ورد
آموزش

دانلودفایلword کلمه های کلیدی در ترجمه عربی دهم و یازدهم 13 کلمه مهم قابل ویرایش

توضیحات دانلودفایلword کلمه های کلیدی در ترجمه عربی دهم و یازدهم 13 کلمه مهم قابل ویرایش تعداد صفحات :6 ویژه دانش آموزان روزانه، بزرگسال و داوطلبان آزاد ویژه دانش آموزان داخل وخارج از کشور 1- ویژه دانش آموزان شرکت کننده در آزمون های نهایی وکنکور 3- ویژه معلمان جوان جهت تدریس 4- مناسب جهت افزودن به آرشیو دبیران

محمد فایق مجیدی دهگلان

صفحه 1:
کلمه های کلیدی در ترجمه - «ذا» به معنای «هرگاه, هنگامی که, زمانی ‎ta‏ ‎ne «SI‏ باشد. نکته: فعل بعد از «ذا» به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود. مثال: «اذا جاء نصالله و الفتح» هرگاه یاری خدا و پیروزی فرا برسد. مثال: «لا تف آعداء الله و ان کانوا آقویاع»: از دشمنان خدا نترس اگرچه قوی باشند. 34- «بیتما» به معنای «درحالی که» می باشد. مثال: «بینما کانا یذهبان» درحالی که داشتند می رفتند. 4 «اتما» به معنای «فقط و تنها» می باشد. ‎SUL‏ و کر منال: «اتما تخشی الله من عباده العلماغ»: از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند.

صفحه 2:
4- «الا» حرف استثنا و غیرعامل است . به معنی «مگره بجرء فقط و تدها» می باشد. منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در ترجمه ی «ا» از کلمه های «فقط و تنها» استفاده می کنیم. مثال: «لا تعبدوا الا الله»: فقط خدا را عبادت کنید. «ما توفیقی الا بالله»: توفیق من فقط بوسیله خداست. مثال: «ما آولیایی منکم و من غیرکم الا المتفون»: ن من از ميان شما و غير شما فقط يرهيزكارانند. 6- «انّ»: «همانا -به » - «أنّ»: «كه - اينكه» - ای ل «لیت»: «کاش» - «لعلَّ»: «شاید - امید است» - «لكِنَّ»: «لكن - ولى». توجه: هيجكدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و ضماير منفصل, قرار نمی گيرند. ‎S| tlic‏ هو - ‎cei: S|‏ 5 نادرست هستند. نکته: ‎Dee ae es‏ منال: «معلم آمد»

صفحه 3:
تکته:خبر«لیت ولعلَ» اگرمضارع باشد,به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود. مثال: «لیت الربيع یدو»: کاش بهار دوام یابد. متال: «لعلّ الطالت ینجغْ»: شاید دانض آموز موفق شود. _«لا»ی نفی جنس به معنای «هیچ ... نیست» می باشد. نکته: اسمی که بعداز «لاءی نقی جنس واقع می ‎es he oe‏ ری «فتحه» است. مثال: «لا شیء آجملٌ من العافیة»: هیچ چیزی زیباتر از سلامتی نیست. نکته: «لا» در «لاْ» و «لاشک» لای نفی جنس است. «لابٍْ» یعنی: «چاره ای نیست, باید» - «لاشک» یعنی: ‎BaD”‏ شکی نیست» شکی نیست» 0 «أحد» به معنای «یکی از» می باشد. منت اين کلمه «احدی» است. مثال: آحدالأيام: یکی از روزها - احدی التلمیذات: یکی از دانش آموزان 94 - «كُلّ» قبل از اسم مفرد به معناى «هر» و قبل از اسم جمع به معناى «همه» است. مثال: کل مکان.: هر مکانی - کل الأیام: همه ی روز

