صفحه 1:
opi ely} بهکلمههابیگفته مشود که دیگر
کلمه های مجموعه ی خود ری(
or = glam aya
عزرع سبزفنک دیدم و داس مه نو( ٩۳ ید
ری درب ۳
بشمع ول وبروت -یلی ومجون - رای
خسرو-ابر وباد و مه و خورشید و فلکد.
۲-آریه ی تکرر: هرگاه شاعر برای تاکید کلعه ای
را درشعر چندین بار و بة لک مت "پاورد از
آرایه ی تکرار ستفاده کرده است.
مانند: مر وکین
مهر ابله مهر خرس آعد يقين
كين اومهر است و مهر اوس كين
؟-تشخيص(آدم نمابى): نسبت دادن اعمال انسانی
ge gE cis asic sae
غیرانسان قرایرد. تشخیص wget Ses te
op le كريد ومى ختدد ازآن PH
أى نسيم سعر آرامكه ياركياست ...لج
منزل آن مه عاشق کش SIRES joe
#-نتره كلامى است بدون وزن و قافققه وآرايه.
sal -,
قر سادهوشته ای ساده وخالى از col ah
شرمسجع :تثری که در آن سجع(کلمات هم ٩7
کار رفته است. ۳
عرمستوع وفنى «علاوه بربيان مطلب ]بيك
هنرتماییوپیچیده سخن گفتن است.
ی تشرد یدیم ندیه
+حدیت مایت و بر 0[
deh ge tl ts
ذات او دروازهی شهر علوم .._
re
جون خليل از شعله كل جيدن خوش اسن"
فل كارت ادمات فاری ۳۳
*.
« میب ی » آرایه شآى اد باق
al eet هابی هم آهنگ دزنوشته و نثر
که شبیه oly VES PRES ats at
خود درجمله ی پعدی دارند.
اند ور دزد
اگر وانگر دربخشش خویش بغل ورزد,جوو
آخرتش را به دنيا دربارد.
ايه ى تضادوطباق: آوردن دوكلقهى متضاددر
۳ ۰
شعر برای بیان مقهوم وزیایی
ددغ و شادی
BAS cas
۳ ركه یت عم نم میت
۷-آراه اج آریی: تکرار آگاهانه یتیک حرف
درشعر براى (AIS aces
< Bile 3 agg eer ile
WSs eee
هم دم کل نعی شود یاد سمن نمی
خیزید و خز آرید که هنگام غزان است نز
پادخنک از جانب خوارزم وزان است
٩-آرایه ی تشیه: مانند کردن چیزی"یا کسی به
چیزی BES Ss eas
مقت وی او دی چون يكو
عشبه : «طرف اولعتشبيه شوندو ل
جد
وجهشبه: هلت و ویژگی شباهت» ."۶
ادات تشبیه:«حروف شباهت»چون هثل وشگون
صفحه 2:
1۰- آراه ی تنقض با پرادوکس:نقر که دومغیوم
متضادرایه هم نسبت دهیم با آن 5[ یگ و جمع كنيم
آرابه متناقضينما شكل مىكيردو معمولاً معتايى علبيق و بر,
امفز در يس آن تييفته استماند ناه زود یر
شود.«قيصره جیب هایم پر آز خالی ب
dn ei جویبار لحظه ما لآنشگ.
جامه اش شولیعراتی است.
؟-آرايهى كاي آوردن جمله اى در دومنى كد
معنى اول دور از ذهن ول باشد و منظور
معنى OR Sere
من اه رهم ردنب ای وم ی
تود كالى وجوج nets
ميرت ee
1-آرايه alls و اغراق: آن است كه بدو وصف كردن و
ستایش ونکوهش کسی با قراط وراد روى
کند چندانه از حدمعمول بگذرد و بای شئونده
شگفت انز اشد
شود که آهن چو رای آب کردم ار
Sho de Ses basse
۱۶-تضمین: اگر شاعری بیت یاممیژاعی راازشعر
شاعرى ديكرد رشع خوديا سس
نه او تعرده است که من زنده ام هنوز
اوزنده است درغم و شعر وخيال من
آن شیرزن بعیرد او شهریار زد
«هرگزنمیرد آن که داش زنده شد به عطقك
۸-آرای ی نمد: در ادبیات فارسی بعضی چیزها
نشانه و سمبل خرکست as UIT
هستند که هن تاد مى كويند. KR
اند .لاله FLT a gps egal
چشمه :تاد حرکت و پوبایی >
- را رن کم ی دشر که رای
دومعنی بوده و هردو معنی تاش
مد ری یتح موب
Fie cl Hels glace %
شايد يه خواب شيرين فرهاد رف شلا
PG sy Sits yi goons pik
le (طلوم کند) (زمهده ام برآید)
۳-آرایه ی جناس: آوردن کلماتی""هم جنس و
TRE gaa ips gh alte
عو ا 7
ی
۹
Magne oe
RE Oe
Pee
ا- تغلتعی: در فمیده به معني يزيز وخلاست
از یک موضوع و وارد شدن به َو دیگر ولی در
خزل يسن و
* که ری Sachs Seay
درد که دی را زد PG
آوردن کلعه هایی درآخوقصراع یا پیت
ها که در دویاچند حرف آخرلرکند.
