پاورپوینت
روانشناسی و روانپزشکی

پاورپوینت زمینه روانشناسی هیلگارد فصل سوم رشد روانی

توضیحات: دانلود فایل پاورپوینت زمینه روانشناسی هیلگارد فصل سوم رشد روانی باکیفیت آماده ویرایش و پرینت تعدادصفحات :30 فهرست مطالب: فصل سوم – رشد روانی سرشت و تربيت مراحل رشد توانايي‌های نوزاد شنوایی بینایی نظريه مرحله ای پياژه مرحله حسی – حركتی (دو سال اول) مرحله پيش عملياتی (3 – 7 سالگی ) مرحله عمليات عينی ( 7 – 12 سالگی ويگوتسكی ( رويكرد اجتماعی – فرهنگی ) رشد قضاوت اخلاقی رشد اخلاقی كلبرگ خلق و خو نظريه طرحواره جنسيتی ديدگاه مارسيا درمورد رشد هويت روانشناسان رشد با چگونگی و چرايی جنبه های مختلف رشد و تحول كنشهای انسان در طول زندگی سروكار دارند. آنها بر رشد جسمانی مانند تغييرات قد و وزن وكسب مهارتهای حركتی، رشد شناختی مانند تغييرات فرايندهای تفكر، حافظه و تواناييهای زبانی، رشد اجتماعی و شخصيت مانند تغييرات خودپنداره، هويت جنسيت و رابطه با ديگران تمركز يافته اند. دو پرسش اساسی در مورد رشد روانی: الف ) در تعيين جريان رشد نحوه ی تعامل زيستی با رويدادهای محيط زندگی كودك چگونه است؟ ب ) آيا رشد را بايد فرايند تغيير تدريجی و پيوسته دانست يا فرايندی متشكل از سلسله مراحل ناپيوسته ای كه از نظر كيفی از هم متمايزند؟ جان لاك مخالف اين ديدگاه رايج زمانه خود بود كه كودكان، بزرگسالان كوچكی هستند كه با دانش و تواناييهای لازم بدنيا می آيند و فقط بايد بزرگ شوند تا اين ويژگيهای ذاتی درآنان بروز كنند. برعكس وی معتقد بود ... . تظريه تحولی داروين كه بربنياد زيستی رشد انسان تأكيد داشت، باعث شد بسياری از نظريه پردازان بر وراثت تأكيدی جديد كنند. اما در قرن بيستم با سربر زدن رفتارگرايی مجدداً محيط گرايان مسلط شدند. رفتارگرايانی ... . امروزه اغلب روانشناسان نه سرشت ونه تربيت،هيچكدام رابه تنهايی عامل اصلی رشد نمی دانند بلكه معتقدند اين دو در جهت هدايت رشد دايماً با هم در تعاملند. رشد بسياری از صفات شخصيتی مانند اجتماعی بودن و ثبات عاطفی تقريباً به يك اندازه از وراثت و محيط اثر می پذيرند. در مورد بيماريهای روانی هم وضعيت به همين صورت است. با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
دانلود فايل پاورپوینت زمینه روانشناسی هیلگارد فصل سوم رشد روانی باکیفیت آماده ویرایش و پرینت

صفحه 2:

صفحه 3:
فهرست مطالب: فصل سوم - رشد روانی توي و ی مراحل رشد تواناييهاى نوزاد شنوايى نظریه مرحله ای پیاژه مرحله حسی - حرکتی (دو سال اول) مرحله پیش عملیاتی (3 - 7 سالگی ( مرحله عملیات عینی ( 7 - 12 سالگی 2 ویگوتسکی ( رویکرد اجتماعی - فرهنگی ) رشد قضاوت اخلاقی رشد اخلاقی کلبرگ خلق و خو

صفحه 4:

صفحه 5:
5ه 9 ۱ ۸ O

صفحه 6:
به نظر روانشناسان در هر مره

صفحه 7:

صفحه 8:

صفحه 9:

صفحه 10:

صفحه 11:

صفحه 12:

صفحه 13:

صفحه 14:
= 5 aN مرحله عملیات عینی (-6)سلکی) ۲ ۱ ام کودکان بر مفاهیم گوناگون ب مر دیگری را آغاز می کنند. كودكان بنج ساله مى توانند راه خانه دوست خود را بيدا كنند ولى نمى توانند راه ‎ice es)‏ م ا ‎us ‏کودکان‎ ‎ ‏هرچند کودکان این مرحله .. . . . ,کار می برند اما محدوده کاربرد وله ها اشيايى اسث كه مستقيما" ‎٠‏ 07+ به آنها دارند. ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 15:
۳ عملیات صوری ( سلگی‌به‌بد) ۲ !۱ کودکان در این مرحله به *., ۰ ::2, :زر دست می یابند. ...۰ یعنی مرحله ای که نوجوان می تواند به صورت کاملا نمادی استدلال کند. نوجوانان با توانایی ذهنی حتی متوسط می توانند بپردازند. ‎Sete Sei.)‏ » یعنی كر عمليا” بيامدهاء اسابر 000 ‏ا م ا‎ OY ‏شك و تردید و ... از ویژگیهای این دوره است.‎

