صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
یادگیری مشارکتی
یکی از اهداف آموزش و پرورش کنونی این است که فراگیران را یاری کند تا بتوانند از دانش خود به طور
موثر استفاده کنند و از آنجاکه عمر هر رشته دانش بشری Laila کوتاهتر گشته و قواعدی نوین مستمراً جای
آنها را مى كيرند. لذا فراكيران بايد به دانش و مهارتهای فراگیری مجهز باشند تا هیچ گاه در تنگنا
قرارنگیرند. این هدف متخصصان آموزش و پرورش را ملزم می سازد تا روش های تدريس نوين را به كار
گیرند که منجر به چنین دانش و مهارتهایی می شود. بسیاری از معلمین از فضای خشک و غیرفعال کلاس
های خویش ناراضی اند. آنان به دنبال روشی هستند که بتواند در دانش آموزان انگیزه کافی جهت كسب
دانش و انجام فعالیت های آموزشی ایجاد کند. (اکبری؛ قاسم پور؛ علیزاده» ۲۳4:۱۳۹۰)
یادگیری مشارکتی( یادگیری از طریق همیاری) به یک شیوه آموزشی اشاره می کند که در آن دانش آموزان
در قالب گروه های کوچک برای رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر کار می کندو علاوه بر اینکه
مسئول یادگیری خود می باشند. در برابر یادگیری دیگران نیز احساس مسئولیت می کنند( گوکال؛ ۰۱۹۹۵
به نقل از پورشافعی. ۱۳۹۱).اکنون تحقیقات زیادی در زمینه یادگیری مشارکتی صورت گرفته و معلمین در
اکثر کشورها از دبستان تا دانشگاه از اين روش بهره می گیرند.
صفحه 4:
نظامهای آموزشی همواره تلاش می کنند از شیوه ها و فنون متناسب با اصول و خواسته های برنامه های
درسی. اهداف و محتوا را به درستی به مخاطبان انتقال دهند. نگاهی به تاریخ آراء تربیتی بیانگر این
واقعیت است که مجریان برنامه های درسی یعنی معلمان, اگر از فرآیندعلمی و منطقی آموزش مطلع
نباشند و برای تحقق اهداف از شیوه هایی نامتناسب بهره بگيرنده چه بسا که تلاشها و زحمات افراد موثر
در آموزش و پرورش بی ثمر بماند. از اين رو در کنار پیشرفت ها و يافته های جدید آموزشی و تربیتی
لازم است برنامه ریزان درسی به تبین شیوه ها وروشهای یاددهی-یادگیری بپردازند.
بر اساس مطالعات تاریخی می توان گفت شیوه های متنوع آموزشی به طور طبیعی ريشه در رویکردها و
دیدگاهای کلان برنامه های درسی و آموزشی دارد. اگر قرار باشد معلم با توجه به برنامه درسی مورد
+ شیوه مناسب را برگزیند و به کارگیرد. باید قبل از هرچیز با مبانی نظری و چهارچوب های فکری و
آرای صاحب نظران آشنا باشند تا بتواند شیوه ی انتخابی را به درستی در خدمت تحقق اهداف برنامه
قراردهد.
این پرسش که یادگیری چه فرایندی دارد و چه شرایطی سیب یادگیری می شود؟ همواره مورد توجه صاحب
نظران و متفکران قلمرو تعلیم و تربیت بوده است. شناخت و آگاهی معلم از نظریه های مختلف یادگیری
اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا مدارس جایگاهی برای هدایت. نظارت و سازماندهی یادگیری است و معلم مانند
راهنماء ناظر و سازمان دهنده به شمارمیرود.
صفحه 5:
معلم با استفاده از مجموعه آموخته های شناخته خود دربارهیادگیرنده(دنش آموز), لسفه و هدف های تیم و تربیت, قونین
.يادكيرى و جكونكى استفاده از آنها در كلاس هاى درس» روش ها و شیوه های علمی گردآوری و کاربرددانش هاء روش
های ایجاد انگیزه:تقویت و بازخورد مناسب. محتوای آموزش خویش را طراحی می كند و با استفاده از بهترين شيوه هاء
افرآيند ياددهى- يادكيرى را هدايت ميكند.
آمدتهاست كه در نظام أموزشى ايران معلمان با
و مطالب علمى ترغيب مى كنند و على رغم اينكه در محافل علمى وتربيتى و حتى اجرايى صحبت از فعال بودن دانش أموزان»
رشدفعری و آزادندیشی می شود. عملا جنين ديدكاه هايى جنبه علمى نيافته اند. (اكبرى: قاسم بور؛ علیزاده» ۵:۱۳۹۰)
.تكيه بر روشهاى سنتى؛ به ويه سخترانى؛ دائش أموزان را به حفظ و تكرارمفاهيم
در روش هاى سنتى معلمان اغلب كوينده بوده و از دائش أموزان انتظاردارند كه به صحبت هاى أنان كوش دهند و بحث كروهى
اجايكاه جندانى در كلاس درس ندارد و اكر سوالى برسيده شود موجب وادار كردن دائش أموزان به تفكر بيرامون مطلب درسى
نیست. بلكه بيشتر هدف أن است كه دائش أموزان از اين طريق براى امتحان أماده شوند. در روش هاى سنتى كه امروز ال
آنها به عنوان روش هاى غيرفعال يادميشود. معلمنقش فعالی در جریان تدریس داشته: مطالب را به طور شفاهى در كلاس
نموده و دانش أموزان فقط بايد به صحبت هاى او كوش داده و مطالب موردنظر را حفظ كنند. در جنين شرايطى زمينه.
های لازم برای رشدشخصیت اجتماعی شاگردان فراهم نمی شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فعری آنها نیز از آثار
نامطوب اين شرایط بی نصیب نمی ماند. به همين دليل: امروزه موضوعح روش های آموزشی ad يادكيرى فعال و يادكيرئده
فعال جايكاه ويه اى در مباحث تربيتى بيداكرده است. (كرامتى؛ 1382).
صفحه 6:
به اعتقاد كارشناسان تعلیم و تربیت. دانش آموزانی که ازطریق یادگیری فعال به يادكيرى مى بردازند نه تنها
بهتر فرا مى كيرند بلكه از يادكيرى لذت بيشترى مى برند؛ زيرا به جاى اينكه شنونده حرفه باشند فعالانه
در جريان يادكيرى مشاركت مى كنند و خود را مسئول يادكيرى خويش مى دانند( كرامتى؛ 7417١).ازجمله
روش هاى فعالى كه امروزه توجه صاحب نظران تعليم و تربيت را به خود جلب كرده يادكيرى مشاركتى
مى باشد.
شواهد تحقیقاتی نشان می دهد که دانش آموزانی که در گروه های یادگیری مشارکتی به یادگیری می پردازند
نسبت به کسانی که به طور انفرادی یادمی گیرند پیشرفت تحصیلی و احساس مسئولیت بیشتری دارند.(
وایکر و نتری۹۲٩۱)
از آنجا که روش آموزشی و یادگیری مشارکتی یکی از روش های فعال مشارکتی می باشد در اين تحقیق برآنیم
تا روش های یادگیری مشارکتی( همیاری) را موردنقد و بررسی قرار دهیم و به بررسی نتایج تحقیقات
انجام شده در زمينه يادكيرى مشاركتى و اثر آن بر دانش آموران خواهیم پرداخت.
صفحه 7:
یادگیری مشارکتی
یکی از روش های آموزشی یادگیرنده- محور, روش آموزش به کمک یادگیری مشارکتی است نام دیگر این روش.
یادگیری باهم است.
یادگیری مشارکتی به روشی گفته می شود که درآن یادگیرندگان در گروه های کوچک با هم کار می کنند و برای
دستاوردهای جمعی شان مورد تقویت قرار می گيرند. ویژگی مهم اين روش آن است که در آن اعضای گروه
باهم کار می کنند تا به هدف مشترکی برسند که هم کل گروه و هم فرد فرد اعضای گروه از آن سود می برند.
درحقیقت یادگیری مشارکتی از دانش آموزان می خواهد تا در گروه های کوچک با هم کارکنند و به هم کمک
نمایند تا سطح یادگیری خود و سایر اعضای گروه را افزايش دهند. (سیف ۵۴۴:۱۳۸۹)
مشارکت( همیاری) یی باهم کارکردن به منظور اشتراک در تولید یک محصول علمی: ادبی؛ فرهنگی. همیاری یک
الگوی منظم یادگیری است که در آن اعضای یک گروه( تیم) از طریق برقراری ارتباط های مستمر و منظم.
مطالبی را از همدیگر می آموزند. در این الگو دانش آموزان در یادگیری درس شرکت فعالی دارند.انگیزه رکن
اساسی این الگو را تشکیل می دهد و بیش از همه علاقه و انگیزه مخاطبان را تقویت می کند.( اکبری؛ قاسم
پور مقدم» علیزاده۰ ۲۰۸:۱۳۹)
صفحه 8:
در تعریفی جامعتر» یادگیری مشارکتی رویکردی است که درآن دانش آموزان درقالب گروه های کوچک.
ناهمگون(۴ یا ۵ نفره) برای رسیدن به یک هدف مشترک بایکدیگر کار می کنند و علاوه بر مسئولیت
یادگیری در قبال خود دربرابر ادگیری دیگران نیز احساس مسئولیت می کنند؛ در نتیجه نوعی احترم»
اعتماد و عشق متقابل بین آنان به وجود می آید.( کرامتی؛۱۲۳:۱۳۸۲).
لذا هرگونه تشکل گروهی را نمی توان گروه مشارکتی نامید. در گروه مشارکتی همه شاگردان به نوعی رهبر و
مسئول بوده؛ دخالت معلم به حداقل رسیده و نفس مشارکت افراد ارزشمند تلقی می شود نه صرف كسب
انتيجه عالى. به منظور رسيدن كروه هاى مشاركتى به عملكرد بسيار بالاء اعتماد؛ احترام و عشق بسیار
زیاد اعضاء به یکدیگر ضروری است. وابستگی درونی مثبت. پاسخگویی فردی, تعامل رو در روء
مهارت های بین فردی در تعامل اعضاء. فرآیند گروهی. احساس مسئولیت گروهی؛ احترام متقابل بین
اعضاء. فرصت های برابر برای موفقیت؛ ناهمگونی اعضا و نقش معلم به عنوان راهنما مشخصه مهم
یادگیری مشارکتی است( پورشافعی ۹۸:۱۳۹۱).