ماد شعار- ار مترکت در و حرف دا
مرا انم زند زیرا که او میصون میمون
ردیفدکمانی که ین 50 POST go it jl
-آراهی خن تطیل: آردن علت یب و شاعرانه
a 1
درشعر
le تاجثم بثر تیندتروی باه بجر
تعمتت بارشدايا زعددبيرون استي
ll تو مركز تكند شكركزار
وفور نعمث علث ناتوانى اداى شكرتوس کر
صفحه 3:
۰- آرایه ی مجاز: به کار رفتن وا
دیگر مجاز نام داردهیج ۴اه ی نکن نیست
OT ole le دو واه در خارج از عم رای بر
قراد باشدآن قدر عرست ام عه توا تام اقرف يوا
بخودم. رابطداى ميان دو وژای قرو داد
عباوت است. بان به با خاست. بان مجا مر
است جهن دل che ap Bocelli
۴سحس آمیزی:هر اه مضوعی را كلامربوط به يكى از
لان لل كايل احساس
نباشد.آرايه حس آميزى آفريده م شود ins US
حواس استبهچیزی نسبت دق
نز کم رید تست ESL sit
ls Sas شده است ام ييروزى با حسفي
aie re)
نهر كاه اجراى دو بخش؟از يك بيت ايا
i
عبارت. نظير به تظی. هم وزن و در BTS مشترک
باشند.ترصيع اتفاق می افند ی
|-هم خانواده: درمریسی ,کلمه هایّی که سه
حرف إسلى انها بيهر CIP 3
اند جونتعالم معلوم درفارسیا
مشارع ومامی وود ار کر دم
۳-نا: کلمه ی گروهی از کمات که دیاز ی آن خبرمی
دهي م كاهى نهادبيش ازیک کل که ها به ان
كروه نهدیگفنه ی شود برای بدا کردن هد اه ال
فعل جه جيزى/يا جه كسي! اضافه مى نیم ,جنوال ند
ee ee
چهکسی آمده ابر ابر نید اگر ال زبلگی
تايف فاعل است.
1- ثل: هر که مرب توسنده رمق عوداز زب
sane aly GMa yr wt
باشد كه به عنوان شرب المثل به كار روآ زک
داراى آرايه مثل sul 3
تاره رتع نع میسر نس شود
vince cig dae َو
۳-سلف و نشراهر که دو با چند از کلام بدون
توضیحی در پی هم بیایند(لف) be AE
هر یک در بی هم آوده شود (شراآابه ی و EE
sinter افروختن و سوحتل وج
.برواته زصن شمع زمن كل زم آعوت . پراه|
سوقتن ly شمع از من افروختن راو کل زر
دريدن را آفوقت)
فلت یتناس =
۲
+مبیی « انش هی زبانل
Sy apn uaa aay or
نوشتن(شکل نوشتاری) فلكم سعد
اماد تلفظاخواندن يسان مستتو بو
دش دز مت
خستبنددشد .اتکی
۴ واه ناخ تعدا جعله درشعر:
١ -فعل حاضر رامی شماریم :وی عنبرآورد.
aso هاى حذف شده را به حساب مب وريم
اند هركه به قامث مهتربه قيعت يهثر
مناد راهم یک جعله بهحساب ی آذريم
-اصوات وشبه جمله هم یک جمده میب
آیند. اند افسوس- آ۵ -خداحافن- سلام
صفحه 4:
۵-اناع چم
-١ خبرى ns oo ob Sash 7
۲ پرسشیزیک عل یوقت سول می کنر
۳ عونت اسان ماند. رو تساج ام
افرين- دعا و..رابيان مى كتد. 3
|
*- هی ری Soren me
۷سبدل: Vas کلمههیی گفته مشود که توضیح
بيشترى درباره ى كلمه يا كلمة لايش ارود مى دهد.
اه شناختتبراى تستاخت بدل به NNDB ae
وازه«يعنى»اضافه مى كيم اكر طن
استدعانپرادرهسین؛ لبد على ارال
آمد(برادر حسین بدل استه) >—
اما ماو رات هخدا وست.
