صفحه 1:
مهارتهای کلاسداری
داستان های کوتاه
برای شروع کلاس درس
این داستان زنجیر
Gianni Rodari
اثر جانی روداری ___—
تعداد اسلاید ۶۰
صفحه 2:
3
2
2
2
2
3
2
2
2
3
3
2
2
2
3
صفحه 3:
a?
6 aS
۴ كه
6 qe
و
م
6 1
له 6 کت
ات نان gies 1 at
57 5 0 اا
كو امب :كناد ban?
۲ 2 یس ۳21
ده آموزه بونسکو 2:2 Zi a
صفحه 4:
1°
=
یکی از مهم ترین مهارت < و
های معلم در آموزش He
مهارت جلب توجه است. ز ۷
:
من برای شروع کلاس Boul
گاهی از يك ياوريوينت 2 a
که خودم تفیه کرده pow مب
>
بهره می گرفتم
>
eee ee ye wy any
صفحه 5:
no
5 8 6
TT
با با با با با با
معمول! محنوا خارج از کناب
دوسی بود
¢
6
۴
6
6
<
6
6
2-1
Sa
Sa
ca
اليا با با با لا لا با با با
صفحه 6:
an;
a ده ویژگی معلمان د
6 8
as آسروزی
6 3
at > از دیدگاه
۴ ل اه
an سازمان جهانی آموزش د
3
3 يونسخو
3
2
تعداد اسلایدهاه۱: . د
زرح
صفحه 7:
a?
6 aS
۴ كه
6 qe
و
م
6 1
له 6 کت
ات نان gies 1 at
57 5 0 اا
كو امب :كناد ban?
۲ 2 یس ۳21
ده آموزه بونسکو 2:2 Zi a
صفحه 8:
درس اول :
۱- معلمان موفق امروزی
آماده اند بگویند :
ما هم نمی دانیم اما باهم
می آموزیم.
3
3
2
2
2
3
2
2
2
3
2
2
2
2
2
زمممممممم ممم مم مم
صفحه 9:
رم
ممممممممممممم
nn
a
اننا ليا ليا ليا ليا ليا ليا ابيا نيا ابيا اليا انها أنيا ايا ليا
۲|درس دوم:
©- معمان امروزي مي دانند:
در وهله نخست معلم دانش آموزان
هستند
نه معلم کتب درسی
صفحه 10:
3
3
2
2
2
3
2
2
2
2
3
2
2
2
2
صفحه 11:
3
3
2
2
2
3
درس جشارم :
“© معلمان موفق امروزي مي دانند: 2
>
اثر گذاري بردانش آموزان بی انگیزه <
3 EN ie
5 نیز از اهداف مهم آنهاست.
صفحه 12:
3 6
a,
cma? ]درس ینجم :
a 6
GME, معمان موفق امروزي
3 6
اس مي دانند:
> 2
e.> زنك تفريح
3 6
# لاج و بازي حق مسلم كودكان است.
al,
راق
at,
al,
صفحه 13:
]درس ششم:
0 معلمان موفق امروزي
مي دانند برداشتن
از اهداف آنهاست.
صفحه 14:
Ce 3 ۳ 0 ۱
1 فق امروزي
ge 2۳
3 1 كليد قرن اخير
> ِ مي دانند 0
: مداوم ١
te يادگيري
>
€ 2
3 ع
car;
ردس
۳
car;
3
صفحه 15:
8 درس هشتم :
© معلمان موفق امروزي
مي دانند بايد فرصت هاي
مناسب براى احساس اصنيت در
دائش آموزان فراهم نمايند.
رم
ممممم ممم مم مم
صفحه 16:
درس نهم :
©- معلمان موفق امروزي
مي دانند
سهم هر دانش آموز
از يادكيري اهميت دارد.
دلیل موفقیت نظام آموزشی فنلاند
3
3
2
2
2
3
3
2
2
2
3
2
2
2
2
صفحه 17:
درس دهم :
1D معلمان موفق امروزي
مي دانند
آنها علاوه برنيازهاي علمي
نيازهاي معنوی واخلاقی را باید
مد نظر قرارمي دهند.