صفحه 9:
بوریج(۰۱۹۹۶ نقل از پورشافعی؛ )۱۳٩۱ سه نوع جو کلاس درسی تعریف می کند که ممکن است معلم در دروس
مختلف مایل به استفاده از آنها باث
رقابتی. مشارکتی؛ فردكرايانه. اين سه نوع جو درطول پیوستاری قراردارند
که در آن دامنه ی اختیاراتی که از سوی معلم به دانش آموزان واگذار می شود از هیچ تا بسیار زیاد گسترش
میابد وتدریس ویادگیری نیز از بسیار معلم محور تا بسیار دانش آموز محورتغییر می کند.
در اين جوء دانش آموزان برای دادن پاسخ درست
یا نادرستی پاسخ هاست و هیچ اختیاری به دانش آموزان داده نمی شود. در این رویکرد. شاگردان برای
بهترشدن؛ با یکدیگر به ره
برمی خیزند در حالی که هر دانش آموز سعی می کند از دیگری پیشی بگیرد.
صفحه 10:
جو فردگرایانه: دراین نوع کلاس ها دانش آموزان به کارمستقل و خودآزمایی وادار می شوند. در جریان کار
انفرادی؛ دانش آموزان به طور مستقل و بدون دخالت مستقیم معلم. تمرین کلاسی را انجام می دهند.
مزيت اين نوع کلاس, آزادی دانش آموزان برای کارکردن متناسب باسطح توانایی خود و پیداکردن پاسخ
های خود به سوالات است.
جو مشاركتى: در اين نوع كلاس هاء دانش آموزان ازطریق همکاری و مشارکت در قالب گروه ها به یادگیری
مى رسند و درقبال يادكيرى یکدیگر احساس مسئولیت مى کنند. انش آموزان در گفت وگوبی شرکت می
کنند که معلم برآن نظارت دارد. دانش آموزان اجازه دارند بحث کنند و دیدگاه های خود را مطرح سازند.
مزيت اين نوع كلاسء به رشد مهارت های اجتماعی و مشارکتی دانش آموز کمک می کند(پورشافعی؛
العم
صفحه 11:
اقدامات مورد ن
آموزش به کمک یادگیری مشارکتی
دراجرای آموزش به کمک یادگیری مشارکتی: اقدامات زیادی صورت مى بذيرد كه بدين شرح است:
۱-تشکیل گروه های کوچک نامتجانس: یادگیری مشارکتی معمولاً از گروه های ؛تا؟ نفرى تشكيل مى شود که
از جهات مختلف توانایی یادگیری: میزان پیشرفت و... متجانس هستند.
۲-داشتن هدف های روشن: یادگیری مشارکتی باید دارای هدف های روشن و قابل دسترس باشد و همه
اعضای گروه بدانند که بید برای رسیدن به آنها بکوشند.( سیف 040:۱۳۸۹)
۲موابسته بودن اعضای گروه به یکدیگر: وقتی که موقعیت دانش آموزان به کمک و مشارکت سایر اعضای
گروه وابسته است بیشتر به صورت مشارکتی فعالیت می کنند.
4-معلم به عنوان هدايت کنند و منبع اطلاعات: نقش معلم در روش یادگیری مشارکتی بايد عمدتا به صورت
فعال هدایت کننده باشند. همچنین زمانی که گروه نیاز به اطلاعاتی دارد که نمی تواند آن را بدست آورد
معلم می تواند آن اطلاعات را در اختیار گروه قراردهد.
ای جلوگیری از وضعیتی که درآن بعضی از اعضای گروه بیشترین کار را انجام دهند و
برخی ها از زیر بارمسئولیت شانه خالی می کنند. معلم باید مواظب باشد که همه اعضای گروه مسنولیت
انجام بخشى از كار رابيذيرند.
7-پاداش دادن به توفیق گروه: پس از آن که گروه به هدفش دست يافت و به موفقيت رسيد؛ همه اعضاى كروه
.بايد به ياس اين موفقيت باداش دریافت کنند.
صفحه 12:
-ارزشيابى از خود: بس از أن كه فعاليت هاى گروهی به بايان رسيد وهدف هاى بيش بينى شده تحقق يافت. كروه به تحليل
عملكرد خود مى بردازد ونقاط قوت ومنفعت كارخود را مشخص می کند درصورت لزوم اين كاربه كمك معلم صورت می
wet
۸ستتوح مدت کار: مدت فعلیت کارگروهیبایدمتوع باشد: بعضی گرو ها برایانجام کارهای AS ake pil
شوند وکارشان را در زمان محدودی به ثمرمی رساند ام بعضی گروه ها برایانجام کارهای مهمتر تشکیل می شوندولذا
مدت زمان بيشترى به فعاليت مى بردازند اين كروه ها منابع يادكيرى را باهم شريك مى شوند؛ وظايف را ميان خودتقسيم
می کنند و در همه چیز از همدیگر حمایت می کنند وبه همدیگر یاری می دهند.( سیف» 945:1585)
صفحه 13:
برای یادگیری مشارکتی روش های مختلفی ابداع شده که همه آنها بر مشارکت وفعالیت ب
کنند. بیشتر این روشها برای آموزش راهبرد های یادگیری و مطالعه وخواندن وفهمیدن متون مورداستفده قرارمی گیرند.
ما دراینجا به چهار روش اشاره می کنیم:
ا-كارأيى كروه
'تدريس اعضاى كروه
؟-ارزشيابى عملكرد
4-روشن سازى طرزتلقى
صفحه 14:
کارایی گروه:
در طرح کارآیی گروه(تیم) دو فرضیه شکل می گیرد: اول آن که دو فکر وبیشتر بهتر از یک فکراست. دوم آن که
دانش آموزان شرکت فعال در یادگیری مشارکتی رابسیار انگیزاننده می یابند. (اکبری: قاسم پورمقدم. علیزاده.
0۳۳۳۰
در اين روش. معلم قبل از شروع كلاس ابزار يادكيرى يعني تكاليف قبل ازکار (یک تکلیف خواندنی و یا یک ارانه
سمعی ویصری) و یک آزمون تلفیقی از انواع سوالات که محتوای درس موردنظر را در بردادآماده مى كند ودر
كلاس دانش آموزان را به گروه های ناهمگن تقسیم می کند.
درمرحله اول: هریک از اعضای گروه دانش خود را قبل از بحث گروهی ارزیابی می کند وتکلیف مشخص شده را به
طور انفرادی می خواند.
درمرحله دوم: به سوالات أزمون تهيه شده توسط معلم به صورت انقرادى باسخ مى دهد درضمن باسخدهى مى توائد
رجوع كندء يا ازمنابع دردسترس استفاده نمايد.
ادر مورد هريك از باسخ ها با يكديكر بحث مى كنندتا به توافق برسندو درضمن بحث دلايل
اب خویش را ارانه مى دهند هدف از آين مرحله اين است كه اعضای تیم به یک مجموعه پاسخ های مورد
توافق برسند وفرصت پیداکنند تا اطلاعات ردوبدل کنند.
درمرحله چهارم: کلید سوالها دراختیار دانش آموزان قرارمی گیرد واعضاپاسخ های فردی و گروهی را نمره گذاری می
کنند ونمره موثربودن یادگیری را محاسبه می نمایند.
درمرحله بعد. ازفراگیران پرسش هایی جهت جمع بندی مطالب آموخته شده می شود. (ارزشیابی تکوینی) (اکبری؛
قاسم بورء علیزاده۲۳۶:۱۳۹۰)
صفحه 15:
روش تدریس اعضای گروه
اين روش مبتنى بر دو فرضیه است :اول آن که هر یک از شرکت کنندگان قسمت متفاوتی از موضوع درسی را
که قرار است تدریس شود؛ می خوانند. دوم آن که هر فراگیر می تواند به اعضای گروهش درس بدهد .
بنابراین هر عضو هم به عنوان» معلم «و هم به عنوان» شاگرد «عمل می کند.
طرح تدریس اعضای گروه این امکان را می دهد که تعداد زیادی از موضوع درسی طی یک دورة کوتاه زمانی
با مطالعه ی) بخش پشش قرار گیرد ,در انتخاب متن مورد تدریس در اين روش
شده (گروه تحت
باید در نظر داشت که متن قابل تقسیم به بخش های مستقل از هم و بخش ها از نظر طول و دشواری نیز
تقریبا برابر باشند ,(اکبری؛ قاسم پور؛ علیزاده.1390 :238)
صفحه 16:
روش ارزشیابی عملکرد
این طرح برای کلاسهایی که بایدفراگیران مهارتهای عملی کسب کنند. طرح مفیدی است ,کاربرد این روش
شامل :آموزش کارکردن با یک دستگاه در آزمایشگاه ؛ نگارش یک نامه یا گزارش و ..,می شود ,در این
طرح ابتدا درك روشنى از معيارهاء آنان را قادر مى سازد كيفيت كار خويش را مورد قضاوت قرار دهند و
در اين صورت مى توانند تا حدودى از ارزيابى كارشان توسط ديكران بى نياز شوند.
هر شخص كار خويش را ارائه مى دهد .اعضاى كروه كار هر فرد را يادكيرى و با معيارهايى كه فرا گرفته اند
مقايسه مى كنند .هر فرد انتقادهايى را كه به كارش شده است؛ دريافت مى دارد ,طبق اين ييشنهادهاء
احتمالا فرا گیران می توانند به شكل مؤثرترى به سطح تعيين شده در معيارها برسند (اكبرى؛ قاسم بور
علیزاده۲۳۹:۱۳۹۰)
صفحه 17:
طرز تلقی افراد عمیقاً روی مؤثر بودن و رضايت شخصى شان اثر مى كذارد و از این رو طرز تلقی ها جنبة
مهمی از یادگیری احساس اجتماعی هستند .با این وجود خیلی از افراد طرز تلقی را به عنوان یک مسنلهه
هر چند به کار بردن اجباری طرز تلقی های شخصی جایی در آموزش ندارد ولی
انه طرز تلقی های خود را مورد بررسی قرار دهند بینشی کسب می کنند که می
رفتار خويش را كنترل نمايند و دريابند كه طرز تلقى شان تاجه حد است محدوده يا كيفيت عملشان
ارا محدود سازد يا تحريف كند.