4-ساختمان اسم فيرساددة
١-مشتق: اسم + وند (بيش وثقاقّن ند سوند)
بيش ونیا دب ميان وند: سرتاسر. بسر وقد
MME oe asso
مشتق مرکب:درای دوجزمعنی گر ویک یا و -۳
ee دانش پزوه -دان «ش + پژوه
ls sie MY گروهی اکمات استة که قبل ادا
ge آیند jo SSIS ane yy oo آود. مفصول
درجوابدجه کسی راچته چب زین
می زند پس لب او کاسه ی شیر با او چ
لو ربس نك بو عي
كه كفتت 95 Giggs ay pany Cas
ببند.بعد از دست رستم می توان«را» آورد
۱۳- مسند: کم اگروهی از کلمت ات که بل فصل
ریطی (است وبود وشد وگیم ید نی
gael lh aan فقط
رهش ند در
جون كثست زمين زجور كردون 2
سرد و سیه وخموشش و
زمین(نهاد) چکونه کشت؟ سرد و سیه و خموش وآوند
۶-ساخت کلم :
ازنظر ساخت کلمه دو نوع ك9[ /
ساده: فقط دارای یک جز بوده وال تیم ب
اجزای دیگر نیست. ماد کتاب افق
غیرساده: کلمه هایی هستند بیش از
دارند.آپنوس - آدمک
۸ساجزای تشک Wad ganna .+«
۱- بن + جز: بت و9۳ كوف فل
*- شناسه متیر درسرف شم
Need gael pal
آمدیم آمديد آمدند | “ير
erie as دص
rm
|-ربطی (اسنادی) است و گت گودید وهم
گروه این فعل ها چون هست نود.باشذشود:
سفيرريطى (خاص) فعل هاس غير ريخ كل
اکر درجمده ای فعل ررطی باشد يي
«اسنادی» میکویند ور درجمده ای فعل رل
باشد یه آن جملهی «قعل» ی گویند.
goal aie IY كد يقد ازحرف لاق مى آيد
حریف اشافه از به در ۳۳
aren Sone مدرد ايشا يست
سوارى جو رستم نيامد يديد تاء اكلا
Seo
nip ap مبوي اي برى - بدهد حرق اونظ
موش آهو را گفت (موش به آهو گفت) آهو: متعم
پیدا کردن بن مضارع ازمصدورد
ابتدافعل را به صورت ام وش تسیم
sy = oy
hades tus tate
مفارع به دست بيايد. برو - TB) %
كسسث ه بكسل کسل PG
آویختن بياويز آویز
صفحه 5:
۷-علامت هایمفتنسبی:
ao ls tp
اسم +ی طلایی _ مثهدی ۶
اسم + ين زرين سيمين .م
اسم + ينه يشمينه زرینه
LY loyal pal
-انواع دان» در دستور زبان:
۱-دان» جمع مردان
۲-دان» صفت فاعلی سوزان
uote زمان بامدادان
4-«ان» مكان > BFS ow) bw سیم
AOR cho بیان
ا So lbp thay dye ياه دوه روف
اربط هستند كه بين دوجمله وير تباط برقسرار
می کنند. 2
تا اگر عنی «زمانی که + بدهد و چون در مس سا
en ee 2
جو باز أمدم كشور أسوده ديدم (وقتى که ‘Avs aT
al Shag از یک کل باشد وب
وسیله ی کسره به هم وصل تلا گرم اسمی میٍ
كويند. كلاغ سياه جنگل سبز 3
توجه :اولين كلمه ى كسرة دار در كرو لين هله
و بسیار مهم است. آن راغ رشن ۲
پابرجاست. .. درگروه مفصولی هم هستته,منظو|
استعاب ختك وكوارا را خوردم. بد هسته و مفعول”
-علانت هاى صفت فاطلى:
بن مضارع ۱
بن مضارع +ان . سوزان. لرزان کشا
بن مضارع +نده شنونده روتسظلیة
!نشاف ومضاف اليه (تركيب اضافي) موصوف وصفت
(ترکیب وسفی) ۳
براى تشخيص اين دوبد أخر عبارت «تره م اي ری
داد وود و صفته ار مت دامن
است.آب کارا - أب كواراتر - موص وت
چرغ ادب - چرخادب تر مضاف ما
۲سقيد:. کلمه یا گروهی ازکلماك که توضیحی
بيشتر برجمده مى افزاينةآ9لآ Gt آسیبی به
جعلهوارد نمی کند. وه ان زسان و مان و حالت و
عبلیت وهی پدازد ب
نت نت جمع مستان مى رسند. دک ند
يك شب آنش در نی دق :کم
ele Ja AIST
ماضی ساده: بن ماضی +م ی دم
ماضی استمرارى: ص عض ساد ای
عاضى فقلى: صفت مفعولى +ام ای است.
ماضی التزامى:صفت مفعولى +باش. كفتجواشم
ماضى بعيد: صفت مفعولى +بود رفته بوديم؟”
-1هزاػات ًظیز :بِ کلوِ ّایی گفتِ هی شَد کِ دیگش
کلوِ ّای هجوَػِ ی خَد سا بِ رّي بیاٍسد.
هاًٌذ :هشرػِ – داس – کطتِ
هضسع سثضفلک دیذم ٍ داس هِ ًَ
یادم اص کطتِ ی خَیص آهذ ٍ ٌّگام دسٍ
یا :ضوغ ٍ گل ٍ پزٍاًِ – لیلی ٍ هجٌَى – فزّاد ٍ ضیزیي ٍ
فلش کارت ادبیات افرسی
« ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ي « آراﯾﻪ ﻫﺎي ادﺑﯽ
خسزٍ-اتز ٍتاد ٍ هِ ٍ خَرضیذ ٍ فلک
-2آرایِ ی تکزارّ :شگاُ شاػش بشای تاکیذ کلوِ ای
-3سجغ :کلوِ ّایی ّن آٌّگ دسًَشتِ ٍ ًثش
سا دسشؼش چٌذیي باس ٍ بِ یک هؼٌی بیاٍسد اص
کِ شبیِ قافیِ دسشؼشّستٌذ ٍ قشیٌِ ای بشای
آسایِ ی تکشاس استفادُ کشدُ است.
