صفحه 1:
چم
رات بیان TS
و
ws
ارد ببهشت86
خداى تورات وانجيل و قرآن يكى است اما بعد ازقرآن يك اتفاق عظیم میافند؛خایی كه در اتجيل أي"
به معتی پدر است. در قرآن» زب" به معنى مربى مىشود. به استثناى صلوات. تنها دعاى واجب هر مسلمان.
saggy SB yal Ale cyte Sel تم bial ald
بر عهده دارد؛ ميدي من يَشَامُ یل تن یا نیع حضرت Sigel ye ge يك يجه
ale است. اولين خواستة لو هم سعة صدر ست لذا مىفرمايد: فرب شخب رد
بروركاا! كشاده دار سينهام را :هدس در آخر كار خداوند مىفرمايد: «موسى بايد يك مقدار حليم و صبور
بشوى و براى بن مهعم يايد زد حضرت خض رتیت برود. بان كه حضرت موسى لت از امتحانات حضرت
خضرق8 زد مى شود به همين دليل حضرت موسى فلن به مقام مامت ترسيد و در همان ما مر
le لما حضرت ابراهيم # صير كرد و به مقام امامت ريد قرآن مى فرمايد: etl ee Sh
Yi cl als palling) J ووه برا لبن كه لهل عير توف ند
| حشرت موسى ينه يمر شرت الست و حضرت خض رقت كاهلى کل رخا ام شرت انم .|
ناكار le مورسائد كه بجداى را خفه مىكند و هركس جز حضرت خضرة6 مىبود. حكمش اعدام يود .|
| حضرت a درنظام سيب و اسباب الهى. اذن دارد. زماتى كد قار است مفارقت بين حضرت خضرظت» و
5 میت شکل برد حضرت خط رگ مفرمليدد «اكر آن بجه يؤك مشدء يمن بدو ومادرش بد خطر ل
| اد پاش ( رتفد خی خر اد ۳۰ ال شک تساه[
seid il Cet a aay ga egal lS gg MY jew pia /
}
|
So pal es Sp توبات که پر شومش عبله زگ شد يد
eros جراخدا آن بجة بنىلسرائيلى رام ىكُشد تا ماد يمان بدر و مادرش به خطر باقن ام ينجا فرزند كسى که
pling أل الي نزديك امنت aaa pe Sask ply دست اوصت.
صفحه 2:
5
ier
rp 23
عور
بيامبريك هم در تمازش آید اهنا العتراط endl را ذکر میکند. هلبیت ۵ area nl glad a
و سقاهع و شرا طهُوژه خدایشان شرایی پاک او گرا از کوتر irons aig (ali میترسیدند. َو 7
اضر فشتطوا: sy cI Jana که شآن مستطیر ات »از ينكه مباداآنى وكمترازآنى لبن ريسمان ©
قمع بشود. سیستم تریتی وهای هی انچنن استد gal یفرمند: لب ما رف مشبت ای ست. 1
وفتی خدا بخواهد ما مى خواهيم: »هبي ميسس. »++ فلا خدا میفرمید: هو بر مامهایی که به ام ما Safa 1
§
م ىكنند. at a lg MSY adh sly آهوحی کردم ۱ نی کلً کار خوب ره نها دایم
كردي ب ماى وق كلمد دش بان ناش أنوقت در عدجا كال داد يك موقي نت . |
شما hl مودافيد. اما زمائى از لبن بالاتر مىرود. مشود "ترف" يعنى م شناميد عموم مردم.
مستضف فكرى هستند ودر همان تعلم' مىماتند وبه "تعرف" نم سند نهييهجا تكفته ست «من اث
و عم ام مايه لكه فرمودد: من ماث و ل يغرف إمام زماته مات ميف هيه هر فردى بميرة در
ls كه امام at eco ye lle Sy ty tll la هذا. ينه مرخلة بعد آشتاين Aghia
sas Slagle dda cll sly agg Cal
عدم شناخت مذلق قن واهربيت 8 Soe pe lala lb cad Sl aS ope
أنس با قوآن تدريم. مأنيوس بودن باكتاب خدا يعنى قرآن جزئى لزوجودتان ياشد. و بعد از ن به مرحلدلى
مىرسيد كه قرآتى حرف مىزنبد. ule مى شويد. بس اكر مىخواهيد مردم را تربيت كنيد يليد
دستشان رادر دست قرآن بكفاريد: نه دست خودتان. اكر خلاف اين باشد میشود: 9 فيل م ل
الفسئوا بي الأرص فالوا إن خن فعنلخونه هراهب آنن گفته شود در زمین فساد تكتيد مكوبتد
ميخواهيماسلاح کنیم. لا مغ Ty kbs Sly ged اشید! همان آنان خود اهل
اقسااند. ولى تمى فيهستد. زرد یعنی بد جاى إينكه مردم را به خدا متصل كتد. به خودش متصل م ىكند.
