پی‌دی‌اف
آموزشفلسفه و حقوق

درسنامه وخلاصه فوق العاده مفید فلسفه۲ پایه دوازدهم تعدادصفحات :25

صفحه 1:
خلاصه درس لول 0 واقعيت مستقل ازذهن: يعنى ما انسانها مىدانيم كه اشيا و موجوداتى بيرامون ما وجود دارند كه مىتوانيم به امها علم بيدا كنيم و از آنها استفاده كنيم. اعمالى مثل غذا خوردن. توشيدن آب و ......... از مصداقهاى واقعیت مستقل از ذهن هستند. ‎O‏ هستی:همان وجود است. ‎ ‎ ‎ ‎ ‎O‏ چیستی یا ماهیت: ویژگی مخصوص به هر شی که آن را از دیگر موجودات متمایزمی‌سازد و به ان در فلسفه ذاتيات شى نيز مىكويند. ‎Ben role ue nccnubeee ete uneass: ‏بودن وجيستى داشتن. ‏لگقه:وجودوج مشترک مه ودعت وعاسيت وجد افتحاس اتهائست. ‏© نكته ابن سينا در مورد وجود و ماهيت: هستى و جيستى دو مفهوم از يك جيزند نه دوجزء از ان كه باهم ترکیب یا جمع شده باشند. ‎ ‏در عبارت (انسان حيوان ناطق است) انسان بوسيله حيوان ناطق تعريف شده و حيوان ناطق بي گنده ات مان ‎eal‏ همین تلز ارج 38 ‎len cle Jae calli au). neha‏ ‎daa fs‏ )2 ‏اما در عبارت (انسان وجود دارد) حمل وجود بر انسان نيازمند دليل است جون رابطه ذاتى ميان آنها برقرار ‎ ‏() گذر تاریخی: ‏ابن سينا مغايرت وجود و ماهيت را ‎ ‏يكى اززبرهانهاى خود در اثبات وجود خدا (برهان وجوب و امكان). قرار مىدهد.توماس اكوئيناس نيز مغايرت وجود و ماهيت را در اروپا گسترش داد و مائنده ابن سينا ان را يايه يكى از برهانهاى خود در خداشناسى قرار داد و يايهكذار مكتب فلسقى توميسم در ارپا شد,فلسفه وى بيشتر متكى به نظرات ابررسينا و تا حدودى ابنرشد بود و همين باعث شد فلاسفه ارويايى ‎bt‏ ‏مجدد با ‎AS pe tay ada‏ ‎ ‎ ‎ ‏فلسقدد وازدهم ‎ ‎

صفحه 2:
مج ی 2 نسبت‌های سهگانه در قضايا: رابطه وچوبی:گاهی راطه میا موضوع و حمول ضروری وواجب است. ‎Qy‏ اند عدد چهارزوجاست یا مقلت سه ضاع درد ‏اه امکانی: گاهی رابطه میان موضوع و محمول ضروری نیست و موضوع قابلیت پذیرش با عدم پذیرش محمول راداد زآماند ارفاع و میاه در مثلث یکی است ی دیور مدرسه ما زرد است. ‏* رابطه امتناعی: گاهی رابطه میان موضوع و محمول غیر ممکن یا محال است. ‏2 مند: مريع ينج ضلعى است ياعدد نج زوج است. ‏© رابطه وجود با موضوع هاى مختلف:: وجود ممكن است ب برخى موضوع صا رابطه وجوبى با برخى رابطه امكانى وبا برخى رابطه امتناعى داشت باشد.دسته اول را واجبالوجود. دسته دوم را ممكن الوجود ودسته سوم را ممتنع الوجود مى خواننو. ‎S)‏ حالت مکی الوجود مانندهتازویی است که دو کفه آن در تعادل هستند.مثلا رایطهانسان ی وجود يك رابظة امكاني است يعني اتسان می‌تواد اشد يا نباشد. ذات وی یه گونه ای نیست که حتما باشد با حتما نياشد. با بودن علت وجود بر انسان ضرورى می‌شود و نسان واجبالوجود میگرد؛ یعنی در حال حاضر همه اشيايى كه موجودند واجب الوجود كستند اما یه واسطه علت‌هایشان نه خودشان, به ‏عبارت ديكرآنها واجب الوجود بالغير هستند.

صفحه 3:
مج 7 =[ خلاصه درس سوم 0 علت: جيزى ست كه به جيز ديكر وجود مى دحد وآن جيز رابوجود مياورد. 62 معلل؛چیزی است که وجودش راز چیزدیگر عت)میگیر. رابطه وجود بخشی میان علت و معلول را رابطه علیت می‌نامند. 62 تفاوت رابطه عليت با ساير روابط: رابطه عليت نوعى رابطه وجودى است يعنى ابتدا لازم است علت باشد تا معلول بوجود بيايد. امادر ساير روابط ماننده دوستى» وجود دو طرف فرض مى شود و سيس ميان آنها رابطه برقرار مى 228 0) ديدكاه فلاسفه در مورد عليت: © دكارت: معتقد است كه عليت بدون دخالت تجريه بدست ميايد وجزء اصولى است كه انسان ان رابه. طور مادرزادی درك مىكند. از نظر وى يافتن مصداقهاى علت و معلول نيازمند تجریه و آموزش است.(برخلاف خود عليت) تجربهگرایان: معنقد هستند که انسان از طريق حس. توالى مبان يديدهها را مشاهده می‌کند و سيس به رابطه ضرورى ميان علت و معلول بى مى برد. أل هيوم: معتقد است كه از طريق تجربه نمى توا به رابطه عليت رسيد وى اعتقاد دارد كه بر ثرتكرار مشاهده توالى ميان يديدهها در ذهن انسان جنين منعكس مى شود كه يك رابطه ضرورى ميان علت و معلول وجود دارد. وى اين انعكاس ذهنى را تداعى مىنامد و مى كويد يك حالت روانى ناشى از توالى و پشت سر هم آمدن بديدهاست. فلاسفه مسلمان: & قاعده امتناع اجتماعنقیضین: یعنی یک چیز نمی‌توند هم باشد هم نباشد انمی‌تواند هم خودش باشد هم غير خودش. فلاسفه مسلمان معتفد هستند که اصل علیت يك قاعده عقلى است وبدون دخالت تجربه بدست ميايد اما اينطور نيست كه انسان به طور مادرزاد آن را درك كند. يس از شكل كيرى ذهن ودرك اصل امتتاع

صفحه 4:
اجتماع نقيضين است که انسان اصل علیت را درک می‌کند.آنها بر ین بورد که کشف علل امور طبیعی از طریق حس وتجربه بدست ميايد. ° یعتی هر علتی معلول خاص >29 را درد و هر معلولی از علتی خاص شکل می‌گیرد. همه انسان‌هابه طور طبیعی این اصل را قیول داند و همه قلاسفه به جز تجربه گرایان معتقد هستند که این قاعده یک اصل عقلی است. اصل ستخیت پشتوانهعقلی نظم دقیق جهان است و دانشمندان با نکیه بر آن تحقیقات. علمی خود را پیگیری می‌کنند وجوب على و معلولية معلول در ذات خود ممکن الوجود است. با آمدن علت وجود معلول ضرورت. ميابد. اين رابطه ضرورث بخشى علت به معلول را وجوب على و معلولى مى نامند. ‎del‏ لازمه ونتيجه ‏عليت ارتباط و پیوستگی میان هر شیٍ ‏سنخيت نظم وقانونمندی جهان ‎ua‏ تخلف نايذيرى وحتميت ‏فاسفه‌دوازدمم

صفحه 5:
7 خلاصه درس چهارم 0 مقدمه: دموکریتوس معتقد بود كه ماده اوليه تشكيل دهنده جهان اتمها و ذرات ریز تجزهناپذیری هستتد که در فضایی غیرمتناهی پراکنده بوده و برخوردهایی باهم داشته‌اند. در این برخوردهای اناقی ذراتى كه هم شکل و هم اندازه يودند كرد هم آمدند و عناصر اصلی عالم طبیعت را تشکیل اده‌ند. برخی زیست‌شتاس‌ها نیز معنقدند که فقط آن دسته از جاندران که تغییرات بدنی آنه انفاقا سازگر با محیط بوده یه حیات خود ادامهداده و رشد کرده‌ند. 0 معانیاتفاق: | معنای اول این است که میان يديدهها و علل رابطه ضرورى وجود ندارد. أنقض اصل عليت و وجوب على ومعلولی) فيلسوفى را سراغ نداريم كه با معناى اول انفاق موافق باشد.البته يرخى از مردم که از تمام اجزای یک علت ااه نيستند گاهی فکر می‌کنند که در برخى موارد در عين وجود علت معلول آن يديد نيامده. بنا بر اين لازم است علت ناقصه وتامه را ببشناسيم. 2 علت ناقصه وقامه: در مواردى كه معلول از مجموعهاى ازعلل يديد ميايد هريك ازعوامل راعلت ناقصه م نامند و مجموعه علل راعلت تامه می‌گویتد. + فگقته: حتی اگر یکی از عوامل هم نباشد معلول پدید نمیاید. معنای دوم اتقاق اين است كه ستخيتى ميان اشيا وآثارآنها نيست. انقض اصل ستخيت) ازنظر بسيارى از فلاسقه امكانيذير تيست زيرا انكار اصل سنخيت موجب مى شود كه انسان نتواند به هیچ کاری دست بزند. کسی که سنخیت را انکار می‌کند نمی‌توان نظم طبیعت را تبیین کند. او حتی نمی‌تواند دانشمندان را به کشق علل امور طبیعی تشویق کند. همچنین انار اصل سنخیت بیاعتباری همه علوم را در پی داد فاسفه‌دوازدمم re

صفحه 6:
eign 2 ۴, معنای سوم نبودن غایت و حدف خاص در حركات و نظم جهان است. آن دسته از قلاسفه که علت نخستین اخداأ را بات مي‌کنند معتقدند که این معناى اتفاق نيز ماننده. دو معنای قیلیامکان‌پذیر نیست. اماآن دسته از فلاسفه که معتقد به علت نخستین نیستند غایت مندی جهان را نيز انكار م كتند ووجود فرایندهای تکاملی را امری اتفاقی به حساب می‌آورد. دسته از فلاسفه نيز در عين انكار علت نخستين خواهان تعبین غایت برای جهان و انسان هستند. اي دسته از فلاسفه مورد انتقاد واقع مى شوند زيرا مىدانيم كه قبول غايت براى اشيا صرفا با پذیرش علت نخستین امکان‌پذیر است. ۴. معنای چهارم رخ دادن حادثه پیش بینی نشده است که یا هیچ یک از لوازم علیت مخالف نیست پس می‌توند معنای درستی داشته باشد.

