پاورپوینت
ادبیات و زبان

دانلودفایل پاورپوینت دستور زبان فارسی

توضیحات دانلودفایل پاورپوینت دستور زبان فارسی نقش کلمات واستثناها تعداد صفحات :60 پک دستور زبان فارسی کنکوری بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستثناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های اسنادی استثناها بخش سوم چند نکته پیرامون اقسام قید و استثناها بخش چهارم چند نکته پیرامون اقسام "را"واستثناها ویژه هفتم ، هشتم ، نهم ومتوسطه دوم و کنکوری های 1403 نسخه قابل ویرایش فهرست: بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستثناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های اسنادی واستثناها بخش سوم چند نکته پیرامون اقسام قید و استثناها بخش چهارم چند نکته پیرامون اقسام "را"واستثناها نقش دستوری ضمایر در جمله، ضمایر پیوسته (متصل) در سه نوع نقش دستوری ظاهر می شوند: الف( مفعول: نمونه: ای صبحدم، ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت خاقانی نمونه: ای صبحدم، ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت خاقانی می فرستمت (تو را می فرستم) ← ـَ ت (تو): مفعول این فایل مناسب است برای افرادی که : مناسب است برای دانش آموزان داخل و خارج از کشور مناسب افرادی که فرصت کافی بری مطالعه کامل کتاب درسی را نداشته اند مناسب برای افرادی شرکت کننده در امتحانات هماهنگ ونهایی مناسب برای کنکوری ها بکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا نوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:

صفحه 2:
ene wie oa a م إلا سین سيم ‎ba!‏ ‏استثناها 9 tt ny ‏لق‎ ‎pd, ane‏ عم ومتوسته دوم عنعوری‌های 3 ۵ 4 1 ‎

صفحه 3:
فهرست: بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستئناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های اسنادی واستئناها بخش سوم چند نکته پیرامون اقسام قید و استئناها بخش چهارم چند نکته پیرامون اقسام "را "واستئناها انتخاب و تبديل به اسلايد: محمد فابق مجيدى

صفحه 4:
نقش دستوری ضمایر در جمله» ضمایر پیوسته (متصل) در سه نوع نقش دستوری ظاهر می شوند: الف( مفعول: نمونه: ای صبحدم» ببین که کجا میفررستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت شب" و

صفحه 5:
نمونه: ای صبحدم؛» ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت خاقانی می فرستمت (تو را می فرستم) - - ت (تو): مفعول ©

صفحه 6:
آن که عمری می دویدم درپی او سوبه سو ناگهانش یافتم با دل نشسته رویه رو شمس مغربی فاکهانش يافتم (او را یافتم) - تش (او): مفعول

صفحه 7:
: ب( متمم: نمونه: كوش كن بنده ای پسرء وز بهر دنیا غم مخور گفتمت چون دُر حدیثی کر توانی داشت هوش حافظ gree

صفحه 8:
چو یار نیست به تسکین خلق نتوان زیست که دوستان اگرم دل دهند» جان ندهند امیر خسرو دهلوی اکرم دل دهند (اگر به من دل دهند) -+ 2 م (به © من): متمم

صفحه 9:
پ( مضاف الیه: حسنت به اتفاق» ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق» جهان می توان گرفت حافظ خسنت (خسن تو) ت (قو): مضاف اليه

صفحه 10:
لاله دیدم» روی زیبای توام آمد به ياد شعله دیدم» سر کشی های توام آمد به باد رهى معيرى آمد به يادم (ياد من) -> - م (من): مضاف اليه

صفحه 11:
ذر شعر + مهر ‎glia Bie‏ تا[ (متصل) را بيابيد و نقش دستورى آن را مشخص كنيد. هر آن كه جانب اهل خدا نكه دارد خداش در همه حال از بلا نكه دارد خداش: خدا او را: مفعول»

صفحه 12:
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد فرشته‌ات؛ فرشته تو را: مفعول»

صفحه 13:
جو گفتمش که دلم را نگاه دار جه گفت؟ ز دست بنده جه خبزد؟ خدا نگه دار گفتمش: گفتم به او: متمم» 0

صفحه 14:
به باد کار نسیم صبا نکه دارد راهكذارت: راهكذار قو: مضاف الى ©

صفحه 15:
اسنادی استثناها ویژه هفتم » هشتم » نهم ومتوسطه دوم و کنکوری

صفحه 16:
فعل ( است ) ( بود)» ( نیست) : اگر «معنای وجود داشتن »» « حضور داشتن »» «قرار داشتن» بدهندا فعل اسنادی محسوب نمی شود.

