پاورپوینت
الهیات، دین و معنویت

پاورپوینت روان خوانی وتجوید مصور قرآن مجید برای همه دوره ها از دبستان تا دبیرستان

توضیحات: دانلود فایل پاورپوینت روان خوانی وتجوید مصور قرآن مجید برای همه دوره ها از دبستان تا دبیرستان باکیفیت آماده برای آموزش در کلاس درس تعدادصفحات :185 د استفال: یعنی نازک و رقیق ادا کردن، پایین آمدن و پست شدن در اصطلاح تجویدی: پایین آمدن ریشة زبان و دور شدن آن از کام بالا (دهان به‌صورت افقی باز می‌شود) بنابراین از ۲۸ حروف عربی به جز ۸ حروف استعلاء، بقیه استفال می‌باشند. روش شناخت پیاده کردن حروف استعلاء و استفال در قرآن: ۱. ابتدا به حرفی که صدای بلند روی آن قرار دارد باید توجه کرد. ۲. اگر یکی از حروف استعلاء بود، دهان هنگام تلفظ به‌صورت عمودی باز و صدای «آ» فارسی همراه با دو کشش تلفظ گردد. مانند: ا ضا ۳. اگر صدای بلند (کل) روی مابقی حروف (استفال) بود، دهان به‌صورت افقی باز و صدای فتحه آن همراه با ۲ کشش تلفظ می‌گردد. مانند: تاس زیر را انجام دهد: با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
دانلود فابل روان خوانی وتجوید مصور قر آن مجید برای همه دوره ها از دبستان تا دبیرستان باکیفیت آماده برای آموزش در كلاس درس تعدادصفحات :۱۸۵

صفحه 2:

صفحه 3:
‎Je SANS LEI alll 5 ah Aesth‏ 3 له ‎“Sell Sela acs Jol Jes gies 58 plill gl‏ ‎Org‏ هس ْم شرح بالقُرآنِ صَدري وَاستعيل بالقُرآن يدن وتو ربالشرآن بَصَري واطلق بالقرآن یساني وأعي علیه ها ینف لاحول ولافوَة الاب ‎ ‎

صفحه 4:
ور یکی از وظایف هم مسلمانان «قرائت قرآن كريم» و عمل به «فرامين إلهى» استء و اين قرائت بايد به صورت «ترتیل» باشد. ۱ ae a ۳ ws vat (tee ‏«ورتل القرد 5 تَرْتیلا4؛ علمای قرائت برای تحقق «فرائت ترتیل» در فرمایش‎ AZ Ski ‏الؤقوفي‎ et a Me delle pd ‏اميرمؤمنان‎ ‏علم تجوید و وقف و ابتدا را وضع کردند.‎ ‏سعی ما در اين نوشته, بیان قواعد رسم و ضبطء تجوید و وقف و ابتدا؛ فشرده و‎ ‏گویا و قابل استفاده به صورت پرده‌نگار (پاورپوینت) در کلاس درس می‌باشد.‎

صفحه 5:
(فافرفوا ها تیت رین آلفزدان» «پس آنچه برای شما ممکن و آسان است از قرآن بخوانید» «فرائنت» در اصل به معنای: «جمع کردن و به هم پیوستن» می‌باشد و «خواندن» را از آن جهت «قرائت» گویند که در خواندن «حروف کلمات کنار هم جمع می‌شوند». و در اصطلاح: «بازگویی الفاظ قرآن کریم به گونه‌ای که پیامبر گرامی اسلا قرائت فرموده است». (فضلی القاءاتالقرنیه تاريخ و تعریفه ص ۵۶)

صفحه 6:
GS ‏لزوم بادگیری و قرائت قرآن کریم‎ Be «یادگیری و قرائت قرآن کریم» وظیفة هم مسلمانان است» قال رسول له g Sah Ss ack aly Vales J B25 ‏«ماین موی‎ آن يَتَعَلمّ مِنَ القرآن وَيَكَفَقَهَ في4). (ستدرک الوسائل ۰ ۲۸۷) هیچ مرد و زن مومنی نیست. آزاده و برده مكر اينكه خداوند بر او حق واجبى دارد که باید (به اندازة توانش) قرآن را بیاموزد و در آن (بیندیشد و نسبت به معارف و احکامش) آگاهی پیدا کند.

صفحه 7:
قرآن کریم عهد و پیمان الهی با بندکان ۶ «لزوم قرائت روزانه» برای آشنایی با عهد و پیمان الهی. قال الصارق بشاد: ‎5B aad Mall 42 SI Sih‏ 55 للمرء المسلم آن ینظرّفي ‏عهدو ‎Axe les oly‏ 3 کل يوم خمسينٌ أيَة) (صول 188 ‎G8‏ ‏قرآن عهد و پیمان خداوند با بندگانش می‌باشد. پس بسیار شایسته است که هر مسلمانی در عهد و پیمان خويش (با خداوند) به دقت نظر افکند و هر روز (دست کم) پنجاه آیه از آن را تلاوت نماید. ‎

صفحه 8:
28 نقل قرآن کریم به دو صورت متواتر 5 قرآن کریم به دو صورت متواتر به دست ما رسیده است: ۲ 4«شنيدن همة قرآن از شخص ‎ALS poly‏ اسلام مَك و حفظ و نقل سینه به سينة مسلمانان از صدر اسلام تاکنون»؛ در زمان آن حضرت و ادامة آن توسط مسلمانان تا به امروز». وجود هزاران جلد فرآن مکتوب از صدر اسلام تاکنون. در موزه‌های جهان؛ و یکسان بودن آنهاء بهترین دلیل بر عدم تحریف قرآن کریم می‌باشد.

صفحه 9:
2 قرآن واحد از طرف خداوند واحد 6865 عن آی جعفرشیه قال. نارواد ترّ من ند واجدٍ وک الاختلاف يحي: من ‎A Spal) Bly Il LS‏ ۰ ۶۳۱ بر اساس این روایت صحیح از امام باقرْة: «قرآن یکی است (و به یک قرائت) از جانب خداوند یگانه. نازل شده. ولکن اختلاف (در قرائت) از جانب روایت کنندگان (قرائت قرآن) پدید آمده است.

صفحه 10:
‎uated a MEL gale pll‏ که قرآن را به قرائت مشهور نمی‌خواندنده فرمودند: ‎a‏ 1 لبك ف عن ‎UZ Kol sal ll aah‏ یر التاس...» اصول کافی, ۷ ۳۳ع) ‏ائمهُ معصومين عل مردم را از اختلاف در قرائت باز مىداشتند و از آنها می‌خواستند تا از قرائتی پیروی کنند که از پشتوانة جمهور مسلمانان برخوردار است و همواره میان آنها متداول بوده و هست؛ چرا که قرآن تنها به یک صورت از جانب خداوند یگانه نازل شده است و باید به همان ‏صوربت نی خوانته ‎deeds only Gl yAll Gly Sgt‏ واحِدٍ...) ‎

صفحه 11:
2 شیوهٌ قرائت قرآن کریم 37 ور آلفردان ترتلا» «ترتیل» در لغت: «تنظیم و ترتیب موزون»؛ و در اصطلاح: «خواندن قرآن به صورت منظم و شمرده که حروف و کلمات صحیح ادا شوند. همراه با تدبّر در معانی آیات». یادسپاری: لازمة تُر در معانی آیات» انتخاب محل مناسب برای وقف و ابتدا می‌باشد. در این صورت معنای اصطلاحی ترتيل» با تفسير حضرت على مكل در رابطه با ترتیل, یکی خواهد بود.

صفحه 12:
GE ‏معنای ترتیل در احادیث‎ Bp ‏معنای «ترتیل» در فرمایش امیر مومنان» علی بن ابی‌طالب ء:‎ )۳۵ ۸ ‏َلك عير جفظ الوقوف وَبَانْالشروف» (تفسیر صافی,‎ یرتیل تجوید الخروف وَمَعرفَةٌالوقوف» ‎pl)‏ ۲-۹۰ برای تحقّق فرمایش آن حضرت در معنای ترتیل: «علم وقف و ابتداء» برای «معرفت و حفظ الوقوف»؛ و «علم تجوید» برای «بیان و تجوید الحروف» وضع گردید.

صفحه 13:
میرک ‏روش‌های تلاوت قرآن‎ SF ‏تلاوت قرآن کریم به سه شیوه امکان‌پذیر است:‎ ‏تحقیق 6 «شمرده خوانی»؛‎ ۱ ‏بدون كم و زيلاتى).‎ elf cule ‏(قرنتقرآن با حداکتر رامش و با‎ ۲ تحدیر )8( >“ خوانی»؛ (قرائت قرآن با سرعت به شکلی که در رعایت قواعد» خللی وارد نشود). ‎pony‏ > «معمولی». (قرائت قرآن در حالتی بین ‎GS‏ 9 295(

صفحه 14:
7 مقدمات قرائت صحيح قرآن كريم +7 «قرائت صحيح قرآن كريم»» از سه جهت قابل بررسى است: ‎١‏ «روخوانى»» كتابت و علامتكذارى (رسم و ضبط) قرآن كريم؛ ۲- «نجوید» تلفظ صحيح حروف (مخارج و صفات حروف)؛ ۳- «وقف و ابتدا» انتخاب محل مناسب برای وقف و ابتداء لازمة یادگیری «تجوید و وقف و ابتدا» آشنایی با «نحوة کتابت و علامتگذاری (رسم و ضبط قرآن کریم) می‌باشد»؛ از این‌رو نخست به بررسی اصول نگارش و علامت‌گذاری (که همان روخوانی قرآن کریم است) می‌پردازيم.

صفحه 15:
برای آموختن هر زبانی» نخست باید با حروف و علامت‌هایی آشنا شد که مُصَوّت حروف در کلمات را نشان می‌دهد. الحمد له. حروف و علامت‌هایی که در قرآن به کار رفته (ضبط القرآن) با زبان فارسی یکسان است. تنها تفاوت در شیوةٌ نگارش بعضی از کلمات است که بر خلاف تلفظ نگارش یافته (رسم القرآن) که باید مورد بررسی قرار گیرد. برای یادگیری بهتر و رسوخ در ذهنء لازم است بعد از آشنايى با هر علامت و قاعده‌ای» روی چند صفحه از قرآن تمربن شود.

صفحه 16:
کتابت قرآن در صدر اسلام ‏ 45 کتابت عرب» در صدر اسلام» مراحل اوليةُ خود را می‌گذارنید و بسیار ساده و ابتدایی و فاقد نشانه‌هایی بود که امروزه از آنها استفاده می‌شود؛ پس از گسترش اسلام لازم دیده شد که اصلاحاتی در شيوة کتابت قرآن, انجام پذیرد تا عموم مسلمانان بتوانند قرآن را صحیح و بدون غلط بخوانند. اولین اصلاحات توفط ایوالانوودوفلی نا راهمانی آمیرموتان غلی بسن ابى طالب ءاشي صورت پذیرفت و سپس توسط خلیل نحوی از اصحاب امام صادق شاه تکمیل گردید که به بررسی آنها می‌پردازيم.

صفحه 17:
نام این علامت » «فنحه» و به معنای: «یکبار گشودن» می‌باشد؛ هنگام تلفظ حرف مفتوح لب‌ها یکبار حالت گشودن به خود می‌گیرد. «صدای فتحه» متمایل به «حرف الف» می‌باشد از اين‌رو برای نشان دادن آن» از شکل الف کمک گرفته‌اند و به صورت الف کوچک» مایل روی حرف قرار داده‌اند. و ‎pe‏ )؛ مانند: ‎Jes fo Ge Aik ‎pa adele ‏مق‎ tte ‎ ‎

صفحه 18:
نام این علامت س. «کسره» و به معنای: «یکبار شکسته شدن» می‌باشد؛ هنكام تلفظ حرف مکسور, لب پایین یکبار حالت شکستن به خود می‌گیرد. «صدای کسره» متمایل به «حرف یاء» می‌باشد (شبیه صدای «ای» اما بدون کشش) از این‌رو برای نشان دادن آن» از شکل یای غیر آخر کمک گرفته‌اند و ‎om‏ نقطه و ‎ila‏ زیر حرف قرار داد‌انده )= ی "ی)؛ مانند: ‎pl sem ull‏ نجل هد ‎es‏ ِسَرَربِيَدِكَ -اقَامِنَ لِحَوَنَةِ بِبَدَنِكَ ‎۳ ‎

صفحه 19:
نام این علامت ث, «ضمّه» و به معنای: «یکبار پیوستن» می‌باشد؛ هنگام تلفظ حرف مضموم» لب‌ها یکبار حالت پیوستن به خود می‌گیرد. «صدای ضمّه» متمایل به «حرف واو» می‌باشد. (شبیه صدای «او» اما بدون کشش)؛ از این‌رو برای نشان دادن آن» از شکل واو کمک گرفته‌اند و به صورت واو کوچک» روی حرف قرار داده‌انده )772 و)؛ مانند:

صفحه 20:
به این علامت » «سکون» و حرف دارای آن را «ساکن» می‌گویند؛ «حرف ساکن» به تنهایی خوانده نمی‌شود (چون فاقد حرکت است) از این‌رو به کمک حرف حرکت‌دار قبل از خود و به یک بخش خوانده می‌شود؛ مانند: ‎aes eae 2‏ كنز لقث ‎ate =e‏ ‎

