صفحه 1:
دانلودفایل پاورپوینت
PowerPoint
أشتان ها ونكات طلایی برای شروع کلاس درس
بیوگرافی بهمن بیگی ومادر از نگاه زنده یاد
استاد مدمد بهمن بیگی بنبان گذار آموزش عشایر
در ایران
برای معلم هایی که می خواهند کلاسی متفاوت خلق کنند
ae نسخه قابل ویرایش
دی ماه ۱۴۰۲
تعداد صفحات :۳۸
صفحه 2:
Pr weiner eee] err eee |e |)
به انتخاب : محمدفایق مجیدی
امادر از نگاه زنده یاد (ستاد محمد بپمن
بیگی olay گذار آموزش عشایر در ایران
به جن من» همه خو|هیانم پسوند بس د(شتند.
wl ینید SB wei AES way AE ينبن >
در چپره رنگ پریده مادر؛ بیم و امید را
میشد دید! (ضطراب و ترس را بیشتشس..
1 تا
صفحه 3:
۳ eevee el ere) Heit عادر از
اب : محمدفايق مجيدى
لاو يدر كه مسبربان بود و صبورى داشت و
كم طاقت مى شد...
مادر نذر كرده بود و أز درويش دوره گرد
دعا كرفته بود! شاید این بار»..
دیگر دلم نمی خواست به پدر بگویند
«ريشت را آب برد»!
© LC
صفحه 4:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
ایا زن عمو با خنده معنی داری بگوید
«نافش را روی پای حسنو بیرید»
glo نمی خواست بیش از این مادر مقصس
coed gb
gol دلم براى همه مان مى سو خت براى
بيشتس.
Lo =z
صفحه 5:
لابه ياه دخترانى كه خون بس شدند! ناز
دخترانى كه براى نجات يدرء برادر» عمو و
بستكان و تيره و طايفهء به اجبار به عقد
ناشناسى در آمدند! دخترانى كه ابزار و وسيله
صلح قبائل مى شدند و در غربت جه حرف ها
که نمی شنیدند و چه زجرها که نمی كشيدند و
برخی از آنپا چه مظلومانه که نمدند
rs) =
صفحه 6:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
لابه ياد دخترانى كه به طوايف ديكن. شوهر
داده شدند و دیگر کسی آنپا را ندید و
از سرنوشت آنپا اطلاعی نیافت
به ياد مادرانى كه در ايل ودر بين رأه و
در منگام كوج زاييدند و مردند
به یاد مادران جوانی که تسلیم ST شدند
rs) Cv 219
صفحه 7:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
لابه ياه مادرانى كه سالى يكبار نوزادى
را به دنيا مى آوردند » از مرخصی
زایمان» از پزشک و ماماء از کارت
بپداشت و مرکن بپداشت. از زایشگاه و
پزشک خانوادگی» از قطره آهن و دژیم
غذايى ويه خبری 200d gtd
© ۳ 21999
صفحه 8:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
احتی در روز زایمان مشک مى زدند و
نان می پختند و در راه آب آوردن از
چشمه با درد زایمان روبرو می شدند و
Ky و تنپا» قپرمانانه دوام مى آورهند و
با نوزاد به gale بر می گشتند
© 17380 ٠
صفحه 9:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
yell شب Gl سرد و تاریک زمستان»
مادر بزرگ های قپرمان با دست های
پرچین و چروک خود معجزه ها (st
کسدند |
- اروكذ
صفحه 10:
Pr weiner eee] err eee |e |)
اشجاعت» زرنگی ایمان و توکل UAT
کارآمدتی از بسیاری از داروها و امکانات
اين دوزها بود! آوای گلوله و شیپه اسب.
نویدی از حضور میپمان کوچولو در بتکو
می داد و پدر که در بیرون چادر منتظ
بودء شادمانه گوسفندی را سس می برید.
© 17380 ٠
صفحه 11:
۳ eevee el ere) Heit عادر از
اب : محمدفايق مجيدى
اما امان از وقتى كه آل مى آمد ى بسيارى از
نوعروسان مادران جوان را مى برد! يدربزرك ها
هرجه به آسمان تيس مى انداختند فايده ای
نداشت! میچه مادربزرگ ها صورت و دست و
ياهاى زائو را با ذغال سياه مى كردند بی فایده
بود! از قيجى و كارد و تيشه نين كارى بن نمى
آمد. به ياد مادران جوانى كه تسليم آل مى شدند
LOY zz -
صفحه 12:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
لابه ياه مادرائى كه سيئه هايشان سرشار
أز مبس و عاطفه بود و به فرزندانشان
شیر شپامت و صداقت می دادند. به ياد
مادرانی که همزمان سه طفل هماهشان
بود» یکی در دست و دیگری در کول و
سومي در شکم.