صفحه 17:
مثال منزل آن مه عاشق کش عبار کجاست ؟ است اینجا فعل اسنادی نیست است _ قرار داشتن

صفحه 18:
که خواهی خرید متاع جوانی به بازار نیست . اینحا نیست فعل اسنادی نیست نیست - وجود ندارد

صفحه 19:
بود اما در ميان ما نبود نبود فعل اسنادى نيست نبود = حضور نداشت

صفحه 20:
فعل «است » در ماضی نقلی فعل کمکی محسوب می شود و فعل اسنادی نمی بانند خریده است ماضی نقلی / است فعل کمکی می باشد شنیده است ماضی فقلی / است فعل کمکی ©

صفحه 21:
فعل ( بود) در ماضی بعید فعل کمکی محسوب می شود و اسنادی نمی باشد . شنیده بود ماضی بعید / بود فعل کمکی آمده بودند ماضی بعید / بود فعل کمکی

صفحه 22:
فعل ( گشت » گردید) : اگر« معنای چرخیدن و جستجو کردن ». بدهند. اسنادی محسوب نمی شوند دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت (نجرخید ) ©

صفحه 23:
فعل ( شد ) : اکر معنای ( اتفاق افتادن » امکان داشتن » فرارسیدن). بدهد فعل اسنادی محسوب نمی شود. دیروز در خیابان تصادف شد اتفاق افتاد شب شد +فرا رسید نشد به مدرسه بروم < امکان نداشت

صفحه 24:
در زمان گذشته گاهی فعل( شد ) در معنای»( رفتن) به کار رفته است . اگر فعل ( شد ) معنی ( رفتن ) بدهد فعل اسنادی محسوب نمی شود. زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد- ( رفت) دل ودين شد و دلبو به ملامت برخاست- ( رفت )

صفحه 25:

صفحه 26:
قید کلمه ای است که چگونگی انجام یافتن فعل با منهوم صفتی با معنی کلمه دیگری را به چیزی از قبیل زمان » مکان » حالت و... مقبّد می سازد .

صفحه 27:
وقتی می گویيم » «شهاب سخنرانی کرد .» شنونده می پرسد ؛ چگونه سخنرانی کرد ؛ درجواب می گوییم : شهاب خوب سخنرانی کرد . بس کلمه ی خوب چگونگی انجام یافتن فعل را نشان می دهد . باز شنونده می پرسد : کی و کجا سخنرانی کرد؛ جواب می دهیم : شهاب امروز اینجا خوب سخنرانی کرد . کلمه ی ( بسیار) خوب را که قید است مقیّد ساخته است این| . گونه قید ها را قبد مقیّد نامند .

صفحه 28:
شهاب کتاب زیبایی دارد . شهاب کتاب بسیار زیبایی دارد . کلمه ی "بسیار " قید است » صفت زیبایی را مقبد ساخته است .

صفحه 29:
خوشبختانه آ کاهی مردم ايران بیشتر شده است . در اینجا کلمه ی "خوشبختانه " تمام جمله را مقیّد کرده است پس نتيجه می گیریم که : وظیفه ی اصلی فید مقید ساختن فعل است ولی می تواند صفت وقید دیگر وتمام جمله را مقیّد سازد .

صفحه 30:
انواع قید : قيد 0 بعضى از قيد ها جز نقش قبدى » نقش ديكرى در سح مر ی مانند هرکز» هنوزء البته » مثلاً ؛ احباناء » اتفاقاً ©

صفحه 31:
اين قبدها هميشه در جمله به صورت قبد به كار مى روند » مانند : من هرگز او را نديده ام . البته من خواهم آمد .

