پی‌دی‌اف
فلسفه و حقوق

دانلود فایلPDF جزوه حقوق تجارت شرکت های تجاری دانشجویی ودانشگاهی پیام نور

توضیحات این فایل: دانلود فایلPDF جزوه حقوق تجارت شرکت های تجاری دانشجویی ودانشگاهی پیام نور فرمت با کیفیت بالا: قابل پرینت و مطالعه آسان در موبایل، تبلت و کامپیوتر یادگیری سیار یادگیری پایدار وعمیق را تجربه کنید تعدادصفحات :54

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:

صفحه 2:
Soe ۲ ‏حقوق تجارت‎ شرکتهای تجاری متبع درس: کتاب حفوق تجارت - شرکتهای تجاری اهمیت شرکتهای تجاری آمروزه بخش عظیمی از قعالیت های اقتصادی و بازرگانی را شرکت های تجاری برعمده دارند. اشجاص به دلیل مزایای قراوانی که شرکنهای تجاری دارند ترحیج مى دهند در قالب اين شركتها به فعاليت تجارى ببردازتد. از حمله مزاياك تشكيل شركتهاى تجارى موارد زير است: ‎-١‏ قراهم نمودن سرماية بيشتر ‏+- تجمع تخصصهاى كوناكون ‏؟- محدوديت مسئوليت ‏به دليل مزايايى كه تشكيل شركت تجارى و قعاليت در قالب آن دارد امروزة دولتها نيز فعاليت اقتصادى خود را در قالب شركتهاى تجارى انجام مى دهند. ‏منابع قانونى ‏مهمترين قانون راجع به شركتهاى تجاری قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ است که اساس حفوق تجارت ایران را تشکیل می دهد و باب سوم این قانوت از ماده ۲۰ تا ۲ به شرکتهای تجاری اختصاص دارد. ‏در سال ۱۳۶۷ لايحه قانوتی اصلاح قسمتی از قانون تجارت به تصویب رسید که مواد آن جايكزين ماده ‎7١‏ تا ‎٩۳‏ قانون تجارت گردید ‏از دیگر مشررات مر وط به شرکتهای تجاری قانون ثبت شرکتهاست که در سالا ۰ به تصویب رسیده است و برخی از مواد ند در سال ۱۳۹۲ اصلاح گردید ‏شرکتهای تعاونی هر چند ابتدا تابع قانون تجارت بودند ولی عدها مقررات خاص براك شركتهاف تعاونى تصويب شد. اكنون اين شركتها تابع قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهورى اسلامى ايران مصوب ۱۳۷۰ می باشند. ‏شركتهاى دولتى كه به كار تجارت مى بردازند داراك قوانین و مقررات خاص می ياشند. علاوه بر قوانين مذكور قوانين: آنين نامه و نظامنامه هايى نيز در مورد شرکتهای تجاری بطور متفرق وحود دارد.

صفحه 3:
حفوق تجارت ۲ پيشنهاد: بهتر است مجموع مقررات مربوط به شرکت های تجاری در قانون واحد جمع آوری شود انواع شرکتهای تجاری شركتهاى تجارى را با توحه به مبزان مسئولیت کسانی که در آه سرمایه ‎SAS‏ ‏تموده اند می توان به سه دسته تفسیم کرد: ۱- شرکتهای سرعایه ۳- شرکتهای اشخاص ؟- شرکتهای مختلط شرکنهای سرمایه به شرکنهایی اطلاق می شود که مسئولیت شرکای آنا محنود به سرمایه اک است که به شرکت آورده اند و لذا اعتبار چنین شرکتهایی به ميزات سرمایه شرکت بستگی دارد شركت هاف سهامى ويا مستوليت محدود از اقسام شركت هاى سرماية شركتهاى اشخاص شركتهايى قستند كه در آنها مستوليت شركاء نامحدود است و طلبکارات شرکت می توانند برای وصول مطالبات خود به شرکاء مراحعه کنند. الذا اعتبار جنين شركتهايى بستكى به اعتبار شركاى آن دارد. شركتهاى تضامنى و تسبى از اقسام شركتهاى اشخاص به حساب مى آيند. شرکتهای مختلط شرکتهابی هستند که در آتها هم شریک ضامن وهم شریک عبر ضامن وجود دارد. مسئولیت شرکای ضامن نامحدود و مسئولیت شرکای غیر ضامن محدود به ميزان آورده آنها است. شركتهاى مختلط سهامى وغير سهامى اتواع شركتهاى مختلط را تشکیل می چون شرکنهای دولتی از انواع شرکتهای سهامی هستند و شرکتهای تعاونی نیز قالبی نظیر شرکتهای سهامی دارند لذا این دو قسم را بايد از اقسام شرکنهای سرمایه محسوب مود طبق ماده ۲۰ قانون تجارت شرکتهای تجارتی عبارتند ار ۱- شرکت سمامی ۲- شرکت پا مسئولیت محدود ؟- شركت تضامنی - شركت مختلظ غير سهامى ۵- شرکت مختلط سهامی 7- شرکت نسبی ۷- شرکت تعاونی تولید و مصرفٍ

صفحه 4:
حفوق تجارت ۲ تفسیم بندی مطالب چجون در باره ای موارد شرکت های تجاری تابع قواعد مشترک هستند و ذکر این قواعد به مناسیت طرح هر یک از شرکت ها به تکرار مطالب می انجامد لذا ادا این قواعد مشترک تحت عنوان کلیات بحث شده و سپس به فواعد و مقررات ویژه هر یک از شرکتها می پردازم. wus ‏در پخش کلیات به معرفی شرکت تجاری و شخصیت حف وقی آن پرداخته و انواع‎ ‏شرکت های تجاری معرقی مى شوند.‎ تعریف شرکت تجارک در قانون تجارت ارات شرکت تجاری تعرس ف نشده است ولی در قانون مدنی شرکت تعربف شده است. طبق ماده 0۷۱ قانون مدنی شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالكين متعدد در شش واحد به نحو اشاعه. تعريف شركت در قانون مدنی از اقسام مالکیت است. علمای حفوق مدنی معنقدند عفد شرکت عقدی است که به موجب آن دو با چند شخص, به منظور تصرف مشترک و تفسیم سود و زبان و گاه به مقصود دیگر, حفوق خود را در ميات مى كذارند تا به جاى آن مالك سهمى مشاع از اين مجموعه شوند. تعريف شركت مدنی چه به مفهوم قسمی از مالکیت و چه به مفهوم عقدی آن بر شرکت های تجاری صادق نیست. زیرا: ‎-١‏ | درشرکت تجاری ه دق شرکاه به دست آوردن سود اقت صادی است در حالیکه شرکت مدنی ممکن است با اقداف دیگر تشکیل شود. + درشرکت تجاری شخصیت حفوقی شرکت: مالک آورده هاست ولی در 'شركت مدنى مالكيت مال از آن شرگاه است و شخصیت حفوقی مستقلی وجود تدارد. جون در قانون ما شركت تجارى تعريف نشده است علماى حقوق از شركت تجارى تعريف به عمل آورده اند. از جمله تعاريف آن است كه: شرکت تجاری, قرار دادی است که به موحب آن یک یا چندتفر توافق می کنند. سرمایه مستفلی را که از جمع آورده های آنها تشکیل می شود. ابجاد کنند وبه موسسه ای که برای انجام مق صود خاصی تشکیل می گردد: اختصاص دهند و در منافج و زیان های احتمالی حاصل از به کارگیری سرمایه سهيم شوند.* در ادبیات حفوقی ما گاه منظور از شرکت تجاری ماهیتی است که موجب پیدایش آن شده است وگاه یک شخص حفوقی تلقی گردیده است. انتاد: قانونگذار ما به اقتباس از قانون تجارت فرانسه که شرکت تجارتی را تعريف. تنموده از تعريف شرکت تجاری غاقل مانده است و حال آن که اول در قانون مدنی فرانسه (صاده ‎(VAT‏ شرکت تعریف شده و نبازی به تکرار در قانون تجارت آن کشور

صفحه 5:
حفوق تجارت ۲ نبوده است. حال آن که قانون تجارت ما زودتر از قانون مدنی تصویب شده است. تانب تعریف شرکت مدنی که در قانون مدنی ارانه شده به شرکت تجاری صادق نیست لذا ضرورت داشت كه قانون تجارت ایان تعریفی از شرکت تجاری ارائه نمايد. عناصر تشکیل دهنده شرکت. برخلاق حفوق برخی کشورها که شرکتهای تک صاحبی را پذیرقنه در حفوق ما شرکت باید حداقل دو عضو داشته باشد. در شرکتهای سوامی خاص همکارک سه شخص و در شرکنهای سجامی عام همکاری ينج نفر سهامدار ضرورى است. هر شخصی که تمایل به فرورد در شرکت دارد باید حصه ای بیاورد که به آن آورده می گویند. مجموع آورده ها سرمایه شرکت را تشکیل می دهد. آورده ممکن است تغدى يا غير نقد باشد. شيج شركت تجارى تشكيل نمى شود مكر آن كه قسمتى از سرمايه آنا يه صورت. نفد يه شركت آوردة شدة باشد. در برخى از شركتهاى تجارى نظير سهامى برداخت كل آوردة تعهد شده حين تشكيل شركت لازم نيست ودر يرخى ديكر مثل شركت تضامنى تا تمام سرمايه شرکت پرداخت نشود شركت تشكيل نمى كردد. أكر آورده شريك غيرنقدى باشد ممكن است مال مادى يا غير مادق باشد. مال مادک: مالی که ملموس باشد اعم از عين یا منفعت را گویند تفويم مال مادى: يعنى مالى كه بعنوان آورده به شركت وارد مى شود بايد قیمت گذاری شود. علت تغویم آورده غبر نقدی: + با تقوم مال می توان دریافت که شریکی با آورده غيرنفد جه ميزان در شرکت سهیم است. چون صاحب مال ممکن است ارزش بیش از قیمت واقعی برای مال خود قانل شود بهتر است در ادا تقویم صورت كيرد. مکانیسم تغویم در شرکنهای سرمایه با شرکتهای اشخاص متفاوت است. صال غیر صادک: مالی است که وحود مادک در خارح ندارد ولی جامعه و قانون آثرا اعتبار كرده است مثل حق سرقفلى. اموال غيرمادى هم مثل اموال مادى بايد تفويم شوند. آورده شريك اعم از مادى يا غير مادى به شركت منتقل مى شود ودر ازاى آنا شریک در شرکت سهیم می گردد لذا اگر بعدا اموال مزيور تلف شوند موحب خروج شریک از شرکت نمی شود. ستوال: آبا کسی می تواند تجربه؛ دانش, فعالیت با هنر خود را به عنوان آورده به شركت بياورد؟ ظاهرا در مقررات ما منعى وحود ندارد.

صفحه 6:
حفوق تجارت ۲ هر چند صنعت شرکاء می تواند آفرده یشان را تشکیل دهد وی در سرمایه شرکت گنجانده نصی شود. زبرا ‎OLS‏ شركت از محل آن تمى توانند استيفاى طلب کنند. هر چند شرکاه ممکن است صنعت خود را به عنوان آورده به شرکت ارانه کنسد. ولى صرف جمع صنعت های شركاء منجر به تشكيل سرمايه نمى شود. تغاوت شرکت تجاری با مالکبت مشاع: 1“ هدق از تشکیل شرکت تجاری به دست آوردن سود اقتصادی است ولی اشاعه در مالکیت ممکن است با اهداق دیگر ایجاد شود. - شركت تجاری همواره بطور اختباری و با اراده شسرکاء تشکیل می شود ولی شرکت مدنی با همان اشاعه در مالکیت معکن است بطور قهری به وحود ید 1- . شرکت تجاری پایدارتر از اشاعه است زیر در اشاعه هر شرکت می تواند هر زمان تفاضای تف‌سیم کند ولی انجلال شرکت تجاری در صوارد استتنایی پذیرقته شده است. + اداره شرکت تجاری معمولً با اکتریت آراء صورت می گیرد ولی برای تصرق در مال مشاع اتفاق نظر شركاء لازم است. 70 درشركت تجارى سرمايه متعلق به شخصيت حفوقى شركت است ولى در اشاعه. شرکاه هم چنان مالک آورده ها هستند و تنها مالكيت مفروز آنها به مشاع تبديل مى شود. موضوع يك شركت تجارتى بايد يكى از معاملات تجارى باشد در حالى كه ايجاد اشاعه در مالكيت ‎Leg‏ براى فعاليت تجارى صورت تمى يذيرد. ماقيت حفوقى شركت اولين نظريه اى كه در مورد ماقيت حفوقى شركت ابراز شده به نظريه قرار دادى موسوم است. طبق این نظربه قرار داد شسرکت یک وضعیت جدید حقوقی ایجاد می کند که بر روابط طرفین حاکم و در برابر اشسخاص تالث قابل استناد است ولی واقع آن است که شرکت تجاری به صرف قرار داد طرفین تشکیل نمی شود و مررات آمره ای در مورد شرکت تجاری وجود دارد که تخطی از آنها شرکت را بی اعتبار می کند. دومين نظريه كه به نظربه سازمانی موسوم است شرکت را یک تأسیس حفوقی معرفی می کند که بر خلاف قرار داد. حفوق و تعهدات طرفين را يراك رسيدن به هدف اقتصادی بطور پایدار تتببت نمی کند. لذا حفوق شرگاء در طول حبات شرکت. قابل تقبیر است آنا هم توسط اکتر شرکاء نه الزاما همه آنان چنانکه در قرار داد صادق است. برخی معتقدند هیچ یک از دو نظربه فوق به تنهایی رژیم حفوقی شرکت تجاری را بازگو تمی کند و شرکت در واقع تأسیس حفوقی خاصی است که قانونگذار در

صفحه 7:
حفوق تجارت ۲ اختیار افراد گذاشته تا امکانات مالی خود را که همان آورده هاست یک جا حمع کنشد. و با همکاری مشترک آ را قزایش دهند. حستجوی سود و تفسيم آن مبان شرکاء ‎Vo ol‏ شركت تجاری برای كسب سوذ اقتصادى تشكيل مى شود تا شركاء از آن بهره مند شوند. سودى كه شركت براى به دست آوردن آن تشكيل شده بايد جنيه اقتصادى داشنه ياشد و شركت نمى تواند يراى تحفق سود معنوى تشكيل شود. ‏سود اقنصادى ممكن است با افزايش ثروت حاصل شود ويا با تقليل هزينه ها. ‏در آيين نامه اصلاحى ثبت تشكيلات و موسسات غير تجارى. كليه تشكيلات و موسسات كه براى مفاصد غيرتجارى از قبيل امور علمى ويا ادبى يا امور خيريه و امثال آن تشكيل مى شود تشكيلات و موسسات غيرتجارك محسوب مى شوند هرجند موسسين و تشكيل دهندكان آنها قصد انتفاع داشته يا تداشته باشند. ‏هر شریک به نسبت آورده خود به کل آورده ها در سود وزيان شركت سهيم است هر چند ممکن است شرط خلاف شده باشد. توافق شرگاء در نحوه تفسیم سود با زین تا زمانی معتبر است که خلاف مفهوم و مفتضای شرکت نباشد. ‏شریکی که بیش از نیست آورده با سهام خود از سود بهره مند می شود یا زیان کمتری را تحمل می کند "شریک ممتاژ" خواهنده می شود. ‏شخصیت حفوقی شرکت تجاری ‏در ماده ۵۸۳ قانون تجارت برای شرکت های تجاری شخصیت حفوقی فرض شده است. ‏داشتن شخصیت حفوقی ویزگی مشترک تعام شرکنهای تجاری است هر چند این ویژگی مشترک در شرکتهای مختلف جلوه ای متغاوت دارد. ‏در خصوص ماهیت شخصت حفوقی نظرسات مختلفی ابراز شده است: برخی شخصیت حقوقی را واقعیتی انکار نایذیر دانسته اند و گروقی آن را فرض قانونی می شمارند و عده ای شحصیت حشوقی را محدود به تصرف و تملک یک دارایی جمعی که به هدف خاصی اختصاص داده شده می دانند. ‏در حفوق, به نظطرمی رسد اصل بر قفدان شخصیت گروه است مگر ‎AS ol‏ قانونكذار جنين شخصتى را به آنها اعطا تمايند. به عبارت ديكر ازميان نظريات فوق. الذکر نظریه دوم با حفوق: تطبیق می کند. ‏هر چند شخصیت حفوقی شرکنهای تجاری اقتباسی از شخصیت شخص حقیفی است و به سان شخص حفیفی. شرکت دارای نام, تبعیت. اقامتگاه و اقلیت است ولی از جهاتی هم با شخص حفیفی متفاوت است. شرکت تجاری فاقد روج. وجدان و احساس است و برخلا اشخاص حفیقی دارای شخصیت حقوقی کاملی نیست لذا ماده ۵۸/۱ قانوت تجارت مفرر داشته: "شخص حفوقی مى تواند داراى كليه حفوق و تكاليفى شود كه قانون براك اقراد. قائل است, مكر حفوق و وظايفى كه بالطبيعه فقط انسان ممكن ‎able abl Ol hls cael‏ حقوق و وظايف ابوث, ينوت و امتال دلک"

صفحه 8:
حفوق تجارت ۲ آغاز شخصیت حفوقی شرکت. در بسیاری از ک‌شورهای ارویایی شرکنهای تجاری از هنگام تست دارای شخصیت حفوقى مى كردند ولى در حفوق ايران جنين ضابطه دقيفى وحود ندارد. از مفه وم ماده عابه قانون تجارت چنین استنباط می شود که شرکت های تجاری يراك یافتن شخصیت حفوقی لازم نیست به ثبت برسند لذا از تاریخی که ابجاد یا تشکیل شوند دارای شخصیت حفوقی هستند. سوال: شرکت های تجاری از چه زمانی تشکیل شده محسوب می شوند؟ باسخ در مورد شرکتهای مختلف بکسان نیست ولی مسلم است که شخصیت. شرکت از زمان انعفاد قرار داد و به صرف آن ایجاد نمی شود. پیشتهاد: جنانكه در حفوق كشورهاى ارويابى آمده قانونكذار ما هم بايد براى جل وكيرى از اين آشفتكى تاريخ دقيقى را معين كند تا ازآن زمان شرکت های دارای شخصيت. حفوقى كردند و تاريخ ثبت شركتها بهترين تاريخ است. تبديل شركت تجارى در تبديل شركت تجارى يدون آن كه شخصيت شركت ايجاد شده از بين برود شكل و قالبى جديد بيدا مى كند. قايده بفاى شخصيت حقوقى شركت در تبديل آن است كه ديكر برخى هزينه ها را شركاى آن برداخت نمى كنند ماتند حق تبت شركت ويا اين كه از نام شرکت و اعتبار و شناخته شدن ‎ol‏ در ميان مشتريان بهرة مى برند. موضوع تبديل شركت تجارى در مواردى به صراحت در قانون بيش پینی شده است متل ماده ۱۳۵ قانون تجارت و ماده ۱۸۹ ناظر به ماده ۱۳۵ همان قانین و ماده ۳۷۸ لايحه قانوتى سال ۱۳۶۷ ستوال: در صواردی که تبدیل شرکت تجاری در قانون بیش بینی نشده است آیا تبدیل شرکت ممکن است؟ به طور مسلم, بدون رضايت تمام شركاء نمى توان شركتى را يه شركت ديكر تبديل كرد زيرا ممكن است تبديل شركت متضمن تعهدات بيشترى بر شركاء كردد ولى اكر تمام شركاء موافق تبديل شركت باشند يه استناد ماده ‎٠١‏ قاتون مدنى و عدم منع قانونی توافق آنها موثر است. رویه قضایی محاکم نيز اين نظر را تأييد مى كند. در تبديل شركتى به شركت دیگر رعایت مقررات ایجاد شرکتی که شکل و قالب جدید شرکت قبلی را تشکیل می دهد ضروری است.

صفحه 9:
حفوق تجارت ۲ تبدیل شرکت نصی تواند به حفوق اشسخاص تالث که قبل از تبدیل ابجاد شده است. لطمه بزند ادغام و تجزبه شرکتهای تجارک ادعام وقتی حاصل می شود که شرکتی شرکت دیگر را امجا و در خود حل کند و با دو یا چند شرکت در یکدیگر حل شده و شرکت جدیدی از آنها به وحود آيد. تجزبه حاصل انفکاک و تفسيم دارايى يك شركت ميان دويا جند شركت قبلا موجود با جدید است. وحه اشتراک ادام و تجزبه آن است که موحب انصلال شرکتهایی می شوند که از بین می روند.بدوثاینکه اموال آنها تصفیه شود. دارایی شرکتهایی که در نتيجه ادغام و تجزیه از بین می روند به شرکت جدید. انتقال مى يابد. ادضام و تجزبه شرکتهای تجاری در مقررات ها به صراحت پیش بینی نشده است ولی مطابق با اصول کلی منعی هم برای این مور وجود ندارد و به نظر می رسد با حفظ حفوق اشخاص تالث وبا توافق همه شرکا می توان چنین کرد. پابان شخصیت حفوقی شرکت برخلاف آنچه ابتدا به ذهن می رسد شرکت تجاری با نحلال ‎ol‏ که ممکن است به حکم مراحع قضایی یا بدون آت رخ دهد شخصبت حفوقی خود را از دست نمی دهد پلکه شرکت. منحله باید مراحل تصفیه را طی کند و تا يايان تصفیه حفوقی شرکت باقی است. در قانون تجارت باقی بودت شخصیت حفوقی شرکت منجله تا ختم تصفیه به صراحت پیش بینی نشده است ولی از خلال مواد مرسوط به تصفیه امور شرکتها خصوصاً ماده ۲۰۸ مى توان آنرا استنباط تمود. در مورد شركتهاك سهامى مادة 7:8 لايحه قانوني 1751 صراحت دارد كه تا خاتمه امر تصفيه شخصیت حفوقی شرکت باقی خواهد ماند. بفای شخصیت حفوقی شرکت تا ختم تصفیه نتایچی در بر درد که از آا جمله: ‎=I‏ دارابی شرکت مستغل از درابی شبرکا باقی می ماندو طلبکاران شرکت حق رحوع به شرکای شرکت رانا ختم تصفبه ندارند. مدیران تصفیه می توانند بنام شرکت منحله در حال تصغبه معاملاتی را که ‎ ‏لازم است انجام دهند. ؟- مديرات تصفيه مى توانند به نام شرکت علیه اشخاص تالث اقامه دعوک کنند. ۶ اشخاص تالت می توانند علیه شرکت در حال تصفیه طرح دعوی نمایند ۵ اعلام ورشکستگی شرکت منجله در حال تصفبه به دلیل وود شخصیت. حفوقی اش امكان يذير است. آگر کسانی با تشکیل شرکت بخواهند از شخصیت حفوقی آن سوه استفاده کنند شا به مورد دراک مسئولیت حفوقی و کیفری خواهند بود. يا وضع مقررات در اين

صفحه 10:
حفوق تجارت ۲ زمینه قانونگذار خواسته است مسئولیت اشخاص حفیفی که به نام شخص حفوقی عمل می کنند تادیده گرفته نشود. اسم شركت شركتهاى تجارى مانند اشخاص حفيقى نامى دارند كه به آن موسومند. نام گذاری شرکنهای مختلف تجاری تبع مقررات ویژه مربوطبه آنهاست. سم شرکت الزاما اسم تجارتی آن نبست ولی چون شرکت تحت این عنوان تجارت می کند. معمولً اسم شرکت اسم تجارتی او نیز هست واز این نظر. داراك ارزش اقتصادی بوده و قسمتی از دارایی شرکت را تشکیل می دهد و قابل انتفال به غیرمی باشد. دارابى شركت شركت مالك دارايى آن است که از مجموع آورده های شركا تشكيل شده است. این دارایی و هر چیزی که در زمان حیات شرکت به آت افزوده شده باشد متعلق به شرکت است. دارایی شرکت از دارایی شرکاء مستفل بوده و تتیح زیر را در بر داد - دارایی شرکت تضمین انحصاری پرداخت طلب طلبکارات است. ؟- ورشكستكى شركت يا ورشكستكى شركاء وورشكستكى شركاء با ورشكستكى شركت ملازمه ندارد. ۳- شرکت در ازای مناقع حاصل از قعالينش: مسئول يرداخت ماليات أست و وضع ماليات بر شركت. موكول به تفسيم منافع ميان شركا نيست. ‎call‏ شركت تجارى ‏شركت تجار داراك شخصيت است و لذا مى تواند صاحب حق وتكليف شود و به مانند اشخاص حفيقى عمل كند يا اين حال اهليت شركت تجارى مطلق نيست و متلا نمی تواند حقوق و تعهداتی که خاص انسانهاست داشته باشد علاوه این که اهلیت شرکت تجاری مجدود به موضوع مندرج در اساسنامه آن است. ‏اداره شرکت تجاری از طربق اشخاص حفیقی که عهده دار اداره آت هستند ابراز مى شود. ‏مشروط بر آن که این اشخاص بط ور قانونی انتخاب و داراک اختبارات لازم باشند. لازم به ذكر است كه نمايندكى شركتهاى تجارى با وضع مقررات حاكم در حيطه حفوق مدتی و وکالت گاه متفاوت است. ‏اقامتگاه شرکت. هر شركت تجارق بايد مستقل از شركا داراى اقامتكاهى باشد. تعيين اقامتكاه شركت فوايدى دارد كه از آن جمله است: ۱- اقامتگاه شرکت معین می کند که شرکت تابعیت جه كشورى را دارد. ؟- براى اقامه دعوى عليه شركت, طلبكاران بايد به دادكاه محل اقامت شركت رجوع كنند.

صفحه 11:
حفوق تجارت ۲ ۳- دادگاه صلاحیتدار برای صدور حکم ورشکستگی شرکت, دادگاه محل اقامت خود شرکت است, معهوم اقامتگاه طبق ماده 09۰ ق تون تجارت: شجص حقوقی در آنجاست؛ ماده ۱۰۰۲ قانون مدنى مقرر صی دارد: "اقامنگاه اشسخاص حفوقی مرکز عملیات. آنها خواهد بود". برخى دو ماذة مذكور را در تعيين اقامتكاه اشخاص حفوقى وازجمله شركتهاى تجارى در تناقض با يكديكر دانسته اند و قانون مدنى را كه يس از قانون تجارت تصویبٍ شده ناسخ می شمارند و عده ای اقامتگاه شرکتهای تجاری را به بعیت از قانون تجارت محل اداره آن می دانند به نظر می رسد هیچ تتاقضی میان دو ماده مزبور وجود ندارد زبرا منظور از مرکز عملیات, محلی است که عملیات از آنجا هدایت می شود و با ان بیان محل ادره با مرکز اصلی شرکت همان مرک ز عملیات خواهد بود. لذا نباید میاه مرکز عملیات و محل عمليات خلط تصوده و مادتین 09۰ ق.ت و5١١٠‏ ق.م را در تناقص با يكديكر تلفی کنیمر اقامتگاه شسخص حفوقی محلی است که اداره نحوه تعبين اقامتكاه معمولاً مركز اصلى شركت در اساستامه آن معین هی شود و لذا اقامتگاه شرکت. را مى توات با مراحعه به اساسنامه آن تعین نمود. ستوال: اگر شرکتی در اساس‌نامه دارای اقامتگ اهی بوده و در عمل مرکز اصلی ‎ol‏ جای دیگر باشد کدام یک از دو محل اقامتگاه شرکت محسوب می شود در باسخ بايد كفت كه شخص نمى تواند اقامتكاه غير واقعى داشته باشد و لذا أكر اقامتكاه. واقعى شركت با اقامتگاه اساسنامه ای او متفاوت باشد اشخاص تالث مى تواتند اقامتكاه اساسنامه ای او را ادیده بگیرند ولی اگر اشخاص تالت از اقامنگاه واقعی شرکت اطلاعی نداشته باشند اصل بر آن است که اقامتگاه شرکت محلی است که در اساسنامه دیح شده است و اشخاص ثالث الزامی به حستجوی اقامتگاهواقعی شرکت ندارند. شرایط تضبیر اقامتگاه چون اقامتگاه سرکت در اساسنامه با شرکتنامه درج می شود لذا تشیر افامتگاه شركت مستازم تغيير اساس نامه با شرکننامه است و تابع تشریفات تقییر در اساسنامه با شرکتنامه می باشد. ماده ۱۱۱ قمت و ماده ۸۳ لایحه قانونی ۱۳۶۷ در مورد تغبیر اساسنامه شرکت با مسئولیت مجدود و سهامی است ولی در مورد سایر شرکنها ماده خاصی وجود ندار. به نظر

صفحه 12:
حفوق تجارت ۲ مى رسد اكر تغيير اقامتكاه موحب تشديد تعهدات شرکاء گردد توافق همه آنها ضروری است ولی اگر چنین نباشد تصمیم اکتریت براک تغيبر اقامتكاه كافى است. اكر تغبير اقامتكاه موحب تغيير تابعيت شركت شود بايد شرايط لازم براك تغبير تابعيت نيز رعايت شود. جابجایی نشانی شرکت در یک شهر. تغيير اقامتكاه محسوب نمى شود. تابعیت شرکت در خصوص اين كه شركت تجارى مى تواند داراك تابعيت باشد يا خير در ميان ‎aS palpi ia ahs Las pag Ua pao yes Sct ME of Gp seas‏ دارای شخصیت حفوقی هستند وجود تابعیت پذیرفته شده است. قواید تعبین تابعبت شرکت: ‎0-١‏ با تعيين تابعيت شركت مى توان مشخص کرد که آیا شرکت مطابق مفررات کشور متبوع خود درست تشكيل شده و طرز كار يا اتحلال آن مطابق قانون كشور متبوع شركت صحيح بوده يا خير. ‏- با تعيين تابعيت شركت مى توان حفوق و تكاليف آن را براساس قانون كشور متبوع ‎-T‏ در صورت داشتن تابعيت خارجى مى توان حدود قعالیت اقتصادی شرکت را در داخل كشور تعيين نمود. ‏0-5 اكر شركت خارجى تلقى شود در مقررات ارزى براك انتقال ارز به خارج از كشور محل شركت, يراى او شرابط آسائترى قائل خواهند بود. ‏0- تعیین تابعیت شرکت می تواند در تعيين برخى معافيتهاى مالياتى تعيين كننده ياشد. ‎ -7‏ دولتها در صورتى مكلف به حمايت از شركت ها مى باشند كه تابع آنها باشند. ‏طرز تعبین تابعیت شرکت. ‏براف تفينين تابغيت يك شركت تجاری ملاکو ای متت وعی در ق_وانین و مق ررات كشورها ديده مى شود يرخى تابعيت شركاء ويا محل ثبت شركت را ملاك تعيين تابعيت دانسته و كروقى مركز اصلى شركت را منظور مى تمايند. ‏در حقوق ایران طيق ماده یک قانون بت شرکتها برای آث که شرکتی ایرانی باشد. دو ملاک در نظر گرفته شده است: ‏۱- شرکت بایستی در ایران تشکیل شده باشد. ‏؟- مركز اصلى آن در ايران باشد. ‏در مورد تعبين تابعيت شركتهاى خارجى بايد براساس ماده 691 ق.ت قضاوت نمود. طبق ماده مزيور: "اشخاص حفوقى تابعيت مملكنى را دارند كه اقامتكاه آنها در آن مملكت است". ‏سنوال: اگر شركتى در ايران تشكيل نشده باشد ولى مركز اصلى آن در ايران باشد چه تابعیتی را دار؟ ‎

صفحه 13:
حفوق تجارت ۲ بعضی عقیده دارند چون قانون تجارت پس از فانون ثبت شرکنها تصویب شده باید فانون تجارت را فاسخ قانوت ثبت شرکتها تلفی کرد و لذا شرکت تابعیت ایرانی خواهد داشت. تغبير تابعيت هرجند در حقوق ايران مركز شركت و تابعيت آن با هم مرتبط هستند ولى صرف تغيير اقامتكاه موحب تغبير تابعيت نمى شود. در مورد شركت سهامى ماده 35 لابحه قانونى 159/5 مقرر داشته: "شيج مجمع عمومى نمى تواند تابعيت شركت را تغبير دهد ...". مفهوم اين ماده آنست كه براى تغيير تابعيت اتفاق نظر سهامداران لازم است. ماده ‎1٠١‏ قانون تجارت در خصوص شركتهاى با مسنوليت محدود بيان مى كند: "شركاء نمى توانتد تابعيت شركت را تغيير دهند مكر به اتفاق آراء". اگر شرکت ایراتی بخواهد تابعيت خود را تغيير دهد بايد شركايش به اتفاق آراء يا انتفال مركز اصلى آن به خارج موافقت نمايند. صرف اتفاق نظر مبنى بر تغيير تايعيت موثر نيست. انواع و طبقه بندى شرکتهای تجاری انواع شرکنهای تجاری در ماده ۲۰ قانون تجارت نام برده شده اند که قبلاً مطالعه شد ولى بايد توجه نمود که هفت قسم‌شرکت مذکور در صاده ۲۰ تتها شرکنهایی تيستند كه در عمل وجود دارند. در حال حاضر شركتها از تنوع زيادى برخوردارند ولى عليرغم كوناكونى, قالبهاى عمده آنها همات قالبهايى است كه در قانون تجارت بيش بينى شده است. در ميان انواع شركتهاى تجارى, شركت سهامى بيشتر از ديكر شركتها مورد اقبال قرار كرقته است. شرکنهای تجاری را می توان يا معيارهاى متعددى تفسیم و طبقه بندی ‎ape‏ مانند؛ طبقه بندی براساس مستولیت شرکاء طيقه بندى براساس طرز تشكيل شرکتها طبفه بندی براساس قابلیت انتغال حصه شرکاء طبفه بندی پراساس موضوع شرکتها طبقه بندى براساس صاحبان سرمایه طبقه بندى براساس تابعيت شركتها تعريف شركت سهامى طبق ماده یک لایحه قانونی ۱۳2۷: "شرکت سهامی شرکنی است که سرمایه آن به سهام تفسیم شده و مسئولیت صاحبان سعام محدود به مبلغ اسمی سهام آنها است" اقسام شرکت سهامی:

صفحه 14:
حفوق تجارت ۲ ماده چهار لایحه قانونی ۱۳۶۷ شركتهاى سهامى را به دو نوع تقسیم کرده است که عبارتد از شرکت سهامی عام و شرکت سهامی خاص. شرکت هایی که موسسان آنه | فسمتی از سرمایه شرکت را از طریق ف روش سوام بيه مردم تأمين مى كتند. "شركت سهامى عام" وشركتهايى كه تمام سرمايه آنها در موقع تأسيس منحصراً يه وسيله موسسان تأمين مى كردد. "شركت سهامى خاص" تاميده مى شوند. تاريخجه قانونى چنانچه قبلا اشاره شد مفررات شرکت سهامی مواد ۲۱ تا ‎٩۳‏ قانوت تجارت را به خود ‎yale sl‏ داده بود که در سال ۱۳۶۷ لایحه قانونی در ۲۰۰ ماده جايكزين مواد مریور گشت. لایحه قانونی ۱۳۶۷ از قانون ۱۹1۲ قرانسه اقتباس شده است. تعداد مواد مربوط به شرکت سهامی در قاس با ساير شرکت های تجاری نشانگر اهمیتی است که قانونگذار یه شرکت سهامی و نقش آن در حیات اقتصادی کشو داده است. استفلال شخصیت حفوقی شرکت. قبلاًگفته شد که شرکنهای تجاری دارای شخصیت حفوقی مستفل از شخصیت شرکا می ياشند. اين استفلال شخصیت در شرکتهای سهامی نمود ببشتری دار زیرا حوادنی چون قوت با ورشکستگی شرکا که ممکن است منجر به انحلال پعضی از شرکتها نظیر تضامنی گرد در شرکت سهامی پی اثر است. همچنین استقلال شخصیت حفوقی شرکت سهامی موحب قدرت ‎ol‏ در مقابل شرکا به ویژه اقلیت است و در بيشتر موارد تصمیم شرکا در سرنوشت شرکت تأثير قابل ملاحظه اى ندارد. نام شركت نام شركت توسط موسسين شركت انتخاب مى شود و به عنوان يكى از بندهاى اساسنامه بايد به تصويب مجمع عمومی موسس برسد. طبق تبصره ماده ۶ لايحه ۱۳۶۷ در نام شرکتهای سهامی عام باید عبارت "شرکت. سجامی عام" و در شرکنهای سمامی خاص یاید عبارت "شرکت سهامی حاص" قبل يا بعد از نام شركت قید شود در ماده 77 قانون تجارت مفرر شده يود كه نام هيج يك از شركا و سهامدارات تباید در نام شرکت قيد شود. به نظر مى رسد اكنون نيز بايذ شرط مزيور رعایت شود زیرا شرکت سهامی از اقسام شركت سرمايه بوده و نبايد از نام و شخصيت شركايش كسب شهرت و اعتبار تمايد. سربيجى از مفررات نامكذارى در حقوق فرانسه جريمه در بى دارد ولى در حقوق ايران مجازات خاصى در مقررات وجود ندارد و حداكثر موضوع مشهول مفررات عام قرار مى كيرد.

صفحه 15:
حفوق تجارت ۲ اقامتكاه شركث مركز اصلى شركت كه همان اقامتكاه شركت محسوب مى شود يايد در اساسنامه شرکت ذکر شود تقببر اقامتگاه مستلزم تغيير اساستامه يوده و تفييرات اساسنامه در صلاحیت مجمع عمومی قوق العاده شرکتهای سهامی است. چنانکه گفته شد صرف تغيير اقامتكاة موحب تغيير تأبعيث شرکت تعی شود. تابعيت شركت تابعیت شرکت سهامی مشمول همان قواعدى است كه قبلآً مطالعه شد و جون مادة 55 لايحه قانونى /1751 مغرر كردة است "هيج مجمع عمومی نمی تواند تابعيت شركت را تقيير يدهد" لذا براى تغيير دادن تابعيت شركت سهامى اتفاق نظر شركاء لازم است. سرمایه شركت چون شرکت سامی از اقسام شرکتهای سرمایه است لذا سرمایه در اين نوع شركتها از اهميت زيادى برخوردار است. تنها شركتى كه قانونكذار براى آن حداقل سرمايه بيش بينى كرده شركت سهامى است. طبق ماده ه لابحه قانونى 17510 حداقل سرمايه در شركت سهامى خاص يك ميليون ريال و در سهامى عام ينج ميليون ريال مى باشد. سرمايه شركت بايد ثايت يماند ويا به عبارتى سرمايه غير قابل برداشت بوده و نمى توان آثرا به عنوات سود ميان صاحبات سهام تقسيم كرد. تفيبر در سرمايه شركت اعم از كاهش يا اقزايش جون مستلزم تغيير در اساسنامه شرکت است لذا يايد با تصويب مجمع عمومى قوق العاده صورت بكيرد. از ويزكيهاى سرمايه در شركت هقاى سهامى آنست كه به قطعان مساوى تقسیم می شود که هر قطعه را سهم مى تامند. شعبه شركت شرکتهابرای توسعه فعالیتهای اقتصادی خود اقدام به تأسیس شعبه می کنند در قانون تعریفی از شعبه به عصل نیامده است ولی درج محل شعبه در كنار مركز اصلی شرکت از بندهای اساسنامه می باشد. شعبه شخصیت حفوقی مستفل از شرکت ندارد و لذا تفاوتی میان دارابی شرکت. با دارابى شعيه وجود ندارد. تنها تغاوت شعبه با شرکت در نشانی آن است. هرجند اقامه دعوى عليه شركت بايد در محل اقامت شركت كه همان مركز اصلى است صورت يذيرد ولى در قانون آيين دادرسى مدنى طرح دعاوى ناشى از تعهدات هر شعبه بااشخاص خارج در دادكاة محل شعبه بذيرقته شده است. اكر شعبه برجيده شده باشد دعوى بايد در مركز اصلى شركت طرح شود.

صفحه 16:
حفوق تجارت ۲ شرکتهای وابسته مفهومی متفاوت از شعبه دارند. هر چند شعبه نماینده شرکت است ولی نمایندگی نیز از شعبه متفاوت است. فعالیت شرکت: چنان که در طیفه بندی شرکتها گفته شد شرکتهای سیامی از جمله شرکتهای شکلً تجاری هستند. طبق ماده ۲ لایحه قانونی ۱۲۶۷: "شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب مى شود ولو اينكه موضوع عمليات آن امور بازكانى نباشد". شرکت سهامی ممکن است هم به لحاظ شکل و هم فعالیت تجاری باشد. تشکیل شرکت سهامی حون تشكيل شركت سهامى عام و شرکت سهامی خاص تفاوتهایی با یکدیگر دارند لذا هر یک حداگانه مطالعه می شود. تشکیل شرکت سهامی عام اشخاصی که در صدد تأسیس شرکت هستند اصطلاحا موسسین خوانده می شوند که ممکن است از اشخاص حفوقی یا حفیفی باشند. موس‌سین شرکت باید مقررات قانونی را در تشکیل شرکت رعایت نمایند. ماده 175 لایحه قانونی ۱۳2۷ ضمانت اجراى عدم رعایت مقررات را مسنوليت تضامنی ابشان دانسته مقرر مى دارد: "مؤسسين شركت نسبت به كليه اعمال واقداماتى كه يه منظور تأسیس و به ثبت رسانیدن شرکت انجام می دهند مسئولیت تضامنی دارند يس از ثبت شركت, نمى توان به شيج كدام از شركاء عنوان مؤسس داد. در برخى از كشورها مؤسسين براك ايجاد شركت يايد ازدولت كسب اجازه كتنذ ولی در مقررات ما تیازی به اخذ مجوز نبست. برخی حفوق دانما معتقدند تأسیس شرکت سجامی عام با اجازه دولت موجب اعتماد مردم به سرمایه گذاری در شرکت. های سهامی عام خواهد شد. برای تأسيس شركت سهامى عام. موسسين بايد ابندا يه يك يانك مراجعه تموده وحسابى به نام شركت در شرف تأسيس افتتاح کنند. بيست درصد سرمايه شركت را موسسين بايد خود تعهد نموده وحداقل 9050 آنرا به حساب مذكور واريز نمايند. أكر آوردة موسسين غير نقد باشد اسناة آن در انک تودیع می شود. موسسين بايد اظهار نامه اى را به انضمام پیش نویس اساسنامه شرکت و پیش توس اعلاعی» پذیره نویسی سعام که به امضای موس‌سین رسیده به اداره بت شركتها در تهران يا دايره ثبت شركتها در شهرستانها تقديم كنند. مندرحات اظهارنام», طرح اساسنامه و طرح اعلامیه پذیره نویسی در مواد ۷و۸ و ‎٩‏ لابحه قانوتی ۱۳۶۷ ذکر شده است.

صفحه 17:
حفوق تجارت ۲ مرجع ثبت شركتها در صورت تكميل بودن مدارك, اجازة اتتشار اعلاميه يذيره تويك را تين عنعن عافن مرجع قبث شركتها تكليفى يه تحفيق در مورد صحت اظهارات موسسين ندارد لذا أكر موسسين اطلاعات غير صحيح ارائه كنند خود مسئول مى باشند. (ماده ۱۰) طبق ماده 11 لايحه قانوتى /1550 "اعلاميه يذيرة نويسى بايد توسط موسسين در جرايد آكهى كرديده ونيز در يانكى كه تعهد سهام نزد آن صورت مى كيرد در معرض ديد علاقمندان قرار داده شود. با انتشار اعلامیه پذیره تویسی, موس‌سین از عم وم ب رای سرمایه گ ذاری در شرکت در شرف تأسیس دعوت به عمل می آورند. پذیره نورسی بذيره نويسى يك عمل حقوقى است كه به موحب آنا شخص قسعتی از سرمایه ‎CS‏ سهامى عام در شرق تأسيس را تعهد نموده وبخشى از مبلغ تعهد شده را که تباید كمتر از 9650 باشد به حساب شركت در شرف تأسيس واريز مى كند. تعام اشخاصی که دارای اهليت هسنند مى تواتند اقدام به يذيره نويسى نمايند. پذیره تویسان ممکن است از اشخاص حقیفی یا حفوقی باشند. چون طبق اصل ۸۱ قانون اساسی امتباز تشکیل شرکت به خارجبان داده تشده است لذا به نظر می رسد انباع کشورهای خارجی حق پذبره تویسی در ایران را نداشته باشند. عيوب و ايرادات ماهوى در عمل بذيره نويسى تابع مقررات عام حقوق مدنی است. عدم رعايت مفررات شكلى در بذيره نويسى به نظر مى رسد موجب بطلان آن شود. ورقه تعهد سهم بذيره نويسى با امضاى نوشته اى تحقق بيدا مى كند كه به آن ورقه تعهد سهم كفته مى شود مندرحات ورقه تعود سهم در ماده ۱۳ لايجه قانونی ۱۳۶۷ ذکر شده است. طبق ماده ۱۶ لایحه قانونی ۱۳۶۷ "ورقه تعهد سهم در دو نسخه تنظیم و با قيد تاريخ به امضای پذبره نوس یا قانم مفام قانونی او رسیده, نسخه اول نزد بانک نگهداری و نسخه دوم با قید رسید وجه و مهر و اعضای بانک به پذیره توس تسلیم می شود" چوت بذیره نویسی به منزله قبولی به ایجاب موس‌سین می باشد لذا پس زا امضاى ورقه تعهد سهم از سوک پذیره توبس قطعی و الم آور است. سنوال: اكر براك سرمايه ششرکت حدی معین شده و سرمایه حمع آوری شده از طريق يذيره نويسى بيش از حد مذبور باشد جه بايد كرد؟ برخى معتفدند يذيره نويسى أشخاص تا حد سرمایه تعبینی پذیرفته و مازاد از عضويت در شركت محرومند وعده أى معتقدند بايد ميزات سهام همه بذيره نويسا را تفليل داد.

صفحه 18:
حفوق تجارت ۲ هریک از دوراه حل اكر در اعلاميه يذيره نويسى اخنيار شود بلا شكال است. ولى در صورتى كه موضوع در اعلاميه تعيين تكليف نشده باشد به نظر مى رسد راه. اول منطبق با موازین است. در فرصتي که براي پذيره‌نيسي اعلام شده است باید کل سرمایه شرکت پذیرهتويسي مؤسسات بايد تعهد كامل سرمايه را از طرف يذيرهنويسان و مؤسسان احراز كنند. اگر در مدت اعلام شده كل سرمایه شرکت پذير‌تويسي نشود ممکن است مهلت مزبور تمدید شود . در صورتي که سرمایه شرکت بطور کامل و صحیح تعهد نشود و نیز 9۵۲۵ مقرر در قانون پرداخت نگردد , شرکت نمی‌تواند تشکیل شود سؤاك : اكر سرمايه تعهد شده در مهلت بذيرهنويسي كمتر از مبلغ تعیین شده در طبح اساسنامه باشد با مي‌توان سرمایه شرکت را به اندازهپذیه‌تویسی شده تفلیل داد ؟ باسخ منفي است زيرا يذيرهنويسان با توجه به شرايط اعلاميه بذيرهنويسي اقدام به اين كار كردهاند لذا حلب رضايت آنها به شرايط جديد و از جمله تفلیل سرمایه ضروری است . پس أكر در مجمع عمومي مسئله طرح شود و همه به آن رأي دهند دليلي براي عدم يذيرش تفليل سرمایه شرکت وجود ندارد مفررات حزايي در بذیره‌نويسي ‎-١‏ أكر مؤسسات بدون ‎ul‏ که واقعا تعید سهام انجام شده باشد و یا کامل و صحیح باشد. آثرا تأييد كنند يا تعهد اشخاصي را که از نظر حفوقي باطل است بیذبرند ‏؟- اكر اشخاصي عالماً و بر خلاف مقررات ‏ اعلاميه بذيرهنويسي منتشر كنتد . ‏؟- ارائه اطلاعات غلط و تادست در مورد تشريفات يذيرنويسي به مرجع تبث شركتها ‏ماده ۲۶۲ لایحه قانوني ۱۳۶۷ برای موارد مذکور مجازات منظور تموده است. ‏تخصص سهام ‏تعیین تعداد سوام بر عهده موسسان است که باید پیش از دعوت و تشکیل مجمع عمومي موسس صورت گیرد. در قبال آورده هر کدام از موْسسات و پذیره‌نوسان به تعداد لازم سهم اختصاص داده مي‌شود ‏تعبین تعداد سهام در صورت مجلسي که به امضاي موسسان مي‌رسد قید شده و به مجمع عمومي موسس گزارش خواهد شد. ‏طبق تبصره ‎VE‏ لایحه قانوني گزارش موسسین باید حداقل بنج روز قبل از تشکیل مجمع عمومي مسس در محلي که در آگهي دعوت مجمع تعبین شده است پرای مراحعه پذیره- نویسان سهام آماده باشد.

صفحه 19:
حفوق تجارت ۲ مجمع عمومي موسس مجمعي است که با حضهر پذیرنویسات و موسسین تشکیل مي‌شود و پس از اجام وظايفي که در حدود صلاحبت آن است دیگر در طول حبات شرکت تشکیل نخواهد شد. مؤسسين حداكتر ظرف يك ماه از بايان مهلت بذيرهنويسي آنها را بررسي و يس از احراز صحت تعهد كل سرمايه و واريز حداقل 9650 آن يه حساب شركت در شرق تأسيس و يس از تخصيص سهام هر يك از مؤسسين و بذيرهنويسان از طريق روزنامه كتيرالانتشاري كه ‎ol Ab‏ در طرح اعلامیه پذيرتويسي ذکر شده بود جهت شرکت در مجمع عمومي مؤسس دعوت (مندرحات آگهي دعوت در ماده ۱۰۰ لایحه قانيني آمده است) . تصاب لازم حهت رسمیت مجمع عمومي موسس براي اين كه جلسه مجمع عمومي مؤسس رسميت بيدا كند طبق ماده ۷۵ لایحه قانوني 1721 حضور تعدادي از يذيرهنويسان كه حداقل تصف سرمايه شركت را تعهد تمودة باشند ضروري است اكر جلسه به رسميت نرسيد مؤسسين دو بار ديكر فرصت دعوت دارند . در بار دوم و سوم حضور صاحبان يك سوم سرمايه شركت در جلسه مجمع ضروري است در صورتي كه نوبت سوم قم جلسه رسميت نيايد مؤسسين عدم تشكيل شركت را اعلام اداره حلسه مجمع عمومي موسس طبق ماده ۱۰۱ لایحه قانوني , مجمع عمومي توسط هيأت رئيسهاي مركب از يك رئيس و يك منشي و دو ناظر ادارة مىشود . اشخاص مذكور با رأي حاضرين در مجمع انتخاب مي‌شوند. رئيس مجمع و ناظران بايد از ميات صاحبان سهام باشند ولي منشي جلسه ممکن است غير صاحب سهم باشد . طريق تصميمكيري تصميم‌گيري در مجمع عمومي موسس با راي گيري از حاضران در جلضه انجام مي‌گیرد هر سهم داراي یک ‎Sl)‏ بوده و لذا مسسین یا پذیره‌نویسان به تعداد سهامي که دارند در تصميمكيريها مشاركت ميتمايند . تصميمات مجمع عمومي موسس براساس ماده ‎Vo‏ لايحه قانوني با دو ثلث آراء حاضرين. معتير ست تجديد حلسه مجمع براساس ماده ۱۰۶ لایجه قاتوني ۱۳۶۷ «هر كاة در مجمع عمومي تمام موضوعات مندرج در دسنور مجمع مورد اخذ تصميم واقع نشود هبأت رئیسه مجمع با تصویب مجمع ميتواند اعلام تتفس نموده و تاريخ جلسه بعد را كه نبايد ديرتر از دو هفته باشد تعيين كند . تمديد جلسه.