اولین مرحله در طرح روشن سازی تلقی به فراگیران کمک می کند تا با پاسخ دادن به یک سنوال یا تکمیل یک
جمله؛ طرز تلقی خود را ارزیابی کنند .سپس فراگیران دور هم جمع می شوند تا این طرز تلقی را مورد
بررسی قرار دهند تا به کمک شرایط شناخته شده و اطلاعاتی که در اختیارر دارند روی بهترین طرز تلقی
به توافق برسند ,سپس هر فرد پاسخ خود را تکرار می کند تا مورد ارزیابی قرار گیرد «طرز تلقی افراد
يس ی ی رخ داده است؟
صفحه 18:
رویکرد مشارکتی
۰ شیوه ای برای انتقال دانش است و یاد گیرنده موجودی منفعل است که صرفا اطلاعانی
را دریافت می کند. در سالهای اخیر» اين شيوة تدریس از جهات مختلفی مورد انتقاد قرار گرفته است به
طوری که شاهد نظرات جدیدی در حوزة علوم تربيتى بوده ايم.
تعدادى از نظريات با نفوذ قديمى در حوزه هاى آموزشى. یادگیری. ارزشیابی تحصیلی و شيوه هاى مديريت
.كلاسى به جهت پژوهش های جدید. از درجة اعتبار ساقط شده و نظريه هاى تازه جاى آنها را كرفته اند
براى مثال؛ دو مورد نظریه های یادگیری . گرایش
هرگنهان والسون(۱۳۸۲) با مدد آموزش بیشتر برآموزش فعال و دانش آموز محور تأکید می .رفتاری
شود تا بر روشهای موضوع محور یا معلم محور. در ارزشیابی تحصیلی؛ شیوه های سنجش عملکرد و
پاسخ جای روشهای قدیمی تر را گرفته اند سیف. (۱۳۸۰) در مورد ادارة کلاس - فرایند تحلیل سوال
درس به جای رویکرد های رفتاری و انسانگرایانه. روشهای مبتنی بر مدیریت کلاس جایگزین شده اند
اما به نظر می رسد که به رغم تحولات نسبتاً چشم گیر و در زمینه های نظری و فکری حوزة آموزش و
پرورش هنوز نظامهای آموزشی در مقابل پذیرش اين تحولات مقاومت سرسختانه ای نشان می دهند در
رشد قوة . فلسفة جدید بر تعلیم و تربیت؛ یکی از اهداف نظام تربیتی؛ پرورش قوة تفکر در فراگیران است.
تفكر در كرو اين است که دانش آموزان مطالبی را که مطالعه می كنند؛ بفهمند اين مطالب ماده های تفکر
اند
صفحه 19:
در روانشناسی به آن یادگیری که توام با درک و قهم باشد یادگیری معنی دار گفته می شود _زمانی که دانش
آموز بتواند اطلاعات جدید را با دانش قبلی خود پیوند دهد یادگیری معنا دار رخ می دهد. اما امروزه در
بیشتر مدارس ما. تدریس به معنای انتقال معلومات از ذهن معلم به ذهن دانش آموز است؛ با این روش کم
کم ذهن دانش آموزان انباشته از مطالبی می شود که با نیاز و فکرشان متناسب نیست و این آمر سبب می
شود که آنها هر چه آموخته اند به صورت طوطی وار تکرار کنند و به تدریج احساس کسالت می کنند.
با اين نوع يادكيرى نه تنها در سازندگی آنها نقش موثری ندارد بلکه زمينة رکود علمی و دلزدگی از
فعالیت علمی را نیز فراهم می کند.
نتايج پژوهش ها نشان می دهند که توانیی دانش آموزان ما در سطح بالای یادگیری ۰ به ویژه مهارتهای
عملکردی و فرایندی: در مقایسه با سایر دانش آموزان كشورهاى ديكرء بسيار كمتر است.
که اين ضعف بیشتر ناشی از روشهای نامناسب آموزشی و یادگیری ناشی می شود که در عمل دانش اموزان
مار را به سوی یادگیری حافظه ای سوق می دهد (کیوانفر»۱۳۸۰).
روشهای سنتی آموزش» محیط کلاس را به عنوان جایی در نظر می گیرند که نقش معلم. تنها ارانه اطلاعات به.
دانش آموزان است .دانش آموزان به صورت انفرادی یا رقابتی کار می کنند. عموما در تلاشند که
نمراتشان را بالاببرند .در اين کلاسها اهداف ۰ فردی است و این در تضاد با کلاسهای مشارکتی است که
در آنها دانش آموزان در گروههایی برای رسیدن به اهداف مشترک کار می کنند.. (هیل۲۰۰۰۰)
صفحه 20:
روش یادگیری مشارکتی هم پشتوانه های محکم نظری دارد وهم از حمایت های دقیق تجربی برخوردار است. از
لحاظ نظری. این روش هم مورد حمایت رفتارگرایان است وهم دیگر صاحبنظران یادگیری. از دیدگاه
رفتارگرایان؛ تقویت گروه برای کسب موفقیت از موارد عمده استفاده از روش تقویت در آموزش و یادگیری
است از لحاظ نظریه" شناختی-اجتماعی...... وقتی شرایطی فراهم می آید که دانش آموزان درست انجام دادن
کاری را دردوستانشان تقویت می کنند خود نیز انجام آن کار را می آموزند وزمانی که موفقیت خودشان
يادوستانشان تقويت مى شود اشتياق بيشترى براى براى انجام آن كار بيدامى كنند. از ديدكاه ويكوتسكى
مى توان استدلال كرد دانش آموزانی که به تنهایی از عهده انجام كارى برنمى آيند وقتى كه از كمك معلم و
دوستان آگاهتر از خود بهرمند می کردند. چگونگی انجام آن کار را یاد می گيرند.(سیف؛ ۵۴۷:۱۳۹۰)
از لحاظ تجربی پژوهشهای انجام شده در ارتباط با یادگیری مشارکتی اثربخشى اين روش را به اثبات رسانيده اند.
از جمله معلوم شده که این روش صمیمیت بین افرادگروه. تحمل اختلاف نظرهاء احساس پذیرش اندیشه های
دیگران؛ روابط دوستانه. اعتمادبنفس وحتی حضور در مدرسه را افزایش می دهد.
صفحه 21:
همچنین معلوم شده است که وقتی گروه برای کسب موفقیت تقویت می شود وفرد فرد اعضای گروه نیز برای کمک
به پیشرفت گروه قبول مسنولیت می کنند. آن گاه روش یادگیری مشارکتی سطح پیشرفت یادگیرندگان را بالا می
برد. وقتی که شرایط پاداش گروهی ومسنولیت پذیری فردی تأمین می شود یادگیری مشارکتی پیشرفت
یادگیرندگان را در تمام پایه های تحصیلی وهمه تکالیف یادگیری. از مهارتهای اساسی گرفته تا حل مسنله.
تأمین می کند. (سیف» ۵۴۸:۱۳۹۰)
همچنین در عين حال كه روش یادگیری مشارکتی دارای امتیازات فراوانی است اگر در استفاده از آن دقت لازم
نشود. ممکن است نتایج رضایت بخشی به بار نیاورد. استفاده موفقیت آمیز از اين روش مستلزم آن است که
معلم در اين كار مهارت کافی داشته باشد.
صفحه 22:
منبع
۱- اسلاوین؛ رابرت (۱۹۹۲). جمع بندی تحقیقات انجام شده پیرامون یادگیری مشارکتی؛ ترجمه فاطمه فقیهی
(۱۳۷۱). فصلنامه تعلیم و تربیت شماره ۲ سلسله ۳۰.
۲- ایوبی: حسن. (۱۳۷۷). مقایسه یادگیری مشاركتى؛ يادكيرى سنتى(متداول) بر بيشرفت تحصیلی و حرمت خود دانش
آموزان دختر پایه سوم متوسطه رشته علوم انسانی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
۳- جوییس بروس وهمکاران. (۱۳۸۸).الگوهای جدید تدریس ۲۰۰۰.ترجمه محمدرضا بهرنگی.نشرکمال تربیت.
4- - سيفء علی اکبر (۱۳۸۰). روانشناسی پرورشی؛ آگاه. تهران
۵ - صیرفی,ناحید. (۱۳۷۲). تأثير روش تدريس توأم با همکاری ب
پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه
۶- کدیور: پروین. (۱۳۸۱). روانشناسی تزبیتی»
۷- کرامتی: محمدرضا. (۱۳۸۱). بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی و یادگیری درس
ریاضی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی. پایان نامه دکترای برنامه ریزی دانشگاه تربیت معلم
8- كلمزء هریس و همکاران؛ (۱۳۸۱). روش های تقویت عزت نفس در نوجوانان؛ ترجمه پروین.
قدس رضوی.
٩ کیونفر. محمدرضا (۱۳۸۰). بررسی تأثیر میزان استفاده از روشهای فعال تدریس در میزان موفقیت دانش آموزان
پایه چهارم ابتدایی در درس علوم اجتماعی: سازمان آموزش و پرورش اصفهان.
۱۰ مشهدی, حمیدرضا (۱۳۸۱). مقایسه تأثیر روش آموزش از طریق همیاری(مشارکتی) با روش سنتی بر پیشرة
تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم و رابطه آن با سبک های شناختی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه
تربیت معلم تهران.
۱ هرگنهان والسون (۱۳۸۲). مقدمه ای بر نظریه های یادگیری؛ ترجمه علی اکبر سیف نشر دلاوران؛ تهران
تحصیلی. سبک های اسناد دانشجویان.
تهران؛ انتشارات همت
انتشارات آستان
صفحه 23:
12-4, & Robinson, P. (1998). Small Group instruction: An Annotated Bibliograpty of Science, Mathematics,
Engineering, ard Technology Resources in Higher Education. (Occasiona/ Paper No. 6). Madison
13-University of Wisconsin-Madison, National Institute for Science Education. Gaith, G.M. (2003). The
Relationship between” Coopera Perception of Social Suppd"¢ and Academie JAchieyte,V30, pp.263-
44- Gilles, 1M. (2004). Te Efecto Cooperative School Student during, Small Group. instruction /:/< pp.
wma offor gh and Ting tn wwe, woer. ean of tnprving oot Sil £72. Un/oa/e لول
16-Gokhal, A.(1985). Collaborative Learning ntto// scho/ar. /b. vtedu. Journals /. wise, edu/nise/
:17-Hill, LA. (2000). Cooperative “earning Among Middle Grade Studdjt. Kathy-hi/L- cooperative کم
18-Holtfreter, RE. &Holtfreter, (997), Tr“tionall.ctureVrsus a Coperative Laming Cassroom: An Enfi| [eal Study to
Determine the Differences in Seif Esteem of Student //fin*twww,/eacn-no/ogy. com.
