صفحه 1:
صفحه 2:
حقوق مدنی
منطبق با آموزش دوره ی پیش نیز کرآموزی وکالت ٩۸
ارئه شده در کانال پیشنیازهای مرکز وکلای قوه قضاییه
صفحه 3:
جلسه اول
اراد "جهت مشروع
اهلبت -معاملات فضولی
-موضوع معامله -شروط ضمن عقد.
عقد بیع (فقط مبحث أثار).
بررسی شرایط تشکیل معامله ۱۹۱-۹ فانون مدنی
تشکیل عقد ماده ۱۹۰ قانون مدنی شرایط اساسی معاملات را اسم مى برد : ۱- قصد برض اهلیت
المعاملة جهت مشروع
این شرایط در ماده ۱۹۰ قانون مدنی و بررسی یکایک آن ها
این شرایط مخصومن یک عقد با قاردد خامی تیستند و در مامی عقود چه معاملات بیع جاره و چهعقود من
.وكالت - تكاج 44 در تمامى عقود وقراردادها تمامى ابن ف شرط بايد وجود داشته ياشد مقصود یک عقد بدون
وجود یکی از این ۵ شرط امکانپذیر نیست فقدان وجود برخی از این شرایط موجب > بطلان معامله است و
فقدان برخى از اين شرايط موجب »© عدم نفوذ يا غير نافذ بودن معامله است يعنى اكر ضمانت اجراى شرايط
شرايط اساسى معاملات را به صورت كلى اكر بكوبيم برخى موجب بطلان معامله لست مثل قصد -جهت مشروع
أكر در يك عقدى وجود نداشته باشد معامله باطل است اما برخى ازاين شروط ناكر هر يك عقد يا قرارداد
وجود نداشته باشد باعث عدم نقوة يا غير نافذ بودن معامله است ٠ تفاوث بطلان و غير نافد بودن : يطلان يعنى
معامله از اساس باطل الست و هيج اثرى از خود ابجاد نمى كند در واقع معامله ايست كه اصلا ايجاد تشدة است اما
صفحه 4:
غير نافذ تشبیه شده به یک معاملهپیمار که اگرتفیذ شود تبدیل میگردد به یک معامله صحیح و اما اگر رد شود
تبديل ميشود به يك معامله ياطل. بس بايد كفت معامله 8 شرط ذارد که قصد و رضا رده گفته می شود
اراده ماده سازتده عقد است و أهليت مشروعيت و موضوع معين برلى هر عقدى لازم انت ولى ماده سازنده عقد
نیست مفا
ال : براى سات كيك بايد كفت جه جيزهايى نيا هست موادسازنده کیک چی هسث کیک نیز به آرد
شير شكر تخم مرغ و ممكن لست يك سرى جيزهاى ديكر هم اضافه كنيم أرد شير شكر و تخم مرغ مواد سازتده
کیک هستند پس قصد و رضا ۲ رکن سازنده عقد هستندمراحل تشکیل ااده خطور سنجش را قصد انقا
اراده ماد سازنهعقد پس از ۵ شرط نمکن دو شرط آن ماده ge Aly lye Cal ale asi ناختن عقد
عه از خطور سنجش. رضا قصدانشا تشکیل می گردد چرا فقط قصد و رضا به ان دلیل که وقتی در یک
اراده رضا هسث قطمً خطور و سنجش هم وجود دارد
۰ شرط اول بهگونه ای نوشنه شده که گوبی قصد و رضا یکی هستند ولی در صورتى كه اين دو كاملا
متفاوت هستند قصدورضا مساوی با اه یعنی هر چا قصد و رضا هست منظر راد ست دوم افلیت شرط صحت
عقد است ولی ماده سازنده عقد نیست سوم هر معامله باید موضوعی داشته باشد تصور معامله بدون موضوع غیر
منکن است و یر قبلتصوراست ماده ۱۹۱ م :یکی از واد سخت در قانونمدنی.عقد تشکیل نمی شود به
خطور و سنجش و به رضای خالی بلکه عقد تشکیل میشود به قصد انشا ماده ۱۹۱ میگوید برای ساختن cade
باید مود آن حاضر باشد ماده 191 مى كويد عقد تشکیل میگردد که خطور ستجش و قصد ول به قصد انشا به
شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد دارد. تشکبل میشود به قصد انشا به شرطی که این قصد به
وسیهایاباز شود و قصد Lato ul به مرحله ابراز يرسد راه هاى ابراز قصد ١-لفظ #-فعل ؟- توشتن طرق ابراز
قصد تكته: اولين اراده را ايجاب مى كوبند دومين اراده ابراز شده كه اكر به اراده ال ملحق شود عقد ساختهميشود.
اقبول ناميده مى شود جمع بندى: ماده +14 عقدى بايد ۵ شرط داشته باشد به قصد و رضا اراده "كفته مى شود
که ماده سازنده عقد است و خوداراده از چهار عنصر تشکیل میگردد خطور ستجش قصد انشا رضا که مساوی
صفحه 5:
اراده است ماده ۱۹۱: قصد انشا به شرط مقرون بودن یعتی به شرطی که قصد انشا براز گردد به وسیله قعل لفظ
.نكته: معاملاتى كه ابراز اراده دو طرف در أن به وسیلهفعل و اتفعال صورت میگیرد گفته میشود معاطات معادله
معاطاتی در تمامی معاملات راه
ارد يعنى تمامى عقود را به اراده خود به صورت فعل و ترك فعل مىتوانيد ابراز
نمابيد به استثناى عقودى كه قانوتكذار صراحتا ازيك روش خاصى استقاده كرده مثال بايد لفظ در عقدى وجود.
ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی در عقد نكاح صراحتا كفته شده كه عقد نكاح تنها و الفاظ صريح در بان
قصد ازدواج مكان يذير است و معاطات در أن راه ندارة
نكته | اين اراده فرد ايجاب و دومين اراده كه بلافاصله بس از أن ابراز مى كردد را قبول كفته م شود
سوال اكر اراده فرد اراده سالمى تباشد يعنى خطور سنجش رضا قصد انشا قرد فاسد باشد يعنى اراده فاسد هم
فاسد ست بس اكر اراده فاسد بشد آیاعقد صحیحی میتوندبه دست آید؟ طبیعنً جواب منفی است وفتی
سازنده چیزی فاسد باشد علی الاصول آن چیز هم سالم نخواهد بود. پس اگر رده ااده صحیحی نباشد پس عقد.
صحيح و سالمى به دست تخواهد أمد فساد اراده يا اراده ناسالم در اصطلاح حقوق مدنى عيوب اراده گفته می شود.
اتوزيان از اصطلاح عيوب
استفاده نموده اند منظور از اراده اين اسث كه اكر در ساخت يك عقد اراده اسالمى
باشد طبيعتاً عقد سالمى هم به دست تخواهد آمد عيوب اراده به دو دسته تقسيم مىشوذ + اشتباف. اكراه. ماده
8 قانون مدنى در مورد عيوب اراده اث
انكته :اشتباه موجب يطلان معامله است اكراه موجب عدم نقوذ معامله يا غير تافذ شدن معامله است يعنى اراده لى
كه در نتيجه اشتباه هر يك از طرفين ايجاد شده موجب بطلان معامله است و اراده الى كه در نتيجه اكراه صورت
گرفته موجب غیر نفذ شدن معامله است ماده ۱۹۹ قانون مدنى رضاى حاصل (به معنای اراده حاصل )در نتیجه
اشتباه يا اكراه موجب تفوذ معامله نيست هم اراده را أورذه و اشتباه را موجب تقوذ معامله نیست.
صفحه 6:
argos نفوذ معامله تیست يعتى عدم تقوذ معامله .خطاى ماده
رضاى حاصل يا اراده حاصل در نتيجه اشتباه
موجب بطلان و در نتيجه اكراه موجب عدم نقوذ معامله
نكته ماده 194 قانون مدنى به جاى ايتكه اشتباه و اكراه را از هم تفكيك كند هر دو رأ عدم تقوذ معامله عنوان
دكتركاتوزيان براى توجيه ظاهر ماده كفتداند كه عدم نفوذ دو مفهوم دارد ١-مفهوم عام عدم نقوذ1- مفهوم خاص
غدم نفوذ یعنی در هر جای خقوق مدتی که از عدم تفوذ سختی در میان هست یک مفهوم یک مفهوم عم و یک
مفهوم خاص به ذهن خطور می کند ی۱-در مفهوم عام عدم تقوذ هم شامل بطلان و هم غير نافذ می گردد یعنی
اكر بخواهيم مفهوم عام عدم نفوذ را در نظر بگیرید هم شامل بطلان و هم شامل غیر ناف می کردد۲- در مفهوم
خاص يا اخص مقهوم فقط شامل غبرنقذ مىكردد كه مقهوم عام و خاص در آیین دادرسی هم آمده مال دلیل
در مفهومعام ا خاص حفال شخصی بهخانهپذری فردی تماس میگیرد در پاسخ ده و گفته من با عزیزی کار
دارم پدر میگوید همه کسانی كه در این متزل سکونت داردعزیزهستند.عزیزی در مفهوم عام شامل همه افراف
خانوده می گردد ولی در مفهوم خاص که تماس گرفتهفقط با پسر بزرگ خانیاده کار درد تا با و صحبت کند
دکنر کاتوزیان معتقد است در ماده ۱۹۹ زیر" موجب نقوذ معامله تیست "را
مفهوم عام به كار برده شده كه هم معناى غير نافذ و هم شامل معنای باطل میگردد که ماده توجیه گرده چون
ظاهر ماده اشثباه اسث در ماده 48
قانون مدنی موجب عدم تفوذ معامله شامل باطل و غير نافق است.