صفحه 16:

صفحه 17:

صفحه 18:

صفحه 19:

صفحه 20:
تفاوتهای فردی درسطح

صفحه 21:
درسراسردتیا» نوزادان درسن :

صفحه 22:
ح است. وی ثاتوانی دربرقراری پیوند دلبستگی

صفحه 23:
هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی ‎fe)‏ 2 0 ا بعنی تصر ن ازخود به عنوان مرد یا زن است. هر 5 19 ‎O 7‏ ركسالانى با نقش مردانه يا

صفحه 24:

صفحه 25:

صفحه 26:
o ] ۱ ۱ ۱ 0 چنسیت درکودکان ظاهرمی شود. طبلق این[ ©

صفحه 27:

صفحه 28:
Ls ۱ ۱۵ ‏رشد نوجوان‎ ۱ 0 Reem كسالى برخوداراز توانايى توليد مثل

صفحه 29:
رشد هویت ‎We‏ 0302-0 معتقد بودء يكى ازتكاليف عمده نوجوانى تكوين هويت شخصى است. اا ‎AS dy) Stine‏ بخش جدایی ناپذیر از رشد روانی-اجتماعی سالم است. نوجوانی باید دوره ".۰ :۱,77 باشد» یعنی نوجوان باید بتواند به ۱ ys eC CT er Wee Bh rey fe REG Were Ca bee uy ee ea A ere ER CE BETES BPs) 20007١ ‏آسانتر مى شود. بدين معتاكه‎

صفحه 30:

صفحه 31:

