پاورپوینت
آموزشادبیات و زبان

معنی گنج حکمت راه تندرستی صفحه ۱۴ فارسی و نگارش دهم فنی حرفه ای

معنی گنج حکمت راه تندرستی صفحه ۱۴ فارسی و نگارش دهم فنی حرفه ای مناسب دانش آموزان ، کنکوری ها وامتحانات پایانی ونهایی با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
‎cine‏ شعر خوانی زاغ و کبک فارسی یاز دهم معنی درس دوم فارسی ‏يازدهم ریاضی و تجربی و انسانی

صفحه 2:
۱- زاغی از آنجا که فراغی گزید رخت خود از باغ به راغی کشید معنی: زاغی که در فکر آسایش و راحتی بوده بر آن شد که از باغ به صحرا برود. قلمرو زبانی: فراغ: آسایش» آسودگی ‎a‏ (هم آوا؛ فراق: جدایی) گزیدن: انتخاب کردن (بن ماضی: گزید» بن مضارع: گزین) راغ: صحراء دامنه سبز کوه

صفحه 3:
زاغ» راغ» باغ : جناس فاهمسان فراغ راغ : جناس ناهمسان ‎٠‏ وخت : قوشه اسباب و اثائيه رخت كشيدن : كنايه از كوج كردن واج آرايى : «۵» تشخیص : زاغ و کبک پیام: کوج ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 4:
سس عرضه ده مخزن پنهان کوه معنی: زمینی را در دامنه کوه دید که گلها و گیاهانی داشت که مانند گنجینه و اسرار کوه بودند. قلمرو زبانی: عرصه: میدان؛ زمین» پهنه دامان: دامنه عرضه ده: ارائه دهنده» نمایانگر مخزن: گنجینه قلمرو ادبی: عرصه» عرضه: جناس ناهمسان مخزن: استعاره از كلها و كياهان بيام: زيبايى و سرسبزى دامنه كوه

صفحه 5:
۳- نادره کبکی به جمال تمام شاهد آن روضه فیروزه فام معنی: کبک بسیار زیبایی در آنجا بود كه زیباروی آن باغ سرسبز به شمار می‌رفت. فیروزه فام: به رنگ فیروزه» فیروزه رنگ قلمرو ادبی: فیروزه فام: کنایه از سرسبز

صفحه 6:
۴- هم حر کاتش متناسب به هم هم خطواتش متقارب به هم معنی: هم ح رکاتش موزون وهماهنگ بود هم گامهایش نزدیک به هم و خطوات: ج خطوه گام‌هاء قدم ها متقارب: نزدیک به هم در کنار هم قلمرو ادبی: ترصیع (انسانی) واج آرایی: «م» واژه آرایی «هم»

صفحه 7:
۵- زاغ چو دید آن ره و رفتار را وان روش و جنبش هموار را معنی: زاغ هنگامی که راه رفتن و شيوه زیا و هماهنگ کبک را ديدم : هنگامی که روش: راه رفتن؛ شیوه جنبش: حرکت ان فیت و کیت پمین موقوف العتی اند

صفحه 8:
۶- باز کشید از روش خویش پای در پی او کرد به تقلید جای معنی: زاغ از رفتار خود دست کشید و از کبک تقلید کرد. قلمرو زبانی: در پی: به دنبال تقلید: پیروی قلمرو ادبی: پای کشیدن از: کنایه از دست کشیدن» رها کردن پای» جای: جناس ناهمسان. پیام: تقلید نا درخور

صفحه 9:
۷- بر قدم او قدمی می‌کشيد وز قلم او رقمی می‌کشيد معنی: زاغ مانند کبک گام می‌نهاد و از روی نوشته او نقاشی می‌کرد (از او پیروی می‌کرد). قلمرو زبانی: رقم: خط

صفحه 10:
می‌کشيد : جناس (کشیدن نخست: برداشتن» کشیدن دوم: نقاشی کردن) قدم قلم : جناس ناهمسان قلم رقم : تناسب واج آرایی : ق» م واژه آرایی : قدم قلم : مجاز از نوشته رقمی کشید : نوشتن» نگاشتن از قلم او رقمى . : کنایه از پیروی کردن

صفحه 11:
LQ LS ‏حو 77 او‎ ۸- در پی اش القصه در آن مرغزار رفت بر این قاعده روزی سه چار معنی: خلاصه چند روز به اين شیوه در آن چمنزار از کبک پیروی کرد. قلمرو زبانی: القصه خلاصه مرغزار: جای روییدن مرغ» سبزه زاره زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است. قاعده: روش قلمرو ادبی: ‎tele‏ پیروی از کبک

صفحه 12:
4 عاقبت از خامی خود سوخته رهروی کبک نیاموخته معنی: سرانجام زاغ به خاطره بی تجربگی اش زيان دید و راه رفتن کبک را نیز نیاموخت. قلمرو زبانی: خامی: کنابه از نایختگی» کم تجربگی قلمرو ادبی: سوختن: کنایه از زبان دیدن رهروی: ؛ راه رفتن

صفحه 13:
۰- کرد فرامش ره و رفتار خویش ماند غرامت زده از کار خویش معنی: زاغ با این تقلید کور کورانه؛ رفتار و شیوه راه رفتن خود را نیز فراموش کرد و از اين کار بسیار پشیمان شد. قلمرو زبانی: فرامش: فراموش ره و رفتار: راه رفتن و حرکت كردن غرامت زده: تاوان زده» کسی که غرامت کشد پشیمان قلمرو ادبی: واژه آرایی: خویش

