صفحه 1:
صفحه 2:
دیدگاه و نظریات اسلام و شریعت در مورد رفاه و ثروت
درس : مباحث پیشرفته در ابزارهای مالی اسلامی
زستان ۱۴۰۴
صفحه 3:
اموال در قرآن
در قرآن کریم. «اموال» عامل قوام و امداد الهی شمرده شده است:
۱. «ولا توء توا السفهاء اموالکم التی جعل الله لكم قياما.؛ (نساءاسوره؟: آيده)
اموال خود رله که خداوند سیب برپایی زندگی شما قرار داده است. به دست سفیهان (اواردان و غیرمتخصصان) مسپارید..4
۳ هو امدد ناکم باموال و بنین.: ۷ آیهع)
از طریق اموال و فررندان به شما کمک رساندیم»
صفحه 4:
مال و ثروت در احاديث
در احاديث نيز «مال و ثروت»» عامل پایداری اسلام و مسلمانان و ابزار سامانیابی کار اجتماع دانسته شده است:
امامباقر(علیهالا) به رو
ت امام صادق (علیهالسلام):
«.. هی (الدنانیر و الدراهم) خواتيم الله فى ارضهء جعلها له مصحه لخلقه. و بها تستقیم شوژنهم و مطالبهم؛
درهم و (A) pgm gs خد| است در زمین» خناوند آن را برای سامانیابی کار خلق قرار داده است؛ تا بان وسیله. امور زندگای
مردمان بگذرد و نیازهای آنان برآورده شود»
مقصود از این تعبیر اینست که خدای متعال چنین به فکر و نظر آدمیان داده است که اين ابزار و وسیله (درهم. دیناره تومان و هر يولى)
را پدید آورند و برای آن» اعتبارمالی قرار دهند» تا از تعويض كالا باکالا _که کاری دشوار و دراکتر موارد غیرعملی است _ آسوده كردند
و زندگی و امور آنان به آسانی برگزار شود.
صفحه 5:
مال و ثروت در احاديث
امام صادق (عليهالسّلام):
احتفظ بما لک فانه قوام دینک؛ از اموالت مراقبت كن كه مايه يايدارى دين تو است.
اسلام بر دستیابی به رشد اقتصادی و آبادی مزارع و سرزمینها و بهرهبرداری از منابع و سرمایههای طبیعی آن نسيز تاكي
کرده است:
اك
هو انشاكم من الارض و استعمركم فيها.؟
خداوند شما را از زمين يديد آورد و آباد كردن آن را به شما سيرد...
صفحه 6:
مال و ثروت در احاديث
امام صادق (علیهالشلام) نیز فرمود:
فكر يا مفضل فى هذه المعادن وما یخرج منه من الجواهر المختفةءمئلالجص» و الکلس» و الجبس, وخ و المرتسک و القونیا و
لرسی و لحاس وارساص والفضد والله ۰ و افوت مرو السر» و افاره و انموسا و ریت والفعط و عبر دا ک میا
تعمله النساس فى مأريهم :فهسل يخفى على ذى عقل ان هذه كلها ذخائر ذخرت للانسان فى هذه الارض ب
فيستعملهاعندالجاجه البيها...
اى مفضل! درباره اين معادن بينديشء و درباره مواد گوناگونی که از آنها بیرون آورده میشود. همچون كج و آهك و سنك كج و زرنيخ
08 از bran و
مردمان براى رفع نيازمندىهاى خود به كار مىبرند؛ آيا ممكن است بر شخص خردمند اين مطلب يوشيده بماند كه همه اينها جيزهايى
است كه (برطبق حكمت) براى انسان در اين زمين ذخيره شه استه نا آنها را از زمين بيرون لورد.و هنكام نياز به كاز بردكت
صفحه 7:
مال و ثروت در احاديث
سرمایه گذاری تولیدی و پرهیز از راكد كذاردن اموال و كنز و كنج كردن آنهاء نيز مطرح كرديده است:
... و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لاينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم؟
و کسانی که طلاو تقره گنج میکنند و أن را در راد خدا اتفاق نمى كند به کیفری درهناک نویدشان دق
اندوختن طلا و نقره (که در دوران گذشته. وسيله مبادله بوده و واحد پول را تشکیل میداده است) واموال فراوان و مستراکم»
«کنز؟ است و هرگونه استفاده عمومی و سرمایهگاری (موال انفان و خدمت به خلق است.