دانلود فایل پاورپوینت زمینه روانشناسی هیلگارد فصل سوم رشد روانی باکیفیت آماده ویرایش و پرینت تعدادصفحات 30: فهرست مطالب: فصل سوم – رشد روانی سرشت و تربيت مراحل رشد توانايي‌های نوزاد شنوایی بینایی نظريه مرحله ای پياژه مرحله حسی – حركتی (دو سال اول) مرحله پيش عملياتی ( 7 – 3سالگی ) مرحله عمليات عينی ( 12 – 7 سالگی ويگوتسكی ( رويكرد اجتماعی – فرهنگی ) رشد قضاوت اخالقی رشد اخالقی كلبرگ خلق و خو فصل سوم – رشد روانی روانشناسان رشد با چگونگی و چرايی جنبه های مختلف رشد و تحول كنشهای انسان در طول زندگی سروكار دارند .آنها بر رشد جسمانی مانند تغييرات قد و وزن وكسب مهارتهای حركتی ،رشد شناختی مانند تغييرات فرايندهای تفكر ،حافظه و تواناييهای زبانی ،رشد اجتماعی و شخصيت مانند تغييرات خودپنداره ،هويت جنسيت و رابطه با ديگران تمركز يافته اند. دو پرسش اساسی در مورد رشد روانی :الف ) در تعيين جريان رشد نحوه ی تعامل زيستی با رويدادهای محيط زندگی كودك چگونه است؟ ب ) آيا رشد را بايد فرايند تغيير تدريجی و پيوسته دانست يا فرايندی متشكل از سلسله مراحل ناپيوسته ای كه از نظر كيفی از هم متمايزند؟ سرشت و تربيت جان الك مخالف اين ديدگاه رايج زمانه خود بود كه كودكان ،بزرگساالن كوچكی هستند كه با دانش و تواناييهای الزم بدنيا می آيند و فقط بايد بزرگ شوند تا اين ويژگيهای ذاتی درآنان بروز كنند .برعكس وی معتقد بود . ... تظريه تحولی داروين كه بربنياد زيستی رشد انسان تأكيد داشت ،باعث شد بسياری از نظريه پردازان بر وراثت تأكيدی جديد كنند .اما در قرن بيستم با سربر زدن رفتارگرايی مجدداً محيط گرايان مسلط شدند .رفتارگرايانی . ... امروزه اغلب روانشناسان نه سرشت ونه تربيت،هيچكدام رابه تنهايی عامل اصلی رشد نمی دانند بلكه معتقدند اين دو در جهت هدايت رشد دايما ً با هم در تعاملند .رشد بسياری از صفات شخصيتی مانند اجتماعی بودن و ثبات عاطفی تقريبا ً به يك اندازه از وراثت و محيط اثر بيماريهای روانی هم وضعيت به همين صورت است. می پذيرند .در مورد مراحل رشد به نظر روانشناسان در هر مرحله :الف) رفتار حول موضوعی بارز يا مجموعه خصوصيات بهم پيوسته ای سازمان يافته اند. ب) رفتارهای هرمرحله با رفتارهای مراحل قبل و بعد تفاوت كيفی دارند. ج) اين مراحل و ترتيب توالی آنها درمورد همه كودكان يكسان است. درارتباط با مفهوم مراحل ،مفهوم دوره های حساس( دوره های سرنوشت سازی درزندگی فرد كه طی آنها بايد رويدادهای خاصی صورت گيرد تا رشد طبيعی ميسر شود ) در رشد انسان است .مثالً شش تا هفت هفتگی بعد از لقاح ،دوره حساسی برای رشد طبيعی اندامهای جنسی محسوب می شود .دوره حساس برای رشد بينايی تا هفت سالگی .سال اول زندگی دوره مهمی برای شكل گيری دلبستگيهای صميمانه بين فردی و سالهای پيش دبستانی ممكن است به ويژه برای رشد فكری و اكتساب زبان دوره مهمی باشد. توانايي‌های نوزاد ويليام جيمز معتقد بود كه نوزاد دنيا را به صورت صحنه ی آشفته ای از صوت و تصوير تجربه می كند .اما اكنون می دانيم كه در همان بدو تولد تمام دستگاههای حسی نوزاد فعالند واوكامالً آماده يادگيری محيط جديد خود است. روانشناسان برای بررسی تواناييهای نوزادان به ابداع برخی شيوه های ابتكاری پرداخته اند .اساس اين روشها ايجاد تغييراتی به شيوه خاص در محيط كودك و مشاهده پاسخهای كودك است .مثالً ممكن است صوت يا نور چشمك زنی ارائه كند وببيند كه ضربان قلب كودك تغيير می كند يا سرش را برمی گرداند. پژوهشگر دو محرك همزمان ارائه می كند تا ببيند آيا كودك به يكی از آنها مدت طوالنی تری نگاه می كند يا نه. بينايی نوزادان از دقت بينايی كمی برخوردارند .بسيار نزديك بين هستند و توانايی آنها در تغيير نقطه تمركز چشم محدود است .