صفحه 21:
«الف مدّی» الفی است که بعد از حرف مفتوح قرار می‌گیرد () و باعث دو برابر مد و کشش صدای فتحه می‌شود» (صدای کشیده فتحه) صداى الف مذىء تابع حرف قبل از خود می‌باشدء از این‌رو بعد از هشت حرف «خ» صء ضء طء ظء غ» ق» ر» درشت و پرحجم خوانده می‌شود؛ مانند: ‎GE‏ .اضاب.صاق.طاب .عاهزعَایب .قاتل .وا ‏و بعد از بیست حرف (باقیمانده) نازک و کم‌حجم خوانده می‌شود؛ مانند: او اقا جاوژا- سافیئا مار ادها انا -رجلان یاهمان كَرَاعِتَ ‎

صفحه 22:
5 ‏شکل الف مدى در بعضى از قرآنها‎ Be ‏«لف مدی» بر دو قسم است: «خوانا» و «ناخوانا»» از این‌رو در بعضی از قرآن‌ها‎ ‏(برای راهنمای قاری)» فتحه قبل از الف مدّی خوانا را به صورت ایستاده نوشته‌اند؛‎ ‏تا از الف مدى ناخواناء مانند: (رَبَّنَاأحُْشْف» تمیز داده شود.‎ (Usls USS ‏مانند:‎ در اين رسم الخط نيزء الف مذی (از نظر درشتی و نازکی) تابع حرف قبل می‌باشد؛ مانند: EUG ULE. glass blag held Seals ‏ادا -فال لاتخافا ما لا‎ ‏نا آغدالنا و لک آفدالکر‎ ube ue ules

صفحه 23:
در نگارش اولیه. الف مذی بعضی از کلمات را نمی‌نوشتند. هنگام علامت‌گذاری قرآن (برای راهنمایی قاری)» بعضی الف کوچکی بعد از حرف مفتوح اضافه کردند؛ مانند: ‎agi. bA>‏ و بعضی دیگر فتحة همان حرف را ایستاده نوشتند؛ مانند: «رَحنْ, ‎call Labs (Lgl‏ مدىء در اين شكل نیز همانند شکل قبلی می‌باشد؛ مانند: 1 1 ‏الق‎ ai asi. ral ateGeetl ji sgh gal ss

صفحه 24:
8 علامت باء مدای (صدای کشیده کسره) 456 «یاء منّی» پایی است که بعد از حرف مکسور قرار می‌گیرد (-ی) و باعث دو برابر مد و کشش صدای کسره می‌شود» (صدای کشيده کسره)؛ مانند: «یاء مذی» بر دو قسم است: «خوانا» و «ناخوانا» از اين‌رو در بعضی از قرآن‌ها (برای راهنمای قاری)» کسرة قبل از اء مذعی خواا را به صورت ایستادهنوشته‌ند؛ مانند: فی ‎pals‏ تا از ياء متى ناخوانا مانند: نی الا زض4 تمیز داده شود. مَبینین -مَبیلی -فکهین -قمیهی -میبینَ

صفحه 25:
3 علامت واو مدای (صدای کشیده ضمه) 5۶ «واو می»» واوی است که بعد از حرف مضموم قرار می‌گیرد (-ُو) و باعث دو برابر مد و کشش صدای ضمّه می‌شود (صدای کشيدة ضمّه)؛ مانند: ‎meee ose alee 12‏ عد عع 4 ق لوب -وعذُون ی مولون یوبن سول ‎gilt ase. an %‏ لو یلو تالكر لاتتطقون بغز ذا يدوق وذاتكتثوة ‎oc Style A Sf BL SIG‏ جِلُونَ ‎

صفحه 26:
به اين علامت ح ء «تشديد» و حرف داراى أن را «مُشدد» مى كويند. «حرف مشدد» دو بار ولی محکم و با شدّت خوانده مىشودء بار اول به صورت ساکن و به کمک حرف قبلی و باردیگر با همان حرکتی که همراه دارد؛ مانند: 3 24 3 1 مَدّ حم مَدْ دَ؛صَلَ ‎ES REIS‏ در تلفظ حرف مشاد نبايد بين حرف ساكن و متحرك فاصله إيجاد شود َدَّرلِكُل -تَسْرمَقَرنِينَ -تُعَذبْهُر ‏ يْصِرُونَ SHS otk ‏فصَلٍ لك‎ WES Be

صفحه 27:
هرگاه بعد از حروف مذی (-1- ی -و)» حرف ساکن, مشدّد و یا همزه قرار گیرد. حروف مدّی را باید بیش از مقدار طبیعی مد و کشش داد» در اين صورت براى راهنمای قاری قرآن» علامتی به این شکل (-2) روی حرف مدی قرار داده‌اند؛ مانند: تم وی ی ماهر با اهر دای

صفحه 28:
«تنوین»: نون ساکن زائدی است که نوشته نشده ولی خوانده می‌شود و نشانة ان تکار شکل حرکت (- چا میباد و پر سه قسم استه "مانند: ‎5S.‏ - خن OLA) om es as 3 رهز - ‎Oa;‏ ‏یاذسهاری؛ ذر بعضی از کلمانته بند از تتنوین ‎coil yp ly oA abs pile GUN) odd‏ نمی‌شود؛ مانند: GO Mille tot oh ‏کناب‎

صفحه 29:
GS ‏حروف ناخوانا (رسم القرآن)‎ SB ‏در قرآن کریم. به حروفی برمی‌خوریم که نوشته شده ولی خوانده‎ ‏نمی‌شوند و به آنها «حروف ناخوانا» می‌گویند.‎ ‏خروق ناخوانه برد مجموعه فزسم رن‎ ced,’ gle ‏در کذانب‌های‎ ‎corel‏ یعنی کلماتی که بر خلاف تلفظ نوشته شده است. ‏«موارد حروف ناخوانا» در قرآن کریم» «هفت مورد» می‌باشد (و مجموعاً جهار حرف «و ؛ ل. ی» در آنها نوشته شده ولی خوانده نمی‌شوند) که به بررسی شيوة نگارش و علامت‌گذاری آنها می‌پردازيم. ‎

صفحه 30:
75 ‏۱-بایه و کرسی همزه زاین‎ ZB حرف همزه ‎Med‏ گاهی به تنهایی نوشته می‌شود؛ مانند: امن ‎BLAS‏ ‏و گاهی روی سه حرف «وأیْ» قرار می‌گیرد در این صورت این سه حرف «وای» پایه و کرسی همزه می‌باشند و خوانده نمی‌شوند؛ مانند: ‎cd Se SL‏ سب عبت .فرن سم ‏و كاهى ياى غير آخرء يايه و كرسى همزه «ي) قرار مىكيردء در اين صورت نقطة أن را ‎

صفحه 31:
5 ۲-پایه و کرسی الف مدی دودی 5 ‎JSS‏ دوم الف مدی «--, گاهی به تنهایی می‌آید؛ مانند: ‎SEA)‏ و گاهی بعد از آن» واو و یایی می‌آید که علامت ندارند (و ی در این صورت در حکم پایه و کرسی می‌باشند و خوانده نمی‌شوند؛ مانند: ited dlgemile ‏و كاهى ياى غير آخرء بايه و کرسی الف مدی قرار می‌گیرد (دی» در این صورت‎ ‏نقطة آن را نمی‌نویسند؛ مانند: هدئاء‎ 5 روف - يَرْطى -حَلوةُ -يَخْيى -مَلوةُ-تُخزى wes ‏يَخْشها‎ She Jaca spel

صفحه 32:
در زبان عرب. افعالی که به واو جمع ختم می‌شوند» در صورتى كه بعد از آنهاء ضمیر متصلی نیامده باشد. الف ناخوانایی بعد از آنها می‌آورند تا واو جمع از غیرجمع تمیز داده شود؛ مانند: BN || Beta ok ‏ما اد‎ EIN yas 5 ay Ka Gis آژوژئوهم ‎Aah 155 sgh‏ و گاهی این الف» برخلاف قاعده. بعد از واو آخر بعضی از کلمات آمده؛ مانند:

صفحه 33:
در قرآن کریم به شش کلمه برمی‌خوریم که با واو مدی (او) نوشته شده ولی واو مدّی آنها خوانده نمی‌شوده نحوة نوشتن و خواندن این شش کلمه عبارت است از: Sule. asi AA ‏لو -أولات‎ ds yc as_al ov yi GRRE NB) ‏در بعضی از قرآن‌هاء روی واو این شش کلمه و الف جمع» داثره کوچکی‎ ‏داده‌اند تا دلالت بر ناخوانا بودن آنها کند؛ مانند:‎ BLIGE Asis yt ‏أقبُوأ‎

صفحه 34:
8 ۵ -همزه وصل در وسط کلام «..۱...» ‎GEE‏ «همزهٌ وصل»: الف متحرکی است که در ابتدای کلام خوانده می‌شود ولی در وسط کلام خوانده نمی‌شود؛ مانند: ‎cf‏ سه فال له دا سه یا قوذ لوا ‏در بعضی از قرآن‌هاء روی الف همزة وصل, صاد غیر آخری «» قرار داده‌ند؛ مانند: ‏من آلکثاب -وآذکرانم - فا أَذْهب - ألهولِينَ عن آهتدی لَقٍَ آنتکپزوا -عن لین و لت لب دی یلك الکندال - عق لول - ارم نیال ‎

صفحه 35:
همزة وصل در آغاز فعل» اسم و حرف می‌آید. 4 همزه «آل» تعریف» هميشه « مفتوح» می‌باشد؛ مانند: كناب ‎len A Us‏ در ۱ همیشه « مکسور» می‌باشد؛ مانند: شرس دس أن ح ين ( در «فعال»» با توجه به «دومین حرف بعد از همزه»» اگر «مفتوح یا مکسور» بود با «کسره» و اگر «مضموم» بود با «ضمّه» خوانده می‌شود؛ مانند: ‎angel‏ ات »آطرب سه آطرت الط ‎phen‏

صفحه 36:
1۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳2 ‎Gite dah Bm‏ نزد همه وصل (-ا ی -و+) 538 «هرگاه حروف مذی به همزة وصل برسند»» ميان حروف مدى (كه ذاتاً ساکن می‌باشند) و حروف بعد از همزة وصل (که هميشه ساکن یا مشدّد می‌باشد) التقاء ساکنین پیش می‌آید؛ «برای رفع التقاء ساکنین» حروف مدّی» خوانده نمی‌شود»؛ مانند: وَإِدَ آلْجبالُ سب وَإِدَْجبالُ: في الْمديكةٍ > ذلمبينة وش هلعش جعلتاالائذارد رتنا حسف ‎Sele ach‏ وود ‎Ale AY. SMES - sD NL)‏

صفحه 37:
3 لام «آل» تعریف نزد حروف شمسی 2 لام أل تعريفه هميشه ساكن مىباشد؛ نزد جهارده حرف قمری اظهار شده و به صورت لام ساکن خوانده می‌شود؛ مانند: مرلو الیل والبغال والحبیر اما نزد حروف شمسیی تبدیل به حروف شمسی شده و در هم ادغام می‌شوند» در این صورت لام را بدون سکون و در عوض,» حروف شمسی را مشدد می‌نویسند؛ مانند: ‎SLUG hI‏ من أََخَة -هوالصَلال-ولااللُوز إل ‎ASIEN Je seal ge JEN‏ ین آلژاهدیی -َالضْلْم ‎

صفحه 38:
لإحروفى كه نوشته نشده ولی خوانده می‌شونه ۳ در قرآن كريم به سه حرف «, وء ی» بر می‌خوريم که در نگارش بعضی از کلمات «نوشته نشده ولی باید خوانده شوند»؛ در بعضی از قرآن‌ها برای زاهنمای قاری ‎as giles‏ و یای کوچکی اضافه نموده‌اند؟ مائند: ؛ َو سه يسَوُونَ ؛ ترا ءاسم تراءا هر يعفتى ندزكر ار قرآن‌هء با ایستاده نو شتن شكل فتحه و كسره حرف قبل (ل) و وارونه نوشتن شكل ضمه (6). لزوم تلفظ آنها را مشخص نمودهاند؛ > مع عدو وه -یِسشتون ‎Se‏ .5-56 یداو

صفحه 39:
= اشباع هاء ضمیر ۰ بیر» عبارت از است: هه , ه» که در آخر کلمه می‌آید و معضی ‎gh‏ آن» می‌دهد؛ مانند: لد «برای او» فیه «در آن». 48 سر ادا کردن حرکت هاء ضمیر است به قسمی که از كسرهء ياء مدّى و از ضمّهء واو مذی تولید شود» و آن وقتی است که قبل و بعد از هاء ضمیر متحرک باشد؛ در بعضی از قرآن‌ها برای راهنمای قاری» واو و ياى کوچکی بعد از هاء ضمیر اشباع شده اضافه نموده‌اند و بعضی دیگر از قرآن‌هاء شكل كسره و ضمّه را به اين شكل ‎>1١‏ ) نوشتهانل؛ مانئد: نعل ‎Gl Sali cant‏ عورّجهه لَقَادِرٌ