Lo =z
صفحه 13:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
لابه ياد مادرانى كه بدون حضور آنبا بجه ها
خوابشان نمى برد! به ياد مادرانى كه (سب
سواران و تير|ندازإن كم نظيرى بودند! به
ol مادرانى كه در مسير كوج با راهزن و
گرگ S52 می شدند و قپمانانه از جان
و مال خويش دفاع مى كردند.
Lo =z
صفحه 14:
Sut jody nena alia! aly
به اتتتاب : محمد قايق مجيدى
لابه ياد مادرانی که صبحگاهان زوهتس ان
بانگ خروس بيدار مى شدند... به ياد
مادرانی که همواره مشفول بودند و وقت
كم مى أوردئد... به ياد مادرانى كه دست
تنباء جادر را بار مى كردند و جادر مى
ژ دنگه۰ه
© Lo =z
صفحه 15:
۳ eevee el ere) Heit عادر از
فايق مجيدى
ol Go مادرانی که همچنان صدای لالایی آنپا از دره ها و
کوه ها به گوش می رسد. به Shab oh که صدای کل
های زیبایشان هنوز در گوشپایمان است...۱ به یاد مادرانی
که صدای خواندن و مشک زدنپایشان هنوز از پوردها می
آید» به یاد مادرانی که بوی نان داغ و آغوز و دوغ و
كنكل ماست با آنپا ممنی داشت...۱ به یاه مادرانی که
مرگ ناگیپانی همسران Lat خللی در اراده شان ایجاه
نکرد» سوختند و ساختند تا فیزندان خود را بزرگ کنند.
© Lz
صفحه 16:
Pr weiner eee] err eee |e |)
لابه ياد مادرائى كه سياه كيس رفتند و
به یاد ماهرانی که گیس سفید تیره و
طایفه بودندء به ياه مادرانی که به قول
خودشان فقط یک کلاه از مردان کمتر
دآشتند»...
Lo =z
صفحه 17:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
لابه ياه مادرانی که هم آشپز بودند و هم
خیاط. هم بافنده و هم چرپان» هم پزشک
و هم ماماهه.
صفحه 18:
لابه ياد مادرانى كه از شوهران خود فقط محبت می
خواستددء به ياد مادرانى كه به شوهس و فرزندان خود
عشق مى ورزيدندء با عشق به آنبا زندكى مى كردند و
با عشق به آنبا مردندء به ياد مادرانى كه كم لطفى ها
و بی انصافی مای شومانشان را تحمل كردند و خم به
آبرو نیاوردند»..۱ به یاه مادرانی که سال ها از داشتن
لباس نو محروم بودند تا شاید پسران و دختران
جوانشان لباس نو داشته باشند
© Lo هسه
صفحه 19:
Pr weiner eee] err eee |e |)
72000
ol, Gl مادرانی که درو كردند و خوشه
چیدند تا شاید بخشی از نان سال خانواده
تپیه كرددء به ياد مادرانى كه دستبايشان
مانند دست Cle پدرها خشن و محکم بود.
به یاد مادرانی که جاجیم ها و گلیم ها و
Cle qd رنگارنگ می بافتند.
صفحه 20:
EZ
bs bite Al
ee
ee ye
HE rt Ft 7
- Ky هين
تارم Stipe SU gt
صفحه 21:
بخش اول
در ۱۵ اسلاید
صفحه 22:
محمد فایق مجیدی
: اول ee < iu
محمد بهمنبیگی در سال ۱۲۹۹ شمسی, در ایل قشقایی -۱
در خانوادهی محمودخان کلانتر از تیرهی تس کل
طایفهی عملهی قشقایی چشم به جهان گشود.
تولد در ايل قشقایی
> وق بزنید
صفحه 23:
محمد فایق مجیدی
انکنه دوم:
-Y سالهای كود كى را در فاصلهی بين
لارستان (قشلاق) و سمیرم (ییلاق) گذراند.
SE 8 رستان -سميرم
صفحه 24:
انکته سوم:
۳- منشی خانوادهاش (میرزا جواد) به او سواد آموخت. در
سال ۱۳۰۹ ایل قشقایی علیه حکومت وقت طغیان میکند.
نتيجه آن. تبعید پدر در سال ۱۳۱۰ به تهران و به دنبال آن
تبعید مادر و فرزندش. محمد. در سال ۱۳۱۱ است
تبعيد به تهران
6 cm
صفحه 25:
«نکته چهارم:
۴-در تهران مدرسهی علمیه تهران مشغول به تحصیل شد. دبیرستان را
در رشتهی ریاضی-علمی شروع کرد و در رشتهی ادبی به پایان رساند.
مشکلات سیاسی او را مجبور کرد دبیرستان را ابتدا در تهران شروع کند
ادامه دهد و در آخر هم از دارالفنون تهران دیپلم بگیرد.