صفحه 32:
پدرم هنوز از مسافرت برنگشته است . کلمه های "هرگز ۳ » سور " و "البته" دراین جمله ها قیدند ودر هرجمله ی دیگری نیز بیایند نقش قیدی دارند . ©

صفحه 33:
توجه : کلمه هایی که در آخر آن ها تنوین "دو زبر " هست همگی در زیان فارسی قید مختصند . مانند : اتفاقاًه احتمالاً». اجباراًء دائماً» اصلاً» معمولاً» سریعاً , مخصوصاً » تقریباً و۰ :۰

صفحه 34:
بعضی از تر کیب ها وعبارت های عربی نیز در ثارسی به صورت قید مختص به کار می روند . مانند: آخرالامر الآن» بالعکس » فی الفور » بالط » مادام » حنی المقدور ‎000d‏ ۰

صفحه 35:
قید مشترک بعضی از اسم ها وصفت ها و کلمه های دیگر گاهی درجمله نقش قیدی پیدا می کنند » اين نوع قيد ها را قيد مشترى مى كويند . بس قيد مشترك قيدى است كه در اصل قيد نيست » مانند: احمد شب به خانه بركشت . دراين جمله "شب" قيد ‎Ng‏ ‏شده است » درحالى كه در اصل قيد نيست بلكه اسم است

صفحه 36:
قبد مشترک احمد خوب می نویسد . دراین جمله "خوب" قید واقع شده » درحالی که در اصل خوب صفت است . کی به خانه می آیی؟ در این جمله "کی" قید واقع شده» در حالی که دراصل ضمیر پرسشی است .

صفحه 37:
اقسام قید از جهت معنی قید زمان : شب باران آمد . بعضی وقت ها مدرسه مراسمی اجرا می کند . امروز زود بیدار شدم . امسال سال خوبی خواهیم داشت . فردا جلسه داریم . هميشه طبیعت را دوست مى دارم .

صفحه 38:
اقسام قید از جهت معنی اس توت الحا عادر شت نه مسجد عى رونم ‎Srl ah ee) ١‏ قید هایی را شامل می شود که به مكانى مربوط است ويا مکان وقوع فعل را نشان می دهد . هرکجا تو با منی من خوشدلم . ©

صفحه 39:
اقسام قید از جهت معنی قید مقدار : دیشب باران کم کم می بارید واکنون زیاد می بارد . بسیار سخن باید تا پخته شود خامی . مشتی از خرواری . قید کیفیت : احمد خوب کار می کند . علی به آرامی حرکت کرد . ‎(a)‏

صفحه 40:
اقسام قید از جهت معنی قید حالت : مرد مجروح افتان وخیزان خود را به پشت خاكريز رساند . كودى را كريان ديدم . قيد تأسف : افسوس که دوستان خیلی زود ما را ترک كويند . متأسفانه نتوانستم امروز طلوع زیبای خورشید را © 0

صفحه 41:
اقسام قید از جهت معنی قيد تعجب : عجبا » بدین سرعت وشدت درس را از برکردی ! - شگفتا از این حاضر جوایی ! قید تصدیق وتأکید : حتماً به دیدار شما خواهم آمد . بقیناً شما را خواهم دید .

صفحه 42:
اقسام قید از جهت معنی قید پرسش : چگونه از عهده ی این کار بر آمدید ؟ - پای ازگلیم خویش چرا بیشترکشیم؟ قید شک وتردید : شاید فردا به ملاقات دوستم رفتم . - پنداری او را قبلا درجایی دیده ام . به كمانم او را مى انم ©

صفحه 43:
اقسام قید از جهت معنی قید تدریج : اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی شود . قبد سوگند : به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود - نیرزد آنکه دلی را زخود بیازاری // به خدا که بت

صفحه 44:
اقسام قید از جهت معنی قید های دیگری نیز وجود دارند چون قبد تشبیه (مانا » همانا» چنان » چنین» بکردار» بسان ) قید آرزو(کاش » ای کاش » کاشکی) قید شرط (اگر » اگرچه » وگر » ور » چنانچه) قبد نفی (نه » هرگز» هیچ » به هیچ وجه » اصلا» ابدا) قبد ترقیب (اول » دوم » نخست ء در آغارء پیاپی » گروه گروه » دسته دسته» دوتا دوتا) قید استثنا (حز مگر » ج که » مگر که) ©6

