صفحه 1:
کلمه های کلیدی در ترجمه
- «ذا» به معنای «هرگاه, هنگامی که, زمانی ta
ne «SI باشد.
نکته: فعل بعد از «ذا» به صورت مضارع التزامی
ترجمه می شود.
مثال: «اذا جاء نصالله و الفتح» هرگاه یاری خدا و
پیروزی فرا برسد.
مثال: «لا تف آعداء الله و ان کانوا آقویاع»: از
دشمنان خدا نترس اگرچه قوی باشند.
34- «بیتما» به معنای «درحالی که» می باشد.
مثال: «بینما کانا یذهبان» درحالی که داشتند می
رفتند.
4 «اتما» به معنای «فقط و تنها» می باشد.
SUL و کر
منال: «اتما تخشی الله من عباده العلماغ»: از میان
بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند.
صفحه 2:
4- «الا» حرف استثنا و غیرعامل است . به معنی
«مگره بجرء فقط و تدها» می باشد.
منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در
ترجمه ی «ا» از کلمه های «فقط و تنها» استفاده
می کنیم.
مثال: «لا تعبدوا الا الله»: فقط خدا را عبادت کنید.
«ما توفیقی الا بالله»: توفیق من فقط بوسیله
خداست.
مثال: «ما آولیایی منکم و من غیرکم الا المتفون»:
ن من از ميان شما و غير شما فقط
يرهيزكارانند.
6- «انّ»: «همانا -به » - «أنّ»: «كه - اينكه» -
ای ل
«لیت»: «کاش» - «لعلَّ»: «شاید - امید است» -
«لكِنَّ»: «لكن - ولى».
توجه: هيجكدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و
ضماير منفصل, قرار نمی گيرند.
S| tlic هو - cei: S| 5 نادرست هستند.
نکته: Dee ae es
منال: «معلم آمد»
صفحه 3:
تکته:خبر«لیت ولعلَ» اگرمضارع باشد,به صورت مضارع
التزامی ترجمه می شود.
مثال: «لیت الربيع یدو»: کاش بهار دوام یابد.
متال: «لعلّ الطالت ینجغْ»: شاید دانض آموز موفق
شود.
_«لا»ی نفی جنس به معنای «هیچ ... نیست» می
باشد.
نکته: اسمی که بعداز «لاءی نقی جنس واقع می
es he oe ری
«فتحه» است.
مثال: «لا شیء آجملٌ من العافیة»: هیچ چیزی زیباتر
از سلامتی نیست.
نکته: «لا» در «لاْ» و «لاشک» لای نفی جنس است.
«لابٍْ» یعنی: «چاره ای نیست, باید» - «لاشک» یعنی:
BaD” شکی نیست» شکی نیست»
0 «أحد» به معنای «یکی از» می باشد. منت اين
کلمه «احدی» است.
مثال: آحدالأيام: یکی از روزها - احدی التلمیذات: یکی
از دانش آموزان
94 - «كُلّ» قبل از اسم مفرد به معناى «هر» و قبل
از اسم جمع به معناى «همه» است.
مثال: کل مکان.: هر مکانی - کل الأیام: همه ی روز
صفحه 4:
IS اطفال فلسطین: همه ی کودکان فلسطین
نکته: فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده
شود و آن فاعل» مثنی یا جمع باشد, در فارسی به
صورت جمع ترجمه می شود.
مثال: ذهب التلميذان_ الی المدرسة: دو دانش آموز به
مدرسه رفتند.
مثال: جَلَسَ الطلابُ علی الکرسی: دانش آموزان روی
صندلی نشستند.
منال: آسرع الناسْ نحوَهٌ: مردم به طرف او شتافتند.
104 معادل «باید» در عربی:
الف: «غلی + اسم يا ضمیر»:
علی الانسان آن يُحاولَ: انسان بايد تلاش
کند - Sea ae باید بروی
مد ی یی ۶ امد با میا
يَحِبُ على المعملين آن يَذهبوا: معلمان بايد
بروند = ne علينا أن تدحت؛ مأ بايد برويم.