بحث اشقباه : اشثباة یکی از عبوب ارده است که باعث پطلان اراده است ماده ۱۹۴ ماده ۲۰۰ ماده ۳۰۱ قانون
مدنی در خصوص اشتباه و اناعاشتباه صحبت کرده است.
نکنه :تعریف اشتبهلغوی تصورنایجای و غلط انسان از یک واقعبت. در قانون مدنی گر رده هایی که ایجاد می
كردد مطابق با هم نباشد اين عقد . عقد سالمئ نخواهد بود.اشتباه در حقوق مدنی بر اساس نظر دکتر کاتوزیان
به جهار دسته تفسيم مى كردد ١-اشتباه ذر نوع عقد يا معامله ؟-اشتباه در موضوع عقد يا مورد معامله ۳اشتباه
صفحه 7:
در اوصاف اساسى ؟- اشتباه هر شخصيت طرف معامله ١-اشتباه ذر فوع عقد يا معامله "نوع يعنى بيع اجاره معاوضه.
و صلح و غيره يعنى أنواع عقد و ماهیت عقد
تكته: أشتباه در نوع عقد در اراده دو طرف معامله متال يك طرق ایجاب بیع نموده و طرف دیگر با تضور إيتكه
هبهاست آن را قولنمودهاست ایا این عقد بیع است با هبه جولب هیچکدام زب اصلاً ای تشکیل نمی
كرد زيرا ايجاب بيع صورت كرفته و قبولى ندارد و قبولى هبه شده که ايجابى ندارد .عقد از دو اراده تشكيل
میگردد ایتجا دو عقدی هر كه هر كدام اراده جذاكاته ذارد كه باعث بطلان معامله است نكته در حقوق مدنی در
ف در عارض قصدی که به بان آورده میشود قصد باطنی تقدم با قصد باطنی ایست پس لفظ مهم نيست
بلکه مهم اين صد فرد بوده است یعنی خواستن مثال در عقد ماشین اجاره منظوربوده ولی رف مقابل بیع
پس نه عقداجارهبهعقد بیع تشکیل نشده است بنابراین عقد در این صورت تحقق پیدانمیکند نتیجه عقد باطل
اشتباه در موضوع معاملهتموضوع معامله قعل یا ترک فعلی است یا مالی است که معمله بر روی آن انجام می
كرد مثال فروش
قعل مال
بن موضوع :معامله ماشين. نوع معامله بيع بس هر عقدى داراى سه حالت است فعل ترك
نکته: اشتباه در موضوع عقد يا مورد معامله جابى اسث كه در نوع عقذ اشتباهى صورت ذكرقته مثال إيجاب و
قبول برای بیع است اما موضوع خانهبوده است ولی طرف دیگر تصور نموده که ویلاموضوع عقد اسث اراده ما
Gilles هم نبوده و هیچ معامله ای تشکیل نشده و عقد فیمابینباطل است نکته یجاب بیع ماشیتیز و قبول بیع
ماشين بيع باطل است: اشتباه در نوع عقد یعنی بطلان معامله مستتد آن ماده ۱۹۴ قانون مدنی الفاظ اشارات
اعمال البته طرق و ابراز اراده هستتد انشا یعنی ساختن معامله را میسازدماده ۱۹۴ همان عقد یعتی توعی عقد.
موضوع قد باید صحبح باشد مستند هر دو ماده ماده ۱۹۴ قانون مدنی .لفظ فعل و ترک فعل نوشتهباید وافق
هم باشتد به نوعی که يك طرف معامله همان عقدی را قبول کند که طرف معامله آن را یجاب کرده است نتیجه
صفحه 8:
در غیر این صورت معامله اطل است .مشکل اصلی در اوصاف اساسی عقد است که فهم آن کمی مشکل است.
مبحث بعدی بررسی اشتباهات در اوصاف اساسی معامله بعنی موجب بطلان عقد است اوصاف چمع وصف سوال
مطرح است :1-وصف جيسث#لبتدا بايد أين را توضيح داد كه هر نوع مالى در هر معامله أى بايد دارلى شرايطى
باشد که اگر
شرایط را نداشته باشد معامله صحيح نيست
تكته يكى از شرايط مورد معامله معلوم بودن ١-موضوع معامله بايد معلوم باشد ؟-موضوع بايد موجود باشد هر
JT ake las نقل وانتقال باشد؟- قدرت بر تسليم هسمعين باشد6- متعلق به اتتقال دهندة باشد اولين شرايظ
معلوم بودن -١ موضوع معامله در جه شرايطى معلوم مى شود و با وجود جه اركائى مى توانبم بكوبيم كه موضوع
ا 0لا ال 0
بحث اوصاف نکنه عم ملوم کردنبه دودسته تقسیم می شود یک علم تقضیلی از سیر پیز امقصل علم
اجمالی یا علم تافص علم تفصیلی اگر هم جتس هم کیفیت هم کمیت مورد معامله مشخص باشد علم شما
تقصیلی است اگر فقط جنس مورد معامله را بدانید علم شما اجمالی
نکنه مهم در علم تقصیلی یا اجمالی حثمً بایدبه جنس مورد معاملهآگاهباشیم در هیچ تظام حقوقی به شما
اجازه ناه اند که معملهاجام شود که جنس مورد معامله مشخص تباشد
نکته: برای صحت معامله قانوتكذار عتوان كرده
كه فرد بايد علم تفصيلى داشته باشد اصل بر علم تفصیلی است.
متل جنس کمیت و کیفیت استنائات ولواينكة علم مقصل تناريد ولى با علم اجمالی هم میتونيم معامله کنید
عقود مشتمل بر مسامحه با درهبهمتال زمانی که اسبی هدیه داده می شود علم به جنس معاملهبعنی اسب بودن
کافیه و نیازی نیست به رنگ و اوصاف دیگر آن را پیدا کنبم
صفحه 9:
تکنه: جنس پاسخ سول آن چیست است ته اوصاف پس زمانی که پرسیده می شود جتس معامله چیست؟ متال
مهو اتب اشوک مایخ (Aga SEY
است ۳ -کیفیت: پاسخ سوال دارای چه ونوكي
هایی است ؟
مالى كه معامله مى كنيد نه خريد و فروش جون معامله عام است و بيع خاص. دانستن جواب سه سوال بالاعلم
تقصيلى به دست مى أيد ولى اكر فقط جنس را بدانيد علم شما اجمالى اسث يك سوال اين مورد معامله جيست؟
خودکار یک جواب دارد یک سوال چه مقر است؟ یک عدد. یک سول چه ویزگی دارد؟ رنگش سبزبرندش
کیفیت متعده (منعدد اوصاف) است یه سه درچه تقسیم میشود: درجات اوصاف [ ۱موصف غیر مهم ۲- وصف
289
درجات يعنى جه؟درجات اوصاف یعنی از حبث اهمیت آن بررسی می گردد بعنی هر کالابی از حيث اوصاف براى
متعاملین دارند به سه درجه تقسیم می گرد
نکنه :اه آن وصف بی ارزش و پیش پا فنادهاست که برای طرفین اهمیتی ندز و اه وصف کالا مهم است
و كاها وصف به قدرى مهم و أساسى است كه اكر متعاملين هرآن اشتباه كتتد ديكر اب چبران نیست
أل رساك غیر مهم :وصفی که nts Sal نمی شود مثل: مبلفی بل پرداخت کرده و خنه ای خریداری میکنید
و بعد از خريدارى متوجه می شویدبعضی لامبهایمنزل سوخته اند و غرقبل کاربرد هستند
سوال؟ آيا در یک معامله با این مبلغبسیار ید آا يکهلامپهای بیارزش سوخته يا سالم باشد اهمیت دار با
خير؟ أيا فرد به خاطر اين وصف به دادكاه مراجعه مىكند و تاتيرى ندارد البته اكر شط كتيد وصف غير مهم را
به وف مهم تبدیل خواهید کرد
حدر غير اين صورت ابن وصف تاثبرى در عقد ندارد و حتى اكر اشتباهى در آن هم صورت بگیرد هیچ تثیری
55
صفحه 10:
نكته : وقتى در مورد جيزى يك اصافى يك اشتياهى رخ ميدهد . از طرف كسى كه اشنباه را انجام داده :تخلف
واز طرف كسى كه أن مورد معامله را دريافت كرده يعنى اشتبا
خيار تخلف از وصفن ؛ وضقى در مورد معامله بوده حالا هر وصقی (مهم و یر مهم واساسی)
قرد عرضهكنتده مورد معامله لف نموده و طرف ديكر دريافت كنتده مورد معامله اشتباه كرده . فروشتدهه
متخلف تملك کننده شترا کننده
اوضاف سه درچه آند. لوصف غیرمهم؛ تثبری در معامله ندر( تاثیری در عقدناد) مهم اساسی ]
اوساف [مهم و اساسی ]اوساف مهم یا اساسی بودن یک وصف چگونه مبین میشود ؟ اوصاف مهم یا اساسی ا
سه راه معین میشود | اول اه تصریح : صریج (صراحتاشرط شده باشد )دوراه عرفی (شمنی)عرفی محل موضوع
را مهم میداد شرط عرفی - ضمتى .سوم راه تبانى( شرط بيشابيش)
