صفحه 1:
فارسی چهارم دبستان
درس دوم :
کوج پرستوها
و
قوی ترین حیوان جنگل
تعداد اسلاید: ۱۷
صفحه 2:
:
فهرست مطالب:
متن درس
بخوان وبیندیش
حکایت
کلمات مخالف و متضاد درس دوم
فارسی کلاس چهارم
تمرینات
صفحه 3:
د اوايل سار. حوا لطف و دل شين مشود. دشتها جاصسی سبز میپوشند و
BF yoo یدهند. پرستوها. ان پرنشگارن دوست داشتتنی نیز از صقر دور و داز
Zz
خود. باز میگردند.
تست نگاو ان مسافران از داه دسیده. این اس تک لناهای سا لگذشدی خود
3 صوق تو ان c
دیده باشند, آزنها را دست ند و الر لها خراسب شده باشند. ee eres را
از نو بازند. پرستوهای جوان مك سا لكذشتد دم لانذى بد و عام
c منم
خود بد سر بردهاند. النورن بایم بلوشنه تا لاذای برای خود سازند. این
برستوحاى جوان . ساختن لائد دا حودشان og ده میگیرند دیآ از
يد و عاددشان Wo? ly byl Bb dirk, میسازند.
وق يكار ساختن لان ب پایان «سید. پرستوها و pies
in wil sige FP tary دو ىآ ن اع خوابد. وقق جوجرها اذ
م بيرو ن آمدند. هدد و ماهد . با حثرا قل مكار ب ىكنند. بن ها غذا Bp ag
09 0 5
س عفتد. جوجدها بد دنبال بدد و akg iy ob داه و دسم نشل دا اذآن ها ع ىآموزند
صفحه 4:
=
برستوها بماد د تابستان داب آسوول بء سریبرند؛ انا هآغا پیز دشوادی ها
i. 9 oc - ‘ ام
برا ی آنها بیش flere Ul? (& loys سرد
we
جاهاى معتدل نرى لوج لنند. 2 Ary rel oxy ory
ی چم
ضما ن لوج آن حال فزرا یدسد. دستد دست ددى بامعايا سم حاى برق جمع
. ise dp عع
عو شوغ وه نر دك بلقت ولوين ممق مشخول حستتر. خی زود. So ge
اذ راه دود عى رسثر و جب وجو آن ها رذ رفت. نید میشود؛ تنل روز
مب حك اذ خواسب برع خيزيم . اذ برستوها نشافى فينم .آن, وت معلوم میشودلم
wv حي تبر
أن حالو جلردهاف.
صفحه 5:
AF OP اذ لين Looms ye go? Gis 7 yl»
دی پرنگان شادی ماد عتاب. شاهین و قرق است. OP iv
این پرننگان. ام برداذ. كسان خود دا بم جمع برستوهاى دد حال برواذ عى ذنتد ويا
جكالهاى ترومند خود. آنها دا ى دبايند.
op tiles bby cele yor A ori, et oP pl sh
شده اس تك بعضى اذ آن ها . سال عاى بى ذه یگ چگرددن و پس اذ ع ركوج بد
لاذدى ?2 Sb ۳
eS
ie
صفحه 6:
بمودن ماع Lyon gi? اشتباهگشد, دباده پم اضی شین
oii
خود باذ ع ىكردضد.
es قدست بامال و بمودن
داده است؟ آننها با جد قددق لين داه طولاق دا بدون اشتباه
لين داه طولاق داب برسوها
صفحه 7:
بالای درخت کاجه
فافند هو روم شید که ری ملاقیه نا را سداس ان Soll
هميشه. کسی جوابش را نمیداد
موشکا آهی کشید و با خود گفت: «طفلکی بیبی سکینه!»
موشکا ستجاب کوچک و تنپهایی بود که در دنبای به این بزرگی» به جز
بیبی و درخت کاجش, هیچکس را نمیشناخت. موشکا نمیدانست gpl خدا
کیست که بیبی اینقدر عدایگن میژند؛ فقط این را قیدانست که تا آن موقخ کسی SH OAS
در خانهی بیبی را بکوید و بگوید: «من آمدم! منم؛ خدال»
موشکا با خود فکر کرد: «طفلکی بیبی! لابد به خاطر پیری است که به دنبال خدا نمیرود
و فقط صدایش میزند.»
صفحه 8:
2 قه ود
موشکا بیبی را خیلی دوست داشت و از غصه خوردن او غمگین بود. او فکر میکرد چون
بیبی کسی را صدا میکند و هرگز جوابی نمیشنود. غضه میخورد!
موشکا تصمیمش را گرفت و با خود گفت: «خودم میروم و هر طور شده خدا را بيدا مى كنم
و به خانهی بیبی میآورم.»
شاخه به شاخه پرید و پرید» تا از درختش پایین آمد؛ اما چطور خدایی را پیدا کند که هرگز
ندیده است؟
ناگهان فکری به نظرش رسید: «کوه آن قدر بلند است که آن طرف دنیا را هم میتواند ببیند.
حتما او میداند کجا باید خدا را پیدا کنم.»