صفحه 7:
2 خلاصه درس پنجم 2 خدادرقلسفه مردم يونان به خدايان متعدد معتقد يوذ وهركدام را منشاء یکی از واقعیات جهان می‌شمردند. برای مثال زئوس خدای آسمان و ‎hae ose wubb‏ خورشید و موسیقی و هنر و آزنمیس خدای عفت و خویشتنداری بود ‎SS‏ قامى سقراط ازلفظ خداياناستطاده مى نمود امابنا به كارش افلاطون وى به خداى يكائه معتقد بوده و سسن م كرده تاعردم راحعم به سمت اين حشيقت. واسنهایی کند. ‏افلاطوى:درميان اعتقا ردم يونان به جند خدايى افلاطون تصميم مى گرد بادقت فلسف بشتر در مور خدا صحیت كند ازهمين رويكى ازافلاطون شناسان اروبايى مى كويد كه اقلاطون ابداع كننده خد شناسى فلسفى است. ‏خدا ند فلاطون یک خداى معين با ویرگی‌های روشی است وا نظروی کار خداهدقدار ودرای حکمت است. افلاطون توصيفى از توعى حستى ارائه مى كند كه كاملا با توصيف اديان الهى منطبق اسث. وى ويزقى هاى زيد را براى خداوتد قائل مى شود ‏.پیوسته ثابت است ۰ نه می‌زای ونه از ميان مئيرود #أء نه جيزى رابه خود راه مىدهد ونه خود به جيز ديكر وارد مريشودا: ازطريق حواس دريافتنى يست 8 فقط ب تفكر مرتوان ازآن بهزة مند شد. ‏اقلاطون در مواردى از خدا به عنوان مثال خيريا صانع ادميورز) ياد مى كند. مثال خير اشاره به ذات خداوند دارد و ‏صاتع همان خداست ام در مرتبهخلق جهان. ‎op joy hl ©‏ ارس که از قدرت استدلال بيشترى برغوردار بود برهان هايى رادر اثبات وجود خا رنه نمود. وی معتقداست كه هرجا خوبتريا بدثر وجود دارد خوبترين نيز وجود دارد كه اين همان واقعيت الهى. ست نام اين برهان ارسطو(درجات ‎sul la‏ ‏برهان مشهور ارسطودر اثباث وجود خدا برعان حركث اسث. وى بیان مىكند كه وجود حركت در عالم تبازمند محركى اس كه خود حرك نداشنه باشد زيرا كران نيز حركت داشته باشد تيازمند محرك ديكرى است و اين ‏اسلسله نا بئتهايت ادامه ميابد كه اين امر از لحاظ عقلی محال است. ‏فلسفهدوازدمم ‎ov

صفحه 8:
مج on ‎gala ilo jf ya ash yori‏ دانا وتان تصورى دارم لين تصور نغ توئد از خودم باد زيرا من موجودى متناهى هستم. اين تصور از شيج موجود متناهى ديكر نيز تمتواند اشد يس اين تصور ازيك وجود ‏نامتناهى ياهمان خداست. ‏أ هيوم: وى معنتقد است كه دلايل دكارت وساير فيلسوفان يذيرفتنى نيست ازنظر وى دلايلى كه صرفا متك بر عقل باشند مردود هستند .همجنين وى اعتقاد دارد كه برهان نظم تنها توانايى اثبات اين را درد که یک نم جهان را ادارة مىكند اما ثابت نمىكتد كه اين ناظم همان خداى ازلى؛ ایی وبی نیازا دلیل است. ‎cas‏ كانت فسرورت وجود خدا را زطريق وجدان اخلاقى اثبات كرد ‏وى بيان كرد كه انسان داراى وجدان اخلاقى است ورغايت اخلاق در زماتى معنا بيدا مى كند كه اتسان داراى اراده. واخثيار باشد. اراده نيز ويزكى روج اسث نه بدن. حال اين روح براى سعادت دائمى نيا به جهاتى فراتر از جهان مادى. درد ووجود ان جهان مشروط به وجود خداست. ‏رشد حس‌گرایی و فلاسفه حس گرا در جوامع ارویایی موجب سست شدن ياي هاى اعتقاد به خدا در ارويا شد. در چنین شرایطی فلاسفه‌ایماند؛ کرگور یلام جیمز و برگسون را دیگری را براى معنا بخشى به زندكى بيش گرفتند و از تجریههای معنوی درونی بای بات وجود خدااستفاده کردند.مثلاکرتگور يمان را هديه ازطرف خدا میداد ‏بحران معنادارى زندكى موجب شد در قرى بيست وبيست يكم فلاسفه ظهور كنند كه در عين اعنقاد راسخ به خدا بجاى ذكر دلايل اثبات وجود او به رابطه ميان وجود خا و معنادارى زندكى توجه كنند كه كاتينكهام از جمله ‏آتهاست. ‎ ‎0 eee. + ‏ففانل اخلاقی وگرامات انسانی باشد.

صفحه 9:
2 خلاصه درس ششم سهروردى معتقد بود كه حكيمائي در ايران قبل از باستان می‌زیستهاند که علاوه بر حکمت باعرفان نیز آشنا بودواند وخداوند رانور ‎aa‏ می‌دانستند + قگق#: بحت فیلسوف تازمانی غلسفی است كه ازروش فلسفه يعتى استدلال عقلى استفاده كند و نايج تفكر غود رابه صورت استدلال عرضه نعايه. 2 برهان هاى اثبات خدا نزد فلاسفه مسلمان: © فارابى: مى كويد اكر يديدهاى كه الان موجود است معلول علتى باشد وان علت نيز معلول علت ديكر باشد واين سلسهى علت و معلول بخواهد تا ب‌تهایت پیش برود, چنین تسلسلی محال است وبه ای معنی است که هیچ چیز پدید نمی آید پس سلسلهی علت‌های این جهان منتهى به علتى مى شود كه خود نیازمند علت نیست. ‎igang‏ یی سینا با استفاده از مقهوم وجوب و امكان استدلالى ارائه مىكند. وى مى كويد كه موجودات اين جهان در ذات خود ممكن الوجود هستند. ممكن الوجودهاى بالذات برا اینکه از حالت تساوی خارج شوند و وجود بر آنها ضروری گردد نیازمند علتی هستند که خود واجب‌الوجود بالذات باشد.بنابراین موجودات این چهان به یک واجب‌الوجود بالذات وابسته هستند که آنها راز حالت امکانی خارج کرده ‏ابوسينا نتيجه م ى كيرد كه واجبالوجودها بر دو قسم هستندة ‏1مواجب الوجود بالذات ۲.واجب الوجود بالغیر ‏قلاسفه بعد از ابی سینا هم در جهان اسلام و هم در اروپا بیان وی را بسیار قوی یافتند ونام آن را برهان وجوب وامکان گذاشته وهمواره ازان استقادة كردند. ‏& ملاصدرا: بیان می‌کند که وجود موجودات اطراف ما عین وابستگی و نیاز به غیر است و وی این ‏اده يوذ زا كلق قرم انيد نحي بنان ‎Sy saps asa lpn Use‏ اج جب ا ا 0 عب ‏وى وجود راب دوقسم تقسیم می‌کند: ‏وجود وایسته ونیازمند ۲. وجود بی نیا وغیر وابسته ‏فاسفه‌دوازدمم ‎7

صفحه 10:
چم مج 7 طبق نظريه امكان فقرى جهان هستى سرار نياز و متعلق به ذات الهى است واز خود هيح استقلالى نداد فلاسقه مسلمان در كنار اثبات وجود خداوند به تاثير اين اعتقاد در زندكى انسان و نقش ان در معنا بخشى يه حيات نيز يرداخته اند. انها معتقد هستند كه بايد ابتدا وجود خدارا از طريق عقل و تفكر دريافت كرد و سيس با وارتباط معنوى برقرار كرد ويك زندكى معنادار زاسامان داد. زمانى اعتقاد به خدا م تواند موجب. معنا بخشى به زندكى شود که از ره درست و معقول بدست آمده باشد. از نظر فلاسفه مسلمان پذیرش وجود خدا به انسان این امکان را می‌دهد که معبار هاى زندكى معنادار را بدست‌آورد: أاجهان را غیتمند بای واين غايتمتدى را توضيح دهد. انسان را موجودى هدقمند بشناسد واين هدف را مشخص نمايد. *!. براى انسان كرايشى به خير قائل شود وبداند كه اين خير يك امر خيالى نيست, 6 آرمان هاى مقدس را معتبر و درست يدائد. 8. در يرابريك وجود مقدى احساس مسئوليت نمايد. 4 فكقه: ابررسينا در رسالداى كه در مورد عشق نوشته بر خی از معیارهای زندگی. معناداربيان مىكند.

صفحه 11:
مج a + لكا تاريخ فنسفه با تاريخ عقل بيوندى تاكقسستنى دارد و متظورارسطو از ناطق همان عاقل است. همچنین تحولات معنا و محدوده عقل بر تحولات. فلسفه تاثيركذاريوده. 2 عقل به عنوان دستكاه تفكر: عقل در اين كاربرد يكى از ابزارهاى شناخت انسان مى باشد كه انسان به كمك ان استدلال مىكند وبه دانش‌ها و حقایق می‌رسد. عقل نظری: انسان با عقل خود در ماید که چه چیزهایی هست وچه چیزهایی نیست. عقل عملی: انسان با عقل خود می‌فهمد کدام کار خوب است و کدام کار بد لازم به ذکر است که عقل انسان با تربیت و تمرین به شکوفایی و فعلیت می‌رسد و کودک در این صورت تونایی استدلال را بدست میاورد. ( عقل به عنوان یک موجود متعالی: کار برد دیگر عقل در فلسفه برای موجوداتی است که از ماده و جسم مجردند و در قید زمان و مکان نیستند و براى انجام افعال خود به ايزار مادى نياز ندارند. در مواردى از خدا به عنوان عقل كل ياد شده. بسيارى از فلاسفه به عالم عقل معتقد هستند و اعتقاد دارند كه موجودات عقلانى در اين عالم به سر مىبرند. علم اين قبيل موجودات از شهود بدست ميايد وبه استدلال نيازى ندارند. اين فيلسوفان اعتقاد دارتد كه روح انسان نيز توانايى رسيدن به جنين مرخلهاى را دارد. () عقل در یونان: فيلسوفان يونان باستان ماننده عراكليتوس به هر دو كاربرد عقل توجه داشتند. ارسطو به عقل به عنوان قوه استدلال توجه ویه‌ای داشت و توضیح داد عقل با توچه به كارى كه انجام مىدهد به عقل نظرى و عملى تقسيم بندى مى شود.

صفحه 12:
ویر اساس آن نیز دانش بشری هم به دو قسمت تقسیم می‌شود؛ 1 عقل از آن جهت که در مورد اشیا و موجودات و چگونگی آنها بحث می کند عقل نظری نامیده می‌شود و دانشی از این جهت بدست می‌آید که علم نظری نم داد ۷ عقل از آن جهت که در مور رفترهای اختیاری انسان بحت می‌کند عقل عملی نام درد و از آن دانشی ينام علم عملى يديد می‌آد. ارسطو بيان مى كند که نطق ویگی ذاتیانسان است و همین ویزگی است که انسان راز حیوان متمایز می‌نماید ‎O‏ عقل نزد فیلسوفان اروپایی: ‏عقل در دورهجدید ارب تغییرتی را پشت سر گذاشته که عمدتا مربوط به حدودتونایی‌های آن است. در ابتداى رنسائس عقل جایگاه ممتازی داشت. در دوه اول حاکمیت کلیس در روپ برض از بزركان كليسا دخالتهاى عقل را عامل تضعيف ایمان می‌شمردند و عقل را امری شیطانی می‌پنداشتند. در دوره دوم حاكميت كليسا حكماى مسیحی تحت تأثیر مطالعه کتاب‌های این‌سینا و اب‌رشد به تبیین عقلانی مسائل دیتی روی آوردند و عقل جاى دين را گرفت. ‎ial‏ در همان ابتدای رنسانس اختلافی میان فلاسفه بر سر محدوده کارآمدی عقل آغاز شد که موجب. تقسیم آنها به دو گروه عقل گرا و تجربه گرا شد. ‏مثلا بيكن تجربه رنه ره پیشرشت و هیوم تجریه رنتها را رسیدن به شناخت می‌دانست. ‏از طرف دیگر دکارت که عقل گرا بو به همه توانايى هاى عقل توجه داشت و معتقد يود كه عقل وجود خدا. نقس مجرد و..... ر| اثبات مىنمايد. لازم به ذكر است كه وى به عالم عقل اعتقاد نداشت. ‏از طرفی دیگر كنت كار عقل در تاسيس فلسفه را كاملا ذهنى خواند وبيان كرد كه نكاه فيلسوقان به جهان ناظر بر واقعيت نبوده يلكه ساخته ذهن آنهاست. ‏از نظر او عفل صرفا با روش تجربى قادر به رسيدن به واقعيات است. اين ديدكاه دبه تدريج در ميان فلاسقه ارويايى كسترش يافت و تونایی عقل محدود به امور حسی و تجربی شد و ثبات آموری ماننده ماوراء الطبيعه ناممكن شمرده شد. ‎٠‏ امروزه در اروبا عقل به عقل تجربى تقليل بيدا كرده ورد و اثبات عقلى به حوزه رياضيات محدود شده. ‏فلسقدد وازدهم ‎a

