صفحه 1:
صفحه 2:
Soe
۲ حقوق تجارت
شرکتهای تجاری
متبع درس: کتاب حفوق تجارت - شرکتهای تجاری
اهمیت شرکتهای تجاری
آمروزه بخش عظیمی از قعالیت های اقتصادی و بازرگانی را شرکت های تجاری
برعمده دارند. اشجاص به دلیل مزایای قراوانی که شرکنهای تجاری دارند ترحیج
مى دهند در قالب اين شركتها به فعاليت تجارى ببردازتد.
از حمله مزاياك تشكيل شركتهاى تجارى موارد زير است:
-١ قراهم نمودن سرماية بيشتر
+- تجمع تخصصهاى كوناكون
؟- محدوديت مسئوليت
به دليل مزايايى كه تشكيل شركت تجارى و قعاليت در قالب آن دارد امروزة دولتها
نيز فعاليت اقتصادى خود را در قالب شركتهاى تجارى انجام مى دهند.
منابع قانونى
مهمترين قانون راجع به شركتهاى تجاری قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ است که
اساس حفوق تجارت ایران را تشکیل می دهد و باب سوم این قانوت از ماده ۲۰ تا
۲ به شرکتهای تجاری اختصاص دارد.
در سال ۱۳۶۷ لايحه قانوتی اصلاح قسمتی از قانون تجارت به تصویب رسید که
مواد آن جايكزين ماده 7١ تا ٩۳ قانون تجارت گردید
از دیگر مشررات مر وط به شرکتهای تجاری قانون ثبت شرکتهاست که در سالا
۰ به تصویب رسیده است و برخی از مواد ند در سال ۱۳۹۲ اصلاح گردید
شرکتهای تعاونی هر چند ابتدا تابع قانون تجارت بودند ولی عدها مقررات خاص
براك شركتهاف تعاونى تصويب شد. اكنون اين شركتها تابع قانون بخش تعاونی
اقتصاد جمهورى اسلامى ايران مصوب ۱۳۷۰ می باشند.
شركتهاى دولتى كه به كار تجارت مى بردازند داراك قوانین و مقررات خاص می
ياشند. علاوه بر قوانين مذكور قوانين: آنين نامه و نظامنامه هايى نيز در مورد
شرکتهای تجاری بطور متفرق وحود دارد.
صفحه 3:
حفوق تجارت ۲
پيشنهاد: بهتر است مجموع مقررات مربوط به شرکت های تجاری در قانون واحد
جمع آوری شود
انواع شرکتهای تجاری
شركتهاى تجارى را با توحه به مبزان مسئولیت کسانی که در آه سرمایه SAS
تموده اند می توان به سه دسته تفسیم کرد:
۱- شرکتهای سرعایه
۳- شرکتهای اشخاص
؟- شرکتهای مختلط
شرکنهای سرمایه به شرکنهایی اطلاق می شود که مسئولیت شرکای آنا
محنود به سرمایه اک است که به شرکت آورده اند و لذا اعتبار چنین شرکتهایی به
ميزات سرمایه شرکت بستگی دارد
شركت هاف سهامى ويا مستوليت محدود از اقسام شركت هاى سرماية
شركتهاى اشخاص شركتهايى قستند كه در آنها مستوليت شركاء نامحدود
است و طلبکارات شرکت می توانند برای وصول مطالبات خود به شرکاء مراحعه کنند.
الذا اعتبار جنين شركتهايى بستكى به اعتبار شركاى آن دارد.
شركتهاى تضامنى و تسبى از اقسام شركتهاى اشخاص به حساب مى آيند.
شرکتهای مختلط شرکتهابی هستند که در آتها هم شریک ضامن وهم شریک
عبر ضامن وجود دارد. مسئولیت شرکای ضامن نامحدود و مسئولیت شرکای غیر
ضامن محدود به ميزان آورده آنها است.
شركتهاى مختلط سهامى وغير سهامى اتواع شركتهاى مختلط را تشکیل می
چون شرکنهای دولتی از انواع شرکتهای سهامی هستند و شرکتهای تعاونی نیز
قالبی نظیر شرکتهای سهامی دارند لذا این دو قسم را بايد از اقسام شرکنهای
سرمایه محسوب مود
طبق ماده ۲۰ قانون تجارت شرکتهای تجارتی عبارتند ار
۱- شرکت سمامی
۲- شرکت پا مسئولیت محدود
؟- شركت تضامنی
- شركت مختلظ غير سهامى
۵- شرکت مختلط سهامی
7- شرکت نسبی
۷- شرکت تعاونی تولید و مصرفٍ
صفحه 4:
حفوق تجارت ۲
تفسیم بندی مطالب
چجون در باره ای موارد شرکت های تجاری تابع قواعد مشترک هستند و ذکر این
قواعد به مناسیت طرح هر یک از شرکت ها به تکرار مطالب می انجامد لذا ادا این
قواعد مشترک تحت عنوان کلیات بحث شده و سپس به فواعد و مقررات ویژه هر یک
از شرکتها می پردازم.
wus
در پخش کلیات به معرفی شرکت تجاری و شخصیت حف وقی آن پرداخته و انواع
شرکت های تجاری معرقی مى شوند.
تعریف شرکت تجارک
در قانون تجارت ارات شرکت تجاری تعرس ف نشده است ولی در قانون مدنی
شرکت تعربف شده است. طبق ماده 0۷۱ قانون مدنی شرکت عبارت است از
اجتماع حقوق مالكين متعدد در شش واحد به نحو اشاعه. تعريف شركت در قانون
مدنی از اقسام مالکیت است.
علمای حفوق مدنی معنقدند عفد شرکت عقدی است که به موجب آن دو با چند
شخص, به منظور تصرف مشترک و تفسیم سود و زبان و گاه به مقصود دیگر, حفوق
خود را در ميات مى كذارند تا به جاى آن مالك سهمى مشاع از اين مجموعه شوند.
تعريف شركت مدنی چه به مفهوم قسمی از مالکیت و چه به مفهوم عقدی آن بر
شرکت های تجاری صادق نیست. زیرا:
-١ | درشرکت تجاری ه دق شرکاه به دست آوردن سود اقت صادی است در
حالیکه شرکت مدنی ممکن است با اقداف دیگر تشکیل شود.
+ درشرکت تجاری شخصیت حفوقی شرکت: مالک آورده هاست ولی در
'شركت مدنى مالكيت مال از آن شرگاه است و شخصیت حفوقی مستقلی
وجود تدارد.
جون در قانون ما شركت تجارى تعريف نشده است علماى حقوق از شركت
تجارى تعريف به عمل آورده اند. از جمله تعاريف آن است كه:
شرکت تجاری, قرار دادی است که به موحب آن یک یا چندتفر توافق می کنند.
سرمایه مستفلی را که از جمع آورده های آنها تشکیل می شود. ابجاد کنند وبه
موسسه ای که برای انجام مق صود خاصی تشکیل می گردد: اختصاص دهند و در
منافج و زیان های احتمالی حاصل از به کارگیری سرمایه سهيم شوند.*
در ادبیات حفوقی ما گاه منظور از شرکت تجاری ماهیتی است که موجب پیدایش
آن شده است وگاه یک شخص حفوقی تلقی گردیده است.
انتاد: قانونگذار ما به اقتباس از قانون تجارت فرانسه که شرکت تجارتی را تعريف.
تنموده از تعريف شرکت تجاری غاقل مانده است و حال آن که اول در قانون مدنی
فرانسه (صاده (VAT شرکت تعریف شده و نبازی به تکرار در قانون تجارت آن کشور
صفحه 5:
حفوق تجارت ۲
نبوده است. حال آن که قانون تجارت ما زودتر از قانون مدنی تصویب شده است. تانب
تعریف شرکت مدنی که در قانون مدنی ارانه شده به شرکت تجاری صادق نیست
لذا ضرورت داشت كه قانون تجارت ایان تعریفی از شرکت تجاری ارائه نمايد.
عناصر تشکیل دهنده شرکت.
برخلاق حفوق برخی کشورها که شرکتهای تک صاحبی را پذیرقنه در حفوق ما
شرکت باید حداقل دو عضو داشته باشد. در شرکتهای سوامی خاص همکارک سه
شخص و در شرکنهای سجامی عام همکاری ينج نفر سهامدار ضرورى است.
هر شخصی که تمایل به فرورد در شرکت دارد باید حصه ای بیاورد که به آن آورده
می گویند. مجموع آورده ها سرمایه شرکت را تشکیل می دهد. آورده ممکن است
تغدى يا غير نقد باشد.
شيج شركت تجارى تشكيل نمى شود مكر آن كه قسمتى از سرمايه آنا يه صورت.
نفد يه شركت آوردة شدة باشد.
در برخى از شركتهاى تجارى نظير سهامى برداخت كل آوردة تعهد شده حين
تشكيل شركت لازم نيست ودر يرخى ديكر مثل شركت تضامنى تا تمام سرمايه
شرکت پرداخت نشود شركت تشكيل نمى كردد.
أكر آورده شريك غيرنقدى باشد ممكن است مال مادى يا غير مادق باشد.
مال مادک: مالی که ملموس باشد اعم از عين یا منفعت را گویند
تفويم مال مادى: يعنى مالى كه بعنوان آورده به شركت وارد مى شود بايد
قیمت گذاری شود.
علت تغویم آورده غبر نقدی:
+ با تقوم مال می توان دریافت که شریکی با آورده غيرنفد جه ميزان در
شرکت سهیم است.
چون صاحب مال ممکن است ارزش بیش از قیمت واقعی برای مال خود قانل
شود بهتر است در ادا تقویم صورت كيرد.
مکانیسم تغویم در شرکنهای سرمایه با شرکتهای اشخاص متفاوت است.
صال غیر صادک: مالی است که وحود مادک در خارح ندارد ولی جامعه و قانون آثرا
اعتبار كرده است مثل حق سرقفلى.
اموال غيرمادى هم مثل اموال مادى بايد تفويم شوند.
آورده شريك اعم از مادى يا غير مادى به شركت منتقل مى شود ودر ازاى آنا
شریک در شرکت سهیم می گردد لذا اگر بعدا اموال مزيور تلف شوند موحب خروج
شریک از شرکت نمی شود.
ستوال: آبا کسی می تواند تجربه؛ دانش, فعالیت با هنر خود را به عنوان آورده
به شركت بياورد؟ ظاهرا در مقررات ما منعى وحود ندارد.
صفحه 6:
حفوق تجارت ۲
هر چند صنعت شرکاء می تواند آفرده یشان را تشکیل دهد وی در سرمایه
شرکت گنجانده نصی شود. زبرا OLS شركت از محل آن تمى توانند استيفاى
طلب کنند.
هر چند شرکاه ممکن است صنعت خود را به عنوان آورده به شرکت ارانه کنسد.
ولى صرف جمع صنعت های شركاء منجر به تشكيل سرمايه نمى شود.
تغاوت شرکت تجاری با مالکبت مشاع:
1“ هدق از تشکیل شرکت تجاری به دست آوردن سود اقتصادی است ولی
اشاعه در مالکیت ممکن است با اهداق دیگر ایجاد شود.
- شركت تجاری همواره بطور اختباری و با اراده شسرکاء تشکیل می شود ولی
شرکت مدنی با همان اشاعه در مالکیت معکن است بطور قهری به وحود
ید
1- . شرکت تجاری پایدارتر از اشاعه است زیر در اشاعه هر شرکت می تواند هر
زمان تفاضای تفسیم کند ولی انجلال شرکت تجاری در صوارد استتنایی
پذیرقته شده است.
+ اداره شرکت تجاری معمولً با اکتریت آراء صورت می گیرد ولی برای تصرق در
مال مشاع اتفاق نظر شركاء لازم است.
70 درشركت تجارى سرمايه متعلق به شخصيت حفوقى شركت است ولى در
اشاعه. شرکاه هم چنان مالک آورده ها هستند و تنها مالكيت مفروز آنها به
مشاع تبديل مى شود.
موضوع يك شركت تجارتى بايد يكى از معاملات تجارى باشد در حالى كه
ايجاد اشاعه در مالكيت Leg براى فعاليت تجارى صورت تمى يذيرد.
ماقيت حفوقى شركت
اولين نظريه اى كه در مورد ماقيت حفوقى شركت ابراز شده به نظريه قرار دادى
موسوم است. طبق این نظربه قرار داد شسرکت یک وضعیت جدید حقوقی ایجاد می
کند که بر روابط طرفین حاکم و در برابر اشسخاص تالث قابل استناد است ولی واقع آن
است که شرکت تجاری به صرف قرار داد طرفین تشکیل نمی شود و مررات آمره
ای در مورد شرکت تجاری وجود دارد که تخطی از آنها شرکت را بی اعتبار می کند.
دومين نظريه كه به نظربه سازمانی موسوم است شرکت را یک تأسیس حفوقی
معرفی می کند که بر خلاف قرار داد. حفوق و تعهدات طرفين را يراك رسيدن به
هدف اقتصادی بطور پایدار تتببت نمی کند. لذا حفوق شرگاء در طول حبات شرکت.
قابل تقبیر است آنا هم توسط اکتر شرکاء نه الزاما همه آنان چنانکه در قرار داد
صادق است.
برخی معتقدند هیچ یک از دو نظربه فوق به تنهایی رژیم حفوقی شرکت تجاری
را بازگو تمی کند و شرکت در واقع تأسیس حفوقی خاصی است که قانونگذار در
صفحه 7:
حفوق تجارت ۲
اختیار افراد گذاشته تا امکانات مالی خود را که همان آورده هاست یک جا حمع کنشد.
و با همکاری مشترک آ را قزایش دهند.
حستجوی سود و تفسيم آن مبان شرکاء
Vo ol شركت تجاری برای كسب سوذ اقتصادى تشكيل مى شود تا شركاء از آن
بهره مند شوند. سودى كه شركت براى به دست آوردن آن تشكيل شده بايد جنيه
اقتصادى داشنه ياشد و شركت نمى تواند يراى تحفق سود معنوى تشكيل شود.
سود اقنصادى ممكن است با افزايش ثروت حاصل شود ويا با تقليل هزينه ها.
در آيين نامه اصلاحى ثبت تشكيلات و موسسات غير تجارى. كليه تشكيلات و
موسسات كه براى مفاصد غيرتجارى از قبيل امور علمى ويا ادبى يا امور خيريه و
امثال آن تشكيل مى شود تشكيلات و موسسات غيرتجارك محسوب مى شوند
هرجند موسسين و تشكيل دهندكان آنها قصد انتفاع داشته يا تداشته باشند.
هر شریک به نسبت آورده خود به کل آورده ها در سود وزيان شركت سهيم
است هر چند ممکن است شرط خلاف شده باشد. توافق شرگاء در نحوه تفسیم
سود با زین تا زمانی معتبر است که خلاف مفهوم و مفتضای شرکت نباشد.
شریکی که بیش از نیست آورده با سهام خود از سود بهره مند می شود یا زیان
کمتری را تحمل می کند "شریک ممتاژ" خواهنده می شود.
شخصیت حفوقی شرکت تجاری
در ماده ۵۸۳ قانون تجارت برای شرکت های تجاری شخصیت حفوقی فرض شده است.
داشتن شخصیت حفوقی ویزگی مشترک تعام شرکنهای تجاری است هر چند
این ویژگی مشترک در شرکتهای مختلف جلوه ای متغاوت دارد.
در خصوص ماهیت شخصت حفوقی نظرسات مختلفی ابراز شده است: برخی
شخصیت حقوقی را واقعیتی انکار نایذیر دانسته اند و گروقی آن را فرض قانونی می
شمارند و عده ای شحصیت حشوقی را محدود به تصرف و تملک یک دارایی جمعی
که به هدف خاصی اختصاص داده شده می دانند.
در حفوق, به نظطرمی رسد اصل بر قفدان شخصیت گروه است مگر AS ol
قانونكذار جنين شخصتى را به آنها اعطا تمايند. به عبارت ديكر ازميان نظريات فوق.
الذکر نظریه دوم با حفوق: تطبیق می کند.
هر چند شخصیت حفوقی شرکنهای تجاری اقتباسی از شخصیت شخص حقیفی است و
به سان شخص حفیفی. شرکت دارای نام, تبعیت. اقامتگاه و اقلیت است ولی از جهاتی
هم با شخص حفیفی متفاوت است. شرکت تجاری فاقد روج. وجدان و احساس است و
برخلا اشخاص حفیقی دارای شخصیت حقوقی کاملی نیست لذا ماده ۵۸/۱ قانوت تجارت
مفرر داشته: "شخص حفوقی مى تواند داراى كليه حفوق و تكاليفى شود كه قانون براك اقراد.
قائل است, مكر حفوق و وظايفى كه بالطبيعه فقط انسان ممكن able abl Ol hls cael
حقوق و وظايف ابوث, ينوت و امتال دلک"
صفحه 8:
حفوق تجارت ۲
آغاز شخصیت حفوقی شرکت.
در بسیاری از کشورهای ارویایی شرکنهای تجاری از هنگام تست دارای شخصیت
حفوقى مى كردند ولى در حفوق ايران جنين ضابطه دقيفى وحود ندارد.
از مفه وم ماده عابه قانون تجارت چنین استنباط می شود که شرکت های تجاری
يراك یافتن شخصیت حفوقی لازم نیست به ثبت برسند لذا از تاریخی که ابجاد یا
تشکیل شوند دارای شخصیت حفوقی هستند.
سوال:
شرکت های تجاری از چه زمانی تشکیل شده محسوب می شوند؟
باسخ در مورد شرکتهای مختلف بکسان نیست ولی مسلم است که شخصیت.
شرکت از زمان انعفاد قرار داد و به صرف آن ایجاد نمی شود.
پیشتهاد:
جنانكه در حفوق كشورهاى ارويابى آمده قانونكذار ما هم بايد براى جل وكيرى از
اين آشفتكى تاريخ دقيقى را معين كند تا ازآن زمان شرکت های دارای شخصيت.
حفوقى كردند و تاريخ ثبت شركتها بهترين تاريخ است.
تبديل شركت تجارى
در تبديل شركت تجارى يدون آن كه شخصيت شركت ايجاد شده از بين برود شكل و قالبى
جديد بيدا مى كند.
قايده بفاى شخصيت حقوقى شركت در تبديل آن است كه ديكر برخى هزينه ها را شركاى
آن برداخت نمى كنند ماتند حق تبت شركت ويا اين كه از نام شرکت و اعتبار و شناخته شدن
ol در ميان مشتريان بهرة مى برند.
موضوع تبديل شركت تجارى در مواردى به صراحت در قانون بيش پینی شده است متل
ماده ۱۳۵ قانون تجارت و ماده ۱۸۹ ناظر به ماده ۱۳۵ همان قانین و ماده ۳۷۸ لايحه قانوتى
سال ۱۳۶۷
ستوال:
در صواردی که تبدیل شرکت تجاری در قانون بیش بینی نشده است آیا تبدیل
شرکت ممکن است؟
به طور مسلم, بدون رضايت تمام شركاء نمى توان شركتى را يه شركت ديكر تبديل كرد
زيرا ممكن است تبديل شركت متضمن تعهدات بيشترى بر شركاء كردد ولى اكر تمام شركاء
موافق تبديل شركت باشند يه استناد ماده ٠١ قاتون مدنى و عدم منع قانونی توافق آنها موثر
است. رویه قضایی محاکم نيز اين نظر را تأييد مى كند.
در تبديل شركتى به شركت دیگر رعایت مقررات ایجاد شرکتی که شکل و قالب
جدید شرکت قبلی را تشکیل می دهد ضروری است.
صفحه 9:
حفوق تجارت ۲
تبدیل شرکت نصی تواند به حفوق اشسخاص تالث که قبل از تبدیل ابجاد شده
است. لطمه بزند
ادغام و تجزبه شرکتهای تجارک
ادعام وقتی حاصل می شود که شرکتی شرکت دیگر را امجا و در خود حل کند و
با دو یا چند شرکت در یکدیگر حل شده و شرکت جدیدی از آنها به وحود آيد.