ol FI) سه راه وار غقد نكود يعتى وارذ قصد مشترك تشده است اوصاف یا کیقیت سه درجه ان
اوصاف غیر مهم از طرف بیع تخلف تأثبری در عقد ندرب از طرف مشتری an lla ay fb aa
وصف مهم :تلف از طرف بیع با اشبء از طرف مشتری. هر کسی که از اشتبه با تخلقد ضرز رده است خی
فسخ ايجاد مى كردد خيار رويت يا تخلف از وصف ميتواند استفاده كند جرا كسى از وصف اشتباه كرد مشتری
از خيار استفاده كنده جون اكثرا به ضر مشترى است و جون بايع از وصف باخبر است و مشترى بى خبر از وصف
S556 gh SA ES Sy pl 9 Sal gp W kay Ue alata ga
مهمترین وضفه وسف cl Rag که بهدرچه ای از اعمیت فست که ار دز آن اشتباهی صورت پگیرد
گویی که در جنس مورد معامله شتباه صورت گرفته است. وصف اساسسی به حدی مهم است که جای مورد معامله
را می گیردنتبچه : اشتبه در وصف اساسی یمتی اشتباه در موضوع معامله است .(ماده ۲۰۰ قانون مدنی )متال
صفحه 11:
:کوزه (موضوع معامله): سفالیت اوصاف مهم بعد از خرید متوجه شوید که کوزه سرامیکی است یا خاک رس
اشتباه در وصف مهم است
نکته:نه آنچتان مهم است که جای جنس را بگیرد ود ت بی اهمیت است که از آن صرف تظر نمود(ایجاد خیار
فسخ می کند).ولیبرای فرد سفالی یا سرامیکی چندان تفاوت ندارد و معامله را قبول میکند (کوزهبودن مهم
است). حال اكر كوزه سفالى عثيقه است. متعلق به نادرشاه باشده كوزه :جنس يا موضوع عتبقهبودن اوصاف اساسی
-كدام موضوع بسيار مهم اسث ؟ كوزه بودن (بسيار مهم) سقالى بودن ( كم اهميت )يا عنيقه بودن( وصف اساسى»
انكتهد عتيقه بودن آنقدر مهم است كه خريدار حاضر است ظرف كوزه هم نباشد اشكال تدارد ولى عتيقه باشد (
وصف جايكزين موضوع مى كرد )البته خيار فسخ
تكته :در عقد نكاح: استثتاء: اشتباه در اوصاف اساسی برای اشتباهکتنده( مشنبه)تته معامله را باطل مى كتدد
امهم زيرا عقد تكاح شديدأً با نظلم غمومی در رتباط است با کیان خانودهمرتبط اسث. قانونكذار اجازة نمى ذهد
ب هر اتفلق ساده لى كه اين عقد فسخ كردد يا قاله شود با طل گرد .خیارشرط ال ر تاج جاز تست نک
معلق و غير
حتى اوصاف اساسى در تكاج عقد راباطل تمى كند به خاطر اينكه عقد نكاح باهر دليلى باطل ككردد كيان انوا
مست خواهد كثنت
رم ار هصرع ی رمع زو او رون هت
ای وی ات عنم یذ ماه نت VAN ای دی تا مزع aie ay (eps cake
(جنی)
نكته : اشتباه در کمیت هم خيار فسخ را ايجاد مىكتد . اوصاف: كيقيت (مهم بخيار فسخ ايجاد مىكند . اساسى:
معامله باطل است به استثنا عقد نكاح استثنا مهم: در عقد نكاح اوصاف اساسى و مهم يكى هستتد و فقط خيار
صفحه 12:
فسخ ایجاد میگردد اشتباه در شخصیت طرف معامله ماد
۲ قانون مدنی اشتباه درمورد معامله و اشتباه در
اوصاف اساسی به استخناینکاح عقد باطل است اشتباه در موضوع معامله موجب غدم تفوذ معامله است به مفهوم
عام باطل . ماده 7٠0 چیزی جز موضوع معامله است از نظر دكتر كاتوزيان خود موضوع معامله همان اوصاف
اساسی است که اشتباه در آن موجب بطلان است.
نکنه مهم در سولات کنکور وقتی صحبث است موضوع معامله است يا از وازه خود موضوع معامله استفاده مى AS
یا از وصف اساسی استفاده میکند اشتیاه در شخصیت طرف مقابل ماده ۲۰۱ قانون مدنی «شخصیت طرف مقابل
با شخص طرف مقابل متفاوت الست تغییرتی باید در ماده ۲۰۱ اعمال گردد اشتباه در شخص طرف (طرف
مقبل)به صحت معامله - خللی ورد نمی آیدابه صحت معامله خللی وارد تمیکند یعنی) موجب بطلان معامله
علت عمده عقد بوده باشد -
فيست مكر در مواردى كه شخصيت طرف (در مواردى كه ويزكى طرف مهم
هدف اساسى از انجام معامله باشف.
انكته در واقع بايد كفت ماده 7+1 را اشتباه در طرف معامله موجب بطلان معامله نيست مكر در مواردى كه ويزكى
هاى طرف مقابل هدف اصلى از انجام معامله باشد اصلاح شده ماده١ +1 معاملات به دو دسته تقسيم مى شوند
۱
برخی معاملات در أن ها هر کسی به فکرمنافع خودش است معاملات pees شخصیت طرف چندان تاثیری
ندارد و علت اصلی عتد نیست که شخصیت طرف هدف اصلی عقد. نیست دسته دوم برخی معاملات هدف اصلی
معامله شخصیت طرف معامله است و شايد بر اساس علاقه به طرف مقابل معامله صورت بكيرد متا
معامله مجانی و رایگان صلح
نكته در واقع در اين نوع معاملاتيهمعاملات مسامحه اه معاملاتى هستتد كه شما به فكر مناقع.
طرف مقابل هسئيد و شخصيث طرف مقابل برلى ديكرى بسيار مهم اسث و شخصيث طرف معامله هدف اسث و
علت اصلی انجاممعامله است اشتباه در شخصی طرف معامله -١ اضل بر این است که تأثیری در صحت معامله
اندارد 1- استثنا تمكر اوضاف طرف معامله هدف اصلى از اجام عقد (معامله)باشد. سوال: موجب بطلان معامله
صفحه 13:
برسشى 2 هركدام عقود و معاملات طرف مقابل هدف انجام معامله است سه دسته ۱- معاملات مجانی صلح
بلاعوض: همه معاملات مجانی مسامحه ای هم هستند ۲- معاملات مبتتی بر مسامحه تهمه معاملات مسامحه ای
مجانى نيستند؟- معاملاتى که الم به شخص است.
-پس هر عمل حقوقی كه در زندگیانجام می دهیم.
-عمل در عالم حقوقسهعمل حقوقى يك طرفهسسهايقاع است. (مانند.
شن فرض سه ابراء طلبكار).
-هرعملی که درطبیعت انجام می دهیم واترحقوقی ایجاد می شود صحع وتنها با یک اراده صورت می کیرد ابقاع
عمل حقوقی که دسته کم ۲ اراده نیز داشته باشد که عقد نامیده می شود.
ل : بر اين است اكر يك ابقاع تحت اكراه باشد غير نافذ است ( ما
اطلاق یک (cul eli eg ایقاعات
۲ ایقاعات فوری
۲-استشنء بر اصل بدر دو مورد ايقاع تحت اكراه باطل است
نکنهدرقانون مدنی فقط از رک
در معاملات صحبت شده است و
ايقاعات را در اين قانون نداريم.
صفحه 14:
مبخت نی
-اکراهمادی (اجبارهم گفته می شود نه قصد وجود دارد و نه رضا ** باعت زابل
شدن قصد می شود.
shel
اه معنوى: قصد وجود داد ولی رضانیست. 46 طرف قصد دارد ولى بلعث زايل
شدن را می گرد
انكته : أكراه اكر به درجه اى يرسد كه قصد و رضا را از به حدی است که شخص مكره ( به ضمه ميم و
فتحه راء) در حد وسيله اسث و هيج نوع اختيارى نداردوحتى اجازه فكر كردن هم ندارد.
«esl
ى »2 معامله باطل انست ( در واقعاادهای وجود ننار)
نثيجه : در اكراه مادی معاملهباطل است.
1- اكراه معنوى : اعمال زور جسمى در اكراه معنوبى وجود نداردبلكه به صورتهاى مختلف روحى
مى كبرد. اين توع از اكراه با جسم ارتباطى تداردبلكه به صورت تهديد روحی
آکراهمعنوی به دو صورت فرد می تواتدتصمیم گیری کند: | ۰ ۱- یا پاسخ بهاکاء
۲- با امتاع از پاسخ
asi
ادی : زورجسمی اعمال می گردد و فردبه انجام نچه كه مكره(كسره راء) درخواست دارد از لحاظ جسمی
اجبار می گردد. . (به زور و اجبار که معاملهباطل می شوه
نكته: در اكراه معنوى قصد وجود درد و این رضا است که و
نود ندارد (عدم تمابل co pall a
خواهد)
صفحه 15:
رضاء يك حالت تفسانی است که غبرقابل مشاهده است.