صفحه 13:
وچ 3 2 خلاسه درس هشتم 7 ايران در عهد بيش از باستان يكى از كانون ساى اوليه عفل كرايى بوده . كزارشصايى مثل شاهنامه و حكمه الاشراق نشان دهند هآن است كه حكيمان بيش ازباستان ايران هم به عقل به عنوان يك وجود برئر وهم به عنوان دستكاه تفكر اهميت مىدادند. یکی از عوامل مهم توجه به عقل در جهان اسلام قران كريم و سختان ‎oly‏ و عترت ايشان است. اينها باعث شد تا عقل در فرهنق عمومى مسلمانان جايكاه ويزداى بيدا کند و این جایگاه ممتاز سب بيشرفت فوقالعاده عموم شاخههاى دانش شد. در ان دوره مخالفت صريح با عقل کمتر صورت. می‌گرفت. البته برخى از جريان هابه دو شكل به مخالفت با عقل پرداختند؛ | تنگ کردن یره عتیار و کار آمدی عقل در عین پذیرش آن ۴. مخالفت با فلسقه و منطق به عنوان دستاوردی یوننی در شکل اول می‌کوشیدند نشان دهند كه برخى از روش عقلی در مسائل دینیکاربد ندرد و ستفاده از آنهابه دين آسيب می‌رساند شكل دوم به صورت مخالقت با فلسقه صورت كرفت: عدهاى معتقد يودن كه فلسفه دستاوردى غير اسلامى است و در بردارنده اعتقادات افرادى ماننده سقراط و ارسطو ست كه با عقايذ اسلامى سازكار نیست. در پاسخ می‌توان گفت که فلسقه شاخه از معرفت است و به معنى تقليد از بزركان این رشته نیست اما بهرهگیری از دستاوردهای دانشمتدان این حوزه یک امر ضروری است وفقط با استدلال است که می‌توان در مورد درستی یا نادرستی دانشی نظر داد 2 عقل نزد فیلسوفان مسلمای: فيلسوفان مسلمان روش تر از فيلسوفان يونان موجوداتى را كه حقيقت وجود شان مجرد از ماده است را اثبات كردهاند ونام آن مرتبه را عالم عقول كذاشتند. فارابى و أبن سينا معتقدند كه اولين آفريدة خدا عقل اول است که کاملا روحانی و غیر مادی است. عقول دیگر به ترئیب از عقل اول پدید آمده و اين موجودات که عامل فيض رسائى خدا به عوالم دیگر هستند عالم عقول را تشکیل مي‌دهند. یکی از عقول عالم عقل عقل فعال نام دارد كه عامل فيض رسانى به عقل انسان است يعنى تمام ادراکات و دانش‌های انسان به مدد این عقل صورت می‌گیردالبته اين مددرسانی در باطن انسان صورت مى ككيرد.

صفحه 14:
فیلسوفان مسلمان همچنین به عقل به عنوان دستگاه تفکر عقیده دارند و معتقدند که اين ابزار روش‌هایی ماننده استدلال تجربی تمثیل و برهان عقلی محض دارد که هر کدام در جایگاه خود معتبر ازنظر فارابى واين سينا اولين مرحله عقل عقل هيولانى است كه انسان در این مرحله هیچ ادراک عقلی. اندارد اما استعدا درك معقولات رادارد. أ مرحله دوم عقل بالملكه است كه انسان در اين مرحله مفاهيم بديهى را درك مىكند وآمادكى در یافت علم ر پیدا می‌کند. مرحله سوم عقل بالفعل است که در این مرحله عقل شکوفا شده وبه فعلیت می‌رسد. :& مرحله چهارم نیز عقل یالمستفا نام دارد که انسان در این مرحله بر دانش‌هایی که کسب کرده مسلط می‌شود. عموم فيلسوفان مسلمان اعتقاد دارند كه يذيرش هر اعتقاد وآبينى نيازمند استلال عقلى است وايمانى ارزشمند است که از يشتوانه عقل بهرهمندباشد. از نظر نها نيز عقل بهترين ابزار براى تفكر د رآيات وروايات است. لازم به ذكر ست كه فيلسوقان مسلمان راه کسب معرفت را به عقل متحصر نمی کنند بلکه حس و شهود را هم معتبر می‌شمارند. نها همچنین وحی راعلیترینمرتیه شهود تلقى مى كنتد. از نظرفلاسفه مسلمان استدلال عقلی شهود و وحی هر سه ما را یه حقیقتی واحد می‌رساندگرچه هر کدام روش خاص خود را دارن. گاهی ما انسان‌ها احساس می‌کنیم كه ميان آنها تعارض صايى وجود دارد در اين صورت بايد تلاش علمى خود را افزايش داده واز دانش ديكران بهره ببريم نا بتوانيم اين خطاى خود را اصلاح نماييم. فلسفهدوازدمم ”

صفحه 15:
از توجه به فلسقه و ورود آن به جهان اسلام حدود ۱۳ قرن می‌گذرد. این توجه نتیجه یک حیات عقلی بود که به یک حیات فلسقی منجر شد. 62 حیات عقلی: وقتی مردم جامعه به عقل توجه کنند به طوری که عقلانیت جز فرهنگ عمومی آن جامعه شود حیات عقلى شكل مى كيرد. () حیات علمی: توجه به عقل حرکت به سوی دانش را پدید م ىآورد و اين باعث شکل گیریه حیات علمی می‌شود () یات قلسفی: یکی از شاخه‌های حیات علمی است. 2 زمینه‌های رشد فلسفه: عوت ثران و پیامب بهخردورزی: شرط شکوفایی علم در جامعه حیات عقلی است. مورخان علم می‌گویند که حبات عقلی مسلمانان با ظهور اسلا آغاز شده. پیامبر اکرم و قران آن را بوجود آوردند به طوری که جامعه اسلامي در زمان پیامبر در زمانی کوتاه یه مرتبهای ممتاز از حیات عقلی رسید و فرصت تفکر برای مردم قراهم شد. () برخی از عوامل زمینه‌ساز در رفتار و كفتار ييامبر: أ ارزش قائل شدن برایاصل تفکر ۲. تکریمعلم ۰۴ احرام پیوسته به عالمان ۴ طرح میاحث علمی و فلسفى واستفاده از روش‌های مختلق استدلال 8. مذمت بيوسته ناداني 2 دعوت به يادكيرى دان ملت‌های دیگر ۰ ۷ گسترش مباحث اعتقادی ميا این میاحث از همان زمان رسول خداآغاز شد و به سرعت گسترش یافت و موجب ظهور دانشمنانی شد که در مسائل اعتقادى تبحر داشتند بنابراين حيات عقلى مسلمانان از ابتداى ظهور اسلام اغاز شد ودو قرن بعد به حیات فلسفى منجر شد. فاسفه‌دوازدمم w

صفحه 16:
چم مج wr أ . نهضت ترجمه متوى: از قرن دوم هجری آغاز شد و کمک شایانیبه شکل‌گیری حیات فلسفی کرد اما منحصر به دائش فلسفة نو. در چنین شرایشی مسلمانا به زودى معارف بيشينين را قرا كرفتند ودر اغلب رشتههاى داش سرآمد ملتهاى زمان خود شدند. در فلسفه نيز دانش فلاسفه يونان را قرا كرفته وبا نقد و برسى آراى آنهانظام نوین قلسفی را سامان بخشیدند كه در ضمن برخوردارى از آراى افلاطون و بيشتر ارسطو در بردارنده انديشههاى جديد بود. 0 حكماى مشاء: فلسفه اسلامى از همان ايتدا سرشتى كاملا استدلالى داشت و متك بر اراى ارسطو بود. & حكمت از نظر ابن ‎aga‏ فنى استدلالى است كه انسان بوسيله آن وجود را ان جنان كه هست در ميابد ونفس خويش رابه كمال مىرسائد و مستعد رسيدن به سعادت نهايى مى كردد. ۸ فكقه: فاابى اب سينا بزركترين حكماى مش هستند. © فارابى: در فلسفه. حقوق: نجوم و سياست به درجه استادى رسيده بود. در يزشكى صرفا تبحر داشت. در فلسقه سياست نظريه يرداز بود وديدكاه وى بيشتر به افلاطون نزديك بود. نقاط مشترك آراى افلاطون و ارسطو را در كتابالجمع راى بين الحكيمين ارائه كرد و در کتاب اغراض ارسطو فى كتاب مايعد الطبيعه نظرات ارسطو را شرح كرد جتان كه بعدها راهنماى ابوسيتا شد. به علت آشتايى عميق با تعلیم اسلام توانست آموخته‌های خود از افلاطون و ارسطو ر در یک نظام فلسفى جديد عرضه كند و فلسفه مشائى را بنا نهد. وى به معلم ثانى مشهور است. ل فلسفه سياست فارايى: هركز مشاغل سياسى را نيذيرفت. از نظر او انسان مدنى بالطبع است و به جامعه كرايش دارد و همین اولين مبناى وى براى ورود به فلسفه سياست است. از نظر وى مسير سعادت انسان از جامعه می‌گذرد به همین دلیل اصلی‌ترین هدف جامعه باید سعادت انسان در دنا و آخرت باشد. بر ايی اساس بهترین مدینهها مدینهای است که مردم آن به امورى مشغول باشند و به فضائلى آراسته كه مدينه رابه سمت" سعادت بیرد

صفحه 17:
نام این مدینه مدینه فاضله است. از نظر او ریاست جامعه باید بر عهده کسی باشد که روحی بزرگ و سرشتی عالیدارد وبهعالی‌ترین درجات تعقل رسیده و می‌تواند احکام وقوائین الهی رادریافت کند. یعنی رهبر جامعه كسى نيست جز ييامير. قارابى در مقايل مدينه فاضله مدينه جاهله را قرار مىدهد و مهم ترين تغاو تآنها رادر هد آنها موبيند. 1 3 هدف مردم در مدینه جاهله فقط سلامت جسم وفراوانی لت‌های دنیایی است na

صفحه 18:
ابن سينا در یکی از روستاهای یارامتولد شد و در زندگی‌نمهای که برای شاگرد خود ابوعبيد جوزجانى نوشت مراحل رشد علمی و قلسقی خود را شرح داد. در رياضى و منطق شاكرد نائلى بود اما به سرعت از استاد خود بيشى كرفت. وى در 15 سالكى بيشتر علوم زمان خود را فراكرفت. روش ابن سينا در تحلیل مسائل فلسفی, عقلى استدلالى بود. او اين روش را که ارسطوپایه گذاری کرده يود به اوج رسائد. وى همجنين فلسفه مشاء را به شكل مدون و نظام مند ارائه كرد. 9 5 = © قانون: نوعى فرهنكنامه يزشكى است واز معروفترين آثار اوست. اين كتاب به زيانهاى انكليسي, لاتين: فرانسه وآلمانى ترجمه شده شفا: نوعى دايرهالمعارف عظيم علمى فلسفى است. قسمت الهيات شفا كه در بردارنده فلسقه این‌سینا است کامل‌ترین مرجع فلسقه مشائى است. #نجات: بيانى مختصر از فلسفه ابن سينا است. © انصاف: داراى بيست جزء و ۲۸ هزار مسئله بوده أ اشارات وتتبيهات آخرين دیدگههای این سینادر حکمت را شامل مي شود. 3 5 © دانشنامه علايى: به زبان فارسى است و ابواب مختلف حكمت د رآن مندرج است ودر اصفهان وبراى علاء الدوله نوشته شده. 7 طبیعت‌شناسی ابن‌سینا از نظر وی طبیعت مرتبهای از هستی است که دارای حرکت است و رو به مقصدی خاص دارد و این مقصد جز ذات آن است. علت نام گذاری این عالم به طبیعت این است که اجزای این عالم هرکدام طبع خاص خود را دارند و منشا حرکات و تغییرات در طبیعت مي‌باشند. از نظر ابن‌سیتا طبیعت هر شی آن رابه سمت خیر و کمال سوق می‌دهد در صورتی که مانعی بر سر ره آی قرار نگیرد. از نظر او نامل در رایطه طبیعت با ماوراءالطبيت وخدا در كنار تحقيق در روابط ميان يديده هاء دانشمتد را از ظاهر يديددها عبور داده وبه باط آنها می‌رساند. همچنین باعث رسیدن به خشوع در برابر حق می‌شود. 1 w

صفحه 19:
مج wa () حکیم اشراقی (سهروردی): مهم‌ترین کتاب او حکمه الاشراق است. وی همچنین مکتب جدیدی را در فلسفه اسلامی ارائه نمود. وی در این مکتب از شیوه مشائیان فراتر می‌رود. او سعی می‌کرد حکمت استدلالی اب سینا را با چاشنی كشف و شهود قلبى به كمال برساند. سهروردی با احیای فلسفه نور و اشراق ایران پیش از باستان و تلفیق آن باعرفان اسلامى حكمت اشراق رابايه كذارى كرد. حكمت اشراق فقط به استدلال اکتفانمیکند بلکه آن رابا سیر و سلوک قلبی همراه می‌سازد. فیلسوف اشراقی تلاش مى كند انجه را كه از طريق استدلال بدست آورده با شهود نیز تجربهکند وآنچه ربا شهود بدست آوردهبه صورت استدلال عقلیدرآود. © اشراق نورة سهروردی بجای مفهوم وجود از نور استفاده کرد. وی میدا جهان هستی را نور محض می‌داند و او را نورالانوار مىنامد. معتقد است که سایر اشيا ازيرتونورالانوار يدي دآ مدند وتركيبى از نور و ظلمت هستند. در فلسفه شيخ اشراق مشرق و مغرب معناى زمينى خود راندارند بلكه در جغرافياى عرفانى معنايى ويه بيدا مىكند. مشرق محل سكونت فرشتكان مقرب است و مغرب جهان تاريكى يا عالم ماده است. در ميان مغرب و مشرق مغرب وسطى قرار دارد که ترکییی از تور و ظلمت است. ‎O‏ دسته بندى جويندكان معرقت: سهروردى جويندكان معرقت رابه جهار دسته تقسيم مى كندا ‏آنان كه به تازكى شوق معرفت يافتقد. ‏.در فلسفه استدلالى به كمال رسيدند ولى از ذوق عرفان بهراى ندارئد. ‏۳.آان که بهبرهان توجهینداند وه شهودهایی دست يافتهائد. ‏6 آنان كه هم در صور برهانى به كمال رسيدند وهم به عرقان دست یافتند انان حکیم متاله هستند ‏گروه چهارم بهترین هستند. ‏اجهان هیچگاه از حکیم متالهخالی نیست اما گه رباست او به صورت نهانی و گاهبه صورت ظاهری است.