میداد فق یامن من وشما در جبست؟ و جرايك نفر مى شود محمدينعبد المي ومن و شما در ابن
ES spelen nae | قدوقارة كوجك خودمان م شويم؟ زمانى كه خداوندبه يمير میراد
SAS as Solel Gt gh Be سار د یبن خودش را کسی میدید فرمود: هو ال
خداکناست به همین دلل محمد امن است. ماتند جبرثيل توحيد ين اسسته جون انسان در سيستم
نظام سيب و السيلبه مثل حضرت خضره يديك جلى ين بزل قرربكيد. به همين دليل كسانى كه وسيلهاى.
.برلى لنجام كارهاى خدا مى شوند. يدالله و عينالله و نله میشوند.چون مبنای آنهاخداوند است. فلذا.
sg yes cabal og can ale JS خودمان را در کهای این سس هی را یدهم
صفحه 3:
LS
رات بیان ۵
te
lay nee JS ona ا لين م داتع
| تخ ريطم ماده امسته هأ خبلى يي برية به ترف" |
مورسد امابة ييداكردن متظومذ فکری Mal نمرسد.
قرآن تأ بذير استد يعنى برعى افر متاتد نر شخصى خودشان راير قرآن إعمال كنتد اك هر فههم
ged a py th ans SB وبي رك فيكم لتقل كناب الل و جفزي أل يو هن
يفخ نرذا غلي ألحؤصره همان من دو جيز كرانيها درميان شما م ىكذارم كه اكر شما ب أن دو جنك
بزنيد حركز كمراه نخواهيد شد. بعد از من يكى كتاب خا و ديكرى قرزندان من است. اين دو از هم جدا
نمى شوند تا إبنكه برمن در كتار حوض وارد شوند. ,دس وس یعتی آن نيا از شما میپرسند
جقدر با قرآن و سيرة هلیت ۵ مأتوس هستيد و جقدر منظومة فكرى اهلبيت 88 را مشناسيد؟ بس ؟
کسی که تربيت مىكند ين جبزها رياد يداد
فن تربيت بسيار مهم استء اما مهمقر ازآن اين است كه جه جيزى رابه سمت جه كسى قرامى خوانيد؟ كس
كه رورى يك صفحه قرآن هم نمى خوائد مى خواهد مردم را به سمت جه كسى PEAY A pe
٠ ترييتى معلم ورزش يسيار ييشتر از معلم معارف Cal جون دارد ميدانى با يجدها مىدود. مذاق اهربيت 38
براى هر كروه سنى برنامة خاصى دارد, لما يبشترين تمركز بر توجونن است. آن چیزی که ماه آن دی و
| راهنمابى ale mah برلى بجذ دو روزه هم كارتربيتى داشتء در هيج ليدواوزى جنين جيزى وجود
| ندارد وقتى أقا رسول اللي خسته از جدك با سفر تبيفاتى برمى كشتتد. بجدها رابغل مىكردتد به صحايه.
هم م فرمودقد: «بجدها را ال کاس ید اي كار تمادين نيسته ين ميره | در هيج
see le te
تاحالاشده يك بجة كوجك رادر مسجد ینید و اور تشویقکند وب و شوخی ویاری کنید؟ ار و
أهربيت لق حين صحبت با كودكان» هوق نها میشدند. جن ناه زب ی دی مره ات تا هوقد
Bb a BO in be aS Jy eS i gt هركس
i ty ie SPS GE رت ,ندچ ا
که شمابا آنها سروکاردای.بچههایاممزمان 0 هستند و هردم این بچهها Sips Ss
رقم بؤند بنده به خاطر رفت معلم عريىام به زبان عربى علاقدمند شدم وين علاقه من رابه مت Stl
دينى كشائد. كافى است يك تقر را تمازخوان كنيد تا ايد هرجه تماز بخواد. براى شما هم مىنويستد.