تجزبه حاصل انفکاک و تفسيم دارايى يك شركت ميان دويا جند شركت قبلا
موجود با جدید است. وحه اشتراک ادام و تجزبه آن است که موحب انصلال
شرکتهایی می شوند که از بین می روند.بدوثاینکه اموال آنها تصفیه شود.
دارایی شرکتهایی که در نتيجه ادغام و تجزیه از بین می روند به شرکت جدید.
انتقال مى يابد.
ادضام و تجزبه شرکتهای تجاری در مقررات ها به صراحت پیش بینی نشده است
ولی مطابق با اصول کلی منعی هم برای این مور وجود ندارد و به نظر می رسد با
حفظ حفوق اشخاص تالث وبا توافق همه شرکا می توان چنین کرد.
پابان شخصیت حفوقی شرکت
برخلاف آنچه ابتدا به ذهن می رسد شرکت تجاری با نحلال ol که ممکن است به حکم
مراحع قضایی یا بدون آت رخ دهد شخصبت حفوقی خود را از دست نمی دهد پلکه شرکت.
منحله باید مراحل تصفیه را طی کند و تا يايان تصفیه حفوقی شرکت باقی است.
در قانون تجارت باقی بودت شخصیت حفوقی شرکت منجله تا ختم تصفیه به
صراحت پیش بینی نشده است ولی از خلال مواد مرسوط به تصفیه امور شرکتها
خصوصاً ماده ۲۰۸ مى توان آنرا استنباط تمود.
در مورد شركتهاك سهامى مادة 7:8 لايحه قانوني 1751 صراحت دارد كه تا
خاتمه امر تصفيه شخصیت حفوقی شرکت باقی خواهد ماند.
بفای شخصیت حفوقی شرکت تا ختم تصفیه نتایچی در بر درد که از آا جمله:
=I دارابی شرکت مستغل از درابی شبرکا باقی می ماندو طلبکاران شرکت حق
رحوع به شرکای شرکت رانا ختم تصفبه ندارند.
مدیران تصفیه می توانند بنام شرکت منحله در حال تصغبه معاملاتی را که
لازم است انجام دهند.
؟- مديرات تصفيه مى توانند به نام شرکت علیه اشخاص تالث اقامه دعوک کنند.
۶ اشخاص تالت می توانند علیه شرکت در حال تصفیه طرح دعوی نمایند
۵ اعلام ورشکستگی شرکت منجله در حال تصفبه به دلیل وود شخصیت.
حفوقی اش امكان يذير است.
آگر کسانی با تشکیل شرکت بخواهند از شخصیت حفوقی آن سوه استفاده کنند
شا به مورد دراک مسئولیت حفوقی و کیفری خواهند بود. يا وضع مقررات در اين
صفحه 10:
حفوق تجارت ۲
زمینه قانونگذار خواسته است مسئولیت اشخاص حفیفی که به نام شخص حفوقی
عمل می کنند تادیده گرفته نشود.
اسم شركت
شركتهاى تجارى مانند اشخاص حفيقى نامى دارند كه به آن موسومند.
نام گذاری شرکنهای مختلف تجاری تبع مقررات ویژه مربوطبه آنهاست.
سم شرکت الزاما اسم تجارتی آن نبست ولی چون شرکت تحت این عنوان
تجارت می کند. معمولً اسم شرکت اسم تجارتی او نیز هست واز این نظر. داراك
ارزش اقتصادی بوده و قسمتی از دارایی شرکت را تشکیل می دهد و قابل انتفال به
غیرمی باشد.
دارابى شركت
شركت مالك دارايى آن است که از مجموع آورده های شركا تشكيل شده است. این
دارایی و هر چیزی که در زمان حیات شرکت به آت افزوده شده باشد متعلق به شرکت است.
دارایی شرکت از دارایی شرکاء مستفل بوده و تتیح زیر را در بر داد
- دارایی شرکت تضمین انحصاری پرداخت طلب طلبکارات است.
؟- ورشكستكى شركت يا ورشكستكى شركاء وورشكستكى شركاء با
ورشكستكى شركت ملازمه ندارد.
۳- شرکت در ازای مناقع حاصل از قعالينش: مسئول يرداخت ماليات أست و وضع
ماليات بر شركت. موكول به تفسيم منافع ميان شركا نيست.
call شركت تجارى
شركت تجار داراك شخصيت است و لذا مى تواند صاحب حق وتكليف شود و
به مانند اشخاص حفيقى عمل كند يا اين حال اهليت شركت تجارى مطلق نيست و
متلا نمی تواند حقوق و تعهداتی که خاص انسانهاست داشته باشد علاوه این که
اهلیت شرکت تجاری مجدود به موضوع مندرج در اساسنامه آن است.
اداره شرکت تجاری از طربق اشخاص حفیقی که عهده دار اداره آت هستند ابراز مى شود.
مشروط بر آن که این اشخاص بط ور قانونی انتخاب و داراک اختبارات لازم باشند.
لازم به ذكر است كه نمايندكى شركتهاى تجارى با وضع مقررات حاكم در حيطه
حفوق مدتی و وکالت گاه متفاوت است.
اقامتگاه شرکت.
هر شركت تجارق بايد مستقل از شركا داراى اقامتكاهى باشد. تعيين اقامتكاه
شركت فوايدى دارد كه از آن جمله است:
۱- اقامتگاه شرکت معین می کند که شرکت تابعیت جه كشورى را دارد.
؟- براى اقامه دعوى عليه شركت, طلبكاران بايد به دادكاه محل اقامت شركت رجوع كنند.
صفحه 11:
حفوق تجارت ۲
۳- دادگاه صلاحیتدار برای صدور حکم ورشکستگی شرکت, دادگاه محل اقامت خود
شرکت است,
معهوم اقامتگاه
طبق ماده 09۰ ق تون تجارت:
شجص حقوقی در آنجاست؛
ماده ۱۰۰۲ قانون مدنى مقرر صی دارد: "اقامنگاه اشسخاص حفوقی مرکز عملیات.
آنها خواهد بود".
برخى دو ماذة مذكور را در تعيين اقامتكاه اشخاص حفوقى وازجمله شركتهاى
تجارى در تناقض با يكديكر دانسته اند و قانون مدنى را كه يس از قانون تجارت تصویبٍ
شده ناسخ می شمارند و عده ای اقامتگاه شرکتهای تجاری را به بعیت از قانون
تجارت محل اداره آن می دانند
به نظر می رسد هیچ تتاقضی میان دو ماده مزبور وجود ندارد زبرا منظور از مرکز
عملیات, محلی است که عملیات از آنجا هدایت می شود و با ان بیان محل ادره با
مرکز اصلی شرکت همان مرک ز عملیات خواهد بود. لذا نباید میاه مرکز عملیات و
محل عمليات خلط تصوده و مادتین 09۰ ق.ت و5١١٠ ق.م را در تناقص با يكديكر
تلفی کنیمر
اقامتگاه شسخص حفوقی محلی است که اداره
نحوه تعبين اقامتكاه
معمولاً مركز اصلى شركت در اساستامه آن معین هی شود و لذا اقامتگاه شرکت.
را مى توات با مراحعه به اساسنامه آن تعین نمود.
ستوال: اگر شرکتی در اساسنامه دارای اقامتگ اهی بوده و در عمل مرکز اصلی
ol جای دیگر باشد کدام یک از دو محل اقامتگاه شرکت محسوب می شود
در باسخ بايد كفت كه شخص نمى تواند اقامتكاه غير واقعى داشته باشد و لذا أكر اقامتكاه.
واقعى شركت با اقامتگاه اساسنامه ای او متفاوت باشد اشخاص تالث مى تواتند اقامتكاه
اساسنامه ای او را ادیده بگیرند ولی اگر اشخاص تالت از اقامنگاه واقعی شرکت اطلاعی
نداشته باشند اصل بر آن است که اقامتگاه شرکت محلی است که در اساسنامه دیح شده
است و اشخاص ثالث الزامی به حستجوی اقامتگاهواقعی شرکت ندارند.
شرایط تضبیر اقامتگاه
چون اقامتگاه سرکت در اساسنامه با شرکتنامه درج می شود لذا تشیر افامتگاه
شركت مستازم تغيير اساس نامه با شرکننامه است و تابع تشریفات تقییر در
اساسنامه با شرکتنامه می باشد.
ماده ۱۱۱ قمت و ماده ۸۳ لایحه قانونی ۱۳۶۷ در مورد تغبیر اساسنامه شرکت با
مسئولیت مجدود و سهامی است ولی در مورد سایر شرکنها ماده خاصی وجود ندار. به نظر
صفحه 12:
حفوق تجارت ۲
مى رسد اكر تغيير اقامتكاه موحب تشديد تعهدات شرکاء گردد توافق همه آنها ضروری است
ولی اگر چنین نباشد تصمیم اکتریت براک تغيبر اقامتكاه كافى است.
اكر تغبير اقامتكاه موحب تغيير تابعيت شركت شود بايد شرايط لازم براك تغبير
تابعيت نيز رعايت شود.
جابجایی نشانی شرکت در یک شهر. تغيير اقامتكاه محسوب نمى شود.
تابعیت شرکت
در خصوص اين كه شركت تجارى مى تواند داراك تابعيت باشد يا خير در ميان
aS palpi ia ahs Las pag Ua pao yes Sct ME of Gp seas
دارای شخصیت حفوقی هستند وجود تابعیت پذیرفته شده است.
قواید تعبین تابعبت شرکت:
0-١ با تعيين تابعيت شركت مى توان مشخص کرد که آیا شرکت مطابق مفررات کشور
متبوع خود درست تشكيل شده و طرز كار يا اتحلال آن مطابق قانون كشور متبوع
شركت صحيح بوده يا خير.
- با تعيين تابعيت شركت مى توان حفوق و تكاليف آن را براساس قانون كشور متبوع
-T در صورت داشتن تابعيت خارجى مى توان حدود قعالیت اقتصادی شرکت را در داخل
كشور تعيين نمود.
0-5 اكر شركت خارجى تلقى شود در مقررات ارزى براك انتقال ارز به خارج از كشور محل
شركت, يراى او شرابط آسائترى قائل خواهند بود.
0- تعیین تابعیت شرکت می تواند در تعيين برخى معافيتهاى مالياتى تعيين كننده ياشد.
-7 دولتها در صورتى مكلف به حمايت از شركت ها مى باشند كه تابع آنها باشند.
طرز تعبین تابعیت شرکت.
براف تفينين تابغيت يك شركت تجاری ملاکو ای متت وعی در ق_وانین و مق ررات
كشورها ديده مى شود يرخى تابعيت شركاء ويا محل ثبت شركت را ملاك تعيين
تابعيت دانسته و كروقى مركز اصلى شركت را منظور مى تمايند.
در حقوق ایران طيق ماده یک قانون بت شرکتها برای آث که شرکتی ایرانی باشد.
دو ملاک در نظر گرفته شده است:
۱- شرکت بایستی در ایران تشکیل شده باشد.
؟- مركز اصلى آن در ايران باشد.
در مورد تعبين تابعيت شركتهاى خارجى بايد براساس ماده 691 ق.ت قضاوت نمود. طبق
ماده مزيور: "اشخاص حفوقى تابعيت مملكنى را دارند كه اقامتكاه آنها در آن مملكت است".
سنوال: اگر شركتى در ايران تشكيل نشده باشد ولى مركز اصلى آن در ايران
باشد چه تابعیتی را دار؟
صفحه 13:
حفوق تجارت ۲
بعضی عقیده دارند چون قانون تجارت پس از فانون ثبت شرکنها تصویب شده باید فانون
تجارت را فاسخ قانوت ثبت شرکتها تلفی کرد و لذا شرکت تابعیت ایرانی خواهد داشت.
تغبير تابعيت
هرجند در حقوق ايران مركز شركت و تابعيت آن با هم مرتبط هستند ولى صرف
تغيير اقامتكاه موحب تغبير تابعيت نمى شود.
در مورد شركت سهامى ماده 35 لابحه قانونى 159/5 مقرر داشته: "شيج مجمع
عمومى نمى تواند تابعيت شركت را تغبير دهد ...". مفهوم اين ماده آنست كه براى
تغيير تابعيت اتفاق نظر سهامداران لازم است.
ماده 1٠١ قانون تجارت در خصوص شركتهاى با مسنوليت محدود بيان مى كند:
"شركاء نمى توانتد تابعيت شركت را تغيير دهند مكر به اتفاق آراء".
اگر شرکت ایراتی بخواهد تابعيت خود را تغيير دهد بايد شركايش به اتفاق آراء يا انتفال
مركز اصلى آن به خارج موافقت نمايند. صرف اتفاق نظر مبنى بر تغيير تايعيت موثر نيست.
انواع و طبقه بندى شرکتهای تجاری
انواع شرکنهای تجاری در ماده ۲۰ قانون تجارت نام برده شده اند که قبلاً مطالعه
شد ولى بايد توجه نمود که هفت قسمشرکت مذکور در صاده ۲۰ تتها شرکنهایی
تيستند كه در عمل وجود دارند.
در حال حاضر شركتها از تنوع زيادى برخوردارند ولى عليرغم كوناكونى, قالبهاى عمده آنها
همات قالبهايى است كه در قانون تجارت بيش بينى شده است.
در ميان انواع شركتهاى تجارى, شركت سهامى بيشتر از ديكر شركتها مورد اقبال قرار
كرقته است.
شرکنهای تجاری را می توان يا معيارهاى متعددى تفسیم و طبقه بندی ape مانند؛
طبقه بندی براساس مستولیت شرکاء
طيقه بندى براساس طرز تشكيل شرکتها
طبفه بندی براساس قابلیت انتغال حصه شرکاء
طبفه بندی پراساس موضوع شرکتها
طبقه بندى براساس صاحبان سرمایه
طبقه بندى براساس تابعيت شركتها
تعريف شركت سهامى
طبق ماده یک لایحه قانونی ۱۳2۷: "شرکت سهامی شرکنی است که سرمایه آن به
سهام تفسیم شده و مسئولیت صاحبان سعام محدود به مبلغ اسمی سهام آنها است"
اقسام شرکت سهامی:
صفحه 14:
حفوق تجارت ۲
ماده چهار لایحه قانونی ۱۳۶۷ شركتهاى سهامى را به دو نوع تقسیم کرده است
که عبارتد از شرکت سهامی عام و شرکت سهامی خاص.
شرکت هایی که موسسان آنه | فسمتی از سرمایه شرکت را از طریق ف روش
سوام بيه مردم تأمين مى كتند. "شركت سهامى عام" وشركتهايى كه تمام
سرمايه آنها در موقع تأسيس منحصراً يه وسيله موسسان تأمين مى كردد. "شركت
سهامى خاص" تاميده مى شوند.
تاريخجه قانونى
چنانچه قبلا اشاره شد مفررات شرکت سهامی مواد ۲۱ تا ٩۳ قانوت تجارت را به
خود yale sl داده بود که در سال ۱۳۶۷ لایحه قانونی در ۲۰۰ ماده جايكزين مواد
مریور گشت. لایحه قانونی ۱۳۶۷ از قانون ۱۹1۲ قرانسه اقتباس شده است.
تعداد مواد مربوط به شرکت سهامی در قاس با ساير شرکت های تجاری نشانگر اهمیتی
است که قانونگذار یه شرکت سهامی و نقش آن در حیات اقتصادی کشو داده است.
استفلال شخصیت حفوقی شرکت.
قبلاًگفته شد که شرکنهای تجاری دارای شخصیت حفوقی مستفل از شخصیت شرکا می
ياشند. اين استفلال شخصیت در شرکتهای سهامی نمود ببشتری دار زیرا حوادنی چون
قوت با ورشکستگی شرکا که ممکن است منجر به انحلال پعضی از شرکتها نظیر تضامنی
گرد در شرکت سهامی پی اثر است. همچنین استقلال شخصیت حفوقی شرکت سهامی
موحب قدرت ol در مقابل شرکا به ویژه اقلیت است و در بيشتر موارد تصمیم شرکا در
سرنوشت شرکت تأثير قابل ملاحظه اى ندارد.
نام شركت
نام شركت توسط موسسين شركت انتخاب مى شود و به عنوان يكى از بندهاى
اساسنامه بايد به تصويب مجمع عمومی موسس برسد.
طبق تبصره ماده ۶ لايحه ۱۳۶۷ در نام شرکتهای سهامی عام باید عبارت "شرکت.
سجامی عام" و در شرکنهای سمامی خاص یاید عبارت "شرکت سهامی حاص" قبل
يا بعد از نام شركت قید شود
در ماده 77 قانون تجارت مفرر شده يود كه نام هيج يك از شركا و سهامدارات تباید در نام
شرکت قيد شود. به نظر مى رسد اكنون نيز بايذ شرط مزيور رعایت شود زیرا شرکت سهامی
از اقسام شركت سرمايه بوده و نبايد از نام و شخصيت شركايش كسب شهرت و اعتبار تمايد.
سربيجى از مفررات نامكذارى در حقوق فرانسه جريمه در بى دارد ولى در حقوق ايران
مجازات خاصى در مقررات وجود ندارد و حداكثر موضوع مشهول مفررات عام قرار مى كيرد.
صفحه 15:
حفوق تجارت ۲
اقامتكاه شركث
مركز اصلى شركت كه همان اقامتكاه شركت محسوب مى شود يايد در
اساسنامه شرکت ذکر شود تقببر اقامتگاه مستلزم تغيير اساستامه يوده و تفييرات
اساسنامه در صلاحیت مجمع عمومی قوق العاده شرکتهای سهامی است.
چنانکه گفته شد صرف تغيير اقامتكاة موحب تغيير تأبعيث شرکت تعی شود.
تابعيت شركت
تابعیت شرکت سهامی مشمول همان قواعدى است كه قبلآً مطالعه شد و جون مادة 55
لايحه قانونى /1751 مغرر كردة است "هيج مجمع عمومی نمی تواند تابعيت شركت را تقيير
يدهد" لذا براى تغيير دادن تابعيت شركت سهامى اتفاق نظر شركاء لازم است.
سرمایه شركت
چون شرکت سامی از اقسام شرکتهای سرمایه است لذا سرمایه در اين نوع
شركتها از اهميت زيادى برخوردار است.
تنها شركتى كه قانونكذار براى آن حداقل سرمايه بيش بينى كرده شركت
سهامى است.
طبق ماده ه لابحه قانونى 17510 حداقل سرمايه در شركت سهامى خاص يك
ميليون ريال و در سهامى عام ينج ميليون ريال مى باشد.
سرمايه شركت بايد ثايت يماند ويا به عبارتى سرمايه غير قابل برداشت بوده و
نمى توان آثرا به عنوات سود ميان صاحبات سهام تقسيم كرد.
تفيبر در سرمايه شركت اعم از كاهش يا اقزايش جون مستلزم تغيير در
اساسنامه شرکت است لذا يايد با تصويب مجمع عمومى قوق العاده صورت بكيرد.
از ويزكيهاى سرمايه در شركت هقاى سهامى آنست كه به قطعان مساوى
تقسیم می شود که هر قطعه را سهم مى تامند.
شعبه شركت
شرکتهابرای توسعه فعالیتهای اقتصادی خود اقدام به تأسیس شعبه می کنند
در قانون تعریفی از شعبه به عصل نیامده است ولی درج محل شعبه در كنار مركز
اصلی شرکت از بندهای اساسنامه می باشد.
شعبه شخصیت حفوقی مستفل از شرکت ندارد و لذا تفاوتی میان دارابی شرکت.
با دارابى شعيه وجود ندارد.
تنها تغاوت شعبه با شرکت در نشانی آن است.
هرجند اقامه دعوى عليه شركت بايد در محل اقامت شركت كه همان مركز
اصلى است صورت يذيرد ولى در قانون آيين دادرسى مدنى طرح دعاوى ناشى از
تعهدات هر شعبه بااشخاص خارج در دادكاة محل شعبه بذيرقته شده است. اكر
شعبه برجيده شده باشد دعوى بايد در مركز اصلى شركت طرح شود.
صفحه 16:
حفوق تجارت ۲
شرکتهای وابسته مفهومی متفاوت از شعبه دارند.
هر چند شعبه نماینده شرکت است ولی نمایندگی نیز از شعبه متفاوت است.