توجه: فعل «تجبٌ» به معناى «بايد» هميشه
ثابت است. 0
استفاده نمی شود.
114 معادل «نباید» در عربی:ٍ
الف: «يَجِبُ على + آن + مضارع منقى»:
صفحه 5:
dog آن لا تسمق: نباید اجازه بدهیم.
ee Re
Uses le ea a eas
een oe ee
على المسلمين ألا يبتعدوا عن الاسلامیة:
0
129 معادل «داشتن» در عربی:
ال يا عند + اسم يا ضمير «لی یا عندی»: دارم - «لک
يا عندک»: داری - L al» عند»: دارد.
«لنا یا عندنا»: داریم - «لکم یا عندکم»: دارید - «لهم
يا عندهم»: دارند.
منال: ی کتات: کتانی دارم - ا a Ubi
عند کُنٌ کتابْ: کتابی دارید (شما زنان)
0 معادل «نداشتن» در عربی:
«ليس + ل (عند) + اسم يا ضمير»:
مثال: ليس لمحمدٍ كتابُ: محمد كتاب2 ندارد - لیس
Gl کتات: کتابی ندارم
مثال: لیس عندی کتابٌ: کتابی ندارم.
کلمه های کلیدی در ترجمه
️♦ِ« -1اذا» به معنای «هرگاه ،هنگامی که ،زمانی که،
اگر» می باشد.
نکته :فعل بعد از «ِاذا» به صورت مضارع التزامی
ترجمه می شود.
مثالِ« :اذا جاِء نصُر الله و الفتح» هرگاه یاری خدا و
پیروزی فرا برسد.
️♦« -2وِان» در وسط جمله به معنای «اگرچه» می
باشد.
مثال« :ال َتَخف َاعداَء الله و ِان کانوا َاقویاَء» :از
دشمنان خدا نترس اگرچه قوی باشند.
️♦َ« -3بیَنما» به معنای «درحالی که» می باشد.
مثال« :بینما کانا یذهبانِ » درحالی که داشتند می
رفتند.
️♦ِ« -4اّنما» به معنای «فقط و تنها» می باشد.
مثالِ« :اّنما الدنیا خیاٌل عارٌض » :دنیا تنها خیالی گذرا
است.
مثالِ« :اَّنما َیخَش ی الله ِم ن عباِدِه العلماُء» :از میان
بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند.
️♦ِ« -5ااّل » حرف استثنا و غیرعامل است .به معنی
«مگر ،بجز ،فقط و تنها» می باشد.
توجه :در مستثنای ُم فَّر غ بهتر است جمله ای را که
منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در
ترجمه ی «ِااّل » از کلمه های «فقط و تنها» استفاده
می کنیم.
مثال« :ال َتعبدوا ِااّل الله» :فقط خدا را عبادت کنید.
«ما توفیقی ِااّل بالله» :توفیق من فقط بوسیله
خداست.
مثال« :ما أولیایی ِم نکم و ِم ن غیرکم ِااّل المّتقوَن »:
دوستان من از میان شما و غیر شما فقط
پرهیزکارانند.
️♦« -6إَّن »« :همانا -به درستی» « -أَّن »« :که -اینکه» -
«کأَّن »« :گویی ،مثل اینکه ،انگار»
«َلیَت »« :کاش» َ« -لعَّل »« :شاید – امید است» -
«لِکَّن »« :لکن -ولی»
توجه :هیچکدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و
ضمایر منفصل ،قرار نمی گیرند.
مثال :إَّن هو – إَّن یذهُب ßنادرست هستند.
نکتهِ« :اَّن » اگر گاهی ترجمه نشود ،اشکالی ندارد.
مثال :إَّن المعلم جاَء« :معلم آمد»
نکته:خبر«لیَت ولعَّل »اگرمضارع باشد،به صورت مضارع
التزامی ترجمه می شود.
مثال« :لیَت
الربیَع
مثال« :لعَّل
شود.