ديد كودكان در دو سالگی به خوبی ديد بزرگساالن می شود. نوزادان مجذوب قسمتهايی از محيط خود می شوند كه از بيشترين تضاد برخوردارند مثل لبه های اشيا. آنها به جای وارسی كل شئ به قسمتی از آن نگاه می كنند كه بيشترين لبه را دارد. نوزادان طرح های پيچيده را بر طرح های ساده و طرح های انحنادار را بر طرح های متشكل از خطوط مستقيم ترجيح می دهند. نوزاذان صرفا ً مجذوب چهره آدمی نمی شوند ،بلكه مجذوب خصوصيات برانگيزنده از قبيل خط های منحنی ،تضاد زياد ،لبه های جالب و حركت و پيچيدگی می شوند كه همه در چهره آدمی ديده می شوند. نوزادان بيشتر به خطوط پيرامونی چهره نگاه می كنند و تا دوماهگی توجه آنها بيشتر بر اجزای چهره از قبيل چشم ،بينی و دهان متمركز می شود. شنوايی نوزادان در برابر صدای بلند يكه می خورند و سرشان را به سوی منبع صدا برمی گردانند .اين پاسخ ( بازتابی وتحت كنترل منطقه زير قشری مغز ) در حدود شش هفتگی ناپديد می شود و تا 3يا 4ماهگی ،يعنی شروع مرحله جستجوی چشمی منبع صدا ( كوشش ارادی ) ديده نمی شود. در 4ماهگی حتی در تاريكی هم دست خود را در جهت منبع صدا حركت می دهند. در 6ماهگی به صداهايی كه با مناظرجالب همراه باشند ،توجه فراوان نشان می دهند. نوزادان صدای انسان را از ديگر صداها تميز می دهند .همچنين می توانند خصوصيات متنوع گفتار انسانی را نيز تميز دهند .صداهای مشابه مثل ”پا -با“ و“را – ال“. با رسيدن به 6ماهگی اطالعات او در باره زبان به حدی است كه می تواند اصواتی كه در زبانش رايج نيستند بكار نبرد. يادگيری و حافظه نوزادان در سه ماهگی حافظه خوبی دارند .در يك بررسی وقتی شئ متحركی باالی گهواره نوزادان سه ماهه با ريسمانی به دست يا پای آنها بسته شد آنها به سرعت كشف كردند كه كدام دست يا پايشان شئ را به حركت در می آورد. نوزادان صدای ضربان قلب وصدای زنان را برمردان وصدای مادرخود را بر صدای زنان ديگر ترجيح می دهند ،ولی صدای پدر را برصداهای مردهای ديگر ترجيح نمی دهند. پژوهشهای انجام شده مخالف اين ديدگاه است كه جهان در نظر نوزاد انبوهی از سروصدا يا شكلهای بی معنا است يا اينكه كودك همانند لوح سفيد نانوشته ای پا به دنيا می نهد .كودك به هنگام تولد آماده درك و يادگيری است. رشد شناختی دوران كودكی نظريه مرحله ای پياژه پياژه برتعامل رشد طبيعی استعدادهای كودك با پيوندهای وی با محيط تأكيد كرد. پيازه به جای اينكه كودك را پذيرنده نافعال مقتضيات رشد زيستی يا محركهای تحميل شده ازبيرون بداند، وی را در اين فرايند بيشتر مشاركت كننده ای فعال می دانست. در مواجهه با هر شئ يا رويداد تازه ،كودك سعی می كند آنرا درون سازی كند يعنی آنرا در چارچوب طرحواره ( نحوه عمل دنيای فيزيكی و اجتماعی ) موجود خود درك كند اگر تجربه جديد با طرحواره موجود انطباق كافی نداشته باشد ،كودك همانند دانشمندان در طرحواره تغييراتی وارد می كند و از اين راه جهان بينی خود را گسترش می دهد .پياژه اين فرايند را انطباق يا برون سازی می نامد. مشاهدات پياژه او را متقاعد كرد كه رشد تواناييهای تفكر و استدالل كودكان تابع سلسله مراحلی است كه از نظر كيفی ازيكديگر متمايزند. پياژه رشد شناختی را به چهار مرحله عمده وهر مرحله را به چند مرحله فرعی تقسيم كرد. مرحله حسی – حركتی (دو سال Wاول) مرحله ای كه كودكان درآن سرگرم كشف رابطه بين اعمال خود وپيامدهای آن اعمال هستند. كشف مهم كودك در اين مرحله دستيابی به مفهوم پايداری شئ ( آگاهی از اينكه اشيا حتی وقتی در معرض حواس نيستند باز هم وجود دارند )در 10ماهگی. در 8ماهگی اگر اسباب بازی را با پارچه ای بپوشانيم كودك دست ازكارمی كشد. در 10ماهگی شئ را كه زير پارچه پنهان شده فعاالنه جستجو می كند اما . ... در يك سالگی است كه كودك صرفنظر از اينكه در كوششهای قبلی چه اتفاقی افتاده، همواره اسباب بازی را در محلی كه آخرين بار از نظرش پنهان شده جستجو می كند. مرحله پيش عملياتی ( 7 – 3سالگی ) عمليات :روش ذهنی جداسازی،تركيب وياتغييردادن اطالعات به شيوه منطقی. درك كودكان ازبرگشت پذيری و عمليات ذهنی ديگر يا ضعيف و يا وجود ندارد. كودكان پيش عملياتی هنوز به نگهداری ذهنی ( درك اينكه مقدار ماده حتی وقتی شكل آن تغيير می يابد باز هم ثابت می ماند ) نرسيده اند. پياژه معتقد بود كه تفكر اين مرحله زير سلطه تأثرات بصری است. آزمايشهای ليوان ،خمير ،مهره بيانگر همين نكته است(ارجاع به كتاب ص)111 خصوصيت كليدی ديگر كودكان پيش عملياتی ،خود محوری است .