صفحه 8:
مال و ثروت در احاديث
امام على (عليةالسّلام):
«لیس فی المال الصامت نفل؛ در مال راکده زياده و رشدی نیست.»
امام صادق (عليهالسّلام):
«ما يخلف الرجل بعده شيئا اشد علیه من المال الصامت... قلت له: کیف یصنع به؟ فقال: یجعله فی الحائط و البستان و الدار؛
آدمی. ثروتی ناخوشایندتر از سرمایههای راکد پس از خویش باقی نمیگذارد. سئوال شد پس بااینگونه اموال چسه کنسد؟ امام
فرمود: آن را در خانه سازی و احداث باغ» سرمایه گذاری کند.»
صفحه 9:
مال و ثروت در احاديث
امام سجاد (عليدالسَلام):
#استثمار المال تمام المروة رشد و نمو مالء از مروت استد»
همجنين استفاده بهینه از سرمايدها و منابع نيز مطرح شده است:
امام على (عليهالسلام):
«لم یکنسب مالا من لم یصلحه؛آتکس که از سرمایهاش درست استفاده نکند در حقیقت. مالی به دست نیاورده است.»
ale gu که نونهایبسیر دک دریاره مساتل ملیبودهروشن میردد که یه سرمیهها و اصوال در اسلام با نگرشسی بسیار
اصولی و
قلمرو گسترده آن مبرزه کرده و ملپرستی و افزونخواهی را به شدت محکوم کرده |
نگریسته شده و ثروت در جامعه اسلامی» جایگاهی ویژه دارد. پس چگونه است که اسلام در عین حال» با سرمایهداری در
صفحه 10:
مال و ثروت در احاديث
اسلام در برابراموال. از عوارض منفی آن نیز سخن میگوید و سرمایهداری را با شیوه و اخلاقیات و عملکردهای ناهنجار آن
معرفی میکند. اگر اموال و سرمایهها در جهتی درست و انسانی هدایت نشود و در خدمت کل جامعه بشری قرار نگیرد» و از
سورت لزاری و آلی درادده و به سورت هدف و اصل در نره گروسی خاس ذغیره گرد مردود است ببراوت دیگر. بمد ما
سرمایهداری مردود است زیرا عملکردهایی ناعادلانه و راه کارهای ظالمانه و ضدانسانی دارد و اقتصاد بازار آزاد که رکن
قرائت لیبرال _سرمایهداری از جامعه مدنی غربی است. دقیقا " بر همین عملکردها و راهکارها مبتنی شده است.
صفحه 11:
سرمایه داری مصطلح
پدیده سرمایهداری مصطلح. به این معنا و در بعد منفی آن. از ناهنجارترین؛ ویرانگرترین و شومترین پدیدههایی است که در اجتماعات
بشری رخ نموده است. از آغاز پیدایش این پدیده تاکنون» پدیده دیگری به این شومی و ویرانگری نداشتهایم؛ زیرا که یا خود به تجاوز و
تابودی انسانها دست یازیده است» و یا دستیار نزدیک همه تجاوزکاران و دژخیمان تاریخ بوده است. اگر قدرتهای بدنی و خانوادگی یا
قبیهای در گذشتههای دورء یکه تازی کردند. و با قدرتهای نظامی و خودکامه سیاسی» در دورانهاى بعدء ره بیداد پوئیدند» وبا
قدرتهای صنعتی و نظامى در اين دوران» خاستگاه اصلی بسیاری از تجاوزگریها و بیدادگریها و پایمال شده حقوق انسانها گردیدند»
ريشه اصلی همه اینها در سرمایهداری و تمکن بیحساب مالی نهفته است.
خصلت «سرمایهداری» در تبیینی کلی و فشرده» خاستگاه اصلی خودخواهیها و سودجوییهاء و سرچشسمه نابسامانیها و نابودیها و
تبعیضها و محرومیتها و ستیزها و آشوبها بوده است. تراکم سرمایه در بخشی و مالاندوزی گروهی, همواره ره آوردهایی ویرانگر
داشته است و افراد و اجتماعات و حتی طبیعت و محیط زیست را نیز به تباهی کشیده است.