صفحه 20:
77 خلاصه دوس یدهم 7 از ظهور اسلامتاقرن چهارم را دوره مقدم. از قرنپنجم تادهم را دوره ميانه واز قر يازدهم نا عصر حاضر رادوره متاخر می‌نامیم. فلسقه از همان ابتدا رقيبى بنام علم كلام داشته. متكلمين مى خواستند نا أز طريق عقل و استدلال از معارف دينى دفاع نمايند. كاهى انقدر انتقاد متكلمين از فلسفه شديد بود كه مائع كسترش فلسفه ميان مردم م شد اما اين انتقادها در ايران ناثير كمترى داشت. 0 صاحب حکمت متعاليه: ملاصدرا ابتدا به حلقه درس شيخ بهايى بيوست و سيس به ييشتهاد استاد. يه درس فلسقه ميرداماد وارد شد. ملاصدراپس از تکمیل تحصیلات به شیرازبرگشت و در مدرسه خان شیراز شروع به تدریس کرد. پس از ان بخاطر آزار و اذیت‌های متععد به کهک در قم سقر کرد. در اثر خلوت گزینی. عبادات و رياضت‌ها اسراری بر وی اشکار شد که تا آنزمان بر کسی اشکار نشده بود.وقتی آنچه راز طریق برهان بدست آورده بو با شهود نیز مشاهده كرد دوباره به شيراز بازكشت و سريرستى مدرسه خان شيراز رایر عهده گرفت. وی در هفتاد سالگی در شيراز دركذشت, soi © شواهد الربوبیه تفسير قران و المبدا و لمعاد از توشته‌های او هستند. مهمترین و مشهورترین نوشته فلسفى ملاصدرا الحكمه المتعاليه فى الاسفار الاربعه است كه دايره المعارف قلسفی ملاصدرا است وبا الهام ا سفر جهار مرحلهاى عارفان در جهار بخش اصلى تاليف شده. عرفا معتقدند كه سير وسلوك انسان به سوى كمال در جهار سفر انجام مى شود. 2 * سفر اول. سفر از خلق به حق: در ایس سفر سالک می‌کوشد از طبیعت و ماورای طبیعت عبور کند ویه حق وصل شود. ملاصدرا مباحث عمومى فلسقه را در بخش اول كتاب خود قرار داده. © سفر دوم؛ سفر با حق ودر حق: سالک می‌کوشد با کمک خداوند سيرى در اسماء و صفات خدا تمايد. ملاصدرا يس از مباحث عمومى به توحيد و صفات الهى ميرد ازد. فاسفه‌دوازدمم ۳

صفحه 21:
مج wr سفر سوم. سفر از حق به سوی خلق همراه با حق: در اي سفر سالك به سمت خلق باز مىكردد در عين اينكه به حق توجه دارد. ملاصدرا يخش سوم كتاب خود را به افعال خدا و ريوبيت و حكمت الهى اختصاص داده. * سفرچهارم. سفر در خلق با ملاصدرا بخش چهارم کتاب خود را به علم نقس و مراحل شکل گیری آن تا معاد اختصاص داده است. در اين سفر سالک می‌کوشد یا کمک حق» خلق را راهنمایی کند. 0 حکمت متعالیه: حکمت متعالیهنتیجه تکامل فلسفه مشاء و فلسفه اشراق و انس دائعی وى با وحی وقران است. لازم به ذکر است كه بهرهمتدى ملاصدرا از عرفان و شهود در حكمت متعاليه فلسفه او را تبديل به عرفان يا كلام نكرده. بايد توجه كرد كه ملاصدرا در هر موردى كه از شهود با وحى استقاده كردة به عنوان شاهد يا تاييد بوده نه استدلال. © منايع حكمت متعالية: أ فلسفه مشاء واتديشههاى ابن سيت ۲.حکمت اشراق و اندیشه های سهروردی ۳ عرفان اسلامیبهخصوص اندیشههای محيى الدين ‎oe‏ ۴تعاليم قران واحادیث. 0 اصول اولیه حکمت متعالیه: © اصالت وچود: بتید‌ترین اصل خلسقی ملاصدرااست به همین جهت گاهی فلسقه صدرايي را فلسه اصالت وجودی می‌خوانند. در ان اصل ملاصدرا متذکر می‌شود که از بی هستی و چیستیء هستی با وجود است که اصیل و واقعی است و واقعیت خارجی مابازاى وجود است. لازم به ذكر است كه نظر میرداماد بر خلاف شاگرد خویش است واز نظر وی این ماهیت است که اصالت دارد. * وحدت حقیقت وجود: ملاصدرا معتقد است که هستی یک حقیقت واحد است و آنچه از کثرت مشاهده می‌کنیم دلیل بر وجودهای مختلف نیست. عارقان از ديرباز نيز به همین اصل اعتقاد داشتند اما ان را از طريق شهود بدست آوردهبودند و آن را از طریق تمثیل و تشبیه به دیگران انتقال می‌دادند

صفحه 22:
ملاصدرا مى خواست اين حقيقت رابا برهان فلسفى را اثبات نماید که در اين راه نظريه اصالت وجود کار وى رالآسان ساخت. 5 مراتب داشتن وجود: از نظر ملاصدرا هستى يك حقيقت واحد است اما اين حقيقت واحد داراى درجات: مراتب و شدت و ضعف است. بدین ترتيب در فلسفه صدرايى وجود كه محور فلسقه مشائى يود 1 3 ونور که اساس فلسفه اشراقی بو به هم می‌رسند ویکی می‌شوند. vr

صفحه 23:
مج vor خلاسه درس دوازد جریان فلسقه در دوره اخیر یک تفاوت عمد با دوره‌های قبل دارد و ان ورود فلسفه‌های جدید اروبا به جهان اسلام است. 3 فكقة: بس« زسقوط صفويان حيات علمى و فرسنكى در موضع ضحف قراركرفت و همه علوم از جمله فلسفه ازرونق افتاد اماازاواخر حكومت قاجاريك جنبش فكرى واجتماعى شكل كرفت كه زمينه رابراى حيات مجدد فلسفه فراهم كرد. فكقه: (نجابى كه این در یک دورهطولاتی مهد فلسخه بوده موا جه بسيارى لز مدرسان فلسخه این با فلسفه اروبابى بدين صورت بود كه تلاش كردئد يا بهره گرفتنازذ کیره زشمند فلسفی خودقلسسفه جدید اروبارا بشهمند واوزيابى كنفد. آنها عمجتين سعى كردتد فلسفه را احياكرده و فلسفواى غنى تر عرضه تمايقد. مرکز صلی ای فعالیت ها تهران و شم بود امادر اصفهان و مشهد نيز حلقه ها درسی قلسسفه تشکیل هی‌شد. 7 امام خمینی(ه امام در جوانى خود كتابهاى فلسفى ماتنده اسقار ملاصدرا و شفای ابن سین را تدریس می‌کرده سید ابوالحسن قزويني و شيخ محمد على شاه آبادى از استادان امام در حوزة فلسفه بودند. امام در شرايطى تدريس فلسقه در حوزهراآغاز رد که بسیاری از بزگان حوزه با ندریس فلسفه مخالف بودند. * تاليفات امام: تعليقات بر شرح قصوص الحکم و مصباح الانس, مصباح الهدیه, رده و طلب, شرح دعای سحر, سر صلواه وآداب صلواه از جملهکتاب‌های آمام هستند () علامه طبا: در عرفان واخلاق شاكرد ميرزا على آقا قاضى بود حتی روش تفسیری خود را که تفسیر قران به قران است. از مرحوم قاضى آموخته بود. وى براى تدريس به قم مورود و مشاهده مى كند كه انديشههاى جديد به خصوص تقكرات ماترباليستى و مكتب ماركسيسم در حال كسترش است. همجنين مشاهده می‌کند كه حوزدهاى علميه امادكى مقابله بااين اقكار وتدريس فلسفه رونق ندارد.

صفحه 24:
يس تصميم به اقدامات زیر گرفت: * ۱ تدریس فلسقه.نظر بر مسائل روز فلسفى: علاوه بر تدريس ‎li‏ ابن سينا و اسغار ملاصدرا تصميم كرفت يك ذوره فلسفه اسلامی راتدریس وتالیف کند. در همین جهت کلاسی تشکیل داد که در آن مارکسیسم مورد نقد قرار می‌گرقت. حاصل همین جلسات کتاب اصول قلسفه و روش رثالیسم شد که متن را علامه طباطبايى و باورقىهارا شهيد مطهرى نوشت. ويزكى اين كتاب نكاه تطبيقى به فلسفه بوده علامه وشهيد مطهری تلاش می‌کردند تا دیدگه‌های فلاسفه اروبايى رابا فلاسفه مسلمان مقايسه كنتد و ارزيابى خود را ارائه دهتد. علامه طباطبايى همجنين كتابهاى بدايه الحكمه را براى تدريس سطوح اوليه و نهايه الحكمه را براق تدريس سطوح بالاتر نوشت. إل احياى تدريس ونفسير قرآن: علامه به تفسير قرآن به سبكى جديد يرداخت كه حاص ل آن تاليف يك تفسير ‎٠١‏ جلدى است ایشان در اين تفسير ه أيه را يه كمك آيْهى ديكر تقسير مى كند و نشان مىدهد كه قران كاملا منسجم ‎Cel‏ وى براى تبيين بيشترآيات به مسائل فلسفى نيز مى برداخت و مباحث فلسقي را در كنار تفسير ارائه موداد. ل" ارتباط با مراكز دانشكاهى ‎‘Sindy‏ در نتيجه ارتباط علامه با استادان دانشكاه و مراكز فرهنكى بود كه آثار وى به زيان هاى ارويايى ترجمه شد. همجتين حاصل مذاكرات هائرى كرس باعلامه كتابهابي تحت عنوان شيعه و رسالت تشبع شد. ۴ تبیت شاگردان: جلسات تدريسى علامه ابتدا ناشناخته بود امابه سرعت به مهمترین جریا فكرى و علمى قم تبديل شد افرادى مانند: شهيد باهنر وآيت الله جوادىآملى و.... از جمله شاكردان علامه طباطبايى بودند. افراد جامعه را م‌توان از لحاظ درخت انديشه به جهار دسته تقسيم كرد أدكسائى كه كمتر اهل انديشهورزى هستند ونظام فكرى مشخص ندارند ودر تصميم عاى خود تابع جو حاكم برجامعه هستند. لأ.كسانى كه داراى نفكر فلسفى بوده اما هتوز افكار فلسفى شان به خوبي شكل نكرفته. اينان كاهي بر اساس افکار خود تصمیم می‌گیرند و گاهی بیرون از آن. این دسته در حال پیشترفت هستند. فاسفه‌دوازدمم ww

صفحه 25:
مج مهد ۳ برضى افراد در انتخاب ريشه افكار خود دجار اشتباه شده ويه سبک زندگی اسالم و معیوبی رسیده‌اد. ۴. گروهی از افراد نيز ريشه فكرى خود رابه درستى انتخاب كرده وبا عقلانيت بالا شاخ و بركهاى سالم و قوی را ازآن استخراج كردهاند. سبك زندگی شهيد مطهرى و آثار ايشان نمونه‌ی بارز از گروه چهارم است. وی موفق شد پر اساس عمیق‌ترین ندیشه‌های فلسفی وآنچه از استادان خود آموخته يود وباتفكر در قرآن و سخن معصومين يك نظام فكرى و عملی خردمندانه را سامان دهد.

