پی‌دی‌اف
کودک و نوجوانعلوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویتسبک زندگی

پی دی اف سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع تربیت نسلی

📝 خلاصه سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع: ✅ تربیت نسلی 📅 ۲۵ اردیبهشت ۹۹ 📍 مشهد مقدس #مذهبی #اهل‌بیت #قرآن #خلاصه 📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا) 🆔 @Masaf_Nevis

محمدرضا ای

صفحه 1:
Ue ye یکی ‎al gy‏ كه بندة خدا يه آن ميرسد. مقام حسنظن به ‎ca‏ خيلى وقتها ما در زدگی | دجار مشكلانى م شويم.بندة خوب صبر م ىكند درحال كدبه لوسخت م كذرد. لمبندهاى كه خوبتیست با وجود اكه مسبب بلا خودش بوده ودر واقع ‎Al gal EE‏ #اوم:٠6)‏ بوده وبه موجب يك كار 3 غلط يا اشتباه ذجار بلا شنه استه غرمی‌زند و تاشکری می‌کند. ما بکموقع هست ین بد در مقايل مصيبتهاء علاوهبر ينك صبر م كند ورضايت دارد به خدا حسنظن هم دارد يعتى مردائد خيرى در این | كاروجود ذارد ومطمئن الست كه خداوند رشد لورادر لين كار قرا ده فست. تفاوت شيطان با همه عبدت. با بقية مخلوقات در ين ست كه كقت: جرب با أغؤنقي يروردكاا! به خاطر اينكه مرا كمراه ساختى. #احجر:*7) يعنى خدايا تو جلوى رشد من را كرفتى. در حالى كه أكر شيطان همان | سجده رابه حضرت أدمفة مىكرذء ‎IA‏ الاترين مقامها م رسائد. لقب شيطان. خزازيل (عزيز خد | وذ احا لانو ج11 سره15!ء و تصورش لين يوذ كه خدا رشدش ران طورى كه خودشن مى خولهد يليد قور دهد منتها ابن تصور كاملا كودكاته و ازسر جهل سه أين حرق وشت و سخيفى استه مأ مدعی هستیم که يبشتر أزخدا مىفهميم و حسنظلن و حسنتفاهم به ا تدريم. يك مؤمن وقتى بلا و كرفتارى به سراغش م ليده مىكوبد: «حتما خيرى در أن است. وجون خدا زب من و عاشق من ست و تام ات ابا من ‎ail)‏ بس حتما رشد من رادر حمين كرفتارى قرار اده است.» لذا مؤمن مىكوبد: «الخو فى ما ف رو خوبى در همان جيزى است كه اتفاق افتاده ‎٠‏ البته ين مسائل در حرف قشدك استه وقتى ورد زتدكى شومد و مشكلات بايتان يش بيايد بس م ونيد يه ‎pln‏ حسنظن به خدا باد برسيد خيلى از انسانهاى بزرك بايتيمى رشد كردداتد. بای متال يمير أسلام 8 يا امثال امامخميتى لد مشکلاتی داشته‌اند که از تصور ما بعدیر است. كاهى براى انسان مثلاً در ينزدضالكى اش اتفاقى رخ مىدهد. و در ينجاسسالكى متوجه م شود كه داشته در أن مشكلات: يك هورف تريتى رابواى همان بنجادسالكى على م ىكرده تفلوت انسان حكيم و غير حكيم هم د لين الست كه انسان. حکیم. در مشكلات حسن ظن دارد وبه دتبال حكمت أن لست و انسان غير حكيم كه دتبال فرافكنى ‎Se‏ ‏ع ىكوبد: «در حق من ظلم شده لست و من مستحق أن نيستم»

صفحه 2:
مس_مصات ایا 1 زنواج و يجددرشدن. فرصتهاى عالى برلى رشد انسان استء ‎Op‏ يهترى لز خدا يبدا مىكند. كاه به يج سخت مىكيريد لم اوبه سمت شما م ىليد و خوذش را هر يفل شما مىانداز. كاهى هم در حق بج تلم مىكنيد. و جون بدر يا مادرش هستيد كاملا به خودتان حق مىدهيد اما م يبنيد همين ظلم. دامنتان ۱ 01 ‎J‏ رام كبرد. كلهى آزدن يك حيوان ممكن لست جندين سال زفدكى شما را فقل کند. درد نجاست که گاهی خودمان هم تمىدانيم علت قف لشدن زندكىمان جيست. إينكه خذا نشاتههابى ذر زندكى براى شما بفرستد كه موجه ناهن شهید خی آزشند استد مودن در مفلاتحکمت و سنوری به خرچ مهد وه تال علت آن اقا میکرد. بزيكترين كناه. الميدى از رحمت خداست» يعنى يك كتاهى ازشما سر وده أزته دل هم پشیمان هستد و م ىكوبيد: «خدايا مرابيخش»» لما وقتى از مراسم احياى شب قد بيرون مىآبيد با خود بگوید: «خدا هنز عن راتيخهينة استده ابن ‎ng ASI‏ اه ست. بدخاطر لينكه شماه خدا حس نظن تداردو أ اين قبوط من ‎otal lS‏ رحمت ‎ss‏ است (اصول كافى. ج». ص0658). اين ويزكى ابليس است. انام حضرت خضر ع در قرآن نيامدة است و لز لوبه عنولن عيد ضالحى ياد شده كه خذا علمى رابه لو داده يوذ اكه ييفمبر ولوالعزم أن علم را نداشت.