صفحه 12:
سرمایه داری مصطلح
«اقتصاد سرمایهداری» و جامعه مدنی به اين معنا و در قرائت سکولار, نظامی ضد الهی و بستر اقتصادی طاغوتی است, لکام گیسخته و مرزنشناس و عدالتگریز و
قانون ستیزه که جز به خود و قانون خود و آزادی در راه کارهای خود. به هیچ قانون, و آزادى و شيوه و روشى حرمت نمى نهد و جانب هیچ حق و عدلی رارعایت نمیکند.
سرمایهدری با معیارهای لیبرالیسم اقتصادی, دارای ویژگیهای همه تجاوزگران و طاغوتان در طول تاریخ است. بلكه امروزه با تکامل ابسزاری که پدید آمده اسبت. این
تجاوزرگریها بسیارپیچیدهتره سهمگینتر و ضدانسانیتر از همه مستکبران تاریخ گذشته عمل میکند. تجاوزگری که از حد منملفه و کشسورهای خاس گذشته
فرامنطقداى و جهانى شده است. از حريم انسان ها هم كذشته و به حريم طبيعت و منابع آن نيز بنجه افكنده. حتى كمربند امنيتى كره زمين» يعنى لايه اوزن نيز از عملکرد
آن در امان نمانده است. و شگفت اینجاست که در عین حال, داعیه اصلاعگری و قائونمداری نیز درد و از حقوق انسائی و آزادی و آزادگی نیز دم میزنند؟ چه نیک و
شكرف» قرآن كريم؛ كارنامه اينان را ترسيم فرموده استه
«و اذا قيل لهم لا تفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون؛
چون به آنان كفته شود كه در زمين» فساد مکنید مى كويند: ما مصلحانيم» قرآن کریم مسرفان را مفسد معرفی م ىكند.
صفحه 13:
پیامدهای فردی سرمایهداری
اکنون پارهای از دیدگاههای اسلام دربره سرمایداری را تببین میکنيم. و در ازیبی شتابزدهای, برخی از ره کارها و ره آردهای آن را پرمیشماريم.
و در آغاز از پیامدهای فردی آن گفتگو میکنيم که زمینه اصلی عملکردهای اجتماعی آن نیز هست:
الهاء و بازدارندگی
این عنوان, در سوره تکاثر آمده است» که احوال زیادهدران را ترسیم میکنده و پیامدهای منفی افزونداری را به تصوير مى كشدة
o> SA Sab زرتم المقابر. كلا سوف تعلمون. ثم كلا سوف تعلمون! نازيدن به فزوندارى (و فزون خواهى). Ula ا سرگرم ساخت. (و در
دنيا غرق كرد) تا (مرگ فرا رسید و) به ديدار كورها شتافتيد. نه أن است (كه مىينداريد). به همين زودى خواهيد دانست. نيز نه أن است (که
میپندارید)» به همين زودى خواهيد دانست.»
صفحه 14:
پیامدهای فردی سرمایهداری
در اين آيه كريمه زیادهداری و افتخار به آن, از عوامل بازدارنده انسان, به حساب آمده است. «الهاء» به معنای بازدارندگی از یاد خدا و كردن نهادن
به قوائین الاهی و به "لهو" افکندن است.
امينالاسلام طبرسی میگوید:
الهاء به معنای سرگرم کردن کسی به لهو و لعب است؛ و «لهیکم التکاثر»
يعنى نازيدن (و يز دادن) به فزونى مال و فرزند شما را از فرمانبردارى خداء و به ياد آخرت بودن باز ناشت و غافل ساخت و به قسولی يعسنى: مباهات
كردن به فزونی مال و افراد شما را از تدبر در کار خدا (حکمتهای تکوینی آفرینش, و حکمتهای تشریحی احکام باز
صفحه 15:
پیامدهای فردی سرمایهداری
بعد منفی مال اندوزی
تعبیرهای دیگری تیز در فرآن آمده است که گر چه از این ريشه و ماده تیست: لیکن در ژرف ای معنا: به همین حقیقت نظر طره یسنی پمد متفی و تباهکر هالاندپزی و بازدرتدگی)
سرمايددارى را تبيين مىكند جون:
ه.. و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغرور.... زتدكى ذنيا جز كالايى كول زننده تيست.»
