صفحه 1:
ای ام تو 7 ere,
نظامی گنجوی
فارسی دهم کار دانش وفنی حرفه ای .
تعداد اسلاید: ۱۳
صفحه 2:
۱- ای نام تو بهترین سر آغاز
pL توه نامه کی کنم باز؟
معنی: ای خدایی که اسم تو بهترین آغاز برای هر کاری است» بدون ذکر نام تو چگونه
می توانم کتابم را شروع کنم؟
واژه های مهم:
تو: منظور خدا
سرآغاز: ابتدای هر جيز» شروع
نامه: در این جا بعنی کتاب
آرایه های ادبی:
سرآغاز باز: قافیه. 9
صفحه 3:
۲- ای ياد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
أت خذاب كد ناد تو همیخ روج و روان من اس ۲۳
فقط نام تو را بر زبان میآ ورم (فقط تو را ستايش ميكنم).
واژه های مهم:
مونس: یار» همدم
روان: جان» روح.
@
صفحه 4:
١٠١ ۳- ای کارگشای هرجه هستند
نام توء كليد هرجه بستند
معنی: ای خدایی که مشکل گشای تمام موجودات هستىء نام تو مانند
کلیدی» قفل مشکلات را باز میکند (نام توه مشکل همه را بر طرف میکند).
واژه های مهم:
كار كشا: فشكل كشاء آسان کننده کارهاء
آرا ايه هاى ادبى:
هستند» بستند: قافيه
نام تو مانند كليد است: تشبى
صفحه 5:
۴- صاحب تویی آن دگر غلامند
سلطان توبی آن دگر کدامند؟
صاحب: مالک» آقاء ارباب؛ خداوند
غلام: بنده» خادم» چاکر
سلطان: فرمانرواء پادشاه
ترکیبهای وصفی: «آن ذگر» «آن دگر»
(در مصراعهای اول و دوم)
تضاد: صاحب و غلام
معنی: پروردگارا؛ خداوند و مالک حقیقی تو هستی و دیگران همه بنده و غلام تو هستند.
فرسانروا و حساکم
حقيقى تو هستى و ديكوان در مقابل تو هيج و ببارزش هستند. 0
صفحه 6:
۵- گنج تو به بذل كم نيايد
وز كنج كس اين كرم نيايد
: بذل: بخشش»ء جودء سخا
7 کرم: جوانمردی» بزرگی» بخشش, بخشندگی
تر کیب وصفی: این کرم
تر كيبهاى اضافى: كنج توء كنج كس
وازهى مهم
املایی: بذل
جناس: «کم» و «کرم»/ تکرار: «گنج» و «گنج»
ی هس er
تو بخشش و جوانمردی کند.
صفحه 7:
۶- هم قصّه نانموده» دانی
هم نامه نانوشته» خوانی
معنی: پروردگاراء تو از همه داستان هاء ماجراهای پنهان و کتاب های
ِ نوشته نشده با خبر هستی. :
وازه هاى مهم:
نانموده: ينهان» نشان داده نشده
نانوشته: نوشته نشده.
آرایه های ادبی:
دانی» خوانی: قافیه.
دانش زبانی:
«قضه نانموده»و «نامه نانوشته: مفعول, ۰
صفحه 8:
۷- ای عقل مرا کفایت از تو
جستن ز من و هدایت از تو
عقل: خرد» دریافت» دانش» معرفت» هوش
کفایت: بس بودن» اکتفا؛ شایستگی
«را» در «مرا» نشانه ى فى اضافه ١ ا
واژههای ساده: عقل» کفایت» هدایت
واژه ی وندی: جستن
معنی: ای خداوندی که شایستگی و کفایت عقل و خرد من از توست . جستوجو
كردن و طلب كردن از مسن
و هدايت و راهنمایی کردن از توست.
صفحه 9:
۸- تا غرق نشد سفینه در آب
رحمت کن و دستگیر و دریاب
مراعات نظیر: (قناسب): سفینه و آب
کنایه: «دست گرفتن» کنایه از باری کردن.
معنی: خداوندا» تا زمانی که کشتی ما در آب غرق نشده است و
دجار گرفتساری و بسلا نسشده ایسم» رحمت و
بخشش خود را شامل حال ما كن و ما را یاری نماء
©
صفحه 10:
-٩ هم توء به عنایت الهی
آنجاء قدمم رسان که خواهی
معنی: خداونداء با لطف و محبّت خداوندیت» مرا به جایگاهی برسان که خودت
می پسندی..
واژه های مهم:
عنایت: توخه» لطف
الهی: خدایی» خداوندی
قدم: گام
قدمم: قدم من.
آرایه های ادبی:
الهی؛ خواهی: قافیه.
دانش ز
رسان: برسان (فعل امربه منظور خواهش ودعا).
©
صفحه 11:
۰- از ظلمت خوده رهاییام ده
با نور خود آشناییام ده
معنی: خدایا مرا أز تاریکی های درون خودم (مانند گناه» نادانی و...) نجات od
وبا نور و روشنایی #4“ خودت آشنا كن.
واژه های مهم:
ظلمت: تاریکی سیاهی.
آرایه های ادبی:
ظلمت و نور: متضاد
منظور از «خود» در مصراع اوّل: انسان یا شاعر و در مصراع دوم: خداوند است.
صفحه 12:
نظامی: نظامی از شاعران بزرک داستان
سرای ایران در فرن ششم است.
:. آثار او عسارت انسداز:
«مخسزن الاسرار »» «لبلسی و
مجنون «6 «خسرو و شیرین کر «هفت پیکر »»:
«بهرام نامه » «اسکندر نامه».