صفحه 4:
را ان
Spe ios
نس ۲ ات
gee Bly pe بود. رن بود کرد یام دم دست ماست. عين همان را عمل كنيد تنيجه م كيريد زوية
بای جه بود:
9 خوشرویی و خوشاخلاقی
به طورى كه لبخت از لب مر نمیافتاد. لمآ شجرة امن بعضىها برج زهرمارند. فكر م ىكنند مسلمائتد!.
لبخند ل لب مؤمن Bal ly فرمايتد: «لْومئ ذجث لعة» معن Sse sari Sgt
لوده باشد. معلمى كه با لبخند سر كلاس م ليد. داتشأموزان رات اتهاى روز شرحال كه مودارد ما حق تداريم
مشكلاتمان راب ديكران انتقال يدهيم. جنين كسى تباي يايد كار تريتى يكند. حتى اكر محبت نداريد. مؤت كنيد
يعنى ادلى محبت رادربياوريد خدا هم فرعون رايا همين روبه مى خواهد حدليت كند. متها أن جانور خودش نمى خولهد.
خدا مفرمايد: اق إل فرعن له طقن: بويد به سوى فرعون كد او طفيان كرده است. فقولا لذ وله
Saga op) asain ند خلیی ین نیگن دتم ye adhe
]= شناسی
یکی از اصلیتین بات مسنولینفرهنگیجمهوریاسلامیعدم مخاطبشنسی Sal مثا بواى برداختن به یک
موضوع: يك نامه مىزنند براى كل مملكت! سيستانوبلوجستان كجا. آذريايجان كجا! ينها از زمين تا آسمان با هم
فرق دلوك بأد بايد رای چه مخاطی میخواهید حرف زد ما امه زین و لان تيزيين هسصد بيد
فرهنگ تباط رادم
9 بايد يسان ارتباط را بيدا كنيد
شناكت مخاطب وسيلة تباط نيسته اشتراي بين شما و مخاطبه وسيلة بها استد بين تعام انسانها اشتراك وجود
دارد. م ىتوانيد به وسيلة مباحث عقلى فطرى يا غريزى كك بين همه مشترك استه باهر مخاطى fice pS bl
از مباحث فريزى. تحريك مخاطب نيست لما ميتازيد فطرت وعفل او راتحريك كنيد تاتف كند ان ارت نی
كه لوقبول دارد شرو مى شود وبهأتجالى كه شما قبول داريد lel J AB lad nye كه خودتان قبول داريد
شروع کنید. چون مخاطب در حوزةتریتی مشکل دار فلا اصلاگاه شم را قبول درد. یامرخ علی ۱۳ سال بحث:
ب اعراب جاهلى» بتجادشصت تفررا جلبکرد. موز ارجا هرکس در حوزة فرهتكى لین عملكرد را داشتهياشد.
get
جاهلى: بأيزكان مشركان. باكودكان» با لعراب بياب نكرد. ب حبار يهود Ja pa مین يا همه به لفت عرس حرف
lie Clin GLI ie تفويان م ىكفتند: «مابه جلى ليتكه به لسان قوم صحبت كنيم. به لسان قم صحبت
م ىكنيم.» بعضى ها مىكويند: لين الفاظ كوجميازارق را لستفاده نكنيد » مىكويم شما ظاهرانييج البلاغه را نخواتتحايذ!
اميرمؤمنان 25 لز آب بيتى بزمتال مىزند. رای ابنكه أن افرلد مدام لين را مى ديدند. فلذا خيلى خوب حس مىكردتد.
مر بور بيدء جون م دانست برحق السستد هر بحث قزييت بليد صبور بأشيد ام ب عرفب
صفحه 5:
pees
Py 8 يكى لزاعراب يبا كرد. دسر آمد و كفت: «محمد كيست5» نكت لول فيك يامب ٠
Sag igh ین مرذم قبل تشخیص نود م كة ين موقم بوذ طوف يوصيفة دين لاقام كه
بباميريك به أن فرد فرمودند: لفن يمل مثفال ذَرْة خيا َه و من يعمل متقال ذزة شرا يزه يس هركس
به مقذار قرداى كار نيك كرذه باشد همان را يبيتد. و هركس هموزن ذرداى كار بد كرذه باشد أن Wy
oat
Sea aga Bgl gs gle 98 Tart ae ال و وق در
مين هحكمو ال جد »09 يعنى عرب باديفنثبين أمد. فقيه يوكشته aap Kale SU ap
كتيد؟ اميرالمؤمنين 868 دريارة يامي ريق فرمودند: «طبيت فوا بطتعه cal gee دز ميان Mn
م كرد
دست خداست اما لين اصرار بر هدايت ازجانب ماء براى خدا زيياست.