صفحه 40:
85 ‏موارد عدم اشباع هاء ضمیر‎ ZB ‏اكر قبل و يا بعد از هاء ضميرء ساکن باشد. هاء ضمیر اشباع نمی‌شود و با حرکت‎ ‏معمولی خودش خوانده می‌شود؛ «موارد عدم اشباع هاء ضمیر» عبارتند از:‎ 3 قیل ازتهاه شتمیز: ‎slat Plucky‏ $2215 ‏آدقة 83:3 اقب‎ ac) ak " - قبل از هاء ضميرء حروف مدّی 5 مانند: ‎tlh‏ فیة موه -هداه -وَهدية_نضووة ۳ -بعد از هاء ضمیرء ساکن یا مشدد باشد؛ مانند: له ‎ily Las‏ -ذونه لبط به الَِّينَ ‎BSL‏

صفحه 41:
تنوین: نون ساکنی بود که نوشته نشده ولی خوانده می‌شود؛ اگر بعد از تنوین» حرف ساکن یا مشددی باشد. در این صورت «النقاء ساکنین» خواهد شدء برای «رفع التقاء ساکنین» نون تنوین در تلفظ با کسره خوانده می‌شود؛ مانند: 101011011111118 در بعضى از قرآن‌هاء برای راهنمای قاری» نون مكسور كوجكىء در كنار تنوین» اضافه نموده‌اند؛ مانند: ‎dl‏ انوا -پرختق الوا وش الوم ‎

صفحه 42:
8 حروف مقطعه در قرآن کریم ‎GS‏ «حروف مقطعه»: حروفی هستند که در اوائل ۲۹ سورة قرآن کریم آمده است؛ به صورت متصل نوشته شده ولی باید هر حرفی, جدا جدا و با اسم عربی آن خوانده شود اسامی بیشتر آنها با اسامی"قارسی یکسان است. تتها پیج حرف (نصا را بطا - ها .یا) با فارسی تفاوت دارند که در بعضی از قرآن‌ها با علامت «د» مشخص شده‌اند؛ مانند: ردنة از لس نتاس الحمد له با قواعد روخوانی آشنا شدید برای روانخوانی قرآن, لازم است روزانه چند صفحه قرآن با دقت بخوانید تا آمادگی لازم جهت یادگیری تجوید پیدا کنید.

صفحه 43:
«تجوید» در لغت: «تحسین و نیکوسازی»؛ و در اصطلاح: «إخراج كَل خرف من مَخْرَجِهِ مَعَ اعطایه ‎ABS‏ 9 ‎Wai‏ تلفظ هر حرفى از مخرج آن با درنظر كرفتن و رعايت خّق حرف (صفات ذاتی و مُمیّزه که لازم حرف است و باعث تميز دادن حروف می‌شوند) و مُستحّق حرف (صفات عارضی و مُحّنه که بر اثر ترکیب حروف» عارض می‌شود و باعث روان و فصیح ادا شدن کلمات و آیات می‌گردند)».

صفحه 44:
88 موضوع و فایده تجوید 75 آن کریم عارضی (که بر اثر ترکیب حروف ناشی می‌شود)». فا «حفظ و نگهداری زبان از اشتباه و خطا در قرائت قرآن كريم ( از نظر مخارج و صفات حروف) و قراشت قرآن به همان شیوه‌ای که در صدر اسلام خوانده می‌شد».

صفحه 45:
تلفظ حروف از مخرج همراه با صفات ذاتی و مميّزه كه باعث تميز دادن يكديكر مىشوند بر همة افراد (با سواد و بى سواد)ء لم 221011212212 21 07 ea ‏ادا شدن كلمات و آيات قرآن كريم مىشوند‎

صفحه 46:
قرائت قرآن با لحن عربی و صدای زیبا قال رسول اه «تر الآ بان العرب وآصوها.. قرآن را با آهنگ و لهجة عربی بخوانید. ‎oye 2 q ov‏ 5 «عیئا الق باصواتکم 5 ‎Wt Sl dss ASS yA‏ قرآن را با صدای خود زینت دهید که صوت نیکو بر زیبایی قرآن می‌فزاید. (اصول کافی» ۰۲ ۶۱۴ و وسائل الشیمهء ۴: ‎۸۵٩‏

صفحه 47:
2 آشنایی با مخارج حروف 75 «مخارج حروف» از مهمترین مباحث علم تجوید است. بادگیری 9 ‎cole,‏ تلفظ صحیح حروف» مبتنی بر شناخت دقیق مخارج آنها می‌باشد؛ بر قرآن آموزان» لازم است با اعضای دستگاه تکلم آشنا شوند تا بتوانند حروف را درست تلفظ نمایند.

صفحه 48:
جوف (فضاى خالى حلق ودهان) حنجره و تارهاى صوتى

صفحه 49:
«حرف» در لغت: «طرف و کنارة هر چیز»؛ و در اصطلاح: «صوتی است که بر یکی از بخش‌های دستگاه تکلّم تکیه داشته باشد». «لَصُوتُ المُعتّود عَلى مُخرّج م معدن أوعقدّن. مالا كنا مخت کی تیا تفا تررق خلقی, لسانى و شفوى) يا مقدّر (تقديرى و فرضىء مانند حروف ‎(Bde‏ ‏تكيه داشته باشد.

صفحه 50:
«مخرج» در لغت: «مَحل خروج مَحّل بیرون شدن»؛ و در اصطلاح: «مکان تولید یا مَحَل تلفظ حرف». هوای بازدم» پس از عبور از حنجره» در یکی از قسمت‌های دستگاه تكلم محدود شده و بدین ترتیب» حرف ایجاد می‌گردد. محلی که هوا در آن به حرف تبدیل می‌شود» «مخرج حرف» می‌نامند؛ مانند «لب‌ها» که محل تلفظ دو حرف «باء و میم » است.

صفحه 51:
88 حروف اصلی و فرعی * خروق اصلی » حروفی هستند که دارای شکل و مخرجی مشخص می‌باشند؛ مانند: شکل «ب» برای حروف «باء» و «نی» برای حرف «قاف»؛ خروق ‎CEP‏ حروفی هستند که دای شکل و مخرجی مشخص نمی‌باشند؛ و بین دو مخرج در جریان می‌باشند؛ مانند: همه تسهیل شده در «أَعْجَمینٌ؛ که بین الف مدی و همزه تلفظ می‌شود و یا الف اٍماله شده در «مَجْرَيِهَاا كه بين الف و ياء خوانده می‌شود.

صفحه 52:
«حروف اصلی» از نظر نوشتاری (مکتوب) ۲۸ حرف و از نظر گفتاری (منطوق) ۲۹ حرف می‌باشند. و این بدان خاطر است که حرف «الف» از نظر نوشتاری یک شکل دارد ولی از نظر گفتاری بر «دو قسم» است: ۱- «لفی» که به صورت «همزه» خوانده می‌شود؛ مانند: آحمد. سأل؛ ۲- «لفی» که مُصَوّت «لف می» است؛ مانند: لا تماقا

صفحه 53:
«مخرج عام»: مکانی است که دربرگيرندة یک یا چند مخرج است و به آن «موضع» نیز گفته می‌شود و شامل پنج مخرج کلّی است که عبارتند از موضع (جایگاه): جوف - خلق - لسان - شفتان - خیشوم

صفحه 54:
«مخرج خاص»: مکانی است که دربرگيرندة تنها یک مخرج است. و تعداد آنها بنابر قول مشهور «هفده مخرج» مىباشد و هر مخرج؛ محل تولید یک تا سه حرف است. براى شناسايى مخرج هر حرفىء کافی است آن را ساكن يا مشدد نموده و به کمک الف متحركى قبل از آن» تلفظ نموده؛ مانند: Bt ‏معي و ا ا‎ 3 < wi ... ‏اب اب .اث ات .اث اث .اج اب‎

صفحه 55:
«جوف» در لغت: «درون و فضای خالی». و در اصطلاح: «فضای خالی حلق و دهان». و محل خروج «حروف مدی» می‌باشد. «حروف مدی», سه‌تاست: ۰12 _ی. 2 و» در هنگام تلفظ «حروف مدّی»» صدای حرف بدون تکیه بر قسمت معیّنی از دستگاه تکلّم. در تمامی فضای خالی حلق و دهان, به صورت نرم و آسان امتداد پیدا می‌کند؛ از این‌رو به آنها «حروف مدولین» ذ

صفحه 56:
‎coat >‏ 4 «الف مدّی»: از ارتعاش تارهای صوتی همراه با باز شدن دهان و پایین آمدن سطح زبان و امتداد صوت در ‏فضاى حلق و دهان به وجود می‌آید. براق ‎Spal col JUS el alld‏ مفتوحی قبل از الف» اضافه کرده و آن را تلفظ نمود؛ مانند: ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 57:
«یاء مذی»: از ارتعاش تارهای صوتی همراه با پایین آمدن فک زیرین و بالا آمدن وسط زبان و امتداد صوت در فضای حلق 9 دهان به وجود می‌آید. برای شناسیایی آن: کافی اسبت کنه حرف مکسوری قبل از یاء» اضافه کرده و آن را تلفظ

صفحه 58:
۱ ‎Ga gph‏ ارتناش تارهای ضوتی همراه با زد قندن ليها و بالا آمدن انتهای زبان و امتداد صوت در فضای حلق و دهان به وجود می‌آید. عراف ‎pw 8h Bel ALS yy) lal‏ مضمومی قبل از وا اضافه کرده و آن را تلفظ نمود؛ مانند:

صفحه 59:
و از بالا به مرز زبان کوچک محدود می‌شود. » قسمتی از دستگاه تکلّم است که از پایین به تارهای صوتی در حنجره » دارای سه مخرج است و از هر مخرج دو حرف تولید می‌شود که به‌آنها«حروف حلفی» می‌گویند: دی الحلق (بتدای حلق, قسمت زبان کوچک) 4 وسط الحلق (وسط حلق» قسمت دریچه نای) ۶ أقصّى الحلق (نتهای حلق؛ قسمت حنجره) eb

صفحه 60:
Ge yom sp peel ‏مخرج دو حرف «همزه» و «هاء» انتهای حلق و در محل حنجره می‌باشد‎ ‏هنگام تلفظ «همزه» تارهای صوتی به‎ ‏یکدیگر متصل, و با جدا شدن از یکدیگره‎ ‏تارهای صوتی مرتعض شده و با حالت‎ انفجاری تولید می‌شود. اما هنگام تلفظ «هاء» تارهای صوتی بدون ارتماش به یکدیگر نزدیک شده و با سایش هوا در این محل تولید می‌شود.

صفحه 61:
مخرج دو حرف «عین» و «حاء» وسط حلق. ودر محل دريچة نای می‌باشد. هنكام تلفظ «عين»» دريجة ناى به آرامى عقب كشيده مىشود و با ارتعاش تارهای صوتی» صدا کمی نرم به دیواره‌های حلق کشیده می‌شود. ‎Melo» Sails lin Lal‏ دیواره‌های وسط حلق به هم نزدیک شده و بدون ارتعاش تارهای صوتی» صدا با حالت گرفتگی به دیواره‌های حلق کشیده می‌شود, ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 62:
میان حلق و دهان می‌باشد. مخرج دوحرف «غین»و«خاء» ابتدای حلق» مرز هنكام تلفظ اين دو حرفء ريش زبان بالا رفته و به زبان كوجك نزديك مىشوه با اين تفاوت که در تلفظ «خاء» تارهای صوتی مرتعش نمی‌شود و صدا با کمی خراش در دیوارة حلق» کشیده می‌شود؛ ولی هنگام تلفظ «غین» تارهای صوتی مرتعش شده و صدا به نرمی در مخرج خود کشیده می‌شود.

صفحه 63:
«موضع لسان»: از وسیع‌ترین مواضع اه تكلم است» و شامل: «بخش‌های مختلف زبان» و «اجزای مختلف کام بالا» می‌باشد. ‎WT‏ 4 ۱ ۳" 20 بخش‌های مختلف زبان عبارتند از: 7 ۱- جذر اللسان (ريشة زبان) ‎١‏ -أقصى اللسان (انتههاى زبان) ‎bog‏ اللسان (ميانة زبان) > - طرف اللسان (جلو زبان) 0 رأس اللسان (سر ‎(obj‏ #حافة لسن كنار ‎(la.‏

صفحه 64:
و رتم۱۷ 6 «اجزای مختلف کام بالا (قسمت‌های ثابت اندام گفتاری) عبار تند از: «الحتک اللحمی» نرم‌کام «الّهاة»؛ زبان کوچک

صفحه 65:
۵.عقل (نواجذ) ۴ عدد

صفحه 66:
«موضع لسان» دارای «ده مخرج» و شامل «هیجده حرف» می‌باشد. مخرح اول: محل تولید حرف «قاف»؛ انتهای زبان و ابتدای زبان کوچک در هنكام تلفظ حرف «قاف» انتها و ريشة زبان بالا رفته و با ابتدای زبان کوچک» متصل, و با جدا شدن از یکدیگره تارهای صوتی مرتعش شده و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: هنگام تلفظ «قاف ساکن» باید ريشة زبان از زبان کوچک جدا شود تا حرف «قاف» شنیده شود.

