پاورپوینت
علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

پاورپوینت کامل کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم (جمعی از نویسندگان)

در این فایل کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم در 157 اسلاید توضیح داده شده است.

محمدرضا ای

صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:

صفحه 4:
در به معناي آشکار کردن است. ودر 22 علوم قرآني به معناي : بیان مفاد كاربردي آیلت و آشکار کردن مراد خداي متعال از آن بر مبناي ادبیات عرب و شرل معدي معارر ۰ ۳۱ ۱ در مقابل تنسیر ترتیبی قرآن بوده و بدین معناست که مفسر در صدد کشف و روشن كردن مراد و دیدگاه خداوند در مورد موضوعاتي است که در قرآن بکار رفته. مانند تفسیر آياتي كه به تهذيب نفس مي بردازند. مقصود از تفسير ترتيبي» تفسير ‎OU‏ از ابتداي قرآن است. و در تفسير آيات» ترتيب و تقديم و تأخير آيات نقش اصلي را ايفا مي كند و محور تفسير است نه موضوعات اخلاقي ويا اجتماعي و ...

صفحه 5:
مقالات مرتبط با بحث تفسیر موضوعي قرآن 1. تفسیر موضو عي قر آن. اهمیت تهذیب ذفس, عبدا له جوادي آملي» فصلنامه مکاتبه و اندیشه» 1379 شماره 6 2 روش شناسي تفسیر حقوقي قر آن. حمیدرضا نوري. فصلنامه قرآن و علم» 1388 شماره 4 3. شیوه هاي تفسیر موضوعي قرآن کریم. محمد رضاني اصفهاني. فصلنامه پژوهش قرآن و حدیث. 1388 شماره 6 4. تفسیر موضوعي قرآن کریم از امتناع تا امکان. عباس زارع؛ فصلنامه بلاغ مبین» ۰1391 شماره 32 5. ماهیت تفسیر موضو عي» مصطفي كريميء فصلنامه شناخت» 61389 شماره 60

صفحه 6:
... قذ جاءَكمْ من الله نورٌ وَ - w ore ‏و‎ Baar ‏کتاب مبین * بهدي به اللّه من‎ 4

صفحه 7:
ای مردم! ... هنگامی که فتتهها چون شب تاز شما را فراگرفت به قرآن رو آورید که قر آن شفاعتکنندهای است که شفاعءتش پذیرفته است و گزارشدهندهای است که گزارشش تصدیق شده است و هرکس قر آن را پیشوای خود قرار دهد. به بهشتش راهنمایی کند و کسی که آن را پشت سر قرار دهد به دوزخش کشاند. قرآن هدایتگری است که به بهترین راهها هدایت می‌کند و کتابی است که در آن جزئیات [شریعت]؛ بیان [حقایق] و تحصیل [حق] قرار دارد. قرآن جداکننده [حق و باطل] است که در آن بیهودهای راه ندارد. قرآن ظاهری دارد و باطنی [که] ظاهرش حکم و دستور است و باطنش علم و دانش؛ ظاهرش زیباست و باطنش ژرف. قرآن ستارگانی دارد و ستارگان آن هم ستارگانی؛ شگفتی‌هایش به شماره نياید و عجاییش کهنه نشود.

صفحه 8:
نویسنده‌با توجه به حدیث نبوي که وقوع فنته را عامل روي آوردن به قرآن میداند این مقدمه را بیان نموده است. نویسنده علت گرفتار آمدن در فتنه را غفلت و بي دردي میداند. ی فد اک ‎Gale ies‏ أطي ار *التوبة48* در حقيقت» بيش از اين [نيز] در صدد فتنه جويي برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند» تا حقّ آمد و امر خدا أشكار شدء در حالي كه آنان ناخشنود

صفحه 9:
هنگامی که رنگهای مجازی. قدمها را از رفتن بازمی‌دارند و جلوهنماییها و عشوهگریهاء زانوها را سست و لذتهای نقد. کام را شیرین و فریبها و هوسبازیها. آدمی را اسیر خود می‌کنند. دیگر در هن و ضمیرش جایی برای اندیشیدن- در باره هدف بلند آفرینش- و انگیزهای برای تلاش و حرکت به سوی آنچه هویت انسان در كرو رسیدن به آن است. باقی نمی‌ماند. در چذین شرایطی, کوششها بی‌حاصل و دویدذها بی‌هدف می‌شوند و آذچه بدست می‌آید بیباری. سرگردانی و تباهی عمر گرانسنگ آدمی است. اینها همان فتنههایی است که ما را از رسیدن به حقیقت باز داشته» روز روشن ما را تيره و تار و آرزوهای شیرینمان را دور و دست نیافتنی کردهاند. در چنین فضایی ما می‌مانیم و کوبری سوخته در پیش رویمان که در آن جز سیاهی و سراب چیزی نیست. 3 بنبستهاء تناقضها. سرخوردگی‌ها. تنهاییها. اضطرابها و آرزوهای برباد رفته درواقع؛ غفلت و بىدردى ما را به كرداب سهمناك فتنهها كشانده و بحرانهاى اخلاقى و معنوى و بيمارىهاى بغرنج روحى جانمان را زار و نديف كردهاند. فرياد عجز و لابهاى آشنا به كوش مىرسد كه: ما در روز روشن در امواج خروشان فتنهها كرفتار آمدهايم. اين فرياد جمعى ما انسانها است كه از خويشتن حقيقى خويش و اصول حيات بخشمان دور افتادهايم. از ملکوت بریده و در قمارخانه طبیعت. گوهر گران خود را بهدست فراموشی سيردهايم. حال بايد پرسید که راه رهایی از اين فتنهها چیست و آیا

صفحه 10:
امام سجاد علیه السلام قرآن را بهترین انیس خود دانسته» می‌فرماید: «اگر همه مردم- از شرق تا غرب- جهان بمیرند» من از تنهایی هراس نکنم آنگاه که قرآن با من باشد.»

صفحه 11:

صفحه 12:
ایمان به قرآن اصلی‌ترین بخش از انديشه و باور دینی هر مسلمان است. دلیل عقلي این ادعا آن است که ایمان به یک حقیقت» چيزي جز ایمان و باور قلبي به دستورات» فرامین و معارفي که او از طریق کلام بیان داشته نیست. تام یت بر مهم و ‎Sal Sb ay sin ttl‏ وَمَا أنزل من الصَلاة ولْمژثون الرَكاة وَلْمْوملون باه ولیوم الاجر الک 2 أَجْرٌ ا عَظِيمًا*النساء162* لیکن راسخان آنان در دانش» و مزمنان» به آنچه بر تو نازل شده و به آنجه ديش از تو نازل گردیده ایمان دارند و خوشا بر نمازگزاران» و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین که به زودي به آنان پاداشي بزرگ خواهیم داد. بی‌شك تجلی اين ایمان و عینیت یافتن آن در اندیشه» سلوك عملی و زندگی فردی و اجتماعی» در كرو انسء ارتباط و تعامل با قرآن (پس از ایمان به ‎ee ee er) ate ۱ aoe | eee es Se‏ ا ‎re ae a‏

صفحه 13:
خيزي و سلامت طلبي چون حافظ هرجه كردم همه از دولت قرآن كرد رسد به فرياد از خود به سان حافظ2 قرآن زبر بخوانی در چارده‌روایت م عزم توبه سحر كفتم استخاره كنم بهار توبه شكن ميرسد جه جاره كنم در کنج فقر و خلوت شبهای تار تابوّد وردت دعا و درس قرآن غم مخور اهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد ديو بكريزد از آن قوم كه قرآن خوانند

صفحه 14:

صفحه 15:
1. استماع و نظر نخستین و عامترین مرتبه انس و ارتباط با قرآن «استماع» و توجه به آیات آن است. خداوند گوش فرادادن و سكوت به هنكام تلاوت آيات آسماني را نزول لطف و رحمت الهی می‌داند: و لا فری اسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا لَعَلَكُمْ تُرْحَمُونَ. اعراف/ 204 و چون قرآن خوانده رد گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید» اميد كه بر شما رحمت آید. امامصادق علیه السلام می‌فرماید: «هرکس به حرفی از قرآن گوش فرا دهدء [بدون آنکه آن را قرائت کند]» توابی برایش نوشته می‌شود و گناهی از او پاك می‌گردد و درجهای بالا می‌رود.» از سوی دیگر» نظر کردن به آیات قرآن نیز خود نوعی انس و ارتباط با قرآن به شمار می‌آید. امامصادق عليه السلام ‎٠ laa ces‏ إن لطر ف المشكف عاد نگاه کردن در قرآن عبادت است در روايت ديكرىء بيامبركرامى صلى الله عليه و آله جهار نكاه را عبادت خداوند دانسته است: «نكاه به على بن ابيطالب» نظر به والدين همراه با لطف و رحمتء نظر در قرآن و نظر به كعبه عبادت است.»

صفحه 16:
2 تلاوت تلاوت که نوعی ذکر زبانی است. مورد تأکید برخی آیات نیز قرار گرفته است. برای مثال» خداوند در سوره مُزْمّل پس از فراخواندن پپامبر به شبزندهداری» او را به تلاوت قر آن در دل شب امر ‎ae‏ ‎Gat J dds SLE SI at‏ قليلا* أ زذ ی . مزمل/ 4-1 ای جامه به خویشتن فروپیچیده» به پاخیز شب رامگر اندکی» نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه» یا بر آن [نصف] بیفز ای و قرآن را شمرده شمرده بخوان. در ادامه همین سوره خداوند عموم مسلمانان را مخاطب قرار داده» می‌فررماید: هروا ما تشز من لزان همان/20 هر چه از فرن میتر می‌شود بخوانيد, ‎

صفحه 17:
از مذظر روایات نیز تلاوت قر آن برای انسان . أمسلمان بسيار حايز اهميت است . امامعلى عليه ااسلام می‌فرماید: «کسی که به تلاوت قرآن انس گیرد. جدایی دوستان او را به وحشت نمی‌اند ازد. امامصادق علیه ااسلام می‌فرماید : «بر شما باد تلاوت قر آن؛ زیرا درجات بهشت براساس تعداد آیات قر آن است. روز قيامت که فرارسد. به قاری قرآن گفته می‌شود بخوان و بالا برو؛ پس چون آیهای بخواند. درجهای بالا می‌رود.

صفحه 18:
ام صلر به نقل از حضرت رضا عليه السلام- مىفرمايد: براى خانههايتان ذصيبى از قر آن قرار دهيد؛ زیرا هرگاه در خانهای قرآن تلاوت شود امور -ق خلف بر اهش- آسان می‌شود؛ خیرش افزايش مییابد و ساکنان آن در برکت و رفاه قرار می‌گیرن» و هرگاه در خانهای قرآن تلاوت نشود. تنگستسی بر اهلش چیره می‌شود؛ خیرش کاهش مویابد و ساکنان آن در فقر و کمبود قرار می‌گیرند

صفحه 19:
همچذین مستحب است قاری قرآن در آغاز تلاوت ‎Via)‏ قرانت يك آیه) «اعوذ بدشن الشیطان الرجیم» بگوید؛ چنانکه قرآن در اینبارو می‌فرماید: ‎“ois ol a 144‏ فاستَعدٌ ‎ba a‏ الشيُطان الرّجيم. ‏نحل/98 ‏پس چون قر آن می‌خوانی از شیطان مطرود به خدا پناه بر. ‏ذیز باید هنگام تلاوت. ادب حضور در پیشگاه کتاب خدا را رعایت نمود و آن را وسیله صعود به مراتب عالی علم» عمل و انس بیشتر با قرآن قرار داد.

صفحه 20:

صفحه 21:
كاه كه هيبت محضر بيامبر صلَّى الله عليه و آله صحابه را فرا مىكرفت و آنان را از پرسش پیاپی بازمی‌داشت. منتظر می‌نشستند تا اعراب (بادیهنشینان) که به حضور می‌آمدند و پرسشهایی مطرح می‌ساختند. این فرصتها را غنیمت شمرده؛ از پاسخهای پیامبر صلی الّه علیه و آله بهره فراوان میبردند. امير مؤمنان عليه السّلام مىفرمايد: «بیشتر صحابه از پرسش پیرامون مسائل ‎rer lite)‏ 0/7 ‎Fe)‏ ا ‎ESB nt er NSE ENCE CS TORE‏ ‎Fee eae eign FP cI one BWP aneer wenn Cm eS‏ ‎NS ESS COS een ee reer Ore‏ ال 0 روی خشنودی می‌گفتند: خداوند بادیهنشینان را با پرسشهای خود از محضر پیامبر ‎ee‏ ا ‎Cee onc‏ حضور یافته پر سید: ای پپامبر خدا! خداوند در قر آن از درختی در بهشت نام می‌برد که آزاردهنده است و من باور نداشتم در بهشت درختی وجود داشته باشد که آزار برساند! حضرت فرمود: کدام درخت است؟ گفت: درخت سدر که دارای خار است؛ پیامبر فرمود: در آیه آمده «في سذرٍ مَخودٍ» «خداوند خارهای آن را بر آورده» میوه جایگزین آن می‌کند. بنابراين درخت سدرء به جاى خار ميوه مىروياند و از هر ميوه هفتاد و دو رنئقك ‎Pec MT We Oe ee ek ee‏

صفحه 22:
4. تفسیر شناخت جامع و منسجم مفاهیم و پیامهای قرآن در كرو تذسیر آن است. در این مرحله با استفاده صحیح از ابزار ها و فراهم ساختن مقدمات ‎ca‏ ‏شناخت ما از مرحله ابتدایی فراتر می‌رود و به شکلگیری يك اندیشه نظاممند قرآنی می‌انجامد. در پر تو تذسیر. ارتباط معنایی بسیاری از آیات آشکار می‌شود. به سخن دیگر. بسیاری از آیاتی کهپیش از این از هم جدا و پراکنده بودند. بدین رو كنار هم قرار می‌گیرند و به دنبال آن مفاهیم و آموزههای جدیدی زاییده می‌شود.

صفحه 23:
در مرحه تفیسر. علاوه بر شناخت واژگان و ترکیب جملات. فرا هم ساختن ابزارهای دیگری ازقبیل آگاهی از شأن نزول آیات. علوم قرآنی» علم مذطق. روايات و سنت و برخى علوم دوكر نیز ضرورت مويابد. درحقيش تفيسز نوعى تلاش فكرى است تا مفسر به وسيله آن به ييامهاء هدايتها و طرح جامع قرآن آكاهى يابد. بهيقين اين تلاش فکری- همانند هر تلاش فکری دیگر- بدون برخورداری از ابزارهای لازم هرگ ممکن نمی‌گردد.

صفحه 24:

صفحه 25:
آگاهی از تفسیر قرآن در نگاه اهلبیت علیهم السلام از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردار است. در باره امامعلی علیه السلام نقل شده است كه وى جابربن عبدالله انصارى را به داشتن دانتش و آگاهی می‌ستود. روزی کسی از سر تعجب پرسید: فدایت شوم! شما جابر را اینگو نه می‌ستایید» درحالی که خود در علم و دانش سرآمد روزگار هستید؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود: «او تفسیر این ۳ 0 ie bs nen casoy Yes tus ا ‎Io Cre ao‏ 9 تو رابه سوی وعدهگاه باز می‌گرداند.»

صفحه 26:
5. تدبر تدبر در آیات بالاترین نوع انس و ارتباط با قرآن است. تدبر عبور از سطوح اولیه و مفاهیم ظاهری آیات و ورود اندیشمندانه به لایههای زرف بر ای کشف حقایق پنهانی است؛ حقایقی که بدون توجه و ژرفاندیشی بر ما آشکار نمی‌شود. ‎Js‏ عظمت و بلندای معارف خود را اینگونه به توصیف می‌کشد: لو أَنرَأْنَا هدًا ‎le Gill‏ بل ره خاشعاً متَصعاً من خَشیّة ال حشر /21. 3 ‏اگر این قرآن را بر کوهی فرومی‌فرستادیم یقینا آن [كوه] را از ‎ax‏ خدا فروتن [و] از هم پاشیده می‌دیدی. ‏این توصیف بیانگر بزرگی» سنگینی و ژرفای معارف آسمانی قرآن است. بی‌گمان گام نهادن در چنین اقیانوس ژرفی از یکسو نیازمند ژرفاندیشی و از سوی دیگر در گرو دل سپردن به انوار ا ل

صفحه 27:
درحقیقت تدبر» جریانی فکری- روحی است که از نوعی ارتباط ميان عقل و قلب پدید می‌اید. قرآنکریم در باره اهمیت تدبر می‌فرماید: .24/ ‏عَلى قُلُوبٍ له محمد‎ af inal, ‏يَتَدَبّرُونَ‎ aT آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا [مكر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شدم است ؟ کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبرو | آیاته و لیتذکر اولواالاباب ص /29 امامعلى عليه السلام : « قرآن را بياموزيد كه آن زيباترين سخن است و در آن زرف بينديشيد كه بهار دلهاست.» «آكاه باشيد كه قرائت قرآن هنكامى كه در آن تدبر نباشد هيج Smack Aa

صفحه 28:
در دل شب قدمهایشان را استوار ساخته؛ درحلای‌که قرآن را جزءجزء و با تذکر و اندیشه تلاوت مىكذندء با قرآن جان خود را محزون. و دوای دردشان را از آن طلب می‌نمایند. يس هرگاه به آیهای گذر کذند که در آن تشویقی است. به شوق پاداش به آن روی آورند و جانشان از شوق به سوی آن پر5شد و گمان دارند که نعمتهای بهشت در برابر دیدگانشان قرار دارد» و هرگاه به آیهای گذر کذند که ترس از خدا در لق بلش. كوش دل به آن می سپارند و گمان می‌برند که شرار شعلههای آتش جهنم و نعره آن در گوششان طنینانداز است؛ پس قامت خم می‌کنند و پیشانی و دستها و پاها را بر اک مه ‎oak oe a Aa‏ ۹۷6 وم ۲

صفحه 29:

صفحه 30:
خبرنگار: در مورد ایمان و اعتقادات دینی آقای دکتر هم مطالبی را بفرمایید. مهندس ایرچ حسابی: اعتقادات مذهبی در وجود آقای دکتر حسابی» ريشه ای عمیق داشت. دلیل آن هم انس و الفت دیرینه لیشان با قر آن کریم از دوران کودکی بود. در مباحثاتش به قرآن مجید و روایات به عنوان شواهد و دلایل محکم» استناد می کرد. معتقد بود كه طبیعت تحت آهنگ موزون و عرفانی خودء در حال نیایش است. استاد» همسر خويش را از خانواده روحانی حانری برگزید و فرزندانشان را از کودکی» ملزم به فراگیری و انجام فرایض دینی با لهجه صحیح عربی می کرد. من و خواهرم به احترام مادر» ‎ea ead‏ مان و ‎ea‏ های پیش از بلوغ که به سن تکلیف نرسیده بودیم» به خاطر نماز خواندنمان دو ریال پاداش مى گرفتیم و اگر در اول وقت می خواندیم» پنج ریال. در مورد روزه هم اگر کامل روزه می گرفتیم. پاداشمان یک تومان بود. ‎Li‏ تقیدشان به اجرای فرایض دینی؛ نمود بیرونی هم داشت؟ ‏بله. در کلاس های‌درس استاد» خانم های دتشجو با دامن» جوراب يقه های بسته و روسری های مناسب» حاضر می شدند. شهید دکتر مصطفی چمران که دقشجوی یشان در دانشکده فتی بوده می گفت که دانشجوهای پسر هم خودشان را مقید به پوشیدن کت در کلاس آقای دکتر حسایی کرده بودند. به طوری که اگر دتشجویی کت نداشت. برای ساعتی» آن را قرض می ‏گر ‎

صفحه 31:
انس با قرآن» معرفت اسلامی را در ذهن ال قوىق و عميقق می‌کند. بدبختی جوامع اسلامى بهخاطر دورى از قرآن و حنايق ر محارت رس نی أن مسلمانان كه معانى قرآن را نمىفهمند و با آن انس ندارنده وضع‌شان معلوم است. حتی کسانی هم که زبان قرآن» زبان آنهلش و ل را میفهمد. بهخاطر عدمتدبر در آیات قر آن» با حقایق قرآنی آشنا نمی‌شوند و انس نمی‌گيرند. می‌بینید که ‎i) Jas; oly al‏ للكافِيينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سبيلا» - يعنى خداوند مؤمنين را زيردست و زبون كفار قرار نداده است- در كشورهاى عربى و به وسيله مردم عربزبان در دنیا خوانده می‌شود» اما به آن عمل نمی‌گردد. در آیات قرآن» توجه و تنبه و تدبر نیست, لذا کشورهای ae age ee

صفحه 32:
:قالت فاطمه الزهرا سلام الله عليها من اصعد الی اه خالص عبادته اهبط اه 5-00 هر كس خالصترين عبادتهاى خود را به محضر يروردكار برساند خداوند بهترين مصلحنها را در زندگی او مقدر مى فرمايد ; |

صفحه 33:

صفحه 34:
درک اهمیت شناخت قرآن وابسته به درک اهمیت خود قرآن است قرآن اساس و منبع اصلی کلیه آموزه های اسلامی در زمینه اخلاق» شریعت و اعتقادات اسلامی است منابع ۸

صفحه 35:

صفحه 36:
.]1 شناخت موجوديت قرآن كنونى .[شناخت ماهیت (محتوا) قرآن .[شناخت اصالت محتوای قرآن

صفحه 37:
10 ندى اثرى كه دردست ما است با همان اثر اوليه انطباق دارد (اين همانی)

صفحه 38:

صفحه 39:

صفحه 40:
|* عاری از اشتبام منسوب به خداوند ج دویافت به علم حضوری و عصمت پیامبر (ص) مفروض: _ا " عاری ازخیا كتابى بوده | 14 است منسوب به رسول خدا سس :عارضه *تحریف به نقیصه و زیاده پمي از عصر ولا جمع مصحف ها (سال 25 هجری) تهیه نسخه واحد *استتساخ 8 نسخه از قرآن ام مکتوب بودن قرآن *ارسال همراه با قاری به مکه» کوفه؛ بصرهء شام اتقدس قرآن؛ تلاوت راه قرب به خدا » بحرين؛ يمن» مصرء الجزاير بلاغت و فصاحت و روانی وترغیب به حم

صفحه 41:

صفحه 42:

صفحه 43:
1 پیامبران وحی را به طرق گوناگون ازجمله «علم حضوری» دریافت می‌کنند. ماهیت این علم چنین است که در آن دریافتکننده (عالم)» نسبت به آنچه دریافت کرده (معلوم)» کوچکترین تردیدی روانمی‌دارد. تصریح قر آن بر فرودآمدن آیات وحی بر قلب پیامبر صلی الّه علیه و آله نیز خود گویای رخداد چنین فرایندی در نزول قرآن است. با این حال بنا به تصریح قر آن» پیامبراسلام صلى الله عليه و آله نسبت به دريافت و مج مب ‎oe‏ از رسالت سنگین او به شمار می‌آمد- ‎LE‏ معداد؛ تابدانجاكه خداوند خطاب به ييامبرة ۳ مىفرمايد: زبانت را [در هنكام وحى] زود به حركت درنياور تادر خواندن [قرآن] شتابزدكى به خرح دهی. درحقیقت گردآوردن و خواندن آن بر [عهده] ماست. پس چون آن را برخواندیم» [همنگونه] خواندن آن را دنبال کن» سپس توضیح آن [نیز ] بر عهده ماست.

صفحه 44:

صفحه 45:
2. نزول قرآن با نزول سایر کتب آسمانی تفاوت بزرگی داشت و آن اينکه قرآن بهتدریج و در طول بیستوسه سال نازل گردید؛ درحالی‌که کتب آسمنی دیگر بهیکباره نازل شدهاند. نزول یکباره ممکن است این مشکل را ایجاد کند که نسخه اصلی پس از مدتی با سایر نسخهها مشتبه گردد. اما در نزول تدریجی اینگونه نیست. افزون بر این نزول تدریجی آیات. فرایند دریافت اطمینانبخش را برای پیامبر كنم الله عليه و آله و روند فراگیری را برای مومنان آسان می‌نمود. به فك و و کستی که کافر شدند» گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نشده است؟ اینگونه [ما آن را بهتدریج نازل کردیم] تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم» و آن را بهآرامى [بر تر] خواندیم. ‎sia sud Ug‏ على ‎OS) le Gal‏ و تَزَْنَاه تنزيلًا. ‏و قرآنی [باعظمت را] بخشبخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را بهآرامی بر مردم بخوانی» و آن را بهتدریج نازل کردیم. ‎ ‎

صفحه 46:
5 یکی از قدلمات اساسی"بیامیر استلام صلی اه علیه و آله برای ضبط و نگهداری آیات اين بود که از همان آغاز نزول وحی جمعی از نویسندگان مورد اعتماد خود را برای نگارش صحیح قر آن برگزید. همواره افرادی از این جمع که به «کاتبان ورحی» شهرت داشتند» پیامبر را همراهی می‌کردند و کلام خدا را به مجرد نزول بر بيامبر صلى الله عليه و آله و ابلاغ آن مىنكاشتند. نكارش بووقفه آيات قرآن از آغاز بعثت يكى از علل حفظ و مصون ماندن آن از هركونه تغيير و تحريف بود.

صفحه 47:
4 جنبه ادبی و هنری قرآن- که از آن به فصاحت و بلاغت تعبیر می‌شود- و ساختار آهنگین یات که نوازشگر روح است» چنان بر دل و جان مسلمانان تأذیر می‌نهاد که با همه توجه و توان به فراگیری و حفظ و ضبط قر آن همت می‌گماشتند. این ویژگی‌ها سبب می‌شد حفظ و به خاطر سپردن آیات به گونهای روان و با صرف کمترین وقت امکانپذیر گردد و بدین رو در زمانی کوتاه در قللب ‎Sie yd‏ فراگو در جامه للشمی رواج یابد. بذ به گزارشهای تاریخی» در جنگ «بنرمعونه» هفتاد و در جنگ «یمامه» چهارصد تن از قاریان قرآن به شهادت رسیدند. بی‌گمان تثبیت قرآن در حافظه جمع بزرگی از مسلمانان مانع بروز هرگونه تغییر و تحریفی در قرآن می‌گردید.