| یک قر سکیا Spe neces akan Ki
]| دج هنوز هم يك ربل بودجه ز جلى نم ىكيريم. كائى كه موكويتد تعى شود باق بيد
اين تايح براحت علط نكل Sp Sn ICH Se Se راي ل
أوهم يديه ينها ليد داشت باشد بان فرض كار فوهتكى يكنم كه أصل لامي وجود تاي
و دربي مخاطبين من كافر تست أسته أو هم بشنود و يكويد عجب Aan ply
Seley J eR flea ays ig کی
یمرن حریص بر تریت بو وه سواغ مردم مرفت.گرچههدیت و عدم هدایت يك فرد يه
SRO
مومس ..
+صعحم مومس
fella
ز همه دست کشیدم كه توباشى همدام.
ARIUS
1
تربیت و هدایت ،مهمترین مقولۀ قرآن
خدای تورات و انجیل و قرآن یکی است اما بعد از قرآن یک اتفاق عظیم میافتد؛ خدایی که در انجیل" ،أب"
تربیت مهمترین
مقولۀ قرآن است
و از نگاه قرآن،
تربیت را خود
خدا بر عهده
دارد.
به معنی پدر است ،در قرآن" ،رب" به معنی مربی میشود .به استثنای صلوات ،تنها دعای واجب هر مسلمان
اِ ِ
هد اَن ِ
ط املُستاقيِم(فاتحه )6:است .تربیت مهمترین مقولۀ قرآن است و از نگاه قرآن ،تربیت را خود خدا
الصرا ا
ِ
شاء ي ِ
شاءُ(نحل )96:حضرت موسی به تعبیر امروزی ،یک بچه
ض ُّل امن يا ا
بر عهده دارد؛ يا ْهدي امن يا ا ُ ُ
حزباللهی داغ است .اولین خواستۀ او هم سعۀ صدر است ،لذا میفرماید :ار ِ
ص ْد ِري؛
ب ا ْش ار ْح ِِل ا
پروردگارا! گشاده دار سینهام را(.طه )25:در آخر کار ،خداوند میفرماید« :موسی باید یک مقدار حلیم و صبور
بشوی ».و برای این مهم باید نزد حضرت خضر برود .بماند که حضرت موسی از امتحانات حضرت
خضر رد میشود .به همین دلیل حضرت موسی به مقام امامت نرسید و در همان مقام پیامبری
ماند .اما حضرت ابراهیم صبر کرد و به مقام امامت رسید .قرآن میفرماید :او اج اعلْناا ِم ْن ُه ْم أائِ َّمة؛ بعضی
ن؛ برای این که اهل صبر بودند(.سجده)24:
َبوا اواكانُوا ِِب اَيتِناا يُوقِنُو ا
از آنها را امام قرار دادیم ،ل َّاما ا
ص اُ
ً
حضرت موسی پیامبر شریعت است و حضرت خضر کارهایی کامال برخالف احکام شریعت انجام میداد،
تا کار را به جایی میرساند که بچهای را خفه میکند .و هرکس جز حضرت خضر میبود ،حکمش اعدام بود.
حضرت خضر در نظام سبب و اسباب الهی ،اذن دارد .زمانی که قرار است مفارقت بین حضرت خضر و
موسی شکل بگیرد ،حضرت خضر میفرماید« :اگر آن بچه بزرگ میشد ،ایمان پدر و مادرش به خطر
میافتاد ،پس ما جانش را گرفتیم و فرزند خوبی به آنها خواهیم داد(».رک :کهف 1400 )80:سال پیش یک نفر از صحابه
الزب ْْي رجًل ِمنَّا أ ْاهل الْب ْي ِ
ت؛ چیزی
مقام بسیار باالیی پیدا میکند ،تا جایی که امیرالمؤمنین میفرمایند « :اما از ا
ا ا
ال ُّ ا ُ ا ُ
وم ،اع ْب ُد َّ
اَلل؛ تا اینکه پسر شومش عبدالله بزرگ شد(».نهجالبالغه،
نمانده بود زبیر از ما اهلبیت بشود .اح ََّّت نا ا
شأا ابْ نُهُ ال اْم ْشئُ ُ
ُ
حکمت )453چرا خدا آن بچۀ بنیاسرائیلی را میکشد تا مبادا ایمان پدر و مادرش به خطر بیافتد اما اینجا فرزند کسی که
ُ
به مقام " ِمنَّا أ ْاهل الْب ْي ِ
ت" نزدیک است را نمیکشد؟ چون هدایت دست اوست.
