﺘﻪ ﮔﻔــــﺘﻢ
(3ﻣﺸــــﻮ ﺗــــﺎ ﺗــــﻮاﻧﻲ ز رﺣﻤــــﺖ ﺑــــﺮي
(4ﺧـــﺪا را ﺑـــﺮ آن ﺑﻨـــﺪه ﺑﺨﺸـــﺎﻳﺶ اﺳـــﺖ
در رﻫﮕـــــﺬار ﺑـــــﺎد ﻧﮕﻬﺒـــــﺎن ﻻﻟـــــﻪ ﺑـــــﻮد
ﺑﻬـــــﺎرت ﺧـــــﻮش ﻛـــــﻪ ﻓﻜـــــﺮ دﻳﮕﺮاﻧـــــﻲ
ﻛـــﻪ رﺣﻤـــﺖ ﺑﺮﻧـــﺪت ﭼـــﻮ رﺣﻤـــﺖ ﺑـــﺮي
ﻛـــﻪ ﺧﻠـــﻖ از وﺟـــﻮدش در آﺳـــﺎﻳﺶ اﺳـــﺖ
/ 16ﺗﻴﺮﮔﺎن
-8ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻴﺖ »ﻣﻌﻴﺎر دوﺳﺘﺎن دﻏﻞ روز ﺣﺎﺟﺖ اﺳﺖ /ﻗﺮﺿﻲ ﺑﻪ رﺳﻢ ﺗﺠﺮﺑﻪ از دوﺳﺘﺎن ﻃﻠﺐ« ﻧﺰدﻳﻚ اﺳﺖ؟
ﻓﺎرﺳﻲ و ﻧﮕﺎرش آﺳﺎن ﻳﺎزدﻫﻢ
(1ﺑـــﺮو ﺷـــﻴﺮ درﻧـــﺪه ﺑـــﺎش اي دﻏـــﻞ
(2اﻳــﻦ دﻏــﻞدوﺳــﺘﺎن ﻛــﻪ ﻣــﻲﺑﻴﻨــﻲ
(3ﺣـــﺬر زﻳـــﻦ دﻏـــﻞﺳـــﻴﺮﺗﺎن دﻏـــﺎ
(4ﭼــﻮن اﻣــﻴﻦ ﻧﺸــﻨﺎﺧﺖ از دزد و دﻏــﻞ
ﻣﻴﻨــــﺪاز ﺧــــﻮد را ﭼــــﻮ روﺑــــﺎه ﺷــــﻞ
ﻣﮕﺴــــــــــــﺎﻧﻨﺪ دور ﺷــــــــــــﻴﺮﻳﻨﻲ
وزﻳـــــﻦ ﺟﻮﻓﺮوﺷـــــﺎن ﮔﻨـــــﺪمﻧﻤـــــﺎ
دﻓﺘــــﺮ ﺧــــﻮد را ﻧﻬــــﺎد اﻧــــﺪر ﺑﻐــــﻞ
-9ﺑﻴﺖ »ﭼﻪ در ﻛﺎر و ﭼﻪ در ﻛﺎر آزﻣﻮدن /ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﺤﺘﺎج ﺑﻮدن« ﺑﺎ ﻫﻤﺔ ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ،ﺑﻪ ﺟﺰ ﮔﺰﻳﻨﺔ ..........................
ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ دارد.
(1ﭼﻮن ﺷـﻴﺮ ﺑـﻪ ﺧـﻮد ﺳـﭙﻪ ﺷـﻜﻦ ﺑـﺎش
(2ﺟـــﺎﻳﻲ ﻛـــﻪ ﺑـــﺰرگ ﺑﺎﻳـــﺪت ﺑـــﻮد
(3ﺑﺨــﻮر ﺗــﺎ ﺗــﻮاﻧﻲ ﺑــﻪ ﺑــﺎزوي ﺧــﻮﻳﺶ
(4اي ﻧﻬــﺎن ﮔﺸــﺘﻪ در ﺑﺰرﮔــﻲ ﺧــﻮﻳﺶ
ﻓﺮزﻧـــــﺪ ﺧﺼـــــﺎل ﺧﻮﻳﺸـــــﺘﻦ ﺑـــــﺎش
ﻓﺮزﻧـــــﺪي ﻣـــــﻦ ﻧـــــﺪاردت ﺳـــــﻮد
ﻛـــﻪ ﺳـــﻌﻴﺖ ﺑـــﻮد در ﺗـــﺮازوي ﺧـــﻮﻳﺶ
وز ﺑﺰرﮔــــﻲ ز آﺳــــﻤﺎن ﺷــــﺪه ﺑــــﻴﺶ
-10آراﻳﺔ ﺑﻴﺖ زﻳﺮ در ﻛﺪام ﮔﺰﻳﻨﻪ آﻣﺪه اﺳﺖ؟
»ﻛﺰﻳﻦ ﭘﺲ ﺑﻪ ﻛُﻨﺠـﻲ ﻧﺸـﻴﻨﻢ ﭼـﻮ ﻣـﻮر
ﻛـــﻪ روزي ﻧﺨﻮردﻧـــﺪ ﭘـــﻴﻼن ﺑـــﻪ زور«
(1ﺗﺸﺨﻴﺺ ،ﺗﺸﺒﻴﻪ ،اﺳﺘﻌﺎره ،ﺗﻠﻤﻴﺢ
(3واژهآراﻳﻲ ،واجآراﻳﻲ ،ﺗﻨﺎﺳﺐ ،اﻳﻬﺎم
(2ﺗﺸﺒﻴﻪ ،ﻧﻤﺎد ،ﺗﻀﺎد ،ﺟﻨﺎس
(4ﺗﺸﺒﻴﻪ ،ﻧﻤﺎد ،ﺗﻠﻤﻴﺢ ،اﻳﻬﺎم