خَد دسجولِ ی بؼذی داسًذ.
هاًٌذ :هْز ٍ کیي
هاًٌذٍ :رسد -درتاسد
هْش اتلِ هْش خشس آهذ یقیي
کیي اٍ هْش است ٍ هْش اٍست کیي
اگش تَاًگش دستخطص خَیص تخل ٍسصد ،دسٍیص ،
آخشتص سا تِ دًیا دستاصد.
-4تشخیص(آدم ًوایی)ً :سبت دادى اػوال اًساًی
-5آرایِ ی تضادٍطباق :آٍسدى دٍکلوِ ی هتضاددس
بِ غیش اًساىّ.شگاُ بؼذ اص ًشاًِ ی ًذای «ای»
شؼش بشای بیاى هفَْم ٍصیبایی
غیشاًساى قشاسگیشد ،تشخیص بِ ٍجَد هی آیذ.
هاًٌذ :غن ٍ ضادی
هاًٌذ :اتزهی گزیذ ٍ هی خٌذد اسآى گزیِ چوي
ای ًسین سحش آساهگِ یاسکجاست
هٌضل آى هِ ػاضق کص ػیّاسکجاست
ضادی ًذاسد آى کِ ًذاسد تِ دل غوی
آى سا کِ ًیست ػالن غن ًیست ػالوی
پایاى ضة سیِ سپیذ است
ً-6ثز :کالهی است بذٍى ٍصى ٍ قافیِ ٍآسایِ.
-7آرایِ ٍاج آرایی :تکشاس آگاّاًِ ی یاک حاش
اًَاع ًثز
دسشؼش بشای صیبایی ٍ گیشایی شؼش
ًثش سادًَُ:ضتِ ای سادُ ٍ خالی اص آسایِ ّای ادتی.
ًثشهسجّغ ً:ثشی کِ دس آى سجغ(کلوات ّن آٌّگ) تِ
کاس سفتِ است.
ًثشهصٌَع ٍفٌی :ػالٍُ تشتیاى هغلة ،قصذًَیسٌذُ
ٌّشًوایی ٍپیچیذُ سخي گفتي است.
-8آرایِ ی تلویی
:اشااسُ غیشهساتمین باِ آیاِ
هاًٌذ« :س» ٍ«چ» در ضؼزحافظ
سشٍ چواى هي چشا هیل چوي ًوی کٌذ
ّن دم گل ًوی ضَد یاد سوي ًوی کٌذ
خیضیذ ٍ خض آسیذ کِ ٌّگام خضاى است
تاد خٌک اص جاًة خَاسصم ٍصاى است
-9آرایِ ی تشبیِ :هاًٌذ کشدى چیضی یا کسای باِ
،حذیث ،حکایت ٍ داستاى دسشؼش
چیضی یاکسی دیگش دسداشتي صفتی
هاًٌذ« :اًاهذیٌِ الؼلن ٍ ػلی تاتْا»
هاًٌذ :اتزٍی اٍ درخویذگی چَى کواى است
رات اٍ دسٍاصُ ی ضْش ػلَم
صیش فشهاًص حجاص ٍ چیي ٍ سٍم
چَى خلیل اص ضؼلِ گل چیذى خَش است...
هطثِ « :عشف اٍل»تطثیِ ضًَذُ
هطثِ تِ «:عشف دٍم» تطثیِ ضذُ تِ اٍ
ٍجِ ضثِ« :ػلت ٍ ٍیژگی ضثاّت»
ادات تطثیِ«:حشٍف ضثاّت»چَى،هثلٍ،ش،گَى
-11آرایِ ی تٌاقض یا پارادٍکسّ :ش گاُ دٍ هفَْم
-11آرایِ ی ایْام :آٍسدى کلوِ ای دسشؼش کِ داسای
هتضاد سابِ ّن ًسبت دّین یا آى دٍ سا دس یک چیض جوغ کٌین
دٍهؼٌی بَدُ ٍ ّشدٍ هؼٌی دسست باشذ.
آسایِ هتٌاقضًوا شکل هیگیشدٍ هؼوَالً هؼٌایی ػویق ٍ پش
هاًٌذ :ضیزیي (هؼطَقِ فزّاد) ٍ (خَاب لذت تخص)
هغض دس پس آى ًْفتِ است.هاًٌذً :اگِ چِ سٍد دیز هی
دیطة صذای تیطِ اص تیستَى ًیاهذ
جیة ّاین پش اص خالی است
ضَد«.قیصز»
اصتْی سشضاس
جَیثاس لحظِ ّا خالی است.