ب دل بستن به سود و سرمايه و كالاهاى دنيابيي: حالت غرور و خودمحورى در نفس آدمى يديد مىكردد. و انسائى را لز هر فكر و اتديثيه درست و راكثناى ديكرى باز مىدارد
ye (plead) امام على
«.. و التكاثر, ليهو و لعب و شغل: و استبدال الذى هو ادتى بالذى هو خير
تكائر يواست و لعب و مشغوليت» و كرفتن جيزى كه يستتر است در بابر دادن جيزى يهتر»
صفحه 16:
پیامدهای فردی سرمایهداری
بعد منفى مال اندوزی
تعيير «فتنه» در آيه كريمه:
«انما اموالكم و اولادکم فتنه.؛
جزاين نیست که درایی و فرزندان شما برای آزمنند»
اموال و فرزندان از عوامل آزمایش و آزمون انسانها شمرده شده است, و بسیاری از صاحبان سرمایهها در آزمونی شرکت میکنند که از آن, مردود بیرون میآیند زیسرا
كه ثروت زياد موجب بازدارندگی آنان از سعادت و معنویت است. تعبیرهای دیگری نیز چون؛ مترفه مسرف» مستکبر و تهلکه که درباره سرمایهاران است» همه يه
نوعى بيانكر الهاء و بازارندگی زیاهداری از عمل به حق و تن دادن به ارزشهاست. و مترف و مسرف نیز که به معنای مصرفهای شاد خوارنه و زیاده از حد است,
انسان را از رادهاى درست باز مى دادء و تبیر استکیار» نیز به همین سرکشی از گردن نهادن به حق و حقیقت نظردارد و «تهلکه» و نابودی, بيآمد تکاپ ذیر
صفحه 17:
پیامدهای فردی سرمایهداری
بعد منفى مال اندوزی
تعبير «موتى» در قرآن نيز با نظر به همين معيارء به مالاندوزان» تفسير شده است:
gall لا تسمع Sabo
.. تو نمیتوانی مردگان را شنوا سازی...» از پيامبر بزرگوار اسلام پرسیدن... مردگان چه کسانیند؟ فرمود: «هر غنی مترف» یعنی هر ثروتمند شادخوار.
آرى سرمايهداران در جنين جامعه و مدنيت اسکباری, از خود و تعالى معنوى خويش باز مى مانند, وراه رشد و سعادت خویش گم میکنند. و تممی عمر و نیروی حیات
در بیراهه روی میگنارند.آنان براستی از خود بیگانه و از خود وماندهاند. به خود فراموشی گرفتار شدهاند و تمامی هصوش و استعدادهای بدنی و روانی خویش را در
راهى سرمايهكذارى كردماند كد كوهر اصلى انسانى را شكوفا نمىسازد؛ بلك آن را در غبارها و لايههاى تيره ماديات مىيوشائد. بنابراين كر جه يك سوره به نام
«کاثر» ناميده شده و از ييآمدهاى شوم افزون خواهى سخن كفته استء ليكن در سراسر قرآن: تعبيرهاى فراوانى است كه در جوهر و ماهيت از همين دنيا دوستىها و
صفحه 18:
پیامدهای فردی سرمایهداری
بازدارندگی اخلاق
اخلاقیات در جامعه مدنی سرمایداری, زمینههای اصلی بسیاری از خویهای غیرالاهی و سرشتهای غیرانسانی است. استکبراقتصادی, بسستر مناسب استکبار اخلاقی و
طفیانگریهای روانی است. چنانکه کمبودداری و استضعاف اقتصادی» زمینه استضاف اخلاقی و فکری میباشد.
مالاندوزى و زیادهخواهی, انسانى را به خصلتهابى شيطانى جون: أزمندى, حرص سیریاپذیه نجل خودخواهی» خودبرتربینی,طفیان و سرکشی, لذتپرستی, شادخوارى و
شکمبارگی» شهوتپرستی, ت نأسابى, بیاخساسی و سنگدلی میکشاند و عامل اصلی این اخلاقهای ضد انسانی» همان داشتنهای افراطی و مالان دوزیهای افرونخواهانه
است. از اینرو میتگريم که در تعالیم اسلامی برای مبارزه با سرمایهداری» چه بسیار که با اين خصلتها مبارزه شده است. از باب نمونه به چند روایت توجه کنیم:
بيامبر (صلىاللمعليهوآلدوسلم):
عن صلاح اول هذه الامة بالزهد و اليقينء و هلاى آخرها بالشج و الامل؛ سامان یاب کار این استه در آغاز به زهد و يقين است و بیسامانی أن, در بايانء بد أزمتد و بل ور
أرزودارى.»