صفحه 48:
5. جامعه آن روز مسلمانان به لحاظ فرهنگی و سطح سواد؛ جامعهای بسیط و بدوی بود. در چنین جامعهای غیر از قرآن کتاب دیگری یافت نمی‌شد تا مسلمانان» هم در حفظ اين و هم در ضبط آن ناگزیر باشند. ذهن خالی» حافظه قوی و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود مسلمانان فقط اطلاعاتشان را از راه دیدن و شنيدن كسب کنند. در جنين فضايىء بيام قرآن كه با احساس و عاطفه آنان سازكار بود در قلب آنان نقش مىبست و جون آن را كلام خدا معدانستند نه سخن بشرء برايشان مقدس بود و به خود اجازه نمىدادند حتى يك كلمه يا يك حرف أن را تغيير دهند و يا بس و بيش كنند. آنان بيوسته مىكوشيدند با تلاوت اين آيات به خدا نزديكتر شوند. بيوند اين عوامل در عصر نزول سبب شد بيش از آنكه بخواهد در اين كتاب آسمانى تحريف راه يابدء آيات آن به بالاترين درجه تواتر برسد؛ به گونهای که انكار و ياكم و زياد كردن حتى يك حرف آن ناممكن كردد. با توسعه سريع قلمرو اسلام و اقبال جشمكير مردم جهان به قرآن و از ديكر سو به دليل فاصله زياد عموم مسلمانان از مدینه که مرکز صحابه و حافظان قرآن بود؛ اين خطر وجود داشت که بهتدریج در نقاط دور افتاده نسخههاى قرآن از سر عمد یا اشتباه دستخوش تغییراتی شود» اما هوشیاری و زمانشناسی مسلمانان مانع این کار شد. سال هجری شهر مدینه- مرکز خلافت اسلامی- شاهد شکلگیری کمیتهای از بزرگان صحابه؛ قاریان و حافظان قرآن بود. وظيفه اصلى اين كميته؛ بر تهیه و ندوین نسخه واحدی از قرآن متمرکز گردید تا بهعنوان محور و مرجع اصلی همه مسلمانان در قرانت و استنساخ قرآن رسميت يابد. با تلاشهاى اين كميته؛ تعداد شش يا هشت نسخه هماهنگ با قرآن فراهم گردید و به مراکز اصلی قمرو اسلامی آن روز (مكه؛ كوفه؛ بصره؛ شام بحرین؛ یمن» مصر و الجزایر) ارسال؛ و نسخه اصلی آن که «ام» یا «امام» نامیده می‌شد» در مدینه نگاه داشته شد. به همراه نسخههای ارسالی؛ يكك قاری ممتاز نیز به مراکز اعزام می‌شد تا قرانت صحیح قر آن را به مسلمانان آن منطقه بیاموزد. نسخههای ارسالی در مراکز یادشده نگهدار ی می‌شد و براساس آن نسخههای دیگری نگاشته شدهء در اختیار مردم قرار می‌گرفت.

صفحه 49:
2. شناخت تحلیلی در این مرحله. پژوهشگر بر آن است تا به مطالب و محتوای کتابی که در اختیار دارد. آگاهی یابد و نسبت به هدف. پیام. سبك بیان و شیوه برخورد این اثر با مسائل بنیادین جهان. انسان و جامعه به شناخت درستی برسد و بدین رو عيار و ارزش علمی و محتوایی آن کتاب نیز برایش روشن گردد. در باب شناخت تحلیلی قر آن باید دادست که قر آن مجموعاً مشتمل بر جه مسانلی است و از سویی آن مسائل چگونه و با چه سبکی عرضه شده است؟ طرح قر آن برای رساندن آدمیان به سعادت چیست؟ استدلالها و برهانهای قرآنی در زمینههای مختلف چگونه است؟ آیا تصویری که قرآن از هستی و جهان می‌نمایاند. منطبق بر دریافتهای عقل سلیم است؟ آیا چون قرآن اساس و نگهبان ایمان است و پیامش يك پیام ایمانی است. عقل را رقیبی می‌داند كه بايد در برابرش بایستد یا اینکه به عکس همواره به عقل به چشم يك حامی و مدافع نگریسته, از نیروی آن یاری می‌طلبد؟ اين پرسشها و صدها پرسش دیگر که ضمن تحلیلی مطرح می‌گردد. مارا با ماهیت قرآن آشنا می‌سازد. بیگمان شناخت تحلیلی قرآن اساس و زیربنای ایمان و جهتدهنده رفتار و اخلاق ملسمانان در زندگی فردی و عی است؛ شناختی که در پرتو تفسیر روشمند این کتاب آسمانی تحقق و

صفحه 50:
3 شناخت ریشهای پس از آنکه درستی انتساب يك اثر به پدیدآورندهاش اثبات شد و محتوای آن نیز بهنیکی مورد بررسی قرار گرفت. مرحله جدیدی از شناخت آغاز می‌شود. در اين مرحله؛ پژوهشگر همواره می‌کوشد تا روشن نماید آیا مطالب. محتوا و اندیشههای مطرحشده در کتاب از اندیشه پدیدآورندهاش تراوش يافته. یا آنکه برآمده از اندیشه دیگران است؟ چنین شناختی فرع بر شناخت تحلیلی است؛ بدین معنا که تا محتوای يك اثر بهدقت شناخته نشود. اساساً نوبت به شناخت ریشهای آن نخواهد رسید. در بررسی و شناخت فرآن؛ پس از مطالعه تحلیلی آ ‎Aaa‏ شتلك تاریخی می‌رسد. در اين مرحله باید قر آن را (با همه آنچه دارد) با آثار علمی و کتابهای دیگر آن زمان بهویژه کتابهای مذهبی مقایسه نمود. در این سنجش می‌باید همه شرایط ازقبیل میزان ارتباط شبهجزیره عربستان با دنیای آن روز. تعداد انسانهای باسواد آن عصر و ... در نظر گرفته شود. سپس باید ارزیابی کرد كه آيا آنچه در قرآن آمده, در کتابهای دیگر نیز هست و اگر آمده, به چه نسبت؟ همچنین آیا آن مطالبی که مشابه سایر کتابهاست. اقتباسی است. یا آذکه مستقل می‌باشد و حتی باعث تصحیح اغلاط و روشن کردن تحریفهای رخداده در آنها می‌شود؟

صفحه 51:
مقالات مرتبط با بحث شناخت قرآن 1- شناخت قرآن» مجید معارف» فصلنامه گلستان قرآن. 1381 شماره 128 2- شناحت قرآن.محمدرضا امین زاده. فصلنامه نورعلم» ۰1368 شماره 34 3- شناخت زبان قر آن. محمد هادي معر فت. فصلنامه بینات» 1367 شماره 1 4- البیان و جمع قرآن. نادعلي عاشوري. فصلنامه بینات» ۰1379 شماره 26 5- حفظ و جمع قر آن. ابوالحدسن اشعري» فصلنامه معارف اسلامي

صفحه 52:
با توجه به اینکه تمامی کتاب های آسمانی از سوی خداو ند نازل شده و یکی از رسالت های کتاب الهی تذکر است باید درمیان مطالب آن تکرار محتوای دیگر کتابهای آسمانی هم باشد. قرآن خود به اين حقيقت اذعان كرده است: قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى بل تؤثرون الحياة الدذيا و الآخرة خير و ابقى ان ‎Ae) CAR‏

صفحه 53:

صفحه 54:

صفحه 55:
1. وحيانى بودن الفاظ قرآن ابتدا باید بدین پرسش پاسخ داد که آیا خداوند «الفاظ قرآن» را نيز همانند محتوای آن بر پیامبر صلی الثه علیه و آله وحی کرده یا آنکه آنچه به پیامبر رسیده» تنها محتوای قرآن است و الفاظ و ساختار ترکیبی آن توسط خود پیامبر و یا فرشته وحی بر آن محتوا پوشانده شده است؟ دیدگاه عموم مسلمانان از آغاز بر این بوده است که قرآن با همه معارف بلند و محتوای آسمانی خود در قالب واژههاء جملهها و تركيبهاى كلامى موجودء بر بيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نازل كرديده و بيامبر نيز تنها بهعنوان واسطه ميان آدميان و خالق هستى» اين بيام را دريافت و بىهيج كاستى و فزونى ابلاغ نموده است. اين باور از جنان يشتوانه برهانى و تأييدات قرآنى و روايى برخوردار است كه بهمثابه «ضرورى دين» در ميان مسلمانان مورد قبول قرار كرفته و انديشمندان بسيارى نيز بر آن متفقاند

صفحه 56:
عبدالكريم سروش اخيرا در كفت و كو با میشل هوبینک خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند : چگونه می‌توان چیزی هم‌چون «وحی» را در جهان مدرن و راززدایی شده‌ی امروز. بامعنا دید؟ | وحی «الهام» است. این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح | بالاتری تجربه می‌کنند. در روزگار مدرن. ما وحی را با استفاده از استعاره‌ی شعر می‌فهمیم. چنان‌که یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است: وحی بالاترین درجه‌ی شعر است. mn 3 9 oul uw att | شعر ابزاری معرفتی است که کارکرد ی متفاوت با علم و فلسفه دارد. شاعر احساس می‌کند که منبعی " خارجی به او الهام می‌کند؛ و چیزی دریافت کرده است. و شاعرىء درست مانند وحى؛ یک استعد اد و قریحه است: شاعر می‌تواند افق‌های تازه‌ای را به روی مردم بگشاید؛ شاعر می‌تواند جهان را از منظری ‏ دیگر به آن‌ها بنمایاند. به نظر شماء قرآن را بای محصول زمان خودش دید آيا اين سخن متضمن این نیز هست که شخص کننده در تولید این متن داشته است؟ بنا به روایات سنتی, پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق جبرنیل به او نازل شده بود. منتقل می‌کرد. اماء به نظر من پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است.

صفحه 57:
استعار ی شعر به توضیح این نکته کمک می‌کند. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او رادر اختیار گرفته است. اما در واقع - یا حتی‌بالاتر از آن: در همان حال - شخص پیامبر همه چیز است: این الهام از «تَفس» پیامبر می‌آید و «نفس» هر فردی الهی است. .. شخصیت او نیز نقش مهم در شکل دادن به اين متن ایفا می‌کند. تاریخ زندگی خود او: پدرش. مادرش؛ کودکی‌اش و حتی احوالات روحی‌اش [در آن نقش دارند.] اگر قرآن را بخوانید» حس می‌کنید که پیامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسیار فصیح در حالی که گاهی اوقات پرملال است و در بیان سخنان خويش بسیار عادی و معمولی است. تمام این‌ها آثر خود را در متن قرآن باقی گذاشته‌اند. اين» آن جبنه‌ی ‎MANS‏ ‏بشری وحی است. پس قرآن جنبه‌ای انسانی و بشری دارد. اين یی قرآن خطاپذیر است؟ از دیدگاه سنتی؛ در وحی خطا راه ندارد. اما امروزه. مفسران بیشتر و بیشتر ی فکر می‌کنند وحی در مسایل صرفاً دینی مانند صفات خداوند. حیات پس از مرگ و قواعد عبادت خطاپذیر نیست. آن‌ها می‌پذیرند که وحی می‌تواند در مسايلى كه به اين جهان و جامعه‌ی انسانی مربوط می‌شوند. اشتباه کند. آن‌چه قرآن درباره‌ی وقایع تاریخی. ساير اديان و سایر موضوعات عملی زمینی می‌گوید. لزوماً نمی‌تواند درست باشد. این مفسران اغلب استدلال می‌کنند که اين نوع خطاها در قرآن خدشه‌ای به نبوت پیامبر وارد نمی‌کند؛ چون پیامبر به سطح دانش مردم زمان خویش «فرود آمده است» و «به زبان زمان خویش» با آن‌ها سخن گفته است. من دیدگاه دیگری دارم, من فکر نمی‌کنم که پیامبر «به زبان زمان خویش» سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است. او حقيقاً به آنجه مىكفته؛ باور داشته است. این زبان خود او و دانش خود او بود و فکر نمی‌کنم دانش او از دانش مردم هم عصرش درباره‌ی زمین؛ کیهان و ژنتیک انسان‌ها بیش‌تر بوده است. اين دانشی را که ما امروز در اختیار داریم؛ نداشته است. و اين نکته خدشه‌ای

صفحه 58:
برخی دلائل وحیانی بودن الفاظ قرآن 1 قرآن آشکارا خود را سخن خدا معرفی نموده است.( و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتى يسمع كلام الله ) ذسبت دادن سخن به گوینده آن در صورتی منطقی و معقول است ‎AS‏ ‏گوینده» خود در انتخاب» تنظیم و چینش کلمات ‎lala‏ ی ول اصلی را بر عهده داشته باشد.

صفحه 59:
2 بخش بزرگی از اعجاز قرآن به ساختار ظاهری متن» سبك بدیع و اسلوب منحصربهفرد آن بازمی‌گردد. فصاحت و بلاغت بی‌نظیر قر آن- که از دیرباز بخشی از وجوه اعجاز قر آن به شمار آمده- ناظر به الفاظ عبارات و ساختار ظاهری متن قرآن است. پیام آیات «تحدی»- -ک همگان راد آوردن ‎ds‏ قرآن فر امی‌خو انند- از زاویه ساختار ظاهری متن این است که اگر در الهی بودن الفاظ و قالبهای مشتمل بر معارف باند قرآن تردید دارید» برای ‎GLY‏ مدعای خود الفاظ و جملههایی مشابه اين الفاظ و عبارات بیاورید. این تحدی و عجز مشرکان از ساختن و پرداختن کلامی هماذند قر آن بیانگر آن است که ساختار ظاهری متن و سبك بیانی قر آن نیز از سوی خداوند است و ‎oe es Sy easel eis ON calle ay age ya‏ اللر ات وه

صفحه 60:
3. آیات بسیاری از قرآن بهروشنی بر وحیانی بودن الفاظ و ساختار متن عربی قرآن دلالت دارند. بخشی از اين آیات بدین قرارند: ‎achat Uae OA sks‏ تفقلو* و ان فی ام الکتاب لیا لعن حکیم. ‏ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که بیندیشید و همانا که آن در کتاب اصلی ‎TH]‏ ‏محفوظ] به نزد ما سخت والا و پرحکمت است. ‎ ‎ ‏الَّذِينَ ظَلَمُوا ‏و [حال آنكه] بيش از آن؛ كتاب موسىء راهبر و [مايه] رحمتى بود؛ و اين [قرآن] کتابی است به زبان عربی که تصدیفکننده [آن] است. تا کسانی را كه ستم كردهاند هشدار دهد و برای نیکوکاران مژدهای باشد.

صفحه 61:
.آیات دیگری نیز آشکارا بر عدمدخالت پیامبر در ساختار ظاهری قرآن و تبعیت محض او از وحی الهی دلالت دارند. حال دو نمونه از این دسته آیات: خی آنانكه به ديدار ما اميد ندارند ‎tie‏ «قرآن دیگری جز این بیاور. یا آن را عوض کن.» بگو: «مرا نرسد كه آن را از ييش خود عوض كنم. جز آنجه راكه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم.» و ما ینطق غن ای" ان هو ‎AAS‏ و از سر هوس سخن نمی‌گوید این سخن بهجز وحیی که وحی می‌شود نیست.

صفحه 62:
4 دلیل دیگر بر وحیانی بودن الفاظ و عبارات قرآن؛ و کر هه دراو بيامبر صلى الله علیه و آله است؛ تمایزی که بر هیچ خنشناس زرفكاوى ينهان نبوده و نيست. اعراب ری ی وا حضرت معاشرت نموده با سخنان وی آشنایی کامل داشذند» پس از شنیدن نخستین ‎GLA SU‏ از زبان ایشان» بهیکباره خود را با آقیانوسی از مضامین بلند- در قالب الفاظ و اسلوبی بهمراتب برتر از قالبهای اذسانی- مواجه دیدند و آشکارا بر ااهی بودن آن ۱

صفحه 63:
سخنان پیامبر (ص) 1.سخنان معمولی از آن جهت که انسانی مانند دیگر انسان ها هستند. در آخرین روز های عمر مبارکش فرمود: «مرا كمك كنيد به مسجد روم و بر منبر نشینم مردم را نیز خبر کنید» 2 سخنانی که در بیان موعظه و نصیحت و آداب زندگی ایر اد فرموده اند. « ان لله خواص يسكنهم رفيع الدرجات لانهم كانوا فى الدنيا اعقل الناس كانت همتهم المسابقه الى الطاعه و هانت عليهم فضول الدنيا و زينتها كنزالعمال ج 1 ص 382 ح 7051

صفحه 64:
3 کلام وحیانی: محتوا الهی و متن بشری است و بیامبر در انتخاب کلمات آن آز اد گذارده شده اند (حدیث قدسی) قال(ص): قال الله عز و جل و عزتی و جلالی و کبریایی و نوری و علوی و ارتفاع مکانی لا یزثر عبد هواه على هوائى الا شتت عليه امره و لبست علیه دنیاه و شغلت قلبه بها و لم آته‌منها الاما قدرته له ...لا يؤثر عبد هواى على هواه الااستحفظته ملائكتى و كفلت ‎rein carn‏ كر 000 آنته الدنیا و هى راغمة جواهر السنية فى الاحاديث القدسيةص 121 ‎Sa‏ مت ل ل ارم ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه باليمین ثم لقطعنا منه لوتین ‏(الحاقه: 46-44)

صفحه 65:
5. معارف و محتوای قرآن از چنان عظمت و ژرفایی برخوردار است كه احاطه کامل بر همه آنها و قراردادنشان در قالب الفاظ و عباراتی که آن معارف را برتابند» فراتر از توان و قدرت انسان است. قرآن در عظمت و سنگینی وحی چنین می‌گوید: ‎aie al.‏ قؤلا تقيلا. ‏در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبار القا می‌کنیم. ‏از سوى ديكرء پیامبر صلى الله عليه و آله را نيز انسانى هماذند ساير انسانها معرفی می‌کند که خداوند بر او وحی نازل کرده است: ‎Ls) by‏ ‎«Salsa Sa OS 2 Us asthe 5.5‏ ‏پیامبر صلی ان علیه و آله که انسانی همانند سایر انسانهاست در اثر شرح صدر و طهارت از هرگونه پلیدی و ناپاکی» تنها قادر است وحی را با همه ژرفای آن دریافت» و بدون هیچ کاستی و فزونی به ادمیان ابلاغ نماید

صفحه 66:

صفحه 67:
SSS SSS SSS SS SS

صفحه 68:
اسرار ماندگاری قرآن در بستر زمان

صفحه 69:

صفحه 70:
زرفاى نامحدود قرآن يكى از ويزكّىئهاى ذاتى اين کتاب آسمانی به شمار می‌اید. اين ویژگی که در رولیت از آن به «بطن» و «بطون» یاد شده. ‎ep Restle BENET‏ ا ۳ ‎iro on eve merre |‏ 0 اظهار جمعى از انديشمندان دينى» «روايات بطن» ازجمك روايات متواتر شمرده می‌شوند. برخورداری يك سخن يا متن مکتوب از «بطون»» به اين معناست كه آن سخن يا متن علاوه بر آنجه با ‎COs me BED)‏ ا ‎EB Sepa Per‏ رانیز در خود دارد که با سازوکاری ویژه می‌توان ‎ys Sol ett ll‏

صفحه 71:
«ظهر همان معنای رنه ات که از آيه به دست می‌آید و بطنْ معناى نهفته در زير ظاهر است» جه آن معنى ‎ee‏ هل

صفحه 72:
مذبع قدسی و پدیدآورنده قرآن» فوق زمان و مکان» ‎Gale‏ علم بی‌پایان و محیط بر همه هستی و پدیدههای آن است. از اینرو کلام او فراتر از زمان و مکان و دربردارنده معانی و مفاهیم بسیار است و اين همان چیزی است که با مکانیسم بطون» در آیلت قرآن صورت عملی یافته و قرآن را به ابدیت سپرده است. آیات قرآن چناناند که علیر غم تبات و تغییرناپذیری ظواهر الفاظ آن» معانی متکاملی را تاب می‌آورند و به تناسب پیشرفت دانش انسانی» معانی جدیدی را از آن آیات می‌توان دریافت. به عبارت دیگر» هرچه بر دانش بشر افزوده می‌شود. جلوههایی از آنچه در قرآن تعلیم شده است بر انسان آشکار می‌شود

صفحه 73:
امامباقر عليه السلام بطون قر آن را رمز ابدیت قر آن شمرده قر آن را به خورشید و ماه تشبیه می‌کند: فضیلین بسار می‌گوید: از امامباقر علیه السلام در باره اين روایت سوال کردم: ما مِنَ القرآنٍ یه الاو لها ظهْر 5 ‎Obs‏ [/ هیچ آیهای از قرآن نمی‌باشد» مگر آنکه ظاهر و باطنی دارد]. امام عليه السلام در پاسخ فرمودند: ظاهر قرآن همان نزول آن» و باطن قرآن تأویل آن است؛ برخی از قرآن تحقق يافته و برخی هنوز تحقق نيافنه است؛ قرآن همانند خورشید و ماه eA eae ‏ی هي‎

صفحه 74:
دعای ندبه؛ در مورد حضرت على عليه السلام ميخوانيم: ... يحذو حذو الرسول صلى الله عليه و آلهما ويقاتل على التأويل و لاتأخذه فى الله لومه لائم

صفحه 75:
روايت عمار از رسول خدا صلى الله عليه و آله در وصف حضرت علی تكد ... انه ابو سبطی و الائمه بعدی من صلبه یخرج اه تعالیالانمه الر اشدین ومنهم مهدی هذه الامه فقلت بابی نت و امي یارسول اند ما هذا المهدی؟ قال صلى الله عليه آله يا عمار انالله تبارك و تعالى عهد الى انه يخرج من صلب الحسين عليه السلام ائمه تسعه و التاسع من ولده يغيب عنهم و ذلى قول الله عز وجل «قل ارأيتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن يأتيكم بماءمعين» بكو بمن خبر دهيد اكر آب آشاميدنى شما به زمين فرو رود جه كسى آب روان برايتان خواهد آورد. (ملك 30) يكون له غيبه طويله يرجع عنها قوم و يثبت عليها آخرون فاذا كان فى آخر الزمان يخرج فيملا الدنيا قسطا و عدلا و يقاتل على التأويل کر اي

صفحه 76:

صفحه 77:

صفحه 78:
نمونه دوم: خداوند برای متوجه نمودن منکران معاد به قدرت بی پایان خود در برپاساختن قیامت و زنده کردن مردگان» جنين می‌فرماید: ‎Al‏ جعل لَكُمْ من الشجر الاخضر ترا فاذا ثم من توقدون. (یس -80) ‏همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش می‌افروزید.

صفحه 79:
لايه نخست اين آيه همان معنایی است که از ظاهر آن برمی‌آید؛ یعنی قدرت خداوند بر قراردادن آتش در درخت سبز و استفاده ااسانها از آن برای برافروختن آتش. اين لایه برای آشنایان به لغت عرب آشکار است. لايه دوم آيه. در اعصار قدیم در میان عربها رایج بود که برای افروختن آتش» از چوب درختان مخصوصی بهنام «مَز خ» و «عفار» که در بیابانهای حجاز می‌رویید» استفاده می‌کردند؛ بدینگونه که اولی را در زیر قرار می‌دادند و دومی را روی آن می‌زدند و با جرقه تولیدشده آتش روشن می‌کر دند. لایه عمیقتر آیه این است که خاصیت آتشافروزی منحصر به چوب درختان «مرخ» و «عفار» نیست. بلکه این خاصیت در همه درختان و اجسام ‎alle‏ ‏وجود دارد (اگرچه در آن دو بیشتر است)» حتی در درختان سبز. به همین دلیل گاه آتشسوزی‌های بزرگی در دل جنگلها روی مید هد که عامل آن وزش شدید بادهایی است که شاخههای درختان را محکم به هم کوفته و با ایجاد جر فه و وزشن باد» دامنه آنتن توسعه يافته است. این همان الکثریسینه ‎eee (Lae aa‏ وهال ‎SSE ees A SEN SS‏

صفحه 80:
اما لایه عمیقتر از همه لایههای بیشین این است که یکی از کارهای مهم گیاهان» «کربنگیری» از هوا و ساختن «سلولز نباتی» است. توضدیح اينکه یاختههای درختان و گیاهان «گاز کربن» را از هوا گرفته» با تجزیهاش اکسیژن آن را آزاد می‌کنند و سپس کربن را در خود نگاه داشته» با ترکیب آن با آب» چوب درختان را از آن می‌سازند. از آنجاکه هر ترکیب شیمیایی باید یا انرژی را جذب و یا آن را آزاد کند» درختان در عمل کربنگیری» از گرما و نور آفتاب بهعنوان انرژی فعال استفاده می‌کنند و همین امر سبب ذخیره شدن مقداری از انرژی آفتاب در چوب درختان می‌شود تا به هنگام سوختن» انرژی ذخیرهشده آزاد» و گرما و نور تولید شود. این خود نوعی رستاخیز است که خداوند در اين آیه به بیان آن پرداخته است تا بدین رو قدرت خود را در برپایی قیامت اعلام نماید

صفحه 81:
پیوند قرآن و عترت

صفحه 82:
ظرفیت نامحدود قر آن که بر آمده از بطون آن است» در صورتی که به فعایت بر سد و منتاسب با نیازهای زمان تفسیر گردد, با زندگی و نیازهای مومنان ارتباط برقرار می‌کند و به حاجات آنان در عرصههای گوناگون پاسخی شایسته می‌دهد. چناذچه سازوکارهایی بهمنظور تبيين و تفسیر آیات منظور نگردد» قرآنکریم- در عین تقدس و عظمت و برخورداری از معارف بسیار- اصلی‌ترین ویژگی خود؛ یعنی هدایتگری و معرفتبخشی را از دست می‌دهد و بدین رو از ورود به عرصه زندگی آدمیان بازمی‌ماند. حال بايد دید برای اين منظور در کنار قرآن کدام سازوکار ها تعبیه شده و کیفیت بهر هگیری مومنان از آنها نیز چگونه است؟ اهمیت مطلب یادشده را می‌توان از این سخن امامعلی علیه السلام دریافت: هذا لقرآن اما هو خط مسطور بنَ ‎Seal BY 5 glob GREY «iit‏ ترجمان. این قرآن» خطی نوشتهشده میان دو جلد است؛ زبان ندارد تا سخن بگوید و نیازمند کسی است که آن را به سخن در آورد.