صفحه 67:
مخرج دوم «موضع لسان»: محل توليد حرف «کاف»؛ انتهای زبان و ‎SLRS‏ ‏زبان کوچک و بخنسی از نرم‌کام مجاور می‌باشد. در هنگام تلفظ حرف «کاف» انتهای زبان کمی جلوتر از ريشة زبان» بالا رفته و به انتهای زبان کوچک و بخشی از نرم‌کام مجاور آن؛ متصل و با جدا شدن از یکدیگر, بدون ارتعاش تارهای صوتی» حرف «کاف» تولید می‌شود. به دو حرف «قاف و کاف» حروف وی می‌گویند. «لهاة»: زبان کوچک است که محل تولید اين دو حرف می‌باشد.

صفحه 68:
مخرح سوم «موضع لسان»: محل تولید سه حرف «جیم» شین و یای غیر مدّی». وسط زبان و قسمت مقابل آن از سقف دهان (سخت کام) می‌باشد. یادسپاری: به این سه حرف «حروف شجری» می‌گویند. «شجر»: يعنى شكاف ميان دهان كه مبدأ توليد اين سه حرف می‌باشد.

صفحه 69:
در هنكام تلفظ حرف «جیم» بخش جلویی وسط زبان با سقف دهان (سخت کام) متصل و با جدا نسدن از يكديكر, تارهای صوتی مرتعحش شده و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: هنگام تلفظ «جیم ساکن» باید زبان از سقف دهان جدا شود تا حرف «جیم» شنیده شود.

صفحه 70:
در هنگام تلفظ حرف «شین» وسط زبان در حالی که شیاردار شده به سقف دهان (سخت كام) ‏ نزديك شده وهوا از داخل آن بدون ل ارتعاش تارهاى صوتى؛ روى سطح ا زبان يخش و جريان بيدا مى كند. يادسيارى: به اين حالت (انتشار و پخش شدن هوا در فضاى دهان)» «تفشى» مى كويند. ‎ex‏ ال( وممتترموايدت ات ۵7)

صفحه 71:
در هنگام ‎pt gh» Bali‏ مدّی» وسط زبان به سقف دهان (سخت کام) نزدیک سده و هوا از ت صوتی به خارج جریان پیدا می‌کند و تفاوت آن با «یاء مدی» در مخرج و امتدادپذیر بودن صدای باء مدی می‌باشد.

صفحه 72:
مخرج چهارم: «موضع لسان»: محل تولید حرف «ضاد»؛ یکی از دو کنارة زبان با دندان‌های آسیای بالا می‌باشد. حرف «ضاد» از تماس تدریجی یکی از دو کنارةً زبان (به استثنای سر زبان) با دندان‌های آسیای ‎Shade,‏ ‏بالای همان طرف همراه با ارتعاش تارهای صوتى و جريان صوت از ميان آنها ايجاد می‌شود. 6 یادسپاری: حرف «ضاد» را «خیرسی» می‌گویند» بل دلیل وابستگی به دندان‌های «آضراس». ‎ag‏

صفحه 73:
ف «لام» 4 مخرج ينجم «موضع لسان»: محل توليد حرف «لام»؛ كنارة دو طرف سر زبان با لثهُ دندانهاى مقابل مىباشد. حرف «لام». از اتصال بخش جلويى كنارة دو طرق سير ازبان_با لثة ذتنانهاى مقابل'(ثثاياء رباعيات» انياب و ضواحكى) و خروج صدا از دو كثارة باقيمانده (محل تلفظ ضاد) همراه با ارتعاش تارهای صوتی ایجاد می‌شود.

صفحه 74:
مخرج هفتم «موضع لسان»: محل تولید حرف «نون»؛ سر زبان با لثة دندان‌های پیشین بالا می‌باشد. حرف «نون» از اتصال سر زبان با لثة دندان‌های پیشین بالا (ثنایا و رباعیات) و خروج صدا از مجرای بینی همراه با ارتعاش تارهمای صوتی ایجاد می‌شود. نکته: حرف نون دو جزء دارد: جزء لسانی (مخرج حرف) و جزء خیشومی (محل خروج صدای حرف).

صفحه 75:
مخرج ششم «موضع لسان»: محل تولید حرف «راء»؛ سر زبان با ‎slag lis ad‏ تنایای بالا می‌باشد. حرف «راء» از تکرار برخورد سر زبان با شة دندان‌های ثنایای بالا و خروج صدا از باریکة سر ویتان هضراه با ازساش بازهای وی ایضاه می‌شود. یادسپاری: به سه حرف «لام. نون و ‎«Hd Bg” Kel,‏ می‌گویند؛ «ذلق» تیزی سر زبان است که در تلفظ این سه حرف تقش ذازد:

صفحه 76:
مخرج هشتم «موضع لسان»: محل تولید سه حرف «تاء دال و طاع»؛ بخش جلویی روی سر زبان با برآمدگی لثة ثناياى بالا می‌باشد. a 4 f به اين سه حرف «حروف پطعی» می‌گویند. ‎glad»‏ همان برآمدگی کام بالاست که محل تولید این سه حرف می‌باشد.

صفحه 77:
هنكام تلفظ حرف «تاء»» بخش جلویی روی سر زبان بالا رفنه و با برآمدگی لثة ثنایای بالا متصل و با جدا شدن از یکدیگر بدون ارتعاش تارهمای صوتی و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: صدای حرف «ناء» هر چند «انفجاری» است ولی در هنگام تلفظ ‎co‏ هوای بازدم (تفس) جریان دارد.

صفحه 78:
هنكام تلفظ حرف «دال» بخش جلویی روی سر زبان بالا رفته و با برآمدگی لثة ثنایای بالا متصل و با جدا شدن از یکدیگره همراه با ارتعاش تارهای صوتی و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: در هنگام تلفظ «دال ساکن» باید سر زبان از برآمدگی لثه جدا شود تا حرف «دال» شنیده شود. ZN Cae | kee

صفحه 79:
هنكام تلفظ حرف «طاء» اضافه بر اتصال بخش جلویی روی سر زبان با برآمدگی له ثنایای بالاه ريشة زبان نیز بالا رفته و با جدا شدن سر زبان» تارهای صوتی مرتعش شده و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: در هنگام تلفظ «طاء ساکن» باید سر زبان از برآمدگی لثه. جدا شود تا حرف «طاء» شنیده شود.

صفحه 80:
مخرج نهم «موضع لسان»: محل تولید سه حرف «زاءء سین و صاد» «بخش جلویی سطح زبان و سطح صاف پشت له ثنایای بالا می‌بانشد». به این سه حرف «حروف آمتلی» می‌گویند. «اسَله»: «سطح باریک سر زبان» است که محل تولید این سه حرف می‌باشد.

صفحه 81:
۱ ۱ هنگام تلفظ دو حرف «زاء» و «سین» بخش جلویی سطح زبان به صورت شیار به سطح صاف پشت له ثنایای بالا نزدیک شده و با سایش هوا از این شکاف و مجرای باریک همراه با ارتماش تارهای صوتی. حرف «زاء» و بدون ارتعاش ‎SLOT‏ صوتی» حرف «سین» تولید می‌شود. نکته: تیزی سر زبان به پشت دندان‌های ثنایای پایین می‌چسبد ولی صدای حرف از بخش جلویی سطح زبان خارج می‌شود.

صفحه 82:
85 ‏نحوة تولید حرف «صاد‎ FF ‏هنگام تلفظ حرف «صاد». اضافه بر نزدیک شدن سطح زبان‎ ‏به سطح صاف پشت له ثنایای بالاء‎ / ‏ريشة زبان نيز بالا رفته و با سايش هوا‎ ‏از اين مجراى باريكء بدون ارتعاش‎ تارهای صوتی» تولید می‌شود. نکته: در هنگام تلفظ سه حرف ‎Kyo ays Gh‏ صدای سوت مانندی شنیده می‌شود که به آن «صفیر» می‌گویند. | .

صفحه 83:
مخرج دهم «موضع لسان»: محل تولید سه حرف «ثاء ذال و ظاء»؛ «بخش مجاور نوک زبان با لبة دندان‌های ثنایای بالا می‌باشد». به این سه حرف «حروف لموی» می‌گویند. به خاطر نزدیک بودن مخرج آنها با« دندان‌های بالا»

صفحه 84:
۱ حرف «شاء و قال از تماس بخخش مچاور نوک زبان با لبة دندان‌های ثنایای بالا و خروج هوا از میان آنها تولید می‌شود؛ با این تفاوت که در هنگام تلفظ حرف «ذال» بر خلاف حرف «ثاء»» تارهای صوتی به ارتعاش در می‌آیند و این حالت آن را از حرف «ذاء»» متمایز می‌سازد.

صفحه 85:
لو نعوة توليد حرف «ظاء» 6# در هنگام تلفظ حرف «ظاء» اضافه بر تماس بخش مجاور نوک زبان با لبة دندان‌های ثنایای بالاء ريشة - زبان نیز بالا آمده و هوای بازدم (تفس) با ارتعاش تارهای صوتی از میان آنهاء خارج می‌شود. نكته: در هنكام تلفظ سه حرف «تاء» ذال, ظاه» دقت شود كه سر زبان به لبه دندان‌های بالا نچسبد.

صفحه 86:
مخرج اول: محل تولید حرف «فاء»؛ لب زیرین با سر دندان‌های ثنایای بالا می‌باشد. حرف «فاء» از تماس سر دندان‌های ثنایای بالا به درون لب زیرین و خروج هوای ‎LSD‏ بدون ارتعاش تارهای صوتی به خارج» تولید می‌شود. نکته: هنگام تلفظ حرف «فاء» دقت شود که سر دندان‌ها | خرف به درون لب زیرین نچسبد؛ بلکه درون آن دمیده شود تا صدای «فاء» شنیده شود.

صفحه 87:
مخرج دوم «شفتان»: محل تولید سه حرف «باء میم و واو غیرمذی». حرف «باء و میم» از اتصال لب‌ها و «واو غیرمدی» از جمع شدن لب‌ها ایجاد می‌شود. fe چهار حرف «فاء» باء» ميم و واو غيرمتى» را «حروف شفُوی» می‌گویند. «شفتان» تثنیه «شْفه» به معنای «لب‌ها» که محل تولید اين حروف مىباشد.

صفحه 88:
هنگام تلفظ حرف «باء» قسمت درونی لب‌هابه هم متصل و با جدا شدن از یکدیگر» » تارهای صوتی مرتعش شده و با حالت انفجاری تولید می‌شود. نکته: هنگام تلفظ «باء ساکن» باید لب‌ها از یکدیگر جدا شوند تا حرف «باء» شنیده شود.

صفحه 89:
هنگام تلفظ حرف «میم» قسمت بیرونی لب‌هابه هم متصل و صدای حرف از مجرای بینی همراه با ارتعاش تارهای صوتی خارج می‌شود. نکته: حرف میم دو جزء دارد: جزء شفوی (محل تولید حرف) و جزء خیشومی (محل خروج صدای حرف). |

صفحه 90:
2 ‏تولید حرف «واو غیرمدای»‎ god BB ‏هنگام تلفظ «واو غیر می» لب‌ها به صورت گرد (مانند شسکوفه)‎ ‏درآمده و همزمان انتهای زبان به نرم‌کام‎ ‏نزدیک شده و صدای حرف همراه با‎ ‏ارتعاش تارهای صوتی از بين دو لب‎ ‏خارج می‌شود و تفاوت آن با «واو می»»‎ ‏در مخرج و امتدادپذیر بودن صدای واو‎

صفحه 91:
«فضای بینی» را «خیشوم» و صدایی که از آن خارج می‌شود را ‎wig (ge (AED‏ این جایگاه فرعی بوده و محل خروج صدای «میم و نون» می‌باشد. meee) 59 0 ew fp yaks) Maja ae CaS ays Leake pike ‏حاصل از ارتعاش تارهای صوتی از «مخرج خیشوم»» خارج می‌گردد.‎

صفحه 92:
53 غُنة اصلی و فرعی ‏ : ‎he‏ اصلی (ذاتی) ‏ >جزم جدایی ناپذیر دو حرف نون و میم می‌باشد. و بدون آن. حرف نون و میم تحقق بيدا نمىكند (از اينرو در مبحث مخارج آمده/؛ به عبارت دیگر حرف میم و نون» دارای دو جزء می‌باشند: جزء شفوی و لسانی» و جزء خیشومی که در ذات اين دو حرف نهفته است. 3 فرعی (عارضی)6شنة زائدی است که در هنگام مشلّد بودن و با ادغام و اخفاى نون و ميم ساكن عارض مىشود و جزء خيشومى مّحض است و زمان أن به اندازة دو حركت مىباشد (از اينرو در مبحث صفات آمده). نان ار هو حرمت مي راينرو در

صفحه 93:
۱ ۱ «صفت» در لغت: «چگونگی و حالت شیء». مانند: درشتی, نازکی و... و در اصطلاح: «کیفیت به وجود آمدن و خروج حرف از مخرجش». صفات ذاتى (مُمَيّزه) صفات ۹ ‎(Aide)‏ ( اصفانی هستند که در دات حرف ۱ | صفاتى هستند كه بر اثر ترکیب حروف ] ۱ با حرکات و همنشینی با حروف دیگر» | عارض و باعت نیکو ادا شدن می‌گردند. | موجود و باعث تمیز دادن حروف همخرج از یکدیگر می‌شوند