قصد :قابل مشاهده است زماتی که قرد با قعل يا ترك فعل متظور و مقصودمكره انجام مى ده دكار *»
فمل يا ترك
مادی به درجه ای از فشار چسمی می رسد که اراد ای وجو ندارد و بتاراین معامله ای هم تشک
كراه مادى قصد و رضا هردو وجود تدارتد.
نكته : تاثير اكرله اكر خانوادة أنجنان اهميتى برخوردارباشند كه اكراه به نان اکراه خود شخص محسوب می
نکته: در اكراه اكر بعد از انجام عقد كه فرد بافعل يا ترك فعل اكراه شده باشد( در
أن قصد است ولى رضا نيست)
و شخص پس از انعقاد عقد به ان رضايث بيدا كند و تنفيذ نمايد معامله از ابتدا صحيح اسث
نكته تعريف اكراه - جايكاه اكراة
بحث اصلی : بحث بررسی موادقتون مدتی در رتباط با اکاء
اسشرايط تحقق اكراه
asi le ملعك
yaar
A) ns ay Sty
اكراه بايد ( يعتى عملى كه فرد را تحت اكراه قرار مى دهديا عمل اكراهى )به جان - مال- و آبروی
خود شخص مكره يا تزديكان وى صورث بگیرد(ماده ۲۰۲-۲۰۲
صفحه 16:
؟- اکره به اعمالی حاصل می شود که موثر در هر شخص با شعوری بوده و ار نسبت به جان و مال و
خود فرد تاثير كذار باشديا تزديكان وى
نكته : اكراه به صورث فعل مثبث صورت م يكيرد نه ترك فعل ( نظر غالب
تکته گر اکاهبه مال یا جان یا آبرو نباشدو هر چیزی غبر
ار مذکرباشد کرام محسوب نمی شود اند
اکره شخص برای از بینبردن مشروبات الکلی او اکاهمحسوب نمی شود زبا مشروبا لکلی مال محسوب نمی
شود و مشروعیث ندارد واکر اه نیست!
نكته اكراه به ١ الف) خود شخص >* اكراه قرد به جان يا مال يا أبرو ( ماده 05-5
ب تزديكان فرد »» فقط جان و ابرو راعتوان تموده و يه مال اشاره تكرده است (ماده؟ :60
سوال :حكم اكراه شخص به از بين بردن اموال تزديكان وى جيست؟
باسخ : كر فردرا به مال يا جان يا برو تهديد كننداكر اكراه موثر بر
رد باشداکراه صورت گرفته است. ام در
مورد نزديكان فرد اكر اكراه به جان يا أبرو يا اموال باشد در مورد اموال اختلاف است که آی اکراه هست یا خيرة.
ظاهر قانون اكراه به اموال نزديكان اكراه نیست ماده ۲۰۴
نظر دكتر شهيدى : به اشتباه به جاى مال نوشته جان يعنى تقس أبرو مال بوده .در اكراه مهم نيست چه کسی
را به جه جيزى تهديد كنند مهم ابن الست كه فرد از اكراه تاثير بذيرقته و از ترس اكراه فعل مورد نظر اكراه
کننده را اجامداده است.
نظر دكتر كاتوزيان: نظر بيتنا بين را معتقد هستندة نظر كنكورى )اكراه در أموال نزديكان اكراه است با وجود۲
اشرط كه هر كام از اين دو شرط محقق كرد اكراه صورت كرفته است ١١-اكراه دراموال نزديكان باعث از بين
رفتن جان ايشان كردد. 1-اكراه در اموال نزديكان باعث از بين رقتن أبروى ايشان كردد.
صفحه 17:
کانوزیان اکراه در جان و آبروی تزدیکان بدون هیچ شرطی پذیرفته شده است اما اكراه مال
رصورتیاکراه محسوب می شود که فرد هدید شده خوف از بين رفتن جان باأبروى تزديكان را داشته
اكراه به اموال تزديكان زمانى اكراه است كه منتهى به از بين رفتن جان يا أبروى أنها شود
مثال براى اكراه در اموال تزذيكان: اكر فرداكراه شود به ايتكه اكرخواسته اكراه كننده را أجرا تكتد خانه پر
راکه در ان زندگی می کند اتش می زند با این تهدید فرداز خوف جان پدر خواسته اکام کتنده را انجام می
دهد. در این حالت خاص اکراه صورت گرفته است.
۴ نون مدنی: وم نزدیک زوج و زوجه. باه و اولاد.
نکنه :مورد مذکور در ماده ۲۰۴ق . م گر هر یک از چهار مورد تصریح شده در مادهباشد فقط باید اکراه ثابث
گرددیعتی اصل بر اثبات اکراه است و فقط تهدیدبایدثبت شود و صرف تهدید کافی استاما گر غبرچهارمورد
مذکور باشد(منندنمزد .دوست و یا خوبشان درجه دوم ی سوم)علاوه بر ابات اکراه ابات تاثير اكراه نيز
ضرورى است يعتى بايدتاثير تهديد را ثابث کنیم.
نكتمشرايط تحقق اكرا - ا-اكراه بايد برروى شخص به صورت تهدید بهجان, مال. ابروصورث گیره
el SLT هم بایدموثر در خود شخص باشد(شابطه شخصی) و هم موثر در نوع افراد جامعه(ضابطه نوعى).
نکنه از نظر دكتر كاتوزيان اكراه به عملى كقنه مى شود که علاوه بر این که خود شخص از ان بترسدنوعافراد
جامعه هم از إن بترستد. لذادر مقايسه زن با زن و مرد با مرد و جوان با جوان و همجنين موقعيت زمانى
مانتدشب با شب بايد لحاظ كردد.
تنيجه اكراه ذر ؟ مورد موثر نبوده و معامله اكراهى نيست: الف- جامعه ترسيده اما شخص اكراه شده تترسيده.
cal مانندقمه کشیدن بر روی مردم که باعت ترس عموم جامعه مى شود اما اكر فرد تهديد شده خودمانند
صفحه 18:
تهديد كننده باشد و قمه كش باشد و ترسى از قمه كشيدن ندارد اين تهديد بر ورى موثر نبوده و اكراهى بر وى
صورت نگرفته است
ب-جامعه تترسدیعتینوع بشرتترسد ولی فردبنرسد. ماننداکراه مردبزرگسال توسط کودک.اکراه نیست . قنون
از افراد خیلی بزدل حمایت نمی کند اصلا قابل اثبات نيست توس شخص
يتابراين اكراه بايد موثر باشد بر افردعدیده جامعه(توع )
شرايط تحقق اكراه بايد به ماده :7 ق.م هم توجه کرد که هرگاه شخصی که تهدید شده بداند که تهدید
کننده نمى تواندتهديد خود را يه موقع اجرا بكذارديا خود شخص قادر به دفع اكراه از خود بدون مشقت باشد.
بنابراين از نظر قانوتكناراكر شخص باو جود موارد مذكور در ماده ۲۰۵ خواسته اکراه کننده را انجام دهد عقد
اگراهی نبوده و صحیح است.
۴-کراه شونده نایدا عدم قدرت اجرای موضع اكراه اطلاعى داشته باشد. اكر بطور مثال اكراه شوتده ببدائد كه
اکراهکنندهقدرتی برای اجری تهدید نداد و با این عمل تن به معامله دهد معامله صحیح بوده اسنتد
نکته مقصود از وان یک انسان متعارف در شرایط متعارف است.
نكته عدم توانايى: الف- عرفى مانتد تهديد به بيكار كردن فرد از كارى كه أكراه شونده در أن هيج قدرتى تدارد.
ب - عقلى مانتد تهديد شخص به اينكه با هل دادن خانه اش را خراب می کند اگزخانه زا به و تفروشد که
إز نظر عقلى غير واقعى است.
ق-اكراه بايستى به وسيله تا مشروع و براى رسيدن به هدف تلمشروع باشد مانتد وسيله تامشروع تهديد به
و هدف نامشروع مانند فروش خاته به قيمت نازل به اكراه كننده. ولى اكر وسيله مشروع باشد.
مانندتهديدبه شكايث كيقرى از بدهکار و هدف گرفتن طلب و در ابن جهث بدهكار خانه اش را جهث
برداخث دين خود بفروشدمعامله فروش خانه اكراهى نيست.
صفحه 19:
نکنه تفاوت بيع و تعهد به بيع: ذر بيع مالكيت در همان لحظه ايجا و قبول انتقال يبدا مى کندو در حالی
كه تعهد بربيع طرفين قملا معامله را اتجام نمی دهند و این دلیل قررددیبین خود منعقد می کنند که
دران فروشنده متعهد می گردد که بفروشد و خربدار نیز متعد می شود که بخرد این یعتی تعهد بر بیع
نكته: اكر تنها يك طرف متعهد كردد تعهد يك طرف بربيع محسوب مى شود.
مانند فروشنده متعهد شود ظرف يك ماه خانه را به ديكرى بفروشدولى طى اين يك ماه خانه را نفروشد و
خريدار يس از مدث مذكور فروشتده تتهديد كتد( اكراه) اكر خانه را به من نفروشی(هدف) شکایت حقوقی(
وسیله ) می کنم و لام آن را از دادگاه می خواهم معامله صحیح است.