صفحه 19:
پیامدهای فردی سرمایهداری
دارندگی اخلاق
امام سجاد (عليهالسّلام) در دعایی از خداوند مسئلت میکند که به او چندان ثروت بدهد که از حد نیاز داری بگذرد اما به سرمایه داری نرسد و این
همان زندگی بسنده و کفاف است تا به مشکلات فقر و اخلاق غیرانسانی سرمایهداری گرفتا
امام سجاد (علیهالللام):
«لهم انی استلک خیرالميشةء معيشة اقوى بها على جميع حاجاتى و اتوصل بها اليك فى حياة الانيا و فى اخرتی. من غیر ان تترفنی ALLS Ua
خدايا از تو معيشتى نيك خواهانم: معيشتى كه با آنء همه نيازمنديهايم را برآورم: و در زندكى اين دنيا و در آخرتم با آن به قرب تو برسم. بی آنکه مرا
غرق در نعمت سازی تا به طنیان افتمس»
صفحه 20:
پیامدهای فردی سرمایهداری
سیری ناپذیری سرمایه داران
حرص و أزمتدى سيرىنابذير از اركان اخلاق را _سرمیه ری است. و اين حالت جتان كريبان كير آنان مى كردد كه هر جه به سود و سرمايه و كستره ثروت خويش میفاشده سیر
نمى شوند و به سراغ بيشتر و ببشترها مى روند. ابن روند بكونداى وحشتناك دتبال م شود. و در تقطداى باز تم ى/يستد و احساس بى نيازى و سيرى بيش تمىآيد.
ببامبر (صلىلمعليهوآلدوسكم):
geen اجسادهم لاتبع؛ و قلويهم لا تخشعة: لى ابن مسعود! بدنها (شكمها) شان سير نمىشود. و دلهاشان خشوعپد نم ند.»
در إين سخن نبوى به تثيرمتقابل جسم و جان, در حالت مالاندوزى اشاره شده و آمده ست كه سيرى تابذيرى فزونخواهانه مال برستان, با فقدان خشوع و خقضوع قلب و روح (تفرعن و
las sins
و اصولا این حالت در مسائل مادی هست كه اكر أنسان بالحساس يستدكى با آنها رويرو تكشسته ويه يهره يرطرى يعافتازه لازم و مقيد دست age پس از برضورداری از زیستی معشول و
بسنده و مرفهء احساس بى نيازى مىكندء و از زياده خواهيهابى باز دارندى روى بر مىتابد و كرنه هيجتكاه احساس بىنيازى نم ى كند.
صفحه 21:
پیامدهای فردی سرمایهداری
سیری ناپذیری سرمایه داران
اممعلی(عیمالتلم)
«من رضى من الدنيا بما يجزيد. كان ايسرما فيها يكفيه. و من لم يرض من الدنيا بما يجزيه. لم يكن فيعاشيى يكفيهط
آن كسى كه بداندازه كفافه أز دنيا راضى شودء كمترين جيز دنيا يراى او بسنده است؟ و آن كس كه بداندازه كفاف راضى نشوده جيزى نيست كه يتواند لو را بسنده باشد.»
آرى كرفتارى جامعه بشرى بر سر همين ماهيت افزونخوا و زیادهطلب است که در پهنهاقتصاد جهانی. هر چه را ملیت و بهاء داشته باشد و بكوتداى در بازارها و مبادلات» ارزش أقرين و
سودأور باشد بايد به جنك أورد و سلطه خويش را بر آن تثنبييت كندء و در هيج حد و مرزیدرتگ تکند و چون جهنمی همه جيز را ببلعد و به تعبير قرآن كريم هر جه به أو بدهند زياده بسر
أن را طلب كندة
هو جملت له مالا ممدود.. ثم بطمع ان ازید؛
به او مالى فزاينده دادم باز طمع آن دارد که آن را افزونترکنم.»
صفحه 22:
پیامدهای فردی سرمایهداری
سیری ناپذیری سرمایه داران
سرمایهداا,چون به هیچ حد و اندازداى قائع نيستتد و احساسى سيرنابذير دارند هيجدكاه به بونيازى دست نمويابئة
امام كاظم (عليهالشلام) فرمود 7
«من قنع بما يكفيه استغنى» و من لم يقنع بما يكفيه لم يدرك الفنى ابن
هر كس به أنجه اورا بسنده الست قناعت كند. بىتباز استء و هر كس جنين نباشد. هوكز به بنيازى ترسد.»