2
و در شیراز
رشته ریاضی
صفحه 26:
محمد فایق مجیدی
انکته پنجم:
۵- در سال ۱۳۱۸ وارد دانشگاه تهران گردید و در سال ۱۳۲۱
در رشته حقوق فارغالتحصیل شد. در دوران دانشجویی مقدمهای
پر دیوان شعر دکتر حمیدی, استاد خویش, نوشت.
معلم او حمیدی شیر ازی
asin is >
ل
صفحه 27:
لانكته ششم :
ع-او به ايل بازكشت و بعد از مدتی آهنگ سفر به آمریکا کرد. يس از
JE cae و هوای ایل, او را به طبيعت فارس بازكرداند. در سال ١١975
كتاب “عرف و عادت در عشاير فارس” را منتشر کرد و شش سال بعد.
نخستین مدرسهی عشایری را برای بستگان خود در سايدى جادر مهمانى
سنتیشان بر پا داشت.
سفر به آمر یک
صفحه 28:
0 < ۳ فد :
۷- او در سال ۱۳۳۶ با حمایت دکتر کریم فاطمی, اولین مركز
تربیت معلم عشایری را به نام "دانشسرای عشایری شیراز " بنیان
نپاد. در سال ۱۳۲۳ اولین گروه از دخنران عشایری وارد این
دانمسر | سد ند
بنیان گذار تربیت معلم عشایر
|
ك 7
صفحه 29:
محمد فایق مجیدی
درس هشتم :
۸-بهار واشنگتن و ساحل سر سبز رودخانه پوتوماک
آنچنان شیفته ام کرد که ادبياتم گل کرد وشعر گفتم .
شعر بدون وزن وقافیه ....
من و بهار واشنکتن
ورق بزنید.
ل
صفحه 30:
لانكته نهم :
9-در سال اول دبيرستان. توانست در سال ۱۳۴۷ ساختمان اولین
دبيرستان مستقل شبانهروزی عشایری را در شیراز بسازد و در
سال دوم ۶۰ نفر را به اين دبیرستان وارد کرده و هر سال بر تعداد
آنان بیافزاید.
تاسیس دبیرستان شبانه روزی عشایری
رد
وق بزنید )>(
۳
صفحه 31:
لانكته دهم :
۰-در ۰۱۳۵۰ مرکز آموزش حرفهای دختران (قالیبافی) را بنا نهاد
و دو سال بعد. اولین مرکز آموزش حرفهای پسران عشایر و سپس
هنرستان صنعتی و موسسهی تربیت مامای عشایر. فعالیت خود را
آغاز کرد.
ورق بزنید.
تا
صفحه 32:
محمد فایق مجیدی
تانکته بازدهم :
۱-در سال ۱۳۵۰بهمنبیگی نشان ویژهی پیکار با
بیسوادی(جایزهی کروبس کایا) را از یونسکو
دریافت کرد.
جايزه يونسكو
ورق بزنید.
ل
صفحه 33:
تانکته دوازدهم:
۲-در همین سالها موسسهی روانشناسی دانشگاه تهران. آموزگاران
عشایری را برتر از همتایان روستایی و سپاه دانش دانست و در سال ۱۳۵۶
بهمنبیگی با کمک یونیسف و کانون پرورشی کودکان و نوجوانان.
کتابخانههای سیار و سپس فروشگاههای سیار را درمیان عشایر کوچرو
راهاندازی کرد.
حستابخانه سیار عشایر
صفحه 34:
آانکته سیزده هم :
۳-حاصل این دوره از زندگی او انتشار چهار کتاب است:
بخارای من ایل من - ۱۳۶۸ ۰ اگر قرهقاج نبود - ۰۱۳۷۴
به اجاقت قسم - ۱۳۷۹ و طلای شهامت - ۰۱۳۸۴
انتشار چفار كتاب
ورق بزنید.
تا
صفحه 35:
تانکته چفارده شم:
۴-سرانجام «محمد بهمنبیگی. معلم بزرگ ایل»
در یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ در شیراز چشم از اين
جهان فرو بست.
وقات ۱۳۸۹
صفحه 36:
لامحمد بهمن بیگی می نویسد:
قره قاج می خواستی غرقم کنی ولی من دست
از دامنت بر نمی دارم من ترا بیشتر از همه
رودهاى روی کره زمین دوست دارم من یک موج
کویک ترا با هد ها الب و هودشن و پوتوماگ
صفحه 37:
[امحمد بفمن بیگی می گویداز دانش آموزی پرسیدم شعری در
باره مادر بخوان این شعر را خواند:
با مادر خود مهربان باش
آماده ی خدمتش به جان باش
ابرح میرزا
صفحه 38:
Pear WY wre BG 1c gover
معلم . دبیر ادییات فارسی |
۱۱ ا ر
همكار افتخارى مجله شوق تغيير . مجلات رشد و هفته نامه
هاى محلى
حدودا ۱۶ سال کارشناس آموزش