موشكا بريد و يريد تا به ياى كوه رسيد. سرش را بالا كرفت و با تمام قدرت صدا کرد: «آهای!
كوه بزركف! دنبال خذا میگردم! او را میشناسی:
کوه با صدای بلند و محکم جواب داد: «البته که میشناسم! اوست که مرا اینجا گذاشته.
4
صفحه 9:
Mer از بزرگیاش بشناسی. خدا از من خيلى بزركتر اس بزرگترینموجودعالم
cool
موشکا سری تکان داد و شکفتزدهبه اهش نله داد جستخیزکنن جلومیرقت و
تكرار م ى كرد «يزركترين موجود عالما واى!»
برواندى زيبابى صداى موشكا را ششتيد و پرسید: «بزرگترین موجود دنيا؟ تو دنبال”
G6 SS }4
موشکا با مب گفتر ت هل کود خدا رام شناسى؟» =
پروانه پاسخ داد- هه که میشتاسم! اوست که این بالهای قشنگ را به من داده؛ لا
«بزركتر از كوه! زيباتر از بروانه!» موشكا از تعجب سرش را تكان داد حالا میفهمید.
بىبى! حتما كسى
ندارد به ييرزتى مثل لو.
ye
Sead 3 اعتراض
صفحه 10:
} ]| ان رتست ده هن این گل کوچک
۳ ۱
را ببین. خدا آن را هم فراموش نمیکند. خدا مهربانترین
۳ موجوة عالع اسكة
۳ موشکا لبخند زد و تکرار کرد: «مهربانترین موجود عالم!»
ناگهان صدای پایی را شنید. خرس قهوهای داشت به
با سویش میآمد. موشکا ترسید و به بالای درختی رفت. خرس
که حرفهای سنجاب و پروانه را شنیده بود از موشکا پرسید: «تو دنبال
مهربانترین موجود عالم میگردی, مگر 4؟»
موشکا ترسش را فراموش کرد و با تعخب پرسید: «مکر تو هم او را میشناسی؟»
خرس پاسخ داد: aS EID میشناسم! به لطف اوست که اینقدر قوی هستم. او هم از من
خیلی قویتر است. قویترین موجود عالم است.»
سپس خرس قهوهای دستی تکان داد و از آنجا دور شد.
آن گاه صدایی از آسمان آمد: «تو دنبال خدا هستی» سنجاب کوچولو؟
صدای گرم و شاد خورشید بو موشکا سرش را بلند کرد و گفت: «تو که آن بالا بالاها
هستی, به من بگو کجا او را بيدا کنم. ببین چقدر کوچکم! وقت زیادی را
راه خیلی کمی رفتدام!»
دست دادام و هنوز
صفحه 11:
SE تك
خورشید گفت: «خدا همه جا هست. لازم نیست اینقدر دنبالش بگردی. هر جا بروی» او
را پیدا میکنی.»
سنجاب با هیجان فریاد زد: «پس حتماً خدا تویی! تو بزرگ و زیبایی» مهربان و قوی
هستی, و با نور درخشانت» همه جا را روشن میکنی!»
خورشید آرام خندید و گفت: «اینهایی که میگویی هستم. ولی خدا نیستم. خدا مرا
آفریده و به من نور داده. او بسیار نورانیتر از من است.»
موشکا التماسکنان گفت: «پس او را به من نشان بدهل»
خورشید جواب داد: «خدا با چشم دیده نمیشود.»
موشکا آهی بلند کشید و از درخت پایین آمد. اگر خدا دیدنی نبود. پس کاری از دست
سنجاب کوچولویی مثل او ساخته نبود. روی زمین نشست و شروع کرد به اشک ریختن.
خورشید با مهربانی گفت: «گریه نکن, سنجاب کوچولوا خدا دیدنی نیست؛ اما او ما را
میبیند. وقتی هم صدایش میزنيم» صدای ما را میشنود.»
سنجاب اشکهایش را پاک کرد و پرسید: هحتی صدای ضعیف بیبی سکینه را؟»
خورشید پاسخ داد: «البته که میشنود! جواب هم میدهد. ولی با كوش شنيده نمیشود. خدا
با نعمتهایش جواب میدهد. حالا بلند شو و به خانه برگرد. بیبن سکینه تگرانت میشودا»
صفحه 12:
5 بیبی سکینه پشت پنجره منتظر موشکا بود. یکی از پرندههای جنگل, همه چیز را به أو
am Ge = بود. پیرزن سنجاب خسته را نوازش کرد و گفت: «میدانی موشکاء بعضی از چیزها را
نمیتوان با چشم دید؛ مثل عشق, مثل محبّت. ولى نشانههايشان را مىتوانيم ببينيم. كارى
که امروز برای من کردی, نشانهی محبّت توست. خدا با چشم دیده
نمیشود. ولی جهان پر از نشانههای خداست.»
موشکا پرسید: «مثل بزرگی کوهها؟ مثل زیبایی پروانهها؟ مئل درخشش نور خورشید؟»
پیرزن سری تکان داد و گفت: «بله و خیلی چیزهای دیگر. هميشه يادت باشد اگر خدا را خیلی
دوست داشته باشی» حتماً میتوانی او را در نشانههایش ببینی.»