ا ا
2
ِ
پیامبر هم در نمازش آیۀ ْ اه ِد اَن ِ
يم را ذکر میکند .اهلبیت که يُطا ِه ارُك ْم تاطْ ِهْيا(احزاب )33:هستند
الص ارا ا
ط ال ُْم ْستاق ا
اه ْم ار ُُّّبُ ْم اش اراًب طا ُهورا؛ خدایشان شرابی پاک (و گوارا از کوثر عنایت) بنوشاند(.انسان )21:از جهنم میترسیدند .اَياافُو ان
و اس اق ُ
يا ْوما اكا ان اش ُّرهُ ُم ْستا ِطْيا؛ میترسند از آن روزی که شر آن مستطیر است(.انسان )7:از اینکه مبادا آنی و کمتر از آنی این ریسمان
قطع بشود .سیستم تربیتی و هدایت الهی اینچنین است .امامصادق میفرمایند« :قلب ما ظرف مشیت الهی است،
وقتی خدا بخواهد ما میخواهیم(».الغیبة طوسی :ص )247فلذا خدا میفرماید :أائِ َّمة يا ْه ُدو ان ِِب ْام ِراَن؛ امامهایی که به امر ما هدایت
ً
ِ ِ
اْلا ْْي ِ
ات؛ و ما فعل خیر را به آنها وحی کردیم(.انبیا )73:یعنی کال کار خوب را به آنها دادیم.
میکنند ،اوأ ْاو اح ْيناا إل ْاي ِه ْم ف ْع ال ْ ا
مِذاقشناسی اهلبیت
اگر فردی به معنای واقعی کلمه ،دلش با ایمان آشنا شد ،آنوقت در همهجا کارایی دارد .یک موقعی هست
شما "یعلم" ،میدانید ،اما زمانی از این باالتر میرود ،میشود "یعرف" ،یعنی میشناسید .عموم مردم،
ات
مستضعف فکری هستند و در همان "یعلم" میمانند و به "یعرف" نمیرسند .هیچجا نگفته است « :امن ام ا
و مل ي ِ
ات ِميتة ج ِ
ِِ
اهلِيَّة؛ هر فردی بمیرد در
مات او املْ يا ْع ِر ْ
مام ازمانِه» بلکه فرمودند « :ام ْن ا
ف ا
علم ا ا
إمام ازمانه ام ا ا ا
ا ا ا
حالی که امام زمانش را نشناسد ،به مرگ جاهلی مرده است(».مسند احمد ،ج ،28ص )88مرحلۀ بعد آشنایی با منظومۀ
فکری است ،و مرحلۀ بعد که انتهای این مسئله استِ ،مذاقشناسی است .مشکل اصلی در مسائل تربیتی،
عدم شناخت مذاق قرآن و اهلبیت ،پیرامون تربیت انسان است ،فلذا برخوردها سلیقهای میشود ،چون
ُ
انس با قرآن نداریم .مأنوس بودن با کتاب خدا یعنی قرآن جزئی از وجودتان باشد ،و بعد از آن به مرحلهای
میرسید که قرآنی حرف میزنید ،فلذا ماندگار میشوید .پس اگر میخواهید مردم را تربیت کنید ،باید
ِ ِ
يل اَلُ ْم ال
دستشان را در دست قرآن بگذارید ،نه دست خودتان ،اگر خالف این باشد ،میشود :او إذا ق ا
تُ ْف ِس ُدوا ِِف ْاْل ْار ِ
صلِ ُحو ان؛ هرگاه به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید میگویند
ض قالُوا إِ ََّّنا اَْن ُن ُم ْ
میخواهیم اصالح کنیم .أ ااال إِ ََّّنُ ْم ُه ُم ال ُْم ْف ِس ُدو ان اولاٰ ِكن َّال يا ْشعُ ُرو ان؛ آگاه باشید! همانا آنان خود اهل
فسادند ،ولی نمیفهمند(.بقره )12:یعنی به جای اینکه مردم را به خدا متصل کند ،به خودش متصل میکند.