صفحه 83:
بهمنظور بیین و تفیر صیح قرب نخستین و اصلی‌ترین سازوکار» «پیوند جاودانه و ناگسستنی قرآن و عترت» است. تشریع اصل امامت در قر آن درحقیقت بیانگر ابن سازوکار بنیادی است و توصیه مکرر پیامبر صلى الله عليه و آله در توجه دادن مسلمانان به اين پپوند نيز از اهميت فراوان آن در زندككى مؤمنان حكايت دارد: پیامبرگرامی صلى الله عليه و آله فرمود: من در ميان شما دو چیز گرانبها را ترك کردم که اگر بدانها تمسكك ‎cau ge‏ هرگز پس از من به بیراهه نخواهید رفت؛ یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: کتاب خدا [/ قر آن] که ریسمان کشیدهشدهای است از آسمان به زمین و [دیگری] عترت ‎mally! Ga‏

صفحه 84:
آگاه باشید که آن دو هرگز از هم جدا نخو اهند شد. تا آنکه کنار حوض بر من وارد شوند. این سخن پیامبر 525 شهرت يافته» از جمله رو ایاتی است كه شيعه و اهلسنت بر اعتبار آن اتفاقدظر داشته» به تواتر آن را كنا يك ده

صفحه 85:
ابنحجر هیتمی- از عالمان برجسته اهلسنت- در باره این حدیث می‌گوید: برای حدیث مذکور طرق بسیاری است [و] بیست و چند نفر از صحابه آن را رولیت کردهاند: برخی از آنان اين حدیث را در سفر حجدالوداع و در روز عرفه از وی شنیده و نقل کردهاند و برخی آن را در زمان بیماری پیامبر و در حضور جمع زیادی از صحابه شنیده و نقل کردهاند. گروهی دیگر آن را در ماجرای بزرگ و فراموش ناشدنی غدیرخم از پیامبر شنیدهاند و بالأخره گروهی دیگر گفتهاند كه ييامبر صلى الله عليه و آله يس از بازكشت از طائف» خطبهای ایراد کرد و در آن» حدیث ثقلین را بیان فرمود. امامعلی علیه السلام در باره‌پیوند قرآن و عترت می‌فرماید: خداوند تبارك و تعالی ما را پاکیزه نمود و نگهداشت و ما را بر خلقش گواه قرار داد و در زمینش حجت نهاد و ما را همراه با قرآن» و قرآن را همراه با ما قرار داد؛ نه ما از قرآن جدا شویم و نه قرآن از ما جدا شود. امامعلی علیه السلام در جایی دیگر قرآن را منهای عترت «کتاب صامت» می‌خواند که با پیوند آن با عترت. به نطق در می‌آید و مومنان را به راه سعادت هدایت می‌کند: هذا كتان الله لطامت و لا المعتر عله اين قرآن» کتاب خاموش خداست و من آن را تعبیر [/ تبيين] مىكنم بس به كتاب ناطق

صفحه 86:

صفحه 87:
با ختم نبوت نزول وحى خاتمه يافته» اما اعتبار و حجیت وحی قرآنی- بنا به باور همه مسلمانان- تا ابد باقی است. اين جاودانكى و ابديت قرآن از یکسو» و ظهور نیازهای جدید در عرصه حیات فردی و اجتماعی مزمنان از دیگر سوی» حضور مفسران آگاه به اسرار و ژرفای وحی رادر کنار قرآن برای همه زمانها ضرورت می‌بخشد. در انديشه بنیادین شیعه» این ضرورت حیاتی در «پیوند همیشگی و ناگسستنی قرآن با عترت» تحقق عینی یافته و خطوط کلی آن نیز در نا که به تشریع اصل امامت پرداختهاند و همچذین در سخنان كرانبهاى بيامبر صلى الله عليه و آله ترسيم شده است. با تشريع اصل امامت و در برتو بيوند قرآن و عترتء آيات صامت وحى متناسب با موضوعات و مسائل جديد به نطق در می‌آیند و بدین رو زندكى آدميان از موهبت وحى رنكى ديكر مییابد. با اين پیوند مبارك قرآن همواره در حال نازل شدن است و هیچ عصری و نسلی؛ از وحی آسمانی بی‌بهره نمی‌ماند.

صفحه 88:
در عصر نزول که شرایط فراگیری وحی در جامعه مسلمانان کاملا فراهم بودء قرآن شخص بيامبر صلى الله عليه و آله را براى عهدهدارى اين مسئوا خطیر به مسلمانان معرفی نموده است: لك ار لین لاس ما رل الیهم و لعلهم و اين قرآن را به سوی تو فرود آوردیم» تا برای مردم آنچه را به سوی ايشان نازل شده است توضيح يح دهىء و اميد كه آنان بينديشند. ل ل ل ا تفسير وحى بوده است؛ جنانكه در آيهاى مىخوانيم: Paice | doug go Gl ‏و ما‎ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم» تا [حقایق را] برای آنان بیان کند. آنچه از اینگونه آیات برمی‌آید» این است که اولا وحی آسمانی در همه ادوار تاریخی خود» با زبان و واژگان شناختهشده و قابلفهم پیامبران و مخاطبان وحی» نازل شده است و دوم ایذکه همواره يك عنصر انسانی در كنار وحىء مسئوليت تعليم و تبيين و به عبارتی شفاف ساختن ابعاد 3 بر عهده داشته است.

صفحه 89:
ثمرات بيوند قرآن و عترت

صفحه 90:
1 تبیین و تفسیر صحیح آیات قرآن متناسب با نیاز ها و مسائل جدید مسلمانان و جامعه اسلامی؛ 2 آموزش شیوه صحیح برای دستیابی ضابطهمند به مفاهیم وحی در غیاب عترت؛ 3. رهبری سیاسی جامعه اسلامی که خود دو رهآورد ارزشمند را به دنبال دارد: بك. رهبری سیاسی اهلبیت علیهم السلام به تبیین دقیق و کاربردی بخش بزرگی از آیات قر آن می‌انجامد؛ آن هم آیاتی که ناظر به شنون مختلف جامعه دینی است. دو . با رهبری سیاسی اهلبیت علیهم السلام رهنمودهای قرآنی بر ای ساختن جامعه الهی و ارزشمحورء در كمال دقت و اطمینان بهکار گرفته می‌شوند و درنتیجه همگان به کرامت انسانی خود میرسند. 4 تأمین حضور همیشگی «ذسان کامل»- بهعنوان اسوه نیکو و رال وت مس در ان ات

صفحه 91:
ال وت

صفحه 92:
آيا در غیاب عترت علیهم لاسلام راه برای بهرهمندی از قرآن بیکلی مسدود می‌گردد و در نتیجه وحی از زندگی آدمیان رخت برمی‌بندد» یا آنکه علاوه بر سازوکار پپشین» سازوکار دیگری نیز پیشبینی شده تا در چنین وضعیتی آدمیان و جامعه انسانی از فیض وحی آسمانی محروم نگردند؟ همچنین آیا قرآنکریم» پیامبرگر امی صلى الله عليه و آله و عترت پاکش علیهم السلام چنین شر ایطی را پیشبینی کرده و هدایتهای لازم را ارائه دادهاند؟ دقت در آیات قر آن» ر هنمودهای پیامبرگر امی صلی ‎ail‏ عليه و آله و تعالیم اهلبیت علیهم لاسلام ما را به سازوکار دیگری نیز رهنمون می‌سازد که آن «اصل اجتهاد» و خردورزی در ‎AU‏ ‏وحی است. قرآن از اين اصل به «تفقه در دين» ياد كرده و مؤمنان را نيز به آن تر غیب نموده است: ۳ و ماکان مومت تفا کافه فلن لانیر مس کل ۵ نی ملاع |

صفحه 93:
«تفقه» به این معناست که کسی در ط لب چیزی باشد» بهگونهای که در آن تمحض و تخصص یابد. از اين رو «نفقه در دین» به معنای فراگرفتن دین به صورت تخصصی است. اين آيه» مؤمنان را از عزیمت دستهجمعی به جهاد نهی نموده و از آنان خواسته است همزمان با عزیمت گروهی برای جهاد» جمعی نیز بهمنظور تفقه در دین به حضور پیامبر صلی الله عليه و آله رسند تا بس از مراجعت به سوى قوم خويش» بيام وحى را به آنان ابلاغ کرده» آذها را از سربيجى از فرمانهاى خداوند بيم دهند. از معادل قرار كرفتن «تفقه در دين» و «جهاد» در آيه بالاء بهروشنی می‌توان به نقش مهم «اجتهاد روشمند» در حفظ و حراست از مرزهای اندیشه دینی و معارف ناب وحیانی واقف گردید.

صفحه 94:
تأکید قر آن بر «تعقل»» «تفکر» و «تدبر» همگی از اهمیت اجتهاد و خردورزی در حیات جاودانه قرآن حکایت دارد. البته در همان زمان نیز برخی از شاگردان مکتب اهلبیت علیهم السلام از وجود سازوکارهای دیگر- برای تبیین و تشریح قر آن- معپرسیدند ائمه علیهم السلام با تمسك به قر آن» توجه آنان را به اصل بنیادین «تفقه» و ژرفاندیشی در دین معطوف ساختهاند: یعقوبین شعیب می‌گوید: به امامصادق علیه السلام عرض کردم: زمانی که برای امام حادثهای رخ دهد [/ از دنیا برود]» مردم باید چگونه عمل کنند؟ امام علیه السلام فرمود: به سخن خداوند عمل نمایند: «باید از هر فرقه. گروهی بهمنظور تفقه در دین کوچ کنند تا آنگاه که به سوى قوم خويش بازكشتندء آنان را بیم دهند؛ باشد که آنان بترسند.» امام علیه السلام فرمود: آن گروهی که برای تفقه کوچ کردهاند» تا زمانی‌که در حال تحصیل هستند» معذورند و گروهی که ماندهاند نیز معذورند تا آنان به

صفحه 95:

صفحه 96:
برخی مفسران در مقدمه کتاب خود به علم تفسیر پرداخته اند مهم ترین کتاب شیعی در اين زمینه مجمع البیان مرحوم طبرسی است وی ر 7 فن اين مباحث را مقدمه تفسیر مجمع البیان آورده است اول: در تعداد آیات قرآن و فانده شناحتن آن فن دوم: در اسامی قراء و اختلاف قرانات سوم: در معنای تفسیر و تأویل فن چهارم: در بیان اسامی قرآن پنجم: در بیان مختصری از علوم قرآن مانند محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ فن ششم: اخبار در فضیلت قرآن و اهل آن ... فن هفتم: مستحبات برای خواننده قرآن مانند صوت خوش و

صفحه 97:
‎suse ile ey oy‏ »مسر بات یل ار ماده «ف- س- ر» است. دو وازه «تفسير» (ثلاثى مزيد) و ‎5d)‏ « )2 مجرد) به معنای روشن نمودن» پرده ‏"و لا یاون ‎ie‏ الا جثناك بالحق و آخسن ‏آخسن تفسیرا: و برآی تو مثل نیاوردند» مگر آنکه [ما] حق را به نیکوترین بیان برای تو آوردیم.» ‎ ‎

صفحه 98:
قَالَ الّذِينَ کفزوا ولا ل علنه لزان ج جُمْلَة وَاحِدَةَ دك بت به فواتك وَرتناة تزنیلا ‎ae‏ ان رز منظور از مثل در آیه 33 همان بهانه جوئی و گفتار ‎Gul us‏ که لولا نزل ... و مقصود از حق و احسن تفسیر قوله تعالی است : کذلک لنذبت به فوادک و رتلناه ترتیلا ( تفسير نمونه ج 15 ص 79 ) منظور برده بردارى از بهانه جوئى هاى مكرر كفار "۳ است با پاسخ های دندان شکن. مج هی ان

صفحه 99:
دانش تفسپر در اصطلاح اندیشمندان دینی به دانشی گفته می‌شود که به کمك آن؛ مفاهیم و معارف قرآن آشکار و دستورهاء پندها و حکمتهای آن استخراج می‌گردد. بنابرلن- ‎Set‏ نوعی تلاش فکری بهمنظور بيان معانى آيات قرآن و كشف مقاصد و مفاهيم آنهاست.

صفحه 100:
دانش تفسیر با نزول نخستین آیات قرآن بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله آغاز گردید و پس از عبور از مرحله نخست خود که به صورت شفاهی و انتقال از نسلی به ذسلی دیگر صورت می‌گرفت. به مرحله تدوین گام نهاد. نخستین تفسیر مدون را مجاهدین ‎SE‏ ‏(متوفای 104) یک- از موثقترین شاگردان ابنعباس نگاشت و پس از وی اهتمام به نگارش تفسیر قرآن به يك سنت اسلامی تبدیل شد.

صفحه 101:
شیوههای نگارش تفسیر قرآن

صفحه 102:
در اين شیوه» مفسر مجموعه آیات قر آن را با ترئیب آيهبهایه مورد شرح و تبیین قرار می‌دهد. گفتنی است از مهمترین تفاسیر ترتیبی قر آن می‌توان از تفسیر مجمع البیان تألیف ابوعلی فضلین حسن طبرسی, المیزان تألیف علامه سید محمدحسین طباطبایی و تفسیر نمونه تألیف آيتاللله ناصر مكارم شيرازى نام برد.

صفحه 103:
2. تقسیر موضوعی در اين شیوه» مفسر ابتدا به جمعآوری آیات مربوط به يك موضوع معین- از مجموع آیات قر آن- پرداخته» بس از د ستهبندی روشم‌ند آذها به شرح» استخراج و جمعبندی معارف و مقلص ه شك می‌پردازد. مهمترن تفاسیر موضوع- ف زبان فاريم از لق قرار لشب: تفسير موضو عى قرآنكر يم اثرآينا لله عبدالله جوادىآملى» منشور جاويد تأليف استاد جعفر سبحانى و بيام قرآن اثر آيتالله ناصر مكارم شيرازى.

صفحه 104:
روشهای تفسیری

صفحه 105:

صفحه 106:
1 روش تفسیر نقلی در اين روش مفسر در تفسیر هر آیه فقط به ذقل آیات دیگر» روایات» اقوال و آرای صحابه پیامبر و تابعین می‌پردازد و از اجتهاد و اظهارنظ- مگ ه صورت محدود- اجتتاب می‌کند. مانند تفسبر البرهان بحر انی

صفحه 107:
2 روش تفسیر اجتهادی ا ال وض ‎ee‏ لخر تقول كيه نمىكندء بلكه براى رسيدن به مفاهيم و معارف آیات برپایه اندیشهورزی و استدلال روشمند به کار خود می‌پردازد. برخى از مفسرانِ صاحبنام همچون ابوعلی فضلبن حسن طبرسی در تفسیر مجمع البیان و ابوعبداله محمد بن احمد قژطبی در تفسير الجامغ لأحکام القرآن با بهکار گرفتن همزمان دو روش بالا» آثار ارزشمند و ماندگاری را از خود برجای نهادهاند.

صفحه 108:

صفحه 109:
دلایل نیازمندی قرآن به تقسیر قر آن خود را «کتاب هیلیت»» ‎GUS,‏ روشنگر»» «نور» و «قر آن آشکار»و زبان خود مىكند. با توجه به اين / خود را «نشانههای بی- روقب»معرفی اف قرآن کتاب روشن و روشنی‌بخش است. حال بپواین پایه باید پرسید آيا قرآن ‎oe‏ است با این وصف اساسا نیاز,

صفحه 110:
در ياسخ بايد كفت قرآن اگرچه خوذ نور و روشنگر است. ‎Cd‏ ‏هرگز بدین معنا نیست که شناخت و تحلیل صحیح مفاهیم و محتوای بلند آن بدون برخورداری از ابزارهای لازم شناخت. برای همگان ممکن است. درحقیقت تفسیر یکی از اصلی‌ترین ابزارهای شناخت معارف قرآن است؛ تاجایی که خداوند بهصراحت مسئولیت خطیر وحی را برعهده پیامبرگرامی صلى ‎١‏ الله عليه و آله نهاده است: و قرآن به سوی تو فرودآوردیم تا برای مردم آذچه به سوی ایشان نازل شده است» تبیین نمایی.

صفحه 111:

صفحه 112:
یکی از ویژگی‌های بیانی قر آن کریم این است که بسیاری از معارف هدایتبخش خود را در قالب اصول و قواعد کلی عرضه نموده و بدین وسیله محورهای بنیادین و راه رسیدن به کمال را در اختیار آدمیان نهاده است. اين ویژگی از یکسو متن قر آن را فراتر از زمان و مکان خاص قرار داده و از دیگر سو راهیابی به فروع؛ت ,و جز یات ‎Ly ch‏ ندهعررء شمند ونماد» است. این تشریح در گام نخست برعهده پیامبرگرامی سلی الّه علیه و آله و جانشینان راستین آن حضرت نهاده شده و در مرحله بعد ذیز به تلاش, تدبر و اجتهاد روشمند آدمیان (با بهره گیری از شیوه تعلیمی آن پیشو ایان معصوم) موکول شده است. امام صادق عليه السلام می‌فرماید: دستور اقامه نماز بر پیامبر صلى الله عليه و آله نازل شدء ولی کیفیت اقامه آن [/ تعداد رکعات ان] مشخص نبودء تا اينكه بيامبر خوذ اين فرمان را براى مردم ‎ee ey‏

صفحه 113:
2 به کارگیری سبك خاص در بیان مطالب قر آن در بیان مطالب و ابلاغ پیامهای خود سبك ویژه ای را برگزیده است؛ بدین بیان که مجمو عه مطالب و پیامهای مربوط به يك موضوع را در يك آيه يا سوره و يا در جزء معینی از قرآن به گونه ای متمرکز نیاورده است. از اینرو» مطالب مربوط به يك موضو ع مشخص را بايد در لابه لاى أيات و سوره های متعدد کاوید و سپس به جمعبندی آنها پرداخت. از سوی دیگر پاره ای از آیات قرآن با تکیه بر قر اين- بیوسته و یا ناپپوسته- به بیان مقاصد خود پرداخته اند که بدون آگاهی از اینگونه قراین نمی توان به گونهای صحیح. معانی موردنظر این آیات را دریافت. درواقع تفسیر روشمند» راه را برای رسیدن به معارف قر آن- با توجه به اين سبك ویژه- هموار می سازد.

صفحه 114:
‎Aaj Atte tay Aoi Clea Sa‏ کزها ووضعة ‎ ‏یی نی تبث (لیک وانی من انشتلميق *لاحقاف15* ‏و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. مادرش با تحقل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد. و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سی ماه است. تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد. می گوید: «پروردگاراء بر دلم بیفکن تا نعمتی را که به من و به پدر و مادرم ارزانی داشته ای سياس گویم و کار شایسته ای انجام دهم که آن را خوش دارىء و فرزندانم را برایم شایسته گردان: در حقیقت. من به دركاه تو توبه آوردم و من از فرمان پذیرانم.»

صفحه 115:
و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. [اين حکم] برای کسی است که بخوا هد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و خوراک و پوشاک آنان [-مادران[. به طور شایسته. بر عهده يدر است. هیچ کس جز به قدر وسعش مکلف نمی شود. هیچ مادری نباید به سبب فرزندش زیان ببیند. و هیچ پدری ]ذیز[ نباید به خاطر فرزندش ]ضرر ببین[. و مانذ- همن- ]احکام[ بر عهده وارث ]دیز[ هست. پس اگر ]پدر و مادر[ بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر, کودک را ]زودتر[ از شیر بازگیرند. گناهی بر آن دو نیست. و اگر خواستید برای فرزندان خود دایه بگیرید. بر شما گناهی نیست. به شرط آنکه چیزی را که پرداخت آن را به عهده گرفته اید» به طور شایسته بپردازید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه انجام

صفحه 116:
دارد چه رسد ع این سنگینی تحمل شود.

صفحه 117:
نمونه تفسیر نقلی و جری و تطبیق فی الکافی عن الصادی علیه السلام قال لمّا حملت فاطمة بالحسین علیهما السلام جاء جبرئيل عليه السلام الى رسول الله صلّى الله عليه و آله فقال انّ فاطمة ستلد غلاماً تقتله امّتك من بعدك فلما حملت فاطمة بالحسين عليهما السلام كرهت حمله و حين وضعته كرهت وضعه ثم قال لم تر في الدنيا امّ تلد غلاماً تكرهه و لكنّها كرهته لما علمت انّه سيقتل قال و فيه نزلت هذه الاية و في رواية اخری ثم هبط جبرنیل فقال یا محمد ان ربّك يقرؤك السلام و یبشرك باه جاعل في ذزیته الامامة و الولاية و الوصية فقال ‎cel‏ ‏رضیت ثم بشر فاطمة بذلك فرضیت قال فلو لا اه قال أصلح لي في ذزيتي لكانت ذرّيته كلّهم ائمّة قال و لم يرضع بالحسين عليه السلام من فاطمة و لا من أنثى كان يؤتى به النبيّ صلَّى الله عليه و آله فيضع إيهامه في فیه فیمط منها ما يكفيه اليومين و الثلاث فذبت لحم الحسين عليه السلام من لحم رسول الله صلّى اله عليه و آله و دمه و لم یولد لستة آشهر الا عيسى بن مريم عليه السلام و الحسين عليه السلام. تقدییز صفوب ین ک لا جاده اضف 14

صفحه 118:
الاستیعاب في معرفة الصحاب جلد 1ص 331 ابن عبد البر ” سمط النجوم العوالى فى انباء الاوائل و التوالى ج 1 ص 392 ١ ”

صفحه 119:
3. معرفی جهانهای فر اطبیعی ویژگی دیکر قر آن اين است که ذهن و ضمیر کنجکاو بشر را به جهانها و موجودات فراطبیعی و ارتباط و تأثیر و تأثر میان آنها و جهان مادی معطوف نموده است. از این روء تصویری که قرآن از هستی و موجودات آن پش- روی انلن مینه بهمرلتب. گستردهتر و بیچیدهتر از آن چیزی است که در قلمرو حو اس محدود و جزئی‌نگر بشر قرار دارد. آیات قرآن در باره عرش روحء فرشتگان» جن و عوالم ملکوت. امرء برزخ و قیامت از این دستاند. بی‌شك آگاهی صحیح از محتوای باند اينكونه آيات در كرو تشريح و تفسير روشمند

صفحه 120:
۰ ویژگی دیگری که قر آن را از متون دیگر ممتاز می‌سازد» ژرفای باياننايذير آيات آن است. قرآن افزون بر معارف ارزشمندش كه در قالب ظواهر و ساختار ترکیبی جملات است معارف و پیامهای ۳0 علم كلم دريافئن باط دستر زمان و با اندیشهورزی ‎eee‏ دند بيامبركرامى قرسل ال و ‎Fie yews)‏ طناً و لیطیه د برای قر آن گویند نه نه تفسیر . باطن آن [نیز ] باطن ديكرى است تا هفت بطن ا ا اك ا ا ا 0 نيز بر اين مطلب تأكيد بسيار نموده و ذهن مومنان زرفانديش را به این ویژگی مهم معطوف ساختهاند. تأکید قرآنکریم بر ژرفاندیشی و تدبر در آيات نيز درحقيقت آكاهى دادن به زرفاى نامحدود اين كتاب ‎One)‏ 0

صفحه 121:
5. جهانشمولی و ابدیت انديشه جهانى و جاودانه بودن فروغ هدايت قرآنء از اصول بنيادينى است ا ‎Brews‏ ‏باور- كه در عمق جان و انديشه مسلمانان خوش نشسته- بيش از هر جيز 0 اعلام آشكار و بدون ابهام خودٍ قرآن است: و مَا هو الا ذِکرٌ للعالمین. و اين كتاب الهى جز ذكر براى جهانيان جيز ديكرى نيست. ‎dies‏ اه ارت ی ان ای ترا ‎Sh‏ [و خجسته] است کسی که بر بنده خود. فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمودء تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد. ‎re BIS)‏ 0 بكو: ‎Fey pee eer er.‏ ‏با توجه به ويزكى جهانشمولى و ابديت قرآنء لازم مىآيد كه آيات قرآن ا لت ۱ نوين بيابد تا بسيارى از زواياى جديد زندكى بشر از برتو قرآن محروم ‎ec‏ ‎

صفحه 122:
6. فصاحت و بلاغت بىنظير قرآن كرجه بيامها و معارف خود را در ساختار زبان و ‎BS‏ عربى عرضه داشته» در انتخاب» تركيب» جينش و پردازش کلمات و جملات خود چنان ظر افتهایی را مورد توجه قرار داده كه باعث شده متن قرآن در بالاترين سطح فصاحت و بلااش قرار كيرد. زبان عرب ىك انواع مجازهاء استعارههاء كنايههاء اشارههاء تشبيههاء رمزها و ضربالمثلها را در خود داردء اگر وسیله انتقال معارف ناب و ژرف وحيانى ككردد و به اوج فصاحت و بلاغت رسدء بهيقين سخن آن سرشار از دقتهاى وازهشناختى و ظرافتهاى مفهومى خواهد بود. افزون بر اين» قرآن براى بيان معارف و معانى موردذظر خودء از بيشترين ظرفيت الفاظ و جملات بهره ل ا ات ات ‎oO eee One‏ 75 02 ey 55 9

صفحه 123:
لکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب (قرآن) (ye Siall pa) Sill ai) ial مقاله «بررسی آیات قصاص و وجوه حیاتبخشی آن در قرآن» ‎AES‏

صفحه 124:
7 اشار هها و نشانهها | cect wre rss occ] ‏رن‎ ee aie Tee Dale ws ‏كرده است.‎ 0 eye ep er kc) ‏آفرينش هستى و همجنين جكونكى سير تكوين جسم و جان آدمى و نيز‎ ‏که 5 شكى‎ 5 jin ‏ارات ل راف سای‎ نكته باريكتر از مو در خود جاى دادهاند. دستيابى به مفاهيم نهفته در اين اشارات» در كرو بررسى عالمانه آيات وحى و تدبر در آنها از يك سو و برخورداری از دانشهای تاریخی و تجربی و اخلاقی از سوی دیگر است. افزون بر اينء كاه در آياتى از قرآن وازههايى بهكار رفته كه به يك ‎bese‏ ریسم لس آن روز اشاره دارد؛ ازقبيل نسىء يا ورود به خانهها ‎Pere enemy pes Pr er ems re es Pree Tns‏ ‎Ben‏ عادات و رسوم عصر جاهليت است.