خالصه درس اول واقعیت مستقل از ذهن :یعنی ما انسانها میدانیم که اشیا و موجوداتی پیرامون ما وجود دارند که اعمالی مثل غذا خوردن ،نوشیدن آب و ..........از مصداقهای واقعیت مستقل از ذهن هستند. هستی :همان وجود است چیستی یا ماهیت :ویژگی مخصوص به هر شی که آن را از دیگر موجودات متمایز میسازد و به ان در فلسفه ذاتیات شی نیز میگویند. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی میتوانیم به امها علم پیدا کنیم و از آنها استفاده کنیم. نکته :انسان در هر چیزی که مشاهده میکند دو جنبه(نه دو جزء میابد موجود بودن و چیستی داشتن. نکته :وجود وجه مشترک موجودات و ماهیت وجه اختصاصی انهاست. نکته ابن سینا در مورد وجود و ماهیت :هستی و چیستی دو مفهوم از یک چیزند نه دوجزء از ان که باهم ترکیب یا جمع شده باشند. ابن سینا معتقد است که وجود و ماهیت کامال باهم متفاوت هستند .این نظر ابن سینا به (مغایرت وجود و ماهیت)مشهور است. وی در اثبات مغایرت وجود و ماهیت بیان میکند: در عبارت (انسان حیوان ناطق است) انسان بوسیله حیوان ناطق تعریف شده و حیوان ناطق بیانکننده ذات انسان است به همین دلیل این دو مفهوم از هم جداییناپذیر هستند.بنابراین حمل حیوان ناطق بر انسان نیاز بدلیل ندارد. اما در عبارت (انسان وجود دارد) حمل وجود بر انسان نیازمند دلیل است چون رابطه ذاتی میان آنها برقرار نیست گذر تاریخی: ابن سینا مغایرت وجود و ماهیت را پایه یکی از برهانهای خود در اثبات وجود خدا (برهان وجوب و امکان) قرار میدهد.توماس اکوئیناس نیز مغایرت وجود و ماهیت را در اروپا گسترش داد و ماننده ابن سینا ان را پایه یکی از برهانهای خود در خداشناسی قرار داد و پایهگذار مکتب فلسفی تومیسم در اروپا شد .فلسفه وی بیشتر متکی به نظرات ابنسینا و تا حدودی ابنرشد بود و همین باعث شد فالسفه اروپایی بتوانند مجدد با فلسفه ارسطویی ارتباط برقرار کنند. 1 خالصه درس دوم فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی نسبتهای سهگانه در قضایا: رابطه وجوب ی :گاهی رابطه میان موضوع و حمول ضروری و واجب است . عدد چهار زوج است یا مثلت سه ضلع دارد. رابطه امکانی :گاهی رابطه میان موضوع و محمول ضروری نیست و موضوع قابلیت پذی رش یا عدم پذی رش محمول را دارد. ارتفاع و میانه در مثلث یکی است یا دی وار مدرسه ما زرد است. رابطه امتناعی :گاهی رابطه میان موضوع و محمول غی ر ممکن یا محال است. مرب ع پنج ضلعی است یا عدد پنج زوج است. رابطه وجود با موضوعهای مختلف: وجود ممکن است با برخی موضوعها رابطه وجوب ی ،با برخی رابطه امکانی و با برخی رابطه امتناعی داشته باشد .دسته اول را واجبالوجود ،دسته دوم را ممکنالوجود و دسته سوم را ممتنعالوجود میخوانند. حالت ممکن الوجود :ماننده ترازوی ی است که دو کفه آن در تعادل هستند .مثال رابطه انسان با وجود یک رابطه امکانی است یعنی انسان میتواند باشد یا نباشد .ذات وی به گونهای نیست که حتما باشد یا حتما نباشد .با ب ودن علت وجود بر انسان ضروری میشود و انسان واجبالوجود میگردد؛ یعنی در حال حاضر همه اشیای ی که موجودند واجب الوجود هستند اما به واسطه علتهایشان نه خودشان ،به عبارت دیگر آنها واجبالوجود بالغی ر هستند. 21 خالصه درس سوم فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی علت :چی زی است که به چی ز دیگر وجود میدهد و آن چی ز را ب وجود میاورد. معلول :چی زی است که وجودش را از چی ز دیگر (علت) میگی رد. رابطه وجود بخشی میان علت و معلول را رابطه علیت مینامند. تفاوت رابطه علیت با سایر روابط: رابطه علیت نوعی رابطه وجودی است یعنی ابتدا الزم است علت باشد تا معلول ب وجود بیاید .اما در سای ر روابط ماننده دوستی ،وجود دو طرف فرض میشود و سپس میان آنها رابطه برقرار میگردد. دیدگاه فالسفه در مورد علیت: دکارت :معتقد است که علیت بدون دخالت تجربه بدست میاید و جزء اصولی است که انسان ان را به طور مادرزادی درک میکند .از نظر وی یافتن مصداقهای علت و معلول نیازمند تجربه و آموزش است(.برخالف خود علیت) تجربهگرایان :معتقد هستند که انسان از طری ق حس ،توالی میان پدیدهها را مشاهده میکند و سپس به رابطه ضروری میان علت و معلول پ ی میبرد. هی وم :معتقد است که از طری ق تجربه نمیتوان به رابطه علیت رسید .وی اعتقاد دارد که بر اثر تکرار مشاهده توالی میان پدیدهها در ذهن انسان چنی ن منعکس میشود که یک رابطه ضروری میان علت و معلول وجود دارد .وی ای ن انعکاس ذهنی را تداعی مینامد و میگوید یک حالت روانی ناشی از توالی و پشت سر هم آمدن پدیدههاست. فالسفه مسلمان: قاعده امتناع اجتماع نقیضی ن :یعنی یک چی ز نمیتواند هم باشد هم نباشد یا نمیتواند هم خودش باشد هم غی ر خودش. فالسفه مسلمان معتقد هستند که اصل علیت یک قاعده عقلی است و بدون دخالت تجربه بدست میاید 22 اما اینطور نیست که انسان به طور مادرزاد آن را درک کند .پس از شکل گی ری ذهن و درک اصل امتناع اجتماع نقیضی ن است که انسان اصل علیت را درک میکند .آنها بر ای ن باورند که کشف علل امور طبیعی از طری ق حس و تجربه بدست میاید. یعنی هر علتی معلول خاص خود را دارد و هر معلولی از علتی خاص شکل میگی رد .همه انسانها به طور طبیعی ای ن اصل را قب ول دارند و همه فالسفه به جز تجربهگرایان معتقد هستند که ای ن قاعده یک اصل عقلی است .اصل سنخیت پشتوانه عقلی نظم دقی ق جهان است و دانشمندان با تکیه بر ان تحقیقات علمی خود را پیگی ری میکنند. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی سنخیت: وجوب علی و معلولی :معلول در ذات خود ممکن الوجود است .با آمدن علت وجود معلول ضرورت میابد .ای ن رابطه ضرورت بخشی علت به معلول را وجوب علی و معلولی مینامند. اصل الزمه و نتیجه علیت ارتباط و پی وستگی میان هر شی سنخیت نظم و قانونمندی جهان وجوب تخلف ناپذی ری و حتمیت 22 خالصه درس چهارم مقدمه: در فضای ی غی رمتناهی پ راکنده ب وده و برخوردهای ی باهم داشتهاند .در ای ن برخوردهای اتفاقی ذراتی که هم شکل و هم اندازه ب ودند گرد هم آمدند و عناصر اصلی عالم طبیعت را تشکیل دادهاند. برخی زیستشناسها نی ز معتقدند که فقط آن دسته از جانداران که تغیی رات بدنی آنها اتفاقا سازگار با محیط ب وده به حیات خود ادامه داده و رشد کردهاند. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی دموکریتوس معتقد ب ود که ماده اولیه تشکیلدهنده جهان اتمها و ذرات ری ز تجزیهناپذی ری هستند که معانی اتفاق: .1معنای اول ای ن است که میان پدیدهها و علل رابطه ضروری وجود ندارد( .نقض اصل علیت و وجوب علی و معلولی) فیلسوفی را سراغ نداریم که با معنای اول اتفاق موافق باشد.البته برخی از مردم که از تمام اجزای یک علت اگاه نیستند گاهی فکر میکنند که در برخی موارد در عی ن وجود علت معلول آن پدید نیامده .بنا بر ای ن الزم است علت ناقصه و تامه را بشناسیم. علت ناقصه و تامه: در مواردی که معلول از مجموعهای از علل پدید میاید هر یک از عوامل را علت ناقصه مینامند و مجموعه علل را علت تامه میگویند. نکته :حتی اگر یکی از عوامل هم نباشد معلول پدید نمیاید. .2معنای دوم اتفاق ای ن است که سنخیتی میان اشیا و آثار آنها نیست( .نقض اصل سنخیت) از نظر بسیاری از فالسفه امکانپذی ر نیست زی را انکار اصل سنخیت موجب میشود که انسان نتواند به هی چ کاری دست بزند .کسی که سنخیت را انکار میکند نمیتوان نظم طبیعت را تبیی ن کند .او حتی نمی تواند دانشمندان را به کشف علل امور طبیعی تشوی ق کند .همچنی ن انکار اصل سنخیت ب یاعتباری همه علوم را در پ ی دارد. 53 .3معنای سوم نب ودن غایت و هدف خاص در حرکات و نظم جهان است. آن دسته از فالسفه که علت نخستی ن (خدا) را اثبات میکنند معتقدند که ای ن معنای اتفاق نی ز ماننده فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی دو معنای قبلی امکانپذی ر نیست. اما آن دسته از فالسفه که معتقد به علت نخستی ن نیستند غایتمندی جهان را نی ز انکار میکنند و وجود فرایندهای تکاملی را امری اتفاقی به حساب میآورند. دسته از فالسفه نی ز در عی ن انکار علت نخستی ن خواهان تعیی ن غایت برای جهان و انسان هستند .ای ن دسته از فالسفه مورد انتقاد واقع میشوند زی را میدانیم که قب ول غایت برای اشیا صرفا با پذی رش علت نخستی ن امکانپذی ر است. .4معنای چهارم رخ دادن حادثه پیش بینی نشده است که با هی چ یک از لوازم علیت مخالف نیست پس میتواند معنای درستی داشته باشد. 53 خالصه درس پنجم خدا در فلسفه برای مثال زئوس خدای آسمان و باران ،آپ ولون خدای خورشید و موسیقی و هنر و آرتمیس خدای عفت و خویشتنداری ب ود. نکته :گاهی سقراط از لفظ خدایان استفاده مینمود اما بنا به گزارش افالطون وی به خدای یگانه معتقد بوده و سعی میکرده تا مردم را هم به سمت این حقیقت فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی مردم ی ونان به خدایان متعدد معتقد ب وده و هرکدام را منشاء یکی از واقعیات جهان میشمردند. راهنمایی کند. افالطون :در میان اعتقاد مردم ی ونان به چند خدای ی افالطون تصمیم میگی رد با دقت فلسفی بیشتری در مورد خدا صحبت کند از همی ن رو یکی از افالطون شناسان اروپای ی میگوید که افالطون ابداعکننده خداشناسی فلسفی است. خدا نزد افالطون یک خدای معی ن با وی ژگیهای روشن است و از نظر وی کار خدا هدفدار و دارای حکمت است. افالطون توصیفی از نوعی هستی ارائه میکند که کامال با توصیف ادیان الهی منطبق است .وی وی ژگیهای زی ر را برای خداوند قائل میشود: .1پی وسته ثابت است .2نه میزاید و نه از میان میرود .3نه چی زی را به خود راه میدهد و نه خود به چی ز دیگر وارد میشود .4از طری ق حواس دریافتنی نیست .5فقط با تفکر میتوان از آن ب هره مند شد. افالطون در مواردی از خدا به عنوان مثال خی ر یا صانع (دمی ورژ) یاد میکند .مثال خی ر اشاره به ذات خداوند دارد و صانع همان خداست اما در مرتبه خلق جهان. ارسطو :پس از افالطون ارسطو که از قدرت استدالل بیشتری برخوردار ب ود برهانهای ی را در اثبات وجود خدا ارائه نمود .