فعالیت شرکت:
چنان که در طیفه بندی شرکتها گفته شد شرکتهای سیامی از جمله شرکتهای
شکلً تجاری هستند.
طبق ماده ۲ لایحه قانونی ۱۲۶۷: "شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب
مى شود ولو اينكه موضوع عمليات آن امور بازكانى نباشد".
شرکت سهامی ممکن است هم به لحاظ شکل و هم فعالیت تجاری باشد.
تشکیل شرکت سهامی
حون تشكيل شركت سهامى عام و شرکت سهامی خاص تفاوتهایی با یکدیگر
دارند لذا هر یک حداگانه مطالعه می شود.
تشکیل شرکت سهامی عام
اشخاصی که در صدد تأسیس شرکت هستند اصطلاحا موسسین خوانده می
شوند که ممکن است از اشخاص حفوقی یا حفیفی باشند.
موسسین شرکت باید مقررات قانونی را در تشکیل شرکت رعایت نمایند. ماده 175
لایحه قانونی ۱۳2۷ ضمانت اجراى عدم رعایت مقررات را مسنوليت تضامنی ابشان
دانسته مقرر مى دارد: "مؤسسين شركت نسبت به كليه اعمال واقداماتى كه يه
منظور تأسیس و به ثبت رسانیدن شرکت انجام می دهند مسئولیت تضامنی دارند
يس از ثبت شركت, نمى توان به شيج كدام از شركاء عنوان مؤسس داد.
در برخى از كشورها مؤسسين براك ايجاد شركت يايد ازدولت كسب اجازه كتنذ
ولی در مقررات ما تیازی به اخذ مجوز نبست. برخی حفوق دانما معتقدند تأسیس
شرکت سجامی عام با اجازه دولت موجب اعتماد مردم به سرمایه گذاری در شرکت.
های سهامی عام خواهد شد.
برای تأسيس شركت سهامى عام. موسسين بايد ابندا يه يك يانك مراجعه
تموده وحسابى به نام شركت در شرف تأسيس افتتاح کنند.
بيست درصد سرمايه شركت را موسسين بايد خود تعهد نموده وحداقل 9050 آنرا
به حساب مذكور واريز نمايند.
أكر آوردة موسسين غير نقد باشد اسناة آن در انک تودیع می شود.
موسسين بايد اظهار نامه اى را به انضمام پیش نویس اساسنامه شرکت و پیش
توس اعلاعی» پذیره نویسی سعام که به امضای موسسین رسیده به اداره بت
شركتها در تهران يا دايره ثبت شركتها در شهرستانها تقديم كنند.
مندرحات اظهارنام», طرح اساسنامه و طرح اعلامیه پذیره نویسی در مواد ۷و۸ و
٩ لابحه قانوتی ۱۳۶۷ ذکر شده است.
صفحه 17:
حفوق تجارت ۲
مرجع ثبت شركتها در صورت تكميل بودن مدارك, اجازة اتتشار اعلاميه يذيره
تويك را تين عنعن عافن
مرجع قبث شركتها تكليفى يه تحفيق در مورد صحت اظهارات موسسين ندارد لذا
أكر موسسين اطلاعات غير صحيح ارائه كنند خود مسئول مى باشند. (ماده ۱۰)
طبق ماده 11 لايحه قانوتى /1550 "اعلاميه يذيرة نويسى بايد توسط موسسين
در جرايد آكهى كرديده ونيز در يانكى كه تعهد سهام نزد آن صورت مى كيرد در
معرض ديد علاقمندان قرار داده شود.
با انتشار اعلامیه پذیره تویسی, موسسین از عم وم ب رای سرمایه گ ذاری در
شرکت در شرف تأسیس دعوت به عمل می آورند.
پذیره نورسی
بذيره نويسى يك عمل حقوقى است كه به موحب آنا شخص قسعتی از سرمایه
CS سهامى عام در شرق تأسيس را تعهد نموده وبخشى از مبلغ تعهد شده را
که تباید كمتر از 9650 باشد به حساب شركت در شرف تأسيس واريز مى كند.
تعام اشخاصی که دارای اهليت هسنند مى تواتند اقدام به يذيره نويسى نمايند.
پذیره تویسان ممکن است از اشخاص حقیفی یا حفوقی باشند.
چون طبق اصل ۸۱ قانون اساسی امتباز تشکیل شرکت به خارجبان داده تشده
است لذا به نظر می رسد انباع کشورهای خارجی حق پذبره تویسی در ایران را
نداشته باشند.
عيوب و ايرادات ماهوى در عمل بذيره نويسى تابع مقررات عام حقوق مدنی است. عدم
رعايت مفررات شكلى در بذيره نويسى به نظر مى رسد موجب بطلان آن شود.
ورقه تعهد سهم
بذيره نويسى با امضاى نوشته اى تحقق بيدا مى كند كه به آن ورقه تعهد سهم كفته مى
شود مندرحات ورقه تعود سهم در ماده ۱۳ لايجه قانونی ۱۳۶۷ ذکر شده است.
طبق ماده ۱۶ لایحه قانونی ۱۳۶۷ "ورقه تعهد سهم در دو نسخه تنظیم و با قيد تاريخ به
امضای پذبره نوس یا قانم مفام قانونی او رسیده, نسخه اول نزد بانک نگهداری و نسخه دوم
با قید رسید وجه و مهر و اعضای بانک به پذیره توس تسلیم می شود"
چوت بذیره نویسی به منزله قبولی به ایجاب موسسین می باشد لذا پس زا
امضاى ورقه تعهد سهم از سوک پذیره توبس قطعی و الم آور است.
سنوال: اكر براك سرمايه ششرکت حدی معین شده و سرمایه حمع آوری شده از
طريق يذيره نويسى بيش از حد مذبور باشد جه بايد كرد؟
برخى معتفدند يذيره نويسى أشخاص تا حد سرمایه تعبینی پذیرفته و مازاد از عضويت در
شركت محرومند وعده أى معتقدند بايد ميزات سهام همه بذيره نويسا را تفليل داد.
صفحه 18:
حفوق تجارت ۲
هریک از دوراه حل اكر در اعلاميه يذيره نويسى اخنيار شود بلا شكال است.
ولى در صورتى كه موضوع در اعلاميه تعيين تكليف نشده باشد به نظر مى رسد راه.
اول منطبق با موازین است.
در فرصتي که براي پذيرهنيسي اعلام شده است باید کل سرمایه شرکت پذیرهتويسي
مؤسسات بايد تعهد كامل سرمايه را از طرف يذيرهنويسان و مؤسسان احراز كنند.
اگر در مدت اعلام شده كل سرمایه شرکت پذيرتويسي نشود ممکن است مهلت مزبور
تمدید شود . در صورتي که سرمایه شرکت بطور کامل و صحیح تعهد نشود و نیز 9۵۲۵ مقرر در
قانون پرداخت نگردد , شرکت نمیتواند تشکیل شود
سؤاك : اكر سرمايه تعهد شده در مهلت بذيرهنويسي كمتر از مبلغ تعیین شده در طبح
اساسنامه باشد با ميتوان سرمایه شرکت را به اندازهپذیهتویسی شده تفلیل داد ؟
باسخ منفي است زيرا يذيرهنويسان با توجه به شرايط اعلاميه بذيرهنويسي اقدام به اين
كار كردهاند لذا حلب رضايت آنها به شرايط جديد و از جمله تفلیل سرمایه ضروری است . پس
أكر در مجمع عمومي مسئله طرح شود و همه به آن رأي دهند دليلي براي عدم يذيرش تفليل
سرمایه شرکت وجود ندارد
مفررات حزايي در بذیرهنويسي
-١ أكر مؤسسات بدون ul که واقعا تعید سهام انجام شده باشد و یا کامل و صحیح باشد.
آثرا تأييد كنند يا تعهد اشخاصي را که از نظر حفوقي باطل است بیذبرند
؟- اكر اشخاصي عالماً و بر خلاف مقررات اعلاميه بذيرهنويسي منتشر كنتد .
؟- ارائه اطلاعات غلط و تادست در مورد تشريفات يذيرنويسي به مرجع تبث شركتها
ماده ۲۶۲ لایحه قانوني ۱۳۶۷ برای موارد مذکور مجازات منظور تموده است.
تخصص سهام
تعیین تعداد سوام بر عهده موسسان است که باید پیش از دعوت و تشکیل مجمع عمومي
موسس صورت گیرد. در قبال آورده هر کدام از موْسسات و پذیرهنوسان به تعداد لازم سهم
اختصاص داده ميشود
تعبین تعداد سهام در صورت مجلسي که به امضاي موسسان ميرسد قید شده و به
مجمع عمومي موسس گزارش خواهد شد.
طبق تبصره VE لایحه قانوني گزارش موسسین باید حداقل بنج روز قبل از تشکیل مجمع
عمومي مسس در محلي که در آگهي دعوت مجمع تعبین شده است پرای مراحعه پذیره-
نویسان سهام آماده باشد.
صفحه 19:
حفوق تجارت ۲
مجمع عمومي موسس
مجمعي است که با حضهر پذیرنویسات و موسسین تشکیل ميشود و پس از اجام
وظايفي که در حدود صلاحبت آن است دیگر در طول حبات شرکت تشکیل نخواهد شد.
مؤسسين حداكتر ظرف يك ماه از بايان مهلت بذيرهنويسي آنها را بررسي و يس از احراز
صحت تعهد كل سرمايه و واريز حداقل 9650 آن يه حساب شركت در شرق تأسيس و يس از
تخصيص سهام هر يك از مؤسسين و بذيرهنويسان از طريق روزنامه كتيرالانتشاري كه ol Ab
در طرح اعلامیه پذيرتويسي ذکر شده بود جهت شرکت در مجمع عمومي مؤسس دعوت
(مندرحات آگهي دعوت در ماده ۱۰۰ لایحه قانيني آمده است) .
تصاب لازم حهت رسمیت مجمع عمومي موسس
براي اين كه جلسه مجمع عمومي مؤسس رسميت بيدا كند طبق ماده ۷۵ لایحه قانوني
1721 حضور تعدادي از يذيرهنويسان كه حداقل تصف سرمايه شركت را تعهد تمودة باشند
ضروري است اكر جلسه به رسميت نرسيد مؤسسين دو بار ديكر فرصت دعوت دارند .
در بار دوم و سوم حضور صاحبان يك سوم سرمايه شركت در جلسه مجمع ضروري است
در صورتي كه نوبت سوم قم جلسه رسميت نيايد مؤسسين عدم تشكيل شركت را اعلام
اداره حلسه مجمع عمومي موسس
طبق ماده ۱۰۱ لایحه قانوني , مجمع عمومي توسط هيأت رئيسهاي مركب از يك رئيس و
يك منشي و دو ناظر ادارة مىشود .
اشخاص مذكور با رأي حاضرين در مجمع انتخاب ميشوند.
رئيس مجمع و ناظران بايد از ميات صاحبان سهام باشند ولي منشي جلسه ممکن است
غير صاحب سهم باشد .
طريق تصميمكيري
تصميمگيري در مجمع عمومي موسس با راي گيري از حاضران در جلضه انجام ميگیرد
هر سهم داراي یک Sl) بوده و لذا مسسین یا پذیرهنویسان به تعداد سهامي که دارند در
تصميمكيريها مشاركت ميتمايند .
تصميمات مجمع عمومي موسس براساس ماده Vo لايحه قانوني با دو ثلث آراء حاضرين.
معتير ست
تجديد حلسه مجمع
براساس ماده ۱۰۶ لایجه قاتوني ۱۳۶۷ «هر كاة در مجمع عمومي تمام موضوعات مندرج در
دسنور مجمع مورد اخذ تصميم واقع نشود هبأت رئیسه مجمع با تصویب مجمع ميتواند اعلام
تتفس نموده و تاريخ جلسه بعد را كه نبايد ديرتر از دو هفته باشد تعيين كند . تمديد جلسه.
صفحه 20:
حفوق تجارت ۲
محتاج به دعوت و آگهي مجدد نیست و در جلسات بعد مجمع با همان حد تصاب جلسه اول .
صورتجلسه مجمع
تنظيم صورتجلسه مجمع كه از مذاكرات و تصميمات آن بايد تهیه شود به عهده منشي
مجمع است كه طبق ماده ٠١١ به امضاي هبأت رئيسه مجمع ميرسد و یک نسخه از آنا در
مرکز شرکت نگهداري خواهد شد .
در موارد زیر یک نسخه از صورتجلسه مجمع بايد به مرجع ثبت شركتها نير ارسال شود :
-١ انتخاب مدیرات و بازرس یا بازرسان
؟- تصويب ترازنامة
؟- كاهش يا افزايش سرمايه وهر نوع تغيير در اساسنامه
- انحلال شركت و نحوة تصفيه آنا
صلاحبت مجمع عمومي مزسس
مجمع عمومي موسس پس از تشکیل به هوارد زیر پرداخته و تصمیمگيري مينما
-١ تصويب كزارش مؤسسان
مواردي که بايد در كزارش مؤسسان آمده باشد در ماده 17 لايحه قانوني ذكر شدة است .
تصويب آوردههاي غيرتقدي
مجمع بايد تصميم بكيرد كه آيا آورده غيرتقد را بای شرکت ميپذیرد با خبر و در صورت.
يذيرش آنرا به جه قيمت يراك شرکت احتساب مينماید
ماده ۷۸ لایحه قانوني ۱۲۶۷: «مجمع عمومي نميتواندآودههاي غبرنقد را بیش از آنچه
که از طرف کارشناس رسمي دادگستري ارزيابي شده است ۰ قبول کند »
غير نفد تصويب نشود اشخاصي كه آوردهآنها قبول نشده باید تعهدات خود رأ به نقد تبديل
تمايند والسهام ايشان ياطل و سايرين ميتوانند به جاي آنها تعهد كند
؟- تصويب مزاياي خاص
5- تصويب اساسنامة
ه- تعيين مديران و بازرسات
1- تعيين روزنامه كثيرالانتشار
شخصيت حفوقي شركت و تبث آنا
يس از تشكيل مجمع عمومي مؤسس و انجام وظايف خاصي كه بعهده آن است شركت.
ايجاد شده و شخصيت حفوقي مويايد
طبق ماده 19 لايحه قاتوني , يس از تشكيل شركت بايد آن را به ثبت رسانيد و ثبت شركت.
بايد ظرق 7 ماه از تاريخ تسليم اظهارنامه جهت تشكيل به مرجع ثبت شركنها صورت يذيرد .
يه ثبت رسانيدن شرکت پس از تشکیل آن به عهدة مدبرات شرکت ميباشد .
صفحه 21:
حفوق تجارت ۲
تا وقتي شرکت به ثبت نرسیده باشد از انجام برخي از اعمال حفوقي محروم است متل
-١ صدور ورقه سهم يا كواهينامه موقت سهم (ماده ۲۸ لايحه قانوني)
؟- انتشار اوراق قرضه (مادة 0ه لابحه قانوني).
؟- استفاده از وحوقي كه به حساب شركت واريز شدة است (مادة 77 لايحه قانوني).
اگر شرکت ظرق 7 ماه از تاريخ تسلیم اظهارنامه جهت تشکیل شرکت یه مرجع ثبت.
شرکتها به ثبت ترسد به درخواست مؤسسين يا يذيرهنويسان. مرجع ثبت شركنها گواهي
حاكي از عدم ثيث را به بانك ارسال و بانك وجوه پرداحتي اشخاص مذکور را مسترد مينماید.
(ماده ۱۹ لايحه قانوني) بس تحصيل شخصيث حفوقي شركت موكول به ثبت آن نيسث ولي
عدم ثبت شركت ممكن است موحب انحلا آن شود
سؤاك : اكر مديرات شركت بس از تشكيل آن و قبل از يه ثبت رسيدن شركت اقدام به
معاملاتي تمايند كه براي شركت تعهد مالي ايجاد كتد ولي شركت به دليل عدم ثبت منحل
شود تكليف اشخاص ثالتي كه با شركت معامله تمودهاند جيست ؟
طبق ماده ۲۳ لایحه قانوني سال ۱۳۶۷ مسسین داراي مسئولیت هستند هر چند
مسقولیت مقسسان منطفي نیست
تشکیل شرکت سهامی خاص
چنان که گفته شد شرکت سهامي خاص میان افراد معدودي تشکیل ميگردد و لذاتازي
به مجمع عمومي مؤسس براي تشكيل آن وجود تدارد .
اساسنامه تدوین شده توسط تمام شرکاه امضاء ميشود و سرمایه شرکت تماما بايذ
توسط خود سهامداران تعهد و حداقل 9۵۲۵ آن به حسابي كه در يانك افتتاح شده واريز كردد.
سهام غير نقد يرخي از شركاء تابع همان مغررات شركت سهامي عام است
به جاي ورقه تعهد سهم شرکاء ميتونند ذیل اظهارنامهاي را که دلالت بر تعهد كليه سهام
از سوي ايشان دارد امضاء ARS =
هر چند شرط تشكيل شركت سهامي خاص ٠ انتخاب مديران و بازرسان آن است ولي لازم
نيست ايشان در مجمع عمومي مؤسس بركزيده شوتد
براي يه ثبت رسانيدن شركت سهامي خاص بايد اظهارنامهاي به انضمام مدارك زير به
مرجع تبت شرکتها تسلیم شود
-١ اساسنامه شركت به امضاي تمام سهامداران رسيده است.
؟- اظهارنامهاي دال بر تعهد كليه سهام از سوي سهامداران .
7- رسيد بانك مبني بر يرداخت حداقل 9650 كل سرمايه تعهد شدة توسط سهامداران
- انتخاب مديران و بازرسان شرکت که در صورتجلسهاي قید و یه امضاي aS سهامداران
۵- قبولي كتبي سعت مدیریت و بازرسي توسط مدبرات و بازرسات .
7- ذكر نام روزنامه کتيرالانتشاري که آگهيهای شرکت در آنا منتشر خواهد شد.
صفحه 22:
حفوق تجارت ۲
سال : شرکت سهامي حاص طرف چه مهلتي باید به ثبت برسد ؟ چون در مورد شرکت.
سهامي خاص تسلیم اظهارنامه موضوع ماده 7 لايحه قانوتي ضروري نیست لذا رعایت مدت.
مفرر در ماده ۱٩ اين لايحه را بايد از تاريخي كه شركت تشكيل ميشود احتساب نمود و چون
سهامداران اوليه شركت مؤسسان آن تلفي ميشوند يس اكر شركت به ثبت نرسد ايشان در
مقابل اشخاص تالث مسئولند.
ضمانت احراي عدم رعايت قواعد راحج به تشكبل شركت
در صورت عدم رعايث موازين قاتوتي در مورد تشكيل شرکت سهامي ميتوات بطلان
شرکت را از ددگاهتفاضا کرد (ماده ۳۷۰ لايحه قانوني OTEY
علل بطلان شرکت سهامی
-١ علل عام يطلان مثل عدم اهليت ؛ غير معين بودن موضوع , نامشروع بودن جهت.
؟- علل مربوط به لايحه قانوني /175 مثل عدم رعايت حداقل سرمايه يا تعداد شركاء
بطلات شركت را شخص دينفع ميتواند از دادكاه درخواست كند و در صورتي كه قبل از
صدور حكم بطلان شركت موجبات بطلان برطرق شود دادكاه قرار سفوط دعوي بطلان را صادر
خواهد كرد . دادگاه ميتواند نا به درخواست خوانده مهلتي را كه نباید بیشتر از شش ماه
باشد براي رقع موحبات بطلان تعيين كند (ماده ۳۷۰ تا ۳۷۲ لابحه قانوني ۱۳۵۷)
نتيجه حكم بطلان شركت سهامي
طبق قواعد عام حفوق مدني بطلان داراي اثر قهقرايي است و لذاباید معاملات شرکت.
سهامي كه دادكاه حكم به بطلان آن داده باطل باشد ولي طبق ماده ۳/۰ لایجه قانوتي ۱۲۶۷
مؤسسين و مديران و بازرسان و صاحبات سهام شرکت نميتوانند در مقابل اشخاص تالث به
بطلانه شرکت استناد نمايند
براساس ماده ۳۷۶ لایجه قانوتي ۱۳۶۷ دادگاه پس از حکم به بطلانه شرکت بابد در ضمن.