صفحه 94:
صفات ذاتی متضاد (فراگیر) Vv صفاتی هستند که در همةّ حروف عربی وجود دارند و مشتمل بر هشت صفت. در دو گروه چهارتایی که در تضاد یکدیگر و هر حرفی دارای چهار صفت است که ترکیبی از این هشت صفت می‌باشد. صفات ذاتی غیرمتضاد (اختصاصی) 322 صفاتى هستند كه در همه حروف عربی وجود ندارنده بلکه اختصاص به برخی از حروف دارند و حروفی یافت می‌شوند که هیچیک از این صفات را ننازند

صفحه 95:
4 (sj) sin ‏مات‎ B «صفات ذاتی متضاد»: «صفاتی هستند که دارای صفت ضذٌ خود بوده و در مجموع هشت صفت (چهار صفت متضاد) می‌باشند»؛ و هر حرفی الزاما دارای چهار صفت است که ترکیبی از مجموع این هشت صفت می‌باشد: ۱- هر ‎dis‏ ۲-همس ‎ois oa -':‏ > - رخاوه (و توسط) ۵ - استعلاء ‎Jt‏ ۲ - استفال ۷-اطباق ضِدٌ أن ۸-انفتاح

صفحه 96:
66 ‏صفات ذاتی غیرمتضاد (اختصاصی)‎ BB «صفاتی ذاتی غیرمتضاد»: «صفاتی هستند که فاقد صفت ضلد خود بوده و اختصاص به بعضی از حروف دارند (و حروفی یافت می‌شود که فاقد هم آن اوصاف باشد)» مشهورترین آنها که کاربرد بیشتری دارنده هشت صفت می‌باشد: ۱-صفیر ۲ - قلقّله ۳-لين > - انحراف ۵ - تکریر ‎rs‏ ‏۷- استطاله ‎EN‏

صفحه 97:
a} yd K p>» ‏بلندی که بر اثر نزدیک شدن و ارتعاش تارهای‎ ‏صوتى هنكام تلفظ حروف به وجود می‌آید».‎ ‏نکته: صفت چهر باعث انحباس و عدم جریان‎ ‏آزاد نفس در هنگام تلفظ حرف می‌گردد.‎ حروف دارای جهر را «مجهوره» می‌گویند. و هیجده حرف می‌باشند ‎alien‏ وَزن قاری عم ذي طلب جذ» ‏«آشکار بودن» صدای بلند» و در اصطلاح: «صدای آشکار و ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‏نزدیک بودن و ارتعاش تارهای صوتی در حالت جهر

صفحه 98:
«همس» در لغت: «مخفی بودن. صدای آهسته» و در اصطلاح: (صدای مخفی و آهسته‌ای که بر اثر دور شدن و عدم ارتعاش تارهای صوتی هنگام تلفظ حروف به وجود می‌آید». نکته: صفت همس؛ باعث جریان آزاد نفس در هنگام تلفظ حرف می‌شود. حروف دارای همس را «مهموسه» می‌گویند و ده حرف می‌باشند. ‎WSS gah 4Es5y‏ دور بون وعدم ارتعاش تارهاى صوتى در حالت همس

صفحه 99:
«شده» در لغت: «سختی و قوّت»؛ و در اصطلاح: «خبس جربان صوت در مخرج حرف» که در نتیجة اتصال کامل اندام‌های صوتی در هنگام تلفظ حرفه يديد مىآيد. حروف دارای شیدّت را «شدیده» می‌گویند و هشت حرف می‌باشند ‎oe Be‏ «اجَدت طَبَقَك)» نکته: هنگام تلفظ حروف شدیده؛ بر اثر اتصال کامل اندام‌های صوتی؛ راه خروج صدا بسته می‌شود و با جدا شدن اندام‌های صوتی از یکدیگر» صدای حرف با حالت انفجاری توليد مىكردد؛ از اين رو به اين حروفء «حروف انفجاری» نیز می‌گویند.

صفحه 100:
: ۴-صفت رخاوة : «رخاوة يا رخوة» در لفت: «سستی و نرمی»؛ و در اصطلاح: «جریان صوت در مخرج حرف»؛ که در نتيجة عدم اتصال اندام‌های صوتی در هنگام تلفظ حرف پدید می‌آید. حروف دارای رخوت را «رخاوة» می‌گویند و پانزده حرف می‌باشند. ثح ٠خ‏ ذء زءس ش» ص : ضء ظ ۰ ف :وه ی) نکته: هنگام تلفظ حروف رخاوه. بر اثر عدم اتصال اندم‌های صوتی» صدای حرف در مخرج جربان دارده و با حالت سایش تولید می‌گردد. از اين رو به این حروف «حروف سایشی» نیز می‌گویند

صفحه 101:
صفت تَوسَط (بين الشدّة والرخاوة) «توسّط» در لغت: «اعتدال ميانه بودن»؛ و در اصطلاح: «جريان جزئى صوت در مخرج حرف»؛ كه در نتيجة عدم انحباس و عدم جریان کامل صوت در هنگام تلفظ حرف يديد مىأيد. حروف دارای توسط را «یِیّه» می‌گویند و پنج حرف می‌باشند ) يا ‎(seg‏ ‏نکته: هنگام تلفظ حروف یه بر اثر عدم اتصال کامل اندام‌های صوتی» صدای حرف نه كاملا حبس و نه به راحتى جريان داردء بلکه حالت توسط و بينابينى داردء از اينرو به اين حروف «حروف بینابینی» نیز می‌گویند.

صفحه 102:
زمان لفط خروف متخرک.یکسان و مساوتی. می‌باهنته مانتدة ‎ies pe Vad. S35‏ ریت زمان تلفظ حروف ساکن با توجه به صفت شدّت» رخوت و توسط متفاوت می‌باشد؛ زمان تلفظ حروف رخاوه (به خاطر جریان صوت در مخرج) بیشتر از یه است. و زمان تلفظ حروف بَينِيّه (به خاطر جریان جزشی صوت در مخرج) بیشتر از شدیده می‌باشد. مانند: ‎Wie eH sl Sesh) SKel tes ‎ ‎

صفحه 103:
«استعلاء» در لغت: «میل به بلندی بالا آمدن»؛ و در اصطلاح: «بالا آمدن انتها و ريشة زبان به طرف کام بالا در هنگام تلفظ حرف». صفت استعلاء» باعث می‌شود تا صدا به طرف کام بالا کشیده شده و حرف درشت و پرحجم تلفظ گردد. حروف دارای استعلاء را «مُستعلیه» می‌گویند و هفت حرف «خص صَفط قظ» می‌باشند.

صفحه 104:
«استفال» در لغت: «میل به پُستی, با آمدن انتها و ريشة زبان به طرف onl» كام يايين در هنكام تلفظ حرف». صفت استفال باعث مىشود تا صدا به طرف كام يايين كشيده شده و حرف نازک و کم حجم تلفظ گردد. حروف دارای استفال را «مستفله» می‌گویند؛ و (بیست و یک حرف باقیمانده) می‌باشند. آمدن»؛ و در اصطلاح:

صفحه 105:
«اطباق» در لغت: «منطبق شدن و روی هم قرار گرفتن دو سطح»؛ و در اصطلاح: «روی هم قرار گرفتن سطح زبان با سقف دهان در هنگام تلفظ حرف». این صفت موجب می‌شود تا صدای حرف بین سطح زبان و کام بالا محصور شده و درشتی آن» بیشتر از سایر حروف مستعلیه باشد. حروف دارای اطباق را «مُطبقه» مىكويندك و جهار حرف «صء ضء طء ظ» مى باشند. مفت اطباق

صفحه 106:
«نفتاح» در لفت: «افتراق و جدا بودن»؛ و در اصطلاح: «جدا بودن سطح زبان از سقف دهان در هنگام تلفظ حرف». جدا بودن سطح زبان از سقف دهان موجب می‌شود تا صدای سایر حروف مستعلیه (خ» غ» ق) بين سطح زبان و کام بالا محصور نشده و درشتی آنهاء کمتر از حروف مطبقه (صء» ضء طء ظ) باشد. حروف دارای انفتاح را «مُْفتَحه» می‌گویند. و (بیست و چهار حرف باقیمانده) می‌باشند.

صفحه 107:
«صفیر» در لغت: «صدایی شبیه صدای پرندگان»؛ و در اصطلاح: «صداى سوت مانندى كه هنكام تلفظ سه "كك" حرف «زاء سین» صاد» شنیده می‌شود». ‎Alek‏ تلفظ ابن جروقه مجراى هبوادر مخرج آنها کاملا تنگ شده و با سايش و فشار هوا در مخرج این حروف. «صفیر» يديد می‌آید. حروف دارای صفیر را «مصفوره» می‌گویند؛

صفحه 108:
0 ظ «قلقله» در لغت: «اضطراب و جابه‌جا شدن»؛ و در اصطلاح: «جا به جایی مخرج حرف و آشکار شدن صدای آن در هنگام سکون». حروف دارای قلقله را «مقلقّل» می‌گویند. هنكام تلفظ حرف مُقلقّلء صدای حرف كاملاً متوقف و زير فشار در مخرج حرف حبس می‌گردد. و با جابه‌جایی مخرج» صدای حرف آشکار و شنيده می‌شود.

صفحه 109:
رگ نحوة توليد حرف همراه توليد ‎٠‏ مثال ساکن از برخورد دو عضو دستگاه تکلّم چیزی نیست ‏ اش متحرك از جدا شدن دو عضو دستكاه تكلم حرکات ید س‌س‌ش Al ‏از جدا شدن دو عضو دستگاه تکلم چیزی نیست‎ Jali نتیجه: حرف مقلقّل مانند حرف متحرک از جدا شدن دو عضو دستگاه تکلّم به وجود می‌آیده با اين تفاوت که هیچ حرکتی به همراه آن نمی‌باشد. ۰336 ۲

صفحه 110:
«قلقلة حرف مُقلقل در حالت وقف می‌باشد»؛ در این صورت باید دقت نمود تا صدای حرف کاملاً آشکار شود مانند: ‎diy MR; td Gl Sell‏ قَانْصَت .في لح بوخ مد لیلد | قلقله صغرئ» «قلقلة حرف مقلقل در حالت وصلی می‌باشد»؛ در این صورت فرقی نمی‌کند در وسط یا در آخر کلمه باشد. مانند: وین ما ظرافها .و لامفطظ واهیذا .جرا اخزج من بزاجیم انصب وال نجل لد اق

صفحه 111:
3 ۲-ست «لین» در لغت: «نرمی و روانی». و در اصطلاح: «نرم و آسان تلفظ شدن حرف از مخرجش». حروف دارای «لین» را سکیا وف حرف واو و ياي = مال ی و و وا می‌باشنده مانند: حَدوْت - ین رهم .ایبیهم_اوجفئر از ویژگی‌های حروف لین روان و کشش‌پذیر بودن آنهاست. «حروف مدّی» نیز نرم و روان» همراه با مد و کشش حرکات تلفظ می‌شوند از این رو به آنها «حروف مد و لین» گفته می‌شود؛ مانند: نوجیها .قلا تلومونی.تبیژوتها.ائونی

صفحه 112:
«انحراف» در لغت: «متمایل شدن به سوی دیگر»؛ و در اصطلاح: «متمایل شدن صدای حرف به سوی مخرج يا صفت حرف دیگر». در هنكام تلفظ حرف «لام». صدای حرف به طرف مخرج حرف ‎MLE‏ ‏(کنارة زبان) و در هنكام تلفظ حرف «راء» صداى حرف به باريكة سر زبان متمایل شده و از آنجا خارج می‌شود. دو حرف «لام» و «راء» را «مُنحرفه» می‌گویند. انحراف صدای حرف لام انحراف صدأی حرف راء

صفحه 113:
«تکریر» در لغت: «تکرار کردن»؛ و در اصطلاح: «به لرزش سر زبان برای تلفظ حرف «راء». حرف راء از لرزش (تکرار رفت و برگشت سریع) سر زبان در برخورد با لشة دندان‌های بالا تولید می‌شود؛ «تکریر» صفت ذاتی و جداناپذیر «حرف راء» می‌بافند.و اگر آورذة نشود خرف رام شتئيدة-نمی‌ شود اما از عکزار اضافی ان در هنگام تلفظ حرف ساکن و مشدد باید جلوگیری شود؛ مانند: Ei eI QAI BUGS sae dul

صفحه 114:
«تفشی» در لغت: «انتشار و پخش شدن»؛ و در اصطلاح: «انتشار و پخش شدن هوا در فضای دهان» هنگام تلفظ حرف شین». هنگام تلفظ حرف «شین» وسط زبان در حالی که شیاردار شده به سقف دهان نزدیک شده و هوا از داخل روی سطح زبان» پخش و جریان پیدا می‌کند. یادسپاری: هنگام تلفظ سه حرف «ض, ف» ث» نیز صدا در مخرجشان پخش می‌شود اما پخش هوا در این حروف به شدت حرف «شین» نمی‌باشد.