صفحه 125:
‎ne‏ ا ا ا [ماههاى حرام] فزونى در كفر است.» (توبه (9): 37.) ‏نسیء یکی از عادتهای جاهلیت بود؛ بدینبیان که مردم آن عصر؛ ‎eit <1 DP Bee‏ 100 0 0 01000 سالی ده روز به ماه بعد می‌انداختند. ماههای حرام که جنگ و ا ۱ ذی‌الحجة جر ‎ ‎5a 257‏ بان تَأتُوا الْبيُوتَ مِنْ ‎Aver‏ و نيكى آن نيست كه از بشتٍ خانهها درآييد.» (بقره (2): 189.) ‏در ميان ككروهى از اعراب جاهلى رسم جذين بود كه وقتى در ا ل 2 ۱ از در خانهها وارد نمىشدند. بلكه از وشت ديوارها (با كندن ديوار) وارد مىشدند. اسلام از اين عمل نهى كرد و آنان را به ‎aire ey‏ ۱

صفحه 126:

صفحه 127:
1 آشنایی با زبان و ادبیات عرب: رن ‎Ais eR‏ لغخت» صرف و ذحوء اشتقاق» معانى و بيان و قرائت است. بىشك آشنايى با اين علوم بهگونهای که فهم زبان عرب را تسهيل ‎Parle‏ گام نخست در راه شناخت معارف قران به شمار مىايد

صفحه 128:
0 0 مراد از اسباب نزولء» حوادث, وقايع و يرسشهايى است كه در عصر نزول وحى رخ داده و به تناسب أنها آیاتی نیز بر پیامبرگرامی صلی الّه علیه و آله نازل شده است. اكر مفسر از اين حوادث آكاهى كافى و دقيق نداشته باشدء در تفسير اين كروه از آيات با مشكل جدى روبهرو خواهد شد. از آذنجا كه شناخت اسباب نزول فقط از طريق روايات و نقلهاى تاريخى ممكن است» دقت در اعتبار اسنادٍ اينكونه نقلها و از سويى تكيه نكردن بر نقلهاى غيرمعتر و تناقضالودء بسيار ار رس ی

صفحه 129:
نمونهای از اسباب نزول میبدی در تفسیر کشفالاًسرار در باره سبب نزول آيه 85 سوره اسراء چنین می‌گوید: دهاش رکه 44 یی رهب ‎Shae WO‏ مدینه بود. چون آنجا رسیدند» از جهودان مدینه پرسیدند از کار محمد ‎RUS ers ee ils Sela gly ae) gl‏ شما از تَغتِ وی چیست؟ ایشان گفتند: او را از سه چیز پرسید: از اصحاب کهف و از ذوالقرنین و از روح. اگر قصه اصحاب کهف و ذوالقرنین جواب دهد پیغامبر است و اگر نگوید» پیغامبر نیست و اگر از روح جواب دهد و بیان آن کند پیغامبر نیست و اگر جواب ندهد و بیان نکند» پیغامبر است. پس چون به مکه باز آمدند» از رسول خدا صلی الّه علیه و آله از هر سه پرسیدند. قصه اصحاب کهف و ذوالقرنین در سوره «لکهف» فرودآمد از آسمان» و ایشان را بیان رد بت سس هت سر آمد و آیت آورد :و سئلونك عَن الژوح قل وخ من آثر زبی و ما أوتيئم من الم الا

صفحه 130:
ار ان راون اگر مسئله ...پیش آید (زمان حال نزول) ويا اتفاقى رخ بدهد و آيه در مقام شرح و توضیح آن بر آید» سبب نزول گویند و اگر قرآن نازل شود تا 220 راروشن سازددر ظرف زمانی خود آن موضوع( زمان قبل از حال نزول)» شأن نزول گویند مانند اکثر قصص و اخبار اقوام گذشته و انبیاء عظام که در اثر تحریفاتی قداست آنان زیر سئوال رفته و چهره آنان مشوه شده است نظیر قصه حضرت ابر اهیم علیه لسلام حضرت بوسف علیه لسلام و قصه حضرت موسی علیه السلام و بنی اسر ‎AE‏

صفحه 131:
3. آكاهى از روايات» ۳ سيره بيامبر صلى الله عليه و آله و اهلبيت عليهم السلام: سنتء. مرجع شناخت و آكَاهى از جزئيات و احكام تفصيلى بسيارى از فرايض است كه اصول أنها در آياتى از قرآن تشريع كرديده و جزئيات آنها نيز در ‎Gf cg slay Cul onal il»‏ 1 روزه» جه معاملات» نكاح و ... از لن- قبيلائد. شناخت مفسر از سنت معتبر موجب می‌شود فهم دقیقی از اين ايات بهدست اورد. افزون بر اين» آكاهى از رواياث راه را براى شناخت ا ‎NL)‏ ما

صفحه 132:
ال ا 99 آكاهى از علوم قرآن به منزله ابزارى است كه فه روشمك معارف قرآن را هموار مىكند. ‎ee‏ اا ‎ree ee en ee‏ مدنىء تاريخ قران» كيفيت نزول وحىء محكم و متشابه تفسير و تأويل» ناسخ و منسوخ و . ازجمله همين علوم است. با شناخت اين علوم» مفسر قر آن با فضاى كلى حاكم بر قر آن آشنا مىشود و همين امر او را در رسيدن به معارف ی ا ا

صفحه 133:
با أَيَُا الَذِينَ آمَنُوا إِذَا تَاجَيكُمُ الرّسُولَ ays fase ‏يَدَيْ نَجْوَاكُمْ‎ Os | saa ‎ast 58‏ وََطْهَرُ فَإن لَمْ تَجدُوا فان 71 غَفُورٌ رَحِيمٌ ‏ مجادله 12 ‎

صفحه 134:
سفق تفعلوا وتاب ‎Soe‏ ‎bee‏ اام ‎Peo‏

صفحه 135:
5.يرهيز از بيشداورى: راهيابى به مقاصد وحى مستلزم آن است كه فضاى ذهن ‎re)‏ ا ال ا ا كت 00 ساير منابع» در اشغال آرا و ديدكاههاى ديكر قرار نكرفته باشد؛ زيرا در اين صورت آراى بيشين راه را بر تحقيق- به معنای و اقعی- مسدود ساخته» مفسر را از دستیابی به حفیقت بازمی‌دارد. برخى از انديشمندان بر اين باورند كه مراد از «تفسير به ر أی»- که مورد مذمت شدید پیامبرگرامی صلی الّه علیه و آله قرار كرفته- اين است كه مفسر ابتدا طبق ميل خود دیدگاه مشخصی را به دیده قبول تلقی» و سپس آیات قر آن

صفحه 136:
تحریف در اصطلاح به هفت معنی آمده است: 1 . تحریف در دلالت کلام؛ یعنی تفسیر و تأويل نارواء به گونهای که لغت» وضع و قرینهای بر آن دلالت نداشته, صرفا طبق دلخواه آن را تفسیر و تأویل نموده باشند. لذا این گونه تأویل غیر مستند را تأویل باطل و تفسیر به رأی می‌شمرند. پیغمبر اکرم فرموده است: «من فتر القرآن برأیه فلیتیوا مقعده من النار»» (هرکه قرآن را صرفا طبق دلخواه خود تفسير كندء بايد جایگاه خود را در آتش مشخخص سازد). 2. أيه يا سوره را برخلاف ترتیب نزول در مصحف ثبت کردن؛ درباره سورهها این گونه جابهجایی صورت گرفته است. ولی در آیات احتمال آن بسیار کم است. 3. اختلاف قر انت که برخلاف قرانت مشهور باشد. 4. اختلاف در لهجه؛ هريك از قبایل عرب لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلاف لهجه قریش قرآن را تلاوت می‌کردند در حالی که قرآن به لمجه قریش نازل شده بود البته پیغمبر اکرم این اختلاف لهجهها را اجازه میفرمود. حدیث «نزل القر آن علی سبعة احرف» نلظر به اختلاف لهجههاست. 5. تبدیل کلمات؛ یعنی لفظی را از قر آن برداشتن و مرادف آن را جایگزین کردن؛ گویند عید ال بن مسعود تعویض کلمات را جایز مودانست و کلمات سخت و دشوار قرآن را به کلمات سهل و آسانتر مبدل مىكرد؛ به شرط آنکه به اصل معنی صدمه و ارد نکند. 6. در قرآن مطلبی را افزودن؛ از ان سود ریت مج ای رودت ‎pater ee‏ می‌ورد تا مراد آیه را روشتت ‎Gly Ale‏ علیا مولی المزمنین» را زیاد نموده ‏ آیه را چنین مىخواند: «يا أَيُّهَا الرَسُولُ با من رب ان علیا مولی المزمنین-و ان لم تفعل قما ب رسالتة» 7. كاستن از قر آن؛ يخ قرآن؛ محمد هادی معرفت» ص: 157

صفحه 137:
6 جامعنگری: دستیابی به مقاصد وحی مستلزم نگرش جامع به آیات قرآن و تحقیق همه جانبه در آنهاست و اين بدان سبب است که مجموعه قرآن» کلام واحدی است که خالق هستی بهمنظور هدایت آدمیان به‌تدریج- با رعایت مصالح امت اسلامی و شر ایط حاکم بر فضای نزول- در اختیار آنان نهاده است. این امور به طور طبیعی مقولههایی ازقبیل اطلاق و تقييد» عام و خاص» مذسوخ و ناسخ» اجمال و تفصیل و ... را در قر آن پدید آورده است؛ مقولاتی که وجود آنها به معنای ارتباط و پیوند مفهومی آیات قر آن با یکدیگر است. با توجه به اين حقیقت. راهیابی صحیح به مقاصد برخی آیات در گام نخست در گرو آگاهی از سایر آیات و داشتن نگرشی جامع دوم وان زاس درحقیقت می‌توان گفت این قر آن است که خود را تفسیر می‌کند. ا ‎a ee‏ قرآن موفرمايد: «ِيَنْطِقُ بَعْضُه ببَغض و يَشْهِدُ بَعْضّهُ عَلَى بَعْضِ: بعضى از قرآن به وسيله بعضى ديكر سخن مىكويد و بعضی از قرآن بر و م ‎Be‏

صفحه 138:
7. اطلاع و آگاهی از آثار پیشینیان: سخنان صحابه از أن رو که خود شاهد نزول وحی بودهاند. همواره در نگاه اندیشمندان قرآنی از ارزش والایی برخوردار بوده و تابعین (نسل پس از صحبه) نیز از آن جهت که این ‎cs‏ را ویو اسسله از ستحیه دریاف داشته و متتال نم دهانده مورد 6 به قزر گرفتهاند. مراد از این شرط آن است که مفسر قرآن از آرا و تفاسیر پیشینیان و همچنین از شیوه آنان در تدبر و تحلیل مفاهیم و مقاصد یات آگاه گردد و با نگرشی همهجانبه به تسیر روی آوردء نهآنکه مجموعه آرای پیشینیان را به دیده قبول تلقی نموده» در حصار همان آرا متوقف بماند. تنها چهار نفر از صحابه تفسیرهانی در زمینه آیات قرآن دارند: 1. حضرت امیر المومنین علی علیه السلام 2. ابن عباس 3. ابن مسعود 4. ابى بن كعب و تابعین عبارتند از : 1. سعید بن جبیر 2. سعیدبن مسیب 3. مجاهدبن جبر 4. طاوس بن کیسان 5. عکرمه مولی ابن عباس 6. عطاء بن ابی رباح 7. ابان بن تغلب 8. عطاء بن سائب 9. حسن بصر ی 10. علقمه بن قیس 11. محمدبن کعب 12. ابوعبدالرحمن السلمی13 مسروق بن الأجدع 14. اسود بن یزید 15. مره الهمدانی 16. عامر الشعبی 17. عمروبن شرحبیل 18. زید بن وهب 9. ابوشعثاء کوفی 20. ابوشعثاء ازدی 21. اصبغ بن نباته 22. زر بن حبیش 23. ابن ابی ‎ee EY:‏ ی ی ‎is ket a‏

صفحه 139:
8. آگاهی از علم منطق: از آن روی که تفسیر قرآن مبتتی بر اندیشهورزی در کلام خداوند و سپس اظهارنظر و انتساب آن به خالق هستی است؛ می‌باید مفسر. قر آن پیش از ورود به این | عرصه خطیر به فراگیری علم منطق و هر علمی . روی آورد که فکر و اندیشه را از خطا و مغالطه در امان» و به حکمت و برهان رهنمون می‌سازد. آشنایی با اینگونه علوم سبب می‌شود مفسر در برداشت از آیات» از روش صحیح و مبتنی بر قواعد علمی بهرهمند گردد و با اطمینان بیشتری به تفسیر بپردازد.

صفحه 140:
9. آكَاهى از ساير علوم: بی‌گمان آگاهی مفسر از آنچه در حوزههای علومانسانی و ا ا ل ۱ درك معارف باند وحى در بسيارى از آيات هموارتر می‌سازد. اهمیت اینگونه شناختها از آن روست که از يك سو بسیاری از آياث مؤمنان را به مطالعه طبيعت و موجودات آن فراخواندهاند و از ديكر سو خود قر آن نيز در اين زمينه معارف فراولنىي را عرض داشف است. يزوهشهاى انجامشده در علوماذنسانى» تجربى و روانشناسى بهويزه آنجه در عصر جديد به انجام رسيده؛ از اسرار فراوانى از طبيعت؛ موجودات و بديدههاى أن برده برداشته است. از

صفحه 141:
0. رعایت دوراندیشی و احتیاط معقول: وسعت و ژرفای وحی آسمانی و مفاهیم آن ب ظرلق. و پرمخاطره شدن فهم و اظهارنظر در آأيات ‎ae‏ شده است . اين ‎By‏ به طور طبیعی دقت و احتیاطی معقول را در انديشهورزى و تفسير قرآن موطلبد. يرهيز برخى صحابه از ورود به عرصه تفسير و اظهارنظ در آيات قن شلي بيشتر بهمنظور رعایت همین اصل بوده باشد.

صفحه 142:
نعایکغ». ‎ly‏ ۳ فروريختیم» سپس زمین را ‎psd‏ پس در آن دانه رویندیم و انگور و سبزی و زیتون و درخت خرما و باغها که درختان بزرگ دارد و میوه و ۰۶ که مایه برخورداری برای شماست و برای چهارپایان شما». آنگاه گفت: معنای (فاکهه؛ ميوه) را فهميدم» ولى (أَبّ) يعنى جه؟ اندکی در خود فرورفت و سيبس 5فت: اى عمر! اين كونه سؤالات تكلف و خود را به دشواری انداختن است» جه كزندى به تو رسد اكر معناى (أبّ) را ندانى؟ از آنجه در قرآن براى شما به طور روشن بیان شده؛ بيروى نموده و بدان عمل نماييد و آنجه را نمىتوانيد بفهميد به خداوند واكذاريد! همجذين روايت شده كه قبل از عمرء از ابو بكر درباره تفسير اين آيه يرسيدند؛ در جواب كفت: «كدام آسمان بر من سايه افكند و كدامين زمين مرا بر روی خود نگاه دارد» آنگاه که درباره کتاب خدا سخنی ندانسته بگویم» الدر المنثور ج 6» ص 317. المستدرك. ج ۰2 ص 514

صفحه 143:
کتاب ارشاد مفید است که از ابابكر سو ال نمودند از مفاد به و ‎(Gi 3 Agta‏ معنی آنرا ندانسته پاسخ گفت چگونه آسمان بر من سایه افکند و کدام سرزمین مرا حمل نماید و چگونه خواهد شد که بگویم در کتاب قر آن کریم مفاد بعض آیات را نمیدانم اما فاكهة مفاد آن آشکار است و اما کلمة اب پروردگار عالم است. مقاله و پاسخ ابابکر به امیرمومنان علیه السلام رسید فرمود: سبحان ال چگونه نمیداند که معنی اب عبارت از چراگاه حيوانات است و آيه (وَ فاكِهَةٌ وَ أَبَا) اعلام نعمت است بر مردم و آنچه صرف غذا نمایند و نیز برای خور اك حیوانات اهلی آماده فرموده است.

صفحه 144:

صفحه 145:
همنگونه که پیشتر آمد» قرآن خود روشنگر و مفسر خویش است؛ بهگونهای که پار های | اولین و اصیلترین منبع تفسیر» خود قرآن است که مفسر باید آن رابر هر منبع دیگری ۳ 0 Soto ee ICP Is err eee ee earn Bees ea Cece coe cnr on eters ‏مانند طهارتء نمازء زكات؛ روزه؛ حج؛ معاملات و ... هركز روشن نمىكرددافزون‎ ‏بر اين» مراجعه به روايات معتبرء شيوه صحيح تفسير قرآن را نيز براى مفسر آشكار‎ Eee ToS See STO Te Ee Te LenS Sek ee ents) عفل نیز با دستمایه کتاب و سنت» منبع دیگری برای تفسیر قرآن است. مراد از عقل» ‎aCe REE Sam ecw TO‏ 9 ‎O75 FO Cee TE RIOT IS = EE BLO TOSI SEND SS eee‏ برهانی هرگز با ظواهر و ژرفای قرآن در تنافی نخواهد بود.

صفحه 146:

صفحه 147:
۱ ea ‏ا‎ ne bE wer OL Ce ST or) Beever inter ver Were SONS Wale eevee Se Te Sone ye Cae oer Serre Eth etree Scone or Wee reer wie eS) مَا آمَنَ بى مَنْ فسَّرَ بزایه کلامی: ‎vey‏ ا ل ا ا ‎0 ‏ا‎ 5 SG Gul 5) 3 Jes ‎3 3 00 ‎۱ ‏ا ا‎ Sei BL Tee yen we.) ‏این مطلب با تعابیر گوناگون. در سخنان اهلبیت علیهم السلام نیز مورد تأکید قرار گرفته ‎MSs eee Wolter et oe)‏ ل ‎er ieter!‏ ۱ رأى» نام نهاده و همواره در آثار تفسيرى و علوم قرآنى خودء مردمان را از آن برحذر داشتهاند. ‏در جيستى «تفسير به رأى» كرجه آراى متعددى مطرح كرديده آذجه بهوضوح از متن روایات بر می‌آید. این است که تفسیر ناصواب و مذموم از دیدگاه پیامبر صلی الّه عليه و آله ‎Bort pees) SS RIB SNe eel eC eer een eee ren‏ باشد و در آن هیچ معیار دیگری ازقبیل روایات شأن نزول. دیدگاه مفسران پیشین. قواعد تفسیر و ... لحاظ نگردد. علامه طباطبایی در تحلیل معنای اين روایات می‌گوید: ‏اضافه شدن کلمه «رأی» بر ضمیر «ه» [/برأیه] به معنی اختصاص. انفراد و استقلال ‎Gees (Par GE ee a We eee‏ و از سا و ی ان و ی ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 148:
عمدهترین عوامل تفسیر به رأی عبارت است از: 1. تکیه بر حدس و گمان شخصی در تحلیل معنای ‎soul‏ ‎D‏ گرایشها و حب و بغضهای شخصیء فرقهای» مذهبی و کلامی؛ ‏2 علمزدگی و تکیه بر فرضیههای علمی بدون توجه به اصول. شرايط و قواعد تفسير صحیح قرآن. ‎

صفحه 149:
مراحل تحقیق موضوعی در قرآن

صفحه 150:
تر ورود به تفسیر موضوعی ثر 1. انتخاب موضوع و مسئله 2 تعیین واژه هائی(عربی) که بطور مستقیم یا خیرمستقیم به معنای موضوع اشاره می کند. 3 مرور تمامی قرآن از ابتدا تا انتها و استخراج آیاتی که از آن واژه ها دکری مان اور 4 سته بندی آیات یادشده از نظر هدف آيه 5. نتیجه گیری و بدست آوردن مراد الهی از آیات (تفسیر) بعنوان نمونه : 6 انتخاب موضوع خالقیت و مسئله خالقیت خداوند دارای چه خصوصیاتی است؟ 7 تعیین واژه «خلق» و مشنقات آن (خلق» خالق» مخلوق, خلقناه خلقت و . (... و «بدع» و مشتقات آن (بدیع» مبدع و ..( 3. مرور قرآن و استخراج آیات خلق و بدع مانند «آقرء بسم ربک الذی

صفحه 151:

صفحه 152:
تفصیل آیات الفرآن ‎ao‏ * کتاب تفصیل ... معجم موضوعی قرآن است *لابوم زبان عربی نمیدانسته و کتاب تفصیل ... را بد لتفاده از ترجه فرانوسی قرل اثر کازیمیرسکی لهستانی» نگاشته ! * علامه شعرانی در مقدمه تفصیل از لابوم به خوبى ياد کرده است.

صفحه 153:
واژه «خلق» و مشنقاتش 261 بار در قرآن بهکار رفته که در پارهای موارد به توصیف آفرینش و بیان ابعاد آن پرداخته شده و در برخی موارد ذیز «خالق» بودن خدا پایه معارف و فان رف یت اولين نويسنده معجم الفاظ و كشف الآبات قر ‎al‏ ‘ گوستاو فلوگل آلمانی است کتابی با عنوان نجوم القر آن نگاشت. کتاب تفصیل آیات القرآن الحکیم ذیز در همین زمینه از ژول لابوم فرانسوی نوش شده لنتب. بعداه محمدفواد عبدالباقی ‎te 4‏ هس ی ی سای 500

صفحه 154:
‎.١‏ تفسير التفسير الحديث تألیف محمد عزت دروزه سوری ‏۲. تفسیر بیان المعانی تألیف عبدالقادر ملاحویش ال غازی سوری

صفحه 155:

صفحه 156:
مخعذ ‎gue tay pha aap cad ayy, Se‏ ذارد ربیخ میک :| أ كه سيره نبوى با اين روش آسان فهمتر است به جنين اقدامى دست زده و از أن روى ل سيرء مصحفى مستقل براى مطالعه عبادى به شمار نمىآيد اشكالى در اين كار نمی‌بی با اين وصف استفتاى دو تن از علماى سوريه مبنى بر دم ملع وه سير را امال خود مىكند. علاوه بر آن وجود رواياتى مبنى بر تفسير برخى سور بدون ترتيب مصحف وجود تفسیری از علی( ع) بر اساس تردیب نزول. او را بر اين امر مصمم میلرارد؛ خصوصا که انگیزه خود را خدمت به قرآن می‌داند وی در بیان انگیزه خود می‌نویسد:« از خداوند خواستم مرا توفیق دهد تفسیری بنویسم .. که شامل تمام قرآن گردد( در کنار کتب قبلی ایشان که هر کدام تفسیر بخشی از محسوب می‌شوند) و بیان کننده حکمت تنزیل. با بررسی معانی و مبادی قر آن و مطاا ‎ale‏ آن به شیوه جدیدی باشد که نیاز امروز عصر ما را برآورده سازد. التفسیر الحدیث شیوهای عقلی: اجتهادی با رویکرد اجتماعی دارد و سعی نموده تعصب مذهبی را نملیان نکند. از اين روى در ردیف تفاسیری که در صدد تقریب بین ‎MS‏ ‏باشند. قرار می‌گیرد

صفحه 157:

