پی‌دی‌اف
علوم انسانی و علوم اجتماعی

جزوه تعاریف مهم و پرتکرار هویت اجتماعی دوازدهم ویژه مرور لحظه آخری فقط در 4 صفحه

توضیحات: دانلودفایلPDF جزوه تعاریف مهم و پرتکرار هویت اجتماعی دوازدهم ویژه مرور لحظه آخری فقط در 4 صفحه نکات مهم درباره ی این فایل: برای مرور لحظه آخر 1- مناسب دانش آموزان عزیز 2- مناسب معلمان طراح سوال 3- مناسب معلمان وارائه درکلاس های تقویتی 4- جهت یادگیری پایدار وعمیق 5- مناسب شب امتحان 6- مناسب جهت افزودن به آرشیو نمونه سوالات معلمان 7- مناسب دانش آموزان شرکت کننده در امتحانات هماهنگ کشوری

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:

صفحه 2:
کنش اجتماعی: نوعی کنش است که با توجه به دیگران انجام می‌شود. همچنین خردترین پدیده اجتماعی است که سایر پدیده های اجتماعی آثار و پیامدهای آن هستند. هنجار اجتماعی: شیوه انجام کنش اجتماعی است که مورد قبول افراد جامعه قرار گرفته است. فرهنگ عمومی: آن بخش از فرهنگ که همه مردم یک جامعه در آن اشتراک دارند. جامعه: گروهی از انسان‌ها که برای سالیان متمادی با یکدیگر زندگی می کنند. ضد فرهنگ: به خرده فرهنگ های ناسازگار و مخالف با فرهتگ عمومی می گویند. فرهنگ واقعی: آن بخش از فرهنگ که مردم به آن عمل می کنند فرهنگ باطل: بخش هایی از فرهنگ که از نظر علمی قابل دفاع نباشد و بر اساس خرافات شکل گرفته است. فرهنگ آرمانی: ارزش هایی که مردم یک جامعه از آن جانب داری میکنند و رعایت آن را لازم می دانند اما در عمل ممكن. است آن را نادیده بگيرند.

صفحه 3:
کژروی اجتماعی: به کنش‌هایی که برخلاف عقاید ارزش‌ها و هنجارهای جامعه هستند کژروی اجتماعی می‌گویتد. تحرک اجتما به جابه جایی افراد از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت اجتماعی دیگر تحرک اجتماعی می گویند کنترل اجتماعی: مجموعه فعالیت هایی که برای پذیرش فرهنگ جامعه و انطباق افراد با انتظارات جامعه انجام می گیرد جامعه پذیری: فرایندی که هر فرد برای مشارکت در زندگی اجتماعی دتبال می‌کند و مسیری که برای شکل دادن به هويت اجتماعى اقراد طى م شود. غرب زدگی: خودياختكى جوامع غير غربى در برابر جهان غرب را غرب زدكى كويند. از خودبيكانكى حقيقى (فطرى): اكر عقايد و ارزش هاى يك جامعه مانع آشنايى اعضاى آن با حقيقت انسان و جهان شود دجار ازخود بيكانكى حقيقى شده است, خودباختگی فرهنگی: اعضای جامعه مبهوت و مقهور فرهنگ دیگر شوند و در نتیجه حالت فعال و خلاق خود را در گزینش عناصر فرهنگی آن جامعه از دست بدهند. جامعه آن ها دچار خود باختگی فرهنگی می شود.

صفحه 4:
تحول فرهنگی مثبت: اگر فرهنگی که دچار تحول می شود فرهنگی باطل باشد و جهت تغییرات به سوی فرهنگ حق باشد. تحول فرهنگی مثبت است. از خودبیگانگی تاریخی: اگر یک جامعه. فرهنگ تاریضی خود را فاموش کند دچار از خود بیگنگیتاریخی است. ليبرال دموكراسى: نوعی نظام سیاسی است که ادعا می‌کند با خواست و اراده اکثریت مردم سازمان می‌یابد؛ هیچ حقيقت و فضیلتی را به رسمیت نمی شناسد و حکومتی دنیوی و این جهانی است. دموکراسی: به معنای حاکمیت اکثریت مردم بر اساس خواست و میل خودشان است. نظام سیاسی: مجموعه سازوکارهایی که برای اعمال سیاست‌های جامعه وود دارد نظام سیاسی را شکل می‌دهد لببراليسم: اليبراليسم به معناى مباح دانستن همه امور برای انسان‌هاست. تبعيت با كراهت: تبعيتى است كه ناشى از تهديد و ترس باشد.