حالت هوم : وسيله نا مشروع ولى هدف مشروع مانندجك به مبلغ ده میلیون برگشت خورده و شخص بدکا
تهدید مى كند اكر جك باس( هدف مشروع) نشود اورا با جافو مى كشدا وسيله تامشروع).
وسيله مشروع هذف نا مشروع مانند اكراه مختلس به اينكه اكر نيمى از مبلغ اخثلاس را به من ندهى ( هدق
.نامشروع)به مقمات ذى برط كزارش مى دهم( وسيله مشروع )
نکته ماده ۲۰۷ ملزم شدن شخص به انشاه معامله به حكم مقامات صالح قاتونى اكراه محسوب تمی شود.
ميعنت جوم ابل
ااكراه مادى جه عقد و جه ايقاع موجب يطلان معامله مى شود.
معتوى: الف انجام معاملة معاملة اكرافى مى شود ب-عدم انجام معامله هيج نثيجه قارف
اكراه معتوى: الف- برروى عقد ماده 5+؟ عقد غير نافذ است.ب- اكراه بر روى أيقاع غير تاف لست مكر د
یقاع فوری و تشریقاتی که باطل است.
صفحه 20:
أكر كسى فر نتيجه اضطرار اقدام به معامله كند مكره محسوب تشده و معامله اضطرارى صحیح مى باشد.
معاملات تحت فشارمعملاتی هستند که شخص درانام نها میل و رغبت دروتی نداشته گرچه شخصا معامله را
lal داده اسنت أما رضاى باطنى براى انجام معامله را نداشته ات( عدم رضایت و نراضی بودن)ین معالات و
يا اين فشار از عوامل بيرونى يعنى وضعيت خود شخص أست و اين حالت اكراه نيست .مانند فرد بعلث وضعيت
بد اقتصادى به معامله اضطرارى تن دهد.
اكراه كتنده مى توائد شخص تهديذكنتذه براى معامله باخو باشد يا شخص ثالثى باشد ماثند اينكه على .محمد
را تهدیدبه قتل کند که ماشیتش را به محمود هبه کند.حالا چه محمود مطلع از اكراه باشد جه جاهل در هردو
صورت معاملهاکراهی است.
نكته تمعامله اكراهى در وضعيث بيرونى يا تحث عوامل بيرونى غير نافذ اسث . اما معامله اكراهى در ننيجه
اما بر معاملات اضطرارى دو استئتاء وارذ است : الف - سوه استفاده
طرفا مقابل از وضعیت اشطرارى مائند اينكة فردى بعلث بركشت جك اش ناجار ماشيتش را براى فروش به
باتكاد مى برد خريدار به علت اطلاع از اين وضعيت فروشنده ماشين را به قيضت خيلى بابيتق مى خرد الت
أثبات أطلاع خريدار از موقعيت اضطرارى با فروشتده اسث. نكته يس هم بايد اطلاع داشته باشد از اغطرار طرف
مقابل وهم بايد يين عوضين تفاوت وجود داشته AB
أشرايظ سوه استفاده : ١-عالم بودن به اشطرار كه مضطر بايد ابت كند؟-تقاوت قيمت وجوذ Hy Io
قيمت وافمى اطلاع داشته باشد ولى اكر خريداراز قيمت واقمى اطلاع نداشته باشدو تفاوث قيمت فاخش وجود.
داشته باشد بای مشطرفقط خیر ین ایجا می گردیعنی معامله صحیح می باشدو و می تاد عقد واقع را
فسخ كند.
.نكته كر علم به اضطرار وجود دارد ولى قصد سوئ استقاده ندارد و تفاوت قيمت وجود ندارد به فيمت روز
خريدارى مى كندمعاملة صحيح اسث
صفحه 21:
نکته استتتلبتهفرض عرفی هم در علم به اضطراروجود داردمانند خرید دار از ناصر خسرو که نشانه اضطرار
اشخص اسث كه ناتوان از تهيه دارو از دروخانهاست معامله غیر نفخ است نشانه قدرت عرف است.
cht براى ايجاد شرايط اضطرارى در فرد: دسيسه مى کتند که فرد را در اضطرار قرار دهتد مستقيما
تهدید تمی کنندمانند حسن تمایل به خرید خانه علی را درد او محمود را تطمیع می کند که ب ماشبتش به
پسرعلی بزندوبگریزد و چون على توان مالى اندكى دارد جهث هزيته درمان يسرشى ناجار به فروش تنها ابش
یعنی خانه مذکور گردد گر تقشه درست اجرا كرذد على ناجار به معامله خانه اش مى كرد و شخص در نتيجه
اضطرار و نه اكراه مجبور به فروش خانه مى شودالبته درمورد مذكور عمل اضطر
ماده ۲۰۲ ت۲4
سوال: ماد۲۰۸ زر تویس را توضیح دهید
جلسه سوم : شرایط تشکیل عقد
ماده 1۹۰: ۱- قصد ی رده ۲- رضا ۲- اهلیت۴- موضوع معامله ۵- مشروع بودن جهت معامله
مبحث سوم : اهليث در لفت شايستكى ست
در اصلاح دوطرف معامله براى تشكيل أن بابد شايستكى انجام ان را داشته باشند.
تکنه چون در قانون مدنی هر شخصی شایستگی انجاممعامله را ندرد همچون صفارهمجانین, سقیه در مواردی
تاجر ورشکسته در مواردی
اهلیت در قاتون مدنى + -١ تمتع اللستيقاء
اهلیت تمتع : شايستكى دارا شدن حق
صفحه 22:
انسان رای حق است و تکالیفی دارد یک انسان که قابلیت درا شدن حق را درد زمانی می تانددرای حق.
كرددكه زنده متولد شو و بس بايد انسان باشد و زنده متولد شود. اگرزنده تولد تشد یعنی اسلا و
است مانتد عدم
انكته حمل أيا عدم است يا وجود؟ در حكم وجود است اما به شرطى كه زنده متولد شود
اهليت تمتع حمل از زمان انعقاد است تا زنده متواد شود. بنابراين اكر زنده متولد نشود در حكم عدم است حتى
در زمان حمل بودن.
نكته اكر زتده متولد شد وبلافاصله فوت كرداهليت تمتع
۲-اهلیت استيفاء شايستكى استفاده از حق ايجاد شده را كويتد.
اكر نوزاد زنده متولد شد واكر فعلا بتواتد از حقوق خود استفاده نمايد داراى اهليت تمتع و استيفاء خواهد بود
نكته : اكر انسان زنده متولد كردد ولى نتواند از حقوق خود استفاده نمايد به اين معنى است كه اهليت تمتع ر.
دارا مى ياشد اما اهليث استيقاء ناد
نكته : أكر نوزادى زنده متولد كرديد ولى هيجكرنه دارابى نداشته باشد مثلا معسر ات بايد كفت أهليت تمتع به
معناى اموال و دارايى نيست بلكه اهليث تمتع به معنى شايستكى دارا شدن اسث.
ارا شدن حقوق و تکالیف
نکنه ار نوزادیزندهمتود گردد ولی پدری نداشته باشد اه این کودک می تواند از اموالش استفاده كتد بايد
گفت توا یا کودک از اهليت تمتع برخوردار بوده اما فاقد اهليت استيفاء در اموالش مى باشد.
نكته رابطه اهليت تمتع و اهليت استيفاء عموم و خصوص مطلق الست. به اين معتا كه هر كس كه داراى اهليت.
استيقاء مى باشد حتما اهليث تمتع را نيز دارا بوده (صرف تولد) اما هر كس اهليث تمتع را فارد حتما اهليث
gad را تدارد.
صفحه 23:
شرایط درا شدن اهلیت استیف
انسان برای حق است انسان واجد حق است.
J ela!
نی ایجاد می گردد که مشخص شود که قرد عاقل و بالغ و رشيد اسث دارا بودن سه شرط هم
زمان شخص را از نظر قانون مدنى كا مل ترين فر مى دان براى انجام معامله مى دائد. و تام معامات این فرد
ازحيث اهليت مشكلى i
انكته توزاد در دوران كودكى يا توزادى امكان هديه به ولى
نود درد ود نوزد و کودک اجازه يا اهليت
استیفاء از حقوقش را ندارد ولى يا قيم بايد اين كار را اجام دهدد
تكته زمان دارا شدن از اهليت استيفاء زمانى است كه شخص عاقل بالغ و رشيد باشيد ياشد.
محجور در معناى عام : سفيه مجنون و صفیر
محجور در معتای خاص بفقظ در معتای سقیه است
معنای لفوی محجورممنوع است
اصلاح حقوفی : خاص سفیه و عام سفیه صفیر و مجنون
رشيد : قانونكذار فرد فاقد رشد را سفيه. محجور و غير رشيد به كار برده است. در هر جابى محجور را در معتای
خاص به كار يرده است . با توجه به قرائن بايد استنباط كنيم كدام معنا مد نظر قانوتكذار بوده است ماتند معاملة.