جاهِ اش ضَالی ػشیاًی است.
ضایذ تِ خَاب ضیشیي فشّاد سفتِ تاضذ
گفتن کِ هاُ هي ضَ گفتا اگش تشآیذ
تشآیذ ( :علَع کٌذ) (اصػْذُ ام تشآیذ)
آٍسدى کلواتی ّن جٌس ٍ
-12آرایِ ی کٌایِ :آٍسدى جولِ ای دس دٍهؼٌی کِ
-13آرایِ ی جٌاس:
هؼٌی اٍل دٍس اص رّي ٍهحال باشذ ٍ هٌظَس
هشابِ ّن دسشؼشبا هؼاًی هتفاٍت
هؼٌی ٌّشی ٍ دٍم جولِ است.
جٌاس اختالفی :دریک حزف تاّن اختالف دارًذ
هاًٌذ :تِ خاًِ سزسدم« .سزسدى تِ خاًِ هضحک تَدُ ٍ
هٌظَرکٌایی رجَع کزدى تِ خاًِ است».
سؼذیا ساست سٍاى گَی سؼادت تشدًذ
کٌایِ اس پیزٍسی
تاهذادی کِ تفاٍت ًکٌذلیل ًٍْاس
خَش تَد داهي صحشا ٍ تواضای تْاس
جٌاس افشایطی:یک طزف جٌاس یک حزف تیطتز دارد .گطاد -ضاد
جٌاس تام:دٍکلوِ درظاّزیکساى ٍ درهؼٌی هتفاٍت .گَر -گَر
-14آرایِ هثالغِ ٍ اغزاق :آى است کِ دس ٍصف کشدى ٍ
-15تخلیّص :دس قصیذُ تِ هؼٌی گشیض ٍ خالصی
ستایش ًٍکَّش کسی یا چیضی افشاط ٍصیادُ سٍی
اص یک هَضَع ٍ ٍاسد ضذى تِ هَضَػی دیگش ٍلی دس
کٌٌذ.چٌذاًکِ اص حذ هؼوَل بگزسد ٍ بشای شًٌَذُ
غضل تِ هؼٌی آٍسدى ًام ضاػش دس تیت آخش است.
شگفت اًگیض باشذ.
ضَد کَُ آّي چَ دسیای آب اگشتطٌَدًام افشاسیاب
تِ جاى صًذُ دالى سؼذیا کِ هلک ٍجَد
ًیشصد آًکِ دلی سا صخــــَد تیــــا صا سی
کِ گفتت تشٍ دست سستن تثٌذ
ًثٌذد هشا دست چشخ
-16تضویي:
تلٌذ
اگش شاػشی بیت یاهصشاػی سااصشؼش
حافظ ار خصــم خطا گفت
نگيــريم به دل
-17قافیِ :آٍسدى کلوِ ّایی دسآخشهصشاع یا بیت
شاػشی دیگشدسشؼشخَدبیاٍسداصتضویي بْشُ بشدُ است.
ّا کِ دس دٍیاچٌذ حش آخشهشتشکٌذ.
گفت
در دٍحق
هطتزکبه
هاًٌذ :ضکار – تْار ور
حزف «ار»
نكنيم
سخـن
جـــذل ایبا
است
حقپشاصخَى
چٌگالص
یاسب کِ
تشادس داسم
آى ضیشصى تویشد اٍ ضْشیاس صاد
هشا دائن صًذ صیـــشا کِ اٍ هیوــَى هیوَى است
ًِ اٍ ًوشدُ است کِ هي صًذُ ام ٌَّص
اٍصًذُ است دسغن ٍ ضؼش ٍ خیال هي
«ّشگضًویشد آى کِ دلص صًذُ ضذ تِ ػطق»
ردیف:کلواتی کِ ػیٌا تؼذ اص قافیِ هی آیٌذ.
..........تَراهی ضٌاسٌذ ........تَرا هی ضٌاسٌذ
-18آرایِ ی ًواد :دس ادبیات فاسسی بؼضی چیضّاا
-19آرایِ ی حُسي تؼلیل :آٍسدى ػلت صیبا ٍ شاػشاًِ
ًشاًِ ٍ سوبل حشکات ٍ شخصایتی یاا کااسی
دسشؼش
ّستٌذ کِ بِ آى ًواد هی گَیٌذ.
هاًٌذ :تاچطن تطز ًثیٌذت رٍی تٌْفتِ تِ اتزچْزدلثٌذ
هاًٌذ:
اللِ ً:وادضْیذ سزًٍ :واد آسادگی
چطوِ ً :واد حزکت ٍ پَیایی
ًؼوتت تاسخذایا صػذدتیشٍى است
ضکش اًؼام تَ ّشگض ًکٌذ ضکشگضاس
ٍفَس ًؼوت ػلت ًاتَاًی ادای ضکشتَسظ ضکشگضاس
-21آرایِ ی هجاس :تِ کار رفتي ٍاصُای تِ جای ٍاصُ
-21هثل:
دیگز هجاس ًام داردّ.یچ گاُ چٌیي اهزی هوکي ًیست
الوثلی» استفادُ کٌذ ٍ یا بخشی اص سخي اٍ آًمذس هؼشٍ
هگزآًکِ هیاى آى دٍ ٍاصُ در خارج اس کالم راتطِای تز
باشذ کِ بِ ػٌَاى ضشب الوثل بِ کاس سٍد ،آى بخش اص کالم
قزار تاضذ.آى قذر گزسٌِ ام کِ هیتَاًن توام ظزف را
داسای آسایِ هثل است.