اكيفده5). وصی حضرت موسی بعد از هارون لة؛ يوشعيننون نط 1 ست كه دستور دارند با هم به مجمعالبحرين بروند. و قرار يود هر وقت اتقاق عجببى رخ اه بوشع لب حضرت مومی نت اطلاع دهد. لين قصد را در سورة كييف خواندديد. سورة ييف خيلى جالب و اهرييتي ‎pa ptr Cal‏ كارهلى مىكند و قرار است كه حضرت موس ‎th ce‏ در رليات أمده أكر حضرت موسى ل صبر مىكرد جيزهاى خيلى مومی دز ین نحان روز مد نترى مىديد انقسير توالتقلين. ‎Spl Uae te‏ در ادا حضرت خضرفظ يك كثتى را سوراغ كرد حضرت موسى ف ‎aL laa gS) pat‏ ‎ly‏ كرفت كد همكى وارد هستند. مالا كفت: «ابن حقالناس استده خضريك بجذ كوجكى را | كشت. وبازداد حضرت موسى ل درأمد وكفت: «قتل نفس انجام دادى.» يس از آن. در شهرى كه به آنه ‎AS Jp Se CHS AS Cpt Sg‏ ر درست كنيم.» حضرت موسى ليه كفت: "لين ديو يه جه دردى مى خورد؟ لاقل لزمردم روستا مزدى يكيريم!ه حضرت خضرلة كفت: «ظاهرأ شما ‎A gD Us) sc ge spe‏ ین من وشما مارقت و جدائىنحاصل شد هه اما قبل ازجدالى علت ماجرلها ابه لو كفت

صفحه 3:
a Sp. ‏مس‌ساث ایا‎ ‏در مور اولی گفت: «حاکم. کشتی‌های سالم برای جنگ می‌گرفت و مىبرد. لا چون آن کشتی راسوراخ گیب‎ ‏كردم بعد ازبررسى مويينند كشتى مناسب جك نیست و آن رابرمىكردائتد.» شايد صاحب كثتى. همان‎ موقع ازنحسى روز و بدشانسى شاكى شود. لما بعد ازدوسه روز يكويد: «جه شانسى أوردم!» لين همان ‎Ae‏ ست كه بتده نهمى م ىكند ما بندة حكيم مىكويد: «خدا جه لطفى بد من كرد و جه لعلف هاى ديكرى داد م ىكند كه من در طول زمان نمىفهمو.» خدا مى خواهد به ما بقهمائد كه به او اعتماد كيم و ثديذه إيمان .ارم ايتكه بخواهد خودش را لثبات كتد. درمورد دلستان كشتن يجه. اول إيدكه خضرت خضرل در نظام سببالاسباب جايكاهى دارد كه ‎Sp‏ ‏موس ىن و ساير اقراد ندارند. يعنى اكر ما بجهاى را بكشيم حتماً بايد مجازات شويم. اما نقش حضرت. خضر ید ماد قانون جاذب يا قانون جكالى لست فقط لو اجازة لين كارا رادار و ديكران تذارئد. حضو ‎aS yas‏ «اكر ين بججه يزرك مىشد. باعث كافرشدن يدر و مادرش كه انسانهاى مؤمنى هستند. مي شد مايه أنها لطف كرديم و رحمت ما شامل حالشان شد» ممكن است يدر و مادر بن يجه كفر هم بگویند. ما رحمت خدا شامل حالشان شد امبرالمؤمنين ينه درمورد زيير ‎PSG DS oe sail‏ ‎cal gah ts‏ > نا ‎ba‏ يد له بزيك شد «انه ابلاقه حكمت 406 نی پسوش نقش بسا کدی در نحراف زیر و یستدنجاریولی 3 می‌فنه هر راستای ‎JS cat pane‏ بهجییمی‌رسد که ‎he yn edad pone‏ أن القاين و المقثول نه — زير اما لغزبيت بود ثاليكه بسر شومش غبدالله. لي الثار»(الاحجا ج١.‏ ص 191) و لين يعنى زيير جهنمئ است. وجه يسا آن دنيا زبير داد زا م زند وخطاب. 7 به بجداش مىكويد: «اى كاش مىمردى!» خدا إبن مثالها را يراى ما مىرزند تا در زنذكى متوجه شويم ‎ll‏ كه برليمان مىافتد. در رلستاى ‎Cae‏ و لينجاست كه يك انساتى متل حضرت زيتب هه كه در لوج تكامل است. مىقرمايتد: دما رأيث الا ‎fle HA‏ وا ‎Go og‏ 00 ذرمورة داستان سوم قرآن می‌فرمید: و لجار فكان ‎aaah gf nes ands‏ اما أن ديوار مال دو ببجذ يتيم ذر مدينه (شبهر) بود © (كيف:؟