صفحه 45:
اقسام قید از جهت معنی قید یک نقش وابسته است . قید گاهی به فعل وابسته است وگاهی به اجزای دیگر جمله و گاهی به کل جمله . قید وابسته به فعل : ظرف را کاملاً از آب پر کرد . "کاملاً "[ كه قيد است به فعل "'بركرد" وابسته است . ‎J‏

صفحه 46:
3 اقسام قيد از جهت معنى قيد وابسته به صفت : باغ بسيار بزرى . كه در اينجا "بسيار" ف أست براى "باغ" 96 "بسيار" قيد است برای "بزرگ انتخاب و تبدیل به اسلاید: محمد فابق مجیدی

صفحه 47:
چند نکته پیرامون اقسام "را او ‘ : استثناها ‎“sv‏ ‏ویژه هفتم » هشتم » نهم ومتوسطه دوم و کنکوری های

صفحه 48:
انواع " را از کتاب : " رفتارشناسی زبان " انتشارات زواره چاپ اول ۰۷۳ رحیم ذوالنور

صفحه 49:
۱- متمم مفعولی می سازد ما مکیان را بر گماشتيم تا تو را از مکه بیرون کردند. (روح الارواحج ص ‎)٩۲‏ ‏یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند. (گلستان خطیب ص ۱۵۶) ©

صفحه 50:
‎-Y‏ "وا" به حای "یرای" ز زقیب دیو سبرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب اقب مددی دهد خدا را(حافظ) ‏یکی را از ملوک کنیز کی چینی آورده بودند. (گلستان) ‎ ‏انتخاب و تبديل به اسلايد: محمد فابق مجيدى

صفحه 51:
۳- "را" به جای شبه حرف اضافه ی "درباره " پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد. (گلستان) درویشی را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت. (گلستان) ©

صفحه 52:
ع "را" به جای 9 قضارا در آمد يكى خشکسال(بوستان) هر روز طبیب را می پرسید(بیهقی)

صفحه 53:
م "را" به جاى "یا من امروز شما را مخالفم.(تفسيرى بر عشرى) ختم الرسل اكرنه به خود داده از كرم آن نسبتی که داشته هارون کلیم را(سنجر کاشی)

صفحه 54:
۶- "را" به جای "یه" پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی (گلستان) سپردی مرا دختر اردوان که تا باز خواهی تنی بی روان(فردوسی)

صفحه 55:
۷- "را "به جای" در " چهار دهم صفر را به شهر سراب شدم(ناصرخسرو) سرسال را رمه ی وی از همه ی قبیله افزون كشت (قصص قرآن)

صفحه 56:
۸- "رای همراه مسندالیه به نظر می رسد که برای تاکید در معرفه استعمال می شده است. کفت شما را از بهر آن جمع شده اید که مرا برنجانید(فردوس المرشدیه) ما را در این مدت جندان غصه خوردیم که به صد سال در جهان کس نخورد.(سمک عیار)

صفحه 57:
‎-٩‏ "را"ی همراه مسندالیه فعل مجهول برای تاکید با تعریف تاکید: فرمان نیست که هیچکس را از كسان وى ‏بازداشته شود(تاریخ بیهقی) تعریف: ‎roe ee alate‏ و ‎

صفحه 58:
۰- "رای فک اضافه ی مقلوب بسا شه کز فریب یافه گویان خصومت را شود بی وقت جویان (نظامی) آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین(سعدی)

صفحه 59:
۱(- "رای فک اضافه ی مستوی بدون اينكه اضافه مقلوب شده باشد» حرف اضافه( کسره) حذف می شود و "را" بعد از مضاف الیه به جای آن می نشیند. آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا(ناصرخسرو) از تیغ تو ای لوای دولت ناموس تبه شود قضا را (سنایی) )2(

صفحه 60:
¥\- "رای تاکید در متون کهن برای تاکید گاه بعد از متمم حرف اضافه ی دیکری می آورده اند؛ گاه به جاى آن حرف اضافه "را" آمده است. کاشکی کار من و تو به درم راست شدی تا من از بهر تو را کردمی از دیده درم(فرخی) از بهر تو را توبه و سوگند ی(