:19- Johnson, D., & Johnson,*R. ( o/Socia//ssues. 1. 50, f>* . Constructive Cniflict in Shools Jouna/ /77/J7
20- Johnson, & Johnson. R. (198$. ooperative and Cmpetiticn: Teory and Rsearch Dina. N: Xteractid® Book Company
Kim, E,L &ikeng L (1996). Effect of Cooperative Learning Structure on Self Esteem and Classroom Climate in,
SocialStudies.hitp:/, 204 1 $4.2 1 4.25 1 /coop/ecoopmain.html, mpoV.19, pp.2432.
2-Nahole, .0.(2002). The Eft of Cooperatve Leamingon Student Achievement and Motivation na High
‘shoe Gooroty Caen Cantoporary EavctonlPjcho/om, VA p.seT-aTe
22. winston, 2002) tact of Cagparate Learning on Achlevaman and Aude Aron Stace
or Edocaisn A esorch V 98 9p, 250064
28-Zsk“t,(4998).The Ee of Cooperative Leaming on Academie Self opt ‘and Achievement of
Secondary Chemistry Student www. aare. edu. au/S6pap//eeh:e96.5/2.
sGolor, Journal
1
ًبم ّ ًبم سبًْاصگیً:ـزغى كیغاػی
هْضْؿ:عّف رضعیؾ یبصگیغی هلبعکزی
اؿزبص هغثْعَ:آلبی صکزغ دویضعضب همبهی
ًبم ّادض صعؿی:عّكِبی رضعیؾ پیلغفزَ
ؿبل رذویلی98-97
کبعكٌبؿی اعكض عكزَ رذمیمبد آهْػكی
2
یبصگیغی هلبعکزی
یکی اػ اُضاف آهْػف ّ پغّعف کًٌْی ایي اؿذ کَ فغاگیغاى عا یبعی کٌض رب ثزْاًٌض اػ صاًق سْص ثَ عْع
هؤثغ اؿزفبصٍ کٌٌض ّ اػ آًجبکَ فوغ ُغ عكزَ صاًق ثلغی صائوبً کْربُزغ گلزَ ّ لْافضی ًْیي هـزوغاً جبی
آًِب عا هی گیغًض ،لظا فغاگیغاى ثبیض ثَ صاًق ّ هِبعرِبی فغاگیغی هجِؼ ثبكٌض رب ُیچ گبٍ صع رٌگٌب
لغاعًگیغًض .ایي ُضف هزشووبى آهْػف ّ پغّعف عا هلؼم هی ؿبػص رب عّف ُبی رضعیؾ ًْیي عا ثَ کبع
گیغًض کَ هٌجغ ثَ چٌیي صاًق ّ هِبعرِبیی هی كْص .ثـیبعی اػ هقلویي اػ فضبی سلک ّ غیغفقبل کالؽ
ُبی سْیق ًبعاضی اًض .آًبى ثَ صًجبل عّكی ُـزٌض کَ ثزْاًض صع صاًق آهْػاى اًگیؼٍ کبفی جِذ کـت
صاًق ّ اًجبم فقبلیذ ُبی آهْػكی ایجبص کٌض( .اکجغی ،لبؿن پْع ،فلیؼاصٍ)234:1390 ،
یبصگیغی هلبعکزی( یبصگیغی اػ عغیك ُویبعی) ثَ یک كیٍْ آهْػكی اكبعٍ هی کٌض کَ صع آى صاًق آهْػاى
صع لبلت گغٍّ ُبی کْچک ثغای عؿیضى ثَ یک ُضف هلزغک ثب یکضیگغ کبع هی کٌضّ فالٍّ ثغ ایٌکَ
هـئْل یبصگیغی سْص هی ثبكٌض ،صع ثغاثغ یبصگیغی صیگغاى ًیؼ ادـبؽ هـئْلیذ هی کٌٌض( گْکبل،1995 ،
ثَ ًمل اػ پْعكبفقی.)1391 ،اکٌْى رذمیمبد ػیبصی صع ػهیٌَ یبصگیغی هلبعکزی هْعد گغفزَ ّ هقلویي صع
اکثغ کلْعُب اػ صثـزبى رب صاًلگبٍ اػ ایي عّف ثِغٍ هی گیغًض.
3
ًؾبهِبی آهْػكی ُوْاعٍ رالف هی کٌٌض اػ كیٍْ ُب ّ فٌْى هزٌبؿت ثب اهْل ّ سْاؿزَ ُبی ثغًبهَ ُبی
صعؿی ،اُضاف ّ هذزْا عا ثَ صعؿزی ثَ هشبعجبى اًزمبل صٌُضً .گبُی ثَ ربعیز آعاء رغثیزی ثیبًگغ ایي
ّالقیذ اؿذ کَ هجغیبى ثغًبهَ ُبی صعؿی یقٌی هقلوبى ،اگغ اػ فغآیٌض فلوی ّ هٌغمی آهْػف هغلـ
ًجبكٌض ّ ثغای رذمك اُضاف اػ كیٍْ ُبیی ًبهزٌبؿت ثِغٍ ثگیغًض ،چَ ثـب کَ رالكِب ّ ػدوبد افغاص هؤثغ
صع آهْػف ّ پغّعف ثی ثوغ ثوبًض .اػ ایي عّ صع کٌبع پیلغفذ ُب ّ یبفزَ ُبی جضیض آهْػكی ّ رغثیزی
الػم اؿذ ثغًبهَ عیؼاى صعؿی ثَ رجیي كیٍْ ُب ّعّكِبی یبصصُی-یبصگیغی ثپغصاػًض.
ثغ اؿبؽ هغبلقبد ربعیشی هی رْاى گفذ كیٍْ ُبی هزٌْؿ آهْػكی ثَ عْع عجیقی عیلَ صع عّیکغصُب ّ
صیضگبُبی کالى ثغًبهَ ُبی صعؿی ّ آهْػكی صاعص .اگغ لغاع ثبكض هقلن ثب رْجَ ثَ ثغًبهَ صعؿی هْعص
ًؾغ ،كیٍْ هٌبؿت عا ثغگؼیٌض ّ ثَ کبعگیغص ،ثبیض لجل اػ ُغچیؼ ثب هجبًی ًؾغی ّ چِبعچْة ُبی فکغی ّ
آعای هبدت ًؾغاى آكٌب ثبكٌض رب ثزْاًض كیٍْ ی اًزشبثی عا ثَ صعؿزی صع سضهذ رذمك اُضاف ثغًبهَ
لغاعصُض.
ایي پغؿق کَ یبصگیغی چَ فغایٌضی صاعص ّ چَ كغایغی ؿجت یبصگیغی هی كْص؟ ُوْاعٍ هْعص رْجَ هبدت
ًؾغاى ّ هزفکغاى للوغّ رقلین ّ رغثیذ ثْصٍ اؿذ .كٌبسذ ّ آگبُی هقلن اػ ًؾغیَ ُبی هشزلف یبصگیغی
اُویذ ّیژٍ ای صاعص؛ ػیغا هضاعؽ جبیگبُی ثغای ُضایذً ،ؾبعد ّ ؿبػهبًضُی یبصگیغی اؿذ ّ هقلن هبًٌض
عاٌُوبً ،بؽغ ّ ؿبػهبى صٌُضٍ ثَ كوبعهیغّص.
4
هقلن ثب اؿزفبصٍ اػ هجوْفَ آهْسزَ ُبی كٌبسزَ سْص صعثبعٍ یبصگیغًضٍ(صاًق آهْػ) ،فلـفَ ّ ُضف ُبی رقلین ّ رغثیذ ،لْاًیي
یبصگیغی ّ چگًْگی اؿزفبصٍ اػ آًِب صع کالؽ ُبی صعؽ ،عّف ُب ّ كیٍْ ُبی فلوی گغصآّعی ّ کبعثغص صاًق ُب ،عّف
ُبی ایجبص اًگیؼٍ ،رمْیذ ّ ثبػسْعص هٌبؿت ،هذزْای آهْػف سْیق عا عغادی هی کٌض ّ ثب اؿزفبصٍ اػ ثِزغیي كیٍْ ُب،
فغآیٌض یبصصُی -یبصگیغی عا ُضایذ هیکٌض.