8) وقتى در يات قبلى كفته بودء ‎yh Sal hay ge UD‏ اهل قرب ‎Us Oy Este‏ نداد واه یت ا ذكر كتد. لين جزومواردى است كه در تفسير ايد مورد توجه قرا كيرد در لذامه م ىكويد: (وكان تت كثز نا وكا ينوا مناخ؛ وزير دوا كنج برلى أن دو نا وجود دارد. يدر يجدها آذم صالحى بود. 4 (كيف: ا در لينجا به صالحبودن بجهها اشارءاى نمى شود يعت همين كه بدر أنها صالح بوذد براى حفظ كنج براى يجدهايشان كافى استد در قصة قبلى؛ بدرو مادر خوب. بودند و بجه تماتد. اما خدا فرزند صالحى به جاى أن به آنها عطا كرد وقتى از خدا جيزى مىخواهيد. لز رحمتش يعدور است كه هما نقدر بدهدء بلكه جيزى بيشتر ازآن راعنايت مىكند ماند مادر موسى في كه از خذا خواست فرزئدش رافقط سالم ركردائ. لما خداونذ هم لو راسالم بكردائ. هم به مقام ‎Spa‏ اند

صفحه 4:
سساف بایان ‎wy‏ ‏+( ادام ی می‌فرماد. ار ‎th gl go ab gy py an ang BA BI‏ اتأويل ما لم ‎ogy 9 te SE Me‏ ده کرهآن‌ها بهحدبلوغ بسن و گنجشان ر برون یاون و رحمت خدا شامل حالشان شود. و من لبن كارها را خودسراته انجام ندلام. ين تأويل كارهانى بود كه تتوانستى در برابر آنها شكيبابى به خرج دهى. #اكهف: 45) امامصادق ل فرمودند: «به احترام اعمال يدران تيكتكردار ‎ctl ols gles‏ موود احترام قار مىكيرند. همان طورى كه در اين آة مباركه أن دو طفل بمخاطر لاح ‎Me J Joe SS JAD age a‏ ماسجا قرمود: نا ار اعمال صالح بدر خويش مورد لطف قرار كرفتند. اكر جنين باشد يس ما لته مومت و دوستی یشیم پر ما رسل خدا 4 جدة ما خديجهتة: مادر ما صديقخطاهره فاطمتزهراتة: و يدر ما عل ينل طالب مع ‎Ve iM Kab ee‏ صس/+؟) اما وصادق لي صراحتا مىفرمايتد: «احفطُوا فينا ما خفظ الْمَُِ المثالخ. این وکا وا صاخ ايت حال ما اهزبيت 188 راكنيد. همانطور كد عيد صائح (خضر) رايت حال آن دتم رب اطر پر آ‌ه که مر ‎eet pf ag et‏ | يهاى خانة ‎she baile ate oe ab GAs fo Say ste neh‏ | هدايت خذا كد يه ولسطة هلت وت مر يآ چها که داد ترآ یا أ ۲ رعايتيتيم؛ ۳ حراست از آن كتج: ». حرمت أن صالح و صالحان. إين را احمقهاى وهابى جواب بدهند كه شفاعت را قبول ندارند بس جطور يه واسطة شقاعت أن بدر كه مرده بود به ابن يجدها خير مىرسدة . 'أ در تفاسير آمده: «بين أنها و يدرشان غفتاد يشت فاصله بود #ليحار الاتوار. ج15. ص14) يعنى خذا به إين. يجدها كنجى را رسائد. به خاط ايتكه هقتنسل قبلشان يك فرد صالحى بدر ينها بود. فلذا درمورد نسلتان. از خدا بخواهيد. حتى براى عمر ابديتان ري لكذارى كنيد. آفارسول الله 4 مىقرمايند: «خداوند بمخاطر صلاح يدر مؤمن. امور فرزندان لو را در تسلهاى بعدى اصلاج م ىكردائد. همي طور اطرافيان و هصسايكان. ‎Ls‏ نعمت لومورد ‎Me BAM ba So Sa gl‏ ؟1؟) يعنى مؤمن. أز خودش شماع. نور و رحمت دلرد كه هركجا باشد. خيرش به همه ميرسد. خواه بن خير. محسوس باشد وبفهميم. خوا قرار لست هفتصد سال ديكر ياشد كه ما تيستيم و نمى فهميم. ق تير عياشى آمده لملمضافق فتة فرمودتد: «خداوند لولاذ شخص مؤمن ران هزار سال هر تسلهاى لوموردلطف خود قرار مرردهد ودر لية مباركه. أن هو يتيم ابد تيك وار صالح غود سقتصد سنال فاضله دلشتنده زمر و ‎tense‏ ‏يس در شب قدرء مىتوايد تا هزر سال خود را ري لكذارى كتيد. ۱