1 عمره مفرده درآمد تفسير در لغت به معناي آشکار کردن است. و در اصطلح علوم قرآني به معناي :بيان مفاد کاربردي آيات و آشکار کردن مراد خداي متعال از آن بر مبناي ادبيات عرب و اصول عقلئي محاوره است. تفسير موضوعي در مقابل تفسير ترتيبي قرآن بوده و بدين معناست که مفسر در صدد کشف و روشن کردن مراد و ديدگاه خداوند در مورد موضوعاتي است که در قرآن بکار رفته .مانند تفسير آياتي که به تهذيب نفس مي پردازند. مقصود از تفسير ترتيبي ،تفسير آيات از ابتداي قرآن است .و در تفسير آيات ،ترتيب و تقديم و تأخير آيات نقش اصلي را ايفا مي کند و محور تفسير است نه موضوعات اخلقي و يا اجتماعي و . مقالت مرتبط با بحث تفسير موضوعي قرآن .1تف سير موضو عي قر آن ،اهم يت تهذ يب ن فس ،عبدا ل جوادي آملي، فصلنامه مکاتبه و انديشه ،1379 ،شماره 6 .2روش شناسي تفسير حقوقي قرآن ،حميدرضا نوري ،فصلنامه قرآن و علم ،1388 ،شماره 4 .3شيوه هاي تفسير موضوعي قرآن کريم ،محمد رضائي اصفهاني ،فصلنامه پژوهش قرآن و حديث ،1388 ،شماره 6 .4تفسير موضوعي قرآن کريم از امتناع تا امکان ،عباس زارع ،فصلنامه بلغ مبين ،1391 ،شماره 32 .5ماه يت تف سير موضو عي ،م صطفي کري مي ،ف صلنامه شناخت،1389 ، شماره 60 ل و ن ن ل نورر وو .قمد جاوءك مم لم ون ا ل ن ل لكتا رب نملبي رن * ويمهلدي لب له ا ل وملن التوب وع لرمضواون نه نسنبول اللسللم وو إإإإولى نيمخلرنجنهإإمم لمإإإإون اإإإلظظنلماإإللت م الظنولر لبلإذلنله) .مائده -15 : (16 اى مردم! .هنگامى كه فتنهها چون شب تارر شما را فراگرفت ،به قرآن رو آوريد كه قر آن شفاعتكنندهاى ا ست كه شفاع تش پذيرف ته ا ست و گزارشدهندهاى ا ست كه گزار شش ت صديق شده ا ست و هر كس قر آن را پيشواى خود قرار د هد ،به بهشتش راهنمايى كند و كسى كه آن را پشت سر قرار دهد ،به دوزخش كشانند .قرآن هدايتگرى است كه به بهترين راهها هدايت مىكند و كتابى است كه در آن جزئيات ]شريعت[، بيان ]حقايق[ و تحصيل ] حق[ قرار دارد .قرآن جداكننده ] حق و باطل[ است كه در آن بيهودهاى راه ندارد .قرآن ظاهرى دارد و باطنى ] كه[ ظاهرش حكم و دستور است و باطنش علم و دانش؛ ظاهرش زيباست و باطنش ژرف .قرآن ستارگانى دارد و ستارگان آن هم ستارگانى؛ شگفتىهايش به شماره نيايد و عجايبش كهنه نشود. نويسنده با توجه به حديث نبوي که وقوع فتنه را عامل روي آوردن به قرآن ميداند اين مقدمه را بيان نموده است. نويسنده علت گرفتار آمدن در فتنه را غفلت و بي دردي ميداند. کاربرد فتنه در قرآن: فتنه گري يکي از اقدامات شيطان يا نبني آندنم نل يرفتنننکرم النشينطاهن کنما أنرخنرنج أننبنويکرم مرن ارلنجنة ينزهع نعرنهنما لنبانسهنما ليريهنما نسروآتهنما إن ه ينراکرم ههنو نونقبيله ه مرن نحيهث نل نتنررونهرم إننا نجنعرلننا النشياطينن أنروليانء لنلذينن نل يرؤمهنونن *العراف*27 فتنه مترادف فساد وتباهي. ض إنل نترفنعهلوه نتکرن فرتنرة في ا ر ن نوانلذينن کنفهروا نبرع ه لررض نونفنسارد کبيرر ضهرم أنرولياهء نبرع ض *النفال*73 فتنه به معناي مشتبه کردن کارها. نلنقرد اربنتنغروا ارلفرتننة مرن نقربهل نونقلنهبوا نلک ا ر ه لهمونر نحنتي نجانء ارلنحقق نونظنهنر أنرمهر انل نوههرم کارههونن *التوبة*48 در حقيقت ،پيش از اين ]نيز[ در صدد فتنه جويي برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند ،تا حقق آمد و امر خدا آشکار شد ،در حالي که آنان ناخشنود بودند. هنگا مى كه رنگهاى مجازى ،قدم ها را از رف تن بازمىدار ند و جلوهنمايىها و عشوهگرىها ،زانوها را سست و لذتهاى نقد ،كام را شيرين و فريبها و هوسبازىها، آدمى را اسير خود مىكنند ،ديگر در ذهن و ضميرش جايى براى انديشيدن -در باره هدف بلند آفرينش -و انگيزهاى براى تلش و حركت به سوى آنچه هويت انسان در گرو ر سيدن به آن ا ست ،با قى نمىماند .در چن ين شراي طى ،كوشش ها بىحاصل و دويدنها بىهدف مىشوند و آنچه بدست مىآيد بىبارى ،سرگردانى و تباهى عمر گرانسنگ آدمى است. اينها همان فتنههايى است كه ما را از رسيدن به حقيقت باز داشته ،روز روشن ما را تيره و تار و آرزوهاى شيرينمان را دور و دست نيافتنى كردهاند .در چنين فضايى ما مىمانيم و كويرى سوخته در پيش رويمان كه در آن جز سياهى و سراب چيزى نيست. مائيم و بنبستها ،تناقضها ،سرخوردگىها ،تنهايىها ،اضطرابها و آرزوهاى برباد رفته زندگى. درواقع ،غفلت و بىدردى ما را به گرداب سهمناك فتنهها كشانده و بحرانهاى اخلقى و معنوى و بيمارىهاى بغرنج روحى جانمان را زار و نحيف كردهاند .فرياد عجز و لبهاى آشنا به گوش مىرسد كه :ما در روز روشن در امواج خروشان فتنهها گرفتار آمدهايم .اين فرياد جمعى ما انسانها است كه از خويشتن حقيقى خويش و اصول حيات بخشمان دور افتادهايم ،از ملكوت بريده و در قمارخانه طبيعت ،گوهر گران خود را بهدست فراموشى سپردهايم .حال بايد پرسيد كه راه رهايى از اين فتنهها چيست و آيا امام سجاد عليه السلم قرآن را بهترين انيس خود دانسته ،مىفرمايد: »اگر همه مردم -از شرق تا غرب- جهان بميرند ،من از تنهايى هراس نكنم، آنگاه كه قرآن با من باشد«. مراتب انس با قرآن ايمان به قرآن اصلىترين بخش از انديشه و باور دينى هر مسلمان است. دليل عقلي اين ادعا آن است که ايمان به يک حقيقت ،چيزي جز ايمان و باور قلبي به دستورات ،فرامين و معارفي که او از طريق کلم ،بيان داشته نيست. و دليل قرآني اين ادعا نلکرن النراسهخونن في ارلعرلم مرنهرم نوارلهمرؤمهنونن يرؤمهنونن بنما هأنزنل إنليک نونما هأنزنل مرن صنلنة نوارلهمرؤهتونن النزکانة نوارلهمرؤمهنونن بانل نوارليروم ارلخر أهرونلئک نقربلک نوارلهمقيمينن ال ن نسهنرؤتيهرم أنرجمرا نعظيمما*النساء*162 ليکن راسخا ن آنان در دانش ،و مؤمنان ،به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پ يش از تو نازل گرديده ايمان دار ند و خوشا بر نمازگزاران ،و زکات دهندگان و ايمان آورندگان به خدا و روز بازپ سين که به زودي به آنان پاداشي بزرگ خواهيم داد. بىشك تجلى اين ايمان و عينيت يافتن آن در انديشه ،سلوك عملى و زندگى فردى و اجتماعى ،در گرو انس ،ارتباط و تعامل با قرآن ) پس از ايمان به عمل به قرأن هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم صبح خيزي و سلمت طلبي چون حافظ حفظ قرآن قرآن زبر بخوانی در چارده روايت عشقت رسد به فرياد از خود به سان حافظ استخاره ه عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن ميرسد چه چاره کنم انس با قرآن حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار تا هبنود وردت دعا و درس قرآن غم مخور تنفر شيطان از قرائت قرآن ديو بگريزد از آن قوم که قرآن خوانند زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد .1استماع و نظر نخستين و عامترين مرتبه انس و ارتباط با قرآن »استماع« و توجه به آيات آن ا ست .خداو ند گوش فرادادن و سكوت به هنگام تلوت آيات آسمانى را موجب نزول لطف و رحمت الهى مىداند: نو إنذا هقرنئ ارلهقررآهن نفارسنتمهعوا لنه نو نأنصهتوا لننعلنهكرم هتررنحهمونن .اعراف204 / و چون قرآن خوانده شود ،گوش بدان فرا داريد و خاموش مانيد ،اميد كه بر شما رحمت آيد. امامصادق عليه السلم مىفرمايد» :هركس به حرفى از قرآن گوش فرا دهد] ،بدون آنكه آن را قرائت كند[ ،ثوابى برايش نوشته مىشود و گناهى از او پاك مىگردد و درجهاى بال مىرود «.از سوى ديگر ،نظر كردن به آيات قرآن نيز خود نوعى انس و ارتباط با قرآن به شمار مىآيد. صنحف عبادةر امامصادق عليه السلم مىفرمايد .» :أنقن الننظنر فى ارلهم ر نگاه كردن در قرآن عبادت است در روا يت ديگرى ،پيا مبرگرامى صلى ا ل عل يه و آله چهار نگاه را عبادت خداوند دانسته است» :نگاه به على بن ابيطالب ،نظر به والدين همراه با لطف و رحمت ،نظر در قرآن و نظر به كعبه عبادت است«. .2تلوت تلوت كه نوعى ذكر زبانى است ،مورد تأكيد برخى آيات نيز قرار گرفته است .براى مثال ،خداوند در سوره همنز ممل پس از فراخواندن پيا مبر به شبزندهدارى ،او را به تلوت قر آن در دل شب امر مىكند: صنفه أنو ارن هقص مرنه نقليمل* أنرو زرد نيا أقي نها ارلهمنزم هل * هق م اللنري نل اقل نقليمل* ن ر نعلنريه نو نرمتل ارلهقررآنن نتررتيمل .مزمل4-1 / اى جامه به خويشتن فروپيچيده ،به پاخيز شب را مگر اندكى ،نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه ،يا بر آن ]نصف[ بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان. در ادامه همين سوره ،خداوند عموم مسلمانان را مخاطب قرار داده، مىفرمايد: نفارقنرهءوا نما نتنينسنر منن ارلهقررآن .همان20/ هر چه از قرآن ميقسر مىشود بخوانيد. از منظر روايات نيز تلوت قرآن براى انسان مسلمان بسيار حايز اهميت است .امامعلى عليه ال سلم مىفرما يد» :ك سى كه به تلوت قرآن ا نس گيرد ،جدا يى دو ستامن او را به وحشت نمىاندازد .امامصادق عليه السلم مىفرمايد: »بر شما باد تلوت قرآن؛ زيرا درجات بهشت براساس تعداد آيات قرآن است .روز قيامت كه فرارسد ،به قارى قرآن گفته مىشود بخوان و بال برو؛ پس چون آيهاى بخواند ،درجهاى بال مىرود. پيامبر اسلم صلى ال عليه و آله -به نقل از حضرت رضا عليه السلم -مىفرمايد: براى خانههايتان ن صيبى از قر آن قرار دهيد؛ زيرا هرگاه در خانهاى قرآن تلوت شود ،امور إإآنإإ خاإإنهإإ بر اهإإلشإإ آسان مىشود؛ خيرش افزايش مىيابد و ساكنان آن در بركت و رفاه قرار مىگيرإإندإإ ،و هرگاه در خانهاى قرآن إإإإى بر اهلش چيره تلوت نشود ،تنگدإإإتس مىشود؛ خيرش كاهش مىيابد و ساكنان آن در فقر و كمبود قرار مىگيرند همچن ين م ستحب ا ست قارى قرآن در آغاز تلوت إإإإإن الشيطان )ح تى قرا ئت يك آ يه( »اعوذ باإم ل الرجيم« بگويد؛ چنانكه قرآن دراينباره مىفرمايد: ل لم ون اللشميطالن اللرلجيلم. وفلإوذا وقور مأت املنقمرآ ون وفاسوتلعمذ لبا لل نحل98/ پس چون قرآن مىخوانى ،از شيطان مطرود به خدا پناه بر. نيز بايد هنگام تلوت ،ادب حضور در پيشگاه كتاب خدا را رعايت نمود و آن را وسيله صعود به مراتب عالى علم ،عمل و انس بيشتر با قرآن قرار داد. .3درک معاني و مفاهيم زمينه لزم ،آشنايي با زبان ادبيات عرب و مفردات الفاظ قرآن در صورت عدم امکان مراجعه به ترجمه ها. نو نع رن أن بي نعربد النررحنم ن ال قسنلممي نقا نل :نحندنث ننا نم رن نكا نن هيرقرهئ ننا مرن صنحابه أننه رم نكاهنوا نيرأهخهذو نن م رن نر هسول ا نل ص نعرشنر آنياضت نفنل أن ر نيرأهخهذو نن في ارلنعرشر ارلنخر نح نتى نيرعنلهموا نما في نهذ ه م نن ارلعرلم نو ارلنعنمل. گاه كه هيبت محضر پيامبر صقلى اقل عليه و آله صحابه را فرا مىگرفت و آنان را از پر سش پيا پى بازمىدا شت ،منت ظر مىنش ستند تا اعراب )باديهنشينان( كه به حضور مىآمدند و پرسشهايى مطرح مىساختند ،اين فرصتها را غنيمت شمرده، از پاسخهاى پيامبر صقلى اقل عليه و آله بهره فراوان مىبردند. ام ير مؤمنان عل يه ال قسلم مىفرما يد» :بيش تر صحابه از پر سش پيرامون مسائل مختلف خوددارى مىكردند و ترجيح مىدادند منتظر بمانند تا فرصتى پيش آيد و يكى از باديهنشينان از راه رسيده ،پرسشى نمايد و آنان به پاسخ پيامبر گوش فراداده ،استفاده كنند -.همچنين مىافزايد -:من در تمامى اين پيشآمدها مىپرسيدم و به سينه مىسپردم« و نيز أبو امامه فرزند سهل بن حنيف مىگويد» :صحابه از روى خشنودى مىگفتند :خداوند باديهنشينان را با پرسشهاى خود از محضر پيامبر صقلى ا قل عليه و آله وسيله بهرهمند شدن ما قرار داده بود .روزى يكى از آنان حضور ياف ته پر سيد :اى پيا مبر خدا! خداو ند در قر آن از درخ تى در بهشت نام مىبرد كه آزاردهنده است و من باور نداشتم در بهشت درختى وجود داشته باشد كه آزار برساند! حضرت فرمود :كدام درخت است؟ گفت :درخت سدر كه داراى خار است؛ پيامبر فرمود :در آيه آمده »في سردضر نمرخ ه ضوضد« »خداوند خارهاى آن را برآورده ،ميوه جايگزين آن مىكند. بنابراين درخت سدر ،به جاى خار ميوه مىروياند و از هر ميوه هفتاد و دو رنگ .4تفسير شناخت جامع و منسجم مفاهيم و پيامهاى قرآن در گرو تف سير آن ا ست .در ا ين مرح له ،با استفاده صحيح از ابزار ها و فرا هم ساختن مقدمات لزم، شنا خت ما از مرح له ابتدا يى فرا تر مىرود و به شكلگيرى يك انديشه نظاممند قرآنى مىانجامد. در پر تو تف سير ،ارتباط معناي لى بسيارى از آيات آشكار مىشود .به سخن دي گر ،ب سيارى از آياتى كهپيش از اين از هم جدا و پراكنده بودند ،بدين رو كنار هم قرار مىگير ند و به دنبال آن مفاهيم و آموزههاى جديدى زاييده مىشود. إإإإر ،علوه بر شناخت واژگان و إهإإ تفإإيس در مرح ل ترك يب جملت ،فرا هم ساختن ابزارهاى ديگرى ازقبيل آگاهى از شأن نزول آيات ،علوم قرآنى ،علم من طق ،روايات و سنت و بر خى علوم دي گر نيز إإإإمر نوعى تلش ضرورت مىيابد .درحقيإ قتإإإ تفإإيس فكرى ا ست تا مف سر به و سيله آن به پيامها، هدايتها و طرح جامع قرآن آگاهى يابد .بهيقين اين تلش فكرى -همانند هر تلش فكرى ديگر -بدون إإإزإإ ممكن برخوردارى از ابزارهاى لزم هر گ نمىگردد. ؟ ؟ ؟ ضوب نعنليهرم نو ن ل ال ن صنرانط النذينن نأننعمنت نعنليهرم نغير النمغ ه ضاملينن ﴿حمد﴾7- نونم رن يط رع ا نلن نوالنر هسونل نفهأرونل ئک نم نع النذي نن أنرننع نم ا نله نعنليهرم صالحينن نونحهسنن صمديقينن نوالقشنهندا ء نوال ن م رن النبيي نن نوال م أهرونلئک نرفيمقا * نساء*69 و ک سانی که از خدا و پيامبر اطا عت کنند ،در زمره ک سانی خواه ند بود که خدا ايشان را گرا می داش ته [يعنی] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آگاهى از تفسير قرآن در نگاه اهلبيت عليهم السلم از ارزش و جايگاه ويژهاى برخوردار است .در باره امامعلى عليه السلم نقل شده است كه وى جابربن عبدال انصارى را به داشتن دانش و آگاهى مىستود. روزى ك سى از سر تع جب پر سيد :فدا يت شوم! شما جابر را اينگو نه مى ستاييد ،درحالى كه خود در ع لم و دا نش سرآمد روزگار هستيد؟ امام عليه السلم در پاسخ فرمود» :او تفسير اين سخن خداوند بزرگ را مىداند: ض نعلنرينك ارلهقررآنن لننراقدك إلى نمنعاضد: »إنن النذى نفنر ن در حقيقت ،همان كسى كه اين قرآن را بر تو فرض كرد ،يقينما تو را به سوى وعدهگاه باز مىگرداند«. .5تدبر تدبر در آيات بالترين نوع انس و ارتباط با قرآن است .تدبر عبور از سطوح اوليه و مفاهيم ظاهرى آيات و ورود انديشمندانه به ليههاى ژرف براى كشف حقايق پنهانى است؛ حقايقى كه بدون توجه و ژرفانديشى بر ما آشكار نمىشود. قرآن عظمت و بلنداى معارف خود را اينگونه به توصيف مىكشد: نلرو نأننزرلننا هنذا ارلهقررآنن نعلى نجنبضل نلنرأنرينت ه نخاشعما همنتصمدعما مرن نخشنية انل. حشر.21/ اگر اين قرآن را بر كوهى فرومىفرستاديم ،يقينما آن ]كوه[ را از بيم خدا فروتن ]و[ از هم پاشيده مىديدى. اين توصيف بيانگر بزرگى ،سنگينى و ژرفاى معارف آسمانى قرآن است .بىگمان گام نهادن در چنين اقيانوس ژرفى از يكسو نيازمند ژرفانديشى و از سوى ديگر در گرو دل سپردن به انوار وحى و گشودن قلب بر لطايف آيات است. درحقيقت تدبر ،جريانى فكرى -روحى است كه از نوعى ارتباط ميان عقل و قلب پديد مىآيد .قرآنكريم در باره اهميت تدبر مىفرمايد: أن نفل نينتندنبهرونن ارلهقررآنن أنرم نعلى هقهلوضب أنرقنفالهنها .محقمد .24/ آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا ]مگر[ بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟ کتاب انزلناه اليک مبارک ليدبروا آياته و ليتذکر اولواالباب ص29/ امامعلى عليه السلم : » قرآن را بياموزيد كه آن زيباترين سخن است و در آن ژرف بينديشيد كه بهار دلهاست«. »آگاه باشيد که قرائت قرآن هنگامی که در آن تدبر نباشد هيچ بإإإإ قدمهايشان را استوار در دل إإش ساخته ،درحالىكه قرآن را جزءجزء و با تف كر و اندي شه تلوت مىكن ند ،با قرآن جان خود را محزون ،و دواى دردشان را از آن طلب مىنمايند .پس هرگاه به آيهاى گذر كن ند كه در آن تشويقى است ،به شوق پاداش به آن روى آورند و جانشان از شوق به سوى آن پرك شد و گمان دار ند كه نعمتهاى بهشت در برابر ديدگانشان قرار دارد ،و هرگاه به آيهاى گذر كن ند كه ترس از خدا در إإآنإإ باإإدشإإإإ ،گوش دل إإبهإإ آن مى سپارند و گمان مىبر ند كه شرار شعلههاى آ تش جه نم و نعره آن در گوششان طنينانداز است؛ پس قامت خم مىكنند و پيشانى و دستها و پاها را بر خبرنگار :در مورد ايمان و اعتقادات دينی آقای دکتر هم مطالبی را بفرماييد. مهندس ايرج حسابی: اعتقادات مذهبی در وجود آقای دکتر حسابی ،ريشه ای عميق داشت .دليل آن هم انس و الفت ديرينه ايشان با قرآن کريم از دوران کودکی بود .در مباحثاتش به قرآن مجيد و روايات ،به عنوان شواهد و دليل محکم ،استناد می کرد .معتقد بود که طبيعت ،تحت آهنگ موزون و عرفانی خود ،در حال نيايش است. استاد ،همسر خويش را از خانواده روحانی حائری برگزيد و فرزندانشان را از کودکی ،ملزم به فراگيری و انجام فرايض دينی با لهجه صحيح عربی می کرد .من و خواهرم به احترام مادر، نمازمان را اول با ايشان می خوانديم و بعدا همراه با پدرمان و به لهجه صحيح عربی .در سال های پيش از بلوغ که به سن تکليف نرسيده بوديم ،به خاطر نماز خواندنمان دو ريال پاداش می گرفتيم و اگر در اول وقت می خوانديم ،پنج ريال .در مورد روزه هم اگر کامل روزه می گرفتيم ،پاداشمان يک تومان بود. آيا تقیيدشان به اجرای فرايض دينی ،نمود بيرونی هم داشت؟ بله .در کلس های درس استاد ،خانم های دانشجو با دامن ،جوراب ،يقه های بسته و روسری های مناسب ،حاضر می شدند .شهيد دکتر مصطفی چمران که دانشجوی ايشان در دانشکده فنی بود ،می گفت که دانشجوهای پسر هم خودشان را مقيد به پوشيدن کت در کلس آقای دکتر حسابی کرده بودند ،به طوری که اگر دانشجويی کت نداشت ،برای ساعتی ،آن را قرض می گرفت. انس با قرآن ،معرفت اسلمى را در ذهن ررارر قوىررتررر و عميقررتررر مىكند .بدبختى م جوامع اسلمى بهخاطر دورى از قرآن و حقايق و معارف آن است .آن كسانى از مسلمانان كه معانى قرآن را نمىفهمند و با آن انس ندارند ،وضعشان معلوم است. ح تى ك سانى هم كه زبان قرآن ،زبان ررنر را مىفهمررندرر ،بهخاطر ررتررر و آ آنها س عدمتدبر در آيات قرآن ،با حقايق قرآنى آشنا نمىشوند و انس نمىگيرند .مىبينيد كه آ يه » نلن يرجنع نل ا نله لرلكافري نن نعنلى ارلهمرؤمني نن سبيمل« -يعنى خداوند مؤمنين را زيردست و زبون كفار قرار نداده ا ست -در كشورهاى عر بى و به وسيله مردم عربزبان در دنيا خوانده مىشود، اما به آن عمل نمىگردد .در آيات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نيست ،لذا كشورهاى :قالت فاطمه الزهرا سلم ال عليها من اصعد الی ال خالص عبادته اهبط ال اليه افضل مصلحته هر کس خالصترين عبادتهای خود را به محضر پروردگار برساند خداوند بهترين مصلحتها را در زندگی او مقدر می فرمايد شناخت )اعتبار( قرآن درک اهميت شناخت قرآن وابسته به درک اهميت خود قرآن است قرآن اساس و منبع اصلی کليه آموزه های اسلمی در زمينه اخلق، شريعت و اعتقادات اسلمی است منابع فرعی اسلمی عبارتست از : سنت اجماع عقل شناخت قرآن: I.شناخت موجوديت قرآن کنونی )شناخت سندی( ‏II.شناخت ماهيت )محتوا( قرآن )شناخت تحليلی( ‏III.شناخت اصالت محتوای قرآن )شناخت ريشه ای( :شناخت سندی اثری که دردست ما است با همان اثر اوليه انطباق دارد )اين همانی( مفروض: کتابی بوده است منسوب به خداوند عاری از اشتباه دريافت به علم حضوری و عصمت پيامبر )ص( عاری ازخيانت منسوب به رسول خدا :عارضه ‏تغيير ‏تحريف به نقيصه و زياده )عصر نزول( •نزول تدريجی •کتابت وحی • بلغت و فصاحت و روانی وترغيب به حفظ •يگانه متن مکتوب بودن قرآن • تقدس قرآن ،تلوت راه قرب به خدا بی نيازی به شناخت سندی رررس از عصر ررنزررو( ل ) پ •جمع مصحف ها )سال 25هجری( •تهيه نسخه واحد •استنساخ 8نسخه از قرآن اقم •ارسال همراه با قاری به مکه ،کوفه ،بصره ،شام ،بحرين ،يمن ،مصر ،الجزاير دليل بىنيازى قرآن از شناخت سندى .1پيا مبرارن و حى را به هطرق گوناگون ازجم له »ع لم حضورى« دريافت مىكنند. ماهيت اين علم چنين است كه در آن دريافتكننده )عا لم( ،نسبت به آنچه دريافت كرده )معلوم( ،كوچكترين ترديدى روانمىدارد .تصريح قرآن بر فرودآمدن آيات وحى بر قلب پيامبر صلى ال عليه و آله نيز خود گوياى رخداد چنين فرايندى در نزول قرآن است. با اين حال بنا به تصريح قرآن ،پيامبراسلم صلى ال عليه و آله نسبت به دريافت و ابلغ دقيق و معصومانه وحى -كه بخش بزرگى از رسالت سنگين او به شمار مىآمد- حساسيت ويژهاى نشان مىداد؛ تابدانجاكه خداوند خطاب به پيامبرش چنين مىفرمايد: ل هتنحمرك به لساننك لنترعنجنل به* إنن نعنلريننا نجرمنع ه نو هقررآن ه * نفإنذا نقنررأناه نفانتبرع هقررآن ه * هثنم إنن نعنلريننا نبنيانهه. زبانت را ]در هنگام وحى[ زود به حركت درنياور تا در خواندن ]قرآن[ شتابزدگى به خرج دهى. درحقي قت گردآوردن و خواندن آن بر ]عهده[ ما ست .پس چون آن را برخوانديم، ]همانگونه[ خواندن آن را دنبال كن ،سپس توضيح آن ]نيز[ بر عهده ماست. حاج کاظم ساروقی حافظ کل قرآن 44 اخلق کاربردی .2نزول قرآن با نزول ساير كتب آسمانى تفاوت بزرگى داشت و آن اينكه قرآن بهتدر يج و در طول بي ستوسه سال نازل گرد يد؛ درحالى كه ك تب آ سمانى ديگر بهيكباره نازل شدهاند .نزول يكباره ممكن است اين مشكل را ايجاد كند كه نسخه اصلى پس از مدتى با ساير نسخهها مشتبه گردد ،اما در نزول تدريجى اينگونه نيست .افزون بر اين ،نزول تدريجى آيات ،فرايند دريافت اطمينانبخش را براى پيامبر صلى ال عليه و آله هموار ،و روند فراگيرى را براى مؤمنان آسان مىنمود. قرآن خود دراينباره مىفرمايد: نو نقا نل انلذي نن نكنفهروا نلرول هنمز نل نعنلري ه ارلهقررآ هن هجرمنل مة واحند مة نكذلك لهننثمب نت ب ه هفنؤاندك نو نرنترلنناه نتررتيمل. و كسانى كه كافر شدند ،گفتند :چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟ اينگونه ]ما آن را بهتدريج نازل كرديم[ تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم ،و آن را بهآرامى ]بر تو[ خوانديم. نو هقررآنما نفنررقناه لنترقنرأنه نعلى النناس نعلى همركضث نو ننزرلناه نتنزيمل. و قرآنى ]باعظمت را[ بخشبخش ]بر تو[ نازل كرديم تا آن را بهآرامى بر مردم بخوانى ،و آن را بهتدريج نازل كرديم. .3ي كى از اقدامات ا ساسى پيامبرا سلم صلى ا ل عل يه و آله براى ضبط و نگهدارى آيات اين بود كه از همان آغاز نزول وحى جمعى از نويسندگان مورد اعتماد خود را براى نگارش صحيح قرآن برگزيد .