تخَرم .راتطِای هیاى دٍ ٍاصُای ظزف ٍ غذا در ایي
ػثارت است .ایزاى تِ پا خاست.ایشاى :هجاص اص هشدم ایشاى
ّش گاُ شاػش یا ًَیسٌذُ دسسخي خَد اص «ضشب
وابشدٌ سوج گىج میسش ومی ضًد
مضد آن گشفت جان بشادس کٍ کاس کشد
است.جْاى دل ًْادُ تشایي داستاى جْاى :هجاص اص هشدم جْاى
-22حس
آهیشیّ:ش گاُ هَضَػی سا کِ هشبَط بِ یکی اص
-23لف ٍ
ًطزّ:ش گاُ دٍ یا چٌذ جضء اص کالم بذٍى
حَاس است.بِ چیضی ًسبت دّین کِ با اى حس قابل احساس
تَضیحی دس پی ّن بیایٌذ (لف) ٍ آى گاُ تَضیحات هشبَط بِ
ًباشذ،آسایِ حس آهیضی آفشیذُ هیشَد کِ دس صباى سٍصهشُ
ّش یک دس پی ّن آٍسدُ شًَذ (ًشش)آسایِ لف ٍ ًشش شکل
ًیض کن کاسبشد ًیست.
«هضُ پیشٍصی سا چطیذ».دس ایي
ػثاست «هضُ» کِ هشتَط تِ حس چطایی است تِ پیشٍصی
ًسثت دادُ ضذُ است.اها پیشٍصی تا حس چطایی قاتل
احساس ًیست« .هی خَاستن ضْش سا تاچطواًن تخَسم»
-24تزصیغّ:ش گاُ اجشای دٍ بخش اص یک بیت یا
ػباستً ،ظیش بِ ًظیشّ ،ن ٍصى ٍ دس حش
آخش هشتشک
تاضٌذ.تزصیغ اتفاق هی افتذ.
هیگیشًذ.
افشٍختي ٍ سَختي ٍجاهِ دسیذى
پشٍاًِ صهي ضوغ صهي گل صهي آهَخت
(پشٍاًِ اص هي
سَختي سا ،ضوغ اص هي افشٍختي سا ٍ گل اص هي جاهِ
دسیذى سا آهَخت).
فلش کارت ادبیات افرسی
ای هٌَر تِ تَ ًجَم جالل
ٍی هقزر تِ تَ رسَم کوال
« ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ي » داﻧﺶ ﻫﺎى زﺑﺎﻧﻰ
ّ-1ن خاًَادُ :درعربی
:کلمٍ َاایی کاٍ اٍ
ّ-2ن آٍا(هتشابِ) :کلوِ ّایی ّستٌذ کِ اص ًظاش
حشف اصلی آوُا باَم مطتشک باضىذ َم خااوًادٌ
ًَشتي(شکل ًَشتاسی) ٍ هؼٌی هتفاٍت ّستٌذ
اوذ چًن:عالم معلاً
درفارسی :بایاذ« باه
مضاسع ي ماضی ي يوذ َا »سا مالک قشاس دَیم
سيان-سفتاس-سيش -سفتٍ -سيوذٌ
ًْ-3اد :کلمٍ یا گشيَی اصکلمات کٍ دسباسٌ ی آن خبشمی
دَیم.گاَی وُادبیص اصیک کلمٍ ا ت کٍ اصغالحا بٍ ان
گشيٌ وُادی گفتٍ می ضًد .بشای پیذاکشدن وُاد «باٍ اي
فعل چِ چیشی؟یا چِ کسی؟ اضافٍ می کىیم ،جاًا
وُااد
ا اات ».ماوىااذ :ابشآمااذ ي باااص بش ش اابضٌ گشیساات
چِ کسی آهذ؟ اتش اتشًْ :اد
نیاید فاػل است.
اگـش ًْادتـا فؼـل ستغـی
اها دس تلفظ(خَاًذى)یکساى ّستٌذ.
هاًٌذ :ثَشی :صهیي
سشا :خاًِ
خاست :تلٌذضذ
خاست:علة کشد.
-4راُ شٌاخت تؼذادجولِ درشؼز:
-1فؼل حاضش ساهی ضواسین .تادآهذٍتَی ػٌثشآٍسد.
-2فؼل ّای حزف ضذُ سا تِ حساب هی آٍسین.