صفحه 5:
*#سسات ایا هر Pet ta ‏مادم ما حمین‌هاست كه داريم‎ Salta Jae! ype Jue! ‏نع ما‎ ala ‏وبه محض إينكه مركمان يرسد. قطع مىشود. اعمال ماتأخر: بعد ل مركمان هم كماكان مىمائد. كه هر اثر‎ ‏ما م رسد. قلذا خدلوتد م فرماي: «واى ير كسائى كه تحريف‎ a aT pt iS ote ‏میکند و بدعتمیگازند ره ۱۹ جون الان يك تحريف كوجكه جند صدسال يعد يه يك فرقه تبديل‎ ‏می‌شود بای همین بدعتكذاران جزو بدترين افراد محسوب مى شوند حالا ممكن لست خدا با دعلى كه‎ ‏م ىكتيديا عمل صالحى كد اتجام مىدهيد. در تسل دهم شما فردى را قرار بدهد كك دنالى را متحول كندد و‎ ‏أن را براى شما هم مىتويسند. إينها اسرار الهى است كه خدا در قرآن به ما مى فرمايد و اهلبيتههة صراحتا.‎ ‏ابه أن اشاره كردت مهم تيست يك نفر ختما فزند شما باشد هركسى كه توسط شما هدايت شود شما بدر او‎ ‏هستيد آقارسولالله# فرمودند: «أنا ؤغلى أبَوا هده لمعه من و على. بدران اين أمتييب «(عيون اخبار الرضء‎ سرفلا 150 ‏دعا مىكفتتد: ورب بل من ورب من از تاحبة خود يبخش #العمران:‎ ly ale ‏يعنى با حسنظن همه جيز رابه خدا يسياريد. و عاشقانه به خدابى كه شما را لز مادرتان.‎ ‏كنيد برلى لولين تف ا لجداد شما كه شيعه شد دعا كنيد. از لين طرف هم ازخدا بخواهيد نسل وذريهلى.‎ asl ‏به شما بدهد كه شيعه و محب امبرالمؤمتين دن باشتد و افتخارشان نوكرى اهلبيت فز باشد يس تكمهاى.‎ ‏به خدا حسنظن داشته ياشيد. ؟. مطمئن باشيد خدا شما را بخشيدة استد.‎ .١ ‏يازل راكتار هم بجيتيد يعنى:‎ دوست دار ۳. دندز خد جه جيزى بخواهيد. جقدربه لين أية فا کج وت هلت عمل کردند؟ فاد روز از ‎ply Say‏ تكذشته كه دختر اسر اه هام مین چه ری با هریت كردند؟ ب امام حسن يد وأمامحسين جه كردند؟. دوت بج يتيم از دختر ین ‎le‏ با أزها جه كردنة؟ لما كنج لبن خانده که عم و مامت و هدیت بركت لسته در وجود تلزنين فزند نهم اماحسي نل عنى امامزمان 9+ است. كه در وقت ظهورش. هم كنجهاى مادى زمين بيرون مىريزد و هم كتجهاى معنوى أشكار مى شود خود حضرته بززكترين كنج هستى است كه مخفى مانده. وجون جامعهلى نيست كه از أن ديوار حفاظت ‎aS‏ يتابرلين خدا لورا كرفت هرجه در أخرلزنان يكذرد. ‎glad yy ln‏ خواهد شد از ام زمانهة خواهم دست ما را گید ین يدر حقيقى ما هستند ومابه والة لعلف لوست كه نفس م ىكشيم. ياصاحبالزمان! اما ازتوبه غير تونداريم تمنا و 5

1 مقام حسنظن یکی از بهترین مقاماتی که بندۀ خدا به آن میرسد ،مقام حسنظن به خداست .خیلی وقتها ما در زندگی بهترین مقام؛ مقام حسنظن به خداست. دچار مشکالتی میشویم ،بندۀ خوب صبر میکند درحالی که به او سخت میگذرد .اما بندهای که خوب نیست، م ت أَيْ مدي الن م َّاس(روم )41:بوده و به موجب یک کار سبَ ْ با وجود اینکه مسبب بال خودش بوده و در واقع ِبَا َك َ غلط یا اشتباه دچار بال شده است ،غر میزند و ناشکری میکند .اما یکموقع هست این بنده در مقابل مصیبتها ،عالوه بر اینکه صبر میکند و رضایت دارد ،به خدا حسنظن هم دارد .یعنی میداند خیری در این کار وجود دارد و مطمئن است که خداوند رشد او را در این کار قرار داده است. تفاوت شیطان با آنهمه عبادت ،با بقیۀ مخلوقات در این است که گفتَ  :ر م ب مِبَا أَ ْغ َويْ تَ من؛ پروردگارا! به خاطر اینکه مرا گمراه ساختی(.حجر )39:یعنی خدایا تو جلوی رشد من را گرفتی ،در حالی که اگر شیطان همان سجده را به حضرت آدم میکرد ،خدا او را به باالترین مقامها میرساند .