صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
> ۱
صفحه 4:
صفحه 5:
كسانى میتوانند مربی انسانها باشند که به دردها و درمانها واه وضع روحبه ها آگاهی داشته
est
آگاهی از دردها و درمانها را باید از وحی_ از کتاب و سنت_ به دست آورد؛ چون اوست که
از استعدادهای انسان»و: قلمزو: استعلادهای,او و از قانونهای حاکم بر این دو آگاه است و
درگیریها و دردها و درمانها و راه حل ها را می شناسد.
براى شناخخت ارويجيه ها ميتوان از Hyd legs op و تعلم و از لطافت روحی و 4
فرقان استفاده کرد. 3
این فرقان زوحیه ها را از یکدیگر جدا میکند و وضع و زمینه و طرز برخورد را مشخص 3
مینماید؛ چون همه را نمیتوان با یک چوب پیش برد و با یک روش تربیت کرد.
مربی به وحی و فرقان نیازمند است. برای رسیدن به وحی و استفاده كردن از آن به اصول و
کلیدهایی نیاژمندیم که در کتاب «روش برداشت از قرآن» از آن سخن رفته است.
اما فرقان نیروبی است که در مرحله اطاعت و تقوا به انسان ارزانی میشود؛
صفحه 6:
متن خود را جایگذاری کنید
صفحه 7:
صفحه 8:
متن خود را جایگذاری کنید
عنوان ۵
صفحه 9:
صفحه 10:
ان توا ال يَجْعَل لَكُمْ فرقاناا.
یا ی لین لوا او اه وآمئوا برشوله بوتکم کفلین من ets ott لَكُمْ ورا تشون
به» اگر به تقوا برسید خداوند برای شما فرقانی قرآر میدهد. نتیجه تقوا و . رحمت وسیع و
نورانیتی ات که خط(مشتی انسان را مشخص میکند و نشان میدهد.
و رابطه اين فرقان و تقوا اين كونه توضيح مى.يابد با طرح سژال حرکت فکری آغاز میشود و
با حرکت فکر به شناخت ها میرسیم و با این شناختها به عشقها و لطافتهای روحی و با !
عشق و لطافت به اطاعت و تقوا.
يي هار ۶ دی است که از حرکت انسان به هت می آید.
و در این حد است که انسان از چشمها برخورداز میشود و از مانعها آزاد میگردد و میتواند
علامتها وا بیند و از علامتها نه از اعمال و از حرفهاء روحیه ها را بشناسد.
ضرورت مربی
صفحه 11:
میتوان از حادثه ها درس گرفت و لقمان وار از بدها خوبی آموخت میتوان از بند مربی آزاد شد و
خودسر به راه افتاد این توانایی هست اما باید غرامت سنگینی پرداخت. خودسری و تک روى و
تجربه و آزمایش ناچار با شکست ها و یاس ها و خستگی ها و نتوانیها و از دست رفتن ها همراه
سلمان وار در جست و جوی مربی ءرفتن آسان تر و پربارتر از لقمان وار از بدها ادب آموختن
be که مربی در دسترس نیست آن جا نمیتوان بى ادب نشست كه ميتوان از بى ادب هاء ادب
أموخت.
ضرورت مربى: با اين ديد أشكار ميشود كه ما در راهى كام برمى داريم كه اميد بهره بردارى از
تجربه هايش نيست و تنها يك ریسک است ... چه بسا بهره بدهد و چه بسا نابودی بیافریند.
در بحث آموزش این مسئله بازتر میشود که همراه مربی میتوان از هر حادثه درس گرفت و حتی
از بدیها خوب استفاده کرد در اين بحث بايد كفت كه هنكام نبود «مربى ضرورت حادثه و درك
تنهایی و شوق رفتن و بارور شدن خود آموزگار و مربى ما خواهند شد و استعدادهاى راكد مارا
بارور خواهند نمود.
ost
های مربی
صفحه 12:
١.ميبى هم بايد فكر انسان را از جبرهای حاکم آزاد
اتسان زا به بند وی کشند,
از جبر هايى كه در درون و در بيرون»
۲. کار دیگر او آموزش دادن و تعلیم دادن و راه رسیدن تا قله ها را تشان دادن است. اوست که
بايد طرز برداشت و طرز تفکر را به انسان بیاموزد و روشها را به دست بدهد. این تنها كافى
نیست که ما را به صدقه ببندند و این گونه بی نیاز کنند که این داغ کردنها و برگ چسباندنها
فایده ای ندارد بهتر این است که ما را با روشها و حرفه ها آشنا کنند و ما را تا قله ها بالا ببرند.
کوش بهم از حشس است.
۳و انسانی که گرفتار نسیان ها و غفلت ها
ناچار نیازمند تذکرها و یادآوری هاست. و این
هم مسئولیت سوم مربی | است که با :تذکرها قطره های متراکم و زمینه های آماده را شعله ور
کند و حرکت و پیشرفت را فراهم سازد.
بنابراین راه تربیتی و روش تربیتی صحیح روشی است که تنها شعار نباشد و محدود به زندگی
دنیوی نباشد بلکه نظامی است که انسان بسازد انسانی که فرزند تمام عوالم است و رهروی تا
آن سوی هستی,