مشکل اصلی در
مسائل تربیتی ،عدم
شناخت مذاق قرآن
و اهلبیت،
پیرامون تربیت
انسان است.
میدانید فرق پیامبر با من و شما در چیست؟ و چرا یک نفر میشود محمدبنعبدالله و من و شما در این
عصر به دنیا میآییم و کسی در قدوقوارۀ کوچک خودمان میشویم؟ زمانی که خداوند به پیامبر میفرماید:
پیامبر در
انتقال وحی،
خودش را کسی
نمیدید ،توحید
این است.
احد؛ بگو ،خدا یکتاست(.اخالص )1:اگر در این بین خودش را کسی میدید ،میفرمودُ « :ه او َّ
قُ ْل ُه او َّ
اَللُ
اَللُ أ ا
احد؛ خدا یکتاست ».به همین دلیل محمد امین است ،مانند جبرئیل .توحید این است .چون انسان در سیستم
أا
نظام سبب و اسباب ،مثل حضرت خضر ،باید یک جای این پازل قرار بگیرد ،به همین دلیل کسانی که وسیلهای
ُُ
برای انجام کارهای خدا میشوند ،یدالله و عینالله و اذنالله میشوند ،چون مبنای آنها خداوند است ،فلذا
قابل اعتمادتر هستند .تفاوت اینجاست که من و شما خودمان را در کجای این سلسلۀ الهی قرار میدهیم؟
3
بنده بزرگترین اشکال سیستم تربیتیمان را این میدانم
ً
که در "یعلم" مانده است ،نهایتا خیلی پیش برود ،به "یعرف"
ً
میرسد ،اما به پیداکردن منظومۀ فکری اصال نمیرسد.
برای فهم قرآن به اهلبیت رجوع کنید
قرآن تأویلپذیر است .یعنی برخی افراد میتوانند نظر شخصی خودشان را بر قرآن ِاعمال کنند .اگر در فهم
ِ ِ
قرآن گیر کردید ،آقا رسولالله فرمودند« :إِِّن اَت ِرك فِي ُكم الثَّاقلا ْ ِ ِ
ان
ي ،كتا ا
ْتِِت أ ْاه ال با ْي ِِت او إِ ََّّنُ اما ل ْ
اب ا ََّلل او ع ْ ا
ُ
ض؛ همانا من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم ،که اگر شما بر آن دو چنگ
يا ْف اِْتقاا اح ََّّت يا ِر ادا اعلا َّي ا ْْلاْو ا
بزنید ،هرگز گمراه نخواهید شد .بعد از من یکی کتاب خدا و دیگری فرزندان من است .این دو از هم جدا
نمیشوند تا اینکه بر من در کنار حوض وارد شوند(».کمالالدین و تمامالنعمة ،ج ،1ص )234یعنی آن دنیا از شما میپرسند
چقدر با قرآن و سیرۀ اهلبیت مأنوس هستید و چقدر منظومۀ فکری اهلبیت را میشناسید؟ پس
چقدر منظومۀ
فکری
اهلبیت را
میشناسید؟
کسی که تربیت میکند این چیزها را باید بداند.
دست مردم را به دست خدا بدهیم
فن تربیت بسیار مهم است ،اما مهمتر از آن این است که چه چیزی را به سمت چه کسی فرامیخوانید؟ کسی
که روزی یک صفحه قرآن هم نمیخواند ،میخواهد مردم را به سمت چه کسی ببرد؟ گاهی اوقات اثرگذاری
بیشترین
تمرکز مذاق
اهلبیت
بر نوجوانان
است.
تربیتی معلم ورزش بسیار بیشتر از معلم معارف است ،چون دارد میدانی با بچهها میدود .مذاق اهلبیت
برای هر گروه سنی برنامۀ خاصی دارد ،اما بیشترین تمرکز بر نوجوانان است ،آن چیزی که ما به آن ابتدایی و
راهنمایی میگوییم .پیامبر برای بچۀ دو روزه هم کار تربیتی داشت .در هیچ ایدئولوژی چنین چیزی وجود
ندارد .وقتی آقا رسولالله خسته از جنگ یا سفر تبلیغاتی برمیگشتند ،بچهها را بغل میکردند ،به صحابه
هم میفرمودند« :بچهها را بغل کنید(».المحجة البیضاء ،ج ،3ص )366این کار نمادین نیست ،این سیره را در هیچ
پیغمبری نمیتوانید ببینید.