زمماممممممممممممم
ا 5 8 8 5 5 5 18 5 5 5 5 15
صفحه 18:
رم
زبان و ادبیات فارسی
ff نگارنده کتاب:به
آموزش بدبین نیستم
همکار افتخاری
از ده سال
۰
6
6
6
۰
6
6
6
3
6
3
6
cal
اننا ليا ليا ليا ليا ليا ليا ابيا نيا ابيا اليا اننا نا با نبا
صفحه 19:
صفحه 20:
صفحه 21:
۲ شروع
©9101
"بش دوم
"چند اسلاید اول تجربه ۳۰ ساله من ۱ ۲( کار و
حرفه مهم معلمی است
۲"گفته ها ونکته های آموزشی
صفحه 22:
سخن یک معلم | 3
وقتی که در کارم فکر مى كنم به يك 2
بيامد وحشت انكيز مى رسم وآن اين 2<
كه من عامل تصميم كيرى قاطع در 2
كلاس هستم به عنوان یک معلم» | 2
دارای قدرت هستم که زندگی د
کودکان را تیره وتار یا روشن و لذت 2
بخش گردانم من می توانم ابزاری >
برای شکنجه باشم یا وسیله ای برای <
الهام شادی .
من می توانم تحقیر کنم یا فوخی
بکنم » آزاربرسانم یا التیام بخشم در
همه ی موقعیت ها » مسئولیت من است
که تصمیم بگیرم بحرانی را افزایش با
کاهش دهم »و کودکان را انسانی والا
کردانم یا انسانیت را ازايشان بكيرم
نظام وفا معلم نیما
رمممممممممممممم مر
لا با با با
صفحه 23:
رم
a
a)
EEEEES
1۳ 5 5 5 5 1
اننا ليا ليا ليا يا ليا لیا لیا لیا لیا لیا لیا نيا لیا لیا
یک معلم بر ابدیت اثر
می گذارد»
او هرکز نمی تواند بکوید که
نفوذش در کجا متوقف
می شود."
هنری آدامز
صفحه 24:
اننا ليا ليا ليا ليا ليا ليا ابيا نيا ابيا اليا انها أنيا ايا ليا
» در سریال معلم دهکده
نامزد معلم . ازش می پرسد شما که قاضی بوذید
چرا رها کردید و
معلم شدید؟
معلم جواب داد: چون وقتی به مراجعینم و مجرمینی
. که پیش من می آمدند دقیق می شدم
می دیدم که آنها کسانی هستند که
.يا آموزش ندیده اند با آموزش درستی ندیده اند
وبه خودم گفم + به جای برداختن به شاخ وبرگ ها پیدبه
اصلاح ريشه
صفحه 25:
صفحه 26:
ذهن ظرفی
پرشود . بلکه
اليا ابيا لیا نیا لیا لیا تا يا ابيا الها ليها
2
افروخته شود (© :
صفحه 27:
mn
nn
01
آن که از سوال
کردن می ترسد.
از یادگیری
شرمنده خواهد
اننا ليا ليا ليا ليا ليا ليا ابيا نيا ابيا اليا اننا نا با نبا
ممممممممممممم
181 81 18 8 8 150 5 19 191
م م م م م ع هس ساس
صفحه 28:
لیا لیا نیا لیا لیا لها لیا لیا لیا لیا لیا لیا لیا لیا لا
4
4
1
چیز های ساده کاری
ندارد. ساده كردن
صفحه 29:
رم
۰ آموزش بعنی کشف
روزاگزون بی خبری
خودمان
a
اننا ليا ليا ليا نيا ليا ليا ابيا نيا ابيا اليا انها نيا ليا ليا
AMAA Ane م ممم
صفحه 30:
اللابرونر كويد :
همه كس ز
همه جيز مى آموزد
به شرط دخالت زمان
ال
صفحه 31:
شروع
7
eo
محمد فایق مجیدی
fayihg.majidi@
صفحه 32:
| سا
تعداد صفحات:۸
صفحه 33:
500311 )4؛ ۲۳ اکتبر ۱۹۲۰ - ۲
۴ آوریل ۱۹۸۰) یک
ey me ert)
نوجوان و روزنامه نگار اهل
صفحه 34:
صفحه 35:
شماره : ۱
این داستان زنجیر
اثر جان روداری
صفحه 36:
wo
زنجیر از خودش خیلی شرمنده بود و بدش
می آمد. او فکر می کرد : افسوس کسی مرا
دوست ندارد . همه از من متنفرند.