أز انرو در تعاليم اسلامى. ب زي بتاهاى روحى و ددصفتى درونى سرمايددارى مبارزه ده اسسته جنانكه با عملكرد ببرونى و اجتماعى أن؛ تراكم ماربرستى در تظر اسلام يك یه اه منیب
اجتماعى محض ويا سياسى صرف نيست؛ بلكه بديده يست كه بر مجموع زمينههاى فرهتكى و فكرى و تربتى افراد نا شده است. بدين جهت اسلام به ويسسران كردن زمينهها و بايكادهاى
درونى و روحى مالاندوزى نيز توجهى شابان كرده است. (جنانكه ll gil pn nS al lp ترويج زندكى صوفياته و ترك دنب و يرهيز از رفاه و يهبود وضع معيشست جامصه و
مردم و نادیده گرفتن ارزش توسعه اقتصادی نیست؛ بلکه هدف چنانکه روشن است. ویژسازی امکانات رفاهی, و سلطه افكنى بر كل منابع و سرمايفها و بازارهاء توسط گروههای انسدک و
صفحه 23:
پیامدهای فردی سرمایهداری
ارندگی های عقل
تفکر سرمایهداری و رله کارهای آن» از موانع شکوفایی خرد ناب انساتی اس که دادههای عقل آمی رادر زیر لابههای.
سنكين و تيره حب مال و آمال» مدفون میسازد و روشسنگیریهای او را فرو میپوشاند و بدینسانند همه دلبسستگیها
افراطی وحب و عشقهای سرکش که در راه عقل و بررسیها و روشنگریهای او مانعی عظیم پدید می آورد.
صفحه 24:
پیامدهای فردی سرمایهداری
منظور از عقل
منظور او عقل. عقل انسانى استء عقلى كه براى انسانها ارزش قائل است» و جانداران و كياهان و حتى مواد یجان را حرمت مینهند عقلی که خوب و بد و زشت و زييا را مىتمتاسد. و بهارزشهای
اخلاقى و اصول نوع دوستى و ذيكر خواهى فرا مى خوائد. عقلى كه از درد و رنج ديكران رنج م AAS و به اندوه اننوهكينان. غمكين مىكردد عقلى كه خودخولهى و خودبرستى را محكوم و مردود
میقناسد و فرلخوان به دیگر دوسترها و انساتكرابىها لست. /
این عقل منظور ست که با عشقهای ماد و دلبستكى هلى ما اندوزى بتدريج كم فروغ مى شود نا بكلى از كار بيفتد؛ نه عقل لزارى استوار بر محور سودبرستى و خودخواهى. باباين رکه و
زيركىهاى سودجويانه و نقشهكشى هلى برخاسته از خودخواهى و خودمحورى. منظور نيست» كه با همه ب تعهدها و مسئوليتنشناسىها و قانون شكنى ها نيز سازكار مىافند و همه ارزش هلى اخلاقى و
معيارهاى انساتى را در اه جلب منافع. زير با م نهد وبا ترفندها و حيله كرىهاء هر مرز و حريمى را مى شكند و بر هر فضيلتى كام م ىكذار. و أن را يسيروزى بسه حساب م أورد. لين حسابكرى هلى
مادی در منعق دین, نرنگ و سالوس و شیطاتت است.
تفکر سرمایهداری ليبرال: با اين عقل انسائى: تاسازكار است. چون تلاشهای اقتصادی آنگاه که از اهداف تامین نیازهای انسائی و رفاه همكانى دور گردد و مالاندوزی؛ هدف شود و آزمندی پدید آييده
آقرصت فكر كردن درباره همه جيز جز افزايش سود و سرمیه رز اسان میکبد و از همدمی با خرد ودرياقت فروغ أن باز مىدارد. و ديكر نمى توائ از اين فروغ. برلى بازدارى خود از الاش دايم فر
عقب مال وبيرون أورمن أن ازاجتقا ديكران» بهرههند گرد و بدیتگونه خردنسانی از روشتگری و رنه لیک و بد و انساتی و ضدانسانی» با میماند و در چاله حساببگریهای مادی مدفین میشود.