كودكان اين مرحله بجز چشم انداز خودشان از چشم اندازهای ديگر ناآگاهند و نمی توانند نقطه نظرهايی به جز نقطه نظر خود را درك كنند ( آزمايش سه كوه ). مرحله عمليات عينی ( 12 – 7سالگی ) كودكان بر مفاهيم گوناگون نگهداری ذهنی تسلط می يابند و دستكاريهای منطقی ديگری را آغاز می كنند. كودكان پنج ساله می توانند راه خانه دوست خود را پيدا كنند ولی نمی توانند راه رسيدن به آنجا را به كسی توضيح دهند يا روی كاغذ رسم كنند .حال آنكه كودكان هشت ساله به راحتی می توانند نقشه مسير را رسم كنند. هرچند كودكان اين مرحله واژه های انتزاعی بكار می برند اما محدوده كاربرد اين واژه ها اشيايی است كه مستقيما ً حس می شوند ،يعنی اشيايی كه دسترسی مستقيم حسی به آنها دارند. عمليات صوری ( 12سالگی به بعد ) كودكان در اين مرحله به شيوه تفكر بزرگساالنه دست می يابند. عمليات صوری يا ذهنی يعنی مرحله ای كه نوجوان می تواند به صورت كامالً نمادی استدالل كند. نوجوانان با توانايی ذهنی حتی متوسط می توانند سلسله فرضيه هايی طرح كنند و با روشی نظامدار به آزمون فرضيه ها بپردازند. در نظر گرفتن همه موارد احتمالی ،يعنی وارسی پيامدهای هرفرضيه و تأييد يا رد اين پيامدها ،اساس تفكر عمليات صوری است. فرضيه سازی و توجه به احتماالت ،تفكر انتزاعی ،استدالل قياسی ،ظهور استعدادها ، شك و ترديد و ...از ويژگيهای اين دوره است. رويكرد های اجتماعی -فرهنگی مقصود پياژه از محيط ،همان محيط فيزيكی دور و بر كودك بود .چارچوب اجتماعی وفرهنگی كه كودك درآن قرارگرفته هيچ نقشی درنظريه پياژه ندارد. درحالی كه بخش عمده چيزهايی كه كودك در حال رشد بايد بياموزد ،شيوه های ويژه و قراردادی نگرش محيط فرهنگی او به واقعيت است؛ يعنی چيزهايی از قبيل نقشهای كه انتظار می رود افراد مختلف يا مردان و زنان ايفا كنند ،و قوانين و هنجارهای حاكم بر روابط اجتماعی در فرهنگ خاص كودك. در رويكرد اجتماعی – فرهنگی به رشد ،كودك را بايد به عنوان تازه واردی به فرهنگ خاص درنظرآورد كه با يادگيری نحوه نگاه كردن به واقعيت اجتماعی از ديد آن فرهنگ سعی می كند بومی شود. ويگوتسكی ( رويكرد اجتماعی – فرهنگی ) ويگوتسكی معتقد بودكه درك ومهارت اساساًازطريق مفهوم شاگردی(كارآموزی)گسترش Wمی يابد. ويگوتسكی بين دو سطح رشد شناختی تمايز قائل Wشد :يكی سطح رشد واقعی كه در توانايی حل مسئله، و ديگری سطح رشد بالقوه كه در نوع و شيوه مسئله گشايی كودك تحت راهنمايی ديگران تعيين می شود .پس Wبرای درك كامل Wسطح رشد شناختی و فراهم آوردن آموزشهای مناسب ،هم نياز به دانستن سطح واقعی كودك و هم سطح بالقوه او داريم. ويگوتسكی رشد زبان را مهمترين جنبه رشد كودك دانست كه دررشد شناختی نقشی اساسی دارد. هنگامی كه بزرگساالن و همساالن به كودك كمك می كنند تا درتكاليف جديد تسلط يابد ارتباط بين آنها، قسمتی از انديشيدن او می شود .كودكان به هنگام تمرين هر مهارت جديد از توانايی زبانی خود برای هدايت اعمال Wخود ( گفتار خصوصی ) استفاده می كنند .آنچه كه پياژه به عنوان گفتارخودمحور تلقی می كرد ،ويگوتسكی آن را ( گفتار خصوصی ) را عنصر اساسی رشد شناختی به شمار می آورد. رشد قضاوت اخالقی پياژه فكر می كرد كه درك كودكان از قواعد اخالقی و عرف اجتماعی با سطح كلی رشد شناختی آنان همگام است .