حکم خود یک يا جند نفر را به عنوان مدیر تصفبه تعبین کند و طبق ماده ۳۷۵ همان لایجه اگر
اشخاص مزیور حاضر به قبول سمت مدیریت تصفیه نباشند : دادگاه امر تصفیه را به ادره
تصفیه امور ورشكستگي حوزه خود ارحاع مينماید .
مسووليتهاي ناشي از عدم تشکیل شرکت بطور صحیج و قانونی
عدم رعایت مقررات مربوط به تشکیل شرکت سهامي منضمن هر دو توع مسقولیت است :
- مسقوایت مدتي:
- مسؤوليت كيفري
طبق ماده 707 لايحه قانوني 1720 كساني كه مسؤول بطلات شركث هستند در قبال
اشخاص ثالث يا صاحبان سهام مسؤوليت تضامني دارتد
صفحه 23:
حفوق تجارت ۲
مسؤولات بطلات شرکت بطور مطلق قابل تعفیب کیفری نبستند و تنها در مواردي که در
قانون ذکر شده است امکان تعقیب و مجازات وجود دارد مانند بند اول ماده ۲۶۳ لایحه فانوتي
vey
اوراق بهادار در شرکت سهامی
در منوت قاتوني ما اوراق بهادار تعریف نشده است .
در مقررات شركتهاي سهامي دو نوع از انواع اوراق بهادار يعني اوراق سهام و اوراق قرضه
وارد شده است که مورد مطالعه قرارميگیرد
سهم و ورقه سهم
سهم عبارتست از قطعات مساوي سرمایه در شرکنهای سهامي که مشخص Obes
مشارکت و تعهدات و منافع صاحب UI در شرکت است . ورقهاي که بیانگر حق و مسخولیت.
مزیور است «ورقه سهم» خوانده ميشود .
براي صدور ورقه سهم اولآ باید شرکت تشکیل شده باشد تاناً شرکت به ثبت رسیده
باشد LIE تعام مبلخ اسمي سهم پرداخت شده باشد
طبق ماده ۲۵ لایحه قانوني ۱۳۶۷ اوراق سهام باید متحدالشکل و چاپي و دارای شمارة
ترتیب بوده و به امضاي للاقل دو نفر که به موحب مقررات اساسنامه تعبین ميشوند برسد
مندرجات اوراق سهام در ماده ۳۳ همان لایحه آمده است .
كواهينامه موقت سهم
اگر شرکت با وجود تمام شروط آمادكي صدور اوراق سهم را نداشته باشد مكلف است.
كواهيتامه موقت سهم صادر كند . طبق ماده 7١ لايحه قاتوتي كواهينامه موقت سهم بايد
داراي شرايط شكلي اوراق سهم ياشد
در صورتي که شرکت تشکیل شده و به ثبت پرسد ولي هنوز کل مبلغ اسمي تعهد شده
سهم پرداخت نشده باشد باید كواهينامه موقت يا نام باشد و اكر كل مبلغ اسمي پرداخت.
شده باشد ممكن است كواهيتامه موقت سهام بينام صادر شود
طبق ماده ۳۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ حداکتر ظرف یکسال از پرداخت کل مبلق اسمي سهم
بايد ورقه سهم به صاحب سهم تسلیم و گواهبنامه موقت سهم مسترد و ابطال گردد
ارزش سهم
سهم داراي دو قيمت است
-١ مبلغ اسمي که به موجب اساسنامه تعيين مىشود و طبق ماده 79 لابحه قانوني نباید
از ۱۰ هزار رال بیشتر باشد و براساس ماده ۲۳ همان لايخه مبلغ اسمي سهام و همچنین
قطعات سهام در صورت تجزیه باید مساو باشد .
۲- مبلغ واقعي که ارزش سهم در داد و ستد آن است و با توجه به وضعیت شرکت و يازار
تعبین ميشود مبلغ واقعي سهم بر خلاق مبلغ اسمي در توساث است.
صفحه 24:
حفوق تجارت ۲
منظور از «ارزش بورس سهم» ارزش سهم در بازر پورس اوراق بهادار است.
قابل تجزیه بودن سهم
جایز بودن تفسیم سهم به قطعات کوچکتر از ماده ۲۳ لایحه قانوني ۱۳۶۷ فهمیده
ميشود. البته ماده مذکور جنية امري ندارد و ميتوان در اساسنامه تجزیه سهام را معنوع
os
تجزیه سهم در عمل ممكن است باعث اشكال شود . مثلآً اكر صاحبان سهم تجزيه شده
در رأي دادن با هم توافق تكنند يا شخصي را به تمايندكي خود انتخاب نكتند نميتواتند در
تصميمكيريهاي شركت دخالت كنند
پیشنهاد : بهتر بودن قانونگذار یا تجزیه سهم را ممنوع اعلام با مانند حفوق فرانسه براي
هر قطعه تجزیه شده سهم ارزش یک سهم را قاثل ميشد.
قابل انتغال بودن سهم
در ماده ۲۶ لایحه قانوني ۱۳۶۷ ورقه سهم سند قابل معامله معرفي شده است.
در شرکت سهامي عام صاحب سهم در انتقال سهم آزادی کامل دارد و طبق ماده ۶۱
and) قانيني ۱۳۶۷ نقل و انتقال سهام در اين نوع شرکنها نميتواند مشروط به مواففت
مدیرات یا مجامع عمومي باشد .
در شرکت سهامي خاص انتغال سهم بطور آزادانه به عنوان یک اصل پذیرفته است ولي از
مفهوم ماده 2١ لايحه قانوني ميتوان استنباط كرد كه ین آزادي را ميتوان محدود کرد
سؤاك : در شركث سهامي خاص اكر يك شريك قصد واكذاري سهام و خروح از شرکت.
داشته و با مخالفت مدیران با مجامع رویرو شود در فرضي که انتقال سهام مشروط بر مواففت.
ايشا است باید چه کند ؟
به نظر مورسد وي نميتواند درخواست انحلال شرکت را تمايد زيرا مواردي كه براي
اتحلال شركت وجود دارد در ماده ۲۰۱ لایحه قانوني آمده و قانوتكذار فرض مذكور را در اين
موارد یاورده است . لذا راه حل این مسئله آن است که شرکت سهم شریک خواهان خروج را
باز خرید کند و سرمایه خود را به ميزاث سهم شریک مزیور کاهش دهد با خود شركاء سهم او
را بخرند با اشخاص مورد نظر شرکت را پا کنند تا سهم شریک خواهان خروح را بخرد
تحوة انتفال سهام با نام و بينام متفاوت است : انتفال سعام با نم اید در دفترتبت سهام
شرکت به ثبت برسد در حالي که در سهام بينام جون ورقه سهم سند در وجه حامل است.
La با داد و ستد آث نتقال صورت ميگیرد (مواد ۳۹ و ۶۰ لایحه قانوني OTEV =
در ماده ۱۱۶ لایحه قانونی براي اصل قابل تقل و انقال بودن سهام استتنايي وارد شده
است . طبق این ماده سهامي که مدیران شركت در صندوق آن به عنوان وثيقه سيردهاند تا
وقتي مفاصا حساب دورة تصدي خود در شركت را دريافت نكردة باشند غير قابل انتفال است .
بر طبق ماده ۱۹۸ لایحه قانونی ۱۳2۷ خرید سهم شرکت توسط همان شركت ممنوع
است اين ممتوعيت خريد سهام شرکت به وسیله همان شرکت مطلق نیست و استهلاک
سهام به وسيله شرکت به جز در موردي که شرکت اوراق قرضه منتشر کرده Wels مجاز
صفحه 25:
حفوق تجارت ۲
است (ماده To لایحه قانيني ۱۳۶۷) . استهلاک سهام شرکت متفاوت از کاهش سرمایهآن
انواع سهام
سوام را ميتوان از جهات مختلف تفسیمیندي کرد که به برخی از نها اشاره ميشود :
سمام با نام و بينام
تفسیمبندی سهام به با نام و بینام در تبصره یک ماده ۳۶ لایجه قاوني ۱۳۶۷ آمده است.
سهم با نام به سهمي گفته ميشود که در ورقه راحع به ند مشخصات صاحب سهم ذکر
شده باشد
سهم بينام سهمي است كه ورقه راجع به آن متضمن نام صاحب سهم نیست.
مزاياي سهام با نام
. شركت صاحب سهم را خواهد شتاخت و اين امر باعث تسهيل ارتباط شركت با اوست -١
؟- تفسيم سرمايه و اين كه قدرت تصميمكيري در اختيار جه كسائي است معلوم ميشود.
۳- مقامات دارايي ميتونند درآمد صاحبانه سهام را دربابند و محاسبه کنند
در برخي از شركتها متل اغلب شركتهاي دولتي لزوما بايد سهام با نام باشد.
جنانكه قبلا كفته شد انتقال سهام يا ناميا ثيت در دقتر ثبت سوام شرکت انجام میشود
چون در ورقه سهام بينام مشخصات دارنده سهم ذكر تشده است لذا به راحتي قابل تقل
و انتال است و اشخاص تمایل بيشتري به جنين سهامي از خود نشان ميدهند
شركت ممكن است پراساس اساسنامه با تصویب مجمع عمومي قوقالعاده سهام بینام
را به بانام يا بعكس تبديل كند
شرايط ممكن است براساس اساسنامه يا تصويب مجمع عمومي فوقالعاده سهام بينام
را به بانامريا برعكس تبديل كند
شرایط و مفررات تبدیل سهام از ماده 2۶ به بعدلایحه قانوني ۱۳۶۷ پيشبيني شده است.
Sly تبدیل سهام بىنام به بانام سه نويت در روزنامه كثيرالاننشار شركت به فاصله © روز
آگهي ميشود و از سهامداران براي تبدیل سهامشان دعوت ميشود . مهلتي که براي
تعویض به سهامداران داده ميشود نباید کمتر از ٩ ماه از تاريخ اولين آكهي باشد . يس از
انفضاي مهلت اگر سهامداراني مراحعه کنند سهامشان باطل ميشود و شرکت براير آن تعداد
سهام فروخته و يس از كسر هزينههاي شركت مبلغ آنرا در حساب بهرهدار بانكي ميكذارد تا
در مراحعه صاحبان آن داده شود . اكر تا ده سال ايشان براي كرفتن بول خود مراجعه نکنند جز
اموال بلاصاحب تلفي و به خرانه دولت واريز ميكردد.
در تبدیل سهام یا نام به پی نام یک نویت آگاهي ميشود و مهلتي که کمتر از دو ماه
نیست به صاحبان سهام داده ميشود ۰ پس از انقضاي مهلت اگر برخي سهامداران مراحعه
نکنند سهام بينام صادر و در مرکز شرکت نگهداري ميشود و با مراجعه صاحبان سهام
تعویض صورت ميگیرد
سهام تقدي و غيرنقدي
صفحه 26:
Tose date
کساني که آوردهتفدي به شرکت ميآورند سهم نقدي و به اشخاصي که آورده غبرنفدي
به شرکت ميآورند سهم Sabine اختصاص داده میشود
سهم عیرنقدی در قانوت تجارت پيشبينی شده بود ولي در لايحه قانوني ۱۳۶۷ چنین
سهمي پيشبيني نشده و به نظر ميرسد قانوتكذار سهم غيرنفدي را تيذيرفته است . پس
أوردة شركاء جه نقد يا غيرتفد باشد سهام نقدي داده مشود كه اوراق منحدالشكل دارد .
سوام عادي و ممتاز
سهم ممتاز سهمي است كه به صاحب أن امتيازاتي ميدهد كه به صاحبان سهام عادي
تعلق تميگیرد مانند تخصیص سود سالانه پیشتر
اعطاي هر كوته امتياز به برخي از صاحبات سهام با باید در اساسنامه پيشبيني شده
باشد ويا به تصويب مجمع عمومي فوقالعاده برسد
در صورت ترديد اصل در شركتهاي سعامي آن است که همه دارندگان سوام از حفوق
مساوي يرخوردارند .
حفوق و تهدات ناشي از مالكيت سهام
شخصي كه مالك سهام شركت ميشود حقوق و تعهداتي دارد
الف) حقوق مالك سهام
Sp سهيم شدن در سود -١
- ميزا سود شركت در مجمع عمومي عادي معین ميشود . ابن سود لزوماً قابل تقسيم
- سود قابل تقسيم به صورت نفدي برداخت ميشود نه به صورت سهام جدید مگر در قالب
Gauls سرمايه .
- مقدار سود هر سهامدار يستكي به ميزات سهام او دارد
- پرداخت سود موكول به حاضل شدن سود است و الا برداغت هر وجهي به عنوات سود
ممنوع ميباشد .
- سود غيرواقعي که از محل سرمایه پرداخت ميشود سود موهوم نام دارد
- پرداخت سود موهوم براي رئیس شرکت ۰ اعضاي هيأت مديره و مدير عامل مسؤوليت
اكيفري و مدني دار
- درياقت كنندكان سود موهوم موظف يه استرداد آن هستند.
- طبق ماده ۲2۰ لابحه قانوني از تریخ تصویب مجمع ظرف 8 ماه يايد تفسيم سود انجام
۲- سهیم شدت در دارايي شرکت
- منظور از سچیم شدت؛ مالکیت مشاع با مفروز نسبت به سرمایه شرکت نیست.
- صاحبان سهام در صورت تصمیم به اقزایش سرمایه در خرید سهام بر دیگران مقدمند.
- در صورت انحلال شرکت و پس از تصفیه ۰ سهامداران يه نسبت سهام خود از داراييي
شرکت حصه ميبرند .
؟- حق اطلاع از وضعيت شركث
صفحه 27:
حفوق تجارت ۲
- صاحبان سهام حق دارند از وضع شرکت مطلع شوند .
- اطلاع از وضع شرکت معمولاً بل از تشکیل مجامع عمومي ضرورت ميیابد
- صاحبان سهام معمولا از طریق گزارش بازرسان شرکت از وضع شرکت اطلاع حاصل می-
aul
۶ حق عضویت در شرکت.
- سهامدار را بدون رضایت نميتوان از شرکت اخراح تمود مگر در موارد قانوني .
انتفاد: در قانون راهي براي اخراح شریک به دلایل موجه پيشبيني نشده است و اين امر
به عدم سازگاري شركاء و انحلال شركت مى انجامد.
ه- حق رأي
- مالکین سهام با داشتن حق رأي در تصميمكيريهاي شركت مشاركت مينمايند .
- طبق تبصره ماده ۷۵ لیحه قانوني ۱۳۶۷ هر سهم داراي يك رأي خواهد بود
- دارنده سهام بیشتر حق رأي بیشتر داشنه و در تصمیمات اتخاذ شده با رأي گيري موثر
خواهند بود
- ممکن است شخصي با سهام ممتاز رای بيشتري نسبت به تعداد سهام خود داشته
باشد
- حق رأي سهامدار را تعيتوان حذف كرد مكر در موارد قانوني
- انتقال حق sl سهامدار يه ديكران جز به قصد اعطاي تمايندكي در دادن رأي Bere
- طبق ماده ۲۵۷ لايحه قانوني عدم رعايت حق رأي سهامداران از سوي مديران شركت
موجب مسؤوليت كيفري ايشان ميكردد
- حق انتفال سهم به وسيله دارنده آن
- جنانكه قبلآ آمد در شركتهاي سهامي عام سهامداران در انتقال سهام خود آزادند .
- در شركتهاي سهامي خاص بر اساس مفهوم ماده ١ لایحه قانوتي, آزادي سهامداران را
در خصوص انتفال سهام ميتوان محدود نمود
ب) تعهدات مالك سهام
- تنها تعهد دارنده سهم در شركت سهامي ؛ پرداخت مبلغ اسمي سهم به شرکت است
- مطاليه مبلغ برداخت نشده سهام طبق ماده ۳۳ aul قانوني بايد ظرف مهلت مقرر در
اساسنامه صورت كيرد . وظيفه مطالبه مبلغ باقي مانده بعهده مديرات شركت است .
- اكر در مهلت مقرر در اساسنامه مابقي ميلغ اسمي برداخت نشود هيأت مديره شركت.
بايد مجمع عمومي فوقالعاده را براي تصميمكيري در خصوص تفليل سرمايه شركت دعوت
کند.
- عدم مطالبه باقي مانده مبلغ اسمي از سوي مدیران با عدم دعوت از سهامداران براي
تشکیل مجمع عمومي قوقلعاده در صورت عدم پرداخت باقي مانده مبلغ اسمي طبق ماده
۶۲ لايحه قانوني براي مديران مسؤوليت كيفري دارد .
صفحه 28:
حفوق تجارت ۲
- اكر باقي مانده مبلغ اسمي يرداخت نشود و شركت سرمايه خود را به ميزان يرداخت
شده کاهش ندهد طبق ماده TT لایحه قانوني هر ذینفع ميتواند از دادگاه تفلیل سرمایه
شرکت را به ميان پرداخت شده مبلغ اسمي سعام بخواهد.
شیوه مطالبه باق مانده مبلغ اسمي سهام و ضمانت احراي آن در ماده ۲۵ لایحه فانوني
۷ پيشپيني شده است .
اگر حاصل فروش سهم اشخاصی که از پرداخت باقي مانده مبلغ اسمي سهام خودداري
ميکنند براي پرداخت بدهي صاحب سهم به شركت كاقي نباشد از محل اموال شخصی او
شركت استيفاي طلب ميكند .
اوراق قرضه
طبق ماده 0١ لايحه قانوني 17210 تنها شركنهاي سهامي عام ميتوانند اوراق قرضه
هنتشر کنند .
طبق ماده ۵۲ لابحه فانوني ۱۳2۷ ورقه قرضه معرق مبلعي وام است با بهره معین که باید
در موعد یا مواعد معین مسترد شود .
انتشاراوراق قرضه از مصادیق معاملات ريوي است و شرعا اشكال دارد. به جاي آن مي
توان از ابزار اوراق مشاركت استفاده نمود
ارکان شركت سهامي :
۱- رکن تصمیم كيرندة (مجمع عمومي)
؟- ركن ادارة كنندة (هيأت مديرة).
۳- رکن نظارت کننده (بازرس)
مجمع عمومی:
مجمع عمومي شرکت سهامي از احتماع صاحبان سهام تشکیل ميشود.
انواع مجامع عمومي
مجمع عمومي مؤسس مجمع عمومي عادي (سالانة) مجمع عمومي فوقلعاده
در عمل ممكن است مجمعي كه تشكيل شده هم عنوان مجمع عمومي عادي و هم فوق-
العاده را داشته باشد
مجمع عمومي عادي (سالانه)
- مجمع عمومي عادي طبق ماده ۸٩ لایحه قانوني ۱۳۶۷ باید سالي یک بار تشکیل شود
- اگر مجمع عمومي خارج از موعد مفرر در طول سال تشکیل شود آنرا مجمع عمومي
عادي بطور قوقالعاده ميخوانند که غیر از مجمع عمومي فوقالعاده است.
- صلاحیت مجمع عمومي عادي عام است (مادة 87 لابحه قانوني ۱۳۶۷) منل رسيدگي به
ترازنامه يا تصميم به تفسيم سود يا عزل و نصب مديرات و بازرس يا بازرسان
صفحه 29:
حفوق تجارت ۲
- سهامدارات ميتوانتد در جلسه مجمع خود يا تمايتدكان نشن حضور يابند البته مشروط بر
آن كه قبل از تشكيل مجمع عمومي با مراجعه به شركت ورقه ورودي دريافت كردة باشند
(ماده 95 لايحه قانونی ۱۳۵۵)
- سهامداران براي تصميمكيري صحيح نياز به اطلاعات دارند لذا طبق ماده ۱۳۹ لابحه
قانوني صاحب سهم بانزده روز قبل از تشکیل مجمع عمومي ميتواند به مرکز شرکت رجوع.