وی معتقد است که هرجا خوبتر یا بدتر وجود دارد ،خوبتری ن نی ز وجود دارد که ای ن همان واقعیت الهی است .نام ای ن برهان ارسطو (درجات کمال) است. برهان مشهور ارسطو در اثبات وجود خدا برهان حرکت است .وی بیان میکند که وجود حرکت در عالم نیازمند محرکی است که خود حرکت نداشته باشد زی را اگر ان نی ز حرکت داشته باشد نیازمند محرک دیگری است و ای ن سلسله تا ب ینهایت ادامه میابد که ای ن امر از لحاظ عقلی محال است. 75 دکارت :دکارت میگوید من از حقیقتی نامتناهی دانا و توانا تصوری دارم .ای ن تصور نمیتواند از خودم باشد زی را من موجودی متناهی هستم .ای ن تصور از هی چ موجود متناهی دیگر نی ز نمیتواند باشد پس ای ن تصور از یک وجود فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی نامتناهی یا همان خداست. هی وم :وی معتقد است که دالیل دکارت و سای ر فیلسوفان پذی رفتنی نیست .از نظر وی دالیلی که صرفا متکی بر عقل باشند مردود هستند .همچنی ن وی اعتقاد دارد که برهان نظم تنها توانای ی اثبات ای ن را دارد که یک ناظم جهان را اداره میکند اما ثابت نمیکند که ای ن ناظم همان خدای ازلی ،ابدی و ب ی نیاز از دلیل است. کانت :کانت ضرورت وجود خدا را از طری ق وجدان اخالقی اثبات کرد. وی بیان کرد که انسان دارای وجدان اخالقی است و رعایت اخالق در زمانی معنا پیدا میکند که انسان دارای اراده و اختیار باشد .اراده نی ز وی ژگی روح است نه بدن .حال ای ن روح برای سعادت دائمی نیاز به جهانی فراتر از جهان مادی دارد و وجود ای ن جهان مشروط به وجود خداست . رشد حسگرای ی و فالسفه حسگرا در جوامع اروپای ی موجب سست شدن پایههای اعتقاد به خدا در اروپا شد .در چنی ن شرایطی فالسفهای مانند :کرکگور ،ویلیام جیمز و برگسون راه دیگری را برای معنا بخشی به زندگی پیش گرفتند و از تجربههای معنوی درونی برای اثبات وجود خدا استفاده کردند .مثال کرکگور ایمان را هدیه از طرف خدا میداند. بحران معنا داری زندگی موجب شد در قرن بیست و بیست یکم فالسفه ظهور کنند که در عی ن اعتقاد راسخ به خدا بجای ذکر دالیل اثبات وجود او به رابطه میان وجود خدا و معناداری زندگی توجه کنند که کاتینگهام از جمله آنهاست. نکته :زندگی معنادار ،زندگی است که دارای هدف مقدس و متعالی و اراسته به فضائل اخالقی و کرامات انسانی باشد. 75 خالصه درس ششم سهروردی معتقد ب ود که حکیمانی در ای ران قبل از باستان میزیستهاند که عالوه بر حکمت با عرفان نی ز نکته :بحث فیلسوف تا زمانی فلسفی است که از روش فلسفه یعنی استدالل عقلی استفاده کند و نتایج تفکر خود را به صورت استدالل عرضه نماید. برهان های اثبات خدا نزد فالسفه مسلمان: فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی آشنا ب ودهاند و خداوند را نور هستی میدانستند. فاراب ی :میگوید اگر پدیده ای که االن موجود است معلول علتی باشد و ان علت نی ز معلول علت دیگر باشد و ای ن سلسهی علت و معلول بخواهد تا ب ینهایت پیش برود ،چنی ن تسلسلی محال است و به ای ن معنی است که هی چ چی ز پدید نمی آید پس سلسلهی علتهای ای ن جهان منتهی به علتی میشود که خود نیازمند علت نیست. ابنسینا :ابنسینا با استفاده از مفهوم وجوب و امکان استداللی ارائه میکند. وی میگوید که موجودات ای ن جهان در ذات خود ممکنالوجود هستند .ممکنالوجودهای بالذات برای اینکه از حالت تساوی خارج شوند و وجود بر آنها ضروری گردد نیازمند علتی هستند که خود واجبالوجود بالذات باشد .بنابرای ن موجودات ای ن جهان به یک واجبالوجود بالذات وابسته هستند که آنها را از حالت امکانی خارج کرده. ابنسینا نتیجه میگی رد که واجبالوجودها بر دو قسم هستند: .1واجب الوجود بالذات .2واجب الوجود بالغی ر فالسفه بعد از ابن سینا هم در جهان اسالم و هم در اروپا بیان وی را بسیار قوی یافتند و نام آن را برهان وجوب و امکان گذاشته و همواره از ان استفاده کردند. مالصدرا :بیان می کند که وجود موجودات اطراف ما عی ن وابستگی و نیاز به غی ر است و وی ای ن وابسته ب ودن را امکان فقری نامید .سپس بیان کرد که موجودات وابسته باید به وجودی متصل باشند که در ذات خود وابسته به غی ر نباشد .بنابرای ن همه موجودات ای ن جهان وابسته به وجودی ب ینیاز و غیر وابسته هستند. وی وجود را بر دو قسم تقسیم میکند: .1وجود وابسته و نیازمند .2وجود ب ی نیاز و غی ر وابسته 17 طبق نظریه امکان فقری جهان هستی سرار نیاز و متعلق به ذات الهی است و از خود هی چ استقاللی ندارد. فالسفه مسلمان در کنار اثبات وجود خداوند به تاثی ر ای ن اعتقاد در زندگی انسان و نقش ان در معنا بخشی فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی به حیات نی ز پ رداختهاند .انها معتقد هستند که باید ابتدا وجود خدارا از طری ق عقل و تفکر دریافت کرد و سپس با او ارتباط معنوی برقرار کرد و یک زندگی معنادار را سامان داد .زمانی اعتقاد به خدا میتواند موجب معنا بخشی به زندگی شود که از راه درست و معقول بدست آمده باشد. از نظر فالسفه مسلمان پذی رش وجود خدا به انسان ای ن امکان را میدهد که معیار های زندگی معنادار را بدست آورد: .1جهان را غایتمند بیابد و ای ن غایتمندی را توضی ح دهد. .2انسان را موجودی هدفمند بشناسد و ای ن هدف را مشخص نماید. .3برای انسان گرایشی به خی ر قائل شود و بداند که ای ن خی ر یک امر خیالی نیست. .4آرمانهای مقدس را معتبر و درست بداند. .5در برابر یک وجود مقدی احساس مسئولیت نماید. نکته :ابنسینا در رسالهای که در مورد عشق نوشته بر خی از معیارهای زندگی معنادار بیان میکند. 17 فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی خالصه درس هفتم نکته: تاریخ فلسفه با تاریخ عقل پیوندی ناگسستنی دارد و منظور ارسطو از ناطق همان عاقل است .همچنین تحوالت معنا و محدوده عقل بر تحوالت فلسفه تاثیر گذار بوده. عقل به عنوان دستگاه تفکر: عقل در ای ن کاربرد یکی از ابزارهای شناخت انسان میباشد که انسان به کمک ان استدالل میکند و به دانشها و حقای ق میرسد. عقل نظری :انسان با عقل خود در میابد که چه چی زهای ی هست و چه چی زهای ی نیست عقل عملی :انسان با عقل خود میفهمد کدام کار خوب است و کدام کار بد الزم به ذکر است که عقل انسان با تربیت و تمری ن به شکوفای ی و فعلیت میرسد و کودک در ای ن صورت توانای ی استدالل را بدست میاورد. عقل به عنوان یک موجود متعالی: کار برد دیگر عقل در فلسفه برای موجوداتی است که از ماده و جسم مجردند و در قید زمان و مکان نیستند و برای انجام افعال خود به ابزار مادی نیاز ندارند .در مواردی از خدا به عنوان عقل کل یاد شده. بسیاری از فالسفه به عالم عقل معتقد هستند و اعتقاد دارند که موجودات عقالنی در ای ن عالم به سر میبرند .علم ای ن قبیل موجودات از شهود بدست میاید و به استدالل نیازی ندارند .ای ن فیلسوفان اعتقاد دارند که روح انسان نی ز توانای ی رسیدن به چنی ن مرحلهای را دارد. عقل در یونان: فیلسوفان ی ونان باستان ماننده هراکلیتوس به هر دو کاربرد عقل توجه داشتند .ارسطو به عقل به عنوان قوه استدالل توجه وی ژهای داشت و توضی ح داد عقل با توجه به کاری که انجام میدهد به عقل نظری و عملی تقسیمبندی میشود. 48 و بر اساس آن نی ز دانش بشری هم به دو قسمت تقسیم میشود: .1عقل از آن جهت که در مورد اشیا و موجودات و چگونگی آنها بحث میکند عقل نظری نامیده میشود و دانشی از ای ن جهت بدست میآید که علم نظری نام دارد. بنام علم عملی پدید میآید. ارسطو بیان می کند که نطق وی ژگی ذاتی انسان است و همی ن وی ژگی است که انسان را از حی وان متمای ز مینماید. عقل نزد فیلسوفان اروپایی: فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی .2عقل از آن جهت که در مورد رفتارهای اختیاری انسان بحث میکند عقل عملی نام دارد و از آن دانشی عقل در دوره جدید اروپا تغیی راتی را پشت سر گذاشته که عمدتا مرب وط به حدود توانای یهای آن است .در ابتدای رنسانس عقل جایگاه ممتازی داشت .در دوره اول حاکمیت کلیسا در اروپا برخی از بزرگان کلیسا دخالتهای عقل را عامل تضعیف ایمان میشمردند و عقل را امری شیطانی میپنداشتند .در دوره دوم حاکمیت کلیسا حکمای مسیحی تحت تاثی ر مطالعه کتابهای ابنسینا و ابنرشد به تبیی ن عقالنی مسائل دینی روی آوردند و عقل جای دی ن را گرفت. البته در همان ابتدای رنسانس اختالفی میان فالسفه بر سر محدوده کارآمدی عقل آغاز شد که موجب تقسیم آنها به دو گروه عقلگرا و تجربهگرا شد. مثال بیکن تجربه را تنها راه پیشرفت و هی وم تجربه را تنها راه رسیدن به شناخت میدانست. از طرف دیگر دکارت که عقلگرا ب ود به همه توانای یهای عقل توجه داشت و معتقد ب ود که عقل وجود خدا، نفس مجرد و .....را اثبات مینماید .الزم به ذکر است که وی به عالم عقل اعتقاد نداشت. از طرفی دیگر کنت کار عقل در تاسیس فلسفه را کامال ذهنی خواند و بیان کرد که نگاه فیلسوفان به جهان ناظر بر واقعیت نب وده بلکه ساخته ذهن آنهاست. از نظر او عقل صرفا با روش تجرب ی قادر به رسیدن به واقعیات است .ای ن دیدگاه دبه تدری ج در میان فالسفه اروپای ی گسترش یافت و توانای ی عقل محدود به امور حسی و تجرب ی شد و اثبات اموری ماننده ماوراء الطبیعه ناممکن شمرده شد. امروزه در اروپا عقل به عقل تجرب ی تقلیل پیدا کرده و رد و اثبات عقلی به حوزه ریاضیات محدود شده. 48 خالصه درس هشتم فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی ای ران در عهد پیش از باستان یکی از کانونهای اولیه عقلگرای ی ب وده .گزارشهای ی مثل شاهنامه و حکمه االشراق نشاندهنده آن است که حکیمان پیش از باستان ای ران هم به عقل به عنوان یک وجود برتر و هم به عنوان دستگاه تفکر اهمیت میدادند. یکی از عوامل مهم توجه به عقل در جهان اسالم قران کریم و سخنان پیامبر و عترت ایشان است .اینها باعث شد تا عقل در فرهنگ عمومی مسلمانان جایگاه وی ژهای پیدا کند و ای ن جایگاه ممتاز سبب پیشرفت فوقالعاده عموم شاخههای دانش شد .