تا حاال شده یک بچۀ کوچک را در مسجد ببینید و او را تشویق کنید و با او شوخی و بازی کنید؟ پیامبر و
اهلبیت حین صحبت با کودکان ،همقد آنها میشدند ،چون نگاه از باال ،زاویۀ دید آمرانه است .تا همقد
ِ
صاب لاهُ؛ هرکسی
ِب فالياتا َّ
صِ ٌّ
او نشوید نمیتوانید تربیت کنید .رسول گرامی اسالم فرمودند « :امن كا ان عن ادهُ ا
بچۀ کوچک دارد ،باید برای بچه کوچک بشود(».کتاب من الیحضره الفقیه ،ج ،3ص )483فقط به این فکر کنید که کسانی
که شما با آنها سروکار دارید ،بچههای امامزمان هستند و هرکدام از این بچهها میتوانند یک اتفاق بزرگ
رقم بزنند .بنده به خاطر رفتار معلم عربیام به زبان عربی عالقهمند شدم و این عالقه من را به سمت مطالعات
دینی کشاند .کافی است یک نفر را نمازخوان کنید ،تا ابد هرچه نماز بخواند ،برای شما هم مینویسند.
اهلبیت
حین صحبت با
کودکان،
همقد آنها
میشدند.
4
شیوههای تربیتی پیامبر
معجزۀ پیامبر ،سیرهاش بود ،قرآن بود .عملکرد پیامبر دم دست ماست ،عین همان را عمل کنید ،نتیجه میگیرید .رویۀ
پیامبر چه بود:
1خوشرویی و خوشاخالقی
به طوری که لبخند از لب پیامبر نمیافتاد ،اال بعد از آیۀ شجرۀ ملعونه .بعضیها برج زهرمارند ،فکر میکنند مسلمانند!
لبخند از لب مؤمن نمیافتد .پیامبر میفرمایند « :املُ ِ
ؤم ُن اد ِعب ل ِاعب؛ مؤمن شوخوشنگ است(».تحف العقول ،ص )49نه که
لوده باشد .معلمی که با لبخند سر کالس میآید ،دانشآموزان را تا انتهای روز سرحال نگه میدارد .ما حق نداریم
مشکالتمان را به دیگران انتقال بدهیم ،چنین کسی نباید بیاید کار تربیتی بکند .حتی اگر محبت ندارید ،مودت کنید؛
یعنی ادای محبت را دربیاورید .خدا هم فرعون را با همین رویه میخواهد هدایت کند ،منتها آن جانور خودش نمیخواهد.
وال لاهُ قا ْوال لَّيِنا؛ پس به
خدا میفرماید :ا ْذ اهباا إِ ا َٰل فِ ْر اع ْو ان إِنَّهُ طاغا ٰى؛ بروید به سوی فرعون که او طغیان کرده است .فا ُق ا
نرمی با او سخن بگویید(.طه43:و )44خداوکیلی این بچههایی که به دست من و شما میدهند ،از فرعون بدترند؟
2مخاطبشناسی
ً
یکی از اصلیترین ایرادات مسئولین فرهنگی جمهوری اسالمی عدم مخاطبشناسی است .مثال برای پرداختن به یک
موضوع ،یک نامه میزنند برای کل مملکت! سیستانوبلوچستان کجا ،آذربایجان کجا! اینها از زمین تا آسمان با هم
ً
فرق دارند .باید بدانید برای چه مخاطبی میخواهید حرف بزنید ،مثال خانمها جزئیبین و آقایان تیزبین هستند .باید
فرهنگ ارتباط را بدانیم.
3باید ِلسان ارتباط را پیدا کنید
اشتراک بین شما و مخاطب ،وسیلۀ ارتباط است .بین تمام انسانها اشتراک وجود
شناخت مخاطب وسیلۀ ارتباط نیست.