همواره افرادى از اين جمع كه به »كاتبان وحى« شهرت داشتند ،پيامبر را همراهى مىكردند و كلم خدا را به مجرد نزول بر پيامبر صلى ال عليه و آله و ابلغ آن مىنگاشتند .نگارش بىوقفه آيات قرآن از آغاز بعثت يكى از علل حفظ و مصون ماندن آن از هرگونه تغيير و تحريف بود. .4جنبه ادبى و هنرى قرآن -كه از آن به فصاحت و بلغت تعبير مىشود -و ساختار آهنگين آيات كه نوازشگر روح است ،چنان بر دل و جان م سلمانان تأث ير مىنهاد كه با ه مه تو جه و توان به فراگيرى و ح فظ و ض بط قر آن ه مت مىگماشتند .ا ين ويژگىها سبب مىشد حفظ و به خاطر سپردن آيات به گونهاى روان و با صرف كمترين وقت امكانپذير گردد و بدين رو در زمانى كوتاه در ررلرررمى رواج يابد .بررانرر به ررهرر ا س ررىررر فراگرريررر در جام ع رربر فرهن گ قا ل گزارشهاى تاري خى ،در ج نگ »بئرمعو نه« هفتاد و در جنگ »يمامه« چهارصد تن از قاريان قرآن به شهادت رسيدند .بىگمان تثبيت قرآن در حافظه جمع بزرگى از مسلمانان مانع بروز هرگونه تغيير و تحريفى در قرآن مىگرديد. .5جامعه آن روز مسلمانان به لحاظ فرهنگى و سطح سواد ،جامعهاى بسيط و بدوى بود .در چنين جامعهاى غير از قرآن كتاب ديگرى يافت نمىشد تا مسلمانان ،هم در حفظ اين و هم در ضبط آن ناگزير باشند .ذهن خالى ،حافظه قوى و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود مسلمانان فقط اطلعاتشان را از راه ديدن و شنيدن كسب كنند .در چنين فضايى ،پيام قرآن كه با احساس و عاطفه آنان سازگار بود ،در قلب آنان نقش مىبست و چون آن را كلم خدا مىدانستند نه سخن بشر ،برايشان مقدس بود و به خود اجازه نمىدادند حتى يك كلمه يا يك حرف آن را تغيير دهند و يا پس و پيش كنند .آنان پيوسته مىكوشيدند با تلوت اين آيات به خدا نزديكتر شوند .پيوند اين عوامل در عصر نزول سبب شد پيش از آنكه بخواهد در اين كتاب آسمانى تحريف راه يابد ،آيات آن به بالترين درجه تواتر برسد؛ به گونهاى كه انكار و يا كم و زياد كردن حتى يك حرف آن ناممكن گردد. با توسعه سريع قلمرو اسلم و اقبال چشمگير مردم جهان به قرآن و از ديگر سو به دليل فاصله زياد عموم مسلمانان از مدينه كه مركز صحابه و حافظان قرآن بود ،اين خطر وجود داشت كه بهتدريج در نقاط دورافتاده ،نسخههاى قرآن از سر عمد يا اشتباه دستخوش تغييراتى شود ،اما هوشيارى و زمانشناسى مسلمانان مانع اين كار شد .سال بيستوپنجم هجرى ،شهر مدينه -مركز خلفت اسلمى -شاهد شكلگيرى كميتهاى از بزرگان صحابه ،قاريان و حافظان قرآن بود. وظيفه اصلى اين كميته ،بر تهيه و تدوين نسخه واحدى از قرآن متمركز گرديد تا بهعنوان محور و مرجع اصلى همه مسلمانان در قرائت و استنساخ قرآن رسميت يابد .با تلشهاى اين كميته ،تعداد شش يا هشت نسخه هماهنگ با قرآن فراهم گرديد و به مراكز اصلى قلمرو اسلمى آن روز )مكه ،كوفه ،بصره ،شام ،بحرين ،يمن ،مصر و الجزاير( ارسال ،و نسخه اصلى آن كه »ام« يا »امام« ناميده مىشد ،در مدينه نگاه داشته شد .به همراه نسخههاى ارسالى ،يك قارى ممتاز نيز به مراكز اعزام مىشد تا قرائت صحيح قرآن را به مسلمانان آن منطقه بياموزد .نسخههاى ارسالى در مراكز يادشده نگهدارى مىشد و براساس آن نسخههاى ديگرى نگاشته شده ،در اختيار مردم قرار مىگرفت. .2شناخت تحليلى در اين مرحله ،پژوهشگر بر آن است تا به مطالب و محتواى كتابى كه در اختيار دارد ،آگاهى يابد و نسبت به هدف ،پيام ،سبك بيان و شيوه برخورد اين اثر با مسائل بنيادين جهان ،انسان و جامعه به شناخت درستى برسد و بدين رو عيار و ارزش علمى و محتوايى آن كتاب نيز برايش روشن گردد. در باب شنا خت تحلي لى قر آن با يد دان ست كه قر آن مجموعا مشت مل بر چه مسائلى است و از سويى آن مسائل چگونه و با چه سبكى عرضه شده است؟ طرح قر آن براى ر ساندن آدميان به سعادت چي ست؟ استدللها و برهانهاى قرآنى در زمينههاى مختلف چگونه است؟ آيا تصويرى كه قرآن از هستى و جهان مىنماياند ،منطبق بر دريافتهاى عقل سليم است؟ آيا چون قرآن اساس و نگهبان ايمان است و پيامش يك پيام ايمانى است ،عقل را رقيبى مىداند كه بايد در برابرش بايستد ،يا اينكه به عكس همواره به عقل به چشم يك حامى و مدافع نگريسته ،از نيروى آن يارى مىطلبد؟ اين پرسشها و صدها پرسش ديگر كه ضمن شناخت تحليلى مطرح مىگردد، ما را با ماهيت قرآن آشنا مىسازد .بىگمان شناخت تحليلى قرآن اساس و إإإإمانان در زندگى فردى و زيربناى ايمان و جهتدهنده رفتار و اخلق مإإلس اجتماعى است؛ شناختى كه در پرتو تفسير روشمند اين كتاب آسمانى تحقق .3شناخت ريشهاى پس از آنكه درستى انتساب يك اثر به پديدآورندهاش اثبات شد و محتواى آن نيز بهنيكى مورد بررسى قرار گرفت ،مرحله جديدى از شناخت آغاز مىشود. در اين مرحله ،پژوهشگر همواره مىكوشد تا روشن نمايد آيا مطالب ،محتوا و انديشههاى مطرحشده در كتاب از اندي شه پديدآورندهاش تراوش ياف ته ،يا آنكه برآمده از انديشه ديگران است؟ چنين شناختى فرع بر شناخت تحليلى است؛ بدين معنا كه تا محتواى يك اثر بهدقت شناخته نشود ،اساسا نوبت به شناخت ريشهاى آن نخواهد رسيد. در بررسى و شناخت قرآن ،پس از مطالعه تحليلى آن نوبت به مقايسه و شناخت تاريخى مىرسد .در اين مرحله بايد قرآن را ) با همه آنچه دارد( با آثار علمى و كتابهاى ديگر آن زمان بهويژه كتابهاى مذهبى مقايسه نمود .در اين سنجش مىبايد ه مه شرا يط ازقب يل ميزان ارتباط شبهجزيره عرب ستان با دنياى آن روز ،تعداد انسانهاى باسوالد آن عصر و .در نظر گرفته شود .سپس بايد ارزيابى كرد كه آيا آنچه در قرآن آمده ،در كتابهاى ديگر نيز هست و اگر آمده ،به چه نسبت؟ همچنين آيا آن مطالبى كه مشابه ساير كتابهاست ،اقتباسى است ،يا آنكه مستقل مىبا شد و ح تى باعث تصحيح اغلط و رو شن كردن تحريفهاى رخداده در آنها مىشود؟ مقالت مرتبط با بحث شناخت قرآن -1شناخت قرآن ،مجيد معارف ،فصلنامه گلستان قرآن ،1381 ،شماره 128 -2شناحت قرآن،محمدرضا امين زاده ،فصلنامه نورعلم ،1368 ،شماره 34 -3شنا خت زبان قر آن ،مح مد هادي معر فت ،فصلنامه بينات،1367 ، شماره 1 -4البيان و جمع قرآن ،نادعلي عاشوري ،فصلنامه بينات ،1379 ،شماره 26 -5ح فظ و ج مع قر آن ،ابوالح سن اشعري ،ف صلنامه معارف اسلمي، با تو جه به اين که تما می کتاب های آسمانی از سوی خداو ند نازل شده و ي کی از رسالت های کتاب الهی تذکر است بايد درميان مطالب آن تکرار محتوای دي گر کتابهای آ سمانی هم باشد. قرآن خود به اين حقيقت اذعان کرده است: قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی بل تؤثرون الحياة الدنيا و الخرة خ ير و ابقی ان هذا ل فی ال صحف الو لی صحف ابراهيم و وم من وأودا وم اللمخلتول وف إل ولى املوم مسلجلد أو وصاوب إلمحودى وثوما نن آوي اة نممحوكوم اة وو وأخا نممسوتوفادا وو لعملما نممسوتمطورفا وو ورمحوماة نممنوتوظوراة وو وكلوماة وتندظلنه وعولى املنهودى أومو وتنرظدنه وعمن ورادى وو وتمروك الظذننولب وحويااء أومو وخمشوياة. هر كه پيوسته به مسجد رود يكى از هشت فائده را برد: .1نشانهاى استوار )از دين( -2يا رفيقی باز يافته -3و يا دانشى نو به نو -4يا رحمتى در انتظار -5و سخنى كه به راه راستش رهنمون آيد -6و يا سخنی که از اعمال پست بازش دارد -7ترک گناه از روی حياء -8يا ترك گناه از ترس تحف العقول ؛ ابن شعبه حرانی؛ ص235 .1وحيانى بودن الفاظ قرآن ابتدا بايد بدين پرسش پاسخ داد كه آيا خداوند »الفاظ قرآن« را نيز همانند محتواى آن بر پيامبر صلى ال عليه و آله وحى كرده ،يا آنكه آنچه به پيامبر رسيده ،تنها محتواى قرآن است و الفاظ و ساختار تركيبى آن توسط خود پيامبر و يا فرشته وحى بر آن محتوا پوشانده شده است؟ ديدگاه عموم مسلمانان از آغاز بر اين بوده است كه قرآن با همه معارف بلند و محتواى آسمانى خود در قالب واژهها ،جملهها و تركيبهاى كلمى موجود ،بر پيامبر اسلم صلى ال عليه و آله نازل گرديده و پيامبر نيز تنها بهعنوان واسطه ميان آدميان و خالق هستى، اين پيام را دريافت و بىهيچ كاستى و فزونى ابلغ نموده است. اين باور از چنان پشتوانه برهانى و تأييدات قرآنى و روايى برخوردار است كه بهمثابه »ضرورى دين« در ميان مسلمانان مورد قبول قرار گرفته و انديشمندان بسيارى نيز بر آن متفقاند عبدالکريم سروش اخيرا در گفت و گو با ميشل هوبينک خبرنگار بخش عربی راديو جهانی هلند :چگونه میهتوان چيزی همهچون »وحی« را در جهان مدرن و راززدايی شدههی امروز ،بامعنا ديد؟ وحی »الهام« است .اين همان تجربههای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پيامبر اين را در سطح بالتری تجربه میهکنند .در روزگار مدرن ،ما وحی را با استفاده از استعارههی شعر میهفهميم .چنانهکه يکی از فيلسوفان مسلمان گفته است :وحی بالترين درجههی شعر است. شعر ابزاری معرفتی است که کارکردی متفاوت با علم و فلسفه دارد .شاعر احساس میهکند که منبعی خارجی به او الهام میهکند؛ و چيزی دريافت کرده است .و شاعری ،درست مانند وحی ،يک استعداد و قريحه است :شاعر میهتواند افقههای تازههای را به روی مردم بگشايد؛ شاعر میهتواند جهان را از منظری ديگر به آنهها بنماياند. به نظر شما ،قرآن را بايد محصول زمان خودش ديد .آيا اين سخن متضمن اين نيز هست که شخص پيامبر نقشی فعال و حتی تعيينهکننده در توليد اين متن داشته است؟ بنا به روايات سنتی ،پيامبر تنها وسيله بود؛ او پيامی را که از طريق جبرئيل به او نازل شده بود ،منتقل میهکرد .اما ،به نظر من ،پيامبر نقشی محوری در توليد قرآن داشته است. 56 استعارههی شعر به توضيح اين نکته کمک میهکند .پيامبر درست مانند يک شاعر احساس میهکند که نيرويی بيرونی او را در اختيار گرفته است .اما در واقع -يا حتی بالتر از آن :در همان حال -شخص پيامبر همه چيز است :اين الهام از »ونفس« پيامبر میهآيد و »نفس« هر فردی الهی است. . شخصيت او نيز نقش مهم در شکل دادن به اين متن ايفا میهکند .تاريخ زندگی خود او :پدرش ،مادرش، کودکیهاش و حتی احوالت روحیهاش ] در آن نقش دارند [.اگر قرآن را بخوانيد ،حس میهکنيد که پيامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسيار فصيح در حالی که گاهی اوقات پرملل است و در بيان سخنان خويش بسيار عادی و معمولی است .تمام اينهها اثر خود را در متن قرآن باقی گذاشتههاند .اين ،آن جبنههی کام ا ل بشری وحی است. پس قرآن جنبههای انسانی و بشری دارد .اين يعنی قرآن خطاپذير است؟ از ديدگاه سنتی ،در وحی خطا راه ندارد .اما امروزه ،مفسران بيشتر و بيشتری فکر میهکنند وحی در مسايل صرفا دينی مانند صفات خداوند ،حيات پس از مرگ و قواعد عبادت خطاپذير نيست .آنهها میهپذيرند که وحی میهتواند در مسايلی که به اين جهان و جامعههی انسانی مربوط میهشوند ،اشتباه کند .آنهچه قرآن دربارههی وقايع تاريخی ،ساير اديان و ساير موضوعات عملی زمينی میهگويد ،لزوما نمیهتواند درست باشد .اين مفسران اغلب استدلل میهکنند که اين نوع خطاها در قرآن خدشههای به نبوت پيامبر وارد نمیهکند؛ چون پيامبر به سطح دانش مردم زمان خويش »فرود آمده است« و »به زبان زمان خويش« با آنهها سخن گفته است. من ديدگاه ديگری دارم .من فکر نمیهکنم که پيامبر »به زبان زمان خويش« سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت ديگری داشته است .او حقيقا به آنهچه میهگفته ،باور داشته است .اين زبان خود او و دانش خود او بود و فکر نمیهکنم دانش او از دانش مردم همهعصرش دربارههی زمين ،کيهان و ژنتيک انسانهها بيشهتر بوده است .اين دانشی را که ما امروز در اختيار داريم ،نداشته است .و اين نکته خدشههای برخی دلئل وحيانی بودن الفاظ قرآن .1قرآن آشكارا خود را سخن خدا معرفى نموده است ).و ان احد من المشرکين استجارک فاجره ح تی ي سمع کلم ا ل ( ن سبت دادن سخن به گوينده آن در صورتى منطقى و معقول است كه گوينده ،خود در انتخاب ،تنظيم و چينش كلمات و شكل دادن به ساختار و تركيب جملهها ،نقش اصلى را برعهده داشته باشد. .2بخش بزرگى از اعجاز قرآن به ساختار ظاهرى متن ،سبك بديع و اسلوب منحصربهفرد آن بازمىگردد .فصاحت و بلغت بىنظير قرآن -كه از ديرباز بخشى از وجوه اعجاز قرآن به شمار آمده -ناظر به الفاظ ،عبارات و ساختار ظاهرى متن قرآن است. ررهرر همگان را رربهرر آوردن مررثلرر قرآن پيام آيات »تحدى« -ك فرامىخوانند -از زاويه ساختار ظاهرى متن اين است كه اگر در الهى بودن الفاظ و قالبهاى مشتمل بر معارف بلند قرآن ترديد دار يد ،براى اثبات مدعاى خود الفاظ و جملهها يى مشا به اين الفاظ و عبارات بياوريد .اين تحدى و عجز مشركان از ساختن و پرداخ تن كل مى همان ند قر آن بيان گر آن ا ست كه ساختار ظاهرى متن و سبك بيانى قرآن نيز از سوى خداوند است و ذهن و زبان هيچ انسانى )حتى شخص پيامبر صلى ال عليه و .3آيات بسيارى از قرآن بهروشنى بر وحيانى بودن الفاظ و ساختار متن عربى قرآن دللت دارند. بخشى از اين آيات بدين قرارند: إللنا وجوعملونانه نقمرآنا وعورلبيا لوعللكمم وتمعلقنلوون* وو إللننه فى أنم امللكتالب ولودميونا ولوعلىى وحلكيرم. ما آن را قرآنى عربى قرار داديم ،باشد كه بينديشيد و همانا كه آن در كتاب اصلى ]لوح محفوظ[ به نزد ما سخت وال و پرحكمت است. إللنا وأنوزملونانه نقمرآنا وعورلبيا ولوعلنكمم وتمعلقنلوون. وو لمن وقمبللله لكوتانب نموسى إلوماما وو ورمحوماة وو هوذا لكوتارب نموصمدرق لوسانا وعورلبيا لنينلذور الللذيون وظولنموا وو نبمشورى لملنممحلسلنيون. و ]حال آنكه[ پيش از آن ،كتاب موسى ،راهبر و ]مايه[ رحمتى بود؛ و اين ]قرآن[ كتابى است به زبان عربى كه تصديقكننده ]آن[ است ،تا كسانى را كه ستم كردهاند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژدهاى باشد. .آيات ديگرى نيز آشكارا بر عدمدخالت پيامبر در ساختار ظاهرى قرآن و تبعيت محض او از وحى الهى دللت دارند. حال دو نمونه از اين دسته آيات: وقاول الللذيون ل ويمرنجوون لوقاوءونا امئلت لبنقمرآنن وغيلر هوذا أومو وبمدملنه نقمل وما وينكونن للى أومن أنوبمدولنه لمن لتملوقالئ ونمفلسى لإمن أولتلبنع لإلل وما نيووحى لإوللى. آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مىگويند» :قرآن ديگرى جز اين بياور ،يا آن را عوض كن «.بگو» :مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم .جز آنچه را كه به من وحى مىشود پيروى نمىكنم«. وو وما وينلطنق وعلن املوهووى* لإمن نهوو لإلل وومحرى نيووحى. و از سر هوس سخن نمىگويد اين سخن بهجز وحيى كه وحى مىشود نيست. .4دليل ديگر بر وحيانى بودن الفاظ و عبارات قرآن، تما يز آشكار ساختار ظاهرى م تن قر آن با سخنان پيامبر صلى ال عليه و آله است؛ تمايزى كه بر هيچ ررخرررنشناس ژرفكاوى پنهان نبوده و نيست .اعراب س ع صر پيا مبر صلى ا ل عل يه و آ له كه سالها با آن حضرت معاشرت نموده ،با سخنان وى آشنايى كامل داشت ند ،پس از شنيدن نخ ستين آيات قرآن از زبان ايشان ،بهيكباره خود را با اقيانوسى از مضامين بلند- در قا لب الفاظ و ا سلوبى بهمرا تب برتر از قالبهاى ان سانى -موا جه ديد ند و آشكارا بر ال هى بودن آن اعتراف نمودند. سخنان پيامبر)ص( .1سخنان معمولی از آن جهت که انسانی مانند ديگر انسان ها هستند. در آخرين روز های عمر مبارکش فرمود: »مرا کمک کنيد به مسجد روم و بر منبر نشينم مردم را نيز خبر کنيد« .2سخنانی که در بيان موعظه و نصيحت و آداب زندگی ايراد فرموده اند. » ان ل خواص يسکنهم رفيع الدرجات لنهم کانوا فی الدنيا اعقل الناس کانت همتهم المسابقه الی الطاعه و هانت عليهم فضول الدنيا و زينتها کنزالعمال ج 1ص 382ح 7051 .3کلم وحيانی :محتوا الهی و متن بشری است و پيامبر در انتخاب )حديث قدسی( کلمات آن آزاد گذارده شده اند قال)ص( :قال ال عز و جل و عزتی و جللی و کبريايی و نوری و علوی و ارتفاع مکانی ل يؤثر عبد هواه علی هوائی ال شتت عليه امره و لبست عليه دنياه و شغلت قلبه بها و لم آته منها ال ما قدرته له ..ل يؤثر عبد هوای علی هواه الاستحفظته ملئکتی و کفلت السماوات و الرضين رزقه و کنت له من وراء تجارة کل تاجر و آتته الدنيا و هی راغمة جواهر السنية فی الحاديث القدسية ص 121 .4کلم وحيانی :متن و محتوای آن الهی است) .قرآن کريم( ولو تقول علينا بعض القاويل لخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين )الحاقه(46-44 : .5معارف و محتواى قرآن از چنان عظمت و ژرفايى برخوردار است كه احاطه كامل بر همه آنها و قراردادنشان در قالب الفاظ و عباراتى كه آن معارف را برتاب ند ،فرا تر از توان و قدرت ان سان ا ست .قرآن در عظمت و سنگينى وحى چنين مىگويد: إننا سهنرلقى نعلنرينك نقرومل نثقيمل. در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىكنيم. از سوى ديگر ،پيامبر صلى ال عليه و آله را نيز انسانى همانند ساير انسانها معرفى مىكند كه خداوند بر او وحى نازل كرده است» :هق رل إننما أنننا نبشرر مرثهلكرم هيونحى إلننى أنننما إلههكرم إلنره نواحرد«. پيامبر صلى ال عليه و آله كه انسانى همانند ساير انسانهاست ،در اثر شرح صدر و طهارت از هرگونه پليدى و ناپاكى ،تنها قادر است وحى را با همه ژرفاى آن دريافت ،و بدون هيچ كاستى و فزونى به آدميان ابلغ نمايد .2ابديت و تغيير تغيير در گذرزمان تغيير در گذرزمان تغيير در گذرزمان تغيير در گذر زمان اسرار ماندگاری قرآن در بستر زمان ربط ابديت و تغيير )مانائي قرآن( ژرفاي قرآن پيوستگي قرآن و عترت اجتهاد روشمند ژرفای نامحدود قرآن يكى از ويژگىهاى ذاتى اين كتاب آ سمانى به شمار مىآيد .اين ويژگى كه در روايات از آن به »بطن« و »بطون« ياد شده، چنان مورد عنايت و تأكيد پيامبر صلى ال عليه و آله و اهلبيت عليهم السلم قرار گرفته كه بنا به اظهار جمعى از انديشمندان دينى» ،روايات بطن« ازجمررررلهرر روايات متواتر شمرده مىشوند. برخوردارى يك سخن يا متن مكتوب از »بطون«، به اين معناست كه آن سخن يا متن علوه بر آنچه با ظاهرش عرضه مىكند ،مفاهيم و مطالب ديگرى را نيز در خود دارد كه با سازوكارى ويژه مىتوان »ظهر همان معناى ظاهر و ابتدايى است كه از آ يه به دست مىآيد و بطرن معناى نهفته در زير ظاهر ا ست ،چه آن معنى ررردررر يا رررىرر با ش ي ك بيشتر .. من بع قد سى و پديدآورنده قرآن ،فوق زمان و مكان، صاحب علم بىپايان و محيط بر همه هستى و پديدههاى آن ا ست ،از اينرو كلم او فراتر از زمان و مكان و دربردارنده معا نى و مفاه يم ب سيار ا ست و اين همان چيزى است كه با مكانيسم بطون ،در آيات قرآن صورت عملى يافته و قرآن را به ابديت سپرده است. آيات قرآن چناناند كه علىرغم ثبات و تغييرناپذيرى ظواهر الفاظ آن ،معانى متكاملى را تاب مىآورند و به تناسب پيشرفت دانش انسانى ،معانى جديدى را از آن آيات مىتوان دريافت .به عبارت ديگر ،هرچه بر دانش بشر افزوده مىشود ،جلوههايى از آنچه در قرآن تعليم شده است ،بر انسان آشكار مىشود امامبا قر عل يه ال سلم بطون قر آن را ر مز ابديت قر آن شمرده ،قر آن را به خورش يد و ماه تشبيه مىكند: ضريلبن نيسار مىگويد :از امامباقر عليه السلم در هف ن باره اين روايت سؤال كردم: ما منن القرآن آيرة انل نو نلنها نظرهرر و نبرطرن ] /هيچ آيهاى از قرآن نمىباشد ،مگر آنكه ظاهر و باطنى دارد[ .امام عليه السلم در پاسخ فرمودند: ظاهر قرآن همان نزول آن ،و باطن قرآن تأويل آن است؛ برخى از قرآن تحقق يافته و برخى هنوز تحقق نيافته است؛ قرآن همانند خورشيد و ماه دعای ندبه؛ در مورد حضرت علی عليه السلم ميخوانيم: .يحذو حذو الرسول صلی ال عليه و آلهما ويقاتل علی التأويل و لتأخذه فی ال لومه لئم روايت عمار از رسول خدا صلی ال عليه و آله در وصف حضرت علی عليه السلم . :انه ابو سبطی و الئمه بعدی من صلبه يخرج ال تعاليالئمه الراشدين ومنهم مهدی هذه المه فقلت بابی انت و امی يارسول ال ما هذا المهدی؟ قال صلی ال عليه آله يا عمار انال تبارک و تعالی عهد الی انه يخرج من صلب الحسين عليه السلم ائمه تسعه و التاسع من ولده يغيب عنهم و ذلک قول ال عز وجل »قل ارأيتم ان ا صبح ماؤکم غورا فمن يأتيکم بماءمعين« ب گو بمن خبر دهيد اگر آب آشاميدنی شما به زمين فرو رود چه کسی آب )م لک (30يکون له غيبه روان برايتان خوا هد آورد. طويله يرجع عنها قوم و يثبت عليها آخرون فاذا کان فی آخر الزمان يخرج فيمل الدنيا قسطا و عدل و يقاتل علی التأويل کما قاتلت علی التنزيل .. نمونههايى از ژرفاى قرآن نمونه اول خداوند بزرگ در نهى از پرستش بتها مىفرمايد: واعبدوا اال و لتشرکوا به شيئا بطن اول بطن دوم بطن سوم نمونه دوم: خداوند براى متوجه نمودن منكران معاد به قدرت بى پايان خود در برپاساختن قيامت و زنده كردن مردگان ،چنين مىفرمايد: الللذى وجوعول ولنك مم لم ون اللشوجلر ا م ولمخوضلر ونارا وفلإوذا أومننت مم لممننه نتولقندوون) .يس(80- همو كه برايتان در درخت سبزفام اخگر نهاد كه از آن ]چون نيازتان افتد[ آتش مىافروزيد. ليه نخست اين آيه همان معنايى است كه از ظاهر آن برمىآيد؛ يعنى قدرت خداو ند بر قراردادن آ تش در در خت سبز و ا ستفاده ان سانها از آن براى برافروختن آتش .اين ليه براى آشنايان به لغت عرب آشكار است. ليه دوم آيه ،در اعصار قديم در ميان عربها رايج بود كه براى افروختن آتش ،از چوب درختان مخصوصى بهنام »نمررخ« و »عفار« كه در بيابانهاى حجاز مىروي يد ،ا ستفاده مىكرد ند؛ بدينگو نه كه او لى را در زير قرار مىداد ند و دو مى را روى آن مىزد ند و با جر قه توليدشده آ تش روشن مىكردند. ليه عميقتر آيه اين است كه خاصيت آتشافروزى منحصر به چوب درختان »مرخ« و »عفار« نيست ،بلكه اين خاصيت در همه درختان و اجسام عالم وجود دارد )اگرچه در آن دو بيشتر است( ،حتى در درختان سبز .به همين دليل گاه آتشسوزىهاى بزرگى در دل جنگلها روى مىدهد كه عامل آن وزش شديد بادهايى است كه شاخههاى درختان را محكم به هم كوفته و با ايجاد جرقه و وزش باد ،دامنه آتش توسعه يافته است .اين همان الكتريسيته نهفته در دل اشياست كه بر اثر اصطكاك آشكار مىگردد. ا ما ل يه عميق تر از ه مه ليههاى پيش ين ا ين ا ست كه يكى از كارهاى م هم گياهان» ،كربنگيرى« از هوا و ساختن »سلولز نبا تى« ا ست .توض يح اينكه ياختههاى درختان و گياهان »گاز كربن« را از هوا گرفته ،با تجزيهاش اكسيژن آن را آزاد مىكنند و سپس كربن را در خود نگاه داشته ،با تركيب آن با آب ،چوب درختان را از آن مىسازند .از آنجاكه هر تركيب شيميايى بايد يا انرژى را جذب و يا آن را آزاد كند ،درختان در عمل كربنگيرى، از گر ما و نور آفتاب بهعنوان انر ژى فعال ا ستفاده مىكنند و همين امر سبب ذخيره شدن مقدارى از انرژى آفتاب در چوب درختان مىشود تا به هنگام سوختن ،انرژى ذخيرهشده آزاد ،و گرما و نور توليد شود .