صفحه 20:
حفوق تجارت ۲ محتاج به دعوت و آگهي مجدد نیست و در جلسات بعد مجمع با همان حد تصاب جلسه اول . صورتجلسه مجمع تنظيم صورتجلسه مجمع كه از مذاكرات و تصميمات آن بايد تهیه شود به عهده منشي مجمع است كه طبق ماده ‎٠١١‏ به امضاي هبأت رئيسه مجمع مي‌رسد و یک نسخه از آنا در مرکز شرکت نگهداري خواهد شد . در موارد زیر یک نسخه از صورتجلسه مجمع بايد به مرجع ثبت شركتها نير ارسال شود : ‎-١‏ انتخاب مدیرات و بازرس یا بازرسان ‏؟- تصويب ترازنامة ‏؟- كاهش يا افزايش سرمايه وهر نوع تغيير در اساسنامه ‏- انحلال شركت و نحوة تصفيه آنا ‏صلاحبت مجمع عمومي مزسس مجمع عمومي موسس پس از تشکیل به هوارد زیر پرداخته و تصمیم‌گيري مي‌نما ‎-١‏ تصويب كزارش مؤسسان مواردي که بايد در كزارش مؤسسان آمده باشد در ماده 17 لايحه قانوني ذكر شدة است . ‎ ‏تصويب آوردههاي غيرتقدي ‏مجمع بايد تصميم بكيرد كه آيا آورده غيرتقد را بای شرکت مي‌پذیرد با خبر و در صورت. يذيرش آنرا به جه قيمت يراك شرکت احتساب مي‌نماید ‏ماده ۷۸ لایحه قانوني ۱۲۶۷: «مجمع عمومي نمي‌تواندآوده‌هاي غبرنقد را بیش از آنچه که از طرف کارشناس رسمي دادگستري ارزيابي شده است ۰ قبول کند » ‏غير نفد تصويب نشود اشخاصي كه آوردهآنها قبول نشده باید تعهدات خود رأ به نقد تبديل تمايند والسهام ايشان ياطل و سايرين ميتوانند به جاي آنها تعهد كند ‏؟- تصويب مزاياي خاص ‏5- تصويب اساسنامة ‏ه- تعيين مديران و بازرسات ‏1- تعيين روزنامه كثيرالانتشار ‏شخصيت حفوقي شركت و تبث آنا يس از تشكيل مجمع عمومي مؤسس و انجام وظايف خاصي كه بعهده آن است شركت. ايجاد شده و شخصيت حفوقي مويايد طبق ماده 19 لايحه قاتوني , يس از تشكيل شركت بايد آن را به ثبت رسانيد و ثبت شركت. بايد ظرق 7 ماه از تاريخ تسليم اظهارنامه جهت تشكيل به مرجع ثبت شركنها صورت يذيرد . يه ثبت رسانيدن شرکت پس از تشکیل آن به عهدة مدبرات شرکت مي‌باشد .

صفحه 21:
حفوق تجارت ۲ تا وقتي شرکت به ثبت نرسیده باشد از انجام برخي از اعمال حفوقي محروم است متل ‎-١‏ صدور ورقه سهم يا كواهينامه موقت سهم (ماده ۲۸ لايحه قانوني) ‏؟- انتشار اوراق قرضه (مادة 0ه لابحه قانوني). ‏؟- استفاده از وحوقي كه به حساب شركت واريز شدة است (مادة 77 لايحه قانوني). ‏اگر شرکت ظرق 7 ماه از تاريخ تسلیم اظهارنامه جهت تشکیل شرکت یه مرجع ثبت. شرکتها به ثبت ترسد به درخواست مؤسسين يا يذيرهنويسان. مرجع ثبت شركنها گواهي حاكي از عدم ثيث را به بانك ارسال و بانك وجوه پرداحتي اشخاص مذکور را مسترد مي‌نماید. (ماده ۱۹ لايحه قانوني) بس تحصيل شخصيث حفوقي شركت موكول به ثبت آن نيسث ولي عدم ثبت شركت ممكن است موحب انحلا آن شود ‏سؤاك : اكر مديرات شركت بس از تشكيل آن و قبل از يه ثبت رسيدن شركت اقدام به معاملاتي تمايند كه براي شركت تعهد مالي ايجاد كتد ولي شركت به دليل عدم ثبت منحل شود تكليف اشخاص ثالتي كه با شركت معامله تمودهاند جيست ؟ ‏طبق ماده ۲۳ لایحه قانوني سال ۱۳۶۷ مسسین داراي مسئولیت هستند هر چند مسقولیت مقسسان منطفي نیست ‏تشکیل شرکت سهامی خاص ‏چنان که گفته شد شرکت سهامي خاص میان افراد معدودي تشکیل مي‌گردد و لذاتازي به مجمع عمومي مؤسس براي تشكيل آن وجود تدارد . ‏اساسنامه تدوین شده توسط تمام شرکاه امضاء مي‌شود و سرمایه شرکت تماما بايذ توسط خود سهامداران تعهد و حداقل 9۵۲۵ آن به حسابي كه در يانك افتتاح شده واريز كردد. ‏سهام غير نقد يرخي از شركاء تابع همان مغررات شركت سهامي عام است ‏به جاي ورقه تعهد سهم شرکاء مي‌تونند ذیل اظهارنامه‌اي را که دلالت بر تعهد كليه سهام از سوي ايشان دارد امضاء ‎ARS‏ = ‏هر چند شرط تشكيل شركت سهامي خاص ‎٠‏ انتخاب مديران و بازرسان آن است ولي لازم نيست ايشان در مجمع عمومي مؤسس بركزيده شوتد ‏براي يه ثبت رسانيدن شركت سهامي خاص بايد اظهارنامهاي به انضمام مدارك زير به مرجع تبت شرکتها تسلیم شود ‎-١‏ اساسنامه شركت به امضاي تمام سهامداران رسيده است. ‏؟- اظهارنامهاي دال بر تعهد كليه سهام از سوي سهامداران . ‏7- رسيد بانك مبني بر يرداخت حداقل 9650 كل سرمايه تعهد شدة توسط سهامداران ‏- انتخاب مديران و بازرسان شرکت که در صورتجلسه‌اي قید و یه امضاي ‎aS‏ سهامداران ‏۵- قبولي كتبي سعت مدیریت و بازرسي توسط مدبرات و بازرسات . ‏7- ذكر نام روزنامه کتيرالانتشاري که آگهي‌های شرکت در آنا منتشر خواهد شد.

صفحه 22:
حفوق تجارت ۲ سال : شرکت سهامي حاص طرف چه مهلتي باید به ثبت برسد ؟ چون در مورد شرکت. سهامي خاص تسلیم اظهارنامه موضوع ماده 7 لايحه قانوتي ضروري نیست لذا رعایت مدت. مفرر در ماده ‎۱٩‏ اين لايحه را بايد از تاريخي كه شركت تشكيل ميشود احتساب نمود و چون سهامداران اوليه شركت مؤسسان آن تلفي ميشوند يس اكر شركت به ثبت نرسد ايشان در مقابل اشخاص تالث مسئولند. ضمانت احراي عدم رعايت قواعد راحج به تشكبل شركت در صورت عدم رعايث موازين قاتوتي در مورد تشكيل شرکت سهامي مي‌توات بطلان شرکت را از ددگاهتفاضا کرد (ماده ۳۷۰ لايحه قانوني ‎OTEY‏ علل بطلان شرکت سهامی ‎-١‏ علل عام يطلان مثل عدم اهليت ؛ غير معين بودن موضوع , نامشروع بودن جهت. ‏؟- علل مربوط به لايحه قانوني /175 مثل عدم رعايت حداقل سرمايه يا تعداد شركاء ‏بطلات شركت را شخص دينفع ميتواند از دادكاه درخواست كند و در صورتي كه قبل از صدور حكم بطلان شركت موجبات بطلان برطرق شود دادكاه قرار سفوط دعوي بطلان را صادر خواهد كرد . دادگاه مي‌تواند نا به درخواست خوانده مهلتي را كه نباید بیشتر از شش ماه باشد براي رقع موحبات بطلان تعيين كند (ماده ۳۷۰ تا ۳۷۲ لابحه قانوني ۱۳۵۷) ‏نتيجه حكم بطلان شركت سهامي ‏طبق قواعد عام حفوق مدني بطلان داراي اثر قهقرايي است و لذاباید معاملات شرکت. سهامي كه دادكاه حكم به بطلان آن داده باطل باشد ولي طبق ماده ۳/۰ لایجه قانوتي ۱۲۶۷ مؤسسين و مديران و بازرسان و صاحبات سهام شرکت نمي‌توانند در مقابل اشخاص تالث به بطلانه شرکت استناد نمايند ‏براساس ماده ۳۷۶ لایجه قانوتي ۱۳۶۷ دادگاه پس از حکم به بطلانه شرکت بابد در ضمن. حکم خود یک يا جند نفر را به عنوان مدیر تصفبه تعبین کند و طبق ماده ۳۷۵ همان لایجه اگر اشخاص مزیور حاضر به قبول سمت مدیریت تصفیه نباشند : دادگاه امر تصفیه را به ادره تصفیه امور ورشكستگي حوزه خود ارحاع مي‌نماید . ‏مسووليتهاي ناشي از عدم تشکیل شرکت بطور صحیج و قانونی عدم رعایت مقررات مربوط به تشکیل شرکت سهامي منضمن هر دو توع مسقولیت است : - مسقوایت مدتي: - مسؤوليت كيفري طبق ماده 707 لايحه قانوني 1720 كساني كه مسؤول بطلات شركث هستند در قبال اشخاص ثالث يا صاحبان سهام مسؤوليت تضامني دارتد

صفحه 23:
حفوق تجارت ۲ مسؤولات بطلات شرکت بطور مطلق قابل تعفیب کیفری نبستند و تنها در مواردي که در قانون ذکر شده است امکان تعقیب و مجازات وجود دارد مانند بند اول ماده ۲۶۳ لایحه فانوتي ‎vey‏ اوراق بهادار در شرکت سهامی در منوت قاتوني ما اوراق بهادار تعریف نشده است . در مقررات شركتهاي سهامي دو نوع از انواع اوراق بهادار يعني اوراق سهام و اوراق قرضه وارد شده است که مورد مطالعه قرارمي‌گیرد سهم و ورقه سهم سهم عبارتست از قطعات مساوي سرمایه در شرکنهای سهامي که مشخص ‎Obes‏ ‏مشارکت و تعهدات و منافع صاحب ‎UI‏ در شرکت است . ورقه‌اي که بیانگر حق و مسخولیت. مزیور است «ورقه سهم» خوانده مي‌شود . براي صدور ورقه سهم اولآ باید شرکت تشکیل شده باشد تاناً شرکت به ثبت رسیده باشد ‎LIE‏ تعام مبلخ اسمي سهم پرداخت شده باشد طبق ماده ۲۵ لایحه قانوني ۱۳۶۷ اوراق سهام باید متحدالشکل و چاپي و دارای شمارة ترتیب بوده و به امضاي للاقل دو نفر که به موحب مقررات اساسنامه تعبین مي‌شوند برسد مندرجات اوراق سهام در ماده ۳۳ همان لایحه آمده است . كواهينامه موقت سهم اگر شرکت با وجود تمام شروط آمادكي صدور اوراق سهم را نداشته باشد مكلف است. كواهيتامه موقت سهم صادر كند . طبق ماده ‎7١‏ لايحه قاتوتي كواهينامه موقت سهم بايد داراي شرايط شكلي اوراق سهم ياشد در صورتي که شرکت تشکیل شده و به ثبت پرسد ولي هنوز کل مبلغ اسمي تعهد شده سهم پرداخت نشده باشد باید كواهينامه موقت يا نام باشد و اكر كل مبلغ اسمي پرداخت. شده باشد ممكن است كواهيتامه موقت سهام بينام صادر شود طبق ماده ۳۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ حداکتر ظرف یکسال از پرداخت کل مبلق اسمي سهم بايد ورقه سهم به صاحب سهم تسلیم و گواهبنامه موقت سهم مسترد و ابطال گردد ارزش سهم سهم داراي دو قيمت است ‎-١‏ مبلغ اسمي که به موجب اساسنامه تعيين مىشود و طبق ماده 79 لابحه قانوني نباید از ۱۰ هزار رال بیشتر باشد و براساس ماده ۲۳ همان لايخه مبلغ اسمي سهام و همچنین قطعات سهام در صورت تجزیه باید مساو باشد . ‏۲- مبلغ واقعي که ارزش سهم در داد و ستد آن است و با توجه به وضعیت شرکت و يازار تعبین مي‌شود مبلغ واقعي سهم بر خلاق مبلغ اسمي در توساث است.

صفحه 24:
حفوق تجارت ۲ منظور از «ارزش بورس سهم» ارزش سهم در بازر پورس اوراق بهادار است. قابل تجزیه بودن سهم جایز بودن تفسیم سهم به قطعات کوچکتر از ماده ۲۳ لایحه قانوني ۱۳۶۷ فهمیده مي‌شود. البته ماده مذکور جنية امري ندارد و مي‌توان در اساسنامه تجزیه سهام را معنوع ‎os‏ تجزیه سهم در عمل ممكن است باعث اشكال شود . مثلآً اكر صاحبان سهم تجزيه شده در رأي دادن با هم توافق تكنند يا شخصي را به تمايندكي خود انتخاب نكتند نميتواتند در تصميمكيريهاي شركت دخالت كنند پیشنهاد : بهتر بودن قانونگذار یا تجزیه سهم را ممنوع اعلام با مانند حفوق فرانسه براي هر قطعه تجزیه شده سهم ارزش یک سهم را قاثل مي‌شد. قابل انتغال بودن سهم در ماده ۲۶ لایحه قانوني ۱۳۶۷ ورقه سهم سند قابل معامله معرفي شده است. در شرکت سهامي عام صاحب سهم در انتقال سهم آزادی کامل دارد و طبق ماده ۶۱ ‎and)‏ قانيني ۱۳۶۷ نقل و انتقال سهام در اين نوع شرکنها نمي‌تواند مشروط به مواففت مدیرات یا مجامع عمومي باشد . در شرکت سهامي خاص انتغال سهم بطور آزادانه به عنوان یک اصل پذیرفته است ولي از مفهوم ماده ‎2١‏ لايحه قانوني ميتوان استنباط كرد كه ین آزادي را مي‌توان محدود کرد سؤاك : در شركث سهامي خاص اكر يك شريك قصد واكذاري سهام و خروح از شرکت. داشته و با مخالفت مدیران با مجامع رویرو شود در فرضي که انتقال سهام مشروط بر مواففت. ايشا است باید چه کند ؟ به نظر مورسد وي نميتواند درخواست انحلال شرکت را تمايد زيرا مواردي كه براي اتحلال شركت وجود دارد در ماده ۲۰۱ لایحه قانوني آمده و قانوتكذار فرض مذكور را در اين موارد یاورده است . لذا راه حل این مسئله آن است که شرکت سهم شریک خواهان خروج را باز خرید کند و سرمایه خود را به ميزاث سهم شریک مزیور کاهش دهد با خود شركاء سهم او را بخرند با اشخاص مورد نظر شرکت را پا کنند تا سهم شریک خواهان خروح را بخرد تحوة انتفال سهام با نام و بي‌نام متفاوت است : انتفال سعام با نم اید در دفترتبت سهام شرکت به ثبت برسد در حالي که در سهام بينام جون ورقه سهم سند در وجه حامل است. ‎La‏ با داد و ستد آث نتقال صورت مي‌گیرد (مواد ۳۹ و ۶۰ لایحه قانوني ‎OTEV‏ = در ماده ۱۱۶ لایحه قانونی براي اصل قابل تقل و انقال بودن سهام استتنايي وارد شده است . طبق این ماده سهامي که مدیران شركت در صندوق آن به عنوان وثيقه سيردهاند تا وقتي مفاصا حساب دورة تصدي خود در شركت را دريافت نكردة باشند غير قابل انتفال است . بر طبق ماده ۱۹۸ لایحه قانونی ۱۳2۷ خرید سهم شرکت توسط همان شركت ممنوع است اين ممتوعيت خريد سهام شرکت به وسیله همان شرکت مطلق نیست و استهلاک سهام به وسيله شرکت به جز در موردي که شرکت اوراق قرضه منتشر کرده ‎Wels‏ مجاز

صفحه 25:
حفوق تجارت ۲ است (ماده ‎To‏ لایحه قانيني ۱۳۶۷) . استهلاک سهام شرکت متفاوت از کاهش سرمایهآن انواع سهام سوام را مي‌توان از جهات مختلف تفسیم‌یندي کرد که به برخی از نها اشاره مي‌شود : سمام با نام و بي‌نام تفسیم‌بندی سهام به با نام و بی‌نام در تبصره یک ماده ۳۶ لایجه قاوني ۱۳۶۷ آمده است. سهم با نام به سهمي گفته مي‌شود که در ورقه راحع به ند مشخصات صاحب سهم ذکر شده باشد سهم بينام سهمي است كه ورقه راجع به آن متضمن نام صاحب سهم نیست. مزاياي سهام با نام . ‏شركت صاحب سهم را خواهد شتاخت و اين امر باعث تسهيل ارتباط شركت با اوست‎ -١ ؟- تفسيم سرمايه و اين كه قدرت تصميمكيري در اختيار جه كسائي است معلوم ميشود. ۳- مقامات دارايي مي‌تونند درآمد صاحبانه سهام را دربابند و محاسبه کنند در برخي از شركتها متل اغلب شركتهاي دولتي لزوما بايد سهام با نام باشد. جنانكه قبلا كفته شد انتقال سهام يا ناميا ثيت در دقتر ثبت سوام شرکت انجام می‌شود چون در ورقه سهام بينام مشخصات دارنده سهم ذكر تشده است لذا به راحتي قابل تقل و انتال است و اشخاص تمایل بيشتري به جنين سهامي از خود نشان ميدهند شركت ممكن است پراساس اساسنامه با تصویب مجمع عمومي قوق‌العاده سهام بی‌نام را به بانام يا بعكس تبديل كند شرايط ممكن است براساس اساسنامه يا تصويب مجمع عمومي فوق‌العاده سهام بي‌نام را به بانامريا برعكس تبديل كند شرایط و مفررات تبدیل سهام از ماده 2۶ به بعدلایحه قانوني ۱۳۶۷ پيش‌بيني شده است. ‎Sly‏ تبدیل سهام بىنام به بانام سه نويت در روزنامه كثيرالاننشار شركت به فاصله © روز آگهي مي‌شود و از سهامداران براي تبدیل سهامشان دعوت مي‌شود . مهلتي که براي تعویض به سهامداران داده مي‌شود نباید کمتر از ‎٩‏ ماه از تاريخ اولين آكهي باشد . يس از انفضاي مهلت اگر سهامداراني مراحعه کنند سهامشان باطل مي‌شود و شرکت براير آن تعداد سهام فروخته و يس از كسر هزينههاي شركت مبلغ آنرا در حساب بهرهدار بانكي ميكذارد تا در مراحعه صاحبان آن داده شود . اكر تا ده سال ايشان براي كرفتن بول خود مراجعه نکنند جز اموال بلاصاحب تلفي و به خرانه دولت واريز ميكردد. ‏در تبدیل سهام یا نام به پی نام یک نویت آگاهي مي‌شود و مهلتي که کمتر از دو ماه نیست به صاحبان سهام داده مي‌شود ۰ پس از انقضاي مهلت اگر برخي سهامداران مراحعه نکنند سهام بي‌نام صادر و در مرکز شرکت نگهداري مي‌شود و با مراجعه صاحبان سهام تعویض صورت مي‌گیرد ‏سهام تقدي و غيرنقدي

صفحه 26:
Tose date کساني که آوردهتفدي به شرکت مي‌آورند سهم نقدي و به اشخاصي که آورده غبرنفدي به شرکت مي‌آورند سهم ‎Sabine‏ اختصاص داده می‌شود سهم عیرنقدی در قانوت تجارت پيش‌بينی شده بود ولي در لايحه قانوني ۱۳۶۷ چنین سهمي پيش‌بيني نشده و به نظر ميرسد قانوتكذار سهم غيرنفدي را تيذيرفته است . پس أوردة شركاء جه نقد يا غيرتفد باشد سهام نقدي داده مشود كه اوراق منحدالشكل دارد . سوام عادي و ممتاز سهم ممتاز سهمي است كه به صاحب أن امتيازاتي ميدهد كه به صاحبان سهام عادي تعلق تمي‌گیرد مانند تخصیص سود سالانه پیشتر اعطاي هر كوته امتياز به برخي از صاحبات سهام با باید در اساسنامه پيش‌بيني شده باشد ويا به تصويب مجمع عمومي فوقالعاده برسد در صورت ترديد اصل در شركتهاي سعامي آن است که همه دارندگان سوام از حفوق مساوي يرخوردارند . حفوق و تهدات ناشي از مالكيت سهام شخصي كه مالك سهام شركت مي‌شود حقوق و تعهداتي دارد الف) حقوق مالك سهام Sp ‏سهيم شدن در سود‎ -١ - ميزا سود شركت در مجمع عمومي عادي معین مي‌شود . ابن سود لزوماً قابل تقسيم - سود قابل تقسيم به صورت نفدي برداخت ميشود نه به صورت سهام جدید مگر در قالب ‎Gauls‏ سرمايه . - مقدار سود هر سهامدار يستكي به ميزات سهام او دارد - پرداخت سود موكول به حاضل شدن سود است و الا برداغت هر وجهي به عنوات سود ممنوع ميباشد . - سود غيرواقعي که از محل سرمایه پرداخت مي‌شود سود موهوم نام دارد - پرداخت سود موهوم براي رئیس شرکت ۰ اعضاي هيأت مديره و مدير عامل مسؤوليت اكيفري و مدني دار - درياقت كنندكان سود موهوم موظف يه استرداد آن هستند. - طبق ماده ۲2۰ لابحه قانوني از تریخ تصویب مجمع ظرف 8 ماه يايد تفسيم سود انجام ۲- سهیم شدت در دارايي شرکت - منظور از سچیم شدت؛ مالکیت مشاع با مفروز نسبت به سرمایه شرکت نیست. - صاحبان سهام در صورت تصمیم به اقزایش سرمایه در خرید سهام بر دیگران مقدمند. - در صورت انحلال شرکت و پس از تصفیه ۰ سهامداران يه نسبت سهام خود از داراييي شرکت حصه مي‌برند . ؟- حق اطلاع از وضعيت شركث

صفحه 27:
حفوق تجارت ۲ - صاحبان سهام حق دارند از وضع شرکت مطلع شوند . - اطلاع از وضع شرکت معمولاً بل از تشکیل مجامع عمومي ضرورت مي‌یابد - صاحبان سهام معمولا از طریق گزارش بازرسان شرکت از وضع شرکت اطلاع حاصل می- ‎aul‏ ۶ حق عضویت در شرکت. - سهامدار را بدون رضایت نمي‌توان از شرکت اخراح تمود مگر در موارد قانوني . انتفاد: در قانون راهي براي اخراح شریک به دلایل موجه پيش‌بيني نشده است و اين امر به عدم سازگاري شركاء و انحلال شركت مى انجامد. ه- حق رأي - مالکین سهام با داشتن حق رأي در تصميمكيريهاي شركت مشاركت مينمايند . - طبق تبصره ماده ۷۵ لیحه قانوني ۱۳۶۷ هر سهم داراي يك رأي خواهد بود - دارنده سهام بیشتر حق رأي بیشتر داشنه و در تصمیمات اتخاذ شده با رأي گيري موثر خواهند بود - ممکن است شخصي با سهام ممتاز رای بيشتري نسبت به تعداد سهام خود داشته باشد - حق رأي سهامدار را تعي‌توان حذف كرد مكر در موارد قانوني - انتقال حق ‎sl‏ سهامدار يه ديكران جز به قصد اعطاي تمايندكي در دادن رأي ‎Bere‏ - طبق ماده ۲۵۷ لايحه قانوني عدم رعايت حق رأي سهامداران از سوي مديران شركت موجب مسؤوليت كيفري ايشان ميكردد - حق انتفال سهم به وسيله دارنده آن - جنانكه قبلآ آمد در شركتهاي سهامي عام سهامداران در انتقال سهام خود آزادند . - در شركتهاي سهامي خاص بر اساس مفهوم ماده ‎١‏ لایحه قانوتي, آزادي سهامداران را در خصوص انتفال سهام مي‌توان محدود نمود ب) تعهدات مالك سهام - تنها تعهد دارنده سهم در شركت سهامي ؛ پرداخت مبلغ اسمي سهم به شرکت است - مطاليه مبلغ برداخت نشده سهام طبق ماده ۳۳ ‎aul‏ قانوني بايد ظرف مهلت مقرر در اساسنامه صورت كيرد . وظيفه مطالبه مبلغ باقي مانده بعهده مديرات شركت است . - اكر در مهلت مقرر در اساسنامه مابقي ميلغ اسمي برداخت نشود هيأت مديره شركت. بايد مجمع عمومي فوقالعاده را براي تصميمكيري در خصوص تفليل سرمايه شركت دعوت کند. - عدم مطالبه باقي مانده مبلغ اسمي از سوي مدیران با عدم دعوت از سهامداران براي تشکیل مجمع عمومي قوق‌لعاده در صورت عدم پرداخت باقي مانده مبلغ اسمي طبق ماده ۶۲ لايحه قانوني براي مديران مسؤوليت كيفري دارد .

صفحه 28:
حفوق تجارت ۲ - اكر باقي مانده مبلغ اسمي يرداخت نشود و شركت سرمايه خود را به ميزان يرداخت شده کاهش ندهد طبق ماده ‎TT‏ لایحه قانوني هر ذینفع مي‌تواند از دادگاه تفلیل سرمایه شرکت را به ميان پرداخت شده مبلغ اسمي سعام بخواهد. شیوه مطالبه باق مانده مبلغ اسمي سهام و ضمانت احراي آن در ماده ۲۵ لایحه فانوني ۷ پيش‌پيني شده است . اگر حاصل فروش سهم اشخاصی که از پرداخت باقي مانده مبلغ اسمي سهام خودداري مي‌کنند براي پرداخت بدهي صاحب سهم به شركت كاقي نباشد از محل اموال شخصی او شركت استيفاي طلب ميكند . اوراق قرضه طبق ماده ‎0١‏ لايحه قانوني 17210 تنها شركنهاي سهامي عام ميتوانند اوراق قرضه هنتشر کنند . طبق ماده ۵۲ لابحه فانوني ۱۳2۷ ورقه قرضه معرق مبلعي وام است با بهره معین که باید در موعد یا مواعد معین مسترد شود . انتشاراوراق قرضه از مصادیق معاملات ريوي است و شرعا اشكال دارد. به جاي آن مي توان از ابزار اوراق مشاركت استفاده نمود ارکان شركت سهامي : ۱- رکن تصمیم كيرندة (مجمع عمومي) ؟- ركن ادارة كنندة (هيأت مديرة). ۳- رکن نظارت کننده (بازرس) مجمع عمومی: مجمع عمومي شرکت سهامي از احتماع صاحبان سهام تشکیل مي‌شود. انواع مجامع عمومي مجمع عمومي مؤسس مجمع عمومي عادي (سالانة) ‏ مجمع عمومي فوق‌لعاده در عمل ممكن است مجمعي كه تشكيل شده هم عنوان مجمع عمومي عادي و هم فوق- العاده را داشته باشد مجمع عمومي عادي (سالانه) - مجمع عمومي عادي طبق ماده ‎۸٩‏ لایحه قانوني ۱۳۶۷ باید سالي یک بار تشکیل شود - اگر مجمع عمومي خارج از موعد مفرر در طول سال تشکیل شود آنرا مجمع عمومي عادي بطور قوق‌العاده مي‌خوانند که غیر از مجمع عمومي فوق‌العاده است. - صلاحیت مجمع عمومي عادي عام است (مادة 87 لابحه قانوني ۱۳۶۷) منل رسيدگي به ترازنامه يا تصميم به تفسيم سود يا عزل و نصب مديرات و بازرس يا بازرسان

صفحه 29:
حفوق تجارت ۲ - سهامدارات ميتوانتد در جلسه مجمع خود يا تمايتدكان نشن حضور يابند البته مشروط بر آن كه قبل از تشكيل مجمع عمومي با مراجعه به شركت ورقه ورودي دريافت كردة باشند (ماده 95 لايحه قانونی ۱۳۵۵) - سهامداران براي تصميمكيري صحيح نياز به اطلاعات دارند لذا طبق ماده ۱۳۹ لابحه قانوني صاحب سهم بانزده روز قبل از تشکیل مجمع عمومي مي‌تواند به مرکز شرکت رجوع. صورت حسابها را مطالعه و از ترانامه و حساب سود و زيان و كزارش مديرات و بازرسات رونوشت بگیرد - ضمانت احراي عدم اراته اطلاعات به سهامداران آنست که هر ذبنفع مي‌توان از دادگاه ابطال تصميمات متخذه در مجمع را درخواست کند ‎olay‏ تشكيل مجمع عمومي عادي : طبق ماده 178 لابحه قانوني مجمع بايد در زماني كه در اساسنامه پيش‌بيني شده است تشکیل شود و اگر در اساسنامه موعدي مشخص نشده باشد مدیران شرکت حداکتر ظرف شش ماه پس از سال مالي باید صاحبان سهام را دعوت. کنند . عدم رعایت این وظیفه موحب مسئولیت مدتي و کیفری ‎Shy‏ مدیران است (ماده ۲۵۶ لايحه قانوني) . ‏مکان تشکیل مجمع عمومي عادی: حلسات باید در محلي که در اساسنامه شرکت. تعبین شده است تشکیل شود و اگر مکان خاصي در اساسنامه پيش‌بيني نشده باشد جلسه در جايي که مدیران تعیین مي‌کنند تشکیل خواهد شد . محل تشكيل جلسات بايد در آگهي دعوت صاحبان سهام درج شود (ماده ۱۰۰ لايحه قانوني) . ‏دعوت از سهامداران ‏دعوت از سهامداران ‎sly‏ شرکت در مجمع عمومي اصولً به عهدة مدیران است . اگر مدیران به وظیفه خود عمل نکنند صاحبان یک پنجم سهام مي‌توانند از مدیرنه دعوت از صاحيان سهام را يخواهند . اكر ظرق بيست روز اين درخواست اجابت نشد صاحبان حداقل يك ينجم سهام ميتوانند از بازرسات بخواهند كه ظرف ده روز جنين كنند و أكر بازرسان هم دعوت نکردند خود صاحبان سهام مذکور مي‌توانندرأسا اقدام به دعوت كنند (مادة 0ة لايحه قاتوني ‎(rey‏ ‏اگر مدت مأموریت مدیرات منقضي شده و مدیران جدید هنوز انتخاب نشده باشند و یشان مجمع عمومي را دعوت نکنند هر ذينفع ميتواند از مرجع ثبت شرکتها دعوت مجمع عمومي عادي را براي انتخاب مدیران درخواست کند (ماده ۱۳۹ لابحه قانوني ‎OTEV‏ = ‏در صورت انحلال شركت در مدت تصفيه دعوت مجامع عمومي بر عهدة مديران تصفيه است. . اكر مديرات تصفيه وظيفه خود را عمل نكنند ناظران اقدام ميكنند والا قر ذينفع مي‌تواند از دادگاه بخواهد که حکم به تشکیل ؟ بدهد (ماده ۲۱۹ لابحه قانوني /1551) . ‏دعوت از صاحبان سهام براي شرکت در مجمع عمومي از طریق نشر آگهي در روزنمه‌اي که آگهيهاي مربوط به شرکت در آث نشر مي‌گردد به عمل مي‌آید (ماده ۹۷ لایحه قانونی) ‏- مجمع عمومي باید حداقل پس از ده روز و حداکتر رف چهل روز از تاریخ نشر آگهي تشکیل شود (ماده ۹۸ لایحه قانونی) .

صفحه 30:
حفوق تجارت ۲ - در آگهي دعوت , دستور جلسه , مکان و زمان تشکیل مجمع درح مي‌شود (ماده ۱۰۰ لايحه قانوني) - طبق ماده ‎٠١١‏ لايحه قانوني مجمع عمومي توسط هيأت رئيسهاي مركب از يك رئيس و يك منشي و 7 ناظر اداره ميشود . معمولا رئيس جلسه همان رئيس هيأت مديره است مگر اين كه در اساسنامه به كونهاي ديكر بيشبيني شده باشد با دستور جلسه انتخاب با عزل بعضي مديران باشد . در حالت اخير رئيس جلسه با اكتريت نسبي اتتخاب خواهد شد - براساس ماده ۱۰۵ لایجه قانوني از مذاگرات و تصمیمات مجمع عمومي توسط منشي صورتجلسه‌اي ترتیب داده مي‌شود که به امضای هیأت رنیسه رسیده و یک نسخه در مرکز اصلي شرکت نگهداري مي‌شود . در موردی که در ماده ‎۱۰٩‏ لایحه قانوني پيش‌بيني, نسخه- اي از صورتجلسه بايد به مرجع ثبت شركتها ارسال شود . - براي اين كه جلسه مجمع عمومي عادي رسعيت بيدا كند بايد دارندكان بيش از نصف. سهام در جلسه حضور يابند و اكر جلسه به رسميت ترسيد از صاحبات سهام براي بار دوم با ذكر نتيجه دعوت بار اول دعوت به عمل آمده وبا قر تعداد جلسه رسمي خواهد بود (مادة /21 لایحه قانوني ۱۳۵۷) - رای گيري با اتریت نصف به علاوه یک آراي حاضرین معتبر است مگر در مورد انتخاب مدیران و بازرسات که اکتریت نسبي ملاک است (ماده ۸۸ لايحه قانوني /1551) . - اگر در یک جلسه تنوان به تعام دستور جلسه برداخت و تصميم‌گيري نعود جلسه مجمع جلسه بعدي محتاح آگهي با دعوت نیست و ادامه جلسه قبل محسوب مي‌شود و براي رسميت يافتن با قمان حد نصاب جلسه قبل احتساب مي‌شود (ماده ۱۰۶ لابحه قانونی) - عدم رعایت تشريفات بركزاري حلسه مجمع ممکن اسث برای هيأت رئيسه ‎٠‏ مديرن يا صاحبان سوام مسؤوليت كيفري به دتبال داشته باشد و تيز عدم رعايت مقررات در جلسه به هر ذنفع اجازه ميدهد تا از دادكاه درخواست ابطال تصميمات مجمع را ينمايد . البته اكر قبل از صدور حكم بطلان موجبات آن مرتفع كردد دادكاه قرار سقوط دعوي صادر مي‌کند (ماده ۳۷۱ لايحه. قانونی ۱۳۵۷) كساني که مسئول بطلات هستند متضامنا در مقایل سهامدارن با اشخاص ثالث مسژولند. (ماده ۲۳۷) مجمع عمومي فوق‌العاده اين مجمع را فوقالعاده مينامند به اين دليل كه در امور فوق العاده شركت تصميمكيري به عمل مي‌آورد مانند تقییرات در مواد اساسنامه شرکت. - مجمع عمومی فوق‌لعاده در تمام مواد اساسنامه نميتواند تغيير دهد متلآً طبق مادة 55 الايحه قانوني اين مجمع نميتواند تابعيت شركت را تغيير دهد - صلاحيت مجمع عمومي فوقالعاده در قانون آمده است و مجمع مزيور نميتواند خارج از حدود صلاحينش تصميمكيري كند

صفحه 31:
حفوق تجارت ۲ - چون تصمیمات مجمع در خصوص تفييراتي در اساسنامه است و ادره ثبت شرکنها اید از آن آگه گردد لذا نسخه‌اي از صورتجسله مجمع به مرحع ثبت شرکنها ارسال می‌شود - تمام سهامداران شرکت حق دارند در جلسه محمع عمومي فوق‌العاده حضور داشته و در تصميمكيري ها مشاركت نمايتد. - براي رسميت يافتن جلسه مجمع عمومي فوق العاده حضور دارتدكان بيش از نصف سهام ضرورت دارد. طبق ماده ۸۶ لایحه فانوني ۱۳۶۷ اگر در اولین دعوت جلسه رسميت نيابد براي بار دوم دعوت به عمل مآيد واين بار در صورت حضور دارندگان بیش از یک سوم سهام جلسه به حد تصاب مي‌رسد. أكر در بار دوم هم جلسه به حد تصاب نرسد موضوع مسکوت می‌ماند. طبق ماده ۸6 لایه قانوني ۱۳۵۷ تصمیم‌گيري در مجمع عمومي فوقالعاده با اکتریت دو سوم آراي حاضرین به عمل مي‌آید اداره شرکت سهامی اداره شرکت سهامي توسط مديراتي که از طرف سهامداران انتخاب مي‌شوند بصورت جمعي به عمل مي‌آید. هیأت مدیره یک شخص حقيفي را یه عنوان مدیر عامل شرکت انتخاب مي‌کنند که مشغول کارهاي احرايي شرکت بوده و حق امضاء درد. هبات مدیره ۱- تعداد اعضاي هیأت مدیره: طبق ماده ۱۰۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ تعداد اعضای ‎cha‏ ‏مدیره در شركتهاي سهامي عام نباید از ‎au‏ نفر کمتر باشد و چون مدیران باید از میات سهامداران انتخاب شوند پس بر خلاف ماده ۳ لایحه قانوني ۱۳2۷ شركنهاي سهامي عام حداقل با پنچ سمامدار تشکیل مي‌شود و تنها شرکت سهامي خاص را مي‌توان: با سه نفر تشکیل داد . هر چند تعداد اعضاي هیأت مدیره شرکت سهامي خاص در قانون پيش‌بيني نشده ولي عفلاً و منطفا يايد از سه تفر کمتر نباشد. ۲- تغلیل و تکمیل تعداد اعضاي هبأت مدیره: اگرتعداد اعضاي هيأت مديره از حداقل قانوني یا حداقلي که در اساسنامه شرکت ذکر شده کمتر شود تصمیمات هیأت مدیر قانوني تخواهد بود . طبق ماده ۱۱۳ لابحه قانوني ۱۳۶۷ اگر تعداد اعضاي هیأت مدیره کم شود اعضاي علي‌البدل جایگزین ایشان مي‌شوند و اگر عضو علي‌الیدل انتخاب نشده با تعداد نها كافي نباشد مديران ياقي مانده بايد ترتیب تشکیل مجمع عمومي را بدهند . اكر تمام مديران استعفا دادة يا شرايط قانوني را از دست يدهند ذينفع ميتواتد از بازرس يا بازرسات شرکت. يخواهند تا صاحبان سهام را براي تشکیل مجمع عمومي عادي بطور فوق العاده دعوت كنتد. ۳- رئيس هيأت مديرة: طبق ماده ‎۰۱۱٩‏ ۱۳۶۷ هيأت مديرة از ميان اعضاي خود يك رئيس ویک تایب رئیس انتخاب مي‌کنند . مدت ریاست شخص منتخب حداثربراي دعوت عضويت در هیأت مدیره است. رئیس هیأت مدیره دعوت هیأت مدبره و ادره جلسات هبأت مدبره را به عوده دارد.

صفحه 32:
حفوق تجارت ۲ همچنین دعوت از صاحبانه سهام براي شرکت در مجمع عمومي به عهده هیأت مدبره است. اگر در اساسنامه به گونه‌اي دیگر پيش‌پيني نشده باشد رئیس هیأت مدیره ریاست جلسه مجمع عمومي را نيز يه عهده دارد . نايب رئيس در صورتي كه رئيس هبأت مديره بطور موقت نتواند انجام وظيفه كند عهدددار أمور خواهد شد. طبق ماده ۱۳۶ لایحه قانوتي ۱۳۶۷ رئيس هيأت مديره همزمان نميتواتد مدير عامل همان شركت باشد مكر با تصويب سه جهارم ‎sh]‏ حاضر در مجمع عمومي . 5- شرايط عضويث در هيأت مديره: براي عضویت در هیأت مدبره شرکت سهامي . شخص باید اقلیت داشته سهامدار شرکت باشد و مشحول برخي محرومیتها و ممنوعيتهابي که در قانون آمده تباشد . طبق ماده ۱۱۶ لابحه قانوني ۱۳۶۷ تعداد سهامي كه به موحب. اساسنامه جهت دادن راي در مجامع عمومي لازم است باید در اختبار شخص منتخب به عنوان عضو هیأت مدیره باشد. براساس ماده بعدي اگر مدبري به هنگام انتخاب مالک تعداد سهام لازم نباشد یا در طول مدت مدیربت ‏ سهام لازم را از دست بدهد باید ظرق یک ماه سهام لازم را جبران كند و الا مستعفي تلقي ميشود. سهامي كه مديران به موحب اساسنامه براي احراز سمت مديريت يايد داشته باشند در صتدوق شركت به عتوان ‎Ay‏ ‏باقي ميباشد . عضو هیأت مدیره ممکن است شخص حفيفي یا حفوقی باشد . اگر شخص حفوقي به عنوان سهامدار شرکت برای عضوبت هیأت مدبرهانتخاب شود نماینده او در جلسات شرکت. مي‌کند . مسئولیت کیفري متوجه نماینده بوده و مسئولیت حفوقي متضامنا به عهدة نماینده و شخص حفوقي است (ماده ۱۱۰ لابه قانونی ۱۳۵۷) مواردي که موجب محرومیت از نتخاب شدن سهامدار در هیأت مدیره مي‌شود در ماده ۱۱۱ لایحه قانوني ۱۳۶۷ درح شده است. طبق اصل ۱۶۱ و مستنبط از اصل ۸۱ قانوني اساسي , کارمندان دولت و اتباع خارحه نمي‌توانند عضو هیأت مدیرهانواع شركتهاي خصوصي و از حمله شرکت سهامي شوند ه- حق كار مدير در شركت: از طرقي وجود حق كار مدير در شرکت همکن است وسیله- اي براي سوء استفاده باشد و از طرفي ممکن است در پیشیرد کار شرکت مفید باشد . در قانون مقررات صريحي در این زمینه وجود ندارد و باید این موضوع را مشحول مفررات راجع به معاملات اعضاي هيأت مديره با شركت كه در مود ۱۲۹ بهبعد لابحه قانوني آمده دانست 1- حقالزحمه مدير: در ماده 15 لابحه قانوني ۱۳۷ پرداخت حق حضور در جلسه و باداش به مديران غير موظف كه به جز رابطه مديريت ارتباط كاري ديكري با شركت ندارند بيش بيني شذة أست ولي در مهرد مدیران موظف که علایه بر مدیریت سمت دیگری در شركت دارندپیش‌بینی خاصي نشده و به نظر مي‌رسد تبع قواعد عام مندرج در ماده ۱۲۹ باشند. ۷- منع رقايث تجاري مدير با شركت: طبق ماده 177 لابحه قانوني 1751 مديران و مدير عامل شركت نمي‌توانند خارح از شركت عملياتي که متضمن رقابت با شرکت است انجام دهند . ضمانت اجراي این منع جبران خسارتي است كه مديران به شركت وارد نمودهاتد 8- دعوت اعضاي هيأت مديره: ترتيب دعوت ماتند مهلت و محل حضور و طرز دعوت جنات كه در اساسنامه آمده صورت ميكيرد. وظيفه دعوت به عهده رئيس هيأت مديرة است.

صفحه 33:
حفوق تجارت ۲ اگر در اساسنامه آمده باشد بايد دستور جلسه هم در دعوت قيد شود ولي اكر در اساسنامه قید دستور جلسه الزامي تباشد قید دستور جلسه الزامي نیست كر رئیس هیأت مدیره اعضاي هیأت مدیره را دعوت نکند طبق ماده ۱۳۲ لابحه قانوني ۷ عده‌اي از مديران كه حداقل يك سوم اعضاي هیأت مدیره را تشکیل مي‌دهند ميتوانند بیش از نصف اعضاي هیأت مدیره ضروری است . اداره جلسه با رئیس هیأت مدیره و تصمیم كيري با اكتريت آراي حاضرین اتخاد مي‌شود مگر در اساسنامه به گونه‌اي دیگر پيش‌بيني شده باشد . از جلسات هیأت مدیره صورتجلسه‌اي تنظیم و به اعضای اکتریت مدبران حاضر در جلسه مي‌رسد (ماده ۱۲۲ لايحه قانوني) . ضمانت اجراي عدم رعایت مفررات راحع به دعوت اعضاي هیأت مدبره و تشکیل جلسات مشمول قاعده كلي فقر در ماده ۳۷۰ لابحه قانوني ۱۳۶۷ است. ۱۰- اختبارات هیأت مدیره: الف) اختیارات خاص: منظور اختيراتي است که به صراحت در لایحه قانوني سال ۱۳2۷ ‎Sly‏ هیأت مدیره بيش‌بيني شده است متل دعوت مجامع عمومی . عزل و نصب مدير عامل ‎٠‏ انتخاب رئیس هیأت مدیره ۰ پیشنهاد کاهش با فزایش سرمایه و ب) اختيارات عام : منظور اختياراتي است كه بطور كلي به هیأت مدیره در ادره شرکت داده شده است . طبق ماده ۱۰۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ «شرکت سهامي به وسیله هیأت مديه‌اي که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کل با بعضا قابل عرل مي‌باشند ادره خواهد شد ... > جون ارتباط شركت با اشخاص تالث از طریق مدیر عامل شرکت صورت مي‌گیرد لذا منظور از اداره شرکت در ماده مزیور ادره داخلي شرکت است. ۱- محدودیت احتبارات هیأت مدیره: براساس ماده ۱۱۸ و ۱۲۵ لابحه فانوني سال ۷ محدوديتهای هیأت مدبره در ادره شرکت به قرار ذبل است: الف) مراعات صلاحیتهای خاص مجامع عمومي ب) مراعات صلاحيت مدير عامل ج) مراعات موضوع شركت د) مراعات اساسنامه و تصميمات مجامع عمومي شركت طبق ماده 118 لابحه قانوني تفاوت مورد اخبر با سه مورد قبل در آث است که محدودیت. چهارم در مقابل اشخاص تالث معتیر نیست . 17- معامله مديران با شركت: از طرقي جون مديران و شركت داراي شخصیت حفوقي مستفل از يكديكرند بس ميتوانند با قم معامله كنند و ممكن است جنين معاملاتي براي شرکت مفيد باشد و از سوي ديكر ممكن است مديران از اختبارات خود در معاعله با شرکت. سوء استفاده کنند لذا طبق ماده ۱۳۹ به بعد لایحه قانوني ۱۳2۷ انجام چنین معاملاتي منوط به اجازة هيأت مديره و تصويب مجمع عمومي است . البته قراردادهاي مندرج در ماده ۱۳۳ لایحه قانيني کل باطل است.

صفحه 34:
حفوق تجارت ۲ ۳- ختم مأموریت مدیران: خنم مأموریت مدیران ممکن است معلول اسیاب مختلفي باشد مانند مرگ , استعفا, عرل , سلب شرايط : انقضاي مدت مأموريت - مدیر شرکت مي‌تواند هر زمان که بخواهد استعفا دهد مگر آث که استعفا داراي شرايطي در اساسنامه باشد یا استعفاي بي‌موقع موجب تضرر شرکت شود . - عزل مدیر شرکت در صلاحبت مجمع عمومي عادي شرکت است و جانشین او توسط مجمع عمومي انتخاب شد - سلب شرايط مديريت متل ورشكستكي مدير يا استخدام دولني موجب انعزال وي از سمت مدیریت تمي‌شود لذا با اید عزل شود یا استعفا دهد وبا طبق ماده ۱۱۱ مي‌توان از دادگاه صدور حکم پرکناری چنین مديري را درخواست نمود - مدت مأموریت مدیران حداکتر دو سال است ولي انتخاب مجدد ایشان بلامانع است , تا هنگام انتخاب مدیران جدید با ابفاي مدیران سابق ۰ ايشان كماكان عهده‌دار امور شرکت. مدير عامل مدير عامل تماينده شركت در مقابل اشخاص ثالث محسوب موشود و بازوي احرايي شرکت است - مديرت عامل توسط هيات مديرة انتخاب ميشوف. - جون هيأت مديره در حدود اختيارات خود حق انتخاب مدير عامل را دارد لذا مدت مأموريت. مدير عامل بيش از مدت مأموريت مديران نخواهد بود. - شرايط سلبي مدير عامل به مانند مديران و مشمول ماده ‎1١١‏ لايحه قانوني /1721 است. (ماده 153 لايحه قانوني). - يك شخص نميتواتد همزمان مدير عامل جند شركت باشد (ماده 151 لايه قاتوني). - ختم مأموريت مدير عامل ممكن است با اتفضاي مدت مديريت اعضاي هيأت مديره يا انفضاي مدتي كه براي مديريت عاملي نصب شده يا با عزل هيأت مديره با استعفاي خود او محفق شود. - مدير عامل مستحق درياقت حق الزحمه است (مادة 15 لايحه قانوني /151). - معامله مدير عامل با شرکت مشهول نظام كنترلي معامله مديران با شركت أست. - طبق ماده 150 لايحه قانوني 1750 حدود اختيارات مدير عامل به وسيله هيأت مديرة تعبين ميكردد و در همين حدود مدير عامل نماينده شركت محسوب و از طرف شرکت حق امضاء داد سؤاك : اكر مدير عامل خارج از حدود اختيارات خود عمل كند تكليف جيست ؟ برخي به استناد ماده 150 لايحه قانوني او را يه مانتد مديران شركت مي‌دانند که به موحب ماده ۱۱۸ لایحه قانوني ۱۳۶۷ داراي اختیارات عام هستند ولي این نظر درست نیست و ماده ۱۳۵ فقط ناطر بر شرایط انتخاب است.