ِ
دارد .میتوانید به وسیلۀ مباحث عقلی ،فطری یا غریزی که بین همه مشترک است ،با هر مخاطبی ارتباط بگیرید .منظور
از مباحث غریزی ،تحریک مخاطب نیست اما میتوانید فطرت و عقل او را تحریک کنید تا تفکر کند .این ارتباط از آنجایی
که او قبول دارد شروع میشود ،و به آنجایی که شما قبول دارید میرسد .شما نمیتوانید از آنجایی که خودتان قبول دارید
ً
شروع کنید ،چون مخاطب در حوزۀ تربیتی مشکل دارد فلذا اصال نگاه شما را قبول ندارد .پیامبر طی 13سال بحث
با اعراب جاهلی ،پنجاهشصت نفر را جذب کرد .امروزه از نظر جامعه هرکس در حوزۀ فرهنگی این عملکرد را داشته باشد،
ناموفق است .پیامبر صبور بود ،چون میدانست برحق است .در بحث تربیت باید صبور باشید .پیامبر با اعراب
جاهلی ،با بزرگان مشرکان ،با کودکان ،با اعراب بیابانگرد ،با احبار یهود باسواد شمال مدینه ،با همه به لغت عربی حرف
لسان متفاوت .حاجآقای نقویان میگفتند« :ما به جای اینکه به لسان قوم صحبت کنیم ،به لسان قم صحبت
میزد اما با ِ
ً
میکنیم ».بعضیها میگویند« :این الفاظ کوچهبازاری را استفاده نکنید ».میگویم شما ظاهرا نهج البالغه را نخواندهاید!
امیرمؤمنان از آب بینی بز مثال میزند ،برای اینکه آن افراد مدام این را میدیدند ،فلذا خیلی خوب حس میکردند.
5
یکی از اعراب بیابانگرد ،نزد پیامبر آمد و گفت« :محمد کیست؟» نکتۀ اول اینکه پیامبر به صورت ویژه
پیامبر
حریص بر
ِ
تربیت بود و
به سراغ مردم
میرفت.
بین مردم قابل تشخیص نبود ،بس که بین مردم بود .طرف پرسید« :این اسالم که میگویند ،چیست؟»
ال ذا َّرةٍ اش ًّرا يا ارهُ؛ پس هرکس
ال ذا َّرةٍ اخ ْْيا يا ارهُ او ام ْن يا ْع ام ْل ِمثْ اق ا
پیامبر به آن فرد فرمودند :فا ام ْن يا ْع ام ْل ِمثْ اق ا
به مقدار ذرهای کار نیک کرده باشد همان را ببیند .و هرکس هموزن ذرهای کار بد کرده باشد آن را
ِ
هو فقيه»(سفینة البحار و
ص ار ا
ف َّ
ببیند(.زلزال7:و )8آن فرد شهادتین را خواند و رفت .پیامبر فرمودند« :انْ ا
الر ُج ُل و ُ ا
مدینة الحکم و اآلثار ،ج ،7ص )254یعنی عرب بادیهنشین آمد ،فقیه برگشت .میتوانید با یک جمله یک نفر را هدایت
کنید؟ امیرالمؤمنین دربارۀ پیامبر فرمودند« :طابِيب اد َّوار بِ ِطبِه؛ طبیبی است که در میان بیماران
حریص بر تربیت بود و به سراغ مردم میرفت .گرچه هدایت و عدم هدایت یک فرد به
میگردد ».پیامبر
ِ
دست خداست اما این اصرار بر هدایت از جانب ما ،برای خدا زیباست.
کار فرهنگی با دست خالی
تا به یک نفر میگوییم بیا کار فرهنگی کن ،میگوید« :دفتر و بودجه بدهید ».من نه دفتر داشتم و نه
بودجه ،هنوز هم یک ریال بودجه از جایی نمیگیریم .کسانی که میگویند نمیشود ،بیایند ببینند.
البته مسئولین برداشت غلط نکنند ،باید دست آن دانشجویی که کار فرهنگی میکند را ببوسیم ،اما
ً
او هم نباید به اینها امید داشته باشد .با این فرض کار فرهنگی میکنم که اصال اسالمی وجود ندارد
و در بین مخاطبین من کافر نشسته است ،او هم بشنود و بگوید عجب پیامبری داشتند .همۀ
ً
اهلبیت ما خوبند ،اصال ما عاشق اهلبیت شدیم به خاطر روششان .ما چهکار داریم میکنیم؟
یا اباصالح!
ز همه دست کشیدم که تو باشی همهام...