البته حق هم دارند . انسان ها آزادی را
دوست دارند .... از غل و زنجیر و اسارت
ارند...
صفحه 37:
در همین موقع مردى داشت از كنار
أو مى گذشت » چشمش افتاد به زنجير
١ وآن راب بعد به طرف
درختی رفت دو سر زنجير را به شاخه
ی کلفتی بست » و با آن یک تاب براى
بجه هايش درست كرد .
صفحه 38:
2
)هه
صفحه 39:
واین پایان نیست
ادامه دارد
تهیه و تدوین محمد فایق مجیدی
صفحه 40:
Soo Gee
vfayihg:majidi@
42
شروع
بخش جهارم
صفحه 41:
جانی زداری برنده
جایزهی هانس کریستین اندرسن
ویک داستان از او
برای شروع یک کلاس متفاوت
آذر ماه ۱۴۰۲
تعداد صفحات :۲۶
صفحه 42:
زندکی نامه ی ۳
جانی زداری برنده
جایزهی هانس کریستین . مر
| اندرسن Ry
chy y شروع یک کلاس
4 متفاوت
i 3 نسخه قابل ویرایش
ae
a
صفحه 43:
سال ۱۹۲۰ شمال ایتالیا
جوانی فرانجسکو روداری بیستوسوم اکتبر سال ۱۹۲۰ متولد شد؛
در امهنیاء دهکدهای واقعشده در شمال ایتالیا و در خانوادهای
معمولی و صمیمی. جانی روداری نه ساله بود که پدرش را از
دست داد os همان حضور کوتاه پدر ارمغانهای زیادی برای پسر
داشت؛ عشق» عطوفت نگاه به آدمهایی که دیده نمیشدند»
ننیدن صداهایی که شندهفميشدند و مر نست هو wo
یادگارهای پدر بودند که تا آخر عمر همراه جانی ماندند.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 44:
جانی روداری به دنیای کلمهها پا میگذارد
سالها گذشتند و جانی روداری را به ۱۸ سالکی رساندند. او در این
سن از مدرسهی تربیت معلم فارغالتحصیل شد؛ چند سالی را به
تدریس به کودکان آبتدایی گذراند و بعد از آزادی ایتالیا وارد
حرفهی روزنامهنکاری شد. تدریس در مدرسه؛ پای روداری را به
دنبای بجهها باز کرده بود. از سال ۱۹۳۵ در کنار روزنامهنگاری»
داستانهایی هم برای کودکان مینوشت و این شروع مسیری بود
که به خلق جند تن از مهمترین آثار ادبیات کودک و نوجوان رسید.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 45:
جاني روداری در روزنامههای مختلفی مقاله
مینوشت؛ بعضی از این مقالهها هم با دنیای
کودکان و ادیبات کودک در ارتباط بودند. او
بعد از شناختن داستایفسکی و بقيهي
نو اپسندههای بزر ۲ که کتابی به نام «دفتر
فانتزیها» نوشت که در مورد هنر
داستاننویسی بود.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 46:
ماجرای پیازچه و ترانههای کودکانه؛ ورود رسمی به دنیای ادبیات کودک
انتشار ماجراى بيازجه و ترانههاى کودکانه در سال ۱۹۵۱ جانی روداری را
رسما بهعنوان نویسندهی جدید ادییات کودک معرفی کردند. نویسندهای که
با داستانهایش فریاد میزد حرفهای مهمی برای بچهها دارد و لابهلای
قصههای بامزه» میخواهد برایشان دنیایی با دیوارهای شادی و سقف خنده