صفحه 25:
پیامدهای فردی سرمایهداری
اهی روح و جسم
همچنین داشتنهایارطی, به زیستی اقراطى و شيهوتباره. و زيدمروى هلى ويرانكر همه نيروهاى آدمى م ىكشاند و انسان ر در گدب کاموری و شادخاری و لتپرستی, غوطمور م سازد و لين
نيودها در زندكى قردى نيز از عوامل تباهى جسم و روح و در نتيجهء خرد أدمى است! زيرا كه كامورىهلى افراطى و الذتيرستى و غوطهورى در خور و خواب و تمايلات جنسى؛ مايه تباهى جسم و
عقل خواهد كرديد. /
رفتن نيروه و از ميان بردن سلامت و تعادل لازم در مزاج انساتى ستء و موجب بر هم خوردن توازن در همه قولى انسائى بويز
امام على (علية اّلام) مى قرمايد: «قد خرقت الشبهوات عقله؛
شبهوتهاء خرد أو (دوستدار دنيا ومال) را تباه كرده استد.»
{pte le pal
هد اقبلوا على جيفة قد اقتضحو Ay و اصطلحواعلی حبها و من عشق شینااعشی بصره: و امرض قبله. فهو ينظر بعين غير صحيحة: و yaad yb ily gant
إدنياداران) به مردارى روى أورند که با خردن آن رسوا شدند و بر سر دوست داشتن آن با يكديكر همداستان كشتند. هر كس جيزى را سخت دوست بدارد چشمش ابيا و دلش بيمار مى شود جنين.
كسى يا جشمى ناسالم مبيند و با كوشى ناشنوا م شنود»
صفحه 26:
پیامدهای فردی سرمایهداری
تباهى روح و جسم
چشم و کوش و همه حواس ما لبرستانء يك سوذكر ست و همان سمت و سوى افزابش سرمايه را م تكرد و جوانب و معبارهاى ديكر را منظور نمودارد بنابراين بعراستى متوان كفت كه با چم
معيوب و كوش ناشنو به مسائل مى ذكرد و با شناختى بيماركونه و يك سونكر رويدادها را بررسى م ىكند و بديذكونه از درك و ریاف حقايق باز atl
cgay سخنی از امام صادق (عليهالشلام) از سباهيان aya ab شده استه
*.. القوام و ضده المكائرة: (از سباهيان خرد) مالدارى در حد قوام (اعتدال) است و ضد آن فزونخواهى است.»
اينكه قرآن مركويد انسانهانى هستند که قلبهاشان مهر شده است و از درک و احساس انسانی تهی ردیدند توجه به همین واعیت است كه با ييروى از تمايلات و سرسبردكى به اميال و شيهواته.
عقل انسائى از كار مافتد كر جه عقل ابزارى او كارا باشد.
هو طبع على قلويهم فهم لا فتهون؛- بر دلهاشانمهر نهد شده پس آنان درک نمیکند»
با در تعبير ديكر قرآن: هل لهم قلوب لا يفقههون بها و هم این لایصرون بها-؛ ايثان رادلهايى ست كه بدان نمى فهمند و جشوهابى ست et le aS
bow ea et کید فير هام فك لي د
صفحه 27:
پیامدهای فردی سرمایهداری
ردارندگی از عواطف انسانی
بيكمان در ميان ويزكى هاى انسائى. عواطف. جايكاهى بسى بلند خارد كه زندكى فرد و جامعه و بقاء نوع و سامانيابى خانواده و بر آن انار است. پکوای که پهرستی متوان گفت ضعف aye
يا مرك أن با ضدف و مرگ انسائيت همراة استه انسان با عواطف خويش زندكى م ىكند بيش أز أنكة با خزد يزيد مخور اصلى ديكر ذوستى و جامعدكرانى نيز غواطف استد انسان ذز يرت و وخ
است كه به اخلاقىهاى انسائى و مدثى روى مى أورد و از خوىهاى حيوائى و جنكلى دورى مى كزيند.
بيامبر (صلى الله عليهوآلهوسلّم) فرمود:
«فى الانسان مضغة اذا هى سلمت و صحته سلم بها سائر الجسد فاذا سقمت سقم بها سائر الجسد و فسد و هى القلبة
در انسان, ياره كوشنتى ات (قلب لاهرى و مظهر قلب باطنى) كه جون صحيح و سالم بماند. قسمتهلى ديكر بدن نيز سالم مىمائد و جون.
شودء ياقى بدن بيمار و كرفتار فساد خواهد شدا وآن.
قلب است..»
اما عواطف انسان در مالندزی و سرمايهسالارى. ضعيف مى شود و يا جنان تحت اثير گریشهای آزمندانه پول پرستیقرار میگیرد كه از كارآبى در ذرون أدمى مىافتد.