صورت حسابها را مطالعه و از ترانامه و حساب سود و زيان و كزارش مديرات و بازرسات
رونوشت بگیرد
- ضمانت احراي عدم اراته اطلاعات به سهامداران آنست که هر ذبنفع ميتوان از دادگاه
ابطال تصميمات متخذه در مجمع را درخواست کند
olay تشكيل مجمع عمومي عادي : طبق ماده 178 لابحه قانوني مجمع بايد در زماني كه
در اساسنامه پيشبيني شده است تشکیل شود و اگر در اساسنامه موعدي مشخص نشده
باشد مدیران شرکت حداکتر ظرف شش ماه پس از سال مالي باید صاحبان سهام را دعوت.
کنند . عدم رعایت این وظیفه موحب مسئولیت مدتي و کیفری Shy مدیران است (ماده ۲۵۶
لايحه قانوني) .
مکان تشکیل مجمع عمومي عادی: حلسات باید در محلي که در اساسنامه شرکت.
تعبین شده است تشکیل شود و اگر مکان خاصي در اساسنامه پيشبيني نشده باشد
جلسه در جايي که مدیران تعیین ميکنند تشکیل خواهد شد . محل تشكيل جلسات بايد در
آگهي دعوت صاحبان سهام درج شود (ماده ۱۰۰ لايحه قانوني) .
دعوت از سهامداران
دعوت از سهامداران sly شرکت در مجمع عمومي اصولً به عهدة مدیران است . اگر
مدیران به وظیفه خود عمل نکنند صاحبان یک پنجم سهام ميتوانند از مدیرنه دعوت از
صاحيان سهام را يخواهند . اكر ظرق بيست روز اين درخواست اجابت نشد صاحبان حداقل يك
ينجم سهام ميتوانند از بازرسات بخواهند كه ظرف ده روز جنين كنند و أكر بازرسان هم دعوت
نکردند خود صاحبان سهام مذکور ميتوانندرأسا اقدام به دعوت كنند (مادة 0ة لايحه قاتوني
(rey
اگر مدت مأموریت مدیرات منقضي شده و مدیران جدید هنوز انتخاب نشده باشند و یشان
مجمع عمومي را دعوت نکنند هر ذينفع ميتواند از مرجع ثبت شرکتها دعوت مجمع عمومي
عادي را براي انتخاب مدیران درخواست کند (ماده ۱۳۹ لابحه قانوني OTEV =
در صورت انحلال شركت در مدت تصفيه دعوت مجامع عمومي بر عهدة مديران تصفيه است.
. اكر مديرات تصفيه وظيفه خود را عمل نكنند ناظران اقدام ميكنند والا قر ذينفع ميتواند از
دادگاه بخواهد که حکم به تشکیل ؟ بدهد (ماده ۲۱۹ لابحه قانوني /1551) .
دعوت از صاحبان سهام براي شرکت در مجمع عمومي از طریق نشر آگهي در روزنمهاي
که آگهيهاي مربوط به شرکت در آث نشر ميگردد به عمل ميآید (ماده ۹۷ لایحه قانونی)
- مجمع عمومي باید حداقل پس از ده روز و حداکتر رف چهل روز از تاریخ نشر آگهي
تشکیل شود (ماده ۹۸ لایحه قانونی) .
صفحه 30:
حفوق تجارت ۲
- در آگهي دعوت , دستور جلسه , مکان و زمان تشکیل مجمع درح ميشود (ماده ۱۰۰
لايحه قانوني)
- طبق ماده ٠١١ لايحه قانوني مجمع عمومي توسط هيأت رئيسهاي مركب از يك رئيس و
يك منشي و 7 ناظر اداره ميشود . معمولا رئيس جلسه همان رئيس هيأت مديره است مگر
اين كه در اساسنامه به كونهاي ديكر بيشبيني شده باشد با دستور جلسه انتخاب با عزل
بعضي مديران باشد . در حالت اخير رئيس جلسه با اكتريت نسبي اتتخاب خواهد شد
- براساس ماده ۱۰۵ لایجه قانوني از مذاگرات و تصمیمات مجمع عمومي توسط منشي
صورتجلسهاي ترتیب داده ميشود که به امضای هیأت رنیسه رسیده و یک نسخه در مرکز
اصلي شرکت نگهداري ميشود . در موردی که در ماده ۱۰٩ لایحه قانوني پيشبيني, نسخه-
اي از صورتجلسه بايد به مرجع ثبت شركتها ارسال شود .
- براي اين كه جلسه مجمع عمومي عادي رسعيت بيدا كند بايد دارندكان بيش از نصف.
سهام در جلسه حضور يابند و اكر جلسه به رسميت ترسيد از صاحبات سهام براي بار دوم با
ذكر نتيجه دعوت بار اول دعوت به عمل آمده وبا قر تعداد جلسه رسمي خواهد بود (مادة /21
لایحه قانوني ۱۳۵۷)
- رای گيري با اتریت نصف به علاوه یک آراي حاضرین معتبر است مگر در مورد انتخاب
مدیران و بازرسات که اکتریت نسبي ملاک است (ماده ۸۸ لايحه قانوني /1551) .
- اگر در یک جلسه تنوان به تعام دستور جلسه برداخت و تصميمگيري نعود جلسه مجمع
جلسه بعدي محتاح آگهي با دعوت نیست و ادامه جلسه قبل محسوب ميشود و براي
رسميت يافتن با قمان حد نصاب جلسه قبل احتساب ميشود (ماده ۱۰۶ لابحه قانونی)
- عدم رعایت تشريفات بركزاري حلسه مجمع ممکن اسث برای هيأت رئيسه ٠ مديرن يا
صاحبان سوام
مسؤوليت كيفري به دتبال داشته باشد و تيز عدم رعايت مقررات در جلسه به هر ذنفع
اجازه ميدهد تا از دادكاه درخواست ابطال تصميمات مجمع را ينمايد . البته اكر قبل از صدور
حكم بطلان موجبات آن مرتفع كردد دادكاه قرار سقوط دعوي صادر ميکند (ماده ۳۷۱ لايحه.
قانونی ۱۳۵۷)
كساني که مسئول بطلات هستند متضامنا در مقایل سهامدارن با اشخاص ثالث مسژولند.
(ماده ۲۳۷)
مجمع عمومي فوقالعاده
اين مجمع را فوقالعاده مينامند به اين دليل كه در امور فوق العاده شركت تصميمكيري به
عمل ميآورد مانند تقییرات در مواد اساسنامه شرکت.
- مجمع عمومی فوقلعاده در تمام مواد اساسنامه نميتواند تغيير دهد متلآً طبق مادة 55
الايحه قانوني اين مجمع نميتواند تابعيت شركت را تغيير دهد
- صلاحيت مجمع عمومي فوقالعاده در قانون آمده است و مجمع مزيور نميتواند خارج از
حدود صلاحينش تصميمكيري كند
صفحه 31:
حفوق تجارت ۲
- چون تصمیمات مجمع در خصوص تفييراتي در اساسنامه است و ادره ثبت شرکنها اید از
آن آگه گردد لذا نسخهاي از صورتجسله مجمع به مرحع ثبت شرکنها ارسال میشود
- تمام سهامداران شرکت حق دارند در جلسه محمع عمومي فوقالعاده حضور داشته و در
تصميمكيري ها مشاركت نمايتد.
- براي رسميت يافتن جلسه مجمع عمومي فوق العاده حضور دارتدكان بيش از نصف سهام
ضرورت دارد.
طبق ماده ۸۶ لایحه فانوني ۱۳۶۷ اگر در اولین دعوت جلسه رسميت نيابد براي بار دوم
دعوت به عمل مآيد واين بار در صورت حضور دارندگان بیش از یک سوم سهام جلسه به حد
تصاب ميرسد.
أكر در بار دوم هم جلسه به حد تصاب نرسد موضوع مسکوت میماند.
طبق ماده ۸6 لایه قانوني ۱۳۵۷ تصمیمگيري در مجمع عمومي فوقالعاده با اکتریت دو
سوم آراي حاضرین به عمل ميآید
اداره شرکت سهامی
اداره شرکت سهامي توسط مديراتي که از طرف سهامداران انتخاب ميشوند بصورت
جمعي به عمل ميآید. هیأت مدیره یک شخص حقيفي را یه عنوان مدیر عامل شرکت انتخاب
ميکنند که مشغول کارهاي احرايي شرکت بوده و حق امضاء درد.
هبات مدیره
۱- تعداد اعضاي هیأت مدیره: طبق ماده ۱۰۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ تعداد اعضای cha
مدیره در شركتهاي سهامي عام نباید از au نفر کمتر باشد و چون مدیران باید از میات
سهامداران انتخاب شوند پس بر خلاف ماده ۳ لایحه قانوني ۱۳2۷ شركنهاي سهامي عام
حداقل با پنچ سمامدار تشکیل ميشود و تنها شرکت سهامي خاص را ميتوان: با سه نفر
تشکیل داد . هر چند تعداد اعضاي هیأت مدیره شرکت سهامي خاص در قانون پيشبيني
نشده ولي عفلاً و منطفا يايد از سه تفر کمتر نباشد.
۲- تغلیل و تکمیل تعداد اعضاي هبأت مدیره: اگرتعداد اعضاي هيأت مديره از حداقل
قانوني یا حداقلي که در اساسنامه شرکت ذکر شده کمتر شود تصمیمات هیأت مدیر قانوني
تخواهد بود . طبق ماده ۱۱۳ لابحه قانوني ۱۳۶۷ اگر تعداد اعضاي هیأت مدیره کم شود
اعضاي عليالبدل جایگزین ایشان ميشوند و اگر عضو عليالیدل انتخاب نشده با تعداد نها
كافي نباشد مديران ياقي مانده بايد ترتیب تشکیل مجمع عمومي را بدهند . اكر تمام مديران
استعفا دادة يا شرايط قانوني را از دست يدهند ذينفع ميتواتد از بازرس يا بازرسات شرکت.
يخواهند تا صاحبان سهام را براي تشکیل مجمع عمومي عادي بطور فوق العاده دعوت كنتد.
۳- رئيس هيأت مديرة: طبق ماده ۰۱۱٩ ۱۳۶۷ هيأت مديرة از ميان اعضاي خود يك رئيس
ویک تایب رئیس انتخاب ميکنند . مدت ریاست شخص منتخب حداثربراي دعوت عضويت در
هیأت مدیره است. رئیس هیأت مدیره دعوت هیأت مدبره و ادره جلسات هبأت مدبره را به
عوده دارد.
صفحه 32:
حفوق تجارت ۲
همچنین دعوت از صاحبانه سهام براي شرکت در مجمع عمومي به عهده هیأت مدبره
است. اگر در اساسنامه به گونهاي دیگر پيشپيني نشده باشد رئیس هیأت مدیره ریاست
جلسه مجمع عمومي را نيز يه عهده دارد . نايب رئيس در صورتي كه رئيس هبأت مديره بطور
موقت نتواند انجام وظيفه كند عهدددار أمور خواهد شد. طبق ماده ۱۳۶ لایحه قانوتي ۱۳۶۷
رئيس هيأت مديره همزمان نميتواتد مدير عامل همان شركت باشد مكر با تصويب سه جهارم
sh] حاضر در مجمع عمومي .
5- شرايط عضويث در هيأت مديره: براي عضویت در هیأت مدبره شرکت سهامي .
شخص باید اقلیت داشته سهامدار شرکت باشد و مشحول برخي محرومیتها و ممنوعيتهابي
که در قانون آمده تباشد . طبق ماده ۱۱۶ لابحه قانوني ۱۳۶۷ تعداد سهامي كه به موحب.
اساسنامه جهت دادن راي در مجامع عمومي لازم است باید در اختبار شخص منتخب به
عنوان عضو هیأت مدیره باشد. براساس ماده بعدي اگر مدبري به هنگام انتخاب مالک تعداد
سهام لازم نباشد یا در طول مدت مدیربت سهام لازم را از دست بدهد باید ظرق یک ماه
سهام لازم را جبران كند و الا مستعفي تلقي ميشود. سهامي كه مديران به موحب
اساسنامه براي احراز سمت مديريت يايد داشته باشند در صتدوق شركت به عتوان Ay
باقي ميباشد .
عضو هیأت مدیره ممکن است شخص حفيفي یا حفوقی باشد . اگر شخص حفوقي به
عنوان سهامدار شرکت برای عضوبت هیأت مدبرهانتخاب شود نماینده او در جلسات شرکت.
ميکند . مسئولیت کیفري متوجه نماینده بوده و مسئولیت حفوقي متضامنا به عهدة نماینده
و شخص حفوقي است (ماده ۱۱۰ لابه قانونی ۱۳۵۷)
مواردي که موجب محرومیت از نتخاب شدن سهامدار در هیأت مدیره ميشود در ماده ۱۱۱
لایحه قانوني ۱۳۶۷ درح شده است.
طبق اصل ۱۶۱ و مستنبط از اصل ۸۱ قانوني اساسي , کارمندان دولت و اتباع خارحه
نميتوانند عضو هیأت مدیرهانواع شركتهاي خصوصي و از حمله شرکت سهامي شوند
ه- حق كار مدير در شركت: از طرقي وجود حق كار مدير در شرکت همکن است وسیله-
اي براي سوء استفاده باشد و از طرفي ممکن است در پیشیرد کار شرکت مفید باشد . در
قانون مقررات صريحي در این زمینه وجود ندارد و باید این موضوع را مشحول مفررات راجع به
معاملات اعضاي هيأت مديره با شركت كه در مود ۱۲۹ بهبعد لابحه قانوني آمده دانست
1- حقالزحمه مدير: در ماده 15 لابحه قانوني ۱۳۷ پرداخت حق حضور در جلسه و
باداش به مديران غير موظف كه به جز رابطه مديريت ارتباط كاري ديكري با شركت ندارند بيش
بيني شذة أست ولي در مهرد مدیران موظف که علایه بر مدیریت سمت دیگری در شركت
دارندپیشبینی خاصي نشده و به نظر ميرسد تبع قواعد عام مندرج در ماده ۱۲۹ باشند.
۷- منع رقايث تجاري مدير با شركت: طبق ماده 177 لابحه قانوني 1751 مديران و مدير
عامل شركت نميتوانند خارح از شركت عملياتي که متضمن رقابت با شرکت است انجام
دهند . ضمانت اجراي این منع جبران خسارتي است كه مديران به شركت وارد نمودهاتد
8- دعوت اعضاي هيأت مديره: ترتيب دعوت ماتند مهلت و محل حضور و طرز دعوت
جنات كه در اساسنامه آمده صورت ميكيرد. وظيفه دعوت به عهده رئيس هيأت مديرة است.
صفحه 33:
حفوق تجارت ۲
اگر در اساسنامه آمده باشد بايد دستور جلسه هم در دعوت قيد شود ولي اكر در اساسنامه
قید دستور جلسه الزامي تباشد قید دستور جلسه الزامي نیست
كر رئیس هیأت مدیره اعضاي هیأت مدیره را دعوت نکند طبق ماده ۱۳۲ لابحه قانوني
۷ عدهاي از مديران كه حداقل يك سوم اعضاي هیأت مدیره را تشکیل ميدهند ميتوانند
بیش از نصف اعضاي هیأت مدیره ضروری است . اداره جلسه با رئیس هیأت مدیره و تصمیم
كيري با اكتريت آراي حاضرین اتخاد ميشود مگر در اساسنامه به گونهاي دیگر پيشبيني
شده باشد . از جلسات هیأت مدیره صورتجلسهاي تنظیم و به اعضای اکتریت مدبران حاضر در
جلسه ميرسد (ماده ۱۲۲ لايحه قانوني) .
ضمانت اجراي عدم رعایت مفررات راحع به دعوت اعضاي هیأت مدبره و تشکیل جلسات
مشمول قاعده كلي فقر در ماده ۳۷۰ لابحه قانوني ۱۳۶۷ است.
۱۰- اختبارات هیأت مدیره: الف) اختیارات خاص: منظور اختيراتي است که به صراحت در
لایحه قانوني سال ۱۳2۷ Sly هیأت مدیره بيشبيني شده است متل دعوت مجامع عمومی .
عزل و نصب مدير عامل ٠ انتخاب رئیس هیأت مدیره ۰ پیشنهاد کاهش با فزایش سرمایه و
ب) اختيارات عام : منظور اختياراتي است كه بطور كلي به هیأت مدیره در ادره شرکت داده
شده است . طبق ماده ۱۰۷ لایحه قانوني ۱۳۶۷ «شرکت سهامي به وسیله هیأت مديهاي
که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کل با بعضا قابل عرل ميباشند ادره خواهد شد ... >
جون ارتباط شركت با اشخاص تالث از طریق مدیر عامل شرکت صورت ميگیرد لذا منظور از
اداره شرکت در ماده مزیور ادره داخلي شرکت است.
۱- محدودیت احتبارات هیأت مدیره: براساس ماده ۱۱۸ و ۱۲۵ لابحه فانوني سال
۷ محدوديتهای هیأت مدبره در ادره شرکت به قرار ذبل است:
الف) مراعات صلاحیتهای خاص مجامع عمومي
ب) مراعات صلاحيت مدير عامل
ج) مراعات موضوع شركت
د) مراعات اساسنامه و تصميمات مجامع عمومي شركت
طبق ماده 118 لابحه قانوني تفاوت مورد اخبر با سه مورد قبل در آث است که محدودیت.
چهارم در مقابل اشخاص تالث معتیر نیست .
17- معامله مديران با شركت: از طرقي جون مديران و شركت داراي شخصیت حفوقي
مستفل از يكديكرند بس ميتوانند با قم معامله كنند و ممكن است جنين معاملاتي براي
شرکت مفيد باشد و از سوي ديكر ممكن است مديران از اختبارات خود در معاعله با شرکت.
سوء استفاده کنند لذا طبق ماده ۱۳۹ به بعد لایحه قانوني ۱۳2۷ انجام چنین معاملاتي منوط
به اجازة هيأت مديره و تصويب مجمع عمومي است . البته قراردادهاي مندرج در ماده ۱۳۳
لایحه قانيني کل باطل است.
صفحه 34:
حفوق تجارت ۲
۳- ختم مأموریت مدیران: خنم مأموریت مدیران ممکن است معلول اسیاب مختلفي
باشد مانند مرگ , استعفا, عرل , سلب شرايط : انقضاي مدت مأموريت
- مدیر شرکت ميتواند هر زمان که بخواهد استعفا دهد مگر آث که استعفا داراي شرايطي
در اساسنامه باشد یا استعفاي بيموقع موجب تضرر شرکت شود .
- عزل مدیر شرکت در صلاحبت مجمع عمومي عادي شرکت است و جانشین او توسط
مجمع عمومي انتخاب شد
- سلب شرايط مديريت متل ورشكستكي مدير يا استخدام دولني موجب انعزال وي از
سمت مدیریت تميشود لذا با اید عزل شود یا استعفا دهد وبا طبق ماده ۱۱۱ ميتوان از
دادگاه صدور حکم پرکناری چنین مديري را درخواست نمود
- مدت مأموریت مدیران حداکتر دو سال است ولي انتخاب مجدد ایشان بلامانع است , تا
هنگام انتخاب مدیران جدید با ابفاي مدیران سابق ۰ ايشان كماكان عهدهدار امور شرکت.
مدير عامل
مدير عامل تماينده شركت در مقابل اشخاص ثالث محسوب موشود و بازوي احرايي
شرکت است
- مديرت عامل توسط هيات مديرة انتخاب ميشوف.
- جون هيأت مديره در حدود اختيارات خود حق انتخاب مدير عامل را دارد لذا مدت مأموريت.
مدير عامل بيش از مدت مأموريت مديران نخواهد بود.
- شرايط سلبي مدير عامل به مانند مديران و مشمول ماده 1١١ لايحه قانوني /1721 است.
(ماده 153 لايحه قانوني).
- يك شخص نميتواتد همزمان مدير عامل جند شركت باشد (ماده 151 لايه قاتوني).
- ختم مأموريت مدير عامل ممكن است با اتفضاي مدت مديريت اعضاي هيأت مديره يا
انفضاي مدتي كه براي مديريت عاملي نصب شده يا با عزل هيأت مديره با استعفاي خود او
محفق شود.
- مدير عامل مستحق درياقت حق الزحمه است (مادة 15 لايحه قانوني /151).
- معامله مدير عامل با شرکت مشهول نظام كنترلي معامله مديران با شركت أست.