محجورين در امور غير مالى صحبح مى باشد مى دانيم فقط سقيه است كه اعمالش در امور غير مالى صحيع
أت ومصدون وسعيردر امون شيز حال موه امه نننت,
بر دونوع است حالمی که بعلت فقدان قصد تمامى معاملانش اعم از مال يا غير مالى باطل است
ری که دوه افقه و دوره جنون درد
صفحه 24:
مجتون دائمی : ١-تمام امور مالى جه تمليك بلاعوض و جه تملك بلاعوض و جه معاملات معوض ۲- تما امو
غير مالى مانند تكاج
عقود | ١-ماقى مانتد بيع و اجارة وحق انتقاع
غير مالى ase
تمامى عقود مستلزم وجود عقد هستند جه مالى و جه غير مالى
استاد شكرى مدنى جلسه جهارم
حدر معاملات مجنون دائمى اثباث قصد هم بى تتيجه است و برلى قانونكذار بى اعتبار هست ١(خلافش قابل
انيست)و بين تمامى عقود جه مالى و غيرمالى تفاوتى وجود ندارد.
تملیک بلاعوض #*مالى داده ميشود
تملک بلاعوض»»مالی گرفته میشود هبه صلح
معاطات.
تملک بلاعوض (گرفتن هدیه )
۲ تملیک بلاعوض (دادن هدیه)
۲معاطات معوض (دادن مال و گرفتن قمنبیع-خربدوفروش)
-ه-» همه اين معاطلات (6)باطل است و بی اثر >> مجنون شخصا قصد ندار
در واقع مجنون يا يك
جسم بيجان تقرييا همسان است.
صفحه 25:
مچتون ادواری (دورهافاقه-دوره جنون )
حالت جنون |دراین حالت بدلیل فقدان قصد همه عقود و معاملات وی باطل است همچون مجنون دايمى.
حالت افاقه (از حبث عقل مشکلی ندارد»*»مجتون ادواری در حالت اففه درصورت داشتن عقل و بلوغ و رشد.
»همه معاملات وی صحیح میباشد.
ین ادواری درسن زیر لوغ باشد یا رشیدنبشد دراینصورت هم معاملات صحیح تبست
-اشتباه محض است آگر گفته شود مجتون ادوری تعامی معاملاتش صحیح فنك
نكثه تمجتون اذوارى
حالث افاقه از لحاظ عقلى مشكلى ندارد واكرشرايط ديكر اهيليت استيفاداشته باشد
»>معاملاتشر
-یدرمجنون ادواری اصل بر افاقه هست يا اصل بر جنون ؟؟؟؟؟
اختلاف نظر بين حقوقدان موجودميباشد مثال شخصى يا داشتن مدرك جتون ادوارى معامله انجام بدهد معامله.
او چه حکمی دارد؟
تین دوحات کیک نیکند(ابا حكم جدر
جنون ادواری صادر نشده است )
اری از ددگاه صادر شده است UY حکم
SUN حکم جنون صادرشده باشد در اختلاف جنو
مجنون است ) تسوی حالت گذشته به حالت الان.
برلى كسى كه حكم صادر نشده لست #اصل برافافه ميباشد (عدم جنون) 9[ مبباشد.
صفحه 26:
نکنهمجنون شخصانمیتوانددرامورحقوقی خود جه مالى و جه غبر مالى انجام بدهد . ولى قيم ولى.
اهليت استيفامراتب ايجاد اهليت اسنيقا(.بلوغ '"عقل ".رش
ع عجري
مجنون إدايمى . ادوارى )
وید نیم یر یدیا مسیور بترم خی )
لوغ تخیر قدرت است. كه به دو صورت : بلوغ جسمانی بلوغ جنسى
-صفیر غیرممیزمچتون باشد تمامی معاملئش باطل اسث به دليل فقدان قصد
کسی که بلغ نیست 1. پس صفیر
(ممیز ایا غیرسمیز)
ابلوغ در دخترو بسر حالث جسمانى انسث كه اتفاق ميافتد امر فيزيلوزيكى است (تغيبر ظاهر و توانابى توليد مثل
راخواهدداشت)
عقل بحالت نفسانی است . بلوقاحالت جسمنی است
دخنر دنه سال تممقمری (۳۵۵روز او پسر ۱۵ سال تمام قمری
با سن بلوغ متقاوت است در دختردرت. م. ۱۳سال تمام شمسی و درپسر ۱
صفحه 27:
کسی که بلغ نیست پس صفیر است.
صفیر ممیزاکسی هست که تشخیص دهنده سودوزین از یکدیکر سخوب بد را تشخیص میدهد.
اصفیر غیر ممیز بکسی هست که خوب بد را آزهم تشخیص نمیدهد
معاملات صغير:
]ماش در است باطل لست بدليل قدان قصد
clea ke) 9
ولی رشای وی مشکوک است واحتمال ضررزدن به خودش وجوددارد
أراده و قصد دارد چون به سن بلوغ نرسیده ه عبارت دیگر قصددارد
صغير »16406446 صفير مميز:.. بدليل ترس از ضرر معاملات (ممنوع ) است 3 صقبر غیرممیز
اصلا قصد و رضا تدارد مانتد ستك (باطل ) است.
تملیک به معتاى به مالكيت كسى هر اوردن ميباشد.
تملیک صفیر ممیز 4*باطل است.
تملک نبه ملکیت خوددراوردن مبباشد
تملک صفیرممیز **سحیع است . چون ضری در
صفحه 28:
معاملات معوض : غير نافذ است دراين نوع قصد دارد ولى رضا تدارد يس غير نافذ است.
بعنوان متالصفیرممیز کادو بگیرد (صحیح است) چون ضرری در آن نیست.
” متال ععاملات معوض *»باطل نیست ##جو,
امکان سود یا بان وجو
قیم سسپرده است که اگر نظارت نمود و صلاح دانست
الف ممعاملة را تتفي تمايد #معاملة صحيح
ب )معامله زا تنقيذ ننمايد»»معامله باطل ميباشد.
# مثال ماشینی صفیر ممیزداشته که ار فرخته : گر به قیمت مناسب بفروشد با بیشتر سرپرست وی
معامله را تتفیذ میتماید
اجازه سایق درحکم تنقیذ مسبوق اسث
ولی با قیمبراساس آمورحسبی میتونندبه صفیر ممیز اجازه معاملهپیشاپیش را بده
آمیلیون اجازه معاملهمیدهد که اگر معامه انجام دهد درهمین حد (تا ۰ آمیلیون )سعامله وى صحيح
تملیک پلاعوض از نظر اساتید محترم
از نظر دكتر كاتوزيان ١ » غيرناف.
صفحه 29:
ازتظر دکتر صفایی 4 باطل
ازنظر كنكورى نظر دكثر كاتوزيان مورد قبول است و تمليكات بلاعوض صفير مميز باطل مبباشد
مبحث رشد أز اهليت استيفا(بلوغ "عقل "رشد).
۷ تفاوت سفیه با مجتون
-سفیه . نسان بسیارچوگیر اعقل معاش ندارد ساده لوح . رای نموته بجای نسرمایه گذاری در شرکت بسیار
معتبر در شرکت ورشکسته سرمایه گذاری میکند :و در خرید سر او لاه میرود
اسطلاح درفقه . معاملات سفهى اكثرا افراد معاملات سقهى داشته اند -همجون خريد كالاى با قيمت
بسیار بالات
-درمعاملات سقهى با يك بار يا دوبار قرد سفیه نمیشود
.ولى اكر در هرصعامله او ضرر كندو عقل معاش وى كم باشد >سفيه است و خیلی معاملات سقهی انجام می دهد
##متاسقانه سقيه در جامعه كمتر ازمجنون و صفير قابل تشخيص اسث و امكان دارد استاد دانشكاه .مرب .
كارمتد و باشد
عم .
ال سفیه در امورخودش ۲
صفحه 30:
در امورمالی. مثل صنیر ممیزاست. تملک بلاعوضی [ صخیح)
تبلیک پلاموش ( بل .)
ملات منوض {sib yo}
سفيه در امور فيرمالى خود مستقلا حق داد اجام بدهد و معاملاتش صحيح ميباشد . همجون نكاح .و
۷ معاملات معوض را بای قیم وی (سقیه ) نقیذ نمی
” امور غيرمالى سقيه صحبح الست زيرا در امر غبرمالى همجنون افراد عادى تصميم ميكيرد . همجون
#ترمن #زس © آم قورح قبط
” در امر نكاح همجون افراد عادى است امادر مهريه جوكير ميكردد و سود و زيان خود را تشخيص
جند تكته براق
ضابطه اهيلت
” انسان عاقل متولد كردة وت مرك ادامه يابد و اكر عاقل نباشد مجتون میباشد ولی امکان عافل شدن
مجتون هم وجود
رشید بودن از دختر از ٩ سال قمری. مبداآن رشد است.
صفحه 31:
در پسر مبدا رشد ۱۵ سال قمری میباشد
رشد امكان دارد بعد از بلوغ ايجاد كردد.