صفحه 28:
پیامدهای فردی سرمایهداری
ردارندگی از عواطف انسانی
امام على (pclae)
اعلموان
المال مفسدة للدين مقساة للقلوب؛ .. بدانيد كه فراوائى مال مايه تباه شدن دين اس و سخت ششدن دل هان»
اسخت شدن ذلها و ستكواركى قلبهاء همين ب ىاحساسى و ميرش وجدان و عواطف در انسانهاى شادخوار و خوش كذران است. در جامعه مدنى «ليبرال_سرمايهذارى». انسانها بمنزله إبزار و
هستند و تنها با معيار بازدهى و سودأورى» ارزيابى و ارزشكذارى مىشوند. حتى علم. فن» هتر و.. هم ارزش ذاتى ندارد؛ بلكه آنكاه كه به سود بيشتر و رشد توليد كمك كندء ارزشمند میگردد
بتابراين» نكرض سرمايددارى به انسانهاى ديكر. تكرش ارزشى و انسائى نيسته بلكه نكرشى اقتصادى است. و اين نوع تكرش يعنى نكرش ابزارى و كالاب به انسانء از ويزكىهاى تفكر
سرمیهاری است. باریاگر وجدان آدمی,کنار زده شود و قلب و در هم آلاید و سخت شود استوانه هاى اصلى شخصيت انسان از لحاظ عقیده و عاطفه ودیگر گرایشهای ارزشی فرو مریزد و یمان
و اخلاق ور به نیب میگذر وان فرواشی و نشیبگریی به دبكر نواحى وجود آذمى و كستره زندكى علمىء he Sing سياسى و اجتماعى و سرايت م ىكند و بينش و عمل أدمى را به
للفايستكييها سوق مى دهد ابن قساوت قله الكيزه نيزومتدى أست هر زندكى مال اندوزان و روش برخورد ليشان با اجتماع و جكونكى روابط با مردمان» و یمد حمی آن» دتم کشیدن مردم و استمار
حقوق آنان و مكيده شدن خون ابثان است. از إينجا روثئن مىكردد كه بر اجتماع سرمايهدارى. عواطف انسائى فرمائروايى نع كتند بلكه سرورى و حاكميت» با ستكدلى؛ ب ىاحساسى؛ بىتعيهدى و ظلم
و جوز اقسادی است و مه آن فشاز بر گرد
ٍیگران است.
صفحه 29:
پیامدهای فردی سرمایهداری
ردارندگی از عواطف انسانی
قرا,یاحاسی سرمایهارن و نظر تدای مردم دار انا چنن ترسیم من
*ان قارون كان من قوم موسى فبغى علبهم و أتناه من الكنوزما لن مفاتحه لتنوا بالعصبة ولى القوة اذقال له قومه لا تفرح أن see ll oe Val
ارون از قوم موسى بود. بس بر آان سرکشی کرد (ستم روا داثنت و ما جندان كنج به أ داده بوديم: كه حمل أنها برئى كروهى مردم نبرومند كران بود؛ أنكاه قومش به او كفتنة (آز سرمستى دأ
شادی مکن که خداند نگونه)شادمانن را دوست ندرد»
aig ate مرمست و دمن و خزن و نو را بهدلهای متگوره نان راهی نیستء در شادی و غرور رق شدند و درو دزف دردمتدان غلفائن كرجه اين لاماي ها عمقی ناد و
بهر حال افکار عممی و قضاوت انسنه زنگیر ب آنان تلخ م سازد. و وجدان آدمى هر جند در لايدهابى از زنكار لذت برستى ينهان شده باشد. آنان را سرزنش م ىكند و ذكراتى هلى روافزون از
دست دادن ثروتهاء خواب خوش را از أنان مىكيرد.
امام على [عليالّلام) قرمود: «.. فالمتمتعون من الدني تبكى قلويهم و أن فرحواء و يشتد مقتهم لا نفسهم و لن اعتبطوا يبعض مارزقو... ذرهلى يهردمندان از دنياء كريان اسست هر چنسد قسادمان
باشند و ب أنكه ديكران حتى به يارملى لز آنجه يهره یشان
اه است رشك م برتد اما خود أنان همواره از خود (و زندكى خود)
رقر مى شوفد.»
صفحه 30:
با تشکر از توجه شما