در ان دوره مخالفت صری ح با عقل کمتر صورت میگرفت. البته برخی از جریانها به دو شکل به مخالفت با عقل پ رداختند: .1تنگ کردن دای ره اعتبار و کار آمدی عقل در عی ن پذی رش آن .2مخالفت با فلسفه و منطق به عنوان دستاوردی ی ونانی در شکل اول میکوشیدند نشان دهند که برخی از روش عقلی در مسائل دینی کاربرد ندارد و استفاده از آنها به دی ن آسیب میرساند. شکل دوم به صورت مخالفت با فلسفه صورت گرفت .عدهای معتقد ب ودن که فلسفه دستاوردی غی ر اسالمی است و در بردارنده اعتقادات افرادی ماننده سقراط و ارسطو است که با عقاید اسالمی سازگار نیست .در پاسخ میتوان گفت که فلسفه شاخه از معرفت است و به معنی تقلید از بزرگان ای ن رشته نیست اما ب هرهگی ری از دستاوردهای دانشمندان ای ن حوزه یک امر ضروری است و فقط با استدالل است که میتوان در مورد درستی یا نادرستی دانشی نظر داد. عقل نزد فیلسوفان مسلمان: فیلسوفان مسلمان روشن تر از فیلسوفان ی ونان موجوداتی را که حقیقت وجودشان مجرد از ماده است را اثبات کردهاند و نام آن مرتبه را عالم عقول گذاشتند .فاراب ی و ابن سینا معتقدند که اولی ن آفریده خدا عقل اول است که کامال روحانی و غی ر مادی است .عقول دیگر به ترتیب از عقل اول پدید آمده و ای ن موجودات که عامل فیضرسانی خدا به عوالم دیگر هستند عالم عقول را تشکیل میدهند .یکی از عقول عالم عقل عقل فعال نام دارد که عامل فیض رسانی به عقل انسان است یعنی تمام ادراکات و دانشهای 89 انسان به مدد ای ن عقل صورت میگی رد البته ای ن مددرسانی در باطن انسان صورت میگی رد. فیلسوفان مسلمان همچنی ن به عقل به عنوان دستگاه تفکر عقیده دارند و معتقدند که ای ن ابزار روش های ی ماننده استدالل تجرب ی تمثیل و برهان عقلی محض دارد که هر کدام در جایگاه خود معتبر هستند. ندارد اما استعدا درک معقوالت را دارد. مرحله دوم عقل بالملکه است که انسان در ای ن مرحله مفاهیم بدی هی را درک میکند و آمادگی در یافت علم را پیدا میکند. مرحله سوم عقل بالفعل است که در ای ن مرحله عقل شکوفا شده و به فعلیت میرسد. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی از نظر فاراب ی و ابن سینا اولی ن مرحله عقل عقل هی والنی است که انسان در ای ن مرحله هی چ ادراک عقلی مرحله چهارم نی ز عقل بالمستفاد نام دارد که انسان در ای ن مرحله بر دانشهای ی که کسب کرده مسلط میشود. عموم فیلسوفان مسلمان اعتقاد دارند که پذی رش هر اعتقاد و آیینی نیازمند استالل عقلی است و ایمانی ارزشمند است که از پشتوانه عقل ب هرهمند باشد. از نظر آنها نی ز عقل ب هتری ن ابزار برای تفکر در آیات و روایات است .الزم به ذکر است که فیلسوفان مسلمان راه کسب معرفت را به عقل منحصر نمیکنند بلکه حس و شهود را هم معتبر میشمارند .آنها همچنی ن وحی را عالیتری ن مرتبه شهود تلقی میکنند. از نظر فالسفه مسلمان استدالل عقلی شهود و وحی هر سه ما را به حقیقتی واحد میرساند گرچه هر کدام روش خاص خود را دارند .گاهی ما انسانها احساس میکنیم که میان آنها تعارضهای ی وجود دارد در ای ن صورت باید تالش علمی خود را افزایش داده و از دانش دیگران ب هره ببریم تا بتوانیم ای ن خطای خود را اصالح نماییم. 88 خالصه درس نهم از توجه به فلسفه و ورود آن به جهان اسالم حدود 31قرن میگذرد .ای ن توجه نتیجه یک حیات عقلی ب ود حیات عقلی :وقتی مردم جامعه به عقل توجه کنند به طوری که عقالنیت جز فرهنگ عمومی آن جامعه شود حیات عقلی شکل میگی رد. حیات علمی :توجه به عقل حرکت به سوی دانش را پدید میآورد و ای ن باعث شکلگی ریه حیات علمی میشود. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی که به یک حیات فلسفی منجر شد. حیات فلسفی :یکی از شاخههای حیات علمی است. زمینههای رشد فلسفه: .1دعوت ثران و پیامبر به خردورزی: شرط شکوفای ی علم در جامعه حیات عقلی است .مورخان علم میگویند که حیات عقلی مسلمانان با ظهور اسالم آغاز شده .پیامبر اکرم و قران آن را ب وجود آوردند به طوری که جامعه اسالمی در زمان پیامبر در زمانی کوتاه به مرتبهای ممتاز از حیات عقلی رسید و فرصت تفکر برای مردم فراهم شد. برخی از عوامل زمینهساز در رفتار و گفتار پیامبر: .1ارزش قائل شدن برای اصل تفکر .2تکریم علم .3احترام پی وسته به عالمان .4طرح مباحث علمی و فلسفی و استفاده از روشهای مختلف استدالل .5مذمت پی وسته نادانی .6دعوت به یادگی ری دانش ملتهای دیگر .2گسترش مباحث اعتقادی میان مسلمانان: ای ن مباحث از همان زمان رسول خدا آغاز شد و به سرعت گسترش یافت و موجب ظهور دانشمنانی شد که در مسائل اعتقادی تبحر داشتند بنابرای ن حیات عقلی مسلمانان از ابتدای ظهور اسالم اغاز شد و دو قرن بعد به حیات فلسفی منجر شد. 111 .3نهضت ترجمه متون: فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی از قرن دوم هجری آغاز شد و کمک شایانی به شکلگی ری حیات فلسفی کرد اما منحصر به دانش فلسفه نب ود .در چنی ن شرایطی مسلمانان به زودی معارف پیشینیان را فرا گرفتند و در اغلب رشتههای دانش سرآمد ملتهای زمان خود شدند .در فلسفه نی ز دانش فالسفه ی ونان را فرا گرفته و با نقد و برسی آرای آنها نظام نوی ن فلسفی را سامان بخشیدند که در ضمن برخورداری از آرای افالطون و بیشتر ارسطو در بردارنده اندیشههای جدید ب ود. حکمای مشاء: فلسفه اسالمی از همان ابتدا سرشتی کامال استداللی داشت و متکی بر ارای ارسطو ب ود. حکمت از نظر ابن سینا :فنی استداللی است که انسان ب وسیله آن وجود را ان چنان که هست در میابد و نفس خویش را به کمال میرساند و مستعد رسیدن به سعادت نهای ی میگردد. نکته :فارابی و ابن سینا بزرگترین حکمای مشاء هستند. فاراب ی :در فلسفه ،حقوق ،نجوم و سیاست به درجه استادی رسیده ب ود .در پ زشکی صرفا تبحر داشت. در فلسفه سیاست نظریهپ رداز ب ود و دیدگاه وی بیشتر به افالطون نزدیک ب ود. نقاط مشترک آرای افالطون و ارسطو را در کتابالجمع رای بی نالحکیمی ن ارائه کرد و در کتاب اغراض ارسطو فی کتاب مابعدالطبیعه نظرات ارسطو را شرح کرد چنان که بعدها راهنمای ابنسینا شد. به علت آشنای ی عمی ق با تعالیم اسالم توانست آموختههای خود از افالطون و ارسطو را در یک نظام فلسفی جدید عرضه کند و فلسفه مشائی را بنا نهد .وی به معلم ثانی مشهور است. فلسفه سیاست فاراب ی: هرگز مشاغل سیاسی را نپذی رفت .از نظر او انسان مدنی بالطب ع است و به جامعه گرایش دارد و همی ن اولی ن مبنای وی برای ورود به فلسفه سیاست است .از نظر وی مسی ر سعادت انسان از جامعه میگذرد به همی ن دلیل اصلیتری ن هدف جامعه باید سعادت انسان در دنیا و آخرت باشد .بر ای ن اساس ب هتری ن مدینهها مدینهای است که مردم آن به اموری مشغول باشند و به فضائلی آراسته که مدینه را به سمت 111 سعادت ببرد. نام ای ن مدینه مدینه فاضله است .از نظر او ریاست جامعه باید بر عهده کسی باشد که روحی بزرگ و سرشتی عالی دارد و به عالیتری ن درجات تعقل رسیده و میتواند احکام و قوانی ن الهی را دریافت کند ،یعنی رهبر جامعه کسی نیست جز پیامبر. هدف مردم در مدینه جاهله فقط سالمت جسم و فراوانی لذتهای دنیای ی است فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی فاراب ی در مقابل مدینه فاضله مدینه جاهله را قرار میدهد و مهمتری ن تفاوت آنها را در هدف آنها میبیند. 111 خالصه درس دهم ابن سینا در یکی از روستاهای بخارا متولد شد و در زندگینامهای که برای شاگرد خود اب وعبید جوزجانی استاد خود پیشی گرفت .وی در 61سالگی بیشتر علوم زمان خود را فراگرفت. روش ابن سینا در تحلیل مسائل فلسفی ،عقلی استداللی ب ود .او ای ن روش را که ارسطو پایهگذاری کرده ب ود به اوج رساند .وی همچنی ن فلسفه مشاء را به شکل مدون و نظام مند ارائه کرد. تالیفات: فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی نوشت مراحل رشد علمی و فلسفی خود را شرح داد .در ریاضی و منطق شاگرد ناتلی ب ود اما به سرعت از قانون :نوعی فرهنگنامه پ زشکی است و از معروفتری ن آثار اوست.ای ن کتاب به زبانهای انگلیسی، التی ن ،فرانسه و آلمانی ترجمه شده. شفا :نوعی دای رهالمعارف عظیم علمی فلسفی است .قسمت الهیات شفا که در بردارنده فلسفه ابنسینا است کاملتری ن مرجع فلسفه مشائی است. نجات :بیانی مختصر از فلسفه ابنسینا است. انصاف :دارای بیست جزء و 82هزار مسئله ب وده اشارات و تنبی هات :آخری ن دیدگاههای ابنسینا در حکمت را شامل میشود. دانشنامه عالی ی :به زبان فارسی است و اب واب مختلف حکمت در آن مندرج است و در اصفهان و برای عالء الدوله نوشته شده. طبیعتشناسی ابنسینا: از نظر وی طبیعت مرتبه ای از هستی است که دارای حرکت است و رو به مقصدی خاص دارد و ای ن مقصد جز ذات آن است .علت نامگذاری ای ن عالم به طبیعت ای ن است که اجزای ای ن عالم هرکدام طب ع خاص خود را دارند و منشا حرکات و تغیی رات در طبیعت میباشند .از نظر ابنسینا طبیعت هر شی آن را به سمت خی ر و کمال سوق میدهد در صورتی که مانعی بر سر راه آن قرار نگی رد .از نظر او تامل در رابطه طبیعت با ماوراءالطبیت و خدا در کنار تحقی ق در روابط میان پدیده ها ،دانشمند را از ظاهر پدیدهها عب ور داده و به باطن آنها میرساند .همچنی ن باعث رسیدن به خشوع در برابر حق میشود. 721 حکیم اشراقی (سهروردی): مهمتری ن کتاب او حکمهاالشراق است .وی همچنی ن مکتب جدیدی را در فلسفه اسالمی ارائه نمود .وی فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی در ای ن مکتب از شی وه مشائیان فراتر میرود .او سعی میکرد حکمت استداللی ابنسینا را با چاشنی کشف و شهود قلب ی به کمال برساند .سهروردی با احیای فلسفه نور و اشراق ای ران پیش از باستان و تلفی ق آن با عرفان اسالمی حکمت اشراق را پایهگذاری کرد .حکمت اشراق فقط به استدالل اکتفا نمیکند بلکه آن را با سی ر و سلوک قلب ی همراه میسازد .فیلسوف اشراقی تالش میکند انچه را که از طری ق استدالل بدست آورده با شهود نی ز تجربه کند و آنچه را با شهود بدست آورده به صورت استدالل عقلی درآورد. اشراق نور: سهروردی بجای مفهوم وجود از نور استفاده کرد .