صفحه 35:
حفوق تجارت ۲ - مسووليت مدير عامل شركت مبتني بر خطاست و در صورت تقصير مسؤول جبران خسارت شرکت است. طبق ماده ۱۶۲ و ۱۶۲ لایحه قانيتي سال ۱۳۶۷ مسئولیت ممکن است انفرادي . اشتراکی با تضامني باشد. - مدير عامل شرکت ممکن است به مانند مدیراك شرکت تخلفاتي نماید که مستوحب کیفر باشد . لذا مستولیت کيفري او در کنار مستولیت مدني قابل طرح است مانند موارد مندرج در ماده ۲۵۸ لایحه قانوني ۱۳۶۷ . نظارت بر کار هیأت مدیره ضروري است و چون سهامداران حضور مستمر در شركت ندارند و ير فرض حضور تخصص در امور اداري و مالي شركت أمر بيجيدهاي است كه از عهدة سهامدارات خارج است لذا ايشان اشخاصي را يه عنوان بازرس براي اين منظور انتخاب مي‌کنند . ويزگي بازرس: بازرسان شرکت باید علاوه بر استقلال داراي صلاحیت باشند . بارسي که به نوعي وابسته بوده با فاد صلاحبت باشد در انجام وطایف خود ناتوان و تحت تأثير هیأت مدیره قرارمی‌گیرد بازرس مأمور شركت: هر جند بازرس توسط مجمع عمومي شركت سهامي انتخاب مي شود ولي نبايد او را تمايندة يا صرفاً وكيل سهامداران دانست . زيرا وظايفي كه او به عهدة دارد ققط به تفع سهامداران نیست بلکه متضمن منفعت مدیرات . کارمندان , سرمايهكذاران ‎٠‏ ‏فروشندگان و مشتربان شرکت است . لذا ماده ۱2۶ لایه قانوني که اجازه عزل بازرس را به مجمع عمومي مي‌دهد قایل تأمل حرفه است سازماندهي بازرسی: چون باررسي امري تخصصي است لذا بابد توسط اشخاص حرفه‌اي انجام پذبرد. تبصره ماده ۱2۶ لایحه قانوني تدابيري اتخاذ نموده كه عليرغم تصويب. آین‌نامه احرايی ‎ol‏ در عل پیاده نشد و اكنون هر شخص قاقد تخصص ‎Use‏ داشتن تجربه با تحصيلات ممكن است به عنوان بازرس انتخاب شود . انتصاب بازرس: طبق مواد ۱2۶ و ‎۱2٩‏ لایحه قانوني ۱۳۶۷ هر شرکت سعامي باید حداقل یک بازرس ويك يا جند بازرس على اليدل داشته باشد. انتخاب ايشان يراي اولين بار به عهده مجمع عمومي مؤسس و در طول حيات شركت به عهدة مجمع عمومي عادي است اگر مجمع جنين وظيفةاي رأ انجام ندهد طبق ماده 167 لايحه قانوني به درخواست هر ذيتقع دادكاه جنين ميكند. شرابط سلبي بازرس: كساني که مشمول ماده /151 لابحه قانوني باشند نميتوان به عنوات بازرس انتخاب تمود. اشخاص ممنوع از بازرسي عبارتند

صفحه 36:
حفوق تجارت ۲ ۱- اشخاص مذکور در ماده ۱۱۱ لایحه قانوتي ۱۳۶۷ ؟- مديران و مدير عامل شركت ؟- اقرياي سببي و نسبي مديرات و مدير عامل تا درحه سوم از طبقه اول و دوم ۶- هر كسي که خود با همسرش از اشخاص مذکور در بند ۲ موظفاً حفوق درياقت ميدارد. صورتجلسه مجمعي که درآ بازرس با بازرسان شرکت انتخاب شده‌اند براي تبت شرکتها ارسال مي‌شوند (ماده ‎۱۰٩‏ لايحه قانوني) طبق ماده 577 لايحه قانوني 1750 كسي كه با وجود منع قانوني سمت بازرسي را در شرکت سهامي بپذیرد به حبس از ۲ ماهتا ‎٩‏ ماه ويا از بيست هزار تا ‎٠١١‏ هزار ريال يا يه هر ۲ مجازات مي‌رسد. اين مجازات شامل رئيس و اعضاي هيأت مديرداي كه به عمد مجمع عمومي را براي انتخاب بازرس يا بازرسان تشكيل ندهند ميشود (ماده 105 لايحه قانوني) . مدث مأموريث بازرس: طيق ماده 155 لايحه قانوني مدت مأموريت يازرس حداكثر يكسال. است. شايد علت كوتاه بودن اين مدت آن باشد كه بازرس با مديران آشنا نشود و كزارش صحيح به مجمع عمومي ارائه دهد . البته انتخاب مجدد بازرس اشكال ندارد . فرصت كوتاه اين ايراد را دارد كه بيش از تسلط بر امور اداري و مالي شركت مدت مأموريت بازرس خاتمه مي يابد حق الزحمه بازرس: در ماده 165 لايحه قانوني ۱۳۶۷ اختبارتعبین حق‌لزحمه بازرس به مجمع عمومي داده مي‌شود ولي نجوة آن معین نشده است . عزل و استعفاي بازرس : طبق ماده ۱۵۶ لایحه قانوني ۱۳۶۷ بازرس مي‌تواند قبل از يايان مأموربتش استعفا دهد و به موجب ماده ۱2۶ همان لابحه مجمع عمومي عادي در هر موقع ميتواند بازرس با بازرسان را عزل کند ‏ بازیس بابت عزل خود نمی‌تواند تفاضاي خسارت. کند هم چنان که نمي‌توان از بازیس به سیب استعفایش تفاضاي حسارت کرد مگر مطابق با قواعد مستولیت مدني سوال : اگر مجمع عمومي بدون انتخاب جانشین ۰ بازرس شرکت را عزل کند با بازرس على البدل عهدددار وظايف اوست ؟ در ماده 153 مورد عزل پيش‌بينی نشده است . لذا آگر مجمع عمومي جانشین بازرس عزل شده را انتخاب نکند هر ذینفع مي‌تواند اعلام بطلاته تصميم مجمع را از ددگاهتفاضا کند. (مواد ۳۷۰ به بعد لیحه قانوني ۱۳2۷) . وظابف بازرس ۱- مأموریت بررسي حسابها (ماده ۱2۸ لابحه قانونی ۱۳۵۷) ۳- مأموریت اطلاع رساني به سهامداران (مواد ۱۵۰ ۰ ۰۱۳۹ ۱7۱ ۰ ۱۹۱ ۰ ۱3۷ و (1۵ لایحه قانوني ‎(ITEV‏ و به مقامات قضايي (ماده ۱۵۱ لایحه قانوني ۱۳۶۱) ‎-T‏ مأموريتهاي نظارتي خاص (مواد ۱۱۷ ۰ ۰۱۶۸ ۰۹۵ ‎٩۳ ۱ ٩۱‏ لایح قانوتي ۷ع۱۳)

صفحه 37:
حفوق تجارت ۲ اختبارات بازرس: طبق ماده ۱۶۹ لایحه قانوتي بازرس اختبارات وسیعي دارد که شامل هر گونه رسيدگي و بازرسی لازم مي‌گردد و در اين راستا مي‌توانند از کارشناسانا متخصص استفاده کنند . اگر شرکت بيش از یک بازرس داشته باشد هر یک به تنهايي مي‌توانند وطایف خود را انجام دهند ولي در نهایت باید گزارش واحد ارائه کنند و اگر ازرس با گزارش مخالف باشد نظر خود را تصریح کند (ماده ۱۵۰ لایحه قانوني ۱۳۵۵) مسئولیت بازرس مسئولیت مدني (مادة 165 لايحه قانوني ‎VEY‏ مسئوليت كيفري: ناشي از جرائم عام و ناشي از جرائم خاص (مواذ 517 و 530 لايحه قانوني ۱۳۵۷) حسابهاي شركث چون غرض از تشکیل شرکت سهامي به دست آوردن سود اقتصادي است لذا ببرسي عملکرد و سود و زيان شركت در يايان هر دورة مالي اهميت زيادي دارد . طبق ماده ۲۳۲ لایحه قانوني ۱۳:۷ هیأت مدیره باید پس از انقضاي سال مالي حساب. مالي و وضع عمومي شرکت را تهیه و تنظیم کند . ترازنامه شركت صورتجلساتي است كه وضع مالي شركت را در تاريخ معين نشان ميدهد وبا مقایسه تررنامه هر سال با سال مالي قبل مي‌توان به عملکرد شرکت پي برد . هر جند طبق ماده 777 لايحه قانوني تاريخ دقيفي براي تهبه و تدوین صورتحساب مالي و عملكرد شركت بيشبيني نشدة است ولي در بند 19 ماده 4 همان لايحه موعد تنظيم حسابها و گزارش مالي و عمومي شرکت از متدرجات اساسنامه است . مديران بايد بيست روز قبل از تشکیل مجمع صورتحسايهاي تنظيمي را در اختیار بازیسان شرکت قرار دهند و با تشکیل مجمع عمومي باید صورتحسابهاي مالي و عملکرد شرکت در اختيار مجمع كذاشته شود . مجمع بس از استماع كزارش مديران و بازرسات در مورد تصویب حسابها و گزارش فعالیت و وضعيت شركت تصميمكيري ميكند اگر شرکت در سال مالي سود قایل تفسیم به دست آورد مجمع عمومي در مورد آنا تصمیم مي‌گیرد طبق ماده ۲۳۲ لایحه قانوني ۱۳۶۷ سود قابل تقسیم عبارت است از سود حالص شرکت منهای ضررهاي سالیان مالي قبل و اندوخته قانوني . طبق ماده ۲۳۷ لايحه قانوني ۱۳۶۷ سود حالص شرکت عبارت است از درآمد حاصل در هر سال مالي منهاي كليه قزينهها و استهلاکات و ذخبره‌ها از سود خالص حداقل يك بيسنم براي اندوخته قانوني شركت بايد كسر شود تا طبق ماده +15 ميزان اندوخته قانوني به يك دهم سرمايه شركت برسد. قانوتكذار براي مصرف اين

صفحه 38:
حفوق تجارت ۲ اندوخته پيش‌پيني خاص نکرده است . هر چند به نظر مي‌رسد این اندوخته ‎Shy‏ بالا برد تضمین طلب طلبکاران شرکت باشد. شرکت مختار است علاوه بر اندوخنه قانوني مبالغي از سود فابل تقسیم را به عنوان اندوخته اختباري منظور کند . طبق ماده ۲2۰ لایحه فانوتي ۱۳۶۷ مجمع عمومی ‎Sole‏ میزان سود قابل برداخت را از محل سود قابل تفسیم تعیین مي‌کند که در هر حال نید از 9۵۱۰ سود خالص شرکت کمتر باشدء. هر سودي كه بدون طي مراحل قانوني تفسیم شود اصطلاحا منافع موهوم نامیده می‌شود که پرداخت چنین سودي مجازات كيفري دارد اگر شرکت در سال مالي سود خالص نداشته باشد پس سود قابل تفسیم هم نداشته و هیچ سودي به صاحبان سهام قابل پرداخت نیست . در صورتي که شرکت سود خالص قابل تفسیم داشته باشد حداقل 9۵۱۰ آن بید قابل پرداخت باشد . تبدیل شرکت سهامي در تبديل شركت سهامي شخصيت حفوقي آن از بین نمي‌رود ولي شکل آن تقیبرمي‌باید تبدیل شرکت سجامي به هر شکل دیگر از انواع شركتهاي تجاري ممكن است و كاه براي ادامه قعاليت در قالب يك شركت احباري است . فروض تبديل ‎-١‏ تبديل شركت سهامي به يكي ديكر از شركتهاي تجاري ‏۲- تبدیل شرکت سهامي عام به حاص ‏؟- تبديل شركت سهامي خاص به عام ‎Sly‏ تبدیل شرکت سهامي به يكي از شركتهاي اشخاص رضایت همه سهامداران لازم است. ‏براي تبدیل شرکت سهامي به شرکت با مسئولیت محدود تصویب موضوع در مجمع عمومي فوقالعادة كافي است. ‏- براي تبدیل شرکت سهامي به شرکنهای مختلط هم تصمیم مجمع عمومي فوقالعاده لام است و هم رضایت کلیه شركابي که از این پس شریک ضامن خواهند بود ‏- براي تبدیل شركت سهامي عام به خاص مرجع تصميم كيرنده مجمع عمومي فوق‌العاده است و ماده ۳۷۸ لايحه قانوني دلالت بر منع جنين تبديلي تدارد . ‏- براي تبديل شركت سهامي خاص به عام كه در لایحه قانوني ۱۳۶۷ پيش‌بيني شده است بايد شرايط ماده ۲۷۸ رعایت شود ‏- در تمام فروض تبديل تبايد حفوق اشخاص الث كه از شركت طلبكار قستند لطمة يبيند . ‏انحلال شركت

صفحه 39:
حفوق تجارت ۲ انحلال شرکت ممکن است بطور قهري يا با تصمیم مجمع عمومي فوقالعاده با به موحب حکم دادگاه محفق گردد مواردانحلاد شرکت سهامي در مواد ۱۹۹ و ۲۰۱ لایحه قانوني ۱۳۶۷ قید شده است . يس از انحلال شركت بايد تصفيه انجام شود که طق ماده ۲۰۳ لایحه قانوني ۱۳۶۷ با رعایت مفررات همان لایحه صورت مي‌پذیرد مگر در مورد ورزشكستگي که تصفیه تابع مقررات خاص ورشکستگي خواهد بود طبق ماده ۲۰۸ لایحه قانوني يا اتحلال شرکت شخصيت آن لز بين نميرود و تا يايان امر تصفيه باقي خواهد ماند طبق ماده ۲۰۹ لایحه قانيني ۱۳۶۷ باید در دامه نام شرکت منحلهاي که مراحل تصفیه را م يكذارند عبارت در حال تصفيه اضافه شود . از زمات اتحلال, شركت وارد مرحله تصفيه شده و وظيفه مدير يا مديران تصفيه شروع مي در شرکت سعامي امر تصفیه با مدیران قعلي شرکت اسث مگر این که در اساسنامه به ‌گونه‌اي دیگر پيش‌بيني شده یا مجمع عمومي قوق‌لعاده ترتیب دیگری مقرر نماید با ددگاه مدیر یا مدیرات تصفیه را منصوب نماید . عمدة وظايف مدير يا مديران تصفيه عبارت است از ‎-١‏ تهيه صورت دارايي شركت ‏؟- اعلام اتحلال شركت و اسامي مدير يا مديران تصفيه به مرجع ثبت شرکنها ‏؟- وصول مطالبات شركت. ‏۶-انجام تعهدات شرکت. ‏۵- دعوت از صاحبان سهام شرکت منحله در حال تصفیه براي تشکیل مجمع عمومي عادي ‏7 اراه گزارش به مجمع عمومي عادي پس از شش ماه از شروع فعالیت. ‏۷- تفسیم دارابي نقدي غير ضروري شركت ميان سهامداران ‎oh‏ ارنه گزارش و حساب زمان تصفیه در بايان كار تصفيه به مجمع عمومي جهت تصويب. ‏يس از اينكه مجمع عمومي حسابهاي مدير تصفيه شركت را تصويب كرد ختم تصفيه رأ اعلام مي‌کند و از اين تاريخ شخصيت حقوقي شركت از بين ميرود. ‏مدير تصفيه طبق ماده ۳۳۷ لایحه قانوني باید طرف یک ماه از ختم تصفيه مراتب را به مرجع تبت شركتها اعلام كند تا به تبت رسيده در روزنامه رسمي و روزنامه كتيرالاتتشار شركت آكاهي شود و نام شركت از دقتر ثبت شركنها و دفتر ثبت تجاري حذف كردد ‏شركت با مسئولیت محدود. ‏تعريف شركت يا مسؤوليت محدود: طبق ماده 95 قانون تجارت شرکت با مسوولیت. محدود شركتي است كه بين دو يا جند نفر براي امور تجارتي تشكيل شده و هر يك از از شرکا بدون اين که سرمایه به سهام یا قطعات سهام تفسیم شده باشد ۰ فقط نا ميران سرمایه خود در شرکت مسفول قروض و تعهدات شرکت است .

صفحه 40:
حفوق تجارت ۲ مفررات شرکت با مسوولیت محدود: مفررات اين شرکت در مواد ۹۶ فعالیت ۱۱۶ قانون تجارت پيش‌بيني شده است. علت روبکرد اشخاص به تشکیل شرکت با مسقولیت محدود : ۱- تشکیل شرکت متضمن تشریفات ساده‌اي است ۲- مسقولیت شخصي شیکا به یزان آورده آنها محدود است. وحه اشتراک شرکت با مسقولیت محدود و شرکت سهامی: مهمترین وجه اشتراک ميان اين دو نوع شركت تجارتي آن است كه در هر دو مسؤوليت شركاء محدود به ميزان أورده. آنها به شرکت است وحوه اقتراق شركت با مسؤوليت محدود و شركت سهامي: وجوه افتراق اين دو شرکت زیاد است . از جمله تغاوتهای شركت با مسؤوليت محدود و شركت سهامي عبارتست از : ۱- سرمایه شرکنهای سجامي به قطعات مساوي تفسیم مي‌شود ولي سرمایه شرکت. ‎sla‏ با مسقولیت محدود به قطعات مساوي تفسیم نشده و سهم‌الشرکه شرکاء بانگر میزا مشارکت آنهاست . ۲- شرکت سهامي شرکتي شکلاً تجاري است ولي شرکت با مسقولیت محدود موضوع تجاري مي‌باشد ۲- در شرکت سجامي انتقال سهام به راحتي امکان‌پذیر است ولی انتفال سهم‌الشرکه در شرکنهای با مسقولیت محدود مشروط به رضایت اکتربت شرکا است (عاده ۱۰۳ ق ۰ ت) > 5- در شركت با مسؤوليت محدود بر خلاق شرکت سهامي حداقل سرمایه پيش‌بيني نشذة است ۵- پرخلاف شركت سهامي براي تشکیل شرکت با مسئولیت محدود باید تمام سرمایه تأدیه و تسلیم شود (ماده ‎٩۳‏ ق . ت) - بر خلاف شرکت سهامي حتي دو شخص مي‌توانند شرکت با مسقولیت محدود تشکیل اسم شركت طبق ماده ۹۵ قانون تجارت در اسم شركت بايد عبارث «با مسؤوليت محدود» قيد شود و اسم شرکت نباید متضمن اسم هیچ یک از شرکا باشد. - اگر در اسم شرکت عبارت «با مسخولیت محدود» قید تشود شرکت در براپر اشخاص تالث شركتي تضامني محسوب می‌شود . - اكر نام شريكي در اسم شركت درج شود وي حكم شريك شركت تضامني را بيدا مي 5 تدايير قانوني حهث حفط حفوق اشخاص درشركت با مسؤوليت محدود:

صفحه 41:
حفوق تجارت ۲ ۱- در ماده ۱۱۵ ق ۰ ت ۰ براي كساني که شرکت با مسقولیت محدود را وسيله‌اي براي رسیدن به اهداق متغلیانهقرار مي‌دهند مجازات تعبین شده است. ۲ در ماده ۱۱۳ ق. ت . داشتن سرمایه احتياطي پراي شرکت با مسقولیت محدود ضروري ‎ests‏ ۳ اگر در اثر زان وارده نصف سرمایه شرکت از بین برود طبق ماده ۱۱۶ ق . ت . مي‌توان درخواست انحلال شرکت را نمود . شرایط تشکیل شرکت با مسؤوليت محدود ‎-١‏ بايد شركت نامهاي رسمي تنظيم ويه امضاي تمام شركاء برسد ‏در شرکت نامه بايد قيد شود كه سهم‌الشرکه که عیرنقدی هر کدام از شرکاه به چه میزان تفویم شده است . عدم ذكر اين نكته موجب بطلان قرار داد تلفي شده است (ماده ۱۰۰ ق ۰ © ‎OIG‏ ديگري که در شرکتنمه بایدقید شود عبارت است از سهم هر یک از شرکاء در سود و زيان: اين که سرمایه شرکت يرداخت شده است و اين كه مديران شرکت چه اختيراتي خواهند داشت . اسم شرکت از متدرحات شرکت‌نامه است . ‏سؤاك : آيا علاوه بر شرکتنامه وجود اساسنامه هم در شرکت با مسقولیت محدود ضروري است؟ ‏هر چند در مواد ۱۰۷ ۰ ۱۰۸ و ۱۱۱ قانون تجارت به اساسنامه شرکت با مسقولیت محدود اشاره شده ولي حقوقدان ها تتظیم آن را لازم تدانسته و در عمل براي اين نوع شركت اساسنامه تنظیم تمي‌شود . ‏۳- شرکت با مسقولیت محدود حداقل باید ۲ شریک داشته باشد و شركاء ممكن است. اشخاص حفيفي با حفوقي با تركيسي از هر دو باشد . در قانون تجارت حداکتر تعداد شرکاء تعیین نشده و لذا محدوديتي ندارد ‏چون اقلیت خاصي پراي شريك شدت در اين نوع شرکت وجود ندارد لذا اشخاص محجور تيز ميتوانند با واسطه نمايندكان قانوتي خود در اين نوع شرکت سهیم شوند. ‏؟- سرمايه شركت يا مسؤوليت محدود از سهمالشركه شركاء تشكيل ميشود . سرماية شركت ممکن است از آوره‌هاي نقدي با از آورده‌هاي غبرنقدی تشکیل شود ‏طبق ماده ‎٩٩‏ قانون تجارت شرکت با مسئولیت محدود وقتي تشکیل مي‌شود که تعام سرمایه نقدي تأدبه و سهم‌الشرکه غيرنقدي نیز تفویم و تسلیم شده باشد . در تفویم آورده- هاي غيرتقدي شركاء بايد دقت نمايند . اكر تفويم غيرواقعي باشد . شركاء نسبت به قيمتي كه در حين تشكيل شركت براي سهم‌الشرکه‌های غيرتفدي معین شده در مقابل اشخاص ثالث مسئولیت تضامتي دارند (ماده ‎٩۸‏ ق . ت) و از نظر جزايي نیز كساني که به وسیله متفليانه سهمالشركه غيرتفدي را بيش از قيمت واقعي آن تقویم کرده باشند ۰ به مجازات کلاه‌برداری محكوم خواهند شد (مادة ‎1١16‏ ف . ت) . ‏«مديريت شركت با مسؤوليت محدود».

صفحه 42:
حفوق تجارت ۲ نصب مدير طبق ماده ۱۰2 قانوت تجارت «شرکت با مسقولیت محدود به وسیله یک یا چند نفر مدیر مؤظف يا غير مؤظف كه از بين شركاء يا از خارج براي مدت محدود يا نامحدودي معين مي‌شوند,ادره مي‌گردد » منظور از مدير مؤظف يعني مديري كه دستمزد دریافت مي‌کند كه غالبا چنین است. درصدي ‎Ube JI‏ فروش درصد از سود سالانه - انتخاب مدير شرکت ممکن است ضمن شرکتنامه با اساسنامه یا پس از تنظیم اسناد مزيور ويا به موحب سند ديكري صورت گیرد هر چند معمولاً شرکا مدیر یا مدیرن را در ضهنٍ شرکننامه معین مي‌کنند که در چنین صورتي مدیر با مدیرات به تفاق آراء انتخاب مي‌شود - اگر مدیر در ضمن شرکتنامه معین نشده باشد انتخاب او به موجب سند ديگري می‌تواند به اکتریت آراء باشد. - تصميمكيري در خصوص انتخاب مدیر با مدیرانك شرکت مشمول ماده ۱۰۰ قانوت تجارت است - شرگاه مي‌توانند مدیر با مدیران را براي مدت معین با تامجدود انتخاب کنند . اكر براي مديريت مدتي تعبين نشود بايد قرض كرد كه مدير براي مدتي که شرکت به حباتش ادامه مي‌دهد انتخاب شده است. عزل مدير از ماده ‎٠١5‏ قانون تجارت جنين استنباط ميشود كه مدير شركت وكيل شركت است و على الاصول قابل عزل است . طبق ماده ‎٠١7‏ قاتون تجارت مدير يا هديرا شرکت را مي‌توان با رأي صاحبان اکتریت. سرمايه و بدون توجه به مدت مأموریت او عزل کرد عزل مدير به مانند استعفاي بىموقع مدير در شرايط خاص معکن است موجب مسقولیت. شركا يا مدير شود . اين مسؤوليت مشمول شرايط خاص حفوقي مدني اعم از مسؤوليت قراردادي و الزامات خارج از قرارداد ست اختيارات مدير اختيارات مدير در قبال اشخاص ثالث نامحدود است . ماده ‎٠١0‏ قانون تجارت مقر م يكند. مديران شركت كليه اختيارات لازمه را يراي نمايندكي و اداره شركت خواهند داشت . البته اين بدات معنا تيست كه همه اعمال مدير شركت را متعهد ميكند زيرا : ‎-١‏ ماده ‎٠١6‏ مذكور قابل اعمال نيست مكر آنكه مدير به نمايندكي شركت عمل كردة باشد. ؟- اعمال مادة ‎٠١0‏ موكول به اين أست كه شركت داراي اساسنامه بوده و در آن براي مدير محدوديتي درج نشده باشد .

صفحه 43:
حفوق تجارت ۲ ؟- اعمال مدير بايد در حدود موضوع شركت باشد و لذا اختيارات مدير در حدود موضوع شركت مطلق است نه خارج از آن - اگر اختيارات مدير يا مديران در اساسنامه محدود شده باشد و مدير يا مديرات آنها را رعایت نکنند شرکت و شرکا مسؤول انجام اين تعهدات نخواهند بود و خود مدير مسؤول أست. - اگر اساسنامه در مورد اختیارات مدیر ساکت باشد و به موحب قرارداد جداگانهاختیارات مدير محدود شده باشد و مدیر از حدود اختیارات قراردادي ‎GIS‏ شود در مقابل شرکت و شركاء مسؤول خواهد بود ولي نسيت به اشخاص ثالث بلا اتر است. مسؤوليتهاي مدير ‎-١‏ مسؤوليث مدني: به موجب قانون تجارت و به موجب قواعد عام ؟- مسؤوليت كيفري: يه موحب قانون تجارت و به موحب قواعد عام - مسؤوليت مدير به موحب قانون تجارت جنبة تضامتي دارد و خلاف قواعد عام مسئولیت. است و بايد در مورد خاص خود يعني موارد مندرج در ماده ‎٠١١‏ فى ..ت . اعمال شود سفال : با انجام يافتن وطیفه از جانب هر یک از مدیران موجب مسقولیت مدیر دیگر هم خواهد شد ؟ باسخ : جون مسقولیت مندرح در ماده ۱۰۱ ق . ت. یک نوع مسقولیت ناشي از خطا است. يس هر مدير تا زماتي كه خطا نكرده باشد مسؤول نخواهد بود - جز در فرض بطلا شرکت به سیب عدم رعايت مواد 97 و/9 قانون تجارت ‎٠‏ مسؤوليت مدني مدير در شركت با مسؤوليت محدود تابع قواعد عام است مثل تقسيم مناقع موهوم (ماده ‎1١6‏ ق . ت.) يا عدم تشكيل سرمايه احتياطي براي شركت (ماده ‎1١5‏ ق . ت .) - مسؤوليت جزايي مدير شركت با مسؤوليت محدود در ماده ‎1١0‏ قانون تجارت معين شده است هر جند اين مادة اختصاص به مديرات ندارد . «تصمیمات حمعي راجع شرکت با مسژولیت محدود» - تصميمات عادي شركت لز قبيل تصويب ترازنامه يا انتخاب مدير جديد و تصميم راجع به تفسیم سود به صورت شورايي اتخاذ مي‌شود . طبق ماده ۱۰۹ قانون تجارت «هر شرکت با مسقولیت محدود که عده شرکاي آث پیش از دوازده نفر باشد بايد داراي هیأت نظار بوده و هیأت مزیور لاقل سالي یک مرتبه مجمع عمومي شرکاء را تشکیل مي‌دهد » . - تصميمات عادي با رعایت ماده ‎1١7‏ قانون تجارت دارای اعتبار خواهد بود . - طبق ماده ۱۰۷ قاتون تجارت «هر یک از شرکاء به نسبت سهمي که در شرکت دارد + داراي راي خواهد بود . مگر اين که اساسنامه ترتیب ديگري مفرر داشته باشد ». - تصمیمات فوق‌العاده که عمدتا راجع تغيير اساسنامه شرکت است با رعایت ماده ۱۱۱ قانون تجارت معتبر خواهد بود .

صفحه 44:
حفوق تجارت ۲ نکته: هیچ اكثريتي از شركاء نميتواند تابعيت شركت را تفر دهد یا شریک را مجبور به ازدياد نسهمالشركه خود كند بلكه اين تصميمات بايد به اتفاق آراي شرکاه باشد (مواد ۱۱۰ و ۲ات سوال : آیا شرکاء با اکتریت آراء مي‌توانند در خصوص انتفال مرکز اصلي شرکت به یک کشور خارحي تصمیم‌گيري کنند ؟ باسخ : جون اين امر به منزله تغيير تابعيت شركت است يس بايد به اتفاق آراء در خصوص. ‎ol‏ تصميمكيري شود سؤاك : آيا شركاء با اكتريت آراء مي‌توانند شركت با مسؤوليت محدود را به شركت. تضامني تيديل كنند ؟ پاسخ : جون اين تصميم موجب افزايش تعهدات شركاء ميشود لذا بايد به اتفاق آراء در خصوص آن تصميمكيري شود . «نظارت بر شركت با مسؤوليت محدود» حق نظارت شركاء بر شركت و كنترل آن به تعداد شركاي اين نوع شركت بستكي دارد . آكر شرکت کمتر از سیزده عضو داشته باشد نظارت جنبة انفرادي دارد و اگر شرگاه بیش از دوازدة. عضو باشند از طريق هيأت نظار يه شركت نظارت ميتمايند الف) نظارت و کنترل فردي شرکاء هر يك از شركاء به تنهابي حق كنترل اعمال مدير شركت را دارد - اسنادي را كه هر شريك ميتواند از مدير يخواهد عبارتند از : ييلان و صورت دارايي ‎٠‏ ‏شریک نمي‌تواند مدارک ديگري مانند اسامي شرکاه را از مدیر درخواست کند مگر در اساسنامه شرکت پيش‌بيني شده پاشد . - اگر مدیر شرکت از قبول درخواست مشروع شریک خودداري کند مسقول است ولي در قانون براي جنين فرضي مسقولیت كيفري بيشبيني نشده است (ماده ۱۰۹ و ۱۷۰ قانون تجارت) . ب) نظارت و کنترل توسط هبأت نظار - اگر شرکت بیش از دوازه شريك داشته باشد بايد براي آن هیأت نظار تعبین کرد . - هیأت نظار توسط اولین مجمع عمومي شرکاء پس از تشکیل شرکت معین مي‌شود - اگر شرکاه هیأت نظظر انتخاب نکنند هر گونه تصمیم ايشان که در صلاحیت هیأت مزنور است باطل مي‌باشد . - اعضاي هیأت نظار لااقل سه نفر از شركا خواهند بود . - طبق ماده 176 قانون تجارت اولين قيأت نظار براي يكسال انتخاب خواهد شد . اختبارات هیأت نظار براساس ماده ۱۰۹ و۱3۸ قانون تجارت صلاحیت هیأت نظار به قرار ذيل است : (- تحفیق درباره رعایت مفاد مواد ‎٩7‏ و ‎٩۷‏ قانون تجارت ‏ ۲- بررسي و تدقیق در دفاتر و صدوق و کلیه اسناد شرکت .

صفحه 45:
حفوق تجارت 7 ؟- دادت كزارش سالانه به مجمع عمومي . ۶- در صورت امنناع مدير يا مديران از دعوت شركاء جهت اتعقاد مجمع عمومي , ارسال دعوتنامه تشكيل مجمع عمومي براي شركاء . مسژولیت هبأت نظار - طبق ماده ۱۳۷ قانون تجارت مسژولیت نظار متكي بر خطاست و هر عضوي از هیأت فقط به علت خطاي خودش مسقول است و مسقولیت تضامني وجودندارد - مسئولیت اعضاي هبأت نظار هم در مغابل شركاء و هم در مفابل اشخاص ثالث قابل طرح «حيات مالي شركت با مسژولیت محدود» منع صدور سهام - قر جند شركت با مسؤوليث محدود جزء شركتهاي سرمایه است ولي قانونگذار براي شخمیت شرکای آن اقمیت قانل شده است . لذا انتغال سهمالشركه هر شريك بدون رضایت اکتریت شركاي ديكري ممكن نيست و نيز طبق ماده ‎٠١7‏ قانون تجارت سهمالشركه شركا را تعي‌توان به شكل اوراق تجارتي قابل تقل و اتتقال اعم از با اسميابي و غيره در أورد - عدم رعايت ماده ‎٠١7‏ ق . ت مجازات كيفري ندارد ولي موحب مسؤوليت مدني است و صدور سهام در جنين شركتي باطل است . وضعيت حسابهاي شركت - شركت يا مسؤوليت محدود همه ساله بابد يك صورت دارايي و یک بیلان تتظیم کند - عدم تنظيم صورت دارابي جرم نيست ولي جعل آن موحب مسؤوليت كيفري است : (يند ع ماده 116 قاءت) حداقل سالي يك بار بايد حسابهاي شركت به نظر شركاء برسد و تصويب شركاء به حسابهاي شركت قطعيت مي‌بخشد مگر بطلان آنها ثابت شود شكل انتغال سهم‌الشرکه براي نتفال ارادی سهم‌الشرکه علاوه بر این که اکتریت شرکاي شرکت باید مواقفت کنند بر طبق ماده ۱۰۳ قانون تجارت بايد سند رسمي هم ميان شريك و منتفل اليه تنظيم شود تفسيم منافع شركت - طبق ماده ۱۰۸ قانون تجارت تقسيم مناقع تابع مقررات مذکور در اساسنامه شرکت است و در غیر این صورت به نسبت سهم‌الشرکه شرکاء به عمل خواهد آمد . - سود يايد قابل تفسيم باشد تا بتوان ميان شركاء تفسيم تمود و آن هنگامي است که ‎Olle‏ شركت در قسمت دارابي مبلغي بيشتر از مبلغ مندرج در قسمت بدهي شرکت را تشان بدهد

صفحه 46:
حفوق تجارت ۲ - تفسیم سود موقوم ممنوع است و براي مدیرات ایجاد مسقولیت كيفري مي‌کند (ماده ‎No‏ 3 تغبير سرمايه شركت - تفيير سرمايه ممكن است به صورت كاهقش يا افزايش ياشد - حون تغيير در سرمايه از موارد تغيير در اساسنامه است يس بايد اكثريت عدي و مبلفي ماده ۱۱۱ قانون تجارت با آن موافق باشند - اكر تفيير سرماية در قالب اقرايش آن باشد جون مشمول مادة 117 قءت. ميشود يس بايد همه شركاء موافق باشند مكر آن كه افزايش سرمايه از طريق مراجعه به أشخاص جديد ‎vires‏ - اگر شرکاه تصمیم به کاهش سرمایه بگیرند به حفوق طلیکاران شرکت لطمه مي‌زنند و بر خلاف شرکت‌های سهامي در شركت‌هاي با مسئولیت محدود راهکاری براي حفظ حفوق طلبکاران پيش‌بيني تشده است . «انحلال شرکت با مسژولیت محدود» علل انحلال عام : عللي است که در هر قسم شرکت موجب انجلال مي‌گردد منل پایان مدت شرکت با ورشكستگي شرکت خاص : عللي است که بطور خاص موحب اتحلال شرکت با مسقولیت محدود می‌شود که در بندهاي ب وج ود ماده 115 قانون تجارت آمده است . - پس از انحلال شرکت باید مرحله تصفیه انجام شود . - تصفیه به عهده مدیرات شرکت است مگر این که اساسنامه طریق دیگري پيش‌بيني کرده باشد (ماده ۳۱۳ ق . ت) - متصدي تصفیه وقني حق صلح و تعبین داوردارد که اساسنامه با مجمع عمومي شرکت. این حق را به او دده باشد (ماده ۳۱۶ ق ۰ ت)) - تفسيم دارايي شركت ميان شركاء وقتي ممکن است که سه مرتبه در روزنامه رسمي و يکي از جراید اعلان شده باشد . تخلف از اين امر موحب مسؤوليت متصديان تصفيه در براير طلبكاران شرکت مي‌شود شرکت تضامني تعریف : این شركت در ماده 117 قانون تجارت تعريف شده است . طبق ماده مزیور شرکت. تضامني شركتي است که در تحت اسم مخصوصي براي امور تجارتي بین دو با چند نفر ,با مسقولیت تضامني تشکیل مي‌شود و اگر درايي شرکت براي تأديه تمام قروض شركت كافي نباشد . هر یک از شرکاه مسقول پرداخت تعام قروض است .

صفحه 47:
حفوق تجارت ۲ شركاي شركت : شركاي شرکت تضامني حداقل دو شخص اعم از حقيفي يا حفوقي يا تركيبي از هر دو ميتواتند باشند و حداكثري در قانون بيشبيني نشده است . بر خلاق حفوق قرانسه در حفوق ايرات صرف شراكت در اين نوع شركث موجب تاجر شدن شخص ‎Sint‏ ‏وضعیت حفوقي شرگاء: شركاي شرکت تضامني داراي شخصيت حفوقي مستفل از شرکت بوده و دارايي شرکاء از درايي شرکت جدا است . میزان مسؤوليت شرکاه: مسقولیت شرکا در شرکت. تضامني است البته طلیکاران شرکت وقتي حق رجوع به شرگاه را درند که به شرکت رجوغ کرده و طلبشان پرداخت نشده و شرکت منحل شده باشد (ماده ۱۳۶ قانون تجارت) . مسقولیت شریک جدید الهرود به شرکت تضامني و شريكي که از شرکت خارح مي‌شود در ‎dale‏ ۱۳۵ قانون تجارت پیش‌بینی شده است . انتفال سهمالشرکه : طبق مادة ۱۲۳ قانون تجارت سهمالشركه قابل انتفال نيست مكر با رضایت همه شرکاء لذا سهم الشرکه شرکاي شرکت تضامني نمي‌تواند به صورت سهام قابل انتفال در آيد سؤاك : اكر شريك شركت تضامني فوت شود آيا ورئه به نسبت سهمالارث خود در شركت. شریک خواهند شد ؟ پاسخ در ماده ۱۲۹ قانون تجارت آمده است . طبق این ماده حق مادي متصل به سهم: الشركه ‎٠‏ بطور قهري ‎٠‏ به ورنه منتفل مي‌شود ولي حق شریک بودنا در شرکت منوط به رضایت سایر شرکاء و مواققت ورنه است . سرمايه شركت : آورده شرکا اعم از نقد يا غيرنقد . سرعایه شرکت را تشکیل مي‌دهد . شركاء بايد هر آوردهاي كه تعهد كردهاند به شركت بياورند و الا شرکت تشکیل نمي‌شود (ماده ۸ قانون تجارت) اگر آورده شريكي غبرنقد باشد باید تقویم شود . تفویم آورده غیرنقد در شرکت تضامني تابع هیچ‌گونه تشریفات و محدوديتي نیست . میزان سرعایه در شرکت‌هاي تضامني حداقل و اکتر دارد اسم شرکت: طبق ماده ۱۱۷ قانون تجارت در نامگذاري شرکت تضامني باید به نکات ذیل توحه شود ز ۱- عبارت «شرکت تضامنی» در اسم شرکت ذکر شود ؟- اسم تمام شركا در اسم شركت بيايد ۳ اگر درج نام شرکاء مقدور نيود يا شركاء نميخواستند جنين كنند بايد حداقل اسم يكي از شركاء در اسم شركت ذكر شده و براي يفيه از عبارتي جون و شركا يا دوستان و استفادة شود . - اكر شريكي كه نام أو در نام شركت آمده قوت كند يا از شركت خارح شود بايد ناش از تام شرکت حذق شود .

صفحه 48:
حفوق تجارت ۲ موضوع شرکت: شرکت تضامني باید براي انجام امور تجارتي تشکیل شود (ماده ۱۱۲ قانون تجارت) موضوع شرکت ممکن است یک امر تجارتي یا چند عمل تجارتي مرتبط با هم باشد. تشریغات تشکیل شرکت تضامتي ۱- طبق قانون ثبت , شرکتنامه با اساسنامه شرکت باید به موحب سند رسمي باشد و ال شرکت ابجاد تمي‌شود . ۲- شرکتنمه با اساسنامه باید به اعضای تعام شرکاء برسد . ؟- شركاء تمام سرمايه نفدي را يرداخت وغيرتفدي را تفويم و تسليم كنتد . ‎Sly -۶‏ داشتن شخصیت حفوقي , نيازي به تبت شركت نيست . ‏انتخاب مدیر شرکت: طبق ماده ۱۲۰ قانون تجارت در شركت تضامني شركاء بايد لااقل يك نفر أز ميان خود يا خارج به سمت مديري معين نمايند . ‏- شركاء ميتواتند يك يا جند مدير براي اداره شرکت انتخاب کنند . ‏- مدير يا مديران ممكن است از أشخاص حقيفي يا حفوقي باشد ‏- مدير يا مديران با اتفاق آراي شركاء اننخاب ميشوتد مكر اين كه شركاء در شركتنامة يا اساسنامه . خلاف آنرا پيش‌بيني کرده باشند. ‏مدت مديريت: قانون تجارت در اين بارهمقرراتي ندارد پس طبق اصول کلي , مدت مدبریت. ممكن است در اساسنامه يا شركتنامه بيشبيني شود و نيز با فوت . حجر. ورشكستكي . عزل با استعفا . مأموربت مدیر به اتعام رسد ‏اختيارات هديرة مدير نماينده و وكيل شركت است . مسؤوليت مدير در برابر شركاء همان است كه وكيل در مقابل موكل دارد . ممكن است حدود اختيارات مدير مشخص شود ويا داراي كليه اختيارات لازم براي اداره شرکت باشد. ‏سؤاك : اكر اشخاص ثالث شركت معامله كنند و اختلاقي بروز نمايد اشخاص ثالث عليه جه شخصي بايد اقامه دعوي كنند ؟ ‏يايد ماده 171 9 ۵۱ قانون تجارت را ناظر به وقتي بدانیم که شرکت منحل شده است و در ‎olay‏ حیات شرکت , مدیر را نماینده شرکت تلفي کنیم. ‏پيشتهاد: بهتر است کساني که مي‌خواهند با شرکت تضامني معامله کنند ابتدا > اساسنامه با شرکننامه را مطالعه کنند چوت اگر مدیر خارج از حدود اختیارات معامله کند. شرکت و شرگاه در مقابل اشخاص تالث مسقول نبستند. ‏سؤال: اكر مدير شركت مرتكب تفصير شده و در اثر خطاي او به شرکت زیان برسد چه كسي براى احفاق حفوق شرکت مي‌تواند عليه مدير اقامه دعوي كند ؟ در پاسخ بايد ؟ زير را در نظر كرقت

صفحه 49:
حفوق تجارت ۲ مدير خاطي بر كنار شده و مدير جديد متصوب كشته و او ميتواند به تمايتدكي از شرکت. اقامه دعوي کند. مدير خاطي همجنان مدير شركت است همه شركاء ميتوانند يه تمايندكي از شركت عليه مدير عارض شوند أكر همه شركاء تمايلي به اقامه دعوي نداشته باشند. در فرض ياقي بودن مدير خاطي در مديريت شريك ناراضى موتواند ضر يا زيان خود را مطالبه كند و امكان اقامه دعوي علية مدير به نمايندگي شركت وجود تدارد . انتغاد : قانون تجارت در خصوص موضوعاتي جون حق اطلاع شريك از وضع شركت و نحوة. اجراي اين حق . دخالت شرکاه در اداره شركت . تشكيل مجمع شركاء . ميزان رأي هر شريكى ساكت است و بايد به كمك كرفتن از اصول كلي به ياسخ رسيد تفسیم سود و زبان شركت: جنانكه كفته شد در بسياري از موارد مفررات ناقص است از جمله در مورد شرایط و زمان تهیه بیلان شركت و تأبيد شركاي شركت تضامني مقرراتي وحود ندارد طبق قواعد كلي به نظر ميرسد بيلان شركت بايد سال به سال تهيه شده و به تأبيد كليه شركاء برسد تا معتبر تلقي شود در مورد نحوة تقسيم سود و زيان شركاء با توافق تصميمكيري ميكتند جون شركاء در برابر طلبكاران شرکت مسژولند لذا در مفررات چيزي در مورد کنر گذاشتن ذخیره احتياطي دیده نمی‌شود انحلال شرکت: شرکت تضامني مانند سایر شرکتها , تحت شرایط عام حفوق شرکنها , منحل می شود. اگر شرکت تضامني ورشکسته و منحل شود ملازمه با ورشکستگي شرکاء ندارد و ورشكستگي شرکاء هم موحب ورشكستگي شرکت نمي‌شود هر چند ممکن است منجر به انحلال شرکت گردد. - انحلال شرکت , تصفیه اموال و تفسیم باقي مائدة آن در ميان شركاء را در بى دارد. - يس از ختم تصفيه أكر ‎plas‏ ديون شركت تضامني يرداخت نشده باشد طلبكاران شرکت. حق رجوع به تمام شركاء را به نجو تضامن دارند. شركت نسبي تعریف : طبق ماده ۱۸۳ قانون تجارت . شرکت نسبي شركتي است که براي امور تجارتي در تحت اسم مخصوصي بین دو با چند نفر تشکیل و مسقولیت هر یک از شرکاه به نسبت سرمايهاي است كه در شركت گذاشته اند وحوه اشتراك شركت نسبي و تضامني: در موضوعات زير شركت تسبي ‎byte J‏ شركت تضامني تبعيت مي‌کند. ‎-١‏ زمان تشکیل شرکت. ‏۲- نجوة تفسیم سود ‏۲- مدبریت شرکت: ‏- تقويم سهمالشركه غيرنقدي

صفحه 50:
حفوق تجارت ۲ ه- انتقال سهمالشركه به ديكران 7- موارد اتحلال شركث ۷ تبدیل شرکت. ۸ تقییر شریکٍ - رجوع طليكاران شرکت به شرکاء ‎-٠١‏ تشكيل شركت براي امور تجارتي ۱۱- مسقولیت شخص جدید ورد به شرکت. ۲ مسقولیت شريكي که سهم‌الشرکه خود را واگذار کرده در موضوعات مذکور , مقررات شرکت تضامني بر شرکت نسبي نیز حاکم است. ويژگي‌های حاص شرکت نسبي : الف) مسقولیت شرکاء : برخلاف شرکت تضامني در شرکت نسبي , مسقولیت هر شریک به نسبت سهم‌الشرکه او به کل سرمایه شرکت است . ب) اسم شرکت : طبق ماده ۱۸۶ قانون تجارت , در اسم شرکت نسبي عبارت «شرکت نسبی» و للاقل اسم یک تفر از شرکاء بید ذکر شود . در صورتي که اسم شرکت مشتمل بر اسامي ‎alas‏ شرکاء نباشد , بعد از اسم شریک با شركايي که ذکر شده ۰ عبارتي از قبيل « و شرکاء» ضروري استٍ سوال : اگر در اسم شرکت تسبي عبارت «شرکت تسبی» درج نشود تکلیف چیست ؟ با اخذ وحدت ملاک از ماده ۹۵ قانون تجارت به نظر مي‌رسد شرکت ۰ تضامني محسوب و تابع مفررات آن خواهد بود شرکت مختلط عيرسهامي تعریف: طبق ماده ۱۶۱ قانوند تجارت مختلط شرکت عبرسهامي شركتي است که براي امور تجارتي در تحت نام مخصوصي بين يك با چند تفر شریک ضامن و یک با چند تفر شریک با مسؤوليت محدود . يدون انتشار سهام ۰ تشکیل می‌شود فایده شرکت براي شركاي با مسوولیت محدود: اين اشخاص که نمی‌خواهند خود تجارت کنند ولي قصد سرمايهگذاري تجاری دارند می‌توانند بي‌آنکه اشخاص ثالث از اين اقدام نها آگاه شوند به کار تجاري بیردازند فایده شرکت براي شرکاي ضامن: كساني که مي‌خواهند تجارت کنند و به دنب سرمايهاتد اين امكان را مي‌بابندبدون که دیگران در کارشان دخالت کنند شركاي شركت این شرکت حداقل از دو شریک تشکیل مي‌شود که يكي شريك ضامن و ديكري شريك با مسقولیت مجدود است. - هيج يك از شركاء به صرف شراكت در اين نوع شرکت تاحر محسوب نمي‌شوند . - وضع شريك ضامن در شركت مانند وضعيت شريك در شركت تضامني است .

صفحه 51:
حفوق تجارت ۲ - شريك يا مسؤوليت محدود به ميزان آورده به شركت قبول مسؤوليت مي‌کند. - اگر اسم شریک با مسقولیت محدود در اسم شرکت بيايد شريك ضامن محسوب مي- شود . همچنین طبق ماده ۱۶۲ قانون تجارت اگر شریک با مسقولیت محدود معاملهاي براي شركت كند . در مورد تعهدات ناشی از آن معامله در مقابل طرف معامله , حکم شریک ضامن را خواهد داشت , مگر اين که تصریح کرده باشد معامله را به سمت وکالت از طرف شرکت. انجام مي‌دهد انتقال سهمالشرکه : ‎sly‏ انتفال سهم‌الشرکه ۰ شركاء بايد رضايت سایر شرکاء را کسب کنند. انتقال سهمالشركه شریک ضامن بدون رضایت دیگر شرکاه به هیچ وحه مور نیست و در مورد شريك با مسؤوليت محدود , ضمانت اجراي انتغال سهم‌الشرکه بدون رضایت دیگر شرکاء در ماده 154 قانون تجارت بيشبيني شده است ۰ اين ضمانت اجرا قابل انتقاد است زيرا منتقلالیه علي‌رغم اين که شریک است اما هیچگونه حفي در ادره شرکت و نظارت بر امور آ ‎solu‏ سرمایه شرکت : سرمایه شرکت ميتواند آورده غيرنفدي يا نفدي باشد و حداقلي در قانون براي آن بيشبيني تشده است . در صورتي كه آورده غيرنقد باشد بايد تفويم شود اسم شركت : طبق ماده 151 در اسم شركت مختلط غيرسهامي بايد عبارت «شركت مختلط» و لااقل اسم يكي از شركاي ضامن قيد شود اكر شركاي ضامن متعدد باشند تيازي به ذكر تام تمام ايشان يا آوردن عباراتي نظير «و شرکاه» نیست . اگر اسم شریک با مسقولیت محدود در نام شرکت ذکر شود او شریک ضامن تلقي خواهد. مدیریت شرکث : در شرکت مختلط غيرسهامي , ادارة شرکت توسط شرکاي ضامن به عمل آمده و شرکاي با مسقولیت محدود از دخالت در اداره شرکت منع شده‌اند .(ماده ‎VEE‏ ‏قانون تجارت) برخلاق شركت‌هاي تضامني (ماده ۱۳۰ ق ۰ ت) در شرکت مختلط غبرسهامي امکان انتخاب مدیر خارج از شركاي ضامن وجود ندارد زب همکن است شرکاي با مسقولیت محدود در اکتریت بوده و مدبری خارح از شرکت را بر شرکای ضامن تحمل کنند . طبق ماده ۱2۱۷ قانون تجارت هر چند شریک با مسقولیت محدود از ادره شرکت منع شده است ولي حق نظارت و اطلاع از وضع شرکت رادار . نحوه تصميمكيري جمعي شركاء: در ابن مورد قانون تجارت ساکت است و خلاءهاي قانوني را مي‌توان با اساسنامه و قرارداد شرکت جبرا كرد مانند دعوت از شركاء زمان تأبيد حسايهاي شركت ؛ نحوة رأككيري و .... تفسیم سود و زبان : تفسیم سود مطابق با شرکننامه با اساسنامه به عمل مي‌آید ودر صورتي كه در مفاد مذكور ييشبيتي لازم نشده باشد با اخذ وحدت ملاك از ماده ۱۱۹ قانون تجارت تفسیم سود به نسبت آورده شرکاه خواهد بود . تفسيم زيان نيز به شرح مذكور است .

