پاورپوینت داستان پردازی با داده ها - نویسنده کول ناسبامر نافلیک

به نام خدا داستان پردازی با داده ها نویسنده:کول ناسبامر نافلیک مقدمه کتاب داستان‌پردازی با داده‌ها نوشته‌ی کول ناسبامر نافلیک ،به یکی از مهم‌ترین موضوعات دنیای امروز پرداخته است :چگونه می‌توان داده‌های پیچیده را به داستان‌های قابل فهم و جذاب تبدیل کرد؟ این کتاب به طور خاص برای حرفه‌ای‌ها و کسانی که در دنیای کسب‌وکار و تحلیل داده‌ها فعالیت می‌کنند ،طراحی شده است تا با استفاده از اصول مصورسازی داده‌ها ،به نحوی مؤثرتر و جذاب‌تر اطالعات را منتقل کنند.امروزه در دنیای کسب‌وکار، داده‌ها یکی از منابع اصلی برای تصمیم‌گیری‌های آگاهانه هستند .اما یک چالش بزرگ این است که داده‌ها به تنهایی نمی‌توانند پیام یا داستانی را منتقل کنند .آن‌ها باید در قالبی مناسب و به شکلی قابل فهم به نمایش درآیند تا بتوانند به دیگران کمک کنند تا به راحتی از آن‌ها استفاده کنند .اینجاست داستان‌پردازی با داده‌ها به میان می‌آید؛ هنر و علمی که به شما می‌آموزد چگونه داده‌ها را به داستان‌هایی تبدیل کنید که بتواند توجه مخاطب را جلب کرده و تصمیمات بهتری را ایجاد کند. :این کتاب از 10فصل تشکیل شده که عبارتند از • اهمیت بستر تعامل • انتخاب ابزار بصری تأثیرگذار • در هم ریختگی دشمن شماست! • متمرکز کردن توجه مخاطبان • مانند طراحان فکر کنید • تشریح مدل تصاویر • درس‌های داستان‌پردازی • کاربرد همه درس‌ها • مطالعات موردی • مالحظات نهایی در ادامه به معرفی هر یک از فصل های می پردازیم: فصل اول • اهمیت بستر تعامل: قبل از اینکه وارد مسیر مصورسازی داده‌ها بشیم ،یه سری سؤال هست که باید با دقت جواب بدیم؛ مثالً مخاطب‌تون کیه؟ یا چه چیزی باید بدونن و قراره با این اطالعات چه کار کنن؟ این فصل روی اهمیت شناخت موقعیت و فضایی که توش قراره اطالعات رو ارائه بدید ،تأکید می‌کنه .یعنی باید مخاطب ،راه انتقال اطالعات ،و حتی لحن مناسب رو به خوبی بشناسید.اینجا کلی مفهوم کاربردی گفته می‌شه ،اما اصل کار اینه که اگر قبل از شروع، موقعیت رو درست بفهمید ،توی مسیر دیگه الزم نیست هی برگردید و اصالح کنید .این دقت اول کار ،وقتی می‌خواید محتوای بصری خوبی خلق کنید ،احتمال موفقیت‌تون رو خیلی باال می‌بره. • اهمیت بستر تعامل: تحلیل اکتشافی ( )Exploratory Analysisو تحلیل تبیینی ( )Explanatory Analysisدو رویکرد متفاوت در تحلیل داده‌ها هستند که هدف و نحوه انجام آن‌ها با یکدیگر فرق دارد .به طور خالصه: •تحلیل اکتشافی :برای کشف الگوها ،روابط ،و ویژگی‌های ناشناخته در داده‌ها استفاده می‌شود .مثل جستجو در یک معدن برای پیدا کردن رگه‌های طال. •تحلیل تبیینی :برای ارائه و توضیح یافته‌ها و نتایج به مخاطب و اثبات یک فرضیه یا ادعا استفاده می‌شود .مثل ارائه یک گزارش از میزان طالی استخراج شده از معدن. در اینجا به تفاوت‌های کلیدی این دو نوع تحلیل به صورت مفصل‌تر می‌پردازیم: .۱هدف: •اکتشافی :کشف ناشناخته‌ها ،تولید فرضیه ،و درک اولیه از داده‌ها .سوال اصلی این است" :در داده‌ها چه چیزی وجود دارد؟" •تبیینی :ارائه یافته‌ها ،اثبات یک ادعا ،و قانع کردن مخاطب .