صفحه 61:
1۳" "را" به جاى "ير" آب بریز آتش بیداد را (نظامی) تان)

صفحه 62:
۴-گاهی «را» به مفهوم ضمیر ملکی «از آن» به کار می رود و مفهوم مالکیت را نشان می دهد« به فلک می رویم عزم تماشا کراست »

صفحه 63:
۵-و همچنین «را» به معنی هنگام که منهوم قیدی دارد «اگر شب رسی روز را باز گرد » شب را به بوستان یکی از دوستان » رای الزام را هم نیاورده. او را بباید رفت.

دانلودفایل پاورپوینت دستور زبان فارسی نقش کلمات واستثناها تعداد صفحات 60: ک دستور زبان فارسی پ کنکوری کته پیرامون نقش دستوری بخش اول چند ن ضمایر واستثناها پیرامون فعل های اسنادی بخش دوم چند نکته استثناها ند نکته پیرامون اقسام قید بخش سوم چ و استثناها م چند نکته پیرامون اقسام بخش چهار "را"واستثناها شتم ،نهم ومتوسطه دوم و ویژه هفتم ،ه کنکوری های 1403 نسخه قابل ویرایش فهرست: بخش اول چند نکته پیرامون نقش دستوری ضمایر واستثناها بخش دوم چند نکته پیرامون فعل های اسنادی واستثناها بخش سوم چند نکته پیرامون اقسام قید و استثناها بخش چهارم چند نکته پیرامون اقسام "را"واستثناها انتخاب و تبدیل به اسالید :محمد فایق مجیدی نقش دستوری ضمایر در جمله ،ضمایر پیوسته (متصل) در سه نوع نقش دستوری ظاهر می شوند: الف( مفعول: نمونه: ای صبحدم ،ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت خاقانی 1 نمونه: ای صبحدم ،ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا می فرستمت خاقانی می فرستمت (تو را می فرستم) ← َـ ت (تو) :مفعول 2 آن که عمری می دویدم درپی او سوبه سو ناگهانش یافتم با دل نشسته روبه رو شمس مغربی ناگهانش یافتم (او را یافتم) ← َـ ش (او) :مفعول 3 :ب( متمم: نمونه: گوش کن پند ،ای پسر ،وز بهر دنیا غم مخور گفتمت چون ُد ر حدیثی گر توانی داشت هوش حافظ گفتمت (به تو گفتم) ← َـ ت (تو) :متمم 4 چو یار نیست به تسکین خلق نتوان زیست که دوستان اگرم دل دهند ،جان ندهند امیرخسرو دهلوی اگرم دل دهند (اگر به من دل دهند) ← َـ م (به من) :متمم 5 پ( مضاف الیه: حسنت به اتفاق ،مالحت جهان گرفت آری به اتفاق ،جهان می توان گرفت حافظ ُح سنت (ُح سن تو) ← َـ ت (تو) :مضاف الیه 6 الله دیدم ،روی زیبای توام آمد به یاد شعله دیدم ،سرکشی های توام آمد به یاد رهی معیری آمد به یادم (یاِد من) ← َـ م (من) :مضاف الیه 7 در شعر « مهر و وفا» ،نمونه ای از کاربرد ضمایر پیوسته (متصل) را بیابید و نقش دستوری آن را مشخص کنید. هر آن که جانِب اهِل خدا نگه دارد ُخ داش در همه حال از بال نگه دارد خداش :خدا او را :مفعول» 8 دال َم عاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دسِت دعا نگه دارد فرشتەات :فرشته تو را :مفعول» 9 چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟ ز دسِت بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد گفتمش :گفتم به او :متمم» 10 غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگاِر نسیم صبا نگه دارد راهگذارت :راهگذاِر تو :مضاف الی 11 چند نکته پیرامون فعل های اسنادی استثناها ویژه هفتم ،هشتم ،نهم ومتوسطه دوم و کنکوری های بخش دوم فعل ( است ) ( ،بود ) ( ،نیست) :اگر «معنای وجود داشتن » « ،حضور داشتن » « ،قرار داشتن» بدهند فعل اسنادی محسوب نمی شود. 1 مثال ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ؟ منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست ؟ است اینجا فعل اسنادی نیست است = قرار داشتن 2 چو بفروختی از که خواهی خرید متاع جوانی به بازار نیست . اینجا نیست فعل اسنادی نیست نیست = وجود ندارد 3 . بود اما در میان ما نبود نبود فعل اسنادی نیست نبود = حضور نداشت 4 فعل «است » در ماضی نقلی فعل کمکی محسوب می شود و فعل اسنادی نمی باشد خریده است ماضی نقلی /است فعل کمکی می باشد شنیده است ماضی نقلی /است فعل کمکی 5 فعل ( بود) در ماضی بعید فعل کمکی محسوب می شود و اسنادی نمی باشد . شنیده بود ماضی بعید /بود فعل کمکی آمده بودند ماضی بعید /بود فعل کمکی 6 فعل ( گشت ،گردید) :اگر« معنای چرخیدن و جستجو کردن » .بدهند .اسنادی محسوب نمی شوند دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت (نچرخید ) 7 فعل ( شد ) :اگر معنای ( اتفاق افتادن ،امکان داشتن ، فرارسیدن) .بدهد فعل اسنادی محسوب نمی شود. دیروز در خیابان تصادف شد اتفاق افتاد شب شد +فرا رسید نشد به مدرسه بروم = امکان نداشت 8 در زمان گذشته گاهی فعل( شد ) در معنای (،رفتن) به کار رفته است . اگر فعل ( شد ) معنی ( رفتن ) بدهد فعل اسنادی محسوب نمی شود. زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد= ( رفت ) دل و دین شد و دلبر به مالمت برخاست= ( رفت ) 9 چند نکته پیرامون اقسام قید و استثناها ویژه هفتم ،هشتم ،نهم ومتوسطه دوم و کنکوری های بخش سوم قید کلمه ای است که چگونگی انجام یافتن فعل یا مفهوم صفتی یا معنی کلمه دیگری را به چیزی از قبیل زمان ، مکان ،حالت و ...مقّی د می سازد . 1 وقتی می گوییم « ،شهاب سخنرانی کرد ».شنونده می پرسد ؛ چگونه سخنرانی کرد ؟ درجواب می گوییم : شهاب خوب سخنرانی کرد .پس کلمه ی خوب چگونگی انجام یافتن فعل را نشان می دهد . باز شنونده می پرسد : ِک ی وکجا سخنرانی کرد؟ جواب می دهیم :شهاب امروز اینجا خوب سخنرانی کرد . کلمه ی ( بسیار) خوب را که قید است مقّی د ساخته است این گونه قید ها را قید مقّی د نامند . 2 شهاب کتاب زیبایی دارد . شهاب کتاب بسیار زیبایی دارد .کلمه ی "بسیار" قید است ،صفت زیبایی را مقّی د ساخته است . 3 خوشبختانه آگاهی مردم ایران بیشتر شده است .در اینجا کلمه ی "خوشبختانه" تمام جمله را مقّی د کرده است پس نتیجه می گیریم که :وظیفه ی اصلی قید مقّی د ساختن فعل است ولی می تواند صفت وقید دیگر وتمام جمله را مقّی د سازد . 4 انواع قید : قید مختص بعضی از قید ها جز نقش قیدی ،نقش دیگری در جمله نمی پذیرند ،این قبیل قیدها را قید مختص می نامند .زیرا که اختصاص به نقش قیدی دارند مانند :هرگز ،هنوز ،البته ،مثًال ،احیانًا ،اتفاقًا 5 این قیدها همیشه در جمله به صورت قید به کار می روند ،مانند : من هرگز او را ندیده ام . البته من خواهم آمد . 6 پدرم هنوز از مسافرت برنگشته است .کلمه های "هرگز" " ،هنوز" و "البته" دراین جمله ها قیدند ودر هرجمله ی دیگری نیز بیایند نقش قیدی دارند . 7 توجه : کلمه هایی که در آخر آن ها تنوین "دو زبر" هست همگی در زبان فارسی قید مختصند .مانند :اتفاقًا ،احتماًال ، اجبارًا ،دائمًا ،اصًال ،معموًال ،سریعًا ،مخصوصًا ،تقریبًا و. ... 