لقب شیطان ،عزازیل (عزیز خدا) رشد ما، بود (بحار االنوار ،ج ،11ص ،)138و تصورش این بود که خدا رشدش را آنطوری که خودش میخواهد باید قرار ً دهد ،منتها این تصور کامال کودکانه و از سر جهل است .این حرف زشت و سخیفی است ،ما مدعی هستیم که در بالها و بیشتر از خدا میفهمیم و حسنظن و حسنتفاهم به او نداریم .یک مؤمن وقتی بال و گرفتاری به سراغش ً میآید ،میگوید« :حتما خیری در آن است .و چون خدا رب من و عاشق من است و تمام کائنات را برای من ً آفریده ،پس حتما رشد من را در همین گرفتاری قرار داده است ».لذا مؤمن میگوید« :الَری فمی ما َوقَ َع؛ خیر و خوبی در همان چیزی است که اتفاق افتاده». گرفتاریهایی است که پیش میآید. البته این مسائل در حرف قشنگ است ،وقتی وارد زندگی شوید و مشکالت برایتان پیش بیاید ،پس میزنید .به انسان حکیم، در مشکالت حسنظن دارد و دنبال حکمت آن است. مقام حسنظن به خدا باید برسید .خیلی از انسانهای بزرگ با یتیمی رشد کردهاند ،برای مثال پیامبر اسالم یا امثال امامخمینی ً مشکالتی داشتهاند که از تصور ما بهدور است .گاهی برای انسان مثال در پانزدهسالگیاش اتفاقی رخ میدهد ،و در پنجاهسالگی متوجه میشود که داشته در آن مشکالت؛ یک دورۀ تربیتی را برای همان پنجاهسالگی طی میکرده .تفاوت انسان حکیم و غیر حکیم هم در این است که انسان حکیم ،در مشکالت حسنظن دارد و به دنبال حکمت آن است و انسان غیر حکیم که دنبال فرافکنی است میگوید« :در حق من ظلم شده است و من مستحق آن نیستم». 2 ازدواج و بچهدارشدن ،فرصتهای عالی برای رشد انسان است ،چون درک بهتری از خدا پیدا میکند .گاهی به بچه سخت میگیرید ،اما او به سمت شما میآید و خودش را در بغل شما میاندازد .گاهی هم در حق بچه ً ظلم میکنید ،و چون پدر یا مادرش هستید ،کامال به خودتان حق میدهید .اما میبینید همین ظلم ،دامنتان نشانههایی در را میگیرد .گاهی آزردن یک حیوان ممکن است چندین سال زندگی شما را قفل کند .درد اینجاست که گاهی زندگی برای شما خودمان هم نمیدانیم علت قفلشدن زندگیمان چیست .اینکه خدا نشانههایی در زندگی برای شما بفرستد که متوجه خطاهایتان شوید ،خیلی ارزشمند است .مؤمن در مشکالت ،حکمت و صبوری به خرج میدهد و به گاهی خدا میفرستد که متوجه خطاهایتان شوید. دنبال علت آن اتفاق میگردد. بزرگترین گناه ،ناامیدی از رحمت خداست ،یعنی یک گناهی از شما سر زده ،از ته دل هم پشیمان هستید و میگویید« :خدایا مرا ببخش ».اما وقتی از مراسم احیای شب قدر بیرون میآیید ،با خود بگویید« :خدا هنوز من را نبخشیده است ».این اکبرالکبائر و بدترین گناه است ،بهخاطر اینکه شما به خدا حسـنظن ندارید و این «قُنوط ممن ر ْْح مة َّم اَلل؛ ناامیدی از رحمـت خدا» است (اصول کافی ،ج ،2ص .)545این ویژگی ابلیس است. ْ ََ ماجرای حضرت خضر و حضرت موسی نام حضرت خضر در قرآن نیامده است و از او به عنوان عبد صالحی یاد شده که خدا علمی را به او داده بود که پیغمبر اولوالعزم آن علم را نداشت(.کهف .)65:وصی حضرت موسی ،بعد از هارون ،یوشعبننون سورۀ کهف خیلی عجیب و اهلبیتی است. است ،که دستور دارند با هم به مجمعالبحرین بروند ،و قرار بود هر وقت اتفاق عجیبی رخ داد ،یوشع به حضرت موسی اطالع دهد .این قصه را در سورۀ کهف خواندهاید .سورۀ کهف خیلی جالب و اهلبیتی است .حضرت خضر کارهایی میکند و قرار است که حضرت موسی ساکت باشد .در روایات آمده اگر حضرت موسی صبر میکرد چیزهای خیلی بیشتری میدید (تفسیر نورالثقلین ،ج ،۳ص ،)۲۸۲اما حضرت موسی از این امتحان پیروز درنیامد. در ابتدا حضرت خضر یک کشتی را سوراخ کرد .