ًِ ّشکِ تِ قاهت هْتشتِ قیوت تْتش
-3هٌادا ساّن یک جولِ تِ حساب هی آٍسین.خذایا
-4اصَات ٍضثِ جولِ ّن یـک جولـِ تـِ حسـاب هـی
آیٌذ .هاًٌذ:افسَس -آُ – خذاحافظ -سالم
-6ساخت کلوِ :
-5اًَاع جولِ:
اصًظش ساخت کلوِ دٍ ًَع است .
-1خبشی :اصیک کاس خبش می دَذ.
-2پش طی:اصیک عمل یا ياقعیت ًا می کىذ.
ســادُ :فقــظ داسای یــک جــض تــَدُ ٍ قاتــل تقســین تــِ
-3عاعفی:عًاعف اوسان ماوىذ آسصي-تا ف-تعجب -امیذ-
اجضای دیگش ًیست .هاًٌذ کتاب افق
وفشیه -دعا ي ...سابیان می کىذ.
غیشســادُ :کلوــِ ّــایی ّســتٌذ کــِ تــیص اص یــک جــض
-4امشی:دسآن مفًُ فشمان ي د تًس يخًاَص يجًد داسد.
داسًذ .آتٌَس -آدهک
-7بذل :بٍ کلمٍ یا کلمٍ َایی گفتٍ می ضًد کٍ تًضای
-8اجشای تشکیل دٌّذُ ی فؼل:
-5وُی :اصکاسی یا عملی بشحزسمی کىىذ.
بیطتشی دسباسٌ ی کلمٍ یا کلمٍ َای پیص اصخًد می دَذ.
ساٌ ضىاخت:بشای ضاىاخت باذ باٍ کلماٍ ی قبال اص ان
ياطٌ«یعىاای»اضااافٍ ماای کىاایم اگااش معىاای داد،بااذ
ا ت.علی،بشادسحسیه ،آمذ علای «یعىای»بشادسحسایه
آمذ(.بشادس حسیه بذ ا ت).
-1تي :جضء ثاتت ٍتغییش ًاپزیش دسصشف فؼل
-2ضٌاسِ :جضءهتغیّش دسصشف فؼل
آهذم آهذی آهذ
آهذین آهذیذ آهذًذ
قسوتی کِ سیزضاى خط کطیذُ ضذُ ضٌاسِ است .سَم ضخص هفزد
اهام ،هزادٍ پیزاهت ،تِ خذا پیَست.
درهاضی ضٌاسِ ًذارد.
-9ساختواى اسن غیزسادُ:
-11فؼل
-1مطتق :ا م +يوذ (پیص يوذ-میان يوذ-پسًوذ)
-1ربطی (اسٌادی) است ،تَد،ضذ،گطت،گشدیذ ٍّن
پیص يوذ:با اد
میان يوذ :شتا ش پس يوذ :کاسگش
-2مشکب :داسای دي جضمعىی داس آ
داس د ت بشد
-3مطتق مشکب :داسای ديجض معىی داس ي یک یا دي يوذ
داوص پظيٌ = دان ِ+ش +پظيٌ
شبٍ ش
گشٍُ ایي فؼل ّا چَى ّست ،تَُد،تاضذ،ضَد
-2غیزربطی (خاظ) فؼل ّایی غیشایي پٌج گشٍُ
اگــش دسجولــِ ای فؼــل ستغــی تاضــذ تــِ آى جولــِ ی
«اسٌادی» هی گَیٌذ ٍاگش دسجولـِ ای فؼـل غیشستغـی
تاضذ تِ آى جولِ ی «فؼلی» هی گَیٌذ.
-11هفؼَل :کلمٍ یا گشيَی اصکلمات ا ت کاٍ قبل اص«سا»
می آیىذ یا می تًان بعذ اصآوُاا حاشف «سا» آيسد .مفعاً
دسجااًا «:چااٍ کساای ساچچااٍ چیااضی ساچ»هــی آیــذ.
هی صًذ پس لة اٍ کاسِ ی ضیش
لة اٍ چـِ
چیــضی سا پــس هــی صًــذ؟ جــَاب :کاســِ ی ضــیش سا
-12هتون:
اسوی کِ بؼذ اص حشف اضافِ هی آیذ.
حشٍف اضافِ :اص تِ دس
تی تا تش
چــَى:اگش هؼٌــی «هاًٌــذ» تذّــذ حــشف اضــافِ اســت.
سَاسی چَ سستن ًیاهذ پذیـذ تـا :اگـش هؼٌـی فاصـلِ
تذّذ حشف اضافِ است .تاثشیا هی سٍددیَاسکج
کـِ گفتــت تـشٍ دســت سسـتن تثٌــذ دسـت سســتن سا
حشف «سا»اگشهؼٌی «تِ یا اصیا تشای » تذّذ حشف اضافِ است.
تثٌذ .تؼذ اص دست سستن هی تَاى«سا» آٍسد.