سنجاب آهسته تکرار کرد: «اگر دوست داشته باشی ..»
امّا حرفش را ادامه نداد چون دیگر خوابش برده بود ..
إل سمیه جلالی
(نام این نویسنده پیش از پذیرش دین اسلا
صفحه 13:
أ حکایتی که خوادید با مفهومکدام ک از
ترهلى زير ارقباط داردة.
[ ماه را هر وقت از لب بکیری تاه ات
دست بای دست بسار ستد
7 سحرخيز باش نا كامروا بائني,
مرغ حمسايه غاز ات
شیری در جنگل راه میرفت و به هر جانوری که میرسید. میپرسید: « قویترین
حیوان جنگل کیست؟»
جانور با ترس و لرز میگفت: «لبثه شماا»
آنگاه شیر با غرور و خودپسندی سرش را تکان میداد
تا اينکه به فیلی قویپیکر رسید از فیل پرسید؛ « قویترین حیوان جنکل کیست؟»
فیل خرطومش را دور کمر شیر انداخته لو را از زمین بلند کرد و در هوا چرخاند و
محكم به زمين انداخت.
شير برخاسته خودش را تكان داد و كفته هبرادرء فقط از تو سؤالى كردم. اكر
نمیدانی, بکو نمیدانم. چرا اوقات تلخی می کنی.»
فیل گفت؛ همن هم فقط خواننتم جواب سوالت را داده باشم.»
میگذشت.
صفحه 14:
معنی لغات و کلمه های جدید درس دوم کوج پرستوها و در جست و
جو فارسی چهارم
جامه: لباس
آسودکی: آرامش
عهده: مسئولیت» وظیفه
جرتء از جايى به جاى ديكر رفتن-
پشت سر هم پیوسته <
a
صفحه 15:
معنی لغات:
اوایل: آغاز
دلنشین: جذاب» زیبا و قشنکگ
لطیف: ملایم» نرم
بيایند: پیدا کنند
برمی خیزیم: بلند می شویم
پیشین: گذشته
باز مى يابد: دوباره بيدا مى كند
نهاده است: قرار داده است
نشان: علامت» نشانه
سپری شدن: گذشتن
صفحه 16:
معنی لغات:
کمیاب: آنچه کم است» چیزی که دسترسی
به آن راحت نیست
نیرومند: قوی» دارای زور و قدرت
راديابى: بيدا كردن مسير
باعث: علت» سبب
بى پروا: نترس» شجاع» بی باک
صفحه 17:
معنی لغات:
هس
راه و رسم: روش
عهده: مسئولیت
ارام کرد تراد کف
لازم: واجب
شگفت زده: متعجب
اصلا: ابدا؛ به هیچ وحه
به خاطر: برای
اوقات: زمان هاء وقت ها
برخاست: بلند شد
می ربایند: می دزدند» با سرعت می گیرند
صفحه 18:
معنی لغات:
همتا: مانند» شبیه
جفت: زوج » دوتا
التماس کنان: اصرار کنان
طفل: کودک بجه
۲ فر صت: ز مان
قوی پیکر: نیرومند
صفحه 19:
کلمات سخت و دارای ارزش املایی درس دوم کوج پرستوها و در
جست و جو فارسی پایه چهارم
اوایل - لطیف - جامه - شکوفه - گذشته - آسیب - عهده -
گذراند - می خوابد - حشرات - راه و رسم - آغاز - معتدل - جمع
- مشغول - عده ای - بر می خیزیم - معلوم - طولانی - خطرهایی
- تغیبرات - حمله - عقاب - قرقی - باز گشت - پرستوها - اشتباه -
نهاده است - بیاموزند - گفت و گوی مهم - طفلکی - به خاطر -
البته - فرصت - اعتراض - اصلا - التماس - غرور - خود پسند -
خرطوم - برخاست - اوقات تلخی
صفحه 20:
هم خانواده
و لغت های هم غرور: مغرور
انواده درس دوم تعهد: عهد» عهده
کوج پرستوها و در جمع: جامع. مجموع» جماعت
جست و جو فارسى سفر: مساقر» مسافرت
كلاس جهارم ضعيف: ضعف» مستضعف
قعيت» مواق
لطیف: لطف» لطافت وت
معلوم: عالم» علم؛ معلم اوقات: وقت
طولانی: «Job طویل معتدل: اعتدال» عدل
تعب ميب فكب مشغول: شغل» شاغل
اعتراض: معترض خراب: تخريب» مخرب» خرابه
عشق: عاشق» معشوق
لرز: لرزش
صفحه 21:
واژگان و کلمه های مخالف و متضاد درس دوم کوج
پرستوها و در جست و جو فارسی چهارم
اوایل < اواخر
دور < نزدیک
دراز < کوتاه
ما
آغاز < پایان
کمیاب < زیاد
طولانی < کوتاه
دانا < نادان
دشواری < راحتی» آسانی
قوى + ضعيف
معلوم < مجهول