سوال اصلی این است" :چرا این اتفاق افتاد؟" یا "چگونه می‌توان این را توضیح داد؟" .۲تمرکز: •اکتشافی :تمرکز بر کشف الگوها ،روابط ،و ناهنجاری‌ها در داده‌ها. •تبیینی :تمرکز بر ارائه واضح و مختصر یافته‌ها و پشتیبانی از ادعاها با شواهد. .۳مخاطب: •اکتشافی :معموالً خود تحلیلگر یا گروه کوچکی از متخصصان. •تبیینی :مخاطبان گسترده‌تر ،از جمله مدیران ،تصمیم‌گیرندگان ،و عموم مردم. .۴نحوه ارائه: •اکتشافی :استفاده از نمودارها ،جداول ،و خالصه‌های آماری به صورت تعاملی و با تمرکز بر کشف .ممکن است از ابزارهای بصری پیچیده‌تر استفاده شود. •تبیینی :استفاده از نمودارهای ساده و واضح ،داستان‌گویی ،و ارائه منطقی و گام به گام .هدف ،انتقال پیام به ساده‌ترین شکل ممکن است. • اهمیت بستر تعامل: وقتی می‌خوایم یه چیزی رو به کسی توضیح بدیم (تحلیل تبیینی) ،چند تا نکته‌ی خیلی مهم هست که باید قبل از هر کاری بهش فکر کنیم .مخصوصا ً قبل از اینکه بخوایم داده‌هامون رو به صورت نمودار و گراف نشون بدیم.اول اینکه ،باید بدونیم با چه کسی می‌خوایم صحبت کنیم؟ مخاطب ما کیه؟ چطوری فکر می‌کنه؟ این به ما کمک می‌کنه یه زبون مشترک پیدا کنیم و مطمئن بشیم که حرفمون رو می‌فهمه.دوم ،می‌خوایم مخاطبمون چه چیزی رو بدونه و چه کاری انجام بده؟ دقیقا ً هدفمون از این صحبت چیه؟ می‌خوایم مخاطبمون بعد از شنیدن حرفای ما ،چه تصمیمی بگیره یا چه تغییری ایجاد کنه؟ این به ما کمک می‌کنه لحن صحبت و روش ارتباطمون رو مشخص کنیم.فقط وقتی به این دو تا سؤال (چه کسی و چه چیزی/چگونه) جواب دادیم ،می‌تونیم به سؤال سوم برسیم :چگونه می‌تونیم از داده‌هامون برای رسوندن منظورمون استفاده کنیم؟ یعنی چطور داده‌هامون رو به شکل بصری نشون بدیم که مخاطب بفهمه.حاال بیاید یکم دقیق‌تر به این سه تا عنصر نگاه کنیم :چه کسی ،چه چیزی و چگونه.چه کسی (مخاطب):هر چقدر دقیق‌تر بدونیم مخاطبمون کیه، بهتر می‌تونیم باهاش ارتباط برقرار کنیم و حرفمون رو بهش برسونیم .نباید مخاطبمون رو خیلی کلی در نظر بگیریم .مثالً نگیم سهامداران داخلی و خارجی یا هر کسی که ممکنه عالقه‌مند باشه .اگه بخوایم با آدم‌های خیلی مختلف با نیازهای متفاوت صحبت کنیم، در واقع با هیچکدومشون نمی‌تونیم درست ارتباط برقرار کنیم.بهتره مخاطبمون رو محدودتر کنیم .این ممکنه گاهی اوقات به این معنی باشه که باید برای گروه‌های مختلف ،روش‌های ارتباطی مختلفی داشته باشیم. یه چیز دیگه هم هست که باید بهش فکر کنید ،اونم نوع رابطه‌تون با مخاطب‌هاتونه .یعنی ببینید انتظار دارید اونا چه تصوری از شما داشته باشن .مثالً آیا این اولین باریه که از این طریق با هم ارتباط برقرار می‌کنید؟ یا از قبل یه رابطه‌ی دوستانه و صمیمی با هم داشتید؟ آیا به عنوان یه آدم متخصص بهتون اعتماد دارن ،یا باید بیشتر تالش کنید تا اعتبارتون رو پیششون باال ببرید؟اینا خیلی مهمه ،چون وقتی می‌خواید تصمیم بگیرید که چطور با مخاطب‌هاتون ارتباط برقرار کنید ،و اینکه اصالً از داده‌ها استفاده کنید یا نه ،و اگه می‌خواید استفاده کنید ،کِی و چطور این کار رو انجام بدید ،همه‌ی این مسائل خیلی مؤثرن .