اين خود نوعى رستاخيز است كه خداوند در اين آيه به بيان آن پرداخته است تا بدين رو قدرت خود را در برپايى قيامت اعلم نمايد پيوند قرآن و عترت ظرفيت نامحدود قرآن كه برآمده از بطون آن است ،در صورتى كه به فعل يت بر سد و متنا سب با نيازهاى زمان تف سير گردد ،با زندگى و نيازهاى مؤمنان ارتباط برقرار مىكند و به حاجات آنان در عرصههاى گوناگون پاسخى شايسته مىدهد. چنان چه سازوكارهايى بهمنظور تبيين و تفسير آيات منظور نگردد، قرآنكر يم -در ع ين تقدس و عظ مت و برخوردارى از معارف بسيار- ا صلىترين ويژ گى خود ،يع نى هدايتگرى و معرفتبخ شى را از دست مىدهد و بدين رو از ورود به عرصه زندگى آدميان بازمىماند. حال بايد ديد براى اين منظور در كنار قرآن كدام سازوكارها تعبيه شده و كيفيت بهرهگيرى مؤمنان از آنها نيز چگونه است؟ اهميت مطلب يادشده را مىتوان از اين سخن امامعلى عليه السلم دريافت: هذا القرآ هن إننما ههنو نخ طط مسطورر نبري نن الندنفنتري ن ،نلنيرنط هق بلساضن نو لهبند له مرن نترهجماضن. اين قرآن ،خطى نوشتهشده ميان دو جلد است؛ زبان ندارد تا سخن بگويد و نيازمند كسى است كه آن را به سخن درآورد. ررررريح قرررآنرر ،نخستين و ص رريرررر ررح بهمنظور رربترريين و تف س اصلىترين سازوكار» ،پيوند جاودانه و ناگسستنى قرآن و عترت« ا ست .تشر يع ا صل اما مت در قر آن درحقيقت بيانگر اين سازوكار بنيادى است و توصيه مكرر پيامبر صلى ال عليه و آله در توجه دادن مسلمانان به اين پيوند نيز از اهميت فراوان آن در زندگى مؤمنان حكايت دارد: پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله فرمود :من در ميان شما دو چيز گرانبها را ترك كردم كه اگر بدانها تمسك جوييد، هرگز پس از من به بيراهه نخواهيد رفت؛ يكى از آن دو از ديگرى بزرگتر است :كتاب خدا ] /قرآن[ كه ريسمان كشيدهشدهاى است از آسمان به زمين و ]ديگرى[ عترت من ،اهلبيتم. آگاه باشيد كه آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد ،تا آنكه كنار حوض بر من وارد شوند .ا ين سخن پيامبر صلى ال عليه و آله كه به »حديث نثنقنل رين« شهرت يافته ،ازجمله رواياتى است كه شيعه و اهلسنت بر اعتبار آن اتفاقنظر داشته ،به تواتر آن را ابنحجر هيتمى -از عالمان برجسته اهلسنت -در باره اين حديث مىگويد: براى حديث مذكور طرق بسيارى است ]و[ بيست و چند نفر از صحابه آن را روايت كردهاند: برخى از آنان اين حديث را در سفر حجةالوداع و در روز عرفه از وى شنيده و نقل كردهاند و برخى آن را در زمان بيمارى پيامبر و در حضور جمع زيادى از صحابه شنيده و نقل كردهاند. گروهى ديگر آن را در ماجراى بزرگ و فراموش ناشدنى غديرخم از پيامبر شنيدهاند و بالخره گروهى ديگر گفتهاند كه پيامبر صلى ال عليه و آله پس از بازگشت از طائف ،خطبهاى ايراد كرد و در آن ،حديث ثقلين را بيان فرمود .امامعلى عليه السلم در باره پيوند قرآن و عترت مىفرمايد: خداوند تبارك و تعالى ما را پاكيزه نمود و نگهداشت و ما را بر خلقش گواه قرار داد و در زمينش حجت نهاد و ما را همراه با قرآن ،و قرآن را همراه با ما قرار داد؛ نه ما از قرآن جدا شويم و نه قرآن از ما جدا شود .امامعلى عليه السلم در جايى ديگر قرآن را منهاى عترت» ،كتاب صامت« مىخواند كه با پيوند آن با عترت ،به نطق در مىآيد و مؤمنان را به راه سعادت هدايت مىكند: صامت و أنننا ارلهمعمبر نعرنه نفهخهذوا بكنتاب انل النناطق. هذا كتاهب اقل ال ن اين قرآن ،كتاب خاموش خداست و من آن را تعبير ] /تبيين[ مىكنم؛ پس به كتاب ناطق فلسفه پيوند قرآن و عترت با ختم نبوت ،نزول وحى خاتمه يافته ،اما اعتبار و حجيت وحى قرآنى- بنا به باور همه مسلمانان -تا ابد باقى است .اين جاودانگى و ابديت قرآن از يكسو ،و ظهور نيازهاى جديد در عرصه حيات فردى و اجتماعى مؤمنان از ديگر سوى ،حضور مفسران آگاه به اسرار و ژرفاى وحى را در كنار قرآن براى همه زمانها ضرورت مىبخشد. در انديشه بنيادين شيعه ،اين ضرورت حياتى در »پيوند هميشگى و ناگسستنى قرآن با عترت« تحقق عينى يافته و خطوط كلى آن نيز در آيا تى كه به تشر يع ا صل اما مت پرداختها ند و همچن ين در سخنان گرانبهاى پيامبر صلى ال عليه و آله ترسيم شده است. با تشريع اصل امامت و در پرتو پيوند قرآن و عترت ،آيات صامت وحى متناسب با موضوعات و مسائل جديد به نطق در مىآيند و بدين رو زندگى آدميان از موهبت وحى رنگى ديگر مىيابد .با اين پيوند مبارك ،قرآن همواره در حال نازل شدن است و هيچ عصرى و نسلى، از وحى آسمانى بىبهره نمىماند. در عصر نزول كه شرايط فراگيرى وحى در جامعه مسلمانان كاممل فراهم بود ،قر آن ش خص پيا مبر صلى ا ل عل يه و آ له را براى عهدهدارى اين مسئوليت خطير به مسلمانان معرفى نموده است: نو نأننزرلننا إلنرينك المذركنر لهتنبنين للنناس نما هنمزنل إنليهرم نو لننعلنهرم نينتنفنكهرونن. و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم ،تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى ،و اميد كه آنان بينديشند. اساسما در نگاه قرآنكريم يكى از مسئوليتهاى اصلى همه پيامبران تبيين و تفسير وحى بوده است؛ چنانكه در آيهاى مىخوانيم: نو نما أنررسرلننا من نرسوضل إنل بلسان نقرومه لهينبمينن لنهرم. و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم ،تا ]حقايق را[ براى آنان بيان كند. آنچه از اينگونه آيات برمىآيد ،اين است كه اومل وحى آسمانى در همه ادوار تاري خى خود ،با زبان و واژگان شناختهشده و قابلف هم پيامبران و مخاطبان وحى ،نازل شده است و دوم اينكه همواره يك عنصر انسانى در كنار و حى ،م سئوليت تعل يم و تبيين و به عبار تى شفاف ساختن ابعاد گوناگون وحى را نيز برعهده داشته است. ثمرات پيوند قرآن و عترت .1تبيين و تفسير صحيح آيات قرآن متناسب با نيازها و مسائل جديد مسلمانان و جامعه اسلمى؛ .2آموزش شيوه صحيح براى دستيابى ضابطهمند به مفاهيم وحى در غياب عترت؛ .3رهبرى سياسى جامعه اسلمى كه خود دو رهآورد ارزشمند را به دنبال دارد: يك .رهبرى سياسى اهلبيت عليهم السلم ،به تبيين دقيق و كاربردى بخش بزرگى از آيات قرآن مىانجامد؛ آن هم آياتى كه ناظر به شئون مختلف جامعه دينى است. دو .با رهبرى سياسى اهلبيت عليهم السلم رهنمودهاى قرآنى براى ساختن جامعه الهى و ارزشمحور ،در كمال دقت و اطمينان بهكار گرفته مىشوند و درنتيجه همگان به كرامت انسانى خود مىرسند. .4تأم ين حضور هميش گى »ان سان كا مل« -بهعنوان ا سوه نيكو و جلوه جمال حضرت حق -در ميان آدميان. اجتهاد روشمند در قرآن آ يا در غياب عترت علي هم ال سلم راه براى بهرهمندى از قرآن بهكلى مسدود مىگردد و در نتيجه وحى از زندگى آدميان رخت برمىبندد ،يا آنكه علوه بر سازوكار پيشين ،سازوكار ديگرى نيز پيشبينى شده تا در چنين وضعيتى آدميان و جامعه انسانى از فيض وحى آسمانى محروم نگردند؟ همچنين آيا قرآنكريم ،پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله و عترت پاكش عليهم السلم چنين شرايطى را پيشبينى كرده و هدايتهاى لزم را ارائه دادهاند؟ دقت در آيات قرآن ،رهنمودهاى پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله و تعال يم اهلبيت علي هم ال سلم ،ما را به سازوكار ديگرى نيز رهنمون مى سازد كه آن »اصل اجتهاد« و خردورزى در آيات وحى است. قرآن از اين اصل به »تفقه در دين« ياد كرده و مؤمنان را نيز به آن ترغيب نموده است: و ما كانن ارلهمرؤمهنونن لينفهروا كانفمة نفنلو ل ننفر من كمل فررنقضة منههم طائنفرة »تف قه« به ا ين معنا ست كه ك سى در ط لب چيزى باشد، بهگونهاى كه در آن تمحض و تخصص يابد .از اين رو» ،تفقه در دين« به معناى فراگرفتن دين به صورت تخصصى است. اين آيه ،مؤمنان را از عزيمت دستهجمعى به جهاد نهى نموده و از آنان خوا سته ا ست همزمان با عزي مت گروهى براى جهاد ،جمعى نيز بهمنظور تفقه در دين به حضور پيامبر صلى ال عليه و آله رسند تا پس از مراجعت به سوى قوم خويش، پيام و حى را به آنان ابلغ كرده ،آن ها را از سرپيچى از فرمانهاى خداوند بيم دهند. از معادل قرار گرفتن »تفقه در دين« و »جهاد« در آيه بال، بهروشنى مىتوان به نقش مهم »اجتهاد روشمند« در حفظ و حراست از مرزهاى انديشه دينى و معارف ناب وحيانى واقف گرديد. تأك يد قر آن بر »تع قل«» ،تف كر« و »تدبر« هم گى از اهميت اجتهاد و خردورزى در حيات جاودانه قرآن حكايت دارد. البته در همان زمان نيز برخى از شاگردان مكتب اهلبيت عليهم السلم از وجود سازوكارهاى ديگر -براى تبيين و تشريح قرآن -مىپرسيدند ائمه عليهم السلم با تمسك به قرآن ،توجه آنان را به اصل بنيادين »تفقه« و ژرفانديشى در دين معطوف ساختهاند: يعقوببن شعيب مىگويد :به امامصادق عليه السلم عرض كردم :زمانى كه براى امام حادثهاى رخ دهد ] /از دنيا برود[ ،مردم بايد چگونه عمل كنند؟ امام عليه السلم فرمود :به سخن خداوند عمل نمايند: »بايد از هر فرقه ،گروهى بهمنظور تفقه در دين كوچ كنند تا آنگاه كه به سوى قوم خويش بازگشتند ،آنان را بيم دهند؛ باشد كه آنان بترسند «.امام عليه السلم فرمود :آن گروهى كه براى تفقه كوچ كردهاند ،تا زمانىكه در حال تحصيل هستند ،معذورند و گروهى كه ماندهاند نيز معذورند تا آنان به سويشان بازگردند. دانش تفسير برخی مفسران در مقدمه کتاب خود به علم تفسير پرداخته اند مهم ترين کتاب شيعی در اين زمينه مجمع البيان مرحوم طبرسی است وی :در 7فن اين مباحث را مقدمه تفسير مجمع البيان آورده است فن اول :در تعداد آيات قرآن و فائده شناحتن آن فن دوم :در اسامی قراء و اختلف قرائات فن سوم :در معنای تفسير و تأويل فن چهارم :در بيان اسامی قرآن فن پنجم :در بيان مختصری از علوم قرآن مانند محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ فن ششم :اخبار در فضيلت قرآن و اهل آن .فن هفتم :مستحبات برای خواننده قرآن مانند صوت خوش و واژه »تفسير« به لحاظ لغتشناسى ،مصدر باب تفعيل از ماده »ف -س -ر« است .دو واژه »تفسير« )ثلثى مزيد( و »نف رسرر« )ثلثى مجرد( به معناى روشن نمودن ،پرده برداش تن و بيان كردن آمده ا ست .وا ژه »تفسير« در ر ن ر ن ن ن م ر ه ن معناىنو أرحسنن هميننحق ئناك بال قرآنكريمكتنهابنمثيكضل إ نو ل نيأتو واژگانىاش بار،لآنجهم در نترفسيرام بهكار رفته است» :نو ل نيرأهتون نك بنمنث ضل إنل جرئناك بارلنحمق نو أنرحسنن نترف سيرام :و براى تو مثل نياوردند ،مگر آنكه ]ما[ حق را به نيكوترين بيان براى تو آورديم«. نقانل النذينن نكنفهروا نلرونل هنمزنل نعنلريه ارلهقررآهن هجرمنلمة نواحندمة نكنذلنك لهننثمبنت به هفنؤاندنك نونرنترلنناه نتررتيمل سوره فرقان آيه 32 منظور از مثل در آيه 33همان بهانه جوئی و گفتار کفار است که لول نزل .و مقصود از حق و احسن تف سير قو له تعا لی ا ست :کذ لک لنث بت به فؤادک و رتلناه ترتيل ) تفسير نمونه ج 15ص ( 79 منظور پرده برداری از بهانه جوئی های مکرر کفار است با پاسخ های دندان شکن. دانش تفسير در اصطلح انديشمندان دينى به دانشى گفته مىشود كه به كمك آن ،مفاهيم و معارف قرآن آشكار و د ستورها ،پند ها و حكمتهاى آن استخراج رريررررر نوعى تلش فكرى مىگردد .بنابراررينرر تف س بهمنظور بيان معانى آيات قرآن و كشف مقاصد و مفاهيم آنهاست. دانش تفسير با نزول نخستين آيات قرآن بر پيامبراسلم صلى ا ل عل يه و آ له آغاز گرد يد و پس از عبور از مرحله نخست خود كه به صورت شفاهى و انتقال از ن سلى به ن سلى دي گر صورت مىگر فت ،به مرحله تدوين گام نهاد .نخستين تفسير مدون را مجاهدبن نجربر ررىرر از موثقترين شاگردان ابنعباس )متوفاى (104ي ك نگاشت و پس از وى اهتمام به نگارش تفسير قرآن به يك سنت اسلمى تبديل شد. شيوههاى نگارش تفسير قرآن .1تفسير ترتيبى در ا ين شيوه ،مف سر مجمو عه آيات قر آن را با ترتيب آيهبهآيه مورد شرح و تبيين قرار مىدهد .گفتنى است از مهمترين تفاسير ترتيبى قرآن مىتوان از تفسير مجمع البيان تأليف ابوعلى فضلبن حسن طبرسى ،الميزان تأليف علمه سيد محمدحسين طباطبايى و تفسير نمونه تأليف آيتال ناصر مكارم شيرازى نام برد. .2تفسير موضوعى در اين شيوه ،مفسر ابتدا به جمعآورى آيات مربوط به يك موضوع مع ين -از مجموع آيات قر آن -پرداخ ته ،پس از د ستهبندى روشم ند آن ها به شرح ،استخراج و جمعبندى ررررر ررهرررر رريكرر مىپردازد .مهمترررينرر تفاسير معارف و مقارردص ررتررر :تفسير ررىررر از اررينرر قرار ا س ررىررر رربهرر زبان فار س موضو ع موضو عى قرآنكر يم اثرآيتا ل عبدا ل جوادىآملى ،منشور جاويد تأليف استاد جعفر سبحانى و پيام قرآن اثر آيتال ناصر مكارم شيرازى. روشهاى تفسيرى .1روش تفسير نقلى در اين روش ،مفسر در تفسير هر آيه فقط به نقل آيات ديگر ،روايات ،اقوال و آراى صحابه پيا مبر و تابعين مىپردازد و از رررررر -مرررگررر رربهرر صورت اجتهاد و اظهارن ظ محدود -اجتناب مىكند .مانند تفسير البرهان بحرانی .2روش تفسير اجتهادى در اين روش مفسر در تفسير آيات ،بر آثار و اخبار منقول تكيه نمىك ند ،بل كه براى ر سيدن به مفاه يم و معارف آيات ،برپايه انديشهورزى و استدلل روشمند به كار خود مىپردازد .برخى از مفسران صاحبنام همچون ابوعلى فضلبن حسن طبرسى در تفسير مجمع البيان و ابوعبدال محمد بن احمد هقررطبى در تفسير الجامهع ن لحكام القرآن با بهكار گرفتن همزمان دو روش بال ،آثار ارزشمند و ماندگارى را از خود برجاى نهادهاند. گرايشهای تفسيری اي گناز گ ل د زيهر م ج ار ک تاب مذا ستان ی م هب تف توفا ی سير اسل 921 1 می مي ل د ی دليل نيازمندى قرآن به تفسير قر آن خود را »كتاب هدا يت«» ،كتاب روشنگر«، »نور« و »قر آن گويا« ،آيات خود را »نشانههاى ررنررر«معرفى آشكار«و زبان خود را »عررربىرر رو ش مىكند .با توجه به اين اوصاف ،قرآن كتاب روشن و روشنىبخش است .حال براين پايه بايد پرسيد آيا قرآن با اين وصف اساسما نيازمند به تفسير است ؟ در پاسخ بايد گفت قرآن اگرچه خورد نور و روشنگر است ،اين هرگز بدين معنا نيست كه شناخت و تحليل صحيح مفاهيم و محتواى بلند آن بدون برخوردارى از ابزارهاى لز م شناخت ،براى همگان ممكن است .درحقيقت تفسير يكى از اصلىترين ابزارهاى شناخت معارف قرآن است؛ تاجايى كه خداوند بهصراحت مسئوليت خطير تبيين وحى را برعهده پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله نهاده است: نو نأننزرلننا إنلرينك المذركنر لهتنبمينن للنناس نما هنمزنل إنليهرم. و قرآن را به سوى تو فرودآورديم تا براى مردم آنچه به سوى ايشان نازل شده است ،تبيين نمايى. مهمترين ويژگىهاى قرآن ،كه نيازمندى به تفسير را آشكارتر مىكند .1بيان اصول و كليات ي كى از ويژگىهاى بيا نى قر آن كر يم ا ين ا ست كه بسيارى از معارف هدايتبخش خود را در قالب اصول و قواعد كلى عرضه نموده و بدين وسيله محورهاى بنيادين و راه رسيدن به كمال را در اختيار آدميان نهاده است .اين ويژگى از يكسو متن قرآن را فراتر از زمان و مكان خاص قرار داده و از دي گر سو راهيا بى به فروعات و جزئيات آن را به تف سير روشم ند وانهاده ا ست .اين تشريح در گام نخست برعهده پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله و جانشينان راستين آن حضرت نهاده شده و در مرحله بعد نيز به تلش ،تدبر و اجتهاد روشمند آدميان )با بهره گيرى از شيوه تعليمى آن پيشوايان معصوم( موكول شده است. امام صادق عل يه ال سلم مىفرما يد :د ستور اقا مه نماز بر پيامبر صلى ال عليه و آله نازل شد ،ولى كيفيت اقامه آن ] /تعداد ركعات آن[ مشخص نبود ،تا اينكه پيامبر خورد اين فرمان را براى مردم صلوا کما رايتمونی اصلی .2به كارگيرى سبك خاص در بيان مطالب قرآن در بيان مطالب و ابلغ پيامهاى خود سبك ويژه اى را برگزيده ا ست؛ بد ين بيان كه مجمو عه مطالب و پيامهاى مربوط به يك موضوع را در يك آيه يا سوره و يا در جزء معينى از قرآن به گونه اى متمركز نياورده است .از اينرو، مطالب مربوط به يك موضوع مشخص را بايد در لبه لى آيات و سوره هاى متعدد كاو يد و سپس به جمعبندى آنها پرداخت .از سوى ديگر ،پاره اى از آيات قرآن با تكيه بر قراين -پيوسته و يا ناپيوسته -به بيان مقاصد خود پرداخته اند كه بدون آگاهى از اينگونه قراين نمى توان به گونهاى صحيح ،معانى موردنظر اين آيات را دريافت .درواقع تفسير روشمند ،راه را براى رسيدن به معارف قرآن -با توجه به اين سبك ويژه -هموار مى سازد. وووو لصيونا ا م للن وساون لبوواللودي له لإمح وساانا وحومولمت نه أنظم نه کمر اها وووووضوعمتنه کمر اها وووحممنل نه وولف وصانلنه وثولنثو ون وشمهارا وح لتی لإوذا وبول وغ أونشلد نه وووبولوغ أومروبلعي ون وسوناة وقا ول ور مب أومولزمع لنی أو من أومشکور لنمعوم وتک ال لتی أومنوعمموت وع ولی وووع ولی وواللودی ووأو من أومعوم ول وصالاحا وتمروضا نه ووأو مصلمح للی لفی نذمريلتی لإمنی نتمبنت لإوليک وولإمنی لممن املنممسللميون *الحقاف*15 و انسان را ]نسبت[ به پدر و مادرش به احسان سفارش کرديم .مادرش با تح یمل رنج به او باردار شد و با تحیمل رنج او را به دنيا آورد .و باربرداشتن و از شيرگرفتن او سی ماه است ،تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد ،می گويد» :پروردگارا ،بر دلم بيفکن تا نعمتی را که به من و به پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گويم و کار شايسته ای انجام دهم که آن را خوش داری ،و فرزندانم را برايم شايسته گردان; در حقيقت ،من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان پذيرانم«. وواملوواللودا نت يمرلضمع ون أوموولودنه لن وحموولي لن کالمولي لن لوم من أووراود أو من يلت لم اللروضاوعوة س إللل نومسوعوها وووعولی املوممونلولد ولنه لرمزنقنهلن ووکمسوونتنهلن لباملوممعنرولف ول نتکلنف ونمف ر ول نتوضالر وواللود رة لبوووللد وها ووول وممونلورد ول نه لبوووللد له وووع ولی املووالر لث لممث نل وذ للک وفلإمن ض لممننه وما وووتوشانونر وفول نجونا وح وعوليله وما ووإل من أوورمدنت مم أومن أووراودا لف وصاال وع من وتورا ن وتمسوتمرلضنعوا أوموولودکمم وفول نجوناوح وعوليکمم إلوذا وسلممنتمم وما آوتينتمم لباملوممعنرولف ووالتنقوا ل ووامعولنموا أولن ا لو ا لو ل لبوما وتمعومنلوون وبلصيرر*البقرة*233 و مادران ]بايد[ فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند] .اين حکم[ برای ک سی ا ست که بخوا هد دوران شيرخوار گی را تکميل کند .و خوراک و پوشاک آنان ]=مادران] ،به طور شايسته ،بر عهده پدر است .هيچ کس جز به قدر وسعش مکلف نمی شود .هيچ مادری نبايد به سبب فرزندش زيان ببي ند ،و ه يچ پدری [ن يز] نبا يد به خاطر فرزندش [ضرر ببيإإندإإ] .و مانإإندإإ همإإينإإ [احکام] بر عهده وارث [نيز] هست .پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يکديگر ،کودک را [زودتر] از شير بازگيرند ،گناهی بر آن دو نيست. و اگر خواستيد برای فرزندان خود دايه بگيريد ،بر شما گناهی نيست، به شرط آنکه چيزی را که پرداخت آن را به عهده گرفته ايد ،به طور شايسته بپردازيد .و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خداوند به آنچه انجام می دهيد بيناست. کمترين زمان حمل بچه از نظر قرآن شش ماه است. ررلرر سنگينی و همررينرر حداررقلرر تح م بچه،توسط مادر مشقت بسياری دارد چه رسد به اينکه نه ماه اين سنگينی تحمل شود. نمونه تفسير نقلی و جری و تطبيق في الكافي عن الصادق عليه السلم قال ل قما حملت فاطمة بالحسين عليهما السلم جاء جبرئيل عليه السلم الى رسول اقل صقلى اقل عليه و آله فقال اقن فاطمة ستلد غلمما تقتله اقمتك من بعدك فلما حملت فاطمة بالحسين عليهما السلم كرهت حمله و حين وضعته كرهت وضعه ثم قال لم تر في الدنيا اقم تلد غلمما تكرهه و لكقنها كرهته لما علمت ا قنه سيقتل قال و فيه نزلت هذه الية و في رواية اخرى ث قم هبط جبرئيل فقال يا محمد ا قن ر قبك يقرؤك السلم و يبقشرك بأقنه جاعل في ذقريته المامة و الولية و الوصقية فقال اقني رضيت ثم ب قشر فاطمة بذلك فرضيت قال فلو ل ا قنه قال أصلح لي في ذقريتي لكانت ذقريته كقلهم ائ قمة قال و لم يرضع بالحسين عليه السلم من فاطمة و ل من أنثى كان يؤتى به النبقي صقلى ا قل عليه و آله فيضع إبهامه ص منها ما يكفيه اليومين و الثلث فنبت لحم الحسين عليه في فيه فيم ق السلم من لحم رسول اقل صقلى ا قل عليه و آله و دمه و لم يولد لسقتة أشهر اقل عيسى بن مريم عليه السلم و الحسين عليه السلم. تفسير صافی ،فيض کاشانی ،جلد 5صفحه 14 و في ارشاد المفيد رووا ا قن عمر اتي بامرأة قد ولدت لسقتة أشهر فهقم برجمها فقال له امير المؤمنين عليه السلم ان خاصمتك بكتاب اقل خصمتك ا قن ا قل تعالى يقول نو نحرمله ه نو فصالهه نثلهثونن نشرهرام يقول نو ارلوالدا هت هيررضرع نن أنرولندهه نن نحرولنري ن كاملنري ن لنم رن نأراند أن رن هيت نم النرضانعنة لسنتين و كان حمله و فصاله ثلثين شهرما كان الحمل منها سقتة أشهر فخ قلى ع مر سبيل المر أة و ث بت الح كم بذ لك يع مل به الصحابة و التابعون و من أخذ عنه الى يومنا هذا. الستيعاب في معرفة الصحاب جلد 1ص 331 ابن عبد البر سمط النجوم العوالی فی انباء الوائل و التوالی ج 1ص 392 العصامی الرياض النضره فی مناقب العشره ج 1ص 265 المحب الطبری .3معرفى جهانهاى فراطبيعى ويژگى ديگر قرآن اين است كه ذهن و ضمير كنجكاو ب شر را به جهان ها و موجودات فراطبيعى و ارتباط و تأثير و تأثر ميان آنها و جهان مادى معطوف نموده است. از اين رو ،تصويرى كه قرآن از هستى و موجودات آن رردرر ،بهمراررتبرر گستردهتر و ررارررن مىن ه پرريشرر روى ان س پيچيدهتر از آن چيزى است كه در قلمرو حواس محدود و جزئىنگر بشر قرار دارد .آيات قرآن در باره عرش، روح ،فرشتگان ،جن و عوا لم ملكوت ،امر ،برزخ و قيامت از اين دستاند .بىشك آگاهى صحيح از محتواى بل ند اينگو نه آيات در گرو تشر يح و تف سير روشمند .4ژرفاى نامحدود ويژگى ديگرى كه قرآن را از متون ديگر ممتاز مىسازد ،ژرفاى پايانناپذير آيات آن است .قرآن افزون بر معارف ارزشمندش كه در قا لب ظوا هر و ساختار ترك يبى جملت است ،معارف و پيامهاى رهرر دارد كه در ب ستر زمان و با رزرر در خود نهف ت ب سيارى را ن ي انديشهورزى همهجانبه در آيات آشكار مىگردند. پيامبرگرامى اسلم صلى ال عليه و آله مىفرمايد :إنن لرلقرآن نظرهرام نو نبرطنما نو لنبرطنه نبرطرن إنلى نسربنعة أنربهطضن: براى قرآن ظاهرى است و باطنى ،و براى باطن آن ]نيز[ باطن ديگرى است تا هفت بطن علوه بر پيامبر صلى ال عليه و آله ،جانشينان راستين آن حضرت نيز بر اين مطلب تأكيد بسيار نموده و ذهن مؤمنان ژرفانديش را به اين ويژگى مهم معطوف ساختهاند .