بل تالغ یعنی دخثر ٩سالگی قمری و پسر ۱۵ سالگی قمری تالغ است و بعد از آنبالغ هستند
۱۸سالگی سن رشد. قبل از ۱۸ سالگی اصل بر عدم رشد است و بعد از 14 سالكى اصل بر رشد است
5
العدم رشد قبل ازه1 سالكى »» 2 خلاف ان مكرايتكه ثابت كردد . أرشد )
االرشيد بعداز 4١سالكى 2 »» مكر خلافش ثايت كردد.إعدم رشد)
(8) از سن 14174 سال در دختر ١ »» ١ میئوان حکم رشد از دادگاه گرفت
Oey JL ARO KB) حكم رشد از داذكاة كرفت
6 قبل از سن بلوغ نسان اصلا رشید نمیگردد یعنیاتسان ابتدا بلغ میگردد و سپس رشید میشود. (مهم )
- انسان غیر بالغ محال است رشيد گردد.
= مبدا شروع سن رشد (ماره رشد) ۱۸ سالگی است.
صفحه 32:
- قبل از آن تا سن بلوغ نياز به حكم دادكاه دارد رای اثبات کر
- قبل بلوغ اماره مطلق برعدم رشد وجود درد و خلافش قابلاثبات نیست
= عدم رشد بمد از لوغ تا ۱۸ سال (مره نسبی) هست و خلاقش قابلاثبات است
شرایط اساسى و اركان معاملات : ١ قصد ؟. رشا ۳اهلیت ۴موضوع معامله ۵جهت مشروع معامله
"موشوع معامله يا به عبارتى همان مورد معامله ".
*8"هر معامله اى قطعا موضوعى راذارد مثال در خريد ماشين موضوع معاملهماشین است.
** هر عقدی قطما یک موضوعی دارد
Copel شرایط خاص خود را دار بیع امعاوضه Pld: aban gy
۴ فعل . اودیعهلوکالت اتدریس]
رک فعل است متفاوت
دراین مبحت شرابط موضوع عقد با معامله را بررسى خواهيم کرد
1# شرایط مال براى اينكه موضوع عقد قرار ككبرند : مثال عقد بيع
© بررسى شرايط معاملاتى كه موضوع أن مال الست
صفحه 33:
مال آن چیزی است که مالیث داشته باشد و درای متفعث عقلابی باشد.
*
وستد بشد.
بحث مالبت داشتن : بعنی مال ان چیزی است که دارای ارزش دا
منفعت عقلاى داشتن :يعنى خريد وفروش آن کار عقلابی محسوب ميشود يا استفاده از
أن كار عقلأين محسوب ميشود.
(نكته 4 ماليت داشتن ضابطه شخصى و متقعث عقلابى ضابطه نوعى است
شابطه شخصی یعنی لازم ثیست مال فروخته شده ی مالی که فروخته میشود حتما نبای رای همه بلکه فقط
بایدبرای کسی که انا خریداری میکند دارایارزش دادو سند باشد کافیست.
~ ضابطه شخصی برای معاملهکافی است. مثال عکس یادگاری برای خانوادهبسبارارزشمند است .وان خاناده
برای داشتن عکس یادگاری امکان درد هر قيمتى را يرداخت نماييد
متفمت عقلانی. ضابطه نوعی است
ازنظر عقلابى جامعه خريد وفروش أن مال صحيح است
صفحه 34:
مال نعين معين . كلى در معين .كلى فى الذمه
سوال 4
شرايط موضوع معامله (مال) جيست ؟ "در معاملاتی که موضوع آنه مال است *
ان معامله موجود باشد . عين معين .كلى در معين. كلى فى الذمه »94 مالى در اين سه وجه يعنى
توت هزم ی و ای وی تال ات هه هرت نیت
کلی فی الذمه با مبتوان گفت بیع سفارشی
مثال فردی به ماه دای سفارش برنج میدهد و پول ریز پداخت میکند
-ه- اكر يك مال بصورث عين معين فروخته شده باشد و مشخص كردد درزمن ایجاب و قبول وجود نداشته است.
معاملة
مانند فروش ماشيتى كه قبلا خريدار ديده باشد و بس از برداخت يول متوجه شود كه اصلا ماشين از بين رفته و
- کلی در معين همه اوصاف مالها بايد يكى باشند از يك نوع يك جتس و بايد به تعداد فروختة شده
موجود باشد اكر موجود نباشد و كمتر از انها پاش معامله باطل است.
صفحه 35:
- در کلی در معین بایدبهتعددفروخته شده موجودباشد در اینصورت معامله صحیح و اگر از مقدر فروخته
اشده كمتر باشد معاملة باظل انست
۳ کلی فی الذمه:(سفارش مال) نیز به موجود بودن نیست ۰ یعنی موجود نباشد هم معامله محیحی
be speek gel
TP) pea 3354 oe
موضوع معامله ای بل تقل و انتقال قاونیباشد
-ضمانت اجرا معمله ای که موضوع ان بل نقل واتقل قانونی تیست باطل میباشد
#موضوع امکان درد مالیت داشته باشد ول تقل ونتقال آن فاتونی نیست.
اموالى كه قابل نقل و اتتقال قانونى نيستند » عين أنها قابل خريد و فروش تيست اناعی داد
مال موقوفه ۲۴۷۸ .)
8-اموال توقيقى (م2 و م81 اجرلى احكام مدنى )
©-اموالى كه نقل وأنتقال انها جرم است
0-موال عمومی
نكته : نتقال متافع در مال موقوفه صحیح است همچون اجارهاموال موقوه
صفحه 36:
"شرط سوم درمورد معامله "
قدرت بر تسلیم بر ان مال وجود داشته باشد (۳۴۸ق,م)
-اكرمالى فروخته شود كه قدرت بر تسلیم ان ندارد يعنى در واقع فروشنده قصد واراده فروش مال را درد و
هرعقدی که
أن نيست »»باطل اث
مثال :فروش پرنده ی که فرارکرده و قبل دسترسی تیست یعنی فروشنده
iS Alea فروش مال رد و
al ee
نكته اول تقدرت بر تسلبيم بايد در زمانتسلیم شرط است (م ۰
ذكنه فوماكردر زمان عقد موعدى برلى تسليم نباشف زمان عقد همان زمان تسليم ست
-موعد واجلى باشد :موعد تسليم موعد يايان مهلت است
اكر توافق عرفى كنن دو طرف عقد كه همان شرط ضمتى است مال موضوع عقد را دريك مدث ديكر تسليم
نمایبند »*فدرت بر تسلیم درزمان تسلیم شرط است
ضابطه قدرت بر تسلیم؟؟
نظر ذكتر كاتوزيان و دكثر شههيدى متفاوت است
-نظر دكثر كاتوزيان *#ضابطه شخصى
-نظر دكتر شهيدى #شابطه نوعى
(م54 بيع جيزى كه بايع قادر به تسليم نيسث باطل اسث مكراينكه مشترى خود قادر به تسليم ان ADU
صفحه 37:
she lt ole op باشد و اكو بيع tl lly glad ذکت زین مد اس که قذرت
ct Io say ts
.بنابراين اكر بابع قدرت نداشته باشد و
ترى هم قدرث نداشته باشد عقد »#باطل اث
نكنه : دكثر كاتوزيان فقط معتقد به قدرت تسلیم از رف بیع ی مشتری است ونه شخص 13
ره هر ریم مت عون سنج
a
دکتر شهیدی معتقداست هیچ کس نباید قدرت.
بر تسليم داشته باشد عقد باطل مانند کازهای همچنون هلیوم که
قابل تسليم فقط از طرف عده ی است و اگر ابن كاز رها شود در فضا از بين رفته و ديك قابل تقسيم به هيج وجه
اتخواهد بود
دکتر شهیدی :وان انسان متعارف ملاک ااست.
دکتر کاتوزیان تون بایع و مشنری (فقط) ملاک ااست.
9عقد زمانیبدلیل فقدان قدرت بر تسليم باطل اسث كه واقعا قدرث بر تسليم وجود تداشته باشد . يعنى تسليم
مال غير ممكن باشد.
-عدم قدرث بر تسليم كه بعد از عقد عارض میگردد(۸۳۸۷) *بمنی در هتگام غقد قدرت هست ولی در زمان
تسليم قدرت ننيست كه عارض كشته حست و اكز اد بیع باد سل با قیمت مل رب شتری
بدهد و همچتین مشتری خیارفسخ درد
eee
صفحه 38:
اگر در ثر تقصیر یا بدون تقصیر بیع قدرت بر تسلیم از بن برود با تقصیر بیع سمشتری اختبر
درد ۲. دون تقصیر بابع : عقد منفسخ ميكردد.
-عدم قدرت بر تسليم مال بطور موقت عقد را باطل 151[
عدم قدرت بر تسليم مال بطور دايم عقد را 159
أكرمالى فروخته كردد كه بعد از مدتى قدرت بر تسليم ان بوجود خواهد امد عقد > سنت
* ادر صورتيكه قدرت تسليم بايع فعامقدور نباشد (عدم قدرت تسلیم نسبی) مشتری دو راهخواهدداشت:
١ © يا متتظر بمائد و خسارت تاخير تاديه يكيره.
© ۲یاعقد را به بت خسارت عدم اجرای تعهد را بگیرد
##مدت زمان عدم امكان تسليم اكر به قدرى طولاتى باشد كه در حکم عدم قدرت تسلیم باشد عقد باطل
است مثال:زمانی در فروش پرندهعقد باطل است که اصلانشود آن را تسلیم کرد
نکنهوظیقه بیع تسلیم موضوع معامله است.
