پاورپوینت
آموزشادبیات و زبان

پاورپوینت بوستان سعدی باب ششم درباب تواضع شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت

توضیحات: پاورپوینت بوستان سعدی باب ششم درباب تواضع شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت تعداد اسلاید: 10 شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت که دلها ز شیرینیش می‌بسوخت نباتی میان بسته چون نیشکر بر او مشتری از مگس بیشتر گر او زهر برداشتی فی‌المثل بخوردندی از دست او چون عسل گرانی نظر کرد در کار او حسد برد بر گرم بازار او دگر روز شد گرد گیتی دوان عسل بر سر و سرکه بر ابروان بسی گشت فریادخوان پیش و پس که ننشست بر انگبینش مگس شبانگه چو نقدش نیامد به دست به دلتنگ رویی به کنجی نشست چو عاصی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید زنی گفت بازی کنان شوی را عسل تلخ باشد ترش روی را به دوزخ برد مرد را خوی زشت که اخلاق نیک آمده‌ست از بهشت برو آب گرم از لب جوی خور نه جلاب سرد ترش روی خور حرامت بود نان آن کس چشید که چون سفره ابرو به هم در کشید مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگون‌سار بخت گرفتم که سیم و زرت چیز نیست چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟ با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
بوستان سعدی در باب تواضع پاورپوینت بوستان سعدی باب ششم درباب تواضع شکر خنده‌ای اذكبين مى فروخت تعداد اسلاید: ۱۰

صفحه 2:
os ۱ ۲ ۴ | 9 ‏بوستان سعدى در باب تواضع‎ >١١ ۷ عبد الرحمان شرفکندی متخلص جح به هه زار -مترجم کتاب قانون ابن سینا-در کتاب خاطراتش می نوی بچه که بودم کتاب گلستان وبوستان می خواندم پدرم می گفت پسرم: سعدی را در هفت سالگی می خوانند ودر هفتادسالگی در کش می کنند گفتم : پدر اکربه هفتاد سال نرسم چه؟

صفحه 3:
بوستان سعدی در باب تواضع کر خنده‌ای انگبین می‌فروخت که دلها ز شیرینیش می‌بسوخت نباتی میان بسته چون نیشکر بر او مشتری از مگس بیشتر ۱ ۱ 7

صفحه 4:
بوستان سعدی در باب تواضع گر او زهر برداشتی فی‌المثل بخوردندی از دست او چون عسل گرانی نظر کرد در کار او حسد برد بر گرم بازار او

صفحه 5:
بوستان سعدی در باب تواضع " دگر روز شد گرد گیتی دوان عسل بر سر و سرکه بر ابروان بسی گشت فریادخوان پیش و پس كه ننشست براانكيينش مكس

صفحه 6:
بوستان سعدی در باب تواضع شبانكه جو نقدش نيامد به دست به دلتنگ رویی به کنجی نشست چو عاصی ترش کرده روی از وعيد جو ابروی زندانیان روز عید

صفحه 7:
تست ین ات بواضع زنی گفت بازی کنان شوی را ‎Jae‏ لا باشد ترشن ووى رد به دوزخ برد مرد را خوی زشت که اخلاق نیک آمده‌ست از بهشت ۱ ۱ 2

صفحه 8:
بوستان سعدی در باب تواضع برو آب گرم از لب جوی خور نه جلاب سرد ترش روی خور حرامت بود نان آن کس چشید که چون سفره ابرو به هم در کشید

صفحه 9:
بوستان سعدی در باب تواضع ‎٠‏ مکن خواجه بر خویشتن کار مخت که بدخوی باشد نگون‌سار بخت ‏گرفتم که سیم و زرت چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟ ‎ ‎

صفحه 10:

بوستان سعدی در باب تواضع پاورپوینت بوستان سعدی باب ششم درباب تواضع شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت تعداد اسالید10 : بوستان سعدی در باب تواضع عبد الرحمان شرفکندی متخلص به هه ژار –مترجم کتاب قانون ابن سینا-در کتاب خاطراتش می نویسد: بچه که بودم کتاب گلستان >واندم پدرم وبوستان می خ می گفت پسرم: سعدی را در هفت سالگی می خوانند ودر هفتادسالگی درکش می کنند گفتم :پدر اگربه هفتاد سال نرسم چه؟ بوستان سعدی در باب تواضع شکر خنده‌ای انگبین می‌فروخت که دلها ز شیرینیش می‌بسوخت نباتی میان بسته چون نیشکر >تری از مگس بیشتر بر او مش 1 بوستان سعدی در باب تواضع گر او زهر برداشتی فی‌المثل بخوردندی از دست او چون عسل گرانی نظر کرد در کار او حسد برد بر گرم بازار او 2 بوستان سعدی در باب تواضع دگر روز شد گرد گیتی دوان عسل بر سر و سرکه بر ابروان بسی گشت فریادخوان پیش و پس که ننشست بر انگبینش مگس 3 بوستان سعدی در باب تواضع شبانگه چو نقدش نیامد به دست به دلتنگ رویی به کنجی نشست چو عاصی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید 4 بوستان سعدی در باب تواضع زنی گفت بازی کنان شوی را عسل تلخ باشد ترش روی را به دوزخ برد مرد را خوی زشت که اخالق نیک آمده‌ست از بهشت 5 بوستان سعدی در باب تواضع برو آب گرم از لب جوی خور نه جالب سرد ترش روی خور >ید حرامت بود نان آن کس چش که چون سفره ابرو به هم در کشید 6 بوستان سعدی در باب تواضع مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگون‌سار بخت گرفتم که سیم و زرت چیز نیست چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟ 7 پایان

21,000 تومان