تأكيد قرآنكريم بر ژرفانديشى و تدبر در آيات نيز درحقيقت آگاهى دادن به ژرفاى نامحدود اين كتاب آسمانى است. علم دريافتن باطن رررنر را تأويل قر آ گويند نه تفسير .5جهانشمولى و ابديت انديشه جهانى و جاودانه بودن فروغ هدايت قرآن ،از اصول بنيادينى است كه همه مسلمانان از آغاز ظهور اسلم تا به امروز بر آن متفقاند .اين باور -كه در عمق جان و انديشه مسلمانان خوش نشسته -پيش از هر چيز برخاسته از اعلم آشكار و بدون ابهام خود قرآن است: نو نما ههنو إنل ذركرر لرلنعانلمينن. و اين كتاب الهى جز ذكر براى جهانيان چيز ديگرى نيست. نتنبانرنك النذى ننزنل ارلهفررنقانن نعلى نعربده لنيهكونن لرلنعانلمينن نذيرام. بزرگ ]و خجسته[ است كسى كه بر بنده خود ،فرقان ]كتاب جداسازنده حق از باطل[ را نازل فرمود ،تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد. هقرل يا أقينها النناهس إمنى نرهسوهل انل إلنريهكرم نجميعما. بگو :اى مردم ،من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم. با توجه به ويژگى جهانشمولى و ابديت قرآن ،لزم مىآيد كه آيات قرآن متناسب با نيازهاى معرفتى و معيشتى عصرها و نسلها شرح و تفسيرى نوين بيابد تا بسيارى از زواياى جديد زندگى بشر از پرتو قرآن محروم .6فصاحت و بلغت بىنظير قر آن گر چه پيام ها و معارف خود را در ساختار زبان و واژگان عربى عرضه داشته ،در انتخاب ،تركيب ،چينش و پردازش كلمات و جملت خود چنان ظرافتهايى را مورد توجه قرار داده كه باعث شده متن قرآن در بالترين سطح فصاحت ررهرر انواع مجازها، ررتررر قرار گيرد .زبان عرب ك و بل غ استعارهها ،كنايهها ،اشارهها ،تشبيهها ،رمزها و ضربالمثلها را در خود دارد ،ا گر وسيله انتقال معارف ناب و ژرف وحيانى گردد و به اوج فصاحت و بلغت رسد ،بهيقين سخن آن سرشار از دقتهاى واژهشناخ تى و ظرافتهاى مفهومى خواهد بود .افزون بر اين ،قرآن براى بيان معارف و معانى موردن ظر خود ،از بيشتر ين ظرفيت الفاظ و جملت بهره جسته است .بىشك راهيابى صحيح به معارف نهفته در چنين لکم فی القصاص حيات يا اولی اللباب )قرآن( القتل انفی للقتل)ضرب المثل عرب( مقاله »بررسی آيات قصاص و وجوه حياتبخشی آن در قرآن« حميدرضا نوری فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات تفسيری شماره 21بهار 94 .7اشارهها و نشانهها باآنكه قرآن پيامهاى هدايتبخش خود را آشكارا و بهصراحت اعلم داشته، درعينحال معارف و مفاهيم بلندى را نيز در قالب اشارههايى ظريف بيان كرده است. اشارات تاريخى به سرگذشت امتهاى پيشين ،اشارههاى علمى به اسرار آفرينش هستى و همچنين چگونگى سير تكوين جسم و جان آدمى و نيز اشارات اخلقى به ظرافتها و حساسيتهاى سير و سلوك ،همگى صدها نكته باريكتر از مو در خود جاى دادهاند .دستيابى به مفاهيم نهفته در اين اشارات ،در گرو بررسى عالمانه آيات وحى و تدبر در آنها از يك سو ،و برخوردارى از دانشهاى تاريخى و تجربى و اخلقى از سوى ديگر است. افزون بر اين ،گاه در آياتى از قرآن واژههايى بهكار رفته كه به يك عادت يا رسم جاهلى آن روز اشاره دارد؛ ازقبيل نسىء يا ورود به خانهها از پ شت ديوار.آگا هى دق يق از محتواى اينگو نه آيات نيازم ند تحقيق و دانستن عادات و رسوم عصر جاهليت است. »إن نما الننسىهء زنياند ةر فى ارلكرفر :جز اين نيست كه جابهجا كردن ]ماههاى حرام[ فزونى در كفر است) «.توبه )(.37 :(9 نسىء يكى از عادتهاى جاهليت بود؛ بدينبيان كه مردم آن عصر، ماههاى حرام را تغيير مىدادند و حكم ماه حج را در هر سه سال، سالى ده روز به ماه بعد مىانداختند .ماههاى حرام كه جنگ و خونريزى در آنها حرام شده ،عبارت است از :رجب ،ذىالقعده، ذىالحجة و محرم. »نو لن ريس ارلبقر ب نأن نترأهتوا ارلهبهيو نت م رن هظههور نها :و نيكى آن نيست كه از پشت خانهها درآييد) «.بقره )(.189 :(2 در ميان گروهى از اعراب جاهلى رسم چنين بود كه وقتى در احرام حج بودند ،اگر نيازى پيشمىآمد كه به خانههايشان بروند، از در خانه ها وارد نمىشد ند ،بل كه از پ شت ديوار ها )با كندن ديوار( وارد مىشدند .اسلم از اين عمل نهى كرد و آنان را به دخول از درها امر فرمود. شرايط مفسر .1آشنايى با زبان و ادبيات عرب: تحصيل اين شرط مستلزم فراگيرى علم لغت ،صرف و نحو ،اشتقاق ،معانى و بيان و قرائت است .بىشك آشنايى با اين علوم بهگونهاى كه فهم زبان عرب را تسهيل نمايد ،گام نخست در راه شناخت معارف قرآن به شمار مىآيد .2شناخت اسباب نزول: مراد از ا سباب نزول ،حوادث ،وقا يع و پرسشهايى است كه در عصر نزول وحى رخ داده و به تناسب آنها آياتى نيز بر پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله نازل شده ا ست .اگر مف سر از اين حوادث آگا هى كافى و دقيق نداشته باشد ،در تفسير اين گروه از آيات با مشكل جدى روبهرو خوا هد شد .از آن جا كه شنا خت اسباب نزول فقط از طريق روايات و نقلهاى تاريخى ممكن است، د قت در اعتبار ا سناد اينگو نه نقل ها و از سويى تكيه نكردن بر نقلهاى غيرمعرربتررر و تناقضآلود ،بسيار نمونهاى از اسباب نزول ميبدى در تف سير كشفال سرار در باره سبب نزول آ يه 85سوره اسراء چنين مىگويد: »كاروان قريش از مكه به شام مىشد به تجارت ،و گذرگاه ايشان مدينه بود .چون آنجا رسيدند ،از جهودان مدينه پرسيدند از كار محمد صلى ال عليه و آله و حال او كه شما در وى چه گوئيد و در كتاب شما از نرع ت وى چيست؟ ايشان گفتند :او را از سه چيز پرسيد :از اصحاب كهف و از ذوالقرنين و از روح .اگر قصه اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب دهد ،پيغامبر است و اگر نگويد ،پيغامبر نيست و اگر از روح جواب دهد و بيان آن كند پيغامبر نيست و اگر جواب ندهد و بيان نكند ،پيغامبر است .پس چون به مكه بازآمدند ،از رسول خدا صلى ال عليه و آله از هر سه پرسيدند .قصه اصحاب كهف و ذوالقرنين در سوره »الكهف« فرودآمد از آسمان ،و ايشان را بيان كرد و در روح سخن نگفت تا جبرئيل آمد و آيت آورد :نو نيسنئهلوننك نعن القروح هقل القروهح مرن أنرمر نرمبى نو نما هأوتيهترم منن ارلعرلم إنل نقليمل. تفاوت سبب نزول وشأن نزول اگر مسئله مبهمی پيش آيد )زمان حال نزول( و يا اتفاقی رخ بدهد و آيه در مقام شرح و توضيح آن برآيد ،سبب نزول گويند و اگر قرآن نازل شود تا شأن چيزی را روشن سازد در ظرف زمانی خود آن موضوع) زمان قبل از حال نزول( ،شأن نزول گويند مانند اکثر قصص و اخبار اقوام گذشته و انبياء عظام که در اثر تحريفاتی قداست آنان زير سئوال رفته و چهره آنان مشوه شده است نظير قصه حضرت ابراهيم عليه لسلم حضرت يوسف عليه السلم و قصه حضرت موسی عليه السلم و بنی اسرائيل .3آگاهى از روايات ،سنت و سيره پيامبر صلى ال عليه و آله و اهلبيت عليهم السلم: سنت ،مر جع شنا خت و آگاهى از جزئيات و احكام تفصيلى بسيارى از فرايض است كه اصول آنها در آياتى از قرآن تشريع گرديده و جزئيات آنها نيز در روايات آمده ا ست .بسيارى از احكام نماز ،زكات، ررجررر ،معاملت ،نكاح و .از اررينرر قبيلاند. روزه ،ح شناخت مفسر از سنت معتبر موجب مىشود فهم دقيقى از اين آيات بهدست آورد. افزون بر اين ،آگاهى از روايا رت راه را براى شناخت .4شناخت علوم قرآن: آگاهى از علوم قرآن به منزله ابزارى است كه ررمرر روشمررندرر معارف قرآن را هموار مىكند. فه شناخت مقاصد وحى ،آيات و سورههاى مكى و مدنى ،تاريخ قرآن ،كيفيت نزول وحى ،محكم و متشا به ،تف سير و تأو يل ،نا سخ و منسوخ و . ازجمله همين علوم است .با شناخت اين علوم، مف سر قر آن با فضاى ك لى حا كم بر قر آن آشنا مىشود و همين امر او را در رسيدن به معارف ناسخ و منسوخ در قرآن نيا أنقي نها النذي نن آنمهنوا إنذا ننانجريهت هم النرهسولن ه صندنقمة نذلنك م ك نفنقمدهموا نبري نن نيند ري نرجنوا ر ن نخريرر لنهكرم نوأنرطنههر نفإن لنرم نتجهدوا نفإنن انلن مجادله 12 نغهفورر نرحيرم أنأنرشنفرقهت رم نأن هتنقمدهموا نبري نن نيند ري نرجنواهكرم صندنقاضت نفإرذ نل رم نترفنعهلوا نونتا نب ا نله نعنلريهكرم ن ن ن ن ه ن ن ن ن صلة نوآتوا الزكاة نوأطيهعوا نفأقيهموا ال ن انلن نونرهسونل ه نوانله نخبيرر بنما نترعنمهلونن .5پرهيز از پيشداورى: راهيابى به مقاصد وحى مستلزم آن است كه فضاى ذهن مفسر پيش از تحقيق و كاوش همهجانبه در آيات وحى و ساير منابع ،در اشغال آرا و ديدگاههاى ديگر قرار نگرفته باشد؛ زيرا در اين صورت آراى پيشين راه را بر تحقيق- به معناى واقعى -مسدود ساخته ،مفسر را از دستيابى به حقيقت بازمىدارد. برخى از انديشمندان بر اين باورند كه مراد از »تفسير به رأى« -كه مورد مذمت شديد پيامبرگرامى صلى ال عليه و آله قرار گرفته -اين است كه مفسر ابتدا طبق ميل خود ديدگاه مشخصى را به ديده قبول تلقى ،و سپس آيات قرآن تحريف در اصطلح به هفت معنى آمده است: .1تحريف در دللت كلم؛ يعنى تفسير و تأويل ناروا ،به گونهاى كه لغت ،وضع و قرينهاى بر آن دللت نداشته، صرفا طبق دلخواه آن را تفسير و تأويل نموده باشند .لذا اين گونه تأويل غير مستند را تأويل باطل و تفسير به رأى مىشمرند .پيغمبر اكرم فرموده است» :من فقسر القرآن برأيه فليتبقوأ مقعده من النار«) ،هركه قرآن را صرفا طبق دلخواه خود تفسير كند ،بايد جايگاه خود را در آتش مشقخص سازد(. .2آيه يا سوره را برخلف ترتيب نزول در مصحف ثبت كردن؛ درباره سورهها اين گونه جابهجايى صورت گرفته است ،ولى در آيات احتمال آن بسيار كم است. .3اختلف قرائت كه برخلف قرائت مشهور باشد. .4اختلف در لهجه؛ هريك از قبايل عرب ،لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلف لهجه قريش قرآن را تلوت مىكردند در حالى كه قرآن به لهجه قريش نازل شده بود البته پيغمبر اكرم اين اختلف لهجهها را اجازه مىفرمود .حديث »نزل القرآن على سبعة احرف« ناظر به اختلف لهجههاست. .5تبديل كلمات ،يعنى لفظى را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جايگزين كردن؛ گويند عبد ال بن مسعود تعويض كلمات را جايز مىدانست و كلمات سخت و دشوار قرآن را به كلمات سهل و آسانتر مبدل مىكرد ،به شرط آنكه به اصل معنى صدمه وارد نكند. .6در قرآن مطلبى را افزودن؛ از ابن مسعود روايت شده است كه برخى كلمات را به عنوان تفسير در خلل آيه مىآورد تا مراد آيه را روشنتر سازد ،چنانكه در آيه تبليغ ،جمله »إ قن عليا مولى المؤمنين« را زياد نموده است و آيه را چنين مىخواند» :يا أنقينها النرهسوهل نبلمرغ ما أهرنزنل إلنرينك مرن نرمبنك -ان عليا مولى المؤمنين -نو إرن لنرم نترفنعرل نفما نبلنرغنت رسالننتهه« .7كاستن از قرآن؛ تاريخ قرآن ،محمد هادی معرفت ،ص157 : .6جامعنگرى: دستيابى به مقاصد وحى مستلزم نگرش جامع به آيات قرآن و تحقيق همه جانبه در آنهاست و اين بدان سبب است كه مجموعه قرآن ،كلم واحدى است كه خالق هستى بهمنظور هدايت آدميان بهتدريج -با رعايت مصالح امت اسلمى و شرايط حاكم بر فضاى نزول -در اختيار آنان نهاده است. اين امور به طور طبيعى مقولههايى ازقبيل اطلق و تقييد ،عام و خاص، من سوخ و نا سخ ،اجمال و تف صيل و .را در قر آن پد يد آورده است؛ مقولتى كه وجود آنها به معناى ارتباط و پيوند مفهومى آيات قرآن با يكديگر است .با توجه به اين حقيقت ،راهيابى صحيح به مقاصد برخى آيات در گام نخست در گرو آگاهى از ساير آيات و داشتن نگرشى جامع به مجموعه قرآن است .درحقيقت مىتوان گفت اين قرآن است كه خود را تفسير مىكند .امامعلى عليه السلم در بخشى از سخنان خود در توصيف ض و نيرشههد نبرع ه قرآن مىفرمايد» :نيرنط هق نبرع ه ض :بعضى ضه نع نلى نبرع ض ضه بنبرع ض از قر آن به و سيله بع ضى دي گر سخن مىگو يد و بعضى از قرآن بر .7اطلع و آگاهى از آثار پيشينيان: سخنان صحابه از آن رو كه خود شاهد نزول وحى بودهاند ،همواره در نگاه انديشمندان قرآنى از ارزش واليى برخوردار بوده و تابعين )نسل پس از صحابه( نيز از آن جهت كه اين سخنان را بىواسطه از صحابه دريافت داشته و منتقل نمودهاند ،مورد توجه قرار گرفتهاند. مراد از اين شرط آن است كه مفسر قرآن از آرا و تفاسير پيشينيان و همچنين از شيوه آنان در تدبر و تحليل مفاهيم و مقاصد آيات آگاه گردد و با نگرشى همهجانبه به تفسير روى آورد ،نهآنكه مجموعه آراى پيشينيان را به ديده قبول تلقى نموده ،در حصار همان آرا متوقف بماند. تنها چهار نفر از صحابه تفسيرهائی در زمينه آيات قرآن دارند: .1حضرت اميرالمومنين علی عليه السلم .2ابن عباس .3ابن مسعود .4ابی بن کعب و تابعين عبارتند از : .1سعيد بن جبير .2سعيدبن مسيب .3مجاهدبن جبر .4طاوس بن کيسان .5عکرمه مولی ابن عباس .6عطاء بن ابی رباح .7ابان بن تغلب .8عطاء بن سائب .9حسن بصری .10 علقمه بن قيس .11محمدبن کعب .12ابوعبدالرحمن السلمی.13مسروق بن الجدع .14 اسود بن يزيد .15مره الهمدانی .16عامر الشعبی .17عمروبن شرحبيل .18زيد بن وهب .19ابوشعثاء کوفی .20ابوشعثاء ازدی .21اصبغ بن نباته .22زقر بن حبيش .23ابن ابی .8آگاهى از علم منطق: از آن روى كه تفسير قرآن مبتنى بر انديشهورزى در كلم خداوند و سپس اظهارنظر و انتساب آن به خالق هستى است ،مىبايد مفسر قرآن پيش از ورود به اين عرصه خطير به فراگيرى علم منطق و هر علمى روى آورد كه فكر و انديشه را از خطا و مغالطه در امان ،و به حكمت و برهان رهنمون مىسازد .آشنايى با اينگونه علوم سبب مىشود مفسر در برداشت از آيات ،از روش صحيح و مبت نى بر قوا عد علمى بهرهمند گردد و با اطمينان بيشترى به تفسير بپردازد. .9آگاهى از ساير علوم: بىگمان آگاهى مفسر از آنچه در حوزههاى علومانسانى و تجر بى مورد كاوش دانشمندان قرار گرفته ،راه را براى درك معارف بل ند و حى در ب سيارى از آيات هموارتر مىسازد. اهميت اينگونه شناختها از آن روست كه از يك سو بسيارى از آيا رت مؤمنان را به مطال عه طبيعت و موجودات آن فراخواندهاند و از ديگر سو خود قرآن نيز در اين زمينه ررررر داشررتهرر است .پژوهشهاى معارف فراواررنىرر را عرررهض انجامشده در علومان سانى ،تجر بى و روانشنا سى بهويژه آنچه در عصر جديد به انجام رسيده ،از اسرار فراوانى از طبيعت ،موجودات و پديدههاى آن پرده برداشته است .از .10رعايت دورانديشى و احتياط معقول: وسعت و ژرفاى وحى آسمانى و مفاهيم آن رربرررب ظراررفترر و پرمخاطره شدن فهم و س اظهارنظر در آيات قرآن شده است .اين امر به طور طبيعى دقت و احتياطى معقول را در انديشهورزى و تفسير قرآن مىطلبد .پرهيز برخى صحابه از ورود به عرصه تفسير و ررنر شارريدرر بيشتر رررررر در آيات قر آ اظهارن ظ بهمنظور رعايت همين اصل بوده باشد. عمر بن خطاب آياتى چند از سوره عبس را خواند تا رسيد به آيه »فلنينظر صقبا ،هث نم نشنقرق ننا ا ر ن ض نش ققا ،نفنأرننبرتنا فيها لرر ن صنبربننا ارلما نء ن ارلرنساهن إلى نطعام ه ،أنننا ن نح قبا ،نو عننبما نو نق ر ضبما ،نو نزريهتونما نو نرخمل ،نو نحدائ نق هغرلبما ،نو فاكنه مة نو أنقبا ،نمتاعما نلهكرم نو ن لرنعامهكرم« » .ما آب را فروريختيم ،سپس زمين را شكافتيم ،پس در آن دانه رويانديم و انگور و سبزى و زيتون و درخت خرما و باغها كه درختان بزرگ دارد و ميوه و ? ،كه ما يه برخوردارى براى شماست و براى چهارپايان شما«. آنگاه گفت :معناى )فاكهه؛ ميوه( را فهميدم ،ولى )أ قب ( يعنى چه؟ اندكى در خود فرورفت و سپس گفت :اى عمر! اين گونه سؤالت تكلف و خود را به دشوارى انداختن است ،چه گزندى به تو رسد اگر معناى )أقب( را ندانى؟ از آنچه در قرآن براى شما به طور روشن بيان شده ،پيروى نموده و بدان عمل نماييد و آنچه را نمىتوانيد بفهميد به خداوند واگذاريد! همچن ين روا يت شده كه ق بل از ع مر ،از ا بو ب كر درباره تف سير ا ين آيه پرسيدند؛ در جواب گفت» :كدام آسمان بر من سايه افكند و كدامين زمين مرا بر روى خود نگاه دارد ،آنگاه كه درباره كتاب خدا سخنى ندانسته بگويم« الدیر المنثور ،ج ،6ص .317المستدرك ،ج ،2ص .514 در كتاب ارشاد مفيد است كه از ابابكر سؤال نمودند از مفاد آيه )نو فاكنهمة نو أنقبا( معنى آنرا ندانسته پاسخ گفت چگونه آسمان بر من سايه افكند و كدام سرزمين مرا حمل نمايد و چگونه خواهد شد كه بگويم در كتاب قرآن كريم مفاد بعض آيات را نميدانم اما فاكهة مفاد آن آشكار است و اما كلمة اقب ،پروردگار عالم است. مقاله و پاسخ ابابكر به اميرمؤمنان عليه السلم رسيد فرمود: سبحان ا قل چگو نه نميدا ند كه مع نى اقب عبارت از چراگاه حيوانات است و آيه )نو فاكنهمة نو أنقبا( اعلم نعمت است بر مردم و آنچه صرف غذا نمايند و نيز براى خوراك حيوانات اهلى آماده فرموده است. محمدحسين حسينی همدانی ،انوار درخشان جلد 17ص 362 منابع تفسير .1قرآن: همانگونه كه پيشتر آمد ،قرآن خود روشنگر و مفسر خويش است؛ بهگونهاى كه پارهاى از آن پارهاى ديگر را بازنموده ،مراد الهى را در اختيار انسان مىنهد .از اين رو، اولين و اصيلترين منبع تفسير ،خود قرآن است كه مفسر بايد آن را بر هر منبع ديگرى مقدم بدارد. .2سنت: سنت معتبر از آن جهت كه شرح و تبيين قرآن به شمار مىآيد ،دومين منبع اصيل تفسير است؛ آنسان كه بدون توجه به آن ،جزئيات و فروعات بسيارى از فرايض كلى مانند طهارت ،نماز ،زكات ،روزه ،حج ،معاملت و .هرگز روشن نمىگرددافزون بر اين ،مراجعه به روايات معتبر ،شيوه صحيح تفسير قرآن را نيز براى مفسر آشكار مىسازد كه اين خود به تفسير روشمند -در بستر سيال زمان -كمك شايانى مىكند. .3عقل: عقل نيز با دستمايه كتاب و سنت ،منبع ديگرى براى تفسير قرآن است .مراد از عقل، عقل برهانى است كه با اتكا بر يقينيات به نتيجه قطعى و مطابق با واقع مىانجامد .عقل برهانى از گزند وهم ،تخيل و سفسطه در امان است .از همين رو ،نتيجه حاصل از عقل برهانى هرگز با ظواهر و ژرفاى قرآن در تنافى نخواهد بود. تفسير به رأى درصورتىكه مفسر واجد شرايط پيشين نباشد و يا در تفسير آيات ،منابع سهگانه كتاب، سنت و عقل را مرجع خود قرار ندهد ،نمىتوان كار او را تفسيرى ضابطهمند دانست .در روايتى از پيامبراسلم صلى ال عليه و آله نقل شده كه خداوند فرمود» : وما آومون لبى وممن وفلسور لبورمأليله وكوللمى: هر كس كلم من ] /قرآن[ را با رأى خود تفسير كند ،به من ايمان نياورده است«. و نيز در روايت ديگرى از پيامبر صلى ال عليه و آله چنين مىخوانيم: » وممن وقاول لفى املنقرآلن لبورمأليه وفوقمد وكوفور: هر كس در قرآن با رأى خود سخن بگويد ،بهيقين كافر شده است«. اين مطلب با تعابير گوناگون ،در سخنان اهلبيت عليهم السلم نيز مورد تأكيد قرار گرفته است .انديشمندان قرآنى با الهام از همين روايات ،تفسير بىضابطه قرآن را »تفسير به رأى« نام نهاده و همواره در آثار تفسيرى و علوم قرآنى خود ،مردمان را از آن برحذر داشتهاند. در چيستى »تفسير به رأى« گرچه آراى متعددى مطرح گرديده ،آنچه بهوضوح از متن روايات بر مىآيد ،اين است كه تفسير ناصواب و مذموم از ديدگاه پيامبر صلى ال عليه و آله و اهلبيت عليهم السلم تفسيرى است كه مبناى آن تنها »رأى« و »نظر شخصى« مفسر باشد و در آن هيچ معيار ديگرى ازقبيل روايات ،شأن نزول ،ديدگاه مفسران پيشين ،قواعد تفسير و .لحاظ نگردد .علمه طباطبايى در تحليل معناى اين روايات مىگويد: اضافه شدن كلمه »رأى« بر ضمير »ه« ] /برألي له [ به معنى اختصاص ،انفراد و استقلل عمدهترين عوامل تفسير به رأى عبارت است از: .1تكيه بر حدس و گمان شخصى در تحليل معناى آيات؛ .2گرايش ها و حب و بغضهاى شخصى ،فرقهاى، مذهبى و كلمى؛ .3علمزدگى و تكيه بر فرضيههاى علمى بدون توجه به اصول ،شرايط و قواعد تفسير صحيح قرآن. مراحل تحقيق موضوعی در قرآن 149 تفسير موضوعی نهج البلغه ترتيب ورود به تفسير موضوعی قرآن .1انتخاب موضوع و مسئله .2تعيين واژه هائی)عربی( که بطور مستقيم يا غيرمستقيم به معنای موضوع اشاره می کند. .3مرور تمامی قرآن از ابتدا تا انتها و استخراج آياتی که از آن واژه ها ذکری بميان آورده است. .4دسته بندی آيات يادشده از نظر هدف آيه .5نتيجه گيری و بدست آوردن مراد الهی از آيات )تفسير( بعنوان نمونه : .6انتخاب موضوع خالقيت و مسئله خالقيت خداوند دارای چه خصوصياتی است؟ .7تعيين واژه »خلق« و مشتقات آن )خلق ،خالق ،مخلوق ،خلقنا ،خلقت و (. و »بدع« و مشتقات آن )بديع ،مبدع و (. .3مرور قرآن و استخراج آيات خلق و بدع مانند »اقرء بسم ربک الذی گوستاو فلوگل دارای تحصيلت در رشته الهيات و فلسفه و زبانهای شرقی کتاب نجوم الفرقان او اولين فهرست لفظی آيات قرآن و مبنای کتاب معجم القرآن فؤاد عبدالباقی گرديد. استشراق علمی 151 ژول لبوم تفصيل آيات القرآن الکريم • کتاب تفصيل .معجم موضوعی قرآن است •لبوم زبان عربی نميدانسته و کتاب تفصيل .را رروررری قرررآنرر اثر ررهرر فران س ررترررفاده از ترج م ررابرر ا س کازيميرسکی لهستانی ،نگاشته ! • عل مه شعرا نی در مقد مه تف صيل از لبوم به خوبی ياد کرده است. استشراق علمی 152 وا ژه »خ لق« و مشتقا تش 261بار در قرآن بهكار رف ته كه در پارهاى موارد به توصيف آفرينش و بيان ابعاد آن پرداخته شده و در برخى موارد ن يز »خا لق« بودن خدا پايه معارف و اوامر الهى قرار گرفته است. اولين نويسنده معجم الفاظ و کشف اليات قرآن، گوستاو فلوگل آلمانی است کتابی با عنوان نجوم القرآن نگاشت .کتاب تفصيل آيات القرآن الحکيم ن يز در هم ين زمي نه از ژول لبوم فرانسوی ررتررر .بعدرراهررر محمدفؤاد عبدالباقی نوشررتهرر شده ا س تفاسیری که به ترتیب نزول سوره های قرآن نگارش یافته است: .1تفسیر التفسیر الحدیث تألیف محمد عزت دروزه سوری .2تفسیر بیان المعانی تألیف عبدالقادر ملحاویش آل غازی سوری محمد عزت دروزه به قدسيت ترتيب مصحف شريف اذعان دارد و بيان مىكند از آن روى كه سيره نبوى با اين روش آسان فهمتر است به چنين اقدامى دست زده و از آن روى كه تفسير ،مصحفى مستقل براى مطالعه عبادى به شمار نمىآيد اشكالى در اين كار نمىبيند. با اين وصف استفتاى دو تن از علماى سوريه مبنى بر عدم منع اينگونه تفسير را همراه خود مىكند .علوه بر آن وجود رواياتى مبنى بر تفسير برخى سور بدون ترتيب مصحف و وجود تف سيرى از ع لى) ع( بر ا ساس ترت يب نزول ،او را بر ا ين ا مر مصمم مىدارد، خصوصا كه انگيزه خود را خدمت به قرآن مىداند. وى در بيان انگيزه خود مىنويسد »:از خداوند خواستم مرا توفيق دهد تفسيرى بنويسم كه شامل تمام قرآن گردد) در كنار كتب قبلى ايشان كه هر كدام تفسير بخشى از قرآن محسوب مىشوند( و بيان كننده حكمت تنزيل ،با بررسى معانى و مبادى قرآن و مطالب عام آن به شيوه جديدى باشد كه نياز امروز عصر ما را برآورده سازد. التفسير الحديث شيوهاى عقلى ،اجتهادى با رويكرد اجتماعى دارد و سعى نموده تعصب مذهبى را نمايان نكند ،از اين روى در رديف تفاسيرى كه در صدد تقريب بين المذاهب باشند ،قرار مىگيرد

38,000 تومان