صفحه 4:
‎IS‏ اطفال فلسطین: همه ی کودکان فلسطین ‏نکته: فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده شود و آن فاعل» مثنی یا جمع باشد, در فارسی به صورت جمع ترجمه می شود. ‏مثال: ذهب التلميذان_ الی المدرسة: دو دانش آموز به مدرسه رفتند. ‏مثال: جَلَسَ الطلابُ علی الکرسی: دانش آموزان روی صندلی نشستند. ‏منال: آسرع الناسْ نحوَهٌ: مردم به طرف او شتافتند. ‏104 معادل «باید» در عربی: الف: «غلی + اسم يا ضمیر»: ‏علی الانسان آن يُحاولَ: انسان بايد تلاش کند - ‎Sea ae‏ باید بروی ‏مد ی یی ۶ امد با میا ‏يَحِبُ على المعملين آن يَذهبوا: معلمان بايد بروند = ‎ne‏ علينا أن تدحت؛ مأ بايد برويم. ‏توجه: فعل «تجبٌ» به معناى «بايد» هميشه ثابت است. 0 ‏استفاده نمی شود. ‏114 معادل «نباید» در عربی:ٍ الف: «يَجِبُ على + آن + مضارع منقى»:

صفحه 5:
‎dog‏ آن لا تسمق: نباید اجازه بدهیم. ‎ee Re‏ ‎Uses le ea a eas‏ ‎een oe ee ‏على المسلمين ألا يبتعدوا عن الاسلامیة: 0 ‏129 معادل «داشتن» در عربی: ال يا عند + اسم يا ضمير «لی یا عندی»: دارم - «لک يا عندک»: داری - ‎L al»‏ عند»: دارد. «لنا یا عندنا»: داریم - «لکم یا عندکم»: دارید - «لهم يا عندهم»: دارند. منال: ی کتات: کتانی دارم - ا ‎a Ubi‏ عند کُنٌ کتابْ: کتابی دارید (شما زنان) ‏0 معادل «نداشتن» در عربی: ‏«ليس + ل (عند) + اسم يا ضمير»: ‏مثال: ليس لمحمدٍ كتابُ: محمد كتاب2 ندارد - لیس ‎Gl‏ کتات: کتابی ندارم ‏مثال: لیس عندی کتابٌ: کتابی ندارم.

