صفحه 1:
فارسی پایه چهارم دبستان
معنی لغات درس چهارم ارزش
علم فارسی کلاس چهارم دبستان
نسخه قابل وبرایش
تعداد اسلاید:۱۰
صفحه 2:
i فارسی پایه چهارم دبستان
See a معنی لغات درس چهارم ارزش علم
فارسی کلاس چهارم دبستان
فسخه قابل ویرایش
C
أي
تعداد اسلاید: ۱۰
صفحه 3:
فهرست مطالب
فارسی پایه چهارم دبستان
تصاویر مرتبط با درس
۱- معنی لغات درس چهارم ارزش علم فارسی
کلاس چهارم دبستان
۲- معنی لغات هم خانواده و کلمات متضاد
۳- کلمات سخت املایی
صفحه 4:
جومم ۳۳
ارزشعلم"
م ایا .یه رکفت
ie loin Gini ae GE
کون چم دی ملد داب را هرفن نت گم
اه اسان ید دتم« رما گرد
لکد تن شد مه ماک Bro
الاق و نه حا Sap
Pe با بیان ماع بت دهد ی كاش تك
معنی کلمات درس چهارم فارسی چهارم ابتدایی به
همراه روان خوانی گوسفند مادر و برهاش
حکیم: دانشمند» فیلسوف
قصد: اراده کردن» نیست
تخته پاره: تکه چوب
برافراشته: بالا برده
افزوده می شد: اضافه مى شد
چاره: راه حل» تدبیر
تعلیم: آموزش دادن
ماندنی: هر چیزی که قابل ماندن باشد
Jo بخدا سبرد: به خدا توکل کرد
آموختنی: آنچه قابل باد گرفتن باشد
صفحه 5:
=
نیک نامی: معروف بودن به خوبی
سرمایه: اندوخته واژگان با ارزش و سخت املایی درس چهارم
چیزی نگذشت: مدت زیادی نگذشت فارسی چهارم
امواج: موج ها
امیر: حاکم؛ پادشاه
اندوخت: جمع کرد
حکیم - قصد - حرکت - ادامه - مدت -
توفان - مگذشت - تخته پاره - ساعتی -
مرحبا: آفرین
پرتگاه: تعرشگاه te پلندی که Gas fuel ساحل - چاره ای - ماهی گیر - تعجب -
از آن وجود دارد. مت - سخنان - عاضرى - تعليم - شهرت -
لحن: آوا افزوده - سرمایه - غرق - مرحبا - مشخص -
پرتگاه
صفحه 6:
لغات هم خانواده درس چهارم فارسی
كلاس جهارم
قصد: مقصود
قدیم: قدمت» قدیمی
فکر: افکار» متفکر
موج: امواج
تعلیم: علم» معلم
حال: احوال» حالت
حاضر: حضور» محضر
حرکت: i ae nae
کلمه های متضاد و مخالف درس جهارم
ارزش علم فارسی چهارم
قدیم < جدید
سوار < پیاده
زندگی < مرک
نیک نامی < بدنامی
افزوده می شد < کم می شد
از هوش رفت ۶ به هوش آمد
صفحه 7:
متضاد و مخالف کلمه های درس پنجم فارسی
چمارم _
ثروتمند < فقیر
رهایی < اسارت
اسیر < آزاد
پرسش ۶ جواب » پاسخ
خام عد
كران بها *< ارزان
معنى شعر روباه و زاغ فارسى كلاس جهارم دبستان
زاغكى قالب پنیری ديد
به دهان بركرفت و زود بريد
معنى: زاغ كوجكى قالب بنيرى ديد آن را با نوكش
برداشت و زود بريد
صفحه 8:
بر درختی نشست در راهی
که از آن می گذشت روباهی
معنی: در راهش روی شاخه درختی نشست که
از آن روباهی عبور می کرد
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
معنی: روباه مکار و حبله گر پایین درخت آمد و
شروع به خواندن آواز با صدای بلند کرد
صفحه 9:
گفت : به به تو چقدر زیبایی
چه سری » چه دمی » عجب پایی
معنی: گفت: به به تو چقدر زیبایی عجب
سر و دم و پای زیبایی داری
پرو بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
معنی: پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ قشنگ
تر و بالاتر از این رنگ وجود ندارد
صفحه 10:
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
معنی: ولی اگر خوش صدا و خوش آواز
بودی دیگر بهتر از تو بين پرنده ها پیدا
تمى شد
صفحه 11:
زاغ می خواست که غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
معنی: زاغ خواست که قار قار کند و آواز بخواند تا
صدای خوبش را به روباه نشان دهد
طعمه افتاد تا دهان بکشود
روبهک جست و طعمه را بربود
معنی: تا دهانش را باز کرد خوراکش (پنیر) افتاد روباه
کوچک پرید و خوراکی (پنیر) را دزدید و فرار کرد
معنى لغات و كلمات شر روباه و زاغ فارسی پایه چهارم
بتدايى
آسياب: دستكاهى براى خرد كردن و آرد كردن كندم و
جو و دانه های دیگر
زاغکی: زاغ کوچک
قالب: تکه .قطعه؛ پاره
حيلت ساز: حيله كرء مكار
خوش آواز: خوش صداء خوش نوا
خوش خوان: خوش آواز
آواز: صداء بانگ نغمه .سرود
روبهک: روباه کوچک
طعمه: خوراک» خوردنی
بربود: برداشت» دزدید؛ برد
صفحه 12:
لغات هم خانوادء و فخائف بكوان و کلمات مخالف و متضاد :
حفظ کن روباه و زاغ فارسی gine
چهارم even
کلمات هم خانواده : 2 soa
١ زیبا < زشت
فریب: فریبنده» فریبکار سیاه < سفید
eat الاتر < پالین تر
زیبایی: زیبارو بر - د
آشکار < پنهان