صفحه 1:
f
|
صفحه 2:
۱.آغاجی : یک نوع حاجب و خادم خاصه :
و واسطه ابلاغ مطالب و رسائل سلطان
صفحه 3:
".بازيكر : 6
هنكامه كير و شعبده باز و رقاص
۳.بوقی :
صفحه 4:
@‘ ۴.بیرونیان : غلامان غیرسرایی که در اندرون
سرای سلطنت کار ندارند.
۵.بایکار : پیشکار» خادم و شاگرد
۶پیشرو : سردار و سالار
صفحه 5:
۷.جاسوس فلک : جستجو کننده احوال گردون »
منخم
۸جامه دار : منصبی دولتی که شخص مسئولیت
جامه خانه پادشاهی را به عهده داشته است.
صفحه 6:
٩.جاندار : جان به معنای سلاح است» جاندار یعنی سلاح
دار» نگاهبان جان شاه
ات ۰جلاد : آنکه مامور شکنجه دادن با کشتن محکومان
است.
صفحه 7:
۱حاجب : پرده دار» بازدارنده» مرتبتی
از مراتب خدمت گزاران پادشاهی
صفحه 8:
کسی که برای وارد شوندگان بر پادشاه با خلیفه
| اجازه می خواهد.حاجب بزرگ به منزله وزیر دربار
pee بوده که همه کارهای دربار از قببل خلعت پوشاندن
۴ و اجرای مراسم و نظارت بر امور و مرور در دربار
بر عهده ی سید
صفحه 9:
۳حاکم لشکر :
یکی از مناصب لشکری عهد غزنویان
ظاهرا همان قاضی لشکر است.حاکم لشکر
کسی بوده که به امور شرعی لشکر می
پرداخته است.
صفحه 10:
پاسبانان شاهی را گویند و جایگاه آن ها (کشیک خانه) را
نیز حرس نامیده اند.
يد 8ا.حمّالان خزانه : باربران و حمل کنندگان خزانه
ike
صفحه 11:
۶.خازن : کنجور نگاهبان جامه خانه؛ خزانه دار
۷خطیب سلطانی : خلیفه شهر : داروغه و شهربان
وان بان : محافظ دستگاه دیوان» ضایط
صفحه 12:
.رئيس : :دن they iy از اناس بر رک که یه
فرمان سلاطين در شهر كماشته مى شد و ميان مردم و عمال
ديوان واسطه و ميانجى بود.
۰راعی : والی» امير و نكهدارنده
صفحه 13:
۴ رخال : سازنده پالان شتر
VP سول دار : مامور پذیرایی و فرستاده» معادل
رئیس تشریفات دربار امروز
۴ کاب دار : پیاده ای که همراه سوار برود » اما
در کتاب منظور قاصد سوار است.
صفحه 14:
سب رکش : سپر کشنده با سپردار برای تشریفات
هد ۲۷.سلاح داران : نكهبانان و محافظت کنندگان
ike
صفحه 15:
.سياف : شمشیرزن» مراد جلاد
سياه دار : سياه يوش» نوعی از خدمتگزاران
بوده اند با جامه سياه كه لباس رسمى حاجبان بوده
صفحه 16:
ل
29شغ
درکتاب تاریخ
بیهقی
.۱آغاجی :یک نوع حاجب و خادم خاصه
و واسطه ابالغ مطالب و رسائل سلطان
است.
1
.۲بازیگر :
هنگامه گیر و شعبده باز و رقاص
.۳بوقی :
بوق نواز
2
اندرون
.۴بیرونیان :غالمان غیرسرایی که در
ِ
سرای سلطنت کار ندارند.
.۵پایکار :پیشکار ،خادم و شاگرد
.۶پیشرو :سردار و ساالر
3
.۷جاسوس فلک :جستجو کننده احوال گردون ،
منجم
ّ
.۸جامه دار :منصبی دولتی که شخص مسئولیت
جامه خانه پادشاهی را به عهده داشته است.
4
.۹جاندار :جان به معنای سالح است ،جاندار یعنی سالح
دار ،نگاهبان جان شاه
.۱۰جالد :آنکه مامور شکنجه دادن یا کشتن محکومان
است.
5
.۱۱حاجب :پرده دار ،بازدارنده ،مرتبتی
از مراتب خدمت گزاران پادشاهی
6
.۱۲حاجب بزرگ :
کسی که برای وارد شوندگان بر پادشاه یا خلیفه
اجازه می خواهد.حاجب بزرگ به منزله وزیر دربار
بوده که همه کارهای دربار از قبیل خلعت پوشاندن
و اجرای مراسم و نظارت بر امور و مرور در دربار
بر عهده ی اوست.
7
.۱۳حاکم لشکر :
یکی از مناصب لشکری عهد غزنویان
ظاهرا همان قاضی لشکر است.حاکم لشکر
کسی بوده که به امور شرعی لشکر می
پرداخته است.
8
.ح َرس :
َ ۱۴
پاسبانان شاهی را گویند و جایگاه آن ها (کشیک خانه) را
نیز حرس نامیده اند.
.حماالن خزانه :باربران و حمل کنندگان خزانه
ّ ۱۵
9
.۱۶خازن :گنجور ،نگاهبان جامه خانه ،خزانه دار
.۱۷خطیب سلطانی :خلیفه شهر :داروغه و شهربان
.۱۸دیوان بان :محافظ دستگاه دیوان ،ضابط
10
.۱۹رئیس :مردی وجیه و محتشم از خاندانی بزرگ که به
عمال
فرمان سالطین در شهر گماشته می شد و میان مردم و ّ
دیوان واسطه و میانجی بود.
.۲۰راعی :والی ،امیر و نگهدارنده
.۲۱رایض :رام کننده و تربیت کننده اسب
11
.رحال :سازنده پاالن شتر
ّ ۲۲
.۲۳رسول دار :مامور پذیرایی و فرستاده ،معادل
رئیس تشریفات دربار امروز
.۲۴رکاب دار :پیاده ای که همراه سوار برود ،اما
در کتاب منظور قاصد سوار است.
12
الحجاب :مهتر حاجبان ،ساالر ،فرمانده حاجبان
.۲۵زعیم
ّ
.۲۶سپرکش :سپرکشنده یا سپردار برای تشریفات
.۲۷سالح داران :نگهبانان و محافظت کنندگان
13
.۲۸س ّیاف :شمشیرزن ،مراد جالد
.۲۹سیاه دار :سیاه پوش ،نوعی از خدمتگزاران
mاه که لباس رسمی حاجبان بوده
بوده اند با جامه سی
است.
14
تدوین :محمد فایق مجیدی
دبیر بازنشسته ادبیات فارسی