معنی شعر خوانی زاغ و کبک فارسی یازدهم معنی درس دوم فارسی یازدهم ریاضی و تجربی و انسانی -۱زاغی از آنجا که فراغی گزید رخت خود از باغ به راغی کشید معنی :زاغی که در فکر آسایش و راحتی بود ،بر آن شد که از باغ به صحرا برود. قلمرو زبانی :فراغ :آسایش ،آسودگی (هم آوا؛ فراق :جدایی) گزیدن :انتخاب کردن (بن ماضی :گزید ،بن مضارع :گزین) راغ :صحرا ،دامنه سبز کوه 1 قلمرو ادبی: قالب :مثنوی وزن :مفتعلن مفتعلن فاعلن زاغ ،راغ ،باغ :جناس ناهمسان فراغ ،راغ :جناس ناهمسان رخت :توشه ،اسباب و اثاثیه رخت کشیدن :کنایه از کوچ کردن واج آرایی « :غ» تشخیص :زاغ و کبک پیام :کوچ 2 -۲دید یکی عرصه به دامان کوه عرضه ده مخزن پنهان کوه معنی :زمینی را در دامنه کوه دید که گلها و گیاهانی داشت که مانند گنجینه و اسرار کوه بودند. قلمرو زبانی: عرصه :میدان ،زمین ،پهنه دامان :دامنه عرضه ده :ارائه دهنده ،نمایانگر مخزن :گنجینه قلمرو ادبی: عرصه ،عرضه :جناس ناهمسان مخزن :استعاره از گل‌ها و گیاهان پیام :زیبایی و سرسبزی دامنه کوه 3 -۳نادره کبکی به جمال تمام شاهد آن روضه فیروزه فام معنی :کبک بسیار زیبایی در آنجا بود که زیباروی آن باغ سرسبز به شمار می‌رفت. قلمرو زبانی: نادره :کمیاب جمال :زیبایی شاهد :زیبارو روضه :باغ ،گلزار فام :رنگ فیروزه فام :به رنگ فیروزه ،فیروزه رنگ قلمرو ادبی :فیروزه فام :کنایه از سرسبز پیام :زیبایی کبک 4 -۴هم حرکاتش متناسب به هم هم خطواتش متقارب به هم معنی :هم حرکاتش موزون وهماهنگ بود هم گامهایش نزدیک به هم و زیبا. قلمرو زبانی: متناسب :هماهنگ خطوات :ج خطوه ،گام‌ها ،قدم ها متقارب :نزدیک به هم ،در کنار هم قلمرو ادبی :ترصیع (انسانی) واج آرایی« :م» واژه آرایی «هم» پیام :تناسب رفتار 5 -۵زاغ چو دید آن ره و رفتار را وان روش و جنبش هموار را معنی :زاغ هنگامی‌که راه رفتن و شیوه زیبا و هماهنگ کبک را دید، قلمرو زبانی :چو :هنگامی که ره و رفتار :راه رفتن و حرکت کردن روش :راه رفتن ،شیوه جنبش :حرکت این بیت و بیت پسین موقوف المعنی اند. قلمرو ادبی: قافیه :رفتار ،هموار ردیف :را 6 -۶بازکشید از روش خویش پای در پی او کرد به تقلید جای معنی :زاغ از رفتار خود دست کشید و از کبک تقلید کرد. قلمرو زبانی: در پی :به دنبال تقلید :پیروی قلمرو ادبی: پای کشیدن از :کنایه از دست کشیدن ،رها کردن پای ،جای :جناس ناهمسان. پیام :تقلید نا درخور 7 -۷بر قدم او قدمی می‌کشید وز قلم او رقمی می‌کشید معنی :زاغ مانند کبک گام می‌نهاد و از روی نوشته او نقاشی می‌کرد (از او پیروی می‌کرد). قلمرو زبانی: رقم :خط 8 قلمرو ادبی: می‌کشید :جناس (کشیدن نخست :برداشتن ،کشیدن دوم :نقاشی کردن) قدم ،قلم :جناس ناهمسان قلم ،رقم :تناسب واج آرایی :ق ،م واژه آرایی :قدم قلم :مجاز از نوشته رقمی کشید :نوشتن ،نگاشتن از قلم او رقمی کشیدن :کنایه از پیروی کردن ترصیع (انسانی) پیام :تقلید 9 -۸در پی اش القصه در آن مرغزار رفت بر این قاعده روزی سه چار معنی :خالصه چند روز به این شیوه در آن چمنزار از کبک پیروی کرد. قلمرو زبانی: القصه ،خالصه مرغزار :جای روییدن مرغ ،سبزه زار ،زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است. قاعده :روش قلمرو ادبی: پیام :پیروی از کبک 1 0 -۹عاقبت از خامی خود سوخته رهروِ ی کبک نیاموخته َ معنی :سرانجام زاغ به خاطره بی تجربگی اش ،زیان دید و راه رفتن کبک را نیز نیاموخت. قلمرو زبانی: خامی :کنابه از ناپختگی ،کم تجربگی قلمرو ادبی: سوختن :کنایه از زیان دیدن رهروی :راه رفتن پیام :پایان تقلید نامناسب 1 1 -۱۰کرد فرامش ره و رفتار خویش ماند غرامت زده از کار خویش معنی :زاغ با این تقلید کورکورانه ،رفتار و شیوه راه رفتن خود را نیز فراموش کرد و از این کار بسیار پشیمان شد. قلمرو زبانی: فرامش :فراموش ره و رفتار :راه رفتن و حرکت کردن غرامت زده :تاوان زده ،کسی که غرامت کشد ،پشیمان قلمرو ادبی :واژه آرایی :خویش 1 2

21,500 تومان