هضرِبؿذ کَ صع ًؾبم آهْػكی ایغاى هقلوبى ثب رکیَ ثغ عّكِبی ؿٌزی ،ثَ ّیژٍ ؿشٌغاًی ،صاًق آهْػاى عا ثَ دفؼ ّ رکغاعهفبُین
ّ هغبلت فلوی رغغیت هی کٌٌض ّ فلی عغن ایٌکَ صع هذبفل فلوی ّرغثیزی ّ دزی اجغایی هذجذ اػ فقبل ثْصى صاًق آهْػاى،
عكضفکغی ّ آػاصاًضیلی هی كْص ،فوالً چٌیي صیضگبٍ ُبیی جٌجَ فلوی ًیبفزَ اًض( .اکجغی ،لبؿن پْع ،فلیؼاصٍ)5:1390 ،
صع عّف ُبی ؿٌزی هقلوبى اغلت گْیٌضٍ ثْصٍ ّ اػ صاًق آهْػاى اًزؾبعصاعًض کَ ثَ هذجذ ُبی آًبى گْف صٌُض ّ ثذث گغُّی
جبیگبٍ چٌضاًی صع کالؽ صعؽ ًضاعص ّ اگغ ؿْالی پغؿیضٍ كْص هْجت ّاصاع کغصى صاًق آهْػاى ثَ رفکغ پیغاهْى هغلت صعؿی
ًیـذ ،ثلکَ ثیلزغ ُضف آى اؿذ کَ صاًق آهْػاى اػ ایي عغیك ثغای اهزذبى آهبصٍ كًْض .صع عّف ُبی ؿٌزی کَ اهغّػ اػ
آًِب ثَ فٌْاى عّف ُبی غیغفقبل یبصهیلْص ،هقلن ًمق فقبلی صع جغیبى رضعیؾ صاكزَ ،هغبلت عا ثَ عْع كفبُی صع کالؽ
ثیبى ًوْصٍ ّ صاًق آهْػاى فمظ ثبیض ثَ هذجذ ُبی اّ گْف صاصٍ ّ هغبلت هْعصًؾغ عا دفؼ کٌٌض .صع چٌیي كغایغی ػهیٌَ
ُبی الػم ثغای عكضكشویذ اجزوبفی كبگغصاى فغاُن ًوی كْص ّ دزی پیلغفذ رذویلی ّ عكض فکغی آًِب ًیؼ اػ آثبع
ًبهغلْة ایي كغایظ ثی ًویت ًوی هبًض .ثَ ُویي صلیل ،اهغّػٍ هْضْؿ عّف ُبی آهْػكی فقبل ،یبصگیغی فقبل ّ یبصگیغًضٍ
فقبل جبیگبٍ ّیژٍ ای صع هجبدث رغثیزی پیضاکغصٍ اؿذ( .کغاهزی)1382 ،
5
ثَ افزمبص کبعكٌبؿبى رقلین ّ رغثیذ ،صاًق آهْػاًی کَ اػعغیك یبصگیغی فقبل ثَ یبصگیغی هی پغصاػًض ًَ رٌِب
ثِزغ فغا هی گیغًض ثلکَ اػ یبصگیغی لظد ثیلزغی هی ثغًض؛ ػیغا ثَ جبی ایٌکَ كًٌْضٍ دغفَ ثبكٌض فقبالًَ
صع جغیبى یبصگیغی هلبعکذ هی کٌٌض ّ سْص عا هـئْل یبصگیغی سْیق هی صاًٌض( کغاهزی.)1382 ،اػجولَ
عّف ُبی فقبلی کَ اهغّػٍ رْجَ هبدت ًؾغاى رقلین ّ رغثیذ عا ثَ سْص جلت کغصٍ یبصگیغی هلبعکزی
هی ثبكض.
كْاُض رذمیمبری ًلبى هی صُض کَ صاًق آهْػاًی کَ صع گغٍّ ُبی یبصگیغی هلبعکزی ثَ یبصگیغی هی پغصاػًض
ًـجذ ثَ کـبًی کَ ثَ عْع اًفغاصی یبصهی گیغًض پیلغفذ رذویلی ّ ادـبؽ هـئْلیذ ثیلزغی صاعًض(.
ّایکغ ّ ًبًغی)1997
اػ آًجب کَ عّف آهْػكی ّ یبصگیغی هلبعکزی یکی اػ عّف ُبی فقبل هلبعکزی هی ثبكض صع ایي رذمیك ثغآًین
رب عّف ُبی یبصگیغی هلبعکزی( ُویبعی) عا هْعص ًمض ّ ثغعؿی لغاع صُین ّ ثَ ثغعؿی ًزبیج رذمیمبد
اًجبم كضٍ صع ػهیٌَ یبصگیغی هلبعکزی ّ اثغ آى ثغ صاًق آهْعاى سْاُین پغصاسذ.
6
یبصگیغی هلبعکزی
یکی اػ عّف ُبی آهْػكی یبصگیغًضٍ -هذْع ،عّف آهْػف ثَ کوک یبصگیغی هلبعکزی اؿذ ًبم صیگغ ایي عّف،
یبصگیغی ثبُن اؿذ.
یبصگیغی هلبعکزی ثَ عّكی گفزَ هی كْص کَ صعآى یبصگیغًضگبى صع گغٍّ ُبی کْچک ثب ُن کبع هی کٌٌض ّ ثغای
صؿزبّعصُبی جوقی كبى هْعص رمْیذ لغاع هی گیغًضّ .یژگی هِن ایي عّف آى اؿذ کَ صع آى افضبی گغٍّ
ثبُن کبع هی کٌٌض رب ثَ ُضف هلزغکی ثغؿٌض کَ ُن کل گغٍّ ّ ُن فغص فغص افضبی گغٍّ اػ آى ؿْص هی ثغًض.
صعدمیمذ یبصگیغی هلبعکزی اػ صاًق آهْػاى هی سْاُض رب صع گغٍّ ُبی کْچک ثب ُن کبعکٌٌض ّ ثَ ُن کوک
ًوبیٌض رب ؿغخ یبصگیغی سْص ّ ؿبیغ افضبی گغٍّ عا افؼایق صٌُض( .ؿیف )544:1389
هلبعکذ( ُویبعی) یقٌی ثبُن کبعکغصى ثَ هٌؾْع اكزغاک صع رْلیض یک هذوْل فلوی ،اصثی ،فغٌُگیُ .ویبعی یک
الگْی هٌؾن یبصگیغی اؿذ کَ صع آى افضبی یک گغٍّ( رین) اػ عغیك ثغلغاعی اعرجبط ُبی هـزوغ ّ هٌؾن،
هغبلجی عا اػ ُوضیگغ هی آهْػًض .صع ایي الگْ صاًق آهْػاى صع یبصگیغی صعؽ كغکذ فقبلی صاعًض .اًگیؼٍ عکي
اؿبؿی ایي الگْ عا رلکیل هی صُض ّ ثیق اػ ُوَ فاللَ ّ اًگیؼٍ هشبعجبى عا رمْیذ هی کٌض (.اکجغی ،لبؿن
پْع همضم ،فلیؼاصٍ)208:1390
7
صع رقغیفی جبهقزغ ،یبصگیغی هلبعکزی عّیکغصی اؿذ کَ صعآى صاًق آهْػاى صعلبلت گغٍّ ُبی کْچک
ًبُوگْى( 4یب ً 5فغٍ) ثغای عؿیضى ثَ یک ُضف هلزغک ثبیکضیگغ کبع هی کٌٌض ّ فالٍّ ثغ هـئْلیذ
یبصگیغی صع لجبل سْص صعثغاثغ یبصگیغی صیگغاى ًیؼ ادـبؽ هـئْلیذ هی کٌٌض ،صع ًزیجَ ًْفی ادزغم،
افزوبص ّ فلك هزمبثل ثیي آًبى ثَ ّجْص هی آیض (.کغاهزی.)123:1382،
لظا ُغگًَْ رلکل گغُّی عا ًوی رْاى گغٍّ هلبعکزی ًبهیض .صع گغٍّ هلبعکزی ُوَ كبگغصاى ثَ ًْفی عُجغ ّ
هـئْل ثْصٍ ،صسبلذ هقلن ثَ دضالل عؿیضٍ ّ ًفؾ هلبعکذ افغاص اعػكوٌض رلمی هی كْص ًَ هغفبً کـت
ًزیجَ فبلی .ثَ هٌؾْع عؿیضى گغٍّ ُبی هلبعکزی ثَ فولکغص ثـیبع ثبال ،افزوبص ،ادزغام ّ فلك ثـیبع
ػیبص افضبء ثَ یکضیگغ ضغّعی اؿذّ .اثـزگی صعًّی هثجذ ،پبؿشگْیی فغصی ،رقبهل عّ صع عّ،
هِبعد ُبی ثیي فغصی صع رقبهل افضبء ،فغآیٌض گغُّی ،ادـبؽ هـئْلیذ گغُّی ،ادزغام هزمبثل ثیي
افضبء ،فغهذ ُبی ثغاثغ ثغای هْفمیذً ،بُوگًْی افضب ّ ًمق هقلن ثَ فٌْاى عاٌُوب هلشوَ هِن
یبصگیغی هلبعکزی اؿذ( پْعكبفقی.)98:1391 ،
8
ثْعیچ(ً ،1996مل اػ پْعكبفقی )1391 ،ؿَ ًْؿ جْ کالؽ صعؿی رقغیف هی کٌض کَ هوکي اؿذ هقلن صع صعّؽ
هشزلف هبیل ثَ اؿزفبصٍ اػ آًِب ثبكض :علبثزی ،هلبعکزی ،فغصگغایبًَ .ایي ؿَ ًْؿ جْ صععْل پیْؿزبعی لغاعصاعًض
کَ صع آى صاهٌَ ی اسزیبعاری کَ اػ ؿْی هقلن ثَ صاًق آهْػاى ّاگظاع هی كْص اػ ُیچ رب ثـیبع ػیبص گـزغف
هیبثض ّرضعیؾ ّیبصگیغی ًیؼ اػ ثـیبع هقلن هذْع رب ثـیبع صاًق آهْػ هذْعرغییغ هی کٌض.
جْ علبثزی :صع ایي جْ ،صاًق آهْػاى ثغای صاصى پبؿز صعؿذ ثب یکضیگغ علبثذ هی کٌٌض .هقلن رٌِب صاّع هغلك صعؿزی
یب ًبصعؿزی پبؿز ُبؿذ ّ ُیچ اسزیبعی ثَ صاًق آهْػاى صاصٍ ًوی كْص .صع ایي عّیکغص ،كبگغصاى ثغای
ثِزغكضى ،ثب یکضیگغ ثَ علبثذ ثغهی سیؼًض صع دبلی کَ ُغ صاًق آهْػ ؿقی هی کٌض اػ صیگغی پیلی ثگیغص.
9
جْ فغصگغایبًَ :صعایي ًْؿ کالؽ ُب صاًق آهْػاى ثَ کبعهـزمل ّ سْصآػهبیی ّاصاع هی كًْض .صع جغیبى کبع
اًفغاصی ،صاًق آهْػاى ثَ عْع هـزمل ّ ثضّى صسبلذ هـزمین هقلن ،روغیي کالؿی عا اًجبم هی صٌُض.
هؼیذ ایي ًْؿ کالؽ ،آػاصی صاًق آهْػاى ثغای کبعکغصى هزٌبؿت ثبؿغخ رْاًبیی سْص ّ پیضاکغصى پبؿز
ُبی سْص ثَ ؿْاالد اؿذ.