فك
معنی شعر ستایش
ای نام تو بهترین سرآغاز
نظامی گنجوی
فارسی دهم کار دانش وفنی حرفه ای
تعداد اسالید12 :
-۱ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو ،نامه کی کنم باز؟
معنی :ای خدایی که اسم تو بهترین آغاز برای هر کاری است ،بدون ذکر نام تو چگونه
می توانم کتابم را شروع کنم؟
واژه های مهم:
تو :منظور خدا
سرآغاز :ابتدای هر چیز ،شروع
نامه :در این جا یعنی کتاب
آرایه های ادبی:
سرآغاز ،باز :قافیه.
2
مونس روانم
ِ
-۲ای یاد تو
جز نام تو ،نیست بر زبانم
معنی :ای خدایی که یادِ تو همدم روح و روان من است ،من
فقط نام تو را بر زبان میآورم (فقط تو را ستایش میکنم).
واژه های مهم:
مونس :یار ،همدم
روان :جان ،روح.
3
-۳ای کارگشای هرچه هستند
نام تو ،کلید هرچه بستند
معنی :ای خدایی که مشکل گشای تمام موجودات هستی ،نام تو مانند
قفل مشکالت را باز میکند (نام تو ،مشکل همه را برطرف میکند).
کلیدیِ ،
واژه های مهم:
کارگشا :مشکل گشا ،آسان کننده کارها.
آرایه های ادبی:
هستند ،بستند :قافیه
نام تو مانند کلید است :تشبی
4
-4صاحب تویی آن دگر غالمند
سلطان تویی آن دگر کدامند؟
صاحب :مالك ،آقا ،ارباب ،خداوند
غالم :بنده ،خادم ،چاكر
سلطان :فرمانروا ،پادشاه
تركيبهاي وصفي« :آن دگر»« ،آن دگر»
(در مصراعهاي اول و دوم)
تضاد :صاحب و غالم
معني :پروردگارا ،خداوند و مالك حقيقي تو هستي و ديگران همه بنده و غالم تو هـستند.
فرمـانروا و حـاكم
حقيقي تو هستي و ديگران در مقابل تو هيچ و بيارزش هستند.
4
-5گنج تو به بذل کم نیاید
وز گنج کس این کرم نیاید
بذل :بخشش ،جود ،سخا
كرم :جوانمردي ،بزرگي ،بخشش ،بخشندگي
تركيب وصفي :اين كرم
تركيبهاي اضافي :گنج تو ،گنج كس
واژهي مهم
اماليي :بذل
جناس« :كم» و «كرم» /تكرار« :گنج» و «گنج»
معني :خدايا ،گنج بيپايان تو با جود و بخشش كم نميشود و هيچ كس ديگر نميتواند همانند
تو بخشش و جوانمردي كند.
4
قصه نانموده ،دانی
-6هم ّ
هم نامه نانوشته ،خوانی
معنی :پروردگارا ،تو از همه داستان ها ،ماجراهای پنهان و کتاب های
نوشته نشده با خبر هستی.
واژه های مهم:
نانموده :پنهان ،نشان داده نشده
نانوشته :نوشته نشده.
آرایه های ادبی:
دانی ،خوانی :قافیه.
دانش زبانی:
6
«قصه نانموده»و «نامه نانوشته» :مفعول.
ّ
-7ای عقل مرا کفایت از تو
ُجستن ز من و هدایت از تو
عقل :خرد ،دريافت ،دانش ،معرفت ،هوش
كفايت :بس بودن ،اكتفا ،شايستگي
جستن :جـستوجـوكردن،
تجسس كردن ،طلب كردن /هدايت :راهنمايي ،راه راست نمودن
«را» در «مرا» نشانه ي فك اضافه است :عقل مرا كفايت كفايت عقل من
واژههاي ساده :عقل ،كفايت ،هدايت
واژه ي وندي :جستن
معني :اي خداوندي كه شايستگي و كفايت عقل و خرد من از توست .جستوجو
كردن و طلب كردن از مـن
و هدايت و راهنمايي كردن از توست.
6
-8تا غرق نشد سفینه در آب
رحمت کن و دستگیر و دریاب
مراعات نظير( :تناسب) :سفينه و آب
كنايه« :دست گرفتن» كنايه از ياري كردن.
معني :خداوندا ،تا زماني كه كشتي ما در آب غرق نشده است و
دچـار گرفتـاري و بـال نـشده ايـم ،رحمـت و
بخشش خود را شامل حال ما كن و ما را ياري نما.
6
-9هم تو ،به عنایت الهی
آنجاَ ،ق َد َمم رسان که خواهی
معنی :خداوندا ،با لطف و محبَیدنوادخ تّت ،مرا به جایگاهی برسان که خودت
می پسندی.
واژه های مهم:
توجه ،لطف
عنایتّ :
الهی :خدایی ،خداوندی
قدم :گام
قدمم :قدمِ من.
آرایه های ادبی:
الهی ،خواهی :قافیه.
دانش زبانی:
رسان :برسان (فعل امربه منظور خواهش ودعا).
7
ظلمت خود ،رهاییام ده
ِ
-10از
با نورِ خود آشناییام ده
معنی :خدایا مرا از تاریکی های درون خودم (مانند گناه ،نادانی و…) نجات بده
وبا نور و روشنایی وجود خودت آشنا کن.
واژه های مهم:
ظلمت :تاریکی ،سیاهی.
آرایه های ادبی:
ظلمت و نور :متضاد
اول :انسان یا شاعر و در مصراع دوم :خداوند است.
منظور از «خود» در مصراع ّ
8
نظامي :نظامي از شاعران بزرگ داستان
سراي ايران در قرن ششم است.
آثار او عبـارت انـداز:
« مخـزن االسـرار »« ،ليلـي و
مجنون »« ،خسرو و شيرين »« ،هفت پيكر »،
«بهرام نامه »« ،اسكندرنامه».
9