- طبق ماده 150 لايحه قانوني 1750 حدود اختيارات مدير عامل به وسيله هيأت مديرة
تعبين ميكردد و در همين حدود مدير عامل نماينده شركت محسوب و از طرف شرکت حق
امضاء داد
سؤاك : اكر مدير عامل خارج از حدود اختيارات خود عمل كند تكليف جيست ؟ برخي به
استناد ماده 150 لايحه قانوني او را يه مانتد مديران شركت ميدانند که به موحب ماده ۱۱۸
لایحه قانوني ۱۳۶۷ داراي اختیارات عام هستند ولي این نظر درست نیست و ماده ۱۳۵ فقط
ناطر بر شرایط انتخاب است.
صفحه 35:
حفوق تجارت ۲
- مسووليت مدير عامل شركت مبتني بر خطاست و در صورت تقصير مسؤول جبران
خسارت شرکت است. طبق ماده ۱۶۲ و ۱۶۲ لایحه قانيتي سال ۱۳۶۷ مسئولیت ممکن
است انفرادي . اشتراکی با تضامني باشد.
- مدير عامل شرکت ممکن است به مانند مدیراك شرکت تخلفاتي نماید که مستوحب کیفر
باشد . لذا مستولیت کيفري او در کنار مستولیت مدني قابل طرح است مانند موارد مندرج در
ماده ۲۵۸ لایحه قانوني ۱۳۶۷ .
نظارت بر کار هیأت مدیره ضروري است و چون سهامداران حضور
مستمر در شركت ندارند و ير فرض حضور تخصص در امور اداري و مالي شركت أمر بيجيدهاي
است كه از عهدة سهامدارات خارج است لذا ايشان اشخاصي را يه عنوان بازرس براي اين
منظور انتخاب ميکنند .
ويزگي بازرس: بازرسان شرکت باید علاوه بر استقلال داراي صلاحیت باشند . بارسي
که به نوعي وابسته بوده با فاد صلاحبت باشد در انجام وطایف خود ناتوان و تحت تأثير هیأت
مدیره قرارمیگیرد
بازرس مأمور شركت: هر جند بازرس توسط مجمع عمومي شركت سهامي انتخاب مي
شود ولي نبايد او را تمايندة يا صرفاً وكيل سهامداران دانست . زيرا وظايفي كه او به عهدة
دارد ققط به تفع سهامداران نیست بلکه متضمن منفعت مدیرات . کارمندان , سرمايهكذاران ٠
فروشندگان و مشتربان شرکت است . لذا ماده ۱2۶ لایه قانوني که اجازه عزل بازرس را به
مجمع عمومي ميدهد قایل تأمل حرفه است
سازماندهي بازرسی: چون باررسي امري تخصصي است لذا بابد توسط اشخاص
حرفهاي انجام پذبرد. تبصره ماده ۱2۶ لایحه قانوني تدابيري اتخاذ نموده كه عليرغم تصويب.
آیننامه احرايی ol در عل پیاده نشد و اكنون هر شخص قاقد تخصص Use داشتن تجربه با
تحصيلات ممكن است به عنوان بازرس انتخاب شود .
انتصاب بازرس: طبق مواد ۱2۶ و ۱2٩ لایحه قانوني ۱۳۶۷ هر شرکت سعامي باید
حداقل یک بازرس ويك يا جند بازرس على اليدل داشته باشد. انتخاب ايشان يراي اولين بار به
عهده مجمع عمومي مؤسس و در طول حيات شركت به عهدة مجمع عمومي عادي است
اگر مجمع جنين وظيفةاي رأ انجام ندهد طبق ماده 167 لايحه قانوني به درخواست هر ذيتقع
دادكاه جنين ميكند.
شرابط سلبي بازرس: كساني که مشمول ماده /151 لابحه قانوني باشند نميتوان به
عنوات بازرس انتخاب تمود. اشخاص ممنوع از بازرسي عبارتند
صفحه 36:
حفوق تجارت ۲
۱- اشخاص مذکور در ماده ۱۱۱ لایحه قانوتي ۱۳۶۷
؟- مديران و مدير عامل شركت
؟- اقرياي سببي و نسبي مديرات و مدير عامل تا درحه سوم از طبقه اول و دوم
۶- هر كسي که خود با همسرش از اشخاص مذکور در بند ۲ موظفاً حفوق درياقت ميدارد.
صورتجلسه مجمعي که درآ بازرس با بازرسان شرکت انتخاب شدهاند براي تبت شرکتها
ارسال ميشوند (ماده ۱۰٩ لايحه قانوني)
طبق ماده 577 لايحه قانوني 1750 كسي كه با وجود منع قانوني سمت بازرسي را در
شرکت سهامي بپذیرد به حبس از ۲ ماهتا ٩ ماه ويا از بيست هزار تا ٠١١ هزار ريال يا يه هر
۲ مجازات ميرسد. اين مجازات شامل رئيس و اعضاي هيأت مديرداي كه به عمد مجمع
عمومي را براي انتخاب بازرس يا بازرسان تشكيل ندهند ميشود (ماده 105 لايحه قانوني) .
مدث مأموريث بازرس: طيق ماده 155 لايحه قانوني مدت مأموريت يازرس حداكثر يكسال.
است. شايد علت كوتاه بودن اين مدت آن باشد كه بازرس با مديران آشنا نشود و كزارش
صحيح به مجمع عمومي ارائه دهد . البته انتخاب مجدد بازرس اشكال ندارد . فرصت كوتاه اين
ايراد را دارد كه بيش از تسلط بر امور اداري و مالي شركت مدت مأموريت بازرس خاتمه مي
يابد
حق الزحمه بازرس: در ماده 165 لايحه قانوني ۱۳۶۷ اختبارتعبین حقلزحمه بازرس به
مجمع عمومي داده ميشود ولي نجوة آن معین نشده است .
عزل و استعفاي بازرس : طبق ماده ۱۵۶ لایحه قانوني ۱۳۶۷ بازرس ميتواند قبل از
يايان مأموربتش استعفا دهد و به موجب ماده ۱2۶ همان لابحه مجمع عمومي عادي در هر
موقع ميتواند بازرس با بازرسان را عزل کند بازیس بابت عزل خود نمیتواند تفاضاي خسارت.
کند هم چنان که نميتوان از بازیس به سیب استعفایش تفاضاي حسارت کرد مگر مطابق با
قواعد مستولیت مدني
سوال : اگر مجمع عمومي بدون انتخاب جانشین ۰ بازرس شرکت را عزل کند با بازرس
على البدل عهدددار وظايف اوست ؟ در ماده 153 مورد عزل پيشبينی نشده است . لذا آگر
مجمع عمومي جانشین بازرس عزل شده را انتخاب نکند هر ذینفع ميتواند اعلام بطلاته
تصميم مجمع را از ددگاهتفاضا کند. (مواد ۳۷۰ به بعد لیحه قانوني ۱۳2۷) .
وظابف بازرس
۱- مأموریت بررسي حسابها (ماده ۱2۸ لابحه قانونی ۱۳۵۷)
۳- مأموریت اطلاع رساني به سهامداران (مواد ۱۵۰ ۰ ۰۱۳۹ ۱7۱ ۰ ۱۹۱ ۰ ۱3۷ و (1۵ لایحه
قانوني (ITEV و به مقامات قضايي (ماده ۱۵۱ لایحه قانوني ۱۳۶۱)
-T مأموريتهاي نظارتي خاص (مواد ۱۱۷ ۰ ۰۱۶۸ ۰۹۵ ٩۳ ۱ ٩۱ لایح قانوتي ۷ع۱۳)
صفحه 37:
حفوق تجارت ۲
اختبارات بازرس: طبق ماده ۱۶۹ لایحه قانوتي بازرس اختبارات وسیعي دارد که شامل
هر گونه رسيدگي و بازرسی لازم ميگردد و در اين راستا ميتوانند از کارشناسانا متخصص
استفاده کنند .
اگر شرکت بيش از یک بازرس داشته باشد هر یک به تنهايي ميتوانند وطایف خود را انجام
دهند ولي در نهایت باید گزارش واحد ارائه کنند و اگر ازرس با گزارش مخالف باشد نظر خود را
تصریح کند (ماده ۱۵۰ لایحه قانوني ۱۳۵۵)
مسئولیت بازرس
مسئولیت مدني (مادة 165 لايحه قانوني VEY
مسئوليت كيفري: ناشي از جرائم عام و ناشي از جرائم خاص (مواذ 517 و 530 لايحه
قانوني ۱۳۵۷)
حسابهاي شركث
چون غرض از تشکیل شرکت سهامي به دست آوردن سود اقتصادي است لذا ببرسي
عملکرد و سود و زيان شركت در يايان هر دورة مالي اهميت زيادي دارد .
طبق ماده ۲۳۲ لایحه قانوني ۱۳:۷ هیأت مدیره باید پس از انقضاي سال مالي حساب.
مالي و وضع عمومي شرکت را تهیه و تنظیم کند .
ترازنامه شركت صورتجلساتي است كه وضع مالي شركت را در تاريخ معين نشان ميدهد
وبا مقایسه تررنامه هر سال با سال مالي قبل ميتوان به عملکرد شرکت پي برد .
هر جند طبق ماده 777 لايحه قانوني تاريخ دقيفي براي تهبه و تدوین صورتحساب مالي و
عملكرد شركت بيشبيني نشدة است ولي در بند 19 ماده 4 همان لايحه موعد تنظيم
حسابها و گزارش مالي و عمومي شرکت از متدرجات اساسنامه است .
مديران بايد بيست روز قبل از تشکیل مجمع صورتحسايهاي تنظيمي را در اختیار بازیسان
شرکت قرار دهند و با تشکیل مجمع عمومي باید صورتحسابهاي مالي و عملکرد شرکت در
اختيار مجمع كذاشته شود .
مجمع بس از استماع كزارش مديران و بازرسات در مورد تصویب حسابها و گزارش فعالیت و
وضعيت شركت تصميمكيري ميكند
اگر شرکت در سال مالي سود قایل تفسیم به دست آورد مجمع عمومي در مورد آنا
تصمیم ميگیرد
طبق ماده ۲۳۲ لایحه قانوني ۱۳۶۷ سود قابل تقسیم عبارت است از سود حالص شرکت
منهای ضررهاي سالیان مالي قبل و اندوخته قانوني .
طبق ماده ۲۳۷ لايحه قانوني ۱۳۶۷ سود حالص شرکت عبارت است از درآمد حاصل در هر
سال مالي منهاي كليه قزينهها و استهلاکات و ذخبرهها
از سود خالص حداقل يك بيسنم براي اندوخته قانوني شركت بايد كسر شود تا طبق ماده
+15 ميزان اندوخته قانوني به يك دهم سرمايه شركت برسد. قانوتكذار براي مصرف اين
صفحه 38:
حفوق تجارت ۲
اندوخته پيشپيني خاص نکرده است . هر چند به نظر ميرسد این اندوخته Shy بالا برد
تضمین طلب طلبکاران شرکت باشد.
شرکت مختار است علاوه بر اندوخنه قانوني مبالغي از سود فابل تقسیم را به عنوان
اندوخته اختباري منظور کند .
طبق ماده ۲2۰ لایحه فانوتي ۱۳۶۷ مجمع عمومی Sole میزان سود قابل برداخت را از
محل سود قابل تفسیم تعیین ميکند که در هر حال نید از 9۵۱۰ سود خالص شرکت کمتر
باشدء.
هر سودي كه بدون طي مراحل قانوني تفسیم شود اصطلاحا منافع موهوم نامیده میشود
که پرداخت چنین سودي مجازات كيفري دارد
اگر شرکت در سال مالي سود خالص نداشته باشد پس سود قابل تفسیم هم نداشته و
هیچ سودي به صاحبان سهام قابل پرداخت نیست .
در صورتي که شرکت سود خالص قابل تفسیم داشته باشد حداقل 9۵۱۰ آن بید قابل
پرداخت باشد .
تبدیل شرکت سهامي
در تبديل شركت سهامي شخصيت حفوقي آن از بین نميرود ولي شکل آن تقیبرميباید
تبدیل شرکت سجامي به هر شکل دیگر از انواع شركتهاي تجاري ممكن است و كاه براي
ادامه قعاليت در قالب يك شركت احباري است .
فروض تبديل
-١ تبديل شركت سهامي به يكي ديكر از شركتهاي تجاري
۲- تبدیل شرکت سهامي عام به حاص
؟- تبديل شركت سهامي خاص به عام
Sly تبدیل شرکت سهامي به يكي از شركتهاي اشخاص رضایت همه سهامداران لازم
است.
براي تبدیل شرکت سهامي به شرکت با مسئولیت محدود تصویب موضوع در مجمع
عمومي فوقالعادة كافي است.
- براي تبدیل شرکت سهامي به شرکنهای مختلط هم تصمیم مجمع عمومي فوقالعاده
لام است و هم رضایت کلیه شركابي که از این پس شریک ضامن خواهند بود
- براي تبدیل شركت سهامي عام به خاص مرجع تصميم كيرنده مجمع عمومي فوقالعاده
است و ماده ۳۷۸ لايحه قانوني دلالت بر منع جنين تبديلي تدارد .
- براي تبديل شركت سهامي خاص به عام كه در لایحه قانوني ۱۳۶۷ پيشبيني شده
است بايد شرايط ماده ۲۷۸ رعایت شود
- در تمام فروض تبديل تبايد حفوق اشخاص الث كه از شركت طلبكار قستند لطمة يبيند .
انحلال شركت
صفحه 39:
حفوق تجارت ۲
انحلال شرکت ممکن است بطور قهري يا با تصمیم مجمع عمومي فوقالعاده با به موحب
حکم دادگاه محفق گردد
مواردانحلاد شرکت سهامي در مواد ۱۹۹ و ۲۰۱ لایحه قانوني ۱۳۶۷ قید شده است .
يس از انحلال شركت بايد تصفيه انجام شود که طق ماده ۲۰۳ لایحه قانوني ۱۳۶۷ با
رعایت مفررات همان لایحه صورت ميپذیرد مگر در مورد ورزشكستگي که تصفیه تابع مقررات
خاص ورشکستگي خواهد بود
طبق ماده ۲۰۸ لایحه قانوني يا اتحلال شرکت شخصيت آن لز بين نميرود و تا يايان امر
تصفيه باقي خواهد ماند
طبق ماده ۲۰۹ لایحه قانيني ۱۳۶۷ باید در دامه نام شرکت منحلهاي که مراحل تصفیه را
م يكذارند عبارت در حال تصفيه اضافه شود .
از زمات اتحلال, شركت وارد مرحله تصفيه شده و وظيفه مدير يا مديران تصفيه شروع مي
در شرکت سعامي امر تصفیه با مدیران قعلي شرکت اسث مگر این که در اساسنامه به
گونهاي دیگر پيشبيني شده یا مجمع عمومي قوقلعاده ترتیب دیگری مقرر نماید با ددگاه
مدیر یا مدیرات تصفیه را منصوب نماید .
عمدة وظايف مدير يا مديران تصفيه عبارت است از
-١ تهيه صورت دارايي شركت
؟- اعلام اتحلال شركت و اسامي مدير يا مديران تصفيه به مرجع ثبت شرکنها
؟- وصول مطالبات شركت.
۶-انجام تعهدات شرکت.
۵- دعوت از صاحبان سهام شرکت منحله در حال تصفیه براي تشکیل مجمع عمومي عادي
7 اراه گزارش به مجمع عمومي عادي پس از شش ماه از شروع فعالیت.
۷- تفسیم دارابي نقدي غير ضروري شركت ميان سهامداران
oh ارنه گزارش و حساب زمان تصفیه در بايان كار تصفيه به مجمع عمومي جهت تصويب.
يس از اينكه مجمع عمومي حسابهاي مدير تصفيه شركت را تصويب كرد ختم تصفيه رأ
اعلام ميکند و از اين تاريخ شخصيت حقوقي شركت از بين ميرود.
مدير تصفيه طبق ماده ۳۳۷ لایحه قانوني باید طرف یک ماه از ختم تصفيه مراتب را به مرجع
تبت شركتها اعلام كند تا به تبت رسيده در روزنامه رسمي و روزنامه كتيرالاتتشار شركت
آكاهي شود و نام شركت از دقتر ثبت شركنها و دفتر ثبت تجاري حذف كردد
شركت با مسئولیت محدود.
تعريف شركت يا مسؤوليت محدود: طبق ماده 95 قانون تجارت شرکت با مسوولیت.
محدود شركتي است كه بين دو يا جند نفر براي امور تجارتي تشكيل شده و هر يك از از
شرکا بدون اين که سرمایه به سهام یا قطعات سهام تفسیم شده باشد ۰ فقط نا ميران
سرمایه خود در شرکت مسفول قروض و تعهدات شرکت است .
صفحه 40:
حفوق تجارت ۲
مفررات شرکت با مسوولیت محدود: مفررات اين شرکت در مواد ۹۶ فعالیت ۱۱۶ قانون
تجارت پيشبيني شده است.
علت روبکرد اشخاص به تشکیل شرکت با مسقولیت محدود :
۱- تشکیل شرکت متضمن تشریفات سادهاي است
۲- مسقولیت شخصي شیکا به یزان آورده آنها محدود است.
وحه اشتراک شرکت با مسقولیت محدود و شرکت سهامی: مهمترین وجه اشتراک
ميان اين دو نوع شركت تجارتي آن است كه در هر دو مسؤوليت شركاء محدود به ميزان أورده.
آنها به شرکت است
وحوه اقتراق شركت با مسؤوليت محدود و شركت سهامي: وجوه افتراق اين دو
شرکت زیاد است . از جمله تغاوتهای شركت با مسؤوليت محدود و شركت سهامي
عبارتست از :
۱- سرمایه شرکنهای سجامي به قطعات مساوي تفسیم ميشود ولي سرمایه شرکت.
sla با مسقولیت محدود به قطعات مساوي تفسیم نشده و سهمالشرکه شرکاء بانگر میزا
مشارکت آنهاست .
۲- شرکت سهامي شرکتي شکلاً تجاري است ولي شرکت با مسقولیت محدود موضوع
تجاري ميباشد
۲- در شرکت سجامي انتقال سهام به راحتي امکانپذیر است ولی انتفال سهمالشرکه در
شرکنهای با مسقولیت محدود مشروط به رضایت اکتربت شرکا است (عاده ۱۰۳ ق ۰ ت) >
5- در شركت با مسؤوليت محدود بر خلاق شرکت سهامي حداقل سرمایه پيشبيني
نشذة است
۵- پرخلاف شركت سهامي براي تشکیل شرکت با مسئولیت محدود باید تمام سرمایه
تأدیه و تسلیم شود (ماده ٩۳ ق . ت)
- بر خلاف شرکت سهامي حتي دو شخص ميتوانند شرکت با مسقولیت محدود تشکیل
اسم شركت
طبق ماده ۹۵ قانون تجارت در اسم شركت بايد عبارث «با مسؤوليت محدود» قيد شود و
اسم شرکت نباید متضمن اسم هیچ یک از شرکا باشد.
- اگر در اسم شرکت عبارت «با مسخولیت محدود» قید تشود شرکت در براپر اشخاص تالث
شركتي تضامني محسوب میشود .
- اكر نام شريكي در اسم شركت درج شود وي حكم شريك شركت تضامني را بيدا مي
5
تدايير قانوني حهث حفط حفوق اشخاص درشركت با مسؤوليت محدود:
صفحه 41:
حفوق تجارت ۲
۱- در ماده ۱۱۵ ق ۰ ت ۰ براي كساني که شرکت با مسقولیت محدود را وسيلهاي براي
رسیدن به اهداق متغلیانهقرار ميدهند مجازات تعبین شده است.
۲ در ماده ۱۱۳ ق. ت . داشتن سرمایه احتياطي پراي شرکت با مسقولیت محدود ضروري
ests
۳ اگر در اثر زان وارده نصف سرمایه شرکت از بین برود طبق ماده ۱۱۶ ق . ت . ميتوان
درخواست انحلال شرکت را نمود .