8 بعضی از ترکیب ها وعبارت های عربی نیز در فارسی به صورت قید مختص به کار می روند .مانند :آخراالمر ،اآلن ، بالعکس ،فی الفور ،بالطبع ،مادام ، حتی المقدور و. ... 9 قید مشترک بعضی از اسم ها وصفت ها وکلمه های دیگر گاهی درجمله نقش قیدی پیدا می کنند ،این نوع قید ها را قید مشترک می گویند .پس قید مشترک قیدی است که در اصل قید نیست ،مانند: احمد شب به خانه برگشت .دراین جمله "شب" قید واقع شده است ،درحالی که در اصل قید نیست بلکه اسم است 10 قید مشترک احمد خوب می نویسد .دراین جمله "خوب" قید واقع شده ،درحالی که در اصل خوب صفت است . کی به خانه می آیی؟ در این جمله "کی" قید واقع شده ، در حالی که دراصل ضمیر پرسشی است . 11 اقسام قید از جهت معنی قید زمان :شب باران آمد .بعضی وقت ها مدرسه مراسمی اجرا می کند .امروز زود بیدار شدم .امسال سال خوبی خواهیم داشت .فردا جلسه داریم .همیشه طبیعت را دوست می دارم . 12 اقسام قید از جهت معنی قید مکان :حسن اینجا نشسته است وحسین آنجا .ما هر شب به مسجد می رویم .او در مدرسه درس می خواند . قید هایی را شامل می شود که به مکانی مربوط است ویا مکان وقوع فعل را نشان می دهد .هرکجا تو با منی من خوشدلم . 13 اقسام قید از جهت معنی قید مقدار :دیشب باران کم کم می بارید واکنون زیاد می بارد .بسیار سخن باید تا پخته شود خامی .مشتی از خرواری . قید کیفیت :احمد خوب کار می کند . علی به آرامی حرکت کرد . 14 اقسام قید از جهت معنی قید حالت :مرد مجروح افتان وخیزان خود را به پشت خاکریز رساند .کودک را گریان دیدم . قید تأسف :افسوس که دوستان خیلی زود ما را ترک گویند .متأسفانه نتوانستم امروز طلوع زیبای خورشید را ببینم . 15 اقسام قید از جهت معنی قید تعجب :عجبا ،بدین سرعت وشدت درس را از برکردی ! – شگفتا از این حاضر جوابی ! قید تصدیق وتأکید :حتمًا به دیدار شما خواهم آمد .یقینًا شما را خواهم دید . 16 اقسام قید از جهت معنی قید پرسش :چگونه از عهده ی این کار برآمدید ؟ -پای ازگلیم خویش چرا بیشترکشیم؟ قید شک وتردید :شاید فردا به مالقات دوستم رفتم – . پنداری او را قبًال درجایی دیده ام .به گمانم او را می شناسم . 17 اقسام قید از جهت معنی قید تدریج :اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی شود . قید سوگند :به جان زنده دالن سعدیا که ملک وجود – نیرزد آنکه دلی را زخود بیازاری //به خدا که بت پرستی ِبه از این نماز باشد 18 اقسام قید از جهت معنی قید های دیگری نیز وجود دارند چون قید تشبیه (مانا ، همانا ،چنان ،چنین ،بکردار ،بسان ) قید آرزو(کاش ، ای کاش ،کاشکی) قید شرط (اگر ،اگرچه ،وگر ،ور ، چنانچه) قید نفی (نه ،هرگز ،هیچ ،به هیچ وجه ،اصًال ، ابدًا ) قید ترتیب (اول ،دوم ،نخست ،درآغار ،پیاپی ، گروه گروه ،دسته دسته ،دوتا دوتا) قید استثنا (جز ، مگر ،جزکه ،مگر که) 19 اقسام قید از جهت معنی قید یک نقش وابسته است .قید گاهی به فعل وابسته است وگاهی به اجزای دیگر جمله وگاهی به ُک ل جمله . قید وابسته به فعل :ظرف را کامًال از آب پر کرد " .کامًال " که قید است به فعل "پرکرد" وابسته است . 20 اقسام قید از جهت معنی قید وابسته به صفت :باغِ بسیار بزرگ .