در واقع ،این چیزا احتماالً روی کل داستانی که می‌خواید تعریف کنید و ترتیب و روندش ،تأثیر می‌ذارن. • اهمیت بستر تعامل: داستان سه دقیقه‌ای و جان کالم:این یه روشه که به ما کمک می‌کنه حرفمون رو خیلی خالصه و مفید بیان کنیم .ایده‌اش اینه که اول یه داستان سه دقیقه‌ای از موضوعمون تعریف کنیم ،بعد اون رو به یه پاراگراف و در نهایت به یه جمله خالصه کنیم.برای این کار باید:به موضوع کامالً مسلط باشیم :بدونیم چی مهمه و چی مهم نیست.بتونیم نکات غیرضروری رو حذف کنیم :بتونیم چیزهایی که خیلی مهم نیستن رو کنار بذاریم تا به یه نسخه‌ی خیلی مختصر برسیم.شاید به نظر آسون بیاد ،ولی خالصه گفتن خیلی سخت‌تر از زیاده‌گوییه .یه ریاضیدان و فیلسوف به اسم بلیز پاسکال گفته :دوست داشتم یه نامه‌ی کوتاه‌تر بنویسم ،اما وقت کافی نداشتم( .این جمله معموالً به مارک تواین هم نسبت داده می‌شه ).یعنی برای خالصه کردن یه مطلب ،باید خیلی بیشتر وقت بذاریم و فکر کنیم.به زبون خودمونی‌تر:می‌خوای یه چیزی رو به کسی بگی و می‌خوای حرفت تأثیرگذار باشه؟ اول ببین مخاطبت کیه ،چی براش مهمه ،چی براش جدیده ،ممکنه کجا باهات مخالف باشه و هدفت از گفتن این حرف چیه .بعد سعی کن کل حرفت رو تو یه جمله خالصه کنی .این کار خیلی سخته ،ولی اگه بتونی انجامش بدی ،حرفت خیلی مؤثرتر می‌شه .مثل این می‌مونه که یه داستان طوالنی رو تو یه پیامک کوتاه خالصه کنی. فصل دوم انتخاب ابزار بصری تأثیرگذار: فصل دوم این کتاب به انتخاب ابزارهای بصری تأثیرگذار برای ارائه اطالعات می‌پردازد .نویسنده اشاره می‌کند که گرچه نمودارها و ابزارهای بصری گوناگونی وجود دارند ،اما تعداد محدودی از آنها برای اکثر نیازها کافی هستند.به گفته نویسنده ،با بررسی بیش از ۱۵۰تصویری که در کارگاه‌ها و پروژه‌های مشاوره سال گذشته‌اش ایجاد کرده، متوجه شده که داده‌ها را فقط در ۱۲نوع تصویرسازی کرده است .این فصل بر روی همین ۱۲نوع تصویر تمرکز خواهد داشت.به عبارت دیگر ،این فصل قصد دارد به شما نشان دهد که برای ارائه مؤثر داده‌ها ،نیازی به استفاده از تعداد زیادی ابزار پیچیده نیست .بلکه با استفاده از چند ابزار اصلی و پرکاربرد ،می‌توانید به خوبی منظور خود را به مخاطب منتقل کنید .نویسنده با بررسی نمونه کارهای خود ،این ابزارهای اصلی را شناسایی و در این فصل به آنها می‌پردازد. انتخاب ابزار بصری تأثیرگذار: .۱متن ساده (:)Simple Text ساده‌ترین روش نمایش اطالعات با استفاده از متن .یک عدد یا متن به‌تنهایی و بدون استفاده از نمودار یا گرافیک خاص نمایش داده می‌شود .این روش برای تأکید بر یک داده مهم و منفرد مناسب است. .۲نمودار پراکندگی (:)Scatter Plot این نمودار برای نشان دادن رابطه بین دو متغیر به‌کار می‌رود .هر نقطه روی نمودار نمایانگر یک جفت مقدار از دو متغیر است .از این طریق می‌توان الگوها یا همبستگی میان متغیرها را مشاهده کرد. .۳جدول (:)Table جدول برای سازمان‌دهی داده‌ها در قالب سطرها و ستون‌ها استفاده می‌شود .این روش برای مقایسه و تحلیل دقیق داده‌ها بسیار مناسب است. .۴نمودار خطی (:)Line Chart این نمودار تغییرات...جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.