صفحه 52:
حفوق تجارت ۲ انحلا شركت : انحلال شركت مختلط غيرسهامي و نتايج انحلال آن به مانند مفرراتي است که در شرکت تضامني مطالعه شد شرکت مختلط سهامی تعريف : طبق ماده 177 قانون تجارت . شرکت مخنلط سهامي شركتي است که در تحت اسم مخصوص بين يك عده شركاي سهامي ويك يا جند نفر شريك ضامن تشکیل مي‌شود : اسم شركت : مطابق ماده 175 قانون تجارت در اسم شركت بايد عبارت «شركت مختلط» و لااقل اسم يكي از شركاي ضامن قيد شود چون نامگذاري شرکت مختلط سهامي و غبرسهامي به مانند هم بوده و نمي‌توان نوع شرکت را تشخیص داد برخي پیشنهاد کرد‌اند که پس از عبارت «شرکت مختلط» کلمه «سهامی» هم اضاقه شود تشکیل شرکت : برخلاق شركتهاي مختلط غيرسهامي که بیشت تابع مفررات شركنهاي تضامني بودند شرکت‌هاي مختلط سهامي بیشتر تابع مقررات شرکت‌هاي سهامي هستند. (ماده ۱۷۲ ق .ت) شركاي شرکت : اين نوع شركت مركب از دو نوع شريك يعنى شريك ضامن و شریک سهامدار ست . شريك صامن تابع مقررات شركت تضامني و شركاي سهامدار تابع مقررات شركت سهامي هستند مكر در مواردي كه قانون مقررات خاصي بيشبيني كرد باشد . هبات نظار: چون ممکن است تعداد شركاي شرکت زیاد باشد براي شركت مختلط سمامي هیأت نظار پيش‌بيني شده است که در حفیقت کار بازرسها را در شرکت سهامي به عوده دارد(ماده ۱9۵ ق . تد) ‏ مدیریت شرکت : طبق ماده ۱۶ قانون تجارت مدیریت شرکت مختلط سهامي به عهده شريك يا شركاي ضامن است و شركاي سهامدار حق دخالت در اداره شرکت را تدارتد مجامع عمومي : در مقررات مربوط به شركت مختلط سهامي . در مواردي اشارة به مجامع عمومي شده است كه تابع مفررات مربوط به شركتهاي سهامي است بطلان شركت : در صورت عدم رعايت مقررات مريوط به يرداخت حداقل سهام . ممنوعيت. صدور ستهام يا تصديق موقتي : تحويل سرمايه غيزتفدي و عدم رعايت مفررات مربوط به تعویض گواهي‌نامه موقت سهام با وراق سمام با نام با ي‌نام , شرکت باطل است , لکن. شركاء نمىتوانتد در مفايل اشخاص ثالث به اين بطلات استناد تمايند . ‎ulus‏ که بطلان مستند به عمل آنها است در مقابل شرگاه و اشخاص ثالت نسبت به خسارات ناتی از بطلات : متضامتا مسقول هستند ‏انحلال شرکث : شرکت مخنلط سهامي در موارد زیر منحل مي‌گردد 1 انجام مقصود شرکت یا غبرمعکن شدن آن

صفحه 53:
حفوق تجارت ۲ ۲- اتقضاي مدت ؟- ورشكستكي - تصميم مجمع عمومي (در صورت تصريح به آن حر أساستامة). ۵- تصمیم مجمع عمومي و رضایت شرکاي ضامن 7- در صورت فوت با محجوریت يكي از شرکاي ضامن (به شرظ تجویز اساسنامه به انحلا شرکت در اين كونه موارد) شرکت تعاوني تاریخچه : نوضت تعاوني در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان شکل گرفت و به تدریج به عنوات یک فکر احتماعي اصلاح طلبنه در ‎Las‏ ذیرفته شد مفررات حاكم: شركتهاي تعاوني در ابتدا مشمول مفررات قانون تجارت از ماده ۱۹۰ تا 5 بودند . در سال +176 قانون شركتهاي تعاوني به تصويب رسيد . اين قانون در سالهاي 1765 و1705 بطور جزئي اصلاح شد . بس از انفلاب ۱۳۵۷ ۰ مالکیت تعاوني در کنار مالکیت. خصوصي و دولتي در قانون اساسي وارد شد و در سال ۱۳۷۰ قانونك بخش تعاوني اقتصاد از تصویب مجلس گذشت تعريف: طبق ماده ” قانون شركت هاي تعاوني شركت مزيور مركب از أشخاص حفيقي يا حفوقي است كه به منظور رفع نيازمنديهاي مشترك و يهبود وضع اقتصادي و اجتماعي از طريق خودياري متفابل و همكاري آنان موافق اصولي كه در اين قانون مصرح است تشکیل می‌شود . در ماده / قانون بخش تعاوني اقتصاد تنها اشخاص حفيقي به عنوان عضو شرکت. تعاوتي شناسابي شدند . بس شخص حفوقي نميتواند عضو شرکت تعاوني باشد . تشكيل شركت تعاوني : در قاتون تجارث شركت تعاوني شكل خاصي نداشت ولي در قانون بخش تعاوني اقتصاد سال +150 قالب اين شركت به شركتهاي سهامي نزديك شد طبق اين قانون شركت تعاوني لزوما يايد تابعيت ايران را داشته و مطابق با مقررات قاننا بخش تعاوتي اقتصاد تشكيل شده و به ثبت برسد. شركت تعاوني در صورتي تاجر است كه به امور تجارتي بيردازد . اهداف برخي از اهداف بخش تعاون عبارث است از : ‎-١‏ ايجاد كار براي رسيدن به اشتغال كامل ؟- قرار دادن وسابل كار در اختيار نيروي كار ؟- جلوكيري از تمركز ثروت و تحفق عدالت اجنماعي 5- جلوكيري از كارقرما شدن دولث ۵- بهره‌برداري مستفیم از کار *- پيشگيري از اتحصار . احنکار و تور ۷- توسعه فرهنگ تعاون بين مردم

صفحه 54:
حفوق تجارت ۲ اعضاي شرکت : عضو شرکت تعاوني باید شخص حفيفی باشد و حداقل اعضاي یک شرکت تعاوني نبید از هفت تفر کمتر باشند . هر عضو بدون در نظر گرفتن میزان سهم فقط داراي یک رأي است اركان شركت : طبق ماده 79 قانون بخش تعاوني اقتصاد , شركتهاي تعاوني براي اداره امور خود داراي مجمع عمومي . هیأت مدبره و بازرسي است. اقسام شرکت تعاوني : در قانون تجارت شركتهاي تعاوني به تولید و مصرف تفسیم شده‌اند ولي در قانون بخش تعاوني اقتصاد تعاوني‌ها ممکن است توليدی با توزيعي باشند و تعاوتیهای مصرف از اقسام تعاوتيهاي توزيع قرار گرفته‌اند ‏ لبته ممکن است شرکت تعاوني چند منظوره باشد تعاوني تولید در امور توليدي فعالیت مي‌کند مانند کشاورزی ۰ شیلات , دامداري و تعاوني توزیع نیز مشاغل توليدي و با مصرف کنندگات عضو خود را در چهارجوب مصالح عمومي وبه منظور کاهش هزینه و قيمت‌ها تأمین مي‌نماید مانند عاوني مسکن اتحاديه‌هاي تعاونی: اتحادیه‌هاي تعاوني با عضویت شرکنها و تعاوني‌هايي که موضوع فعالیت آنها واحد است تشکیل شده و داراي شخصيت حفوقي مستفل است ‎sly)‏ مطالعه بيشتر در خصوص شركتهاي تعاوني مراجعه كنيد به كتاب حقوق تعاونيها توشته دكتر حستي از انتشارات سمت) .