درك كودكان از قواعد در چهار مرحله رشد می يابد. نخستين مرحله درك قواعد در ابتدای دوره پيش عملياتی ظاهرمی شود .كودكان در اين مرحله دست به بازی موازی می زنند يعنی هركودك ازمجموعه قواعد خاص خودش پيروی می كند. از حدود پنج سالگی احساس وظيفه برای مراعات قواعد وتلقی قواعد به عنوان الزامات اخالقی مطلقی كه يك مرجع قدرت تعيين كرده ،رشد می يابد .دراين مرحله قضاوت كودك درباره هر عمل بيشتر براساس پيامدهای آن است و نه برمبنای قصد و نيت فاعل آن عمل. در سومين مرحله ،كودك رفته رفته درمی يابد كه برخی قواعد ،قراردادهای اجتماعی هستند .واقع گرايی اخالقی كودكان كاهش می يابد و كودكان درقضاوتهای خود وزن واعتباربيشتری برای مالحظات غيرعينی ازقبيل قصدونيت شخص قائل می شوند. درمرحله چهارم(عمليات صوری)نوجوان عالقه دارد در مورد موقعيتهايی كه روبرونشده ،قواعدی ارائه دهد. استدالل اخالقی مبتنی برنوعی جهان بينی است كه درآن به جای موقعيتهای شخصی و بين فردی ،مسائل اجتماعی گسترده تری مورد توجه است. رشد اخالقی كلبرگ كلبرگ شش مرحله در رشد اخالقی مشخص ساخت و در سه سطح :اخالق پيش عرفی ،اخالق عرفی ،و اخالق پس عرفی گروهبندی كرد. مرحله :1جهت گزينی براساس تنبيه ( اطاعت از قوانين به منظور اجتناب از تنبيه ). مرحله :2جهت گزينی براساس پاداش ( همنوايی برای دريافت پاداش و مزايا ). مرحله :3جهت گزينی براساس الگوی دختر خوب /پسر خوب ( همنوايی نشان Wمی دهد تا از عدم تأييد ديگران درامان Wباشد ). مرحله :4جهت گزينی براساس وابستگی به مراجع قوانين ( قانون وقواعد اجتماعی را رعايت می كند تا ازتوبيخ مراجع قدرت و احساس گناه درموردانجام ندادن ،درامان باشد). مرحله :5جهت گزينی مبتنی برقرارداد اجتماعی (اعمال خودرا طبق اصولی كه همگان برای بهزيستی جامعه الزامی می دانند هدايت می كند.برخورداری ازاحترام همگنان و.)... مرحله :6جهت گزينی مبتنی بر اصول اخالقی (اعمال خود را طبق اصولی كه شخصا ً انتخاب كرده، هدايت می كند .از اصول پيروی می كند تا ازسرزنش خويشتن درامان باشد ). خلق و خو در همان هفته های اول زندگی در نوزادان ،به تفاوتهای فردی درسطح فعاليت ، پاسخگويی به تغييرات محيط وتحريك پذيری برمی خوريم .اين ويژگيهای شخصيتی وابسته به خلق را كه به نظر فطری می آيند ،خلق وخو ناميده اند. بين والدين وكودك ارتباط متقابلی برقرار است ،به اين معنا كه رفتار كودك نيز پاسخهای والدين را شكل می دهد. پيوستگی ( تداوم ) و ناپيوستگی خلق وخو تابع تعامل بين ژنوتيپ ( خصوصيات ارثی ) كودك و محيط است .كليد رشد سالم ،هماهنگی مناسب بين خلق و خوی كودك و محيط خانواده است. رفتار اجتماعی اوليه درسراسردنيا ،نوزادان درسن وسال مشابهی شروع به لبخندزدن می كنند كه بيانگر آن است كه رسش نقش مهمی در تعيين آغاز لبخندزدن ايفا می كند .لبخندزدن پاسخی فطری است. درسه ياچهارماهگی كودكان افراد آشنای خانواده رامی شناسندوآنهارابرديگران ترجيح می دهند. درحدود 7يا8ماهگی وقتی غريبه ای به آنهانزديك شود ناراحتی وپريشانی آشكاری نشان میدهند. هر چند همه كودكان ”اضطراب غريبه و جدايی“ را نشان نمی دهند ولی كودكانی كه چنين اضطرابی را تجربه می كنند تعدادشان از 12-8ماهگی بطور چشمگيری افزايش می يابد. پريشانی به خاطرجدايی ازوالدين بين 14تا 18ماهگی به اوج خود می رسد وبعد كاهش می يابد. دو عامل در ظهور و كاهش اين ترسها دركارند :عامل اول رشد ظرفيت حافظه است .در نيمه دوم سال اول،كودكان دربه يادآوردن رويدادهای گذشته ومقايسه گذشته وحال تواناترمی شوند و.. عامل دوم ،رشد خودپيروی دركودك است .