متاليجنسى فروخته ميشود كه در عرض ۳ با ۴ روز از بینمیرود این ۳یا ۴ روز جنس در گمرک مانده و امكان
ترخیص وجودندارد,چون قدرت بر تسليم بهقدری طولئی اس که بسته به وضعیت خریدر و جنس در حکم
عدم تسليم دائمى لست بس معامله باطل است.
هتم تیه
اسموقت
wiley
صفحه 39:
عرف با توجه به طرفين و مال موضوع معامله كه تسليم بايد كرذد مشخص میکند و ضابطه مشخصی تدارد
ماده ۳۷۰قدرت بر تسلیم در
هزینه های تسلیم به عهده بایع است.
نکتهگر بیع در زمان عقد قدرت بر تسلیم درد و
الف)بعد عقد به دلايلى بدون اهمال و تقصير بايع امكان تسلیم نباشد عقد متفسخ میشود
اب)بعد عقد به دليل اهمال بايع متعذر كردد دو حالث دارد
|-مشتری تصف قیمت مال را بگیرد
۲-عقد را با خبارتعذرتسلیم فسخ کند
شرط جهارهمعلوم بوذن و معين بودن موضوع معاملهبعنی نسیت به موضوع معامله عم داشته باشیم
پاسخ سول ان چیست؟
سسکپاسخ سوال چه مقدار است؟
>پاسخ سول درای چه ویژگی هی است؟
صفحه 40:
#انواع علم:
۱-تتصیلیهم جنس هم هم کمیت را میدانیم
۲اجمالی:جتس کاقی ااست
-موضوع معامله بايد معين بلشد->ضمانت اجرا بطلان معامله است.
معینبودنپعنی مرددبین ۲ چیز ناد مودد بین ۲ معلوم نيد
بحث آغرسسکومانمعین کردن؟
شوه های فروش مال
۱-عین معیننبید در زمان معامله معلوم باشد.
۲-کلی در معینبچون همه اوصاف شبیه هم هستند نیا
؟-كلى فى الذمهبدر زمان تسليم بايد مغين شود.
در هرسه بايد معلوم باشد و استثنا ندارد.
شهريور نيازى نيست كه قبل از تاريغ جيزى
موجود باشد يا تهيه شده باشد
صفحه 41:
انه لازم است موجود باشد ته لازم أست تعيين شده باشد.
ans
تعیین شده لازم است هم موجود باشد هم تعیین شده باشد.
جمع بندی کلی در فروش در زان معامله
آسعین مینبهم sth ate pa th ope
۲-کلی در معینموجود باش اما یز بهعبین نیست
؟-كلى فى ذمهتدر زمان معامله نه لازم لست موجود ياشد نه معين باشد.
*آخرین شرط
شرط مورد معامله اشرط ششم:
حمال بايد متعلق به كسى باشد كه أن را انتقال مى دهد.
ذرغير أين صورت معامله قضولى و اثر معامله فضولى معامله غير نافد است.
ضمانت اجرا در 8 شرط او
“بطلان معامله.
ضمانت اجرا در بتد #-->معامله غير ناف خواهد بود
gay gare
شرايط مال موضوع معا
ادر زمان معامله موجود باشددعين معين اكلى در معي ناكلى فى ذمه متفاوت انث
صفحه 42:
st lly Ja
مول غیرقابلنقل و نقلموقوهتوقیفی اعمومی امولی که نقل و انتقال أنها جرم است.
۲قدرت بر تسليم وجود داشته باشد
sth eet
#سعین باشد
متعلق به کسی باشد که أثرا
#1 #اشرايط تشكيل معامله 4۳
۳اهلیت
ا موضوع
شچهت مشروع
#موضوع معاملة
ال
صفحه 43:
۲ترک فعل
شرایط معاملاتی که موضوع أنها فعل يا ترك فعل است
ab يا ترك فعل بايد مقدور الاجرا باشد
۲-مشروع و فاونیباشد
ان فعل یا ترک فعل دارای متفعت باشد.
#در مورد اول ۲ نفر هستند متعهد و متعهد له
متعهد بايد فعل مورد معامله لش مقدورالاجرا باشد که این مورد ۲ حالت دارد
>شخص تالث اجرانمید
#نكتدهندر عدم انجام تعهد توسط متعهد اكر قيد مباشرت شده باشد يا ثالثى نخواهد يا نتوائد تعهد را انجام
دهد حق فسخ براى متعهد له اجاد میگردد.
متالاكر موضوع عقد عملی باشد غیر ممکن مثلا T+ ميليون تومان ميبردازم مسافت تهران ما اهواز ١ ساعته
على شود إبن كار در توان هيج انسان متعارفى نيسث يس عقد باطل انسته
صفحه 44:
هنکنهعلم و جهل متمهد و منعهد له در اينكه يا در تون انسان متعارف هست یا خیر هيج تاثيرى در بطلان
عقد ندارد ضمائت اجرا همان بطلان عقد است.
#الزام در قانون مدتي:
خواهش قانونى از متمهدبرای انجام تعهد از طریق دادخواست.اظهارنامهدادگاه و
نكتهالزامات قهرى.
أكر موضوع تعهد مال باشد نه فعل يا ترک فعل مثل فروخته شدن جنس به منعهد له و
عدم تسليم مال به وى از سوى متعهد -->كرفتن الزام از طرف متعهد له و توقيف مال
الزامات قهرى در فعل و ترك فعل امكان ندارد --->اكر متعهد انجام نداد و ثالث نيز سرباز زد از انجام أن در اين
صورت حق فسخ ایجاد ميشود.
نکنهول ید متمهد له فسخ کند
بعد مطالبه خسارت نمایداگرعقد اصلی فسخ نگ
مطالبه خارت امکان تاد یا خسارت تشی از عدم
أجراى تعهد جايكزين اصل تعهد می گردد
۲شرط دوم در فعل با ترک فعلمشروع و قائونی باشد
اصل بر غدم ممنوعیت قانی است
شرط دوم بعنی:
ats ee
صفحه 45:
سخلاف نباشد
-ممتوع نباشد از نظر قانون
به طوز كلى مى توآن CaF عمل از نظر قانونى منعى نداشته باشداكر ممنوع باشد عقد باطل أست.
۳-شرط سوم در فعل یا ترک فعل:دارای متفعت باشد.
ضمانت اجرا-سکباطل باشد.
قانون اجازه نميدهد كه شهروندان قراردادهابى را ببتدد كه در أن ها رای طرفین نقعى عقلایی وجود نداشته
اكر متفعت براى كسى كه برلى أن تعهد بولى برداخت ميكتد وجود نداشته باشد أن قرارداد از نظر قانون باطل
#نكات اين شرطه
اضابطه ابن تفع شخصى است يعتى لازم نيسث فعل مزبور برائ همه داراى متفعت باشد تنها براى متفهد له
داراى فايده باشد كافى اسث
#اكر فعل يا ترك فعل مورد نظر در زمان عقد مقدور و مشروع و داراى فايده باش اما بعد از اتعقاد عقد و قبل از
اجرای آن تا مقدور نامشروع و بیفایده شود عقد منفسخ می شود
صفحه 46:
#جهت معامله:
اصطلاحتفاوت جهت تمهد با جهت معامله
اهداف معامله کتنده از اجاممعامله
اه چه چیزی قصد درد برسد؟به ثمن معامله(هدف نوعی)ب جهت تعهد.
۲قصد درد با آن چه کندپرداخت بدهی(هدف شخصی)یا جهت معامله
در تمام عقود بیع همه مشتری ها قصد دارندبهمبیع و تمام بیع ها قصد دارند بهثمن پرسند.
عر تمام هقود اجاره ستاجر به مین اجاره و موجربه متقمت آجاره هب پزسه:
پس هدف نوعی با عمومی توسط قانون تعيين ميشود كه جهث تعهد ناميده ميشود
#هدف بلاواسطه و مستقيم كه افراد از انجام معامله به أن ميرسد و قانون تعيين ميكند و در تمامی عقود یک
دست ثابت است.
#هدف شخصی(جعت معامه)فرد از اجاممعامله-->جهت معامله این هدف توسط خود شخص تعبین می
گردد.
متالغروش ماشین برای رسیدن به پول که هدف نوعی است و قانون تعیین کرده (جهت تعهداوقرار است با این
پول بدهی خودراپرداخت کند (هدف شخصی و جهت سعامل)
earners
صفحه 47:
gare زآه مهیمبا يول جه كد #عقه بعرد بن مدق هعمن أست
#انكته مهمءجهت تعهد را قانون تعيين مى كند يس همواره مشروع است.
مثا تخريد اتكور
جهت تعهد مشروع است
نت کرد مشروب پس جهت سعامله امتروع.
#تکنه مهم: جهت معامله می تواند مشروع با امشروع بشد.
جهت معامله مشروع باشد عقد صحيح اسث.
جهت معاملهتمشروع باشد ۳ حالت دار
الف)صراحتا در عقد ذكر مى كردد-->شرط صحيح و عقد باطل است
ب)صراحتا در عقد ذكر نمى كرد اما دز قصد مشترك طرفين وجود دارد -->شرط تبانی طبق نص قانون
چاه در عقد ذکر شده نه قصد مشترک طرفین باشد-
در حالت ب اختلاف است کهه
he سن pon ill آننته
صفحه 48:
و من |
توفیق
صفحه 49: