پاورپوینت
تاریخ و بیوگرافیعلوم اجتماعی و جامعه‌شناسیجامعه شناسیآموزش

پاورپوینت خاطرات آموزشی محمد بهمن بیگی بر بال فرشته برگرفته از کتاب به اجاقت قسم

توضیحات: پاورپوینت خاطرات آموزشی محمد بهمن بیگی بر بال فرشته برگرفته از کتاب : به اجاقت قسم تعدادصفحات :25 نکته اول: سال چهارم خدمتم بود. خدمتی که برای اجازه ی شروع آن بیش از ده سال اندیشیده و زحمت کشیده بودم . محمدبهمن بیگی وسال چهارم خدمت نکته دوم: آموزش عشایر هنوز جان نگرفته بود . نهال تازه وشکننده ای بود ومن آرزوی درختی همایون و سایه گستر بودم . محمدبهمن بیگی ودرختی همایون نکته سوم: دانشسرای کوچکی در شیراز برپا کرده بودم که سالیانه فقط 70 آموزگار ایلی تربیت می کرد. شمار آموزگاران ایل 300 نفر نمی رسید. نکته چهارم : این آموزگاران در سطح پهناور فارس پراکنده بودند. در چادرهای کرباسی سفید درس می دادند . چادر های سفید ومدرسه سیار بکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا نوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
پی دی اف هایی برای کلاس درس خاطرات آموزشی محمد بهمن بیگی بربال فرنته. > برگرفته از کتاب : به اجاقت قسم ( تعداد اسلاید: ۲۲)

صفحه 2:
۴ ۱۱۱ ان سر | 00 و 2 ‎sia es‏ تس شروع آن ‎eee‏ ه بودم . ‎00٠‏ محمدبهمن بیگی وسال چهارم خدمت ‎EN‏ ‏ا الاك ‎© ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 3:
® © 5 | نکته دوم: أموزش عشاير هنوز جان نكرفته بود . نهال تازه وشكننده اى بود ومن ارزوى درختى همايون و سايه كستر بودم . 0 محمدبهمن بيكى ودرخت همايون ‎ye 5‏ ١ ‏ل‎

صفحه 4:
5 ۱ 2 pathic il ail | بودم كه ساليانه فقط ۷۰ ‎“at can‏ تربیت می کرد. .| . شمار آموزگاران یه ۳۰۰ نفر نمی رسید.,... i ۳

صفحه 5:
۳ € اين آموزگاران در سطح پهناور فارس | پراکنده بودند. در چادرهای کرباسی سفید درس می دادند . َه جادر هاى سفيد ومدرسه سيار

صفحه 6:
‎١‏ ار اي ‏]نکنه پنجم ‏| خر کر وس مس ۳۳ . ولی ادامه ق ات بع وهات 6۰۶۰ رک از ۱ ‎pe ‏0 گاهی ایل ۸۰ فرسنک حرکت می کردند. ۳ ‎a) ۸ AG) 0‏ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 7:
® © ۱ [نکته ششم: گزارش های من غالباً شادی بخش وامید آفرین بود . ولی گاهی نیز به گزارش دبستانی می رسیدم که آتش اندوه را دامن می زد و ‎ne‏ به اشک وآه مى رسيد. دبستانی در طایفه ی "کوهمره" یکی از اینها بود

صفحه 8:
® © ل نكته هفتم : دبستان نبود. زندان بود . زندان كودكان خردسال . زندان نوباوكان و نوجوانان نيمه برهنه ونيمه كرسنه. دبستان "كوهمره" مدرسه نبود زندان بود 3 2

صفحه 9:
زا معلم دبستان معلم نبود. فرشته ی رحمت نبود. دیوی هولناک بود شکنجه گری بود که می توانست به راحتی از بیگناهان نیز اعتراف بگیرد. هیکلی درشت داشت پوتین زمختی پوشیده بود. 5" این معلم چوب وچماق در کنارش بود ‎ye ۷‏ - = 2

صفحه 10:
۲ ‏؟‎ ‎۰ ‎۳ ‎Ls 7 ات سسا الل نكته نهم ی « مى ترسیدند. i ‏ا اس .رنگشان پریده‎ بود .

صفحه 11:
® © : ‏دهم‎ asf ‏آقا معلم نه فقط درس نداده بود به فساد مالی‎ ‏هم الوده بود به کودکان کارنامه داده بود و‎ ‏برای هر کارنامه دست کم ده تومان گرفته بود‎ صدور کارنامه بدون داشتن سواد

صفحه 12:
® © | آنکته یازدهم : من به زودی اوضاع واحوال را دریافتم . كارم با معلم گره خورد ... چاره ای نداشتم با سر افکندگی وخجلت از مردم عذر خواستم . من اعتراف کردم خودم گناهکارم . 3 2

صفحه 13:
Se cial IE Aisi ULL وای به حال قوم وقبیله ای که برای کار اکرده کارنامه ی درخشان صادر می کند NY mer r Ts ee. 0

صفحه 14:
‎oe i ۹ 5‏ اب ‏| اوضاع 9 ‎coe Stool‏ وبی سروس را شرح دادم. ‏ماجراى اين مدرسه را بیان کردم ری ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 15:
® © | آنکته چهاردهم : | وای به حال قوم وقبیله ای که جعل اسناد ‎oe)‏ را جرم و جنایت می شمارد ولی اسناه | مجعول وعلم ومعرفت را معتر می بندارد: | آه از نهاد ها ودود از كله ها برخاست. 9 | ‎ye 2‏ ظ ‎oes‏ ‏ع 111 ات os

صفحه 16:
pe ut 9 سا ۳ ‎i‏ رم ب کود 8 بلا كشيده م بیچاره ای "دارنگان " قول د داد ‎Le Giaie sn‏ 0 را بزدایم. 3 0 0 ۳ معلمی به نام حسن داوطلب شد. ۳ ‎aya ell‏ ان 4 4

صفحه 17:
© ا ‎id‏ ساس اي ۲ 0 نكنم ن خود رسید رای با ديد به دبستان دارنگان رفتم همان بود که من فى خواستم . ۲ دبستان دیگر زندان نبود گلستان بود._,.. ‎Ks a‏

صفحه 18:
® © ۱ [نکته هفدهم : دیگر در کلاس درس نبودم خودم را در باغی از گل یافتم . نرگس ها چشم گشوده بودند . سوسن ها زبان باز کرده بودند. در طول شش ماه این کودکان فاصله جهنم تا بهشت را پیموده بودند و آن هم به واسطه یک معلم. | لاك اک يس ا xf ye 0

صفحه 19:
با خی اس 5 Hi See i 1 a Ct pee oF یکی ز استادان دانشگاه ۱ است ۳ ‎tery |‏ ‎NY‏ ‎EN‏ از معلمی ابل تا استاد دانشگاه. ۳2 Ty 0 | | 0

صفحه 20:
0 >5 تن wel ِا [[نکته نوزدهم : ...معلم اول هم تحت آموزش قرار گرفت و تغییر کرد و .. هميشه از بریدن نان این ‎sels‏ پرهیز کرده ام. رز

صفحه 21:
eee / aun خی سم ‎ise‏ را پوسیدم be / 2. 3 @ ۰ Sams ۱ به تحقق آرزوهایم نزدیک تر شدم. a5 Ae ‏م‎ : :

صفحه 22:
a / | بي ) محمد فايق مجيدى دمكلان مستم ‎١‏ 0-4 | ‎Beet 2‏ | من تلخ زیستم پس هستم معلم . دبیر زبان و ادبیات فارسی نگارنده کتاب:به آموزش بدبین نیستم همکارافتخاری مجلات مدیریتی و آموزشی به مدت ده سال برای دریافت سایر کارهای(یاور پوینت های کامل) :این پیج به آدرس زیر هم مى توانید مراجعه فرمایید | ‎http //paadars focksfile ir‏ | ‎we‏ و ی ای و ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

3 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi پی دی اف هایی برای کالس درس خاطرات آموزشی محمد بهمن بیگی بر بال فرشته به انتخاب :محمد فایق مجیدی برگرفته از کتاب :به اجاقت قسم ( تعداد اسالید)22 : ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته اول: سال چهارم خدمتم بود .خدمتی که برای اجازه ی شروع آن بیش از دهسال اندیشیده و زحمت کشیده بودم . محمدبهمن بیگی وسال چهارم خدمت ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 1 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته دوم: آموزش عشایر هنوز جان نگرفته بود .نهال تازه وشکننده ای بود ومن آرزوی درختی همایون و سایه گستر بودم . محمدبهمن بیگی ودرخت همایون ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 2 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته سوم: دانشسرای کوچکی در شیراز برپا کرده بودم که سالیانه فقط 70آموزگار ایلی تربیت می کرد. شمار آموزگاران یه 300نفر نمی رسید. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 3 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته چهارم : این آموزگاران در سطح پهناور فارس پراکنده بودند .در چادرهای کرباسی سفید درس می دادند . چادر های سفید ومدرسه سیار ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 4 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته پنجم : ظاهر کار آراسته و شور انگیز بود .ولی ادامه ی آن در بیم و هراس بودم بسیاری از دبستان ها سیار بودند. گاهی ایل 80فرسنگ حرکت می کردند. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 5 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته ششم : گزارش های من غالبًا شادی بخش وامید آفرین بود .ولی گاهی نیز به گزارش دبستانی می رسیدم که آتش اندوه را دامن می زد و کار به اشک وآه می رسید. دبستانی در طایفه ی "کوهمره" یکی از اینها بود ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 6 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته هفتم : دبستان نبود .زندان بود .زندان کودکان خردسال .زندان نوباوگان و نوجوانان نیمه برهنه ونیمه گرسنه. دبستان"کوهمره" مدرسه نبود زندان بود ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 7 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته هشتم : معلم دبستان معلم نبود .فرشته ی رحمت نبود. دیوی هولناک بود شکنجه گری بود که می توانست به راحتی از بیگناهان نیز اعتراف بگیرد .هیکلی درشت داشت پوتین زمختی پوشیده بود. این معلم چوب وچماق درکنارش بود ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 8 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته نهم : بچه ها می لرزیدند ،می ترسیدند، صدایشان گنگ وخفه بود .رنگشان پریده بود . هیچ درسی نیز نیاموخته بودند. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 9 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته دهم : آقا معلم نه فقط درس نداده بود به فساد مالی هم آلوده بود به کودکان کارنامه داده بود و برای هر کارنامه دست کم ده تومان گرفته بود صدور کارنامه بدون داشتن سواد ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 10 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته یازدهم : من به زودی اوضاع واحوال را دریافتم .کارم با معلم گره خورد ...چاره ای نداشتم با سر افکندگی وخجلت از مردم عذر خواستم . من اعتراف کردم خودم گناهکارم . ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 11 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته دوازدهم : وای به حال قوم وقبیله ای که برای کار ناکرده کارنامه ی درخشان صادر می کند وای به حال قومی که کارنامه بدون کار صادرمی کند ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 12 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته سیزدهم : فردای بازگشتم به شیراز به دانشسرا رفتم . اوضاع و احوال پریشان وبی سروسامان را شرح دادم. ماجرای این مدرسه را بیان کردم ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 13 📙 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi نکته چهاردهم : وای به حال قوم وقبیله ای که جعل اسناد مالی را جرم و جنایت می شمارد ولی اسناد مجعول وعلم ومعرفت را معتبر می پندارد. آه از نهاد ها ودود از کله ها برخاست. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 14 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته پانزدهم : ...من به کودکان بال کشیده و مردم بیچاره ی "دارنگان" قول داده ام که این لکه ننگ را بزدایم. معلمی به نام حسن داوطلب شد. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 15 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته شانزدهم : ماه اسفند به پایان خود رسید و برای بازدید به دبستان دارنگان رفتم همان بود که من می خواستم . دبستان دیگر زندان نبود گلستان بود. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 16 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته هفدهم : دیگر در کالس درس نبودم خودم را در باغی از گل یافتم .نرگس ها چشم گشوده بودند .سوسن ها زبان باز کرده بودند. در طول شش ماه این کودکان فاصله جهنم تا بهشت را پیموده بودند وآن هم به واسطه یک معلم. دریغا که دستگاههای کور وکر اداری همه را معلم می داندو معلم می شناسد. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 17 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته هجدهم : این معلم ترقی کرد و بعدها دبیر دبیرستان عشایر شد و امروز یکی از استادان دانشگاه است از معلمی ایل تا استاد دانشگاه. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 18 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته نوزدهم : ...معلم اول هم تحت آموزش قرار گرفت و تغییر کرد و .... همیشه از بریدن نان این وآن پرهیز کرده ام. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 19 محمد فایق مجیدی @fayihg.majidi 📙 نکته بیستم : پیشانی حسن معلم دلسوز را بوسیدم در پوست خود نمی گنجیدم ... به تحقق آرزوهایم نزدیک تر شدم. ورق بزنید ‏http://paadars.looksfile.ir 20 محمد فایق مجیدی دهگالن هستم من تلخ زیستم پس هستم معلم ،دبیر زبان و ادبیات فارسی نگارنده کتاب:به آموزش بدبین نیستم همکارافتخاری مجالت مدیریتی و آموزشی به مدت ده سال برای دریافت سایر کارهای(پاور پوینت های کامل) :.این پیج به آدرس زیر هم می توانید مراجعه فرمایید ‏http://paadars.looksfile.ir 👆👆👆👆

39,000 تومان