پاورپوینت
آموزشادبیات و زبان

پاورپوینت بوستان سعدی باب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه

توضیحات: پاورپوینت بوستان سعدی باب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه تعداد اسلاید: 11 سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲ - گفتار اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه زبان درکش ای مردِ بسیار‌دان که فردا قلم نیست بر بی‌زبان صدف‌وار گوهرشناسانِ راز دهان جز به لؤلؤ نکردند باز فراوان‌سخن باشد آکنده‌گوش نصیحت نگیرد مگر در خموش چو خواهی که گویی نفس بر نفس حلاوت نیابی ز گفتارِ کس نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن نینداخته تأمّل‌کنان در خطا و صواب به از ژاژخایانِ حاضر‌جواب کمال است در نفسِ انسان سخُن تو خود را به گفتار ناقص مکُن کم‌آواز هرگز نبینی خجل جوی مشک بهتر که یک توده گل حذر کن ز نادانِ ده‌مَرده‌گوی چو دانا یکی گوی و پرورده گوی صد انداختی تیر و هر صد خطاست اگر هوشمندی یک انداز و راست چرا گوید آن چیز در خفیه مرد که گر فاش گردد شود روی‌زرد؟ مکن پیشِ دیوار غیبت بسی بود کز پسش گوش دارد کسی درونِ دلت شهربند است راز نگر تا نبیند درِ شهر باز از آن مردِ دانا دهان‌دوخته‌است که بیند که شمع از زبان سوخته‌است با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی پاورپوینت بوستان سعدی باب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه تعداد اسلاید: ۱۱

صفحه 2:
بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی عبد الرحمان شرفکندی متخلص زار متجم کناب قانون ین سیناسدر کتاب خاطراتش می نویسد: بچه که بودم کتاب گلستان وبوستان می خواندم پدرم می گفت پسرم: " سعدی را در هفت سالکی می خوانند " ودر هفتادسالگی درکش می کنند : پدر اگربه هفتاد سال نرسم چه؟

صفحه 3:
پوستان سحدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه زبان درکش ای مرد بسیاردان که فردا قلم نیست بر بی‌زبان |

صفحه 4:
صدفوار گوهرشناسان راز دهان جز به لوْلو نکردند باز فراوان‌سخن باشد آکنده كوش نصیحت نگیرد مگر در خموش ۱ ۱ 7

صفحه 5:
پوستان سعدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی ‎٩‏ چو خواهی که گوبی نفس بر نفس حلاوت نیابی ز گفتار کس ‏نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن نینداخته ‎۱ ‎۱ ‎7 ‎ ‎

صفحه 6:
پوستان سحدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی ‎Gls Jali‏ در خطا و صواب به از ژاژخایان حاضر جواب ‏کمال است در نفس انسان ‎be‏ ‏تو خود را به كفتآر ناقص مک ‎ ‎

صفحه 7:
پوستان سحدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی { كمآوازهركز نبينى خجل = جوى مشك بهتر كه يك توده كل حذر کن ز نادان ده‌مرده‌گوی چو دانا یکی گوی و پرورده گوی

صفحه 8:
پوستان سعدی در پاب هفتم الدر فضیلت خاموشی صد انداختی تبر و هر صد خطاست | اکر هوشمندی یک انداز و راست چرا كويد آن چیز در خفيه مرد كه كر فاش کردد شود روی‌زرد؟ ۱ ۱ 7

صفحه 9:
پوستان سعدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی مکن پیش دیوار غیبت بسی بود كز يسش كوش دارد كسى درون دلت شهربند است راز نگر تا ببیند در شهر باز ۱ ۱ 7

صفحه 10:
پوستان سعدی در پاب هفتم اندر فضیلت خاموشی از آن مرد دانا دهان‌دوخته‌است که بیند که شمع از زبان سوخته‌است

صفحه 11:

بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی پاورپوینت بوستان سعدی باب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه تعداد اسالید11 : بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی عبد الرحمان شرفکندی متخلص به هه ژار –مترجم کتاب قانون ابن سینا-در کتاب خاطراتش می نویسد: بچه که بودم کتاب گلستان وبوستان می خواندم پدرم می گفت پسرم: سعدی را در هفت سالگی می خوانند ودر هفتادسالگی درکش می کنند گفتم :پدر اگربه هفتاد سال نرسم چه؟ بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه زبان درکش ای مردِ بسیار‌دان که فردا قلم نیست بر بی‌زبان 1 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی گوهرشناسان راز ِ صدف‌وار دهان جز به لؤلؤ نکردند باز فراوان‌سخن باشد آکنده‌گوش نصیحت نگیرد مگر در خموش 2 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی چو خواهی که گویی نفس بر نفس حالوت نیابی ز گفتارِ کس نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن نینداخته 3 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی تأ ّمل‌کنان در خطا و صواب ژاژخایان حاضر‌جواب ِ به از نفس انسان سخُ ن کمال است در ِ تو خود را به گفتار ناقص مکُ ن 4 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی کم‌آواز هرگز نبینی خجل جوی مشک بهتر که یک توده گل نادان ده‌ َمرده‌گوی ِ حذر کن ز چو دانا یکی گوی و پرورده گوی 5 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی صد انداختی تیر و هر صد خطاست اگر هوشمندی یک انداز و راست چرا گوید آن چیز در خفیه مرد که گر فاش گردد شود روی‌زرد؟ 6 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی پیش دیوار غیبت بسی مکن ِ بود کز پسش گوش دارد کسی درون دلت شهربند است راز ِ نگر تا نبیند درِ شهر باز 7 بوستان سعدی در باب هفتم اندر فضیلت خاموشی از آن مردِ دانا دهان‌دوخته‌است که بیند که شمع از زبان سوخته‌است 8 پایان

21,000 تومان