جْ هلبعکزی :صع ایي ًْؿ کالؽ ُب ،صاًق آهْػاى اػعغیك ُوکبعی ّ هلبعکذ صع لبلت گغٍّ ُب ثَ یبصگیغی
هی عؿٌض ّ صعلجبل یبصگیغی یکضیگغ ادـبؽ هـئْلیذ هی کٌٌض .صاًق آهْػاى صع گفذ ّگْیی كغکذ هی
کٌٌض کَ هقلن ثغآى ًؾبعد صاعص .صاًق آهْػاى اجبػٍ صاعًض ثذث کٌٌض ّ صیضگبٍ ُبی سْص عا هغغح ؿبػًض.
هؼیذ ایي ًْؿ کالؽ ،ثَ عكض هِبعد ُبی اجزوبفی ّ هلبعکزی صاًق آهْػ کوک هی کٌض(پْعكبفقی؛
)102:1391
10
الضاهبد هْعص ًیبػآهْػف ثَ کوک یبصگیغی هلبعکزی
صعاجغای آهْػف ثَ کوک یبصگیغی هلبعکزی ،الضاهبد ػیبصی هْعد هی پظیغص کَ ثضیي كغح اؿذ:
-1رلکیل گغٍّ ُبی کْچک ًبهزجبًؾ :یبصگیغی هلبعکزی هقوْالً اػ گغٍّ ُبی 4ربً 6فغی رلکیل هی كْص کَ
اػ جِبد هشزلف رْاًبیی یبصگیغی ،هیؼاى پیلغفذ ّ ...هزجبًؾ ُـزٌض.
-2صاكزي ُضف ُبی عّكي :یبصگیغی هلبعکزی ثبیض صاعای ُضف ُبی عّكي ّ لبثل صؿزغؽ ثبكض ّ ُوَ
افضبی گغٍّ ثضاًٌض کَ ثبیض ثغای عؿیضى ثَ آًِب ثکْكٌض (.ؿیف)545:1389 ،
ّ-3اثـزَ ثْصى افضبی گغٍّ ثَ یکضیگغّ :لزی کَ هْلقیذ صاًق آهْػاى ثَ کوک ّ هلبعکذ ؿبیغ افضبی
گغٍّ ّاثـزَ اؿذ ثیلزغ ثَ هْعد هلبعکزی فقبلیذ هی کٌٌض.
-4هقلن ثَ فٌْاى ُضایذ کٌٌض ّ هٌجـ اعالفبدً :مق هقلن صع عّف یبصگیغی هلبعکزی ثبیض فوضربً ثَ هْعد
فقبل ُضایذ کٌٌضٍ ثبكٌضُ .وچٌیي ػهبًی کَ گغٍّ ًیبػ ثَ اعالفبری صاعص کَ ًوی رْاًض آى عا ثضؿذ آّعص
هقلن هی رْاًض آى اعالفبد عا صع اسزیبع گغٍّ لغاعصُض.
-5هـئْلیذ فغصی :ثغای جلْگیغی اػ ّضقیزی کَ صعآى ثقضی اػ افضبی گغٍّ ثیلزغیي کبع عا اًجبم صٌُض ّ
ثغسی ُب اػ ػیغ ثبعهـئْلیذ كبًَ سبلی هی کٌٌض ،هقلن ثبیض هْاؽت ثبكض کَ ُوَ افضبی گغٍّ هـئْلیذ
اًجبم ثشلی اػ کبع عاثپظیغًض.
-6پبصاف صاصى ثَ رْفیك گغٍّ :پؾ اػ آى کَ گغٍّ ثَ ُضفق صؿذ یبفذ ّ ثَ هْفمیذ عؿیضُ ،وَ افضبی گغٍّ
ثبیض ثَ پبؽ ایي هْفمیذ پبصاف صعیبفذ کٌٌض.
11
اعػكیبثی اػ سْص :پؾ اػ آى کَ فقبلیذ ُبی گغُّی ثَ پبیبى عؿیض ُّضف ُبی پیق ثیٌی كضٍ رذمك یبفذ ،گغٍّ ثَ رذلیلفولکغص سْص هی پغصاػص ًّمبط لّْد ّهٌفقذ کبعسْص عا هلشن هی کٌض صعهْعد لؼّم ایي کبعثَ کوک هقلن هْعد هی
گیغص.
-8رٌْؿ هضد کبع :هضد فقبلیذ کبعگغُّی ثبیض هزٌْؿ ثبكض ،ثقضی گغٍّ ُب ثغای اًجبم کبعُبی هشزوغّ هلشن رلکیل هی
كًْض ّکبعكبى عا صع ػهبى هذضّصی ثَ ثوغهی عؿبًٌض اهب ثقضی گغٍّ ُب ثغای اًجبم کبعُبی هِوزغ رلکیل هی كًْض ّلظا
هضد ػهبى ثیلزغی ثَ فقبلیذ هی پغصاػًض ایي گغٍّ ُب هٌبثـ یبصگیغی عا ثبُن كغیک هی كًْضّ ،ؽبیف عا هیبى سْصرمـین
هی کٌٌض ّ صع ُوَ چیؼ اػ ُوضیگغ دوبیذ هی کٌٌض ّثَ ُوضیگغ یبعی هی صٌُض (.ؿیف)546:1389 ،
12
اًْاؿ عّكِبی یبصگیغی هلبعکزی
ثغای یبصگیغی هلبعکزی عّف ُبی هشزلفی اثضاؿ كضٍ کَ ُوَ آًِب ثغ هلبعکذ ّفقبلیذ ثیي یبصگیغًضگبى صعیبصگیغی رأکیض هی
کٌٌض .ثیلزغ ایي عّكِب ثغای آهْػف عاُجغص ُبی یبصگیغی ّ هغبلقَ ّسْاًضى ّفِویضى هزْى هْعصاؿزفبصٍ لغاعهی گیغًض.
هب صعایٌجب ثَ چِبع عّف اكبعٍ هی کٌین:
-1کبعآیی گغٍّ
-2رضعیؾ افضبی گغٍّ
-3اعػكیبثی فولکغص
-4عّكي ؿبػی عغػرلمی
13
کبعآیی گغٍّ:
صع عغح کبعآیی گغٍّ(رین) صّ فغضیَ كکل هی گیغص :اّل آى کَ صّ فکغ ّثیلزغ ثِزغ اػ یک فکغاؿذ .صّم آى کَ
صاًق آهْػاى كغکذ فقبل صع یبصگیغی هلبعکزی عاثـیبع اًگیؼاًٌضٍ هی یبثٌض( .اکجغی ،لبؿن پْعهمضم ،فلیؼاصٍ،
)234:1390
صع ایي عّف ،هقلن لجل اػ كغّؿ کالؽ اثؼاع یبصگیغی یقٌی رکبلیف لجل اػکبع (یک رکلیف سْاًضًی ّ یب یک اعائَ
ؿوقی ّثوغی) ّ یک آػهْى رلفیمی اػ اًْاؿ ؿْاالد کَ هذزْای صعؽ هْعصًؾغ عا صع ثغصاعصآهبصٍ هی کٌض ّصع
کالؽ صاًق آهْػاى عا ثَ گغٍّ ُبی ًبُوگي رمـین هی کٌض.
صعهغدلَ اّلُ :غیک اػ افضبی گغٍّ صاًق سْص عا لجل اػ ثذث گغُّی اعػیبثی هی کٌض ّرکلیف هلشن كضٍ عا ثَ
عْع اًفغاصی هی سْاًض.
صعهغدلَ صّم :ثَ ؿْاالد آػهْى رِیَ كضٍ رْؿظ هقلن ثَ هْعد اًفغاصی پبؿز هی صُض صعضوي پبؿشضُی هی رْاًض
ثَ هزي عجْؿ کٌض ،یب اػهٌبثـ صعصؿزغؽ اؿزفبصٍ ًوبیض.
صعهغدلَ ؿْم :افضبی رین صع هْعص ُغیک اػ پبؿز ُب ثب یکضیگغ ثذث هی کٌٌضرب ثَ رْافك ثغؿٌضّ صعضوي ثذث صالیل
اًزشبة سْیق عا اعائَ هی صٌُض ُضف اػ ایي هغدلَ ایي اؿذ کَ افضبی رین ثَ یک هجوْفَ پبؿز ُبی هْعص
رْافك ثغؿٌض ّفغهذ پیضاکٌٌض رب اعالفبد عصّثضل کٌٌض.
صعهغدلَ چِبعم :کلیض ؿْالِب صعاسزیبع صاًق آهْػاى لغاعهی گیغص ّافضبپبؿز ُبی فغصی ّ گغُّی عا ًوغٍ گظاعی هی
کٌٌض ًّوغٍ هؤثغثْصى یبصگیغی عا هذبؿجَ هی ًوبیٌض.
صعهغدلَ ثقض ،اػفغاگیغاى پغؿق ُبیی جِذ جوـ ثٌضی هغبلت آهْسزَ كضٍ هی كْص( .اعػكیبثی رکْیٌی) (اکجغی،
لبؿن پْع ،فلیؼاصٍ)236:1390،
14
عّف رضعیؾ افضبی گغٍّ
ایي عّف هجزٌی ثغ صّ فغضیَ اؿذ :اّل آى کَ ُغ یک اػ كغکذ کٌٌضگبى لـوذ هزفبّری اػ هْضْؿ صعؿی عا
کَ لغاع اؿذ رضعیؾ كْص؛ هی سْاًٌض ،صّم آى کَ ُغ فغاگیغ هی رْاًض ثَ افضبی گغُّق صعؽ ثضُض .
ثٌبثغایي ُغ فضْ ُن ثَ فٌْاى« هقلن »ّ ُن ثَ فٌْاى« كبگغص »فول هی کٌض.
عغح رضعیؾ افضبی گغٍّ ایي اهکبى عا هی صُض کَ رقضاص ػیبصی اػ هْضْؿ صعؿی عی یک صّعح کْربٍ ػهبًی
ثب هغبلقَ ی( ثشق رقییي كضٍ )گغٍّ رذذ پْكق لغاع گیغص .صع اًزشبة هزي هْعص رضعیؾ صع ایي عّف
ثبیض صع ًؾغ صاكذ کَ هزي لبثل رمـین ثَ ثشق ُبی هـزمل اػ ُن ّ ثشق ُب اػ ًؾغ عْل ّ صكْاعی ًیؼ
رمغیجبً ثغاثغ ثبكٌض (.اکجغی ،لبؿن پْع ،فلیؼاصٍ(238، 1390،
15
عّف اعػكیبثی فولکغص
ایي عغح ثغای کالؿِبیی کَ ثبیض فغاگیغاى هِبعرِبی فولی کـت کٌٌض ،عغح هفیضی اؿذ .کبعثغص ایي عّف
كبهل :آهْػف کبعکغصى ثب یک صؿزگبٍ صع آػهبیلگبٍ ً ،گبعف یک ًبهَ یب گؼاعف ّ ...هی كْص .صع ایي
عغح اثزضا صعک عّكٌی اػ هقیبعُب ،آًبى عا لبصع هی ؿبػص کیفیذ کبع سْیق عا هْعص لضبّد لغاع صٌُض ّ
صع ایي هْعد هی رْاًٌض رب دضّصی اػ اعػیبثی کبعكبى رْؿظ صیگغاى ثی ًیبػ كًْض.