صفحه 115:
۷-صنت استطاله «استطاله» در لغت: «امتداد و کشیده شدن»؛ و در اصطلاح: «کشیده شدن صدای حرف از ابتدای کنارة زبان تا مخرج حرف لام». «استطاله» مخصوص حرف «ضاد» می‌باشد. این صفت به خاطر برخورد تدریجی کنارة زبان با دندان‌های آسیا و جریان صوت از میان آنها می‌باشد و باعث می‌گردد تا زمان تلفظ حرف «ضاد» بیشتر از سایر حروف باشد. در تلفظ «ضاد مشدد» دقت شود که «استطالةً ضاد» از ۱۱ بین نرود؛ مانند: لاالضالین و الم 9

صفحه 116:
‎hor GE‏ است که از فضای بینی خارج می‌شود». ‎Gb cde Maley‏ میم.وتون دز همة خالات می‌باشند ‏هنكام تلفظ «ميم و نون» راه خروج صدا از دهان بسته و از مجرای بینی خارج می‌شود و زمان آن با توجه به حالات میم و نون, مختلف است. ‏| کم‌ترین زمان قنه» در میم و نون ساکن و متحرك است كه غُنَهُ اصلى بوده و بدون آن» حرف میم و نون تحقق پیدا نمی‌کند. ‏بیشترین زمان 2 در هنگام مشدد بودن و یا ادغام و اخفای میم و نون ‏ساکن است که غنه فرعی بوده و به اندازة ذو حرکت می‌بافند. ‎

صفحه 117:
فاك غارضى '(فكدئنة)؛ ضفاتى سسسداكة بر آثر ترگیب خروف با حرکات و همنشینی با حروف دیگر عارض و باعث نیکو ادا شدن می‌گردند. و به عنوان «احکام حروف» مطرح می‌شوند. ثمره 9 فايدة شناخت و رعایت احکام حروف ۱ حروف آسان‌تر و روان تلفظ خواهد شد؛ ۲ به تلاوت قرآن زیبایی و جذابیّت خاص می‌بخشد.

صفحه 118:
«احکام حروف» شامل مباحث: ‎١‏ - تفخیم و ترقیق؛ ۲ -ادغام؛ ۳ گام مساق ۴ احکام نون ساکن و تنوین؛

صفحه 119:
«تفخیم» در لغت: «فربه کردن و بزرگ داشتن»؛ و در اصطلاح: «درشت و پرحجم کردن صدای حرف»؛ در هنگام تفخیم صدا به طرف كام بالا كشيده و حرف درشت و يرحجم تلفظ مىشود. «ترقیق» در لغت: «لاغر کردن و نارک نمودن»؛ و در اصطلاح: «نازک و کم‌حجم ادا کردن صدای حرف»؛ در هنگام ترقیق» صدا به طرف کام پایین کشیده و حرف نازک و کم‌حجم تلفظ می‌شود.

صفحه 120:

صفحه 121:
«حروف مُستعلیه» همگی «تفخیم» می‌شوند و از میان آنها «حروف مُطبقه» از «تفخيم بیشتری» برخوردارند.

صفحه 122:
0 ‏_نفخيم و ترقيق الف منتى‎ B ‏الف مذی (از نظر تفخيم و ترقيق)» تابع حرف قبل از خود می‌باشد؛‎ ‏حروفی که تفخیم می‌شوند» الف مدی بعد از آنها نیز تفخیم می‌شود؛ مانند:‎ اف .آصاب .صاق یاف .طاهر.عَالِب .35 حروفی که ترقی می‌شوند. الف مدی بعد از آنها نیز ترقیق می‌شود. مانند: ‎plik. Slice. Sale‏ سَمْوَاتٍ .یاهمان 2 ‎IIE 5. Male. S86. Gl. sje‏

صفحه 123:
۱ | موارد تفخیم» قبل از لام جلاله «الْه» فتحه یا ضمه باشد؛ مانند: ‎AlN fil atl S25. all Je al‏ | موآرد ترقیق » قبل از لام جلاله «لْه» کسره باشد؛ مانند: بسي الله ‎abl ess.‏ قل ‎di doch, cell‏ حرف «لام» در ساير ارت در همه حال ترقیق می‌شود؛ مانند: Wel ‏الضارة‎ sole ‏كل‎

صفحه 124:
هنگام «تفخیم» وسط زبان گود شده و مجرای حلق ,س... تنگ و صدا به گام بالا کشیده می‌شود. ,= هنكام «ترقيق» انتهاى زبان پایین آمده و مجرای ( مر حلق باز و صدا به بیرون دهان رانده می‌شود.

صفحه 125:
۰0-۱ ؛ مانند: رد #ادوكق # دما تو يشكق ازيل نَذن ‎oor rant Mary aa aed an‏ تا كيف سكو ۴ بعد از همزة وصل «آ: مانند ان رت ‎Usb eS‏ ۵ -«زه که «بعدش حروف مستعلیه» (غیر مکسوره) و در یک کلمه باشند؛ مانند: مزصاا فرقة .قزطاس .لبالیزصاد

صفحه 126:
sus. ar ll sl. ‏«را؛ مانند: رز‎ - ۱ .)= سرا؛ مانند: مِرْيَةٍ ‎a 5. saa, FA.‏ ضطبز ۱-۳ -0؛ مانند: : ‎Seed et A‏ ۴- ی را؛ مانند: فیها ‎hs‏ اک SB pol ‏ین‎ BB. ae. BB ‏کلمات دو وجهی:‎

صفحه 127:
ادفام در لغت: «فرو بردن, داخل نمودن»؛ و در اصطلاح: «فرو بردن حرف ساکن در حرف بعدیبه شکلی که حرف اوّل تلفظ نشده و به جای آن» حرف بعدی مشدّد ادا شود»؛ مانند: ie, tes ge eee BRS Geos) به حرف اول» «مدغم» و ‎a‏ دوم «مُدغم فیه» و به اين کار «ادغام» می‌گویند. فایدة آدغام » «سپولت در تلفظ می‌باشد»؛ برای تلفظ حرف مشدّد زبان یکبار و با شدّت به مخرج حرف مدغم فیه» برخورد و جدا می‌شود؛ هنگام برخورد با حالت سکون و هنگام جدا شدن با همان حرکتی که دارد.

صفحه 128:
حرف مدغم ساکن و مدغم فیه متحرک؛ مانند: ‎dy‏ — فلز حرف مدغم متحرک» ساکن می‌شود تا زمينة ادغام به وجود آید و سپس ادغام می‌شود؛ مانند: sii db ide در قرائت مشهور (حفص از عاصم)» ادغام کبیر جایز نیست به جز مواردی که عملاً در کتابت قرآن صورت گرفته است.

صفحه 129:
‎١‏ - مُتَمائلَينَ دو حرف مثل هم (در مخرج و صفات)؛ ‎clio So) ae Sp pS]‏ متفاوت)» - مُتقَاربينَ »دوحرف نزديك بدهم (از نظر مخرج یا صفات). حكم دو حرف متباعدين (از نظر مخرج يا صفات) اظهار است؛ مانند: یه 2 ‎agile‏ لعلکه ۹ 4 8 ‎Wiss‏ ‏من عذاب وَأَبْصِرْهِمْ فَسَوْقَ يُبْصِرُونَ -يَسْتَعْفِفُنَ ‎

صفحه 130:
| , «دو حرفی که در مخرج و صفات مثل یکدیگرند»؛ إتكرار وكا خرف): ادغام آنها لازم است» در یک کلمه باشند یا دو کلمه؛ مانند: 3 xed, bu aes دی ی سای . آژوزئواس أَورَنُوا به استثنای مواردی که ساکن ‎«Jal‏ حرف مدّی باشد؛ مانند: توا وعیلوا .ی یوش

صفحه 131:
‎go”‏ حرفی که در مخرج مشترک ولی در صفات متفاوت ‏باشند»؛ در موارد ذیل لازم است: ‏۱- «ذال» در «ظاء»؛ مانند: | موس لوا ‏۲ -«دال» در «تاء»؛ مانند: دنر مه ‎SE‏ ‏۳ «ناء» در «دال»؛ مانند: مت دعَوا سه معا ‏۴ «تاء» در «طاء»؛ ‎ASG = SUL ENG sb‏ ۵- «طاء» در «تاء»؛ ما َسَتَ سه ‎ELS‏ سه ادغام ناقص ‏در دو کلمه ‎(le Sp‏ و ‎AGS eg‏ ادغام و عدم ادغام جایز است. ‎ ‎

صفحه 132:
«حرف مدغم کاملاً از بین رفته و اثری از آن باقی نماند»؛ مانند: SIS Ae cI ‏«حرف مدغم کاملاً از بین نمی‌رود بلکه صفتی از صفات آن باقی‎ ‏می‌ماند»؛ (حرف مدغم قوی‌تر از مدغم فیه باشد)؛ مانند:‎ ‏اظهار و هم ادغام)‎ pa) ELS Elec ‏با حفظ صفت اطباق طاء قلقلة طاء ساکن حذف و در حرف تاء ادغام می‌شود:‎ ‏(نه اظهار و نه ادغام بلکه حالتی بین آن دو)‎ Chics

صفحه 133:
ادغام مُتقاریین ‏ 46 «دو حرفی که در مخرج و یا صفات نزدیک یکدیگرند». موارد ادغام متقاربین در قرائت مشهور (حفص از عاصم) تقارب در مخرج» «لام» در «راء» مانند: قرب ‎Hem‏ «نون» در «لام» و «راء»؛ مانند: مق لد سملن مق تحت مرحم «قاف» در «کاف»؛ مانند: ‎Saks Si‏ سلرتنلکر «نون» در سه حرف «میم»» «واو» و «یاء»؛ مانند: من میس مت ‎Hem Bi Beebe‏ ادغام نون در میم» «کامل» و در واو ‎ecb‏ «ناقص» می‌باشد.

صفحه 134:
8 نحوهة علامت‌گذاری ادغام تام و ناقص ‎٩8‏ ‏عم تم ) سکون مدغم را ننوشته‌اند (عدم اظهار). مدغم فيه رابا تشدید نوشته‌اند (ادغام تام) مانند: فل لد فل رب ‎Bb Ie iE‏ آدغام تاقص سکون مدغم را ننوشته‌ند (عدم اظهار/ مدغم فيه را نيز بدون تشدید نوشته‌اند (عدم ادغام)» حالتی مىماند بين عدم اظهار و عدم ادغام که «ادغام ناقص» باشد؛ مانند:

صفحه 135:
Zz > ‎ae « 2 ۱ 8‏ ۱-ادغام باغثه / | ۲-اخفاء با غته ۳ اظهار ‎(oti | (s+ J)‏ (م+حروف مابقی» ‏ماد كرون | مانند: یه مانند: تمْتَرون ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 136:
3 ۱-احکام میم ساکن «دغام باغنه» < ظمیم:ساکن ذر حرف میم متخرک» بعد از خود: خاذغام با خته4 می‌شود: در هنگام ادغام» لب‌ها روی هم منطبق شده و تمامی صوت از «خیشوم» خارج و به اندازه دو حرکت. امتداد می‌پابد؛ مانند: te te wl 5 7 ‏تون سم رت‎ 200 نحوهٌ علامت‌گذاری آن در بعضى از قرآنهاء مانند ادقع کامل می‌باشد؛ مانند: را طایأتیهمرشن الک موسلون تکر فا گر تن اجره مرن .انكر كدكر ‎is se.‏

صفحه 137:
" - احکام میم ساکن «اخفاء با غ میم ساکن در مجاورت حرف هباء: اخفاء با غنه می‌شود. «خفاء»: «حالتی است بین اظهار و ادغام» همراه يا غنه»: مخرج میم اخفایی: بین میم اظهار شده و باء می‌باشد؛ یعضی «وسط لب‌ها» ولی لب‌ها بهم نمی‌چسبند و صدای آن «نقمی» است؛ نیمی از صدا از راه بینی (آنف) و نیم دیگر از راه دهان (قم) خارج می‌شود و مدت زمان غنه دو حرکت می‌باشد؛ ماننده نحوة علامت‌گذاری آن در بعضی از قرآن‌هاء مانند ادغام ناقص می‌باشد.

صفحه 138:
«میم ساکن» در مجاورت بیست و شش حرف باقیمانده. «اظهار» می‌گردد. «اظهار»: «تلفظ حرف از مخرجش به صورت آشکار و بدون تغییر». «میم ساکن» از مخرجش به صورت آشکار و ‎lls‏ تغییر خوانده می‌شود؛ مانند: EEE Ue yt: | Slee gl [es st sk ‏توجه: در تلفظ «میم ساکن» نزد «فاء» و «واو» دقّت شود که به خاطر قرب‎ ‏مخرج با «فاء» و اتحاد مخرج با «واو» حالت اخفایی پیدا نکند؛ مانند:‎ کر نیا .مار .خر وآزواجهر نی طلال

صفحه 139:
احکام نون ساکن و تنوین «نون ساکن و تنوین» در مجاورت «بیشت و هشت حرف» «چهار حکم» دارد: ۱ اه ‎Bye + OGRE‏ حلقی»؛ ( هدءع ‏ ح۰غ ۰ خ)؛ ‎ey . 1 -‏ ۲-ادغام: »«نّ + پرملون»؛ ادغا 5 با ‎Go pak ogy | Sot‏ ‎Gee 28 5‏ «ن +ب - م اخفای با غنه»؛ ‎le + Go CaS ©‏ حروف - اخفاى با غْنّه». ‎

صفحه 140:
| -احکام نون ساکن و تنوین «اظهار» 567 «نون ساکن و تنوین» نزد «حروف حلقی» «اظهار» می‌شود؛ هون ساکن» به منورت آشکار و بدون تغیبر خوانده می‌شود؟ مانند: ‎Ades atl ea cle‏ 6 ه سمینهم . نو کل قزر هناد ‎bys BSL ee‏ 825 حَصِمُونَ ‎

صفحه 141:
«فون ساکن و تنوین» در «برملون» ادغام می‌شود» و بر دو قسم است: من رجم . غفوررحيمُ bal ys Bat die ‏مَن يَقُولٌ‎

صفحه 142:
نون ساکن را بدون علامت سکون «ن » و تنوین را به شکل نامساوی «2يث) نوشته‌اند تا دلالت بر «ادغام» کند؛ و روی چهار حرف «م ...0 علامت تشدید گذاشته‌اند تا دلالت بر «ادغام تام» کند؛ و دو حرف «و » ی» را بدون تشدید نوشته‌اند تا دلالت بر «ادغام ناقص» نماید. در «ادغام ناقص» حرف نون تبدیل به حرف بعدی می‌شود ولی غنه (قسمت خیشومی) آن به اندازة دو حرکت در بینی نگه داشته می‌شود.