حضرت موسی پیغمبر احکام و بایدها و نبایدهاست، ً فلذا ایراداتی گرفت که همگی وارد هستند ،مثال گفت« :این حقالناس است ».خضر یک بچۀ کوچکی را کشت ،و باز داد حضرت موسی درآمد و گفت« :قتل نفس انجام دادی ».پس از آن ،در شهری که به آنها آب و غذا هم ندادند ،حضرت خضر گفت« :باید یک دیوار کجی را درست کنیم ».حضرت موسی گفت: ً «این دیوار به چه دردی میخورد؟ الاقل از مردم روستا مزدی بگیریم!» حضرت خضر گفت« :ظاهرا شما ك؛ بین من و شما مفارقت و جدایی حاصل شد(.کهف)78: صبوری ندارید ».و گفتَ  :ه َذا فم َرا ُق بَ ْي من َوبَ ْينم َ اما قبل از جدایی علت ماجراها را به او گفت. حضرتموسی در مقابل کارهای حضرت خضر صبوری نداشت. 3 در مورد اولی گفت« :حاکم ،کشتیهای سالم را برای جنگ میگرفت و میبرد ،اما چون آن کشتی را سوراخ خدا حکمت کردم ،بعد از بررسی میبینند کشتی مناسب جنگ نیست و آن را برمیگردانند ».شاید صاحب کشتی ،همان بعضی اتفاقات موقع از نحسی روز و بدشانسی شاکی شود ،اما بعد از دوسه روز بگوید« :چه شانسی آوردم!» این همان جایی را به ما است که بنده نفهمی میکند .اما بندۀ حکیم میگوید« :خدا چه لطفی به من کرد و چه لطفهای دیگری دارد میفهماند که به او اعتماد کنیم. میکند که من در طول زمان نمیفهمم ».خدا میخواهد به ما بفهماند که به او اعتماد کنیم و ندیده ایمان بیاوریم ،نه اینکه بخواهد خودش را اثبات کند. ً درمورد داستان کشتن بچه ،اوال اینکه حضرت خضر در نظام سبباالسباب جایگاهی دارد که حضرت ً موسی و سایر افراد ندارند .یعنی اگر ما بچهای را بکشیم حتما باید مجازات شویم ،اما نقش حضرت خضر مانند قانون جاذبه یا قانون چگالی است .فقط او اجازۀ این کارها را دارد و دیگران ندارند .حضرت خضر گفت« :اگر این بچه بزرگ میشد ،باعث کافرشدن پدر و مادرش که انسانهای مؤمنی هستند، میشد .ما به آنها لطف کردیم و رحمت ما شامل حالشان شد ».ممکن است پدر و مادر این بچه کفر هم الزبَ ْریُ کا َن بگویند ،اما رحمت خدا شامل حالشان شد .امیرالمؤمنین درمورد زبیر میفرمایندَ « :ما َز َ ال ُّ شأَ اب نُه الْم ْش ُؤوم َعب ُد م رجالً ممنَّا أَ ْهل الْب ْي م للا؛ زبیر از ما اهلبیت بود ،تا اینکه پسر شومش عبدالله ت َح ََّّت نَ َ ْ ُ َ ُ ْ َ َ َُ بزرگ شد(».نهج البالغه ،حکمت )453یعنی پسرش نقش بسیار کلیدی در انحراف زبیر و ایستادن جلوی ولی ك أ َّ ول ممنْ ُه ْم َن الْ َقاتم َل َو ال َْم ْقتُ َ ص َدقَ َ معصوم داشت .کار به جایی میرسد که امیرالمؤمنین میفرمایندَ « :و َ مِف النَّار»(االحتجاج ،ج ،1ص )171و این یعنی زبیر جهنمی است .و چه بسا آن دنیا زبیر دارد زار میزند و خطاب اتفاقاتی که در زندگی برای ما میافتد ،در راستای رشد ماست. به بچهاش میگوید« :ای کاش میمردی!» خدا این مثالها را برای ما میزند ،تا در زندگی متوجه شویم اتفاقاتی که برایمان میافتد ،در راستای رشد ماست .و اینجاست که یک انسانی مثل حضرت زینب که در جيالً(».بحار االنوار ،ج ،45ص)116 أيت اّل َ اوج تکامل است ،میفرمایند« :ما ر ُ ماجرای دیوار وقتی از خدا چیزی میخواهید ،از سر رحمتش ،بیشتر از آن را عنایت میکند. در مورد داستان سوم ،قرآن میفرماید :وأ ََّما ا ْْلم َدار فَ َكا َن لمغُ َالم ْ م م يم ْ م ْي مِف ال َْم مدينَ مة؛ و اما آن دیوار مال دو َ ْي يَت َ ُ َ َّت إمذَا أَتَ يَا أَ ْه َل قَ ْريَة؛ به بچۀ یتیم در مدینه (شهر) بود( .