ُغ كشن کبع سْیق عا اعائَ هی صُض .افضبی گغٍّ کبع ُغ فغص عا یبصگیغی ّ ثب هقیبعُبیی کَ فغا گغفزَ اًض
همبیـَ هی کٌٌض ُ.غ فغص اًزمبصُبیی عا کَ ثَ کبعف كضٍ اؿذ ،صعیبفذ هی صاعص .عجك ایي پیلٌِبصُب،
ادزوبالً فغا گیغاى هی رْاًٌض ثَ كکل هؤثغرغی ثَ ؿغخ رقییي كضٍ صع هقیبعُب ثغؿٌض (اکجغی ،لبؿن پْع،
فلیؼاصٍ)239:1390
16
عّف عّكي ؿبػی ،عغػ رلمی( ثغسْعص)
عغػ رلمی افغاص فویمبً عّی هؤثغ ثْصى ّ عضبیذ كشوی كبى اثغ هی گظاعص ّ اػ ایي عّ عغػ رلمی ُب جٌجخ
هِوی اػ یبصگیغی ادـبؽ اجزوبفی ُـزٌض .ثب ایي ّجْص سیلی اػ افغاص عغػ رلمی عا ثَ فٌْاى یک هـئلَ
كشوی رلمی هی کٌٌض ُ .غ چٌض ثَ کبع ثغصى اججبعی عغػ رلمی ُبی كشوی جبیی صع آهْػف ًضاعص ّلی
چٌبى چَ افغاص ًزْاًٌض آػاصاًَ عغػ رلمی ُبی سْص عا هْعص ثغعؿی لغاع صٌُض ثیٌلی کـت هی کٌٌض کَ هی
رْاًٌض عفزبع سْیق عا کٌزغل ًوبیٌض ّ صعیبثٌض کَ عغػ رلمی كبى ربچَ دض اؿذ هذضّصٍ یب کیفیذ فوللبى
عا هذضّص ؿبػص یب رذغیف کٌض.
اّلیي هغدلَ صع عغح عّكي ؿبػی رلمی ثَ فغاگیغاى کوک هی کٌض رب ثب پبؿز صاصى ثَ یک ؿئْال یب رکویل یک
جولَ ،عغػ رلمی سْص عا اعػیبثی کٌٌض .ؿپؾ فغاگیغاى صّع ُن جوـ هی كًْض رب ایي عغػ رلمی عا هْعص
ثغعؿی لغاع صٌُض رب ثَ کوک كغایظ كٌبسزَ كضٍ ّ اعالفبری کَ صع اسزیبعع صاعًض عّی ثِزغیي عغػ رلمی
ثَ رْافك ثغؿٌض .ؿپؾ ُغ فغص پبؿز سْص عا رکغاع هی کٌض رب هْعص اعػیبثی لغاع گیغص .عغػ رلمی افغاص
پؾ اػ ثذث ًیؼ هْعص اعػیبثی لغاع هی گیغص رب هلشن كْص آیب رغییغی عر صاصٍ اؿذ؟
ثٌبثغایي ایي عغح فغاگیغاى عا لبصع هی ؿبػص کَ کلف کٌٌض آیب عغػ رلمی كبى ثغ یک پبیخ هذکن اػ دمبیك ،
اعبفذ ّ هٌغك اؿزْاع اؿذ ُ.ویي عْع فغاگیغاى هوکي اؿذ صعیبثٌض کَ اػ عغػ رلمی سبم سْص صع
هْعص هْضْفی ًب آگبٍ ثْصًض ّ ُوچٌیي اػ عغػ ثغسْعصُبی هْجْص صیگغی کَ هوکي ثْص ثزْاًٌض ثَ کبع
ثغًض اعالؿ ًضاكزٌض ایي عغح ثغای كغکذ کٌٌضگبى فغهزی عا فغاُن هی کٌض رب فمبیض هزٌْفی عا
ثلًٌْض(.اکجغی ،لبؿن پْع ،فلیؼاصٍ)240:1390 ،
17
عّیکغص ؿٌزی صع همبثل عّیکغص هلبعکزی
آهْػف اػ صیضگبٍ ؿٌزی ،كیٍْ ای ثغای اًزمبل صاًق اؿذ ّ یبص گیغًضٍ هْجْصی هٌفقل اؿذ کَ هغفبً اعالفبری
عا صعیبفذ هی کٌض .صع ؿبلِبی اسیغ ،ایي كیْح رضعیؾ اػ جِبد هشزلفی هْعص اًزمبص لغاع گغفزَ اؿذ ثَ
عْعی کَ كبُض ًؾغاد جضیضی صع دْػح فلْم رغثیزی ثْصٍ این.
رقضاصی اػ ًؾغیبد ثب ًفْط لضیوی صع دْػٍ ُبی آهْػكی ،یبصگیغی ،اعػكیبثی رذویلی ّ كیٍْ ُبی هضیغیذ
.کالؿی ثَ جِذ پژُّق ُبی جضیض ،اػ صعجخ افزجبع ؿبلظ كضٍ ّ ًؾغیَ ُبی ربػٍ جبی آًِب عا گغفزَ اًض
ثغای هثبل ،صّ هْعص ًؾغیَ ُبی یبصگیغی ،گغایق ثیلزغی ثَ عغف عّیکغص كٌبسزی اؿذ رب ًؾغیَ ُبی
ُغگٌِبى ّالـْى( )1382ثب هضص آهْػف ثیلزغ ثغآهْػف فقبل ّ صاًق آهْػ هذْع رأکیض هی .عفزبعی
كْص رب ثغ عّكِبی هْضْؿ هذْع یب هقلن هذْع ،صع اعػكیبثی رذویلی ،كیٍْ ُبی ؿٌجق فولکغص ّ
پبؿز جبی عّكِبی لضیوی رغ عا گغفزَ اًض ؿیف )1380( ،صع هْعص اصاعح کالؽ -فغایٌض رذلیل ؿْال
صعؽ ثَ جبی عّیکغص ُبی عفزبعی ّ اًـبًگغایبًَ ،عّكِبی هجزٌی ثغ هضیغیذ کالؽ جبیگؼیي كضٍ اًض
اهب ثَ ًؾغ هی عؿض کَ ثَ عغن رذْالد ًـجزبً چلن گیغ ّ صع ػهیٌَ ُبی ًؾغی ّ فکغی دْػح آهْػف ّ
پغّعف ٌُْػ ًؾبهِبی آهْػكی صع همبثل پظیغف ایي رذْالد همبّهذ ؿغؿشزبًَ ای ًلبى هی صٌُض صع
عكض لْح .فلـفخ جضیض ثغ رقلین ّ رغثیذ ،یکی اػ اُضاف ًؾبم رغثیزی ،پغّعف لْح رفکغ صع فغاگیغاى اؿذ
رفکغ صع گغّ ایي اؿذ کَ صاًق آهْػاى هغبلجی عا کَ هغبلقَ هی کٌٌض ،ثفِوٌض ایي هغبلت هبصٍ ُبی رفکغ
اًض.
18
صع عّاًلٌبؿی ثَ آى یبصگیغی کَ رْأم ثب صعک ّ فِن ثبكض یبصگیغی هقٌی صاع گفزَ هی كْص .ػهبًی کَ صاًق
آهْػ ثزْاًض اعالفبد جضیض عا ثب صاًق لجلی سْص پیًْض صُض یبصگیغی هقٌب صاع عر هی صُض .اهب اهغّػٍ صع
ثیلزغ هضاعؽ هب ،رضعیؾ ثَ هقٌبی اًزمبل هقلْهبد اػ طُي هقلن ثَ طُي صاًق آهْػ اؿذ؛ ثب ایي عّف کن
کن طُي صاًق آهْػاى اًجبكزَ اػ هغبلجی هی كْص کَ ثب ًیبػ ّ فکغكبى هزٌبؿت ًیـذ ّ ایي اهغ ؿجت هی
كْص کَ آًِب ُغ چَ آهْسزَ اًض ثَ هْعد عْعی ّاع رکغاع کٌٌض ّ ثَ رضعیج ادـبؽ کـبلذ هی کٌٌض،
ثب ایي ًْؿ یبصگیغی ًَ رٌِب صع ؿبػًضگی آًِب ًمق هؤثغی ًضاعص ثلکَ ػهیٌخ عکْص فلوی ّ صلؼصگی اػ
فقبلیذ فلوی عا ًیؼ فغاُن هی کٌض.
ًزبیج پژُّق ُب ًلبى هی صٌُض کَ رْاًبیی صاًق آهْػاى هب صع ؿغخ ثبالی یبصگیغی ،ثَ ّیژٍ هِبعرِبی
فولکغصی ّ فغایٌضی ،صع همبیـَ ثب ؿبیغ صاًق آهْػاى کلْعُبی صیگغ ،ثـیبع کوزغ اؿذ.