تعاریف مهم هویت اجتماعی برای مرور لحظه آخری مجموعه مشاوره نیک منش کنش اجتماعی: نوعی کنش است که با توجه به دیگران انجام میشود .همچنین خردترین پدیده اجتماعی است که سایر پدیده های اجتماعی آثار و پیامدهای آن هستند. هنجار اجتماعی: شیوه انجام کنش اجتماعی است که مورد قبول افراد جامعه قرار گرفته است. فرهنگ عمومی: آن بخش از فرهنگ که همه مردم یک جامعه در آن اشتراک دارند. جامعه: گروهی از انسانها که برای سالیان متمادی با یکدیگر زندگی می کنند. ضد فرهنگ: به خرده فرهنگ های ناسازگار و مخالف با فرهنگ عمومی می گویند. فرهنگ واقعی: آن بخش از فرهنگ که مردم به آن عمل می کنند. فرهنگ باطل: بخش هایی از فرهنگ که از نظر علمی قابل دفاع نباشد و بر اساس خرافات شکل گرفته است. فرهنگ آرمانی: ارزش هایی که مردم یک جامعه از آن جانب داری میکنند و رعایت آن را الزم می دانند اما در عمل ممکن است آن را نادیده بگیرند. کژروی اجتماعی: به کنشهایی که برخالف عقاید ارزشها و هنجارهای جامعه هستند کژروی اجتماعی میگویند. تحرک اجتماعی: به جابه جایی افراد از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت اجتماعی دیگر تحرک اجتماعی می گویند. کنترل اجتماعی: مجموعه فعالیت هایی که برای پذیرش فرهنگ جامعه و انطباق افراد با انتظارات جامعه انجام می گیرد. جامعه پذیری: فرایندی که هر فرد برای مشارکت در زندگی اجتماعی دنبال میکند و مسیری که برای شکل دادن به هویت اجتماعی افراد طی میشود. غرب زدگی: خودباختگی جوامع غیر غربی در برابر جهان غرب را غرب زدگی گویند. از خودبیگانگی حقیقی (فطری): اگر عقاید و ارزش های یک جامعه مانع آشنایی اعضای آن با حقیقت انسان و جهان شود دچار از خود بیگانگی حقیقی شده است. خودباختگی فرهنگی: اعضای جامعه مبهوت و مقهور فرهنگ دیگر شوند و در نتیجه حالت فعال و خالق خود را در گزینش عناصر فرهنگی آن جامعه از دست بدهند .جامعه آن ها دچار خود باختگی فرهنگی می شود. تحول فرهنگی مثبت: اگر فرهنگی که دچار تحول می شود فرهنگی باطل باشد و جهت تغییرات به سوی فرهنگ حق باشد، تحول فرهنگی مثبت است. از خودبیگانگی تاریخی: اگر یک جامعه ،فرهنگ تاریخی خود را فراموش کند دچار از خود بیگانگی تاریخی است. لیبرال دموکراسی: نوعی نظام سیاسی است که ادعا میکند با خواست و اراده اکثریت مردم سازمان مییابد؛ هیچ حقیقت و فضیلتی را به رسمیت نمی شناسد و حکومتی دنیوی و این جهانی است. دموکراسی: به معنای حاکمیت اکثریت مردم بر اساس خواست و میل خودشان است. نظام سیاسی: مجموعه سازوکارهایی که برای اعمال سیاستهای جامعه وجود دارد نظام سیاسی را شکل میدهد. لیبرالیسم: لیبرالیسم به معنای مباح دانستن همه امور برای انسانهاست. تبعیت با کراهت: تبعیتی است که ناشی از تهدید و ترس باشد.

18,000 تومان