پاورپوینت
ادبیات و زبان

پاورپوینت حکیمی پسران را پند همی داد گلستان سعدی

توضیحات گلستان سعدی باب هفتم در تأثیر تربیت حکایت شماره ۲ حکیمی پسران را پند همی داد تعداد اسلاید: 7 حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند. سخت است پس از جاه تحکم بردن خو کرده به ناز جور مردم بردن وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
گلستان سعدی باب هفتم در تأثير تربيت حکایت شماره ۲ حکیمی پسران را پند همی داد تعداد اسلاید: ۷

صفحه 2:
عبد الرحمان شرفکندی متخلص به هه زار -مترجم کتاب قانون این سینا-در کتاب خاطراتش می نویسد: بچه که بودم کتاب گلستان وبوستان می خواندم پدرم می گفت پسرم: سعدی را در هفت سالگی می خوانند ودر هفتادسالگی در کش می کنند گفتم : پدر اگربه هفتاد سال نرسم چه؟

صفحه 3:
حکیمی پسران را پند همی‌داد | که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنبا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار یبرد یا خواجه به تفاریق بخورد.

صفحه 4:
اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگرهنرمند از دولت بيفتد غم نباشد كه هنر در نفس خود دولت است» هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی

صفحه 5:
سخت است پس از جاه تحکم بردن خو کرده به ناز جور مردم بردن وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

صفحه 6:
روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند

صفحه 7:

گلستان سعدی باب هفتم در تأثیر تربیت حکایت شماره ۲ حکیمی پسران را پند همی داد تعداد اسالید7 : عبد الرحمان شرفکندی متخلص به هه ژار –مترجم کتاب قانون ابن سینا-در کتاب خاطراتش می نویسد: بچه که بودم کتاب گلستان وبوستان می خواندم پدرم می گفت پسرم: سعدی را در هفت سالگی می خوانند ودر هفتادسالگی درکش می کنند گفتم :پدر اگربه هفتاد سال نرسم چه؟ حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. 1 اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است ،هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند. 2 سخت است پس از جاه تحکم بردن خو کرده به ناز جور مردم بردن وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند 3 روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند 4 پایان

21,000 تومان