الطالَب
یدوُم » :کاش بهار دوام یابد.
ینجُح » :شاید دانش آموز موفق
️♦«_7ال»ی نفی جنس به معنای «هیچ ...نیست» می
باشد.
نکته :اسمی که بعداز «ال»ی نفی جنس واقع می
شود ،نه «ال» می گیرد و نه «تنوین ً »-وعالمتش
«فتحهَ »-است.
مثال« :ال شیَء َاجمُل َم ن العافیة» :هیچ چیزی زیباتر
از سالمتی نیست.
نکته« :ال» در «الُبُّد» و «الشُّک» الی نفی جنس است.
«الُبَّد» یعنی« :چاره ای نیست ،باید» « -الشَّک» یعنی:
«هیچ شکی نیست ،شکی نیست»
️♦« _8أحد» به معنای «یکی از» می باشد .مؤنث این
کلمه «ِاحَدی» است.
مثالَ :احداألیام :یکی از روزها – ِاحدی التلمیذات :یکی
از دانش آموزان
️♦ُ« - 9کّل » قبل از اسم مفرد به معنای «هر» و قبل
از اسم جمع به معنای «همه» است.
مثال :کّل مکانٍ :هر مکانی – کّل األیام :همه ی روز
کّل اطفال فلسطین :همه ی کودکان فلسطین
نکته :فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده
شود و آن فاعل ،مثنی یا جمع باشد ،در فارسی به
صورت جمع ترجمه می شود.
مثال :ذَه َب التلمیذانِ الی المدرسِة :دو دانش آموز به
مدرسه رفتند.
مثالَ :ج َلَس الطالُب علی الکرسّی :دانش آموزان روی
صندلی نشستند.
مثالَ :اسرَع الناُس نحَو ُه :مردم به طرف او شتافتند.
️♦ _10معادل «باید» در عربی:
الفَ« :علی +اسم یا ضمیر»:
کند
-
علی االنسانِ أن ُیحاوَل :انسان باید تالش
علیَک َان تذهَب :تو باید بروی
بَ« :یِج ُب علی +اسم یا ضمیر»:
َیِج ُب علی المعملین َان َیذهبوا :معلمان باید
بروند َ -یِج ُب علینا أن َنذهَب :ما باید برویم.
توجه :فعل «َیِج ُب » و «َتِج ُب » به معنای «باید» همیشه
ثابت است .اما صیغه ی مثنی ،جمع و متکلم آن
استفاده نمی شود.
️♦ _11معادل «نباید» در عربی:
الفَ« :یِج ُب علی َ +ان +مضارع منفی»:
َیجُب َان ال َنسَم َح :نباید اجازه بدهیم.
بَ«ِ :یجُب علی َ +ان +مضارع منفی»:
َیجُب علینا أاَّل َننَس ی الفقراء :ما نباید فقیران را
فراموش کنیم( .أاّل :أن +ال)
جَ« :علی +اسم َ +ان +مضارع منفی»:
علی المسلمین أاّل یبتعِدوا عن القیِم االسالمیة:
مسلمانان نباید از ارزش های اسالمی دور شوند.
️♦ _12معادل «داشتن» در عربی:
لِ یا عنَد +اسم یا ضمیر «ِلی یا ِع ندی» :دارم « -لَک
یا عندَک» :داری « -له یا عنَدُه» :دارد.
«لنا یا عندنا» :داریم « -لکم یا عندکم» :دارید « -لهم
یا عندهم» :دارند.
مثالِ :لی کتاٌب :کتابی دارم -له کتاٌب :کتابی دارد -
عند ُکَّن کتاٌب :کتابی دارید (شما زنان)
️♦ -13معادل «نداشتن» در عربی:
«لیس +لِ (عند) +اسم یا ضمیر»:
مثال :لیس ِلمحمٍد کتاٌب :محمد کتاب nندارد -لیس
ِلی کتاٌب :کتابی ندارم
مثال :لیس ِع ندی کتاٌب :کتابی ندارم.