صفحه 143:
35 ۳ - احکام نون ساکن و تنوین «قلب به میم» < «فون ساکن و تنوین» نزد حرف «باء» قلب به «ميم» و با «غُنّه» همراه است. «نون ساکن» قلب به «میم» می‌شود و به صورت «میم اخفایی» خوانده می‌شوف:صدای آن فنیتی ‎he 2 Uy CaN‏ است. مانند: مود کید جآیدا او ‎ES |‏ میم کوچکی است که به جای علامت سکون نون «نْ4 قرار دادهاند ‏و به جای علامت تنوین نیز میم کوچکی ( یس نوشته‌اند تا دلالت بر قلب به من ان ‎

صفحه 144:
8 ‏احکام نون ساکن و تنوین «اخفاء»‎ - ۴ Se ‏«نون ساکن و تنوین» نزدپانزده حرف (بقیمانده)» «اخفاء» مى شود وبا‎ غنّه همراه است. هنگام اخفاء تنها قسمت خیشومی نون, به اندازة دو حرکت در بینی نگه داشته می‌شود و همزمان زبان به طرف حرف بعدی نزدیک و سپس حرف بعدی تلفظ می‌گردد؛ مانند: إن تحمل ‎deol ghee.‏ سکن مد poy 5. Bb ule. ‏کرق‎ 52 5

صفحه 145:
مورد «اخفاء» را همانند «ادغام ناقص» علامت‌گذاری کرده‌اند. نون ساکن را بدون علامت سکون «ن» و تنوین را به شکل نامساوی ‎(A—*)‏ نوشته‌اند تا دلالت بر «ادغام» کند و حروف مابقی را بدون تشدید آورده‌اند تا دلالت بر «ادغام ناقص» نماید؛ مانند: as تَنقِمُونَ سَميعٌ قريب دمن ان كب

صفحه 146:
۲ -نون و میم ادغام شده ۲ نون و میم متحرک ۳-نون و میم اخفاء شده ‎aie‏ اصلی: غنه‌ای است معمولی که در ذات حرف میم و نون وجود دارد. ‏غنه فرعی: غه‌ای است که در حالات خاصیء (یه اندازة دو حرکت) عارض می‌شود.

صفحه 147:
«مذ» در لغت: «زیادت» افزونی و کشش»؛ و در اصطلاح: «کشش صوت در حروف مدی بیش از مقدار طبیعی». «قصر» در لغت: «باز داشتن و کوتاهی»؛ و در اصطلاح: «آدای حروف مذى به طور طبیعی و بدون کشش اضافی». «حروف مدّی» به طور طبیعی باعث دو برابر مد و کشش حرکات می‌شوند. از این رونند آبها «مدطييض::ذاتى و لصلى» #فته مىشوة. كشش بيش از دو حركتء «غير طبيعى» بوده و نياز به «سبب» داردء از اينرو به آنها «مد غيرطبيعى؛ عارضی و فرعی» گفته می‌شود.

صفحه 148:
۱ - «حروف مدّی» دارای صفت «خفاء» و ضعیف هستند و «همزه» حرف «قوی» و تلفظ آن سخت است. اگر بعد از حروف مذى؛ همزه بیایده آنها را با مذ و کشش بیشتر می‌خوانند تا سبب تقویت آنها نزد حرف قوی شود. ۲ - «التقاء ساکنین» جایز نیست اگر بعد از حروف مدّی» حرف ساکنی بیاید, برای «رفع التقاء ساکنین» (اگر در یک کلمه باشند) حروف مدّی را با «مدٌ و کشش بیشتری» می‌خوانند.

صفحه 149:
8 سابقة مد در قرائت قرآن کریم ‎GS‏ ‏قرآن کریم به زبان عربی نازل گشته, و «مد» یک ساختار آوایی در کلام عرب است و از همان صدر اسلام در قرائت قرآن کریم رعایت می‌شد. و در روایات اسلامی نیز به آن سفارش گردیده؛ از این رو آقای خلیل بن احمد فراهیدی (متوفای ۱۷۰ هم برای آن» علامتی به این شکل (-» وضع کردند. این شکل 4 از کلمه «مذّ» گرفته شده. جهت اختصار قسمت زیرین میم و بالای دال حذف گردیده است.

صفحه 150:
فتوای مراجع تقلید در رابطه با مت مختلف و به شرح ذیل می‌باشد. ‎٩‏ ‏۱-بهتر آن است که با مد خوانده شود؛ ‎Lo» ”‏ متصل و لازم» واجب است؛ ‏۳ - «مد متصل» احتیاط مستحب و ‎Do‏ لازم» واجب است؛ ‏۴- هد متصل و لازم» باید مد داده شوند و اگر مد ندهنده احتیاطاً نماز را تمام و دوباره بخوانند. ‏۱. توضیح المسائل مطابق با فتوای سیزده نفر از مراجع تقلید. مسأله ۰۱۰۰۳ ‎

صفحه 151:
مد در روایات اهل بت كُلينى از امام صادق شي نقل مىكند: آن حضرت (به مناسبتى) در تلاوت سورة حمد. وقتى به (إوَلّا الضَّالّينَ» رسيدندء فرمودند: ‎ly Son‏ زسول له له َو (وَلا الضْآلّين»). يعنى رسول خدا الف مذى ولا الضاً لِينَ» با مد و کشش بیشتری می‌خواندند. (فروع کافی, ۶ ۲۲۳). علت مد: رفع التقاء ساکنین بین حروف مدّی و حرف مشدد می‌باشد. ‎

صفحه 152:
#7 ‏مددر روايات اهل سنت‎ SB ‏ابن الجزری برای اثبات «مد متصل» به روایتی استناد می‌کند کد:‎ Sal Sal) MEN Let tol eh By sg as الم ساجین) یه » از بيامبر كرامى اسلام مَل نقل مىكند كه آن حضرت ‎Gel Rall)‏ را (با من) خوانده است» پس شما هم آن را مد بدهيد. (النشر فى القراءات العشر ۱ ۳۱۵). ‎the cle‏ تقوبيت حروف مذى و سهولت تلفظ همزه می‌باشد.

صفحه 153:

صفحه 154:
435 ‏مقدار کشش مد و اسامی آنها‎ BB ‏از دو حرکت (که در طبیعت حروف مدّی نهفته) کمتر‎ he ‏مقدار کشش‎ ‏نبوده و از شش حرکت (که حداکثر جواز مذ است) بیشتر نمی‌باشد.‎ ‏مزا از قحرکت #: زمان فتلفظریک حرف مخ رک # می‌باهند که با تزجه بة‎ نوع قرائت (تحقیق, تدویره تحدیر) متفاوت می‌باشد. . اسامى مقادير مد ‎١‏ -قصر - دو حرکت؟ 7 -افوق قصي رح سه حرکت؟ ‎LAT‏ - جهار حرکت؛ ‎2١‏ 8 فوق توسط - ينج حركت؛ طول - شش حركت.

صفحه 155:
۱ ۱ «مَدَ اصلى»: مذی است که قوام حروف مدّی به آن باشد و بدون آن» «حروف مدّی» تحقق پیدا نمی‌کند و بعد از آن» سبب ‎Tho‏ «همزه و سکون» نیامده باشد؛ مانند: 5 ١ ‏«أوتیتا» بدون مدّ مىشود: «اتِنّ).‎ و به آن «مد ذاتی» و «مد طبیعی» نیز گفته می‌شود. «مدّ ذاتی» چون مد در ذات آنها نهفته است؛ در ‎Lo lide‏ عارضی». «مد طبیعی» چون ‎be‏ در طبیعت آنها نهفته است؛ در مقابل ‎Le‏ غیرطبیعی».

صفحه 156:
‎Js‏ طبیعی «مذ بدل»: حروف مدّی در اصل همزه ساکن بوده و بر اساس قاعدهٌ اجتماع همزتین, تبدیل به حروف مدّی می‌شوند؛ مانند: ‏تخ سم عم بان سم لیتان َو سم و ‏«مدٌ بدل»» در حکم «مدٌ طبیعی و اصلی» می‌باشد. تنها در قرائت «نافع ‏به روایت ورش» به مقدار «۸۲ ۴ و ۶ حرکت» خوانده شده است. ‎

صفحه 157:
‎coal Sb 9 gly Reels als ae‏ کف یراق اشیاع بجر کت :هام وی( ‏به وجود می‌آید وبعد از آن سبب مد (همزه و سکون)» نیامده باشد؛ مانند: ‎۳ 9 get ‎Abo ‘er‏ صغری» در حکم «مدّ طبیعی و اصلی» می‌باشد. ‎.١‏ «صلة هاء ضمير»: امتداد حركت هاء ضمیر و وصل آن به حرف همجنس همان حرکت می‌باشد؛ از «ضمه واو مدی» و از «کسره یاء مدّی» تولید می‌شود. ‎

صفحه 158:
«مَذٌ فرعی»: مدّی است که بعد از حروف مدّی» سبب مد (همزه و سکون) آمده باشد در این صورت حروف مدی بیش از مقدار علي اتبيه سيكوه و یج الصا رود اس بان ود آن «مدّ غیرطبیعی» در مقابل مد طبیعی و «مد عارضی» در مقابل مذ ذاتی نیز گفته می‌شود. «مدّ فرعی» با توجه به «سبب مد» تقسیماتی دارد که به بررسی آنها می‌پردازيم.

صفحه 159:
مد مت » حرف مد و همزه در یک کلمه می‌باشد؟ مانند؛ ‎(GEES Ika‏ ۴ یا ۵ (و در هنگام وقف) ۶ حرکت می‌باشد. به مد متصل, «مد واجب» نیز می‌گویند چون همة علمای قرائت و تجوید در مد و کشش اضافی آن, اتفاق نظر دارند. ‏یادسپاری: مراد از واجب. «وجوب صناعی» می‌باشد؛ یعنی: نزد علمای فن تجوید. واجب است. اما «وجوب شرعی» را باید به فتوای مرجع تقلید. مراجعه کرد. ‎ ‎

صفحه 160:
حرف مد در آخر کلمه و همزه در ابتشدای کلم بعدى می‌باشد؛ مانندء ریت ورس )8 ‎Gish.‏ ۲ مان مداظییمی) تاه حرگتت ‎SUA, fo‏ به مد منفصل,» «مدّ جایز» نیز می‌گویند. چون همه علمای قرائت و تجوید ‎Le yd‏ و کشش اضافی ‎egy‏ اتفاق نظر ندارند. یادسپاری: «مدٌ منفصل» تنها در «حالت وصلی» می‌باشد» و در حالت وقفی «مد طبیعی» خواهد بود؛ مانند: ریت * نك

صفحه 161:
ببری » حرف مدای بر اثر اشباع هاء ضمير به وجود آمده و بعد از آن همزه باشد؛ مانند: 3 مالك فده .بي أزولها ‎Mi Pits‏ برى» در حكم «مدّ منفصل» بوده و مقدار ‎Se) V ccd GAAS‏ طبيعى) تا ۵ حرکت می‌باشد. یادسپاری: ‎o>‏ صلةُ كبرى» تنها در «حالت وصلی» می‌باشد. و در حالت وقفه ناگی شده وسحزف مه حتف بخراهد ها له ۶ ‎BAA‏

صفحه 162:
در میزان مذهای متصل و منفصل, «رعایت توازن» لازم است و مقدار کشش بقيّة مدّها باید به اندازة کشش مد آوّلی باشد به ویژه اگر چند مد در یک عبارت باشد؛ مانند: وال تخر من انسماء ماء ‎oy‏ عناق اک آوعیتاتیت كنا دنال اي

صفحه 163:
۴-ساستون وزمنتلف ک) 5 > سبب مد» سکون ذاتی اظهار شده است» و چون تلفظ حرف ساکن» «خفیف» است به آن «مدّ سکون لازم ُحفّف» و یا «مد سکون لازم مُظهّر» مىكويند و بر دو قسم است: مانند: ار الف. لس را.