کهف )82:وقتی در آیات قبلی گفته بود :فَانْطَلَ َقا َح َّ ٰ اهل قریه رسیدند( .کهف )77:دلیلی ندارد دوباره "ال َْم مدينَ مة" را ذکر کند .این جزو مواردی است که در تفسیر باید وُهَا ص م اِلًا؛ و زیر دیوار گنجی برای آن دو مورد توجه قرار گیرد .در ادامه میگویدَ  :وَكا َن ََتْتَهُ َكنْز ََلَُما َوَكا َن أَبُ ُ َ تا وجود دارد ،پدر بچهها آدم صالحی بود( .کهف )82:در اینجا به صالحبودن بچهها اشارهای نمیشود ،یعنی همین که پدر آنها صالح بوده ،برای حفظ گنج برای بچههایشان کافی است .در قصۀ قبلی؛ پدر و مادر خوب بودند و بچه نماند ،اما خدا فرزند صالحی به جای آن به آنها عطا کرد .وقتی از خدا چیزی میخواهید ،از رحمتش بهدور است که همانقدر بدهد ،بلکه چیزی بیشتر از آن را عنایت میکند .مانند مادر موسی که از خدا خواست فرزندش را فقط سالم برگرداند ،اما خداوند هم او را سالم برگرداند ،هم به مقام پیغمبری رساند. 4 ك ك أَ ْن يَ ْبلُغَا أَ ُشد ُ ك َوَما فَ َعلْتُهُ َع ْن أ َْم مري َذلم َ َُّهَا َويَ ْستَ ْخ مر َجا َك ْن َز ُُهَا َر ْْحَةً مم ْن َربم َ اد َربُّ َ ادامۀ آیه میفرماید :فَأ ََر َ م م ْبا؛ و پرودگار تو اراده کرده آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را بیرون بیاورند و يل َما َلْ تَ ْسط ْع َعلَْيه َ ص ًْ ََتْ مو ُ رحمت خدا شامل حالشان شود .و من این کارها را خودسرانه انجام ندادم .این تأویل کارهایی بود که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی(.کهف )82:امامصادق فرمودند« :به احترام اعمال پدران نیککردار و صالح ،فرزندان آنان مورد احترام قرار میگیرند ،همانطوری که در این آیۀ مبارکه آن دو طفل بهخاطر صالح پدر خویش مورد لطف قرار گرفتند(».بحار االنوار ،ج ،68ص )236زید؛ پسر امامسجاد فرمود« :آنها بهخاطر اعمال صالح پدر خویش مورد لطف قرار گرفتند ،اگر چنین باشد پس ما سزاوارتر به مودت و دوستی میباشیم، علیبنابیطالب پدر ما رسول خدا ،جدۀ ما خدیجه ،مادر ما صدیقۀطاهره فاطمۀزهرا ،و پدر ما ً ظ الْعب ُد َّ م م م ح اح َفظُوا فينَا َما َحف َ َ ْ میباشد(».بحار االنوار ،ج ،27ص )207امامصادق صراحتا میفرمایندْ « : الصال ُ وُها م م يم ْ م صاِلاً؛ رعایت حال ما اهلبیت را کنید ،همانطور که عبد صالح (خضر) رعایت ْي َو کا َن أَبُ ُ مِف الْيَت َ اهلبیت به سبب پدران و مادران صالح ،بیشتر سزاوار مودت و دوستی میباشند. حال آن دو یتیم را به خاطر پدر آنها که مرد صالحی بود به جا آورد(».بحار االنوار ،ج ،27ص)203 ‏ بهای خانۀ فاطمه بیشتر بود یا یک دیوار خرابه؟ طالی زیر آن دیوار بیشتر میارزید یا گنج والیت ،و هدایت خدا که به واسطۀ اهلبیت صورت میگیرد؟ این آیه چهار تا نکته دارد .1 :تعمیر آن دیوار؛ .2رعایت یتیم؛ .3حراست از آن گنج؛ .4حرمت آن صالح و صالحان .این را احمقهای وهابی جواب بدهند که شفاعت را قبول ندارند ،پس چطور به واسطۀ شفاعت آن پدر که مرده بود ،به این بچهها خیر میرسد؟ ریلگذاری برای یک ابدیت در تفاسیر آمده« :بین آنها و پدرشان هفتاد پشت فاصله بود(».بحار االنوار ،ج ،13ص )289یعنی خدا به این درمورد نسلتان از خدا بخواهید. بچهها گنجی را رساند ،به خاطر اینکه هفتنسل قبلشان یک فرد صالحی پدر اینها بود .فلذا درمورد نسلتان از خدا بخواهید ،حتی برای عمر ابدیتان ریلگذاری کنید .آقارسولالله میفرمایند« :خداوند بهخاطر صالح پدر مؤمن ،امور فرزندان او را در نسلهای بعدی اصالح میگرداند ،همینطور اطرافیان و همسایگان ً او دائما از نعمت او مورد لطف و رحمت قرار میگیرند(».