کَ ایي ضقف ثیلزغ ًبكی اػ عّكِبی ًبهٌبؿت آهْػكی ّ یبصگیغی ًبكی هی كْص کَ صع فول صاًق اهْػاى
هبع عا ثَ ؿْی یبصگیغی دبفؾَ ای ،ؿْق هی صُض (کیْاًفغ.)1380،
عّكِبی ؿٌزی آهْػف ،هذیظ کالؽ عا ثَ فٌْاى جبیی صع ًؾغ هی گیغًض کَ ًمق هقلن ،رٌِب اعائَ اعالفبد ثَ
صاًق آهْػاى اؿذ .صاًق آهْػاى ثَ هْعد اًفغاصی یب علبثزی کبع هی کٌٌض ،فوْهبً صع رالكٌض کَ
ًوغارلبى عا ثبال ثجغًض .صع ایي کالؿِب اُضاف ،فغصی اؿذ ّ ایي صع رضبص ثب کالؿِبی هلبعکزی اؿذ کَ
صع آًِب صاًق آهْػاى صع گغُِّبیی ثغای عؿیضى ثَ اُضاف هلزغک کبع هی کٌٌضُ( ..یل)2000،
19
عّف یبصگیغی هلبعکزی ُن پلزْاًَ ُبی هذکن ًؾغی صاعص ُّن اػ دوبیذ ُبی صلیك رجغثی ثغسْعصاع اؿذ .اػ
لذبػ ًؾغی ،ایي عّف ُن هْعص دوبیذ عفزبعگغایبى اؿذ ُّن صیگغ هبدجٌؾغاى یبصگیغی .اػ صیضگبٍ
عفزبعگغایبى ،رمْیذ گغٍّ ثغای کـت هْفمیذ اػ هْاعص فوضٍ اؿزفبصٍ اػ عّف رمْیذ صع آهْػف ّ یبصگیغی
اؿذ اػ لذبػ ًؾغیَٴ كٌبسزی-اجزوبفیّ ،.....لزی كغایغی فغاُن هی آیض کَ صاًق آهْػاى صعؿذ اًجبم صاصى
کبعی عا صعصّؿزبًلبى رمْیذ هی کٌٌض سْص ًیؼ اًجبم آى کبع عا هی آهْػًض ّػهبًی کَ هْفمیذ سْصكبى
یبصّؿزبًلبى رمْیذ هی كْص اكزیبق ثیلزغی ثغای ثغای اًجبم آى کبع پیضاهی کٌٌض .اػ صیضگبٍ ّیگْرـکی ًیؼ
هی رْاى اؿزضالل کغص صاًق آهْػاًی کَ ثَ رٌِبیی اػ فِضٍ اًجبم کبعی ثغًوی آیٌض ّلزی کَ اػ کوک هقلن ّ
صّؿزبى آگبُزغ اػ سْص ثِغهٌض هی کغصًض ،چگًْگی اًجبم آى کبع عا یبص هی گیغًض(.ؿیف)547:1390 ،
اػ لذبػ رجغثی پژُّلِبی اًجبم كضٍ صع اعرجبط ثب یبصگیغی هلبعکزی اثغثشلی ایي عّف عا ثَ اثجبد عؿبًیضٍ اًض.
اػ جولَ هقلْم كضٍ کَ ایي عّف هویویذ ثیي افغاصگغٍّ ،رذول اسزالف ًؾغُب ،ادـبؽ پظیغف اًضیلَ ُبی
صیگغاى ،عّاثظ صّؿزبًَ ،افزوبصثٌفؾ ّدزی دضْع صع هضعؿَ عا افؼایق هی صُض.
20
ُوچٌیي هقلْم كضٍ اؿذ کَ ّلزی گغٍّ ثغای کـت هْفمیذ رمْیذ هی كْص ّفغص فغص افضبی گغٍّ ًیؼ ثغای کوک
ثَ پیلغفذ گغٍّ لجْل هـئْلیذ هی کٌٌض ،آى گبٍ عّف یبصگیغی هلبعکزی ؿغخ پیلغفذ یبصگیغًضگبى عا ثبال هی
ثغصّ .لزی کَ كغایظ پبصاف گغُّی ّهـئْلیذ پظیغی فغصی رأهیي هی كْص ،یبصگیغی هلبعکزی پیلغفذ
یبصگیغًضگبى عا صع روبم پبیَ ُبی رذویلی ُّوَ رکبلیف یبصگیغی ،اػ هِبعرِبی اؿبؿی گغفزَ رب دل هـئلَ،
رأهیي هی کٌض( .ؿیف)548:1390 ،
ُوچٌیي صع فیي دبل کَ عّف یبصگیغی هلبعکزی صاعای اهزیبػاد فغاّاًی اؿذ ،اگغ صع اؿزفبصٍ اػ آى صلذ الػم
ًلْص ،هوکي اؿذ ًزبیج عضبیذ ثشلی ثَ ثبع ًیبّعص .اؿزفبصٍ هْفمیذ آهیؼ اػ ایي عّف هـزلؼم آى اؿذ کَ
هقلن صع ایي کبع هِبعد کبفی صاكزَ ثبكض.
21
هٌبثـ
-1اؿالّیي ،عاثغد ( .)1992جوـ ثٌضی رذمیمبد اًجبم كضٍ پیغاهْى یبصگیغی هلبعکزی ،رغجوَ فبعوَ فمیِی
( .)1371فولٌبهَ رقلین ّ رغثیذ كوبعٍ 2ؿلـلَ .30
-2ایْثی ،دـي .)1377( .همبیـَ یبصگیغی هلبعکزی ،یبصگیغی ؿٌزی(هزضاّل) ثغ پیلغفذ رذویلی ّ دغهذ سْص صاًق
آهْػاى صسزغ پبیَ ؿْم هزْؿغَ عكزَ فلْم اًـبًی .پبیبى ًبهَ کبعكٌبؿی اعكض صاًلگبٍ فالهَ عجبعجبیی.
-3جْییؾ ثغّؽ ُّوکبعاى.)1388( .الگُْبی جضیض رضعیؾ ،2000رغجوَ هذوضعضب ثِغًگیً،لغکوبل رغثیذ
- -4ؿیف ،فلی اکجغ ( .)1380عّاًلٌبؿی پغّعكی ،آگبٍ ،رِغاى
- 5هیغفیً ،بدیض .)1376( .رأثیغ عّف رضعیؾ رْأم ثب ُوکبعی ثغپیلغفذ رذویلی .ؿجک ُبی اؿٌبص صاًلجْیبى.
پبیبى ًبهَ کبعكٌبؿی اعكض صاًلگبٍ فالهَ
-6کضیْع ،پغّیي .)1381( .عّاًلٌبؿی رغثیزی ،رِغاى ،اًزلبعاد ُوذ
-7کغاهزی ،هذوضعضب .)1381( .ثغعؿی رأثیغ یبصگیغی هلبعکزی ثغ عكض هِبعرِبی اجزوبفی ّ یبصگیغی صعؽ
عیبضی صاًق آهْػاى پبیَ پٌجن اثزضایی .پبیبى ًبهَ صکزغای ثغًبهَ عیؼی صاًلگبٍ رغثیذ هقلن
-8کلوؼُ ،غیؾ ّ ُوکبعاى .)1381( ،عّف ُبی رمْیذ فؼد ًفؾ صع ًْجْاًبى ،رغجوَ پغّیي .....اًزلبعاد آؿزبى
لضؽ عضْی.
-9کیْاًفغ ،هذوضعضب ( .)1380ثغعؿی رأثیغ هیؼاى اؿزفبصٍ اػ عّكِبی فقبل رضعیؾ صع هیؼاى هْفمیذ صاًق آهْػاى
پبیَ چِبعم اثزضایی صع صعؽ فلْم اجزوبفی ،ؿبػهبى آهْػف ّ پغّعف اهفِبى.
-10هلِضی ،دویضعضب ( .)1381همبیـَ رأثیغ عّف آهْػف اػ عغیك ُویبعی(هلبعکزی) ثب عّف ؿٌزی ثغ پیلغفذ
رذویلی صاًلجْیبى هغاکؼ رغثیذ هقلن ّ عاثغَ آى ثب ؿجک ُبی كٌبسزی ،پبیبى ًبهَ کبعكٌبؿی اعكض صاًلگبٍ
رغثیذ هقلن رِغاى.
22
ُ -11غگٌِبى ّالـْى ( .)1382همضهَ ای ثغ ًؾغیَ ُبی یبصگیغی ،رغجوَ فلی اکجغ ؿیفً ،لغ صالّعاى ،رِغاى
12- J., & Robinson, P. (1998). Small Group Instruction: An Annotated Bibliography of Science, Mathematics,
Engineering, ard Technology Resources in Higher Education. (Occasiona/ Paper No. 6J. Madison
13- University of Wisconsin-Madison, National Institute for Science Education. Gaith, G.M. (2003). The
Relationship between Coopera Perception of Social Suppd^t and Academic JAchievjSystem, V.30, pp.263273. .j jM
14- Gillies, R.M. (2004).The Effect of Cooperative School Student during Small Group.'Jo* Instruction, /.'/< pp.
197-213,
15- Learning, wrna/ of for High and Thinking.'/.htinf.www. wcer. ean< of Improving Social Skill e. £72. ut. Us/oa/s
2000/
16- Gokhal, A .(1995). Collaborative Learning nttp:// scho/ar. /ib. vt.edu. 'Journals /'. wise, edu/nise/
17- Hill, K.A . (2000). Cooperative ^earning Among Middle Grade Studdjt. Katby-hi/L- cooperative Lea^nin^
18- Holtfreter, R.E. &Holtfreter, ( 997). Tr^tionalLctureVrsus a Coperative Laming Cassroom: An Enfji||cal Study to
Determine the Differences in Self Esteem of Student ./ifin^fwww./eacn- no/ogy. com.
19- Johnson, D., & Johnson,*R. ( o/Socia//ssucs. 1. 50, f>^ . Constructive Cnflict in Shools.Journa/ /77-/J7
20- Johnson,& Johnson. R. (198$. ooperative and Cmpetiticn: Teory and Rsearch Dina. N: Xteractid^ Book Company
Kim, E.L .&Keng.L. (1996).Effect of Cooperative Learning Structure on Self Esteem and Classroom Climate in
SocialStudies.http:/, 204 .1 S4.2 1 4.25 1 /coop/ecoopmain.html. mpoV.I 9, pp.24-32.
21- Nichols, J.D. (2002). The Effdct of Cooperative Learning on Student Achievement and Motivation in a High
School Geometry Class. Contemporary Educational Psycho/ogy, V.21 ,pp.467-47(>.
22- Winston, V. (2002). Effect of Cooperative Learning on Achievement and Attitude Among Student of;Golor. Journal
of Education ?l Research, V. 95, pp. 220-229".''-\
23- Zisk, 'JJf. (1998). The Effect of Cooperative Learning on Academic Self gppt "and Achievement of
Secondary Chemistry Student. www. aare. edu. au/96pap//eeA:e96.5/2.
23