شرایط تشکیل شرکت با مسؤوليت محدود
-١ بايد شركت نامهاي رسمي تنظيم ويه امضاي تمام شركاء برسد
در شرکت نامه بايد قيد شود كه سهمالشرکه که عیرنقدی هر کدام از شرکاه به چه میزان
تفویم شده است . عدم ذكر اين نكته موجب بطلان قرار داد تلفي شده است (ماده ۱۰۰ ق ۰
©
OIG ديگري که در شرکتنمه بایدقید شود عبارت است از سهم هر یک از شرکاء در سود و
زيان: اين که سرمایه شرکت يرداخت شده است و اين كه مديران شرکت چه اختيراتي
خواهند داشت . اسم شرکت از متدرحات شرکتنامه است .
سؤاك : آيا علاوه بر شرکتنامه وجود اساسنامه هم در شرکت با مسقولیت محدود ضروري
است؟
هر چند در مواد ۱۰۷ ۰ ۱۰۸ و ۱۱۱ قانون تجارت به اساسنامه شرکت با مسقولیت محدود
اشاره شده ولي حقوقدان ها تتظیم آن را لازم تدانسته و در عمل براي اين نوع شركت
اساسنامه تنظیم تميشود .
۳- شرکت با مسقولیت محدود حداقل باید ۲ شریک داشته باشد و شركاء ممكن است.
اشخاص حفيفي با حفوقي با تركيسي از هر دو باشد . در قانون تجارت حداکتر تعداد شرکاء
تعیین نشده و لذا محدوديتي ندارد
چون اقلیت خاصي پراي شريك شدت در اين نوع شرکت وجود ندارد لذا اشخاص محجور
تيز ميتوانند با واسطه نمايندكان قانوتي خود در اين نوع شرکت سهیم شوند.
؟- سرمايه شركت يا مسؤوليت محدود از سهمالشركه شركاء تشكيل ميشود . سرماية
شركت ممکن است از آورههاي نقدي با از آوردههاي غبرنقدی تشکیل شود
طبق ماده ٩٩ قانون تجارت شرکت با مسئولیت محدود وقتي تشکیل ميشود که تعام
سرمایه نقدي تأدبه و سهمالشرکه غيرنقدي نیز تفویم و تسلیم شده باشد . در تفویم آورده-
هاي غيرتقدي شركاء بايد دقت نمايند . اكر تفويم غيرواقعي باشد . شركاء نسبت به قيمتي
كه در حين تشكيل شركت براي سهمالشرکههای غيرتفدي معین شده در مقابل اشخاص
ثالث مسئولیت تضامتي دارند (ماده ٩۸ ق . ت) و از نظر جزايي نیز كساني که به وسیله
متفليانه سهمالشركه غيرتفدي را بيش از قيمت واقعي آن تقویم کرده باشند ۰ به مجازات
کلاهبرداری محكوم خواهند شد (مادة 1١16 ف . ت) .
«مديريت شركت با مسؤوليت محدود».
صفحه 42:
حفوق تجارت ۲
نصب مدير
طبق ماده ۱۰2 قانوت تجارت «شرکت با مسقولیت محدود به وسیله یک یا چند نفر مدیر
مؤظف يا غير مؤظف كه از بين شركاء يا از خارج براي مدت محدود يا نامحدودي معين
ميشوند,ادره ميگردد »
منظور از مدير مؤظف يعني مديري كه دستمزد دریافت ميکند كه غالبا چنین است.
درصدي Ube JI فروش
درصد از سود سالانه
- انتخاب مدير شرکت ممکن است ضمن شرکتنامه با اساسنامه یا پس از تنظیم اسناد
مزيور ويا به موحب سند ديكري صورت گیرد هر چند معمولاً شرکا مدیر یا مدیرن را در ضهنٍ
شرکننامه معین ميکنند که در چنین صورتي مدیر با مدیرات به تفاق آراء انتخاب ميشود
- اگر مدیر در ضمن شرکتنامه معین نشده باشد انتخاب او به موجب سند ديگري میتواند
به اکتریت آراء باشد.
- تصميمكيري در خصوص انتخاب مدیر با مدیرانك شرکت مشمول ماده ۱۰۰ قانوت تجارت
است
- شرگاه ميتوانند مدیر با مدیران را براي مدت معین با تامجدود انتخاب کنند . اكر براي
مديريت مدتي تعبين نشود بايد قرض كرد كه مدير براي مدتي که شرکت به حباتش ادامه
ميدهد انتخاب شده است.
عزل مدير
از ماده ٠١5 قانون تجارت جنين استنباط ميشود كه مدير شركت وكيل شركت است و
على الاصول قابل عزل است .
طبق ماده ٠١7 قاتون تجارت مدير يا هديرا شرکت را ميتوان با رأي صاحبان اکتریت.
سرمايه و بدون توجه به مدت مأموریت او عزل کرد
عزل مدير به مانند استعفاي بىموقع مدير در شرايط خاص معکن است موجب مسقولیت.
شركا يا مدير شود . اين مسؤوليت مشمول شرايط خاص حفوقي مدني اعم از مسؤوليت
قراردادي و الزامات خارج از قرارداد ست
اختيارات مدير
اختيارات مدير در قبال اشخاص ثالث نامحدود است . ماده ٠١0 قانون تجارت مقر م يكند.
مديران شركت كليه اختيارات لازمه را يراي نمايندكي و اداره شركت خواهند داشت . البته
اين بدات معنا تيست كه همه اعمال مدير شركت را متعهد ميكند زيرا :
-١ ماده ٠١6 مذكور قابل اعمال نيست مكر آنكه مدير به نمايندكي شركت عمل كردة باشد.
؟- اعمال مادة ٠١0 موكول به اين أست كه شركت داراي اساسنامه بوده و در آن براي مدير
محدوديتي درج نشده باشد .
صفحه 43:
حفوق تجارت ۲
؟- اعمال مدير بايد در حدود موضوع شركت باشد و لذا اختيارات مدير در حدود موضوع
شركت مطلق است نه خارج از آن
- اگر اختيارات مدير يا مديران در اساسنامه محدود شده باشد و مدير يا مديرات آنها را
رعایت نکنند شرکت و شرکا مسؤول انجام اين تعهدات نخواهند بود و خود مدير مسؤول أست.
- اگر اساسنامه در مورد اختیارات مدیر ساکت باشد و به موحب قرارداد جداگانهاختیارات
مدير محدود شده باشد و مدیر از حدود اختیارات قراردادي GIS شود در مقابل شرکت و
شركاء مسؤول خواهد بود ولي نسيت به اشخاص ثالث بلا اتر است.
مسؤوليتهاي مدير
-١ مسؤوليث مدني: به موجب قانون تجارت و به موجب قواعد عام
؟- مسؤوليت كيفري: يه موحب قانون تجارت و به موحب قواعد عام
- مسؤوليت مدير به موحب قانون تجارت جنبة تضامتي دارد و خلاف قواعد عام مسئولیت.
است و بايد در مورد خاص خود يعني موارد مندرج در ماده ٠١١ فى ..ت . اعمال شود
سفال : با انجام يافتن وطیفه از جانب هر یک از مدیران موجب مسقولیت مدیر دیگر هم
خواهد شد ؟
باسخ : جون مسقولیت مندرح در ماده ۱۰۱ ق . ت. یک نوع مسقولیت ناشي از خطا است.
يس هر مدير تا زماتي كه خطا نكرده باشد مسؤول نخواهد بود
- جز در فرض بطلا شرکت به سیب عدم رعايت مواد 97 و/9 قانون تجارت ٠ مسؤوليت
مدني مدير در شركت با مسؤوليت محدود تابع قواعد عام است مثل تقسيم مناقع موهوم
(ماده 1١6 ق . ت.) يا عدم تشكيل سرمايه احتياطي براي شركت (ماده 1١5 ق . ت .)
- مسؤوليت جزايي مدير شركت با مسؤوليت محدود در ماده 1١0 قانون تجارت معين شده
است هر جند اين مادة اختصاص به مديرات ندارد .
«تصمیمات حمعي راجع شرکت با مسژولیت محدود»
- تصميمات عادي شركت لز قبيل تصويب ترازنامه يا انتخاب مدير جديد و تصميم راجع به
تفسیم سود به صورت شورايي اتخاذ ميشود . طبق ماده ۱۰۹ قانون تجارت «هر شرکت با
مسقولیت محدود که عده شرکاي آث پیش از دوازده نفر باشد بايد داراي هیأت نظار بوده و
هیأت مزیور لاقل سالي یک مرتبه مجمع عمومي شرکاء را تشکیل ميدهد » .
- تصميمات عادي با رعایت ماده 1١7 قانون تجارت دارای اعتبار خواهد بود .
- طبق ماده ۱۰۷ قاتون تجارت «هر یک از شرکاء به نسبت سهمي که در شرکت دارد +
داراي راي خواهد بود . مگر اين که اساسنامه ترتیب ديگري مفرر داشته باشد ».
- تصمیمات فوقالعاده که عمدتا راجع تغيير اساسنامه شرکت است با رعایت ماده ۱۱۱
قانون تجارت معتبر خواهد بود .
صفحه 44:
حفوق تجارت ۲
نکته: هیچ اكثريتي از شركاء نميتواند تابعيت شركت را تفر دهد یا شریک را مجبور به
ازدياد نسهمالشركه خود كند بلكه اين تصميمات بايد به اتفاق آراي شرکاه باشد (مواد ۱۱۰ و
۲ات
سوال : آیا شرکاء با اکتریت آراء ميتوانند در خصوص انتفال مرکز اصلي شرکت به یک
کشور خارحي تصمیمگيري کنند ؟
باسخ : جون اين امر به منزله تغيير تابعيت شركت است يس بايد به اتفاق آراء در خصوص.
ol تصميمكيري شود
سؤاك : آيا شركاء با اكتريت آراء ميتوانند شركت با مسؤوليت محدود را به شركت.
تضامني تيديل كنند ؟
پاسخ : جون اين تصميم موجب افزايش تعهدات شركاء ميشود لذا بايد به اتفاق آراء در
خصوص آن تصميمكيري شود .
«نظارت بر شركت با مسؤوليت محدود»
حق نظارت شركاء بر شركت و كنترل آن به تعداد شركاي اين نوع شركت بستكي دارد . آكر
شرکت کمتر از سیزده عضو داشته باشد نظارت جنبة انفرادي دارد و اگر شرگاه بیش از دوازدة.
عضو باشند از طريق هيأت نظار يه شركت نظارت ميتمايند
الف) نظارت و کنترل فردي شرکاء
هر يك از شركاء به تنهابي حق كنترل اعمال مدير شركت را دارد
- اسنادي را كه هر شريك ميتواند از مدير يخواهد عبارتند از : ييلان و صورت دارايي ٠
شریک نميتواند مدارک ديگري مانند اسامي شرکاه را از مدیر درخواست کند مگر در
اساسنامه شرکت پيشبيني شده پاشد .
- اگر مدیر شرکت از قبول درخواست مشروع شریک خودداري کند مسقول است ولي در
قانون براي جنين فرضي مسقولیت كيفري بيشبيني نشده است (ماده ۱۰۹ و ۱۷۰ قانون
تجارت) .
ب) نظارت و کنترل توسط هبأت نظار
- اگر شرکت بیش از دوازه شريك داشته باشد بايد براي آن هیأت نظار تعبین کرد .
- هیأت نظار توسط اولین مجمع عمومي شرکاء پس از تشکیل شرکت معین ميشود
- اگر شرکاه هیأت نظظر انتخاب نکنند هر گونه تصمیم ايشان که در صلاحیت هیأت مزنور
است باطل ميباشد .
- اعضاي هیأت نظار لااقل سه نفر از شركا خواهند بود .
- طبق ماده 176 قانون تجارت اولين قيأت نظار براي يكسال انتخاب خواهد شد .
اختبارات هیأت نظار
براساس ماده ۱۰۹ و۱3۸ قانون تجارت صلاحیت هیأت نظار به قرار ذيل است :
(- تحفیق درباره رعایت مفاد مواد ٩7 و ٩۷ قانون تجارت
۲- بررسي و تدقیق در دفاتر و صدوق و کلیه اسناد شرکت .
صفحه 45:
حفوق تجارت 7
؟- دادت كزارش سالانه به مجمع عمومي .
۶- در صورت امنناع مدير يا مديران از دعوت شركاء جهت اتعقاد مجمع عمومي , ارسال
دعوتنامه تشكيل مجمع عمومي براي شركاء .
مسژولیت هبأت نظار
- طبق ماده ۱۳۷ قانون تجارت مسژولیت نظار متكي بر خطاست و هر عضوي از هیأت فقط
به علت خطاي خودش مسقول است و مسقولیت تضامني وجودندارد
- مسئولیت اعضاي هبأت نظار هم در مغابل شركاء و هم در مفابل اشخاص ثالث قابل طرح
«حيات مالي شركت با مسژولیت محدود»
منع صدور سهام
- قر جند شركت با مسؤوليث محدود جزء شركتهاي سرمایه است ولي قانونگذار براي
شخمیت شرکای آن اقمیت قانل شده است . لذا انتغال سهمالشركه هر شريك بدون
رضایت اکتریت شركاي ديكري ممكن نيست و نيز طبق ماده ٠١7 قانون تجارت سهمالشركه
شركا را تعيتوان به شكل اوراق تجارتي قابل تقل و اتتقال اعم از با اسميابي و غيره در أورد
- عدم رعايت ماده ٠١7 ق . ت مجازات كيفري ندارد ولي موحب مسؤوليت مدني است و
صدور سهام در جنين شركتي باطل است .
وضعيت حسابهاي شركت
- شركت يا مسؤوليت محدود همه ساله بابد يك صورت دارايي و یک بیلان تتظیم کند
- عدم تنظيم صورت دارابي جرم نيست ولي جعل آن موحب مسؤوليت كيفري است : (يند
ع ماده 116 قاءت)
حداقل سالي يك بار بايد حسابهاي شركت به نظر شركاء برسد و تصويب شركاء به
حسابهاي شركت قطعيت ميبخشد مگر بطلان آنها ثابت شود
شكل انتغال سهمالشرکه
براي نتفال ارادی سهمالشرکه علاوه بر این که اکتریت شرکاي شرکت باید مواقفت کنند بر
طبق ماده ۱۰۳ قانون تجارت بايد سند رسمي هم ميان شريك و منتفل اليه تنظيم شود
تفسيم منافع شركت
- طبق ماده ۱۰۸ قانون تجارت تقسيم مناقع تابع مقررات مذکور در اساسنامه شرکت است
و در غیر این صورت به نسبت سهمالشرکه شرکاء به عمل خواهد آمد .
- سود يايد قابل تفسيم باشد تا بتوان ميان شركاء تفسيم تمود و آن هنگامي است که
Olle شركت در قسمت دارابي مبلغي بيشتر از مبلغ مندرج در قسمت بدهي شرکت را
تشان بدهد
صفحه 46:
حفوق تجارت ۲
- تفسیم سود موقوم ممنوع است و براي مدیرات ایجاد مسقولیت كيفري ميکند (ماده
No 3
تغبير سرمايه شركت
- تفيير سرمايه ممكن است به صورت كاهقش يا افزايش ياشد
- حون تغيير در سرمايه از موارد تغيير در اساسنامه است يس بايد اكثريت عدي و مبلفي
ماده ۱۱۱ قانون تجارت با آن موافق باشند
- اكر تفيير سرماية در قالب اقرايش آن باشد جون مشمول مادة 117 قءت. ميشود يس
بايد همه شركاء موافق باشند مكر آن كه افزايش سرمايه از طريق مراجعه به أشخاص جديد
vires
- اگر شرکاه تصمیم به کاهش سرمایه بگیرند به حفوق طلیکاران شرکت لطمه ميزنند و بر
خلاف شرکتهای سهامي در شركتهاي با مسئولیت محدود راهکاری براي حفظ حفوق
طلبکاران پيشبيني تشده است .
«انحلال شرکت با مسژولیت محدود»
علل انحلال
عام : عللي است که در هر قسم شرکت موجب انجلال ميگردد منل پایان مدت شرکت با
ورشكستگي شرکت
خاص : عللي است که بطور خاص موحب اتحلال شرکت با مسقولیت محدود میشود که
در بندهاي ب وج ود ماده 115 قانون تجارت آمده است .
- پس از انحلال شرکت باید مرحله تصفیه انجام شود .
- تصفیه به عهده مدیرات شرکت است مگر این که اساسنامه طریق دیگري پيشبيني کرده
باشد (ماده ۳۱۳ ق . ت)
- متصدي تصفیه وقني حق صلح و تعبین داوردارد که اساسنامه با مجمع عمومي شرکت.
این حق را به او دده باشد (ماده ۳۱۶ ق ۰ ت))
- تفسيم دارايي شركت ميان شركاء وقتي ممکن است که سه مرتبه در روزنامه رسمي و
يکي از جراید اعلان شده باشد . تخلف از اين امر موحب مسؤوليت متصديان تصفيه در براير
طلبكاران شرکت ميشود
شرکت تضامني
تعریف : این شركت در ماده 117 قانون تجارت تعريف شده است . طبق ماده مزیور شرکت.
تضامني شركتي است که در تحت اسم مخصوصي براي امور تجارتي بین دو با چند نفر ,با
مسقولیت تضامني تشکیل ميشود و اگر درايي شرکت براي تأديه تمام قروض شركت كافي
نباشد . هر یک از شرکاه مسقول پرداخت تعام قروض است .
صفحه 47:
حفوق تجارت ۲
شركاي شركت : شركاي شرکت تضامني حداقل دو شخص اعم از حقيفي يا حفوقي يا
تركيبي از هر دو ميتواتند باشند و حداكثري در قانون بيشبيني نشده است . بر خلاق حفوق
قرانسه در حفوق ايرات صرف شراكت در اين نوع شركث موجب تاجر شدن شخص Sint
وضعیت حفوقي شرگاء: شركاي شرکت تضامني داراي شخصيت حفوقي مستفل از
شرکت بوده و دارايي شرکاء از درايي شرکت جدا است .
میزان مسؤوليت شرکاه: مسقولیت شرکا در شرکت. تضامني است البته طلیکاران
شرکت وقتي حق رجوع به شرگاه را درند که به شرکت رجوغ کرده و طلبشان پرداخت نشده
و شرکت منحل شده باشد (ماده ۱۳۶ قانون تجارت) .
مسقولیت شریک جدید الهرود به شرکت تضامني و شريكي که از شرکت خارح ميشود در
dale ۱۳۵ قانون تجارت پیشبینی شده است .
انتفال سهمالشرکه : طبق مادة ۱۲۳ قانون تجارت سهمالشركه قابل انتفال نيست مكر
با رضایت همه شرکاء لذا سهم الشرکه شرکاي شرکت تضامني نميتواند به صورت سهام
قابل انتفال در آيد
سؤاك : اكر شريك شركت تضامني فوت شود آيا ورئه به نسبت سهمالارث خود در شركت.
شریک خواهند شد ؟
پاسخ در ماده ۱۲۹ قانون تجارت آمده است . طبق این ماده حق مادي متصل به سهم:
الشركه ٠ بطور قهري ٠ به ورنه منتفل ميشود ولي حق شریک بودنا در شرکت منوط به
رضایت سایر شرکاء و مواققت ورنه است .
سرمايه شركت : آورده شرکا اعم از نقد يا غيرنقد . سرعایه شرکت را تشکیل ميدهد .
شركاء بايد هر آوردهاي كه تعهد كردهاند به شركت بياورند و الا شرکت تشکیل نميشود (ماده
۸ قانون تجارت)
اگر آورده شريكي غبرنقد باشد باید تقویم شود . تفویم آورده غیرنقد در شرکت تضامني
تابع هیچگونه تشریفات و محدوديتي نیست .
میزان سرعایه در شرکتهاي تضامني حداقل و اکتر دارد
اسم شرکت: طبق ماده ۱۱۷ قانون تجارت در نامگذاري شرکت تضامني باید به نکات ذیل
توحه شود ز
۱- عبارت «شرکت تضامنی» در اسم شرکت ذکر شود
؟- اسم تمام شركا در اسم شركت بيايد
۳ اگر درج نام شرکاء مقدور نيود يا شركاء نميخواستند جنين كنند بايد حداقل اسم يكي
از شركاء در اسم شركت ذكر شده و براي يفيه از عبارتي جون و شركا يا دوستان و
استفادة شود .