وی مبدا جهان هستی را نور محض میداند و او را نوراالنوار مینامد .معتقد است که سای ر اشیا از پ رتو نوراالنوار پدید آمدند و ترکیب ی از نور و ظلمت هستند. در فلسفه شی خ اشراق مشرق و مغرب معنای زمینی خود را ندارند بلکه در جغرافیای عرفانی معنای ی وی ژه پیدا میکند .مشرق محل سکونت فرشتگان مقرب است و مغرب جهان تاریکی یا عالم ماده است .در میان مغرب و مشرق مغرب وسطی قرار دارد که ترکیب ی از نور و ظلمت است. دسته بندی جویندگان معرفت: سهروردی جویندگان معرفت را به چهار دسته تقسیم میکند: .1آنان که به تازگی شوق معرفت یافتند. .2در فلسفه استداللی به کمال رسیدند ولی از ذوق عرفان ب هرهای ندارند. .3آنان که به برهان توجهی ندارند و به شهودهای ی دست یافتهاند. .4آ نان که هم در صور برهانی به کمال رسیدند و هم به عرفان دست یافتند .اینان حکیم متاله هستند. گروه چهارم ب هتری ن هستند. جهان هیچگاه از حکیم متاله خالی نیست اما گاه ریاست او به صورت نهانی و گاه به صورت ظاهری است. 721 خالصه درس یازدهم از ظهور اسالم تا قرن چهارم را دوره مقدم ،از قرن پنجم تا دهم را دوره میانه و از قرن یازدهم تا عصر حاضر فلسفه از همان ابتدا رقیب ی بنام علم کالم داشته .متکلمی ن میخواستند تا از طری ق عقل و استدالل از معارف دینی دفاع نمایند .گاهی انقدر انتقاد متکلمی ن از فلسفه شدید ب ود که مانع گسترش فلسفه میان مردم میشد اما ای ن انتقادها در ای ران تاثی ر کمتری داشت. صاحب حکمت متعالیه: فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی را دوره متاخر مینامیم. مالصدرا ابتدا به حلقه درس شی خ ب های ی پی وست و سپس به پیشنهاد استاد ،به درس فلسفه می رداماد وارد شد .مالصدرا پس از تکمیل تحصیالت به شی راز برگشت و در مدرسه خان شی راز شروع به تدریس کرد .پس از ان بخاطر آزار و اذیتهای متععد به کهک در قم سفر کرد .در اثر خلوت گزینی ،عبادات و ریاضتها اسراری بر وی اشکار شد که تا ان زمان بر کسی اشکار نشده ب ود .وقتی آنچه را از طری ق برهان بدست آ ورده ب ود با شهود نی ز مشاهده کرد دوباره به شی راز بازگشت و سرپ رستی مدرسه خان شی راز را بر عهده گرفت .وی در هفتاد سالگی در شی راز درگذشت. تالیفات: شواهد الرب وبیه ،تفسی ر قران و المبدا و المعاد از نوشتههای او هستند .مهمتری ن و مشهورتری ن نوشته فلسفی مالصدرا الحکمه المتعالیه فی االسفار االربعه است که دای ره المعارف فلسفی مالصدرا است و با الهام از سفر چهار مرحلهای عارفان در چهار بخش اصلی تالیف شده. عرفا معتقدند که سی ر و سلوک انسان به سوی کمال در چهار سفر انجام میشود. سفر اول ،سفر از خلق به حق :در ای ن سفر سالک میکوشد از طبیعت و ماورای طبیعت عب ور کند و به حق وصل شود .مالصدرا مباحث عمومی فلسفه را در بخش اول کتاب خود قرار داده. سفر دوم ،سفر با حق و در حق :سالک میکوشد با کمک خداوند سی ری در اسماء و صفات خدا نماید. مالصدرا پس از مباحث عمومی به توحید و صفات الهی میپ ردازد. 141 سفر سوم ،سفر از حق به سوی خلق همراه با حق :در ای ن سفر سالک به سمت خلق باز میگردد در فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی عی ن اینکه به حق توجه دارد .مالصدرا بخش سوم کتاب خود را به افعال خدا و رب وبیت و حکمت الهی اختصاص داده. سفر چهارم ،سفر در خلق با حق :در ای ن سفر سالک میکوشد با کمک حق ،خلق را راهنمای ی کند. مالصدرا بخش چهارم کتاب خود را به علم نفس و مراحل شکل گی ری آن تا معاد اختصاص داده است. حکمت متعالیه: حکمت متعالیه نتیجه تکامل فلسفه مشاء و فلسفه اشراق و انس دائمی وی با وحی و قران است .الزم به ذکر است که ب هرهمندی مالصدرا از عرفان و شهود در حکمت متعالیه فلسفه او را تبدیل به عرفان یا کالم نکرده .باید توجه کرد که مالصدرا در هر موردی که از شهود یا وحی استفاده کرده به عنوان شاهد یا تایید ب وده نه استدالل. منابع حکمت متعالیه: .1فلسفه مشاء و اندیشههای ابن سینا .2حکمت اشراق و اندیشههای سهروردی .3عرفان اسالمی به خصوص اندیشههای محی ی الدی ن عرب ی .4تعالیم قران و احادیث اصول اولیه حکمت متعالیه: اصالت وجود :بنیادیتری ن اصل فلسفی مالصدرا است به همی ن جهت گاهی فلسفه صدرای ی را فلسفه اصالت وجودی میخوانند .در ای ن اصل مالصدرا متذکر میشود که از بی ن هستی و چیستی، هستی یا وجود است که اصیل و واقعی است و واقعیت خارجی مابازای وجود است .الزم به ذکر است که نظر می رداماد بر خالف شاگرد خویش است و از نظر وی ای ن ماهیت است که اصالت دارد. وحدت حقیقت وجود :مالصدرا معتقد است که هستی یک حقیقت واحد است و آنچه از کثرت مشاهده میکنیم دلیل بر وجودهای مختلف نیست .عارفان از دی رباز نی ز به همی ن اصل اعتقاد داشتند 141 اما ان را از طری ق شهود بدست آورده ب ودند و آن را از طری ق تمثیل و تشبیه به دیگران انتقال میدادند. مالصدرا میخواست ای ن حقیقت را با برهان فلسفی را اثبات نماید که در ای ن راه نظریه اصالت وجود کار وی را آسان ساخت. درجات ،مراتب و شدت و ضعف است .بدی ن ترتیب در فلسفه صدرای ی وجود که محور فلسفه مشائی ب ود و نور که اساس فلسفه اشراقی ب ود به هم میرسند و یکی میشوند. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی مراتب داشتن وجود :از نظر مالصدرا هستی یک حقیقت واحد است اما ای ن حقیقت واحد دارای 141 خالصه درس دوازدهم فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی جریان فلسفه در دوره اخی ر یک تفاوت عمده با دورههای قبل دارد و ان ورود فلسفههای جدید اروپا به جهان اسالم است. نکته :پس از سقوط صفویان حیات علمی و فرهنگی در موضع ضعف قرار گرفت و همه علوم از جمله فلسفه از رونق افتاد اما از اواخر حکومت قاجار یک جنبش فکری و اجتماعی شکل گرفت که زمینه را برای حیات مجدد فلسفه فراهم کرد. نکته :از آنجایی که ایران در یک دوره طوالنی مهد فلسفه بوده مواجه بسیاری از مدرسان فلسفه ایران با فلسفه اروپایی بدین صورت بود که تالش کردند با بهره گرفتن از ذخیره ارزشمند فلسفی خود فلسفه جدید اروپا را بفهمند و ارزیابی کنند. آنها همچنین سعی کردند فلسفه را احیا کرده و فلسفهای غنیتر عرضه نمایند. مرکز اصلی این فعالیتها تهران و قم بود اما در اصفهان و مشهد نیز حلقههای درسی فلسفه تشکیل میشد. امام خمینی(ره): امام در جوانی خود کتابهای فلسفی ماننده اسفار مالصدرا و شفای ابن سینا را تدریس میکرده .سید اب والحسن قزوینی و شی خ محمد علی شاه آبادی از استادان امام در حوزه فلسفه ب ودند.امام در شرایطی تدریس فلسفه در حوزه را آغاز کرد که بسیاری از بزرگان حوزه با تدریس فلسفه مخالف ب ودند. تالیفات امام: تعلیقات بر شرح فصوص الحکم و مصباح االنس ،مصباح الهدایه ،اراده و طلب ،شرح دعای سحر ،سر صلواه و آداب صلواه از جمله کتابهای امام هستند. عالمه طباطبایی: در عرفان و اخالق شاگرد می رزا علی آقا قاضی ب ود حتی روش تفسی ری خود را که تفسی ر قران به قران است از مرحوم قاضی آموخته ب ود .وی برای تدریس به قم میرود و مشاهده میکند که اندیشههای جدید به خصوص تفکرات ماتریالیستی و مکتب مارکسیسم در حال گسترش است .همچنی ن مشاهده میکند 651 که حوزههای علمیه امادگی مقابله با ای ن افکار و تدریس فلسفه رونق ندارد. پس تصمیم به اقدامات زی ر گرفت: .1تدریس فلسفه ،ناظر بر مسائل روز فلسفی :عالوه بر تدریس شفای ابن سینا و اسفار مالصدرا تصمیم گرفت یک دوره فلسفه اسالمی را تدریس و تالیف کند .در همی ن جهت کالسی تشکیل داد که در که متن را عالمه طباطبای ی و پاورقیهارا شهید مطهری نوشت .وی ژگی ای ن کتاب نگاه تطبیقی به فلسفه ب ود ،عالمه و شهید مطهری تالش میکردند تا دیدگاههای فالسفه اروپای ی را با فالسفه مسلمان مقایسه کنند و ارزیاب ی خود را ارائه دهند. عالمه طباطبای ی همچنی ن کتابهای بدایه الحکمه را برای تدریس سطوح اولیه و نهایه الحکمه را برای فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی آن مارکسیسم مورد نقد قرار میگرفت .حاصل همی ن جلسات کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم شد تدریس سطوح باالتر نوشت. .2احیای تدریس و تفسی ر قرآن: عالمه به تفسی ر قرآن به سبکی جدید پ رداخت که حاصل آن تالیف یک تفسی ر 02جلدی است ایشان در ای ن تفسی ر هر آیه را به کمک آیهی دیگر تفسی ر میکند و نشان میدهد که قران کامال منسجم است .وی برای تبیی ن بیشتر آیات به مسائل فلسفی نی ز میپ رداخت و مباحث فلسفی را در کنار تفسی ر ارائه میداد. .3ارتباط با مراکز دانشگاهی و فرهنگی: در نتیجه ارتباط عالمه با استادان دانشگاه و مراکز فرهنگی ب ود که آثار وی به زبانهای اروپای ی ترجمه شد. همچنی ن حاصل مذاکرات هانری کربن با عالمه کتابهای ی تحت عنوان شیعه و رسالت تشی ع شد. .4تربیت شاگردان: جلسات تدریسی عالمه ابتدا ناشناخته ب ود اما به سرعت به مهمتری ن جریان فکری و علمی قم تبدیل شد .افرادی مانند :شهید باهنر و آیت الله جوادی آملی و ....از جمله شاگردان عالمه طباطبای ی ب ودند. افراد جامعه را میتوان از لحاظ درخت اندیشه به چهار دسته تقسیم کرد: .1کسانی که کمتر اهل اندیشهورزی هستند و نظام فکری مشخص ندارند و در تصمیم های خود تاب ع جو حاکم بر جامعه هستند. .2کسانی که دارای تفکر فلسفی ب وده اما هنوز افکار فلسفیشان به خوب ی شکل نگرفته .اینان گاهی بر اساس افکار خود تصمیم میگی رند و گاهی بی رون از آن .ای ن دسته در حال پیشترفت هستند. 651 .3برخی افراد در انتخاب ریشه افکار خود دچار اشتباه شده و به سبک زندگی ناسالم و معی وب ی رسیدهاند. فلسفه دوازدهم| استاد تفقدی .4گروهی از افراد نی ز ریشه فکری خود را به درستی انتخاب کرده و با عقالنیت باال شاخ و برگهای سالم و 651 قوی را از آن استخراج کردهاند. سبک زندگی شهید مطهری و آثار ایشان نمونهای بارز از گروه چهارم است .وی موفق شد بر اساس عمی قتری ن اندیشههای فلسفی و آنچه از استادان خود آموخته ب ود و با تفکر در قرآن و سخن معصومی ن یک نظام فکری و عملی خردمندانه را سامان دهد.

25,000 تومان