که در اینجا "بسیار" صفتی است برای "باغ" ،و "بسیار" قید است برای "بزرگ 21 انتخاب و تبدیل به اسالید :محمد فایق مجیدی چند نکته پیرامون اقسام "را"و استثناها ویژه هفتم ،هشتم ،نهم ومتوسطه دوم و کنکوری های بخش چهارم انواع " را " از کتاب " :رفتارشناسی زبان " انتشارات زوار ،چاپ اول ،۷۳رحیم ذوالنور 1 -۱متمم مفعولی می سازد ما مکیان را برگماشتیم تا تو را از مکه بیرون کردند. (روح االرواح ص)۹۲ یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند. (گلستان خطیب ص)۱۵۶ 2 " -۲را" به جای "برای" ز زقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را(حافظ) یکی را از ملوک کنیزکی چینی آورده بودند. (گلستان) 3 انتخاب و تبدیل به اسالید :محمد فایق مجیدی " -۳را" به جای شبه حرف اضافه ی "درباره " پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد. (گلستان) درویشی را شنیدم که در آتش فاقه می سوخت. (گلستان) 4 "-۴را" به جای "از" قضا را در آمد یکی خشکسال(بوستان) هر روز طبیب را می پرسید(بیهقی) 5 " -۵را" به جای "با" من امروز شما را مخالفم(.تفسیری بر عشری) ختم الرسل اگرنه به خود داده از کرم آن نسبتی که داشته هارون کلیم را(سنجر کاشی) 6 " -۶را" به جای "به" پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی (گلستان) سپردی مرا دختر اردوان که تا باز خواهی تنی بی روان(فردوسی) 7 " -۷را "به جای" در" چهاردهم صفر را به شهر سراب شدم(ناصرخسرو) سرسال را رمه ی وی از همه ی قبیله افزون گشت (قصص قرآن) 8 " -۸را"ی همراه مسندالیه به نظر می رسد که برای تاکید در معرفه استعمال می شده است. گفت شما را از بهر آن جمع شده اید که مرا برنجانید(فردوس المرشدیه) ما را در این مدت چندان غصه خوردیم که به صد سال در جهان کس نخورد(.سمک عیار) 9 " -۹را"ی همراه مسندالیه فعل مجهول برای تاکید یا تعریف تاکید :فرمان نیست که هیچکس را از کسان وی بازداشته شود(تاریخ بیهقی) تعریف: محمد را به غزنین خوانده آمد(تاریخ بیهقی) 10 " -۱۰را"ی فک اضافه ی مقلوب بسا شه کز فریب یافه گویان خصومت را شود بی وقت جویان (نظامی) آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین(سعدی) 11 " -۱۱را"ی فک اضافه ی مستوی بدون اینکه اضافه مقلوب شده باشد ،حرف اضافه(کسره)حذف می شود و "را" بعد از مضاف الیه به جای آن می نشیند. آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا(ناصرخسرو) از تیغ تو ای لوای دولت ناموس تبه شود قضا را (سنایی) 12 " -۱۲را"ی تاکید در متون کهن برای تاکید گاه بعد از متمم،حرف اضافه ی دیگری می آورده اند؛ گاه به جای آن حرف اضافه "را" آمده است. کاشکی کار من و تو به درم راست شدی تا من از بهر تو را کردمی از دیده درم(فرخی) از بهر تو را توبه و سوگند شکستیم(معزی) 13 " -۱۳را" به جای "بر" آب بریز آتش بیداد را (نظامی) ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت (گلستان) 14 -14گاهی « را» به مفهوم ضمیر ملکی « از آن» به کار می رود و مفهوم مالکیت را نشان می دهد« ما به فلک می رویم عزم تماشا کراست » 15 -۱۵و همچنین « را» به معنی هنگام که مفهوم قیدی دارد « اگر شب رسی روز را باز گرد ،شب را به بوستان یکی از دوستان » رای الزام را هم نیاورده .او را بباید رفت. 16
39,000 تومان