هَش آَّ را گفت (هَش تِ آَّ گفت) آَّ :هتون
-13هسٌذ :کلمٍ یا گشيَی اصکلمات ا ت کٍ قبل اصفعال
-14راُ پیذا کزدى بي هضارع اسهصذر:
سبغی (ا ت يبًد يضذ ي گطات يگشدیاذ)می آیىاذ.یعىی
فقظ دسجملٍ َای ا ىادی
راُ شٌاختي هسٌذ :وُاد+چغًسچچگًوٍ چ= مسىذ
چًن گطت صمیه صجًس گشدين
شد ي یٍ يخمًش يآيوذ
صمیه(وُاد) چگًوٍ گطتچ شد ي یٍ ي خمًش ي آيوذ
اتتذا فؼل سا تِ صَست اهش (دستَس)هی ًَیسین
سفتي = تشٍ
سپس حشف «ب» سا اص اٍل آى حزف هی کٌـین تـا تـي
هضاسع تِ دست تیایذ .تشٍ = سٍ
گسست
تگسل
گسل
آٍیختي
تیاٍیض
آٍیض
-15هصذر :
-16صفت هفؼَلی :
بي هاضی َ +ى ; هصذر
بي هاضی ; ُ +صفت هفؼَلی
گفت
گذشت ; ُ +گذشتِ
َ +ى ; گفتي
شٌیذ= شٌیذى
خشیذ= خشیذى
سّیذ= سّیذى
گشفت= گشفتي
دسیذ= دسیذُ
خَسد= خَسدُ
دیذ= دیذُ
صد= صدُ
-18ػالهت ّای صفت فاػلی:
-17ػالهت ّای صفت ًسبی:
بٍ ا م وسبت دادٌ می ضًد.
ا م+ی
طالیی
اسن +یي
سریي سیویي
اسن +یٌِ
پطویٌِ سریٌِ
اسن +اًِ
هزداًِ پایاًِ
هطْذی
چَشا
بیٌا
بي هضاسع +ا
سٍا
بي هضاسع +اى
سَصاى لشصاى کشاى
بي هضاسع ً +ذُ
شًٌَذُ سًٍذُ آیٌذُ
-19اًَاع «اى» در دستَر سباى:
-21هضاف ٍهضاف الیِ (تزکیب اضافی) هَصیَف ٍ صیفت
«-1ان» جمع مشدان
(تزکیب ٍصفی)
« -2ان» صفت فاعلی
«-3ان» صمان
«-4ان» مکان
بشای تطخیص ایه دي بٍ آخش عباست «تش» می افضاییم اگشمعىی
ًصان
داد «مًصًف ي صفت» ياگش معىی وذاد«مضااف مضااف الیاٍ»
بامذادان
پاَان (محل قشاسگشفته پاٌ)
« -5ان» رات کلمٍ بیان
-21حزٍف ربط :حشف َای «کٍ » «گش» «یا» «ي» حاشيف
سبظ َستىذ کٍ بیه ديجملٍ ي«پایٍ يپیشي» استباط بشقاشاس
می کىىذ.
ا ت .آ
گًاسا = آ
چشخ اد
-22قیذ:
گًاساتش = مًصًف ي صفت
= چشخ اد
تش= مضاف مضاف الیٍ
کلوـِ یـا گشٍّـی اصکلوـات کـِ تَضـیحی
تیطتش تشجولـِ هـی افضایٌـذ ٍ حـزف آًْـا آسـیثی تـِ
جولِ ٍاسد ًوی کٌذٍ .تِ تیااى سهااى ٍ هکااى ٍ حالات ٍ
تا اگش معىی «صماوی کٍ » بذَذ ي چًن دس معىای «صمااوی
کیفیت ٍ ...هی پزداسد.
کٍ» بیایذ حشف سبظ بٍ ضماس می سيوذ.
اًذک اًذک جوغ هستاى هی رسٌذ .قیذ :اًذک اًذک
چً باص آمذ کطًس آ ًدٌ دیذ
(يقتی کٍ باصآمذ )...
-23گزٍُ اسوی :اگش ا م بیص اص یک کلمٍ باضاذ ي باٍ
ي یلٍ ی کسشٌ بٍ َم يصل ضًوذ بٍ آوُا گشيٌ ا می می
یک ضة آتص در ًیستاًی فتاد .قیذ :یک ضة
-24اًَاع فؼل هاضی
هاضی سادُ :تي هاضی +م ی ..آهذم
گًیىذ .کالغِ یاٌِ جىگلِ بض
هاضی استوزاری :هی +هاضی سادُ هی سفتن
تًجٍ :ايلیه کلمٍ ی کسشٌ داس دس گشيٌ ا می ّستِ بًدٌ
هاضی ًقلی :صفت هفؼَلی +ام ای است ..گفتِ ام
ي بسیاس مُم ا ت .آن چاشاغِ سيضاهِ فشداَاایم َىاًص
هاضی التشاهی:صفت هفؼَلی+تاش گفتِ تاضن
پابشجا ات.
ا ت.آ
دسگاشيٌ مفعاًلی َام َساتٍ مفعااً
خىک يگًاسا سا خًسد .آ َ :ستٍ ي مفعً
هاضی بؼیذ:صفت هفؼَلی +تَد سفتِ تَدین