صفحه 164:
۵- مد سکون لازم هل 4 55 سکون لازم 3 «سبب مد» سکون ذاتی ادغام شده است؛ و جون تلفظ حرف مشدد «ثقيل» است به آن ‎Lo‏ سكون لازم مُقّل» و یا ‎Lod‏ سکون لازم مُدغم» می‌گویند و بر دو قسم است: ‎Bt) lym tails le (GP VE‏ ‎call Jl Qe‏ 53 ار ۶ حرکت می‌باشد. ۱. در «لام, مد لازم مثقل و 92 ‎de aged‏ لازم مخفف حرفی می‌باشد.

صفحه 165:
«سبب مدّ» سکون عارضی می‌باشد که در هنگام وقف بر آخر کلمه عارض می‌شود؛ مانند: ‎mS‏ ان 2:5 ‎GS Ee‏ س تون ‏۲ و ۶ حرکت می‌باشد. با انتخاب هر يكه «رعايت توازن» تا يليان قرائت لازم است. ‏یادسپاری: چون مذ سكون عارض بر اثر وقف به وجود مىآيدء و اكثرأ وقفء بر اثر کمبود نفس می‌باشد. از اينرو بعضی از علماى تجوید. رعایت توازن ره شرط نمی‌دانند. ‎

صفحه 166:
لیسن به جای «حروف مدی» «حروف لیْنه» آمده باشد و سبب آن «سکون» است؛ و بر دو قسم است: | مقدار کشش » ۴ و ۶ حرکت می‌باشد ولی ۶ حرکت رجحان دارد. سبب» سكون عارض ‏ مانند: قرش س قرش :وف س خوّف

صفحه 167:
مراقب مد از نظر قوت و ضعف 5 مراتب مد از نظر قوت و ضعف به ترتیب ذیل می‌باشد: ۲ - مد لام » همه اجماع دارند بر مد و مقدار کشش آن؛ اجماع بر مد می‌باشد ولی در مقدار کشش اختلاف است؛ ‎rn‏ | 7- مد عارض» حمل بر مد لازم می‌شود؛ 6 دلب دنل یود ۵-مذّبدل )در حکم مد طبیعی می‌باشد.

صفحه 168:
در صورت اجتماع «دو نوع مدّ» در یک کلمه؛ ‎pric K 555 Lo‏ بر «مدٌ ضعیف» می‌باشد؛ و این در هنگام وقف پیش می‌آید؛ اجتماع سکون لازم و عارض؛ مانند: ‎SEY;‏ — ولاجان ,غیرمضارس غیرمضاز اجتماع ‎be‏ متصل و سکون عارض؛ مانند: في السَّمَاءِ ‏ في السَّمَاءُ ؛ يسو # بِسُوءْ ؛ ينِىَءُ ‏ یی: ‎ ‎

صفحه 169:
قال علئنشلة: ارتل حفط الؤقوفي وَبَيانُ الخروفي» «علم وقف و ابتداء: علمی است که در رابطه با موارد وقف و ابتدا و نحوةٌ وقف نمودن ب بر آخر کلمات» بحث می‌کند. ودر آهمیت آن؛ همین بس که افیرمومتان حضرت علی بن ابى طالب ناش آن را نیمی از ترتیل قرآن, قلمداد فرمودنده وعلمای قراشت براينباورند كه «هر كس موارد وقف را نشناسد قرآن خواندن را نمىداند».

صفحه 170:
‎igo abd»‏ براى تجديد نفس به قصد ادامة قرائت». »«قطع صوت براى يايان دادن به قرائت». «قطع صوت زمانی کوتاه بدون تجدید نفس و ادامة كوتاه». ‏| موارد سكت در قرآن كريم | ‏«عوجَاً * قَيِمّاكالكيف,١و'-لامِن‏ مَرْقَدنًاهذاها وَعَدَ) يس و یل ما4 ,باعل ‎wil gag‏ ‎

صفحه 171:
«مطالب وقف». شامل دو مبحث کلی است: ۱ - انتخاب محل مناسب برای وقف؛ ۲ نحوهٌ وقف نمودن بر آخر کلمات. یادسپاری: در قرائت قرآن وقف بر ‎AS de‏ جایز نیست و در صورت متحرک بودن, تغییراتی در آخر کلمه به وجود می‌آید که مهمترین آنها عبارتند از: «رقف اسکان, إبدال و إلحاق»

صفحه 172:
«اسکان» یعنی: «ساکن کردن»؛ اگر آخر کلمه» متحرک و یا تنوین کسره و ضمه ( ی باشد» هنگام وقف» «ساکن» می‌گردد؛ مانند: رب امیس وب امین ‎se Aten geal‏ ایا ‎eg SS BY ee Gn‏ مت مسآ ‎IIe‏ ‎$B,‏ و ۰ و خورجین ب و خورجین یادسیاری: اگر آخر کلمه. ساکن و یا حروف مدی باشد؛ تغييرى در أن داده نمی‌شود؛ ‎ES 5- UIE 556 5 sale‏ جنّی -وّلانم‌فوا

صفحه 173:
«بدال» یعنی «تبدیل کردن»؛ اگر آخر کلمه, تای گرد 8.3 باشد» هنگام وقف تبدیل به های ساکن «-۵» می‌شود مانند: ‎sla Sell‏ بیس یلاس لاقعة ‎Sib 5a‏ رو سر فوعه ود هس وید و همجنين اكر آخر كلمه تنوين فتحه () باشدء هنگام وقف تنوین حذف و «تبدیل به الف مدی (2)» می‌شود؛ مانند: ‎WUE LE‏ -هدّی سه هی -عسآء سه عشآذا ‎ ‎

صفحه 174:
وقف الحا | «إلحآق6» يعنى: «اضافه نمودن»؛ براى حفظ حركت آخر كلمه ويا حفظ ؛ حرف «الف» و یا «هاء ساکن» به آخر بعضی از کلمات اضافه می‌شود. | الحاق الف در هفت کلمه؛ نها در حالت وقفی خوانده م‌شود: أكأ ‎GLb‏ _ م 551 در هفت كلمه؛ در حالت وقفى و وصلى خوانده مىشود: dale sgl ido dg lie alien. ‏ریت‎ ay یادسپاری: در بعضی از رسم الخصهاء الف الحاق را با دایرف بیضی شکل (-) مشخص کرده‌اند.

صفحه 175:
| وقف اختيارى »«وقف بر عبارتی است که دارای معنای مفیدی باشد»؛ در حال اختیار می‌توان وقف نمود و بر سه قسم است: تام ب كافى ‏ حَسّن وقف آضطرآرى» «وقف بر عبارتى است كه داراى معناى مفيدى نباشد»؛ در حال اختيار (وقف قبيح است) و نمىتوان وقف نمود. ودر صورت اضطرارء بايد از جاى مناسب شروع كرد.

صفحه 176:
8 «رقف بين دو عبارتى است كه رابطة لفظی و مشوی ميان آنها وجود نداشته باشد». كلام ‎ples‏ و کامل می‌باشد و متخاطب را انتظاری نیست» مانند ی لک یز مالك یز لین » باك تب یلك تستمین» وقف بر عبارت اول و ابتدا از عبارت دوم نیکو و پسندیده است.

صفحه 177:
وقف كافى | وقفا كاقى» «وقف بين دو عبارتى است كه رابطة لفظى ميان آنها وجود ندارد ولى رابطة معنوى ميان أنها برقرار است». (هر دو عبارتء ادامةٌ يك موضوع واحد مىباشند). | علت نامكذارى» كلام با داشتن رابطة معنوى» رسا و مخاطب را كفايت م ىكندء مانند وقف بر کلمه ‎Gs)‏ رو سان قل ع جد لاد فل ف عد ‎Ail Cat‏ ... ومفا رونام ینوت * وَالَذِينَ يُؤْمِنُونَ بدا نل إليِكَ...4 وقف بر عبارت اول و ابتدا از عبارت دومء جايز است.

صفحه 178:
قوقف‌برعبارتی اثست که‌سنای:مفیدی دارهبا نی سال عبارت بعدی ‎dl)‏ لفظی و معنوی با عبارت قبلی دارد». معنای عبارت مفهوم و رسا می‌باشد» از این‌رو وقف بر آن حسن و نیکو است» مانند وقف بر کلمه (العالمین»» جمد ۲و ۲ (َحَند نله زب لین * ‎oer yA DI‏ وقف بر عبارت اول (در صورت کمبود نفس» حسن و نیکو است ولی نمی‌توان از عبارت دوم شروع کرده مكر بر آخر آيات که بازگشت لازم نیست.

صفحه 179:
«وقف بر عبارتی است که معنای مفیدی ندارد و یا دارای معنایی است که مورد قصد و ارادة خداوند نمی‌باشد». معنا ناقص و در حال اختیار وقف قبیح است مگر از روی 1 ناچاری و اضطرار باشد؛ مانند: ‎WES SD‏ هشال وقف جایز نیست به ویژه اگر موجب تغییر و فساد معنا گردد و اگر از روی اضطرار وقف شود باید از جای مناسب شروع کرد.

صفحه 180:
ضد «وقف» و در اصطلاح قرائت به دو معنا آمده: ۱ آغاز و شروع کردن قرائت قرآن کریم؛ ۲ - شروع مُجَدّد قرائت قرآن بعد از وقف. حَسّن (جايز) و قبيح (غير جايز). ى حَسّن»» شروع از آيهداى است كه داراى معناى كامل: مستقل و موافق منظور اصلی قرآن کریم باشد؛

صفحه 181:
* ‏وقف بر آخر آیات» نت نبوی‎ BB ‏وقف بر آخر آیات» سنّت نبوی و سیر مسلمانان است.‎ ‏ام الستلمه» همسر كرامى بيامبر اسلام مله نقل می‌کند که آن حضرت‎ ‏وقتی قرآن می‌خواند. آیه آیه قراتتش را قطع (وقف) می‌کرد.‎ كان إذا قرا ‎asd 5 ls‏ اين روايت در رابطه با سورة حمد است و شامل و وقف حَسّن نيز مىشود. (الشر فی القرامات العشر ۱۱۱ ۲۲۶)

صفحه 182:
> تنب € تمامی دسته‌بندی‌ه او اصطلاحات وقف و ابتداء استنباط و برداشت‌های" علمای قرائت و برای راهنمای قاری قرآن می‌باشد؛ «در قرآن وقفی که شرعاً حرام و یا واجب باشد وجود ندارد»؛ مگر اين که قاری از روی قصد جذی و تعمّد. جمله‌ای بر زبان جاری کند که از آن» معنای کفر و یا نفی احکام الهی فهمیده شود. ۱ با بيشرفت علوم آيات قرآن» بهتر فهمیده می‌شود از اين‌رو فهم گذشتگان نمی‌تواند برای ما حُجّت شرعی باشد.

صفحه 183:
«رموز سجاوندی» رموزی است که نخستین بار توسط «سجاوندی» جهت «انتخاب محل مناسب برای وقف» وضع گردید و عبارتند از: «م): «وقف لازم»» و اگر وقف نشود. خلل و فساد در معنا ایجاد می‌شود؛ «ط): «وقف مطلق». وقف مطلقا خوب است و اگر وقف نشود اشکالی ندارد؛ «ج): «وقف جایز»» وقف و وصل هر دو جایز ولی وقف آن بهتر است؛ ازا: «وقف مُجوّز» وقف و وصل هر دو جایز. ولی وصل آن بهتر است؛ ‎BID?‏ مُرخْص» در صورت کمبود تَفْسء وقف رخصت داده شده است؛ ‎Lad» CY)‏ ممنوع» وقف و ابتدا از مابعده ممنوع می‌باشد.

صفحه 184:
١ ‏در قرآن‌های با «رسم الخط عربی جدید»» «رموز جدیدی» را جايكزين «رموز‎ ‏سجاوندی» کرده‌اند که عبارتند از:‎ ‏(م): «وقف لازم»؛‎ «لا0: «وقف ممنوع»؛ وقف ممنوع است؛ اج): «جواز وقف». وقف و وصل آن. یکسان است؛ «قلی): «وقفٌ آولی» جهت وقف قوی‌تر است» ولى وصل هم جایز؛ «صَلی»: «وَصل آولی» جهت وصل قوی‌تر است ولى وقف هم جایز؛ 2 ۵): «وقف مُعانقه»» جواز وقف بر یکی از دو موضع.

صفحه 185:
نكتة بابانى با توجّه به اينكه يكى از اجزاى نمازء «قرائت حمد و سوره» می‌باشد و اين قرائت بايد به صورت عربى صحيح باشد؛ به عنوان یک طلبة علوم دينى كه شرعا وظيفه «بيان احكام» بر عهدة اوست؛ سعى نمودم مطالب اين نوشته را از منابعى استفاده كنم كه مورد قبول علمای شیعه و سنی می‌باشد تا روز قیامت» جواب قانع کننده‌ای برای صحت قرائت مسلمین داشته باشم. (يخسى از تساویز این توشته از فیلم تبزیس ابتاد آیمن زشندی با اصلاحاتی اسفاده شده استاز

دانلود فایل روان خوانی وتجوید مصور قرآن مجید برای همه دوره ها از دبستان تا دبیرستان باکیفیت آماده برای آموزش در کالس درس تعدادصفحات 185:

59,000 تومان