نم آیا میدانستید با عضویت رد سایت زجوه بان میتوانید هب صورت رای گان زجوات و وهن ن سواالت دا ش گاهی را دانلود کنید ؟؟ فقط کافیه روی لینک زری رضهب زبنید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ورود هب سایت زجوه بان ‏Jozveban.ir ‏telegram.me/jozveban ‏sapp.ir/sopnuu ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﻣﻨﺒـــﻊ درس :ﮐﺘـــﺎب ﺣﻘـــﻮق ﺗﺠـــﺎرت – ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺟﻠـــﺪ اول و دوم ﻧﻮﺷـــﺘﻪ دﮐﺘـــﺮ درﺑﻴﻌﺎ اﺳﮑﻴﻨﯽ اﻧﺘﺸﺎرات ﺳﻤﺖ. اهﻤﻴﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ اﻣــﺮوزﻩ ﺑﺨــﺶ ﻋﻈﻴﻤــﯽ از ﻓﻌﺎﻟﻴــﺖ هــﺎﯼ اﻗﺘــﺼﺎدﯼ و ﺑﺎزرﮔــﺎﻧﯽ را ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑــﺮ ﻋﻬــﺪﻩ دارﻧــﺪ .اﺷــﺨﺎص ﺑــﻪ دﻟﻴــﻞ ﻣﺰاﯾــﺎﯼ ﻓﺮاواﻧــﯽ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ دارﻧــﺪ ﺗــﺮﺟﻴﺢ ﻣﯽ دهﻨﺪ در ﻗﺎﻟﺐ اﯾﻦ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺰاﯾﺎﯼ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﻣﻮارد زﯾﺮ اﺳﺖ: -١ﻓﺮاهﻢ ﻧﻤﻮدن ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ -٢ﺗﺠﻤﻊ ﺗﺨﺼﺼﻬﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن -٣ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑــﻪ دﻟﻴــﻞ ﻣﺰاﯾــﺎﯾﯽ ﮐــﻪ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ و ﻓﻌﺎﻟﻴــﺖ در ﻗﺎﻟــﺐ ﺁن دارد اﻣــﺮوزﻩ دوﻟﺘﻬــﺎ ﻧﻴﺰ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎدﯼ ﺧﻮد را در ﻗﺎﻟﺐ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دهﻨﺪ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﻬﻤﺘـــﺮﯾﻦ ﻗـــﺎﻧﻮن راﺟـــﻊ ﺑـــﻪ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﻗـــﺎﻧﻮن ﺗﺠـــﺎرت ﻣـــﺼﻮب ١٣١١اﺳـــﺖ ﮐـــﻪ اﺳــﺎس ﺣﻘــﻮق ﺗﺠــﺎرت اﯾــﺮان را ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ دهــﺪ و ﺑــﺎب ﺳــﻮم اﯾــﻦ ﻗــﺎﻧﻮن از ﻣــﺎدﻩ ٢٠ﺗــﺎ ٢٢٢ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ اﺧﺘﺼﺎص دارد. در ﺳــﺎل ١٣٤٧ﻻﯾﺤــﻪ ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ اﺻــﻼح ﻗــﺴﻤﺘﯽ از ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﺑــﻪ ﺗــﺼﻮﯾﺐ رﺳــﻴﺪ ﮐــﻪ ﻣﻮاد ﺁن ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﺎدﻩ ٢١ﺗﺎ ٩٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﮔﺮدﯾﺪ. از دﯾﮕــﺮ ﻣﻘــﺮرات ﻣﺮﺑـــﻮط ﺑــﻪ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻗـــﺎﻧﻮن ﺛﺒــﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﺳـــﺖ ﮐــﻪ در ﺳـــﺎل ١٣١٠ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺐ رﺳﻴﺪﻩ اﺳﺖ و ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮاد ﺁن در ﺳﺎل ١٣٦٢اﺻﻼح ﮔﺮدﯾﺪ. ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﻌــﺎوﻧﯽ هــﺮ ﭼﻨــﺪ اﺑﺘــﺪا ﺗــﺎﺑﻊ ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﺑﻮدﻧــﺪ وﻟــﯽ ﺑﻌــﺪهﺎ ﻣﻘــﺮرات ﺧــﺎص ﺑـــﺮاﯼ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﻌـــﺎوﻧﯽ ﺗـــﺼﻮﯾﺐ ﺷـــﺪ .اﮐﻨـــﻮن اﯾـــﻦ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗـــﺎﺑﻊ ﻗـــﺎﻧﻮن ﺑﺨـــﺶ ﺗﻌـــﺎوﻧﯽ اﻗﺘﺼﺎد ﺟﻤﻬﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﻣﺼﻮب ١٣٧٠ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ دوﻟﺘــﯽ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﮐــﺎر ﺗﺠــﺎرت ﻣــﯽ ﭘﺮدازﻧــﺪ داراﯼ ﻗــﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘــﺮرات ﺧــﺎص ﻣــﯽ ﺑﺎﺷـــﻨﺪ .ﻋـــﻼوﻩ ﺑـــﺮ ﻗـــﻮاﻧﻴﻦ ﻣـــﺬﮐﻮر ﻗـــﻮاﻧﻴﻦ ،ﺁﺋـــﻴﻦ ﻧﺎﻣـــﻪ و ﻧﻈﺎﻣﻨﺎﻣـــﻪ هـــﺎﯾﯽ ﻧﻴـــﺰ در ﻣـــﻮرد ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﻄﻮر ﻣﺘﻔﺮق وﺟﻮد دارد. ١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﭘﻴــﺸﻨﻬﺎد :ﺑﻬﺘــﺮ اﺳــﺖ ﻣﺠﻤــﻮع ﻣﻘــﺮرات ﻣﺮﺑــﻮط ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ در ﻗــﺎﻧﻮن واﺣــﺪ ﺟﻤﻊ ﺁورﯼ ﺷﻮد. اﻧﻮاع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ را ﺑــﺎ ﺗﻮﺟــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻴــﺰان ﻣــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﮐــﺴﺎﻧﯽ ﮐــﻪ در ﺁن ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔــﺬارﯼ ﻧﻤﻮدﻩ اﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﮐﺮد: -١ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ -٢ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ اﺷﺨﺎص -٣ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑـــﻪ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ اﻃـــﻼق ﻣـــﯽ ﺷـــﻮد ﮐـــﻪ ﻣـــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷـــﺮﮐﺎﯼ ﺁن ﻣﺤــﺪود ﺑــﻪ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ اﯼ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺁوردﻩ اﻧــﺪ و ﻟــﺬا اﻋﺘﺒــﺎر ﭼﻨــﻴﻦ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﺑــﻪ ﻣﻴﺰان ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد. ﺷـــﺮﮐﺖ هـــﺎﯼ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ و ﺑـــﺎ ﻣـــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤـــﺪود از اﻗـــﺴﺎم ﺷـــﺮﮐﺖ هـــﺎﯼ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ اﺷـــﺨﺎص ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ هـــﺴﺘﻨﺪ ﮐـــﻪ در ﺁﻧﻬـــﺎ ﻣـــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷـــﺮﮐﺎء ﻧﺎﻣﺤـــﺪود اﺳــﺖ و ﻃﻠﺒﮑــﺎران ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧﻨــﺪ ﺑــﺮاﯼ وﺻــﻮل ﻣﻄﺎﻟﺒــﺎت ﺧــﻮد ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺎء ﻣﺮاﺟﻌــﻪ ﮐﻨﻨــﺪ ﻟﺬا اﻋﺘﺒﺎر ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻋﺘﺒﺎر ﺷﺮﮐﺎﯼ ﺁن دارد. ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﻀﺎﻣﻨﯽ و ﻧﺴﺒﯽ از اﻗﺴﺎم ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ اﺷﺨﺎص ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ. ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨــﺘﻠﻂ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ هــﺴﺘﻨﺪ ﮐــﻪ در ﺁﻧﻬــﺎ هــﻢ ﺷــﺮﯾﮏ ﺿــﺎﻣﻦ وهــﻢ ﺷــﺮﯾﮏ ﻏﻴـــﺮ ﺿـــﺎﻣﻦ وﺟـــﻮد دارد .ﻣـــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷـــﺮﮐﺎﯼ ﺿـــﺎﻣﻦ ﻧﺎﻣﺤـــﺪود و ﻣـ ـﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷـــﺮﮐﺎﯼ ﻏﻴـــﺮ ﺿﺎﻣﻦ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺁوردﻩ ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ. ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨــﺘﻠﻂ ﺳــﻬﺎﻣﯽ و ﻏﻴــﺮ ﺳــﻬﺎﻣﯽ اﻧــﻮاع ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨــﺘﻠﻂ را ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ دهﻨﺪ. ﭼــﻮن ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ دوﻟﺘــﯽ از اﻧــﻮاع ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ هــﺴﺘﻨﺪ و ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﻌــﺎوﻧﯽ ﻧﻴــﺰ ﻗـــﺎﻟﺒﯽ ﻧﻈﻴـــﺮ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ دارﻧـــﺪ ﻟـــﺬا اﯾـــﻦ دو ﻗـــﺴﻢ را ﺑﺎﯾـ ـﺪ از اﻗـــﺴﺎم ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﺤﺴﻮب ﻧﻤﻮد. ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٠ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﺗﯽ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: -١ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ -٢ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود -٣ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﯽ -٤ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮ ﺳﻬﺎﻣﯽ -٥ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﯽ -٦ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﯽ -٧ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﯽ ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﻣﺼﺮف ٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﭼــﻮن در ﭘــﺎرﻩ اﯼ ﻣــﻮارد ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺗــﺎﺑﻊ ﻗﻮاﻋــﺪ ﻣــﺸﺘﺮﮎ هــﺴﺘﻨﺪ و ذﮐــﺮ اﯾــﻦ ﻗﻮاﻋــﺪ ﺑــﻪ ﻣﻨﺎﺳــﺒﺖ ﻃــﺮح هــﺮ ﯾــﮏ از ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎ ﺑــﻪ ﺗﮑــﺮار ﻣﻄﺎﻟــﺐ ﻣــﯽ اﻧﺠﺎﻣــﺪ ﻟــﺬا اﺑﺘــﺪا اﯾــﻦ ﻗﻮاﻋــﺪ ﻣــﺸﺘﺮﮎ ﺗﺤــﺖ ﻋﻨــﻮان ﮐﻠﻴــﺎت ﺑﺤــﺚ ﺷــﺪﻩ و ﺳــﭙﺲ ﺑــﻪ ﻗﻮاﻋــﺪ و ﻣﻘــﺮرات وﯾــﮋﻩ هــﺮ ﯾــﮏ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻣﯽ ﭘﺮدازﯾﻢ. ﮐﻠﻴﺎت در ﺑﺨــﺶ ﮐﻠﻴــﺎت ﺑــﻪ ﻣﻌﺮﻓــﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ و ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺁن ﭘﺮداﺧﺘــﻪ و اﻧــﻮاع ﺷﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ در ﻗـــﺎﻧﻮن ﺗﺠـــﺎرت اﯾـــﺮان ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺗﻌﺮﯾـــﻒ ﻧـــﺸﺪﻩ اﺳـــﺖ وﻟـــﯽ در ﻗـــﺎﻧﻮن ﻣـــﺪﻧﯽ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﻌﺮﯾـــﻒ ﺷـــﺪﻩ اﺳـــﺖ .ﻃﺒـــﻖ ﻣـــﺎدﻩ ٥٧١ﻗـــﺎﻧﻮن ﻣـــﺪﻧﯽ ﺷـــﺮﮐﺖ ﻋﺒـــﺎرت اﺳـــﺖ از اﺟﺘﻤــﺎع ﺣﻘــﻮق ﻣــﺎﻟﮑﻴﻦ ﻣﺘﻌــﺪد در ﺷــﺶ واﺣــﺪ ﺑــﻪ ﻧﺤــﻮ اﺷــﺎﻋﻪ .ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﺷــﺮﮐﺖ در ﻗــﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ از اﻗﺴﺎم ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ اﺳﺖ. ﻋﻠﻤــﺎﯼ ﺣﻘــﻮق ﻣــﺪﻧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧــﺪ ﻋﻘــﺪ ﺷــﺮﮐﺖ ﻋﻘــﺪﯼ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻮﺟــﺐ ﺁن دو ﯾــﺎ ﭼﻨــﺪ ﺷــﺨﺺ ،ﺑــﻪ ﻣﻨﻈــﻮر ﺗــﺼﺮف ﻣــﺸﺘﺮﮎ و ﺗﻘــﺴﻴﻢ ﺳــﻮد و زﯾــﺎن و ﮔــﺎﻩ ﺑــﻪ ﻣﻘــﺼﻮد دﯾﮕــﺮ ،ﺣﻘــﻮق ﺧﻮد را در ﻣﻴﺎن ﻣﯽ ﮔﺬارﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁن ﻣﺎﻟﮏ ﺳﻬﻤﯽ ﻣﺸﺎع از اﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺪﻧﯽ ﭼــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻔﻬــﻮم ﻗــﺴﻤﯽ از ﻣﺎﻟﮑﻴــﺖ و ﭼــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻔﻬــﻮم ﻋﻘــﺪﯼ ﺁن ﺑ ـﺮ ﺷﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﺻﺎدق ﻧﻴﺴﺖ ،زﯾﺮا: -١ در ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ هـــﺪف ﺷـــﺮﮐﺎء ﺑـــﻪ دﺳـــﺖ ﺁوردن ﺳـــﻮد اﻗﺘـــﺼﺎدﯼ اﺳـــﺖ در ﺣﺎﻟﻴﮑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺪﻧﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ اهﺪاف دﯾﮕﺮ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد. -٢ در ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺷﺨـــﺼﻴﺖ ﺣﻘـــﻮﻗﯽ ﺷـــﺮﮐﺖ ،ﻣﺎﻟـــﮏ ﺁوردﻩ هﺎﺳـــﺖ وﻟـــﯽ در ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺪﻧﯽ ﻣﺎﻟﮑﻴــﺖ ﻣــﺎل از ﺁن ﺷــﺮﮐﺎء اﺳــﺖ و ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻣــﺴﺘﻘﻠﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﭼـــﻮن در ﻗـــﺎﻧﻮن ﻣـــﺎ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺗﻌﺮﯾـــﻒ ﻧـــﺸﺪﻩ اﺳـــﺖ ﻋﻠﻤـــﺎﯼ ﺣﻘـــﻮق از ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁوردﻩ اﻧﺪ .از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ: "ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ،ﻗــﺮار دادﯼ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻮﺟــﺐ ﺁن ﯾــﮏ ﯾــﺎ ﭼﻨــﺪﻧﻔﺮ ﺗﻮاﻓــﻖ ﻣــﯽ ﮐﻨﻨــﺪ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣــﺴﺘﻘﻠﯽ را ﮐــﻪ از ﺟﻤــﻊ ﺁوردﻩ هــﺎﯼ ﺁﻧﻬــﺎ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ ﺷــﻮد ،اﯾﺠــﺎد ﮐﻨﻨــﺪ و ﺑــﻪ ﻣﻮﺳــﺴﻪ اﯼ ﮐــﻪ ﺑــﺮاﯼ اﻧﺠــﺎم ﻣﻘــﺼﻮد ﺧﺎﺻــﯽ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ ﮔــﺮدد ،اﺧﺘــﺼﺎص دهﻨــﺪ و در ﻣﻨﺎﻓﻊ و زﯾﺎن هﺎﯼ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﻴﺮﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﻬﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ". در ادﺑﻴــﺎت ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻣــﺎ ﮔــﺎﻩ ﻣﻨﻈــﻮر از ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻣــﺎهﻴﺘﯽ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﻣﻮﺟــﺐ ﭘﻴــﺪاﯾﺶ ﺁن ﺷﺪﻩ اﺳﺖ وﮔﺎﻩ ﯾﮏ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﮔﺮدﯾﺪﻩ اﺳﺖ. اﻧﺘﻘــﺎد :ﻗﺎﻧﻮﻧﮕــﺬار ﻣــﺎ ﺑــﻪ اﻗﺘﺒــﺎس از ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﻓﺮاﻧــﺴﻪ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﺗﯽ را ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﻧﻨﻤــﻮدﻩ از ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻏﺎﻓــﻞ ﻣﺎﻧــﺪﻩ اﺳــﺖ و ﺣــﺎل ﺁن ﮐــﻪ اوﻻً در ﻗــﺎﻧﻮن ﻣــﺪﻧﯽ ﻓﺮاﻧــﺴﻪ )ﻣــﺎدﻩ (١٨٣٢ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﺷــﺪﻩ و ﻧﻴــﺎزﯼ ﺑــﻪ ﺗﮑــﺮار در ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﺁن ﮐــﺸﻮر ٣ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻧﺒــﻮدﻩ اﺳــﺖ ،ﺣــﺎل ﺁن ﮐــﻪ ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﻣــﺎ زودﺗــﺮ از ﻗــﺎﻧﻮن ﻣــﺪﻧﯽ ﺗــﺼﻮﯾﺐ ﺷــﺪﻩ اﺳــﺖ .ﺛﺎﻧﻴ ـﺎً ﺗﻌﺮﯾــﻒ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺪﻧﯽ ﮐــﻪ در ﻗــﺎﻧﻮن ﻣــﺪﻧﯽ اراﺋــﻪ ﺷــﺪﻩ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺻــﺎدق ﻧﻴــﺴﺖ ﻟﺬا ﺿﺮورت داﺷﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت اﯾﺮان ﺗﻌﺮﯾﻔﯽ از ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ اراﺋﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺸﮑﻴﻞ دهﻨﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺑــﺮﺧﻼف ﺣﻘــﻮق ﺑﺮﺧــﯽ ﮐــﺸﻮرهﺎ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗــﮏ ﺻــﺎﺣﺒﯽ را ﭘﺬﯾﺮﻓﺘــﻪ در ﺣﻘــﻮق ﻣــﺎ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾــﺪ ﺣــﺪاﻗﻞ دو ﻋــﻀﻮ داﺷــﺘﻪ ﺑﺎﺷــﺪ .در ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﺧــﺎص هﻤﮑــﺎرﯼ ﺳــﻪ ﺷﺨﺺ و در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻋﺎم هﻤﮑﺎرﯼ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺿﺮورﯼ اﺳﺖ. هــﺮ ﺷﺨــﺼﯽ ﮐــﻪ ﺗﻤﺎﯾــﻞ ﺑــﻪ ورورد در ﺷــﺮﮐﺖ دارد ﺑﺎﯾــﺪ ﺣــﺼﻪ اﯼ ﺑﻴــﺎورد ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﺁن ﺁوردﻩ ﻣــﯽ ﮔﻮﯾﻨــﺪ .ﻣﺠﻤــﻮع ﺁوردﻩ هــﺎ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ را ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ دهــﺪ .ﺁوردﻩ ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ ﻧﻘﺪﯼ ﯾﺎ ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ. هــﻴﭻ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻧﻤــﯽ ﺷــﻮد ﻣﮕــﺮ ﺁن ﮐــﻪ ﻗــﺴﻤﺘﯽ از ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺁن ﺑــﻪ ﺻــﻮرت ﻧﻘﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺁوردﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. در ﺑﺮﺧـــﯽ از ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﻧﻈﻴـــﺮ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﭘﺮداﺧـــﺖ ﮐـــﻞ ﺁوردﻩ ﺗﻌﻬـــﺪ ﺷـــﺪﻩ ﺣـــﻴﻦ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﻻزم ﻧﻴــﺴﺖ و در ﺑﺮﺧــﯽ دﯾﮕــﺮ ﻣﺜــﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗــﻀﺎﻣﻨﯽ ﺗــﺎ ﺗﻤــﺎم ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﻮد ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻧﻤﯽ ﮔﺮدد. اﮔﺮ ﺁوردﻩ ﺷﺮﯾﮏ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺎل ﻣﺎدﯼ ﯾﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﺎدﯼ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎل ﻣﺎدﯼ :ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻠﻤﻮس ﺑﺎﺷﺪ اﻋﻢ از ﻋﻴﻦ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﻌﺖ را ﮔﻮﯾﻨﺪ. ﺗﻘــﻮﯾﻢ ﻣــﺎل ﻣــﺎدﯼ :ﯾﻌﻨــﯽ ﻣــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﺑﻌﻨــﻮان ﺁوردﻩ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ وارد ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﺑﺎﯾــﺪ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬارﯼ ﺷﻮد. ﻋﻠﺖ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺪﯼ: -١ ﺑـــﺎ ﺗﻘـــﻮﯾﻢ ﻣـــﺎل ﻣـــﯽ ﺗـــﻮان درﯾﺎﻓـــﺖ ﮐـــﻪ ﺷـــﺮﯾﮑﯽ ﺑـــﺎ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘـــﺪ ﭼـــﻪ ﻣﻴـــﺰان در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﻴﻢ اﺳﺖ. -٢ ﭼــﻮن ﺻــﺎﺣﺐ ﻣــﺎل ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ ارزش ﺑــﻴﺶ از ﻗﻴﻤــﺖ واﻗﻌــﯽ ﺑــﺮاﯼ ﻣــﺎل ﺧــﻮد ﻗﺎﺋــﻞ ﺷﻮد ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ در اﺑﺘﺪا ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد. ﻣﮑﺎﻧﻴﺴﻢ ﺗﻘﻮﯾﻢ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ اﺷﺨﺎص ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﻣــﺎل ﻏﻴــﺮ ﻣــﺎدﯼ :ﻣــﺎﻟﯽ اﺳــﺖ ﮐــﻪ وﺟــﻮد ﻣــﺎدﯼ در ﺧــﺎرج ﻧــﺪارد وﻟــﯽ ﺟﺎﻣﻌــﻪ و ﻗــﺎﻧﻮن ﺁﻧــﺮا اﻋﺘﺒﺎر ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺣﻖ ﺳﺮﻗﻔﻠﯽ. اﻣﻮال ﻏﻴﺮﻣﺎدﯼ هﻢ ﻣﺜﻞ اﻣﻮال ﻣﺎدﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁوردﻩ ﺷــﺮﯾﮏ اﻋــﻢ از ﻣــﺎدﯼ ﯾــﺎ ﻏﻴــﺮ ﻣــﺎدﯼ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣﻨﺘﻘــﻞ ﻣــﯽ ﺷــﻮد و در ازاﯼ ﺁن ﺷــﺮﯾﮏ در ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﻴﻢ ﻣــﯽ ﮔــﺮدد ﻟــﺬا اﮔــﺮ ﺑﻌــﺪاً اﻣــﻮال ﻣﺰﺑــﻮر ﺗﻠــﻒ ﺷــﻮﻧﺪ ﻣﻮﺟــﺐ ﺧــﺮوج ﺷﺮﯾﮏ از ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﺳــﺌﻮال :ﺁﯾــﺎ ﮐــﺴﯽ ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ ﺗﺠﺮﺑــﻪ ،داﻧــﺶ ،ﻓﻌﺎﻟﻴــﺖ ﯾــﺎ هﻨــﺮ ﺧــﻮد را ﺑــﻪ ﻋﻨــﻮان ﺁوردﻩ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺎورد؟ ﻇﺎهﺮاً در ﻣﻘﺮرات ﻣﺎ ﻣﻨﻌﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ٤ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- هـــﺮ ﭼﻨـــﺪ ﺻـــﻨﻌﺖ ﺷـــﺮﮐﺎء ﻣـــﯽ ﺗﻮاﻧـــﺪ ﺁوردﻩ اﯾـــﺸﺎن را ﺗـــﺸﮑﻴﻞ دهـــﺪ وﻟـــﯽ در ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﮔﻨﺠﺎﻧــﺪﻩ ﻧﻤــﯽ ﺷــﻮد .زﯾــﺮا ﻃﻠﺒﮑــﺎران ﺷــﺮﮐﺖ از ﻣﺤــﻞ ﺁن ﻧﻤــﯽ ﺗﻮاﻧﻨــﺪ اﺳــﺘﻴﻔﺎﯼ ﻃﻠﺐ ﮐﻨﻨﺪ. هــﺮ ﭼﻨــﺪ ﺷــﺮﮐﺎء ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ ﺻــﻨﻌﺖ ﺧــﻮد را ﺑــﻪ ﻋﻨــﻮان ﺁوردﻩ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ اراﺋــﻪ ﮐﻨﻨــﺪ وﻟﯽ ﺻﺮف ﺟﻤﻊ ﺻﻨﻌﺖ هﺎﯼ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﺗﻔﺎوت ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﻣﺸﺎع: -١ هـــﺪف از ﺗـــﺸﮑﻴﻞ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺑـــﻪ دﺳـــﺖ ﺁوردن ﺳـــﻮد اﻗﺘـــﺼﺎدﯼ اﺳـــﺖ وﻟـــﯽ اﺷﺎﻋﻪ در ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ اهﺪاف دﯾﮕﺮ اﯾﺠﺎد ﺷﻮد. -٢ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ هﻤــﻮارﻩ ﺑﻄــﻮر اﺧﺘﻴــﺎرﯼ و ﺑــﺎ ارادﻩ ﺷــﺮﮐﺎء ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ ﺷــﻮد وﻟــﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺪﻧﯽ ﯾــﺎ هﻤــﺎن اﺷــﺎﻋﻪ در ﻣﺎﻟﮑﻴــﺖ ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ ﺑﻄــﻮر ﻗﻬــﺮﯼ ﺑــﻪ وﺟــﻮد ﺁﯾﺪ. -٣ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﭘﺎﯾ ـﺪارﺗﺮ از اﺷــﺎﻋﻪ اﺳــﺖ زﯾــﺮا در اﺷــﺎﻋﻪ هــﺮ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ هــﺮ زﻣـــﺎن ﺗﻘﺎﺿـــﺎﯼ ﺗﻘـــﺴﻴﻢ ﮐﻨـــﺪ وﻟـــﯽ اﻧﺤـــﻼل ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ در ﻣـــﻮارد اﺳـــﺘﺜﻨﺎﯾﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. -٤ ادارﻩ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻣﻌﻤــﻮﻻً ﺑــﺎ اﮐﺜﺮﯾــﺖ ﺁراء ﺻــﻮرت ﻣــﯽ ﮔﻴــﺮد وﻟــﯽ ﺑــﺮاﯼ ﺗــﺼﺮف در ﻣﺎل ﻣﺸﺎع اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﻻزم اﺳﺖ. -٥ در ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﺘﻌﻠــﻖ ﺑــﻪ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺷــﺮﮐﺖ اﺳــﺖ وﻟــﯽ در اﺷــﺎﻋﻪ ،ﺷــﺮﮐﺎء هــﻢ ﭼﻨــﺎن ﻣﺎﻟــﮏ ﺁوردﻩ هــﺎ هــﺴﺘﻨﺪ و ﺗﻨﻬــﺎ ﻣﺎﻟﮑﻴــﺖ ﻣﻔ ـﺮوز ﺁﻧﻬــﺎ ﺑــﻪ ﻣﺸﺎع ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد. -٦ ﻣﻮﺿــﻮع ﯾــﮏ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﺗﯽ ﺑﺎﯾــﺪ ﯾﮑــﯽ از ﻣﻌــﺎﻣﻼت ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑﺎﺷــﺪ در ﺣــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ اﯾﺠﺎد اﺷﺎﻋﻪ در ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﻟﺰوﻣﺎً ﺑﺮاﯼ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮد. ﻣﺎهﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ اوﻟــﻴﻦ ﻧﻈﺮﯾــﻪ اﯼ ﮐــﻪ در ﻣــﻮرد ﻣﺎهﻴــﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺷــﺮﮐﺖ اﺑــﺮاز ﺷــﺪﻩ ﺑــﻪ ﻧﻈﺮﯾــﻪ ﻗــﺮار دادﯼ ﻣﻮﺳــﻮم اﺳــﺖ .ﻃﺒــﻖ اﯾــﻦ ﻧﻈﺮﯾــﻪ ﻗــﺮار داد ﺷــﺮﮐﺖ ﯾــﮏ وﺿــﻌﻴﺖ ﺟﺪﯾــﺪ ﺣﻘــﻮﻗﯽ اﯾﺠــﺎد ﻣــﯽ ﮐﻨــﺪ ﮐــﻪ ﺑــﺮ رواﺑــﻂ ﻃــﺮﻓﻴﻦ ﺣــﺎﮐﻢ و در ﺑﺮاﺑــﺮ اﺷــﺨﺎص ﺛﺎﻟــﺚ ﻗﺎﺑــﻞ اﺳــﺘﻨﺎد اﺳــﺖ وﻟــﯽ واﻗــﻊ ﺁن اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑــﻪ ﺻــﺮف ﻗــﺮار داد ﻃــﺮﻓﻴﻦ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻧﻤــﯽ ﺷــﻮد و ﻣﻘــﺮرات ﺁﻣــﺮﻩ اﯼ در ﻣﻮرد ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺗﺨﻄﯽ از ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺮﮐﺖ را ﺑﯽ اﻋﺘﺒﺎر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. دوﻣــﻴﻦ ﻧﻈﺮﯾــﻪ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻧﻈﺮﯾــﻪ ﺳــﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻮﺳــﻮم اﺳــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ را ﯾــﮏ ﺗﺄﺳــﻴﺲ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻣﻌﺮﻓــﯽ ﻣــﯽ ﮐﻨــﺪ ﮐــﻪ ﺑــﺮ ﺧــﻼف ﻗــﺮار داد ،ﺣﻘــﻮق و ﺗﻌﻬــﺪات ﻃــﺮﻓﻴﻦ را ﺑــﺮاﯼ رﺳــﻴﺪن ﺑــﻪ هــﺪف اﻗﺘــﺼﺎدﯼ ﺑﻄــﻮر ﭘﺎﯾــﺪار ﺗﺜﺒﻴــﺖ ﻧﻤــﯽ ﮐﻨــﺪ .ﻟــﺬا ﺣﻘــﻮق ﺷــﺮﮐﺎء در ﻃــﻮل ﺣﻴــﺎت ﺷــﺮﮐﺖ ﻗﺎﺑــﻞ ﺗﻐﻴﻴــﺮ اﺳــﺖ ﺁن هــﻢ ﺗﻮﺳــﻂ اﮐﺜــﺮ ﺷــﺮﮐﺎء ﻧــﻪ اﻟﺰاﻣــﺎً هﻤــﻪ ﺁﻧــﺎن ﭼﻨﺎﻧﮑــﻪ در ﻗــﺮار داد ﺻﺎدق اﺳﺖ. ﺑﺮﺧــﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧــﺪ هــﻴﭻ ﯾــﮏ از دو ﻧﻈﺮﯾــﻪ ﻓــﻮق ﺑــﻪ ﺗﻨﻬــﺎﯾﯽ رژﯾــﻢ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ را ﺑــﺎزﮔﻮ ﻧﻤــﯽ ﮐﻨــﺪ و ﺷــﺮﮐﺖ در واﻗــﻊ ﺗﺄﺳــﻴﺲ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺧﺎﺻــﯽ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕـــﺬار در ٥ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﺧﺘﻴــﺎر اﻓــﺮاد ﮔﺬاﺷــﺘﻪ ﺗــﺎ اﻣﮑﺎﻧــﺎت ﻣــﺎﻟﯽ ﺧــﻮد را ﮐــﻪ هﻤــﺎن ﺁوردﻩ هﺎﺳــﺖ ﯾــﮏ ﺟــﺎ ﺟﻤــﻊ ﮐﻨﻨــﺪ و ﺑﺎ هﻤﮑﺎرﯼ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺁن را اﻓﺰاﯾﺶ دهﻨﺪ. ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺳﻮد و ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺁن ﻣﻴﺎن ﺷﺮﮐﺎء اﺻــﻮﻻً ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑــﺮاﯼ ﮐــﺴﺐ ﺳــﻮد اﻗﺘــﺼﺎدﯼ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﺗــﺎ ﺷــﺮﮐﺎء از ﺁن ﺑﻬــﺮﻩ ﻣﻨــﺪ ﺷــﻮﻧﺪ .ﺳــﻮدﯼ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑــﺮاﯼ ﺑــﻪ دﺳــﺖ ﺁوردن ﺁن ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺪﻩ ﺑﺎﯾــﺪ ﺟﻨﺒــﻪ اﻗﺘﺼﺎدﯼ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮاﯼ ﺗﺤﻘﻖ ﺳﻮد ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد. ﺳﻮد اﻗﺘﺼﺎدﯼ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺛﺮوت ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮد و ﯾﺎ ﺑﺎ ﺗﻘﻠﻴﻞ هﺰﯾﻨﻪ هﺎ. در ﺁﯾـــﻴﻦ ﻧﺎﻣـــﻪ اﺻـــﻼﺣﯽ ﺛﺒـــﺖ ﺗـــﺸﮑﻴﻼت و ﻣﻮﺳـــﺴﺎت ﻏﻴـــﺮ ﺗﺠـــﺎرﯼ ،ﮐﻠﻴـــﻪ ﺗـ ـﺸﮑﻴﻼت و ﻣﻮﺳــﺴﺎت ﮐــﻪ ﺑــﺮاﯼ ﻣﻘﺎﺻــﺪ ﻏﻴﺮﺗﺠــﺎرﯼ از ﻗﺒﻴــﻞ اﻣــﻮر ﻋﻠﻤــﯽ و ﯾــﺎ ادﺑــﯽ ﯾــﺎ اﻣــﻮر ﺧﻴﺮﯾــﻪ و اﻣﺜـــﺎل ﺁن ﺗـــﺸﮑﻴﻞ ﻣـــﯽ ﺷـــﻮد ﺗـــﺸﮑﻴﻼت و ﻣﻮﺳـــﺴﺎت ﻏﻴﺮﺗﺠـــﺎرﯼ ﻣﺤـــﺴﻮب ﻣـــﯽ ﺷـــﻮﻧﺪ هﺮﭼﻨﺪ ﻣﻮﺳﺴﻴﻦ و ﺗﺸﮑﻴﻞ دهﻨﺪﮔﺎن ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺼﺪ اﻧﺘﻔﺎع داﺷﺘﻪ ﯾﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. هــﺮ ﺷــﺮﯾﮏ ﺑــﻪ ﻧــﺴﺒﺖ ﺁوردﻩ ﺧــﻮد ﺑــﻪ ﮐــﻞ ﺁوردﻩ هــﺎ در ﺳــﻮد و زﯾــﺎن ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﻴﻢ اﺳــﺖ هــﺮ ﭼﻨــﺪ ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ ﺷــﺮط ﺧــﻼف ﺷــﺪﻩ ﺑﺎﺷــﺪ .ﺗﻮاﻓــﻖ ﺷــﺮﮐﺎء در ﻧﺤــﻮﻩ ﺗﻘــﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﯾﺎ زﯾﺎن ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﻣﻌﺘﺒﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻼف ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﻘﺘﻀﺎﯼ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺷــﺮﯾﮑﯽ ﮐــﻪ ﺑــﻴﺶ از ﻧﻴ ـﺴﺖ ﺁوردﻩ ﯾــﺎ ﺳــﻬﺎم ﺧــﻮد از ﺳــﻮد ﺑﻬــﺮﻩ ﻣﻨ ـﺪ ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﯾــﺎ زﯾــﺎن ﮐﻤﺘﺮﯼ را ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﺷﺮﯾﮏ ﻣﻤﺘﺎز" ﺧﻮاهﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ در ﻣﺎدﻩ ٥٨٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺑﺮاﯼ ﺷﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻓﺮض ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. داﺷــﺘﻦ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ وﯾﮋﮔــﯽ ﻣــﺸﺘﺮﮎ ﺗﻤــﺎم ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ اﺳــﺖ هــﺮ ﭼﻨــﺪ اﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻠﻮﻩ اﯼ ﻣﺘﻔﺎوت دارد. در ﺧـــﺼﻮص ﻣﺎهﻴـــﺖ ﺷﺨـــﺼﻴﺖ ﺣﻘـــﻮﻗﯽ ﻧﻈﺮﯾـــﺎت ﻣﺨﺘﻠﻔـــﯽ اﺑـــﺮاز ﺷـــﺪﻩ اﺳـــﺖ :ﺑﺮﺧـــﯽ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ را واﻗﻌﻴﺘــﯽ اﻧﮑــﺎر ﻧﺎﭘــﺬﯾﺮ داﻧــﺴﺘﻪ اﻧــﺪ و ﮔﺮوهــﯽ ﺁن را ﻓــﺮض ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣــﯽ ﺷــﻤﺎرﻧﺪ و ﻋــﺪﻩ اﯼ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ را ﻣﺤــﺪود ﺑــﻪ ﺗــﺼﺮف و ﺗﻤﻠــﮏ ﯾــﮏ داراﯾــﯽ ﺟﻤﻌــﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ هﺪف ﺧﺎﺻﯽ اﺧﺘﺼﺎص دادﻩ ﺷﺪﻩ ﻣﯽ داﻧﻨﺪ. در ﺣﻘـــﻮق ،ﺑـــﻪ ﻧﻈـــﺮ ﻣـــﯽ رﺳـــﺪ اﺻـــﻞ ﺑـــﺮ ﻓﻘـــﺪان ﺷﺨـــﺼﻴﺖ ﮔـــﺮوﻩ اﺳـــﺖ ﻣﮕـــﺮ ﺁن ﮐـــﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕــﺬار ﭼﻨــﻴﻦ ﺷﺨــﺼﻴﺘﯽ را ﺑــﻪ ﺁﻧﻬــﺎ اﻋﻄــﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨــﺪ .ﺑــﻪ ﻋﺒــﺎرت دﯾﮕــﺮ از ﻣﻴــﺎن ﻧﻈﺮﯾــﺎت ﻓــﻮق اﻟﺬﮐﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ دوم ﺑﺎ ﺣﻘﻮق ،ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. هﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ اﻗﺘﺒﺎﺳﯽ از ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﯽ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﺳﺎن ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﯽ ،ﺷﺮﮐﺖ داراﯼ ﻧﺎم ،ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ،اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ و اهﻠﻴﺖ اﺳﺖ وﻟﯽ از ﺟﻬﺎﺗﯽ هﻢ ﺑﺎ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﯽ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ .ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﻓﺎﻗﺪ روح ،وﺟﺪان و اﺣﺴﺎس اﺳﺖ و ﺑﺮﺧﻼف اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﯽ داراﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﮐﺎﻣﻠﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﻟﺬا ﻣﺎدﻩ ٥٨٨ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﻘﺮر داﺷﺘﻪ" :ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ داراﯼ ﮐﻠﻴﻪ ﺣﻘﻮق و ﺗﮑﺎﻟﻴﻔﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮاﯼ اﻓﺮاد ﻗﺎﺋﻞ اﺳﺖ ،ﻣﮕﺮ ﺣﻘﻮق و وﻇﺎﯾﻔﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻟﻄﺒﻴﻌﻪ ﻓﻘﻂ اﻧﺴﺎن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ داراﯼ ﺁن ﺑﺎﺷﺪ ،ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻘﻮق و وﻇﺎﯾﻒ اﺑﻮت ،ﺑﻨﻮت و اﻣﺜﺎل ذﻟﮏ". ٦ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺁﻏﺎز ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ در ﺑـــﺴﻴﺎرﯼ از ﮐـــﺸﻮرهﺎﯼ اروﭘـــﺎﯾﯽ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠـــﺎرﯼ از هﻨﮕـــﺎم ﺛﺒـــﺖ داراﯼ ﺷﺨـــﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﯽ ﮔﺮدﻧﺪ وﻟﯽ در ﺣﻘﻮق اﯾﺮان ﭼﻨﻴﻦ ﺿﺎﺑﻄﻪ دﻗﻴﻘﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد. از ﻣﻔﻬــﻮم ﻣــﺎدﻩ ٥٨٤ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﭼﻨــﻴﻦ اﺳــﺘﻨﺒﺎط ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑــﺮاﯼ ﯾــﺎﻓﺘﻦ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻻزم ﻧﻴــﺴﺖ ﺑــﻪ ﺛﺒــﺖ ﺑﺮﺳــﻨﺪ ﻟــﺬا از ﺗــﺎرﯾﺨﯽ ﮐــﻪ اﯾﺠــﺎد ﯾــﺎ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮﻧﺪ داراﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ هﺴﺘﻨﺪ. ﺳﻮال: ﺷﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ از ﭼﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؟ ﭘﺎﺳــﺦ در ﻣــﻮرد ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠــﻒ ﯾﮑــﺴﺎن ﻧﻴــﺴﺖ وﻟــﯽ ﻣــﺴﻠﻢ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ از زﻣﺎن اﻧﻌﻘﺎد ﻗﺮار داد و ﺑﻪ ﺻﺮف ﺁن اﯾﺠﺎد ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد: ﭼﻨﺎﻧﮑــﻪ در ﺣﻘــﻮق ﮐــﺸﻮرهﺎﯼ اروﭘــﺎﯾﯽ ﺁﻣــﺪﻩ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕــﺬار ﻣــﺎ هــﻢ ﺑﺎﯾــﺪ ﺑــﺮاﯼ ﺟﻠــﻮﮔﻴﺮﯼ از اﯾــﻦ ﺁﺷــﻔﺘﮕﯽ ﺗــﺎرﯾﺦ دﻗﻴﻘــﯽ را ﻣﻌــﻴﻦ ﮐﻨــﺪ ﺗــﺎ از ﺁن زﻣــﺎن ﺷــﺮﮐﺖ هــﺎﯼ داراﯼ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﮔﺮدﻧﺪ و ﺗﺎرﯾﺦ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺗﺎرﯾﺦ اﺳﺖ. ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ در ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﺪون ﺁن ﮐﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ اﯾﺠﺎد ﺷﺪﻩ از ﺑﻴﻦ ﺑﺮود ﺷﮑﻞ و ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﭘﻴﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺑﻘﺎﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ در ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﺑﺮﺧﯽ هﺰﯾﻨﻪ هﺎ را ﺷﺮﮐﺎﯼ ﺁن ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻖ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ و ﯾﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ از ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ و اﻋﺘﺒﺎر و ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪن ﺁن در ﻣﻴﺎن ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ. ﻣﻮﺿﻮع ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ در ﻣﻮاردﯼ ﺑﻪ ﺻﺮاﺣﺖ در ﻗﺎﻧﻮن ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﯽ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻣﺎدﻩ ١٣٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت و ﻣﺎدﻩ ١٨٩ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﻣﺎدﻩ ١٣٥هﻤﺎن ﻗﺎﻧﻮن و ﻣﺎدﻩ ٢٧٨ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺳﺎل .١٣٤٧ ﺳﺌﻮال: در ﻣــﻮاردﯼ ﮐــﻪ ﺗﺒــﺪﯾﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ در ﻗــﺎﻧﻮن ﭘــﻴﺶ ﺑﻴﻨــﯽ ﻧــﺸﺪﻩ اﺳــﺖ ﺁﯾــﺎ ﺗﺒــﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ؟ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﻠﻢ ،ﺑﺪون رﺿﺎﯾﺖ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺷﺮﮐﺘﯽ را ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ دﯾﮕﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮد زﯾﺮا ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺗﻌﻬﺪات ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﮔﺮدد وﻟﯽ اﮔﺮ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻮاﻓﻖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ اﺳﺘﻨﺎد ﻣﺎدﻩ ١٠ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ و ﻋﺪم ﻣﻨﻊ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺗﻮاﻓﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ .روﯾﻪ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﻣﺤﺎﮐﻢ ﻧﻴﺰ اﯾﻦ ﻧﻈﺮ را ﺗﺄﯾﻴﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﺗﺒــﺪﯾﻞ ﺷــﺮﮐﺘﯽ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ دﯾﮕــﺮ رﻋﺎﯾــﺖ ﻣﻘــﺮرات اﯾﺠــﺎد ﺷــﺮﮐﺘﯽ ﮐــﻪ ﺷــﮑﻞ و ﻗﺎﻟــﺐ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺒﻠﯽ را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﯽ دهﺪ ﺿﺮورﯼ اﺳﺖ. ٧ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺗﺒــﺪﯾﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﻧﻤــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ ﺑــﻪ ﺣﻘــﻮق اﺷــﺨﺎص ﺛﺎﻟــﺚ ﮐــﻪ ﻗﺒــﻞ از ﺗﺒــﺪﯾﻞ اﯾﺠــﺎد ﺷــﺪﻩ اﺳﺖ ،ﻟﻄﻤﻪ ﺑﺰﻧﺪ. ادﻏﺎم و ﺗﺠﺰﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ادﻏــﺎم وﻗﺘــﯽ ﺣﺎﺻــﻞ ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﯽ ﺷــﺮﮐﺖ دﯾﮕــﺮ را اﻣﺤــﺎ و در ﺧــﻮد ﺣــﻞ ﮐﻨــﺪ و ﯾﺎ دو ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ در ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ و ﺷﺮﮐﺖ ﺟﺪﯾﺪﯼ از ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ وﺟﻮد ﺁﯾﺪ. ﺗﺠﺰﯾــﻪ ﺣﺎﺻــﻞ اﻧﻔﮑــﺎﮎ و ﺗﻘــﺴﻴﻢ داراﯾــﯽ ﯾــﮏ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣﻴــﺎن دو ﯾــﺎ ﭼﻨــﺪ ﺷــﺮﮐﺖ ﻗــﺒﻼً ﻣﻮﺟـــﻮد ﯾـــﺎ ﺟﺪﯾـــﺪ اﺳـــﺖ .وﺟـــﻪ اﺷـــﺘﺮاﮎ ادﻏـــﺎم و ﺗﺠﺰﯾـــﻪ ﺁن اﺳـــﺖ ﮐـــﻪ ﻣﻮﺟـــﺐ اﻧﺤـــﻼل ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ از ﺑﻴﻦ ﻣﯽ روﻧﺪ ،ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ اﻣﻮال ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺷﻮد. داراﯾــﯽ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐــﻪ در ﻧﺘﻴﺠــﻪ ادﻏــﺎم و ﺗﺠﺰﯾــﻪ از ﺑــﻴﻦ ﻣــﯽ روﻧــﺪ ﺑــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺟﺪﯾــﺪ اﻧﺘﻘﺎل ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ. ادﻏــﺎم و ﺗﺠﺰﯾــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ در ﻣﻘــﺮرات ﻣــﺎ ﺑــﻪ ﺻــﺮاﺣﺖ ﭘــﻴﺶ ﺑﻴﻨــﯽ ﻧــﺸﺪﻩ اﺳــﺖ وﻟــﯽ ﻣﻄــﺎﺑﻖ ﺑــﺎ اﺻــﻮل ﮐﻠــﯽ ﻣﻨﻌــﯽ هــﻢ ﺑــﺮاﯼ اﯾــﻦ اﻣــﻮر وﺟــﻮد ﻧــﺪارد و ﺑــﻪ ﻧﻈــﺮ ﻣــﯽ رﺳــﺪ ﺑــﺎ ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮق اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ و ﺑﺎ ﺗﻮاﻓﻖ هﻤﻪ ﺷﺮﮐﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان ﭼﻨﻴﻦ ﮐﺮد. ﭘﺎﯾﺎن ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮﺧﻼف ﺁﻧﭽﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ذهﻦ ﻣﯽ رﺳﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﺎ اﻧﺤﻼل ﺁن ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻣﺮاﺟﻊ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺑﺪون ﺁن رخ دهﺪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻧﻤﯽ دهﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮاﺣﻞ ﺗﺼﻔﻴﻪ را ﻃﯽ ﮐﻨﺪ و ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎن ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻗﯽ اﺳﺖ. در ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﺑــﺎﻗﯽ ﺑــﻮدن ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠــﻪ ﺗــﺎ ﺧــﺘﻢ ﺗــﺼﻔﻴﻪ ﺑــﻪ ﺻــﺮاﺣﺖ ﭘــﻴﺶ ﺑﻴﻨــﯽ ﻧــﺸﺪﻩ اﺳــﺖ وﻟــﯽ از ﺧــﻼل ﻣــﻮاد ﻣﺮﺑــﻮط ﺑــﻪ ﺗــﺼﻔﻴﻪ اﻣــﻮر ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎ ﺧﺼﻮﺻﺎً ﻣﺎدﻩ ٢٠٨ﻣﯽ ﺗﻮان ﺁﻧﺮا اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻧﻤﻮد. در ﻣـــﻮرد ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﻣـــﺎدﻩ ٢٠٨ﻻﯾﺤـــﻪ ﻗـــﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ﺻـــﺮاﺣﺖ دارد ﮐـــﻪ ﺗـــﺎ ﺧﺎﺗﻤﻪ اﻣﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮاهﺪ ﻣﺎﻧﺪ. ﺑﻘﺎﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎ ﺧﺘﻢ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻧﺘﺎﯾﺠﯽ در ﺑﺮ دارد ﮐﻪ از ﺁن ﺟﻤﻠﻪ: -١ داراﯾــﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺴﺘﻘﻞ از داراﯾــﯽ ﺷــﺮﮐﺎ ﺑــﺎﻗﯽ ﻣــﯽ ﻣﺎﻧــﺪو ﻃﻠﺒﮑــﺎران ﺷــﺮﮐﺖ ﺣــﻖ رﺟﻮع ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺎﯼ ﺷﺮﮐﺖ راﺗﺎ ﺧﺘﻢ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻧﺪارﻧﺪ. -٢ ﻣــﺪﯾﺮان ﺗــﺼﻔﻴﻪ ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧﻨــﺪ ﺑﻨــﺎم ﺷــﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠــﻪ در ﺣــﺎل ﺗــﺼﻔﻴﻪ ﻣﻌــﺎﻣﻼﺗﯽ را ﮐــﻪ ﻻزم اﺳﺖ اﻧﺠﺎم دهﻨﺪ. -٣ ﻣﺪﯾﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻋﻠﻴﻪ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮﯼ ﮐﻨﻨﺪ. -٤ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻋﻠﻴﻪ ﺷﺮﮐﺖ در ﺣﺎل ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻃﺮح دﻋﻮﯼ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. -٥ اﻋــﻼم ورﺷﮑــﺴﺘﮕﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠـــﻪ در ﺣــﺎل ﺗــﺼﻔﻴﻪ ﺑـــﻪ دﻟﻴــﻞ وﺟــﻮد ﺷﺨـــﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ اش اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ اﺳﺖ. اﮔــﺮ ﮐــﺴﺎﻧﯽ ﺑــﺎ ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺨﻮاهﻨــﺪ از ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﺁن ﺳــﻮء اﺳــﺘﻔﺎدﻩ ﮐﻨﻨــﺪ ﺑﻨــﺎ ﺑــﻪ ﻣــﻮرد داراﯼ ﻣــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ و ﮐﻴﻔــﺮﯼ ﺧﻮاهﻨــﺪ ﺑــﻮد .ﺑــﺎ وﺿــﻊ ﻣﻘــﺮرات در اﯾــﻦ ٨ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- زﻣﻴﻨــﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕــﺬار ﺧﻮاﺳــﺘﻪ اﺳــﺖ ﻣــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ اﺷــﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘــﯽ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻧــﺎم ﺷــﺨﺺ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﺎدﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮد. اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﯽ ﻧﺎﻣﯽ دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁن ﻣﻮﺳﻮﻣﻨﺪ. ﻧﺎم ﮔﺬارﯼ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﺠﺎرﯼ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات وﯾﮋﻩ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. اﺳــﻢ ﺷــﺮﮐﺖ اﻟﺰاﻣــﺎً اﺳــﻢ ﺗﺠــﺎرﺗﯽ ﺁن ﻧﻴــﺴﺖ وﻟــﯽ ﭼــﻮن ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺤــﺖ اﯾــﻦ ﻋﻨــﻮان ﺗﺠــﺎرت ﻣــﯽ ﮐﻨــﺪ ،ﻣﻌﻤــﻮﻻً اﺳــﻢ ﺷــﺮﮐﺖ اﺳــﻢ ﺗﺠــﺎرﺗﯽ او ﻧﻴــﺰ هــﺴﺖ و از اﯾــﻦ ﻧﻈــﺮ ،داراﯼ ارزش اﻗﺘــﺼﺎدﯼ ﺑــﻮدﻩ و ﻗــﺴﻤﺘﯽ از داراﯾــﯽ ﺷــﺮﮐﺖ را ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻣــﯽ دهــﺪ و ﻗﺎﺑــﻞ اﻧﺘﻘــﺎل ﺑــﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. داراﯾﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺎﻟﮏ داراﯾﯽ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻣﺠﻤﻮع ﺁوردﻩ هﺎﯼ ﺷﺮﮐﺎ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .اﯾﻦ داراﯾﯽ و هﺮ ﭼﻴﺰﯼ ﮐﻪ در زﻣﺎن ﺣﻴﺎت ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺁن اﻓﺰودﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ. داراﯾﯽ ﺷﺮﮐﺖ از داراﯾﯽ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﻮدﻩ و ﻧﺘﺎﯾﺞ زﯾﺮ را در ﺑﺮ دارد: -١داراﯾﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﻤﻴﻦ اﻧﺤﺼﺎرﯼ ﭘﺮداﺧﺖ ﻃﻠﺐ ﻃﻠﺒﮑﺎران اﺳﺖ. -٢ورﺷﮑــــﺴﺘﮕﯽ ﺷــــﺮﮐﺖ ﺑــــﺎ ورﺷﮑــــﺴﺘﮕﯽ ﺷــــﺮﮐﺎء و ورﺷﮑــــﺴﺘﮕﯽ ﺷــــﺮﮐﺎء ﺑــــﺎ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻼزﻣﻪ ﻧﺪارد. -٣ﺷــﺮﮐﺖ در ازاﯼ ﻣﻨــﺎﻓﻊ ﺣﺎﺻــﻞ از ﻓﻌــﺎﻟﻴﺘﺶ ،ﻣــﺴﺌﻮل ﭘﺮداﺧــﺖ ﻣﺎﻟﻴــﺎت اﺳــﺖ و وﺿــﻊ ﻣﺎﻟﻴﺎت ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺖ ،ﻣﻮﮐﻮل ﺑﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻴﺎن ﺷﺮﮐﺎ ﻧﻴﺴﺖ. اهﻠﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ داراﯼ ﺷﺨــﺼﻴﺖ اﺳــﺖ و ﻟــﺬا ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ ﺻــﺎﺣﺐ ﺣــﻖ و ﺗﮑﻠﻴــﻒ ﺷــﻮد و ﺑــﻪ ﻣﺎﻧﻨــﺪ اﺷــﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘــﯽ ﻋﻤــﻞ ﮐﻨــﺪ ﺑــﺎ اﯾــﻦ ﺣــﺎل اهﻠﻴــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻣﻄﻠــﻖ ﻧﻴــﺴﺖ و ﻣــﺜﻼً ﻧﻤــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ ﺣﻘــﻮق و ﺗﻌﻬــﺪاﺗﯽ ﮐــﻪ ﺧــﺎص اﻧــﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ داﺷــﺘﻪ ﺑﺎﺷــﺪ ﻋــﻼوﻩ اﯾــﻦ ﮐــﻪ اهﻠﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻨﺪرج در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺁن اﺳﺖ. ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﯼ از ﻃﺮﯾﻖ اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﯽ ﮐﻪ ﻋﻬﺪﻩ دار ادارﻩ ﺁن هﺴﺘﻨﺪ اﺑﺮاز ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻣــﺸﺮوط ﺑــﺮ ﺁن ﮐــﻪ اﯾــﻦ اﺷــﺨﺎص ﺑﻄــﻮر ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ اﻧﺘﺨــﺎب و داراﯼ اﺧﺘﻴــﺎرات ﻻزم ﺑﺎﺷــﻨﺪ. ﻻزم ﺑــﻪ ذﮐــﺮ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨــﺪﮔﯽ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ ﺑــﺎ وﺿــﻊ ﻣﻘــﺮرات ﺣــﺎﮐﻢ در ﺣﻴﻄــﻪ ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ و وﮐﺎﻟﺖ ﮔﺎﻩ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ هـــﺮ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﺑﺎﯾـــﺪ ﻣـــﺴﺘﻘﻞ از ﺷـــﺮﮐﺎ داراﯼ اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎهﯽ ﺑﺎﺷـــﺪ .ﺗﻌﻴـــﻴﻦ اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻓﻮاﯾﺪﯼ دارد ﮐﻪ از ﺁن ﺟﻤﻠﻪ اﺳﺖ: -١اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻌﻴﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﭼﻪ ﮐﺸﻮرﯼ را دارد. -٢ﺑﺮاﯼ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮﯼ ﻋﻠﻴﻪ ﺷﺮﮐﺖ ،ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ دادﮔﺎﻩ ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﺷﺮﮐﺖ رﺟﻮع ﮐﻨﻨﺪ. ٩ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -٣دادﮔﺎﻩ ﺻﻼﺣﻴﺘﺪار ﺑﺮاﯼ ﺻﺪور ﺣﮑﻢ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺷﺮﮐﺖ ،دادﮔﺎﻩ ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﺧﻮد ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ. ﻣﻔﻬﻮم اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻃﺒـــﻖ ﻣـــﺎدﻩ ٥٩٠ﻗـــﺎﻧﻮن ﺗﺠـــﺎرت" :اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎﻩ ﺷـــﺨﺺ ﺣﻘـــﻮﻗﯽ ﻣﺤﻠـــﯽ اﺳـــﺖ ﮐـــﻪ ادارﻩ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﯽ در ﺁﻧﺠﺎﺳﺖ". ﻣــﺎدﻩ ١٠٠٢ﻗــﺎﻧﻮن ﻣــﺪﻧﯽ ﻣﻘــﺮر ﻣــﯽ دارد" :اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ اﺷــﺨﺎص ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻣﺮﮐــﺰ ﻋﻤﻠﻴــﺎت ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد". ﺑﺮﺧـــﯽ دو ﻣـــﺎدﻩ ﻣـــﺬﮐﻮر را در ﺗﻌﻴـــﻴﻦ اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎﻩ اﺷـــﺨﺎص ﺣﻘـــﻮﻗﯽ و از ﺟﻤﻠـــﻪ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ در ﺗﻨــﺎﻗﺾ ﺑــﺎ ﯾﮑــﺪﯾﮕﺮ داﻧــﺴﺘﻪ اﻧــﺪ و ﻗــﺎﻧﻮن ﻣــﺪﻧﯽ را ﮐــﻪ ﭘــﺲ از ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﺗــﺼﻮﯾﺐ ﺷــﺪﻩ ﻧﺎﺳــﺦ ﻣــﯽ ﺷــﻤﺎرﻧﺪ و ﻋــﺪﻩ اﯼ اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ را ﺑــﻪ ﺗﺒﻌﻴــﺖ از ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﺤﻞ ادارﻩ ﺁن ﻣﯽ داﻧﻨﺪ. ﺑــﻪ ﻧﻈــﺮ ﻣــﯽ رﺳــﺪ هــﻴﭻ ﺗﻨﺎﻗــﻀﯽ ﻣﻴــﺎن دو ﻣــﺎدﻩ ﻣﺰﺑــﻮر وﺟــﻮد ﻧــﺪارد زﯾــﺮا ﻣﻨﻈــﻮر از ﻣﺮﮐــﺰ ﻋﻤﻠﻴــﺎت ،ﻣﺤﻠــﯽ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﻋﻤﻠﻴــﺎت از ﺁﻧﺠــﺎ هــﺪاﯾﺖ ﻣــﯽ ﺷــﻮد و ﺑــﺎ اﯾــﻦ ﺑﻴــﺎن ﻣﺤ ـﻞ ادارﻩ ﯾــﺎ ﻣﺮﮐــﺰ اﺻــﻠﯽ ﺷــﺮﮐﺖ هﻤــﺎن ﻣﺮﮐــﺰ ﻋﻤﻠﻴــﺎت ﺧﻮاهــﺪ ﺑــﻮد .ﻟــﺬا ﻧﺒﺎﯾــﺪ ﻣﻴــﺎن ﻣﺮﮐــﺰ ﻋﻤﻠﻴــﺎت و ﻣﺤـــﻞ ﻋﻤﻠﻴـــﺎت ﺧﻠـــﻂ ﻧﻤـــﻮدﻩ و ﻣـــﺎدﺗﻴﻦ ٥٩٠ق.ت و ١٠٠٢ق.م را در ﺗﻨـــﺎﻗﺺ ﺑـــﺎ ﯾﮑـــﺪﯾﮕﺮ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﻨﻴﻢ. ﻧﺤﻮﻩ ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻣﻌﻤــﻮﻻً ﻣﺮﮐــﺰ اﺻــﻠﯽ ﺷــﺮﮐﺖ در اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ ﺁن ﻣﻌــﻴﻦ ﻣــﯽ ﺷــﻮد و ﻟــﺬا اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﺷــﺮﮐﺖ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺁن ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮد. ﺳـــﺌﻮال :اﮔـــﺮ ﺷـــﺮﮐﺘﯽ در اﺳﺎﺳـــﻨﺎﻣﻪ داراﯼ اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎهﯽ ﺑـــﻮدﻩ و در ﻋﻤـــﻞ ﻣﺮﮐـ ـﺰ اﺻـــﻠﯽ ﺁن ﺟﺎﯼ دﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺪام ﯾﮏ از دو ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد؟ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻏﻴﺮ واﻗﻌﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻟﺬا اﮔﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ واﻗﻌﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﯼ او ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﯼ او را ﻧﺎدﯾﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ وﻟﯽ اﮔﺮ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ از اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ واﻗﻌﯽ ﺷﺮﮐﺖ اﻃﻼﻋﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ اﺻﻞ ﺑﺮ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺤﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ درج ﺷﺪﻩ اﺳﺖ و اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ اﻟﺰاﻣﯽ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ واﻗﻌﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺪارﻧﺪ. ﺷﺮاﯾﻂ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﭼــﻮن اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﺷــﺮﮐﺖ در اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ ﯾــﺎ ﺷــﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ درج ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﻟــﺬا ﺗﻐﻴﻴــﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﺷـــﺮﮐﺖ ﻣـــﺴﺘﻠﺰم ﺗﻐﻴﻴـــﺮ اﺳﺎﺳـــﻨﺎﻣﻪ ﯾـــﺎ ﺷـــﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ اﺳـــﺖ و ﺗـــﺎﺑﻊ ﺗـــﺸﺮﯾﻔﺎت ﺗﻐﻴﻴـــﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﯾﺎ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎدﻩ ١١١ق.ت و ﻣﺎدﻩ ٨٣ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧در ﻣﻮرد ﺗﻐﻴﻴﺮ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود و ﺳﻬﺎﻣﯽ اﺳﺖ وﻟﯽ در ﻣﻮرد ﺳﺎﯾﺮ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻣﺎدﻩ ﺧﺎﺻﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد .ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ١٠ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﯽ رﺳﺪ اﮔﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﺗﻌﻬﺪات ﺷﺮﮐﺎء ﮔﺮدد ﺗﻮاﻓﻖ هﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺿﺮورﯼ اﺳﺖ وﻟﯽ اﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺗﺼﻤﻴﻢ اﮐﺜﺮﯾﺖ ﺑﺮاﯼ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﮐﺎﻓﯽ اﺳﺖ. اﮔــﺮ ﺗﻐﻴﻴــﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﻣﻮﺟــﺐ ﺗﻐﻴﻴــﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ ﺷــﻮد ﺑﺎﯾــﺪ ﺷــﺮاﯾﻂ ﻻزم ﺑــﺮاﯼ ﺗﻐﻴﻴــﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﻧﻴﺰ رﻋﺎﯾﺖ ﺷﻮد. ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺷﺮﮐﺖ در ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ،ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻣﺤﺴﻮب ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ در ﺧــﺼﻮص اﯾــﻦ ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﺠــﺎرﯼ ﻣــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ داراﯼ ﺗﺎﺑﻌﻴــﺖ ﺑﺎﺷــﺪ ﯾــﺎ ﺧﻴــﺮ در ﻣﻴــﺎن ﺣﻘﻮﻗــﺪاﻧﻬﺎ اﺧــﺘﻼف ﻧﻈــﺮ اﺳــﺖ وﻟــﯽ اﻣــﺮوزﻩ در اﻏﻠــﺐ ﻗــﻮاﻧﻴﻦ دﻧﻴــﺎ ﺑــﺮاﯼ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐــﻪ داراﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ هﺴﺘﻨﺪ وﺟﻮد ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﻓﻮاﯾﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ: -١ ﺑﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮد ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻣﻘﺮرات ﮐﺸﻮر ﻣﺘﺒﻮع ﺧﻮد درﺳﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ و ﻃﺮز ﮐﺎر ﯾﺎ اﻧﺤﻼل ﺁن ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻗﺎﻧﻮن ﮐﺸﻮر ﻣﺘﺒﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻮدﻩ ﯾﺎ ﺧﻴﺮ. -٢ ﺑﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺣﻘﻮق و ﺗﮑﺎﻟﻴﻒ ﺁن را ﺑﺮاﺳﺎس ﻗﺎﻧﻮن ﮐﺸﻮر ﻣﺘﺒﻮع ﻣﺸﺨﺺ ﻧﻤﻮد. -٣ در ﺻﻮرت داﺷﺘﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺧﺎرﺟﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺣﺪود ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎدﯼ ﺷﺮﮐﺖ را در داﺧﻞ ﮐﺸﻮر ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮد. -٤ اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎرﺟﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮد در ﻣﻘﺮرات ارزﯼ ﺑﺮاﯼ اﻧﺘﻘﺎل ارز ﺑﻪ ﺧﺎرج از ﮐﺸﻮر ﻣﺤﻞ ﺷﺮﮐﺖ ،ﺑﺮاﯼ او ﺷﺮاﯾﻂ ﺁﺳﺎﻧﺘﺮﯼ ﻗﺎﺋﻞ ﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد. -٥ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻌﺎﻓﻴﺘﻬﺎﯼ ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﯽ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. -٦ دوﻟﺘﻬﺎ در ﺻﻮرﺗﯽ ﻣﮑﻠﻒ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺷﺮﮐﺖ هﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻃﺮز ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺑـــﺮاﯼ ﺗﻌﻴـــﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴـــﺖ ﯾـــﮏ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺗﺠـــﺎرﯼ ﻣﻼﮐﻬـــﺎﯼ ﻣﺘﻨـــﻮﻋﯽ در ﻗـــﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘـــﺮرات ﮐــﺸﻮرهﺎ دﯾــﺪﻩ ﻣــﯽ ﺷــﻮد ﺑﺮﺧــﯽ ﺗﺎﺑﻌﻴــﺖ ﺷــﺮﮐﺎء و ﯾــﺎ ﻣﺤــﻞ ﺛﺒــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ را ﻣــﻼﮎ ﺗﻌﻴــﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ داﻧﺴﺘﻪ و ﮔﺮوهﯽ ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ را ﻣﻨﻈﻮر ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. در ﺣﻘــﻮق اﯾــﺮان ﻃﺒــﻖ ﻣــﺎدﻩ ﯾــﮏ ﻗــﺎﻧﻮن ﺛﺒــﺖ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑــﺮاﯼ ﺁن ﮐــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﯽ اﯾﺮاﻧــﯽ ﺑﺎﺷــﺪ دو ﻣﻼﮎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ: -١ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ در اﯾﺮان ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. -٢ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﯽ ﺁن در اﯾﺮان ﺑﺎﺷﺪ. در ﻣﻮرد ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ٥٩١ق.ت ﻗﻀﺎوت ﻧﻤﻮد .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ﻣﺰﺑﻮر" :اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﻣﻤﻠﮑﺘﯽ را دارﻧﺪ ﮐﻪ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ در ﺁن ﻣﻤﻠﮑﺖ اﺳﺖ". ﺳــﺌﻮال :اﮔــﺮ ﺷــﺮﮐﺘﯽ در اﯾــﺮان ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﻧــﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷــﺪ وﻟــﯽ ﻣﺮﮐــﺰ اﺻــﻠﯽ ﺁن در اﯾــﺮان ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺘﯽ را دارد؟ ١١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺑﻌﻀﯽ ﻋﻘﻴﺪﻩ دارﻧﺪ ﭼﻮن ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﺲ از ﻗﺎﻧﻮن ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت را ﻓﺎﺳﺦ ﻗﺎﻧﻮن ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮد و ﻟﺬا ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ اﯾﺮاﻧﯽ ﺧﻮاهﺪ داﺷﺖ. ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ هــﺮ ﭼﻨــﺪ در ﺣﻘــﻮق اﯾــﺮان ﻣﺮﮐــﺰ ﺷــﺮﮐﺖ و ﺗﺎﺑﻌﻴــﺖ ﺁن ﺑــﺎ هــﻢ ﻣــﺮﺗﺒﻂ هــﺴﺘﻨﺪ وﻟــﯽ ﺻــﺮف ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. در ﻣــﻮرد ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻣــﺎدﻩ ٩٤ﻻﯾﺤــﻪ ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٧٤ﻣﻘــﺮر داﺷــﺘﻪ" :هــﻴﭻ ﻣﺠﻤــﻊ ﻋﻤــﻮﻣﯽ ﻧﻤــﯽ ﺗﻮاﻧــﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ را ﺗﻐﻴﻴــﺮ دهــﺪ ."...ﻣﻔﻬــﻮم اﯾــﻦ ﻣــﺎدﻩ ﺁﻧــﺴﺖ ﮐــﻪ ﺑــﺮاﯼ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻻزم اﺳﺖ. ﻣــﺎدﻩ ١١٠ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت در ﺧــﺼﻮص ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺑــﺎ ﻣــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤــﺪود ﺑﻴــﺎن ﻣــﯽ ﮐﻨــﺪ: "ﺷﺮﮐﺎء ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻐﻴﻴﺮ دهﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراء". اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺨﻮاهﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺧﻮد را ﺗﻐﻴﻴﺮ دهﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮﮐﺎﯾﺶ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراء ﺑﺎ اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﯽ ﺁن ﺑﻪ ﺧﺎرج ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .ﺻﺮف اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﻣﻮﺛﺮ ﻧﻴﺴﺖ. اﻧﻮاع و ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ اﻧــﻮاع ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠــﺎرﯼ در ﻣــﺎدﻩ ٢٠ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت ﻧــﺎم ﺑــﺮدﻩ ﺷــﺪﻩ اﻧــﺪ ﮐــﻪ ﻗــﺒﻼً ﻣﻄﺎﻟﻌــﻪ ﺷــﺪ وﻟــﯽ ﺑﺎﯾــﺪ ﺗﻮﺟــﻪ ﻧﻤــﻮد ﮐــﻪ هﻔــﺖ ﻗــﺴﻢ ﺷــﺮﮐﺖ ﻣــﺬﮐﻮر در ﻣــﺎدﻩ ٢٠ﺗﻨﻬــﺎ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﻋﻤﻞ وﺟﻮد دارﻧﺪ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ از ﺗﻨﻮع زﯾﺎدﯼ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ وﻟﯽ ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ،ﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯼ ﻋﻤﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ هﻤﺎن ﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﯽ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. در ﻣﻴﺎن اﻧﻮاع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ،ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺑﻴﺸﺘﺮ از دﯾﮕﺮ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻣﻮرد اﻗﺒﺎل ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ ﻣﻌﻴﺎرهﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪدﯼ ﺗﻘﺴﻴﻢ و ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﻮد ،ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎء ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﻃﺮز ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ اﻧﺘﻘﺎل ﺣﺼﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺮاﺳﺎس ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ﯾﮏ ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ " :١٣٤٧ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺷﺮﮐﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺁن ﺑﻪ ﺳﻬﺎم ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﯽ ﺳﻬﺎم ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ". اﻗﺴﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ: ١٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣــﺎدﻩ ﭼﻬــﺎر ﻻﯾﺤــﻪ ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ را ﺑــﻪ دو ﻧــﻮع ﺗﻘــﺴﻴﻢ ﮐــﺮدﻩ اﺳــﺖ ﮐﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻋﺎم و ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺧﺎص. ﺷـــﺮﮐﺖ هـــﺎﯾﯽ ﮐـــﻪ ﻣﻮﺳـــﺴﺎن ﺁﻧﻬـــﺎ ﻗـــﺴﻤﺘﯽ از ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷـــﺮﮐﺖ را از ﻃﺮﯾـــﻖ ﻓـــﺮوش ﺳـــﻬﺎم ﺑـــﻪ ﻣـــﺮدم ﺗـــﺄﻣﻴﻦ ﻣـــﯽ ﮐﻨﻨـــﺪ" ،ﺷـــﺮﮐﺖ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﻋـــﺎم" و ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐـــﻪ ﺗﻤـــﺎم ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺁﻧﻬــﺎ در ﻣﻮﻗــﻊ ﺗﺄﺳــﻴﺲ ﻣﻨﺤــﺼﺮاً ﺑــﻪ وﺳــﻴﻠﻪ ﻣﻮﺳــﺴﺎن ﺗــﺄﻣﻴﻦ ﻣــﯽ ﮔــﺮدد" ،ﺷــﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺧﺎص" ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﺎرﯾﺨﭽﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﭼﻨﺎﻧﭽــﻪ ﻗــﺒﻼً اﺷــﺎرﻩ ﺷــﺪ ﻣﻘــﺮرات ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻣــﻮاد ٢١ﺗــﺎ ٩٣ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﺠــﺎرت را ﺑــﻪ ﺧـــﻮد اﺧﺘـــﺼﺎص دادﻩ ﺑـــﻮد ﮐـــﻪ در ﺳـــﺎل ١٣٤٧ﻻﯾﺤـــﻪ ﻗـــﺎﻧﻮﻧﯽ در ٣٠٠ﻣـــﺎدﻩ ﺟـــﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣـــﻮاد ﻣﺰﺑﻮر ﮔﺸﺖ .ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧از ﻗﺎﻧﻮن ١٩٦٦ﻓﺮاﻧﺴﻪ اﻗﺘﺒﺎس ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﺗﻌﺪاد ﻣﻮاد ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ در ﻗﻴﺎس ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺷﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ اهﻤﻴﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ و ﻧﻘﺶ ﺁن در ﺣﻴﺎت اﻗﺘﺼﺎدﯼ ﮐﺸﻮر دادﻩ اﺳﺖ. اﺳﺘﻘﻼل ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺒﻼً ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎرﯼ داراﯼ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ .اﯾﻦ اﺳﺘﻘﻼل ﺷﺨﺼﻴﺖ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻧﻤﻮد ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ دارد زﯾﺮا ﺣﻮادﺛﯽ ﭼﻮن ﻓﻮت ﯾﺎ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺷﺮﮐﺎ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻧﺤﻼل ﺑﻌﻀﯽ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻧﻈﻴﺮ ﺗﻀﺎﻣﻨﯽ ﮔﺮدد در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﺑﯽ اﺛﺮ اﺳﺖ .هﻤﭽﻨﻴﻦ اﺳﺘﻘﻼل ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺪرت ﺁن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺮﮐﺎ ﺑﻪ وﯾﮋﻩ اﻗﻠﻴﺖ اﺳﺖ و در ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮارد ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺷﺮﮐﺎ در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ اﯼ ﻧﺪارد. ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻧــﺎم ﺷــﺮﮐﺖ ﺗﻮﺳــﻂ ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﺷــﺮﮐﺖ اﻧﺘﺨــﺎب ﻣــﯽ ﺷــﻮد و ﺑــﻪ ﻋﻨــﻮان ﯾﮑــﯽ از ﺑﻨــﺪهﺎﯼ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﻮﺳﺲ ﺑﺮﺳﺪ. ﻃﺒــﻖ ﺗﺒــﺼﺮﻩ ﻣــﺎدﻩ ٤ﻻﯾﺤــﻪ ١٣٤٧در ﻧــﺎم ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻋــﺎم ﺑﺎﯾــﺪ ﻋﺒــﺎرت "ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻋــﺎم" و در ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﺧــﺎص ﺑﺎﯾــﺪ ﻋﺒــﺎرت "ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﺧــﺎص" ﻗﺒــﻞ ﯾﺎ ﺑﻌﺪ از ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد. در ﻣﺎدﻩ ٢٢ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﻘﺮر ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻧﺎم هﻴﭻ ﯾﮏ از ﺷﺮﮐﺎ و ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻧﺒﺎﯾﺪ در ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد .ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ اﮐﻨﻮن ﻧﻴﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮط ﻣﺰﺑﻮر رﻋﺎﯾﺖ ﺷﻮد زﯾﺮا ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ از اﻗﺴﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﻮدﻩ و ﻧﺒﺎﯾﺪ از ﻧﺎم و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎﯾﺶ ﮐﺴﺐ ﺷﻬﺮت و اﻋﺘﺒﺎر ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺳﺮﭘﻴﭽﯽ از ﻣﻘﺮرات ﻧﺎﻣﮕﺬارﯼ در ﺣﻘﻮق ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺟﺮﯾﻤﻪ در ﭘﯽ دارد وﻟﯽ در ﺣﻘﻮق اﯾﺮان ﻣﺠﺎزات ﺧﺎﺻﯽ در ﻣﻘﺮرات وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺸﻤﻮل ﻣﻘﺮرات ﻋﺎم ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﻴﺮد. ١٣ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺮﮐـــﺰ اﺻـــﻠﯽ ﺷـــﺮﮐﺖ ﮐـــﻪ هﻤـــﺎن اﻗﺎﻣﺘﮕـــﺎﻩ ﺷـــﺮﮐﺖ ﻣﺤـــﺴﻮب ﻣـــﯽ ﺷـــﻮد ﺑﺎﯾـــﺪ در اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ذﮐــﺮ ﺷــﻮد .ﺗﻐﻴﻴــﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕــﺎﻩ ﻣــﺴﺘﻠﺰم ﺗﻐﻴﻴــﺮ اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ ﺑــﻮدﻩ و ﺗﻐﻴﻴــﺮات اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ در ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﻮق اﻟﻌﺎدﻩ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳﻬﺎﻣﯽ اﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺻﺮف ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﺎﻣﺘﮕﺎﻩ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻣﺸﻤﻮل هﻤﺎن ﻗﻮاﻋﺪﯼ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺒﻼً ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﺪ و ﭼﻮن ﻣﺎدﻩ ٩٤ ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ﻣﻘﺮر ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ "هﻴﭻ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺑﺪهﺪ" ﻟﺬا ﺑﺮاﯼ ﺗﻐﻴﻴﺮ دادن ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﻻزم اﺳﺖ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭼــﻮن ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ از اﻗــﺴﺎم ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ اﺳــﺖ ﻟــﺬا ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ در اﯾــﻦ ﻧــﻮع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ از اهﻤﻴﺖ زﯾﺎدﯼ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﺗﻨﻬـــﺎ ﺷـــﺮﮐﺘﯽ ﮐـــﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕـــﺬار ﺑـــﺮاﯼ ﺁن ﺣـــﺪاﻗﻞ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﭘـــﻴﺶ ﺑﻴﻨـــﯽ ﮐـــﺮدﻩ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ اﺳﺖ. ﻃﺒـــﻖ ﻣـــﺎدﻩ ٥ﻻﯾﺤـــﻪ ﻗـــﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ﺣـــﺪاﻗﻞ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ در ﺷـــﺮﮐﺖ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﺧـــﺎص ﯾـــﮏ ﻣﻴﻠﻴﻮن رﯾﺎل و در ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻋﺎم ﭘﻨﺞ ﻣﻴﻠﻴﻮن رﯾﺎل ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾــﺪ ﺛﺎﺑــﺖ ﺑﻤﺎﻧــﺪ و ﯾــﺎ ﺑــﻪ ﻋﺒــﺎرﺗﯽ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﻏﻴــﺮ ﻗﺎﺑــﻞ ﺑﺮداﺷــﺖ ﺑــﻮدﻩ و ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺁﻧﺮا ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻮد ﻣﻴﺎن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺗﻘﺴﻴﻢ ﮐﺮد. ﺗﻐﻴﻴــــﺮ در ﺳــــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــــﺮﮐﺖ اﻋــــﻢ از ﮐــــﺎهﺶ ﯾــــﺎ اﻓــــﺰاﯾﺶ ﭼــــﻮن ﻣــــﺴﺘﻠﺰم ﺗﻐﻴﻴــــﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﻟﺬا ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﻮق اﻟﻌﺎدﻩ ﺻﻮرت ﺑﮕﻴﺮد. از وﯾﮋﮔﻴﻬـــﺎﯼ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ در ﺷـــﺮﮐﺖ هـــﺎﯼ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﺁﻧـــﺴﺖ ﮐـــﻪ ﺑـــﻪ ﻗﻄﻌـــﺎت ﻣـــﺴﺎوﯼ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ هﺮ ﻗﻄﻌﻪ را ﺳﻬﻢ ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ. ﺷﻌﺒﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﺮاﯼ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﯼ اﻗﺘﺼﺎدﯼ ﺧﻮد اﻗﺪام ﺑﻪ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺷﻌﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. در ﻗــﺎﻧﻮن ﺗﻌﺮﯾﻔــﯽ از ﺷــﻌﺒﻪ ﺑــﻪ ﻋﻤــﻞ ﻧﻴﺎﻣــﺪﻩ اﺳــﺖ وﻟــﯽ درج ﻣﺤــﻞ ﺷــﻌﺒﻪ در ﮐﻨــﺎر ﻣﺮﮐــﺰ اﺻﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ از ﺑﻨﺪهﺎﯼ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺷــﻌﺒﻪ ﺷﺨــﺼﻴﺖ ﺣﻘــﻮﻗﯽ ﻣــﺴﺘﻘﻞ از ﺷــﺮﮐﺖ ﻧــﺪارد و ﻟــﺬا ﺗﻔــﺎوﺗﯽ ﻣﻴــﺎن داراﯾــﯽ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎ داراﯾﯽ ﺷﻌﺒﻪ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻔﺎوت ﺷﻌﺒﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ در ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺁن اﺳﺖ. هــﺮ ﭼﻨــﺪ اﻗﺎﻣــﻪ دﻋــﻮﯼ ﻋﻠﻴــﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾــﺪ در ﻣﺤــﻞ اﻗﺎﻣــﺖ ﺷــﺮﮐﺖ ﮐــﻪ هﻤــﺎن ﻣﺮﮐــﺰ اﺻــﻠﯽ اﺳــﺖ ﺻــﻮرت ﭘــﺬﯾﺮد وﻟــﯽ در ﻗــﺎﻧﻮن ﺁﯾــﻴﻦ دادرﺳــﯽ ﻣــﺪﻧﯽ ﻃــﺮح دﻋــﺎوﯼ ﻧﺎﺷــﯽ از ﺗﻌﻬــﺪات هــﺮ ﺷــﻌﺒﻪ ﺑﺎاﺷــﺨﺎص ﺧــﺎرج در دادﮔــﺎﻩ ﻣﺤــﻞ ﺷــﻌﺒﻪ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘــﻪ ﺷــﺪﻩ اﺳــﺖ .