پسازد. در دنیایی که روداری برای بچهها ساخت» خبری از قوانین خشک و
سخت و زشتیهای دنیای آدمبزرکها نبود؛ او از داستانها کمک میگرفت تا
به بچهها باد بدهد زندگی کنند؛ به معنای واقعی کلمه.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 47:
از زبان داستانها
if plus» داستانهای جانی روداری آمده بودند تا قصهای تعریف
کنند و حرفی بزنند؛ «ماجرای پیازجه» ماجرای جنک با حاکم
خوشگذران و فاسدی به نام لیمو و ابستادن در مقابل ظلم است»
«جلسومینو در سرزمین دروغگوها» به بچهها باد میدهد دروغ
گفتن اشتباه بزرگی است» «همهجیز با یک تمساح شروع شد» شامل
نقدهای اجتماعی است و هر کدام از داستانهای دیگر هم جیزی
برای باد دادن دارند
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 48:
عشق» عنصر پررنگ زندگی جانی روداری
جانی روداری عاشق شغلش بود؛ عاشق نوشتن برای کودکان و
ساخسن قصه های کودکانه. همین عشق بود که باعت شد ووداوی
تنها به خلاقیت و توانایی نویسندگیاش بسنده نکند و راه بیفتد
دنبال تحقیق و mat در مورد کودکان. او مدتها در و
مسائل تربیتی و آموزش کودکان مطالعه کرد تا به دنبای
نزدیک و نزدیکتر شود.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 49:
روداری دوست نداشت
نویسندهی گوشهنشین و بیخبر باشد؛ به
مدرسهها سر میزد و داستانهای جاپ نشدهاش را برای بجهها
میخواند تا مدام بهتر و بهتر بنویسد. این شیفتگی و پیگیری باعث
شد داستانهای او در قلب و باد بجههای سرتاسر دنبا زنده بمانند.
جانی روداری از فانتزی کمک میگرفت تا به واقعیتهای
روزمرهی زندگی کودکان بپردازد؛ او میگفت به کمک فانتزی
میتوانیم وآقعیتها را تغیبر دهیم و آنها را از اينهمه خسته کننده
و ناعادلانه بودن نجات دهیم.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 50:
کارهایی هست برای هیچوقت؛ مثل بر پا کردن جنک!
صلح؛ یکی از عنصرهای پررنگ آثار روداری و آرمان و روبای
جانی روداری بود. روداری منتقد و مخالف سرسخت جنک بود. او
جنک و مصیبتها و سیاهیهایش را میشناخت و با آن زندگی
کرده بود؛ دو دوستش در جنگ کشته شده بودند و برادرش به
اسارت در آمده بود.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 51:
در دنیای شاد آقاي نویسنده جنگ» خشونت و نامهربانی جایی
نداشت؛ از تنبیه متنفر بود و میخواست بچهها دنبای شاد و رها را
تجربه کنند. از نگاه او «کارهابی هست برای روز / مثل شستن
دستهاء درس خواندن» بازی کردن/ میز ناهار را چیدن /
کارهایی هست براي شب / مثل چشمبستن و خواییدن / رویاهای
شیرین داشتن / گوشهایی برای نشنیدن / کارهابی هست برای
هیچوقت/ نه روزه نه شب / نه در درباه نه در خشکی / منلا بربا
كردن جنقف!»