کلمه های کلیدی در ترجمه ️♦ِ« -1اذا» به معنای «هرگاه ،هنگامی که ،زمانی که، اگر» می باشد. نکته :فعل بعد از «ِاذا» به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود. مثالِ« :اذا جاِء نصُر الله و الفتح» هرگاه یاری خدا و پیروزی فرا برسد. ️♦« -2وِان» در وسط جمله به معنای «اگرچه» می باشد. مثال« :ال َتَخف َاعداَء الله و ِان کانوا َاقویاَء» :از دشمنان خدا نترس اگرچه قوی باشند. ️♦َ« -3بیَنما» به معنای «درحالی که» می باشد. مثال« :بینما کانا یذهبانِ » درحالی که داشتند می رفتند. ️♦ِ« -4اّنما» به معنای «فقط و تنها» می باشد. مثالِ« :اّنما الدنیا خیاٌل عارٌض » :دنیا تنها خیالی گذرا است. مثالِ« :اَّنما َیخَش ی الله ِم ن عباِدِه العلماُء» :از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند. ️♦ِ« -5ااّل » حرف استثنا و غیرعامل است .به معنی «مگر ،بجز ،فقط و تنها» می باشد. توجه :در مستثنای ُم فَّر غ بهتر است جمله ای را که منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در ترجمه ی «ِااّل » از کلمه های «فقط و تنها» استفاده می کنیم. مثال« :ال َتعبدوا ِااّل الله» :فقط خدا را عبادت کنید. «ما توفیقی ِااّل بالله» :توفیق من فقط بوسیله خداست. مثال« :ما أولیایی ِم نکم و ِم ن غیرکم ِااّل المّتقوَن »: دوستان من از میان شما و غیر شما فقط پرهیزکارانند. ️♦« -6إَّن »« :همانا -به درستی» « -أَّن »« :که -اینکه» - «کأَّن »« :گویی ،مثل اینکه ،انگار» «َلیَت »« :کاش» َ« -لعَّل »« :شاید – امید است» - «لِکَّن »« :لکن -ولی» توجه :هیچکدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و ضمایر منفصل ،قرار نمی گیرند. مثال :إَّن هو – إَّن یذهُب ßنادرست هستند. نکتهِ« :اَّن » اگر گاهی ترجمه نشود ،اشکالی ندارد. مثال :إَّن المعلم جاَء« :معلم آمد» نکته:خبر«لیَت ولعَّل »اگرمضارع باشد،به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود. مثال« :لیَت الربیَع مثال« :لعَّل شود. الطالَب یدوُم » :کاش بهار دوام یابد. ینجُح » :شاید دانش آموز موفق ️♦«_7ال»ی نفی جنس به معنای «هیچ ...نیست» می باشد. نکته :اسمی که بعداز «ال»ی نفی جنس واقع می شود ،نه «ال» می گیرد و نه «تنوین ً »-وعالمتش «فتحهَ »-است. مثال« :ال شیَء َاجمُل َم ن العافیة» :هیچ چیزی زیباتر از سالمتی نیست. نکته« :ال» در «الُبُّد» و «الشُّک» الی نفی جنس است. «الُبَّد» یعنی« :چاره ای نیست ،باید» « -الشَّک» یعنی: «هیچ شکی نیست ،شکی نیست» ️♦« _8أحد» به معنای «یکی از» می باشد .مؤنث این کلمه «ِاحَدی» است. مثالَ :احداألیام :یکی از روزها – ِاحدی التلمیذات :یکی از دانش آموزان ️♦ُ« - 9کّل » قبل از اسم مفرد به معنای «هر» و قبل از اسم جمع به معنای «همه» است. مثال :کّل مکانٍ :هر مکانی – کّل األیام :همه ی روز کّل اطفال فلسطین :همه ی کودکان فلسطین نکته :فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده شود و آن فاعل ،مثنی یا جمع باشد ،در فارسی به صورت جمع ترجمه می شود. مثال :ذَه َب التلمیذانِ الی المدرسِة :دو دانش آموز به مدرسه رفتند. مثالَ :ج َلَس الطالُب علی الکرسّی :دانش آموزان روی صندلی نشستند. مثالَ :اسرَع الناُس نحَو ُه :مردم به طرف او شتافتند. ️♦ _10معادل «باید» در عربی: الفَ« :علی +اسم یا ضمیر»: کند - علی االنسانِ أن ُیحاوَل :انسان باید تالش علیَک َان تذهَب :تو باید بروی بَ« :یِج ُب علی +اسم یا ضمیر»: َیِج ُب علی المعملین َان َیذهبوا :معلمان باید بروند َ -یِج ُب علینا أن َنذهَب :ما باید برویم. توجه :فعل «َیِج ُب » و «َتِج ُب » به معنای «باید» همیشه ثابت است .اما صیغه ی مثنی ،جمع و متکلم آن استفاده نمی شود. ️♦ _11معادل «نباید» در عربی: الفَ« :یِج ُب علی َ +ان +مضارع منفی»: َیجُب َان ال َنسَم َح :نباید اجازه بدهیم. بَ«ِ :یجُب علی َ +ان +مضارع منفی»: َیجُب علینا أاَّل َننَس ی الفقراء :ما نباید فقیران را فراموش کنیم( .أاّل :أن +ال) جَ« :علی +اسم َ +ان +مضارع منفی»: علی المسلمین أاّل یبتعِدوا عن القیِم االسالمیة: مسلمانان نباید از ارزش های اسالمی دور شوند. ️♦ _12معادل «داشتن» در عربی: لِ یا عنَد +اسم یا ضمیر «ِلی یا ِع ندی» :دارم « -لَک یا عندَک» :داری « -له یا عنَدُه» :دارد. «لنا یا عندنا» :داریم « -لکم یا عندکم» :دارید « -لهم یا عندهم» :دارند. مثالِ :لی کتاٌب :کتابی دارم -له کتاٌب :کتابی دارد - عند ُکَّن کتاٌب :کتابی دارید (شما زنان) ️♦ -13معادل «نداشتن» در عربی: «لیس +لِ (عند) +اسم یا ضمیر»: مثال :لیس ِلمحمٍد کتاٌب :محمد کتاب nندارد -لیس ِلی کتاٌب :کتابی ندارم مثال :لیس ِع ندی کتاٌب :کتابی ندارم.

21,000 تومان