- اكر شريكي كه نام أو در نام شركت آمده قوت كند يا از شركت خارح شود بايد ناش از
تام شرکت حذق شود .
صفحه 48:
حفوق تجارت ۲
موضوع شرکت: شرکت تضامني باید براي انجام امور تجارتي تشکیل شود (ماده ۱۱۲
قانون تجارت)
موضوع شرکت ممکن است یک امر تجارتي یا چند عمل تجارتي مرتبط با هم باشد.
تشریغات تشکیل شرکت تضامتي
۱- طبق قانون ثبت , شرکتنامه با اساسنامه شرکت باید به موحب سند رسمي باشد و ال
شرکت ابجاد تميشود .
۲- شرکتنمه با اساسنامه باید به اعضای تعام شرکاء برسد .
؟- شركاء تمام سرمايه نفدي را يرداخت وغيرتفدي را تفويم و تسليم كنتد .
Sly -۶ داشتن شخصیت حفوقي , نيازي به تبت شركت نيست .
انتخاب مدیر شرکت: طبق ماده ۱۲۰ قانون تجارت در شركت تضامني شركاء بايد لااقل
يك نفر أز ميان خود يا خارج به سمت مديري معين نمايند .
- شركاء ميتواتند يك يا جند مدير براي اداره شرکت انتخاب کنند .
- مدير يا مديران ممكن است از أشخاص حقيفي يا حفوقي باشد
- مدير يا مديران با اتفاق آراي شركاء اننخاب ميشوتد مكر اين كه شركاء در شركتنامة يا
اساسنامه . خلاف آنرا پيشبيني کرده باشند.
مدت مديريت: قانون تجارت در اين بارهمقرراتي ندارد پس طبق اصول کلي , مدت مدبریت.
ممكن است در اساسنامه يا شركتنامه بيشبيني شود و نيز با فوت . حجر. ورشكستكي .
عزل با استعفا . مأموربت مدیر به اتعام رسد
اختيارات هديرة مدير نماينده و وكيل شركت است . مسؤوليت مدير در برابر شركاء همان
است كه وكيل در مقابل موكل دارد . ممكن است حدود اختيارات مدير مشخص شود ويا
داراي كليه اختيارات لازم براي اداره شرکت باشد.
سؤاك : اكر اشخاص ثالث شركت معامله كنند و اختلاقي بروز نمايد اشخاص ثالث عليه
جه شخصي بايد اقامه دعوي كنند ؟
يايد ماده 171 9 ۵۱ قانون تجارت را ناظر به وقتي بدانیم که شرکت منحل شده است و در
olay حیات شرکت , مدیر را نماینده شرکت تلفي کنیم.
پيشتهاد: بهتر است کساني که ميخواهند با شرکت تضامني معامله کنند ابتدا >
اساسنامه با شرکننامه را مطالعه کنند چوت اگر مدیر خارج از حدود اختیارات معامله کند.
شرکت و شرگاه در مقابل اشخاص تالث مسقول نبستند.
سؤال: اكر مدير شركت مرتكب تفصير شده و در اثر خطاي او به شرکت زیان برسد چه
كسي براى احفاق حفوق شرکت ميتواند عليه مدير اقامه دعوي كند ؟ در پاسخ بايد ؟ زير را
در نظر كرقت
صفحه 49:
حفوق تجارت ۲
مدير خاطي بر كنار شده و مدير جديد متصوب كشته و او ميتواند به تمايتدكي از شرکت.
اقامه دعوي کند.
مدير خاطي همجنان مدير شركت است همه شركاء ميتوانند يه تمايندكي از شركت عليه
مدير عارض شوند
أكر همه شركاء تمايلي به اقامه دعوي نداشته باشند. در فرض ياقي بودن مدير خاطي در
مديريت شريك ناراضى موتواند ضر يا زيان خود را مطالبه كند و امكان اقامه دعوي علية مدير
به نمايندگي شركت وجود تدارد .
انتغاد : قانون تجارت در خصوص موضوعاتي جون حق اطلاع شريك از وضع شركت و نحوة.
اجراي اين حق . دخالت شرکاه در اداره شركت . تشكيل مجمع شركاء . ميزان رأي هر شريكى
ساكت است و بايد به كمك كرفتن از اصول كلي به ياسخ رسيد
تفسیم سود و زبان شركت: جنانكه كفته شد در بسياري از موارد مفررات ناقص است از
جمله در مورد شرایط و زمان تهیه بیلان شركت و تأبيد شركاي شركت تضامني مقرراتي وحود
ندارد طبق قواعد كلي به نظر ميرسد بيلان شركت بايد سال به سال تهيه شده و به تأبيد
كليه شركاء برسد تا معتبر تلقي شود
در مورد نحوة تقسيم سود و زيان شركاء با توافق تصميمكيري ميكتند
جون شركاء در برابر طلبكاران شرکت مسژولند لذا در مفررات چيزي در مورد کنر گذاشتن
ذخیره احتياطي دیده نمیشود
انحلال شرکت: شرکت تضامني مانند سایر شرکتها , تحت شرایط عام حفوق شرکنها ,
منحل می شود.
اگر شرکت تضامني ورشکسته و منحل شود ملازمه با ورشکستگي شرکاء ندارد و
ورشكستگي شرکاء هم موحب ورشكستگي شرکت نميشود هر چند ممکن است منجر به
انحلال شرکت گردد.
- انحلال شرکت , تصفیه اموال و تفسیم باقي مائدة آن در ميان شركاء را در بى دارد.
- يس از ختم تصفيه أكر plas ديون شركت تضامني يرداخت نشده باشد طلبكاران شرکت.
حق رجوع به تمام شركاء را به نجو تضامن دارند.
شركت نسبي
تعریف : طبق ماده ۱۸۳ قانون تجارت . شرکت نسبي شركتي است که براي امور تجارتي
در تحت اسم مخصوصي بین دو با چند نفر تشکیل و مسقولیت هر یک از شرکاه به نسبت
سرمايهاي است كه در شركت گذاشته اند
وحوه اشتراك شركت نسبي و تضامني: در موضوعات زير شركت تسبي byte J
شركت تضامني تبعيت ميکند.
-١ زمان تشکیل شرکت.
۲- نجوة تفسیم سود
۲- مدبریت شرکت:
- تقويم سهمالشركه غيرنقدي
صفحه 50:
حفوق تجارت ۲
ه- انتقال سهمالشركه به ديكران
7- موارد اتحلال شركث
۷ تبدیل شرکت.
۸ تقییر شریکٍ
- رجوع طليكاران شرکت به شرکاء
-٠١ تشكيل شركت براي امور تجارتي
۱۱- مسقولیت شخص جدید ورد به شرکت.
۲ مسقولیت شريكي که سهمالشرکه خود را واگذار کرده
در موضوعات مذکور , مقررات شرکت تضامني بر شرکت نسبي نیز حاکم است.
ويژگيهای حاص شرکت نسبي :
الف) مسقولیت شرکاء : برخلاف شرکت تضامني در شرکت نسبي , مسقولیت هر شریک
به نسبت سهمالشرکه او به کل سرمایه شرکت است .
ب) اسم شرکت : طبق ماده ۱۸۶ قانون تجارت , در اسم شرکت نسبي عبارت «شرکت
نسبی» و للاقل اسم یک تفر از شرکاء بید ذکر شود . در صورتي که اسم شرکت مشتمل بر
اسامي alas شرکاء نباشد , بعد از اسم شریک با شركايي که ذکر شده ۰ عبارتي از قبيل « و
شرکاء» ضروري استٍ
سوال : اگر در اسم شرکت تسبي عبارت «شرکت تسبی» درج نشود تکلیف چیست ؟
با اخذ وحدت ملاک از ماده ۹۵ قانون تجارت به نظر ميرسد شرکت ۰ تضامني محسوب و
تابع مفررات آن خواهد بود
شرکت مختلط عيرسهامي
تعریف: طبق ماده ۱۶۱ قانوند تجارت مختلط شرکت عبرسهامي شركتي است که براي
امور تجارتي در تحت نام مخصوصي بين يك با چند تفر شریک ضامن و یک با چند تفر شریک با
مسؤوليت محدود . يدون انتشار سهام ۰ تشکیل میشود
فایده شرکت براي شركاي با مسوولیت محدود: اين اشخاص که نمیخواهند خود
تجارت کنند ولي قصد سرمايهگذاري تجاری دارند میتوانند بيآنکه اشخاص ثالث از اين اقدام
نها آگاه شوند به کار تجاري بیردازند
فایده شرکت براي شرکاي ضامن: كساني که ميخواهند تجارت کنند و به دنب
سرمايهاتد اين امكان را ميبابندبدون که دیگران در کارشان دخالت کنند
شركاي شركت
این شرکت حداقل از دو شریک تشکیل ميشود که يكي شريك ضامن و ديكري شريك با
مسقولیت مجدود است.
- هيج يك از شركاء به صرف شراكت در اين نوع شرکت تاحر محسوب نميشوند .
- وضع شريك ضامن در شركت مانند وضعيت شريك در شركت تضامني است .
صفحه 51:
حفوق تجارت ۲
- شريك يا مسؤوليت محدود به ميزان آورده به شركت قبول مسؤوليت ميکند.
- اگر اسم شریک با مسقولیت محدود در اسم شرکت بيايد شريك ضامن محسوب مي-
شود . همچنین طبق ماده ۱۶۲ قانون تجارت اگر شریک با مسقولیت محدود معاملهاي براي
شركت كند . در مورد تعهدات ناشی از آن معامله در مقابل طرف معامله , حکم شریک ضامن
را خواهد داشت , مگر اين که تصریح کرده باشد معامله را به سمت وکالت از طرف شرکت.
انجام ميدهد
انتقال سهمالشرکه : sly انتفال سهمالشرکه ۰ شركاء بايد رضايت سایر شرکاء را
کسب کنند.
انتقال سهمالشركه شریک ضامن بدون رضایت دیگر شرکاه به هیچ وحه مور نیست و در
مورد شريك با مسؤوليت محدود , ضمانت اجراي انتغال سهمالشرکه بدون رضایت دیگر شرکاء
در ماده 154 قانون تجارت بيشبيني شده است ۰ اين ضمانت اجرا قابل انتقاد است زيرا
منتقلالیه عليرغم اين که شریک است اما هیچگونه حفي در ادره شرکت و نظارت بر امور آ
solu
سرمایه شرکت : سرمایه شرکت ميتواند آورده غيرنفدي يا نفدي باشد و حداقلي در
قانون براي آن بيشبيني تشده است . در صورتي كه آورده غيرنقد باشد بايد تفويم شود
اسم شركت : طبق ماده 151 در اسم شركت مختلط غيرسهامي بايد عبارت «شركت
مختلط» و لااقل اسم يكي از شركاي ضامن قيد شود
اكر شركاي ضامن متعدد باشند تيازي به ذكر تام تمام ايشان يا آوردن عباراتي نظير «و
شرکاه» نیست .
اگر اسم شریک با مسقولیت محدود در نام شرکت ذکر شود او شریک ضامن تلقي خواهد.
مدیریت شرکث : در شرکت مختلط غيرسهامي , ادارة شرکت توسط شرکاي ضامن به
عمل آمده و شرکاي با مسقولیت محدود از دخالت در اداره شرکت منع شدهاند .(ماده VEE
قانون تجارت)
برخلاق شركتهاي تضامني (ماده ۱۳۰ ق ۰ ت) در شرکت مختلط غبرسهامي امکان
انتخاب مدیر خارج از شركاي ضامن وجود ندارد زب همکن است شرکاي با مسقولیت محدود
در اکتریت بوده و مدبری خارح از شرکت را بر شرکای ضامن تحمل کنند .
طبق ماده ۱2۱۷ قانون تجارت هر چند شریک با مسقولیت محدود از ادره شرکت منع شده
است ولي حق نظارت و اطلاع از وضع شرکت رادار .
نحوه تصميمكيري جمعي شركاء: در ابن مورد قانون تجارت ساکت است و خلاءهاي
قانوني را ميتوان با اساسنامه و قرارداد شرکت جبرا كرد مانند دعوت از شركاء زمان تأبيد
حسايهاي شركت ؛ نحوة رأككيري و ....
تفسیم سود و زبان : تفسیم سود مطابق با شرکننامه با اساسنامه به عمل ميآید ودر
صورتي كه در مفاد مذكور ييشبيتي لازم نشده باشد با اخذ وحدت ملاك از ماده ۱۱۹ قانون
تجارت تفسیم سود به نسبت آورده شرکاه خواهد بود . تفسيم زيان نيز به شرح مذكور است .
صفحه 52:
حفوق تجارت ۲
انحلا شركت : انحلال شركت مختلط غيرسهامي و نتايج انحلال آن به مانند مفرراتي
است که در شرکت تضامني مطالعه شد
شرکت مختلط سهامی
تعريف : طبق ماده 177 قانون تجارت . شرکت مخنلط سهامي شركتي است که در تحت
اسم مخصوص بين يك عده شركاي سهامي ويك يا جند نفر شريك ضامن تشکیل ميشود :
اسم شركت : مطابق ماده 175 قانون تجارت در اسم شركت بايد عبارت «شركت
مختلط» و لااقل اسم يكي از شركاي ضامن قيد شود
چون نامگذاري شرکت مختلط سهامي و غبرسهامي به مانند هم بوده و نميتوان نوع
شرکت را تشخیص داد برخي پیشنهاد کرداند که پس از عبارت «شرکت مختلط» کلمه
«سهامی» هم اضاقه شود
تشکیل شرکت : برخلاق شركتهاي مختلط غيرسهامي که بیشت تابع مفررات شركنهاي
تضامني بودند شرکتهاي مختلط سهامي بیشتر تابع مقررات شرکتهاي سهامي هستند.
(ماده ۱۷۲ ق .ت)
شركاي شرکت : اين نوع شركت مركب از دو نوع شريك يعنى شريك ضامن و شریک
سهامدار ست . شريك صامن تابع مقررات شركت تضامني و شركاي سهامدار تابع مقررات
شركت سهامي هستند مكر در مواردي كه قانون مقررات خاصي بيشبيني كرد باشد .
هبات نظار: چون ممکن است تعداد شركاي شرکت زیاد باشد براي شركت مختلط
سمامي هیأت نظار پيشبيني شده است که در حفیقت کار بازرسها را در شرکت سهامي به
عوده دارد(ماده ۱9۵ ق . تد)
مدیریت شرکت : طبق ماده ۱۶ قانون تجارت مدیریت شرکت مختلط سهامي به عهده
شريك يا شركاي ضامن است و شركاي سهامدار حق دخالت در اداره شرکت را تدارتد
مجامع عمومي : در مقررات مربوط به شركت مختلط سهامي . در مواردي اشارة به
مجامع عمومي شده است كه تابع مفررات مربوط به شركتهاي سهامي است
بطلان شركت : در صورت عدم رعايت مقررات مريوط به يرداخت حداقل سهام . ممنوعيت.
صدور ستهام يا تصديق موقتي : تحويل سرمايه غيزتفدي و عدم رعايت مفررات مربوط به
تعویض گواهينامه موقت سهام با وراق سمام با نام با ينام , شرکت باطل است , لکن.
شركاء نمىتوانتد در مفايل اشخاص ثالث به اين بطلات استناد تمايند .
ulus که بطلان مستند به عمل آنها است در مقابل شرگاه و اشخاص ثالت نسبت به
خسارات ناتی از بطلات : متضامتا مسقول هستند
انحلال شرکث : شرکت مخنلط سهامي در موارد زیر منحل ميگردد
1 انجام مقصود شرکت یا غبرمعکن شدن آن
صفحه 53:
حفوق تجارت ۲
۲- اتقضاي مدت
؟- ورشكستكي
- تصميم مجمع عمومي (در صورت تصريح به آن حر أساستامة).
۵- تصمیم مجمع عمومي و رضایت شرکاي ضامن
7- در صورت فوت با محجوریت يكي از شرکاي ضامن (به شرظ تجویز اساسنامه به انحلا
شرکت در اين كونه موارد)
شرکت تعاوني
تاریخچه : نوضت تعاوني در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان شکل گرفت و به تدریج به
عنوات یک فکر احتماعي اصلاح طلبنه در Las ذیرفته شد
مفررات حاكم: شركتهاي تعاوني در ابتدا مشمول مفررات قانون تجارت از ماده ۱۹۰ تا
5 بودند . در سال +176 قانون شركتهاي تعاوني به تصويب رسيد . اين قانون در سالهاي
1765 و1705 بطور جزئي اصلاح شد . بس از انفلاب ۱۳۵۷ ۰ مالکیت تعاوني در کنار مالکیت.
خصوصي و دولتي در قانون اساسي وارد شد و در سال ۱۳۷۰ قانونك بخش تعاوني اقتصاد از
تصویب مجلس گذشت
تعريف: طبق ماده ” قانون شركت هاي تعاوني شركت مزيور مركب از أشخاص حفيقي يا
حفوقي است كه به منظور رفع نيازمنديهاي مشترك و يهبود وضع اقتصادي و اجتماعي از
طريق خودياري متفابل و همكاري آنان موافق اصولي كه در اين قانون مصرح است تشکیل
میشود . در ماده / قانون بخش تعاوني اقتصاد تنها اشخاص حفيقي به عنوان عضو شرکت.
تعاوتي شناسابي شدند . بس شخص حفوقي نميتواند عضو شرکت تعاوني باشد .
تشكيل شركت تعاوني : در قاتون تجارث شركت تعاوني شكل خاصي نداشت ولي در
قانون بخش تعاوني اقتصاد سال +150 قالب اين شركت به شركتهاي سهامي نزديك شد
طبق اين قانون شركت تعاوني لزوما يايد تابعيت ايران را داشته و مطابق با مقررات قاننا بخش
تعاوتي اقتصاد تشكيل شده و به ثبت برسد.
شركت تعاوني در صورتي تاجر است كه به امور تجارتي بيردازد .
اهداف برخي از اهداف بخش تعاون عبارث است از :
-١ ايجاد كار براي رسيدن به اشتغال كامل
؟- قرار دادن وسابل كار در اختيار نيروي كار
؟- جلوكيري از تمركز ثروت و تحفق عدالت اجنماعي
5- جلوكيري از كارقرما شدن دولث
۵- بهرهبرداري مستفیم از کار
*- پيشگيري از اتحصار . احنکار و تور
۷- توسعه فرهنگ تعاون بين مردم
صفحه 54:
حفوق تجارت ۲
اعضاي شرکت : عضو شرکت تعاوني باید شخص حفيفی باشد و حداقل اعضاي یک
شرکت تعاوني نبید از هفت تفر کمتر باشند . هر عضو بدون در نظر گرفتن میزان سهم فقط
داراي یک رأي است
اركان شركت : طبق ماده 79 قانون بخش تعاوني اقتصاد , شركتهاي تعاوني براي اداره
امور خود داراي مجمع عمومي . هیأت مدبره و بازرسي است.
اقسام شرکت تعاوني : در قانون تجارت شركتهاي تعاوني به تولید و مصرف تفسیم
شدهاند ولي در قانون بخش تعاوني اقتصاد تعاونيها ممکن است توليدی با توزيعي باشند و
تعاوتیهای مصرف از اقسام تعاوتيهاي توزيع قرار گرفتهاند لبته ممکن است شرکت تعاوني
چند منظوره باشد
تعاوني تولید در امور توليدي فعالیت ميکند مانند کشاورزی ۰ شیلات , دامداري و
تعاوني توزیع نیز مشاغل توليدي و با مصرف کنندگات عضو خود را در چهارجوب مصالح عمومي
وبه منظور کاهش هزینه و قيمتها تأمین مينماید مانند عاوني مسکن
اتحاديههاي تعاونی: اتحادیههاي تعاوني با عضویت شرکنها و تعاونيهايي که موضوع
فعالیت آنها واحد است تشکیل شده و داراي شخصيت حفوقي مستفل است
sly) مطالعه بيشتر در خصوص شركتهاي تعاوني مراجعه كنيد به كتاب حقوق تعاونيها
توشته دكتر حستي از انتشارات سمت) .