كودكان يكساله هنوز تا حدود زيادی متكی به مراقبت بزرگساالن هستند ،ولی كودكان 2يا 3ساله می توانند خواسته های خودرابه صورت گفتار.. دلبستگی دلبستگی :تمايل كودك به نزديك افراد خاص ماندن واحساس امنيت درحضورآنها است. آزمايشها بيانگرآن است كه در دلبستگی مادر-فرزندی چيزی فراتر از نياز به غذا مطرح است. بخش عمده تحقيق درزمينه دلبستگی دركودكان توسط بالبی صورت گرفت .به Wاعتقاد Wوی ناتوانی دربرقراری پيوند دلبستگی ايمن با يك يا چند نفر درسالهای اوليه با ناتوانی اودربرقراری روابط فردی نزديك در دوره بزرگسالی ارتباط دWارد. اينس ورث ،دلبستگی رابا استفاده از شيوه مشاهده موقعيت ناآشنا كه شامل مجموعه رويدادهايی است كه به هنگام دورشدن مادWر ازاتاق وبازگشت مجدد او ،نشان می دهد ،ارزيابی كرد .بر اساس رفتارهايشان ،كودكان دريكی از سه گروه زير طبقه بندی می شوند: دلبسته ايمن :اين كودكان به هنگام بازگشت مادربه اتاق با اوتعامل می كنند. دلبسته ناايمن با حالت اجتنابی :اين كودكان به هنگام Wبازگشت مادرازتعامل با اوپرهيز می كنند. دلبسته ناايمن با دوسوگرايی :اين كودكان درآن واحد ،هم درجستجوی برقراری ارتباط جسمانی با مادWر هستند وهم ازآن پرهيز می كنند .ضمنا ً كودكان آشفته،طبقه چهارمی رابه خود دادWه اند. بنابراين واكنش كلی كودك به عزيمت وبرگشت مراقب اصلی خويش ،هم تابعی است از پاسخدهی مرWاقب به Wاو و هم تابع خلق و خوی كودك. هويت جنسيتی و نقش آموزی جنسيتی هويت جنسيتی يعنی تصويری روشن ازخود به عنوان مرد يا زن است .هر فرهنگ می كوشد كودكان پسر يا دختری را به بزرگساالنی با نقش مردانه يا زنانه مبدل سازد. نقش آموزی جنسيتی به فراگيری آن دسته از رفتارها و ويژگيهايی كه فرهنگ هر جامعه برای زنان و مردان خود مناسب می داند ،اطالق می شود. در زمينه اينكه آيا هويت جنسيتی و نقش آموزی جنسيتی صرفا ً حاصل احكام و انتظارات فرهنگی است يا تا حدودی نيز حاصل رشد طبيعی است ،چهار نظريه مورد بررسی قرار می گيرد. نظريه روانكاوی فرويد معتقد بود كودكان در حدود سه سالگی بر اندام تناسلی خود متمركزمی شوند؛ فرويد اين رانشانه آغازمرحله تناسلی دررشد روانی-جنسی خواند. در اين مرحله در دختران و پسران احساسات جنسی نسبت به والد غيرهمجنس بوجود می آيد وحسادت وتنفرنسبت به والد همجنس ايجاد می شود .فرويد اين پديده را عقده اوديپ خواند. به نظر فرويد به موازات افزايش سن ،دختر و پسر نهايتا ً اين تضاد را از طريق همانندسازی با والد همجنس خود حل می كنند وبرای اينكه شبيه والد همجنس خود شوند ،رفتارها ،نگرشها و خصوصيات شخصيتی اورا الگو قرار می دهند وبه اين ترتيب نقش آموزی جنسيتی شكل می گيرد. نظريه يادگيری اجتماعی اين نظريه هم برپاداشها وتنبيه هايی كه كودكان برای رفتارمناسب يا غيرمناسب جنسی دريافت می كنند تأكيد دارد ،وهم برشيوه های يادگيری رفتارهای مربوط به نقش جنسيتی از راه مشاهده بزرگساالن همجنس. دو نكته قابل توجه دراين نظريه: اول اينكه نقش آموزی جنسيتی نيز همانند آموختن هر رفتار آموختنی ديگر است. دوم اينكه اگراين نقش آموزی را چيزی خاص و جدا ازساير رفتارها بدانيم دراين صورت بايد بپذيريم كه رفتاری است غيرقابل اجتناب و تغييرناپذير. بزرگساالن با انتظارات قالبی به كودكان می نگرند واين خود سبب می شود كه آنان رفتارمتفاوتی با دختر و پسر داشته باشند .خود كودكان نيز بيشتر سوگيری جنسيتی دارند وسختگيرترند. پسرهايی كه به بازی دخترانه رومی كنند با انتقاد پسرهای ديگر مواجه می شوند و. ... نظريه شناختی -رشدی درحدود دو ونيم سالگی ،مفهوم غنی تری از جنس و جنسيت دركودكان ظاهرمی شود .طبق اين نظريه هويت جنسی سهم مهمی درنقش آموزی جنسيتی دارد.انگيزه داشتن رفتارمتناسب با هويت جنسيتی است كه سبب می شود كودكان به شيوه ويژه جنسيت خود رفتار كنند .وقتی كودك خودرا به عنوان پسر يا دخترشناسايی كرد،برای اكتساب رفتارهای وابسته به جنسيت خود برانگيخته می شود. طبق اين نظريه ،رشد هويت جنسيتی براساس اصول مرحله پيش عملياتی رشد شناختی ،به كندی از دو تا هفت سالگی صورت می گيرد .