انتخاب و تبديل به اسلايد: محمد فايق مجيدى
صفحه 52:
جانی روداری و شکستن مرزها
از ویژگیهای آثار جانی روداری شکستن مرزها بود؛ مرزهای
جغرافیایی» مرزهای سنی و مرزهای سلیقهای. داستانهای او به
زبانهای زیادی (حدود شصت زبان) ترجمه شدهاند» توسط
گروههای سنی مختلف خوانده شدهاند و توانستهاند روی لب
سلیقههای مختلف لبخند بیاورند. روداری مرز زمان را هم زير پا
گذاشت و هنوز» سالها بعد از مرگش خوانده میشود» تحسین
میشود و الهامبخش است.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 53:
اسم جانی روداری بعد از مرگش از پشت کتابها بیرون آمد و روی
صدها پارک» خبابان» کوچه و کودکستان نشست؛ از آثارش
فیلمهای مختلفی ساخته شد و زندگیاش دستمابهی مستندها
قرار گرفت. در کشورهای مختلف مراممهای مختلفی برای زنده
نکه داشتن یادش برپا شد و در ایران هم صدوهفتادوششمین شب
بخارا به این نویسنده اختصاص داشت و با همکاری بنیاد فرهنگی
ملت و سفارت ایتالیا از این نویسنده باد شد.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 54:
قصه به مثابهی معلم
از نگاه جانی روداری» قصهها فقط قصه نیستند؛ بلکه محفلی برای شناخت و لمس زندگیاند. |
در مصاحبهای در مورد نقش قصهها گفته بود: «من معتقدم وقتی کودکی به قصهای گوش
مى دهدء به ذهنش رو مي آورد و از یک لحاظ ساختار تصورش را مورد بررسی قرار میدهد؛
م شناخت دنيا احتناب تابذير است. اين ابزار
باشد. بس قصهء يى
موزشى غيرقابل جايكزين دارد» حتى نقشى در شكل كيرى طرز تفكرى منطقي و
.... قصه به درد رياضيات مى خورد» همان طورى كه رياضيات هم به درد قصه مى خورد!
قصه برای شعر» موسيقى» خيالبردازى. ايع كلا اق سنا تلاز ت لازم است» نه
فقط برای آنهایی که خیالبردازان حرفهای هستند..
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 55:
قصه به مثابهی معلم
قصه برای یک انسان کاملٍ لازم است. اكر جامعداى بر پایه تولید هر چه بیشتر
فقط به یک انسان تیم کامل نیز درد ان به معنای آن است که جامعه بدی
است و باید تغیبرش داد. برای تغییر آن؛ نیاز به انسانهای خلاقی است که
وان استفاده از تصورانشان داشته باشند.»
جانی روداری معلم بود و قصههايش ضمن روایت داستانی شیرین» درس
میدادند؛ به کودکان درس میدادند» به پدر و مادرها درس میدادند و به
سیاستمدارها درس میدادند.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 56:
جایزهی هانس کریستین اندرسن برای اولین بار در ايتاليا
روداری اولين نویسندهی ایتالیابی بود که جایزهی هانس کریستین اندرسن را
به خانه برد. این جایزه در سال ۱۹۷۰ به باس سالها تلاش در دنبای ادبیات
کودکان به او اهدا شد.
میتوانید برای آشنایی با هانس کریستین اندرسن یادداشت «جوجه اردک
نویسنده» را نیز بخوانید.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 57:
جانی روداری از نگاه بزرگان ادبیات
ايتالو 1 : روداری چنان قدرتی در به کار بردن ابزار بیان و استفاده از آن
برای کار آموزش در رابطه با تصور و خیال دارد که هیچ نویسنده دیگری به
توان او نمیرسد.
توللیو ده مائورو: روش مخصوص او در بازی با کلمات» روش ویژه او در فرو
ربختن و بایه گذاری مجدد زبان قراردادی» اهمیت بسزایی دارد.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 58:
بخشی از سخنرانی روداری در سال ۹۷۱ به مناسبت بزرگداشت روز جهانی کودک
«خانمها و آقایان
هنوز دولتی که به مذاق من خوش بیاید روی کار نیامده است
اگر من میتوانستم دولت تعیین کنم آن دولت چنین شکلی داشت:
یک وزیر شير قهوه» برای اين که همه روزشان را به خوبی شروع کنند
با معاون وزير در امور بيسكويت
یک وزیر دیگر برای مربا (as)
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 59:
بخشی از سخنرانی روداری در سال ۹۷۱ به مناسبت بزرگداشت روز جهانی کودک
«خانمها و آقایان
اما اگر احیاناً روزی حتی تنها یک شهروند هم بدون صبحانه بمانده آن وقت دیگر هیج! وزیر
فورا به زندان خواهد افتاد.
