پاورپوینت
آموزشادبیات و زبان

پاورپوینت تکرار وبسامد واژه ی امید در اشعار سعدی بخش چهارم 16 بیت

توضیحات پاورپوینت تکرار وبسامد واژه ی امید در اشعار سعدی بخش چهارم 16 بیت تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست دل زنده می شود به امید وفای یار بابکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا نوع فایل PowerPoin pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
اد اسلاید: ید 1 1 ۱ 3 1 és) = 3 5 = > 24 iy 9 1 ay ‏د‎

صفحه 2:
مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ .| ز درد عشق تو امید رستگاری نیست . |

صفحه 3:
انش 2 ۰ ‎nai‏ ‏0 ‎ie‏ ‏هت ‎eae‏ ‏03 ‏مت 5 لیست دب 1 شر ‎le‏ “ در oO ‏ی‎ ‎oa ‎os ‎aoe ‎“ ‏نا‎ ‏ی نا‎ a ۱ 1 1 ‏كد‎ ‏کعیه‎ ‎۳۹ ید

صفحه 4:
مرا به روی قو از هر که عالمست فراغ ‎MP‏ ز درد عشق تو امید رستگاری نیست

صفحه 5:

صفحه 6:
در سرای به هم کرده از خروج و دخول شب دراز دو چشمم بر آستان امید

صفحه 7:
... می بینمت چون فیشکر شیرینی از سر تا قدم جندان كه مى بينم جفا اميد مى دارم وفا

صفحه 8:
کوش دلم بر در است تا چه ‎yb ttle‏ چشم امیدم به راه تا که بیارد پیام

صفحه 9:
00 ..زمن بریدی و با هیچ کس نپیوستم کجا روم که بمیرم بر آستان امید

صفحه 10:

صفحه 11:
که نه در بادیه خار مغیلان بودم أي 00 زنده می کرد مرادم به دم امید وصال

صفحه 12:
شب دراز به امید صبح بیدارم مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم ... ‎pao‏ ۲ ‎ie!‏ ... بیا و زنده جاوید کن دگربارم ‎i‏ ‏/ چه روزها به شب آورده ام در اين اميد )11( * 5

صفحه 13:
در آب دو دیده از تو غرقم و اميد لب و كنار دارم

صفحه 14:

صفحه 15:

امید در اشعار سعدی 16بیت مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ ز درد عشق تو امید رستگاری نیست بخش چهارم تعداد اسالید15 : مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ ز درد عشق تو امید رستگاری نیست 1 خوش است درد که باشد امید درمانش دراز نیست بیابان که هست پایانش ... ...که التفات بود بر جهان و بر جانش ز کعبه روی نشاید به ناامیدی تافت 2 مرا به روی تو از هر که عالمست فراغ ز درد عشق تو امید رستگاری نیست 3 ...به خاک پای تو داند که تا سرم نرود ز سر به در نرود همچنان امید وصال 4 در سرای به هم کرده از خروج و دخول شب دراز دو چشمم بر آستان امید 5 ...می بینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم چندان که می بینم جفا امید می دارم وفا 6 گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر چشم امیدم به راه تا که بیارد پیام 7 ..ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم کجا روم که بمیرم بر آستان امید 8 همه خلق را خبر شد غم دل که می نهفتم به امید آن که جایی قدمی نهاده باشی 9 که نه در بادیه خار مغیالن بودم زنده می کرد مرا دم به دم امید وصال 10 شب دراز به امید صبح بیدارم مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم ... ...بیا و زنده جاوید کن دگربارم چه روزها به شب آورده ام در این امید 11 در آب دو دیده از تو غرقم و امید لب و کنار دارم 12 در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم 13 سعدی شیرازی تدوین :محمد فایق مجیدی

21,000 تومان