بحار االنوار ،ج ،13ص )312یعنی مؤمن ،از خودش شعاع نور و رحمت دارد که هرکجا باشد ،خیرش به همه میرسد ،خواه این خیر ،محسوس باشد و بفهمیم ،خواه قرار است هفتصد سال دیگر باشد که ما نیستیم و نمیفهمیم. در تفسیر عیاشی آمده امامصادق فرمودند« :خداوند اوالد شخص مؤمن را تا هزار سال در نسلهای او مورد لطف خود قرار میدهد .و در آیۀ مبارکه ،آن دو یتیم با پدر نیکوکار صالح خود هفتصد سال فاصله داشتند( ».بحار األنوار ،ج ،۱۳ص)۳۱۰ پس در شب قدر ،میتوانید تا هزار سال خود را ریلگذاری کنید. 5 ما دو نوع اعمال داریم؛ اعمال ماتقدم و اعمال ماتأخر .اعمال ماتقدم ما همینهاست که داریم انجام میدهیم و به محض اینکه مرگمان برسد ،قطع میشود .اعمال ماتأخر؛ بعد از مرگمان هم کماکان میماند ،که هر اثر خیر یا ناثوابی بهجا گذاشته باشیم ،آن دنیا به ما میرسد .فلذا خداوند میفرماید« :وای بر کسانی که تحریف میکنند و بدعت میگذارند(».بقره )79:چون االن یک تحریف کوچک ،چند صدسال بعد به یک فرقه تبدیل هرکس توسط شما میشود .برای همین بدعتگذاران جزو بدترین افراد محسوب میشوند .حاال ممکن است خدا با دعایی که هدایت شود، شما پدر او هستید. میکنید یا عمل صالحی که انجام میدهید ،در نسل دهم شما فردی را قرار بدهد که دنیایی را متحول کند ،و ً آن را برای شما هم مینویسند .اینها اسرار الهی است که خدا در قرآن به ما میفرماید و اهلبیت صراحتا ً به آن اشاره کردند .مهم نیست یک نفر حتما فرزند شما باشد ،هرکسی که توسط شما هدایت شود ،شما پدر او ََن َو َعلمی أَبَ َوا َه مذهم ْاْل َُّمه؛ من و علی ،پدران این امتیم(».عیون اخبار الرضا، هستید .آقارسولالله فرمودند« :أ َ ج ،2ص)85 پیامبران وقت دعا میگفتندَ  :ر م ك؛ پرورگارا ،به من از ناحیۀ خود ببخش(آلعمران)38: ب مل مم ْن لَ ُدنْ َ ب َه ْ یعنی با حسنظن همه چیز را به خدا بسپارید ،و عاشقانه به خدایی که شما را از مادرتان بیشتر دوست دارد، اعتماد کنید .برای اولین نفر از اجداد شما که شیعه شد دعا کنید ،از اینطرف هم از خدا بخواهید نسل و ذریهای به شما بدهد که شیعه و محب امیرالمؤمنین باشند و افتخارشان نوکری اهلبیت باشد .پس تکههای پازل را کنار هم بچینید ،یعنی .1 :به خدا حسنظن داشته باشید .2 .مطمئن باشید خدا شما را بخشیده است. همه چیز را با حسنظن، به خدا بسپارید. .3بدانید از خدا چه چیزی بخواهید. بزرگترین گنجِ هستی چقدر به این آیۀ حفظ گنج والیت اهلبیت عمل کردند؟ هفتاد روز از شهادت پیامبر نگذشته که دختر پیامبر را به شهادت میرسانند .چه رفتاری با اهلبیت کردند؟ با امامحسن و امامحسین چه کردند؟ صاحبالزمان بزرگترین گنج هستی است که مخفی مانده. دو تا بچۀ یتیم از دختر پیغمبر ماند ،با آن ها چه کردند؟ اما گنج این خانواده که علم و امامت و هدایت و برکت است ،در وجود نازنین فرزند نهم امامحسین یعنی امامزمان است ،که در وقت ظهورش ،هم گنجهای مادی زمین بیرون میریزد و هم گنجهای معنوی آشکار میشود .خود حضرت ،بزرگترین گنج هستی است که مخفی مانده ،و چون جامعهای نیست که از آن دیوار حفاظت کند ،بنابراین خدا او را گرفت .هرچه در آخرالزمان بگذرد ،ظلمها بیشتر و اضطرار بیشتر خواهد شد .از امامزمان بخواهیم دست ما را بگیرد ،ایشان پدر حقیقی ما هستند و ما به واسطۀ لطف اوست که نفس میکشیم. یا صاحبالزمان! ما از تو به غیر تو نداریم تمنا
رایگان