بويژه اتكای بيش از حد كودك بر برداشتهای بصری ونيز ناتوانی درنگهداری هويت شئ به رغم تغييرظاهری آن با مفهوم جنس پيوند دارد. آگاهی ازاينكه جنسيت فردبه رغم تغييرسن وظاهراو،ثابت می ماند ثبات جنسيتی خوانده می شود. ثبات جنسيتی كودك احتماالً بستگی به درك مفهوم زنانگی و مردانگی دارد. نظريه طرحواره جنسيتی اين نظريه كه توسط ساندرا بم صورتبندی شده می خواهد بگويد كه چرا اصوالً دروهله اول كودكان خودپنداره خويش را برپايه تمايز مرد از زن بنا می كنند. اين نظريه برنقش فرهنگ تأكيد دارد ،به اين معنا كه فرهنگ به كودكان می آموزد دنيا را از دريچه عدسيهای جنسيت ببينند .بم اين عدسيها را طرحواره های جنسيت ناميده است. آنچه كه فرهنگ بيش ازهمه تأكيد دارد اين نكته است كه ” :دقت كنيد كه فعاليت يا اسباب بازی انتخابی شما متناسب با جنسيت شما باشد ”. اين نظريه همانند نظريه شناختی – رشدی كودكان را عناصری فعال درنقش آموزی جنسيتی خودشان تلقی می كند .همچنين می گويد كه آن نه غيرقابل اجتناب است ونه تغييرناپذير. رشد نوجوان نوجوانی 12 ( Wتا حدود 20سالگی ) به دوره گذار از كودكی به بزرگسالی گفته می شود يعنی Wرسيدن به رشد جسمانی كم و بيش كامل. بلوغ ،دوره تكامل جنسی است كه طی آن كودك از نظر زيستی به بزرگسالی برخوداراز توانايی توليد مثل تبديل می شود .دوره آن 3تا 4سال است. پژوهشها نشان می دهند كه بلوغ اثرات مهمی Wبرتصوير فرد از بدن خويش،عزت نفس ،خWلق ورابطه اوبا والدين و اعضای غيرهمجWنس برجای می گذارد. زودرسی Wوديررسی بر رضايت نوجوانان ازظاهرخود وتصويرآنان ازبدن خWويش تأثيرمی Wگذارد .پسرهای زودرس درمقايسه با همساالن ديررس خود خWلق مثبت تری داشتند واز ظاهرخWود بيشتر احWساس رضايت می كردند .اما درعوض از ثبات عاطفی وخودگردانی كمتری برخWوردارند وبيشتر احتمال دارد سيگاربكشند واز موادمخدر استفاده كنند. زودرسی Wبرعزت نفس دخWتران اثرمنفی Wدارد.آنها افسردگی و اضطراب بيشتری راتجربه می كنند ومعموالً از وزن وظاهر خود كمتر رضايت دارند وخجWالت می كشند. رشد هويت اريكسون معتقد بود ،يكی ازتكاليف عمده نوجوانی تكوين هويت شخصی است. اريكسون معتقد بود كه بحران هويت بخش جدايی ناپذير از رشد روانی–اجتماعی سالم است .نوجوانی بايد دوره تجربه نقشها باشد ،يعنی نوجوان بايد بتواند به كندوكاو دررفتارهای گوناگون ،عالئق و جهان بينی بپردازد. اگر ارزشهای مورد تأكيد والدين ،معلمان و همساالن همخوان باشند ،هويت يابی آسانتر می شود .بدين معنا كه نوجوان به مفهوم يكپارچه ای از هويت جنسی، جهت گزينی شغلی و جهان بينی نايل می شود .تا وقتی بحران هويت حل نشده باشد، فرد مفهوم يكپارچه ای ازخود يا سلسله معيارهای اWرزيابی ارزشمندی خويش در زمينه های عمده زندگی نخواهد داWشت .اريكسون اين پيامد ناموفق را سردرگمی نقش ناميده است. ديدگاه مارسيا درمورد رشد هويت چهار وضعيت هويتی از ديدگاه مارسيا: دستيابی به هويت: اين افراد شخصا ً به مواضع فكری خاصی دست يافته وبه آنها پايبندند ودرمورد شغل خود نيز به تصميم قطعی رسيده اند. هويت يابی ناقص: افراد اين گروه نسبت به شغل و جهان بينی خود احساس تعهد می كنند ،ولی درآنها عالئمی از بحران هويت ديده نمی شود .آنها بی چون و چرا مذهب خانواده ... تعليق هويت يابی: اين جوانان درحال تجربه بحران هويت هستند .آنان فعاالنه می كوشند پاسخهايی برای پرسشهای خود بيابند و هنوز گرفتار تعارض بين عالئق خود وبرنامه هایی هستند كه والدينشان برای آنها در نظر گرفته اند. پراكندگی هويت: اينها به مفهوم يكپارچه ازخود دست نيافته اند .مثالً می گويند بدشان نمی آيد فالن كار را بكنند اما عمالً كاری نمی كنند .عالقه ای به مذهب و سياست ندارند. پایان

29,000 تومان