خب واضح است که یک وزیر اسباببازی و یک وزیر نیمچاشت هم انتخاب میکنم و به جای وزد
جنگ وزیر صلح میگذارم.
حالااكر از سخنرانى من خوشتان مى آيد برايم دست بزنيد.» 9
انتخاب و تبديل به اسلايد: محمد فايق مجيدى
صفحه 60:
خداحافظی آقای نویسنده از کرهی زمین
۵ آوریل سال 1۹۸۰ روز خداحافظي a نویسنده با کرهی زمین بود.
بچههای زیادی برای مراسم خداحافظی آمدند؛ دور تابوت نویسندهی
محبوبشان حلقه زدند و نقاشیها و نوشتههایشان را روی تابوتش چسباندند.
روی یکی از کاغذها نوشته شده بود: خيلىٍ متاسفم» چون دیگر نمیتوانی
برایمان داستان بنویسی! با اینحال زندکی شصتسالهی جانی روداری پر از
قصهها و اقداماتی بود که مرگ بهشان راهی نداشت. سالها تلاش روداری
برای ساختن جهانی زیبابرای کودکان او را در مقابل مرگ واکسینه کرده
بود.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 61:
خداحافظی آقای نویسنده از کرهی زمین
روداری با کرهی زمین خداحافظی کرد اما هنوز در
داستانهایش» در باد بچههای سرتاسر جهان و در
تاثیراتش در زندگی کودکان زندگی میکند.
داستانها ماندند تا اسم خالقشان را زنده نگه دارند
و حرفهایش را به گوش نسلهای بعدی برسانند.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 62:
در بخشی از کتاب قصههایی برای یک لبخند
مى خوانيم:
ملوان سالخوردهای» تمام روز را در کافه کنار بندر
مینشیند و جای مینوشد و داستانهای
دربانوردیاش را بازگو میکند. او میگوید: ee
مى آيد كه يك بار» به شکار نهنکی رفته بودیم؛
هیولایی غول پیکر که حداقل بیست متری درازا
داشت.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 63:
در بخشی از کتاب قصههایی برای یک لبخند
میخوانيم:
واين من بودم كه نيزه ماهيكيرى را به سويش بونايٍ
كردم كه درست يشت آبششهاى حيوان فرود
as alas: جنان عمق بو که نینک دیوانهو ار
روانه اقیانوس شد و کشتی ما را مثل تکه چوبی
دنبال خودش کشید.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 64:
در بخشی از کتاب قصههایی برای یک لبخند
مى خوانيم:
در یک آن» نفسمان بند آمد و یکی یکی افتادیم. جه >
اتفاقی افتاده بود؟ نهنگ» وارد رنگین کمانی شده
متصل بود» حرکتهای شیطانی و جنون آمیز نهنگ
را به ناجار دنبال میکرد.
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 65:
در بخشی از کتاب قصههایی برای یک لبخند میخوانیم:
اگر نجات يافتیم» به خاطر حضور من بود؛ چون چاقویم را
در آوردم و طناب را بریدم. فوری کشتی شروع به ليز
خوردن به عقب کرد و دوباره به روی دربا با زگشتيم و
نهنگ را دیدیم که همان طور درون رنگین کمان بالا و
بالاتر میرفت تا از سوی دیگر آن بایین آمد. در این
لحظه؛ نهنگ از مقابل چشمهای ما ناپدید شد. من هم به
خاطر بریدن طناب» باداش گرفتم
انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فایق مجیدی
صفحه 66:
محمد فايق مجیدی