اﮔــﺮ ﺷﻌﺒﻪ ﺑﺮﭼﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ دﻋﻮﯼ ﺑﺎﯾﺪ در ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﻃﺮح ﺷﻮد. ١٤ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺷﺮﮐﺘﻬﺎﯼ واﺑﺴﺘﻪ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻣﺘﻔﺎوت از ﺷﻌﺒﻪ دارﻧﺪ. هﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﻌﺒﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ وﻟﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻧﻴﺰ از ﺷﻌﺒﻪ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﭼﻨــﺎن ﮐــﻪ در ﻃﺒﻘــﻪ ﺑﻨــﺪﯼ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎ ﮔﻔﺘــﻪ ﺷــﺪ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺳــﻬﺎﻣﯽ از ﺟﻤﻠــﻪ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺷﮑﻼً ﺗﺠﺎرﯼ هﺴﺘﻨﺪ. ﻃﺒـــﻖ ﻣـــﺎدﻩ ٢ﻻﯾﺤـــﻪ ﻗـــﺎﻧﻮﻧﯽ " :١٣٤٧ﺷـــﺮﮐﺖ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺑﺎزرﮔـــﺎﻧﯽ ﻣﺤـــﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد وﻟﻮ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻋﻤﻠﻴﺎت ﺁن اﻣﻮر ﺑﺎزﮔﺎﻧﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ". ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ هﻢ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺷﮑﻞ و هﻢ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺠﺎرﯼ ﺑﺎﺷﺪ. ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﭼــﻮن ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻋــﺎم و ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﺧــﺎص ﺗﻔﺎوﺗﻬــﺎﯾﯽ ﺑــﺎ ﯾﮑــﺪﯾﮕﺮ دارﻧﺪ ﻟﺬا هﺮ ﯾﮏ ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻋﺎم اﺷﺨﺎﺻـــﯽ ﮐـــﻪ در ﺻـــﺪد ﺗﺄﺳـــﻴﺲ ﺷـــﺮﮐﺖ هـــﺴﺘﻨﺪ اﺻـــﻄﻼﺣﺎً ﻣﻮﺳـــﺴﻴﻦ ﺧﻮاﻧـــﺪﻩ ﻣـــﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻮﻗﯽ ﯾﺎ ﺣﻘﻴﻘﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾــﺪ ﻣﻘــﺮرات ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ را در ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ رﻋﺎﯾــﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨــﺪ .ﻣــﺎدﻩ ٢٣ ﻻﯾﺤــﻪ ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ﺿــﻤﺎﻧﺖ اﺟــﺮاﯼ ﻋــﺪم رﻋﺎﯾــﺖ ﻣﻘــﺮرات را ﻣــﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺗــﻀﺎﻣﻨﯽ اﯾــﺸﺎن داﻧــﺴﺘﻪ ﻣﻘــﺮر ﻣــﯽ دارد" :ﻣﺆﺳــﺴﻴﻦ ﺷــﺮﮐﺖ ﻧــﺴﺒﺖ ﺑــﻪ ﮐﻠﻴــﻪ اﻋﻤــﺎل و اﻗــﺪاﻣﺎﺗﯽ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺄﺳﻴﺲ و ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﺎﻧﻴﺪن ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دهﻨﺪ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﯽ دارﻧﺪ". ﭘﺲ از ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ ،ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ هﻴﭻ ﮐﺪام از ﺷﺮﮐﺎء ﻋﻨﻮان ﻣﺆﺳﺲ داد. در ﺑﺮﺧــﯽ از ﮐــﺸﻮرهﺎ ﻣﺆﺳــﺴﻴﻦ ﺑــﺮاﯼ اﯾﺠــﺎد ﺷــﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾــﺪ از دوﻟــﺖ ﮐــﺴﺐ اﺟــﺎزﻩ ﮐﻨﻨــﺪ وﻟــﯽ در ﻣﻘــﺮرات ﻣــﺎ ﻧﻴــﺎزﯼ ﺑــﻪ اﺧــﺬ ﻣﺠــﻮز ﻧﻴــﺴﺖ .ﺑﺮﺧــﯽ ﺣﻘﻮﻗــﺪاﻧﻬﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧــﺪ ﺗﺄﺳــﻴﺲ ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻋــﺎم ﺑــﺎ اﺟــﺎزﻩ دوﻟــﺖ ﻣﻮﺟــﺐ اﻋﺘﻤــﺎد ﻣ ـﺮدم ﺑــﻪ ﺳ ـﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔــﺬارﯼ در ﺷــﺮﮐﺖ هﺎﯼ ﺳﻬﺎﻣﯽ ﻋﺎم ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ. ﺑـــﺮاﯼ ﺗﺄﺳـــﻴﺲ ﺷـــﺮﮐﺖ ﺳـــﻬﺎﻣﯽ ﻋـــﺎم ،ﻣﻮﺳـــﺴﻴﻦ ﺑﺎﯾـــﺪ اﺑﺘـــﺪا ﺑـــﻪ ﯾـــﮏ ﺑﺎﻧـــﮏ ﻣﺮاﺟﻌـــﻪ ﻧﻤﻮدﻩ و ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ در ﺷﺮف ﺗﺄﺳﻴﺲ اﻓﺘﺘﺎح ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﻴــﺴﺖ درﺻــﺪ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ را ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﺑﺎﯾــﺪ ﺧــﻮد ﺗﻌﻬــﺪ ﻧﻤــﻮدﻩ و ﺣــﺪاﻗﻞ %٣٥ﺁﻧــﺮا ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﺬﮐﻮر وارﯾﺰ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. اﮔﺮ ﺁوردﻩ ﻣﻮﺳﺴﻴﻦ ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ اﺳﻨﺎد ﺁن در ﺑﺎﻧﮏ ﺗﻮدﯾﻊ ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﺑﺎﯾــﺪ اﻇﻬــﺎر ﻧﺎﻣــﻪ اﯼ را ﺑــﻪ اﻧــﻀﻤﺎم ﭘــﻴﺶ ﻧــﻮﯾﺲ اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ ﺷــﺮﮐﺖ و ﭘــﻴﺶ ﻧــﻮﯾﺲ اﻋﻼﻣﻴــﻪ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ ﺳــﻬﺎم ﮐــﻪ ﺑــﻪ اﻣــﻀﺎﯼ ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ رﺳــﻴﺪﻩ ﺑــﻪ ادارﻩ ﺛﺒــﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ در ﺗﻬﺮان ﯾﺎ داﯾﺮﻩ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﻨــﺪرﺟﺎت اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣــﻪ ،ﻃــﺮح اﺳﺎﺳــﻨﺎﻣﻪ و ﻃــﺮح اﻋﻼﻣﻴــﻪ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ در ﻣــﻮاد ٧و ٨و ٩ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ١٥ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺮﺟـــﻊ ﺛﺒـــﺖ ﺷـــﺮﮐﺘﻬﺎ در ﺻـــﻮرت ﺗﮑﻤﻴـــﻞ ﺑـــﻮدن ﻣـــﺪارﮎ ،اﺟـــﺎزﻩ اﻧﺘـــﺸﺎر اﻋﻼﻣﻴـــﻪ ﭘـــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ را ﻣﻮﺳﺴﻴﻦ ﻣﯽ دهﺪ. ﻣﺮﺟــﻊ ﻗﺒــﺖ ﺷــﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﮑﻠﻴﻔــﯽ ﺑــﻪ ﺗﺤﻘﻴــﻖ در ﻣــﻮرد ﺻــﺤﺖ اﻇﻬــﺎرات ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﻧــﺪارد ﻟــﺬا اﮔﺮ ﻣﻮﺳﺴﻴﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻴﺮ ﺻﺤﻴﺢ اراﺋﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺧﻮد ﻣﺴﺌﻮل ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ) .ﻣﺎدﻩ (١٠ ﻃﺒــﻖ ﻣــﺎدﻩ ١١ﻻﯾﺤــﻪ ﻗــﺎﻧﻮﻧﯽ " ١٣٤٧اﻋﻼﻣﻴــﻪ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ ﺑﺎﯾــﺪ ﺗﻮﺳــﻂ ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ در ﺟﺮاﯾـــﺪ ﺁﮔﻬـــﯽ ﮔﺮدﯾـــﺪﻩ و ﻧﻴـــﺰ در ﺑـــﺎﻧﮑﯽ ﮐـــﻪ ﺗﻌﻬـــﺪ ﺳـــﻬﺎم ﻧـــﺰد ﺁن ﺻـــﻮرت ﻣـــﯽ ﮔﻴــﺮد در ﻣﻌﺮض دﯾﺪ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪان ﻗﺮار دادﻩ ﺷﻮد. ﺑـــﺎ اﻧﺘـــﺸﺎر اﻋﻼﻣﻴـــﻪ ﭘـــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾـــﺴﯽ ،ﻣﻮﺳـــﺴﻴﻦ از ﻋﻤـــﻮم ﺑـــﺮاﯼ ﺳـــﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔـــﺬارﯼ در ﺷﺮﮐﺖ در ﺷﺮف ﺗﺄﺳﻴﺲ دﻋﻮت ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﺁورﻧﺪ. ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ ﯾــﮏ ﻋﻤــﻞ ﺣﻘــﻮﻗﯽ اﺳــﺖ ﮐــﻪ ﺑــﻪ ﻣﻮﺟــﺐ ﺁن ﺷــﺨﺺ ﻗــﺴﻤﺘﯽ از ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺳــﻬﺎﻣﯽ ﻋــﺎم در ﺷــﺮف ﺗﺄﺳــﻴﺲ را ﺗﻌﻬــﺪ ﻧﻤــﻮدﻩ و ﺑﺨــﺸﯽ از ﻣﺒﻠــﻎ ﺗﻌﻬــﺪ ﺷــﺪﻩ را ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻤﺘﺮ از %٣٥ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺷﺮﮐﺖ در ﺷﺮف ﺗﺄﺳﻴﺲ وارﯾﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺗﻤﺎم اﺷﺨﺎﺻﯽ ﮐﻪ داراﯼ اهﻠﻴﺖ هﺴﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻗﺪام ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﺎن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﯽ ﯾﺎ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﭼــﻮن ﻃﺒــﻖ اﺻــﻞ ٨١ﻗــﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳــﯽ اﻣﺘﻴــﺎز ﺗــﺸﮑﻴﻞ ﺷــﺮﮐﺖ ﺑــﻪ ﺧﺎرﺟﻴــﺎن دادﻩ ﻧــﺸﺪﻩ اﺳــﺖ ﻟــﺬا ﺑــﻪ ﻧﻈــﺮ ﻣــﯽ رﺳــﺪ اﺗﺒــﺎع ﮐــﺸﻮرهﺎﯼ ﺧــﺎرﺟﯽ ﺣــﻖ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ در اﯾــﺮان را ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻋﻴﻮب و اﯾﺮادات ﻣﺎهﻮﯼ در ﻋﻤﻞ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﻋﺎم ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ اﺳﺖ .ﻋﺪم رﻋﺎﯾﺖ ﻣﻘﺮرات ﺷﮑﻠﯽ در ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻄﻼن ﺁن ﺷﻮد. ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺑﺎ اﻣﻀﺎﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﯼ ﺗﺤﻘﻖ ﭘﻴﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁن ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﻨﺪرﺟﺎت ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ در ﻣﺎدﻩ ١٣ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ١٣٤٧ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤ﻻﯾﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ " ١٣٤٧ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ در دو ﻧﺴﺨﻪ ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﺑﺎ ﻗﻴﺪ ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﻪ اﻣﻀﺎﯼ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺲ ﯾﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎم ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ او رﺳﻴﺪﻩ ،ﻧﺴﺨﻪ اول ﻧﺰد ﺑﺎﻧﮏ ﻧﮕﻬﺪارﯼ و ﻧﺴﺨﻪ دوم ﺑﺎ ﻗﻴﺪ رﺳﻴﺪ وﺟﻪ و ﻣﻬﺮ و اﻣﻀﺎﯼ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد". ﭼــﻮن ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ ﺑــﻪ ﻣﻨﺰﻟــﻪ ﻗﺒــﻮﻟﯽ ﺑــﻪ اﯾﺠــﺎب ﻣﻮﺳــﺴﻴﻦ ﻣــﯽ ﺑﺎﺷــﺪ ﻟــﺬا ﭘــﺲ زا اﻣﻀﺎﯼ ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ از ﺳﻮﯼ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺲ ﻗﻄﻌﯽ و اﻟﺰام ﺁور اﺳﺖ. ﺳــﺌﻮال :اﮔــﺮ ﺑــﺮاﯼ ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺷــﺮﮐﺖ ﺣــﺪﯼ ﻣﻌــﻴﻦ ﺷــﺪﻩ و ﺳــﺮﻣﺎﯾﻪ ﺟﻤــﻊ ﺁورﯼ ﺷــﺪﻩ از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﻣﺬﺑﻮر ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮد؟ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﯽ اﺷﺨﺎص ﺗﺎ ﺣﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺗﻌﻴﻴﻨﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ و ﻣﺎزاد از ﻋﻀﻮﯾﺖ در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺤﺮوﻣﻨﺪ و ﻋﺪﻩ اﯼ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻴﺰان ﺳﻬﺎم هﻤﻪ ﭘﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾﺴﺎن را ﺗﻘﻠﻴﻞ داد. ١٦ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- هــﺮ ﯾــﮏ از دو راﻩ ﺣــﻞ اﮔــﺮ در اﻋﻼﻣﻴــﻪ ﭘــﺬﯾﺮﻩ ﻧﻮﯾــﺴﯽ اﺧﺘﻴــﺎر ﺷــﻮد ﺑــﻼ اﺷــﮑﺎل اﺳــﺖ وﻟــﯽ در ﺻــﻮرﺗﯽ ﮐــﻪ ﻣﻮﺿــﻮع در اﻋﻼﻣﻴــﻪ ﺗﻌﻴــﻴﻦ ﺗﮑﻠﻴــﻒ ﻧــﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷــﺪ ﺑــﻪ ﻧﻈــﺮ ﻣــﯽ رﺳــﺪ راﻩ اول ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺎ ﻣﻮازﯾﻦ اﺳﺖ. در ﻓﺮﺻﺘﻲ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ اﻋﻼم ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﺷﻮد . ﻣﺆﺳﺴﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﺎﻣﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ را از ﻃﺮف ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن و ﻣﺆﺳﺴﺎن اﺣﺮاز ﮐﻨﻨﺪ. اﮔﺮ در ﻣﺪت اﻋﻼم ﺷﺪﻩ ﮐﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﻧﺸﻮد ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﺰﺑﻮر ﺗﻤﺪﻳﺪ ﺷﻮد .در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻄﻮر ﮐﺎﻣﻞ و ﺻﺤﻴﺢ ﺗﻌﻬﺪ ﻧﺸﻮد و ﻧﻴﺰ %٣٥ﻣﻘﺮر در ﻗﺎﻧﻮن ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﮕﺮدد ،ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺷﺪﻩ در ﻣﻬﻠﺖ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﮐﻤﺘﺮ از ﻣﺒﻠﻎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ در ﻃﺮح اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺗﻮان ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ را ﺑﻪ اﻧﺪازﻩ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﺷﺪﻩ ﺗﻘﻠﻴﻞ داد ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻨﻔﻲ اﺳﺖ زﻳﺮا ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﺮاﻳﻂ اﻋﻼﻣﻴﻪ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ اﻗﺪام ﺑﻪ اﻳﻦ ﮐﺎر ﮐﺮدﻩاﻧﺪ ﻟﺬا ﺟﻠﺐ رﺿﺎﻳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ و از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻘﻠﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺿﺮوري اﺳﺖ .ﭘﺲ اﮔﺮ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻃﺮح ﺷﻮد و هﻤﻪ ﺑﻪ ﺁن رأي دهﻨﺪ دﻟﻴﻠﻲ ﺑﺮاي ﻋﺪم ﭘﺬﻳﺮش ﺗﻘﻠﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ وﺟﻮد ﻧﺪارد . ﻣﻘﺮرات ﺟﺰاﻳﻲ در ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ -١اﮔﺮ ﻣﺆﺳﺴﺎن ﺑﺪون ﺁن ﮐﻪ واﻗﻌﺎً ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﺎم اﻧﺠﺎم ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ و ﻳﺎ ﮐﺎﻣﻞ و ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻧﺮا ﺗﺄﻳﻴﺪ ﮐﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺗﻌﻬﺪ اﺷﺨﺎﺻﻲ را ﮐﻪ از ﻧﻈﺮ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺑﺎﻃﻞ اﺳﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ . -٢اﮔﺮ اﺷﺨﺎﺻﻲ ﻋﺎﻟﻤﺎً و ﺑﺮ ﺧﻼف ﻣﻘﺮرات ،اﻋﻼﻣﻴﻪ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﻨﺪ . -٣اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻠﻂ و ﻧﺎدرﺳﺖ در ﻣﻮرد ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ . ﻣﺎدﻩ ٢٤٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺑﺮاي ﻣﻮارد ﻣﺬﮐﻮر ﻣﺠﺎزات ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻤﻮدﻩ اﺳﺖ . ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺳﻬﺎم ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺆﺳﺴﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺶ از دﻋﻮت و ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد .در ﻗﺒﺎل ﺁوردﻩ هﺮ ﮐﺪام از ﻣﺆﺳﺴﺎن و ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﻻزم ﺳﻬﻢ اﺧﺘﺼﺎص دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد . ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم در ﺻﻮرت ﻣﺠﻠﺴﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﻣﺆﺳﺴﺎن ﻣﻲرﺳﺪ ﻗﻴﺪ ﺷﺪﻩ و ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﮔﺰارش ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ . ﻃﺒﻖ ﺗﺒﺼﺮﻩ ٧٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﮔﺰارش ﻣﻮﺳﺴﻴﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪاﻗﻞ ﭘﻨﺞ روز ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ در ﻣﺤﻠﻲ ﮐﻪ در ﺁﮔﻬﻲ دﻋﻮت ﻣﺠﻤﻊ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﺑﺮاي ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﭘﺬﻳﺮﻩ- ﻧﻮﻳﺴﺎن ﺳﻬﺎم ﺁﻣﺎدﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ١٧ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﻣﺠﻤﻌﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮر ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن و ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ﭘﺲ از اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻲ ﮐﻪ در ﺣﺪود ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺁن اﺳﺖ دﻳﮕﺮ در ﻃﻮل ﺣﻴﺎت ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻧﺨﻮاهﺪ ﺷﺪ . ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻇﺮف ﻳﮏ ﻣﺎﻩ از ﭘﺎﻳﺎن ﻣﻬﻠﺖ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ﺁﻧﻬﺎ را ﺑﺮرﺳﻲ و ﭘﺲ از اﺣﺮاز ﺻﺤﺖ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و وارﻳﺰ ﺣﺪاﻗﻞ %٣٥ﺁن ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺷﺮﮐﺖ در ﺷﺮف ﺗﺄﺳﻴﺲ و ﭘﺲ از ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺳﻬﺎم هﺮ ﻳﮏ از ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ و ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن از ﻃﺮﻳﻖ روزﻧﺎﻣﻪ ﮐﺜﻴﺮاﻻﻧﺘﺸﺎري ﮐﻪ ﻧﺎم ﺁن در ﻃﺮح اﻋﻼﻣﻴﻪ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﻲ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﺟﻬﺖ ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ دﻋﻮت ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ . )ﻣﻨﺪرﺟﺎت ﺁﮔﻬﻲ دﻋﻮت در ﻣﺎدﻩ ١٠٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ( . ﻧﺼﺎب ﻻزم ﺟﻬﺖ رﺳﻤﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﮐﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ رﺳﻤﻴﺖ ﭘﻴﺪا ﮐﻨﺪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٧٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺣﻀﻮر ﺗﻌﺪادي از ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن ﮐﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻧﺼﻒ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻌﻬﺪ ﻧﻤﻮدﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺿﺮوري اﺳﺖ اﮔﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﻧﺮﺳﻴﺪ ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ دو ﺑﺎر دﻳﮕﺮ ﻓﺮﺻﺖ دﻋﻮت دارﻧﺪ . در ﺑﺎر دوم و ﺳﻮم ﺣﻀﻮر ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻳﮏ ﺳﻮم ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ در ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺿﺮوري اﺳﺖ . در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺳﻮم هﻢ ﺟﻠﺴﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﻧﻴﺎﺑﺪ ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ ﻋﺪم ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ را اﻋﻼم ﻣﻲدارﻧﺪ . ادارﻩ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ،ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﻮﺳﻂ هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪاي ﻣﺮﮐﺐ از ﻳﮏ رﺋﻴﺲ و ﻳﮏ ﻣﻨﺸﻲ و دو ﻧﺎﻇﺮ ادارﻩ ﻣﻲﺷﻮد . اﺷﺨﺎص ﻣﺬﮐﻮر ﺑﺎ رأي ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ در ﻣﺠﻤﻊ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ . رﺋﻴﺲ ﻣﺠﻤﻊ و ﻧﺎﻇﺮان ﺑﺎﻳﺪ از ﻣﻴﺎن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﺎﺷﻨﺪ وﻟﻲ ﻣﻨﺸﻲ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻏﻴﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ﺑﺎﺷﺪ . ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺑﺎ رأي ﮔﻴﺮي از ﺣﺎﺿﺮان در ﺟﻠﺴﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﻴﺮد. هﺮ ﺳﻬﻢ داراي ﻳﮏ رأي ﺑﻮدﻩ و ﻟﺬا ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ ﻳﺎ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ دارﻧﺪ در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮيهﺎ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ٧٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎ دو ﺛﻠﺚ ﺁراء ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﻣﻌﺘﺒﺮ اﺳﺖ . ﺗﺠﺪﻳﺪ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ١٠٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ » ١٣٤٧هﺮ ﮔﺎﻩ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﻤﺎم ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻨﺪرج در دﺳﺘﻮر ﻣﺠﻤﻊ ﻣﻮرد اﺧﺬ ﺗﺼﻤﻴﻢ واﻗﻊ ﻧﺸﻮد هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺎ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ اﻋﻼم ﺗﻨﻔﺲ ﻧﻤﻮدﻩ و ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻌﺪ را ﮐﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ دﻳﺮﺗﺮ از دو هﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﻨﺪ ،ﺗﻤﺪﻳﺪ ﺟﻠﺴﻪ ١٨ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺤﺘﺎج ﺑﻪ دﻋﻮت و ﺁﮔﻬﻲ ﻣﺠﺪد ﻧﻴﺴﺖ و در ﺟﻠﺴﺎت ﺑﻌﺪ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺎ هﻤﺎن ﺣﺪ ﻧﺼﺎب ﺟﻠﺴﻪ اول ، رﺳﻤﻴﺖ ﺧﻮاهﺪ داﺷﺖ . ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﮐﻪ از ﻣﺬاﮐﺮات و ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﺁن ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻬﻴﻪ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﻨﺸﻲ ﻣﺠﻤﻊ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﺑﻪ اﻣﻀﺎي هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻣﻲرﺳﺪ و ﻳﮏ ﻧﺴﺨﻪ از ﺁن در ﻣﺮﮐﺰ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﮕﻬﺪاري ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ . در ﻣﻮارد زﻳﺮ ﻳﮏ ﻧﺴﺨﻪ از ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻧﻴﺰ ارﺳﺎل ﺷﻮد : -١اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن -٢ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ -٣ﮐﺎهﺶ ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و هﺮ ﻧﻮع ﺗﻐﻴﻴﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ -٤اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ و ﻧﺤﻮة ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺁن ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﻪ ﻣﻮارد زﻳﺮ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ : -١ﺗﺼﻮﻳﺐ ﮔﺰارش ﻣﺆﺳﺴﺎن ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ در ﮔﺰارش ﻣﺆﺳﺴﺎن ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ در ﻣﺎدﻩ ١٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺁوردﻩهﺎي ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮد ﮐﻪ ﺁﻳﺎ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ را ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد ﻳﺎ ﺧﻴﺮ و در ﺻﻮرت ﭘﺬﻳﺮش ﺁﻧﺮا ﺑﻪ ﭼﻪ ﻗﻴﻤﺖ ﺑﺮاﯼ ﺷﺮﮐﺖ اﺣﺘﺴﺎب ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ . ﻣﺎدﻩ ٧٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ » :١٣٤٧ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺁوردﻩهﺎي ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ را ﺑﻴﺶ از ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ از ﻃﺮف ﮐﺎرﺷﻨﺎس رﺳﻤﻲ دادﮔﺴﺘﺮي ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ،ﻗﺒﻮل ﮐﻨﺪ « . ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺪ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻧﺸﻮد اﺷﺨﺎﺻﻲ ﮐﻪ ﺁوردﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺒﻮل ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻌﻬﺪات ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﻘﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ واﻟﺴﻬﺎم اﻳﺸﺎن ﺑﺎﻃﻞ و ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺎي ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﻨﺪ . -٣ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺰاﻳﺎي ﺧﺎص -٤ﺗﺼﻮﻳﺐ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ -٥ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن -٦ﺗﻌﻴﻴﻦ روزﻧﺎﻣﻪ ﮐﺜﻴﺮاﻻﻧﺘﺸﺎر ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺷﺮﮐﺖ و ﺛﺒﺖ ﺁن ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ و اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻒ ﺧﺎﺻﻲ ﮐﻪ ﺑﻌﻬﺪﻩ ﺁن اﺳﺖ ﺷﺮﮐﺖ اﻳﺠﺎد ﺷﺪﻩ و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ،ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺁن را ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﺎﻧﻴﺪ و ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻇﺮف ٦ﻣﺎﻩ از ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﺴﻠﻴﻢ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺻﻮرت ﭘﺬﻳﺮد . ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﺎﻧﻴﺪن ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺁن ﺑﻪ ﻋﻬﺪة ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ . ١٩ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ از اﻧﺠﺎم ﺑﺮﺧﻲ از اﻋﻤﺎل ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺤﺮوم اﺳﺖ ﻣﺜﻞ : -١ﺻﺪور ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ ﻳﺎ ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﻢ )ﻣﺎدﻩ ٢٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( -٢اﻧﺘﺸﺎر اوراق ﻗﺮﺿﻪ )ﻣﺎدﻩ ٥٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( -٣اﺳﺘﻔﺎدﻩ از وﺟﻮهﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺷﺮﮐﺖ وارﻳﺰ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ٢٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻇﺮف ٦ﻣﺎﻩ از ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﺴﻠﻴﻢ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﻧﺮﺳﺪ ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ ﻳﺎ ﭘﺬﻳﺮﻩﻧﻮﻳﺴﺎن ،ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﮔﻮاهﻲ ﺣﺎﮐﻲ از ﻋﺪم ﺛﺒﺖ را ﺑﻪ ﺑﺎﻧﮏ ارﺳﺎل و ﺑﺎﻧﮏ وﺟﻮﻩ ﭘﺮداﺧﺘﻲ اﺷﺨﺎص ﻣﺬﮐﻮر را ﻣﺴﺘﺮد ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ. ) .ﻣﺎدﻩ ١٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( ﭘﺲ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻮﮐﻮل ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺁن ﻧﻴﺴﺖ وﻟﻲ ﻋﺪم ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻮﺟﺐ اﻧﺤﻼل ﺁن ﺷﻮد . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺁن و ﻗﺒﻞ از ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﻴﺪن ﺷﺮﮐﺖ اﻗﺪام ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﺎﻟﻲ اﻳﺠﺎد ﮐﻨﺪ وﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻋﺪم ﺛﺒﺖ ﻣﻨﺤﻞ ﺷﻮد ﺗﮑﻠﻴﻒ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺜﻲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻧﻤﻮدﻩاﻧﺪ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺳﺎل ١٣٤٧ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ داراي ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ هﺴﺘﻨﺪ هﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺆﺳﺴﺎن ﻣﻨﻄﻘﻲ ﻧﻴﺴﺖ . ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﭼﻨﺎن ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد ﻣﻌﺪودي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﮔﺮدد و ﻟﺬا ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺑﺮاي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺁن وﺟﻮد ﻧﺪارد . اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﺪوﻳﻦ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء اﻣﻀﺎء ﻣﻲﺷﻮد و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮد ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺗﻌﻬﺪ و ﺣﺪاﻗﻞ %٣٥ﺁن ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﮐﻪ در ﺑﺎﻧﮏ اﻓﺘﺘﺎح ﺷﺪﻩ وارﻳﺰ ﮔﺮدد . ﺳﻬﺎم ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺪ ﺑﺮﺧﻲ از ﺷﺮﮐﺎء ﺗﺎﺑﻊ هﻤﺎن ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم اﺳﺖ . ﺑﻪ ﺟﺎي ورﻗﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﻬﻢ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ذﻳﻞ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪاي را ﮐﻪ دﻻﻟﺖ ﺑﺮ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﻠﻴﻪ ﺳﻬﺎم از ﺳﻮي اﻳﺸﺎن دارد اﻣﻀﺎء ﮐﻨﻨﺪ . هﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺮط ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ،اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن ﺁن اﺳﺖ وﻟﻲ ﻻزم ﻧﻴﺴﺖ اﻳﺸﺎن در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ . ﺑﺮاي ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﺎﻧﻴﺪن ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﺑﺎﻳﺪ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪاي ﺑﻪ اﻧﻀﻤﺎم ﻣﺪارﮎ زﻳﺮ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻮد . -١اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﺗﻤﺎم ﺳﻬﺎﻣﺪاران رﺳﻴﺪﻩ اﺳﺖ . -٢اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪاي دال ﺑﺮ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﻠﻴﻪ ﺳﻬﺎم از ﺳﻮي ﺳﻬﺎﻣﺪاران . -٣رﺳﻴﺪ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﺒﻨﻲ ﺑﺮ ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﺪاﻗﻞ %٣٥ﮐﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﻬﺎﻣﺪاران . -٤اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻪ در ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪاي ﻗﻴﺪ و ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﮐﻠﻴﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻣﻲرﺳﺪ . -٥ﻗﺒﻮﻟﻲ ﮐﺘﺒﻲ ﺳﻤﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و ﺑﺎزرﺳﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن . -٦ذﮐﺮ ﻧﺎم روزﻧﺎﻣﻪ ﮐﺜﻴﺮاﻻﻧﺘﺸﺎري ﮐﻪ ﺁﮔﻬﻲهﺎي ﺷﺮﮐﺖ در ﺁن ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ . ٢٠ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺳﺆال :ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﻇﺮف ﭼﻪ ﻣﻬﻠﺘﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺑﺮﺳﺪ ؟ ﭼﻮن در ﻣﻮرد ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﺗﺴﻠﻴﻢ اﻇﻬﺎرﻧﺎﻣﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺎدﻩ ٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺿﺮوري ﻧﻴﺴﺖ ﻟﺬا رﻋﺎﻳﺖ ﻣﺪت ﻣﻘﺮر در ﻣﺎدﻩ ١٩اﻳﻦ ﻻﻳﺤﻪ را ﺑﺎﻳﺪ از ﺗﺎرﻳﺨﻲ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد اﺣﺘﺴﺎب ﻧﻤﻮد و ﭼﻮن ﺳﻬﺎﻣﺪاران اوﻟﻴﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺆﺳﺴﺎن ﺁن ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﭘﺲ اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﻧﺮﺳﺪ اﻳﺸﺎن در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﺴﺌﻮﻟﻨﺪ . ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻗﻮاﻋﺪ راﺟﻊ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ در ﺻﻮرت ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻮازﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ در ﻣﻮرد ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ را از دادﮔﺎﻩ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮد )ﻣﺎدﻩ ٢٧٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﻋﻠﻞ ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ -١ﻋﻠﻞ ﻋﺎم ﺑﻄﻼن ﻣﺜﻞ ﻋﺪم اهﻠﻴﺖ ،ﻏﻴﺮ ﻣﻌﻴﻦ ﺑﻮدن ﻣﻮﺿﻮع ،ﻧﺎﻣﺸﺮوع ﺑﻮدن ﺟﻬﺖ -٢ﻋﻠﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻣﺜﻞ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﺣﺪاﻗﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻳﺎ ﺗﻌﺪاد ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ را ﺷﺨﺺ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از دادﮔﺎﻩ درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﺪ و در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از ﺻﺪور ﺣﮑﻢ ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺑﻄﻼن ﺑﺮﻃﺮف ﺷﻮد دادﮔﺎﻩ ﻗﺮار ﺳﻘﻮط دﻋﻮي ﺑﻄﻼن را ﺻﺎدر ﺧﻮاهﺪ ﮐﺮد .دادﮔﺎﻩ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﺧﻮاﻧﺪﻩ ﻣﻬﻠﺘﻲ را ﮐﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮاي رﻓﻊ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺑﻄﻼن ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ٢٧٠ﺗﺎ ٢٧٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻃﺒﻖ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﻲ ﺑﻄﻼن داراي اﺛﺮ ﻗﻬﻘﺮاﻳﻲ اﺳﺖ و ﻟﺬا ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ دادﮔﺎﻩ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺑﻄﻼن ﺁن دادﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﻲ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٧٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ ﻣﺆﺳﺴﻴﻦ و ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن و ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﺑﻪ ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺘﻨﺎد ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ٢٧٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧دادﮔﺎﻩ ﭘﺲ از ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ در ﺿﻤﻦ ﺣﮑﻢ ﺧﻮد ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺪﻳﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﻨﺪ و ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٧٥هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ اﮔﺮ اﺷﺨﺎص ﻣﺰﺑﻮر ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻗﺒﻮل ﺳﻤﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ،دادﮔﺎﻩ اﻣﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ را ﺑﻪ ادارﻩ ﺗﺼﻔﻴﻪ اﻣﻮر ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺣﻮزﻩ ﺧﻮد ارﺟﺎع ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ . ﻣﺴﺆوﻟﻴﺘﻬﺎي ﻧﺎﺷﻲ از ﻋﺪم ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻄﻮر ﺻﺤﻴﺢ و ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻣﺘﻀﻤﻦ هﺮ دو ﻧﻮع ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ اﺳﺖ : ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮيﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٧٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺴﺆول ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ هﺴﺘﻨﺪ در ﻗﺒﺎل اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻳﺎ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ دارﻧﺪ . ٢١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺴﺆوﻻن ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻄﻮر ﻣﻄﻠﻖ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﮐﻴﻔﺮي ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺗﻨﻬﺎ در ﻣﻮاردي ﮐﻪ در ﻗﺎﻧﻮن ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ اﻣﮑﺎن ﺗﻌﻘﻴﺐ و ﻣﺠﺎزات وﺟﻮد دارد ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻨﺪ اول ﻣﺎدﻩ ٢٤٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . ١٣٤٧ اوراق ﺑﻬﺎدار در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ در ﻣﺘﻮن ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﺎ اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ . در ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ دو ﻧﻮع از اﻧﻮاع اوراق ﺑﻬﺎدار ﻳﻌﻨﻲ اوراق ﺳﻬﺎم و اوراق ﻗﺮﺿﻪ وارد ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد . ﺳﻬﻢ و ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ ﺳﻬﻢ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از ﻗﻄﻌﺎت ﻣﺴﺎوي ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻴﺰان ﻣﺸﺎرﮐﺖ و ﺗﻌﻬﺪات و ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺻﺎﺣﺐ ﺁن در ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ .ورﻗﻪاي ﮐﻪ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺣﻖ و ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺰﺑﻮر اﺳﺖ »ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ« ﺧﻮاﻧﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮد . ﺑﺮاي ﺻﺪور ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ اوﻻً ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺛﺎﻧﻴﺎً ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺛﺎﻟﺜﺎً ﺗﻤﺎم ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﻢ ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اوراق ﺳﻬﺎم ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺘﺤﺪاﻟﺸﮑﻞ و ﭼﺎﭘﻲ و داراي ﺷﻤﺎرة ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻮدﻩ و ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﻻاﻗﻞ دو ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻘﺮرات اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺳﺪ . ﻣﻨﺪرﺟﺎت اوراق ﺳﻬﺎم در ﻣﺎدﻩ ٢٦هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ . ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﻢ اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻤﺎم ﺷﺮوط ﺁﻣﺎدﮔﻲ ﺻﺪور اوراق ﺳﻬﻢ را ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﮑﻠﻒ اﺳﺖ ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﻢ ﺻﺎدر ﮐﻨﺪ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٣١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﻢ ﺑﺎﻳﺪ داراي ﺷﺮاﻳﻂ ﺷﮑﻠﻲ اوراق ﺳﻬﻢ ﺑﺎﺷﺪ . در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ و ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺑﺮﺳﺪ وﻟﻲ هﻨﻮز ﮐﻞ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺗﻌﻬﺪ ﺷﺪﻩ ﺳﻬﻢ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﺎﺷﺪ و اﮔﺮ ﮐﻞ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم ﺻﺎدر ﺷﻮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻇﺮف ﻳﮑﺴﺎل از ﭘﺮداﺧﺖ ﮐﻞ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﻢ ﺑﺎﻳﺪ ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﮔﻮاهﻴﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﻢ ﻣﺴﺘﺮد و اﺑﻄﺎل ﮔﺮدد . ارزش ﺳﻬﻢ ﺳﻬﻢ داراي دو ﻗﺒﻤﺖ اﺳﺖ -١ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد و ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از ١٠هﺰار رﻳﺎل ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ٣٢هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﺎم و هﻤﭽﻨﻴﻦ ﻗﻄﻌﺎت ﺳﻬﺎم در ﺻﻮرت ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺴﺎوي ﺑﺎﺷﺪ . -٢ﻣﺒﻠﻎ واﻗﻌﻲ ﮐﻪ ارزش ﺳﻬﻢ در داد و ﺳﺘﺪ ﺁن اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وﺿﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ و ﺑﺎزار ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺒﻠﻎ واﻗﻌﻲ ﺳﻬﻢ ﺑﺮ ﺧﻼف ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ در ﻧﻮﺳﺎن اﺳﺖ . ٢٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﻨﻈﻮر از »ارزش ﺑﻮرس ﺳﻬﻢ« ارزش ﺳﻬﻢ در ﺑﺎزار ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار اﺳﺖ . ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺑﻮدن ﺳﻬﻢ ﺟﺎﻳﺰ ﺑﻮدن ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻬﻢ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﺎت ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ از ﻣﺎدﻩ ٣٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮد .اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎدﻩ ﻣﺬﮐﻮر ﺟﻨﺒﺔ اﻣﺮي ﻧﺪارد و ﻣﻲﺗﻮان در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺳﻬﺎم را ﻣﻤﻨﻮع ﮐﺮد. ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺳﻬﻢ در ﻋﻤﻞ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ اﺷﮑﺎل ﺷﻮد .ﻣﺜﻼً اﮔﺮ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﻢ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺷﺪﻩ در رأي دادن ﺑﺎ هﻢ ﺗﻮاﻓﻖ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺷﺨﺼﻲ را ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ ﺧﻮد اﻧﺘﺨﺎب ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮيهﺎي ﺷﺮﮐﺖ دﺧﺎﻟﺖ ﮐﻨﻨﺪ . ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد :ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮدن ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﻳﺎ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺳﻬﻢ را ﻣﻤﻨﻮع اﻋﻼم ﻳﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻘﻮق ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﺮاي هﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﺷﺪﻩ ﺳﻬﻢ ارزش ﻳﮏ ﺳﻬﻢ را ﻗﺎﺋﻞ ﻣﻲﺷﺪ . ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻮدن ﺳﻬﻢ در ﻣﺎدﻩ ٢٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ ﺳﻨﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ در اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢ ﺁزادي ﮐﺎﻣﻞ دارد و ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٤١ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﻳﺎ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ . در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢ ﺑﻄﻮر ﺁزاداﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﮏ اﺻﻞ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ وﻟﻲ از ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺎدﻩ ٤١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮان اﺳﺘﻨﺒﺎط ﮐﺮد ﮐﻪ اﻳﻦ ﺁزادي را ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺤﺪود ﮐﺮد . ﺳﺆال :در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص اﮔﺮ ﻳﮏ ﺷﺮﻳﮏ ﻗﺼﺪ واﮔﺬاري ﺳﻬﺎم و ﺧﺮوج از ﺷﺮﮐﺖ داﺷﺘﻪ و ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﻳﺎ ﻣﺠﺎﻣﻊ روﺑﺮو ﺷﻮد در ﻓﺮﺿﻲ ﮐﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﻣﺸﺮوط ﺑﺮ ﻣﻮاﻓﻘﺖ اﻳﺸﺎن اﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺪ ؟ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ وي ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ درﺧﻮاﺳﺖ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ را ﻧﻤﺎﻳﺪ زﻳﺮا ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﺑﺮاي اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ وﺟﻮد دارد در ﻣﺎدﻩ ٢٠١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺁﻣﺪﻩ و ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﻓﺮض ﻣﺬﮐﻮر را در اﻳﻦ ﻣﻮارد ﻧﻴﺎوردﻩ اﺳﺖ .ﻟﺬا راﻩ ﺣﻞ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺧﻮاهﺎن ﺧﺮوج را ﺑﺎز ﺧﺮﻳﺪ ﮐﻨﺪ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺳﻬﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﻣﺰﺑﻮر ﮐﺎهﺶ دهﺪ ﻳﺎ ﺧﻮد ﺷﺮﮐﺎء ﺳﻬﻢ او را ﺑﺨﺮﻧﺪ ﻳﺎ اﺷﺨﺎص ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺷﺮﮐﺖ را ﭘﻴﺪا ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻬﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺧﻮاهﺎن ﺧﺮوج را ﺑﺨﺮد . ﻧﺤﻮة اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم و ﺑﻲﻧﺎم ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ :اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﺎﻳﺪ در دﻓﺘﺮ ﺛﺒﺖ ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺑﺮﺳﺪ در ﺣﺎﻟﻲ ﮐﻪ در ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم ﭼﻮن ورﻗﻪ ﺳﻬﻢ ﺳﻨﺪ در وﺟﻪ ﺣﺎﻣﻞ اﺳﺖ ﻟﺬا ﺑﺎ داد و ﺳﺘﺪ ﺁن اﻧﺘﻘﺎل ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد )ﻣﻮاد ٣٩و ٤٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ در ﻣﺎدﻩ ١١٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺮاي اﺻﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻮدن ﺳﻬﺎم اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻲ وارد ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .ﻃﺒﻖ اﻳﻦ ﻣﺎدﻩ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ در ﺻﻨﺪوق ﺁن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان وﺛﻴﻘﻪ ﺳﭙﺮدﻩاﻧﺪ ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﻣﻔﺎﺻﺎ ﺣﺴﺎب دورة ﺗﺼﺪي ﺧﻮد در ﺷﺮﮐﺖ را درﻳﺎﻓﺖ ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻘﺎل اﺳﺖ . ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٩٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺧﺮﻳﺪ ﺳﻬﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻮﺳﻂ هﻤﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ اﻳﻦ ﻣﻤﻨﻮﻋﻴﺖ ﺧﺮﻳﺪ ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ هﻤﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﻧﻴﺴﺖ و اﺳﺘﻬﻼﮎ ﺳﻬﺎم ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺟﺰ در ﻣﻮردي ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ اوراق ﻗﺮﺿﻪ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮدﻩ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺠﺎز ٢٣ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ٦٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧اﺳﺘﻬﻼﮎ ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺘﻔﺎوت از ﮐﺎهﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺁن اﺳﺖ . اﻧﻮاع ﺳﻬﺎم ﺳﻬﺎم را ﻣﻲﺗﻮان از ﺟﻬﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪي ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از ﺁﻧﻬﺎ اﺷﺎرﻩ ﻣﻲﺷﻮد : ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم و ﺑﻲﻧﺎم ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪي ﺳﻬﺎم ﺑﻪ ﺑﺎ ﻧﺎم و ﺑﻲﻧﺎم در ﺗﺒﺼﺮﻩ ﻳﮏ ﻣﺎدﻩ ٢٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ. ﺳﻬﻢ ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﻪ ﺳﻬﻤﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ در ورﻗﻪ راﺟﻊ ﺑﻪ ﺁن ﻣﺸﺨﺼﺎت ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﺳﻬﻢ ﺑﻲﻧﺎم ﺳﻬﻤﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ورﻗﻪ راﺟﻊ ﺑﻪ ﺁن ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻧﺎم ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ . ﻣﺰاﯾﺎي ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم -١ﺷﺮﮐﺖ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ را ﺧﻮاهﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ و اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺴﻬﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ اوﺳﺖ . -٢ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و اﻳﻦ ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در اﺧﺘﻴﺎر ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻲﺷﻮد. -٣ﻣﻘﺎﻣﺎت داراﻳﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ درﺁﻣﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم را درﻳﺎﺑﻨﺪ و ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪ . در ﺑﺮﺧﻲ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻣﺜﻞ اﻏﻠﺐ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي دوﻟﺘﻲ ﻟﺰوﻣﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﺎﺷﺪ . ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﻗﺒﻼً ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﺎ ﺛﺒﺖ در دﻓﺘﺮ ﺛﺒﺖ ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﺷﻮد . ﭼﻮن در ورﻗﻪ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم ﻣﺸﺨﺼﺎت دارﻧﺪﻩ ﺳﻬﻢ ذﮐﺮ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ ﻟﺬا ﺑﻪ راﺣﺘﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل اﺳﺖ و اﺷﺨﺎص ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻬﺎﻣﻲ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﻲدهﻨﺪ . ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم را ﺑﻪ ﺑﺎﻧﺎم ﻳﺎ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮐﻨﺪ . ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم را ﺑﻪ ﺑﺎﻧﺎم ﻳﺎ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮐﻨﺪ . ﺷﺮاﻳﻂ و ﻣﻘﺮرات ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺳﻬﺎم از ﻣﺎدﻩ ٤٤ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﺑﺮاﯼ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم ﺑﻪ ﺑﺎﻧﺎم ﺳﻪ ﻧﻮﺑﺖ در روزﻧﺎﻣﻪ ﮐﺜﻴﺮاﻻﻧﺘﺸﺎر ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ٥روز ﺁﮔﻬﻲ ﻣﻲﺷﻮد و از ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺳﻬﺎﻣﺸﺎن دﻋﻮت ﻣﻲﺷﻮد .ﻣﻬﻠﺘﻲ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﺗﻌﻮﻳﺾ ﺑﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪاران دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد ﻧﺒﺎﻳﺪ ﮐﻤﺘﺮ از ٦ﻣﺎﻩ از ﺗﺎرﻳﺦ اوﻟﻴﻦ ﺁﮔﻬﻲ ﺑﺎﺷﺪ .ﭘﺲ از اﻧﻘﻀﺎي ﻣﻬﻠﺖ اﮔﺮ ﺳﻬﺎﻣﺪاراﻧﻲ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻬﺎﻣﺸﺎن ﺑﺎﻃﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاﺑﺮ ﺁن ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم ﻓﺮوﺧﺘﻪ و ﭘﺲ از ﮐﺴﺮ هﺰﻳﻨﻪهﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺒﻠﻎ ﺁﻧﺮا در ﺣﺴﺎب ﺑﻬﺮﻩدار ﺑﺎﻧﮑﻲ ﻣﻲﮔﺬارد ﺗﺎ در ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺁن دادﻩ ﺷﻮد .اﮔﺮ ﺗﺎ دﻩ ﺳﺎل اﻳﺸﺎن ﺑﺮاي ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻮل ﺧﻮد ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺟﺰ اﻣﻮال ﺑﻼﺻﺎﺣﺐ ﺗﻠﻘﻲ و ﺑﻪ ﺧﺰاﻧﻪ دوﻟﺖ وارﻳﺰ ﻣﻲﮔﺮدد. در ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم ﺑﻪ ﺑﯽ ﻧﺎم ﻳﮏ ﻧﻮﺑﺖ ﺁﮔﺎهﻲ ﻣﻲﺷﻮد و ﻣﻬﻠﺘﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﺘﺮ از دو ﻣﺎﻩ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد .ﭘﺲ از اﻧﻘﻀﺎي ﻣﻬﻠﺖ اﮔﺮ ﺑﺮﺧﻲ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺳﻬﺎم ﺑﻲﻧﺎم ﺻﺎدر و در ﻣﺮﮐﺰ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﮕﻬﺪاري ﻣﻲﺷﻮد و ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺗﻌﻮﻳﺾ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﺳﻬﺎم ﻧﻘﺪي و ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ٢٤ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺁوردﻩ ﻧﻘﺪي ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺁورﻧﺪ ﺳﻬﻢ ﻧﻘﺪي و ﺑﻪ اﺷﺨﺎﺻﻲ ﮐﻪ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺁورﻧﺪ ﺳﻬﻢ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي اﺧﺘﺼﺎص دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد . ﺳﻬﻢ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي در ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد وﻟﻲ در ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻬﻤﻲ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﺳﻬﻢ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي را ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ .ﭘﺲ ﺁوردﻩ ﺷﺮﮐﺎء ﭼﻪ ﻧﻘﺪ ﻳﺎ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﻬﺎم ﻧﻘﺪي دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ اوراق ﻣﺘﺤﺪاﻟﺸﮑﻞ دارد . ﺳﻬﺎم ﻋﺎدي و ﻣﻤﺘﺎز ﺳﻬﻢ ﻣﻤﺘﺎز ﺳﻬﻤﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺁن اﻣﺘﻴﺎزاﺗﻲ ﻣﻲدهﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻋﺎدي ﺗﻌﻠﻖ ﻧﻤﻲﮔﻴﺮد ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺳﻮد ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻋﻄﺎي هﺮ ﮔﻮﻧﻪ اﻣﺘﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ و ﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺑﺮﺳﺪ . در ﺻﻮرت ﺗﺮدﻳﺪ اﺻﻞ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ هﻤﻪ دارﻧﺪﮔﺎن ﺳﻬﺎم از ﺣﻘﻮق ﻣﺴﺎوي ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ . ﺣﻘﻮق و ﺗﻬﺪات ﻧﺎﺷﻲ از ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﺳﻬﺎم ﺷﺨﺼﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻟﮏ ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺷﻮد ﺣﻘﻮق و ﺗﻌﻬﺪاﺗﻲ دارد . اﻟﻒ( ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮏ ﺳﻬﺎم -١ﺳﻬﻴﻢ ﺷﺪن در ﺳﻮد ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻴﺰان ﺳﻮد ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﻣﻌﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد .اﻳﻦ ﺳﻮد ﻟﺰوﻣﺎً ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢﻧﻴﺴﺖ . ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﻘﺪي ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﻲﺷﻮد ﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﻬﺎم ﺟﺪﻳﺪ ﻣﮕﺮ در ﻗﺎﻟﺐاﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ . ﻣﻘﺪار ﺳﻮد هﺮ ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺳﻬﺎم او دارد . ﭘﺮداﺧﺖ ﺳﻮد ﻣﻮﮐﻮل ﺑﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪن ﺳﻮد اﺳﺖ و اﻻ ﭘﺮداﺧﺖ هﺮ وﺟﻬﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻮدﻣﻤﻨﻮع ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ . ﺳﻮد ﻏﻴﺮواﻗﻌﻲ ﮐﻪ از ﻣﺤﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﻲﺷﻮد ﺳﻮد ﻣﻮهﻮم ﻧﺎم دارد . ﭘﺮداﺧﺖ ﺳﻮد ﻣﻮهﻮم ﺑﺮاي رﺋﻴﺲ ﺷﺮﮐﺖ ،اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖﮐﻴﻔﺮي و ﻣﺪﻧﻲ دارد . درﻳﺎﻓﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﺳﻮد ﻣﻮهﻮم ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻪ اﺳﺘﺮداد ﺁن هﺴﺘﻨﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٤٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ از ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻇﺮف ٨ﻣﺎﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد اﻧﺠﺎمﭘﺬﻳﺮد . -٢ﺳﻬﻴﻢ ﺷﺪن در داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﻈﻮر از ﺳﻬﻴﻢ ﺷﺪن ،ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﻣﺸﺎع ﻳﺎ ﻣﻔﺮوز ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻴﺴﺖ . ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم در ﺻﻮرت ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﺧﺮﻳﺪ ﺳﻬﺎم ﺑﺮ دﻳﮕﺮان ﻣﻘﺪﻣﻨﺪ . در ﺻﻮرت اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ و ﭘﺲ از ﺗﺼﻔﻴﻪ ،ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻬﺎم ﺧﻮد از داراﻳﻲﺷﺮﮐﺖ ﺣﺼﻪ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ . -٣ﺣﻖ اﻃﻼع از وﺿﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ٢٥ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺣﻖ دارﻧﺪ از وﺿﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﻧﺪ . اﻃﻼع از وﺿﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺿﺮورت ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ . ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻣﻌﻤﻮﻻً از ﻃﺮﻳﻖ ﮔﺰارش ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ از وﺿﻊ ﺷﺮﮐﺖ اﻃﻼع ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲ-ﯾﺎﺑﻨﺪ. -٤ﺣﻖ ﻋﻀﻮﻳﺖ در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﺪار را ﺑﺪون رﺿﺎﻳﺖ ﻧﻤﻲﺗﻮان از ﺷﺮﮐﺖ اﺧﺮاج ﻧﻤﻮد ﻣﮕﺮ در ﻣﻮارد ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ .اﻧﺘﻘﺎد :در ﻗﺎﻧﻮن راهﻲ ﺑﺮاي اﺧﺮاج ﺷﺮﻳﮏ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ ﻣﻮﺟﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ و اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻋﺪم ﺳﺎزﮔﺎري ﺷﺮﮐﺎء و اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ. -٥ﺣﻖ رأي ﻣﺎﻟﮑﻴﻦ ﺳﻬﺎم ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺣﻖ رأي در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮيهﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . ﻃﺒﻖ ﺗﺒﺼﺮﻩ ﻣﺎدﻩ ٧٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧هﺮ ﺳﻬﻢ داراي ﻳﮏ رأي ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد . دارﻧﺪﻩ ﺳﻬﺎم ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻖ رأي ﺑﻴﺸﺘﺮ داﺷﺘﻪ و در ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت اﺗﺨﺎذ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ رأي ﮔﻴﺮي ﻣﺆﺛﺮﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد . ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺑﺎ ﺳﻬﺎم ﻣﻤﺘﺎز رأي ﺑﻴﺸﺘﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم ﺧﻮد داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﺪ . ﺣﻖ رأي ﺳﻬﺎﻣﺪار را ﻧﻤﻲﺗﻮان ﺣﺬف ﮐﺮد ﻣﮕﺮ در ﻣﻮارد ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . اﻧﺘﻘﺎل ﺣﻖ رأي ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﺟﺰ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ اﻋﻄﺎي ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ در دادن رأي ﺻﺤﻴﺢﻧﻴﺴﺖ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٥٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﺣﻖ رأي ﺳﻬﺎﻣﺪاران از ﺳﻮي ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي اﻳﺸﺎن ﻣﻲﮔﺮدد . -٦ﺣﻖ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ دارﻧﺪﻩ ﺁن ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﻗﺒﻼً ﺁﻣﺪ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﺳﻬﺎﻣﺪاران در اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﺧﻮد ﺁزادﻧﺪ . در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺎدﻩ ٤١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ،ﺁزادي ﺳﻬﺎﻣﺪاران رادر ﺧﺼﻮص اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺤﺪود ﻧﻤﻮد . ب( ﺗﻌﻬﺪات ﻣﺎﻟﮏ ﺳﻬﺎم ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻌﻬﺪ دارﻧﺪﻩ ﺳﻬﻢ در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ،ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺳﻬﺎم ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٣٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﻇﺮف ﻣﻬﻠﺖ ﻣﻘﺮر دراﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد .وﻇﻴﻔﻪ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻌﻬﺪﻩ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . اﮔﺮ در ﻣﻬﻠﺖ ﻣﻘﺮر در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻣﺎﺑﻘﻲ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﻮد هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖﺑﺎﻳﺪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ را ﺑﺮاي ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در ﺧﺼﻮص ﺗﻘﻠﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ دﻋﻮت ﮐﻨﺪ . ﻋﺪم ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ از ﺳﻮي ﻣﺪﻳﺮان ﻳﺎ ﻋﺪم دﻋﻮت از ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺑﺮايﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ در ﺻﻮرت ﻋﺪم ﭘﺮداﺧﺖ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٤٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮان ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي دارد . ٢٦ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﮔﺮ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﻮد و ﺷﺮﮐﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﭘﺮداﺧﺖﺷﺪﻩ ﮐﺎهﺶ ﻧﺪهﺪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٣٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از دادﮔﺎﻩ ﺗﻘﻠﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ را ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﺎم ﺑﺨﻮاهﺪ . ﺷﻴﻮﻩ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﺎم و ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي ﺁن در ﻣﺎدﻩ ٣٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . اﮔﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﻓﺮوش ﺳﻬﻢ اﺷﺨﺎﺻﻲ ﮐﻪ از ﭘﺮداﺧﺖ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺒﻠﻎ اﺳﻤﻲ ﺳﻬﺎم ﺧﻮدداري ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﺑﺮاي ﭘﺮداﺧﺖ ﺑﺪهﻲ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺎﻓﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ از ﻣﺤﻞ اﻣﻮال ﺷﺨﺼﯽ او ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺘﻴﻔﺎي ﻃﻠﺐ ﻣﻲﮐﻨﺪ . اوراق ﻗﺮﺿﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٥١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اوراق ﻗﺮﺿﻪ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﻨﻨﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٥٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ورﻗﻪ ﻗﺮﺿﻪ ﻣﻌﺮف ﻣﺒﻠﻐﻲ وام اﺳﺖ ﺑﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻌﻴﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﻳﺪ در ﻣﻮﻋﺪ ﻳﺎ ﻣﻮاﻋﺪ ﻣﻌﻴﻦ ﻣﺴﺘﺮد ﺷﻮد . اﻧﺘﺸﺎر اوراق ﻗﺮﺿﻪ از ﻣﺼﺎدﻳﻖ ﻣﻌﺎﻣﻼت رﺑﻮي اﺳﺖ و ﺷﺮﻋﺎً اﺷﮑﺎل دارد .ﺑﻪ ﺟﺎي ﺁن ﻣﻲ- ﺗﻮان از اﺑﺰار اوراق ﻣﺸﺎرﮐﺖ اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﻧﻤﻮد . ارﮐﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ : -١رﮐﻦ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ )ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ( -٢رﮐﻦ ادارﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ )هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ( -٣رﮐﻦ ﻧﻈﺎرت ﮐﻨﻨﺪﻩ )ﺑﺎزرس( ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ: ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ از اﺟﺘﻤﺎع ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد. اﻧﻮاع ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي )ﺳﺎﻻﻧﻪ( ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ در ﻋﻤﻞ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺠﻤﻌﻲ ﮐﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ هﻢ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي و هﻢ ﻓﻮق- اﻟﻌﺎدﻩ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي )ﺳﺎﻻﻧﻪ( ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٨٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺎﻟﻲ ﻳﮏ ﺑﺎر ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد . اﮔﺮ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺧﺎرج از ﻣﻮﻋﺪ ﻣﻘﺮر در ﻃﻮل ﺳﺎل ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد ﺁﻧﺮا ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲﻋﺎدي ﺑﻄﻮر ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﻣﻲﺧﻮاﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ از ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ اﺳﺖ . ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﻋﺎم اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ٨٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ﻣﺜﻞ رﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﻳﺎ ﻋﺰل و ﻧﺼﺐ ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن . ٢٧ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺧﻮد ﻳﺎ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن ﻧﺸﻦ ﺣﻀﻮر ﻳﺎﺑﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺸﺮوط ﺑﺮﺁن ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ورﻗﻪ ورودي درﻳﺎﻓﺖ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ٩٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺑﺮاي ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺻﺤﻴﺢ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت دارﻧﺪ ﻟﺬا ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٣٩ﻻﻳﺤﻪﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ ﭘﺎﻧﺰدﻩ روز ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ ﺷﺮﮐﺖ رﺟﻮع، ﺻﻮرت ﺣﺴﺎﺑﻬﺎ را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و از ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ و ﺣﺴﺎب ﺳﻮد و زﻳﺎن و ﮔﺰارش ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن روﻧﻮﺷﺖ ﺑﮕﻴﺮد . ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي ﻋﺪم اراﺋﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮان از دادﮔﺎﻩاﺑﻄﺎل ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺘﺨﺬﻩ در ﻣﺠﻤﻊ را درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﺪ . زﻣﺎن ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٣٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﺎﻳﺪ در زﻣﺎﻧﻲ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد و اﮔﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻣﻮﻋﺪي ﻣﺸﺨﺺ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻇﺮف ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﭘﺲ از ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم را دﻋﻮت ﮐﻨﻨﺪ .ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ اﻳﻦ وﻇﻴﻔﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ و ﮐﻴﻔﺮي ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮان اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ٢٥٤ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻣﮑﺎن ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي :ﺟﻠﺴﺎت ﺑﺎﻳﺪ در ﻣﺤﻠﻲ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد و اﮔﺮ ﻣﮑﺎن ﺧﺎﺻﻲ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺟﻠﺴﻪ در ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ .ﻣﺤﻞ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺟﻠﺴﺎت ﺑﺎﻳﺪ در ﺁﮔﻬﻲ دﻋﻮت ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم درج ﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ١٠٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . دﻋﻮت از ﺳﻬﺎﻣﺪاران دﻋﻮت از ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺻﻮﻻً ﺑﻪ ﻋﻬﺪة ﻣﺪﻳﺮان اﺳﺖ .اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﻪ وﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮد ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻳﮏ ﭘﻨﺠﻢ ﺳﻬﺎم ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻣﺪﻳﺮان دﻋﻮت از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم را ﺑﺨﻮاهﻨﺪ .اﮔﺮ ﻇﺮف ﺑﻴﺴﺖ روز اﻳﻦ درﺧﻮاﺳﺖ اﺟﺎﺑﺖ ﻧﺸﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺣﺪاﻗﻞ ﻳﮏ ﭘﻨﺠﻢ ﺳﻬﺎم ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﺑﺎزرﺳﺎن ﺑﺨﻮاهﻨﺪ ﮐﻪ ﻇﺮف دﻩ روز ﭼﻨﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪ و اﮔﺮ ﺑﺎزرﺳﺎن هﻢ دﻋﻮت ﻧﮑﺮدﻧﺪ ﺧﻮد ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻣﺬﮐﻮر ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ رأﺳﺎً اﻗﺪام ﺑﻪ دﻋﻮت ﮐﻨﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ٩٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ اﮔﺮ ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻨﻘﻀﻲ ﺷﺪﻩ و ﻣﺪﻳﺮان ﺟﺪﻳﺪ هﻨﻮز اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ و اﻳﺸﺎن ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ را دﻋﻮت ﻧﮑﻨﻨﺪ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ دﻋﻮت ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي را ﺑﺮاي اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮان درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٣٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ در ﺻﻮرت اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺪت ﺗﺼﻔﻴﻪ دﻋﻮت ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺮ ﻋﻬﺪة ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ اﺳﺖ .اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ وﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮد را ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﻇﺮان اﻗﺪام ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ واﻻ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از دادﮔﺎﻩ ﺑﺨﻮاهﺪ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ؟ ﺑﺪهﺪ )ﻣﺎدﻩ ٢١٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ دﻋﻮت از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﻧﺸﺮ ﺁﮔﻬﻲ در روزﻧﺎﻣﻪاي ﮐﻪ ﺁﮔﻬﻴﻬﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ در ﺁن ﻧﺸﺮ ﻣﻲﮔﺮدد ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁﻳﺪ )ﻣﺎدﻩ ٩٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪاﻗﻞ ﭘﺲ از دﻩ روز و ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻇﺮف ﭼﻬﻞ روز از ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﺸﺮ ﺁﮔﻬﻲﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ٩٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ٢٨ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- در ﺁﮔﻬﻲ دﻋﻮت ،دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ ،ﻣﮑﺎن و زﻣﺎن ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ درج ﻣﻲﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ١٠٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﻮﺳﻂ هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪاي ﻣﺮﮐﺐ از ﻳﮏ رﺋﻴﺲ وﻳﮏ ﻣﻨﺸﻲ و ٣ﻧﺎﻇﺮ ادارﻩ ﻣﻲﺷﻮد .ﻣﻌﻤﻮﻻً رﺋﻴﺲ ﺟﻠﺴﻪ هﻤﺎن رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﺳﺖ ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي دﻳﮕﺮ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻳﺎ ﻋﺰل ﺑﻌﻀﻲ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎﺷﺪ .در ﺣﺎﻟﺖ اﺧﻴﺮ رﺋﻴﺲ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﻧﺴﺒﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ . ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ از ﻣﺬاﮐﺮات و ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻨﺸﻲﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪاي ﺗﺮﺗﻴﺐ دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ اﻣﻀﺎي هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪ رﺳﻴﺪﻩ و ﻳﮏ ﻧﺴﺨﻪ در ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﮕﻬﺪاري ﻣﻲﺷﻮد .در ﻣﻮاردي ﮐﻪ در ﻣﺎدﻩ ١٠٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ .ﻧﺴﺨﻪ- اي از ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ارﺳﺎل ﺷﻮد . ﺑﺮاي اﻳﻦ ﮐﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي رﺳﻤﻴﺖ ﭘﻴﺪا ﮐﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ دارﻧﺪﮔﺎن ﺑﻴﺶ از ﻧﺼﻒﺳﻬﺎم در ﺟﻠﺴﻪ ﺣﻀﻮر ﻳﺎﺑﻨﺪ و اﮔﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﻧﺮﺳﻴﺪ از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﺮاي ﺑﺎر دوم ﺑﺎ ذﮐﺮ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﻋﻮت ﺑﺎر اول دﻋﻮت ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻣﺪﻩ و ﺑﺎ هﺮ ﺗﻌﺪاد ﺟﻠﺴﻪ رﺳﻤﻲ ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد )ﻣﺎدﻩ ٨٧ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ رأي ﮔﻴﺮي ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﻧﺼﻒ ﺑﻪ ﻋﻼوﻩ ﻳﮏ ﺁراي ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﻣﻌﺘﺒﺮ اﺳﺖ ﻣﮕﺮ در ﻣﻮرد اﻧﺘﺨﺎبﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن ﮐﻪ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﻣﻼﮎ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ٨٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ اﮔﺮ در ﻳﮏ ﺟﻠﺴﻪ ﻧﺘﻮان ﺑﻪ ﺗﻤﺎم دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ ﭘﺮداﺧﺖ و ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﻧﻤﻮد ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊﺗﻤﺪﻳﺪ ﻣﻲﺷﻮد . ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻌﺪي ﻣﺤﺘﺎج ﺁﮔﻬﻲ ﻳﺎ دﻋﻮت ﻧﻴﺴﺖ و اداﻣﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﻗﺒﻞ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد و ﺑﺮاي رﺳﻤﻴﺖ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﺎ هﻤﺎن ﺣﺪ ﻧﺼﺎب ﺟﻠﺴﻪ ﻗﺒﻞ اﺣﺘﺴﺎب ﻣﻲﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ١٠٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت ﺑﺮﮔﺰاري ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاي هﻴﺄت رﺋﻴﺴﻪ ،ﻣﺪﻳﺮن ﻳﺎﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي ﺑﻪ دﻧﺒﺎل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻧﻴﺰ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات در ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ اﺟﺎزﻩ ﻣﻲدهﺪ ﺗﺎ از دادﮔﺎﻩ درﺧﻮاﺳﺖ اﺑﻄﺎل ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺠﻤﻊ را ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ .اﻟﺒﺘﻪ اﮔﺮ ﻗﺒﻞ از ﺻﺪور ﺣﮑﻢ ﺑﻄﻼن ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺁن ﻣﺮﺗﻔﻊ ﮔﺮدد دادﮔﺎﻩ ﻗﺮار ﺳﻘﻮط دﻋﻮي ﺻﺎدر ﻣﻲﮐﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ٢٧١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺴﺆول ﺑﻄﻼن هﺴﺘﻨﺪ ﻣﺘﻀﺎﻣﻨﺎً در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻳﺎ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﺴﺆوﻟﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ . (٢٣٧ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻊ را ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﻣﻲﻧﺎﻣﻨﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ ﮐﻪ در اﻣﻮر ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁورد ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮات در ﻣﻮاد اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ. ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ در ﺗﻤﺎم ﻣﻮاد اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮ دهﺪ ﻣﺜﻼً ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٩٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻊ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻐﻴﻴﺮ دهﺪ . ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ در ﻗﺎﻧﻮن ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ و ﻣﺠﻤﻊ ﻣﺰﺑﻮر ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺧﺎرج ازﺣﺪود ﺻﻼﺣﻴﺘﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﮐﻨﺪ . ٢٩ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﭼﻮن ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺠﻤﻊ در ﺧﺼﻮص ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﺳﺖ و ادارﻩ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ازﺁن ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮدد ﻟﺬا ﻧﺴﺨﻪاي از ﺻﻮرﺗﺠﺴﻠﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ارﺳﺎل ﻣﻲﺷﻮد . ﺗﻤﺎم ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺷﺮﮐﺖ ﺣﻖ دارﻧﺪ در ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻪ و درﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي هﺎ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﺑﺮاي رﺳﻤﻴﺖ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺣﻀﻮر دارﻧﺪﮔﺎن ﺑﻴﺶ از ﻧﺼﻒ ﺳﻬﺎمﺿﺮورت دارد. ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٨٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﮔﺮ در اوﻟﻴﻦ دﻋﻮت ﺟﻠﺴﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﻧﻴﺎﺑﺪ ﺑﺮاي ﺑﺎر دوم دﻋﻮت ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁﻳﺪ و اﻳﻦ ﺑﺎر در ﺻﻮرت ﺣﻀﻮر دارﻧﺪﮔﺎن ﺑﻴﺶ از ﻳﮏ ﺳﻮم ﺳﻬﺎم ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻧﺼﺎب ﻣﻲرﺳﺪ. اﮔﺮ در ﺑﺎر دوم هﻢ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻧﺼﺎب ﻧﺮﺳﺪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺴﮑﻮت ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ. ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٨٥ﻻﻳﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ دو ﺳﻮم ﺁراي ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁﻳﺪ. ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪﻳﺮاﻧﻲ ﮐﻪ از ﻃﺮف ﺳﻬﺎﻣﺪاران اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﺑﺼﻮرت ﺟﻤﻌﻲ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁﻳﺪ .هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻳﮏ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﻲ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮل ﮐﺎرهﺎي اﺟﺮاﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻮدﻩ و ﺣﻖ اﻣﻀﺎء دارد. هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ -١ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﻧﺒﺎﻳﺪ از ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ و ﭼﻮن ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎﻳﺪ از ﻣﻴﺎن ﺳﻬﺎﻣﺪاران اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮﻧﺪ ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻼف ﻣﺎدﻩ ٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺎ ﭘﻨﺞ ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺗﺸﮑﻴﻞ داد .هﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص در ﻗﺎﻧﻮن ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ وﻟﻲ ﻋﻘﻼً و ﻣﻨﻄﻘﺎً ﺑﺎﻳﺪ از ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻤﺘﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ. -٢ﺗﻘﻠﻴﻞ و ﺗﮑﻤﻴﻞ ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :اﮔﺮ ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ از ﺣﺪاﻗﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻳﺎ ﺣﺪاﻗﻠﻲ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﻮد ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻧﺨﻮاهﺪ ﺑﻮد .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﮔﺮ ﺗﻌﺪاد اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﮐﻢ ﺷﻮد اﻋﻀﺎي ﻋﻠﻲاﻟﺒﺪل ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ اﻳﺸﺎن ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و اﮔﺮ ﻋﻀﻮ ﻋﻠﻲاﻟﺒﺪل اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪﻩ ﻳﺎ ﺗﻌﺪاد ﺁﻧﻬﺎ ﮐﺎﻓﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ را ﺑﺪهﻨﺪ .اﮔﺮ ﺗﻤﺎم ﻣﺪﻳﺮان اﺳﺘﻌﻔﺎ دادﻩ ﻳﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ را از دﺳﺖ ﺑﺪهﻨﺪ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺨﻮاهﻨﺪ ﺗﺎ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم را ﺑﺮاي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﺑﻄﻮر ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ دﻋﻮت ﮐﻨﻨﺪ. -٣رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٣٤٧ ،١١٩هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ از ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎي ﺧﻮد ﻳﮏ رﺋﻴﺲ و ﻳﮏ ﻧﺎﻳﺐ رﺋﻴﺲ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ .ﻣﺪت رﻳﺎﺳﺖ ﺷﺨﺺ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺣﺪاﺛﺮ ﺑﺮاي دﻋﻮت ﻋﻀﻮﻳﺖ در هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﺳﺖ .رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ دﻋﻮت هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ادارﻩ ﺟﻠﺴﺎت هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ را ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ دارد. ٣٠ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- هﻤﭽﻨﻴﻦ دﻋﻮت از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﺳﺖ .اﮔﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي دﻳﮕﺮ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ رﻳﺎﺳﺖ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ دارد .ﻧﺎﻳﺐ رﺋﻴﺲ در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺑﻄﻮر ﻣﻮﻗﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺪ اﻧﺠﺎم وﻇﻴﻔﻪ ﮐﻨﺪ ﻋﻬﺪﻩدار اﻣﻮر ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٣٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ هﻤﺰﻣﺎن ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺪﯾﺮ ﻋﺎﻣﻞ هﻤﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺳﻪ ﭼﻬﺎرم ﺁراي ﺣﺎﺿﺮ در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ . -٤ﺷﺮاﻳﻂ ﻋﻀﻮﻳﺖ در هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :ﺑﺮاي ﻋﻀﻮﻳﺖ در هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ، ﺷﺨﺺ ﺑﺎﻳﺪ اهﻠﻴﺖ داﺷﺘﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺸﻤﻮل ﺑﺮﺧﻲ ﻣﺤﺮوﻣﻴﺘﻬﺎ و ﻣﻤﻨﻮﻋﻴﺘﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ در ﻗﺎﻧﻮن ﺁﻣﺪﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺟﻬﺖ دادن رأي در ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻻزم اﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ در اﺧﺘﻴﺎر ﺷﺨﺺ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ .ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ﺑﻌﺪي اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮي ﺑﻪ هﻨﮕﺎم اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺎﻟﮏ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم ﻻزم ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻳﺎ در ﻃﻮل ﻣﺪت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ،ﺳﻬﺎم ﻻزم را از دﺳﺖ ﺑﺪهﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻇﺮف ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺳﻬﺎم ﻻزم را ﺟﺒﺮان ﮐﻨﺪ و اﻻ ﻣﺴﺘﻌﻔﻲ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﺷﻮد .ﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺮاي اﺣﺮاز ﺳﻤﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎﻳﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ در ﺻﻨﺪوق ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان وﺛﻴﻘﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ . ﻋﻀﻮ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺑﺎﺷﺪ .اﮔﺮ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي ﻋﻀﻮﻳﺖ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ او در ﺟﻠﺴﺎت ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﮐﻨﺪ .ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺑﻮدﻩ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺘﻀﺎﻣﻨﺎً ﺑﻪ ﻋﻬﺪة ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ و ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﻲ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ١١٠ﻻﻳﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺤﺮوﻣﻴﺖ از اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪن ﺳﻬﺎﻣﺪار در هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻣﻲﺷﻮد در ﻣﺎدﻩ ١١١ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧درج ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ اﺻﻞ ١٤١و ﻣﺴﺘﻨﺒﻂ از اﺻﻞ ٨١ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺎﺳﻲ ،ﮐﺎرﻣﻨﺪان دوﻟﺖ و اﺗﺒﺎع ﺧﺎرﺟﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻋﻀﻮ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﻧﻮاع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺧﺼﻮﺻﻲ و از ﺟﻤﻠﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ . -٥ﺣﻖ ﮐﺎر ﻣﺪﻳﺮ در ﺷﺮﮐﺖ :از ﻃﺮﻓﻲ وﺟﻮد ﺣﻖ ﮐﺎر ﻣﺪﻳﺮ در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ وﺳﻴﻠﻪ- اي ﺑﺮاي ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﺑﺎﺷﺪ و از ﻃﺮﻓﻲ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﭘﻴﺸﺒﺮد ﮐﺎر ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ .در ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻘﺮرات ﺻﺮﻳﺤﻲ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع را ﻣﺸﻤﻮل ﻣﻘﺮرات راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻼت اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻪ در ﻣﻮاد ١٢٩ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺁﻣﺪﻩ داﻧﺴﺖ . -٦ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﻣﺪﻳﺮ :در ﻣﺎدﻩ ١٣٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﻖ ﺣﻀﻮر در ﺟﻠﺴﻪ و ﭘﺎداش ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﻏﻴﺮ ﻣﻮﻇﻒ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺰ راﺑﻄﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ارﺗﺒﺎط ﮐﺎري دﻳﮕﺮي ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺪارﻧﺪ ﭘﻴﺶ- ﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ وﻟﻲ در ﻣﻮرد ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻮﻇﻒ ﮐﻪ ﻋﻼوﻩ ﺑﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﻤﺖ دﻳﮕﺮي در ﺷﺮﮐﺖ دارﻧﺪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺧﺎﺻﻲ ﻧﺸﺪﻩ و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﺗﺎﺑﻊ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎدﻩ ١٢٩ﺑﺎﺷﻨﺪ. -٧ﻣﻨﻊ رﻗﺎﺑﺖ ﺗﺠﺎري ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٣٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻣﺪﻳﺮان و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺧﺎرج از ﺷﺮﮐﺖ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲ ﮐﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ رﻗﺎﺑﺖ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ اﻧﺠﺎم دهﻨﺪ .ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي اﻳﻦ ﻣﻨﻊ ﺟﺒﺮان ﺧﺴﺎرﺗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ وارد ﻧﻤﻮدﻩاﻧﺪ . -٨دﻋﻮت اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :ﺗﺮﺗﻴﺐ دﻋﻮت ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻬﻠﺖ و ﻣﺤﻞ ﺣﻀﻮر و ﻃﺮز دﻋﻮت ﭼﻨﺎن ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد .وﻇﻴﻔﻪ دﻋﻮت ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﺳﺖ . ٣١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﮔﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ هﻢ در دﻋﻮت ﻗﻴﺪ ﺷﻮد وﻟﻲ اﮔﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻗﻴﺪ دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ اﻟﺰاﻣﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻗﻴﺪ دﺳﺘﻮر ﺟﻠﺴﻪ اﻟﺰاﻣﻲ ﻧﻴﺴﺖ . اﮔﺮ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ را دﻋﻮت ﻧﮑﻨﺪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٢٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻋﺪﻩاي از ﻣﺪﻳﺮان ﮐﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻳﮏ ﺳﻮم اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲدهﻨﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻋﻀﺎء را دﻋﻮت ﮐﻨﻨﺪ . -٩ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺟﻠﺴﺎت :ﺑﺮاي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺟﻠﺴﻪ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٢١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺣﻀﻮر ﺑﻴﺶ از ﻧﺼﻒ اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺿﺮوري اﺳﺖ .ادارﻩ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﺎ رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ﺗﺼﻤﻴﻢ- ﮔﻴﺮي ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺁراي ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ اﺗﺨﺎذ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﮕﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي دﻳﮕﺮ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ .از ﺟﻠﺴﺎت هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪاي ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﺑﻪ اﻋﻀﺎي اﮐﺜﺮﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﺣﺎﺿﺮ در ﺟﻠﺴﻪ ﻣﻲرﺳﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٢٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات راﺟﻊ ﺑﻪ دﻋﻮت اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺸﻤﻮل ﻗﺎﻋﺪﻩ ﮐﻠﻲ ﻓﻘﺮ در ﻣﺎدﻩ ٢٧٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﺳﺖ . -١٠اﺧﺘﻴﺎرات هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :اﻟﻒ( اﺧﺘﻴﺎرات ﺧﺎص :ﻣﻨﻈﻮر اﺧﺘﻴﺎراﺗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﺮاﺣﺖ در ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺳﺎل ١٣٤٧ﺑﺮاي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﻣﺜﻞ دﻋﻮت ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ، ﻋﺰل و ﻧﺼﺐ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ،اﻧﺘﺨﺎب رﺋﻴﺲ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ،ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﮐﺎهﺶ ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و .... ب( اﺧﺘﻴﺎرات ﻋﺎم :ﻣﻨﻈﻮر اﺧﺘﻴﺎراﺗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻄﻮر ﮐﻠﻲ ﺑﻪ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ دادﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ » ١٣٤٧ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩاي ﻼ ﻳﺎ ﺑﻌﻀﺎً ﻗﺎﺑﻞ ﻋﺰل ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ ادارﻩ ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ .« ... ﮐﻪ از ﺑﻴﻦ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻩ و ﮐ ً ﭼﻮن ارﺗﺒﺎط ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻟﺬا ﻣﻨﻈﻮر از ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺎدﻩ ﻣﺰﺑﻮر ادارﻩ داﺧﻠﻲ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . -١١ﻣﺤﺪودﻳﺖ اﺧﺘﻴﺎرات هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ :ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ١١٨و ١٢٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺳﺎل ١٣٤٧ﻣﺤﺪودﻳﺘﻬﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻗﺮار ذﻳﻞ اﺳﺖ: اﻟﻒ( ﻣﺮاﻋﺎت ﺻﻼﺣﻴﺘﻬﺎي ﺧﺎص ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ب( ﻣﺮاﻋﺎت ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ج( ﻣﺮاﻋﺎت ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺖ د( ﻣﺮاﻋﺎت اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ و ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺗﻔﺎوت ﻣﻮرد اﺧﻴﺮ ﺑﺎ ﺳﻪ ﻣﻮرد ﻗﺒﻞ در ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﭼﻬﺎرم در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻧﻴﺴﺖ . -١٢ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ :از ﻃﺮﻓﻲ ﭼﻮن ﻣﺪﻳﺮان و ﺷﺮﮐﺖ داراي ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﻳﮑﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ﭘﺲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ هﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ و ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ و از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺪﻳﺮان از اﺧﺘﻴﺎرات ﺧﻮد در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﮐﻨﻨﺪ ﻟﺬا ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٢٩ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﻧﺠﺎم ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﻨﻮط ﺑﻪ اﺟﺎزة هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ .اﻟﺒﺘﻪ ﻗﺮاردادهﺎي ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎدﻩ ١٣٢ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﮐﻼً ﺑﺎﻃﻞ اﺳﺖ . ٣٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -١٣ﺧﺘﻢ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان :ﺧﺘﻢ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻌﻠﻮل اﺳﺒﺎب ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮگ ،اﺳﺘﻌﻔﺎ ،ﻋﺰل ،ﺳﻠﺐ ﺷﺮاﻳﻂ ،اﻧﻘﻀﺎي ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ . ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ هﺮ زﻣﺎن ﮐﻪ ﺑﺨﻮاهﺪ اﺳﺘﻌﻔﺎ دهﺪ ﻣﮕﺮ ﺁن ﮐﻪ اﺳﺘﻌﻔﺎ داراي ﺷﺮاﻳﻄﻲدر اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ اﺳﺘﻌﻔﺎي ﺑﻲﻣﻮﻗﻊ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻀﺮر ﺷﺮﮐﺖ ﺷﻮد . ﻋﺰل ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ در ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ و ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ او ﺗﻮﺳﻂﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ . ﺳﻠﺐ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺜﻞ ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ اﺳﺘﺨﺪام دوﻟﺘﻲ ﻣﻮﺟﺐ اﻧﻌﺰال وي ازﺳﻤﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻤﻲﺷﻮد ﻟﺬا ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺰل ﺷﻮد ﻳﺎ اﺳﺘﻌﻔﺎ دهﺪ و ﻳﺎ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١١ﻣﻲﺗﻮان از دادﮔﺎﻩ ﺻﺪور ﺣﮑﻢ ﺑﺮﮐﻨﺎري ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺪﻳﺮي را درﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻤﻮد . ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﺣﺪاﮐﺜﺮ دو ﺳﺎل اﺳﺖ وﻟﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺠﺪد اﻳﺸﺎن ﺑﻼﻣﺎﻧﻊ اﺳﺖ .ﺗﺎهﻨﮕﺎم اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮان ﺟﺪﻳﺪ ﻳﺎ اﺑﻘﺎي ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎﺑﻖ ،اﻳﺸﺎن ﮐﻤﺎﮐﺎن ﻋﻬﺪﻩدار اﻣﻮر ﺷﺮﮐﺖ ﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد . ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد و ﺑﺎزوي اﺟﺮاﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . ﻣﺪﻳﺮت ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻮﺳﻂ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮد. ﭼﻮن هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ در ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﺧﻮد ﺣﻖ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ را دارد ﻟﺬا ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻴﺶ از ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮان ﻧﺨﻮاهﺪ ﺑﻮد. ﺷﺮاﻳﻂ ﺳﻠﺒﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮان و ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎدﻩ ١١١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﺳﺖ)ﻣﺎدﻩ ١٣٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻳﮏ ﺷﺨﺺ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ هﻤﺰﻣﺎن ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٢٦ﻻﻳﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﺧﺘﻢ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ اﻧﻘﻀﺎي ﻣﺪت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻳﺎاﻧﻘﻀﺎي ﻣﺪﺗﻲ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻋﺰل هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺑﺎ اﺳﺘﻌﻔﺎي ﺧﻮد او ﻣﺤﻘﻖ ﺷﻮد. ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺴﺘﺤﻖ درﻳﺎﻓﺖ ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ١٢٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ .(١٣٤٧ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺸﻤﻮل ﻧﻈﺎم ﮐﻨﺘﺮﻟﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٢٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﮔﺮدد و در هﻤﻴﻦ ﺣﺪود ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺤﺴﻮب و از ﻃﺮف ﺷﺮﮐﺖ ﺣﻖ اﻣﻀﺎء دارد . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺧﺎرج از ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﺧﻮد ﻋﻤﻞ ﮐﻨﺪ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻪ اﺳﺘﻨﺎد ﻣﺎدﻩ ١٣٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ او را ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲداﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺎدﻩ ١١٨ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧داراي اﺧﺘﻴﺎرات ﻋﺎم هﺴﺘﻨﺪ وﻟﻲ اﻳﻦ ﻧﻈﺮ درﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ و ﻣﺎدﻩ ١٣٥ﻓﻘﻂ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﺷﺮاﻳﻂ اﻧﺘﺨﺎب اﺳﺖ. ٣٣ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺧﻄﺎﺳﺖ و در ﺻﻮرت ﺗﻘﺼﻴﺮ ﻣﺴﺆول ﺟﺒﺮانﺧﺴﺎرت ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٢و ١٤٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺳﺎل ١٣٤٧ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﻧﻔﺮادي ،اﺷﺘﺮاﮐﻲ ﻳﺎ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺨﻠﻔﺎﺗﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﮐﻴﻔﺮﺑﺎﺷﺪ .ﻟﺬا ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي او در ﮐﻨﺎر ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮح اﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻮارد ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎدﻩ ٢٥٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . ١٣٤٧ ﮐﻨﺘﺮل ﺷﺮﮐﺖ ﺿﺮورت وﺟﻮد ﺑﺎزرس :ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﮐﺎر هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺿﺮوري اﺳﺖ و ﭼﻮن ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺣﻀﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ در ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺪارﻧﺪ و ﺑﺮ ﻓﺮض ﺣﻀﻮر ﺗﺨﺼﺺ در اﻣﻮر اداري و ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ اﻣﺮ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩاي اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻋﻬﺪة ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺧﺎرج اﺳﺖ ﻟﺬا اﻳﺸﺎن اﺷﺨﺎﺻﻲ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺎزرس ﺑﺮاي اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ . وﻳﮋﮔﻲ ﺑﺎزرس :ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﻼوﻩ ﺑﺮ اﺳﺘﻘﻼل داراي ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﺑﺎزرﺳﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮدﻩ ﻳﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ در اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻮد ﻧﺎﺗﻮان و ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد . ﺑﺎزرس ﻣﺄﻣﻮر ﺷﺮﮐﺖ :هﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺎزرس ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲ- ﺷﻮد وﻟﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ او را ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻳﺎ ﺻﺮﻓﺎً وﮐﻴﻞ ﺳﻬﺎﻣﺪاران داﻧﺴﺖ .زﻳﺮا وﻇﺎﻳﻔﻲ ﮐﻪ او ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ دارد ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻣﺪﻳﺮان ،ﮐﺎرﻣﻨﺪان ،ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران ، ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﺎن و ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ .ﻟﺬا ﻣﺎدﻩ ١٤٤ﻻﻳﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﮐﻪ اﺟﺎزﻩ ﻋﺰل ﺑﺎزرس را ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﻲدهﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺄﻣﻞ ﺣﺮﻓﻪ اﺳﺖ . ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪهﻲ ﺑﺎزرﺳﻲ :ﭼﻮن ﺑﺎزرﺳﻲ اﻣﺮي ﺗﺨﺼﺼﻲ اﺳﺖ ﻟﺬا ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ اﺷﺨﺎص ﺣﺮﻓﻪاي اﻧﺠﺎم ﭘﺬﻳﺮد .ﺗﺒﺼﺮﻩ ﻣﺎدﻩ ١٤٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺗﺪاﺑﻴﺮي اﺗﺨﺎذ ﻧﻤﻮدﻩ ﮐﻪ ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺁﻳﻴﻦﻧﺎﻣﻪ اﺟﺮاﻳﻲ ﺁن در ﻋﻤﻞ ﭘﻴﺎدﻩ ﻧﺸﺪ و اﮐﻨﻮن هﺮ ﺷﺨﺺ ﻓﺎﻗﺪ ﺗﺨﺼﺺ ﺑﺪون داﺷﺘﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻳﺎ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺎزرس اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد . اﻧﺘﺼﺎب ﺑﺎزرس :ﻃﺒﻖ ﻣﻮاد ١٤٤و ١٤٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧هﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻳﮏ ﺑﺎزرس و ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺎزرس ﻋﻠﻲاﻟﺒﺪل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .اﻧﺘﺨﺎب اﻳﺸﺎن ﺑﺮاي اوﻟﻴﻦ ﺑﺎر ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﺆﺳﺲ و در ﻃﻮل ﺣﻴﺎت ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻋﻬﺪة ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي اﺳﺖ . اﮔﺮ ﻣﺠﻤﻊ ﭼﻨﻴﻦ وﻇﻴﻔﻪاي را اﻧﺠﺎم ﻧﺪهﺪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٥٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ دادﮔﺎﻩ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﮐﻨﺪ. ﺷﺮاﻳﻂ ﺳﻠﺒﻲ ﺑﺎزرس :ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎدﻩ ١٤٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻧﻤﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺎزرس اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﻮد .اﺷﺨﺎص ﻣﻤﻨﻮع از ﺑﺎزرﺳﻲ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از : ٣٤ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -١اﺷﺨﺎص ﻣﺬﮐﻮر در ﻣﺎدﻩ ١١١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ -٢ﻣﺪﻳﺮان و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺮﮐﺖ -٣اﻗﺮﺑﺎي ﺳﺒﺒﻲ و ﻧﺴﺒﻲ ﻣﺪﻳﺮان و ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺎ درﺟﻪ ﺳﻮم از ﻃﺒﻘﻪ اول و دوم -٤هﺮ ﮐﺴﻲ ﮐﻪ ﺧﻮد ﻳﺎ هﻤﺴﺮش از اﺷﺨﺎص ﻣﺬﮐﻮر در ﺑﻨﺪ ٢ﻣﻮﻇﻔﺎً ﺣﻘﻮق درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲدارد. ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﻪ ﻣﺠﻤﻌﻲ ﮐﻪ در ﺁن ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻩاﻧﺪ ﺑﺮاي ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ارﺳﺎل ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٠٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٦٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﮐﺴﻲ ﮐﻪ ﺑﺎ وﺟﻮد ﻣﻨﻊ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺳﻤﺖ ﺑﺎزرﺳﻲ را در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﭙﺬﻳﺮد ﺑﻪ ﺣﺒﺲ از ٣ﻣﺎﻩ ﺗﺎ ٦ﻣﺎﻩ و ﻳﺎ از ﺑﻴﺴﺖ هﺰار ﺗﺎ ١٠٠هﺰار رﻳﺎل ﻳﺎ ﺑﻪ هﺮ ٣ﻣﺠﺎزات ﻣﻲرﺳﺪ .اﻳﻦ ﻣﺠﺎزات ﺷﺎﻣﻞ رﺋﻴﺲ و اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩاي ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ را ﺑﺮاي اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻧﺪهﻨﺪ ﻣﻲﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ٢٥٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ( . ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﺑﺎزرس :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﺑﺎزرس ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﻳﮑﺴﺎل اﺳﺖ .ﺷﺎﻳﺪ ﻋﻠﺖ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﻮدن اﻳﻦ ﻣﺪت ﺁن ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎزرس ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺁﺷﻨﺎ ﻧﺸﻮد و ﮔﺰارش ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ اراﺋﻪ دهﺪ .اﻟﺒﺘﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺠﺪد ﺑﺎزرس اﺷﮑﺎل ﻧﺪارد .ﻓﺮﺻﺖ ﮐﻮﺗﺎﻩ اﻳﻦ اﻳﺮاد را دارد ﮐﻪ ﭘﻴﺶ از ﺗﺴﻠﻂ ﺑﺮ اﻣﻮر اداري و ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﺑﺎزرس ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻣﻲ- ﻳﺎﺑﺪ . ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﺑﺎزرس :در ﻣﺎدﻩ ١٥٥ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧اﺧﺘﻴﺎر ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﺑﺎزرس ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ دادﻩ ﻣﻲﺷﻮد وﻟﻲ ﻧﺤﻮة ﺁن ﻣﻌﻴﻦ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ . ﻋﺰل و اﺳﺘﻌﻔﺎي ﺑﺎزرس :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٥٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺑﺎزرس ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻗﺒﻞ از ﭘﺎﻳﺎن ﻣﺄﻣﻮرﻳﺘﺶ اﺳﺘﻌﻔﺎ دهﺪ و ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺎدﻩ ١٤٤هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي در هﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎزرس ﻳﺎ ﺑﺎزرﺳﺎن را ﻋﺰل ﮐﻨﺪ .ﺑﺎزرس ﺑﺎﺑﺖ ﻋﺰل ﺧﻮد ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎي ﺧﺴﺎرت ﮐﻨﺪ هﻢ ﭼﻨﺎن ﮐﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮان از ﺑﺎزرس ﺑﻪ ﺳﺒﺐ اﺳﺘﻌﻔﺎﻳﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎي ﺧﺴﺎرت ﮐﺮد ﻣﮕﺮ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻗﻮاﻋﺪ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺪون اﻧﺘﺨﺎب ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ،ﺑﺎزرس ﺷﺮﮐﺖ را ﻋﺰل ﮐﻨﺪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎزرس ﻋﻠﻲاﻟﺒﺪل ﻋﻬﺪﻩدار وﻇﺎﻳﻒ اوﺳﺖ ؟ در ﻣﺎدﻩ ١٤٦ﻣﻮرد ﻋﺰل ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ .ﻟﺬا اﮔﺮ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺑﺎزرس ﻋﺰل ﺷﺪﻩ را اﻧﺘﺨﺎب ﻧﮑﻨﺪ هﺮ ذﻳﻨﻔﻊ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ اﻋﻼم ﺑﻄﻼن ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﺠﻤﻊ را از دادﮔﺎﻩ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﻨﺪ ) .ﻣﻮاد ٢٧٠ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ وﻇﺎﻳﻒ ﺑﺎزرس -١ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﺑﺮرﺳﻲ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎ )ﻣﺎدﻩ ١٤٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ -٢ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ اﻃﻼع رﺳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪاران )ﻣﻮاد ١٦٧ ، ١٩١ ، ١٦١ ، ١٢٩ ، ١٥٠و ١٥١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧و ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎت ﻗﻀﺎﻳﻲ )ﻣﺎدﻩ ١٥١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ -٣ﻣﺄﻣﻮرﻳﺘﻬﺎي ﻧﻈﺎرﺗﻲ ﺧﺎص )ﻣﻮاد ٩٢ ، ٩١ ، ٩٥ ، ١٤٨ ، ١١٧ﻻﻳﺢ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ ٣٥ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﺧﺘﻴﺎرات ﺑﺎزرس :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٩ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎزرس اﺧﺘﻴﺎرات وﺳﻴﻌﻲ دارد ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ هﺮ ﮔﻮﻧﻪ رﺳﻴﺪﮔﻲ و ﺑﺎزرﺳﻲ ﻻزم ﻣﻲﮔﺮدد و در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺘﺨﺼﺺ اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﮐﻨﻨﺪ . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺶ از ﻳﮏ ﺑﺎزرس داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ هﺮ ﻳﮏ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم دهﻨﺪ وﻟﻲ در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺰارش واﺣﺪ اراﺋﻪ ﮐﻨﻨﺪ و اﮔﺮ ﺑﺎزرس ﺑﺎ ﮔﺰارش ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را ﺗﺼﺮﻳﺢ ﮐﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٥٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . (١٣٤٧ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑﺎزرس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ )ﻣﺎدﻩ ١٥٤ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي :ﻧﺎﺷﻲ از ﺟﺮاﺋﻢ ﻋﺎم و ﻧﺎﺷﻲ از ﺟﺮاﺋﻢ ﺧﺎص )ﻣﻮاد ٢٦٦و ٢٦٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ (١٣٤٧ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﭼﻮن ﻏﺮض از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁوردن ﺳﻮد اﻗﺘﺼﺎدي اﺳﺖ ﻟﺬا ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻤﻠﮑﺮد و ﺳﻮد و زﻳﺎن ﺷﺮﮐﺖ در ﭘﺎﻳﺎن هﺮ دورة ﻣﺎﻟﻲ اهﻤﻴﺖ زﻳﺎدي دارد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٣٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﺲ از اﻧﻘﻀﺎي ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺣﺴﺎب ﻣﺎﻟﻲ و وﺿﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻬﻴﻪ و ﺗﻨﻈﻴﻢ ﮐﻨﺪ . ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺻﻮرﺗﺠﻠﺴﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ وﺿﻊ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ را در ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﻌﻴﻦ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدهﺪ و ﺑﺎ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ هﺮ ﺳﺎل ﺑﺎ ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﻗﺒﻞ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﺮﮐﺖ ﭘﻲ ﺑﺮد . هﺮ ﭼﻨﺪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٣٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺗﺎرﻳﺦ دﻗﻴﻘﻲ ﺑﺮاي ﺗﻬﻴﻪ و ﺗﺪوﻳﻦ ﺻﻮرﺗﺤﺴﺎب ﻣﺎﻟﻲ و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﺮﮐﺖ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ وﻟﻲ در ﺑﻨﺪ ١٩ﻣﺎدﻩ ٨هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ ﻣﻮﻋﺪ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎ و ﮔﺰارش ﻣﺎﻟﻲ و ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖ از ﻣﻨﺪرﺟﺎت اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﺳﺖ . ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺴﺖ روز ﻗﺒﻞ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﺻﻮرﺗﺤﺴﺎﺑﻬﺎي ﺗﻨﻈﻴﻤﻲ را در اﺧﺘﻴﺎر ﺑﺎزرﺳﺎن ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺮار دهﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺻﻮرﺗﺤﺴﺎﺑﻬﺎي ﻣﺎﻟﻲ و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﺮﮐﺖ در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﺠﻤﻊ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﻮد . ﻣﺠﻤﻊ ﭘﺲ از اﺳﺘﻤﺎع ﮔﺰارش ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺎزرﺳﺎن در ﻣﻮرد ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎ و ﮔﺰارش ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ و وﺿﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﻣﻲﮐﻨﺪ . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ در ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁورد ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ در ﻣﻮرد ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻲﮔﻴﺮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٣٢ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﻬﺎي ﺿﺮرهﺎي ﺳﺎﻟﻴﺎن ﻣﺎﻟﻲ ﻗﺒﻞ و اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٣٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺮﮐﺖ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از درﺁﻣﺪ ﺣﺎﺻﻞ در هﺮ ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﻣﻨﻬﺎي ﮐﻠﻴﻪ هﺰﻳﻨﻪهﺎ و اﺳﺘﻬﻼﮐﺎت و ذﺧﻴﺮﻩهﺎ . از ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺣﺪاﻗﻞ ﻳﮏ ﺑﻴﺴﺘﻢ ﺑﺮاي اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﮐﺴﺮ ﺷﻮد ﺗﺎ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٠ﻣﻴﺰان اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﻳﮏ دهﻢ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮﺳﺪ .ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﺑﺮاي ﻣﺼﺮف اﻳﻦ ٣٦ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺧﺎص ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ .هﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ اﻳﻦ اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﺑﺮاي ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻃﻠﺐ ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ . ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﺎر اﺳﺖ ﻋﻼوﻩ ﺑﺮ اﻧﺪوﺧﺘﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻣﺒﺎﻟﻐﻲ از ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻧﺪوﺧﺘﻪ اﺧﺘﻴﺎري ﻣﻨﻈﻮر ﮐﻨﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٤٠ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﻣﻴﺰان ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﭘﺮداﺧﺖ را از ﻣﺤﻞ ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﮐﻪ در هﺮ ﺣﺎل ﻧﺒﺎﻳﺪ از %١٠ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ . هﺮ ﺳﻮدي ﮐﻪ ﺑﺪون ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻮد اﺻﻄﻼﺣﺎً ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻮهﻮم ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﭘﺮداﺧﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻮدي ﻣﺠﺎزات ﮐﻴﻔﺮي دارد . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ در ﺳﺎل ﻣﺎﻟﻲ ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺲ ﺳﻮد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ هﻢ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و هﻴﭻ ﺳﻮدي ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﻗﺎﺑﻞ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﻴﺴﺖ . در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺪاﻗﻞ %١٠ﺁن ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﺮداﺧﺖ ﺑﺎﺷﺪ . ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ در ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺁن از ﺑﻴﻦ ﻧﻤﻲرود وﻟﻲ ﺷﮑﻞ ﺁن ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ . ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ هﺮ ﺷﮑﻞ دﻳﮕﺮ از اﻧﻮاع ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﺠﺎري ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ و ﮔﺎﻩ ﺑﺮاي اداﻣﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﮏ ﺷﺮﮐﺖ اﺟﺒﺎري اﺳﺖ . ﻓﺮوض ﺗﺒﺪﻳﻞ -١ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻳﮑﻲ دﻳﮕﺮ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﺠﺎري -٢ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﺑﻪ ﺧﺎص -٣ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﺑﻪ ﻋﺎم ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻳﮑﻲ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي اﺷﺨﺎص رﺿﺎﻳﺖ هﻤﻪ ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﻻزم اﺳﺖ . ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﻮﺿﻮع در ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﮐﺎﻓﻲ اﺳﺖ . ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﻣﺨﺘﻠﻂ هﻢ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩﻻزم اﺳﺖ و هﻢ رﺿﺎﻳﺖ ﮐﻠﻴﻪ ﺷﺮﮐﺎﻳﻲ ﮐﻪ از اﻳﻦ ﭘﺲ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد . ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺎم ﺑﻪ ﺧﺎص ﻣﺮﺟﻊ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩاﺳﺖ و ﻣﺎدﻩ ٢٧٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ دﻻﻟﺖ ﺑﺮ ﻣﻨﻊ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺒﺪﻳﻠﻲ ﻧﺪارد . ﺑﺮاي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺧﺎص ﺑﻪ ﻋﺎم ﮐﻪ در ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩاﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺎدﻩ ٢٧٨رﻋﺎﻳﺖ ﺷﻮد . در ﺗﻤﺎم ﻓﺮوض ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺣﻘﻮق اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﮐﻪ از ﺷﺮﮐﺖ ﻃﻠﺒﮑﺎر هﺴﺘﻨﺪ ﻟﻄﻤﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ .اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ٣٧ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻄﻮر ﻗﻬﺮي ﻳﺎ ﺑﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺣﮑﻢ دادﮔﺎﻩ ﻣﺤﻘﻖ ﮔﺮدد . ﻣﻮارد اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ در ﻣﻮاد ١٩٩و ٢٠١ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﻗﻴﺪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . ﭘﺲ از اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺼﻔﻴﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٠٣ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺑﺎ رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات هﻤﺎن ﻻﻳﺤﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد ﻣﮕﺮ در ﻣﻮرد ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﮐﻪ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺧﺎص ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٠٨ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺁن از ﺑﻴﻦ ﻧﻤﻲرود و ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎن اﻣﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﺧﻮاهﺪ ﻣﺎﻧﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٠٦ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ١٣٤٧ﺑﺎﻳﺪ در اداﻣﻪ ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠﻪاي ﮐﻪ ﻣﺮاﺣﻞ ﺗﺼﻔﻴﻪ را ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ ﻋﺒﺎرت در ﺣﺎل ﺗﺼﻔﻴﻪ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﻮد . از زﻣﺎن اﻧﺤﻼل ،ﺷﺮﮐﺖ وارد ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺷﺪﻩ و وﻇﻴﻔﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺷﺮوع ﻣﻲ- ﺷﻮد . در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ اﻣﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﻓﻌﻠﻲ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي دﻳﮕﺮ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﺗﺮﺗﻴﺐ دﻳﮕﺮي ﻣﻘﺮر ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻳﺎ دادﮔﺎﻩ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ را ﻣﻨﺼﻮب ﻧﻤﺎﻳﺪ . ﻋﻤﺪﻩ وﻇﺎﻳﻒ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از : -١ﺗﻬﻴﻪ ﺻﻮرت داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ -٢اﻋﻼم اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ و اﺳﺎﻣﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ -٣وﺻﻮل ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﺷﺮﮐﺖ -٤اﻧﺠﺎم ﺗﻌﻬﺪات ﺷﺮﮐﺖ -٥دﻋﻮت از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻠﻪ در ﺣﺎل ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﺮاي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي -٦اراﺋﻪ ﮔﺰارش ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻋﺎدي ﭘﺲ از ﺷﺶ ﻣﺎﻩ از ﺷﺮوع ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ -٧ﺗﻘﺴﻴﻢ داراﻳﻲ ﻧﻘﺪي ﻏﻴﺮ ﺿﺮوري ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻴﺎن ﺳﻬﺎﻣﺪاران -٨اراﺋﻪ ﮔﺰارش و ﺣﺴﺎب زﻣﺎن ﺗﺼﻔﻴﻪ در ﭘﺎﻳﺎن ﮐﺎر ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺟﻬﺖ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﭘﺲ از اﻳﻨﮑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﻣﺪﻳﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﺼﻮﻳﺐ ﮐﺮد ﺧﺘﻢ ﺗﺼﻔﻴﻪ را اﻋﻼم ﻣﻲﮐﻨﺪ و از اﻳﻦ ﺗﺎرﻳﺦ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺷﺮﮐﺖ از ﺑﻴﻦ ﻣﻲرود . ﻣﺪﻳﺮ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٢٧ﻻﻳﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﻇﺮف ﻳﮏ ﻣﺎﻩ از ﺧﺘﻢ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻣﺮاﺗﺐ را ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ اﻋﻼم ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رﺳﻴﺪﻩ در روزﻧﺎﻣﻪ رﺳﻤﻲ و روزﻧﺎﻣﻪ ﮐﺜﻴﺮاﻻﻧﺘﺸﺎر ﺷﺮﮐﺖ ﺁﮔﺎهﻲ ﺷﻮد و ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ از دﻓﺘﺮ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ و دﻓﺘﺮ ﺛﺒﺖ ﺗﺠﺎري ﺣﺬف ﮔﺮدد . ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٩٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺷﺮﮐﺘﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻴﻦ دو ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﺮاي اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ و هﺮ ﻳﮏ از از ﺷﺮﮐﺎ ﺑﺪون اﻳﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﻬﺎم ﻳﺎ ﻗﻄﻌﺎت ﺳﻬﺎم ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ،ﻓﻘﻂ ﺗﺎ ﻣﻴﺰان ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧﻮد در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺴﺆول ﻗﺮوض و ﺗﻌﻬﺪات ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . ٣٨ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود :ﻣﻘﺮرات اﻳﻦ ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﻮاد ٩٤ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ١١٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . ﻋﻠﺖ روﻳﮑﺮد اﺷﺨﺎص ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود : -١ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت ﺳﺎدﻩاي اﺳﺖ -٢ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺷﺮﮐﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺁوردﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺤﺪود اﺳﺖ وﺟﻪ اﺷﺘﺮاﮎ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود و ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ :ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ وﺟﻪ اﺷﺘﺮاﮎ ﻣﻴﺎن اﻳﻦ دو ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺁن اﺳﺖ ﮐﻪ در هﺮ دو ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺁوردﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . وﺟﻮﻩ اﻓﺘﺮاق ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود و ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ :وﺟﻮﻩ اﻓﺘﺮاق اﻳﻦ دو ﺷﺮﮐﺖ زﻳﺎد اﺳﺖ .از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود و ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از : -١ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﺎت ﻣﺴﺎوي ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﺷﻮد وﻟﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ- هﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻗﻄﻌﺎت ﻣﺴﺎوي ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﺸﺪﻩ و ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﻣﻴﺰان ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ . -٢ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺷﺮﮐﺘﻲ ﺷﮑﻼً ﺗﺠﺎري اﺳﺖ وﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﻣﻮﺿﻮﻋﺎً ﺗﺠﺎري ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ . -٣در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﺎم ﺑﻪ راﺣﺘﻲ اﻣﮑﺎنﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ وﻟﻲ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ در ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ رﺿﺎﻳﺖ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺎ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ١٠٢ق .ت( . -٤در ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺑﺮ ﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺣﺪاﻗﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ . -٥ﺑﺮﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﺮاي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺗﺄدﻳﻪ و ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ٩٦ق .ت( . -٦ﺑﺮ ﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺣﺘﻲ دو ﺷﺨﺺ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺗﺸﮑﻴﻞ دهﻨﺪ . اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٩٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺒﺎرت »ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﻗﻴﺪ ﺷﻮد و اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺘﻀﻤﻦ اﺳﻢ هﻴﭻ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎ ﺑﺎﺷﺪ . اﮔﺮ در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻋﺒﺎرت »ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﻗﻴﺪ ﻧﺸﻮد ﺷﺮﮐﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚﺷﺮﮐﺘﻲ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد . اﮔﺮ ﻧﺎم ﺷﺮﻳﮑﻲ در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ درج ﺷﻮد وي ﺣﮑﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ را ﭘﻴﺪا ﻣﻲ-ﮐﻨﺪ. ﺗﺪاﺑﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺟﻬﺖ ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮق اﺷﺨﺎص درﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود: ٣٩ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -١در ﻣﺎدﻩ ١١٥ق .ت .ﺑﺮاي ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود را وﺳﻴﻠﻪاي ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اهﺪاف ﻣﺘﻘﻠﺒﺎﻧﻪ ﻗﺮار ﻣﻲدهﻨﺪ ﻣﺠﺎزات ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . -٢در ﻣﺎدﻩ ١١٣ق .ت .داﺷﺘﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﺣﺘﻴﺎﻃﻲ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺿﺮوري اﺳﺖ . -٣اﮔﺮ در اﺛﺮ زﻳﺎن واردﻩ ﻧﺼﻒ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ از ﺑﻴﻦ ﺑﺮود ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١٤ق .ت .ﻣﻲﺗﻮان درﺧﻮاﺳﺖ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ را ﻧﻤﻮد . ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود -١ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺎﻣﻪاي رﺳﻤﻲ ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺮﺳﺪ . در ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﮐﻪ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي هﺮ ﮐﺪام از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﻴﺰان ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .ﻋﺪم ذﮐﺮ اﻳﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻄﻼن ﻗﺮار داد ﺗﻠﻘﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ١٠٠ق . ت( . ﻧﮑﺎت دﻳﮕﺮي ﮐﻪ در ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺳﻬﻢ هﺮ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء در ﺳﻮد و زﻳﺎن ،اﻳﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ و اﻳﻦ ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﭼﻪ اﺧﺘﻴﺎراﺗﻲ ﺧﻮاهﻨﺪ داﺷﺖ .اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ از ﻣﻨﺪرﺟﺎت ﺷﺮﮐﺖﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ . ﺳﺆال :ﺁﻳﺎ ﻋﻼوﻩ ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ وﺟﻮد اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ هﻢ در ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺿﺮوري اﺳﺖ؟ هﺮ ﭼﻨﺪ در ﻣﻮاد ١٠٨ ، ١٠٧و ١١١ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺑﻪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود اﺷﺎرﻩ ﺷﺪﻩ وﻟﻲ ﺣﻘﻮﻗﺪان هﺎ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺁن را ﻻزم ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪ و در ﻋﻤﻞ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻧﻤﻲﺷﻮد . -٢ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺎﻳﺪ ٣ﺷﺮﻳﮏ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻳﺎ ﺗﺮﮐﻴﺒﻲ از هﺮ دو ﺑﺎﺷﺪ .در ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﺗﻌﺪاد ﺷﺮﮐﺎء ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﺸﺪﻩ و ﻟﺬا ﻣﺤﺪودﻳﺘﻲ ﻧﺪارد . ﭼﻮن اهﻠﻴﺖ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺮاي ﺷﺮﻳﮏ ﺷﺪن در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ وﺟﻮد ﻧﺪارد ﻟﺬا اﺷﺨﺎص ﻣﺤﺠﻮر ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺧﻮد در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ . -٣ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود از ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد .ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از ﺁوردﻩهﺎي ﻧﻘﺪي ﻳﺎ از ﺁوردﻩهﺎي ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٩٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود وﻗﺘﻲ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻧﻘﺪي ﺗﺄدﻳﻪ و ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﻧﻴﺰ ﺗﻘﻮﻳﻢ و ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ .در ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺁوردﻩ- هﺎي ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﻳﺪ دﻗﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ .اﮔﺮ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻏﻴﺮواﻗﻌﻲ ﺑﺎﺷﺪ ،ﺷﺮﮐﺎء ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺘﻲ ﮐﻪ در ﺣﻴﻦ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪهﺎي ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﻣﻌﻴﻦ ﺷﺪﻩ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ دارﻧﺪ )ﻣﺎدﻩ ٩٨ق .ت( و از ﻧﻈﺮ ﺟﺰاﻳﻲ ﻧﻴﺰ ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﻣﺘﻘﻠﺒﺎﻧﻪ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي را ﺑﻴﺶ از ﻗﻴﻤﺖ واﻗﻌﻲ ﺁن ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﺑﻪ ﻣﺠﺎزات ﮐﻼﻩﺑﺮداري ﻣﺤﮑﻮم ﺧﻮاهﻨﺪ ﺷﺪ )ﻣﺎدﻩ ١١٥ق .ت( . »ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ٤٠ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻧﺼﺐ ﻣﺪﻳﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺆﻇﻒ ﯾﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﺆﻇﻒ ﮐﻪ از ﺑﻴﻦ ﺷﺮﮐﺎء ﻳﺎ از ﺧﺎرج ﺑﺮاي ﻣﺪت ﻣﺤﺪود ﻳﺎ ﻧﺎﻣﺤﺪودي ﻣﻌﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ،ادارﻩ ﻣﻲﮔﺮدد « . ﻣﻨﻈﻮر از ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺆﻇﻒ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺪﻳﺮي ﮐﻪ دﺳﺘﻤﺰد درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺖ . ﻧﺤﻮة ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺆﻇﻔﻲ ﻳﺎ دﺳﺘﻤﺰد : ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻌﻴﻦ درﺻﺪي از ﻣﻴﺰان ﻓﺮوش درﺻﺪ از ﺳﻮد ﺳﺎﻻﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺿﻤﻦ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﭘﺲ از ﺗﻨﻈﻴﻢ اﺳﻨﺎدﻣﺰﺑﻮر و ﻳﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻨﺪ دﻳﮕﺮي ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد هﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺷﺮﮐﺎ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان را در ﺿﻤﻦ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻣﻌﻴﻦ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ در ﭼﻨﻴﻦ ﺻﻮرﺗﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراء اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮد . اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮ در ﺿﻤﻦ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻣﻌﻴﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ اﻧﺘﺨﺎب او ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻨﺪ دﻳﮕﺮي ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪﺑﻪ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺁراء ﺑﺎﺷﺪ . ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي در ﺧﺼﻮص اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎدﻩ ١٠٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرتاﺳﺖ . ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان را ﺑﺮاي ﻣﺪت ﻣﻌﻴﻦ ﻳﺎ ﻧﺎﻣﺤﺪود اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﻨﺪ .اﮔﺮ ﺑﺮايﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺪﺗﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﺸﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮض ﮐﺮد ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺮاي ﻣﺪﺗﻲ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﺗﺶ اداﻣﻪ ﻣﻲدهﺪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . ﻋﺰل ﻣﺪﻳﺮ از ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ وﮐﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ و ﻋﻠﻲاﻻﺻﻮل ﻗﺎﺑﻞ ﻋﺰل اﺳﺖ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ رأي ﺻﺎﺣﺒﺎن اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ او ﻋﺰل ﮐﺮد . ﻋﺰل ﻣﺪﻳﺮ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺳﺘﻌﻔﺎي ﺑﻲﻣﻮﻗﻊ ﻣﺪﻳﺮ در ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮ ﺷﻮد .اﻳﻦ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺸﻤﻮل ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺪﻧﻲ اﻋﻢ از ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻗﺮاردادي و اﻟﺰاﻣﺎت ﺧﺎرج از ﻗﺮارداد اﺳﺖ . اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ در ﻗﺒﺎل اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻧﺎﻣﺤﺪود اﺳﺖ .ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﻘﺮر ﻣﻲﮐﻨﺪ : ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻠﻴﻪ اﺧﺘﻴﺎرات ﻻزﻣﻪ را ﺑﺮاي ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ و ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﻮاهﻨﺪ داﺷﺖ .اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﺑﺪان ﻣﻌﻨﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ هﻤﻪ اﻋﻤﺎل ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ را ﻣﺘﻌﻬﺪ ﻣﻲﮐﻨﺪ زﻳﺮا : -١ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﻣﺬﮐﻮر ﻗﺎﺑﻞ اﻋﻤﺎل ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻋﻤﻞ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﺪ. -٢اﻋﻤﺎل ﻣﺎدﻩ ١٠٥ﻣﻮﮐﻮل ﺑﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ داراي اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻮدﻩ و در ﺁن ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺤﺪودﻳﺘﻲ درج ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ٤١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -٣اﻋﻤﺎل ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺎﻳﺪ در ﺣﺪود ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ و ﻟﺬا اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ در ﺣﺪود ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻄﻠﻖ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺧﺎرج از ﺁن . اﮔﺮ اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻣﺤﺪود ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺁﻧﻬﺎ رارﻋﺎﻳﺖ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ و ﺷﺮﮐﺎ ﻣﺴﺆول اﻧﺠﺎم اﻳﻦ ﺗﻌﻬﺪات ﻧﺨﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد و ﺧﻮد ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺴﺆول اﺳﺖ. اﮔﺮ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ در ﻣﻮرد اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺮارداد ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ اﺧﺘﻴﺎراتﻣﺪﻳﺮ ﻣﺤﺪود ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺪﻳﺮ از ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﻗﺮاردادي ﺧﺎرج ﺷﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺮﮐﺖ و ﺷﺮﮐﺎء ﻣﺴﺆول ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد وﻟﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﺑﻼ اﺛﺮ اﺳﺖ. ﻣﺴﺆوﻟﻴﺘﻬﺎي ﻣﺪﻳﺮ -١ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ :ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت و ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم -٢ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي :ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت و ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺟﻨﺒﺔ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ دارد و ﺧﻼف ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖاﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ در ﻣﻮرد ﺧﺎص ﺧﻮد ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻮارد ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎدﻩ ١٠١ق .ت .اﻋﻤﺎل ﺷﻮد . ﺳﺆال :ﺁﻳﺎ اﻧﺠﺎم ﻧﻴﺎﻓﺘﻦ وﻇﻴﻔﻪ از ﺟﺎﻧﺐ هﺮ ﻳﮏ از ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮ دﻳﮕﺮ هﻢ ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ ؟ ﭘﺎﺳﺦ :ﭼﻮن ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎدﻩ ١٠١ق .ت .ﻳﮏ ﻧﻮع ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻧﺎﺷﻲ از ﺧﻄﺎ اﺳﺖ ﭘﺲ هﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺧﻄﺎ ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﺆول ﻧﺨﻮاهﺪ ﺑﻮد . ﺟﺰ در ﻓﺮض ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻮاد ٩٦و ٩٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ،ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖﻣﺪﻧﻲ ﻣﺪﻳﺮ در ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺗﺎﺑﻊ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺎم اﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻮهﻮم )ﻣﺎدﻩ ١١٥ق .ت (.ﻳﺎ ﻋﺪم ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﺣﺘﻴﺎﻃﻲ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ )ﻣﺎدﻩ ١١٣ق .ت . (. ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺟﺰاﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود در ﻣﺎدﻩ ١١٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﻌﻴﻦ ﺷﺪﻩاﺳﺖ هﺮ ﭼﻨﺪ اﻳﻦ ﻣﺎدﻩ اﺧﺘﺼﺎص ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﻧﺪارد . »ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﺟﻤﻌﻲ راﺟﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻋﺎدي ﺷﺮﮐﺖ از ﻗﺒﻴﻞ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﺟﺪﻳﺪ و ﺗﺼﻤﻴﻢ راﺟﻊ ﺑﻪﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺷﻮراﻳﻲ اﺗﺨﺎذ ﻣﻲﺷﻮد .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٩ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت »هﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﮐﻪ ﻋﺪﻩ ﺷﺮﮐﺎي ﺁن ﺑﻴﺶ از دوازدﻩ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ داراي هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺑﻮدﻩ و هﻴﺄت ﻣﺰﺑﻮر ﻻاﻗﻞ ﺳﺎﻟﻲ ﻳﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺎء را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲدهﺪ « . ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻋﺎدي ﺑﺎ رﻋﺎﻳﺖ ﻣﺎدﻩ ١٠٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت داراي اﻋﺘﺒﺎر ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت »هﺮ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻬﻤﻲ ﮐﻪ در ﺷﺮﮐﺖ دارد ،داراي رأي ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد ،ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ دﻳﮕﺮي ﻣﻘﺮر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ « . ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻓﻮقاﻟﻌﺎدﻩ ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎً راﺟﻊ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﺑﺎ رﻋﺎﻳﺖ ﻣﺎدﻩ ١١١ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد . ٤٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻧﮑﺘﻪ :هﻴﭻ اﮐﺜﺮﻳﺘﻲ از ﺷﺮﮐﺎء ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﻐﻴﻴﺮ دهﺪ ﻳﺎ ﺷﺮﻳﮏ را ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ازدﻳﺎد ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺧﻮد ﮐﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ اﻳﻦ ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراي ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﺷﺪ )ﻣﻮاد ١١٠و ١١٢ق .ت( . ﺳﺆال :ﺁﻳﺎ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺁراء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﺧﺼﻮص اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺮﮐﺰ اﺻﻠﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻳﮏ ﮐﺸﻮر ﺧﺎرﺟﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﮐﻨﻨﺪ ؟ ﭘﺎﺳﺦ :ﭼﻮن اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراء در ﺧﺼﻮص ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺷﻮد . ﺳﺆال :ﺁﻳﺎ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺁراء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود را ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮐﻨﻨﺪ ؟ ﭘﺎﺳﺦ :ﭼﻮن اﻳﻦ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﻬﺪات ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻲﺷﻮد ﻟﺬا ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺁراء در ﺧﺼﻮص ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺷﻮد . »ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﺣﻖ ﻧﻈﺎرت ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺖ و ﮐﻨﺘﺮل ﺁن ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﺷﺮﮐﺎي اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد .اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻤﺘﺮ از ﺳﻴﺰدﻩ ﻋﻀﻮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻈﺎرت ﺟﻨﺒﺔ اﻧﻔﺮادي دارد و اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻴﺶ از دوازدﻩ ﻋﻀﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ از ﻃﺮﻳﻖ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻈﺎرت ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . اﻟﻒ( ﻧﻈﺎرت و ﮐﻨﺘﺮل ﻓﺮدي ﺷﺮﮐﺎء هﺮ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺣﻖ ﮐﻨﺘﺮل اﻋﻤﺎل ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ را دارد . اﺳﻨﺎدي را ﮐﻪ هﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺨﻮاهﺪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از :ﺑﻴﻼن و ﺻﻮرت داراﻳﻲ ،ﺷﺮﻳﮏ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺪارﮎ دﻳﮕﺮي ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺳﺎﻣﻲ ﺷﺮﮐﺎء را از ﻣﺪﻳﺮ درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﺪ ﻣﮕﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ . اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ از ﻗﺒﻮل درﺧﻮاﺳﺖ ﻣﺸﺮوع ﺷﺮﻳﮏ ﺧﻮدداري ﮐﻨﺪ ﻣﺴﺆول اﺳﺖ وﻟﻲ درﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮاي ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﺿﻲ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ )ﻣﺎدﻩ ١٠٩و ١٧٠ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت( . ب( ﻧﻈﺎرت و ﮐﻨﺘﺮل ﺗﻮﺳﻂ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺶ از دوازﻩ ﺷﺮﻳﮏ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاي ﺁن هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﺮد . هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺗﻮﺳﻂ اوﻟﻴﻦ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺎء ﭘﺲ از ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻌﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺎء هﻴﺄت ﻧﻈﺎر اﻧﺘﺨﺎب ﻧﮑﻨﻨﺪ هﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ اﻳﺸﺎن ﮐﻪ در ﺻﻼﺣﻴﺖ هﻴﺄت ﻣﺰﺑﻮراﺳﺖ ﺑﺎﻃﻞ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ . اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﻻاﻗﻞ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ از ﺷﺮﮐﺎ ﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٦٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت اوﻟﻴﻦ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺑﺮاي ﻳﮑﺴﺎل اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ .اﺧﺘﻴﺎرات هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎدﻩ ١٠٩و ١٦٨ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺻﻼﺣﻴﺖ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﺑﻪ ﻗﺮار ذﻳﻞ اﺳﺖ : -١ﺗﺤﻘﻴﻖ درﺑﺎرﻩ رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻔﺎد ﻣﻮاد ٩٦و ٩٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت . -٢ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﺪﻗﻴﻖ در دﻓﺎﺗﺮ و ﺻﻨﺪوق و ﮐﻠﻴﻪ اﺳﻨﺎد ﺷﺮﮐﺖ . ٤٣ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -٣دادن ﮔﺰارش ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ . -٤در ﺻﻮرت اﻣﺘﻨﺎع ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان از دﻋﻮت ﺷﺮﮐﺎء ﺟﻬﺖ اﻧﻌﻘﺎد ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ،ارﺳﺎل دﻋﻮﺗﻨﺎﻣﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺎء . ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٦٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻧﻈﺎر ﻣﺘﮑﻲ ﺑﺮ ﺧﻄﺎﺳﺖ و هﺮ ﻋﻀﻮي از هﻴﺄت ﻓﻘﻂﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺧﻄﺎي ﺧﻮدش ﻣﺴﺆول اﺳﺖ و ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد . ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ اﻋﻀﺎي هﻴﺄت ﻧﻈﺎر هﻢ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺮﮐﺎء و هﻢ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮحاﺳﺖ . »ﺣﻴﺎت ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﻣﻨﻊ ﺻﺪور ﺳﻬﺎم هﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺟﺰء ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﺳﺖ وﻟﻲ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﺑﺮايﺷﺨﺼﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎي ﺁن اهﻤﻴﺖ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .ﻟﺬا اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ هﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺪون رﺿﺎﻳﺖ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺎي دﻳﮕﺮي ﻣﻤﮑﻦ ﻧﻴﺴﺖ و ﻧﻴﺰ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٢ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎ را ﻧﻤﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﮑﻞ اوراق ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل اﻋﻢ از ﺑﺎ اﺳﻢﻳﺎﺑﻲ و ﻏﻴﺮﻩ در ﺁورد . ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﺎدﻩ ١٠٢ق .ت ﻣﺠﺎزات ﮐﻴﻔﺮي ﻧﺪارد وﻟﻲ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻧﻲ اﺳﺖ وﺻﺪور ﺳﻬﺎم در ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮﮐﺘﻲ ﺑﺎﻃﻞ اﺳﺖ . وﺿﻌﻴﺖ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود هﻤﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻳﮏ ﺻﻮرت داراﻳﻲ و ﻳﮏ ﺑﻴﻼن ﺗﻨﻈﻴﻢ ﮐﻨﺪ . ﻋﺪم ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺻﻮرت داراﻳﻲ ﺟﺮم ﻧﻴﺴﺖ وﻟﻲ ﺟﻌﻞ ﺁن ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي اﺳﺖ ) :ﺑﻨﺪج ﻣﺎدﻩ ١١٥ق .ت( ﺣﺪاﻗﻞ ﺳﺎﻟﻲ ﻳﮏ ﺑﺎر ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺮﺳﺪ و ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﻗﻄﻌﻴﺖ ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻄﻼن ﺁﻧﻬﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﻮد . ﺷﮑﻞ اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺑﺮاي اﻧﺘﻘﺎل ارادي ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﻋﻼوﻩ ﺑﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻨﺪ رﺳﻤﻲ هﻢ ﻣﻴﺎن ﺷﺮﻳﮏ و ﻣﻨﺘﻘﻞ اﻟﻴﻪ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺷﻮد . ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٠٨ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﻣﺬﮐﻮر در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖو در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺧﻮاهﺪ ﺁﻣﺪ . ﺳﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮان ﻣﻴﺎن ﺷﺮﮐﺎء ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮد و ﺁن هﻨﮕﺎﻣﻲ اﺳﺖ ﮐﻪﺑﻴﻼن ﺷﺮﮐﺖ در ﻗﺴﻤﺖ داراﻳﻲ ﻣﺒﻠﻐﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻨﺪرج در ﻗﺴﻤﺖ ﺑﺪهﻲ ﺷﺮﮐﺖ را ﻧﺸﺎن ﺑﺪهﺪ . ٤٤ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﻣﻮهﻮم ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ و ﺑﺮاي ﻣﺪﻳﺮان اﻳﺠﺎد ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﮐﻴﻔﺮي ﻣﻲﮐﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ١١٥ق .ت ( . ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮐﺎهﺶ ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﺎﺷﺪ . ﭼﻮن ﺗﻐﻴﻴﺮ در ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ از ﻣﻮارد ﺗﻐﻴﻴﺮ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﺳﺖ ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ اﮐﺜﺮﻳﺖ ﻋﺪدي و ﻣﺒﻠﻐﻲﻣﺎدﻩ ١١١ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺑﺎ ﺁن ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﺎﺷﻨﺪ . اﮔﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﻗﺎﻟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﺁن ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻮن ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎدﻩ ١١٢ق.ت .ﻣﻲﺷﻮد ﭘﺲﺑﺎﻳﺪ هﻤﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺁن ﮐﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ اﺷﺨﺎص ﺟﺪﻳﺪ ﺗﺤﻘﻖ ﻳﺎﺑﺪ . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﮐﺎهﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ ﻟﻄﻤﻪ ﻣﻲزﻧﻨﺪ و ﺑﺮﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ در ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود راهﮑﺎري ﺑﺮاي ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮق ﻃﻠﺒﮑﺎران ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ . »اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود« ﻋﻠﻞ اﻧﺤﻼل ﻋﺎم :ﻋﻠﻠﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ در هﺮ ﻗﺴﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻮﺟﺐ اﻧﺤﻼل ﻣﻲﮔﺮدد ﻣﺜﻞ ﭘﺎﻳﺎن ﻣﺪت ﺷﺮﮐﺖ ﻳﺎ ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎص :ﻋﻠﻠﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻄﻮر ﺧﺎص ﻣﻮﺟﺐ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ در ﺑﻨﺪهﺎي ب و ج و د ﻣﺎدﻩ ١١٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ . ﭘﺲ از اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺼﻔﻴﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد . ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻃﺮﻳﻖ دﻳﮕﺮي ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﮐﺮدﻩﺑﺎﺷﺪ )ﻣﺎدﻩ ٣١٣ق .ت( . ﻣﺘﺼﺪي ﺗﺼﻔﻴﻪ وﻗﺘﻲ ﺣﻖ ﺻﻠﺢ و ﺗﻌﻴﻴﻦ داور دارد ﮐﻪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺮﮐﺖاﻳﻦ ﺣﻖ را ﺑﻪ او دادﻩ ﺑﺎﺷﺪ )ﻣﺎدﻩ ٢١٤ق .ت( . ﺗﻘﺴﻴﻢ داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻴﺎن ﺷﺮﮐﺎء وﻗﺘﻲ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ در روزﻧﺎﻣﻪ رﺳﻤﻲ وﻳﮑﻲ از ﺟﺮاﻳﺪ اﻋﻼن ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ .ﺗﺨﻠﻒ از اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺘﺼﺪﻳﺎن ﺗﺼﻔﻴﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺷﻮد . ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ :اﻳﻦ ﺷﺮﮐﺖ در ﻣﺎدﻩ ١١٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ﻣﺰﺑﻮر ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺷﺮﮐﺘﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﺤﺖ اﺳﻢ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﺑﺮاي اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺑﻴﻦ دو ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ،ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد و اﮔﺮ داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي ﺗﺄدﻳﻪ ﺗﻤﺎم ﻗﺮوض ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺎﻓﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ ،هﺮ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء ﻣﺴﺆول ﭘﺮداﺧﺖ ﺗﻤﺎم ﻗﺮوض اﺳﺖ . ٤٥ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ :ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺣﺪاﻗﻞ دو ﺷﺨﺺ اﻋﻢ از ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻳﺎ ﺗﺮﮐﻴﺒﻲ از هﺮ دو ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺣﺪاﮐﺜﺮي در ﻗﺎﻧﻮن ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ .ﺑﺮ ﺧﻼف ﺣﻘﻮق ﻓﺮاﻧﺴﻪ در ﺣﻘﻮق اﻳﺮان ﺻﺮف ﺷﺮاﮐﺖ در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺎﺟﺮ ﺷﺪن ﺷﺨﺺ ﺷﺮﻳﮏ ﻧﻤﻲﺷﻮد . وﺿﻌﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺷﺮﮐﺎء :ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ داراي ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻮدﻩ و داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺎء از داراﻳﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﺟﺪا اﺳﺖ . ﻣﻴﺰان ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎء :ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎ در ﺷﺮﮐﺖ ،ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ اﺳﺖ اﻟﺒﺘﻪ ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ وﻗﺘﻲ ﺣﻖ رﺟﻮع ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺎء را دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ رﺟﻮع ﮐﺮدﻩ و ﻃﻠﺒﺸﺎن ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ و ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٢٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت( . ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﻳﮏ ﺟﺪﻳﺪ اﻟﻮرود ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ و ﺷﺮﻳﮑﻲ ﮐﻪ از ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎرج ﻣﻲﺷﻮد در ﻣﺎدة ١٢٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ . اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدة ١٢٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻘﺎل ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ رﺿﺎﻳﺖ هﻤﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﻟﺬا ﺳﻬﻢ اﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﻬﺎم ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻘﺎل در ﺁﻳﺪ . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻓﻮت ﺷﻮد ﺁﻳﺎ ورﺛﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻬﻢاﻻرث ﺧﻮد در ﺷﺮﮐﺖ ﺷﺮﻳﮏ ﺧﻮاهﻨﺪ ﺷﺪ ؟ ﭘﺎﺳﺦ در ﻣﺎدﻩ ١٣٩ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ .ﻃﺒﻖ اﻳﻦ ﻣﺎدﻩ ﺣﻖ ﻣﺎدي ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺳﻬﻢ- اﻟﺸﺮﮐﻪ ،ﺑﻄﻮر ﻗﻬﺮي ،ﺑﻪ ورﺛﻪ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﻲﺷﻮد وﻟﻲ ﺣﻖ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﻮدن در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﻮط ﺑﻪ رﺿﺎﻳﺖ ﺳﺎﻳﺮ ﺷﺮﮐﺎء و ﻣﻮاﻓﻘﺖ ورﺛﻪ اﺳﺖ . ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ :ﺁوردﻩ ﺷﺮﮐﺎ اﻋﻢ از ﻧﻘﺪ ﻳﺎ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ ،ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲدهﺪ . ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﻳﺪ هﺮ ﺁوردﻩاي ﮐﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﮐﺮدﻩاﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺎورﻧﺪ و اﻻ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻧﻤﻲﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ١١٨ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت( . اﮔﺮ ﺁوردﻩ ﺷﺮﻳﮑﻲ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺷﻮد .ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ در ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺗﺎﺑﻊ هﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت و ﻣﺤﺪودﻳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ . ﻣﻴﺰان ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺣﺪاﻗﻞ و اﮐﺜﺮ ﻧﺪارد . اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١١٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در ﻧﺎﻣﮕﺬاري ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻧﮑﺎت ذﻳﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻮد : -١ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ« در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ذﮐﺮ ﺷﻮد . -٢اﺳﻢ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎ در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺎﻳﺪ . -٣اﮔﺮ درج ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻘﺪور ﻧﺒﻮد ﻳﺎ ﺷﺮﮐﺎء ﻧﻤﻲﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪاﻗﻞ اﺳﻢ ﻳﮑﻲ از ﺷﺮﮐﺎء در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ و ﺑﺮاي ﺑﻘﻴﻪ از ﻋﺒﺎرﺗﻲ ﭼﻮن و ﺷﺮﮐﺎ ﻳﺎ دوﺳﺘﺎن و .... اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﺷﻮد . -٤اﮔﺮ ﺷﺮﻳﮑﻲ ﮐﻪ ﻧﺎم او در ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﻓﻮت ﮐﻨﺪ ﻳﺎ از ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎرج ﺷﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎﻣﺶ از ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺣﺬف ﺷﻮد . ٤٦ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺖ :ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮد )ﻣﺎدﻩ ١١٦ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت( . ﻣﻮﺿﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻳﮏ اﻣﺮ ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻋﻤﻞ ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ هﻢ ﺑﺎﺷﺪ . ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ -١ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮن ﺛﺒﺖ ،ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻨﺪ رﺳﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ و اﻻ ﺷﺮﮐﺖ اﻳﺠﺎد ﻧﻤﻲﺷﻮد . -٢ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻣﻀﺎي ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺮﺳﺪ . -٣ﺷﺮﮐﺎء ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻧﻘﺪي را ﭘﺮداﺧﺖ و ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي را ﺗﻘﻮﻳﻢ و ﺗﺴﻠﻴﻢ ﮐﻨﻨﺪ . -٤ﺑﺮاي داﺷﺘﻦ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ،ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻴﺴﺖ . اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٢٠ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﻳﺪ ﻻاﻗﻞ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ از ﻣﻴﺎن ﺧﻮد ﻳﺎ ﺧﺎرج ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺪﻳﺮي ﻣﻌﻴﻦ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺮاي ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﻨﺪ . ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺑﺎﺷﺪ . ﻣﺪﻳﺮ ﻳﺎ ﻣﺪﻳﺮان ﺑﺎ اﺗﻔﺎق ﺁراي ﺷﺮﮐﺎء اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺎء در ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎاﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ،ﺧﻼف ﺁﻧﺮا ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻣﺪت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ :ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﻣﻘﺮراﺗﻲ ﻧﺪارد ﭘﺲ ﻃﺒﻖ اﺻﻮل ﮐﻠﻲ ،ﻣﺪت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﻮد و ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻓﻮت ،ﺣﺠﺮ ،ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ، ﻋﺰل ﻳﺎ اﺳﺘﻌﻔﺎ ،ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﻪ اﺗﻤﺎم رﺳﺪ . اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ :ﻣﺪﻳﺮ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ و وﮐﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ .ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺷﺮﮐﺎء هﻤﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ وﮐﻴﻞ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻮﮐﻞ دارد .ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﺪﻳﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد و ﻳﺎ داراي ﮐﻠﻴﻪ اﺧﺘﻴﺎرات ﻻزم ﺑﺮاي ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ . ﺳﺆال :اﮔﺮ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ و اﺧﺘﻼﻓﻲ ﺑﺮوز ﻧﻤﺎﻳﺪ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻋﻠﻴﻪ ﭼﻪ ﺷﺨﺼﻲ ﺑﺎﻳﺪ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﮐﻨﻨﺪ ؟ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺎدﻩ ١٢١و ٥١ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت را ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ وﻗﺘﻲ ﺑﺪاﻧﻴﻢ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﺤﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ و در زﻣﺎن ﺣﻴﺎت ﺷﺮﮐﺖ ،ﻣﺪﻳﺮ را ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻠﻘﻲ ﮐﻨﻴﻢ . ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد :ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ اﺑﺘﺪا ، اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮن اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﺧﺎرج از ﺣﺪود اﺧﺘﻴﺎرات ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﺪ ﺷﺮﮐﺖ و ﺷﺮﮐﺎء در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻣﺴﺆول ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ . ﺳﺆال :اﮔﺮ ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﺷﺪﻩ و در اﺛﺮ ﺧﻄﺎي او ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ زﻳﺎن ﺑﺮﺳﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﻲ ﺑﺮاﯼ اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺪﻳﺮ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﮐﻨﺪ ؟ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺎﻳﺪ ؟ زﻳﺮ را در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ . ٤٧ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﻣﺪﻳﺮ ﺧﺎﻃﻲ ﺑﺮ ﮐﻨﺎر ﺷﺪﻩ و ﻣﺪﻳﺮ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻨﺼﻮب ﮔﺸﺘﻪ و او ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ از ﺷﺮﮐﺖ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﮐﻨﺪ. ﻣﺪﻳﺮ ﺧﺎﻃﻲ هﻤﭽﻨﺎن ﻣﺪﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ هﻤﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ از ﺷﺮﮐﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﻋﺎرض ﺷﻮﻧﺪ . اﮔﺮ هﻤﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﺗﻤﺎﻳﻠﻲ ﺑﻪ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ،در ﻓﺮض ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻮدن ﻣﺪﻳﺮ ﺧﺎﻃﻲ در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﯾﮏ ﻧﺎراﺿﯽ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺿﺮر ﻳﺎ زﻳﺎن ﺧﻮد را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﻨﺪ و اﻣﮑﺎن اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮي ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺪﻳﺮ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ ﺷﺮﮐﺖ وﺟﻮد ﻧﺪارد . اﻧﺘﻘﺎد :ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در ﺧﺼﻮص ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﻲ ﭼﻮن ﺣﻖ اﻃﻼع ﺷﺮﻳﮏ از وﺿﻊ ﺷﺮﮐﺖ و ﻧﺤﻮة اﺟﺮاي اﻳﻦ ﺣﻖ ،دﺧﺎﻟﺖ ﺷﺮﮐﺎء در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ،ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﺠﻤﻊ ﺷﺮﮐﺎء ،ﻣﻴﺰان رأي هﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺳﺎﮐﺖ اﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺘﻦ از اﺻﻮل ﮐﻠﻲ ﺑﻪ ﭘﺎﺳﺦ رﺳﻴﺪ . ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد و زﻳﺎن ﺷﺮﮐﺖ :ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ در ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﻮارد ﻣﻘﺮرات ﻧﺎﻗﺺ اﺳﺖ از ﺟﻤﻠﻪ در ﻣﻮرد ﺷﺮاﻳﻂ و زﻣﺎن ﺗﻬﻴﻪ ﺑﻴﻼن ﺷﺮﮐﺖ و ﺗﺄﻳﻴﺪ ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﻘﺮراﺗﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد ﻃﺒﻖ ﻗﻮاﻋﺪ ﮐﻠﻲ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﺑﻴﻼن ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺎل ﺑﻪ ﺳﺎل ﺗﻬﻴﻪ ﺷﺪﻩ و ﺑﻪ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﮐﻠﻴﻪ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺮﺳﺪ ﺗﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺗﻠﻘﻲ ﺷﻮد . در ﻣﻮرد ﻧﺤﻮة ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد و زﻳﺎن ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎ ﺗﻮاﻓﻖ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ . ﭼﻮن ﺷﺮﮐﺎء در ﺑﺮاﺑﺮ ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺴﺆوﻟﻨﺪ ﻟﺬا در ﻣﻘﺮرات ﭼﻴﺰي در ﻣﻮرد ﮐﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻦ ذﺧﻴﺮﻩ اﺣﺘﻴﺎﻃﻲ دﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲﺷﻮد . اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ :ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻳﺮ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ،ﺗﺤﺖ ﺷﺮاﻳﻂ ﻋﺎم ﺣﻘﻮق ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ، ﻣﻨﺤﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد. اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ورﺷﮑﺴﺘﻪ و ﻣﻨﺤﻞ ﺷﻮد ﻣﻼزﻣﻪ ﺑﺎ ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺷﺮﮐﺎء ﻧﺪارد و ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺷﺮﮐﺎء هﻢ ﻣﻮﺟﺐ ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﻲﺷﻮد هﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﮔﺮدد. اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ،ﺗﺼﻔﻴﻪ اﻣﻮال و ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺁن در ﻣﻴﺎن ﺷﺮﮐﺎء را در ﭘﯽ دارد. ﭘﺲ از ﺧﺘﻢ ﺗﺼﻔﻴﻪ اﮔﺮ ﺗﻤﺎم دﻳﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖﺣﻖ رﺟﻮع ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء را ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺗﻀﺎﻣﻦ دارﻧﺪ. ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٨٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ،ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﺷﺮﮐﺘﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاي اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ در ﺗﺤﺖ اﺳﻢ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﺑﻴﻦ دو ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺗﺸﮑﻴﻞ و ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ هﺮ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪاي اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺷﺮﮐﺖ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﻧﺪ. وﺟﻮﻩ اﺷﺘﺮاﮎ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ و ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ :در ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت زﻳﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ از ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﻲﮐﻨﺪ . -١زﻣﺎن ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ -٢ﻧﺤﻮة ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد -٣ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺖ -٤ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ٤٨ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -٥اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان -٦ﻣﻮارد اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ -٧ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺮﮐﺖ -٨ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺮﻳﮏ -٩رﺟﻮع ﻃﻠﺒﮑﺎران ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺎء -١٠ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ -١١ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺨﺺ ﺟﺪﻳﺪ وارد ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ -١٢ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﻳﮑﻲ ﮐﻪ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺧﻮد را واﮔﺬار ﮐﺮدﻩ در ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﺬﮐﻮر ،ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﻧﻴﺰ ﺣﺎﮐﻢ اﺳﺖ . وﻳﮋﮔﻲهﺎي ﺧﺎص ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ : اﻟﻒ( ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺷﺮﮐﺎء :ﺑﺮﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ در ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ،ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ هﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ او ﺑﻪ ﮐﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ . ب( اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٨٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ،در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ« و ﻻاﻗﻞ اﺳﻢ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﻳﺪ ذﮐﺮ ﺷﻮد .در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﺳﺎﻣﻲ ﺗﻤﺎم ﺷﺮﮐﺎء ﻧﺒﺎﺷﺪ ،ﺑﻌﺪ از اﺳﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﻳﺎ ﺷﺮﮐﺎﻳﻲ ﮐﻪ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ ،ﻋﺒﺎرﺗﻲ از ﻗﺒﻴﻞ » و ﺷﺮﮐﺎء« ﺿﺮوري اﺳﺖ . ﺳﺆال :اﮔﺮ در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﻲ« درج ﻧﺸﻮد ﺗﮑﻠﻴﻒ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﺑﺎ اﺧﺬ وﺣﺪت ﻣﻼﮎ از ﻣﺎدﻩ ٩٥ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﺷﺮﮐﺖ ،ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﺤﺴﻮب و ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺁن ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد. ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤١ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺷﺮﮐﺖ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ﺷﺮﮐﺘﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاي اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ در ﺗﺤﺖ ﻧﺎم ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﺑﻴﻦ ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ و ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ،ﺑﺪون اﻧﺘﺸﺎر ﺳﻬﺎم ،ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد . ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود :اﻳﻦ اﺷﺨﺎص ﮐﻪ ﻧﻤﻲﺧﻮاهﻨﺪ ﺧﻮد ﺗﺠﺎرت ﮐﻨﻨﺪ وﻟﻲ ﻗﺼﺪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاري ﺗﺠﺎري دارﻧﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻲﺁﻧﮑﻪ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ از اﻳﻦ اﻗﺪام ﺁﻧﻬﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺗﺠﺎري ﺑﭙﺮدازﻧﺪ . ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ :ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﺧﻮاهﻨﺪ ﺗﺠﺎرت ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺳﺮﻣﺎﻳﻪاﻧﺪ اﻳﻦ اﻣﮑﺎن را ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ ﺑﺪون ﺁن ﮐﻪ دﻳﮕﺮان در ﮐﺎرﺷﺎن دﺧﺎﻟﺖ ﮐﻨﻨﺪ . ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ اﻳﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺣﺪاﻗﻞ از دو ﺷﺮﻳﮏ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﻳﮑﻲ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ و دﻳﮕﺮي ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود اﺳﺖ . هﻴﭻ ﻳﮏ از ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ ﺻﺮف ﺷﺮاﮐﺖ در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﺗﺎﺟﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻧﻤﻲﺷﻮﻧﺪ . وﺿﻊ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ وﺿﻌﻴﺖ ﺷﺮﻳﮏ در ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ اﺳﺖ .٤٩ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺁوردﻩ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺒﻮل ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﻲﮐﻨﺪ . اﮔﺮ اﺳﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ-ﺷﻮد .هﻢﭼﻨﻴﻦ ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٦ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت اﮔﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ﻣﻌﺎﻣﻠﻪاي ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ،در ﻣﻮرد ﺗﻌﻬﺪات ﻧﺎﺷﯽ از ﺁن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻃﺮف ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ،ﺣﮑﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ را ﺧﻮاهﺪ داﺷﺖ ،ﻣﮕﺮ اﻳﻦ ﮐﻪ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ وﮐﺎﻟﺖ از ﻃﺮف ﺷﺮﮐﺖ اﻧﺠﺎم ﻣﻲدهﺪ . اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ :ﺑﺮاي اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ،ﺷﺮﮐﺎء ﺑﺎﻳﺪ رﺿﺎﻳﺖ ﺳﺎﻳﺮ ﺷﺮﮐﺎء را ﮐﺴﺐ ﮐﻨﻨﺪ . اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﺑﺪون رﺿﺎﻳﺖ دﻳﮕﺮ ﺷﺮﮐﺎء ﺑﻪ هﻴﭻ وﺟﻪ ﻣﺆﺛﺮ ﻧﻴﺴﺖ و در ﻣﻮرد ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود ،ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮاي اﻧﺘﻘﺎل ﺳﻬﻢاﻟﺸﺮﮐﻪ ﺑﺪون رﺿﺎﻳﺖ دﻳﮕﺮ ﺷﺮﮐﺎء در ﻣﺎدﻩ ١٤٩ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ .اﻳﻦ ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮا ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻘﺎد اﺳﺖ زﻳﺮا ﻣﻨﺘﻘﻞاﻟﻴﻪ ﻋﻠﻲرﻏﻢ اﻳﻦ ﮐﻪ ﺷﺮﻳﮏ اﺳﺖ اﻣﺎ هﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺣﻘﻲ در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ و ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ اﻣﻮر ﺁن ﻧﺪارد . ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ :ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي ﻳﺎ ﻧﻘﺪي ﺑﺎﺷﺪ و ﺣﺪاﻗﻠﻲ در ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮاي ﺁن ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪﻩ اﺳﺖ .در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ ﺁوردﻩ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺷﻮد . اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤١در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ« و ﻻاﻗﻞ اﺳﻢ ﻳﮑﻲ از ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد . اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ ﻣﺘﻌﺪد ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ذﮐﺮ ﻧﺎم ﺗﻤﺎم اﻳﺸﺎن ﻳﺎ ﺁوردن ﻋﺒﺎراﺗﻲ ﻧﻈﻴﺮ »و ﺷﺮﮐﺎء« ﻧﻴﺴﺖ . اﮔﺮ اﺳﻢ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود در ﻧﺎم ﺷﺮﮐﺖ ذﮐﺮ ﺷﻮد او ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﺗﻠﻘﻲ ﺧﻮاهﺪ ﺷﺪ . ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺖ :در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ،ادارة ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻣﺪﻩ و ﺷﺮﮐﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود از دﺧﺎﻟﺖ در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩاﻧﺪ ) .ﻣﺎدﻩ ١٤٤ ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت( . ﺑﺮﺧﻼف ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ )ﻣﺎدﻩ ١٢٠ق .ت( در ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ اﻣﮑﺎن اﻧﺘﺨﺎب ﻣﺪﻳﺮ ﺧﺎرج از ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ وﺟﻮد ﻧﺪارد زﻳﺮا ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺷﺮﮐﺎي ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود در اﮐﺜﺮﻳﺖ ﺑﻮدﻩ و ﻣﺪﻳﺮي ﺧﺎرج از ﺷﺮﮐﺖ را ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﮐﻨﻨﺪ . ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٤٧ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت هﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺮﻳﮏ ﺑﺎ ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻣﺤﺪود از ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ وﻟﻲ ﺣﻖ ﻧﻈﺎرت و اﻃﻼع از وﺿﻊ ﺷﺮﮐﺖ را دارد . ﻧﺤﻮﻩ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي ﺟﻤﻌﻲ ﺷﺮﮐﺎء :در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺳﺎﮐﺖ اﺳﺖ و ﺧﻼءهﺎي ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ و ﻗﺮارداد ﺷﺮﮐﺖ ﺟﺒﺮان ﮐﺮد ﻣﺎﻧﻨﺪ دﻋﻮت از ﺷﺮﮐﺎء زﻣﺎن ﺗﺄﻳﻴﺪ ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺷﺮﮐﺖ ،ﻧﺤﻮة رأيﮔﻴﺮي و .... ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد و زﻳﺎن :ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺘﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺁﻳﺪ و در ﺻﻮرﺗﻲ ﮐﻪ در ﻣﻔﺎد ﻣﺬﮐﻮر ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻻزم ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ اﺧﺬ وﺣﺪت ﻣﻼﮎ از ﻣﺎدﻩ ١١٩ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺳﻮد ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺁوردﻩ ﺷﺮﮐﺎء ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد .ﺗﻘﺴﻴﻢ زﻳﺎن ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺷﺮح ﻣﺬﮐﻮر اﺳﺖ . ٥٠ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ :اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ و ﻧﺘﺎﻳﺞ اﻧﺤﻼل ﺁن ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻘﺮراﺗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﺪ . ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٦٢ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ،ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺷﺮﮐﺘﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﺤﺖ اﺳﻢ ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻴﻦ ﻳﮏ ﻋﺪﻩ ﺷﺮﮐﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ و ﻳﮏ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد . اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ :ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻣﺎدﻩ ١٦٣ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت در اﺳﻢ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ« و ﻻاﻗﻞ اﺳﻢ ﻳﮑﻲ از ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ ﻗﻴﺪ ﺷﻮد . ﭼﻮن ﻧﺎﻣﮕﺬاري ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ و ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ هﻢ ﺑﻮدﻩ و ﻧﻤﻲﺗﻮان ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ را ﺗﺸﺨﻴﺺ داد ﺑﺮﺧﻲ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﮐﺮدﻩاﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺲ از ﻋﺒﺎرت »ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ« ﮐﻠﻤﻪ »ﺳﻬﺎﻣﻲ« هﻢ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﻮد . ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ :ﺑﺮﺧﻼف ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻏﻴﺮﺳﻬﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ ﺑﻮدﻧﺪ ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ هﺴﺘﻨﺪ )ﻣﺎدﻩ ١٧٦ق .ت( . ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ :اﻳﻦ ﻧﻮع ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺮﮐﺐ از دو ﻧﻮع ﺷﺮﻳﮏ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺮﻳﮏ ﺿﺎﻣﻦ و ﺷﺮﻳﮏ ﺳﻬﺎﻣﺪار اﺳﺖ .ﺷﺮﯾﮏ ﺿﺎﻣﻦ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻀﺎﻣﻨﻲ و ﺷﺮﮐﺎي ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ هﺴﺘﻨﺪ ﻣﮕﺮ در ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻘﺮرات ﺧﺎﺻﻲ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﮐﺮدﻩ ﺑﺎﺷﺪ . هﻴﺄت ﻧﻈﺎر :ﭼﻮن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺗﻌﺪاد ﺷﺮﮐﺎي ﺷﺮﮐﺖ زﻳﺎد ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ هﻴﺄت ﻧﻈﺎر ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﮐﺎر ﺑﺎزرﺳﻬﺎ را در ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ دارد )ﻣﺎدﻩ ١٦٥ق .ت. (. ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ١٦٤ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺷﺮﻳﮏ ﻳﺎ ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ اﺳﺖ و ﺷﺮﮐﺎي ﺳﻬﺎﻣﺪار ﺣﻖ دﺧﺎﻟﺖ در ادارﻩ ﺷﺮﮐﺖ را ﻧﺪارﻧﺪ . ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ :در ﻣﻘﺮرات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ ،در ﻣﻮاردي اﺷﺎرﻩ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻘﺮرات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ اﺳﺖ . ﺑﻄﻼن ﺷﺮﮐﺖ :در ﺻﻮرت ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﺪاﻗﻞ ﺳﻬﺎم ،ﻣﻤﻨﻮﻋﻴﺖ ﺻﺪور ﺳﻬﺎم ﻳﺎ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻣﻮﻗﺘﻲ ،ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻏﻴﺮﻧﻘﺪي و ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻣﻘﺮرات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻌﻮﻳﺾ ﮔﻮاهﻲﻧﺎﻣﻪ ﻣﻮﻗﺖ ﺳﻬﺎم ﻳﺎ اوراق ﺳﻬﺎم ﺑﺎ ﻧﺎم ﻳﺎ ﺑﻲﻧﺎم ،ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﻃﻞ اﺳﺖ ،ﻟﮑﻦ ﺷﺮﮐﺎء ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻄﻼن اﺳﺘﻨﺎد ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ . ﮐﺴﺎﻧﻲ ﮐﻪ ﺑﻄﻼن ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺮﮐﺎء و اﺷﺨﺎص ﺛﺎﻟﺚ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺴﺎرات ﻧﺎﺷﻲ از ﺑﻄﻼن ،ﻣﺘﻀﺎﻣﻨﺎً ﻣﺴﺆول هﺴﺘﻨﺪ . اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ :ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺳﻬﺎﻣﻲ در ﻣﻮارد زﻳﺮ ﻣﻨﺤﻞ ﻣﻲﮔﺮدد . -١اﻧﺠﺎم ﻣﻘﺼﻮد ﺷﺮﮐﺖ ﻳﺎ ﻏﻴﺮﻣﻤﮑﻦ ﺷﺪن ﺁن . ٥١ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- -٢اﻧﻘﻀﺎي ﻣﺪت -٣ورﺷﮑﺴﺘﮕﻲ -٤ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ )در ﺻﻮرت ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺑﻪ ﺁن در اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ( -٥ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ و رﺿﺎﻳﺖ ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ -٦در ﺻﻮرت ﻓﻮت ﻳﺎ ﻣﺤﺠﻮرﻳﺖ ﻳﮑﻲ از ﺷﺮﮐﺎي ﺿﺎﻣﻦ )ﺑﻪ ﺷﺮط ﺗﺠﻮﻳﺰ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ اﻧﺤﻼل ﺷﺮﮐﺖ در اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮارد( ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺗﺎرﻳﺨﭽﻪ :ﻧﻬﻀﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ در اواﻳﻞ ﻗﺮن ﻧﻮزدهﻢ در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﮏ ﻓﮑﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺻﻼح ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ در دﻧﻴﺎ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ . ﻣﻘﺮرات ﺣﺎﮐﻢ :ﺷﺮﮐﺖهﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ در اﺑﺘﺪا ﻣﺸﻤﻮل ﻣﻘﺮرات ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت از ﻣﺎدﻩ ١٩٠ﺗﺎ ١٩٤ﺑﻮدﻧﺪ .در ﺳﺎل ١٣٥٠ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺐ رﺳﻴﺪ .اﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن در ﺳﺎﻟﻬﺎي ١٣٥٢و ١٣٥٤ﺑﻄﻮر ﺟﺰﺋﻲ اﺻﻼح ﺷﺪ .ﭘﺲ از اﻧﻘﻼب ، ١٣٥٧ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ در ﮐﻨﺎر ﻣﺎﻟﮑﻴﺖ ﺧﺼﻮﺻﻲ و دوﻟﺘﻲ در ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ وارد ﺷﺪ و در ﺳﺎل ١٣٧٠ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد از ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﺠﻠﺲ ﮔﺬﺷﺖ . ﺗﻌﺮﻳﻒ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺖ هﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ،ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺰﺑﻮر ﻣﺮﮐﺐ از اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر رﻓﻊ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﻳﻬﺎي ﻣﺸﺘﺮﮎ و ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻊ اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺧﻮدﻳﺎري ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و هﻤﮑﺎري ﺁﻧﺎن ﻣﻮاﻓﻖ اﺻﻮﻟﻲ ﮐﻪ در اﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺼﺮح اﺳﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد .در ﻣﺎدﻩ ٨ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد ﺗﻨﻬﺎ اﺷﺨﺎص ﺣﻘﻴﻘﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺷﺪﻧﺪ .ﭘﺲ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻋﻀﻮ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ . ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ :در ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺷﮑﻞ ﺧﺎﺻﻲ ﻧﺪاﺷﺖ وﻟﻲ در ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد ﺳﺎل ١٣٧٠ﻗﺎﻟﺐ اﻳﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﻬﺎﻣﻲ ﻧﺰدﻳﮏ ﺷﺪ . ﻃﺒﻖ اﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﻟﺰوﻣﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ اﻳﺮان را داﺷﺘﻪ و ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻣﻘﺮرات ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ و ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺑﺮﺳﺪ . ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ در ﺻﻮرﺗﻲ ﺗﺎﺟﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻣﻮر ﺗﺠﺎرﺗﻲ ﺑﭙﺮدازد . اهﺪاف ﺑﺮﺧﻲ از اهﺪاف ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎون ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از : -١اﻳﺠﺎد ﮐﺎر ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﺷﺘﻐﺎل ﮐﺎﻣﻞ -٢ﻗﺮار دادن وﺳﺎﻳﻞ ﮐﺎر در اﺧﺘﻴﺎر ﻧﻴﺮوي ﮐﺎر -٣ﺟﻠﻮﮔﻴﺮي از ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺛﺮوت و ﺗﺤﻘﻖ ﻋﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ -٤ﺟﻠﻮﮔﻴﺮي از ﮐﺎرﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪن دوﻟﺖ -٥ﺑﻬﺮﻩﺑﺮداري ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ از ﮐﺎر -٦ﭘﻴﺸﮕﻴﺮي از اﻧﺤﺼﺎر ،اﺣﺘﮑﺎر و ﺗﻮرم -٧ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﺮهﻨﮓ ﺗﻌﺎون ﺑﻴﻦ ﻣﺮدم ٥٢ ﺣﻘﻮق ﺗﺠﺎرت ٢ --------------------- اﻋﻀﺎي ﺷﺮﮐﺖ :ﻋﻀﻮ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺨﺺ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﺣﺪاﻗﻞ اﻋﻀﺎي ﻳﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از هﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .هﺮ ﻋﻀﻮ ﺑﺪون در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﻴﺰان ﺳﻬﻢ ﻓﻘﻂ داراي ﻳﮏ رأي اﺳﺖ . ارﮐﺎن ﺷﺮﮐﺖ :ﻃﺒﻖ ﻣﺎدﻩ ٢٩ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد ،ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﺮاي ادارﻩ اﻣﻮر ﺧﻮد داراي ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ،هﻴﺄت ﻣﺪﻳﺮﻩ و ﺑﺎزرﺳﻲ اﺳﺖ . اﻗﺴﺎم ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ :در ﻗﺎﻧﻮن ﺗﺠﺎرت ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﻣﺼﺮف ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩاﻧﺪ وﻟﻲ در ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺎوﻧﻲ اﻗﺘﺼﺎد ﺗﻌﺎوﻧﻲهﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺗﻮﻟﻴﺪي ﻳﺎ ﺗﻮزﻳﻌﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺗﻌﺎوﻧﻴﻬﺎي ﻣﺼﺮف از اﻗﺴﺎم ﺗﻌﺎوﻧﻴﻬﺎي ﺗﻮزﻳﻊ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ .اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮرﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ در اﻣﻮر ﺗﻮﻟﻴﺪي ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻲﮐﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﺎورزي ،ﺷﻴﻼت ،داﻣﺪاري و ..... ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺗﻮزﻳﻊ ﻧﻴﺎز ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪي و ﻳﺎ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﻋﻀﻮ ﺧﻮد را در ﭼﻬﺎرﭼﻮب ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻋﻤﻮﻣﻲ و ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﮐﺎهﺶ هﺰﻳﻨﻪ و ﻗﻴﻤﺖهﺎ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﻣﺴﮑﻦ اﺗﺤﺎدﻳﻪهﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ :اﺗﺤﺎدﻳﻪهﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﺑﺎ ﻋﻀﻮﻳﺖ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ و ﺗﻌﺎوﻧﻲهﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺁﻧﻬﺎ واﺣﺪ اﺳﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ و داراي ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺴﺘﻘﻞ اﺳﺖ . )ﺑﺮاي ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ در ﺧﺼﻮص ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎب ﺣﻘﻮق ﺗﻌﺎوﻧﻴﻬﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ دﮐﺘﺮ ﺣﺴﻨﻲ از اﻧﺘﺸﺎرات ﺳﻤﺖ( . ٥٣

29,000 تومان