پاورپوینت
آموزشادبیات و زبان

پاورپوینت تکرار وبسامد واژه ی بیمار بخش اول در اشعار سعدی

توضیحات پاورپوینت تکرار وبسامد واژه ی بیمار بخش اول در اشعار سعدی نه از درد دلهای ریشش خبر نه از چشم بیمار خویشش خبر تعداد اسلاید: 19 بابکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا نوع فایل PowerPoin pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
pula; د مخ و 2 > 331 4

صفحه 2:
نه از درد دلهای ریشش خبر 8 انداز جشم بيعار خويشش خبر

صفحه 3:
خرم آن بقعه که آرامگه بار آنجاست ‎cot,‏ جان و شفای دل بیمار آنجاست

صفحه 4:
* ... آسایشست رنج کشیدن به بوی آنک روزی طبیب بر سر بیمار بگذرد ترسم که مست و عاشق و بی دل شود جو ما ...

صفحه 5:
... از دیده من پرس که خواب شب مستی چون خاستن و خفتن بیمار نباشد ۳

صفحه 6:
چشمش به تيغ غمزه خون خوار خیره کش شهرى كرفت قوت بیمار بنگرید 5 5 آتشكده ست باطن سعدى ز سوز عشق ... ‎Re‏ me

صفحه 7:
عشقبازی نه طریق حکما بود ولی جشم بیمار تو دل می برد از دست حکیم

صفحه 8:
خورشید برآید از گریبان بیمار فراق به نباشد

صفحه 9:
که برگرد از غمش بی روی زردی هی نمی دانند کز بیمار عشقت

صفحه 10:
‎i‏ به انتظار عیادت که دوست می آید ‎KS‏ خوش است بر دل رنجور عشق بیماری

صفحه 11:

صفحه 12:
بخور هرجه آيد ز دست حبیب 9 نه بیمار داناتر است از طبیب Aw

صفحه 13:
شنیدم که مهمانش آمد یکی ز بیماریش تا به مرگ اندکی سرش موی و رویش صفا ريخته ...

صفحه 14:
چون طبیعت نبود قابل تدبیر حکیم قوت ادویه و ناله بیمار چه سود

صفحه 15:
‎DAT cea Ges‏ ای بای ‏ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را

صفحه 16:
چو به بودی طبیب از خود میازار که بیماری توان بودن دگر بار چو باران رفت بارانی میفکن ...

صفحه 17:
... کسی که از غم و تیمار من نیندیشد چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار <4 Gy ۳

صفحه 18:
چون به نخله محمود در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش فراز آمد و گفت ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز بشد بمرد و بیمار بزیست ای بسا اسب تیزرو که بمند...

صفحه 19:

بیمار در اشعار سعدی نه از درد دلهای ریشش خبر نه از چشم بیمار خویشش خبر بخش اول تعداد اسالید19 : نه از درد دلهای ریشش خبر نه از چشم بیمار خویشش خبر حکایت کند دردمندی غریب ... 1 خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست راحت جان و شفای دل بیمار آنجاست من در این جای همین صورت بی جانم و بس . 2 ...آسایشست رنج کشیدن به بوی آنک روزی طبیب بر سر بیمار بگذرد ترسم که مست و عاشق و بی دل شود چو ما ... 3 ...از دیده من پرس که خواب شب مستی چون خاستن و خفتن بیمار نباشد گر دست به شمشیر بری عشق همان است ... 4 چشمش به تیغ غمزه خون خوار خیره کش شهری گرفت قوت بیمار بنگرید آتشکده ست باطن سعدی ز سوز عشق ... 5 عشقبازی نه طریق حکما بود ولی چشم بیمار تو دل می برد از دست حکیم سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم ... 6 خورشید برآید از گریبان بیمار فراق به نباشد تا بو نکند به زنخدان ... 7 که برگرد از غمش بی روی زردی نمی دانند کز بیمار عشقت حرارت باز ننشیند به سردی ... 8 به انتظار عیادت که دوست می آید خوش است بر دل رنجور عشق بیماری گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم ... 9 منغص بود عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمار سست 10 بخور هرچه آید ز دست حبیب نه بیمار داناتر است از طبیب 11 شنیدم که مهمانش آمد یکی ز بیماریش تا به مرگ اندکی سرش موی و رویش صفا ریخته ... 12 چون طبیعت نبود قابل تدبیر حکیم قوت ادویه و ناله بیمار چه سود قوت حافظه گر راست نیاید در فکر ... 13 سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را 14 چو به بودی طبیب از خود میازار که بیماری توان بودن دگر بار چو باران رفت بارانی میفکن ... 15 ...کسی که از غم و تیمار من نیندیشد چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار چو دوست جور کند بر من و جفا گوید ... 16 چون به نخله محمود در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش فراز آمد و گفت ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز بشد بمرد و بیمار بزیست ای بسا اسب تیزرو که بماند ... 17 سعدی شیرازی تدوین :محمد فایق مجیدی

29,500 تومان